• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1233
تعداد نظرات : 369
زمان آخرین مطلب : 4567روز قبل
شعر و قطعات ادبی

یلدا

 

مرگِ آتشکده­ها بود

 

در خروس خوانِ قبیله

 

و گیسو پریشیِ دختركانِ پرده­نشین

 

در یورتمه رفتن میرِ حرم­سرا؛

 

شب كه از پوست­مان گذشت

 

خاكسترِ باربَد

 

در رؤیای برهمنان غرق شد

 

و بر دروازه­ها آویختند

 

معصومیتِ سربریده­مان را؛

 

آن­گاه شتربانانِ مخنّث

 

خرماهای سرخ را با خدایان خویش قسمت كردند

 

و بر تفاله­هامان رقصیدند

 

دُژ آهنگ

 

ناروا.

 

تاریخِ قبیله ورق خورده است

 

خدا را در خون رَصَد كرده­اند

 

و چاه­های بی­روزن را

 

در قلب­مان نشانده­اند؛

 

زوزه­ها جان می­گیرند

 

از دشتِ بی­تنفسِ حجاز

   

و نالان و رها فرا می­آیند

 

كنیزكانِ سینه دریده­ی شیراز، غزنه، فرارود و بخارا

 

از دنده­ی چپ برخاسته­اند

 

و در چشم­خانه‌هاشان

 

پرنده­ای نیست تا بتابد و دانه برویاند

 

سركش

 

بی­پروا.

 

یلدا بنویس!

 

از خودت بنویس!

 

از پرچمی كه عقیم مانده است بر فراز زاینده رود

 

و زمزمه­هایی كه می­میرند در سرزمینِ تفتیده­ی شعر؛

 

بنویس 

 

از هجاهای بی­شماری كه بر گلدسته­ها

 

پرپر می­شوند

 

و از بهار و خزانی كه تبعید كرده­اند.

 

گوش­مان سنگینی می­كند؛

 

بی­صدا پلك می­زنیم

 

و شهرزادِ قصه­ها را

 

در انبوه كلاغ­های خبرچین به دنیا می­آوریم؛

 

دل­مرده

 

شرم­زا.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 10:55
شعر و قطعات ادبی

حسرت همیشگی

 

حرفهای ما هنوز ناتمام ...

 

تا نگاه می‌كنی :

 

وقت رفتن است

 

باز هم همان حكایت همیشگی !

 

پیش از آن كه با خبر شوی !

 

لحظه عزیمت تو ناگزیز می‌شود

 

آی ...

 

ای دریغ و حسرت همیشگی !

 

ناگهان

 

چقدر زود

 

دیر می‌شود !

  

*********************

 قاف

و قاف

 

حرف آخر عشق است

 

آنجا كه نام كوچك من

 

آغاز می‏شود!

   

*********************

 

خواب

 

می‌خواهمت چنان‌که شب خسته خواب را

 

می‌ جـویمـت چنـان ‌کـه لب تـشنــه آب را

 

محـو توام چنـان ‌که ستاره به چشم صبح

 

یـا شـبنــم سـپیـــده ‌دمـان آفـتــاب را

 

بی‌تـابـم آن‌ چنـان که درختـان بـرای بـاد

 

یا کودکـان خفتـه به گـهواره، خـواب را

 

بـایستـه‌ای چـنــان‌ که تـپیــدن بـرای دل

 

یا آن ‌چـنــان که بال پـریــدن عقـاب را

 

حـتــی اگـر نـبـــاشـی می‌ آفـریـنمــت

 

چـونـان که الـتـهـــاب بیابان سراب را

 

ای خواهشی که خواستنـی ‌تر ز پاسخی

 

با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را

  

*********************


خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری

 

شوق پرواز مجازی، بال های استعاری

 

لحظه های كاغذی را روز و شب تكرار كردن

 

خاطرات بایگانی، زندگی های اداری

 

آفتاب زرد وغمگین، پله های رو به پایین

 

سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری

 

عصر جدول های خالی، پارك های این حوالی

 

پرسه های بی خیالی، نیمكت های خماری

 

رونوشت روزها را روی هم سنجاق كردم:

 

شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری

 

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها

 

خاك خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری

 

روی میز خالی من، صفحه باز حوادث

 

درستون تسلیت ها، نامی از مایادگاری

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 10:53
دانستنی های علمی

خداوند در آیه 217 سوره مباركه بقره می‌فرماید: "و لایزالون یقاتلونكم حتی یرَّدوكُم عَنْ دینِكُم إن استطاعُوا". به این معنی كه «دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند». واژه لایزالون، دلالت بر استمرار دارد و گویای این است كه دشمنان همیشه با شما در جنگ هستند منتهی بسته به شرایط مكانی و زمانی نوع این جنگ ممكن است متفاوت باشد. گاهی جنگ، جنگ نظامی است. گاهی اقتصادی است و گاهی نیز فرهنگی.

 

اصولاً جنگ‌هایی كه از نوع نظامی است و از وسایل و ادوات نظامی در آن استفاده می‌شود، به‌عنوان جنگ سخت یا Hard War مشهور است. ولی اگر در این جنگ از وسایل و ادوات و كالاهای فكری و فرهنگی استفاده شود، اصطلاحاً به آن Soft War یا جنگ نرم اطلاق می‌كنند. بنابراین شاخصه جنگ نرم، استفاده از ابزارهای فكری و فرهنگی است.»

 

در واقع تعریف علمی جنگ نرم عبارت است از «استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن به منظور تاثیرگذاری بر عقاید، فرهنگ، سیاست، احساسات، تمایلات، رفتار و مختصات فكری دشمن با توسل به شیوه‌‌هایی كه موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی می شود».

 

بنابراین جنگ نرم را می‌توان هرگونه اقدام نرم، روانی و تبلیغات رسانه‌ای دانست كه جامعه را نشانه گرفته و بدون درگیری و استفاده از زور و اجبار به انفعال و شكست وا می‌دارد. جنگ روانی، جنگ سفید، جنگ رسانه‌ای، عملیات روانی، براندازی نرم، انقلاب نرم، انقلاب مخملی، انقلاب رنگی و... از اشكال جنگ نرم است.

  

پیشینه تاریخی

 به نظر می‌رسد جنگ نرم و مفاهیم همسان از قبیل عملیات روانی، جنگ روانی، قدرت نرم، جنگ سفید و... قدمتی به اندازه حیات بشری دارد.

با این وجود «جنگ نرم» با مختصات جدید خود بعد از شروع جنگ سرد Cold War و در اوج آن یعنی در دهه 1970 با مشاركت اساتید برجسته علوم سیاسی و علوم ارتباطات از جمله جوزف نای، هارولد لاسول، جان كالینز، اعضای برجسته آژانس اطلاعات مركزی آمریكا (سیا) CIA و فرماندهان ارشد پنتاگون با تاسیس مركزی تحت عنوان «كمیته خطر جاری» طراحی، تدوین و عملیاتی شد كه مهمترین هدف آن بمباران تبلیغاتی علیه بلوك شرق و به ویژه شوروی بود كه ظاهراً بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این كمیته به «كمیته صلح جاری» تغییر كرده و همچنان فعال است و كانون تهاجمات روانی آن جهان اسلام و به ویژه جمهوری اسلامی ایران و هواداران منطقه‌ای آن از جمله حزب الله، حماس و كشورهای دوست ایران می‌باشد.

 

قدرت نرم از سه سطح راهبردی، میانی و تاكتیكی تشكیل می‌شود:

 

1- سطح راهبردی

 

این سطح از قدرت نرم كه متأثر از فرهنگ استراتژیك كشور است، به سطح رهبران و نخبگان یك كشور باز می‌گردد و بالاترین سطح رویارویی قدرت نرم تلقی می‌شود.

 

2- سطح میانی

 

این سطح از قدرت نرم بر عنصر مردمی قدرت ملی كشور تأكید دارد. قدرت نرم در این سطح، از فرهنگ ملی متأثر است هدف، سلب اراده و انگیزه از مردم و بی‌تفاوت نمودن جمعیت‌های همراه و تبدیل آنها به جمعیت‌های معارض، مخالف و بی‌تفاوت و شكل دادن به نافرمانی‌های مدنی با ایجاد شكاف بین دو سطح راهبردی و میانی است.

 

3- سطح تاكتیكی

 

هدف اصلی از جنگ نرم در این سطح، سلب اراده و روحیه مقاومت در جبهه حریف است.

  

حوزه جنگ نرم

 

1- حوزه اجتماعی

 

2- حوزه فرهنگ

 3- حوزه سیاسی 

مخاطبان جنگ نرم

 

با توجه به اهمیت دوچندان این مسئله رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با اشاره به جنگ نرم عظیمی كه دشمنان در مقابل ملت ایران و نظام اسلامی به راه انداخته‌اند، نخبگان فكری از جمله دانشجویان و اساتید دانشگاه‌ها را به هوشیاری و فعالیت مبتنی بر فكر و تدبر در این عرصه فرا خواندند و تاكید نمودند: «دانشجویان عزیز افسران جوان ایران و جمهوری اسلامی در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جریان شیطانی متكی بر زور و تزویر و پول هستند... در این منطقه بسیار حساس، جمهوری اسلامی با قدرت روزافزون خود در مقابل سلطه گران جهانی ایستاده است و طبعا شبكه بزرگ صهیونیستی، كمپانی‌های جهانی و مراكز پولی كه عرصه سیاسی آمریكا و اروپا را نیز هدایت و اداره می‌كنند قدرت عظیم ملت ایران و جمهوری اسلامی را دشمن می‌پندارند و با آن مقابله می‌كنند.»

 

باید این نكته را در نظر داشته باشیم كه چون قشر دانشگاهی بیشتر با مقوله فكر و فرهنگ ارتباط دارد، در جنگ نرم دشمن نیز این قشر در اولویت‌های بالای آنها قرار می‌گیرد. حال اگر در قشر تجّار، بازرگانان و... وارد شویم، مباحث اقتصادی و جنگ اقتصادی همچون تحریم و... بیشتر مدّنظر است و مباحث ایدئولوژیكی و فكری چندان موضوعیت پیدا نمی‌كند. بنابراین دانشگاهیان كه بیشتر با دانش، كتاب، ایدئولوژی و فرهنگ و... سر و كار دارند، گروه مخاطب و هدف اصلی دشمن در جنگ نرم هستند.

 در مورد نقش اساتید دانشگاه در مقابله با جنگ نرم نیز این نكته حائز اهمیت است كه نقش روشنگر آنها برای دانشجویان بسیار اساسی است. استادان دانشگاه می‌توانند ادراك مناسب از وضعیت موجود را به دانشجویان خود منتقل كنند. بدون شك اگر دشمنان ما مانند آمریكا و اسرائیل، حرف‌های جذابی می‌زنند، دلشان برای این كشور نسوخته یا دنبال منافع ملی ما نیستند. انگیزه‌های آنها از توجه به كشورهای خاورمیانه را می‌توان در عراق و افغانستان مشاهده كرد. بنابراین جذابیت‌های ظاهری كه دشمن در قالب القائاتش ایجاد می‌كند، باید توسط اساتید برای دانشجویان كالبدشكافی شود.  

ویژگی های جنگ نرم

 

جنگ نرم به دلیل پیچیدگی و اتكا به قدرت نرم از ویژگی‌های بسیار زیاد و متنوع برخوردار است كه مهمترین آنها عبارتند از:

 

1. جنگ نرم در پی تغییر قالب‌های ماهوی جامعه و ساختار سیاسی است.

 

2. آرام، تدریجی و زیرسطحی است.

 

3. جنگ نرم نمادساز است:

 

تصویری شكست خورده، ناامید و مأیوس از حریف ارائه می‌شود و در مقابل مهاجم با نمادسازی و تصویرسازی خود را پیروز و موفق نشان می‌دهد. در این ویژگی عملیات روانی در حد اعلای، خود انجام می‌شود.

 

4. پایدار و بادوام است:

 

نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پایدار و بادوام خواهد بود. هدف اصلی در جنگ نرم تغییر باورها و اعتقادات است. چنانچه این تغییر حاصل گردد، به راحتی تغییر مجدد و بازگشت به حالت اولیه میسر نمی‌باشد.

 

5. جنگ نرم پرتحرك و جاذبه‌دار است:

 

جنگ نرم كه به صورت تدریجی و آرام شروع می‌شود، در نقطه‌ای به دلیل ایجاد جاذبه‌های كاذب، خود جامعه هدف را برای تحقق اهداف به كار گرفته و از این طریق بر دامنه تحركات آن افزوده می‌گردد. در واقع با گذشت زمان، بسیاری از بازیگران و حتی بازیگردانان جنگ نرم به صورت خواسته یا ناخواسته از درون جامعه هدف به استخدام كارگزاران اصلی جنگ نرم در می آیند.

 

6. جنگ نرم هیجان‌ساز است:

 

با نمادسازی‌ها، اسطوره‌سازی‌ها و خلق ارزش‌های جدید، در جنگ نرم از احساسات جامعه هدف نهایت استفاده انجام می‌گیرد. مدیریت احساسات یك ركن در مهندسی جنگ نرم به حساب می‌آید. در مدیریت احساسات، تلاش می‌شود از احساسات و عواطف جامعه هدف به عنوان پلی برای نفوذ در افكار و اندیشه‌ها برای ایجاد تغییر و دگرگونی در باورها استفاده شود. احساسات و عواطف به دلیل تحریك پذیری، زمینه‌های خلق بحران را فراهم می‌سازد.

 

7. جنگ نرم آسیب محور است:

 

دشمنان در جنگ نرم با شناسایی نقاط آسیب جامعه هدف در حوزه‌های ذكر شده، فعالیت‌های خود را سامان داده و با خلق آسیب‌های جدید، بر دامنه تحركات خود می‌افزایند.

 

8. جنگ نرم چند وجهی است:

 

در این جنگ، از تمامی علوم، فنون، شیوه‌ها و روش‌های شناخته شده و ارزش‌های موجود استفاده می‌گردد.

 

9. جنگ نرم تضادآفرین است:

 

تضادهای به وجود آمده از طریق جنگ نرم، همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را برهم می‌زند و زمینه‌های بروز بحران و درگیری‌های داخلی را فراهم می‌سازد. بنابراین تخریب وحدت ملی یكی از پیامدها و ویژگی‌های جنگ نرم است.

 

10. جنگ نرم تردید آفرین است:

 

به مرور بر دامنه این تردیدها افزوده شده تا در نهایت به ایجاد تغییرات اساسی در باورها و ارزش‌ها دست یابد.

 

11. جنگ نرم از ابزار روز استفاده می‌كند:

 

از ظرفیت‌های فضای مجازی، ماهواره، تلفن همراه و... در این جنگ استفاده می‌شود.

  

عرصه‌ها و ابزارهای جنگ نرم

 

- رسانه (کتاب – مطبوعات – نشریات – رادیو- اینترنت – خبرگزاری‌ها)

 

- ادبیات (داستان – شعر – رمان – طنز)

 

- بین الملل (دیپلماسی – سازمان‌های بین‌الملل – عملیات روانی - سفارتخانه‌ها اپوزیسیون خارج از کشور)

 - هنر (فیلم – هنرهای تجسمی – تیاتر – موسیقی) 

تاكتیك های جنگ نرم در رسانه‌های غربی

 

1. برچسب زدن: مانند تروریسم – بنیادگرایی– حقوق بشر

 

2. تلطیف و تنویر: از تلطیف و تنویر (مرتبط ساختن چیزی با كلمه‌ای پر فضیلت) استفاده می‌شود تا چیزی را بدون بررسی شواهد بپذیریم و تصدیق كنیم.

 

3. استفاده از نمادهای مذهبی و یا ملی و انتساب به اشخاص و جریان‌هایی كه مورد احترام توده‌های عمومی مردم هستند تاكتیك انتقال نامیده می‌شود. در این تاكتیك از ابزارهای گوناگون از جمله طنز، كایكاتور، داستان كوتاه، شعر و موسیقی و... استفاده می‌شود.

 

4. تصدیق: حمایت اشخاص معروف (سیاستمداران، هنرمندان، ورزشكاران، دانشمندان و...) و گروه‌های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از فردی یا جریانی تصدیق نامیده می‌شود.

 

5. شایعه: هر شایعه در برگیرنده بخش قابل توجهی از واقعیت می‌تواند باشد (تاكتیك تسطیح در شایعه‌سازی) ولی ضریب نفوذ آن بستگی به درجه ابهام و اهمیت آن دارد. در واقع هر چقدر شایعه پیرامون مسائل «مبهم» و «مهم» باشد همان مقدار ضریب نفوذ آن افزایش می‌یابد.

 

6. كلی گویی: تاكتیك كلی گویی، تاكتیكی است كه سعی می‌شود ذهن مخاطب متوجه حواشی و شاخ و برگ نشده و در رابطه با هسته مركزی پیام، حساسیت نداشته و آن را بدون بررسی و كنكاش بپذیرد كه به همین دلیل برخی این تاكتیك را «بی حس سازی مغزی» نیز می‌نامند.

 

7. دروغ بزرگ: بدین معنی كه پیامی را كه به هیچ وجه واقعیت ندارد، بیان می كنند و مدام بر «طبل تكرار» می كوبند تا ذهن مخاطب آن را جذب كند.

 

8. پاره حقیقت گویی: بخشی از خبر نقل و بخشی را نقل نمی‌كنند. خبر هنگامی كامل است كه عناصر خبری در آن، به شكل كامل مطرح شوند. در تاكتیك «پاره حقیقت گویی» حذف یكی از عناصر به عمد صورت می‌گیرد و بیشتر اوقات عنصر «چرا» حذف می‌شود.

 

9. انسانیت زدایی و اهریمن سازی: در این تاكتیك با استفاده از برچسب زنی صفات منفی به حریف از جمله دزد، قاتل، دروغگو و... به توجیه حملات و تهاجمات علیه رقیب می‌پردازند.

 

10. ارائه پیشگویی‌های فاجعه آمیز: ارائه اخبار و آمارهای آلوده به دروغ از وضعیت سیاسی، اقتصادی كشور و فاجعه آمیز بودن آینده كشور در صورت تداوم وضع موجود، ذیل این تاكتیك تعریف می‌شود كه شعار «تغییر» نیز در این رابطه از سوی یكی از نامزدها پیگیری می‌شد.

 

11. قطره چكانی: اطلاعات و اخبار در زمان‌های گوناگون و به تعداد بسیار كم و به صورتی سریالی ولی نامنظم در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد تا مخاطب نسبت به پیام مربوطه حساس شده و در طول یك بازه زمانی آن را پذیرا باشد.

 

12. حذف (سانسور): در این تاكتیك با حذف بخشی از خبر و نشر بخشی دیگر به ایجاد سوال و مهمتر از آن ابهام می‌پردازند و بدین ترتیب زمینه تولید شایعات گوناگون خلق می‌شود.

 

13. جاذبه‌های جنسی: استفاده از نمادها و «مانكن ها» و همچنین از گویندگان خبری با ظاهری فریبنده ضمن جذب مخاطب، موجب ارتقاء سطح اثرپذیری پیام و غفلت از هسته مركزی و ادبیات آن می‌شود.

 

14. ماساژ پیام: پیام با انواع تاكتیك‌ها ماساژ داده می‌شود كه از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.

 

15. ایجاد تفرقه و تضاد: مهمترین هدف این تاكتیك، ایجاد گسست بین مردم و نظام سیاسی است كه باعث تزلزل و تنزل اعتماد عمومی مردم نسبت به پذیرش رژیم سیاسی می‌شود.

 

این تاكتیك به شدت مورد توجه بنگاه‌های خبرپراكنی و استكبار جهانی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است و در چند ماهه اخیر بر شدت بهره‌گیری از آن افزوده‌اند.

 

16. ترور شخصیت: در زمانی كه نمی‌توان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیكی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانه‌ای و انواع تاكتیك‌ها به ترور شخصیت می‌پردازند.

 

17. تكرار: برای زنده نگه داشتن اثر یك پیام با تكرار زمان بندی شده، سعی می‌كنند این موضوع تا زمانی كه مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تكرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.

 

18. توسل به ترس و ایجاد رعب: متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء می‌كنند كه خطرات و صدمه‌های احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممكن كرده است و از این طریق، آینده‌ای مبهم و توام با مشكلات و مصائب برای افراد ترسیم می‌كنند.

 

19. مبالغه: با اغراق و بزرگنمایی یك موضوع، سعی در اثبات یك واقعیت دارد. كارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده می‌كنند.

 

20. مغالطه: شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور كه بهترین یا بدترین مورد ممكن را برای یك فكر، برنامه، شخص یا محصول ارائه داد.

 

متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یكسان می‌دانند. این روش، انتخاب استدلال‌ها یا شواهدی است كه یك نظر را تایید می‌كند و چشم پوشی از استدلال‌ها یا شواهدی كه آن نظر را تائید نمی‌كند.

  

راهكارهای رسانه‌های داخلی در مقابله با جنگ نرم رسانه‌های غربی

 

1. باورپذیری جنگ نرم و تلاش در راستای خروج از وضعیت انفعالی

 

2. هوشیاری و شناسایی تکنیک‌های جنگ نرم و معرفی ماهیت آن توسط رسانه‌های داخلی

 3. تلاش برای ایجاد وحدت، همبستگی و همگرایی بیشتر رسانه‌های داخلی

4. همكاری و هماهنگی رسانه‌های داخلی در انتقال و انعكاس حرف‌های اساسی نظام

 

5. وحدت کلمه در منافع ملی و مصالح نظام

 

6. موضع‌گیری و اقدام به موقع و یکپارچه در مقابله با جنگ نرم

 

7. فرصت سازی از موقعیت به وجود آمده علیه طراحان جنگ نرم

 

8. تکرار و پافشاری بر حقه و ترفندهای جنگ نرم

 

9. تمرکز و افشای جنگ نرم قبل از شروع آن

 

10. قدرت نمایی رسانه‌های داخلی در مقابله با هجمه خبری جنگ نرم

 

11. افزایش قدرت نفوذ رسانه‌های داخلی بر فضای خارج از کشور

 

12. تلاش گسترده برای اثرگذاری بیشتر در داخل كشور

 

13. بسترسازی برای آگاهی بخشیدن مخاطبان اصلی جنگ نرم

 

14. پرهیز از انحراف و یا جو زدگی رسانه‌های داخلی در مقابله با بحران‌های زودگذر

 

15. بررسی کارکردهای رسانه‌های نوین در خصوص جنگ نرم

 

چهارشنبه 16/4/1389 - 10:47
محبت و عاطفه

       قلب هوا در تب و تاب بود، قطرات اشک از گوشه چشمانِ به گودی نشسته‌اش، زیر سرش را نشانه می‌رفت، دلش هوایی شده بود، زن، دستهایش را قلاب کرد و زیر سرش گذاشت و نفس عمیقی کشید و به خوابش اندیشید، مادربزرگ، مثل دوران کودکی دست او را گرفته بود و با هم راهی حرم بودند، هنوز گرمی دست مادربزرگ را زیر پوست دستشحس می‌کرد. صدای زنگ تلفن رشته افکارش را پاره کرد.
       سلام حوا، ببین از طرف اداره مأموریت دادند، فردا باید بروم مشهد؛ کارهاتون را بکنید که فردا راهی هستیم. زن با شادی گفت: خدایا شکر! به دلم برات شده بود که امام ما را طلب می‌کنن، می‌دونستم که خدا امیدی را ناامید نمی‌کنه، بیم و امید در دل زن گره می‌خورد؛ یعنی مشکلی که سه سال با آن دست به گریبان بود و به خاطر آن از جمع گریزان بود تا چند روز آینده حل خواهد شد؟ زن شادمان و امیدوار مشغول آماده شدن برای سفر به خانه یار شد؛ به مشهد که رسید، دلش پر کشید به سوی حرم، در راه، فقط در ذهنش رسیدن به حرم مولا را تجسم می‌کرد. دلش مثل کبوتر بال بال می‌زد تا زودتر چشمانش به گنبد و بارگاه آقا روشن شود. به راسته خیابان رسید؛ تلألو گنبد و بارگاه، دلش را هوایی کرد.   با عجله طول خیابان را پیمود و به حرم رسید، وارد حرم که شد، چیزی درونش شکست، دلش لرزید. زیر لب گفت: خدایا! اینجا حرم رضای تو است، حرم کسی که هم تو از او راضی هستی و هم بزرگان از او راضی، پس به واسطه این آقا نظر لطفی هم به ما کن و بر دل دردمند من مرهم بگذار. کبوترهای حرم به زائران خوش آمد می‌گفتند. حرم آکنده از عطر پاک و دل‌انگیز معنویت بود. چشمه‌های اشک که از زلال دلها جوشیده و شعاع نور دعا، باعث رویش گلهای معرفت شده بود، طنین رضاجان از نقاره‌ها در فضا می‌پیچید و گوش جان را نوازش می‌داد، حوا تصمیم گرفته بود سه روز اقامت در مشهد را به امید شفا در حرم بگذراند؛ زن، چادر را روی سر لرزانش جا به جا کرد و به سوی پنجره فولاد به راه افتاد، دستش که به پنجره فولاد رسید، بغضش ترکید، «آقاجون سه ساله دردی به جانم افتاده که به قول دکترا باید تا آخر عمر تحملش کنم، دردی که بیشتر روحم را آزار می‌ده و باعث شده من از جمع کناره بگیرم؛ چرا که هر موقع جایی می‌رم، احساس می‌کنم نگاه‌های همه به سوی من و سر لرزانم هست؛ آقاجون من شفا می‌خوام. حوا و رجب دومین شب توسل را به امید شفا در حرم می‌گذراندند، زن که تازه از زیارت برگشته بود، به سوی بچه‌هایش رفت و به دیوار تکیه داد. حسین خواب بود، مادر، سر پسر را روی زانو گذاشت، دانه‌های عرق را از صورت فرزندش پاک کرد.    پلکهای حوا سنگین شد، چشم‌هایش را فروبست؛ اما گویا رو به محبوبش چشم گشود؛ مرد جوان با عجله از مقابل حوا گذشت، حوا به ناگاه از جا برخاست و به دنبال او دوید، هر چه زن بر شتاب قدمهایش می‌افزود، مرد نیز تندتر می‌رفت، حوا همین‌طور که می‌دوید به زمین خورد، سرش را که بلند کرد، پیرمردی را دید که عصا در دست، در مقابل او ایستاده است. زن، عصای پیرمرد را گرفت و بلند شد و در چشمان پیرمرد نگریست و گفت: آقا من با امام رضا(ع) کار دارم.
       پیرمرد گفت: امام پشت سر تو هستند. زن به پشت سرش نگاه کرد، آقایی در هاله‌ای از نور ایستاده بودند، زن نگاهش به روی محبوبش متوقف  شد، زن با هیجان گفت: امام رضا(ع) شمایید؟ آقا خیلی دلم پردرد است، خیلی سختی کشیدم، همه درها به رویم بسته است. آقا خواهش می‌کنم جوابم را بدید. آقا شما هم جوابم را نمی‌دهید؟ مگر چه کار کرده‌ام که در خانه شما هم به رویم بسته است و به من عنایت نمی‌کنید؟! امام با لطیف‌ترین لحن فرمودند: پشت سرم بیا، زن پشت سر امامش حرکت کرد، کمی آن سوتر نور از حرکت ایستاد و با اشاره به صحن و سرا خطاب به زن فرمودند: همه این درها به رویت باز است، این در، آن در... همه درهای خانه ما به روی تو باز است، ناراحت نباش.
       زن به یکباره چشم گشود، خود را در حرم حضرت یافت، در آن لحظات ملکوتی سحری که مؤذن، دلها را خدایی می‌کرد، زن، متحیر مانده بود، نمی‌توانست فاصله بین خواب و بیداری را درک کند. رجب به سوی همسرش آمد و گفت: حوا وقت نماز است، مرد متعجب به زن نگریست و گفت: حوا... حوا دیگه سرت نمی‌لرزه، ببین لرزش سرت خوب شده است. زن ساکت به چشمان همسرش خیره شد، دلش تازه از سیر ملکوتی بازگشته بود، سینه‌اش آکنده از عطر محمدی بود، گویا فرشتگان دامن دامن گل بر سر زائرن می‌ریختند؛ اشک در چشمان زن حلقه زد و به گونه‌هایش دوید، مرد به حال همسرش غبطه می‌خورد. صدای الله اکبر مؤذن صحن و سرا را پر کرده بود...

چهارشنبه 16/4/1389 - 10:39
ایرانگردی

         شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا(ع) از بجستانی نقل کرده است که امام رضا(ع) با پیامبر(ص) خداحافظی کردند، اما هر بار به سمت مزار مبارک بر میگشتند و صدایشان با گریه بلند میشد. به خدمت امام نزدیک شدم و خدمت ایشان تبریک گفتم. امام فرمودند: من را رها کن! من از جوار جدم محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیرون میشوم و در «غربت» میمیرم. 


       همچنین در سندی دیگر آمده‌است که امام رضا علیه السلام در سفر خویش از مدینه و پیش از رسیدن به مرو و گرفتن حکم ولایتعهدى ، در باغ یا کاخ حمید بن قحطبه - جایی در فاصله میان نوغان و سناباد و بر سر راه سناباد، نیشابور ، سرخس ، توس و رادکان - اقامت کرده اند. شیخ صدوق در کتاب (عیون اخبار الرضا علیه السلام) از ورود حضرت به این باغ چنین گزارش مى دهد که؛


 وقتى امام رضا (ع) نزد قبر هارون رفتند، با دست خویش خطى بر یک طرف قبر کشیدند و فرمودند: « این جا تربت من است و من در همین جا دفن خواهم شد و خداوند بزودى این مکان را محل آمد و شد شیعیان و دوستان من قرار خواهد داد. به خدا سوگند! اگر شیعه اى مرا زیارت کند و بر من درود فرستد، شفاعت ما اهل بیت و غفران خداوند بر او واجب مى شود». پس نماز گزاردند و دعا کردند و سپس سر بر سجده اى طولانى نهادند...

 

       پس از گذشت نزدیک به دو سال از آن تاریخ ، مامون که از واگذاری ولایتعهدی به امام به انگیزه آرام کردن اوضاع و شورش‌ها نتیجه ای نمیگیرد، امام(ع) را در توس به شهادت می‌رساند .


او پس از شهادت امام (ع) ، برای اینکه خود از هر اتهامی دور کند با نیرنگ در سوگ امام ،با پای برهنه عقب جنازه حضرت با شیون و گریه به عزاداری می‌پردازد و فرمان می دهد امام در بقعه هارونیه و نزدیک قبر پدرش دفن شوند. پس او سنگ لحد هارون را شکافته و پیکر مطهر را در قسمت بالا سر دفن کرد.

 

       ابوالفرج اصفهانی در مقاتل میگوید: «مامون هنگام حفر قبر بدن مطهر علی بن موسی(ع) حضور داشت و می گفت:صاحب این پیکر به من گفت: هنگامی که خواستید برای من قبری حفر کنید، آب و ماهی در آن جا ظاهر خواهند شد سپس آب خشک خواهد شد (اشاره به نابودی حکومت عباسیان)، بعد ازآن مشغول حفر شدند ،آبی ظاهر شد و ماهی در آن پدید آمد و بعد آب خشک شد و بدن مطهر ایشان همان جا به خاک سپردند.» 


       اینکه کاخ چه زمانی ساخته شده، نظرات فراوان است. برخى آن را به اسکندر، گاه به سلاطین حمیر و گاه به دوران ساسانیان نسبت مى دهند. حتى گویند که مامون پس از دفن پدرش این بنا را ساخت و قبه ای بر فراز آن نصب کرد.

 

       بقایای قنات باغ اینک در بخش هایی از حرم مانند رواق دار الذکر می باشد . 


       با توجه به این مطلب اولین بنای آرامگاه همان بقعه هارون الرشید بوده است که توسط مامون عباسی بنا شده است.بنابراین محوطه اصلی حرم ایشان حدود ده سال قبل از شهادت شکل گرفته است.

 

       در اصل،بنای داخلی کاخ، معبد خدایان یا همان آتشکده بوده که پس از دفن هارون به‌دستور مأمون تخریب و به سبک معماری خراسان، چهار دیوار ساده با ارتفاعی نسبتا کوتاه که با گنبدی با خیز کم پوشش یافته بود ساخته شد، اکنون نیز 2 متر از پایین دیوارداخلی حرم منسوب به مامون است و به جاست و بقیه بنا روی همان دیوار قرار دارد.از این تاریخ به بعد تا دوره دیلمیان نشانه ای از تجدید یا مرمت حرم در دست نمی باشد.

  

دیلمیان 


       اولین بار دیلمیان و آل‏بویه - که بعد از عباسیان مذهب شیعه داشتند- به تعمیر وتزئین اساسی این بقعه هارونیه پرداختند. 

  
بوبکر شهمرد،از پیشکاران نوح بن سامانی،مقبره امام رضا(ع)را آباد کرد.


       به گفته ابن بابویه(شیخ صدوق)، محمد بن عبد الرزاق طوسی و امیر محمدیه، از امرای عهد سامانی، در دوران فرمانداریشان نسبت به مرقد مطهر امام (علیه السلام) کمال ارادت و توجه داشتند و تزییناتی در حرم به وجود آوردند. همچنین در اوایل قرن چهارم هـ.ق به دستور عضد الدوله دیلمی، مرقد منور امام (علیه السلام) به سبک آن زمان تعمیر و تزیین شد.

 

       زیارت این بارگاه شریف در عصر آنان رونق بیشتری یافت و بر علاقه‏مندان و زایران آن روزبه‏روز افزوده می‏شد.

  

 غزنویان ویرانگر  


       پس از آن، سبکتکین (366-387) پادشاه غزنوی در قرن چهارم به گمان آن که حرم رضوی جایی برای تجمع و همبستگی شیعیان باشد، سقف و قسمتی از دیوار بقعه را ویران کرد و شیعیان از زیارت حضرت منع شدند. سبکتکین از غلامان البتکین(از امرای سامانی) بود که پس از مرگ او به امارت رسید و سلسله غزنوی را بنا نهاد. بعد از ویرانی مزار، شیعیان مخفیانه به زیارت قبر امام‏علیه‏السلام ادامه دادند، در حالی که تا مدتها همچنان بقعه نیمه ویران باقی بود. پس از او یمین الدوله، سلطان محمود غزنوی حرم را مرمت کرد و بنایی زیبا برآن بنیاد کرد . برخی از مورخین از جمله ابن اثیر در الکامل: « سلطان محمود غزنوی   عمارت مشهد طوس را که مرقد علی بن موسی الرضا (ع) و رشید در آن است، پس از تخریبی که پدرش سبکتکین غزنوی در قبه به وجود آورد از نو ساخت و بنایی زیبا برا‌ی آن بنیاد نهاد.»

 

       می‏گویند سلطان محمود شبی پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله و یا به روایتی حضرت علی‏بن ابی‏طالب‏علیه‏السلام را در خواب دید که او را مخاطب قرار داده‌اند و اشاره به آن گنبد ویران می‏کنند و می‏فرمایند تا کی چنین خواهد بود؟ گفته‏اند سلطان محمود صبح روز بعد معماری را به حضور طلبید و به طوس فرستاد. بنا به نوشته تاریخ بیهقی در سال 400 ه. ق عمیدالدوله فائق که بیهقی ان را «خادم خاصه» نامیده بنای بقعه را بار دیگر بر روی بازمانده دیوارهای گلین با آجر می‏سازد و مناره‏ای هم بر آن اضافه می‏کند.این بنا که هسته اصلی حرم را تشکیل می‌دهد ، بنایی چهار گوش بوده و با توجه به هم‌زمانی بنای آن با بنای سنگ بست (آرامگاه ارسلان جاذب)، به نظر می‌رسد که قبل از تزیینات و الحاقات بعدی،‌ حرم امام رضا (ع) و آرامگاه او بوده است.

 

       با توجه به سنگ نبشته موزه آستانه به نظر می رسد که بنای حرم در سال 516 هـ.ق. ، تجدید یا تعمیر شده است. سوری بن مُعْتَزّ یا مُعِزّ، مشهور به صاحب دیوان که از سوی سلطانمحمود بر خراسان حکومت داشت «و با ستمکاری، مردی نیکو صدقه و نماز بود و آثارهای خوش، وی را به طوس هست» (تاریخ بیهقی)، چیزهای دیگری بر حرم افزود و منارهای برای آن بساخت «ودیهی خرید فاخر و بر آن وقف کرد» (همانجا) و اولین حصار را به دور شهر برافراشت. این بنا در حملة غُزها در دچار آسیب شد. 


       علاوه بر این، ابوالحسن عراقی معروف به دبیر، در اوایل قرن پنجم ضمن مرمت بقعه رضوی، اقدام به ساخت مسجد بالاسر در کنار حرم مطهر کرد. مسجد بالاسر یادگار دوره غزنویان است.

 


سلجوقیان بانیان سنگ مرقد

 

       در دوره سلجوقیان اولین سنگ مرقد امام‏ رضا علیه‏السلام که از جنس مرمر و متعلق به سال‏516 ه. ق است‏به با ابعاد چهل سانت طول و سی سانت عرض و قطر شش سانتیمتر روی قبر مطهر نصب شد که روی سنگ عباراتی مشتمل بر آیه قرآن و اسامی پیشوایان معصوم، به خط کوفی نوشته شده، که از لحاظ قدمت و نوع خط، حائز اهمیت بسیار است.  این قطعه سنگ در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود. 


  
       مهمترین واقعه این دوره حمله غزهای ترکمان به حرم مطهر رضوی بود.

 


حمله غزها به حرم مطهر 


       در سال 548 ه. ق ترکان غز به مشهد و ناحیه طوس حمله کردند و همه شهر را به آتش کشیدند و بسیاری از مردم از جمله علما و بزرگان را کشتند. در این جریان به بنای حرم لطمه وارد شد که چند سال بعد شرف‏الدین ابوطاهر بن سعد بن علی قمی حاکم مرو در عهد سلطان سنجر (511-557 ه.ق) به مرمت آن همت گماشت و گنبدی برای این مزار مبارک ساخت.


  
       بعد از سال‏557 ه. ق نیز به دستورچترکان زمرد ملک خواهرزاده سلطان سنجر، بنابر نوشته‏های روی کاشی‏ها و ذکر  تاریخ اثنی عشر و خمس مائه (512) ، ازاره حرم با کاشیهای نفیس شش ضلعی، هشت ضلعی و ستاره‏ای (معروف به کاشی سنجری) تزیین شد. بر این کاشیها، اعداد و اسامی پراکندهای مانند «خمسائته»و «اثنیعشر» و «ترکان زمردملک» و «شهید» دیده میشود.  این بانو دستور داد قرآن کریم را با خط خوش در جزوه‏هایی نوشتند و آنها را وقف بقعه ساخت. این اثر هم اکنون در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی نگهداری می‏شود.

 


خوارزمشاهیان  


        در زمان خوارزمشاهیان روضه رضوی مورد توجه قرار گرفت و تعمیرات و تزییناتی در ساختمان آن به عمل آمد و ضمن آن در سال 612 ه. ق کتیبه‏ای بسیار زیبا و از جنس کاشی خشتی به خط ثلث‏برجسته بر دیوار و طرف در ورودی حرم از جانب رواق دارالحفاظ نصب گردید. بر روی این لوح ذکر همین تاریخ، نام و نسب حضرت رضا علیه‏السلام تا حضرت امیرالمؤمنین علی‏علیه‏السلام نوشته شده و بر حاشیه آن به خط ریز دو بیت در مدح حضرت رضاعلیه‏السلام از سروده‏های ابونواس شاعر ایرانی عرب‏زبان نیز نقش بسته است.


        همچنین 2 محراب کاشیِ چینی نمای و کاشیهای نفیس برجستة اطراف سردرِ پیش روی مبارک، از تزیینات علیبن محمد مُقْری، و کتیبهای حاوی 2 بیت شعر فارسی از عبداللهبن محمودبن عبدالله در دیوار حرم مطهر که «سنه 612» بر آن کتابت شده، از آثار همین دوره است.


همچنین بار دیگر ازاره حرم مطهر با کاشی‌‌های ممتاز معروف به کاشی سنجری تزیین شد. اکنون این کاشی‌‌ها با تاریخ اثنی عشر و ست مائه (612) در حرم موجود است.

 


مغولان و حرم مطهر 


       ابن ابی‏الحدید در شرح نهج‏البلاغه می‏نویسد که مغولان در سال 618 ه. ق ابتدا به طوس حمله آوردند، شهر را غارت کردند و مردم را به قتل رسانیدند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب کردند. اگر چه بعضی منابع از خرابی بارگاه مقدس رضوی به دست مغولان سخن گفته‏اند ولی باز مؤلف تاریخ آستان قدس رضوی از قول ابن ابی‏الحدید می‏نویسد با وجودی که مردم مشهد را به قتل رسانیدند، بارگاه رضوی را حداقل تخریب نکردند و احتمالا به غارت اموال و اثاثیه آن اکتفا کردند. نیز عطاملک جوینی مؤلف جهانگشا از خرابی حرم مطهر به دست مغولان ذکری به میان نیاورده است. منظومه فضل بن روزبهان خنجی در مهمان‏نامه بخارا که حمله مغولان را به طوس و مشهد نگاشته است، دلالت می‏کند که حرم مطهر را خراب نکرده‏اند، زیرا نوشته‏های سال 612 که قبل از حمله مغولان بوده هنوز پابرجاست. 

 


دوره ایلخانان 


       در این دوره فرسودگی‏ها و احیانا خرابی‏ها و خسارات وارد شده به حرم مطهر رضوی جبران گردید. زیرا نخست‏به فرمان غازان‏خان (694-703 ه. ق) و سپس در زمان سلطان محمد خدابنده الجایتو (703-716 ه. ق) پادشاه شیعی مذهب ایلخانی مرمت‏شد و به بناهای اطراف آن افزوده گردید. «بنای کامل گنبد موجود» را مربوط به این دوره دانسته‏اند. بدین واسطه این گنبد همانند سایر گنبدهایی که در دوره مغولها ساخته شده دو پوششی است و رویه‏اش با الواح مسین با روپوشی از طلا ساخته شده است. در همین دوره ابن‏بطوطه سیاح معروف که در سال 734 ه. ق از راه جام به طبس سفر کرده، در خاطرات خود از حرم مطهر حضرت رضاعلیه‏السلام و متعلقات آن یاد می‏کند: «در مشهد مکرم قبه عظیمی است در داخل زاویه و جنب آن مدرسه و مسجد است که همه از این ابنیه عالی متبوعه است دیوارهای این ابنیه را با خشت کاشانی مزین کرده[اند] و روی مرقد حضرت رضا صندوقی چوبی نصب شده است‏». همچنین به ضریح نقره ای رنگ اشاره می کند، با توجه به نوشته‏های ابن‏بطوطه و دیگر روایات معلوم می‏شود که در قرن هشتم هجری چنان آثاری وابسته به آستان قدس رضوی وجود داشته است، یعنی: (حرم، مسجد بالاسر، یک مدرسه و چند بنای کوچک متصل به ضلع شمالی).

  

دوره تیموریان 


       قرن نهم هجری (سال 821 ه. ق) دوران پر رونقی در معماری حرم می باشد. مشهد گسترش زیادی یافت ودومین حصار به دور شهر کشیده شد. در این زمان مشهد به عنوان پایتخت مذهبی مورد توجه قرار گرفت. در زمان شاهرخ میرزا امیر تیمور گورکانی به همت همسر وی گوهرشادآغا نخستین مسجد جامع شهر با نام وی در سمت قبله حرم که صحن جنوبی آستانه مبارکه را تشکیل می‏دهد به دست معمار بزرگ، قوام‌الدین شیرازی اتمام رسید. دو رواق تاریخی دارالسیاده و «دارالحفاظ‏» بین حرم و مسجد گوهرشاد و تحویلخانه یا خزانه در مشرق دارالحفاظ ساخته شد، همزمان با این بناها در داخل صحن در پیرامون حرم، مدرسه پریزاد و مدرسه بالاسر که متصل به ضلع غربی دار السیاده بود و مدرسه دو درو مسجد فرق الذکر که تا به امروز برجا هستند، بنا گردید و در دوران تیموری، صحن تیموری (عتیق) که نام سلطان حسین بایسنقر در کتیبه سر در ایوان طلای صحن است و اساس ایوان طلای معروف به ایوان امیرعلیشیر توسط امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان‏ آخرین امیر تیموری بین سالهای 875 و 885 به وجود آمد که بعدها در دوره شاه عباس اول صفوی توسعه یافت و ایوان مزبور توسط نادرشاه مطلا گردید.

 

        روی‌گونزالس دوکلا‌ویخو سفیر اسپانیا که در آن زمان مشهد را دیده است، از شکوه و عظمت بارگاه و گنبد نقره‌ای آن یاد می‌کند.

  

دوره صفویه 


       دوران صفویه نیز دوران مهمی در تاریخ معماری حرم به شمار می‌رود چرا که آنان شیعه مذهب بوده  و مذهب شیعه را مذهب رسمی اعلام کردند. طلاکاری گنبد و گلدسته، ساخت اولین ضریح مرقد منور، رواق‌‌های توحیدخانه، گنبد الله وردی‌خان و گنبد حاتم خانی، همه مربوط به این دوره است. رواق «توحید خانه » در شمال حرم ، از آثار منسوب به ملا حسن فیض است. رواق « الله وردی خان » ، ایوان ضلع غربی دارالضیافه و رواق «حاتم‌خانی‌»، از ساخته های امیر بزرگ صفوی – الله وردی خان- حاتم بیک اردوبادی است.  شاه طهماسب، شاه عباس و شاه سلیمان صفوی، از جمله شاهانی بودند که در این دوره با اقدام‌های اساسی خود، نامشان را در تاریخ معماری حرم ثبت کردند. شاه طهماسب صفوی در سال 932 هـ.ق برای اولین بار گنبد سلطان محمد خدابنده  را به طلا آراسته کرد و اقدام به تهیه اولین ضریح مرقد منور به سال 957 هـ.ق کرد. علاوه بر این، ایوان امیر علیشیر و گلدسته کنار گنبد که در عهد غزنویان به دستور ابن‏معتز حاکم نیشابور برپا گردیده بود را هم طلاکاری کرد و آخرین حصار شهر هم در روزگار او ساخته شد.


در زمان شاه عباس، صحن انقلاب وسعت یافت و اضلاع شرقی و شمالی و غربی آن با ایوان‌‌ها و حجره‌‌ها ساخته شد و شاه عباس دوم اقدام به تعمیر و کاشی‌کاری آن کرد.
 
 
       اما مهمترین تغییری که در حرم مطهر امام رضا روی داد با معماری شیخ بهایی که امروز در حرم مطهر دفن است ساخته شد.
 


 حمله ازبکان به حرم


       در سال‏997 ه. ق یعنی دومین سال سلطنت‏شاه عباس اول شهر مشهد مقدس در محاصره عبدالله‏خان ازبک قرار گرفت، چون از جانب مردم به سوی او تیری شلیک شد غضبناک گردید و دستور به قتل عام مردم مشهد داد به طوری که در روضه منوره حضرت رضا خون جاری گردید.
 
       سال بعد عبدالمؤمن خان ازبک با لشکریانش به مشهد مقدس حمله کرد، مردم و به خصوص سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوی که در مشهد بودند به آستانه مبارکه پناهنده شدند. در حالی که اینان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن‏خان و دین محمد سلطان به اتفاق عده‏ای از جنجگویان خود وارد صحن شدند و پناهندگان را قتل عام نمودند. چنان خشمگین بودند که شعله خشم و غضبشان جز به ریختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نمی‏شد. آنان زایران را از داخل حرم بیرون می‏کشیدند و با کمال قساوت به شهادت می‏رسانیدند. چنان که میر محمد حسین مشهور به «میربالای سر» را که از سادات متقی مشهد بود و پیوسته در بالای سر مبارک به تلاوت قرآن مجید مشغول بود، دو نفر از ازبکان در کنار ضریح با شمشیر پاره پاره کردند. در این موقع زنان و کودکان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتل عام وحشیانه اقوام و خویشان خود بودند.


  
       سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قندیلهای مرصع طلا و نقره و شمعدانها و نیز میل طلای بالای گنبد و بسیاری از ظرفها و فرشها و کتابهای کتابخانه آستانه مبارکه را به غارت بردند و زنان و کودکان را که اسیر شده بودند به ماوراءالنهر فرستادند. عبدالمؤمن‏خان سرانجام به سخت‏ترین وجهی به دست اتباع خود به قتل رسید.

        در پی این خرابی در سال 1010 ه. ق که شاه‏عباس پیاده به زیارت آمد مجددا دستور ترمیم گنبد را داد و آن را طلاکاری کرد. این کار در سال 1016 هـ.ق پایان یافت کتیبه‏ای از کاشی به عرض دو متر و به خط ثلث علیرضا عباسی بر گرداگرد گنبد مطهر نوشته شد که ترجمه آن چنین است: «یکی از عنایات بزرگ خداوند سبحان این است که سرور ملوک عرب و عجم، صاحب نسبت پاک نبوی و حسب درخشان علوی، خاک پای این روضه منور ملکوتی، مروج آثار اجداد معصومش، سلطان ابوالمظفر شاه عباس حسینی موسوی صفوی، بهادرخان را توفیق داد تا از دارالسلطنه اصفهان پای پیاده به زیارت این حرم اشرف درآید و به تزیین این بقعه از مال خاص خویش مفتخر گردد، در سال 1010 ه. ق آغاز و در سال‏1016 ه. ق پایان یافت‏». شاه‌عباس همچنین تعدادی قرآن خطی منسوب به ائمه اطهار(ع) تقدیم آستان قدس کرد و الماس درشتی را که ازبک‌ها از آستان قدس به غارت برده بودند و او آن را باز پس گرفته بود، به فتوای علما فروخت و با بهای آن املا‌ک زیادی خرید و وقف کرد.

       به دنبال این اقدامات تحولات دیگری در قلمرو حرم مطهر صورت گرفته از جمله توسعه صحن عتیق، احداث ایوان شمالی و اطاقها، غرفه‏ها، سردرها، و ایوانهای شرقی و غربی آن .

 

       شاه عباس با توجه خاص به آستانه حضرت رضا علیه‏السلام، دستور داد تا هر کس به زیارت آن حضرت توفیق یابد می‏تواند عنوان «مشهدی‏» را مانند حاجی و کربلایی بر نام خود بیفزاید و این لقب از آن زمان رواج یافت. 


       زلزله‏های زیادی در مشهد رخ داده که حدود 14 واقعه در کتب تاریخ به ثبت رسیده که کمابیش آسیبهایی به مسجد گوهرشاد وارد نموده است و احتمالا به دیوارهای صحنهای حرم مقدس و تزیینات آن نیز آسیبهایی اندک همانند مسجد گوهرشاد رسیده است. ولی در پانزدهم ربیع‏الثانی سال 1084 ه. ق به هنگام سلطنت‏شاه سلیمان صفوی زمین لرزه ویرانگری در مشهد رخ داده که حدود دو سوم شهر مقدس مشهد از جمله گنبد مرقد مطهر حضرت رضاعلیه‏السلام، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و مدارس پریزاد، دودر، مدرسه بالاسر، مدرسه پایین پا آسیب فراوان دیده و حدود چهارهزار نفر از مردم مشهد زیر آوار جان سپرده‏اند.


  
       شاه عباس دوم صحن عتیق را تعمیر و کاشی کاری کرد و شاه سلیمان نیز رواق دارالسیاده و گنبد حرم مطهر را که در اثر زلزله شکاف برداشته بود – به تصریح کتیبه ای که بر آن نصب شده است- مرمت کرد و چندین مدرسه ساخت. طلاکاری مجدد گنبد در عهد شاه سلیمان، بر چهار ترنج ساقه گنبد به خط محمدرضا امامی کتیبه شده است. همچنین مسجد گوهرشاد در سالهای 1084،1087،1089 و مدرسه پریزاد در سال 1091 و مدرسه دودر در سال 1088 و مدرسه بالاسر در سال 1091 و مدرسه پایین پا در سال‏1087ه. ق. بازسازی شد.

 


افشاریه


       در این دوره به ویژه در زمان نادرشاه به تصریح قصیده فارسی قدیم و کتیبه‌های نگاشته شده در ایوان طلا‌ی صحن عتیق و به تصریح محمدکاظم مروی وزیر مرو، مناره دوره غزنویان و ایوان امیرعلی‌شیر را طلا‌کاری کرد و مناره دیگری در همان صحن برپا داشت و اشیایی زرین و گوهرنشان به آستان قدس تقدیم داشت بنای گلدسته ضلع شمالی صحن عتیق (صحن انقلاب)، طلاکاری مجدد ایوان امیر علیشیر و بنای مناره ایوان شمالی طلاکاری و تذهیب شد و سنگاب مرمر یکپارچه که به امر او ازهرات آوردند و اسماعیل‌خان، طلا‌یی سقفی روی ستون‌های مرمر برفراز آن ساخت و روی آن را با خشت‌های طلا‌ تزئین کردو به نام سقاخانه اسماعیل طلایی در صحن عتیق احداث گردید. به امر نادر مسیر یک نهر آب را به زیر حوض هدایت کردند تا حوض همواره پرآب باشد. این سقاخانه با مختصر تغییراتی، اکنون نیز برجای است.

 

 ابراهیمخان برادر نادر نیز هر دو در صحن را تنکه نقره گرفت.  دومین ضریح در سال 1160 به دستور شاهرخ، نوه نادر ساخته و وقف مرقد مطهر شد.
 
       این ضریح فولادی مرصع بدون سقف که معروف به "ضریح نگین نشان" بود، پنجره ها و شبکه های چهار طرف آن دارای گوی و ماسوره هایی بود که با نگین های کوچک یاقوت و زمرد تزیین یافته و تعداد آنها بالغ بر 2000 می شود. 


       اما چندی بعد به وسیله نوادگانش به این ساحت مقدس اهانتهایی شد که اینک ذکر می‏شود.


       شاهرخ فرزند رضا قلی میرزا فرزند نادرشاه افشار در خراسان حکومت می‏کرد. احمد شاه درانی به مشهد حمله کرد و نصرالله میرزا پسر شاهرخ که ولیعهد بود با او مقابله‏ای مردانه کرد و وی را شکست داد و او را وادار به صلح نمود. این امر موجب غرور وی شد که خیال جهانگیری را در سر پرورانید.


       در سال 1190 ه. ق که خزانه پدرش خالی شده و برای پرداخت‏حقوق سپاهیانش درمانده شده بود به تحریک برخی از فرومایگان طلا و جواهرات حرم مطهر رضوی را از قندیلها و درها جدا کرد، مقداری را به فروش رسانید و مقداری از طلاها و نقره‏ها را سکه زد و صرف پرداخت‏حقوق و تهیه سپاه نمود.


       نادرمیرزا برادر نصرالله میرزا نیز که پس از خلع وی توسط پدرش رضاقلی میرزا، ولیعهد شده بود دست تعدی و تجاوز به اموال موقوفه و غیرموقوفه گشود و حتی خشتهای طلای روی گنبد مطهر را کند و به نام خود سکه زد و جواهرات حرم را به فروش رسانید. حتی سرطوق مکلل را که بالای گنبد نصب بود کند و نیز قالی زربافت را که هفتهزار تومان ارزش داشت‏سوزانید. 


       نصایح مرحوم آیة‏الله میرزا مهدی مجتهد تولیت وقت آستان قدس نیز مانع اعمال ناشایست و تجاوزگرانه او نشد. اما مردم به او اعتراض کردند و سکه‏های ضرب شده را که در بازار بود جمع‏آوری می‏نمودند و به میرزا مهدی مجتهد جد سادات شهیدی مشهد برمی‏گرداندند. مردم سرانجام سر به شورش برداشتند. نادر میرزا نیز که این شورش را از ناحیه میرزا مهدی می‏دانست وی را در سال 1218 ه. ش به شهادت رسانید و مرحوم میرزا مهدی مجتهد به «شهید رابع‏» معروف شد.
 


قاجاریه


       در این دوره نیز تحولاتی در آستان قدس بوجود آمد،بنای صحن آزادی (نو) در سمت مشرق حرم به امر فتحعلیشاه و به کمک فرزندش علینقی میرزا و معماری حاج آقاجان صاحب بازارچه معروف در مشهد، ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه به اتمام رسید. طلاکاری ایوان، ایوان و سردر شمالی صحن عتیق – معروف به چایوان شاه عباسی- هم به تصریح کتیبه‌ای که بر آن قرار دارد ، در ایام محمد شاه مرمت شده است. بنای دارالسعاده توسط اللهیارخان آصف‏الدوله به سال 1251 ه. ق احداث شد و ترکیب رواق دارالضیافه در سال 1320 ه. ق انجام یافت. علاوه بر این، در سال 1275 هـ.ق قائم مقام نوری اقدام به آینه‌کاری روضه منوره کرد. « توحید خانه » نیز در زمان نیابت مولیت عضدالملک ، در سال 1276 هـ.ق مرمت شده است. هم او درسال 1275 هـ.ق دستور داد روی کاشی ها و نقاشی های نفیس حرم را آیینه‌کاری کنند. ناصرالدین شاه نیز دستور داد ازاره دیوار تا بالای ایوان ناصری و سقف مقرنس آن را با خشت‌های طلا بپوشانند و از همین رو،‌ ‌به ایوان ناصری معروف شد. در ایام مظفرالدین شاه نیز هر دو صحن جدید و عتیق تعمیر شدند. نصب اولین ساعت شماطه ای و ایجاد کارخانه برق و توجه به امور رفاهی زائران و زیباسازی شهر ، بر آبادانی و رونق مشهد افزوده شد. دراین دوران نیز مشهد بارها مورد تهاجم ترکمانان قرار گرفت و با شورش سالار و رخدادهای دیگر از قبیل به توپ بسته شدن حرم و اشغال شهر درجنگ جهانی اول ، صدمات و خسارات زیادی بر حرم و شهر وارد آمد.


       غارت سالار - محمد حسن خان سالار فرزند اللهیارخان آصف‏الدوله در سال‏1263 ه. ق یعنی یک سال قبل از پایان پادشاهی محمدشاه قاجار از آشوب هرات و هرج و مرج دربار استفاده کرد و در خراسان علم مخالفت‏برافراشت و در اندک زمانی قلعه کلات را متصرف شد. او نزدیک به دو سال در خراسان به استقلال حکومت کرد. در سال بعد به فرمان وی تمامی قندیلها، چراغها و اثاثیه زرین حرم حضرت رضاعلیه‏السلام را ذوب کردند و به نام وی سکه زدند. همچنین او طلا و جواهرات در مرصع و جواهرنشانی که فتحعلیشاه قاجار در سال‏1233 ه. ق به شکرانه استیلا بر خراسان تقدیم آستان قدس نموده بود غارت کرد. اما پس از رفع فتنه در سال 1268 ه. ق حسام‏السلطنه عموی ناصرالدین شاه مجددا سطح در مزبور را از طلای ضخیم پوشانید و آن را با دانه‏های یاقوت و زمرد و لعل زینت‏بخشید و در جای اولیه‏اش نصب نمود. 

 


عصر پهلوی


       در سال 1307 هـ.ش. تغییری اساسی در شبکه پیرامون مجموعه به عمل آمد و فلکه دور حرم به شعاع 180 متر از نوک گنبد و به پهنای 30 متر احداث شد؛ سپس بناهای موزه ، کتاب‌خانه و تالار تشریفات و صحن امام خمینی(موزه سابق) احداث شدند.


در گذشته بین ضریح مطهر و ضلع غربی حرم (صفه بالاسر) تنگنایی به عرض 85 سانتی‏متر وجود داشت که امر طواف و زیارت را مشکل کرده بود، در سالهای (1341-1342 ه .ش) برای رفع این تنگنا طرحی عظیم تهیه شد. براساس این طرح، مهندسان و معماران با تجربه حرم،  تنها راه توسعه تنگنای بالاسر مبارک را حذف دیوار ضلع غربی حرم دانستند. ضخامت دیوار مزبور 90/2 متر بود و قسمتی از سنگینی گنبد را بر دوش داشت.


       در اجرای این کار عظیم لازم بود ابتدا پیش‏بینی‏های استحکامی صددرصد فنی و اطمینان‏بخش در نظر گرفته شود، لذا حفاری و بتون‏ریزی و نصب پایه‏ها و پلهای نگهدارنده و کارهای استحکامی دیگر آغاز شد و پس از احداث تاقی از بتون بر ضلع غربی، سرانجام دیوار از زیر گنبد بیرون کشیده شد بدون این که در زمان اجرای طرح وقفه‏ای در امر تشرف به حرم و زیارت زایران ایجاد گردد. بدین‏ترتیب بالاسر مبارک تعریض یافت و بیش از 2 متر به آن قسمت از فضای حرم افزوده شد و آن تنگنای سابق در سال 1344 ه .ش توسعه یافت. سقف مسجد بالاسر نیز که فرسوده شده بود، برداشتند و پس از ایجاد سقف بتونی، دیگرباره آن را کاشیکاری و تزیین کردند. ضلع شمالی حرم نیز توسعه یافت و به رواق «دارُالشُّکر» متصل شد محراب قدیمی این مسجد که در ضلع جنوبی قرار داشت، بر اثر توسعه و تعمیرات از آنجا برداشته شد و به موزه انتقال یافت. از اقدامات دیگری که در این دوره انجام گرفت، ایجاد ساختمان بزرگ موزه و کتابخانه و ساختمان اداری و توسعة خیابانهای اطراف حرم رامیتوان ذکر کرد .به سال 1350 هـ.ش. بخش مهمی از واحدهای بافت تاریخی این مجموعه ویران و به فضای سبز تبدیل شد. 


       ایجاد فرودگاه ، ایستگاه راه آهن و جاده های مواصلاتی زمینه را برای جذب بیشتر زائران و مسافران فراهم کردو برای رفاه زائران و مسافران مراکز مختلف رفاهی از قبیل هتل ها و مهمانپذیر ها در نقاط مختلف مشهد به ویژه اطراف حرم مطهر احداث گردید.


ضریح چهارم به ضریح ملمع "طلا و نقره" و ضریح "شیر و شکر" معروف بوددر این دوره ساخته شد. این ضریح نیز در سال 1338 بر روی ضریح نگین نشان یا ضریح دوم نصب شد.


  
       طراحی این ضریح توسط مرحوم حافظیان انجام گرفت و حاج محمد تقی فروتن اصفهانی با نظارت استاد حافظیان کار اجرا و قلمزنی آن را انجام داد.


       ازجمله مهمترین رویدادهای مشهد در این دوران ، واقعه مسجد گوهرشاد ، جنگ جهانی دوم و انقلاب اسلامی بود.

 

 

بعد از انقلاب

 

       پس از تأسیس جمهوری اسلامی ایران، تغییراتی در ابنیه آستان قدس پدید آمد و ساختمانهای جدیدی بنیاد گردید چرا که افزایش تصاعدی زائران، عدم گنجایش فضاهای باز و سرپوشیده حوزه حرم و رواق‌‌ها، عدم سهولت زیارت و آمد و رفت انبوه زائران و ...، خادمان امام رضا (ع) را وا داشت به راه‌‌هایی فکر کند که ضمن در نظر گرفتن مسائل اجتماعی، فرهنگی زیارتی و خدماتی، بهترین و آرام‌ترین فضاهای لازم برای زیارت و نیایش زائران فراهم شود. 


       در 1358ش، رواق «پشت سر مبارک» را حدود 18 متر توسعه دادند و کاشیکاری کردند و سال بعد در 25 اسفند 59 گسترش 2 ضلع «پیش روی مبارک» و «پایین پا» جمعاً به مساحت 36 مترمربع به انجام رسید و پایین پا 70/1 متر تعریض شد و در حضور علمای اعلام بازگشایی شد. پیش روی مبارک دارای سه راه ورودی گشت و بسیار وسیع شد، به طوری که زایران آسان‏تر می‏توانند مشرف شوند و یا هنگام توقف در دارالحفاظ نیز ضریح مطهر را ببینند. آنچه در این عملیات قابل اهمیت است، کارهای فنی نظارت شده و کارهای اجرایی ماهرانه‏ای است که وضع موجود گنبد را در مقابل حرکات احتمالی زمین تامین کرده است
به نقل از کارنامه دو ساله آستان قدس رضوی طلای روکش گنبد منور به علت کمی ضخامت و گذشت زمان و تاثیر حوادث طبیعی ساییده و بدنما شده بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خشتهای قدیمی برچیده شد و خشتهایی با ورقه‏های طلایی جدید جایگزین آن گردید، لایه زیر و نگهدارنده این ورقها مسی است و در حدود شانزده هزارم میلی‏متر یعنی به ضخامت چهار برابر پیش از ورقهای قبلی به طریق الکترولیت روکش طلا شده و بر روی بتونی که روی گنبد ریخته شد بود نصب گردید، این خشتهای زرین حدود هفتصد متر مربع را پوشانده است.


        در وسط کتیبه کمربندی سمت‏شمال گنبد لوحه‏ای است که تاریخ تجدید طلاکاری گنبد را پس از پیروزی انقلاب نشان می‏دهد. متن لوحه چنین است: «در آغاز پانزدهمین قرن بعثت نبوی و در آستانه سالروز پیروزی انقلاب عظیم اسلامی ایران به رهبری قائد اعظم امام خمینی تجدید طلاکاری و تعمیرات گنبد مطهر انجام پذیرفت. صفرالمظفر 1400 قمری‏».


همچنین روضه منوره از سه طرف توسعه یافت و ضریح جدید (ضریح پنجم) که کار ساخت آن پس از پنج سال مطالعه و تحقیق و ارایه طرح ‏هاى مختلف از اواخر سال 72 آغاز شد و نصب آن همزمان با آخرین غبار روبى که در تاریخ 21/10/79 انجام شد آغاز گردید و چهل روز به طول انجامید و سنگ قبر صندوقچه‌ای درون حرم تعویض شد و سنگ جدید نصب شد و سنگ‌‌های کف روضه منوره  تعویض شد.

چهارشنبه 16/4/1389 - 10:36
محبت و عاطفه
 «آنجا که همه وسایل به کار گرفته شدند و آنجا که دست‌ها از همه جا کوتاه شد و به بن‌بست رسید. دل از همه و همه بریده‌ای، ناامید از همه جا و همه‌کس به جایی پناه آورده‌ای که محل رفت و آمد فرشتگان است. محل آرامش و قرار دل‌های متلاطم، اینجا، جایی است که رشته‌های بی‌نهایت آرزو و امید به مشبک‌های ضریح دل‌ها پیوند خورده و هر آن پرتوهای کرامت بی‌دریغ مولا بر سر دردمندان و حاجت‌مندان نورافشانی می‌کند. توسل و دعا چراغ امید را در دل آنها روشن می‌سازد و...» کبوتران حرم، گرد گنبد طلایی که همچون نگین جلوه‌گری می‌کرد می‌چرخیدند. پرچم بالای گنبد منور، با نوازش باد به این سو و آن سو می‌رفت. محمد نگاه ملتمسش را به گنبد طلایی دوخت، حرم با گل‌های یاس و محمدی فرش شده بود. عطر گل‌های محمدی در هوا جاری بود و نسیمی، عطر حرم را با خود می‌برد و در اطراف پراکنده می‌کرد. همه جا بارانی بود. خیلی دلش می‌خواست خودش را به مشبک‌های فولادی برساند و آنها را در پنجه خود بفشارد. دلش می‌خواست شانه‌های خسته‌اش را به آن جا تکیه دهد، به سوی پنجره فولاد رفت، ناگاه زمین و زمان از حرکت باز ایستاد، رعد از گوشه آسمان جهید و همه جا لرزید. صحن از وسط دو نیم شد؛ مرد با عجله به سوی مشبک‌ها دوید؛ اما هر چه تلاش کرد نتوانست به آن برسد، آسمان رعدی دیگر زد و همه جا تاریک شد، مرد به یکباره نشست، ملحفه را پس زد، دکمه‌های لباسش را باز کرد. گردنش را لمس کرد، تند تند نفس می‌کشید؛ دانه‌های عرق بدنش را پوشانده بود. احساس می‌کرد دارد خفه می‌شود؛ گلویش خشک شده بود. با سر انگشتانی لرزان، لیوان آب را جستجو کرد، آب که خورد آرام‌تر شد، انگشتانش را قلاب کرد و زیر چانه‌اش فشرد. خاطرات ده روز پیش در ذهنش جان گرفت. شالیزار زیر نور غروب خورشید زیباتر به نظر می‌رسید. محمدقاسم و همکارانش خسته از کار روزانه گوشه‌ای نشسته و مشغول چای خوردن بودند. ناگهان همه جا لرزید و رمق از دست و پایش رفت و دیگر چیزی نفهمید. به هوش که آمد، همه جا تاریک بود و فقط صدای گریه مادر و همسرش به گوش می‌رسید؛ اما همین که صدایشان زد همه جا پر شد از سکوت، دست مهربان مادر، نوازشگر محمدقاسم شد. ـ این‌جا کجاست مادر؟ چرا نمی‌توانم چشمانم را باز کنم و جایی را ببینم؟ مادر با صدایی لرزان گفت: توکل به خدا کن پسرم، همه چیز درست می‌شه! صدای پسر کوچولوی مرد رشته افکارش را پاره کرد. ـ بابا! بابا! ببین لباسم چقدر قشنگه! کودک به سوی پدر دوید و خودش را در آغوش او رها کرد. محمدقاسم با دست لباس را لمس کرد و گفت: به به چقدر قشنگه! مثل خودت می‌مونه، قشنگه، قشنگه، قشنگه. مرد صورت پسرک را غرق بوسه کرد و فریاد شادی او سکوت سنگین اتاق را شکست. مادر وارد اتاق که شد گفت: بشین بچه، این‌قدر بابا رو اذیت نکن. بعد به طرف قاسم رفت و گفت: این شربت را بخور. لیوان را به دست همسرش داد. بوی گلاب شربت مرد را به یاد خوابش انداخت. زن گفت: محمدقاسم مادرم می‌خواهد برود مشهد از ما هم خواسته که با او همراه شویم. تصویر گنبد و بارگاه در چشم محمد جان گرفت خیلی دلش هوای زیارت داشت. ... درهای چوبی حرم را که لمس کرد چیزی در درونش شکست؛ دانه‌های اشک، مسلسل‌وار صورتش را شست؛ قلبش تند و تند می‌زند، دیوار حرم را لمس کرد و از یک گوشه با لمس دیوارها خود را به مشبک‌های فولاد رساند، از خانواده‌اش خواسته بود این روز آخر را تنها باشد. صدای قرآن و زیارت‌نامه در هم آمیخته بود و آوائی ملکوتی به وجود آورده بود. بوی کندر و اسپند فضا را پر کرده بود. مرد مثل آهویی سرگردان بود. عطر حرم او را با خود می‌برد، صلوات از گوشه گوشه حرم اوج می‌گرفت. نمی‌دانست چرا، ولی یک حس خوب در رگ‌هایش دویده بود، یک حس خدایی. مشبک‌های پنجره فولاد را در پنجه فشرد ناله و التماسش بیشتر شد؛ آقاجان به جان مادرت از خدا بخواه چشمانم را به من برگرداند، به سقای کربلا قسمت می‌دهم! «صدای ناله محمد در صداهای دیگر گم شده بود. فکر این که تاریکی برای همیشه میهمان وجودش شده است لحظه‌ای راحتش نمی‌گذاشت. گویی همه جا شب بود و دنیا را رنگ سیاه زده بودند و به یقین کسی جز خدا نمی‌توانست این سیاهی‌ها را بشوید و روشنایی را به چشمان او بازگرداند. هر چه گریه می‌کرد نه تنها آرام نمی‌شد، بلکه بی‌تاب‌تر می‌شد، ثانیه‌ها به دقایق و دقایق به ساعت‌ها تبدیل شد. محمدقاسم همانطور که ایستاده بود و راز و نیاز می‌کرد، ناگهان گر گرفت، عرق کرد، لرزشی مانند پیچک خودش را از پاهای او بالا کشید؛ پاهایش سست شد بر سنگ فرش حرم نشست. احساس کرد برق جهیدن گرفت و یکباره پرده سیاهی‌ها را شکافت همه جا نور شد. مرد دست بر چشمانش گذاشت، همه جا تاریک شد؛ دوباره نور بود و روشنایی در حرم غوغا بود، محمدقاسم تمام حواسش را جمع کرد و ایستاد، نگاهش را به گنبد و گلدسته‌ها پاشید و فریاد زد: فدات بشم امام رضا...
چهارشنبه 16/4/1389 - 10:23
بیوگرافی و تصاویر بازیگران

تو یعنی شرشر بارون!برای کنسرت گروه آریان در تالار کشور؛ ویژه هواداران.کنسرت بزرگی که قرار بود گروه آریان به همراه کریس دی برگ در دسامبر گذشته (آذرماه) اجرا کند، تبدیل شد به یک اجرای جمع و جور 2 سانسه در تالار کشور و در روز چهارم دی ماه! آریانی‌ها همین روز را هم با کلی مکافات از روی هوا قاپیدند! آن‌ها مدت‌هاست که برای اجرای کنسرت در به در دنبال یک سالن می‌گردند، اما هیچ سالنی حاضر نمی‌شود به این راحتی به آن‌ها وقت بدهد! همین است که دو شب مانده به شروع کنسرت بزرگ حسین علیزاده و محمدرضا درویشی که تالار کشور یک شب خالی داشت، محسن رجب پور آن را غنیمت شمرد. 

 

اما کنسرت یک عبارت خاص را به دنبال داشت: «ویژه هواداران». خیلی‌ها می‌پرسیدند که این «ویژه هواداران» دیگر چه صیغه‌ایست؟ مگر بقیه کنسرت‌ها برای چه کسانی برگزار می‌شود؟ علی پهلوان در شروع کنسرت توضیح می‌داد که «ما برای این کنسرت هیچگونه تبلیغات رسانه ای نداشته ایم و این عبارت هم به این معنی است که تمام تبلیغات کنسرت را خود هواداران انجام دادند.»فروش اینترنتی بلیت‌ها از 5 روز مانده به روز کنسرت آغاز شد و اگر چه برخی خبرگزاری‌ها خبر اجرای کنسرت را به نقل از رجب پور روی خروجی خود قرار دادند، اما تبلیغات اصلی آن از طریق SMS و اینترنت ... انجام شد. جالب این جاست که 6 هزار بلیت ظرف 3-2روز به این ترتیب و بدون تبلیغات آن چنانی sold out شد!

 

کنسرت با حدود یک ساعت تأخیر شروع شد تا اعضای گروه در میان تشویق و شمارش معکوس هواداران و با لباس‌ها سفید و قرمز (شبیه طرح جلد آلبوم آخرشان «بی تو با تو») به روی صحنه بیایند: علی پهلوان (خواننده / گیتار)، پیام صالحی (خواننده/ گیتار)، نینف امیر خاص (کیبورد)، علیرضا طباطبایی (درامز)، برزویی بدیهی (پرکاشن)، ساناز و سحر کاشمری (همخوان)، شراره فرنژاد (گیتار/ همخوان) و سیامک خواهانی (ویلن). آریان مثل همیشه دو نوازنده مهمان هم داشت: یکی دارا دارایی (نوازنده باس) که از زمان جدایی امیر حسین مستعد (بیسیست گروه) در کنسرت‌ها آریان را همراهی می‌کند؛ و دیگری فرزاد فخرالدینی، نوازنده گیتار الکتریک و پسر فرهاد فخرالدینی (آهنگساز بزرگ ایران و رهبر ارکستر ملی) که زمانی با گروه «پژواک» از پرطرفدارترین گروه‌های راک ایران بودند!

 

آریان برنامه خودش را با «بی تو با تو» از آلبوم آخر شروع و در ادامه این قطعات را اجرا کردند: «کی به جز من»، «گمشده من» (تو یعنی نم نم بارون)، «افسونگر»، «کاشکی» (ریمیکس)، «هنوز برام همونی» (که به بداهه نوازی ویلن وصل شد)، «نگو»، بداهه نوازی ریتم (درامز، پرکاشن، گیتار الکتریک و باس )، «لحظه‌ها»، «پرواز»، «ای جاویدان ایران» (که به «بذار برم» وصل شد)، مدلی، «قاصدک»، «آروم آروم»، «تب» و در آخر اجرای دوباره «پرواز».

 

چند سالی بود که «تکراری بودن» بزرگ‌ترین انتقادی بود که از کنسرت‌های آریان می‌شد. البته این بار سعی کرده بودند با اجراهای متفاوت تر از اجراهای استودیویی، این انتقاد را هم تا حدودی کمرنگ کنند. «کاشکی» به صورت ریمیکس و با تنظیمی‌ متفاوت از آلبوم اجرا شد؛ «نگو» که در آلبوم آریان 4، در دو ورژن آرام و تند شنیده می‌شود، به صورت ترکیبی از هر دو به اجرا درآمده؛ قطعه مدلی هم تشکیل شده بود از اجرای آکوستیک 4 آهنگ «گل من»، «گل آفتابگردون»، «طلسم» و «بمون تا بمونم»؛ در اواخر اجرای آخر «پرواز» هم که سیمک خواهانی، نینف و ... سازهایشان را رها کردند و پشت میکروفون‌ها آمدند تا با بقیه هم صدا شوند!

 

علی پهلوان درباره ویژگی‌های این اجرا به نسیم گفت: «این اجرا شاید یکی از بهترین اجراهای ما بود. البته ما در سانس اول به شدت مشکل صدابرداری داشتیم. اما در سانس دوم کنسرت مشکلات صدابرداری حل شد و ما توانستیم یک اجرای خوب و گرم در کنار هواداران مان داشته باشیم. مهم ترین خصوصیت این اجرا به نظر من تنوع در تنظیم آهنگ‌ها بود و این که کمتر پیش می‌آمد که ما آهنگی را دقیقا ً شبیه تنظیم استودیویی اش اجرا کنیم. در کل اجرای لایو و متفاوتی بود.»

 

از آن جا که این کنسرت به فاصله یکی دو هفته پس از جشنواره برگزار می‌شد، خیلی‌ها می‌ترسیدند که شرایط برگزاری اجراهای پاپ جشنواره (در تالار کشور) این بار هم تکرار شود. همه اجراهای پاپ جشنواره در حالی برگزار می‌شد که _ به منظور جلوگیری از خطرات احتمالی! _ تمام چراغ‌های سالن در زمان اجرا روشن می‌ماند و مردم بیشتر احساس می‌کردند وسط پارک نشسته‌اند تا سالن کنسرت! اما این اتفاق در مورد آریان تکرار نشد و کنسرت با شرایط ایده آل یک کنسرت پاپ (ایده آل برای ایران) برگزار شد؛ تا معلوم شود این لطف مسئولین فقط برای جشنواره موسیقی فجر بوده است!

 

در میانه‌های کنسرت علی پهلوان دقایقی درباره نینف امیر خاص و زحماتی که او برای تنظیم قطعات و سرپرستی گروه در این سال‌ها کشیده صحبت کرد. او از شب‌هایی گفت که در خانه نینف اینها (!) مشغول تنظیم و ساخت آهنگ‌های آریان بوده‌اند و به همین خاطر از خانواده نینف (که در سالن حاضر بودند ) هم تشکر کرد. در آن زمان به جز اعضای گروه کسی نمی‌دانست که پهلوان چرا این حرف‌ها را می‌زند! دلیل این ماجرا وقتی مشخص شد که امیر خاص دو هفته پس از کنسرت ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد و برای مدتی _ اقلا ً دو سال _ از گروه جدا شد. البته پهلوان این جدایی را موقتی می‌داند: «جدایی نینف از آریان مثل جدایی رضا [گلزار] یا امیرحسین [مستعد] نیست. نینف قرار است از همان جا با ما در تماس باشد و برایمان شعر و آهنگ بفرستد. پس او هنوز عضو ماست؛ حالا گیریم به صورت ریموت کنترلی

 

در حقیقت این اجرا به نوعی اجرای خداحافظی نینف از آریان هم تلقی می‌شد! صحبت‌های علی پهلوان در بین اجرا هم نینف را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد فراموش کند ملودی اول آهنگ «آروم آروم» را بزند!

 

آریانی‌ها که روز 14 آذر همزمان با روز جهانی معلولین در مدرسه کودکان استثنایی کوچکی برای این کودکان (با حضور علی پهلوان، امیرخاص، خواهانی، فرنژاد و ساناز کاشمری) برگزار کرده بودند، بخشی از عواید کنسرت اخیر خود در تالار کشور را به پروژه‌های برنامه جهانی غذای سازمان ملل در ایران اختصاص دادند.

 

علی پهلوان درباره این اجرا می‌گوید: «برای ما جای تعجب و خوشحالی داشت که بیشتر این بچه‌ها آهنگ‌های ما را بلد بودند و می‌خواندند!». او همچنین درباره ماجرای کریس دی برگ و این که اصلا ً کنسرت او در ایران برگزار خواهد شد یا نه توضیح می‌دهد: «او چند روز پیش به من ایمیلی زده بود و پرسیده بود از کنسرت مان چه خبر؟ یک تاریخ جدید هم برای سال آینده به ما پیشنهاد داده بود که من ماجرا را به محسن رجب پور منتقل کرده ام.»

 

کنسرت آریان در تالار کشور مثل همیشه با استقبال فراوان هواداران شان برگزار شد. هر چند که همچنان پیام صالحی خیلی ژوست نمی‌خواند و ویلن سیامک خواهانی در برخی آهنگ‌ها ناکوک به نظر می‌رسید! مهم این است که آن‌ها هوادارانی دارند که 48 ساعته شش هزار بلیت می‌خرند و ... به قول فریدون خلعتبری (که در کنار افرادی چون همایون نصیری، حمید عسکری،‌ هادی ساعی، الهام حمیدی و ... کنسرت را از نزدیک دید): «مردم آریان را دوست دارند و با آن حال می‌کنند و همین کافی است. آن‌ها 10 سال است که توانسته اند این هواداران را حفظ  کنند و این یعنی این که آن‌ها موفق‌اند.»

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 10:18
بیوگرافی و تصاویر بازیگران

طبیعت نه تنها در نقاشی، بلكه در تمام هنرهایی كه نیاز به قوه خلاقه و استعدادهای فردی دارد تأثیر بسزایی می‌گذارد.یك موسیقیدان صدا‌ها را از رودخانه، پرندگان، غرش آسمان و... می‌گیرد و در نت‌های خود می‌آورد.  استادان مینیاتور ایرانی همواره برای رنگ آمیزی، از زیبایی‌های طبیعت و محیط زیست استفاده كرده‌اند. این رنگ‌آمیزی به‌خاطر تصویر زیبای واقعی طبیعت بوده و در بعضی مواقع استادان از اصول تصویر نگارگری طبیعت هم استفاده كرده‌اند، اصولا نگاه هنر و فرهنگ ایرانی به طبیعت نگاهی معنوی است كه فرهنگ ایرانی از نخستین روزهای ظهور آن، رویكرد قدسی به طبیعت داشته است، از زمان زرتشت كه هر درخت به مثل بشر بود، تا دوران بعدی كه شكلی اسلامی گرفت.


مثلاً در مورد گل لتوس (نیلوفر آبی) می‌گفتند این گل نماد عالم تجلی است كه روی آبهای تیره ظهور می‌كند و بعد شكوفه و گل نیلوفر به وجود می‌آید یا در مورد درخت سرو كه به نام درخت «پارسیك» می‌شناسند، این‌طور گویند كه سرو پنج‌هزارساله‌ای در ابر كوه است كه به‌دلیل عمر درازش به غار جاودانگی تبدیل شده و سرو به‌خاطر پایداری و ایستایی‌اش نماد آزادگی است.

 

طبیعت نه تنها در نقاشی، بلكه در تمام هنرهایی كه نیاز به قوه خلاقه و استعدادهای فردی دارد تأثیر بسزایی می‌گذارد.در معارف اسلامی تمام آفرینش الهی به بهترین وجه است و از طبیعت درس خداشناسی، اثبات وجود خداوند، توحید و وحی گرفته می‌شود. اهمیت طبیعت از نظر قرآن به‌گونه‌ای است كه همگان را به سیر و نظر در دانشگاه طبیعت فراخوانده است. یكی از عناصر طبیعت در نگارگری ایرانی باغ است و باغ تمثیلی از بهشت گم شده خداوند در زمین است. باغ در فرهنگ ایرانی مفهوم گسترده‌ای دارد. در بسیاری از هنرهای این سرزمین مفهوم باغ متجلی شده است چه در مضامین فرهنگ عامه و چه در معماری و نقوش حجاری شده.

 

در آثار مینیاتور هم توجه ویژه‌ای به آن شده است، در واقع نوعی حكمت نهفته است. به‌عنوان مثال مینیاتوری می‌بینید كه هر كس در تكه‌ای از آن مشغول به كاری است، عده‌ای درحال ساز زدن و خواندن هستند، یا بچه‌ای از لانه‌ای جوجه بر می‌دارد و عده‌ای دیگر در حال صحبت هستند، اما در جایگاهی خاص باغبانی در حال رسیدگی به درختان و سبزه باغ است بنابراین در مفهوم آن حكمتی نهفته است و آن بهشت گمشده خداوند در زمین است، در دوران مانی شاخ و برگ‌های گیاهی به ظاهر بر گونه‌ای بیان تصویری خیالی استوار شده است.

 

گل لتوس یا نیلوفر آبی مظهر پاكی و تقدس در تمامی ادیان بوده است و یكی از عناصر مورد استفاده در سبك و هنر مانی است. اما در دوران سلجوقی تزئین درختان، آرایش گل‌ها و ملائكه و فرشتگان كه بال‌های گشوده دارند وجوه مشتركی است كه تأثیر هنر مسیحی را در این آثار به نمایش می‌گذارد.به اعتقاد مانی، مدارج تكامل روح بسیار متنوع است و همچنین نفوس از خورشید به آسمان و فضای لایتناهی با ستونی از نور فاخر و با شكوه می‌پیوندند و در این سیر، خورشید به‌عنوان نمادی از منزلگاهی برای تزكیه به شمار می‌رود.  آوردن درخت سه تنه در نقاشی‌های مانی، نمادی از قرینگی، حیات و زندگی است. گل لتوس یا نیلوفر آبی مظهر پاكی و تقدس در تمامی ادیان بوده است و یكی از عناصر مورد استفاده در سبك و هنر مانی است. اما در دوران سلجوقی تزئین درختان، آرایش گل‌ها و ملائكه و فرشتگان كه بال‌های گشوده دارند وجوه مشتركی است كه تأثیر هنر مسیحی را در این آثار به نمایش می‌گذارد.در سبك تبریز اول، آوردن اژدها در شاهنامه دموت از عناصر چینی است كه وارد نگارگری ما شده است، البته با دو برداشت متفاوت. در چین اژدها جزء نیروهای كیهانی است كه در طبیعت آشكار است اما در ایران یك عنصر منفی معرفی شده است كه در یكی از نگاره‌های ما اژدهایی است كه به دست بهرام شكست خورده است.

 


 در سبك شیراز، طبیعت با درختانی پرشكوه معرفی شده است كه گاهی از

چارچوب اثر فراتر رفته و از این به بعد به‌عنوان عنصری محبوب تقریباً در تمام

مجالس از ضروریات كار محسوب شده و به‌طور مكرر اجرا شده است. بسیاری

از محققان بر این باورند كه چنین حالتی در ارائه درختان وشكست كادر كه در

آثار این مكتب بسیار چشمگیر است، از مكتب شیراز است.

چهارشنبه 16/4/1389 - 10:14
بیماری ها

همان‌طور که می‌دانیم تغذیه مناسب برای تمام افراد لازم است ولی تغذیه خوب بخصوص برای فردی که بیمار است اهمیت بیشتری دارد. بیمارانی که در طول دوران بیماری تغذیه مناسبی دارند به ویژه اگر رژیم غذایی آنها کالری و پروتئین کافی داشته‌باشد و از نظر ویتامین‌ها و مواد‌معدنی ضروری غنی باشد در مقابل عوارض بیماری و روش‌های مختلف درمانی مثل داروها، اشعه درمانی، شیمی‌درمانی و جراحی و غیره از مقاومت بیشتری برخوردارند و سریع‌تر بهبودی می‌یابند. رژیم‌غذایی مناسب به حفظ قدرت بدنی بیمار کمک می‌کند و از انهدام بافت‌های بدن جلوگیری نموده و به بازسازی بافت‌هایی که تحت تاثیر عوامل بیماری و درمانی قرار گرفته‌اند کمک می‌کند. عادات غذایی خوب در بیماران می‌تواند موجب پیشگیری از ابتلاء آنها به بیماری عفونی شود و در صورت ابتلاء کمک می‌کند که سریع‌تر خوب شود. وقتی که یک بیمار به هر دلیل کمتر از نیاز واقعی خود غذا می‌خورد، ذخایر چربی و پروتئین و سایر مواد مغذی در بدن مثل آهن کم می‌شود و باعث کاهش وزن، کم خونی، ضعف شدید و استعداد ابتلا به بیماری‌های عفونی می‌شود.

 

نیازهای غذایی فرد بیمار معمولاً همان نیازهای فرد سالم است اما گاهی بیماری تغییراتی در بدن ایجاد می‌کند که تعادل تغذیه‌ای بدن را بهم می‌زند. ممکن است قسمتی از بدن در اثر بیماری کارکرد مناسب نداشته باشد در این صورت باید برنامه غذایی مناسبی داشته باشیم تا به بهبود عضو بیمارکمک کند و اگر عضو مبتلا در رابطه با دستگاه گوارش یاسوخت و ساز بدن است رژیم باید طوری باشد که به این عضو فشار وارد نشود.

 

اگر بیماری همراه تب است نیاز بدن به کالری و پروتئین و ویتامینها بیشتر می‌شود در حین بیماری ممکن است فرد لاغر شود که یا به علت تب است که مصرف انرژی را در بدن بالا می‌برد و از طرفی باعث بی اشتهایی می‌شود یا اینکه بیمار به حد کافی غذا مصرف می‌کند اما در روده‌ها این غذا جذب نمی‌شود. بیمارانی که بیماری سخت و مزمن دارند یا عمل جراحی شده‌اند به پروتئین بیشتری احتیاج دارند.

 

در هر وعده غذایی باید غذاهای پروتئین‌دار گنجانده شود. غذاهای پروتئین حیوانی مثل: گوشت، تخم مرغ، جگر و پنیر بیشتراستفاده شود. شیر هم غذای پروتئینی خوبی است اگر در مصرف آن مشکل وجود ندارد یا پزشک آن رامنع نکرده، می‌توانید آن را گرم یا سرد بنوشید یا در تهیه غذا از آن استفاده کنید بندرت بعضی از بیماران از مصرف پروتئین منع می‌شوند که در این صورت طبق دستور پزشک باید عمل شود.

 

و امابیمارنی که جراحی می‌شوند، معمولاً چند روزی را در بیمارستان بستری هستند و رژیم غذایی آنها تحت نظر پزشک و متخصص تغذیه تنظیم می‌شود و با رفتن بیمار به منزل باید ادامه‌یابد. مسئله مهمی ‌که باید به آن توجه شود این است که بهتر است بیمارانی که قرار است جراحی شوند از قبل از نظر تغذیه‌ای بررسی شوند. چون افرادی که قبل از عمل تغذیه خوبی داشته‌اند جراحی را بهتر تحمل می‌کنند و زودتر هم خوب می‌شوند و به عوارض بعدی (بخصوص سوء تغذیه) کمتر دچار می‌شوند و نیز آشنایی با رژیم غذایی که بعد از عمل ملزم به رعایت آن هستند هم باید صورت گیرد تا همکاری بیشتری توسط بیمار بعد از عمل صورت گیرد و در نتیجه دوران نقاهت کوتاهتر و عوارض کمتری را تجربه کند.

 

معمولاً بی اشتهایی، استفراغ و تب از مشکلات عمومی ‌بعد از جراحی است که تغذیه بیمار را مختل می‌کند. بخصوص اگر اعمال جراحی روی دهان، فک، حلق، مری و قسمت‌های دیگر دستگاه گوارش انجام شده‌باشد که بعلت محدودیت‌های زیادی که در این موارد خاص ایجاد می‌شود، اختلالات تغذیه‌ای بیشتری بوجود می‌آید و احتیاج به مراقبت بیشتری وجود دارد. پس از جراحی بیمار هر چه سریع‌تر بتواند رژیم غذایی عادی را تحمل کند به همان اندازه نیز کار طبیعی دستگاه گوارش او سریع‌تر بازگشت خواهد کرد. شروع مصرف غذا موجب تحریک شیوه‌های گوارشی و تقویت کار معده و حرکات روده‌ها می‌شود ورزش و فعالیت در بسته نیز به فرآیند گوارشی کمک می‌کند و ازبروز التهاب معده و شکم بعلت احتباس گاز و یبوست جلوگیری می‌کند. جویدن غذا مانع التهاب غدد بزاقی هم می‌شود.

 

پیشرفت هر بیمار به سمت دریافت رژیم غذایی عادی باید طبق برنامه‌ای باشد که منحصراً برای همان بیمار تدوین شده است. البته نوع جراحی و بیهوشی نیز روی برگشت به سوی رژیم عذایی معمولی اثر مستقیم دارد. پس از خروج کامل بیمار از بیهوشی و برطرف شدن تهوع می‌توان مرحله اول رژیم عادی را شروع کرد و معمولاً این برنامه با رژیم غذایی مایعات رقیق شروع می‌شود و با رژیم مایعات غلیظ ادامه می‌یابد و در صورت تحمل بیمار رژیم غذایی نرم استفاده می‌شود تا بتدریج آماده‌پذیرش غذای معمولی شود. بعد از 3-2 روز بیمار به حالت عادی برمیگردد و در رژیم غذایی عادی بیمار غذاهای مورد علاقه بیمار اضافه می‌شود.

 

رژیم مایعات رقیق:

 

این رژیم غذایی در دوران حاد بیماریهای سخت و در مواردی که بیمار دچار تب، تهوع، استفراغ، بی اشتهایی شدید، نفخ و اسهال است و همچنین بلافاصله بعداز عمل جراحی توصیه می‌شود. معمولاً بیماران بعد از عمل به مصرف مایعات تمایل بیشتری دارند و آن را بهتر تحمل می‌کنند. اگر بیمار استفراغ نکرد می‌توان این رژیم را شروع کرد که شامل آب معمولی، چای‌کم‌رنگ، شربت قند ساده و رقیق، آب میوه‌های صاف شده‌باشد. در شروع مصرف این مایعات، حجم این مواد حدود نصف استکان کوچک(30cc) باید باشد و ساعت به ساعت به بیمار داده شود. با بهبود بیشتر بیمار به حجم یک استکان (60cc) در ساعت می‌شود. این مایعات نباید خیلی داغ یا سرد باشند. مایعات رقیق دارای کالری بسیار اندکی هستند و رژیم کاملی را تشکیل نمی‌دهند و بنابراین با بهبود نسبی بیمار و دستور پزشک رژیم غذایی به مایعات غلیظ تعییر می‌یابد.

 

رژیم مایعات غلیظ:

 

بعد از سپری شدن نسبی دوران حاد بیماری و بهبود نسبی بعد از عمل می‌توان این رژیم را شروع کرد. مواد مجاز این رژیم عبارتند از: مایعات مجاز رژیم رقیق بعلاوه شیر بدون چربی، شیر معمولی، مخلوط شیر و تخم مرغ، سوپ‌های تهیه شده ار گوشت تازه، حبوبات یا غلات و سبزی، این سوپ‌ها پس از آماده شدن باید صاف شوند سپس موردمصرف قرار بگیرند.

 

باید این مایعات تدریجاً با حجم کم وارد رژیم شوند و به تدریج حجم مایعات هر وعده را افزایش داد و فاصله وعده‌ها را افزایش دادتا اینکه به شش وعده در شبانه روز برسد. در صورتیکه بیمار منع مصرف خامه ندارد می‌توان به مایعات مجاز آنرا اضافه کرد و کالری وعده غذایی رابالا برد. در صورت تحمل رژیم مایعات غلیظ و بهبودی بیشتر و کاهش عوارض بیماری می‌توان از رژیم غذایی نرم که کاملتر است استفاده کرد.

 

رژیم نرم:

 

این رژیم بخصوص برای بیمارانی که قدرت جویدن ندارند، مناسب است. رژیم غذایی نرم شامل غذاهایی به صورت مایع، خمیری یا پوره است که از موادی تهیه می‌شود که هضم آنها آسان باشد. بنابراین مصرف غذاهای فیبردار مثل سبزی‌ها، میوه‌های خام، سبوس غلات و پوسته حبوبات و غذاهای سرخ شده، ادویه، چاشنی‌های تند و مواد محرک مجاز نیست.

 

ولی می‌توان سبزی و میوه پخته، نان بدون سبوس، آرد غلات بدون سبوس را مصرف کرد. برای تهیه سوپ و پوره می‌توان از گوشتهای تازه استفاده کرد. مواد غذایی مجاز را می‌توان پس از پختن به کمک شیر، آب میوه، خامه، کره و تخم مرغ به صورت پوره یا خمیری نرم درآورد. اگر مصرف چربی برای بیمار منع نشده با اضافه‌کردن کره و خامه می‌توان کالری غذا را بالا برد و با افزودن شیر و تخم مرغ به مایعات می‌توان پروتئین غذا را زیاد کرد.

 

شیر برنج و فرنی از غذاهای مناسب این رژیم است. تخم مرغ را می‌توان به صورت آب پز درآورد و آن را له کرد و به کمک شیر و کره به شکل پوره درآورد.

 

یا به صورت خام با شیر مخلوط کرد. مصرف آب میوه‌های تازه و شیرین برای تامین ویتامین‌ها و مواد معدنی مجاز است. رژیم غذایی نرم در صورتیکه با دقت تهیه شود از نظر تغذیه‌ای کمبود ندارد و برای مدت طولانی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد.

 

در جراحی‌های دستگاه گوارش تا برگشت حرکات دودی روده‌ها نمیتوان مایع یا غذا به بیمار داد. اگر بعد از جراحی مایع یا غذای خوراکی تجویز نمی‌شود باید بهداشت دهان بیمار رعایت شود.

پاکیزگی و مرطوب بودن دهان باعث به اشتها افتادن بیمار و برطرف شدن حالت تهوع می‌شود.

چهارشنبه 16/4/1389 - 10:9
بیماری ها

*وقتی گوشت قرمز و سفید را خریداری می‌کنید اجازه ندهید که آب گوشت تازه روی دیگر مواد غذایی بچکد.

 

*بعد از خریداری فوری گوشت قرمز، طیور و فرآورده‌های دریایی را به خانه برده و در یخچال یا فریزر قراردهید و از نگهداشتن آنها در دمای اتاق به مدت طولانی اجتناب کنید.

 

*گوشت قرمز، طیور و فرآورده‌های دریایی را تنها در یخچال یا ماکروفر از حالت منجمد خارج کنید.

 

*گوشت قرمز، طیور و فرآورده‌های دریایی را قبل از پختن در زیر آب سرد بشویید و اجازه ندهید که آب حاصل از شستشوی آنها روی مواد غذایی دیگر بپاشد.

 

*بخش‌های دارای استخوان نسبت به بخش‌های بی‌استخوان نیاز به حرارت بیشتری دارند.

 

*گوشت بوقلمون نسبت به دیگر طیور نیاز به دمای بیشتری برای پخت دارد.

 

*هرگز گوشت را نیم پز رها نکنید.

 

*بقیه گوشت قرمز، طیور و فرآورده‌های دریایی را بعد از سرو غذا حداکثر تا دو ساعت در یخچال نگهدارید.

 

*گوشت‌های خورشتی را در یخچال دو تا سه روز و در فیزر شش تا دوازده ماه نگهداری کنید

 

*گوشت‌های چرخ کرده به دلیل احتمال آلودگی ثانویه و بار آلودگی میکروبی بیشتر عمر ماندگاری کمتری دارند و می‌توان آنها را 2-1 روز در یخچال و 3-2 ماه در فریزر نگهداری کرد.

 

*فرآورده‌های گوشتی ماننداستیک و سوسیس به ترتیب در یخچال دو تا چهار و هفت تا 10 روز و در فریزر شش تا 9 ماه و 2-1 ماه قابل نگهداری هستند.

 

*گوشت و فرآورده‌های آن را در سردترین جای یخچال که دمایی در حدود5/3 - 4 درجه سانتی‌گراد دارد قرار داده و بلافاصله در فریزر بگذارید. اگر قصد مصرف گوشت را در یکی دو روز آینده دارید نیازی به قرار دادن آن در فریزر نیست.

 

*گوشت‌های تازه بسته‌بندی شده در بسته‌های تحت خلاء یا و کیوم را حدود دو هفته می‌توان در یخچال نگهداری کرد.

 

*میگو را در یخچال می‌توان 2-1 روز نگهداری کرد و در صورت قرار دادن در فریزر می‌توان آن راتا دو ماه نگهداری کرد. حتما قبل از هرچیز سر میگو را جدا کنید و آن را همراه پوست در فریزر قراردهید.

 

* حتما در بسته بندی‌های محصولات گوشتی از کیسه‌های پلاستیکی استفاده کنید که نسبت به رطوبت و هوا نفوذ ناپذیر باشند در غیر این صورت این مواد غذایی دچار پدیده سوختگی سطحی می‌شوند که دراین حالت سطح مواد غذایی رطوبت خود را از دست داده سخت و تیره رنگ می‌شود و علاوه بر از دست دادن ویژگی‌های کیفی ارزش غذایی آن نیز کاهش پیدا می‌کند.

 

*روی بسته‌ها بر چسب مناسب بزنید و در آن شماره و تاریخ را درج کنید. به این ترتیب آن دسته از بسته‌هایی که شماره کمتری دارند یاتاریخ آنها قدیمی‌تر است را سریعتر مصرف کنید البته درنظر داشته باشید که تاریخ مصرف آنها نگذشته باشد.

 *مصرف غذاهای دریایی به دلیل ارزش پروتئینی بالا و دیگر ترکیبات مقوی و چربی کم به تمامی‌افراد بخصوص زنان باردار، کودکان و سالمندان توصیه شده است اما بایستی احتیاط‌های لازم به دلیل آلودگی فلزها در محصولات دریایی صورت پذیرد محصولات آلودگی به جیوه و سرب که بهتر است از مصرف ماهیان بزرگ به دلیل میزان جیوه بیشتر جلوگیری شود.
چهارشنبه 16/4/1389 - 9:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته