• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد دهـم - صفحه 41 -  معلمي ، شغل انبيا
صفحه : 41
"رعب " است . در اسلام اينطور بوده است كه گاهي پيغمبر اسلام را نصر مي داد خدا به اينكه طرف مقابل مي ترسيد. شايد در ذهنشان مي آمد كه اين عربها ما را مي خورند! اين ،اينطور بود. اينطور به نظرشان وحشتناك مي آمد. يكوقت مي ديدي يك گروه زيادي درمقابل چند نفر كه اينطور اعتقادها نسبت به آنها پيدا كرده بودند فرار مي كردند. اين نصربه رعب بود. در ذهنشان القا مي شد به اينكه خوب ملت ما را چه مي كند؟ همينجا اينطوربود، بزرگهايشان ترسيدند. و اين ترسيدن يك نصرتي بود كه خدا به ما مرحمت فرمود.دنبال اين معنا، اين ملحق شدن همه دسته جاتي كه مال آنها بود به ما. اين يك امر عادي نبود كه يكوقت ما ديديم كه نيروي زميني و نيروي هوايي و نيروي نمي دانم چه و همه اينها متصل شدند يكوقت به خود مردم ، و كار را آسان كردند. نتوانستند- آن طوري كه به ما گفتند - بختيار وقتي كه مي خواسته برود، امر كرده بوده كه بمباران كنند تهران را، به اوگوش نكردند. و در اين آخري كه يك بناي كودتا داشتند، و بعد به ما اطلاع دادند. آن وقتي كه روز حكومت نظامي را اعلام كردند، ما اطلاعي نداشتيم از چيزي ، بعد به مااطلاع دادند كه اين براي اين بود كه مردم در خيابانها نباشند، قوا در آنجا جاگير بشود،يعني همه قواي انتظاميه هم با جهازاتشان بيايند و خيابانها را بگيرند، و شب بناي بر اين داشتند كه آنكه از روز حكومت نظامي درست كردند شبش كودتا كنند، و هر كس رااحتمال بدهند كه يك حرفي بزند، بكشند. اين هم خدا خواست - ما هيچ اطلاع از هيچ جا نداشتيم - اين هم خدا خواست كه يك همچو صحبت پيش آمد كه نه اعتنا نكنيد به اين و بياييد بيرون . و مردم آمدند بيرون ، آن خنثي شد. آن نقشه اي كه آنها داشتند كه خلوت بشود و تانكهايشان را بياورند مستقر بكنند و مجهز بشوند براي كار، اين هم خنثي شد. اين هم يك كار غيبي بود؛ يك كار الهي بود. هيچ كار بشر اينها نبوده . همه يك كارهايي بود كه بر خلاف عادت واقع شد.
معلمي ، شغل انبيا
و من اميدوارم كه با كوشش شماها نسبت به آن وضعي كه داريد؛ يعني شماها يك