• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1233
تعداد نظرات : 369
زمان آخرین مطلب : 4567روز قبل
دعا و زیارت
 



یك. چیستی مصحف‏
كلمه «مُصْحَف»، اكنون بیشتر به معنی «قرآن» به كار می ‏رود؛ اما در لغت به معنی مجموعه برگه ‏هایی است كه میان دو جلد، جمع آوری شده است و امروزه «كتاب» خوانده می ‏شود.سید محمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ص 76. بنابرین، منظور از «مصحف فاطمه» كتاب آن حضرت است كه در بعضی از رویات اهل سنت نیز به آن اشاره شده است. راویانی چون «ابی ابن
كعب» وجود كتابی نزد حضرت فاطمه ‏علیها السلام را تایید كرده است.اسعد عبود، صحیفة الزهراعلیها السلام، صص 56 - 58.
بدین ترتیب سخن كسانی مانند یجی در مواقف و جرجانی در شرح مواقف و ابو زهره در كتاب امام صادق ‏علیه السلام - كه مدعی اند، شیعه به قرآنی منسوب به فاطمه‏ علیها السلام كه غیر از قرآن رایج میان مسلمانان است، اعتقاد دارد نادرست است و در عدم رجوع به رویات شیعه و نیز عدم دقّت در معنی مصحف ریشه دارد.هاشم معروف الحسنی، سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 1، ص 98
و 99.

درباره ماهیت ین مصحف در منابع شیعی، رویات فراوان وجود دارد. در ین احادیث، محتوا، حجم، زمان و كیفیت نگارش مصحف بیان شده است. البته در نگاه ابتدایی، اختلافاتی میان این روایات دیده می ‏شود؛ ولی با اندكی دقت، قابل توجیه است.مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، (تهران: دارالكتب الاسلامیه)، ج 26، ص 38 - 48. بعضی از روایات، مطالب آن را غیر از مطالب قرآن دانسته‏ اند.
همان، ص 38 و 39.
بر اساس شماری از احادیث در این كتاب، مطالبی چون وصیت حضرت زهرا علیها السلام‏همان، ص 43.، مصیبت‏های فرزندان آن حضرت در طول زمان‏همان، ص 41.، پیشگویی حوادث آینده‏همان، ص 44. و تمام پادشاهانی كه بر زمین حكم خواهند راندسیدمحمدرضا حسینی جلالی، تدوین السنة الشریفه، ص 77، نوشته شده است.
دسته‏ ای از رویات نیز از اشتمال این مصحف، بر تمام احكام حلال و حرام، سخن به میان آورده است‏بحارالانوار، ص 37.. بر اساس بعضی از احادیث، امام صادق ‏علیه السلام حوادث تاریخ‏ی چون ظهور زندیقان را پیشگویی و گفتارش را به مصحف فاطمه، مستند كرده است.بحارالانوار، ص 44.
این رویات با هم ناسازگار نیست؛ زیرا ممكن است همه مطالب یاد شده در آن مصحف، وجود داشته و هر روایت بخشی از محتوی آن را بیان كرده باشد.

دو. كیفیت نگارش مصحف‏
مهم‏ترین مطلب درباره این مصحف، زمان و كیفیت نگارش آن و مسئله ارتباط حضرت زهراعلیها السلام با جبرئیل و دیگر فرشتگان الهی است. در چند روایت، آمده است: پیامبر اكرم ‏صلی الله علیه وآله مطالب را املا می ‏كرد و امام علی ‏علیه السلام مى ‏نوشت.همان، ص 41 و 42 و 49.

درباره سبب انتساب مصحف به فاطمه‏ علیها السلام، مى‏ توان گفت: آن كتاب نزد آن حضرت نگه‏داری مى ‏شد و یا او واسطه رسیدن بعضی از مطالب، به دست امام على‏ علیه السلام بوده است.
در بعضی از روایات، مصحف، ره ‏آورد املا و وحی مستقیم خداوند بر حضرت زهرا علیها السلام دانسته شده است‏همان، ص 39.. بر اساس رویات دیگر، بعد از وفات پیامبر اكرم ‏صلی الله علیه و آله، خداوند فرشته‏ ای را نزد آن حضرت مى ‏فرستاد تا در غم پدر، دلداری اش دهد و وی را از مكان و جایگاه رسول خدا در بهشت آگاه سازد و با او درباره مطالب مختلف به گفت ‏و گو بنشیند. حضرت فاطمه ‏علیها السلام سخنان آن فرشته را به امام على‏ علیه السلام منتقل مى‏ كرد و آن حضرت آنها را به نگارش در مى‏ آورد.همان، ص 44 و 48. روایتی این فرشته را جبرئیل ‏علیه السلام معرفی كرده است.همان، ص 42.
میان این احادیث نیز ناسازگاری وجود ندارد؛ زیرا مى‏ توان گفت خداوند به وسیله فرشته ا‏ی از فرشتگان خود (جبرئیل)، با آن حضرت سخن گفته است و فاطمه زهراعلیها السلام بخشی از این كتاب را به مطالب دریافتی از پدر بزرگوار خود و بخشی دیگر را به مطالب جبرئیل اختصاص داده بود.

سه. امكان نزول جبرئیل‏
اشكال دیگر رویات دسته اخیر، قطع وحی پس از رسول اكرم است. به عبارت دیگر مسلمانان معتقدند آن حضرت، خاتم پیامبران است و بعد از وفات ایشان، ارتباط میان زمین و آسمان قطع و وحی منقطع گشته است. حال چگونه فرشته بر حضرت زهرا علیها السلام نازل شده و با آن بزرگوار گفت و گو كرده است؟
در پاسخ بدین اشكال، گفتنی است: طبق آیات قرآن، نزول فرشته الهی و ارتباط خداوند با غیر پیامبران، از طریق فرشتگان و وحی امكان‏پذیر است؛ چنان كه آیات بسیاری از ارتباط فرشته با حضرت مریم سخن مى ‏گویدآل عمران (3)، یات 42 و 43 و 45. و خداوند ارتباط خود با مادر حضرت موسی را وحی مى‏ خواند.قصص (28)، یه 7. وقتی امكان این ارتباط با زنانی چون مادر حضرت موسی و حضرت مریم پذیرفته شد، امكان و وقوع آن درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام - كه از سوی پیامبر اكرم سرور همه زنان در همه زمان‏ها معرفی شده است به طریق اولی پذیرفتنی مى‏ نماید. منظور از انقطاع وحی و قطع ارتباط زمین و آسمان بعد از پیامبر اكرم ‏صلی الله علیه وآله، قطع ارتباط میان خداوند و فردی به عنوان پیامبر و مأمور ابلاغ است؛ نه عدم امكان ارتباط زمینیان با خداوند و فرشتگان. بر اساس روایات شیعه، نوعی ارتباط میان امامان معصوم و خداوند وجود دارد.بحارالانوار، ج 26، ص 66 و 97. در روایات اهل سنت نیز بعضی از افراد «مُحَدَّث» معرفی شده‏ اند؛ یعنی، كسانی كه با فرشتگان الهی نوعی ارتباط دارند و از آنها حدیث دریافت مى ‏كنند.اعیان الشیعه، ج 1، ص 314 و 315.

چهار. مصحف نزد چه كسی است؟
براساس رویات شیعه، این مصحف در زمان‏ های مختلف، نزد امامان معصوم بوده است و از امامی به امام دیگر رسیده و جز آن بزرگان، كسی بدان دسترسی نداشته است. آنان با استفاده از آن، حوادثی را پیشگویی و احكامی را بیان كرده ‏اند.بحارالانوار، ص 48 - 38.
در پایان گفتنی است: كتاب ‏هایی كه اخیراً با عنوان صحیفة الزهرا منتشر شده،مانند: اسعد عبود، صحیفة الزهراعلیها السلام ؛ جواد قیومی اصفهانی، صحیفة الزهراعلیها السلام. با مصحف فاطمه تفاوت دارد؛ زیرا در این كتاب‏ها عمدتاً دعاهای منسوب به آن حضرت ‏علیها السلام به چشم می ‏خورد؛ نه آنچه در رویات درباره مصحف فاطمه بیان شده است.

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:18
دانستنی های علمی
 



شرایط وضو چیست؟
1. آب وضو پاك باشد.
2. آب وضو مطلق باشد (مضاف نباشد).
3. آب وضو مباح باشد (غصبى نباشد).
4. ظرف آب وضو مباح باشد.
5. ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.
6. اعضاى وضو پاك باشد.
7. براى وضو گرفتن وقت باشد.
8. به قصد قربت باشد.
9. ترتیب را رعایت كند.
10. پى در پى باشد.
11. در كارهاى وضو از دیگرى كمك نگیرد.
12. استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.
13. مانعى از رسیدن آب بر اعضاى وضو نباشد.
 

جمعه 5/6/1389 - 15:15
دانستنی های علمی
 



روزی مردی از انصار از او کمک مادی خواست. پیامبر خدا(ص) از او پرسید در خانه چیزی داری؟ مرد پاسخ داد: آری! گلیمی دارم و کاسه ای چوبین. حضرت(ص) فرمود: آنها را بیاور. مرد آنها را آورد. حضرت(ص) آنها را گرفت و فرمود: آیا کسی هست که این ها را بخرد؟ مردی گفت: هر دو را به یک درهم می خرم. پیامبر(ص) پرسید: چه کسی بیشتر می خرد؟ مرد دیگری گفت: من دو درهم می خرم. حضرت آنها را به آن مرد داد و دو درهم را گرفت و به مرد انصاری داد و فرمود: با یک درهم غذایی بخر و به خانواده ات بده و با یک درهم دیگه تیشه تهیه کن و برایم بیاور.

مرد چنین کرد. حضرت(ص) چوبی را به عنوان دسته در آن قرار داد و فرمود: برو هیزم جمع آوری کن و تا پانزده روز دیگر نزد من بیا.

مرد پس از دو هفته با ده درهم آمد و ب آن لباس و مواد غذایی خرید. پیامبر(ص) فرمود: این کار برایت از خواهش کردن بهتر است. خواهش کردن (تکدی) در روز قیامت به صورت لکه ای در چهره ات نمایان می شود.

سپس فرمود: درخواست کردن شایسته نیست مگر برای بینوای بسیار گرسنه, یا بدهکاری که قدرت پرداخت ندارد, یا صاحب دیه ای دردمند.

کسی که از دسترنج خویش بخورد, پروردگار با مهربانی به او می نگرد هرگز عذابش نمی کند و درب های بهشت به رویش گشوده می شود تا از هر دری که بخواهد وارد شود. (نگین هستی, ص 51)

تبصره: حضرت(ص) می توانست از مال خویش به آن مرد انصاری ببخشد, همانگونه که گاهی مال فراوان به کسی می بخشید ولی بخشیدن به کسی که توان کار کردن دارد را کاری درست نمی دانست و تکدی گری را ترویج نمی کرد.

ثروت اندوزی از راه باطل را نکوهش می کرد و می فرمود: «هر کس برای امت من یک شب آرزوی گرانی کند خداوند عبادت چهل ساله او را باطل می کند.»

در مقام کسب حلال تشویق می نمود و می فرمود: «کسی که از پذیرفته شدن دعاهایش شاد می شود, باید درآمدش را پاکیزه سازد همانا خداوند افرادی دین باور پیشه ور را دوست دارد.»

خارج شدن از منزل صبح زود را مستحب بر شمرد و فرمود: «صبح زود در جستجوی درآمد و نیازهای خود بروید, زیرا صبح خیزی مایه برکت و رستگاری است.» آن حضرت(ص) در دعایی فرمود: «خداوندا! صبح زود را برای امت من خجسته گردان.»(خصال صدوق، ص 383)

تجارت را با برکت می دانست و فرمود: «تاجر راستگوی امین, با پیامبران, صدیقان و شهیدان است. اگر خداوند به بهشتیان اجازه می داد تجارت عطر و پارچه می کردند.»

«پاکیزه ترین درآمد کسب تاجرانی است که هرگاه سخن می گویند, دروغ نمی گویند, هر زمان که امینشان قرار دهند, خیانت نمی کنند, اگر وعده دهند, تخلف نمی کنند, زمانی که بخواهند چیزی بخرند, از آن کالا بد نمی گویند هنگامی که بخواهند بفروشند بیش از اندازه نمی ستایند, برای تحویل معطل نمی کنند و بدهکار خود را در تنگنا قرار نمی دهند.»

برترین سرمایه را در گوسفنداری دانست و فرمود: «بر شما باد به گوسفنداری و کشاورزی که هماره مایه خیر و خوبی اند.» خود آن حضرت(ص) نیز صد گوسفند داشت که نمیخواست از آن تعداد بیشتر شوند از همین روی هر گاه بره ای متولد می شدگوسفندی را صرف خوراک خانواده خود و بینوایان می ساخت.

می فرمود: «روزی خود را در نهان زمین بجویید.» هرگاه کشاورز بذری را از راه حلال در دست خود می گیرد, فرشته ای ندا می دهد: «یک سوم برای دهقان, یک سوم برای پرندگان و یک سوم برای چهارپایان. چون آن را بر زمین می پاشد, برای هر دانه بذر, ده نیکی برایش می نویسند.چون آن را آبیاری می کند و بذر می روید گویی در برابر هر دانه, انسان مؤمنی را زنده ساخته است و تا دهقان آن کشته را درو کند, خدای تعالی او را می ستاید. چون آن را بکوبد, گویا گناهانش را له می کند. هنگامی که خرمن را باد می دهد, گناهانش نیز بر باد می روند, زمانی که آن را وزن می کند, بسان روز تولد از گناهان خارج می شود, وقتی آن محصول را به خانه می برد و اهل خانه شاد می شوند, عبادت چهل ساله را بر او می نگارند و چون از آن به گرسنه, همسایه و بیچاره یم دهد, آفریدگار او را از عذاب خود در امان نگه می دارد.»(نگین هستی, ص 52)

از او پرسیدند: «چه ثروتی بهتر است؟» فرمود: «کشته ای که صاحبش آن را بکارد, سامان دهد و روز درو زکاتش را پرداخت نماید.»

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:14
دانستنی های علمی
 



اقدامات مقابله به مثل و تلافی جویانه حزب‌الله لبنان در پاسخ به نسل كشی و تهاجم وحشیانه، غیر انسانی و غیر قانونی رژیم صهیونیستی به كشورشان ، تنها جنبه دفاعی و بازدارندگی داشته و در چار چوب مقررات نظام دفاعی اسلام و حقوق بین الملل می باشد؛ تبیین دقیق این موضوع نیازمند توجه به مطالب ذیل است:

یكم- جایگاه مقابله به مثل در نظام دفاعی اسلام:
در نظام دفاعی اسلام تاكید ویژه ای بر رعایت حقوق بشر و رفتار انسانی با دشمنان حتی در زمان جنگ شده است و بدین خاطر دست زدن به اعمال مختلفی كه منجر به كشتار افراد غیر نظامی دشمن و اسیران جنگی و یا نابودی حیوانات و محیط زیست و ...می شود ممنوع گردیده است.( ر.ك:اسلام و حقوق بین الملل ، محمد رضا ضیایی بیگدلی ، تهران : گنج دانش ، 1375 ، صص 146-153 )
در اسلام هدف از جنگ دفاعی، رفع حمله، سركوب پیمان شكنان و تجاوزگران بیگانه، بیرون راندن آنان از سرزمین های اشغالی، آزادسازی آن مناطق، دفاع از جان و مال مسلمانان و عقیده و مرام اسلامی است. :«
وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَكُمْ ؛ و در راه خدا با كسانی كه با شما می جنگند جهاد كنید» ( سوره بقره ، آیه 190) «و اُقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوكُمْ ..؛ هر جا مشركان را یافتید بكشید و از شهر و دیارشان برانید، چنان كه آنان شما را از وطن آواره كردند» (همان، آیه 191)
حق مقابله به مثل نیز یكی از راهكار های دفاعی اسلام است كه به دلایل متعدد عكس العملی منطقی ، منصفانه و مشروع می باشد؛ از جمله:
1. مقابله به مثل ، نوعی مجازات متجاوز است، لذا عادلانه و منطقی است.
2.مقابله به مثل ، نوعی دفاع مشروع می باشد؛ اصولا دفاع مشروع كه حقی شناخته شده است ، خود بر مبنای مقابله به مثل می باشد.
3. مقابله به مثل راهی قطعی جهت ریشه كن نمودن اصل تجاوز است.( ر.ك: عمید زنجانی ، فقه سیاسی ، تهران : امیركبیر ،ج3 ، ص 484 )
4. مقابله به مثل نه تنها یك قاعده عرفی ریشه دار بین ملت هاست بلكه در حقوق بین الملل نیز مورد تایید قرار گرفته است. ( ر.ك : محمد رضا ضیایی بیگدلی ، حقوق جنگ ، تهران : دانشگاه علامه طباطبایی ، 1373 ، صص 57-58 )
5. از دیدگاه فقه سیاسی اسلام نیز آیات متعددی از قرآن مقابله به مثل و اقدامات تلافی جویانه به منظور بازدارندگی متجاوز با رعایت حدود و شرایط خاص را مشروع می داند ؛ به عنوان نمونه : «
فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْكُمْ ؛ هر كس بر شما تجاوز كند به مانند آن بر او تجاوز روا دارید.» (سوره بقره ، آیه 194 ) برخی از شرایط لازم در این زمینه عبارتند از: رعایت عدالت در مماثله و مراعات یكسانی بین تجاوز و دفاع ، رعایت اصل عدم تجاوز «لاتَعْتََدّوُا» (سوره مائده ، آیه 45 ) و...( ر.ك:اصل منع توسل به زور، سید ابراهیم حسینی ، قم :نشر معارف ، 1328 ، ص 222 )
اهمیت دفاع از كیان اسلامی و جلوگیری از تهاجم بیگانگان به سرزمین های اسلامی تا آنجاست كه آیت الله شیرازی (از فقهای بزرگ شیعه ) می نویسد :«چنانكه مكلفین بتواند از مجانین و اطفال برای دفاع استفاده كنند و آنها را به كاری بگمارند ، تشغیل آنان نیز واجب است.» ( آیت الله شیرازی ، الفقه ، كتاب الجهاد ، ص 59 ) ؛
« حتی اگر مسلمین را سپر بلا قرار دادند ، باید حتی الامكان از كشتن آنها خودداری كرد ، ولی چنانچه دسترسی به مشركان و پیروزی ، جز با كشتن این مسلمین حاصل نمی شود ، كشتن آنها و دفع تعرض نیز جایز است.» (الزبده الفقیه ، ج 3 ، ص 645 ؛ المهذب الاحكام ، ج 15 ، ص 125 و 126 .) بر این اساس هرچند اسلام جایگاه ویژه ای برای حقوق بشر و جلوگیری از كشتار افراد غیر نظامی در جنگ قائل است ؛ اما در صورتی كه دشمن تمامی قواعد انسانی را زیر پا گذاشته و خودداری مسلمانان از دست زدن به اقدامات تلافی جویانه سبب جسارت و تعدّی بیشتر آن به سرزمین های اسلامی می شود ؛ چاره ای جز مقابله به مثل در جهت بازدارندگی حتی در صورتی كه منجر به كشته شدن افراد غیر نظامی دشمن نیز شود ، باقی نمی ماند.


دوم- مقابله به مثل درجنگ ایران و عراق:

ایران در طول دفاع هشت ساله خود در برابر تهاجم نظامی عراق همواره به رعایت اصول انسانی و اسلامی معتقد و پایبند بود و از هر شیوه و ابزار جنگی جهت پیشبرد اهداف خود استفاده نكرد. ایران نه تنها از بمباران مناطق غیر نظامی و توسل به سلاح شیمیایی اجتناب می
كرد، بلكه از بهرهجویی شیوههایی كه منتهی به آسیب و ایراد صدمه به غیرنظامیان میشد، اكراه داشت.از نظر ایران، جنگ، برخورد نیروهای نظامی دو كشور متخاصم در جبهههای جنگ میباشد و تنها اهداف مشروع نظامی، اهدافی هستند كه در جبهههای جنگ واقع شدهاند و جنگ فقط باید در صحنة نبرد بین پرسنل دستاندركار جنگ جریان داشته باشد.چنانكه ستاد مشترك ارتش جمهوری اسلامی ایران در اطلاعیة 1636خود اعلام كرد كه حملات هوایی به شهرها، زنان و كودكان بیگناه را فقط در میدانهای نبرد و توسط بازوان ستبر قهرمانان و ایثارگران مبارز تلافی خواهد كرد (روزنامة جمهوری اسلامی ـ 27/11/62)؛ ستاد مشترك ارتش جمهوری اسلامی ایران در اطلاعة 1637 خود تأكید نمود كه اینگونه عملیات و حمله به شهرها را با مفهوم جنگ واقعی منطبق نمیداند (روزنامه جمهوری اسلامی 27/11/62)، وزیر امور خارجه ایران نیز در یك مصاحبة مطبوعاتی، بر این تأكید كرد (روزنامه كیهان 24/3/63)
بر این اساس در سال
های نخست جنگ، ایران محدودیت در توسل به شیوهها یا روشهای جنگی را بشدت و در اعلی درجة آن رعایت میكرد؛ به گونهای كه تا بهمن ماه 1362 از دست زدن به هرگونه عمل مقابله به مثل در برابر حملات وحشیانة عراق به شهرها و مناطق مسكونی ایران، خودداری میورزید و همچنان بر این امر كه جنگ فقط باید در جبههها جریان داشته باشد، تأكید میكرد و مقامات جمهوری اسلامی ایران در موارد گوناگونی بر این نكته تأكید می ورزیدند.
از نیمة دوم سال 1362، استراتژی عراق در مقابل حمله به شهرهای ایران دستخوش تغییراتی گردید. تا این تاریخ، بخش عمدة صدمات وارده به شهرهای ایران، محدود به شهرهایی می
شد كه یا تحت اشغال دشمن قرار داشتند یا به علت نزدیكی به جبهههای جنگ، به آسانی هدف حملات وحشیانة عراق قرار میگرفتند ولی در نیمة دوم سال 1362، عراق به حملات خود به شهرهای ایران وسعت بخشید.سرانجام در 26 بهمن 1362 رئیس جمهوری ایران اعلام كرد كه از این پس، كلیة شهرهای عراق غیر از شهرهای مذهبی، هدف حملات ایران واقع خواهد شد(ر.ك : خبرگزاری ایرنا، 26/11/62) و ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در اطلاعیة شمارة 1637 خود اعلام كرد كه این گونه حملات را با مفهوم جنگ واقعی منطبق نمیداند، بلكه پس از تحمل سه سال و نیم حملات هوایی به شهرها و قصبات و زنان و مردان بیدفاع، اقدام به نمونهای از مقابله به مثل كرده است.(روزنامة جمهوری اسلامی، 27/11/62 ـ وزیر امور خارجة ایران نیز در مصاحبهای در خرداد ماه 63 اعلام كرد: از ابتدای جنگ كه عراق ناجوانمردانه مناطق غیرنظامیها را بمباران میكرد، مسؤولان ایران اقدام به مقابله به مثل نكردند، تا زمانی كه بالاجبار عمل متقابل را تصویب كردند. این اقدام ابتدا به ساكن نبودن و جهت بازدارندگی انجام گرفته است.روزنامة كیهان ـ 24/3/63 )
بر این اساس ایران ناگزیر برای دفاع از جان و مال اتباع خود به عنوان آخرین حركت بازدارنده به مقابله به مثل متوسل گردید نكتة مهم در تمامی مقابله به مثل
های ایران در این است كه اولاً ایران همواره به مردم شهرهایی كه قرار بود هدف حمله قرار بگیرند، مهلت میداد كه شهر را ترك كنند. دوم آنكه، ایران در مقابله به مثلهای خود بر این امر تكیه میكرد كه اهداف صنعتی ـ اقتصادی ـ امنیتی ـ عراق هدف حملات مقابله به مثل ایران قرار خواهند گرفت.در مواردی، به علت بعد مسافت و دقیق نبودن موشكها و توپخانه اهداف غیرنظامی واقع در مجاورت اهداف نظامی مورد اصابت قرار میگرفت، اما در هر حال ایران براساس قواعد پروتكل، تمامی سعی و كوشش خود را به عمل میآورد تا اهداف مورد حمله، افراد یا تأسیسات غیرنظامی نباشد. سوم آنكه، ایران همواره 4 شهر مذهبی نجف، كربلا، سامرا و كاظمین را شهرهای امن تلقی میكرد و هیچگاه آنها را مورد حمله قرار نداد.( ر.ك:عملكرد ایران در طول جنگ عراق و ایران با توجه به پروتكل اول ژنو 1977 ، سایت حقوقی دادخواهی)

سوم-مقابله به مثل توسط حزب الله لبنان:

با بررسی دقیق شرایط دفاعی حزب الله لبنان در مقابل نسل كشی و تهاجم وحشیانه، غیر انسانی و غیر قانونی رژیم صهیونیستی از هوا و زمان و با استفاده از پیشرفته ترین سلاحهای نظامی كه منجر به تخریب گسترده زیرساخت های حیاتی و كشتار وسیع مردم مظلوم لبنان گردیده از یك سو و همچنین شرایط اسفناك جهان كه شورای امنیت سازمان ملل حتی از صدور یك قطعنامه‌ اجتناب می‌نماید؛ و سران آمریكا ، انگلیس اقدام اسراییل را مشروع و دفاع از خویش قلمداد می‌كنند و ضعف و وابستگی دولت های عرب كه باعث جسارت و شدت جنایات اسرائیل به لبنان گردیده ، مشخص می شود كه مقابله به مثل حزب الله لبنان تنها راه چاره برای بازدارندگی رژیم صهیونیستی از تسلط مجدد بر لبنان و تحقق اهداف شوم آنان در قبال خاورمیانه و جهان اسلام می باشد.
از دیدگاه حقوق بین الملل نیز، طبق ماده 51 منشور، حق دفاع برای حزب الله لبنان و ملت مظلوم فلسطین وجود دارد و این حق طبیعی برای آنان به رسمیت شناخته شده است. آنان می توانند برای جلوگیری از تجاوز و یا گسترش آن، اقدامات لازم را انجام داده و همه گونه آمادگی دفاعی و رزمی را برای خود فراهم آورند و عملاً برای سركوب خصم از آن استفاده كنند. (اسلام و حقوق بین الملل عمومی، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، ص 26) اولین شرط دفاع مشروع از دیدگاه حقوق بین الملل، مقابله با تجاوز مسلحانه است كه بر اساس تعریف مجمع عمومی ملل متحد از تجاوز، دولت اسرائیل متجاوز محسوب می شود. بر اساس ماده اول قطعنامه، تجاوز عبارت است از: «كاربردنیروی مسلح به وسیله یك دولت، علیه حاكمیت، تمامیت ارضی و یا استقلال سیاسی دولتی دیگر؛ یا كاربرد نیروی مسلح در راه هایی مغایر منشور ملل متحد»(به نقل از: نشریه «مركز مطالعات عالی بین الملل» اسفند 1365، مقاله «مفهوم تجاوز در حقوق بین الملل)
مسلماً دولت نامشروع و غاصب اسرائیل مصداق واقعی متجاوز است و حق دفاع و مقابله به مثل برای حزب الله لبنان و گروههای جهادی فلسطین، كاملاً مشروع است.
البته حزب الله لبنان علی رغم تمامی فشارها و مشكلات همواره به اصول و معیارهای اسلامی ، انسانی و بین المللی پای بند بوده و ضمن اعلام قبلی برای موشك باران شهركهای صهیونیستی نشین تلاش نموده تا آنجا كه ممكن است از هدف قرار دادن مناطق غیر نظامی یا مراكزی كه دارای انبارهای سلاحها ومواد شیمیایی و هسته ای بوده و خسارات انسانی و زیست محیطی گسترده ای به دنبال دارد، خودداری نماید . و این در حالی است كه اكثریت ساكنان شهرك های صهیونیستی غاصب و متجاوز بوده و به صورت طبیعی سرزمین های اشغالی نمی تواند محلی امن برای متجاوزین و غاصبیین آن در هیچ زمانی باشد.

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:12
دانستنی های علمی
 



سؤال: تو این دور و زمونه گناه کردن خیلی عادی و رایجه. مردم هم هر گناهی که بخوان می کنند. سؤال من اینه که چرا تو این همه گناه کبیره توجه همه فقط به سمت بی حجابی خانم هاست که تازه گناه کبیره هم نیست. چرا اهالی سرزمین تقوا چشمشون رو روی قتل، رباخواری، شرابخواری، دزدی، کم فروشی، غیبت، ترک نماز و هزار تا چیز دیگه بستن و فقط به این موضوع توجه دارند؟
جواب: یكی از اهداف اصلی تشكیل حكومت اسلامی ، فراهم نمودن زمینه های لازم جهت تكامل و سعادت مادی و معنوی انسان می باشد و در این جهت موظف است هر آنچه در رشد و هدایت جامعه و انسان موثر است را فراهم و از بروز و ظهور موانع جلوگیری نماید . البته فرایند رشد و تكامل واقعی انسان امری است اختیاری و فرد باید با اراده و با تقویت ایمان و عقیده خویش و عمل به احكام الهی بدان دست یابد و حكومت در این زمینه نمی تواند نقش تحمیلی داشته باشد؛ چنانكه قرآن كریم می فرماید : ‌«لا اكراه فی الدین»، اما در عین حال موظف است محیط اجتماعی سالم و بدور از معصیت و گناه و هم چنین سایر لوازم تكامل را فراهم سازد تا فرد در مقابل ارتكاب گناه و باز ماندن از رشد و هدایت هیچ گونه عذر و بهانه ای نداشته باشد. در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعی، اصلاح امور جامعه و برقراری مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعالیم اساسی دین است.«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ»(حدید ، آیه 25) «به راستی كه پیامبران را با پدیده های روشن گر فرستادیم و همراه آنان كتاب و میزان نازل كردیم، تا مردم به دادگری برخیزند و آهن را كه در آن نیروی سخت و سودهای فراوان برای مردم است، پدید آوردیم».«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » (نحل ، آیه 36) «و به راستی در هر امتی، پیامبری فرستادیم كه خداوند را بندگی كنید و از پیروی طاغوت دوری جویید» .این قبیل آیات و نمونه های متعدد دیگر بیانگر مسئولیت حكومت و جامعه در قبال اصلاح جامعه می باشد و در این راه موظف است نهایت سعی و تلاش خود را به كار ببرد به هیچ وجه نمی توان به صرف فراگیر شدن برخی گناهان از نظام اسلامی انتظار داشت كه از انجام كارویژه خود در جهت مقابله با مظاهر فساد در جامعه ، خودداری نماید.
البته موضوع مهم دیگری كه در زمینه برخورد حكومت با مرتكبان گناه مهم است تفكیك میان گناهانی است كه نمود و اثر كاملا آشكاری در جامعه دارد- و وجود آنان علاوه بر تظاهر آشكار به نفی قوانین و مقررات الهی موجبات ارتكاب سایر معاصی را نیز فراهم می آورد - با سایر گناهانی كه از چنین ویژگی و آثاری برخوردار نمی باشند. بر این اساس نظام اسلامی علی رغم اینكه موظف به برخورد با همه گناهانی كه آثار اجتماعی دارند می باشد اما مواجهه با این قبیل گناهان (قسم اول) نیازمند توجه و برخورد شدید تر است.
واقعیت این است كه نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت اسلامی و انتظاری كه جامعه اسلامی از آن دارد به تناسب امكانات خویش تلاش می نماید تا زمینه های رشد و ترقی مادی و معنوی جامعه را فراهم و با مظاهر گناه و تجاوز كنندگان به قوانین الهی برخورد نماید . البته به هیچ وجه مدعی نیستیم در این زمینه كاملا موفق بوده ، اما این چنین نیست كه تنها برخورد با گناه را در بدحجابی محدود و از برخورد با مرتكبین سایر گناهان چشم پوشی نموده باشد ؛ كافی است شما سری به محاكم قضایی بزنید تا با دیدن پرونده های متعددی كه مربوط به سایر گناهان است ، واقعیت امر روشن شود و حتی در مقابل برخی معتقدند نظام اسلامی آن گونه كه لازم است در مقابل بدحجابی شدت عمل ندارد ؛ كه البته در پاسخ باید گفت كه بی حجابی و بدحجابی علاوه بر راهكار فیزیكی ، راهكار فرهنگی و اجتماعی نیز دارد كه توجه جدی به آن می تواند نقش اساسی در حل این معضل ایفا نماید.
در ادامه جهت تبیین دقیق موضوع توضیحاتی در زمینه چرایی برخورد نظام اسلامی با پدیده بدحجابی آورده می شود:

نظام اسلامی و بدحجابی
از آنجا كه انسان موجود اجتماعی است، جامعه بزرگی كه در آن زندگی می كند، از یك نظر همچون خانه او است و حریم آن همچون حریم خانه او محسوب می شود. پاكی جامعه به پاكی او كمك می كند و آلودگی آن، به آلودگی اش می افزاید! روی همین اصل در اسلام با هر كاری كه جو جامعه را مسموم یا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا كه گناه، همانند آتش است. هنگامی كه در نقطه ای از جامعه این آتش روشن شود، بکوشیم آن را خاموش یا محاصره کنیم. اما اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطه ای به نقطه دیگر ببریم و یا آن را به حال خود واگذاریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسی قادر بر كنترل آن نخواهد بود! از این گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی های خود سد بزرگی در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در این موضوع، این سد را می شكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگی به آن را ساده می نماید. بر همین مبنا حكومت اسلامی، موظف است جلوی منكرات را بگیرد. این به معنای تحمیل به حجاب نیست؛ بلكه نوعی واكسینه كردن جامعه در مقابل بیماری های روانی و معنوی است. در جامعه اسلامی همه وظیفه دارند به بهداشت روانی و سلامت روحانی توجه كنند. این همان امر به معروف و نهی از منكر و نظارت ملی است. حاكمان اسلامی موظف اند موانع رشد فضایل انسانی را از بین ببرند و این در حقیقت بستر سازی برای سلامت روانی جامعه است و در زمان پیامبر و امام علی(ع) نیز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با این پدیده برخورد كرده است، به دنبال آن دیگر آنها نمی توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتی اقلیت های مذهبی نیز موظف به رعایت مقررات اسلامی در جامعه اسلامی بوده اند.
در آیات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» كیفیت رفتار اجتماعی زن مورد توجه قرار گرفته است. نیز از آیات امر به معروف و نهی از منكر می توان استفاده كرد كه جلوی هر گونه منكر و زشت، باید ایستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهای دینی در جامعه را باید به اجرا گذاشت و نمی توان تنها به عقیده و میل مردم اكتفا كرد. فكر كنید چقدر از مردم حاضرند با میل و رغبت و از روی اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با میل و رغبت احتراز نمایند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با میل و رغبت وظایف خویش را اجرا كنند!؟ این موضوع منحصر به كشور ما نیست. در هر كشوری یك سلسله دستوراتی است كه به اجبار آنها را به اجرا می گذارند. در كشوری مثل فرانسه ـ كه آن را مهد آزادی می شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بی حجابی می كنند تا به مدرسه یا دانشگاه راه یابند! تفاوت در جامعه اسلامی و غیراسلامی در نوع هنجارها است؛ نه چگونگی برخورد با آنها.
بسیاری از حكمت ها و فلسفه های حجاب امروزه روشن شده است؛ از جمله:
1. پوشش امری غریزی و فطری برای بشر است. كاوش های باستان شناسی نشان می دهد كه از دیر زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزیده است و همه صاحبان ادیان نیز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
2. مستور بودن زیبایی ها و جاذبه های جنسی زن و مرد، آنها را از معرض دید و طمع ورزی شهوت پرستان هرزه محافظت می كند و امنیت و بهداشت روانی جسمی آنان را تأمین می کند.
3. برهنگی راهبر به سوی بی بند و باری و لجام گسیختگی جنسی است كه عواقب شوم و زیانباری دارد:
3ـ1. گسترش فساد و ناهنجاری های اجتماعی،
3ـ2. شیوع بیماری هایی چون سفلیس سوزاك ایدز و...،
3ـ3. سست شدن پیمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزونی عقده های روحی در كودكان،
3ـ4. زیاد شدن فرزندان نامشروع.
اینها و ده ها مشكل اجتماعی دیگر، عواقب شومی است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستاره تمدنش را به افول می كشاند تا آنجا كه حتی فریاد متفكران ماتریالیستی چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گران قدر اسلام در پرتو هدایت های نورانی اش (همچون حجاب) از اساس با این جریان ویرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژی استوار برای صیانت فرد وجامعه از آسیب های بی شمار قرار داده است. از همین رو است كه استعمارگران برای تخدیر جوانان و در بند كشیدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خویش، از بی حجابی و برهنگی به عنوان ابزاری قوی سود می جویند.
در هر صورت، موضوعاتی نظیر حفظ نظام اجتماعی، بقای نسل و خانواده، تأمین سلامت فکری و روحی ـ روانی افراد جامعه و فراهم کردن بستری مناسب و محیطی سالم برای پرورش و تکامل مادی و معنوی انسان و بالآخره پرهیز از عواقب شومی که جوامع دیگر به دلیل رعایت نکردن این قبیل محدودیت ها گرفتار آن شده و یا در آن دست و پا می زنند و... نظام اسلامی را ملزم به اجرای این حکم ارزشمند الهی کرده است.  و البته در كنار برخورد موثر و استفاده از راهكارهای فیزیكی و فرهنگی برای زدودن این معضل از جامعه اسلامیمان با سایر مظاهر گناه و مرتكبان آن نیز تا انجا كه توانایی داشته باشد برخورد می نماید
.
برای آگاهی بیشتر ر.ك:
        مرتضی مطهری، فلسفه حجاب؛
        غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:10
آموزش و تحقيقات
 
  



عن الحسین بن مسلم عن ابی جعفر الثانی علیه السلام قال: قلت له: جعلت فداک، إنهم یقولون: أن النوم بعد الفجر مکروه لأن الأرزاق یقسم فی ذلک الوقت؟
فقال: الأرزاق موظوفة مقسومة، و لله فضل یقسمه من طلوع الفجر إلی طلوع الشمس، و ذلک قوله «و أسألوا الله من فضله»(نساء،32)، ثم قال: و ذکر الله بعد طلوع الفجر، أبلغ فی طلب الرزق من الضرب فی الأرض
(موسوعة الامام الجواد علیه السلام: ج2، ص63، ح1)
حسین بن مسلم می گوید: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: فدایت شوم! مردم می گویند خواب بعد از طلوع فجر مکروه است چون روزی انسان ها در آن وقت تقسیم می شود (و خواب در آن موقع، سبب محرومیت از روزی می گردد)، (آیا چنین است)؟
فرمود: روزی انسان ها تعیین شده و تقسیم شده است ولی خداوند دارای فضلی (و زیادی) است که (در قرآن) فرمود: از خدا درخواست کنید فضلش را .
سپس فرمود: ذکر خدا (و سؤال از فضلش) بعد از طلوع فجر، تأثیرش بیش از دویدن در پی طلب رزق است.
(تفسیر عیاشی: ج1، ص240، ح119)

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:9
دعا و زیارت
 



1. «ویلیام جیمز» روان شناس بزرگ امریکایی می گوید: «دعا و نماز و به عبارت دیگر, اتصال با روح عالم خلقت و جان جانان, کاری اثر بخش و دارای نتیجه است. ثمره آن عبارت است از ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به طور محسوس دارای آثار مادی و معنوی است.»[1]

2. دکتر «وین دایر»: «من در حال نماز به شیوه ای باور نکردنی از نور الهی برخودار می شوم و احساس می کنم همه وجود من, روح است هر چند هنوز از داشتن جسم آگاه هستم و هنگامی که از این احساس روحانی و سیر و سیاحت در عالم روح به جسم خود باز می گردم, احساس قدرت می کنم گویی جسم من آگنده از مقدار زیادی انرژی شده است.»[2]

3. «کارل یونگ» روان شناس بزرگ معاصر: «واقعه نماز و دعای جمعی, بهره گیری از حیات فائق و متعالی است که برتر از همه مرزها و حدود زمانی و مکانی است و لحظه ای جاوید و ابدی در زمان است.»[3]

4. «روژه گارودی» فیلسوف و دانشمند مشهور فرانسوی: «در نماز انسان به خود باز می گردد و همه هستی را در وجود خویش احساس می کند و چنین است که انسان با ایمان به ستایش وادار می شود.»[4]

5. دکتر «فرانک لاباخ» دانشمند مشهور اروپایی از قول دانشمند دیگری چنین می گوید: «ای خداوند! ساعت کوتاهی که در حضور تو صرف می شود چه تغییر عظیمی به وجود می آورد چه بارهای سنگینی بر اثر آن از سینه ها برداشته می شود و چه زمین های خشکی که بر اثر رگبارهای دعا شاداب می گردد ... .»[5]

6. «مهاتما گاندی» رهبر بزرگ هند چه زیبا می گوید: «دعا و نماز, زندگی مرا نجات داده است, من بدون آن مدت ها پیش دیوانه شده بودم. من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود تلخ کامی های بسیار سختی داشته ام که مرا دستخوش ناامیدی می ساخت اگر توانسته ام بر این ناامیدی ها چیره شوم به خاطر دعا و نمازهایم بوده است. دعا و نماز را مانند حقیقت, بخشی از ندگی خود به شمار نمی آورم بلکه تنها به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی آنا را به کار می بسته ام, زیرا اغلب خود را در حال و وضعی می یافتم که احتمالا بدون نماز و دعا نمی توانستم شادمان باشم. هر چه زمان می گذشت اعتقاد من به خدا افزایش می یافت و نیاز من به دعا ونماز بیشتر می شد و صورتی مقاومت ناپذیر به خود می گرفت. بدون آن زندگی سرد و تهی بود. به همان اندازه که غذا برای بدن لازم استع دعا و نماز برای روح ضرورت دارد. در واقع آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است, غذا برای بدن ضرورت ندارد زیرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بیشتر خودمان گرسنگی بدهیم و از غذاخوردن خودداری کنیم, اما در مورد دعا و نماز چنین اجتنابی نمی توان وجود اشته باشد.[6]

گاندی در جای دیگر می گوید: «من کوچکترین شکی ندارم که نماز و دعا, وسیله غیر قابل انکاری برای پاک کردن قلب از امیال نفسانی است ولی باید با منتهای تواضع آمیخته گردد.»[7]

7. دکتر «الکسیس کارل» فیزیولوژیست معروف فرانوسی می گوید: «حالت دعا و مناجات, اثراتی در اعضای بدن ما به جا می گذارد که در نوع خود بی سابقه است این اثر در روزهای اول آن قدرها جالب توجه نیست اما کم کم وقتی عادی شد, هیچ لذتی نمی تواند با آن برابری کند.»

و در جای دیگر می گوید: «نیایش, پرواز روح است به سوی خدا یا حالت پرستش عاشقانه ای است نسبت به آن مبدأیی که معجزه حیات از او سرزده است و بالاخره نیایش, نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی, آفریدگار هستی, عقل کل, قدرت نامحدود و خیر مطلق.»[8]


 

[1] . ویلیام جیمز, دین و روان, ترجمه مهدی قانی، ص 177.

[2] . وین دایر, درمان با عرفان, ترجمه جمال هاشمی, ص 308.

[3] . جهان نگری کارل یونگ, ترجمه جلال ستاری, ص 218.

[4] . علی اصغر عزیزی تهرانی, حضور قلب در نماز, انتشارات بوستان کتاب, چاپ پنجم, 1382، ص 121.

[5] . همان.

[6] . همه مردم با هم برابرند, مهاتما گاندی, ترجمه محمود تفضلی, صص 106-107.

[7] . رؤیایی با حقیقت, مهاتما گاندی, ترجمه لیلی شاپوریان, ص 79.

[8] . الکسیس کارل, نیایش, ترجمه علی شریعتی, ص 41.

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:7
دعا و زیارت
 

سوال: چرا بعضى اوقات دچار اشتباه و گناه مى شوم؟

علماى اخلاق مى گویند: منشا و انگیزه ى گناهان ، سه قوه است : قوه شهویّه، قوه غضبیّه، قوه وهمیّه .

قوه شهویّه ، انسان را به افراط در لذت خواهى نفسانى ، مى كشاند، كه سرانجامش ، غرق شدن در فحشا و زشتى ها است .

قوهّ غضبیّه ، انسان را به ظلم، طغیان، آزار رسانى و تجاوز، وادار مى كند.

قوهّ وهمیّه ، برترى طلبى، انحصار جویى، تكبر و روح خودخواهى را در انسان زنده مى كند و او را به گناهان بزرگى وارد مى نماید.

به این مثال توجه كنید: آب ، در عین حال كه مایه ى حیات تمامی جانداران از انسان، حیوان و گیاه مى باشد، اگر مهار نشود به صورت سیلابی جریان می یابد و باعث نابودی حیات بشر می شود ؛ بنابراین حتی این پدیده حیات بخش نیز نیاز به سد سازی و مهار دارد و در صورتی برای بشد مفید خواهد بود كه به هنگام نیاز در كانال كنترل شده خاصی قرار گیرد و از دریچه مخصوصی، به مقدار نیاز، جریان یابد، در غیر این صورت طغیان می كند و دیوانه وار به باغ ها و كشتزارها و خانه ها سرازیر شده و همه را ویران خواهد ساخت.

در مورد انسان نیز، نیروى غضب براى دفاع و شهوت براى بقاى نسل لازم است ، ولى اگر این دو غریزه بر اثر افسار گسیختگى طغیان كنند، موجب بروز جنایات ویرانگر و انحرافات جنسى و بى عفتى خواهند شد.

در نتیجه اگر بخواهیم جامعه را از لوث گناه پاك سازیم ، و یا وجود خویش را از آلودگى گناه ، حفظ كنیم ، راهی جز كنترل و تعدیل غرایز و تمایلات نفسانى نداریم .

حل مشكل:

1- گناه شناسی: مبارزه مستقیم با گناه از طریق شناخت گناهان و تفكر در آثار و عواقب دنیوی و اخروی آنها.

2- گناه زدایی: مبارزه اساسی وغیر مستقیم با گناه از طریق مبارزه با زمینه های گناه و تقویت زمینه های صلاح.

در یك نگرش كلی و كلان می توان به این نتیجه رسید كه زمینه گناه در انسان چیزی جز ضعف شناخت و اراده نیست.

اینك با طرح سوال های كوتاه و پاسخ آنها به گشودن راه كمك می نماییم.

1. چرا باید خودمان را بشناسیم؟ چون اگر استعداد بی نهایت و ارزش های وجودی خود را نشناسیم، هرگز حركتی نخواهیم كرد، تمام حركت تكاملی انسان بسته به نوع و عمق شناخت انسان نسبت به ارزشهای وجودی خود است.

2. چرا باید هستی را شناسایی نماییم؟ چون انسان خلاصه هستی است و با هماهنگ و همراه شدن با هستی و قرب به خدای هستی و رنگ خدایی گرفتن به كمال می رسد ، اگر هستی را نشناسد نمی داند چه باید كند به عبارت دیگر انسان قانون كمال را از هستی فرا می گیرد.

3.  نقش دین در زندگی انسان چیست؟ آدمی با زبان هستی آشنا نیست و نیاز به مترجم دارد. دین ترجمان هستی است و به نحو بسیار ظریفی انسان را به رنگ هستی در می آورد. تمام دین در جهت به خدا رسیدن و قرب الهی برنامه ریزی شده است.

4. در نهایت دانستن سرنوشت انسان در حیات اخروی و معاد چه كمكی به انسان می كند؟ معاد و قیامت فردای زندگی انسان است ، فردایی كه باید آن را بسازد و تا ابدیت در آن بماند، باید بداند ره سپار كدام وادی و مسافر كدام اقلیم وجود است ، باید برای فردای خود چه توشه ای فراهم كند و چه مقدار به كار و كوشش بپردازد. ببیند با چه كسی می خواهد همراه و همنشین شود از همین نشئه با او آشنا و همراه شود تا در قیامت با مشكل روبرو نگردد.  

یكی از مهمترین مراحل خود سازی، رفع زمینه های گرایش به گناه است.

 

نقش ذكر و یاد خدا:

ذکر خدا آثار مثبت فراوانی دارد. «ذکر» از آن جهت که با ذاکر اتحاد وجودی می یابد و باعث حضور خداوند در دل و جان مومن است، موجب می شود كه ذاکر خود را در محضر خدا حاضر ببیند، و از کمال قرب او بهره مند شود. در نتیجه بر محور حیا از بسیاری از افکار پلید و اخلاق زشت و اعمال نکوهیده احتراز می کند.

دستور العمل:

1- ترك زمینه گناه:

1-1.  كنترل چشم: امام صادق(ع) فرمود: نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى كه حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد» (سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر) تا حد امكان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.

2-1. كنترل گوش: باید از شنیدنى هایى كه ممكن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند موسیقى حرام، صداى شهوت انگیز نامحرم و... .

3-1. ترك هم نشینی با دوستان ناباب: دوستانى كه باعث مى شوند انسان گناه را مزمزه كند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز كرد.

از امام سجاد(ع) نقل شده: حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج كس را نهى فرموده: كذاب، گناهكار، بخیل، احمق و كسى كه قطع رحم كرده است. (سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده صحب)

2- ترك فكر گناه: ترك زمینه گناه سهم به سزایى در ترك فكر گناه دارد. سعی نمایید فكر گناه را به یاد خدای تبدیل نمایید.

3- اشتغال به برنامه شبانه روزى: حتما باید شبانه روز خود را با برنامه ریزى صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر كنید و هیچ ساعت بیكارى نداشته باشید تا نفس شما را مشغول كند. در اوقات بیكارى وسوسه هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى آید و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مى كشاند امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: براستى و حقیقت كه این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى كند در نتیجه هر كس آن را به خود واگذارد (و به كارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مى كشاند». (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 544، ح 4).

4- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى كند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فكر گناه هم كم رنگ مى شود. امام جعفر صادق (ع) فرمودند: هرگاه شكم پر شود طغیان مى كند. (المحجة البیضاء، ملا محسن فیض كاشانى، ج 5، ص 150). مفهومش این است اگر شكم بر نشود طغیان نمى كند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان روزه گرفتن است.

تذكر این نكته بسیار ضرورى است كه اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى كارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر، ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.

5- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هایى باشد كه براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حركت هاى كششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.

چند توصیه:

یك) هیچ گناهی را كوچك نشمارید.

دو) در ابتدای روز با خدای متعال شرط كنید كه گناه نكنید و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشید و در پایان روز از خویش حساب بكشید. اگر از عملكرد خویش راضی بودید، خدای را شكر گویید و در صورتی كه راضی نبودید، بر خویش سخت بگیرید.

سه). بدانید كه همواره در محضر خدای بزرگ هستید ، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.

چهار) از خداوند با دعا و نیایش استعانت و استمداد بجویید، زیرا كه خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هیچ كدام به فضیلت و تزكیه روی نمی آوردید. (نور، آیه 21)

پنج) اعمال و عادات نیكو را جایگزین رفتار ناپسند نمایید; مانند شركت دائمی در نماز جماعت، نماز شب و دعا.

قرآن كریم می فرماید: خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد كرد و آنها را از بین خواهد برد. (هود، آیه 114)

 شش) مطالعه پیرامون زندگی پارسایان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقی ر فراموش نكنید.

 

در این زمینه ر.ک:

1-گناه شناسی/ محسن قرائتی.

2-گناهان كبیره/ شهید دستغیب.

3- شهید دستغیب، قیامت و قرآن (تفسیر سوره طور)

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:6
دعا و زیارت
 
    



شخصیت فاطمه زهرا (س)
حضرت فاطمه زهرا(س)
«اولین شهیده راه ولایت» و شخصیت برجسته ای است كه در بیـن زنان هماننـد مهتاب آفرینـش، روشنایی عالمتابی از خود نشان داد و در كتاب وجـود او «تمام حقیقت انسـان» و «تمام حقیقت زن» و در یك كلام «تمام نسخه انسانیت» به خـوبی مشاهده می شـود[1]، به گـونه ای كه «افتخار خاندان وحـی»[2] است و الگـوی شایسته ای كه امام راحل در سخـن عصمت آسـای خـود فـرمـود:«حضرت فاطمه زهرا(س) زنی بود كه اگر مرد بود نبـی بـود، زنی كه اگـر مرد بود به جای رسـول الله بـود[3] و چـون در باره معرفـی نمـونه ای كـامل از انسـان در جهان هستـی، سخـن به میـان مـی آید، ایشان با احتـرام خاصـی مـی فـرماید: «همه بایـد به او [حضرت زهرا(س)] اقتـدا كنید و كنیـم، همه باید دستـورمان را از اسلام به وسیله او و فرزندان او بگیریـم و همان طوری كه او بوده است باشیـد. انسانـی است به تمام معنا انسان، زنـی است به تمام معنا زن».[4]

سیره سیاسی  حضرت فاطمه (س)

از دیدگاه آموزه های اسلامی ، انسان نسبت به سرنوشت فردی و اجتماعی خویش مسئول است و نمی تواند در رابطه با حوادث ، جریانات و واقعیت‏های پیرامون خویش بی‏تفاوت باشد. یکی از مهمترین موضوعاتی که تاثیری عمده برسرنوشت بشریت دارد ؛ رهبری و مدیریت سیاسی جامعه است که برخورد مسئولانه تمامی افراد جامعه را در قبال خود طلب می نماید و در این رابطه جنسیت مطرح نیست. و از این زاویه است که فاطمه (س) دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) سزاوارترین افراد برای مشاركت سیاسی و حضور در صحنه سیاست می باشد.و علی رغم اشتغالات اجتماعی متعدد
و خستگی های ناشی از كار روزانه و رسیدگی به امور خانه و سرپرستی چند كودك خردسال، خود را از سیاست دور نمی‏دارد و هم چون سیاستمداری قهرمان در صحنه اجتماع حاضر می‏شود و در دفاع از حق و عدالت جان مبارک خویش را نثار می نماید.

او زندگی سیاسی و آشنائی با الفبای آن را از همان دوران خردسالی آغاز كرد و با فعالیت های سیاسی واجتماعی پدر بزرگوار خویش و مشکلات و مصائب بیشمار از نزدیک مانوس بود ؛ حتی جبهه جنگ می رفت و در غزوه های متعددی همراه با پیامبر(ص) شرکت می کرد.[5] وبعد از ازدواج و زندگی مشترک بازهم در جریان زندگی اجتماعی همگام با علی (ع) به پیش می‏رود.اما پس از وفات پیامبر فصلی جدید از زندگی را آغاز كرد كه برای تحكیم پایه‏های انقلاب نوپای پیامبر اکرم (ص) و حفظ و تداوم حکومت اسلامی ، دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسی عظیمی حضوری آشکار یافت. رسول گرامی اسلام درحالی چشم از جهان فرو بست كه تشنگان قدرت ، در كمین نشسته بودند و هـنـوز جـنـازه مـبـارك آن حـضـرت دفـن نـشـده بـود كـه مـنتظران فرصت در سقیفه جمع شدند و بـرخـلاف دسـتـور خـداونـد و فـرموده پیامبر(ص) خلافت را از علی (ع) گرفته و به دیگری سـپـردنـد و بـا تـمـام قـدرت و تـوان به صحنه سیاسی آمدند، گروهی را با تهدید و فشار مـرعـوب سـاختند، با دسته ای از راه معامله و تقسیم قدرت كنار آمدند، عده ای را با حاتم بخشی با خود هماهنگ كردند و با یك كودتای خزنده ، قدرت را به دست گرفتند.در آن شـرایـط چـه كـسـانـی و چـگـونـه مـی بـایـسـت از ولایـت و اهـل بـیـت دفـاع كـنـنـد؟

گـویـا فاطمه (س) برای دفاع از ولایت در مقطع پس از وفات پیامبر(ص) انتخاب شده است؛ زیـرا مسلمانان در آن آزمایش سخت با سكوت خود راه خـطـا را در پـیـش گـرفـتـنـد، روح حـمـاسـی و شـهادت طلبی میدانهای جنگ را از دست دادند و شـمـشـیـرهـا را غلاف كردند، به انزوا گرویدند و تنها نظاره گر حوادث تلخ شدند. و هیچ كس دیگر نمی توانست در آن شرایط در برابر تهاجمات سازمان یافته و فتنه های كـور، بـا بـصـیـرت و آگاهی لازم چونان فاطمه زهرا(س) یك مبارزه پیروز را آغاز و بخوبی تـداوم بـخـشد. هر كس غیر از دختر پیامبر(ص) می شد او را شكست می دادند، هر شخصیت دیگری اگر می بود با انواع تهمتهای ناروا او را به انزوا می كشاندند. هر مقاومتی اگر می شد آن را در هم می شكستند. هر دسته ، گروه و لشكری را بانام اسلام و در قالب جهاد اسلامی تار و مار می كردند. اما آنان در برابر شجاعت ، بصیرت و شهادت طلبی فاطمه زهرا(س) درمانده شدند و ماسكهای آنان دریده شد و ماهیت پلیدشان افشا گردید. [6]

فاطمه (س) خود را زنی مسلمان می‏دانست كه باید به وظایف خویش آشنا بوده و تكلیف و وظیفه شرعیش را شخصاً عمل كند. بدین خاطر در روزهای آتش و خون و شكنجه پس از وفات پیامبر(ص)، و در روزهائی كه سیاست روز آتش زدن به در خانه و بیعت خواهی از روی زور و اعمال قدرت بود، قد علم كرد تا تكلیف دینی و سیاسی خود را نیكو به انجام رساند.

روشـهـا و مشی سیاسی حضرت زهرا (س)

مشی سیاسی فاطمه (س) مشیی آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابی و گزینش شده و مبتنی برایمان و عقیده است، هدف آن سعادت انسانها و نجات از بردگی‏ها و ذلت‏ها، و تضمین و فراهم آوردن مبادی ارزش‏های معقول در جامعه است. مشی سیاسی فاطمه (س) مشی اعتراض، بی اعتنائی، عدم تأیید دستگاه رهبری، مشی به محاكمه و استیضاح كشاندن رهبر و خلیفه موجود امت، مشی مظلومیت و سرانجام كه فریاد به جائی نرسد گریستن است، آن هم نه برای عقده دل خالی كردن بلكه برای بیدار كردن و هشیار ساختن اذهان به سوئی كه در آنجا حقی را زنده دفن كرده‏اند.او در این سیاست كه الهی است راست و با استقامت به پیش می‏رود و در آن باكی از كتك خوردن، بدن خود را به رنج افكندن ندارد. او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مكتب و خانه علی (ع) و در سایه همگامی با او آن را تقویت نموده است. برای او هدف الهی مهم است و در دفاع از هدف باید ایستاد. ما در تاریخ اسلام و حتی بشریت زنی را سراغ نداریم كه در راه هدف الهی و اندیشیده وآینده‏نگر خود تا بدین میزان به پیش رفته باشد و مصداق آیه شریفه « فاستقم كما امرت» كه درباره پیامبر نازل شده است، باشد.
[7] حـضـرت زهـرا(س) در دفـاع از ولایـت از روشـهـای مـخـتـلفـی بـهـره گـرفـت :
1 -مشی اعلام حق ؛
2- مشی صراحت لهجه ؛ 3- مشی احتجاج و استدلال های اعتقادی، قانونی ، اخلاقی و وجدانی؛4- مشی توبیخ ؛ 5- مشی بی اعتنائی ؛ 6- سیاست مجاب كردن ؛7- مشی برانگیختن ؛ 8- مشی مظلومانه ؛9- سیاست پس از مرگ .
[8]
خطبه تاریخی‏ بانوی اسلام فاطمه زهراء(س)
[9] نمونه روشنی از روش و مشی مجاهداتی و مبارزاتی آن حضرت می باشد و بیانگر این واقعیت است كه او سخنوری بلیغ، و خطیبی نستوه، همتای همسرش امیر مؤمنان علی‏(ع) بود.موشكافیهای فاطمه‏(س) در این خطبه در زمینه فلسفه و اسرار احكام، و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام، و مقایسه دوران جاهلیت عرب با زندگی آنها بعد از ظهور اسلام، درسهای بزرگی به رهروان راه حق می‏دهد، و آن‏ها را در مبارزاتشان تعلیم و آموزش می‏بخشد. و مهمتر از همه اینكه فاطمه‏(س) با این خطبه موضع خاندان پیامبر(ص) را در برابر رژیم حاكم روشن ساخت، و مبرا بودن ساحت مقدس اسلام از مظالمی كه به نام اسلام انجام می‏گرفت، آشكار نمود، و اگر تنها فایده این خطابه بزرگ و پر محتوی همین بود، كافی بود![10] چنانکه حضرت امام خمینی (ره) می فرماید: «خطبه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در مقابل حكومت و قیام امیرالمؤمنین و صبر امیرالمؤمنین و ... و فداكاری دو فرزند عزیزش ... اسلام را زنده كردند و برای ما و شما برادرهای عزیز الگو شدند ... ما هم الگوی آنها را، تبعیت از آنها را می‏پذیریم.»[11]
فاطمه (س) آن زن سیاستمداری است كه حتی از جنازه و مرگ خود ابزاری سیاسی ساخت. دستگاه خلافت حتی از مرگ فاطمه (س) وحشت داشت و این وحشت او بی مورد هم نبود. می‏ترسید فاطمه (س) موضعی اتخاذ كند كه بر رسوائی آنها بیفزاید و پیش بینی آنها درست آمد. اینكه فاطمه (س) وصیت كرد :
« غسّلنی فی الیل و كفّنی فی الیل وصلَّ علی و دفنی فی الیل و لا تعلن احداً » [12]، مرا شب غسل بده، شب كفن و دفن كن، شب بر جناه‏ام نماز بگذار و احدی را خبر مكن، خود سیاستی عظیم است و نفرت عظیم او را به دستگاه حاكمه وقت نشان می‏دهد و این است كه طاغوت را می‏لرزاند .بویژه كه فاطمه (س) سفارش كرده بود، مگذار آنها كه بر من ستم راندند و حق مرا گرفتند بر من نماز گذارند كه آنها دشمن خدا و رسولند.[13]و هم اصرار او كه قبرش مخفی بماند خود بیان این خواسته است كه نشانه‏ای از مظلومیت ابدی او در جامعه باقی باشد. او می‏خواست دشمنان دوست نما معرفی گردند، ابهام‏ها از بعضی اذهان دیر فهم زدوده شوند و دریابند كه فاطمه (س) چگونه می‏اندیشید.

پی نوشت
[1] - آموزه های زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها ، احمد لقمانی .
[2] - از سخنان زریـن حضـرت امام خمینـی(ره) در باره فاطمه زهـرا(س); رك: صحیفه نور, ج12, ص72.
[3] - همان, ج6, ص185.
[4] - همان, ج19, ص121 و ج6, ص185.
[5] - زندگانی فاطمه زهرا (س) ، محمد قاسم پور،  ص66.
[6] - فاطمه حامی ولایت ، سید محمد حسینی شاهرودی  ، پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه .
[7] - سوره هود، آیه 112.
[8] - ر.ک: در مكتب فاطمه(س) ،مجموعه‏ای از مقالات و سخنرانی‏ها ، دكتر علی قائمی .
[9] - ر.ک: خطبه الزهراء, ترجمه محمـدرضا انصاری؛ ترجمه و تفسیر خطبه حضرت زهـرا(ع), آیت الله مكارم شیـرازی (كتاب فاطمه زهـرا(ع) بـانـوی برتر).
[10] - ر. ک :  برترین بانوی جهان فاطمه زهرا(س) ،آیت الله مكارم شیرازی .
[11] - صحیفه نور، ج‏16، ص 67 .
[12] - الزهراء ، ص 75 .
[13] - ر. ک : منتهی الامال ،ج 1 ، ص 137.

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:4
دعا و زیارت
 
  



به طور کلی برای حرکت درهر مسیری شناختن مقدم بر حرکت و عمل است. تحصیل تقوی هم از این قاعده مستثنی نیست. برای تحصیل تقوی و آشنایی با روش آن ابتدا لازم است با خود تقوی و حقیقت آن آشنا شویم. این آشنایی خود کمک شایانی به ما در جهت پیدا نمودن راه و روش تحصیل آن خواهد نمود. بنابراین ابتدا حقیقت تقوی را تعریف خواهیم نمود و سپس به راه کسب آن اشاره خواهیم کرد.

 

تعریف تقوی:

برای تعریف تقوی و آشنایی با حقیقت آن توجه به نکات زیر لازم است.

1. تقوی از ماده «وقی - یقی» به معنی نگهداشت و حفظ است. در مفردات قرآن آمده «الوقایه حفظ الشیء مما یؤذیه و یضره» و قایه به معنی حفظ چیزی است از آن چه كه باعث آزار او می شود و به او زیان می رساند(1)

2. به لحاظ اخلاقی تقوی یک صفت نهادینه شده نفسانی و به تعبیر علمای اخلاق یک ملکه راسخه درونی و به تعبیری امروزی یک مهارت است. ملکه و مهارت حالت درونی و روانی ای است که باعث می شود عمل خارجی به راحتی، روان و بدون زحمت از انسان صادر گردد.

3. کاربرد این مهارت در صراط مستقیم اطلاعت و بندگی حق تعالی آشکار می شود و کارکرد مثبت آن در مسیر قرب الهی نمود پیدا خواهد کرد. به تعبیر برخی از عالمان اخلاقی این صفت باعث می شود که انسان تحاش کند یعنی خود را از منطقه گناه به حاشیه ببرد و حفظ نماید.(2)

4. نوعی ترس و خدا پروایی نیز در معنای تقوی لحاظ شده است و آن ترس از خروج از مسیر بندگی و اطاعت حق است. انسان متقی پیوسته از این که از مسیر خدا خارج شود هراس دارد زیرا او که عاشق کمال و قرب الهی است در این صورت خود را خسارت زده و زیان دیده خواهد یافت.

با توجه به نکات فوق الذکر اکنون قادر خواهیم بود که با حقیقت تقوی، در یک تعریف نسبتا دقیق آشنا شویم. تقوی مهارت و ملکه درونی ای است که به انسان کمک می کند تا همواره در جاده مستقیم اطاعت و قرب الهی ثابت قدم بماند, به وظایف دینی خود عمل کند و خویش را از خطر انحراف و ترس از گمراهی برهاند.

 

روش تحصیل تقوا:

عوامل حصول ملکه تقوی و تحکیم آن عبارت است از:

1. تقویت باور دینی (ایمان): بر طالب تقوی و قرب الهی فرض است که باور دینی و ایمان خویش را به خدای متعال و حقانیت بعثت انبیاء و دین الهی و کتاب آسمانی از طریق مطالعه و تفکر در حوزه های معرفتی و بینش دینی تقویت نماید. رعایت تقوا عملی است که برخاسته از ایمان انسان است و آدمی تا ایمان قوی و شناخت شفافی نسبت به حقایق هستی و اعتقادات دینی نداشته باشد ضامن اجرایی نخواهد داشت حوزه های معرفت دینی عبارتند از خداشناسی، خودشناسی، معادشناسی، فلسفه دین و جهان شناسی.

2. دین آشنایی: دیگر از لوازم این راه آشنایی با حلال و حرام الهی است. بر طالب تقوی لازم است که با احکام اخلاقی و عملی دین از طریق مطالعه و تحصیل کتب اخلاقی و رساله های عملیه آشنا باشد و راه عملی اطاعت خدای متعال را بداند و از بایدها و نبایدهای این مسیر اطلاع کافی داشته باشد. به خصوص شناختن گناهان و پی آمدهای سوء دنیوی و اخروی آن، نقش و تأثیر بسیار سازنده ای در حصول تقوی و تحکیم آن در انسان مؤمن دارد.

3. تمرین و ممارست: حصول هر مهارتی نیاز به تمرین، ممارست، مداومت و ایستادگی دارد. برای طالب تقوی نیز لازم است که در این مسیر از هر طریقی که ممکن است به تدریج عادت های بد خود را ترک و آنها را تبدیل به عادت های مثبت نماید. تمرین عملی و عادت نمودن به ترک گناهان و انجام واجبات الهی به تدریج زمینه حصول ملکه تقوی را در نفس آدمی فراهم خواهد آورد.

4. تلاوت قرآن کریم: از مداومت در تلاوت قرآن کریم همراه با تدبر در آیات الهی و فهم هدایت های قرآنی نباید غفلت نمود. قرائت و تلاوت پیوسته این کتاب مقدس همراه با فهم معانی آن به تدریج تأثیر بسیار سازنده ای در تقویت و تحکیم ایمان و عمل خواهد داشت.

5. شرکت در مجالس و محافل مذهبی، همراهی مؤمنان، همنشینی با عالمان ربانی، مطالعه سیره عملی رهبران معصوم(ع), امامان هدایت و اسوه های تقوا و همچنین مطالعه زندگی و سیره عملی عالمان وارسته, اهل تقوی و سلوک، همچنین سرگذشت گناهکاران و سرانجام منحرفان از راه خدا و تقوی همگی راه هایی هستند که به تقویت بعد معنوی انسان خواهد انجامید.

6. شیطان شناسی: شناختن شیطان، حیله ها و وسوسه هایی که برای اهل تقوی دارد و دام هایی که در راه خدا گسترده است، ضرورتی است که نباید از آن غافل ماند.

برگرفته از سایت پرسمان
جمعه 5/6/1389 - 15:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته