• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3811روز قبل
اخبار
دختر 16 ساله در جریان درگیری لفظی با مادرش این زن 65 ساله را به قتل رساند.

در ساعت 18:30 روز 26 دی مأموران كلانتری 106 نامجو از طریق مركز فوریت*های پلیسی 110 در جریان یك فقره فوت مشكوك در آدرس میدان امام حسین - خیابان سلمان فارسی قرار گرفتند.

با حضور مأموران كلانتری در محل و تأیید خبر مراتب به بازپرس كشیك قتل دادسرای امور جنایی و پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد.

با حضور شهریاری، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی، عوامل تشخیص هویت و تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ در محل تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد.

در بررسی*های مقدماتی مشخص شد كه جسد متعلق به زن 65 ساله به هویت طاهره است كه یك رشته كمربند به دور گردن وی بسته شده است.

با آغاز تحقیقات در صحنه كشف جسد، دختر مقتوله در اظهارات اولیه خود به كارآگاهان گفت: من به پشت*بام رفته بودم و زمانیكه برگشتم مادرم را در حالیكه خود را با كمربند خفه كرده بود مشاهده كردم كه بلافاصله موضوع را به پلیس خبر دادم.

با وجود اظهارات دختر مقتوله، بازرسی صحنه جرم توسط كارآگاهان اداره دهم و جمع آوری دلایل و مستندات نشان از آن داشت كه امكان هرگونه خودكشی از سوی مقتوله وجود نداشته است.

بار دیگر تحقیقات فنی از دختر مقتوله در دستور كار كارآگاهان قرار گرفت و در نهایت دختر مقتوله به نام مونا 16 ساله چاره*ای جز بیان حقیقت ندیده و لب به اعتراف گشود و به قتل مادرش اعتراف كرد.

مونا در اعترافات خود به كارآگاهان گفت: بعداز ظهر به حمام رفته بودم و زمانیكه بیرون آمدم مشاهده كردم دوستم با تلفن همراه من تماس گرفته و مادرم به گوشی من جواب داده و از او خواسته تا دیگر با من ارتباط نداشته باشد؛ این موضوع مرا بسیار عصبانی كرده بود و با او شروع به جرو بحث كردم كه ادامه آن منجر به درگیری میان ما شد.

وی ادامه داد: زمانیكه از هم جدا شدیم و مادرم نشست، كمربند شلوار پدرم را برداشته و دور گردن مادرم انداختم و از 2 طرف كشیدم كه در نهایت منجر به مرگ او شد.

سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: برابر تحقیقات انجام شده مشخص شده كه متهم این پرونده با تعدادی از افرادی ارتباط داشته كه این موضوع باعث اعتراض والدین وی شده و این اعتراضات زمینه درگیری طولانی مدت آنها با فرزندشان بوده است.

وی افزود: با توجه به اعتراف صریح متهم به قتل مادرش، با قرار بازداشت از سوی مقام قضایی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است.

جمعه 1/11/1389 - 20:43
اخلاق


خداى متعال چرا شیطان را آفرید؟


جواب: بسیارى مى پرسند شیطان که موجود اغواگرى است اصلاً چرا آفریده شد؟ و فلسفه وجود او چیست؟! در پاسخ مى گوئیم:
اوّلاً: خداوند شیطان را، شیطان نیافرید، به این دلیل که سال ها همنشین فرشتگان و بر فطرت پاک بود، ولى بعد از آزادى خود سوء استفاده کرد و بناى طغیان و سرکشى گذارد، پس او در آغاز پاک آفریده شد، و انحرافش بر اثر خواست خودش بود.
ثانیاً: از نظر سازمان آفرینش، وجود شیطان براى افراد با ایمان و آنها که مى خواهند راه حق را بپویند زیان بخش نیست، بلکه وسیله پیشرفت و تکامل آنها است، چه این که پیشرفت، ترقى و تکامل، همواره در میان تضادها صورت مى گیرد.
به عبارت روشن تر: انسان تا در برابر دشمن نیرومندى قرار نگیرد هرگز نیروها و نبوغ خود را بسیج نمى کند و بکار نمى اندازد، همین وجود دشمن نیرومند سبب تحرک و جنبش هر چه بیشتر انسان و در نتیجه ترقى و تکامل او مى شود.
یکى از فلاسفه بزرگ تاریخ معاصر به نام «تواین بى» مى گوید: «هیچ تمدن درخشانى در جهان پیدا نشد، مگر این که، ملتى مورد هجوم یک نیروى خارجى قرار گرفت و بر اثر این تهاجم نبوغ و استعداد خود را به کار انداخت و آن چنان تمدن درخشانى را پى ریزى کرد».(1)
 

 

1. تفسیر نمونه، جلد 1، صفحه 237.

 

 

جمعه 1/11/1389 - 16:43
اخلاق


جواب: در پاسخ به این سؤال باید گفت: ادامه حیات شیطان به عنوان وجود یک نقطه منفى براى تقویت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، که مؤثر نیز بود، حتى قطع نظر از وجود شیطان، در درون خود ما، غرائز مختلفى وجود دارد، که چون در برابر نیروهاى عقلانى و روحانى قرار گیرند، یک میدان تضاد را تشکیل مى دهند که در این میدان پیشرفت، تکامل و پرورش وجود انسان صورت مى گیرد. ادامه حیات شیطان نیز تقویت مبانى این تضاد است. به تعبیر دیگر همیشه وجود یک راه راست با توجه به خطوط انحرافى پیرامون آن مشخص مى شود، و تا چنین مقایسه اى در میان نباشد، راه راست بازشناخته نخواهد شد. از این گذشته، همان طور که در بعضى از احادیث مى خوانیم، شیطان بعد از انجام آن گناه، سعادت و نجات خود را در جهان دیگر به کلى به خطر انداخت، و لذا در برابر عباداتى که کرده بود، تقاضاى عمر طولانى در این دنیا کرد که طبق قانون عدالت پروردگار، این تقاضا پذیرفته شد. این «نکته» مهم را نیز باید توجه داشت که: خداوند اگر چه شیطان را در انجام وسوسه هایش آزاد گذاشته ولى انسان را در برابر او بى دفاع قرار نداده است; زیرا:
اوّلاً ـ نیروى عقل و خرد به او بخشیده که مى تواند سدّ نیرومندى در مقابل وسوسه هاى شیطان به وجود آورد (مخصوصا اگر پرورش یابد و تربیت شود).
ثانیاً ـ فطرت پاک و عشق به تکامل را در درون وجود انسان به عنوان یک عامل سعادت قرار داده.
و ثالثاً ـ فرشتگانى که الهام بخش نیکى ها هستند، به کمک انسان هائى که مى خواهند از وسوسه هاى شیطان برکنار بمانند مى فرستد، آن چنان که قرآن مى فرماید:
إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ: «آنها که مى گویند پروردگار ما خداوند یکتا است و سپس استقامت به خرج مى دهند، فرشتگان بر آنها نازل مى شوند» (و براى تقویت روحیه آنان انواع بشارت ها و دلگرمى ها را به آنها الهام مى دهند).و در جاى دیگر مى خوانیم: إِذْ یُوحی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا: «پروردگار تو به فرشتگان وحى مى کرد که من با شما هستم و به شما کمک مى کنم که افراد با ایمان را در مسیر حق کمک کنید و ثابت نگاه دارید».(1)

 

1. تفسیر نمونه، جلد 6، صفحه 140
 

 

جمعه 1/11/1389 - 16:39
اخلاق


جواب: در پاسخ به این سؤال باید گفت: ادامه حیات شیطان به عنوان وجود یک نقطه منفى براى تقویت نقاط مثبت نه تنها ضرر نداشت، که مؤثر نیز بود، حتى قطع نظر از وجود شیطان، در درون خود ما، غرائز مختلفى وجود دارد، که چون در برابر نیروهاى عقلانى و روحانى قرار گیرند، یک میدان تضاد را تشکیل مى دهند که در این میدان پیشرفت، تکامل و پرورش وجود انسان صورت مى گیرد. ادامه حیات شیطان نیز تقویت مبانى این تضاد است. به تعبیر دیگر همیشه وجود یک راه راست با توجه به خطوط انحرافى پیرامون آن مشخص مى شود، و تا چنین مقایسه اى در میان نباشد، راه راست بازشناخته نخواهد شد. از این گذشته، همان طور که در بعضى از احادیث مى خوانیم، شیطان بعد از انجام آن گناه، سعادت و نجات خود را در جهان دیگر به کلى به خطر انداخت، و لذا در برابر عباداتى که کرده بود، تقاضاى عمر طولانى در این دنیا کرد که طبق قانون عدالت پروردگار، این تقاضا پذیرفته شد. این «نکته» مهم را نیز باید توجه داشت که: خداوند اگر چه شیطان را در انجام وسوسه هایش آزاد گذاشته ولى انسان را در برابر او بى دفاع قرار نداده است; زیرا:
اوّلاً ـ نیروى عقل و خرد به او بخشیده که مى تواند سدّ نیرومندى در مقابل وسوسه هاى شیطان به وجود آورد (مخصوصا اگر پرورش یابد و تربیت شود).
ثانیاً ـ فطرت پاک و عشق به تکامل را در درون وجود انسان به عنوان یک عامل سعادت قرار داده.
و ثالثاً ـ فرشتگانى که الهام بخش نیکى ها هستند، به کمک انسان هائى که مى خواهند از وسوسه هاى شیطان برکنار بمانند مى فرستد، آن چنان که قرآن مى فرماید:
إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ: «آنها که مى گویند پروردگار ما خداوند یکتا است و سپس استقامت به خرج مى دهند، فرشتگان بر آنها نازل مى شوند» (و براى تقویت روحیه آنان انواع بشارت ها و دلگرمى ها را به آنها الهام مى دهند).و در جاى دیگر مى خوانیم: إِذْ یُوحی رَبُّکَ إِلَى الْمَلائِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذینَ آمَنُوا: «پروردگار تو به فرشتگان وحى مى کرد که من با شما هستم و به شما کمک مى کنم که افراد با ایمان را در مسیر حق کمک کنید و ثابت نگاه دارید».(1)

 

1. تفسیر نمونه، جلد 6، صفحه 140
 

 

جمعه 1/11/1389 - 16:36
اخلاق

جواب: این شبهه ممکن است در هنگام مطالعه آیه 68 سوره «انعام» به وجود آمده باشد. خداوند خطاب به پیامبر مى فرماید: «اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهواً همنشین شدى به مجرد این که: متوجه موضوع گشتى فوراً از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین» (وَ إِمّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ).
در اینجا این سؤال پیش مى آید:
مگر ممکن است شیطان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلط گردد و باعث فراموشى او شود، و به تعبیر دیگر آیا با وجود مقام عصمت و مصونیت از خطا ـ حتى در موضوعات ـ ممکن است پیامبر گرفتار اشتباه و فراموشى شود؟!
در پاسخ این سؤال مى توان گفت: روى سخن در آیه گر چه به پیامبر است اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکارى شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند.
نظیر این بحث در گفتگوهاى روزانه ما و در ادبیات زبان هاى مختلف دیده مى شود که انسان روى سخن را به کسى مى کند اما هدفش این است که دیگران بشنوند، مطابق ضرب المثل معروف عرب که مى گوید:
إِیّاکَ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یا جارَهُ: «خطابم با تو است ولى همسایه اش تو بشنو»!
بعضى از مفسران مانند «طبرسى» در «مجمع البیان» و «ابوالفتوح» در تفسیر معروف خود، پاسخ دیگرى داده اند که حاصلش این است:
سهو و فراموشى در احکام و در مقام رسالت از طرف خداوند در مورد انبیاء جایز نیست و اما در موضوعات، در صورتى که موجب گمراهى مردم نشود، مانعى ندارد.
ولى این پاسخ با آنچه در میان متکلّمین ما مشهور است که انبیاء و ائمه(علیهم السلام)علاوه بر احکام، در موضوعات عادى نیز معصوم و مصون از اشتباه هستند سازش ندارد.(1)

 


1. تفسیر نمونه، جلد 5، صفحه 361.

 

 

جمعه 1/11/1389 - 16:35
اخلاق
امام صادق(سلام الله علیه):


نَفَسُ المَهْمومِ لَنا المُغْتَمِّ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ، وهَمُّهُ لأمْرِنا عِبادَةٌ.
كسى كه براى ما نگران باشد و به خاطر ستمى كه بر ما برود غمگین، نفس كشیدنش تسبیح است و غم خواریش براى ما عبادت.


میزان الحكمه ج3 ، ص 75 ح 3983
مناسبتهای روز:
درگذشت محدث گرانقدر، شیخ عباس قمی (1319 ش)
جمعه 1/11/1389 - 16:26
سخنان ماندگار

خدایا رحمی کن تا ایمان ، نان و نام برایم نیاورد قوتم بخش تا نانم و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم.

خدایا ، بنده ای درد آشنایم / به سر افتاده ای بی دست و پایم /ز غم ها سینه ام دریاست دریا / گواه گریه های های هایم/به درگاه تو می نالم به زیری / مرا بگذار با این ناله هایم / مرا در آتش عشقت بسوزان / مکن زین شعله سرکش رهایم / از این آتش دلم را پر شرر کن / بسوزان سوز دل را بیشتر کن.

الهی هر   که تو را شناسد کار او باریک و هر که تو را نشناسد راه او تاریک .


 

پنج شنبه 30/10/1389 - 19:27
بهداشت روانی
تغییر رفتار، حوزه ای از روانشناسی است که به تحلیل و تغییر رفتار آدمی می پردازد و هدف آن تغییر افراط یا نارسایی در رفتار و بازگرداندن آن به حالت اعتدال و بهنجار است. افراط در رفتار ، رفتار نا مطلوبی است که فرد در صدد کاهش فراوانی ، تداوم و شدت آن است؛ مثل سیگار کشیدن ، سر پیچی، پرخاشگری و دروغ گفتن ؛ و نارسایی در رفتار ، رفتاری است که فرد در صدد افزایش فراوانی، تداوم و شدت آن است مانند تمرین و مطالعه ، بهبود رفتارهای اجتماعی و بهبود مهارت های شغلی .

سازمانها از مجموعه روابط و رفتارهای خاص انسانها تشکیل می شوند. رفتار کارکنان، تابع نقشها و انتظارات برآمده از شغل آنها است. آموزش های شغلی از رسمی ترین شیوه های ایجاد و تغییر رفتار در سازمان به شمار می روند. توجه کردن، میدان دادن، بی اعتنایی ، تشویق و تقدیر، پاداش، رشد و ارتقاء و همچنین تنبیه و برکناری، از روشهای مورد استفاده و موثر بر تغییر رفتار کارکنان می باشند. مدیران سازمانها در انتخاب و استفاده از هر یک از این روشها آزاد هستند؛ اما اتخاذ تصمیم صحیح منوط به داشتن آگاهی از چگونگی وکیفیت تأثیر و نحوه کاربرد هریک از آنها می باشد.

برای شناخت شیوه های تغییر رفتار باید ابتدا تعریف تغییر رفتار، ویژگی های تغییر رفتار، و موارد استفاده از شیوه های تغییر رفتار را شناخت.

● رفتار چیست و چه ویژگیهایی دارد ؟

رفتار در روانشناسی به صورتهای زیر تعریف شده است:

۱) پاسخ قابل مشاهده.

۲) هر فعالیت و عملی که موجود زنده انجام می دهد و متضمن کارهای بدنی و پنهان، اعمال فیزیولوژیک، عاطفی و عقلی می باشد.خواه یک عمل خاص و یا مجموعه ای از اعمال باشد.

۳) یک بازتاب یا مجموعه بازتابهای فرد نسبت به یک وضع.

۴) روش کار شخص در یک وضع و موقعیت خاص و معین. آنچه شخص انجام می دهد.

▪ برای شناخت رفتار باید ویژگیهای آن را شناخت؛ رفتار دارای ویژگی های زیر است :

۱) رفتار ، یک اقدام و عمل (کردار و گفتار ) است مانند: دیر آمد و فریاد کشید؛ نه یک صفت یا ویژگی مانند عصبانیت و ماهر .

۲) رفتار ، عملی است قابل مشاهده و فیزیکی که دست کم از یکی از سه جهت (فراوانی، تداوم و شدت) قابل تشخیص، و اندازه گیری و نمایش در قالب یک کمیت عددی باشد.

۳) از آنجا که رفتار ، جنبهٔ فیزیکی دارد پس قابل حس و مشاهده است و چیزی که مشاهده شود قابل توصیف و ثبت وقایع نیز هست.

۴) رفتار به صورت قانونمند از محیط (فیزیکی و اجتماعی) تاثیر می پذیرد و بر آن تأثیر می گذارد ؛ این قاعده را « قانونمندی رفتار » می گویند.

۵) رفتار آدمی به دو صورت آشکار و پنهان اتفاق می افتد:

رفتار آشکار، رفتاری است که دیگران می توانند آن را از طریق یکی از حواس خود دریافت کنند و رفتار پنهان آن است که فقط خود شخص رفتارش را درک می کند ؛ مانند فکر کردن .

روانشناسی تغییر رفتار، بیشتر به تغییر رفتار آشکار و مشهود توجه دارد.

● تغییر رفتار چیست ؟

« تغییر رفتار » حوزه ای از روانشناسی است که مسؤولیت مطالعه ، تحلیل و تغییر رفتار انسانی را بر عهده دارد. منظور از مطالعه و تحلیل ، شناخت رابطهٔ متقابل بین محیط و رفتار است و منظور از تغییر رفتار ، به کار بردن شیوه های علمی برای اصلاح و بهبود رفتار از طریق کنترل و تغییر محیط و خود است.

●موارد استفاده از شیوه های تغییر رفتار کدامند؟

▪ از شیوه های تغییر رفتار در سازمان در موارد زیر استفاده می شود :

انواع آموزشهای شغلی و مهارتی، کنترل و تغییر رفتارخود، پیشگیری از بروز رفتار های مشکل آفرین از سوی کارکنان و مشتریان در شرایط خاص، افزایش و بهبود رفتارهای مرتبط با سلامت و تندرستی کارکنان ، آماده سازی روحی و روانی کارکنان در شرف بازنشستگی برای پذیرش بهتر شرایط بازنشستگی، آماده سازی کارکنان برای انعطاف پذیری در شرایط خاص بحرانی و چالشی برای سازمان مانند شرایط ادغام، انحلال، ورشکستگی، تعدیل نیروی انسانی، توسعهٔ فعالیتها، رقابت و ریسک و ... .

▪ انواع شیوه های تغییر رفتار :

الف) شیوه های ایجاد و افزایش رفتار مطلوب شامل:

۱) شیوه های تقویت افتراقی (که در آن تلاش می شود فراوانی رفتارهای مطلوب افزایش و فراوانی رفتارهای نامطلوب کاهش یابد)؛

۲) شیوه شکل دهی (که طی آن تقریب های متوالی رفتار هدف به گونه افتراقی تقویت می شود تا فرد در رفتار هدف شرکت کند)؛

۳) شیوه های آموزش مهارتهای رفتاری؛ که از چهار مولفه تشکیل می شود:الگودهی، آموزشها، تمرین و پسخوراند.

ب) شیوه های کاهش رفتار نامطلوب شامل:

سه شیوه تقویت افتراقی که برای کاهش رفتارهای مشکل آفرین استفاده می شود عبارتند از:

ـ شیوه تقویت افتراقی رفتار دیگر(DRO) : از این شیوه برای خاموشی رفتار مشکل آفرین از طریق تقویت رفتاری دیگر در مدت زمان عدم تکرار رفتار مشکل آفرین استفاده می شود.

ـ شیوه تقویت افتراقی میزان پایین پاسخدهی (DRL) : استفاده از این شیوه زمانی مناسب است که درجه پایین پاسخ دهی، رفتاری مطلوب و قابل تحمل و درجه بالای آن رفتاری نامطلوب و غیر قابل تحمل باشد.

ـ شیوه تقویت افتراقی رفتار مقابل (DRA) : شیوه ای است که در آن برای خاموشی رفتار مشکل آفرین، رفتار برابری به عنوان رفتار مقابل انتخاب و آن را به منظور جانشینی رفتار مشکل آفرین تقویت می کنید.

ـ شیوه استفاده از تنبیه منفی ،( محروم کردن و جریمه کردن) و شیوه استفاده از تنبیه مثبت،( کاربرد محرک یا فعالیت های آزارنده) نیز برای کاهش رفتار نامطلوب استفاده می شوند.

ج) سایر شیوه های تغییر رفتار شامل:

۱) قرارداد رفتاری

قرارداد رفتاری، شیوه ای است برای به کارگیری تقویت و تنبیه به منظور کمک به افراد برای اداره رفتار خودشان.انواع قراردادهای رفتاری عبارتند از: قرارداد یک طرفه، قرارداد دوطرفه، قراردادهای پایاپا، قراردادهای همتا.

۲) شیوه های کاهش ترس و اضطراب نیز برای تغییر رفتار افراد درگیر شده با ترس، تنش و اضطراب مورد استفاده قرار می گیرند.

۳) شیوه های تغییر رفتار شناختی شامل باز­ساخت­دهی­شناختی و آموزش مهارت های مقابله ای شناختی است.

۴) شیوه اداره خود، استفاده از راهبردهای تغییر رفتار برای تغییر رفتار فرد به دست خودش است.

سایت آفتاب

پنج شنبه 30/10/1389 - 19:24
خانواده
چه درد و دل بکنم با تو که خدای منی /که خالق همه ی درد و گریه های منی /خدا ، تمام تنم تیر می کشد از غم/خدا چقدر به گریه تو را صدا بزنم؟/خدا چقدر صدای غریب سر بدهم ؟/چقدر ناله امن یجیب سر بدم؟/خدا ببین چقدر زخم خورده بر بالم /تمام جامعه سیبند، من ولی کالم /نمی برد خوابم با صدای لالاییت /تو هم شبیه منی ، من شبیه تنهاییت /خدا به درد دلم گوش کن که غم دارم /تو را میان همین دستها کم دارم /خدا به/غیر تو کس چاره ساز کارم نیست /بگو بگو که به غیر تو چاره سازم کیست؟
پنج شنبه 30/10/1389 - 19:22
شخصیت ها و بزرگان
در این مقاله به معرفی جایگاه سلمان فارسی، این صحابی ایرانی پیامبر اکرم(ص) در عصر ظهور می پردازیم. در روایات متعددی از حضرت سلمان (ره) به عنوان یکی از رجعت کنندگان؛یعنی کسانی که در عصر ظهور دوباره به جهان باز می گردند تا امام مهدی (ع) را یاری کنند و آن دوران خوش را دریابند، یاد شده است. دریکی از این روایات که از امام صادق (ع) نقل شده است، در این باره چنین می خوانیم: به همراه قائم -درود خدا بر او باد- بیست و هفت نفر مرد از پشت کوفه خارج می شوند؛پانزده نفر از قوم موسی -درود خدا بر او باد- همان کسانی که به حق راهنمایی و به آن داوری می کردند؛ هفت نفر از اصحاب کهف، یوشع بن نون [وصی حضرت موسی]، سلمان، ابودجانه انصاری، مقداد و مالک اشتر. آن ها در پیشگاه او یاران و حاکمان خواهند بود».(1)در روایت مفصلی که سلمان (ره) از پیامبر گرامی اسلام (ص) نقل کرده است، آن حضرت، پس از معرفی همه جانشینان خود از امام علی(ع) تا امام مهدی (ع) خطاب به سلمان می فرماید: «ای سلمان! به درستی که تو او را در خواهی یافت و هم چنین همه کسانی که مانند تو هستند و کسانی که ولایت او را پذیرفته و به معرفت او دست یافته اند. [در این جا سلمان می گوید:] شکر خدا رابه جای آوردم و گفتم: آیا من تا زمان او عمر خواهم کرد؟ پس، آن حضرت این سخن خدای تعالی را خواند: «پس آن گاه که وعده [تحقق] نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما می گماریم تا میان خانه ها [یتان برای قتل و غارت شما] به جست و جو در آیند و این تهدید تحقق یافتنی است. پس[از چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می کنیم و شما را با اموال و پسران یاری می دهیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر می گردانیم».(2)سلمان می گوید: [در این هنگام] گریه و شوق من فزونی گرفت و گفتم: ای پیامبر خدا! آیا این [موضوع] عهدی از سوی شماست؟
پس فرمود: آری به خدایی که مرا به حق فرستاد، این بر عهدی است از سوی من، علی، فاطمه، حسن،حسین، نُه [امام جانشین]، همه کسانی که از ماو با ما هستند و در راه ما ستمی دیده اند. سوگند به خدا، بی تردید در آن زمان ابلیس و سپاهیان او و [هم چنین] همه کسانی ایمان خالص یا کفر خالص داشته اند، برای او (امام مهدی) حاضر می شوند تا [ستمگران] قصاص شوند و به مجازات خود برسند. پروردگارت به هیچ کس ستم نمی کند. آن چه گفتم تأویل این آیه است که:«و خواستیم بر کسانی که در آن سرزمین فرودست شده بودند،منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم،و ایشان را وارث [زمین] کنیم، و در زمین قدرتشان دهیم [و از طرفی] به فرعون و هامان و لشکریانشان آن چه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم».(3)سلمان می گوید: «از پیشگاه آن حضرت برخاستم در حالی که هیچ نگران نبودم که من مرگ را دیدار کنم، یا مرگ مرا».(4)در مورد آیاتی که پیامبر اسلام(ص) در ابتدای این روایت شریف به آن ها استناد می کنند، باید گفت که این آیات در ابتدای سوره اسرا و پس از اشاره به ماجرای بنی اسرائیل وارد شده است. در ایه قبل از این دو آیه چنین می خوانیم: «و در کتاب [آسمانی شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که: «قطعاً دوباره در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سر کشی بسیار بزرگی بر خواهید خاست».(5)
آیات یاد شده از جمله آیاتی هستند که در روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به هنگام گفت و گو از موضوع رجعت به آن ها استشهاد شده است.(6)
پی نوشت ها:

1.شیخ مفید الارشاد، ص 365، بحارالأنوار، ج 52، ص 346، ح 92.
2.سوره اسرا (17)، آیات 5و6.
3.سوره قصص (28)، آیه 5.
4.محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، ص 447-450، ح 424، سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، ج 4، ص 533، بحارالأنوار، ج 25، ص 7 و 8، ح 9.
5.سوره اسراء (7)، آیه 4.
6.ر.ک: دلائل الامامة، ص 539، ح 522، البرهان، ج4، ص 531-537.

منبع:نشریه موعود،شماره 106
سه شنبه 28/10/1389 - 22:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته