• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3825روز قبل
داستان و حکایت
امام صادق(ع) برای حفص بن غیاث حكایت فرمودند: روزی ابلیس بر حضرت یحیی(ع) ظاهر شد در حالیكه ریسمان های فراوانی بر گردنش آویخته بود. حضرت یحیی(ع) پرسید: این ریسمانها چیست؟ ابلیس كفت: اینها شهوات و خواستهای نفسانی بنی آدم است كه با آنها گرفتارشان می كنم. حضرت یحیی(ع) از او پرسید: آیا چیزی از این ریسمانها برای من هم هست؟ ابلیس گفت: بعضی اوقات پرخوری كرده ای و تو را از نماز و یاد خدا غافل كرده ام. حضرت یحیی(ع) فرمود: به خدا قسم از این به بعد هیچگاه شكمم را از غذا سیر نخواهم كرد. ابلیس گفت: به خدا قسم من هم از این به بعد به هیچ موحدی نصیحت نمی كنم. بحار الانوار - ج 63 - ص 216
جمعه 24/10/1389 - 19:2
اخلاق
بی شك، قطع رحم از گناهان كبیره است و موجب عذاب آخرت می شود و در قرآن مجید از آن به شدت نهی شده است. قطع رحم موجب لعن خدا است: قرآن مجید كسانی را كه قطع رحم می كنند سزاوار لعن خدا می داند و می‌فرماید: فَهَل عَسَیتُم اِن تَوَلَّیتُم أن تُفسِدُوا فَی الارض وَ تُقَطِّعُوا اَرحامَكُم اوُلئِكَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللهُ ...1 اگر رویگردان شوید آیا جز این انتظار می رود كه در زمین فساد كنید و قطع رحم نمایید؟ آنها كسانی هستند كه خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته است ... و در مورد دیگر می فرماید: وَ الَّذینَ یَنقُضُونَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ میثاقِهِ وَ یَقطَعوُنَ ما اَمَرَ اللهُ بِهِ اَن یُوصَلَ وَ یُفسِدوُنَ فِی الاَرضِ اوُلئِكَ لهُمُ اللَّعنَه وَ لَهُم سُوءُ الّدارِ.2 آنان كه پس از پیمان بستن، عهد خدا شكستند و هم آنچه را كه خدا امر به پیوند آن كرده مانند رحم بگسستند و در روی زمین فتنه و فساد برانگیختند لعن برایشان باد و بد جایگاهی برای آنان مقرر شده است. قاطع رحم جزء فاسقان و زیانكاران است: در جای دیگر خداوند متعال كسانی را كه عهد او را می شكنند و قطع رحم می كنند زیانكار می شمارد: اَلَّذینَ یَنقُضوُنَ عَهدَ اللهِ مِن بَعدِ میثاقِهِ وَ یَقطَعُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِه اَن یُوصَلَ وَ یُفسِدوُنَ فِی الاَرضِ اوُلئِكَ هُمُ الخاسِروُنَ.3 فاسقان آنها هستند كه پیمان خدا را پس از بستن می شكنند و رشته ای را كه خداوند امر به پیوند آن كرده می گسلند و در زمین فساد می كنند. اینها زیانكارند. شاید برخی تصور كنند كه این همه اصرار و تأكید درباره صله رحم مخصوص كسانی است كه تمكّن مالی دارند و از ثروت زیادی برخوردارند و می توانند به نزدیكان خود كمك كنند، امّا آنهایی كه از نظر مالی در مضیقه اند و توان رسیدگی و مساعدت به دیگران را ندارند صله رحم برایشان لازم نیست. اما این تصور و برداشت نادرست است، اگر كسی بخواهد صله رحم كند لزومی ندارد كه پول و ثروت زیادی داشته باشد تا بتواند وظیفه اش را انجام دهد بلكه چون هدف از صله رحم برقرار كردن ارتباط و پیوند خویشاوندی است دین مقدّس اسلام می فرماید این وظیفه را حتی با دادن یك جرعه آب و آزار نرساندن به آنان و نیز سلام كردن به یكدیگر می توانید انجام دهید و از اجر و پاداشی كه خدا برای صله رحم مقرر فرموده است بهره ببرید. رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: صِل رَحِمَكَ وَلَو بِشَربَه مِن ماءٍ وَ أفضَلُ ما یُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذی عَنهُ.4 صله رحم كن گرچه با جرعه ای آب باشد، و بهترین راه برای خدمت خویشان و نزدیكان این است كه آنان را اذیت نكنی و به آنها آزار نرسانی. و نیز فرمود: بِلُّوا أرحامَكُم وَ لَو بِالسَّلامِ.5 بین خود و خویشانتان تجدید محبت كنید اگر چه با سلام كردن باشد. امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود: صِلُوا أرحامَكُم وَلَو بِالتَّّسلیمِ ... 6 صله ارحام كنید (با ارحام خود بپیوندید) گرچه با سلام كردن باشد ... روایات و قطع رحم در روایات نیز نسبت به قطع رحم بیانات تند و تهدید آمیزی وارد، شده است. قطع رحم در ردیف شرك به خدا: قالَ رَجُلٌ لِلنَّبِیّ صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: أیُّ الآعمالِ أَبغَضُ إلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَقالَ: الشِّركُ بِاللهِ قالَ ثُمَّ ماذا قالَ قَطیعَه الرَّحِمِ ...7 مردی از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ سؤال كرد: مبغوض ترین عمل در پیشگاه خداوند كدام است؟ فرمود: شرك به خدا. گفت: پس از شرك به خدا؟ فرمود: قطع رحم ... . قطع رحم و دوری از رحمت خدا: در روایات دیگری آمده است كسی كه قطع رحم كند مورد لعن خدا قرار می گیرد و از رحمت پروردگار دور می شود. حضرت سّجاد ـ علیه السّلام ـ به فرزندش امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ در ضمن وصایای خود فرمود: ...وَ إیّاكَ وَ مُصاحَبَه القاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإنّی وَجَدتُهُ مَلعوُناً فی كِتابِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فی ثَلاثَه مَواضِعَ.8 ... (فرزندم!) از دوستی با افرادی كه پیوند خویشاوندی را قطع نموده و نسبت به ارحام خود بدرفتاری می كنند بر حذر باش، كه من آنها را در سه جای از قرآن معلون یافتم (سپس آیات 24 و 25 سوره محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و آیه 25 سوره رعد و آیه 27 سوره بقره را تلاوت فرمود). قاطع رحم از بهشت محروم است: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: ثَلاثَه لا یَدخُلوُنَ الجَنَّه مُدمَنُ خَمرٍ وَ مُدمِنُ سِحرٍ وَ قاطِعُ رَحِمٍ.9 سه گروهند كه داخل بهشت نمی شوند: شرابخواران، ساحران، و قطع كنندگان رحم. خلاصه اینكه هر كس مدّعی تخلّق به اخلاق حسنه است باید این مسئله مهمی را كه اسلام به آن توجّه فراوان مبذول داشته است جدّی بگیرد كه ترك آن موجب فنا و نابودی است. حذیفه بن منصور می گوید كه امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: اِتَّقوُا الحالِقَه فإنَّها تُمیتُ الرِّجالَ قُلتُ وَ مَا الحالِقَه قالَ قَطیعَه الرَّحِمِ.10 از حالقه بپرهیزید زیرا مردان را می میراند (و به نابودی می كشاند) عرض كردم: حالقه چیست؟ فرمود: قطع رحم است. پی نوشت: 1. سوره محمد، 22 و 23. 2. سوره رعد، 25. 3. سوره بقره، 27. 4. بحارالانوار، چاپ بیروت، ج 71، ص 88؛ مشكوه الانوار، ص 166. 5. المجازات النبویّه، ص 80. 6. اصول كافی، ج 2، ص 155، حدیث 22. این حدیث از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در تحف العقول (ص 40) این گونه نقل شده است: «صِلوُا اَرحامَكُم وَلَو بِالسَّلامِ». 7. سفینه البحار، ج 1، ص 516. 8. اصول كافی، ج 2، ص 641، حدیث 7. 9. خصال صدوق، ج 1، ص 177، حدیث 208. 10. مشكوه الانوار، ص 165؛ محجّه البیضاء، ج 3، ص 431.
جمعه 24/10/1389 - 19:0
اخلاق
نماز، نیایش و مناجات با خدا است و البته غیر از نماز، راههای دیگر نیز برای گفت و گو با خدا و پرستش او وجود دارد: دعا، ذكر، تسبیح و تقدیس، تلاوت قرآن و... هر یك از اینها به نوعی نیایش و مناجات با خدا است; اما نماز در میان اینها، مانند خورشید فروزانی است كه با نور خیره كنندهئ خود، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. نماز، از مهمترین واجبات و عبادات است و هیچ فریضه و عبادتی در فضیلت و ارزش با آن برابری نمیكند. عبادت فقط مختص در نماز نیست و چندین عبادت دیگر نیز وجود دارد كه انسان باید علاوه بر نماز، آنها را نیز به جای آورد; عباداتی چون: زكات، حج، خمس، جهاد، روزه، امر به معروف و... كه هر كدام از اینها نقش سازنده و تربیتی مهمی بر روی انسان دارند; ولی در این میان، نقش نماز، بسیار سازندهتر از همهئ آنها است. از برجستهترین و مهمترین آثار نماز میتوان به ((كسب آرامش و ایجاد سكون در آدمی)) اشاره كرد. انسان در امواج زندگی و دركشاكش رنجها و بلاها به تكیه گاهی نیازمند است كه بدان پناه برد و درون پر اضطراب خود را بدان آرامش بخشد و این تكیه گاه جز یاد خدا، چیز دیگری نمیتواند باشد. خدا به نماز و نیایش ما نیازی ندارد و این ماییم كه به خدا و به نماز كه وسیله ارتباط ما با خدا است ؤ نیازمندیم. نماز، تسلی بخش دلهای خسته، مایه روشنی و صفای جان و وسیلهئ ارتباط مداوم بنده با خدای جهان است. این ارتباط انسان ضعیف و محدود با خدای نامحدود، در برابر مشكلات و در نشیب و فرازها، به انسان نیرو میبخشد. نماز، عطف دل به سوی آفریدگار جهان است، انسان سرگشته و حیران، سكون و آرامش خود را تنها با روی آوردن به خدا مییابد. نورمن وینسنت گریسی میگوید: ((دعا و نماز، بزرگترین نیرویی است كه برای مبارزه با دشواریهای زندگی روزانه و به دست آوردن آرامش روحی، شناخته شده است. گفت و گو با خدا، باید عادت همیشگی آدمی شود. نه این كه چون درماندگی به نهایت رسید، روبه خدا كنیم و... نخستین قاعدهئ دعا ونیایش، آن است كه ضمیر ما را آرام میكند و قلب دردناك ما را شفا میبخشد و در كاری كه در پیش داریم بصیرت و روشنی فراهم میآورد. پس میتوان به صراحت گفت كه: نماز و نیایش، عامل سازندهای است كه مقاومت و ایستادگی آدمی را در نشیب و فرازهای زندگی، حفظ میكند و نماز گزار در مقابل هر خیر و شر و هر اقبال و ادباری، تحمل خویش را حفظ نموده و به هر بادی نمیلغزد. خداوند میفرماید: ((ان الانسان خلق هلوعا # اذا مسه الشر جزوعا # و اذا مسه الخیر منوعا # الا المصلین # الذی هم علی صلاتهم دائمون; همانا انسان حریص آفریده شده است; وقتی شری به او برسد، فریاد میكشد و جزع میكند و هرگاه خیر ونعمتی به او برسد. بخل میورزد، مگر نمازگزاران كه اینان، افرادی هستند كه بر نماز خویش مداومت میكنند و به آن اهمیت میدهند.)) رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای دربارهئ اثر نماز فرموده است: ((نماز تسلا بخش و آرامشگر دلهای مضطرب و خسته و به ستوه آمده و مایه صفای باطن و روشنی روان است.)) هم چنین فرموده است: ((نماز با حضور و با توجه، نمازی كه از یاد و ذكر سرشار است، نمازی كه آدمی در آن با خدای خود سخن میگوید و به اودلمیسپارد، نمازی كه والاترین معارف اسلامی را پیوسته به انسان میآموزد، چنین نمازی انسان را از پوچی و بی هدفی و ضعف میرهاند و افق زندگیرا در چشمش روشن میسازد و به او همت و اراده و هدف میبخشد و دل را از میل به كج روی و گناه پرستی نجات میدهد. از این رو است كه نماز، در همهئ حالات ؤ حتی در میدانهای نبرد و سختترین آزمایشهای زندگی ؤ اولویت خود را از دست نمیدهد. انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصههای خطر محتاجتر)). در دل خلوت شب وه چه دل آراست نماز به دل خون شده آن لحظه تسلاست نماز بامدادان كه موذن به صلا برخیزدوای از آن دم كه چه زیبا چه مصفاست نماز روح بشكفته نیازی به طبیبان نبردكه شفابخشترین نسخهئ دلهاست نماز در تبیین این مساله، بهترین شاهد و نیكوترین استدلال كننده، قرآن كریم است كه با یك جمله، به تمام سوئالها ومشكلات جواب میدهد وآن این است كه حضرت حق فرمود: ((الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله الا بذكر الله تطمئن القلوب...)); كسانی كه ایمان آوردند و قلبهایشان با یاد خدا آرام گرفت، آگاه باشید كه تنها با یاد خدا، دلها آرامش مییابد.)) و به راستی این حقیقت را میتوان از معجزههای قرآن دانست كه بشر امروز، پس از پیمودن راههای دور و دراز، تدریجاش به اشتباه خود، واقف گشته و فهمیده است، آن چه میخواهد در زیر سایهئ مذهب و نیایش و ذكر خدا یافت میشود. دیل كارنگی روان شناس مشهور غرب مینویسد: در آمریكا، به طور متوسط در هر 35 دقیقه، یك نفر خودكشی میكند و در هر دو دقیقه یك نفر دیوانه میشود. اگر این مردم از تسكین خاطر و آرامش كه دین و عبادت به آدمی میبخشد ؤ نصیبی داشتند، ممكن بود، از اغلب این خودكشیها و بسیاری از دیوانگیها جلوگیری شود.)) http://naghdnews.i
جمعه 24/10/1389 - 18:51
شخصیت ها و بزرگان
پسرک در بسترش دراز کشیده بود طوری که معلوم نبود خواب است یا بیدار. پسری شانزده هفده ساله بود. در بستر بیماری افتاده بود طوری که هر لحظه امید به زنده ماندنش کمتر می شد. ناگهان صدایی شنید، صدایی مبهم ... صدا می گفت: «با ایشان کاری نداشته باشید، ایشان پدر محمد تقی است» در همان حال از هوش رفت. مادرش فکر کرد از دنیا رفته اما بعد از مدتی از خواب بیدار شد. کم کم حالش روبه بهبود می رفت تا اینکه حالش کاملا خوب شد. سرحال و سالم ... انگار نه انگار که به مریضی بسیار خطرناکی مبتلا شده بود! از این ماجرا چند سالی می گذرد وپسرک دیروز به جوانی با نشاط مبدل می شود. او در شهر فومن زندگی می کرد. هر قدر سنش بالاتر می رفت در بین مردم معتمدتر می شد مثل بقیه مردها برای خودش کسب و کاری دست و پا کرده بود... اما اگر فرصتی دست می داد امور مردم را هم رتق و فتق می کرد. مردم آنقدر به او اعتماد پیداکرده بودند که اسناد مهم و قباله¬ها با گواهی او ارزش پیدا می¬کرد انگار خدا می خواست که او با این کارها روحش را پرورش دهد و لباس نفسش را از چرک و گناه پاک کند جوان فومنی با اینکه سرش خیلی شلوغ بود اما گهگاهی سری به دفتر شعرهایش هم می زد متوجه شده بود که خدا ذوق و قریحه خاصی برای سراییدن شعر به او عطا کرده است به همین خاطر دفتر شعری درست کرده بود تا هر وقت روح و جانش در غم مصیبت اهل بیت ماتم گرفت و اندک حالی پیدا کرد، مرثیه¬هایی برای اهلبیت بسراید در میان همه مرثیه های زیبایش، مراثی که در مصیبت اباعبدالله الحسین علیه السلام می سرود، جانگداز تر بود آن موقع خبرنداشت... آنچه می سراید، آنقدر زیبا و اثرگذار خواهد شد که پنجاه سال دیگر نیز مداحان آن دیار همچنان در عزاداری های مردم فومن مرثیه¬هایش را به کار می برند. یادش رفته بود...سخنی که در خواب به او گفته شده بود را از خاطر برده بود تصمیم گرفت ازدواج کند حاصل ازدواجش پنج فرزند بود... چهار فرزند به دنیا آمده بود و او خوابش را از یاد برده بود مگر نباید نام پسرش را محمد تقی می¬گذاشت؟ فرزند اول را به یاد پدر مهدی نامید فرزند دوم، دختر بود ... و فرزند سوم را محمد حسین می نامد با به دنیا آمدن فرزند چهارم به یاد خواب سالهای نوجوانی اش می افتد...آن وقت که به مریضی لاعلاجی مبتلا بود و در بستر مرگ افتاده بود... ای دل غافل! تازه به یاد جمله ای که به او گفته شده بود افتاد... با به دنیا آمدن فرزند چهارم که اتفاقا نوزادی پسر بود، او را محمد تقی نامید محمد تقی عمرش زیاد به دنیا نیست در دوران کودکی اش در حوض آب می افتد و خفه می شود محمد تقی، فرزند دلبندش از بین می¬رود ولی خدا یک بار دیگر به او و همسرش عنایت می کند و مادر محمدتقی باردار می¬شود... همسرش باردار شده ولی او در شگفت است که مگر به او نگفته بودند که نام پسرت را محمدتقی بگذار! پس این چه تقدیری بود برای این کودک؟ بالاخره زمان تولد پنجمین فرزند فرا می رسد عجیب بود... این فرزند هم پسر بود! اندکی فکر می¬کند و پس از مدتی تامل، نام این فرزند را هم «محمدتقی» می¬گذارد. محمدتقی برخلاف خواهر و برادرانش زیاد اهل بازی های کودکانه نبود. مادر وقتی نگاهش می کرد که چقدر اعمال و رفتارش با بچه های دیگر فرق دارد! فهمیده بود که او روحی بزرگ دارد و مطمئنا انسان بزرگی خواهد شد. آن روز کربلایی محمود بهجت که از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود، خبر نداشت که خدا به او فرزندی عطا کرده که روزگاری یکی از مردان نامی دینی و علمی خواهد شد. فرزند صالحی به نام آیت الله محمد تقی بهجت.
جمعه 24/10/1389 - 18:48
اخلاق
امام حسین (ع) می فرمایند: اَلْبُكاءُ مِنْ خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است (حیات امام حسین ج 1 /ص 183) عنه صلى الله علیه و آله ـ فی خُطبة الوَداعِ ـ : و مَن ذَرَفَتْ عَیناهُ مِن خَشیةِ اللّه ِ كانَ لَه بكلِّ قَطرةٍ مِن دُموعِهِ مِثلُ جَبَلِ اُحُدٍ یكونُ فی میزانِهِ مِن الأجْرِ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در خطبه حجّة الوداع ـ فرمود : هر كس چشمانش از ترس خدا اشك ریزد براى هر قطره اشك او به اندازه كوه احد در ترازوى اعمالش پاداش مى نهند. بحار 93-334-25 مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار 323 بخش بیست و نهم پند و اندرزهاى حضرت ابو محمد امام عسكرى(ع) و نامه‏هائى كه باصحاب نوشته است ‏ در ادب تو همین بس كه پرهیز كنى از آنچه از دیگران خوشت نمى‏آید. اقتصاد و میانه‏روى اندازه دارد اگر زیاد شد بخل است‏. احتیاط و دوراندیشى نیز اندازه دارد اگر زیاد شد ترس است‏. سخاوت اندازه دارد اگر زیادتر شد اسراف است‏.
سه شنبه 21/10/1389 - 23:34
اخلاق
یامبر صَلّی الله عَلَیه و آله میفرمایند: هر مرض درد و رنجى که به شخص مسلمان مى رسد سبب آمرزش گناهان او خواهد شد. (میزان الحکمه ج8 ص 412) پیامبر صَلّی الله عَلَیهِ و آله میفرمایند: بیشترین مردم گناهانى که مرتکب مى شوند بوسیله زبان و کلامشان مى باشد زیرا بیشتر اوقات سخنانى مى گویند که اصلا به آنها مربوط نیست. (ترغیب ج 7 ص540) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَشَى مَعَ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ فِى حَاجَةٍ فَلَمْ یُنَاصِحْهُ فَقَدْ خَانَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ سماعة گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام مى فرمود: هر مؤ منى كه با برادر مؤ منش دنبال حاجتى از او برود و براى او مصلحت اندیشى نكند بخدا و رسولش خیانت كرده . اصول كافى جلد 4 صفحه : 68 روایة :6 نهج البلاغة-ترجمه دشتى 737 راه غرور زدایى‏ (اعتقادى، علمى) و درود خدا بر او، فرمود: فرزند آدم را با فخر فروشى چه كار؟ او كه در آغاز نطفه‏اى گندیده، و در پایان مردارى بد بو است، نه مى‏تواند روزى خویشتن را فراهم كند، و نه مرگ را از خود دور نماید. مومن آنقدر متواضع است که فکر می کنی احمق است.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.نهج الفصاحه
سه شنبه 21/10/1389 - 23:21
قرآن
دانشمند مسلمان مصری دکتر عبد الباسط محمد توانست با ساختن قطره ی چشم برای درمان آب مروارید با الهام گرفتن از سوره یوسف به دو مجوز اختراع بین المللی یکی از آمریکا و دیگری از اروپا دست یابد. دانشمند مسلمان مصری دکتر عبد الباسط محمد سید پژوهشگر مرکز ملی تحقیقات وابسته به وزارت پژوهش علمی و فناوری مصر یک روز صبح هنگامی که در حال تلاوت سوره ی یوسف علیه السلام بود آن قصه ی عجیب وی را به تأمل واداشت و شروع به تدبر در آیات قرآن کریم کرد که داستان توطئه ی برادران یوسف علیه السلام و سرنوشت پدر آن حضرت را بیان میکرد و اینکه چگونه چشمان حضرت یعقوب کور شد و دچار آب مروارید گردید و سپس چگونه خداوند متعال به واسطه ی پیراهن یوسف (ع) آن حضرت را شفا داد. دکتر عبدالباسط با خود می اندیشید که پیراهن یوسف علیه السلام چه می تواند داشته باشد که باعث شفای چشمان پدرش شد؟ وی ایمان داشت که داستان یوسف معجزه ایست که خداوند متعال به وسیله ی یکی از پیامبران خود آن را به اجرا گذاشته است. ولی دکتر معتقد بود که در کنار محتوای روحی داستان، محتوای مادی دیگری نیز دارد که از طریق تحقیق و مطالعه می توان به آن دست یافت تا دلیلی باشد بر راستگویی قرآن کریم. وی همچنان در حال تحقیق و جستجو بود تا اینکه با یاری خداوند به رابطه ی بین غم و غصه و دچار شدن به آب مروارید پی برد. چرا که غم و غصه باعث افزایش هرمون ادرینالین می شود که این ماده، ماده ای ضد هرمون انسولین به شمار می رود. بنابراین اندوه و یا شادی شدید باعث افزایش مستمر هرمون ادرینالین می شود که به نوبه ی خود باعث افزایش قندخون می گردد که این یکی از دلایل تار و کدر شدن دید چشم می باشد. و این بر هم زمان بودن گریه و اندوه می باشد که نخستین بارقه ی امید در سوره ی یوسف برای وی زده می شود آنجا که خداوند در مورد حضرت یعقوب علیه السلام می فرماید : ﴿وتولى عنهم وقال یا أسفی على یوسف وابیضّت عیناه من الحزن فهو كظیم﴾ (یوسف 84) حضرت یوسف علیه السلام با وحی پروردگار از برادرانش خواست که پیراهنش را برای پدرش ببرند ﴿اذهبوا بقمیصی هذا فألقوه على وجه أبی یأت بصیرا وأتونی بأهلكم أجمعین﴾ (یوسف 93) خداوند متعال می فرماید: ﴿ولما فصلت العیر قال أبوهم إنی لأجد ریح یوسف لولا أن تفندون، قالوا تالله إنك لفی ضلالك القدیم، فلما أن جاء البشیر ألقاه على وجهه فارتد بصیرا قال ألم أقل لكم إنی أعلم من الله ما لا تعلمون﴾(یوسف 96) آغاز پژوهش از اینجا بود که چه چیزی در حضرت یوسف علیه السلام بود که باعث شفا شده است؟ بعد از فکر و تأمل دکتر عبد الباسط به جوابی جز عرق (بدن) نرسید؛ بنابراین شروع به جستجو در مورد عناصر عرق کرد و لنزهای خارج شده از چشم را در عرق فرو می برد که باعث شفافیت تدریجی این لنزهای کدر شده می گردید. و سؤال دوم این بود که: آیا تمام عناصر و اجزای عرق فعال و تأثیر گذار می باشند؟ بدین وسیله و با یکی از این عناصر در نهایت دکتر عبدالباسط توانست ترکیبی از "پولین جوالدین" بسازد و آن را روی 250 داوطلب آزمایش کندکه در بیش از 90% از موارد آب مروارید و سفیدی چشم از بین رفت و این افراد بینایی خود را باز یافتند. و از طریق آزمایش ثابت شد که استفاده از این قطره 2 بار در روز به مدت 2 هفته باعث از بین رفتن آب مروارید چشم و بهبود بینایی می گردد. دکتر عبد الباسط می گوید که با شرکتی که قرار است این دارو را تولید و توزیع کند شرط کرده است که هنگام ارائه ی آن به مردم به این مسأله اشاره کند که آن یک داروی قرآنی است تا مردم به راستگویی این کتاب بزرگ و تأثیر آن در خوشبختی دنیوی و أخروی مردم پی ببرند. دکتر عبدالباسط اضافه می کند که : با استفاده از تجربیات علمی خود عظمت و بزرگی قرآن را احساس می کنم و آنگونه است که خداوند فرموده: ﴿و ننزل من القرآن ما هو شفاء ورحمة للمؤمنین) http://www.askdin.com/showthread.php?t=7205&p=57029 http://www.tebyan.net/index.aspx/1387/wiki/index.aspx?pid=934&articleID=472150 منبع : لقمان
سه شنبه 21/10/1389 - 23:10
اخلاق
امام صادق(ع) رفقا را سه نوع می داند: 1- کسی که مانند غذا به آن نیاز هست و آن «رفیق عاقل » است. 2- کسی که وجود او برای انسان به منزله بیماری مزاحم و رنج آور است و آن «رفیق احمق » است. 3- کسی که وجودش به منزله داروی شفا بخش است و آن «رفیق روشن بین و اهل خرد» است. شیوه انتخاب دوست در نگاه پیشوای ششم، این گونه است: «رفاقت، حدودی دارد، کسی که تمام آن حدود را دارانیست، کامل نیست، و آن کس که دارای هیچ یک از آن حدود نیست، اساسا دوست نیست: 1- ظاهر و باطن رفیق، نسبت به تو یکسان باشد. 2- زیبایی و آبروی تو را جمال خود بیند و نازیبایی تو را نازیبایی خود بداند. 3- دست یافتن به مال یا رسیدن به مقام، روش دوستانه او رانسبت به تو تغییر ندهد. 4- در زمینه رفاقت، از آنچه در اختیار دارد، نسبت به تومضایقه ننماید. 5- تو را در مواقع گرفتاری و مصیبت ترک نگوید.» «دوست آینه تمام نمای دوست » است و دو دوست مثل دو دست اند که آلایش یکدیگر را می شویند و به فرموده امام صادق(ع): «کسی که بیند دوستش روش ناپسندی دارد و او را بازنگرداند، با آنکه توان آن را دارد، به او خیانت کرده است.» امام صادق(ع) ضمن تاکید فراوان به انتخاب دوست خوب و پایداری در این دوستی، جوانان را از رفاقت با نادان و احمق پرهیزمی دهد: «کسی که از رفاقت با احمق پرهیز نکند، تحت تاثیر کارهای احمقانه وی قرار می گیرد و اخلاقش همانند اخلاق ناپسند اومی شود.» ( در فرهنگ نورانی حدیثی ما، جوانان را از رفاقت با «بدنامان »برحذر داشته، آنان را به دوری از دوستان خائن و متجاوز وسخن چین ترغیب می سازند، امام صادق(ع) می فرماید: «از سه طائفه مردم کناره گیری کن و هرگز طرح دوستی و رفاقت باآن مریز; خائن، ستمکار و سخن چین. زیرا کسی که برای تو به دیگری خیانت کند، روزی نیز به تو خیانت خواهد کرد و کسی که برای تو به دیگران ظلم و تجاوز کند، به تو نیز ظلم خواهد کرد وکسی که از دیگران نزد تو سخن چینی کند، علیه تو نیز نزد دیگران نمامی خواهد نمود.» ( راه و «رسم رفاقت » در ثبات و پایداری دوستی مؤثر است، گوشه ای از شیوه آن را در کلام امام صادق(ع) می نگریم: «کمترین حق آن است که: دوست بداری برای او چیزی که برای خود دوست می داری. کراهت داشته باشی در حق او، از آن چه برای خود کراهت داری. از خشم اوبپرهیزی، به دنبال رضا وخشنودی او باشی. با جان و مال و زبان ودست و پایت او را کمک کنی. مراقب و راهنمای او و آیینه اوباشی. سوگندش را قبول کنی، دعوتش را اجابت نمایی، هرگاه بیمارشد، به عیادتش بروی و هرگاه فهمیدی حاجتی دارد، قبل از این که بگوید، آن را انجام دهی، و وی را ناگزیر نکنی که انجام کار رااز تو درخواست کند...» (1) (1)اصول کافی، ج 2، ص 169
سه شنبه 21/10/1389 - 23:9
قرآن
در تفسیر امام حسن عسکری آمده : بدانید کسیکه بخواند این سوره را دار حالیکه معتقد به موالات (محبت و ولایت ) محمد و ال پاک او مطیع امر مومن به ظاهر وباطنشان باشد خداوند در عوض هر حرفی از حروف این سوره یک حسنه عطا میکند که هر حسنه آن بهتر است برای او از دنیا و آنچه در دنیاست از انواع اموال دنیا و خیرات آن. و هرکسی که گوش فرا دهد به قاریی که این سوره را قرائت می کند برای او به اندازه ثلث ثواب قاری این سوره است .پس شما باید زیاده گردانید این خیری که برایتان روی اورده که این غنمیت است پس فرصتش را از دست ندهید که در قلوبتان حسرتش باقی خواهد ماند (ترجمه به مضمون) تأویل الآیات جلد 1 صفحه 23
سه شنبه 21/10/1389 - 23:4
شعر و قطعات ادبی

گفت پیغمبر حسین جان! آنچه بشنیدی زبابت  

از هزاران یك بود مدحش كه من واقف برآنم

ای حسین من ، تو هم بر گو فضیلت های خود را          

از چه خاموشی چنین ، ای نور چشم نازنینم

زاده زهرا حسین بن علی گفتا پدرجان!              

من حسین فاطمه ، این امیر المومنینم

نور چشمان پیمبر زاده ساقی كوثر              

هم برادر با حسن هم حجت روی زمینم

جد تو عبدالمطلب ، جد من باشد محمد (ص)    

جد تو افضل بود یا جد من بر گو ببینم!

مادرت بنت الاسد ، من مادرم زهرای اطهر    

تو علی فرزند اویی ، من حسین فرزند اینم

باب من باشد علی باب تو عمران ، ای پدر جان!  

خود بگو افضل كدامینند ای باب مبینم

آن فضیلت ها كه بشمردی تو در اوصاف حیدر        

كرده ای تو صیف بابم را علی آن شمس دینم

از پدروزجدوزمادر زهر كس برترم من     

وارث پیغمبرانم من علی را جانشینم

بازوی شمشیر تو یاری كند دین خدا را        

من كنم یاری آن با خون حلقوم و جبینم

سید اهل جنانم  سرور آزادگانم             

شافع روز جزا  در نزد خلاق مبینم

من كه مصباح هدایم ، من چراغ راهنمایم    

من سفینه بر نجاتم حجت روی زمینم

از برای یاری قرآن و دین در دشت سوزان    

می شود پاره گلوی شیر خوار نازنینم

این لب و دندان كه می بوسد پیمبر از دل و جان  

می شود آزرده بعد ازاو زچوب خیزرینم

نور چشمم می شود كشته به پیش دیدگانم  

دست می گرددجدا از پیكر سردار دینم  

با لب تشنه سرم را می برد شمر ستمگر      

پیش چشم كدوكان بی كس و یارو معینم

كاش می بودی پدرجان تا كه در آنجا ببینی      

راس خونین مرا در پیش طفلان حزینم

خیمه ها در آتش و جسم عزیزان پاره پاره    

زیر زنجیر گران بر ناقه زین العابدینم

گه سوی بزم شراب و گه به دیرو گه تنورم    

گه بروی نیزه قران خوان برای عابدینم

كاخ استبداد را ویران كنم با راس خونین  

پرچم فتح و ظفر آرم برون از آتشینم  

با سر ببریده و پیراهن خونین به محشر      

از عنایات خداوندی شفیع المذنبینم

زین سخن ها اشك غم جاری شد از ختم رسولان

مرتضی نومید و گفتا بس نما ای نازنینم

كربلایی دست بر دامان تو دارد حسین جان  

گوید ای فرزند زهرا من تو را از ذاكرینم

 

السلام علیك یا ابا عبدالله  الحسین و الارواح التی حلت بفنائك .

 

 

 

 

دوشنبه 20/10/1389 - 22:30
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته