• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 976
تعداد نظرات : 130
زمان آخرین مطلب : 4895روز قبل
دانستنی های علمی

على بن عیسى بغدادى وزیر بزرگ دولت عباسى كه از جهت ثروت و كثرت انفاق از نوادر زمان خود بود: روزى با اطرافیان و خدمتگزاران و با یك عظمت و جلال جالت توجهى از راهى عبور میكرد، اشخاص غریب و ناشناس از منظره این جلال بتعجب آمده را زهمدیگر پرسش مینمودند: این كیست ؟
زنى كه در آن مكان حاضر بود بسخن آمده و گفت : تا كى از این شخص پرسش خواهید كرد، این یك آدمى است كه از توجه و چشم خدا افتاده است و خداوند او را مبتلا نموده است باین حالتكه مى بینید.
وزیر این سخن را شنیده و بسوى منزلش بر كشت ، و از مقام وزارت اشتعفاء داده ، سپس بسوى مكه معظمه حركت نموده و در آنجا مشغول عبادت و بندگى بود.(18)
نتیجه :
خداوند میفرماید: ان الانسان لیطفى ان راه استغنى آدمى چون خود را بینیاز بیند بناى طغیان و تجاوز گذارد. آرى فطرت است كه چون انسان مشمول نعمتهاى دنیویّه و لذتهاى بدنیّه گردد: از توجهات روحانى و جهان حقیقت غفلت ورزد، اینستكه اولیاى حق پیوسته در این جهان گرفتار و مبتلا بوده و هیچگونه سر گرم لذائذ و شهوات ظاهریّه نمیشوند.
آرى هر چیزى را كه بخواهیم تصفیه و روشن و خالص كنیم : میباید آنرا تحت فشار قرار داده ، تا مغز صاف آنرا استخراج نمائیم .
بادام تا فشار ندیده است : روغن صاف خود را پس نمیدهد.
آب در نتیجه شدت فشار روشنائى و برق خارج میكند.
طلا تا شدت حرارت آتشرا نچشیده است خالص نمیشود.
میوه ها تا بوسیله حرارت آفتاب نپخته اند، شیرینى ندارند.
آدمى ضعیف چون در پیرامون خود مال و ملك و جاه و جلال و لذائذ ظاهرى و جلوه هاى مادى را مشاهده میكند: قهرا از دیدن جمال حق و از توجه بسوى روحانیت و حقیقت محروم و محجوب مانده ، و در نتیجه از مراحم و توجه خود را از جهان طبیعت و از علاقه هاى مادى منصرف كرده ، و در نتیجه فشار مادى ، روح صاف و توجه خالص و قلب پاك و منورى پیدا كند.

يکشنبه 4/5/1388 - 17:46
دانستنی های علمی
روزى حضرت موسى علیه السلام در ضمن مناجات بپروردگار خود عرض ‍ كرد خدایا مى خواهیم همنشینى كه در بهشت دارم ببینم چگونه شخصى است جبرئیل بر او نازل شد و عرض كرد یا موسى فلان قصاب در محله فلانى همنشین تو خواهد بود. حضرت موسى به درب دكان قصاب آمده ، دید جوانى شبیه شبگردان مشغول فروختن گوشت است .
شامگاه كه شد جوان مقدارى گوشت برداشت و بسوى منزل روان گردید. موسى از پى او تا درب منزلش آمد و به او گفت مهمان نمى خواهى ؟ جوان گفت خوش آمدید او را بدرون برد حضرت موسى دید جوان غذائى تهیه نمود آنگاه زنبیلى از سقف بزیر آورد و پیرزنى بس فرتوت و كهنسال را از درون زنبیل خارج كرد. او را شستشو داده غذایش را با دست خویش به او خورانید. موقعیكه خواست زنبیل را بجاى اول بیاویزد زبان پیرزن بكلماتى كه مفهوم نمیشد حركت نمود بعد از آن جوان براى حضرت موسى غذا آورد و خوردند حضرت پرسید حكایت تو با این پیرزن چگونه است ؟ عرض كرد این پیرزن مادر منست چون مرا بضاعتى نیست كه جهت او كنیزى بخرم ناچار خودم كمر بخدمت او بسته ام .
حضرت پرسید آن كلماتیكه بزبان جارى كرد چه بود؟(1) جوان گفت هر وقت او را شستشو میدهم و غذا باو میخورانم میگوید: (غفرالله لك و جعلك جلیس موسى یوم القیمة فى قبته و درجنه ) خداوند ترا ببخشد و همنشین حضرت موسى در بهشت باشى بهمان درجه و جایگاه .
موسى علیه السلام فرمود اى جوان بشارت میدهم بتو كه خداوند دعاى او را درباره ات مستجاب گردانیده . جبرئیل بمن خبر داد كه در بهشت تو همنشین من هستى
يکشنبه 4/5/1388 - 17:46
دانستنی های علمی
امام عسگرى از آباء و اجداد طاهرینش ، از امیرمؤ منان امام على علیه و علیهم الصلاة و السلام از پیامبر اكرم نقل مى كند:
خداى تبارك و تعالى فرمود: من سوره فاتحه الكتاب را بین خود و بنده ام تقسیم كرده ام .
پس نیمى از آن براى من ، و نیم دیگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب كند، یعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى كنم .
هنگامى كه عبد گوید: بسم اللّه الرحمن الرحیم
خداوند جل جلاله فرماید: بنده من ، به نام من آغاز كرد. بر من لازم است كارهایش را به نفع او تمام كنم و نواقص امور او را تكمیل نمایم و احوال او را مبارك سازم .
وقتى عبد مى گوید: الحمد لله رب العالمین
خداوند مى فرماید: بنده ام مرا ستایش كرد و دانست كه نعمتهاى او از جانب من است ، و بلاهائى كه از او دفع مى گردد بواسطه فضل و لطف من است ، پس شما گواه باشید كه من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنیوى او خواهم افزود، و عذاب آخرت را از او دفع مى كنم چنانچه بلاى دنیا را از او برطرف ساختم .
آنگاه كه عبد مى گوید: الرحمن الرحیم
خداوند مى فرماید: بنده ام گواهى داد كه من رحمن ورحیم هستم . شما را گواه مى گیرم كه حظ وافر و بهره كامل از رحمت و عطاى خویش به او عنایت كنم .
زمانى كه مى گوید: مالك یوم الدین
خداوند مى فرماید: همانطور كه بنده ام اعتراف كرد من مالك روز جزاء هستم ، من نیز حساب او را در قیامت آسان مى كنم . حسنات او را مى پذیرم و از سیئات او مى گذرم .
وقتى عبد مى گوید:ایاك نعبد
خداوند مى فرماید: بنده من راست گفت . او فقط مرا مى پرستد. شما را گواه مى گیرم كه ثوابى به عبادت او بدهم كه همه مخالفان پرستش من بر او غبطه خورند (1) .
هنگامى كه بنده مى گوید: ایاك نستعین
خداى عزوجل مى فرماید: بنده ام از من یارى طلبید و به من پناهنده شد. پس شما را گواه مى گیرم كه او را در كارهایش یارى كنم و در سختیها دستگیرى نمایم .
عبد مى گوید: اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم
خداوند فرماید :این بخش از سوره براى بنده من است و براى اوست هر چه بخواهد. دعا یش را اجابت كنم و آرزویش را بر آورم ، و از آنچه ترسید او را ایمن سازم
يکشنبه 4/5/1388 - 17:46
دانستنی های علمی
روزى در مجلسى ، حكیم خاقانى را زیر دست فرد بى فضل و كمالى نشاندند. وى ناراحت شد و این رباعى را خطاب به آن شخص ‍ سرود:
اگر فروتر نشست خاقانى
نه او را عیب و نه ترا ادب است
قل هو الله نیز در قرآن
زیر تبت یدا ابى لهب است
يکشنبه 4/5/1388 - 17:45
دانستنی های علمی

روزى متوكل خود را بر امام على النقى حضرت هادى علیه السلام عرضه داشت و دستور داد هر اسب سوارى توبره اسب خود را پر از خاك نماید.
و در محل معینى بریزند، در اثر انباشته شدن پشته و تل بلندى مانند كوه درست شد كه آنرا تل المخالى (پشته توبره اسبها) نامیدند.
متوكل و حضرت هادى بر فراز آن تل بالا رفتند متوكل گفت میدانید از چه رو شما را خواستم ؟ براى اینكه سپاه مرا مشاهده نمائید تمام لشگریان او لباسهاى مخصوص پوشیده ؟ غرق در سلاح با بهترین زینتها و تمام آرایش ‍ سان مى دادند. این عمل را براى ترسانیدن كسانى كه اراده مخالف با او را داشتند كرده بود و متوكل از حضرت هادى علیه السلام مى ترسید كه مبادا یكى از اهل بیت و بستگان خود را امر بخروج كند. حضرت پس از مشاهده سپاه متوكل فرمودند مى خواهى من هم سپاه خود را بتو نشان دهم گفت دهید تا لشگر شما را به بینم .
دستهاى خود را بدر گاه بى نیاز دراز كرد و دعا نمود در این هنگام متوكل دى از شرق تا غرب تمام آسمان را فرشتگان فرا گرفته اند و مانند ابر فضا را پوشانیده اند از ترس بر زمین افتاد و غش كرد. پس از آنكه بهوش آمد حضرت فرمودند ما در دنیا اظهار چیره دستى با شما نمى كنیم و مشغول به امر آخرت هستیم نگرانى و ترس نداشته باش از آنچه خیال كرده بودى مرا تو در این جهان مزاحمتى نیست .

يکشنبه 4/5/1388 - 17:45
دانستنی های علمی

عارفى گوید: فوت وقت نزد اصحاب حقیقت از فوت روح شدیدتر است .زیرا فوت روح ، انقطاع از خلق است ، و فوت وقت ، غفلت و انقطاع از خالق .

يکشنبه 4/5/1388 - 17:45
دانستنی های علمی

از امیرمؤ منان على علیه السلام پرسیدند: مراد از آیه شریفه :
یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَبیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ چه كسانى هستند؟
حضرت فرمود: كسى كه در فرداى قیامت از برادرش فرار مى كندقابیل است كه از هابیل مى گریزد.
كسى كه از مادرش مى گریزد موسى است .

كسى كه از پدرش  مى گریزد ابراهیم است .

كسى كه از همسرش فرار مى كند لوط است .

كسى كه از پسرش مى گریزد نوح است .

البته این به عنوان بیان یكى از مصادیق است و مفهوم آیه اختصاص به این مورد ندارد.

يکشنبه 4/5/1388 - 17:44
دانستنی های علمی
جوان عابدى هنگام مرگ ، خانواده خود را دید كه گرد او حلقه زده اند و گریه مى كنند.
پس رو به پدرش كرد و گفت :اى پدر، چرا گریه مى كنى ؟
گفت : پسرم فراق تو و تنهائى خود را بیاد مى آورم اشك از دیدگانم جارى مى شود.
خطاب به مادرش گفت : مادرم ،تو چرا گریه مى كنى ؟
گفت : گریه من به خاطر غم فقدان تو است . عمرى من و پدرت زحمت كشیدیم كه عصاى دوران پیرى ما باشى ، اكنون از میان ما مى روى و ما را تنها مى گذارى .
پس به همسرش گفت : چه چیزى ترا به گریه وا داشته است ؟
گفت : اینكه نیكى ترا از دست مى دهم و به غیر تو نیازمند مى شوم .
آنگاه از فرزندانش پرسید: شما چرا مى گریید؟
گفتند: به خاطر یتیمى و خوارى پس از تو.
پس جوان عابد به آنان نگریست و گریست .
خانواده اش پرسیدند: تو چرا گریه مى كنى ؟
پاسخ داد: شما براى خودتان مى گریید، من هم بر خود مى گریم .
آیا چه كسى براى سفر طولانى كه در پیش دارم مى گرید؟
چه كسى به خاطر كمى زاد و توشه من اشك مى ریزد؟
چه كسى براى من در آن خانه خاكى و تنگ و تاریك قبر گریان است ؟
چه كسى براى بدى اعمال و سوءحساب من مى نالد.؟
آیا در میان شما كه عزیزترین افراد نسبت به من هستید، و من نیز عزیزترین افراد نسبت به شما هستم ، كسى هست كه براى وقوف من در مقابل پروردگار براى رسیدگى اعمال بگرید؟
این بگفت ، و آهى جانكاه كشید و بمرد.
يکشنبه 4/5/1388 - 17:43
دانستنی های علمی
پیامبر اكرم فرمود
هر كس چهار فرزند پسر داشته باشد و نام مرا بر یكى از آنان نگذارد در حق من جفا كرده است
همچنین حضرت اباعبداللّه الحسین علیه السلام فرمود: اگر صد پسر مى داشتم نام همه را على مى گذاشتم
يکشنبه 4/5/1388 - 17:43
دانستنی های علمی
1 و 2 - بلند اذان و اقامه گفتن بر زنان در حضور اجنبى جایز نیست .
يکشنبه 4/5/1388 - 17:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته