• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 344
تعداد نظرات : 34
زمان آخرین مطلب : 4459روز قبل
دعا و زیارت
غدیر، باب رحمت باز تابید از افقْ روزِ درخشانِ غدیر شد فضا سرشار عطرِ گل ز بستان غدیر موج زد دریای رحمت در بیابان غدیر چشمه‏های نور جاری شد ز دامان غدیر
جمعه 22/9/1387 - 20:26
دعا و زیارت
ولایت حیدر، لبخندِ فاطمه از ولایت‏عهدی حیدر، خدا تاج شرف بار دیگر بر سر زهرای اطهر می‏زند در حریم ناز و عصمت زین همایون افتخار فاطمه لبخند بر سیمای شوهر می‏زند
جمعه 22/9/1387 - 20:25
دعا و زیارت
عرش بر دوش غدیر در روز غدیر، عقل اول آن مظهر حق، نبیِّ مرسل چون عرش تو را کشید بر دوش آن‏گاه گشود لعل خاموش فرمود که این خجسته‏منظر بر خلق پس از من است رهبر بر دامن او هر آن که زد دست چون ذره به آفتاب پیوست
جمعه 22/9/1387 - 20:25
دعا و زیارت
اسماء مباركه السَّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمَةَ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسُولِ یا سَیدَتَن"ا وَ مَوْلا"تَنااِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكِ اِلَى اللهِ وَ قَدَّمْناكِ بَینَ یدَى حاجاتِنا یا وَجیهَةًعِنْدَاللهِ اِشْفِعى لَنا عِنْدَاللهِ. سلام بر تو اى فاطمة زهرا، اى دخت پیامبر و اى نور چشم رسول مكرّم، ایسرور و اى سالار ما، ما به تو رو آورده و شفاعتت را چشم میداریم و به وسیلة توـ اى پارة تن نبى گرامى ـ به خداى متعال توسّل میجوییم و حوائج خود را به توعرضه مینمائیم. اى آنكس كه در نزد خدا آبرومندی! در پیش پروردگار از ماشفاعت فرما. دامنش بر زمین كشیده مى شد و چادرش بر پاهایش مى پیچید؛ از شدت گریه و ریزش اشك، چشمهایشرمقى براى دیدن نداشت. باید كمكش كرد تا كنار قبر پدر برود. همین كه نگاهش بر خاك خاموش پدر مینشیند، ناله سر میدهد، صدا به گریه بلند میكند و خطاب به پدرمیگوید: ـ نیرویم رفت، شكیباییام تمام شد، مورد شماتت دشمن قرار گرفته ام و غم و اندوه كمر به نیستیامبسته است. ـ پدر! سرگردان و حیران و تنها ماندهام، صدایم خاموش گشته، پشتم شكسته، زندگیم در هم ریختهو روزگارم تیره و تار گشته ....(1) غم و اندوه آن چنان بر جانش فرو ریخته كه هر لحظه قلبش را بیشتر ملتهب میسازد و توان و تحملش را ازاو میرباید، گویى ناله بلندتر به گوش میرسد: ـ پدر! به گریه ها و ناله هاى ابوالحسن (ع) گوش فرا ده كه امین تو، پدر حسنین، برادر،جانشین و حبیبت میباشد، و كسى است كه تو او را از كودكى بزرگ كرده و در بزرگسالى، برادرش خواندى و او را نیكوتر از همة اصحاب و دوستان و مهاجرین و انصار به شمار آوردی. ماتم، همةما را در برگرفته و گریه نابودمان كرده و غم و اندوه از ما دست بردار نیست ....(2) همچنان اشك میریزد؛ همراهان به گریة او میگریند؛ او را مینگرند كه با تمام احساس مشتى از تربت پاكپدر را برمیگیرد و میبوید، لحظهاى آرام میگیرد و با خود زمزمه میكند: ـ "كسى كه خاك احمد را میبوید، هیچگاه زیان نمیبیند، اگر تا آخر عمر خویش هیچ عطر دیگریرا نبوید".(3) سپس دوباره مویه بر میآورد : ـ اى پدر! پس از تو مصیبتهایى بر من فرود آمد كه اگر بر شانههاى روز روشن میریخت، چهرهاشبه تاریكى میگرایید و شب میشد... به راستى این كیست كه چنین ناله و فغان سر داده؟ این كیست كه اینچنین از ستم ناكَسان، بهرسول خدا (ص) شكایت میبَرد؟ این كیست كه اینچنین تن و روحش را آزردهاند؟ آرى، او فاطمه، دختر محمد (ص) خاتم پیامبران و پرورده دامان خدیجه امالایتام است. رسول خدا (ص) دربارهاش میفرماید: «اى فاطمه، خداوند نامى از نامهاى خویش را براى تو برگزیده است. او فاطر (آفریننده) است وتو فاطمه.(4) اكنون این فاطمه فرزند رسول اكرم (ص) است كه چون پرندهاى مجروح و بال و پر شكسته وبا قلبى محزون، در گوشهاى از خانه نشسته و پیوسته اشك میریزد! آیا چگونه میتوان باور كرد این همان"حبیبة مصطفی"(5) است كه دربارهاش فرمود: «فاطمه پارة تن من است؛ هر كس او را بیازارد، مرا آزرده، و هر كس او را به خشم آورد، مراخشمگین كرده است».(6) و نیز میفرماید: خداوند به غضب فاطمه خشمگین گردیده، به رضاى او راضى میشود.(7) به حقیقت آیا این همان "پارة تن رسول خداست" (8)كه اینگونه میان در و دیوار فریاد "یا اَبَتاهُ یا رسولالله"سر میدهد!؟ آیا این همان "نور چشم مصطفی"(9) (است كه صورتش را با سیلى، بازویش را با تازیانه و پهلویشرا به غلاف شمشیر اینچنین مصدوم و مجروح ساختهاند!؟ (10)چگونه این نامردان و سیهروزانِ دو عالم به خوداجازه دادهاند كه حق این مظلومة بیگناه (11)را غصب كرده، از ارث محرومش نمایند، پهلویش را بشكنند،فرزندش را به شهادت برسانند، به شوهرش ستم كنند و او را خوار سازند!؟ آیا میتوان تصور كرد كه در منظرفاطمه ـ جگرگوشة پیامبر (12)ـ با گستاخى تمام ریسمان به گردن ولى خدا بیفكنند و او را كشان كشان براى بیعتیشوم به مسجد ببرند؟ اى كاش در آن لحظه آسمان بر زمین فرو میریخت و زمانه شاهد چنین حادثهاى نبود. آرى این همان "میوة دل رسول" (13)خداست كه با همة صدمات و ضربات، دست حسن و حسین را گرفته و بهسوى قبر پیامبر روانه شده است. على (ع) به سلمان میگوید: "زود خودت را به قبر پیامبر برسان كه میبینم مدینه به لرزه آمده است. به خدا قسم اگر دختر پیامبرمویش را پریشان و گریبانش را چاك زند و نزد پدر ناله كند، از این مردم كسى باقى نمیماند و زمین همه رافرو خواهد برد. سلمان نزد زهراى اطهر میآید و میگوید: اى دختر پیامبر! خداوند پدرت را مایة رحمت عالمیان قرارداد، ازنفرین این مردم چشم بپوش! فاطمه (س) میگوید: اى سلمان! آنان قصد كشتن على را دارند و من (به این ستم) شكیبایى ندارم؛ بگذار تا نزد قبر پدرمروم و مویم را افشان كنم و گریبانم را چاك زنم و به خدایم شكایت كنم. سلمان باز میگوید: میترسم زمین، مدینه را ببلعد. على (ع) مرا به سوى تو فرستاده كه به خانهبرگردى و از نفرین مردم دست برداری! این بار صدیقة كبرى (س) میگوید: چون على (ع) امر كرد،برمیگردم و صبر میكنم، سخنش را میشنوم و اطاعتش میكنم".(14) عجبا! باز هم باید صبورى كرد، باید شكیبایى را همچنان پیشة خود ساخت، باید در عمل نشان داد چرا بهلقب "ممتحنه" (15)مخصوص گشته است؟ و چرا "راضیه" و "مرضیه" نامیده شده؟ به راستى كه او مثل اعلای"صابره" و "فاضله" و "والهه" است و در یك كلام شایسته و مصداق جمیع اسماء حسنی" است، اسماء حسناییكه هر كدام از آنها بیانگر یكى از صفات بارز و ویژگیهاى خاص الهى اوست. بدون شك یكى از بهترین راههایى كه میتوان تا حدودى در شناساندن و ترسیم شخصیت آسمانى هر یكاز معصومین (ع) پیمود، تعاریفى است كه از ناحیه خاندان عصمت و طهارت به دست رسیده است،زیرا آنان پس از خداوند، آشناترین خلق به خویشتن و راستگوترین مردم نسبت به معرفى خود بودهاند. بر ایناساس در مجموعة حاضر كه به مناسبت شهادت بزرگ بانوى اسلام حضرت فاطمة زهرا (س) تهیه شده،تلاش گردیده است با توجه به متون زیارات و روایات، به بعضى از اسامى و القاب حضرت صدیقه طاهرهفاطمه زهرا (س) اشاره شود. این نوشتار در دو بخش تنظیم شده: در بخش اول شرح و تفسیر بعضى از اسامى و القاب مشهور حضرتآمده، و در بخش دوم تنها به ترجمة اجمالى القاب و اسامى آن حضرت بسنده شده و امید است مورد استفادهخوانندگان محترم قرار گیرد. اسامى، القاب و كنیه هاى حضرت زهرا (س) همانگونه كه گفته شد، هدف ما از بیان اسماء و القاب نیكوى سرور زنان حضرت فاطمه (س) بیانمطالب شگفتآور نیست، بلكه آگاهى بیشتر با بلنداى مقام آن بانوى آسمانى است. بانویى كه در شمارمعصومین است. (16)بانویى كه محبت و ولایت او و خاندانش از فرایض دینى است. (17)بانویى كه "سرور بانوانبهشتی" است. (18)او كه عظمت و مقامش را فرداى قیامت باید مشاهده كرد آن گاه كه منادى از فضاى عرش ندامیكند: اى اهل محشر! سر به زیر افكنید و چشمهاتان را فرو بندید تا فاطمه (س) از صراط عبور نماید؛ وآن گرامى عبور میكند در حالى كه هفتاد هزار نفر از حوریان بهشتى همراه اویند.(19) این بزرگ بانو داراى اسامى و القاب بسیار زیبایى است كه هر یك از آنها بخشى از كمالات و والاییهاى وجودمبارك او را تعریف میكند. امام صادق (ع) میفرماید: در نزد خداى عزّ و جلّ فاطمه را نُه نام است: فاطمه، صدیقه، مباركه،طاهره، زكیه، راضیه، مرضیه، محدَّثه و زهرا. (20) فاطمه: جدا شده از هر بدى پیامبر اكرم (ص) مى فرماید: همانا من دخترم را فاطمه نام نهادم، زیرا بدون شك خدایعزّ و جلّ فاطمه و دوستان او را از آتش دوزخ بازداشته است.(21) امام باقر (ع) نیز فرمود: هنگامى كه فاطمة زهرا (ع) پا به جهان نهاد، خداى تعالى فرشتهاى راامر فرمود كه این نام (فاطمه) را بر زبان رسول مكرّم (ص) جارى نماید. سپس پروردگار جهانیانفرمود: من به زلال علم شیر را در وجود تو قطع كردم،(22) و تو را از ناپاكى بازداشتم. آنگاه امام باقر (ع) فرمودند: قسم به خداوند كه پروردگار متعال این بانو را از علم انباشته و از ناپاكیهاى زنان در میثاق ذرّ منع فرمودهو باز داشته است.(23) صدیقه: بسیار راستگو صدیقه یعنى فردى كه هرگز دروغ نگفته و همواره گفتارش تصدیق كنندة كردارش باشد و براستى كه حضرتصدیقة كبرى مَثَل روشن و اعلاى این نام است، همانگونه كه امام كاظم (ع) نیز میفرماید: بیشكفاطمه (ع) بسیار راستگو و شهیده بود....(24) مباركه: با خیر و بركت راغب در مفردات میگوید: جایى كه خیر الهى به صورتى كه قابل نگهدارى و شمارش و اندازهگیرى ومحدود كردن نباشد، و هر كس به آن بنگرد، فزونى محسوسى در آن خیر میبیند، گویند در آن بركت است و آنموضع، مبارك است. در توضیح این نام عزیز باید گفت: خداوند انواع بركات و خوبیها را نصیب حضرت زهرا (س) نمود بهگونهاى كه نسل رسول خدا(ص) را در وجود او قرار داد و آن حضرت را مصداق بارز «كوثر»ـ خیر فراوان ـ ساخت. طاهره: پاكیزه از هر گونه گناه و پلیدى امام باقر (ع) از پدران خود چنین نقل میكند: "فاطمة زهرا (س) بدان سبب كه از هرگونه پلیدیو گناه، پاك بود طاهره نامیده شد...".(25) زكیه : پیراسته و باتقوا زكیه به معنى پاكیزه بودن از هرگونه پلشتى، گناه و یا صفات رذیله است. حضرت زهرا (س) مصداقبارز این اسم میباشد، همانگونه كه آن گرامى در بعضى زیارات به این نام مورد خطاب واقع شده است: اَلسَّلامُعَلَیكِ اَیتُها الفاضلةُ الزَّكِیةُ؛(26) راضیه: خشنود به آنچه خداوند برایش مقدر فرموده؛ حضرت زهرا (س) داراى صفت رضا بود، یعنى هر سختى، مصیبت و رنجى را كه تقدیر الهى براى اورقم زده بود، تحمل میفرمود و رضاى خداوند را در آن جستجو میكرد. جابربن عبدالله انصارى گوید: روزى پیامبر(ص) وارد منزل فاطمة زهرا (س) شدند، درحالى كه عبایى از پشم شتر بر دوش حضرت فاطمه (س) بود و با دست آسیا میكرد. پیامبر نگاهى بهفاطمة زهرا نمود و فرمود: عجله كن و تلخیهاى دنیا را برخود هموار نما، تا فردا (در بهشت) به نعمتهایجاودان آخرت نائل گردى، چرا كه خداوند آیهاى بر من نازل كرده و فرموده است: آنقدر پروردگارت به تومیبخشد كه خشنود شوی: «و لسوف یعطیك ربك فترضی».(27) مرضیه: مورد خشنودى و رضایت خداوند از رفیع ترین درجات نزد پروردگار درجة مرضیین است كه خداوند همواره از نائلین به این مرتبه خشنود وراضى میباشد. زهراى مرضیه، برترین بانویى است كه همواره مورد رضاى خداوند قرار گرفته است. دربسیارى از فرازهاى زیارات آن حضرت به این معنى اشاره شده است: اَلسَّلامُ عَلَیكِ اَیتُهَا الرَّضِیةُ الْمَرْضِیةُ. محدَّثه: كسى كه ملائكه با او سخن گویند امام صادق میفرماید: همانا فاطمه (س)محدَّثه نام نهاده شد، زیرا فرشتگان پیوسته از آسمان فرودمیآمدند و ـ همانگونه كه مریم دختر عمران را ندا میدادند ـ او را نیز ندا میدادند و میگفتند: اى فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاكیزه گردانید و بر زنان جهان برترى داد. اى فاطمه!پروردگارت را فرمانبردار باش و در پیشگاه او سجود كن و با ركوع كنندگان ركوع نما! از این رو فاطمه (س) با فرشتگان سخن میگفت و آنان نیز با او سخن میگفتند.(28) زهرا : درخشنده از امام صادق (ع) سؤال شد: چرا فاطمه (س) "زهرا" نامیده شده؟ فرمود: زیرا هنگامى كه درمحرابش به عبادت میایستاد، نور او براى اهل آسمان میدرخشید، همچنان كه نور ستارگان براى اهل زمینمیدرخشد.(29) برخى دیگر از نامهاى مشهور حضرت زهرا (س) بتول، حوراء، حوریه، ساجده، عذراء، كوكب،منصوره و مهدیه است كه در اینجا به طور اختصار به شرح آنها میپردازیم. بتول: (هماره) پاك و مطهّر بتول بانویى را گویند كه از عوارضى كه دیگر زنان در هر ماه بدان مبتلا میشوند، مطهّر و مبرّاست. رسول خدا (ص) فرمود: فاطمه را بتول نامیدهاند زیرا به واسطة فضل، دانش، ایمان وشرافتش از سایر زنان زمانه جدا گشته است. (30) حوراء: فرشته مانند پیامبر (ص) فرمودند: هرگاه مشتاق بهشت میشوم، فاطمه (س) را میبویم.فاطمه (س) بوى بهشت میدهد. او فرشتهاى در قالب انسان است.(31) حوریه: فرشته خصال پیامبر اكرم فرمود: زهرا (س) خلقتى از فرشتگان دارد كه در قالبى از انسانها قرار گرفته است.(32) ساجده: زنى كه پیشانى بر درگاه حق بساید حضرت خدیجه (س) فرمودند: فاطمه (س) آنگاه كه در رحم مادر بود با مادر خود سخنمیگفت و آن زمان كه زاده شد، بر زمین سجده كرد و انگشتان خود را به طرف آسمان گرفت.(33) عذراء: دوشیزه امیرالمؤمنین (ع) فرمود: پیامبر اكرم (ص) به درگاه خداوند رو آورده، عرضه داشت ...خداوند! براى نزدیك شدن به تو، بهترین زن برگزیده، مادر انوار مقدس (ائمهاطهار)، زن فرشته خصال و همیشهپاك، و بانوى عذراء، فاطمة زهرا را پیش تو شفیع قرار میدهم.(34) كوكب : ستارة درخشان امام صادق (ع) دربارة سخن خداوند «اللهُ نورُ السَّمواتِ وَ الارضِ مَثلُ نورِهِ كَمِشكو"ة...» فرمودند:فاطمة زهرا ستارهاى نورانى در بین زنان اهل دنیاست.(35) منصوره : یارى شده (از جانب خداوند) پیامبر فرمودند: اى اصحاب من! آیا میدانید فاطمه از چه خلق شده است؟ عرضه داشتند: خدا و پیامبرشبر این مطلب آگاهترند. پیامبر (ص) فرمودند: فاطمه، فرشته انسانى است و تنها انسان نیست.مردم ـ كه سخن پیامبر را در نیافتند ـ عرضه داشتند: این مطلب برایمان مشكل شد! میفرمائید فرشته است وانسان!؟ این چگونه ممكن است!؟ پیامبر فرمودند: ... جبرئیل یك سیب از بهشت برایم هدیه آورد و سپس گفت: اى محمد! این سیب را بخور.گفتم: اى دوست من! این سیب هدیة خداوند است، چگونه آن را بخورم؟ گفت: شما فرمان یافتهاید كه اینسیب را بخورید. پس آن را شكافتم، ناگهان نورى از آن درخشید، از آن نور در هراس شدم. جبرئیل دیگربار گفت: بخور! این نور، نور فاطمة منصوره است. گفتم: منصوره كیست؟ گفت: دختر شما خواهد بود كه اسمش در آسمانها منصوره و در زمین فاطمه است. سؤال كردم: چرا در آسمان و زمین به این نامها خوانده شده است؟ گفت: در زمین فاطمه است، زیرا آتشجهنم از شیعیان او برداشته شده، و از دشمنانش نیز محبّت او را گرفتهاند، و در آسمان او را منصوره گویند، بهخاطر سخن خداوند كه فرمود: "وَ یومَئذٍ یفرَحُ المُؤمِنونَ بِنَصراللهِ"؛ همانا فاطمه (س) یارى رساننده بهیاران و دوستان خود میباشد.(36) مهدیه : هدایت شده فاطمه زهرا (س) از آن جهت مهدیه نامیده شده كه مورد هدایت الهى قرار گرفته بود، و هر كس كهخداوند او را راهنمایى كند، هیچگاه گمراه نخواهد شد. پیامبر اكرم (ص) نیز در سخنان خود به این موضوع اشاره میكند و به حضرتزهرا (س) میفرماید: توفیقات الهى همیشه همراه تو بوده، و تو بانویى، و زن فهمیده و خردمندى، كه ازسوى خداوند هدایت و مورد الهام واقع شدهای.(37) كنیه هاى حضرت كنیه هایى كه براى حضرت زهرا(س) ذكر كردهاند عبارتند از: ام الحسن : مادر حسن (س). ام الحسین : مادر حسین (ع) ام المحسن : مادر محسن. توضیح آن كه محسن فرزند گرامى حضرت فاطمه است كه در شش ماهگى سقط گردید، و پیش از تولّد ازسوى جدّ بزرگوارش حضرت رسول (ص)نامگذارى شده بود. ام الائمة : مادر ائمه (ع) بدان جهت كه همة امامان معصوم (ع) فرزندان آن بانوى گرامى بشمار میآیند، او را امّ الائمة گویند. ام ابیها: مادر پدرش؛ "فاطمه (س) را از آن رو ام ابیها گفتهاند كه آن حضرت پس از رحلت مادرش، براى پدر خویش چونمادرى مهربان و دلسوز بود".(38) برخى القاب حضرت زهرا (س) با توجه به احادیثى كه از پیامبر اكرم (ص) و ائمة معصومین وارده شده است، بعضى دیگر ازاسامى و القاب آن حضرت عبارتند از: انسیه : زنى كه خصلتهاى خوب انسانى در او متجلى است؛ تقیه : پاك و بیگناه؛ حبیبه : دوست و رفیق، دوست داشتنی؛ حُرِّه : آزاده زن، زنى كه اسیر شهوت نیست؛ راكعه : اهل ركوع و تواضع در برابر خداوند؛ رشیده : فهمیده و صاحب خرد؛ ریحانه : گل خوشبوى، لطیف و مهربان؛ زهره : درخشان، نورانی؛ سعیده: نیكبخت؛ سیده : سرور، بانو؛ شهیده : زنى كه در راه خدا جان را فدا نماید؛ صابره : شكیبا و بردبار؛ صادقه : راستگو و درست كردار؛ صدوقه : راستگو با كردارى صحیح؛ عارفه : شناسا، با شناخت و درك كامل؛ عالیه : بلند همت و دوراندیش؛ عدیله : نظیر و مانند. (فاطمة زهرا را "عدیلة مریم"مینامند زیرا این دو بانو ضرب المثل پاكى و طهارت بودهاند). عزیزه : ارجمند و گرانقدر؛ علیمه : دانشمند و آگاه؛ فاضله : زن صاحب فضیلت؛ فریده : زن یگانه، دُرّ نفیس؛ كریمه : اهل كرم و جود و سخاوت؛ كوثر : خیر فراوان؛ مبشّره : بشارت دهنده؛ محموده : پسندیده، زن مورد پسند خداوند؛ مطهره : زن پاك و عارى از گناه و زشتی؛ معصومه : زنى كه هیچ گاه گناه نكرده باشد؛ مُلهَمه : زنى كه خداوند به او الهام میفرستد؛ مُمْتَحنه : زنى كه آزموده شده و از آزمایش خداوند سرافراز بیرون آمده است؛ موفّقه : زنى كه توفیقات الهى همراهش باشد؛ مؤمنه: گرونده به خداوند؛ والهه : شیفته و شیدا (نسبت به خداوند)؛ وحیده : یگانه، بیهمتا. پاورقى ها: 1-شیخ عباس قمى ، بیت الاحزان ص 46. 2- بیت الاحزان ص 46. 3- بیت الاحزان ص 46. عوالم ج 11 ، ص 454. 4- معانى الاخبار باب 27 ، ج 3 ، ص 55. 5- اللهم صل على ... حبیبه المصطفى ؛ خدایا بر محبوبه مصطفى درود فرست. 6- بحار ج 43، ص 19. 7- همان . 8- اللهم صل على ... فاطمه ... بضعه لحمه ؛ خدایا بر فاطمه پاره تن رسول خدا درود فرست . 9- یا قره عین الرسول .... اشفعى لنا عند الله ؛ اى نور دیده رسول ! نزد خداوند شفیع ما باش. 10- اللهم صل على ... المغصوبه حقها ؛ خدایا بر آن بانویى فرو فرست كه حقش را تاراج كرده اند ؛ ... الممنوعه ارثها ؛ از میراثش محروم نمودند؛ ... المكسوره ضلعها؛ پهلویش را شكستند؛ .... المظلوم بعلها ؛ به شوهرش ستم كردند؛ .... المقتول ولدها : فرزندش را كشتند؛ ( اشاره بهشهادت حضرت محسن (ع) قبل از تولدشان دارد ) . و خذلوا بعلها؛ و شوهرش را واگذاردند. 11- السلام علیك ایتها المظلومه المغصوبه؛ درود بر تو اى بانوى ستمدیده كه حقش غصب شده. اللهم صل على ( فاطمه ) ... المظلومه ؛ خدایا بر فاطمه آن بانویى كه بر او ستم شده درود فرست. 12- اللهم صل عى ... فاطمه ... فلذه كبده ؛ خدایا بر فاطمه جگر گوشه پیامبرت درود فرست. 13- امالى شیخ صدوق* ص 99 . 100. 14- بحار ج 28 ، ص 227. 15- السلام علیك یا ممتحنه امتحنك الله الذى خلقك قبل ان یخلقك ؛ درود بر تو اى آزموده شده ،اى كه خدایت تو را آزمود،پیش از آنكه تو را بیافریند! 16- امالى شیخ صدوق، ص 393. 17- امالى شیخ مفید، ص 27. 18- امالى شیخ طوسى ، ج 1 * ص 83. 19- امالى شیخ مفید، ص 76. 20- خصال ج 2 ، باب التسعه ، ج 3 ، ص 414. 21- عیون اخبارالرضا ،ج 2 ، ص 46. 22- توضیح مطلب این است كه وقتى مى خواهند طفل را از شیر بگیرند، جاى شیر، به او غذاى كمكى مى دهند تا نوزاد از شیر بریده شود * و خداوند نیز جارى علم را غذاى فاطمه قرار داده است . 23- كافى ، ج 1 ،ك الحجه ، ص 460. 24- همان ،ص 182. 25- بحار ج 43، ص 19. 26- بحار ج 100 ، ص 199. 27- فاطمه زهرا بهجه قلب المصطفى ، ج 1 ، ص 189. 28- علل الشرایع ، باب 146، ص 182. 29- بحار ج 43، ص 12. 30- لسان العرب ج 11 ، ص 43. 31- قال رسول الله : ففاطمه خوراء الانسیه فاذا اشتقت الى الجنه شممت رائحه. 32- قال رسول الله : ان فاطمه خلقت ً حوریه ً فى صوره انسیه ( بحار ج 43 ، ص 7 ) . 33- فاطمه زهرا بهجه قلب المصطفى ج 1 ، ص 183. 34- عن على بن ابى طالب (ع) قال : قال النبى (ص) : .... و اتقرب الیك یخیره الاخیار و ام الانوار و الانسیه الحوراء البتول العذراء فاطمه الزهراء ... ( بحار ج 96 ، ص 376. 384 ) . 35- قال ابوعبدالله علیهالسلام فى قول الله تعالى « الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه ... » فاطمه كوكب درى بین نساء اهل الدنیا ... (كافى ج 1 ، ص 195 ) . 36- بحار ج 43 ، ص 17. 37- قال رسول الله : ... موفقه رشیده مهدیه ملهمه ... ( بحار ج 22 ، ص 492 ) 38- بحار ج 43 ، ص 16.
جمعه 22/9/1387 - 20:22
دعا و زیارت
احكام و نكته هایى در باره حضرت فاطمه زهرا(س) احترام نام فاطمه علیها‏السلام احترام حضرت فاطمه علیها‏السلام و قداست آن بانوى بزرگوار، براى همه مسلمانان بدیهى و مسلّم است. سكونى می‏گوید: خدمت امام صادق علیه‏السلام رسیدم، در حالى كه غمگین بودم. آن حضرت به من فرمودند: اى سكونی! چرا غمگین هستی؟ عرض كردم: خداوند به من دخترى داده است. فرمودند: اى سكونی! سنگینى آن دختر بر زمین است و روزی‏اش با خدا و عمرش جداگانه. سپس فرمودند: چه نامى براى او انتخاب كرده‏ای؟ عرض كردم: فاطمه. فرمودند: آه، آه، آه. و دست خود را بر پیشانى نهادند و آنگاه فرمودند: «اِذا سَمَّیْتَها فاطِمَةَ فَلا تَسُبَّها وَ لاتَلْعَنْها وَلا تَضْرِبْها1؛ اگر نام او را فاطمه نهادى، به او بد مگو و لعن مكن و او را مزن.» چند مسئله: 1. براى فرد بى وضو حرام است كه نام خداوند متعال را مس نماید و همچنین است بنا بر احتیاط واجب مس اسامى مبارك پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمه و حضرت زهرا علیها‏السلام .2 2. یكى از محرمات بر شخص جنب، رساندن جایى از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا ـ به هر لغت كه باشد ـ و بنا بر احتیاط اسم پیامبران و امامان و حضرت زهرا است.3 كیفر بى حرمتى كیفر دشنام گفتن به فاطمه علیها‏السلام قتل است و بر اساس فقه اسلامى، فردى كه نسبت به آن بانوى مقدس هتك حرمت كند و به فحاشى و دشنام گویى زبان بگشاید مستوجب مرگ است و باید به قتل رسانده شود. این شدت عمل و سختگیرى شاید بدین جهت باشد كه حرمت و منزلت آن بانوى بزرگوار، هم پایه احترام ائمه و پیشوایان معصوم است و بازگشت به فحّاشى و هتك حرمت و سبّ رسول اللّه‏ دارد. از اینرو كسى كه به آن بانوى مطهره سبّ كند، حكم كسى را دارد كه به رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله سبّ نماید و باید به قتل برسد.4 امام خمینى رحمه‏الله می‏فرماید: الحاق صدیقه طاهره به ائمه اطهار خالى از وجه نیست؛ بلى اگر دشنام به صدیقه طاهره بازگشت به سبّ رسول اللّه‏ نماید، بدون شبهه، دشنام دهنده كشته می‏شود.5 امام خمینى رحمه‏الله طى حكمى در سال 1367 به آقاى محمد هاشمى مدیر عامل صدا و سیماى جمهورى اسلامى نوشتند: «با كمال تأسف از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گردیده است كه انسان شرم دارد بازگو نماید. فردى كه این مطلب را پخش كرده است تعزیر و اخراج می‏گردد و دست اندركاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتى كه ثابت شود قصد توهینى در كار بوده است بلاشك فرد توهین كننده محكوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تكرار گردد موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید مسئولین بالاى صدا و سیما خواهد شد. البته در تمامى زمینه‏ها قوه قضائیه اقدام می‏نماید.6 تسبیحات زهرا علیها‏السلام یكى از تعقیبات نماز، گفتن تسبیحات حضرت زهرا علیها‏السلام است كه بسیار فضیلت دارد، بلكه برتر از سایر تعقیبات نماز محسوب می‏شود. از امام صادق علیه‏السلام نقل شده است كه فرمودند: «تسبیح حضرت فاطمه علیها‏السلام بعد از هر نماز نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز محبوب‏تر است.»7 همچنین امام صادق علیه‏السلام درباره تسبیح فاطمه زهرا علیها‏السلام فرمودند: «چون به خوابگاه خود رفتى، سى و چهار بار اللّه‏ اكبر، سى و سه بار الحمد للّه‏ و سى و سه بار سبحان اللّه‏ بگو و آیة الكرسى و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان.8 و نیز آن امام بزرگوار به یكى از یاران خود به نام ابو هارون فرمودند: «ما خردسالان خود را به تسبیح حضرت زهرا فرمان می‏دهیم همچنان كه آنان را مأمور به برگزارى نماز می‏نماییم.»9 چند مسئله: 1. در تسبیحات حضرت زهرا علیها‏السلام ابتدا 34 مرتبه اللّه‏ اكبر، سپس 33 مرتبه الحمد للّه‏ و پس از آن 33 مرتبه سبحان اللّه‏ گفته می‏شود.10 2. جایز است ذكر سبحان اللّه‏ جلوتر از ذكر الحمد للّه‏ِ گفته می‏شود، ولى بهتر آن است كه ذكر الحمد للّه‏ جلوتر گفته شود.11 3. تسبیحات حضرت زهرا علیها‏السلام بعد از نماز مستحب است؛ چه نماز واجب و چه نماز مستحب، ولى در نماز واجب خصوصا در نماز صبح مستحب مؤكد است.12 4. مستحب است ذكر تسبیحات حضرت زهرا علیها‏السلام با تسبیح تربت امام حسین علیه‏السلام باشد. 5. اگر تسبیح گوینده در تعداد تكبیرات یا تسبیحات شك كند، در صورتى كه از محل آن تجاوز نكرده باشد باید بنا را بر مقدار كمتر بگذارد و الاّ باید بنا بر این بگذارد كه به طور كامل انجام شده است و اگر زیادتر هم گفته باشد مانعى ندارد.13 دروغ بستن به حضرت زهرا علیها‏السلام اگر روزه دار با گفتن، نوشتن، اشاره و مانند اینها به خدا و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد روزه‏اش باطل می‏شود و احتیاط واجب آن است كه نام حضرت زهرا علیها‏السلام و سایر پیامبران علیهم‏السلام و جانشینان آنان هم در این حكم فرقى ندارد.14 صلوات بر فاطمه علیها‏السلام یكى از عبادتهاى دینى درود و صلوات فرستادن بر حضرت ختمى مرتبت و اهل بیت معصوم آن حضرت است. این عبادت ریشه قرآنى دارد و خداوند متعال در قرآن به آن دستور داده است. «اِنَّ اللّه‏َ وَ مَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»15 در روایتى از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله آمده است كه درود فرستادن بر فاطمه زهرا علیها‏السلام آثار معنوى بالایى دارد و در قیامت شایستگى الحاق به پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را براى انسان فراهم می‏كند. پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «یا فاطِمَةُ مَنْ صَلّى عَلَیْكَ غَفَرَ اللّه‏ُ لَهُ، وَ اَلْحَقَهُ بى حَیْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ؛ اى فاطمه! هر كس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می‏آمرزد و در هر جاى بهشت كه باشم وى را به من ملحق سازد.» كیفیت صلوات بر حضرت زهرا علیها‏السلام چنین است: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.»16 عقد و عروسى برپایى مجلس عقد و عروسى در روزها و شبهاى شهادت ائمه معصومین علیهم‏السلام اگر موجب توهین و هتك باشد، اجتناب از آن لازم است.17 سؤال: برخى براى اینكه برنامه‏هاى موسیقى و لهو و لعب در مجالس عروسى خود را توجیه كنند می‏گویند: این برنامه‏ها در شب عروسى حضرت زهرا علیها‏السلام نیز وجود داشته است. آیا این نسبتها صحیح است؟ پاسخ: چنین نسبتى صحیح نیست.18 نماز حضرت زهرا علیها‏السلام نماز حضرت زهرا علیها‏السلام دو ركعت است؛ بدین صورت كه در ركعت اول بعد از حمد 100 مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد 100 مرتبه سوره توحید خوانده می‏شود.19 نماز استغاثه به حضرت زهرا علیها‏السلام در مفاتیح الجنان روایت شده است كه: هر گاه حاجتى دارى دو ركعت نماز به جاى آور و پس از سلام سه مرتبه تكبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه علیها‏السلام را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی»، سپس جانب راست صورت را بر زمین بگذار و همان ذكر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین بگذار و صد مرتبه همان ذكر را بگو و حاجت خود را بخواه، به خواست خداوند حاجتت برآورده می‏شود.20 زیارت حضرت فاطمه علیها‏السلام قال رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله : «مَنْ زارَ فاطِمَةَ فَكَأَنَّما زارَنى وَ مَنْ زارَ عَلِیَّ بْنَ اَبیطالِبٍ فَكَاَنَّما زارَ فاطِمَةَ؛ هر كه فاطمه را زیارت كند مثل این است كه مرا زیارت كرده و هر كس على بن ابیطالب را زیارت كند مانند آن است كه فاطمه را زیارت كرده است.»21 همچنین راوى نقل می‏كند كه: «قالَتْ فاطِمَةُ: قالَ اَبى وَ هُوَ ذا حَیٍّ: مَنْ سَلَّمَ عَلَیَّ وَ عَلَیْكِ ثَلاثَةَ اَیّامٍ فَلَهُ الْجَنَّةُ. قُلْتُ لَها: ذا فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِكِ اَوْ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ مَوْتِكِ؟ قالَت: فى حَیاتِنا وَ بَعْدَ مَوْتِنا؛ فاطمه علیها‏السلام فرمودند: پدرم آن زمان كه در قید حیات بود [به من] فرمود: هر كه سه روز بر من و تو سلام كند، بهشت براى اوست. به حضرت [زهرا علیها‏السلام [گفتم: این مسئله در زمان حیات پیامبر و شما یا بعد از مرگتان است؟ زهرا علیها‏السلام فرمودند: در حیات و ممات ما.»22 امام جواد علیه‏السلام هر روز هنگام زوال به مسجد رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، به سراغ خانه مادرش زهرا علیها‏السلام كه در همان نزدیكى قبر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله است می‏رفت و كفشها را در آورده و با نهایت ادب و خضوع، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا می‏خواند و دقایقى طولانى به عبادت مشغول می‏شد و هرگز دیده نشد به زیارت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله برود و سراغ مادرش را نگیرد.23 روز زیارت مخصوص حضرت زهرا علیها‏السلام در روایات، هر یك از روزهاى هفته و ساعات شبانه روز به نام یكى از معصومین علیهم‏السلام نامگذارى شده و براى هر روز و هر هفته با توجه به همین نامگذاریها، ادعیه و اعمالى بیان شده است. از بین روزهاى هفته، روز یكشنبه متعلق به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا علیهما‏السلام می‏باشد و از بین ساعات شبانه روز، ساعت آخر شب؛ نزدیك اذان صبح، متعلق به فاطمه زهرا علیها‏السلام می‏باشد. زیارت مخصوص حضرت زهرا علیها‏السلام در روز یكشنبه چنین است: «اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذى خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ بِهِ صابِرَةً وَ نَحْنُ لَكِ اَوْلِیاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِكُلِّ ما اَتى بِهِ اَبُوكِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وَ اَتى بِهِ وَصِیُّهُ علیه‏السلام مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْئَلُكَ اللّهُمَّ اِذْ كُنّا مُصَدِّقینَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنا بِتَصْدیقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعالِیَةِ لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِأَنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِهِمْ علیهم‏السلام .»24 پاورقیها: 1. وسائل الشیعه، ج15، ص200. 10. همان مدرك. 11. همان مدرك. 12. تحریر الوسیله، ج1، ص 184. 13. العروة الوثقى، ج1، ص704. 14. توضیح المسائل مراجع، ج1، ص934؛ عروة الوثقى، ج2، ص242. 15. احزاب/ 56. 16. معجم صحیفة الزهراء، شیخ جواد قیومی. 17. الف: آیت اللّه‏ خامنه‏ای: اگر موجب توهین و هتك باشد اجتناب لازم است. 18. مسائل جدید، ج2، ص75، به نقل از آیات عظام صافى، فاضل، تبریزى و مكارم. 19. مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، ص67. 20. همان، ص423. 21. بحارا الانوار، ج43، ص58. 22. چشمه در بستر، ص318. 23. كشف الیقین، علامه حلى، ص354. 24. مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، قم، ص91. 2. توضیح المسائل مراجع، ج1، ص199، مسئله 319؛ آیات عظام فاضل، سیستانى، تبریزى، زنجانی: بهتر آن است كه اسم مبارك پیامبر و ائمه معصومین و حضرت زهرا علیها‏السلام را مس ننماید. آیت اللّه‏ مكارم: مس اسم مبارك پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمه هدى علیهم‏السلام و حضرت زهرا علیها‏السلام اگر هتك حرمت و بى احترامى باشد حرام است. 3. توضیح المسائل مراجع، ج1، ص 226؛ آیات عظام صافى، سیستانى، بهجت. 4. صدیقه طاهره، عقیقى بخشایشى، ص203، به نقل از علامه در تحریر الاحكام و شهید در لمعه. 5. تحریر الوسیله، ج2، ص477. 6. صحیفه نور، ج21، ص76. 7. العروة الوثقى، ج1، ص703. 8. فروع كافى، ج6، ص207. 9. امالى صدوق، ص579. ب: آیت اللّه‏ مكارم: در فرض مسئله حرام است. ج: آیت اللّه‏ سیستانی: جایز نیست. ه··: آیت اللّه‏ بهجت: در صورت صدق عنوان هتك، حكم آن نزد متشرعه واضح است. (مسائل جدید، ج2، ص49، سیدمحسن محمودی.)
جمعه 22/9/1387 - 20:21
دعا و زیارت
آموزه‏هاى زهرایی(س) درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام از زوایاى گوناگون می‏توان به کند و کاو نشست. عدّه‏اى در اخلاق و آداب و رفتار فاطمى داد سخن داده‏اند برخى از جایگاه فاطمه علیهاالسلام در نگاه خدا و پیامبر سخن گفته‏اند.. گروهى مظلومیت زهرا و حوادث دردناک پس از رحلت رسول گرامى را محور پژوهش و نگارش گرفته‏اند. بعضى احادیث معصومین علیهم‏السلام در باره زهراى مرضیه را آورده و به ترجمه، شرح و ابهام‏زدایى از آن پرداخته‏اند. و برخى درباره زندگینامه فاطمه علیهاالسلام (میلاد، کودکى، ازدواج، همسردارى و فرزندان فاطمه علیهاالسلام ) تحقیق و تدوین کرده‏اند. هرکس به زبانى سخن از فضل تو گوید بلبل به غزلخوانى و قمرى به ترانه از آنجا که زهراى مرضیه علیهاالسلام برترین بانویى است که چشم خورشید به یاد دارد و از ازل تا ابد، دخترى با این فضیلت‏ها از مادر نزاده است، تلاش مقاله حاضر این است که محورهاى پژوهش و تبلیغ پیرامون فاطمه را براى مردان و زنان امروز جهان به تصویر کشد و برخى از پیامهاى آن بانوى برتر را به علاقمندان فرهنگ فاطمى علیهاالسلام برساند. فاطمه علیهاالسلام عصاره همه ارزشهاست و آنچه خوبان همه دارند، او به تنهایى دارد. گنجاندن فضایل فاطمى در یک کتاب و یا مقاله مقدور نیست. کتاب فضل تو را آب بحر کافى نیست که‏تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم ما فقط فهرست چهل محورپژوهشى زهرایى علیهاالسلام را به بشریت تقدیم می‏کنیم و متن ده پیام آن بانوى ملکوتى را می‏آوریم: محورهاى فاطمه‏شناسى 1. فاطمه و توحید؛ 2. فاطمه و نبوّت؛ 3. فاطمه و عدل الهی؛ 4. فاطمه و امامت؛ 5. فاطمه و قیامت؛ 6. فاطمه و عبادت؛ 7. فاطمه و زهد و ساده زیستی؛ 8. فاطمه و صبوری؛ 9. فاطمه و شکر و سپاس الهی؛ 10. فاطمه و همسر؛ 11. فاطمه و فرزندان؛ 12. فاطمه و عصمت؛ 13. فاطمه و نیایش؛ 14. فاطمه و نماز؛ 15. فاطمه و روزه؛ 16. فاطمه و زکات؛ 17. فاطمه و خمس؛ 18. فاطمه و جهاد؛ 19. فاطمه و حجّ؛ 20. فاطمه و ارشاد جاهل؛ 21. فاطمه و امر به معروف؛ 22. فاطمه و نهى از منکر؛ 23. فاطمه و استیضاح دولت باطل؛ 24. فاطمه و حمایت از محرومان؛ 25. فاطمه و تولّی؛ 26. فاطمه و تبرّی؛ 27. فاطمه و کار و تلاش؛ 28. فاطمه و مهمان‏داری؛ 29. فاطمه و بیعت؛ 30. فاطمه و هجرت؛ 31. فاطمه و حجاب؛ 32. فاطمه و دانش؛ 33. فاطمه و قرآن؛ 34. فاطمه و فدک؛ 35. فاطمه و عاشورا؛ 36. فاطمه و فرشتگان؛ 37. فاطمه و نقل حدیث؛ 38. فاطمه و شهادت؛ 39. فاطمه و فلسفه احکام؛ 40. فاطمه و سوگوارى و شادی. ده پیام فاطمى یکم: فاطمه علیهاالسلام و خداشناسى پیامبر گرامى اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روزى از فاطمه علیهاالسلام پرسید: از خدا چه درخواستى داری؟ هم اکنون فرشته وحى در کنار من است و از سوى خداوند پیام آورده که هر حاجتى دارى، برآورده می‏شود. فاطمه علیهاالسلام در پاسخ فرمود: «شغلنى عن مسألته، لذة خدمته، لاحاجة لى غیرالنظر الى وجهه الکریم.»1 لذت خدمت او مرا از تمنّا باز داشته است جز به دیدار جمال والاى خدا نیازى ندارم. دوم: فاطمه علیهاالسلام و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم وقتى آیه 63 سوره نور «لا تجعلوا دعاء الرسول کدعاء بعضکم بعضاً»؛ نازل گردید، مهابت بیشتر در دلم جاى گرفت و پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به عنوان «اى پدر!» خطاب نمی‏کردم و مدام یا رسول اللّه می‏گفتم. یکى، دو یا سه بار از من روى برگرداند، سپس رو کرد به من و فرمود: این آیه درباره رفتار تو و بستگانت و فرزندانت نیست، تو از منى و من از تو؛ این آیه درباره آنهاست که بی‏مهرانه و با خشونت و از راه گردن‏کشى با من برخورد کرده‏اند. تو با واژه «اى پدر» با من سخن بگو، که دل را بهتر زنده می‏کند و خدا را بیشتر خشنود می‏سازد.2 سوم: فاطمه علیهاالسلام و ولایت قالت فاطمة علیهاالسلام : «ان السعید حق السعید من احب علیّاً فى حیاته و بعد موته.»3 سعادتمند راستین کسى است که على علیه‏السلام را در زندگى و پس از مرگ او دوست بدارد. چهارم: فاطمه علیهاالسلام و قرآن قالت فاطمه علیهاالسلام : «حبّب الّى من دنیاکم ثلاث: تلاوة کتاب اللّه والنظر فى وجه رسول اللّه و الانفاق فى سبیل اللّه.»4 از دنیاى شما سه چیز را دوست دارم: تلاوت کتاب خدا، نظاره به چهره رسول خدا و بخشش در راه خدا. پنجم: فاطمه علیهاالسلام و قیامت قالت فاطمه علیهاالسلام : «الویل ثمّ الویل لمن دخل النّار.»5 واى، بازهم واى برکسى که به آتش جهنّم وارد شود! ششم: فاطمه علیهاالسلام و على علیه‏السلام وقتى فاطمه علیهاالسلام در بستر بود، روزى گریه کرد، على علیه‏السلام به وى فرمود: همسر گرامی! چرا گریه می‏کنی؟ فاطمه علیهاالسلام فرمود: به خاطر مشکلاتى که تو پس از من با آن مواجه می‏شوی؟ على علیه‏السلام فرمود: اشک نریز: «فواللّه ان ذالک لصغیرٌ عندى فى ذات اللّه تعالی.»6 سوگند به خدا! این امور در آستان مقدّس الهى کوچک است. هفتم: فاطمه علیهاالسلام و اخلاص قالت فاطمة علیهاالسلام : «من اصعد الى اللّه خالص عبادته، اهبط اللّه الیه افضل مصلحته.»7 هرکس عبادت ناب و خالص خویش را به آسمان بلند الهى ارسال دارد، خداوند بهترین وسیله سامان بخشى را به سوى او خواهد فرستاد. هشتم: فاطمه علیهاالسلام و دین مدارى قالت فاطمه علیهاالسلام : «فاتقوا اللّه حقّ تقاته، فیما امرکم و انتهوا عمّا نهاکم عنه.»8 آن چنان که شایسته خداست، نسبت به او تقوا داشته باشید، اوامرش را پاس بدارید و از آنچه نهى فرموده، خوددارى کنید. نهم: فاطمه علیهاالسلام و ایثارگرى قالت فاطمه علیهاالسلام : «یابُنیّ الجار ثمّ الدّار.»9 فرزندم! در آغاز، همسایه و سپس اهل خانه. دهم: فاطمه علیهاالسلام و مسأله رهبرى قالت فاطمه علیهاالسلام : «اشهد اللّه تعالى لقد سمعته یقول: علیّ خیر من اخلفه فیکم و هوالامام والخلیفة بعدى و سبطى و تسعة من صلب الحسین ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامة.»10 خدا را گواه می‏گیرم از پدرم شنیدم که می‏فرمود: على علیه‏السلام بهترین کسى است که در جمع میان شما می‏گذارم. او امام و خلیفه پس از من است، او و دو نوه‏ام و نُه تن از تبار حسین علیه‏السلام امامان ابرار هستند؛ که اگر از آنان پیروى کنید، آنان را هدایت کننده و راه یافته خواهید دید و اگر با آنان مخالفت کنید، تا روز قیامت در میان شما اختلاف خواهد بود. پی‏نوشت‏ها: 1. نهج الحیاة، ص 99. 2. عوالم العلوم، ج 11، ص 74. 3. نهج الحیاة، ص 48. 4. همان، ص 271. 5. بحارالانوار، ج 7، ص 110 و عوالم، ج 11، ص 634. 6. عوالم العلوم، ج 11، ص 494. 7. همان، ص 623. 8. همان. 9. همان، ص 326. 10. همان، ص 594.
جمعه 22/9/1387 - 20:20
دعا و زیارت
نقش حضرت زهرا (علیهاالسلام) در تغییر محور ارزش هاى اجتماعى مقدمه ارزشهای اجتماعى در هر جامعه عبارت از زنجیره اى از بایدها و نبایدها در زمینه روابط اجتماعى انسانهاست كه در طول زمانها و بنا به مقتضیات اجتماعى هر منطقه سازمان یافته است . این ارزشها به میزان بهره مندى از شرایط مطلوب یا نا مطلوب سیاسى ، فرهنگی و اجتماعى متفاوت بوده و در تعیین و تركیب آنها عواملی مانند استقلال سیاسى و فرهنگى ، روابط اقتصادى و حتی شرایط اقلیمى و جغرافیایى حضور داشته و بهره مندى از عامل مهم اعتقاد به ادیان الهى و یا خرافی در جهت گیرى شكل و ساختار هر یك از عوامل یاد شده تعیین كننده بوده است. حضرت زهرا(س) درجامعه اى متولد مى شود كه فاقد هر یك از عوامل مهم براى شكل گیرى یك نظام ارزشمند در تعیین ارزشهاى اجتماعى است به نحوى كه به اقرار تاریخ نگاران و پژوهشگران در تعریف از عربستان قبل از اسلام را چامعه اى بدوی و عارى از ارزشهاى انسانى دانسته كه نظام ارزشى آن مبنی بر خرافه و خرافه پرستى است ، زنده ماندن در پناه كشتن دیگران ، فخر فروشى بر یكدیگر و گورهاى مردگان ، دختران را در نخستین دم حیات زنده به گور سپردن و دیگر ضد ارزشهاى انسانى را كه به صورت ارزشهاى اجتماعى شكل یافته و در جان و روح مردم آن سرزمین خانه گزیده است . مردم نیز متعصبانه در ادامه این شیوه از حیات با گذشت زمان و به قدرت معجزه كلام خداوند و اسوه حسنه ای كه از سوى ذات اقدسش مامور و سفیر نجات این مردم است معماری اولین اجتماع اسلامى به رهبرى رسول اكرم (ص) بدست اینان میسر مى شود در این اجتماع حضرت زهرا (س) الگوى سنت شكنى است. سنت هاى غلطى كه تنها خاص جاهلیت قدیم نیست بلكه در جاهلیت مدرن عصر حاضر نیز با رنگ و بویى دیگر جلوه گر مى باشد. زندگی حضرت زهرا (س) سراسر ایجاد تغییر و تحول است . تغییر سنت ها و ارزشهاى جاهلى به طور اعم و سرنوشت زنان به طور اخص می باشد. آن حضرت الگوى سنت شكنى پیامبر(ص) در بى حرمتی و بى توجهى به شخصیت دختران و زنان است در عصرى كه دختران زنده به گور مى شوند حضرت زهرا (س) دستانش بوسه گاه رسول اللهاست. در حالی كه بى پسران با داشتن فرزندان دختر ابتر شناخته مى شوند ، فاطمه (س) كوثر است*. بى توجهى و بى علاقگى آن حضرت به زرق و برق دنیا و دلسپردگى به تجملات و ساده زیستى آن حضرت (س) و اصرار پیامبر به آن از دیگر سنت شكنى هایى است كه زنان عصر حاضر از هر زمان دیگر به آن نیازمندترند. ازدواج حضرت زهرا (س) یكى دیگر از الگوهاى سنت شكنى است حضرت زهرا (س) نه تنها الگوى سنت شكنی است بكله بنیانگذار تغیر دهنده محور ارزشهاى اجتماعى برای زنان نیز مى باشد. آنگونه كه از آیات و روایات استفاده می شود حركت و موضع گیرى معصومین و اهل بیت (ع) حركتی تكامل بخش و جارى در زمانها و مكانهاست و مختص به عصر و زمان خاصى نیست . از آنجا كه لازمه تكامل انسان ارتقاء جهت گیرى هماهنگ با شرایط اجتماعى و تاریخى است لذا نقش حركت معصومین و اهل بیت (ع) در تغییر محور ارزشهاى اجتماعى و تكامل آن تعیین كننده جوامع مسلمان است. بنابر این حضرت زهرا (س) اولاً بعنوان زن مسلمان تربیت یافته در دامن اسلام و مكتب وحى و همچنین حضور ایشان در خانه اى كه جبرئیل امین در آن حضور مى یافت و پیام خداوند را قرائت می فرمود و ثانیاً الگوى زنان مسلمان به جهت درجات كمالات روحى آن حضرت و تقرب ایشان به ذات اقدس باریتعالى به میزانی كه زنى دیگر را یاراى رسیدن به آن درجه نیست تعیین كننده محور ارزشهاى اجتماعى است كه زنان مسلمان می توانند برحول این محور حركت تاریخى باشند. در بررسى هر چه بیشتر نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محورهاى اجتماعی لازم است به بررسى جنبه هاى مختلف آن پرداخته و از ابعاد زیر آن را بررسى كرد: 1 – نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محور ارزش از بعد سیاسى 2 – نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محور ارزشهاى اجتماعى از لحاظ فرهنگى 3 – نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محور ارزشهاى اجتماعى از نظر اجتماعى 4- نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محور ارزشهاى اجتماعى از بعد سیاسى 5- نقش سیاسى حضرت زهرا(س) به دو برهه از سرنوشت اسلام قابل تقسیم است. " 1– زمان حیات حضرت رسول (ص) 2 – پس از رحلت پیامبر (ص). " الف – در این بخش به تاریخچه زندگى حضرت زهرا(س) در دوران طفولیت و شروع زندگى سیاسى حضرت زهرا(س) در سه سالگى آن حضرت (س) مى پردازیم. حضرت زهرا(س) در این سنین در معرض یكی از سخت ترین آزمایشهاى مسلمانان در راه ایمان خود یعنی واقعه شعب ابى طالب قرار گرفتند. پس از آن ایشان شاهد دشمنى ها و كارشكنى هاى دشمنان اسلام بودند. زندگی آن حضرت در خانه اى آغاز شد كه كانون مبارزات مختلف سیاسى علیه كفر و شرك و نفاق بود. پدر و همسر ایشان در كوران تلخ جنگها و مبارزات اسلام علیه كفر فرمانده ، صف شكن و تعیین كننده سرنوشت اسلام بودند حضرت فاطمه (س) در این حوادث یار و یاور و همراه ایشان بودند و با تكیه به رهبرى مسلمانان توسط پدر گرانقدرشان مشكلات را یكی پس از دیگرى پشت سرگذاشته . ب – در بخش دوم از زندگى سیاسى حضرت زهرا (س) به دو شاخصه مهم بر می خوریم . اولاً دفاع حضرت زهرا (س) از قول خداوند كریم و پیامبر اكرم كه به شهادت تاریخ تعداد كثیرى آن را خود شنیده و مامور رساندن آن به سایرین شده اند مى باشد. (آیه شریفه ام الیوم اكملت لكم دین... و واقعه تارخى غدیر خم). دوم ، موضع گیرى و اقدامات ایشان در مسیر تحقق این مهم. این بخش از زندگى حضرت زهرا (س) و این دفاع كه به قیمت جان نازنین ایشان تمام شده است جهت گیرى یك استراتژى واحد است از سوى حضرت (س) كه محور تغییر ارزشهاى اجتماعی قرار مى گیرد. در یك سو حركت هاى سازشكارانه و عافیت طلبانه اى كه داورى را ساده انگاشته و از پیامدهاى آن بی خبرند و در سویى دیگر افق دید وسیع و آزاد منشانه اهل بیت (ع) نسبت به تغییر سرنوشت مسلمین بنا به قول قرآن و رسول اكرم (ص) آنچه كه ما در عصر حاضر شاهد عواقب آن بر سرنوشت مسلمین و پی آمدهاى نفاق انگیز و شكاف برانگیز آن بر اسلام عزیز و فرقه ساز آن هستیم. موضع گیرى حضرت زهرا (س) مبنى بر پایدار ماندن بر بیعتی كه در زمان حضرت رسول (ص) صورت گرفته بود و رو به رو شدن با صدمات و رنجهایی كه بر این پایدارى متحمل شدند. بخش دیگرى از شاخصه دوم از زندگى سیاسى آن حضرت پس از رحلت پیامبر است . حوادث آینده نه چندان دور دلیل نگرانى هاى حضرت زهرا (س) و دلایل جهت گیرى و موضعگیرى ها و افشاگرى هاى حضرت زهرا (س) را بهتر و بیشتر روشن مى كند و خود كه نیازمند مراجعه به انبوه اسناد تاریخى و جریانات سیاسى آن روزگار می باشد. چگونگی فعالیتهاى آن حضرت در روشن شدن چهره حق و تلاش در یادآوری اصول پایه گذار شده از سوى خداوند و به دست رسول گرامى (ص) و مخالفت با جریانهایى كه قصد تقسیم ارزشها به عنوان غنایم پس از رحلت پیامبر و جایگزینى نظام قبیله ای و استكبارى با هدف باز گرداندن روابط حاكم در گذشته را و هوشیاری در مقابل حركات خزنده در جهت بازگشت نظام اقتصادى و سیاسی همواره مى تواند راهگشاى زنان در عرصه فعالیتهاى سیاسی باشند. زنان امروز با مقابله با رواج ضد ارزشهایى كه با شعارهای ارزشمند اما دروغین از سوى استكابر سرداده مى شود و در چارچوب سازمانها و شوراهاى به اصطلاح حقوق بشر طراحى مى شود می توانند نقش تاریخى خود را ایفا كنند. مسائلی همچون حقوق زنان كه از حنجره این سازمان ها بیرون مى آید، خود طراح اسارت و به باد رفتن آزادى و حقوق زنان است. دفاع از ارزشهای دینى و ملى در برابر قد برافراشتن شعارهاى جهانى و قطعنامه هاى این سازمان جهت منكوب ساختن آنها وظیفه خطیری است كه زنان عصر حاضر با توجه به حركت تاریخى حضرت زهرا (س) می توانند اخذ كنند. - نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محور ارزشهاى اجتماعى از بعد فرهنگى تغییرات فرهنگى در سایه انتقال اطلاعات و شیوه هاى بكارگیرى صحیح اطلاعات و دانش میسر است . حضرت زهرا (س) با استفاده از ابزار قدرتمند انتقال اطلاعات به فعالیت در تغییر محور ارزشهاى اجتماعى پرداخته و با حضور فعال خود در عرصه دانش و كسب بالاترین مرتبه آن با بكارگیرى صحیح روشهاى انتقال اطلاعات (مانند ایراد سخنرانى ، خواندن خطابه و ...) به تغییر محور ارزشهاى اجتماعى از بعد فرهنگى پرداختند. امروز آنچه كه از این حركت تاریخى حضرت زهرا (س) مورد توجه زنان مسلمان قرار مى گیرد كسب دانش و اطلاعات است. شناخت راه هاى انتقال آن با توجه به شرایط كنونى زمان حاضر است در حال حاضر بیش از هر قشر دیگرى از سهم واقعى خود در تولید و انتقال اطلاعات و دانش و فرهنگ به دلیل كاربرد روشهاى گوناگون استكبارى محروم مى باشند. عصر كنونى كه عصر انفجار اطلاعات نام گرفته بر خلاف ظاهر این نام عصری است كه نه تنها زنان بلكه دیگر اقشار جوامع غیر استكبارى از دریافت این اطلاعات اولاً محروم بوده ثانیاً در معرض غارت اطلاعات قرار می گیرند در این راستا شبكه هاى عظیم اطلاعاتى و نحوه كنترل بر این شبكه ها بیانگر دقیق این معناست. بنابر این زنان نه تنها در تولید اطلاعات سهم چندانى نداشته بلكه با عدم دسترسى به شیوه هاى صحیح انتقال اطلاعات و دانش در معرض غارت اطلاعات از كشورهایشان از سوى استكبار جهانى قرار می گیرند. نقش حضرت زهرا (س) در تغییر محورهاى اجتماعى مبارزه حضرت زهرا (س) با آن نوع زندگى اجتماعى و حیات سیاسى است كه خود ایشان درباره اش اینگونه مى فرماید: «بدانید كه فتنه و بلا دو راه است و گرفتار آمدن بر شمشیرها برنده و تسلط تجاوزگران ظالمان و هرج و مرج و آشفتگى و استبداد ستمگران بدانید كه بیت المالتان به غارت خواهد رفت و وحدتتان از هم پاشیده خواهد شد و بر باد خواهد رفت». بیانات حضرت زهرا (س) در این خطبه علاوه بر دلالت بر دلسوزى حضرت زهرا (س) بر سرنوشت مسلمین است كه در این پیشگویى حكیمانه آمده است. نهیب و هشدارى است بر مسلمانان همه عصرها و نسلها در تصمیم گیری‌هاى اجتماعى خود. بعلاوه بیدارى است بر ما زنان عصر حاضر در جهت كوشش براى رفع ظلم و تسلط تجاوزگران ظالم بر سرنوشت مردم جهان و دست یافتن آنها به بیت المال (ثروت كشور) و شریانهاى اقتصادى جامعه و سرنوشت جمع بشری این سخنان گرچه اجتماع آن روز را به حركتى شایسته و كافی در جهت تغییرات لازم اجتماعى و سیاسى قانع نكرد اما وظیفه تاریخى حضرت زهرا (س) را در معرض نحوه حركت مسلمین در تصمیم گیرى هایشان را به خوبى روشن ساخت. دفاع زنان از عدالت جهانى ، تأكید عدم دخالت قدرت هاى استكباری در سرنوشت ملتهاى مظلوم و تحت ستم رفع نابرابریها ایجاد امنیت جهانى از طریق مبارزه اصولى با عاملان نا امنى های جهانى ، روشن ساختن سهم ملتها خصوصاً زنان از اقتصادجهانى نتایج عملكرد شبكه هاى اقتصاد جهانى (همچون بانك جهانى و صندوق بین المللى پول و ...) در سرنوشت ملتها و ... در آویختن به حبل المتین الهى و وحدت كلمه مسلمین و مستضعفین جهان همان مبارزه ای است كه شیوه حضرت زهرا (س) بوده و تكامل بخش تاریخى روشن و سیره آن حضرت (س) است . با امید به اینكه این مباحث آغاز بازگشایى زندگی كسى باشد كه خداوند به كارنامه ا ش مهر قبولى زده آنجا كه در زیارتنامه حضرتش (س) مى خوانیم: « یا ممتحنه امتحنك الله فوجدك لما امتحنك صابره» و السلام منابع: 1 – كوثر آیه 1 « انا اعطیناك الكوثر» 2 - تاریخ اسلام 3- منتهى الامال جلد 1 ص 97 4 – امالى صدوق مجلس 41 حدیث 7 ، شراف النبى (ص) 436 در نصب پرده بر اتاق و دستبند حضرت زهرا (س) 5– طبرى ج 6 ص 932 6 – تاریخ تحلیلى اسلام ص 138 7 – روضه الوعظین جلد 1 ص 151 8 – طبرى ج 6 ص 932 9 – تاریخ تحلیلى اسلام ص 138
جمعه 22/9/1387 - 20:20
دعا و زیارت
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) الگوى مبارزه سیاسى زن امروز چكیده عملكرد سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم ولایت، پس از دوران رحلت پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تا زمان شهادت ایشان، از فرازهاى مهم تاریخ اسلام است كه در این مقاله، نحوه مبارزات و برخوردهاى حضرت زهرا علیهاالسلام با غاصبان خلافت و شیوه‏هاى سیاسى اتخاذ شده براى رسیدن به هدف، با محور دفاع از ولایت و امامت مورد بررسى قرار گرفته‏اند. مقدّمه گرایش به الگو و پى‏روى از مُد نیاز بشرى است كه در جهت كمال‏گرایى و تكامل‏طلبى به طور فطرى در درون انسان‏ها نهاده شده است و علم امروز آن را «همانندسازى» مى‏نامد. از این‏رو، مشاهده مى‏كنیم كه نیاز به الگو و الگودهى به نسل‏ها، در آموزه‏هاى دینى به طور آشكار مورد توجه قرار گرفته است و قرآن به صراحت، به معرفى الگوها و اسوه‏هاى «مثبت» و «منفى» مى‏پردازد؛ و اسوه‏هاى مثبت ثابتى را مطرح مى‏كند كه در تمام عصرها و براى همه نسل‏ها قابل اتّكا و پى‏روى در عمل هستند. در معرفى الگو، آن نوع رفتارهاى اجتماعى به عنوان «مدل» یا «راهنماى عملى» مدّ نظر قرار مى‏گیرند(2) كه از دیدگاه اسلام، در قرآن و روایات (آموزه‏هاى دینى پیامبر و اهل بیت علیهم‏السلام ) به عنوان نمونه و الگوى عملى معرفى شده‏اند. رمز ماندگارى الگوها(3) «زنده بودن تفكر و اندیشه الگوهاى مطرح شده»، «همسویى سیره و سخن آنان با فطرت انسان‏ها»، «یكسان‏بینى جهان‏بینى و آرمان‏ها» و «شناخت پیروان آنان» قابل توجه و حایز اهمیت است. هر قدر این شناخت وسیع‏تر و عمیق‏تر باشد بهتر مى‏توان محتواى پیام و گفتار و رفتار آنان را به دست آورد و از آن‏ها در جهت رسیدن به سعادت و تكامل و تحقق ارزش‏هاى فطرى و الهى بهره برد. شناخت و معرفت نسبت به الگوهاى شایسته، مانع از هدر رفتن یگانه سرمایه آن‏ها (عمر) مى‏شود. از این‏رو، امام خمینى رحمه‏الله با تأسّى به الگوهاى عملى در اسلام مى‏فرماید: «ما باید سرمشق از این خاندان [خاندان پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] بگیریم؛ بانوان ما از بانوانشان و مردان از مردانشان، بلكه همه از همه آن‏ها. الگوى حضرت زهرا علیهاالسلام الگوى پیغمبر است.»(4) اما رسالت و تكلیف بر شناخت معصومان علیهم‏السلام ، ما را بر آن مى‏دارد كه عملكرد آن‏ها را مورد بررسى قرار دهیم. با توجه به اینكه حضرت زهرا علیهاالسلام الگوى عملى و عینى براى زنان مسلمان است كه مى‏تواند در همه زمینه‏ها سرمشق نسل امروز و فردا قرار گیرد، در این مقاله، به اختصار به ابعاد سیاسى زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام و مبارزات ایشان در دفاع از حریم ولایت و امامت مى‏پردازیم. مبارزه‏اى كه ریحانه نبى در حسّاس‏ترین دوران آغاز كرد، از زمان آغازین انحراف جامعه پس از رحلت نبى اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، به عنوان مهم‏ترین و محورى‏ترین حركت سیاسى جامعه محسوب مى‏شد. هنگامى كه او تعدّى غاصبان خلافت را به حریم ولایت و امامت دید، با تمام قوا و با روش‏هاى خود، براى دفاع از این حریم وارد عرصه فعالیت‏هاى سیاسى شد و در طول 75 روز (و به قولى 95 روز) همچون پروانه وجود خویش را براى تثبیت امامت، فداى ولایت كرد. امام خمینى رحمه‏الله در بیان عملكرد آن حضرت و درك عظمت آن حضرت چه زیبا فرمودند: «زنى كه هر كس با هر بینش، درباره او گفتارى دارد و از عهده ستایش او نیز برنیامده. احادیثى را كه از خاندان وحى رسیده به اندازه فهم مستمعان بوده و دریا را در كوزه‏اى نتوان گنجاند و دیگران هر چه گفته‏اند به مقدار فهم خود بوده، نه به اندازه مرتبت او ...»(5) جایگاه سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام كانون تربیت سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام تولّد فاطمه زهرا علیهاالسلام در دوران جاهلیت و شیوه رفتار پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با این انسان الهى از ابتدا یك امر سیاسى (تكلیف الهى) بود. او در كانون سیاست و بحران‏هاى جامعه رشد مى‏كرد و تربیت مى‏یافت و همراه با تحوّلات و بحران‏ها، درس مى‏آموخت و شیوه‏هاى حضور در صحنه را عملاً آموزش مى‏دید. رسالت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله زدودن خرافات جاهلیت و معرفى جایگاه شامخ زن در آفرینش بود و رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در رفتار خود با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، سعى داشت نگرش جامعه را به سوى زن از ابعاد شهوانى لهو و لعب، به ابعاد ملكوتى و ظرافت‏هاى روحى و نقش تربیتى و مدیریتى زن تغییر دهد. مقام و موقعیت ممتاز حضرت فاطمه علیهاالسلام و تثبیت جایگاه محكم او در انجام رسالت الهى به‏گونه‏اى بود كه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در موقعیت‏هاى گوناگون، همواره بر دستان فاطمه زهرا علیهاالسلام بوسه مى‏زد؛ هرگاه صدیقه مرضیه در جمعى وارد مى‏شد كه پیامبر در آن میان بودند، به احترام آن حضرت از جاى خویش بلند مى‏شدند و او را در جایگاه خود مى‏نشاندند؛(6) هنگام خروج از مدینه، از آخرین فردى كه خداحافظى مى‏كردند فاطمه علیهاالسلام بود و هنگام ورود به شهر هم به دیدار اولین كسى كه مى‏شتافتند باز هم راضیه مرضیه علیهاالسلام بود.(7) مشروعیت بازیگران سیاسى مشروعیت بازیگران و رهبران سیاسى در هر جامعه‏اى مستلزم پیش‏نیازهایى است تا مردم جامعه با توجه به عملكردها و رفتار رهبران سیاسى مشروع و مقبول جامعه، نسبت به افراد جدید، شناخت و آگاهى لازم را به دست آورند و بتوانند نسبت به شخصیت‏هاى تازه وارد در امور سیاسى و اجتماعى جامعه و مشاركت آنان آگاهى كسب كنند و شخصیت‏هاى جدید را به عنوان رهبران آینده جامعه بشناسند. در صحنه سیاسى جامعه عرب جاهلى، پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با كردار، گفتار و عمل خویش در مورد خاندان نبوّت و امامت حضرت على و فرزندانش و نقش فاطمه زهرا علیهاالسلام (8) در ارتباط با نبوّت و امامت و رضایت الهى، شناخت‏هاى لازم را به جامعه مى‏دادند و در كلام و گفتار خود، مواضع اهل بیت علیهم‏السلام را با عبارت‏هاى گوناگون تحكیم مى‏كردند. پیامبر در طول دوران رسالت خود، براى رشد و استقلال فرهنگى مردم تلاش و كوشش بسیار كردند تا جامعه را نسبت به آینده آگاه سازند. از سوى دیگر، پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در زمینه مسئولیت و رهبرى زنان، راضیه مرضیه علیهاالسلام را براى پذیرش این رسالت الهى تربیت كردند. فاطمه زهرا علیهاالسلام اولین درس را در بحرانى‏ترین شرایط سیاسى و اقتصادى ـ یعنى در محاصره «شعب ابى‏طالب» آموخت(9) و به تدریج، با علم لدنّى كه داشت، مجالس بحث و وعظ و درس‏هاى تفسیر و احكام در مدینه براى بانوان جامعه دایر كرد.(10) پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با سخنان گهربار خود درباره جایگاه فاطمه زهرا علیهاالسلام نزد خدا،(11) نزد آن حضرت(12) و جامعه، در شیوه‏هاى برخورد با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، ازدواج با حضرت على علیه‏السلام ،(13) ماجراى مباهله با مسیحیان نجران و حضور حضرت زهرا علیهاالسلام در آن جمع،(14) محدودكردن دایره اهل بیت علیهم‏السلام (15) و اشخاص آن، با احادیث گوناگون، مانند حدیث «كساء»،(16) «سفینه نوح»،(17) «ثقلین»(18) و ماجراى غدیر خم،(19) رسالت خود را به پایان رساندند و جامعه را براى پذیرش امامت حضرت على علیه‏السلام آماده ساختند. اما متأسفانه جاهلیت چنان در تار و پود جامعه ریشه دوانده بود كه پس از رحلت ایشان، در ماجراى «سقیفه بنى ساعده» در فضاى آكنده از اندوه و غم و ماتم رحلت رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، بازیگران سیاسى چنان جوّ را تغییر دادند و سریع عمل كردند كه مقام خلافت را، كه حق مسلّم حضرت على علیه‏السلام بود، غصب كردند.(20) انحراف و تخریب افكار عمومى و جنگ قدرت از كودتاى «سقیفه بنى ساعده» آغاز شد. جامعه اسلامى نیز كه حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در طول دوران نبوّت خود، ساختار آن را پى‏ریزى كرده بودند، با حركت كودتاگران سقیفه و زنده كردن ارزش‏هاى جاهلى و روحیه ناسیونالیستى و سكوت یاران سُست‏اراده و فرصت‏طلبان دچار انحراف شد. حضرت زهرا علیهاالسلام هم، كه در بطن مسائل سیاسى جامعه و بحران‏ها رشد كرده و تربیت یافته بود و رسالت دفاع از حق و حقیقت را بر عهده داشت، با بصیرت و آگاهى عمیق نسبت به توطئه‏اى كه مسیر امامت را منحرف ساخته بود، هشیارانه وارد عرصه جامعه شد و به صورت یك سیاست‏مدار آگاه و مدافع حریم امامت، در صحنه جامعه حضور جدّى و فعال یافت و رهبرى دفاع از امامت را برعهده گرفت.(21) او زنى است تربیت‏شده الهى و پیامبر زمان خود. پذیرش رهبرى امام على علیه‏السلام از سوى یك زن، با تفكر موجود جاهلى نسبت به زن تضاد داشت؛ اما از سوى دیگر، با پیش‏ذهنیت‏هایى كه پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله درباره حضرت زهرا علیهاالسلام در جامعه ایجاد كرده بودند، كاملاً همخوانى داشت و هنوز وجود گوهر گران‏قدرى همچون فاطمه زهرا علیهاالسلام به عنوان قوى‏ترین ركن سیاسى جامعه براى تشخیص و شناخت حق از باطل مطرح بود. دخت گرامى حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به خاطر بیدارى جامعه و آگاهى مردم در انحراف آغازین خود، فعالیت‏هاى سیاسى خود را آغاز نمود. بررسى فعالیت‏ها و روش‏هایى كه فاطمه زهرا علیهاالسلام اتخاذ كرد، نمونه‏اى است كه نشان مى‏دهد اسلام مى‏خواهد افراد جامعه، اعم از زن و مرد، همیشه نسبت به مسائل جامعه‏اى كه در آن زندگى مى‏كنند، آگاهى و شناخت لازم داشته باشند تا بتوانند در امور سیاسى جامعه مشاركت كنند و حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام ، سدشكنِ تفكر غلط جاهلیّت نسبت به زن بود كه با تمام وجود، سرشار از عشق الهى و رسالت نبى، دفاع از امامت و ولایت را رهبرى كرد. روش‏هاى مبارزه سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام الف. تهدید غاصبان خلافت پس از رحلت رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله هنگامى كه حضرت على علیه‏السلام در حال غسل و كفن و دفن پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود، بعضى از بازیگران سیاسى با مسموم كردن جوّ، در «سقیفه بنى ساعده» خلافت را غصب كردند(22) و خلیفه‏اى را بر خلاف حدیث غدیر خم و خط مشى پیامبر و رسالت الهى انتخاب نمودند. عده‏اى از بازیگران سیاسى براى مشروعیت بخشیدن به خلیفه وقت و مقبولیت خلافت غصب شده و بر حق نشان دادن آن و سرپوش گذاردن بر مسیر انحرافى، بیعت گرفتن از خلیفه ذى حق را عَلَم كردند و براى بیعت گرفتن از حضرت على علیه‏السلام به در خانه فاطمه علیهاالسلام آمدند، ولى با امتناع حضرت فاطمه علیهاالسلام در گشودن در مواجه شدند. به همین دلیل، دَرِ خانه او را به آتش كشیدند،(23) فاطمه علیهاالسلام را مورد هجوم قرار دادند(24) و او از شدت درد بى‏هوش شد و فرزند خود را سقط كرد. آنان حضرت على علیه‏السلام را براى بیعت گرفتن با خلیفه وقت به مسجد بردند. زمانى كه حضرت فاطمه علیهاالسلام به هوش آمد، سراغ امام بر حق، على علیه‏السلام ، را گرفت. وقتى متوجه شد كه او را به مسجد برده‏اند، بلافاصله دست فرزندان خردسالش حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و به مسجد رفت.(25) هنوز مردم عوام جامعه و مهاجران و انصار برخوردهاى باكرامت و بزرگوارانه پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با فاطمه زهرا علیهاالسلام و سخنان پیامبر را نسبت به دخت گرامى‏اش از یاد نبرده بودند و احترام و تكریم خود را نسبت به فاطمه زهرا علیهاالسلام در باطن ضمیر خویش در نظر داشتند. وقتى كه فاطمه زهرا علیهاالسلام به مسجد رفت و غاصبان خلافت را تهدید كرد كه اكنون خدا را به یارى مى‏طلبم، با تهدید او، غاصبان خلافت تا حدى جا خالى كردند و از بیعت گرفتن با حضرت على علیه‏السلام دست برداشتند و در این مبارزه، فاطمه زهرا علیهاالسلام با پیروزى به خانه برگشت.(26) ب. تحت‏تأثیر قرار دادن افكار عمومى جامعه (گریه كردن) در مرحله دیگر، فاطمه زهرا علیهاالسلام تاكتیك «گریه» را انتخاب كرد(27) و به عنوان یك حربه سیاسى از آن بهره برد. صدیقه طاهره علیهاالسلام محل گریه خود را مركز اجتماع مسلمانان(28) قرار داده بود؛ بر سر قبر رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، شهداى احد و قبرستان بقیع مى‏رفت و در این اقدام، همراه كودكان خردسالش (براى تحت تأثیر قرار دادن جامعه) و در ساعات شب و روز با ذكر مرثیه‏هایى در فقدان پدر بزرگوار خویش(29) و انحراف امّت پس از رحلت رسول اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله سعى مى‏كرد جامعه خفته را بیدار سازد. ج. سخنرانى (با تكیه بر فدك) حربه سیاسى دیگر، سخنرانى با تكیه بر غصب «فدك» بود(30) كه به دنبال غصب آن توسط خلیفه وقت، فاطمه زهرا علیهاالسلام بار دیگر از این حركت رژیم حاكم به عنوان یك حربه سیاسى و فرصت مناسب سیاسى براى روشن ساختن اذهان جامعه در غصب خلافت مسلّم حضرت على علیه‏السلام استفاده كرد. در حقیقت، فاطمه زهرا علیهاالسلام به نام غصب حق مالكیت خویش، به اعتراض سیاسى و استیضاح حاكم وقت پرداخت و به مسجد رفت و خطبه خواند.(31) در این خطبه، چند فراز و نمود خاص وجود دارند. فاطمه زهرا علیهاالسلام در ابتدا، با یادآورى رسالت پیامبر و دفاع از رهبرى و امامت بر حق حضرت على علیه‏السلام و حق مالكیت خویش بر فدك از لحاظ قانون ارث در اسلام، با سازش‏كاران سیاسى اتمام حجت كرد. ایشان در فرازى از آن خطبه مى‏فرماید: «هان اى مردم! بدانید من فاطمه‏ام و پدرم محمّد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، انتها و ابتداى كلامم یكى است؛ هرگز آنچه مى‏گویم غلط نبوده و آنچه انجام مى‏دهم ظلم نیست.»(32) نكته بارز در خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام این است كه آن حضرت با فصاحت و بلاغت خاصى به دفاع از مقام ولایت و امامت حضرت على علیه‏السلام مى‏پردازد. در فرازى از این خطبه مى‏فرماید: «... و چون خداوند پیامبرش را به خانه انبیا فراخواند، جایى كه برگزیدگانش زندگى مى‏كنند، خارهاى نفاقتان سر برون آورد و پوشش دینتان رنگ باخت و صداى سركرده گم‏راهان درآمد و پست‏مهره‏اى ذلیل و ناشناخته ظهور كرد و نازپرورده جاهلان مفسد زمزمه سر داد. پس بر دل‏ها و زندگى‏تان سوار شد ... و شما بر حق غضب كردید...»(33) دفاع از حریم ولایت توسط یك زن و بذرى كه او در مسجد با سخنان مستدل و منطقى خود كاشت، بعدها در بیعت مردم با حضرت على علیه‏السلام (پس از قتل عثمان) به ثمر نشست. در فراز دیگرى از این حركت سیاسى، حضرت زهرا علیهاالسلام به دفاع از ارث زن در اسلام مى‏پردازد؛ دفاع از مالكیت بر حق زن. این حركت بر خلاف راه و رسم موجود در افكار جاهلى بود كه در بعضى از اذهان رسوخ داشت. اما آنچه را اسلام حق مى‏دانست براى فاطمه زهرا علیهاالسلام معیار و محك بود، نه عرف و سنّت‏هاى جاهلى. آن حضرت توانست با حضور در مركز اجتماع مسلمانان و مهم‏ترین مكان معتبر سیاسى ـ یعنى مسجد ـ به محاجّه با خلیفه وقت بپردازد و او را به استیضاح بكشاند و با رسوایى سیاسى حاكمان وقت، تا حد زیادى مشروعیت آنان را زیر سؤال برد و رسم‏هاى جاهلیت را درهم بشكند(34) و نشان دهد كه هیچ حكومتى نمى‏تواند حق و مال كسى را غصب كند، حتى اگر این حق متعلّق به یك زن باشد. د. رایزنى سیاسى حضرت فاطمه علیهاالسلام همچون سیاست‏مدارى قهرمان، به تكلیف و رسالت الهى خویش عمل مى‏كرد و براى روشن‏ساختن افكار عمومى از انحراف مسیر امامت، چهل شبانه‏روز(35) دست حسن و حسین علیهماالسلام را مى‏گرفت و سوار بر مركبى مى‏شد و همراه با حضرت على علیه‏السلام به درِ خانه مهاجر و انصار مى‏رفت تا آن‏ها را نسبت به غفلتى كه دچار آن شده‏اند و انحراف موجود، بیدار سازد و غافلان و راحت‏طلبان را هوشیار سازد. فاطمه زهرا علیهاالسلام در حقیقت، با رایزنى سیاسى خود، با یاران رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله اتمام حجت مى‏كرد و همچون دیپلماتى آگاه، با حضور خویش سعى مى‏نمود مسیر انحراف امّت را روشن سازد و مسیر واقعى را كه امامت على علیه‏السلام است و نیز حریم ولایت را روشن و بى‏پیرایه ارائه دهد تا در فرداى قیامت، براى صاحبان زر و زور و تزویر و عافیت‏طلبانى كه فریب خورده‏اند، بهانه‏اى وجود نداشته باشد. ه. اعتصاب سخن (سكوت سیاسى) در مسیر دفاع از حریم ولایت و امامت، فاطمه زهرا علیهاالسلام شیوه مبارزاتى دیگرى را با سكوت خود آغاز كرد، و آن «اعتصاب سخن» با حاكمان وقت بود.(36) صدیقه طاهره علیهاالسلام شیوه‏اى سیاسى را آغاز كرد كه تداوم‏دهنده تاكتیك‏ها و شیوه‏هاى مبارزاتى قبلى آن حضرت بود. تمامى این شیوه‏ها در راستاى یكدیگر معنا مى‏دهند. آن حضرت با اتخاذ حركت‏هاى سیاسى خاص از قبیل گریه در مراكز شلوغ و محل عبور و مرور مسلمانان، حضور در مسجد و مراجعه به خانه‏هاى مهاجر و انصار ـ كه تمامى آن‏ها با حضور قوى آن حضرت در صحنه مبارزات سیاسى همراه بودند ـ جامعه را از لحاظ افكار، تحت‏تأثیر قرار داد، ولى ناگهان شیوه مبارزه سیاسى خود را تغییر داد و سكوت اختیار كرد. این تاكتیك و شیوه جدید در اذهان جامعه، كه به حضور آن حضرت در صحنه عادت داشتند، سؤال ایجاد مى‏كرد و مسئله‏برانگیز بود كه چه شده است كه فاطمه زهرا علیهاالسلام سكوت كرده است؟ این تغییر رویه به طور طبیعى، توجه اجتماع را جلب مى‏كرد و افكار عمومى را به تكاپو وامى‏داشت تا در پى یافتن علت آن باشند. فاطمه علیهاالسلام در محاجّه خود عهد كرد كه دیگر با خلیفه سخن نگوید.(37) پس از حضور خلیفه در خانه فاطمه زهرا علیهاالسلام و گفت‏وگوى كوتاه آن‏ها با حضرت فاطمه علیهاالسلام كه حضرت على علیه‏السلام در این میان پیامبر سخن مابین فاطمه علیهاالسلام و خلیفه وقت بود،(38) و گرفتن اعتراف از خلیفه وقت مبنى بر مقام شامخ حضرت فاطمه علیهاالسلام از زبان پیامبر در اینكه رضایت فاطمه رضایت خدا و خشم او خشم خداست، فاطمه زهرا علیهاالسلام مشروعیت خلیفه را زیر سؤال برد و اذهان جامعه و افكار عمومى را در مشروعیت خلیفه وقت دچار تردید كرد كه فاطمه علیهاالسلام حق را مى‏گوید و امامت حقى است غصب شده توسط خلیفه وقت! پس از اینكه آن حضرت از خلیفه وقت اعتراف گرفت، قسم خورد كه دیگر با او سخن نگوید و با این دیدار و سخن فاطمه زهرا علیهاالسلام ، مشروعیت حاكمان وقت بیش از گذشته زیر سؤال رفت و در بسیارى از اذهان كه نادانسته و تحت‏تأثیر جوّ موجود بیعت كرده بودند، شك و تردید و پشیمانى ایجاد شد و بدین‏سان، این حربه بسیار مؤثر واقع گردید. و. ایجاد انقلابى درونى در خانه‏ها شیوه مبارزاتى دیگر فاطمه زهرا علیهاالسلام دادن آگاهى و رشد سیاسى به زنان مهاجر و انصار بود كه بدین‏وسیله، آتش مبارزه در خانواده‏هاى مدینه وارد مى‏شد. این مبارز سیاسى شكست‏ناپذیر، كه تمام تاب و توان خود را در دفاع از حریم ولایت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بیش از حد، ناتوان شد. به همین دلیل، پس از مدتى فاطمه زهرا علیهاالسلام به علت بیمارى و ضعف، در خانه بسترى شد. وقتى خبر بیمارى آن حضرت در مدینه پیچید، زنان مهاجر و انصار، كه وامدار تعلیم و تربیت فرهنگى آن حضرت بودند، براى عیادت او به خانه‏اش آمدند. وقتى از حال آن حضرت جویا شدند، از حال خود نگفت، بلكه در دفاع از حریم ولایت به سخن پرداخت(39) و از سستى مردانشان سخن راند كه حق را فراموش كرده‏اند و سكوت اختیار نموده‏اند. بازتاب سخنان دخت پیامبر به تدریج، در درون خانه‏ها آتشى به پا كرد و انقلابى پرخروش را جهت داد كه به حریم خانه‏ها راه یافت و نطفه‏هاى آگاهى و شعور را بارور كرد. این شیوه مبارزه نشان مى‏دهد اگر در جامعه‏اى به جاى مشغول ساختن زنان به خود، براى آن‏ها كار فرهنگى و فكرى صورت گیرد و به آنان آگاهى سیاسى داده شود، آنان بهتر مى‏توانند در شناخت حق و حقیقت بدون تعارف‏هاى دیپلماتیك و بازى‏هاى سیاسى وارد صحنه شوند و به دفاع بپردازند. مصداق این حقیقت در انقلاب اسلامى ما نمود پیدا كرد؛ حضور زنان و پیشتازى آنان در صحنه مبارزات انقلاب و پشتیبانى از جنگ و فعالیت‏هاى پشت جبهه این نظریه را ثابت مى‏كند كه حركت زنان ایران وامدار مبارزات سیاسى اسوه و الگوى زنان جهان حضرت زهرا علیهاالسلام بوده است. ز. وصیت‏نامه سیاسى تاكتیك كوبنده دیگرى كه صدیقه طاهره علیهاالسلام اتخاذ كرد و ضربه سهمگینى بر حكومت وقت وارد آورد، وصیت‏نامه سیاسى آن حضرت است؛ وصیت‏نامه‏اى كه براى بیدار ساختن افكار خفته و توجه افكار عمومى و عدم بهره‏برداى حاكمان سیاسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن حضرت نگاشته شد.(40) حضرت زهرا علیهاالسلام در وصیت‏نامه سیاسى خود تأكید مى‏كند كه حضرت على علیه‏السلام ، ولىّ بر حق، باید به آن عمل كند؛ چنان‏كه تا بدان روز هیچ سیاست‏مدارى چنین آگاهانه و مدبّرانه و با آن ظرافت‏هاى سیاسى، عمل نكرده بود، بلكه شیوه‏اى بكر و تازه بود كه از سوى سیاست‏مدارى حرفه‏اى به خاطر دفاع از حریم ولایت و تحقیر موقعیت سیاسى خلیفه وقت اتخاذ شده بود. حضرت فاطمه علیهاالسلام وصیت كرد كه احدى از كسانى كه به او ستم كرده‏اند در تشییع جنازه‏اش حاضر نشوند و شبانه او را دفن كنند.(41) در حقیقت، با این وصیت‏نامه، حربه سیاسى از دست حاكمان وقت گرفته شد. آنان مى‏خواستند در مرگ آن حضرت با مرثیه‏سرایى و اشك و ماتم و ارادت به آن حضرت و تأسف از رحلت او، مخالفت‏ها و مبارزات حضرت زهرا علیهاالسلام را در دفاع از حریم ولایت تحت‏الشعاع قرار دهند و خلافت غاصبانه خود را در اذهان جامعه برحق جلوه‏گر سازند. اما دفن شبانه آن حضرت و نامشخص بودن مكان دفن ایشان، این سؤال را در میان امّت اسلامى ایجاد كرد كه چرا دخت گرامى پیامبر و یگانه گوهر گران‏قدر او چنین وصیّتى كرده است؟ با عمل به وصیّت آن حضرت توسط حضرت على علیه‏السلام ، اذهان جامعه دچار شك و تردید شد و تا حد زیادى مشروعیت خلیفه وقت زیر سؤال رفت و مظلومیت آن حضرت بیشتر نمایان گردید و اینكه چرا حضرت زهرا علیهاالسلام در مدت 75 (و به قولى 95) روز با تمام تاب و توان، با شیوه‏هاى گوناگون تلاش كرد تا مسیر انحرافى امّت را روشن سازد كه چرا امام بر حق على علیه‏السلام را تنها گذاشته‏اند و كج‏راهه‏اى را انتخاب كرده‏اند كه خلاف حق و حقیقت است، در حالى كه على علیه‏السلام بر حق است؟ تأثیر الگوى فاطمى در انقلاب اسلامى از مجموع مباحث مطرح شده در صفحات قبل، مى‏توان با اطمینان خاطر گفت: اسلام در نگرش خود به زن، با آفرینش ریحانه نبى و انسیه حوراء، نشان داد كه دین جامعى است كه زن تحقیر شده در جاهلیت دیروز و غرب‏زده امروز را نه تنها باور ندارد، بلكه تقبیح مى‏كند و الگوى ایده‏آل زن مسلمان را فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏داند تا بهانه براى هیچ زن مسلمانى باقى نماند كه ما اسوه و الگویى نداشتیم تا با تمسّك به او بتوانیم انحراف و باطل را تشخیص دهیم و یا به خود اجازه دهیم كه وارد عرصه‏هاى مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى شویم. البته زنان مسلمان ایران با خودباورى به توان والاى خویش و با شناخت فاطمه زهرا علیهاالسلام و مبارزات او، توانستند با حفظ كرامت، عزّت نفس و عصمت و تقوا، براى دفاع از آرمان‏هاى خمینى كبیر رحمه‏الله و انقلاب اسلامى و تشكیل حكومت اسلامى شجاعانه وارد صحنه شوند و با مجاهدت‏ها و ایثارهاى خود، انقلاب عظیم اسلامى ایران را به پیروزى برسانند. این حضور قوى نشان داد اگر زن ایرانى و مسلمان با شناخت وسیع و آگاهى از اسلام ناب محمّدى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به دور از انحرافات و خرافات و پیرایه‏هایى كه اسلام را پوشانده‏اند رشد یابد، به راحتى مى‏تواند رفتارها و نگرش فرهنگى خود را اصلاح كند و با این نگرش، چنان حضورى قوى در صحنه‏هاى گوناگون سیاسى و اجتماعى خواهد داشت كه هیچ هماوردى براى او وجود نخواهد داشت. امام خمینى رحمه‏الله در پیروزى و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامى، مهم‏ترین و مؤثرترین عامل را حضور پرشور و پرتوان زنان در صحنه سیاسى جامعه قلمداد كردند كه این شیرزنان با رشد و آگاهى اسلامى و الهى خود توانستند حتى قوى‏تر از مردان در جامعه حضور یابند. از این‏رو، ایشان مى‏فرماید: «آنچه كه در ایران بزرگ‏تر از هر چیز بود تحوّلى است كه در بانوان ایران حاصل شد. بانوان ایران در این نهضت انقلاب سهم بیشترى از مردان دارند و امروز هم، كه در پشت جبهه‏ها مشغول فعالیت هستند، سهم آن‏ها بیشتر از دیگران است.»(42) نكته جالب در میان سخنان حضرت امام رحمه‏الله ، شناخت روان‏شناسانه و عمیق ایشان نسبت به روحیه زن، بخصوص «زن مسلمان ایرانى» است كه بدان اشاره مى‏كنند. هدف زنان ما در مبارزات سیاسى و حضور در صحنه‏هاى گوناگون جامعه، كسب جاه و مقام نیست و همان‏گونه كه اشاره شد ـ فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز هرگز به خاطر منافع فردى و شخصى خود وارد مبارزه سیاسى نشد، بلكه با توجه به رسالت الهى، كه بر دوش داشت، و در جهت دفاع از حریم امامت و ولایت، با استفاده از حربه‏هاى گوناگون سیاسى وارد صحنه گردید و چنان حماسه شكوهمند و ایثار و از جان‏گذشتگى را تا مرز شهادت به نمایش گذاشت. امام راحل رحمه‏الله هم به این بعد روحى و عرفانى زن اشاره مى‏نماید كه زنان مسلمان جامعه اسلامى به خاطر دفاع از اسلام و قرآن وارد صحنه سیاسى شدند و به همین خاطر، باید این حضور قوى را حفظ كنند، نه اینكه چون زن هستند باید در كنج عزلت به سر برند و خانه‏نشینى اختیار كنند و تابع محض حوادث و رویدادهاى جامعه باشند. ایشان مى‏فرماید: «خانم‏ها براى اینكه یك چیزى ـ مثلاً ـ دستشان بیاید یا فرض كنید كه صاحب منصب بشوند نمى‏آیند بیرون، خودشان و بچه‏هایشان را به كشتن بدهند. این اسلام و قرآن است كه خانم‏ها را آورده است بیرون و همدوش مردها، بلكه جلوتر از مردها وارد صحنه سیاست كرده است.»(43) در جاى دیگر، ایشان حضور و دخالت بانوان در مسائل سیاسى را به عنوان تكلیف براى آنان قلمداد كرده، مى‏فرماید: «سیاست یك ارثى نیست كه مال دولت باشد، خانم‏ها حق دارند در سیاست دخالت بكنند و تكلیفشان این است.»(44) و مقام معظّم رهبرى نیز بارها به این مسئله اشاره كرده كه زنان باید در عرصه‏هاى سیاسى فعّال باشند و لازمه یك نظام اسلامى حضور پرقدرت و آگاهانه اقشار اجتماع، بخصوص، بانوان است. ایشان مى‏فرماید: «در نظام اسلامى، زنان باید از درك سیاسى برخوردار باشند، فنّ خانه‏دارى و همسردارى را بدانند و در صحنه فعالیت‏هاى اجتماعى، سیاسى، علمى و خدمات، مظهر عصمت و طهارت و مناعت باشند.» زن مسلمان ایرانى با داشتن الگویى همچون صدیقه طاهره علیهاالسلام توانست با حضور خود در صحنه‏هاى پرشور دوران وحشتزاى طاغوت، حماسه انقلاب اسلامى را به منصّه ظهور برساند و سختى‏ها و مرارت‏هاى هشت سال جنگ تحمیلى را به جان بخرد و با ایثارگرى‏هاى خود در پشت جبهه و گاه در درون جبهه و نیز تهاجم فرهنگى دشمن، توطئه‏هاى دشمن را نقش بر آب سازد و با تمسّك به حبل‏المتین زهراى اطهر علیهاالسلام به عنوان الگو و اسوه در صحنه‏هاى گوناگون جامعه حضور یابد و فریب تبلیغات مغرضانه و مزوّرانه فریب‏كاران زر و زور و تزویر را نخورد و چه زیبا و دل‏نشین مقام معظّم رهبرى فرمود: «زنان مسلمان در زندگى شخصى، اجتماعى و خانوادگى خود باید زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام را از جهت خردمندى، فرزانگى و عقل و معرفت الگو و سرمشق قرار دهند؛ از بُعد عبادت، مجاهدت، حضور در صحنه تصمیم‏گیرى‏هاى عظیم اجتماعى، خانه‏دارى، همسردارى و تربیت فرزندان صالح از زهراى اطهر علیهاالسلام پى‏روى كنند.»(45) نگرش فاطمى در بیدارى زن مسلمان در جهان امروز، جامعه مسلمانان به عنوان دومین جامعه بزرگ مذهبى است كه بیش از 5/1 میلیارد عضو دارد كه روز به روز در حال گسترش است و زنان نیز بیش از نیمى از این جامعه را تشكیل مى‏دهند. در چنین جامعه‏اى، شناخت الگوى راستین براى زنان مسلمان مى‏تواند تأثیر شگرفى بر جاى بگذارد. یكى از بزرگ‏ترین درس‏هاى عملى از حضرت زهرا علیهاالسلام حضور فعّال در صحنه‏هاى اجتماعى ـ سیاسى با حفظ عفّت و حجاب و ارزش‏هاى وجودى زن است كه در انقلاب اسلامى، جلوه یافت و الگویى براى زنان مسلمان در سطح جهان گردید. تأسّى به اسوه و الگوى برتر زنان جهان، حضرت زهرا علیهاالسلام ، گامى نوین و حرفى نو مطرح ساخت كه زن مسلمان در اقصا نقاط جهان، از آسیا تا آفریقا، از اروپا تا آمریكا، مى‏تواند با تكیه بر الگوى عملى فاطمى، به خودباورى و احیاى هویّت اسلامى دست یازد؛ همچنان كه زنان مسلمان در سطح جهان با احیاى عزّت اسلامى و مبارزه با ساختارهاى موجود و جنبش‏هاى فمنیستى و قوانین موجود در جهت تثبیت ارزش‏هاى زن مسلمان گام برداشتند. قدرت یافتن جنبش‏هاى زنان مسلمان و حضور آن‏ها در عرصه‏هاى بیدارى و حق‏طلبى نماد بارزى است كه با پى‏روى از الگوى آموزه‏هاى دینى فاطمى به وجود آمده است؛ به‏گونه‏اى كه رسانه‏هاى غربى همواره از تأثیر انقلاب اسلامى و تغییر رویه زنان مسلمان در سراسر جهان سخن گفته‏اند؛ صحبت از زنانى كه روزى در فرهنگ برهنگى غوطه‏ور بودند و امروز با شناخت حقیقت وجودى خویش، در جبهه جنگ و جهاد و شهادت تا مرحله ایثار جان نیز گام نهاده‏اند. الدستور در یكى از گزارش‏هاى خود به این موضوع اشاره كرده، مى‏نویسد: بیدارى زنان لبنانى، آنان را به مسلسل كلاشینكف و بمب‏هاى مولوتف مجهّز ساخت. اردوگاه زینبیه در بعلبك، كه زیر نظر دفتر زنان انقلابى وابسته به دایره جنبش‏هاى آزادى‏بخش اداره مى‏شود، اینك به عنوان مكانى مقدّس براى فعالیت زنان جنوب لبنان به شمار مى‏رود.(46) نیویورك تایمز در گزارش دیگرى با تكیه بر بیدارى زنان مسلمان و تلاش آن‏ها براى احقاق حقوق واقعى‏شان مى‏نویسد: جنبش‏هاى زنان در كشورهاى اسلامى بسیار قوى و متشكّل مى‏باشد و زنان در این كشورها، فعالیت‏هاى زیادى براى كسب حقوق خود در چارچوب‏هاى غیرمذهبى و مذهبى انجام مى‏دهند ... در تمام دنیاى اسلام، از شمال آفریقا و خاورمیانه تا جنوب شرقى آسیا، انواع گوناگونى از افراد و گروه‏هاى حقوق زنان، با فرهنگ‏هاى متفاوت، اما مشترك در داشتن ایمان قوى در حال ایجاد جنبش هستند.(47) امید است زنان مسلمان ایران و جهان با حضور بیدارگرانه خود و كسب آگاهى نسبت به مسائل اسلامى و شناخت اسلام واقعى، با داشتن الگوهایى همچون حضرت زهرا علیهاالسلام ، كه افتخار زنان جهان است، بیش از پیش این موهبت و رحمت الهى را درك كنند و حضور خود را در صحنه‏هاى گوناگون جامعه در چارچوب اسلامى تداوم بخشند. نتیجه مبارزه اگر مبارزات سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام در دفاع از حریم امامت و ولایت نبودند جریان امامت در همان «سقیفه بنى ساعده» خاتمه مى‏یافت. اما خداوند اراده كرده بود كه ریحانه نبى و همسر ولایت بار سنگین مبارزات سیاسى را در مدت كوتاهى بر دوش بگیرد و جامعه خفته را بیدار سازد و همچون پیامبر گرامى صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رسالت را به امامت متصل سازد و وجود آن حضرت، تجلّى‏بخش امامت بود. دفاع فاطمه زهرا علیهاالسلام از حریم امامت و ولایت بود كه توانست از قتل حضرت على علیه‏السلام جلوگیرى كند و تا حدى جوّ متشنّج سیاسى آن روز مدینه را كنترل نماید و حقّانیت حضرت على علیه‏السلام را به مرور زمان ثابت كند تا در سال‏هاى بعد، با بیعت مردم با حضرت على علیه‏السلام مسیر امامت تداوم یابد و فرزندان آن حضرت ادامه‏دهنده خط‏مشى سیاسى و مبارزاتى مادر نمونه‏شان باشند. همو بود كه دخترى همچون زینب علیهاالسلام را در كانون تربیتى خویش پرورش داد تا در كربلا ادامه‏دهنده و پیامبر خون امام حسین علیه‏السلام باشد. مبارزات سیاسى حضرت زهرا علیهاالسلام نشان دادند كه یك زن، كه عنصر پیونددهنده بین رسالت و امامت است، چگونه مى‏تواند با جثه ضعیف خود و روح عظیم الهى خویش، بار سنگین مبارزه را بر دوش كشد و با جان و مال خود تا آخرین نفس، خط الهى را دنبال كند و فریب سیاست‏پیشگان زر و زور و تزویر را نخورد و نشان دهد كه در سخت‏ترین عرصه‏هاى سیاسى و اجتماعى جامعه، كه حتى مردان رزم‏دیده و مقاوم هم دچار تزلزل مى‏شوند، یك زن ایستا و مقاوم مى‏تواند در مقام دفاع از حق و ولایت بایستد و رسالت خویش را جانانه به ثمر برساند. حضور سیاسى فاطمه زهرا علیهاالسلام نشان داد كه یك زن با آگاهى و اتخاذ شیوه‏هاى سیاسى مدبّرانه مى‏تواند در صحنه‏هاى گوناگون جامعه به مبارزه بپردازد. این حضور نه تنها تفكر «عدم حضور زن در اجتماع» را نفى مى‏كند، بلكه انحصار حضور مردان در عرصه‏هاى سیاسى را به نقّادى مى‏كشاند و بر آن مهر ابطال مى‏زند. راضیه مرضیه علیهاالسلام با زندگى و مبارزه خود، در عرصه‏هاى گوناگون اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى، عبادى، خانه‏دارى، همسردارى، تربیت فرزند و بخصوص در صحنه‏هاى گوناگون سیاسى، نشان داد كه یك زن مى‏تواند با حفظ حریم عفّت و ارزش‏هاى انسانى، در تمامى عرصه‏هاى جامعه حضور داشته باشد و اسلام چنین مى‏خواهد كه زن نیز همچون مرد، در تمام عرصه‏هاى جامعه عنصرى فعّال و پویا باشد و با پیروزى انقلاب اسلامى، این تحوّل و نگرش نسبت به زن در جامعه ایجاد شد و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، حضرت امام خمینى رحمه‏الله ، و مقام معظّم رهبرى، حضرت آیة‏الله خامنه‏اى، نیز در سخنان خود بر این امر تأكید داشته و صحّه گذاشته‏اند. دخت گرامى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و انسیه حورا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، با اخلاق و رفتار و كارنامه عملى و فكرى خویش، مكتبى را براى زنان پایه‏گذارى كرد كه زمزم تكامل و تعالى و چشمه‏سار والاى كرامت انسانى است، كه زنان امروز نیز با تأسّى به این اسوه و الگوى برتر، مى‏توانند به گسترش ارزش‏هاى دینى بپردازند و با ایجاد حسّ مسئولیت‏پذیرى، خودسازى، روحیه شهادت‏طلبى، دفاع، انفاق و ایثار و استقامت و پایدارى و صبر، تلاش كنند تا در جهان امروز، به جایگاه حقیقى خویش دست یابند و بدین‏وسیله، با بازبینى سنّت‏هاى جاهلى و احقاق حقوق الهى و شرعى و تكیه بر هویّت اسلامى، با حفظ حجاب به عنوان نماد استقامت(48) و پایدارى، مسیر فاطمى را ادامه دهند. بى‏سبب نیست كه یوسف زهرا علیهاالسلام الگوى تمام عیار خویش را در زمان ظهور این‏گونه معرفى مى‏كند: «فى ابنة رسول‏اللّه لى اسوةٌ حسنه»؛ در دختر رسول خدا، فاطمه زهرا علیهاالسلام براى من، اسوه‏اى نیكو و شایسته است. پى‏نوشتها: 1- كارشناس ارشد علوم سیاسى و مسئول آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامى استان تهران. 2. جمشید هاشمیان‏فر، رضایت جوانان و گرایش آن‏ها به الگوى خودى، ص 1. 3. محمدرضا شرفى، جوان و نیروى چهارم زندگى، ص 17. 4. روح‏الله موسوى خمینى، صحیفه نور، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1366، ج 5، ص 283. 5. امام خمینى، در جستجوى راه از كلام امام رحمه‏الله ، دفتر سوم: زن، چ دوم، تهران، امیركبیر، 1363، ص 129. 6. عایشه مى‏گوید: «فاطمه در سخن گفتن، شبیه‏ترین مردم به رسول خدا بود؛ وقتى بر پغمبر وارد مى‏شد، آن حضرت دستش را مى‏گرفت و مى‏بوسید و بر جاى خود مى‏نشانید. هر گاه رسول خدا بر فاطمه وارد مى‏شد، به احترام پدر از جاى برمى‏خاست، دست آن حضرت را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشانید.» (على بن عیسى الاربلى، كشف الغمّه، تبریز، مكتبة بنى هاشمى، 1381 ق، ج 2، ص 79 / محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، ترجمه محمدجواد نجفى، تهران، اسلامیه، 1354، ج 43، ص 6 و نیز ر. ك: ناصر مكارم شیرازى، زندگانى حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، تهران، میقات، 1366.) 7. قال ابوجعفر علیه‏السلام : «كان رسول اللّه اذا اراد السفرَ سلّم على من اراد التسلیم علیهم من اهله، ثمّ یكون آخر من یسلّم علیه فاطمة علیهاالسلام فیكون وجهُه الى سفره من بیتِها و اذا رجع بدا بها»؛ امام باقر علیه‏السلام فرمود: زمانى كه رسول خدا اراده سفر داشت، با كسانى از اهل بیتش كه قصد خداحافظى با آن‏ها داشت خداحافظى مى‏كرد، سپس آخرین كسى كه با او خداحافظى مى‏كرد، فاطمه بود و از خانه فاطمه به سفر مى‏رفت و زمانى كه برمى‏گشت، ابتدا بدان وارد مى‏شد. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 83 و نیز ر. ك: سیدجعفر شهیدى، زندگانى فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چ دهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365.) 8. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، تصحیح سید هاشم رسول محلاّتى، قم، علاّمه، ج 3، ص 141 / على بن عیسى الاربلى، پیشین، ج 2، ص 92. 9. ابن شهر آشوب، پیشین، ج 1، ص 60، ص 71، ص 174 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 18، ص 187 و ص 209. 10 امام حسن عسكرى علیه‏السلام فرمودند: زنى خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام آمد و گفت: مادر ناتوانى دارم كه در امر نماز به مسئله مشكلى برخورد كرده و مرا خدمت شما فرستاده است كه سؤال كنم، و مسئله را مطرح نمود. حضرت فاطمه علیهاالسلام جواب آن مسئله را داد. آن زن سؤال دوم و سوم را كرد و سپس تا ده مسئله از حضرت پرسید و حضرت علیهاالسلام همه را پاسخ داد. سپس آن زن از كثرت سؤال خجالت كشید و عرض كرد: اى دختر رسول خدا، دیگر مزاحم نمى‏شوم، خسته شدید، حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: خجالت نكش! هر سؤالى دارى بگو تا جواب دهم. من از سؤالات تو خسته نمى‏شوم و با كمال میل جواب مى‏دهم. اگر كسى اجیر شود كه بار سنگینى را بر بام حمل كند و در ازاى آن، مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد، آیا از حمل بار خسته مى‏شود؟ زن پاسخ داد: نه. حضرت فرمود: خدا در برابر هر مسئله آن‏قدر به من ثواب مى‏دهد كه بیشتر است از اینكه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد. با وجود این، آیا از جواب دادن مسئله خسته مى‏شوم؟ (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 22، ص 31.) امام حسن عسكرى علیه‏السلام مى‏فرماید: دو نفر زن كه یكى مؤمن و دیگرى معاند بود، در یك مطلب دینى با هم نزاع داشتند؛ براى حل اختلاف خدمت حضرت فاطمه علیهاالسلام آمدند. چون حق با زن مؤمن بود، حضرت فاطمه علیهاالسلام گفتارش را با دلیل و برهان تأیید كرد و بدین وسیله، بر زن معاند پیروز گشت. حضرت فاطمه علیهاالسلام به زن مؤمن گفت: فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان گشتند و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیش از غم و اندوه زن معاند مى‏باشد. (عبداللّه بحرانى اصفهانى، عوالم العلوم، ج 11، ص 627 / محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 2، ص 8.) در پاسخ‏گویى به سؤالات پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله كه در مسجد از پیروانش مى‏پرسید، على علیه‏السلام همان سؤالات را از فاطمه علیهاالسلام مى‏پرسید و به پیامبر پاسخ مى‏داد. (طبرسى، احتجاج، ج 1، ص 11 / عبداللّه بحرانى اصفهانى، پیشین، ج 11، ص 223 / قاضى نورالله شوشترى، احقاق الحق، تعلیقات شهاب‏الدین مرعشى نجفى، قم، مكتبة آیة‏اللّه مرعشى نجفى، 1403 ق، ج 10، ص 257 و 233 و 226 / محمدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 94.) 11. قال رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «اولُ شخصٍ تدخل الجنةَ فاطمة»؛ اول كسى كه وارد بهشت مى‏شود، فاطمه است. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 44) امام باقر علیه‏السلام فرمودند: «به خدا! اى جابر، در روز قیامت حضرت فاطمه شیعیان و دوستانش را جدا مى‏كند؛ همچنان‏كه پرنده دانه خوب را از دانه بد جدا مى‏كند. (محمّدباقر مجلسى، پیشین و نیز ر. ك: سیدمحمّد كاظم حائرى قزوینى، فاطمه از ولادت تا شهادت، چ سوم، تهران، امیركبیر، 1365.) 12. قال رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «فاطمةُ بضعةٌ مِنّى مَن سرّها فقد سرّنى و مَن ساءها فقد سائنى»؛ پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: فاطمه پاره تن من است؛ كسى كه او را خشنود كند همانا مرا خشنود كرده است و هر كس وى را ناراحت كند، مرا ناخشنود ساخته است. (محمّد بن نعمان مفید «شیخ مفید»، الامالى، ترجمه حسین استاد ولى، مشهد، بنیاد پژوهش‏هاى اسلامى، 1364، ج 2، ص 259.) قال رسول الله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «اذا اشتقتُ الى الجنةِ قَبَّلتُ غُرَّ فاطمة»؛ هر گاه شوق بهشت در دلم پیدا مى‏شود گلوى فاطمه را مى‏بوسم. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ص 52.) قال رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «فاطمة اُعزُّ البریّةِ عَلىّ»؛ فاطمه عزیزترین خلق نزد من است. (همان، ج 43، ص 39.) 13. حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله خطاب به على علیه‏السلام مى‏فرماید: «جبرئیل از جانب خداوند برایم پیام آورد كه یا محمّد! خدا تو را از بین مخلوقاتش برگزید و به رسالت انتخاب كرد، على علیه‏السلام را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد، باید دخترت را با او كابین ببندى. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا دو فرزند پاك و نجیب و طیّب و طاهر و نیكو به آنان عطا خواهد كرد.» (محمّد باقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 127 / على بن عیسى الاربلى، پیشین، ص 95 / ذبیح الله محلاّتى، ریاحین الشریعه، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1368، ج 1، ص 157.) 14. «فَمَن حاجَّك فیه مِن بعدِ...» (آل عمران: 61)؛ كسانى كه پس از ورود علم بر تو، جدال مى‏كنند به آن‏ها بگو: بیایید تا ما فرزندان خودمان را و شما هم فرزندان خودتان را و ما زنان خودمان را و شما هم زنان خودتان را و ما نفوس خودمان را و شما هم نفوس خودتان را (براى مباهله و نفرین) دعوت كنیم و از خدا تقاضا نماییم كه دروغگویان را مورد طرد و لعن خود قرار دهد. (ر. ك: ابراهیم امینى، فاطمه زهرا علیهاالسلام بانوى نمونه اسلام، چ هفتم، قم، شفق، 1373، ص 100.) 15. آیه تطهیر: «انّما یُریدُ اللهُ لِیُذهبَ عنكُم الرِجسَ اهلَ البیتِ و یُطهِّركم تطهیرا.» (احزاب: 33) ابن عبّاس مى‏گوید: روزى حضرت على علیه‏السلام و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین علیهماالسلام نزد پیغمبر بودند، فرمود: «خدایا، تو مى‏دانى كه اینان اهل بیت من و گرامى‏ترین مردم هستند، دوستانشان را دوست بدار و با دشمنانشان دشمنى كن؛ یارى‏كنندگانشان را یارى فرما؛ از تمامى بدى‏ها پاكشان گردان؛ از تمام گناهان محفوظشان بدار؛ به واسطه روح‏القدس تأییدشان فرما.» سپس فرمود: «یا على! تو امام امّت و جانشین من هستى.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 24.) زمانى كه آیه 22 سوره روم (قُل لا اسئلكم علیه ...) نازل شد كه مى‏فرماید: «اى پیامبر (به مردم بگو) از شما در مقابل پیامبرى اجرى نمى‏خواهم، مگر دوستى با نزدیكانم»، گفتند: اى پیامبر خدا! چه كسانى نزدیكان تو هستند كه واجب است آنان را دوست بداریم؟ حضرت فرمودند: على و فاطمه و فرزندان آن‏ها.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 252.) 16. «جابر بن عبداللّه انصارى از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل مى‏كند: روزى پدرم بر من وارد شد و فرمود: سلام بر تو، اى فاطمه. عرض كردم: بر شما باد سلام خدا. فرمود: در بدن خود احساس ناتوانى مى‏كنم. عرض كردم: پدر جان! شما را به خدا مى‏سپارم تا ضعف از شما رخت بربندد. فرمود: عباى یمنى را بیاور و مرا با آن بپوشان ... سپس من و حسن و حسین و على علیه‏السلام به فرموده پیامبر در زیر عبا جمع شدیم. بعد از آن، پیامبر طرفین عبا را گرفته، دست راست خود را به سوى آسمان بلند كردند و عرضه داشتند: پروردگارا! اینان اهل بیت و خاصان و یاران من‏اند.» (ناصر مكارم شیرازى، تفسیر نمونه، چ 16، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1378، ج 17، ص 298 ـ 303 / قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 2، ص 554 ـ 557.) 17. قال رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : «مَثَلُ اهلِ بیتى فیكم مَثَلُ سفینةِ نوحٍ مَن ركبها نجا و مَن تَخلَّف عَنها رخّ فى النار»؛ رسول خدا فرمود: مثل اهل بیتم در میان شما، مانند كشتى نوح است؛ هر كس كه بر آن سوار شود، نجات یابد و كسى كه از آن تخلّف نماید، در آتش مى‏افتد. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 23، ص 122 / شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا علیه‏السلام ، ترجمه حمیدرضا مستفیذ و على اكبر غفّارى، تهران، صدوق، 1373، ج 2، ص 27.) 18. «اِنّى تاركٌ فیكم الثقلینِ ما اِن تمسَّكتم بهما لن تَضلّوا بعدى؛ احدهُما اَعظمُ مِن الآخِر: كتابَ اللهِ ـ عزّوجلّ ـ حبلٌ ممدودٌ مِن السماءِ الىَ الارض و عترتى اهلُ بیتى، و لن یفترقا حتّى یَرِدا علىّ الحوضَ فانظروا كیف تَلحقُوا بِى فیهما»؛ همانا دو چیز گران‏بها در میان شما بر جاى مى‏گذرام كه تا وقتى به آن دو تمسّك بجویید هرگز پس از من گم‏راه نخواهید شد؛ یكى از آن دو بزرگ‏تر، گرامى‏تر و مهم‏تر از دیگرى است: این‏ها كتاب خدا، و عترت و خاندان من مى‏باشند. این دو هرگز از یكدیگر جدا نمى‏شوند تا در حوض كوثر بر من وارد گردند. پس بنگرید كه نسبت به آن دو، چگونه به من ملحق خواهید گشت. (محبّ‏الدین احمد طبرى، ذخائر العقبى فى مناقب ذوى القربى، بیروت، دارالكتب العربیه، 1397 ق، ص 16.) 19. قالت فاطمه علیهاالسلام : «اَنسیتم قولَ رسولِ اللّهِ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله یوم غدیر خمٍ: مَن كنتُ مولاه فعلىٌّ مولاه؟ و قوله صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : انتَ مِنّى بِمنزلةِ هارونَ مِن موسى؟» فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرمود: «آیا فراموش كردید سخنان رسول خدا را در روز غدیر كه فرمود: هر كه من مولا و رهبر اویم، على نیز مولاى اوست؟ و آیا فراموش كردید كه به على علیه‏السلام فرمود: یا على! موقعیت تو نسبت به من همانند هارون به موسى پیامبر است؟» (قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 21، ص 26 و 27 / عبدالحسین امینى، الغدیر، ترجمه اكبر ثبوت و محمّد شریف رازى، تهران، كتابخانه بزرگ اسلامى، 1363، ج 1، ص 58.) 20. عبدالحسین امینى، پیشین، ج 7، ص 75. 21. البته پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در این زمینه به حضرت زهرا علیهاالسلام هشدار لازم را داده بودند و در هنگام رحلت خویش فرمودند: «دخترم! بعد از من مورد هجوم و ستم قرار خواهى گرفت. پاره تنم! هر كس تو را آزار دهد مرا آزرده و آنكه به تو بپیوندد، به من پیوسته ...؛ زیرا كه تو از منى و من از تو ... هر كس از مردم به تو ستم كند، نزد خدا از او شكایت مى‏كنم.» (قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 19، ص 160 / محمّدباقر مجلسى، ج 43، ص 177.) 22. على بن محمّد بن المغازلى، مناقب آل ابى‏طالب، ترجمه شهاب الدین مرعشى نجفى، طهران، المكتبة الاسلامیه، 1394 ق، ص 18 / اخطب ابى بكر خوارزمى، المناقب، نجف اشرف، المطبعة الحیدریه، 1385 ق، ص 94 / عبدالحسین امینى، پیشین، ج 1، ص 272 / قاضى نورالله شوشترى، پیشین، ج 6، ص 256. 23. ر.ك: نعمت‏اللّه قاضى، اسرار سیاسى اسلام و بررسى زندگى زهراى بتول و فرزندانش، تهران،پیروز،1349. 24. محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 53، ص 18 و 19 / ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ترجمه و شرح محمّد ابوالفضل ابراهیم، ج 14، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى، 1385 ق، ص 193 / محمّد بن جریر طبرى، دلائل الامامه، بیروت، الدراسات الاسلامیه، 1413 ق، ص 45. 25. ابن قتیبه دینورى، الامامة والسیاسة، ترجمه ناصر طباطبائى، تهران، ققنوس، 1380، ص 12 ـ 20. 26. «هنگامى كه فاطمه علیهاالسلام با عده‏اى از زنان دست حسن و حسین علیهماالسلام را گرفت و در حالى كه پیراهن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را همراه داشت، در دفاع از امام خود به مسجد رفت و پیراهن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را بر در مسجد آویزان نمود و آن جمع وقتى خشم فاطمه زهرا علیهاالسلام را دیدند (در این هنگام ستون‏هاى مسجد لرزیدند.) به همین دلیل، غاصبان عقب‏نشینى كردند و على علیه‏السلام به سلمان گفت: دختر پیامبر را دریاب! به خدا قسم مى‏بینم كه مدینه همچون طومارى مى‏خواهد به هم بپیچد و اهلش را فرو برد و غاصبان از ترس غضب فاطمه علیهاالسلام ، على علیه‏السلام را رها كردند. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 198 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 2، ص 52 و ج 6، ص 48 / ابراهیم امینى، پیشین، ص 146 و 149.) 27. عده‏اى از حضرت على علیه‏السلام خواهش كردند كه «تمنّاى ما از حضرتت این است كه بازمانده نبوّت را بخواهید یا شب را براى نوحه‏سرایى بر پدر اختیار نموده و روز آرام گیرد و یا بالعكس آن را برگزیند و زهرا علیهاالسلام بعد از آگاهى از خواست مردم، روش سوگوارى خود را تغییر داد و گاه بر سر قبر حمزه و شهداى احد مى‏رفت و گاه در بقیع حاضر مى‏گشت و سوگوارى مى‏نمود و یا دست طفلان خود را مى‏گرفت و نزد پدرش مى‏رفت.» (محمّد باقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 193 / سید احمد علم الهدى، اشك‏هاى فاطمه علیهاالسلام ؛ پشتوانه على علیه‏السلام ، تهران، صدر، 1369، ص 38.) 28. ر. ك: شیخ عبّاس قمى، رنج‏ها و فریادهاى فاطمه علیهاالسلام ، ترجمه محمدى اشتهاردى، قم، ناصر، 1369. 29. حضرت زهرا علیهاالسلام گاه با فرزندان خود درد دل مى‏كرد و مى‏فرمود:« كجا رفت آن كسى كه شما را دوست مى‏داشت؟ كجا رفت آن كس كه براى شما از همه مهربان‏تر بود؟ دیگر او نیست تا از در وارد شود. دیگر او نیست تا شما را بر شانه خود سوار كند.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 181 / ذبیح‏اللّه محلاتى، پیشین، ج 1، ص 245.) 30. ر. ك: شهیدمحمّدباقر صدر، فدك در تاریخ، ترجمه محمود عابدى، تهران، روزبه، 1360 و نیز ر. ك: ناصر مكارم شیرازى، حضرت زهرا علیهاالسلام و ماجراى غم‏انگیز فدك، مشهد، انجمن محبّان فاطمه، 1365، ص 18. 31. میرزا محمدتقى سپهر، ناسخ التواریخ، چ دوم، تهران، اسلامیه، 1363، ج 1، ص 144 و نیز ر. ك: سیدجمال‏الدین دین‏پرور، فاطمه بر كرسى رهبرى، تهران، روزبه، 1355، خطبه حضرت در مسجد خطاب به ابوبكر. 32. آواى كوثر؛ خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1376، ص 49. 33. همان، ص 56 و 57 و نیز ر. ك: سیدعزالدین حسینى زنجانى، شرح خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام ، چ سوم، تهران، امیركبیر، 1365. 34. علاءالدین هندى، كنزالعمّال، ج 3، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409 ق، ص 20 / جلال‏الدین عبدالرحمن سیوطى، تاریخ الخلفاء، تحقیق محیى‏الدین عبدالحمید، تهران، الحوراء، 1382، ص 68 و نیز ر. ك: سیدجعفر شهیدى. زندگانى تأثیرانگیز فاطمه دختر محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، تهران، حافظ، بى‏تا. 35. ابن قتیبه دینورى، پیشین، ج 1، ص 12 / ابن ابى الحدید، پیشین، ج 2، ص 5. 36. حضرت زهرا علیهاالسلام پس از خطابه غرّاى خود در مسجد و دفاع از فدك و استیضاح خلیفه وقت، رسما به ابوبكر اعلام كرد: «اگر فدكم را پس ندهى تا زنده هستم با تو صحبت نمى‏كنم.» به همین دلیل، هر جا به ابوبكر برخورد مى‏كرد، صورتش را برمى‏گردانید و با او حرف نمى‏زد. (على ابن عیسى الاربلى، پیشین، ج 2، ص 103 / محمّد بن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، ج 8، ص 26 و 210 / جلال‏الدین سیوطى، پیشین، ص 67 / و نیز ر. ك: حسن سعید، پیام فاطمه علیهاالسلام ، تهران، مدرسه چهل ستون، 1350، ص 35.) 37. حسن سعید، پیشین، ص 54 / محمّد دشتى، تحلیل و بررسى حوادث ناگوار زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام ، قم، نشر امام على علیه‏السلام ، 1378، ص 150 ـ 170. 38. دو تن از علماى اهل سنّت نیز به این مسئله اشاره كرده‏اند. (ابوالحسن مسلم قشیرى نیشابورى، صحیح مسلم، تحقیق موسى شاهین لاشین و احمد عمر هاشم، ج 4، بیروت، مؤسسه عزّالدین، 1407 ق، ص 125.) در صحیح بخارى، ج 4، ص 63 آمده است: «عده‏اى از عایشه نقل كرده‏اند فاطمه علیهاالسلام بر ابابكر غضب كرد و با او سخن نگفت و همچنان بر این حال بود تا از دنیا رفت.» 39. خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام در هنگام عیادت زنان مهاجر و انصار از ایشان، ر. ك: على ابن عیسى الاربلى، پیشین، ج 2، ص 18 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 158 / محمّد دشتى، پیشین، ص 178 / محمّد بن جریر طبرى، پیشین، ص 39 / ابن شهر آشوب، همان، ج 2، ص 205 / ابن ابى‏الحدید،همان،ج65،ص20. 40. حضرت زهرا علیهاالسلام وصیت كرد: مرا شبانه، در آن هنگام كه دیده‏ها همگى به خواب رفته‏اند، دفن كن و حضرت على علیه‏السلام نیز چنین كرد. (محمد بن اسماعیل بخارى، پیشین، ج 5، ص 139 / محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 183 و ص 214 / قاضى نوراللّه شوشترى، پیشین، ج 10، ص 453.) 41. از حضرت على علیه‏السلام سؤال شد كه علت دفن حضرت فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در شب چیست؟ ایشان فرمودند: «او از مردمانى (ملتى) خشمگین بود و كراهت داشت بر جنازه‏اش حاضر شوند و حرام است بر دوستان آنان و دشمنان فاطمه علیهاالسلام كه بر فرزندان آن حضرت نماز گزارند.» (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، باب 37، ص 209.) 42. امام خمینى رحمه‏الله ، پیشین، ص 99. 43. همان، ص 91. 44. همان، ص 38. 45. جزوه «میلاد كوثر فاطمه زهرا علیهاالسلام »، تهران، دفتر امور خواهران سازمان تبلیغات‏اسلامى‏استان تهران،ص12. 46. الدستور، چاپ انگلستان، 1/4/1985 م. 47. نیویورك تایمز، چاپ آمریكا، 12/5/1996 م. 48. میدل ایست تامیز، چاپ قبرس، 12/11/1983 م. منبع: ماهنامه بانوان شیعه، شماره 4
جمعه 22/9/1387 - 20:18
دعا و زیارت
زهرا (سلام الله علیها) در نگاه خورشید بررسى كامل سخنانى كه رسول مكرم اسلام(ص) به مناسبتهاى مختلف در باره صدیقه كبرا علیها السلام فرموده است فرصتى ویژه مى‏طلبد كه این مقام را گنجایش آن نیست. ما در این مبحث‏به منظور تبرك به كلام نورانى نبوى به چند مورد اشاره‏مى‏كنیم. 1- فاطمه پاره تن من است. رسول خدا(ص) فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را خشمگین كند مرا خشمگین نموده است. (1) و فرمود: هر آنچه او را اندوهگین كند، مرا هم اندوهگین مى‏كند. هر آن‏چه او را بیازارد ... و خسته كند، مرا نیز آزرده مى‏سازد. هر چه او را شادمان كند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا هم افسرده مى‏نماید. (2) برخى از اهل تسنن به این حدیث استدلال كرده‏اند كه هر كس به فاطمه زهرا بد بگوید كافر مى‏شود. (3) 2- غضب فاطمه غضب خداست. فرمود: اى فاطمه، خداوند به خاطر غضب تو غضب مى‏كند و به خاطر رضاى تو خشنود مى‏شود. (4) 3- فاطمه سرور زنان جهان است، و سرور زنان با ایمان است. (7) زمانى نیز فرمود: ... این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد كه فاطمه سرور زنان بهشت است. (8) 4- فاطمه قبل از همه وارد بهشت مى‏شود. فرمود: اولین كسى كه وارد بهشت مى‏شود، فاطمه دختر محمد(س) است. (9) 5- فاطمه(س) روز قیامت هم منزل پیامبر اكرم(ص) است. فرمود: من و على و فاطمه و حسن و حسین روز قیامت در زیر بارگاه عرش خواهیم بود. (10) امیرالمؤمنین(ع) روایت كرده است كه شبى پیامبر اكرم(ص) در خانه ما خوابید. نیمه‏شب حسن آب خواست و حضرت برخاسته، كاسه‏اى آب از مشك برگرفت تا به او بنوشاند. در این میان حسین دست‏به كاسه آب برد، پیامبر او را باز داشت و آب را به حسن داد. فاطمه(س) عرض كرد: اى رسول خدا! مثل اینكه حسن را بیشتر دوست مى‏دارى! فرمود: نه، ولى او قبل از حسین آب خواست. آنگاه فرمود: اى فاطمه، من و تو و این دو و اینكه در خواب است [على(ع)] همه در روز قیامت در یك جا خواهیم بود. (11) و فرمود: در بهشت درجه‏اى است كه «وسیله‏» نام دارد. هنگامى كه دعا مى‏كنید، از خدا براى من آن درجه را بخواهید. گفتند: اى رسول خدا، چه كسى با تو در آنجا ساكن خواهد بود؟ فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین. (12) 6- نسل فاطمه(س) بر آتش حرام است. فرمود: فاطمه پاكدامن است، پس خدا نسل او را بر آتش حرام كرده است. (13) و فرمود: خدا تو و فرزندانت را عذاب نخواهد كرد. (14) 7- فاطمه(س) میوه وجود پیامبر است. فرمود: من درختى از بهشتم و فاطمه میوه اوست. (15) 8- فاطمه پاره‏اى از وجود پیامبر است. فرمود: فاطمه از وجود من است. هر چه او را خوشحال كند مرا خوشحال مى‏سازد و هر چه او را غمگین سازد، مرا غمگین مى‏كند. (16) 9- دوستداران فاطمه در بهشتند. فرمود: اى سلمان، هر كس فاطمه را دوست‏بدارد در بهشت است و هر كس با فاطمه دشمنى ورزد در جهنم است. اى سلمان، دوستدارى فاطمه، در یكصد جایگاه به كار مى‏آید كه راحت‏ترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است. هر كس دخترم از او راضى باشد من از او راضى هستم و هر كس من از او راضى باشم خدا از او راضى است و هر كس كه فاطمه بر او غضب كند خدا بر او غضب مى‏كند. (17) 10- فاطمه(س) مظهر نیكى است. فرمود: اگر حسن و نیكى همچون پیكرى نمایان مى‏گردید همانا سیماى فاطمه مى‏شد. بلكه فاطمه بزرگتر از آن است. (18) 11- فاطمه(س) روح پیامبر است. فرمود: دخترم فاطمه سرور اولین و آخرین زنان جهان است. او پاره تن من، نور چشم و میوه دل من و روح من است. او حوریه آدمى نسب است. هرگاه در محراب مقابل پروردگارش مى‏ایستد نورش براى فرشتگان آسمان مى‏درخشد آنچنان كه نور ستارگان براى اهل زمین. و خداى عز و جل به فرشتگان مى‏گوید: اى فرشتگان من، به بنده‏ام فاطمه بنگرید كه چگونه در مقابل من ایستاده و اعضاى بدنش از خوف من مى‏لرزد. بنگرید چگونه قلبش متوجه من است. شما را شاهد مى‏گیرم كه او و پیروانش را از آتش ایمن كردم ... آنگاه همان‏طور كه مریم را صدا زد او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: اى فاطمه، خدا تو را برگزیده و تطهیر كرده و بر زنان جهان برترى بخشیده است ... (19) 12- فاطمه(س) مادر (دلسوز) پدرش است. پیامبر اكرم(ص) او را به این كنیه افتخار بخشید و او در مدینه به این كنیه مشهور بود. (20) در تفسیر این كنیه گفته‏اند منظور از پدر شان رسالت پیامبر(ص) است. بنابراین فاطمه مادر اسلام و مسلمین است. یعنى همان‏طور كه اطفال در شداید و گرفتاریها به مادر خویش پناه مى‏برند و مادر مرجع و محور آنهاست فاطمه زهرا(س) پناهگاه پیروان اسلام در شداید و گرفتاریهاست. و هنگامى كه حق و باطل با هم مشتبه شوند جویندگان حق، راه راست و حق را از او مى‏جویند. بحقیقت فاطمه میزان است. همراه او بودن با خدا بودن است و پیروى از او پیمودن راه مستقیم است و جدایى از او جدایى از خدا و حقیقت اسلام. رفتار پیامبر(ص) نسبت‏به زهرا(س) زهرا(س) در نظر پیامبر عظیم‏الشان‏9 از جایگاهى بلند برخوردار بود و نمى‏توان براى منزلت و قرب فاطمه نزد رسول خدا(ص) حدى تعیین كرد. صحیح‏تر آن‏كه بگوییم زبان و قلم را آنچنان قدرتى برخوردار نیست كه بتواند از عهده این كار برآید. در یك سخن باید گفت: «در پهناورترین مكان قلب پدر خویش رسول خدا(ص) جاى داشته و در كشور وجود پیامبر اكرم(ص) بهترین موقعیت از آن وى بود.» (21) اولیاى خدا از بالاترین درجات صفات انسانى برخوردار بوده‏اند و هر صفت‏به صورت كامل در ایشان موجود بوده است. یكى از آن صفات عاطفه و مهرورزى است. شاید كسانى تصور كنند كه مهر ورزیدن به اعضاى خانواده نوعى وابستگى است و اولیاى خدا كه از هر گونه وابستگى به غیر خدا منزه‏اند، از این علاقه نیز مبرا و نسبت‏به اعضاى خانواده خویش داراى گونه‏اى بى‏تفاوتى مى‏باشند. ولى این، سخنى ناصواب و فكرى خطاست. چه اینكه در این صورت آن بزرگواران از داشتن یكى از ویژگیهاى مهم انسانى بى‏بهره مى‏باشند. دیگر اینكه گذشتن از اعضاى خانواده چون فرزند و برادر در راه خدا براى ایشان هیچ مزیتى نمى‏باشد. زیرا از چیزى گذشته‏اند كه هیچ علاقه‏اى به آن ندارند. اگر بپذیریم كه پیامبران نسبت‏به فرزندان خویش عاطفه پدرى نداشته‏اندباید تمام تمجیدى كه از حضرت ابراهیم(ع) به خاطر ذبح فرزندش مى‏شود لغو و بى‏حساب باشد. بنابراین، اولیاء الهى نه تنها داراى عاطفه و مهر بوده‏اند بلكه عالیترین درجات آن را در وجود خویش داشته‏اند. آنچه در این زمینه اولیاء خدا را از سایر مردم ممتاز مى‏سازد آن است كه عاطفه خویش را محور انتخاب قرار نمى‏دهند. ایشان در مقام بندگى مى‏توانند شدیدترین درجه عاطفه را نادیده انگاشته، فرزندى دلبند یا برادرى عزیز را در راه خدا تقدیم كنند. آنچنان كه حضرت ابراهیم(ع) بر آن مى‏شود كه با دست‏خود فرزندش را سر ببرد و حضرت سیدالشهداء در كمتر از یك روز همه عزیزان خود را در پاى معبود قربان مى‏كند. آنان مى‏توانند كسى از اعضاى خانواده خویش را از خود برانند و از وجود او چشم پوشند، مانند حضرت نوح(ع) كه از فرزند ناشایست‏خویش چشم پوشید. از طرف دیگر اگر فرزندى آنچنان كه شایسته مقام بندگى است‏خود را با معیارهاى الهى تطبیق دهد عاطفه پدرى به مهر الهى آمیخته مى‏شود و اسطوره مى‏آفریند. گریه‏هاى یعقوب پیامبر در طول سالیان متمادى و تا سر حد كورى تنها برگرفته از عاطفه پدرى براى از دست دادن فرزند نبود بلكه چون وى پسرى را از دست داده بود كه تا افق وجود پدر بالا آمده و شانه به شانه او مسیر تكامل انسانى را طى كرده بود. یعقوب یوسف را مى‏طلبید چون تنها یوسف او را مى‏فهمید و بوى آشنا را از وى استشمام مى‏كرد. همان بویى كه چون از پیراهن یوسف متصاعد شد از دروازه مصر كلبه احزان پدر را در كنعان معطر كرد. با توجه به این مقدمه به ذكر پاره‏اى از اظهار علاقه‏هاى وجود مقدس نبوى نسبت‏به دخت گرانقدرش مى‏پردازیم. 1- كوتاهترین زمان دورى پیامبر عظیم‏الشان اسلام هنگامى كه آهنگ سفر داشت‏با فاطمه(س) بعد از همه وداع مى‏كرد و هنگام مراجعت، با او قبل از همه ملاقات مى‏كرد. (22) 2- بوسه و احترام عایشه روایت مى‏كند: هنگامى كه فاطمه(س) داخل مى‏شد پدرش بر مى‏خاست، او را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند. همچنین او مى‏گوید: روزى پیامبر گلوى فاطمه را بوسید، عرض كردم: اى رسول خدا، كارى كردید كه پیشتر انجام نمى‏دادید! حضرت فرمود: اى عایشه، وقتى مشتاق بهشت مى‏شوم گلوى فاطمه را مى‏بوسم. (23) 3- سلام پیاپى تا مدتها پس از نزول آیه تطهیر هنگامى كه پیامبر(ص) براى نمازهاى پنجگانه از منزل خارج مى‏شد نخست‏به در خانه فاطمه(س) مى‏رفت، دستانش را به دو طرف در مى‏گرفت و با صداى بلند مى‏فرمود: سلام بر شما، اى اهل بیت! (24) 4- دلسوزى بر فاطمه(س) در روایات زیادى وارد شده كه آن حضرت با مشاهده سختى حال دختر عزیزش به شدت مى‏گریست. آرى، پیامبر مكرم اسلام(ص) عمیق‏ترین احساسات پدرانه خویش را نثار فاطمه(س) مى‏نمود و این برخوردها ناشى از احساسات و عواطف محض نبوده است وگرنه مى‏بایست‏با دختران دیگر خویش هم به همین شیوه برخورد مى‏كرد. از همین‏رو درمى‏یابیم كه این شدت علاقه ناشى از اوج كمال فاطمه(س) و محبوبیت او نزد خداست. در حقیقت پیامبر(ص) در این همه اظهار علاقه از خداوند متعال متابعت مى‏كرده است. گویى پیامبر(ص) وظیفه دارد موضع قرآن را در این زمینه تفسیر كند و مردم زمان خویش را به این موضع‏گیرى آشنا نماید. موضع قرآن نسبت‏به فاطمه(س) و خانواده او آیات زیادى چون آیه تطهیر، مباهله، هل اتى و قربى در شان صدیقه كبرى علیها السلام و خانواده‏اش نازل شده و مفسران تمام مذاهب اسلامى به آن اذعان دارند ما از همه به توضیح مختصرى از آیه مودت اكتفا مى‏كنیم. قرآن كریم مى‏فرماید: «قل لا اسئلكم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» (25) «اى رسول گرامى! به مردم بگو من در مقابل رسالت‏خویش از شما مزدى نخواهم جز آنكه به خویشاوندان من مودت ورزید.» مودت عبارت از محبت‏شدید و علاقه‏اى است كه قلب انسان را فرا گرفته باشد. به عبارت دیگر مودت مرز بین دوست داشتن و عشق ورزیدن است. در این آیه شریف مودت اهل بیت‏به عنوان مزد رسالت پیامبر اسلام تعیین شده و مفاد آیه این است كه اگر كسى به خاندان پیامبر كه مورد نظر این آیه هستند، مودت نورزد نسبت‏به نبى مكرم اسلام جفا روا داشته و حق او را ادا نكرده است. زمخشرى در كشاف روایت كرده است: وقتى این آیه نازل شد گفتند: اى رسول خدا، خویشان تو كه مودتشان بر ما واجب شده كیانند؟ آن حضرت فرمود: على، فاطمه و دو پسر ایشان. (26) در آیه دیگرى مى‏فرماید: «ما سئلتكم من اجر فهو لكم‏» (27) «من هر مزدى از شما بخواهم براى خود شماست.» از این آیه كریمه به دست مى‏آید كه از مودت خویشان رسول اكرم(ص) كه در آیه قبل به عنوان مزد رسالت آن حضرت واجب شده نفعى عاید پیامبر(ص) نمى‏شود. بعلاوه رسالت و نبوت چیزى نیست كه انسان بتواند مزدى شایسته و لایق براى آن تقدیم كند. و به همین علت قرآن كریم از پیامبران نقل مى‏كند كه همگى به پیروان خویش مى‏فرمودند: ما مزدى از شما نمى‏خواهیم. پاداش ما فقط با خداست. (28) چگونه نفع مودت عاید خود ما مى‏شود؟ در آیه‏اى دیگر به بیان این چگونگى پرداخته، مى‏فرماید: «قل لا اسئلكم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الى ربه سبیلا» (29) «بگو من مزد از كسى نمى‏خواهم مگر (همین كه) كسانى بخواهند راهى به سوى پروردگار خویش بیابند.» در واقع مودت اهل بیت كه همان مزد رسالت است راه عبودیت‏خداست. ایشان محور توحید، و خانه‏هایشان مدارس تربیت‏بندگانى است كه مشتاق عمل به دین خالص پیامبرند. زمخشرى در كشاف مى‏نویسد: این كلام مانند گفتار كسى است كه از روى دلسوزى تلاش كرده و براى تو مالى به دست آورده است. آنگاه به تو مى‏گوید من از تو هیچ پاداشى نمى‏خواهم جز اینكه در حفظ این مال بكوشى و آن را از دست ندهى. حال اگر تو آن مال را براى خودت حفظ كردى در حقیقت پاداشى به او نداده‏اى ولى او این حقیقت را به اسم ثواب و پاداش از تو تقاضا كرده است و به این ترتیب دو مطلب را به او فهمانده است: 1- اینكه او به هیچ وجه طمع پاداش ندارد. 2- اینكه او نسبت‏به تو بسیار مهربان است و اگر تو مال را براى خودت حفظ كنى او همین را به عنوان پاداش از تو مى‏پذیرد. آنگاه اضافه مى‏كند: به جان خودم، رسول خدا(ص) نسبت‏به قوم خود و مردمى كه براى هدایتشان مبعوث شد بیش از این دلسوز و مهربان بود. (30) پى‏نوشتها: 1-خصائص نسائى، ص 35 و كنزالعمال، ج‏6، ص 220. 2- فضائل الخمسة، ج‏3، ص 5-15. 3- كتاب فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج‏3، ص 151 مجموعه‏اى است مشتمل بر فضایل و مناقب نبى مكرم اسلام(ص)، على(ع)، فاطمه(س) و امام حسن و امام حسین كه به همت‏سید مرتضى حسینى فیروزآبادى (از علماى معاصر شیعه) از كتب معتبر علماى اهل تسنن جمع‏آورى شده است. 4- ذخائر العقبى، ص‏39 و میزان الاعتدال ذهبى، ج 2، ص 72. 5- كنزالعمال. ج‏7، ص 111. 6- فضائل الخمسة، ج‏3، ص‏137. 7- همان، ص‏146. 8- صحیح ترمذى، ج 2، ص‏306. 9- مستدرك الصحیحین، ج 2، ص 152. 10- معجم هیثمى، ج‏9، ص 184. 11- اسد الغابة، ج 5، ص‏269. 12- كنزالعمال، ج‏7، ص 102. 13- اسد الغابة، ج 5، ص 510. 14- كنزالعمال، ج‏6، ص‏219. 15- فرائد السمطین، ج 2، ص 30. 16- همان، ص 45. 17- همان، ص‏67. 18- همان، ص 68. 19- همان، ص 35. 20- اسد الغابة، ج 5، ص 520 و الاستیعاب، ج 2، ص 752. 21- فاطمة زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه دكتر حسین فریدونى، ص‏227. 22- مستدرك الصحیحین، ج 1، ص 498 و ج‏3، ص‏6-155. 23- صحیح ترمذى، ج 2، ص‏319. 34- فرائد السمطین، ج 2، ص 50 و 61. 25- سوره شورى، ایه‏23. 26- تفسیر كشاف، ج 4، ص‏219. 27- سوره سبا، آیه‏47. 28- براى نمونه: سوره شعرا، آیات‏109-127، 145، 164 و 180. 29- سوره فرقان، آیه‏57. 30- تفسیر كشاف، ج‏3، ص 288. منبع: نشریه فرهنگ كوثر ، شماره ۸
جمعه 22/9/1387 - 20:17
دعا و زیارت
حضرت زهرا (علیها‏السلام) همراز جبرئیل من راجع به حضرت صدیقه علیها‏السلام خودم را قاصر می‏دانم ذكرى بكنم فقط اكتفا می‏كنم به یك روایت كه در كافى شریف است و با سند معتبر نقل شده است؛ و آن روایت این است كه حضرت صادق علیه‏السلام می‏فرماید: "فاطمه علیها‏السلام بعد از پدرش هفتاد و پنج روز زنده بودند، در این دنیا بودند و حزن و شدّت بر ایشان غلبه داشت؛ و جبرئیل امین می‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‏كرد و مسایلى از آینده نقل می‏كرد." ظاهر روایت این است كه در این هفتاد و پنج روز مراوده‏اى بوده است؛ یعنى رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است... البته آن وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم.... در هر صورت، من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلى كه براى حضرت زهرا ذكر كرده‏اند: ـ با این كه آنها هم فضایل بزرگى است ـ این فضیلت را من بالاتر از همه می‏دانم كه براى غیر انبیا: آن هم نه همه انبیا، براى طبقه بالاى انبیا و بعضى اولیایى كه در رتبه آنهاست، براى كسى دیگر حاصل نشده. امام خمینى قدس‏سره عاشق خدا بود و شیداى حقّ. دلداده رسالت بود و جرعه نوش كوثر ولایت. یاد و نام مادرش زهراى اطهر برایش دل انگیز بود و شورآفرین. تقدیر نیز این دوستدارى و جذبه ولایى را زیبا و نیك به هم پیوند داد و میلاد فرزند را قرین تجلّی نور فاطمى در بیستم جمادى الثانى قرار داد. كتاب "مصباح الهدایة الى الخلافة والولایة"، پرتوى از شیدایى و مهر ولایى اوست و سخنان فوق جلوه شكوهمندى از مهر و معرفت مقام فاطمى. امام قدس‏سره با نقل روایتى معتبر از اصول كافى به عظمت معنوى فاطمه علیها‏السلام ـ كه همان محدّثه بودن است ـ اشاره می‏كند و آن را مهمترین فضیلت بانوى نمونه اسلام می‏شمارد. فضیلتى كه جز براى طبقه اول انبیاء براى دیگرى حاصل نشده است. گفتگو با جبرئیل به مدّت هفتاد و پنج روز و سخن گفتن با فرشتگان كه به خاطر مكرمت و عظمت فاطمى به حضورش می‏شتافتند. امام صادق علیه‏السلام در پاسخ فردى كه می‏پرسد: محدّث چیست؟ می‏فرماید: "یأتیه ملك فینكت فى قلبه كیت و كیت". محدّث كسى است كه فرشته به سویش می‏آید و به قلب او لطایف و نكات آسمانى را یاد آور می‏شود.(2) امام باقر علیه‏السلام می‏فرماید: محدّث كسى است كه فرشته را نمی‏بیند؛ اما سخن او را در بیدارى می‏شنود.(3) وجود فردى كه محدَّث و گوش فرادهنده به حدیث فرشتگان باشد، مورد اتفاق تمامى دانشمندان شیعه و سنّى است و از اختصاصات شیعه شمرده نمی‏شود. مرحوم علاّمه امینى در بحث "المحدّث فى الاسلام" نصوص فراوانى از اهل سنّت ذكر می‏كند كه وجود محدّث را پذیرفته‏اند و بر افرادى تطبیق كرده‏اند.(4) البته شیعه موارد تطبیقى آن را قبول نكرده، مصادیق و جلوه‏هاى آن را در عترت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و ائمه معصومین علیهم‏السلام می‏داند؛ ولى متون مزبور بیانگر این است كه شیعه در مسأله وجود محدّث در اسلام تنها نیست و دیگر فرق اسلامى نیز آن را پذیرفته‏اند. از طرفی، پذیرفتن وجود انسانهایى مورد خطاب فرشتگان به معناى نبوّت و پیامبرى نیست. حمران ابن اعین می‏گوید: امام باقر علیه‏السلام به من فرمود كه على علیه‏السلام محدث بود. من آن را براى یاران خویش نقل كردم. آنان پرسیدند: چه كسى با او گفتگو می‏كرد؟ پاسخى نداشتم. به سوى امام باقر علیه‏السلام برگشتم و پرسش را به وى عرضه داشتم. شیعه در مسأله وجود محدّث در اسلام تنها نیست و دیگر فرق اسلامى نیز آن را پذیرفته‏اند. از طرفی، پذیرفتن وجود انسانهایى مورد خطاب فرشتگان به معناى نبوّت و پیامبری نیست. حضرت فرمود: فرشته با او سخن می‏گفت. گفتم: منظورتان این است كه پیامبر بود؟ حضرت دست خود را حركت داد و فرمود: خیر، آنان همانند كسانی‏اند كه همراه حضرت سلیمان و حضرت موسى بودند و یا مثل ذوالقرنین شمرده می‏شوند.(5) امام صادق علیه‏السلام نیز در پاسخ به این پرسش می‏فرماید: خیر، پیامبر نیستند. آنها از علمایند، همانند ذوالقرنین در علم خویش.(6) در اصول كافی، در باب فرق بین رسول و نبى و محدّث، نیز به این مطلب تصریح شده است. امام باقر و امام صادق علیهما‏السلام پس از بیان اینكه امام "محدَّث" و مورد گفتگو و خطاب فرشتگان است، می‏فرماید: "لقد ختم اللّه‏ بكتابكم و ختم بنبیّكم الانبیاء." با قرآن كتابهاى آسمانى پایان یافت و با حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله پیامبرى به آخر رسید.(7) بدین ترتیب، "محدّث" هرگز به معناى نبوّت و پیامبرى نیست. دراین راستا امام خمینى قدس‏سره می‏فرماید: البته آن وحى به معناى آوردن احكام، تمام شد به رفتن رسول اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله . درباره حضرت صدّیقه در روایات، دو جهت گفتگو مطرح شده است: یكى گفتگو با فرشتگان و دیگری حضور جبرئیل نزد آن حضرت. حضرت امام صادق علیه‏السلام می‏فرماید: "فاطمةُ بنت رسول اللّه‏ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله كانت محدّثة و لم تكن نبیّة" فاطمه دختر رسول خدا، محدّثه بود نه پیامبر. سپس در ادامه توضیح می‏دهد كه فاطمه را از این جهت محدّثه نامیده‏اند كه فرشتگان از آسمان بر او نازل می‏شدند و همان گونه كه با مریم دختر عمران گفتگو داشتند، با او چنین سخن می‏گفتند: "یافاطمه، خداى متعال تو را پاك گردانید و از میان تمام زنان عالم برگزید." شبى حضرت صدّیقه علیها‏السلام به فرشتگان فرمود: آیا آن زن كه از جمیع زنان عالم برتر است، مریم دختر عمران نیست؟ جواب دادند: نه، مریم فقط سیّده زنان عالم در زمان خویش بود؛ ولى خداى تعالى تو را بزرگ بانوان جهان در تمام زمانها از اوّلین و آخرین قرار داده است.(8) روایتی كه امام خمینى از آن یاد كرده، چنین است: "انّ فاطمة مكثت بعد رسول اللّه‏ خمسةً و سبعین یوماً و قدكان دخلها حزنٌ شدید علی ابیها و كان جبریلُ یأتیها فَیُحْسِنُ عزاها على أبیها و یُطیّب نفسها و یُخبرها عن ابیها و مَكانِهِ و یُخبرها بما یكون بعدها فى ذُرّیّتها و كان علیٌّ یَكْتُبُ ذالك فهذا مُصحفُ فاطمة." فاطمه بعد از رحلت پیامبر اكرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله بیش از هفتاد و پنج روز زنده نماند. داغ پدر اندوهى سخت بر قلبش وارد ساخته بود؛ به این جهت جبرئیل پی‏در پى به حضورش می‏آمد و او را در عزاى پدر تسلیت می‏گفت. خاطر غمین زهرا را تسلّى می‏بخشید و از مقام و منزلت پدرش و حوادثى كه بعد از رحلت او بر فرزندانش وارد می‏گردید، خبر می‏داد. امیرمؤمنان علیه‏السلام آنچه جبرئیل می‏گفت به رشته تحریر در می‏آورد. مجموع این سخنان "مصحف فاطمه" را شكل می‏دهد.(9) این جهت نیز به شأن و منزلت نبوّت ارتباط ندارد؛ زیرا در قرآن كریم از حضرت مریم و سخن گفتن جبرئیل با او یاد می‏كند. با اینكه آن حضرت، پیامبر نبود. امام خمینى در این زمینه می‏نویسد: در قرآن كریم آیاتى هست كه دلالت می‏كند بر آنكه اشخاصى كه پیغمبر نبودند، ملائكه؛ بلكه جبرئیل را دیدند و با او سخن گفتند. ما نمونه‏اى از آن را اینجا یاد می‏كنیم: "و اذ قالتِ الملائكة یا مریمُ انّ اللّه‏ اصطفیكِ و طهّركِ وَاصطفیكِ على نساء العالمین"(سوره آل عمران، آیه 42) یعنی چون ملائكه گفتند به مریم كه خدا تو را برگزیده و پاكیزه كرده و فضیلت داد بر زنهاى جهان، پس از آن خداى تعالى حكایت مریم را نقل می‏كند از "آیه 44" بسیارى از حالات عیسى مسیح و معجزات او را ملائكه براى مریم نقل می‏كنند و از غیب به او اخبار می‏دهند؛ و در سوره مریم (آیه 17) می‏گوید: "فارسلناالیها روحنافتمثّل لها بشراً سویّاً"؛ و قضیّه مراوده ملائكه و جبرئیل با مریم در بسیارى از آیات قرآن مذكور است و خبرهایى كه از غیب به او دادند، خداوند نقل می‏كند.(10) آمدن جبرئیل نزد حضرت صدّیقه از عظمت و تعالى روحى و اوج معنوى آن بزرگوار حكایت می‏كند؛ زیرا درباره كیفیّت ایجاد رابطه جبرئیل و فرشتگان با انسان دو نظریّه است. نظریه‏اى كه فلاسفه برآن تأكید دارند، این است كه می‏گویند: انسان تا در طبیعت و مادهّ است، در حجاب است و نمی‏تواند به ملأ اعلى دست یابد. همین كه خود را از معاصى و لذّات و تعلّقات نفسانى آزاد ساخت، نور معرفت و ایمان به خدا و ملكوت اعلی در قلبش تجلّى می‏كند. این نور در بالاترین مرتبه خویش همان جوهر قدسى است كه در اصطلاح فلاسفه عقل فعّال و در زبان شریعت نبوى روح قدسى نامیده می‏شود. با ظهور این نور، آنچه در آسمانها و زمینهاست برایش روشن می‏گردد. و حقایق اشیا را می‏بیند، همان گونه كه نور مادّى را در صورتى كه حجاب نباشد، مشاهده می‏كند. در این زمینه به آیاتى نیز استشهاد شده است؛ براى تا ظرفیت معنوى و تناسب روحى كامل بین ولیّ الهى و فرشته نباشد، این نزول ممكن نخواهد شد. نمونه خداوند می‏فرماید: "و طبع على قلوبهم فهم لایفقهون"(11) بر دلهاى آنها مهر زده شده، پس آنان چیزى نمی‏فهمند. "بل ران على قلوبهم ماكانوا یكسبون" گناهانی كه انجام دادند بر دلهاى آنان غلبه كرده است.(12) پس از آنكه فرد از این حجابها دور شد، باطن او معراج معنوى خویش را آغاز می‏كند؛ سرّ ملكوت بر او آشكار شده، آیات بزرگ خداوند را مشاهده می‏كند. چنانكه خداوند می‏فرماید: "لقد رأى من آیات ربّه الكبری"(13) سپس همین روح قدسى در روح بشرى و دنیایی‏اش تأثیر می‏نهد. و حقایقى كه شهود كرده، در حواس ظاهرى مانند بینایى و شنوایى متمثّل و آشكار می‏سازد. بدین ترتیب، شخص حقایق ملكوتى را، كه در آن عالم حقیقى خارجى و مشخص است، به صورت محسوس مشاهده می‏كند.(14) بر اساس این نظریّه، تكامل و عروج معنوى و روحى انسان سبب ارتباط با حقایق ملكوت می‏شود. نظریّه دوم این است كه روح ولیّ یا پیامبر سبب نزول فرشتگان نیست، بلكه خداوند فرشته را مأمور می‏كند در پیشگاه ولیّ خدا قرار بگیرد و مسایل را بازگوید. ظواهر ادّله نیز بر درستى این نظر گواهى می‏دهد. بر اساس این نظریه، تا ظرفیت معنوى و تناسب روحی كامل بین ولیّ الهى و فرشته نباشد، این نزول ممكن نخواهد شد. قرآن كریم در این زمینه می‏فرماید: "اللّه‏ اعلم حیث یجعل رسالته" خداوند آگاه‏تر است كه پیامبرى و رسالت خویش را در كدامین جایگاه قرار دهد.(15) در شأن نزول این آیه می‏خوانیم كه: ولید ابن مغیره می‏گفت: چون ثروتمند هستم و سنّ بیشترى دارم، باید بر من وحى نازل شود. خداوند متعال می‏فرماید: شایستگی‏ها را خداوند می‏داند. براى این در آیه دیگر صبر و یقین را عامل وصول به مقام امامت معرفى می‏نماید و می‏فرماید: "و جعلنامنهم ائمّةً یهدون بامرنالمّا صبروا و كانوا بآیاتنایوقنون" از آنان پیشوایانى قرار دادیم كه به فرمان ما هدایت می‏كنند؛ و این بدان سبب است كه آنان صبر پیشه كردند و به آیات ما یقین داشتند.(16) امام خمینى قدس‏سره در این زمینه می‏فرماید: مسأله آمدن جبرئیل براى كسى یك مسأله ساده نیست. خیال نشود كه جبرئیل براى هركسى می‏آید و امكان دارد بیاید. این یك تناسب لازم است بین روح آن كسى كه جبرئیل می‏خواهد بیاید و مقام جبرئیل كه روح اعظم است. چه ما قایل بشویم به این كه قضیّه تنزیل، تنزّل جبرئیل، به واسطه روح اعظم خود این ولیّ است یا پیغمبر است، او تنزیل می‏دهد او را و وارد می‏كند تا مرتبه پایین یا بگوییم كه خیر، حقّ تعالى او را مأمور می‏كند كه برو و این مسایل را بگو. چه آن قسم بگوییم كه بعض اهل نظر می‏گویند. و چه این قسم بگوییم كه بعض اهل ظاهر می‏گویند تا تناسب ما بین روح این كسى كه جبرئیل می‏آید پیش او و بین جبرئیل كه روح اعظم است نباشد امكان ندارد این معنا... . این فضیلت را من بالاتر از همه می‏دانم كه براى غیر انبیا علیهم‏السلام آن هم نه همه انبیا براى طبقه بالاى انبیا علیهم‏السلام و بعض از اولیایى كه در رتبه آنها هست، براى كسى دیگر حاصل نشده.(17) امید آنكه پرتوى از فیض كوثر قرآن صدیقه طاهره، دل و جانمان را روشن سازد و با شناخت هرچه بیشتر آن بانو، گلواژه‏هاى تقوا و ایمان را در اجتماع خویش متجلّى سازیم. پاورقیها: 1 ـ تبیان، ش 8، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ص 42 و 43. 2 ـ بحارالانوار، ج 22، ص 327. 3 ـ اصول كافی، ج 1، ص 176. 4 ـ الغدیر، ج 5، ص 42. 5 ـ اصول كافی، ج 1، ص 271. 6 ـ الغدیر، ج 5، ص 49. 7 ـ الكافی، ج 1، ص 177. 8 ـ تبیان، ش 8،جایگاه‏زن‏دراندیشه‏امام‏خمینی،ص 42 ؛ بحارالانوار، ج 43، ص 78 و 79. 9 ـ اصول كافی، ج 1، ص 241. 10 ـ تبیان، ش 8، ص 50. 11 ـ توبه، آیه 78. 12 ـ مطفّفین، آیه 14. 13 ـ نجم، آیه 18. 15 ـ انعام، آیه 124. 16 ـ سجده، آیه 34. 17 ـ تبیان، ش 8، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی، ص 42 و 43. منبع: نشریه فرهنگ كوثر ، شماره 31
جمعه 22/9/1387 - 20:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته