• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1652
تعداد نظرات : 115
زمان آخرین مطلب : 4023روز قبل
امر به معروف و نهی از منکر
ثلاثَةٌ لا یَستَخِفُّ ِبهِم الّا منافِقٌ بیّنٌ نفاقُهٌ، ذو شَیبَةٍ فی الاسلام وَ مُعلِّمُ الخَیرِ و امامٌ عادلٌ.

«تنبیه الخواطر، ج 2، ص 212»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:

سه نفر را هیچ كس سبك نمی‌شمارد و تحقیر نمی‌كند، جز منافقی كه نفاقش بر همگان آشكار باشد،

1- كسی كه موی خود را در اسلام سپید كرده است.

2- آموزگار و معلّم خیر و نیكی.

3- پیشوای عادل.

شنبه 14/5/1391 - 22:59
امر به معروف و نهی از منکر
المُعلّمونَ خیرُ النّاس كُلَّما اَخلَقَ الذِّكرُ جدَّدوهُ، أعطوهُم و لاتَستَأجِروهُم فَتُحرِجوهُم ...

«الفردوس، ج 4، ص 193، ح 6597»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:

تعلیم دهندگان بهترین مردم‌اند، هرگاه یاد خدا كهنه می‌شود، تجدیدش می‌كنند به آنان (هرچه می‌خواهید) عطا كنید ولی آنها را به مزدوری نگیرید كه بر آنان سخت می‌آید؛ پس معلم زمانی كه به كودك می‌گوید: بگو؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» و او بگوید، خداوند رهائی از آتش را برای كودك و آموزگار و پدر و مادر كودك می‌نویسد.

شنبه 14/5/1391 - 22:51
امر به معروف و نهی از منکر
تواضَعُوا للعالِمِِ و ارفعُوهُ، فاِنَّ الملائكَةَ ترفَعُ العالِمَ و تخفِضُ أجنَحِتها و تستَغُفِر لَهُ.

«الفردوس، ج 2، ص 45، ح 2263»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:

در برابر عالمان فروتنی كنید و آنها را بالا ببرید، همانا فرشتگان عالمان را بالا می‌برند و بال‌های خود را پائین می‌آورند و برایش آمرزش می‌طلبند.

شنبه 14/5/1391 - 22:51
امر به معروف و نهی از منکر
قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - : أكرِموا العلَماءَ فانّهم ورثةُ الانبیاءِ فَمَن أكرَمَهُم فَقد أكرَمَ اللهَ و رسولَهُ.

 «نهج الفصاحه، ح 450»

رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود:

عالمان را گرامی بدارید كه آنان وارث پیامبران‌اند، پس هر كس آنها را گرامی بدارد و اكرام كند، همانا خدا و رسولش را گرامی داشته است.

شنبه 14/5/1391 - 22:49
ورزش و تحرک

در رژه کاروان هند در مراسم افتتاحیه المپیک 2012 لندن دختر ناشناسی که لباسش با سایر اعضای کاروان متفاوت بود، حضور داشت که در نهایت خونسردی برای حاضران در ورزشگاه دست تکان می‌داد!

 

به گزارش قدس انلاین به نقل از ایسنا رسانه‌های هندی با پیگیری‌های خود متوجه شدند که این دختر ناشناس که ماهورا ناگندرا نام دارد، اصلیتی هندی داشته و خانواده او در شهر بنگالورو ساکن هستند. ناگندرا در حال حاضر به عنوان دانشجو در لندن تحصیل می‌کند و در افتتاحیه المپیک نیز به عنوان یکی از برگزارکنندگان مراسم حضور داشت.

ناگندرا که هم اکنون برای گذراندن تعطیلات به زادگاهش بازگشته به خبرنگاران گفت: حضور من در رژه کاروان ورزشکاران هند عمل اشتباهی بود. متوجه اشتباه خود شده‌ام. البته من موارد امنیتی را زیر پا نگذاشتم و ورود غیرقانونی به مراسم نداشتم چون یکی از برگزارکنندگان مراسم بودم.

وی افزود: می‌دانم که باعث جریحه‌دار شدن احساسات هم‌وطنانم شدم. کار من اشتباه بود و به همین دلیل عذرخواهی می‌کنم.

شنبه 14/5/1391 - 22:16
اخبار
به گزارش افکارنیوز به نقل از ایسنا، سرهنگ جهانفر با بیان اینكه ۱۸ تیرماه سال جاری ماموران انتظامی شهرستان «هرسین» در ساعت ۱۳ از طریق دریافت پیام از مركز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ در جریان یك فقره قتل در منزلی مسكونی واقع در خیابان امام‌خمینی (ره) قرار گرفتند، گفت: ماموران برای تعیین صحت و سقم این گزارش راهی محل اعلامی شدند.

وی با بیان اینكه ماموران با حضور در صحنه حادثه با جسد عریان مردی حدودا ۴۰ ساله روبرو شدند كه آثار ضربات جسمی تیز و برنده در نواحی مختلف بدن وی مشهود بود، گفت: با تایید گزارش دریافتی مبنی بر وقوع قتل در منزلی مسكونی، ماموران كلانتری مراتب را به كارآگاهان پلیس آگاهی و عوامل تشخیص هویت و قاضی كشیك قتل اطلاع دادند.

رییس پلیس آگاهی كرمانشاه با بیان اینكه با حضور عوامل تشخیص هویت در محل و به دستور قاضی كشیك قتل، جسد برای تعیین علت تامه‌مرگ به پزشكی قانونی انتقال داده شد، گفت: كارآگاهان در تحقیقات اولیه دریافتند كه با توجه به عریان بودن مقتول هیچ اسناد و مدارك هویتی در صحنه حادثه از وی وجود ندارد و به همین دلیل شناسایی هویت مقتول در دستور كار قرار گرفت.

جهانفر با بیان اینكه كارآگاهان در تحقیقات تكمیلی به زنی ۲۷ ساله و متاهل به نام «الهام» كه در منزلی كه جسد در آن یافت شده، سكونت داشت، مظنون شدند، گفت: این زن در تحقیقات تكمیلی عنوان كرد كه با دختر سه ساله‌اش به نام «هستی» در منزل بود كه مقتول ضمن ورود به منزل وی و قصد تجاوز به او را داشته كه «الهام» نیز ضمن درگیری با مقتول، وی را با ضربات چاقو به قتل رساند.

رییس پلیس آگاهی استان كرمانشاه با بیان اینكه «الهام» در ادامه اعترافات خود عنوان كرد كه پس از ارتكاب قتل با همسرش «علی» تماس گرفت و موضوع را به وی اطلاع داد، گفت: با توجه به این كه شناسایی هویت مقتول همچنان در دستور كار كارآگاهان قرار داشت، آنان در ادامه روند رسیدگی داخل منزل، یك عدد سوییچ خودرو پراید كشف كردند كه با بررسی خودروهای پارك‌‌شده داخل كوچه‌های حوالی منزل، مشخص شد سوییچ متعلق به یك دستگاه خودرو پراید است كه داخل آن یك جلد گواهینامه رانندگی به نام فردی كه حدودا ۴۰ ساله به نام «قدرت» وجود دارد.

وی با بیان اینكه با توجه به مطابقت تصویر جسد با عكس گواهینامه رانندگی، مشخص شد كه «قدرت» ساكن استان لرستان است، گفت: اقوام «قدرت» نیز توانستند جسد وی را شناسایی كنند.

جهانفر افزود: با توجه به اعترافات «الهام»، وی به همراه پرونده متشكله در اختیار مقام‌قضایی قرار گرفت.
شنبه 14/5/1391 - 22:10
سينمای ایران و جهان
از ماه پیش تا الان با دو نقش سعید «مهمانان ویژه» و بهروز «خداحافظ بچه» روی آنتن هستید. در اولی نقش پسرشهرستانی را داشتید و الان هم درنقش یک پسر پایین شهری خلافکار ظاهر شدید. اتفاقا در سریال «عملیات 125» هم نقش حسین لطیفی را داشتید که او هم پسر پایین شهری بود. خودتان فکر نمی کنید در سه کار جدیدتان برای تلویزیون، تا حدی شبیه به هم ظاهر شدید؟

بهروز بچه جنوب شهر است و حسین لطیفی هم بچه جنوب شهر است و سعید هم بچه شهرستان. درست است که یک مقدار شباهتهایی بینشان وجود دارد اما من فکرمیکنم همه باهم متفاوتند. حسین لطیفی یک جور بچه جنوب شهری است و بهروز یه جور دیگر. من فکر میکنم اگر حسین لطیفی هم محله ‏ای بهروز بود، حتما هر روز باهم دعوایشان میشد. شخصیتها باهم متفاوت است.

منظورم این نبود که با سه تا کاراکتر کاملا شبیه به هم در این سه سریال بازی کرده ‏اید! شاید بشود گفت که هر سه تا یک جور تعریف خاصی دارند.

آره. میدانیدچرا؟ چون چهره وحالات من طوری است که هیچ کارگردانی نقش بچه بالاشهری بهم نمیدهد. خب، تعارف که نداریم. قیافه من به بچه پولدارها نمی‏خورد. این هم تقصیر من نیست. من همه جور کاراکتری را دوست دارم اما باید توجه داشته باشیم که ما بازیگران اول انتخاب میشویم، بعد انتخاب میکنیم. یعنی این کارگردانها هستند که ما را برای یک کاراکتر انتخاب میکنند. انتخاب اولیه با ما نیست. اینطور نیست که فیلمنامه را به ما بدهند و بگویند هر نقشی دوست داری بردار!

از طرف دیگر، خب هر نقشی به هر بازیگری نمیخورد. واقعا اگر قرار بود در «مهمانان ویژه» نقش پارسا را بازی کنم به نظرتان باورپذیر میشد؟ قطعا اینطور نیست. خب هیچ کارگردانی هم نمی‏‎آید چنین نقشی را به من پیشنهاد کند. مگر کلا یک بازیگر در قاب دوربین غیر از بدن، میمیک صورت و بیان، چه کار دیگری میتواند بکند؟ من یک سری میمیک و حرکات بدن دارم و نوع بیانی که مختص خودم است. در کاراکترهای مختلف، فقط میتوانم یک کمی تغییرشان دهم.

نمی‏توانم آنها را بشکنم. بنابراین از یک جهاتی بازی ‏هایم شبیه به هم میشود اما از نظر شخصیت پردازی و نوع گویش، همه باهم فرق دارند. شما نگاه کنید. نوع گویش حسین لطیفی با بهروز کاملا متفاوت است. اگر همین الان یک قسمت از «عملیات 125» را همزمان با «خداحافظ بچه» ببینید، متوجه میشوید که چقدر باهم متفاوتند. نوع نگاهها، نوع گویش و میمیکهای صورتشان کاملا باهم فرق میکند. حالا همه اینها غلو شده‏ شان میشود سعید «مهمانان ویژه!»

 

تا اینجای سریال، بهروز شخصیت پررنگی داشت و تاحدی حضورش به صورت مستمر ادامه پیدا میکرد. آیا تا پایان سریال، این نقش پررنگ ادامه پیدا میکند؟

نه، فکرمیکنم همین امشب یا فرداشب، نقش بهروز برای مدتی تمام میشود. دوباره در جایی اواسط سریال سر و کله‏اش پیدا میشود، بعددیگر تا پایان سریال، نقش خاصی ندارد. به نظرم اصلا مهم نیست که بازیگر در سریالی نقش زیادی داشته باشد. حتی اگر در چهار قسمت سریال هم حضور داشته باشم، مهم این است که مردم آن چهار قسمت را دوست داشته باشند. من مطمئنم خیلی از مردم قصه که تمام شود، بپرسند پس آن بهروز چی شد؟! خدارو شکر مردم تا الان، هم سریال را خیلی دوست داشتند هم شخصیت بهروز را. با اینکه بهروز اصلا نقش زیادی ندارد اما آنقدر درست استفاده شده که به دل مردم نشسته است.

بهروز با اینکه به عنوان یک دزد به مخاطبان شناخته شده، اتفاقا اصلا تصویر بدی در ذهن آنها ندارد. جالب اینجاست که خودش هم اصلا آدم بدی نیست. در واقع به جای اینکه مثل بیشتر دزدها حقه باز باشد و چهره خشن و وحشتناکی داشته باشد یک جور شخصیت ساده و معمولی دارد. این کاراکتر چطور به اینجا رسید؟

از همان روز اولی که سیناپس فیلمنامه را خواندم و برای بازی در این نقش انتخاب شدم، درباره این کاراکتر با منوچهرهادی صحبت کردم. ازش خواهش کردم یک مقدار دستم را باز بگذارد تا راجع بهش اظهار نظرکنم. من بازیگرکمدی نیستم اما معمولا در تمام کارهایی که بازیکردم، یک لبخندی به لب مخاطب گذاشته‏ ام.

فکر می‏کردم اگر قرار باشد بهروز، یک دزد سیاه و بدجنس به نظر بیاید، ممکن است توی ذوق مخاطب بخورد. چند جلسه صحبت کردیم تا تصمیم گرفتیم کاراکتر را یک مقدار شیرین‏تر کنیم. سجاد ابوالحسنی هم لطف کرد و این شیرینی‏ها را به متن فیلمنامه اضافهکرد. سر هر پلان با منوچهر هادی صحبت میکردیم تا خدایی نکرده بیننده از دزد بودن این کاراکتر بدش نیاید. دست آخر فکر میکنم موفق شدیم دزد رئالی از آب درآوردیم. چون از این دست آدمها در جامعه ‏مان زیاد داریم. اتفاقا به خاطر شخصیت بهروز، دزدی او اصلا به چشماش نمی‏آید. خیلی شبیه به آدمهای معمولی جامعه است و تنها تفاوتش این است که دزد است. اگرنه بدجنس بازی و ویژگی‏هایی که همیشه از دزدها در سریالها و فیلمها سراغ داریم، در بهروز پیدا نمیکنیم.

گفتید که در طول مراحل کار، با منوچهرهادی مدام مشورت میکردید. با توجه به اینکه علیرضا افخمی، به عنوان مشاور پروژه همراه کار بود و شما هم قبلا تجربه چند مورد کار با او را داشتید، نظرات او چقدر در آمدن نقش موثر بود؟

خب علیرضا افخمی هم بهعنوان ناظر نویسندگان و هم مشاور صددرصد پروژه، درتمام مراحل همراه گروه است اما خب هیچوقت فرصت نمیشد که من بتوانم با او مشورت کنم. اما مطمئنا مشاورههایی که منوچهر هادی به من میداد قبلا با افخمی هماهنگ شدهبود. یعنی وقتی پیشنهاد میدادم هادی هم نظرخودش و هم نظر افخمی را باهم ترکیب میکرد و به من دستور میداد. با اینکه منوچهرهادی پسربسیار خوشذوقی است اما بدون مشاوره با او کاری نمیکرد.

شما امسال پشت سرهم تجربه دو کار مناسبتی در نوروز و رمضان را داشتید. چقدر فضای کاری مناسبتی‎‏ها با کارهای دیگر متفاوت است؟

من تجربه کار با منوچهر هادی و داوود هاشمی را بارها داشتم. با خود علیرضا افخمی در سه تا پروژه کارکردم. اما باورکنید کارهای مناسبتی ماه رمضان کاملا متفاوت با فضای بازی در بقیه سریالها بود. حتی جو پشت صحنهمان هم با بقیه فرق داشت. عالی بود. با وجود اینکه ساعت کاری میرود بالا اما اصلا خسته کننده نیست. واقعا بهمنوچهر هادی تبریک میگویم چون یکی از بهترین گروهها را دور هم جمعکرده. البته در گروه جواد رضویان هم هیچوقت خسته نشدم. همه سر جای خودشان بودند.

شما قبل از مهمانانویژه تجربه بازی در یک سریالکمدی را نداشتید. چطور شد یک مرتبه سر از کار جواد رضویان در آوردید؟

واقعا تجربه سریال طنز را نداشتم. یک روز دستیار جواد رضویان بهم زنگ زد و بعد هم فیلمنامه را برایم فرستاد. واقعا استرس داشتم برای «مهمانان ویژه». چون قرار بود وارد یک ژانر دیگر بشوم و ژانرکمدی هم مشکلات خاص خودش را دارد. آدم فضای کار را نمیشناسد. خیلی شک داشتم به اینکه اصلا می‏توانم وارد چنین ژانری شوم یا نه! این استرس حتی بهجایی رسیده بود که فکر میکردم اصلا نتوانم از پس این کاراکتر بربیایم. چون آنطورکه در فیلمنامه بود و جواد رضویان درباره نقش توضیح داده بود، سعید باید یک مقدار طنازی می‏داشت. من آنجا کنار یک سری از بازیگران با تجربه مثل رضا بابک، امیرحسین صدیق و ... قرار گرفته بودم؛ بازیگرانی که همگی در این ژانر تجربه داشتند. این مسئله باعث میشد بیشتر احساس ترس کنم. خیلی از جاها سعید و پارسا تنها بودند و بار طنازی آن سکانسها همه روی دوش سعید بود. مدام فکر میکردم آیا میتوانم این بار را حملکنم؟! اما خدا رو شکر مدیریت و آرامش جواد رضویان باعث شد، بالاخره بتوانم کار را تمام کنم. اینطوری که من واکنشهای مردم را دیدم، فکرکنم خوششان آمده باشد.

مسئله دیگری که در مورد مهمانان ویژه وجود داشت این بود که انگار قصه خانواده نادری، از وسط کار، اضافه شده و چندان با سایر بخشهای کار همخوانی نداشت.

اتفاقا اصلا اینطور نیست. ما از اول خانواده نادری را در فیلمنامه داشتیم. همان زمانی که من قرارداد بستم، داریوش اسدزاده هم همان موقع قرارداد بست. همه اینها از اول درکار وجود داشت.

شما در فصل سوم «عملیات 125» هم با نقش حسین لطیفی حضور دارید. از اول در جریان دو بخشی بودن کار بودید؟ یا اینکه با رفتن مسعود آبپرور قرار شد سریال در دو بخش جلوی دوربین برود؟

ازاول قرار بود دو قسمتی باشد. تعریفمان از ابتدا این بود که دو باکس 13 قسمتی در 26 قسمت داشته باشیم. قرار بود در 13 قسمت اول مثل «عملیات 125دو»، در ایستگاه باشیم و از قسمت 14 به بعد وارد بخش ویژه شویم. حتی به این مسئله هم فکرکرده بودیم که از بچههای قدیم، فقط نقشحسین لطیفی به این مرحله برسد و من بههمراه چهارتا بازیگر دیگر کار را ادامه دهم. مسعودآب‏پرور، 13 قسمت اولیه کار را در 16 قسمت گرفت. بعد از آن کار یک مدت خوابید و مسعود آب پرور به خاطر مشکلاتی از پروژه خارج شد. بعد از آن بلافاصله قرار شد بهروز افخمی وارد پروژه شود و کلا ماهیت گروه ویژه عوض شد.

الان این گروه ویژه چه تعریفی دارد؟

یک گروه 48 نفری ویژه تحقیق است. هرکجا که در سطح شهر تهران عملیات باشد اینها وظیفه دارند درباره‏اش تحقیقکنند. درواقع اینها میروند از عملیاتها فیلمبرداری میکنند اما وارد عملیات نمیشوند. آن فیلم را میآورند و وارسی میکنند و نقایص آتشنشانی را درمیآ‏ورند. از این 48 نفر امتحانی گرفته میشود و بعد از آن، 24 نفر خارج میشوند و از این 24 نفر هم نهایتا 12 نفر باقی میمانند که قرار میشود بروند انگلیس آموزش ببینند.

درمورد ادامه سریال هم فکری شده؟ یعنی ممکن است ما «عملیات 125چهار» را هم داشته باشیم؟

من فکرنمیکنم چنین مسئلهای اتفاق بیفتد. به احتمال زیاد دیگر «عملیات 125» بعد از فصل سوم ادامه پیدا نمیکند.

 

 

شما جزو بازیگرانی هستید که از شروع «عملیات 125» با این گروه همراهی کردید و بهقول خودتان در بخش ویژه هم با وجود اینکه بازیگران قبلی ازگروه خارج میشوند و چند بازیگر جدید به کار اضافه میشوند، بازهم شما حضور دارید. علت این حضور مداومتان چیست؟

درست است، از اولین لحظه «عملیات 125» در پروژه بودم و تا آخرین قسمتش هم هستم. در قسمت دوم که قرار بود شروع شود دوستان دوباره برای من نوشتند. به قسمت سه که رسیدیم دوباره یک سری از بازیگران مثل کاوهخداشناس و مجتبیرجبی و البته من ماندنی شدیم. بعد از این در باکس ویژه دیگر فقط قرار شد حسین لطیفی بماند و غیر از من همه بازیگران قدیمی خارج شدند. خب فکر میکنم این لطف آقای افخمی، داوود هاشمی و نویسندگان است. البته خود شخصیت حسینلطیفی هم به خاطر ویژگی‏هایی که دارد، بیننده یک مقدار بیشتر از سایرین دوستش دارد. این اصلا بهخاطر بازی من نیست. به خاطر نوشتن خوب دوستان نویسنده است. اگرنه درکنار مندوستان خیلیخوبی بودند که اتفاقا به مراتب تجربه بالاتری دارند اما به خاطر طنازی‏هایی که حسینلطیفی داشت یک مقدار بیشتر برایش نوشتند همین. وقتی هم که برای حسین لطیفی می‏نویسند داود هاشمی هم دستور میدهد که بیایم.

شما از زمان شروع «عملیات 125» با کارگردانهای بسیاری کارکردید. از بهروز افخمی گرفته تا راما قویدل، محمدرضا آهنج و مسعود آب پرور، با این تغییر مداوم کارگردانها مشکلی نداشتید؟

منوچهر هادی را فراموشکردید. چون هادی یک ماه اول شروع «عملیات 125» در کنار بهروز افخمی، کار را میگرفت. حتی چند سکانس را خود هادی بهصورت مجزا گرفت. تا اینکه سرش شلوغ شد و نتوانست ادامه دهد. هرکارگردانی شیوه کارگردانی و دکوپاژ خودش را دارد اما فقط یک حسین لطیفی وجود دارد. کاراکتری که ادامه پیدا میکند و خیلی نمیشود درونش تغییر ایجاد کرد. در «عملیات 125یک»، تیپ بازی کردم در قسمت دو شخصیت برایش تعریف کردیم و حالا در قسمت سوم داریم روی تیپ - شخصیت جلو میرویم. اما خیلی نمیشود تغییرش داد. چون یک شخصیت سریالی است که باید از اول تا آخر خودش را حفظ کند حالا شاید هر کارگردان جدیدی که به کار اضافه میشود یک مقدار آن رد پایی که از خودش میگذارد از نظر سلیقهای یک مقدار متفاوت باشد اما آنقدر نامحسوس است که مخاطب زیاد متوجه آن نمیشود.

کارکردن با کدامیک از کارگردانهای این مجموعه، برایتان بیشتر خوشایند بود؟

از نظر اخلافی همه دوستانی که من در این مجموعه با آنها همکاری کردم فوق العاده بودند. درکنار همهشان راحت بودم.

شما توسط خود بهروز افخمی برای بازی در نقش حسین لطیفی انتخاب شدید؟

دقیقا همینطور است. من یک تلهفیلم برای منوچهرهادی کارکردم به اسم «فرصتهای فردا». یک سال بعد هادی بهم زنگ زد برای فیلم «قرنطینه». کاراکتری داشتم که فقط در 5- 6 سکانس کار داشت. همان زمان بهروز افخمی فیلم «قرنطینه» را تدوین میکرد. من را در باکس تدوین دید و ازم خوشش آمد و برای «عملیات 125» دعوتم کرد.

الان چقدر از کار پیش رفته؟

الان 20 روز است که کار با بهروز افخمی کلید خورده و دارد جلو میرود.

همانطور که گفتید در فصل اول، بهروز افخمی به خاطر مشغلههای زیاد، بخشهایی از کار را به منوچهر هادی و راما قویدل سپرده بود. این مسئله در مورد گروه ویژه هم اتفاق می‏افتد؟ یعنی غیر از خود افخمی، کارگردانهای دیگری هم در این بخش همکاری دارند؟

نه فقط خود بهروز افخمی بالای سرکار است.
 

شنبه 14/5/1391 - 22:7
مصاحبه و گفتگو
نظر سه نفر برتر کنکور امسال در رابطه با پیشرفت علمی کشور را بخوانید:
 

رتبه اول ریاضی

خون شهدای هسته ای بی ثمر نخواهد ماند...
"
هیچ ترسی ندارم از اینکه در راه خدمت به کشورم، آینده‌ای شبیه به احمدی روشن داشته باشم."
محمد استاد محمدی _نفر اول کنکور ریاضی

 

رتبه اول انسانی

فاطمه فتاحی

تمام هدف من سربازی برای رهبر انقلاب است و این هدف باعث شد که هیچگاه انگیزه‌ام را از دست ندهم. . . . . . . (نفر اول کنکور گروه علوم انسانی)

 رتبه دوم ریاضی
هدفم خوشحال کردن دل مقام معظم رهبری و ادامه راه شهدای هسته ای کشور است و دشمنان ما بدانند که ترور مغزها پایان پیشرفت علمی کشور نیست

شنبه 14/5/1391 - 22:0
سلامت و بهداشت جامعه
10 دقیقه بعد: 10 قاشق چای خوری شكر وارد بدنتان میشود،میدانید چرا با وجود خوردن این حجم شكر دچار استفراغ نمی‌شوید؟چون اسید فسفریك،طعم آن را كمی میگیرد و شیرینی اش را خنثی میكند.

20 دقیقه بعد: قند خونتان بالا میرود و منجر به ترشح ناگهانی و یكجای انسولین می شود،كبدتان شروع میكند به تبدیل قند به چربی تا قند خون بیشتر از این بالا نرود.

40 دقیقه بعد: حالا دیگه جذب كافئین كامل شده،مردمكهای چشم گشاد می شود،فشار خونتان بالا میرود و در پاسخ به این حالت،كبدتان قند را به داخل جریان خون رها می‌كند.گیرنده های آدنوزین مغز حالا بلوك می شوند تا از احساس خواب آلودگی جلوگیری كنند.

45 دقیقه بعد: ترشح دوپامین افزایش پیدا میكند و مراكز خاصی در مغز حالت سرخوشی ایجاد میكنند،تحریك میشوند.این همان مكانیسمی است كه در مصرف هروئین منجر به ایجاد سرخوشی می‌شود.

60 دقیقه بعد: اسید فسفریك موجود در نوشابه،داخل روده كوچك،به كلسیم،منیزیم و روی میچسبد.متابولیسم بدن افزایش پیدا میكند.میزان بالای قند خون و شیرین كننده های مصنوعی،دفع هر چه بیشتر كلسیم را از طریق ادرار باعث می‌شوند.

مدتی بعد: كافئین در نقش یك داروی مدر (ادرار آور) وارد عمل میشود.حالا دیگر كلسیم و منیزیم و رویی كه قرار بود جذب بدن شود،بیش از پیش از طریق ادرار دفع می‌شوند و به همراه آن مقادیر زیادی آب،سدیم و دیگر الكترولیت ها نیز از دست می‌رود. 

مدتی بعدتر: كم كم آن غوغایی كه در بدنتان ایجاد شده بود فروكش می‌كند و نوبت به افت قند می‌رسد.در این مرحله یا خیلی حساس و تحریك پذیر میشوید یا خیلی كرخت و بی حال.حالا دیگر تمام آن آبی را كه از طریق نوشابه وارد بدن خود كرده بودید دفع كرده اید،آبی كه میشد به جای اسید و كافئین و شكر ،حاوی مواد مفیدی برای بدنتان باشد.تا چند ساعت بعد اثر كافئین هم از بین میرود و شما هوس یك نوشابه دیگر میكنید.
شنبه 14/5/1391 - 21:54
اقتصاد

دولت می گوید بیکاری در ایران کمتر از 13 درصد است. اما برخی استان ها این نرخ زیر 10 درصد است و برخی بالای 20 درصد.

محمدجواد محمودی، رییس مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه دلایل این اختلاف را در فرهنگ کار در برخی استان ها می داد.

او در کافه خبر دراین باره گفت:

"سال 1365 نرخ باروری کل در استان فارس و یزد، هرکدام 6.87 فرزند بوده است. در سال 1390 نرخ باروری هر دوی این استانها کاهش پیدا کرده است. فارس 1.43 فرزند و یزد 1.74 فرزند شده است. مولود آن سال الان دیگر وارد بازار کار شده است. آمده ایم درصد بیکاری سال1390 را گرفته ایم، فارس 20 درصد است و یزد 7.4 درصد؛ چرا؟ این را به زیرساختارها و نوع مدیریت ربط می دهم. ساختارها در یزد مناسب تر است و مردمش کاری تر هستند. بنابراین بیکاری به علت افزایش جمعیت نیست بلکه اگر جمعیت خوب مدیریت نشود باعث تشدید آن می شود. به همین خاطر برای بیکاری باید دلایل دیگری را جستجو کرد."

محمودی شرایط جمعیتی و نسبت آن با بیکاری را در استان های همجوار دیگر هم مقایسه کرد: "سمنان و مازندران هم دو تا همسایه هستند، آب و هوای خوبی هم دارند، نرخ باروریشان هم بالا بوده است و الان پائین آمده است. مازندرانی که نیاز به نیروی کار دارد باروری اش 1.2 فرزند شده است که بسیار پائین است. بیکاری در مازندران 8 درصد و در سمنان 13 درصد است. لرستان و خوزستان کاملاً با هم برابرند؛ باروری هر دو 7.5 فرزند بوده است و الان کاهش پیدا کرده است و خوزستان 1.85 فرزند شده است و لرستان 1.6 فرزند شده است؛ خوزستان 10 درصد بیکاری دارد و لرستان 17 درصد. افزایش فرزند آن هم 4 - 5 فرزند نسل قبل، فقط بیکاری را تشدید می کند؛ پس اگر بیکاری داشته باشیم به جمعیت ربط ندارد."

 او از این توضیح نتیجه گرفت که افزایش جنعیت موجب افزایش بیکاری نمی شود: "حالا که می گوییم قدر مطلق افزایش جمعیت از سالی 900 هزار نفر می خواهد برسد به 700 هزار نفر؛ بنابراین دیگر نباید نگران افزایش بیکاری بود. اگر بیکاری داشته باشید یعنی ساختار بازار مالی خوبی ندارید، خوب وام نداده اید، ساختار بازار سرمایه تان خوب نیست."

پنج شنبه 12/5/1391 - 23:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته