• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1652
تعداد نظرات : 115
زمان آخرین مطلب : 4044روز قبل
اخبار
به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، با توجه به زلزله 2/6ریشتری که عصر دیروز شهرستان‌های اهر و ورزقان استان آذربایجان شرقی را لرزاند، لشکر 21 حمزه سیدالشهدا نیروی زمینی ارتش مستقر در آذربایجان شرقی از ساعات اولیه وقوع حادثه بعد از جلسه ستاد بحران در استانداری، آمادگی خود را جهت کمک به مجروحین و مصدومین اعلام کردند.

درمرحله اول گردان تکاور لشکر 21 حمزه رأس ساعت  22 به تعداد 150 نفر نیروی آموزش دیده امدادی اعم از کارکنان پایور و وظیفه با تجهیزات کامل جهت امداد و نجات به محل وقوع حادثه اعزام شده‌اند.

با توجه به درصد بالای تخریب ساختمان‌ها و تأسیسات محل حادثه و قطع شدن ارتباطات، گردان مخابرات لشکر 21 تبریز جهت انجام هرچه بهتر پوشش ارتباطی به محل حادثه اعزام شدند.

همچنین تعدادی از کارمندان بهداری لشکر نیز به محل حادثه جهت امداد رسانی به مجروحان اعزام و بیمارستان 552 ارتش آمادگی خود را برای هرگونه پذیرش و کمک رسانی مجروحین و آسیب دیدگان اعلام کرده  است.

امیرمیربیرنگ، فرمانده لشکر 21 حمزه نیروی زمینی ارتش از منطقه حادثه دیده بازدید بعمل آورده و اوامر فرماندهی نیروی زمینی ارتش را جهت بهبود امداد رسانی صادر کرد.
يکشنبه 22/5/1391 - 17:39
خاطرات و روز نوشت
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی، اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: "سلام"، اما تو خیلی مشغول بودی، یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساع...ت کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی، بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم می خواهی چیزی به من بگویی، اما توبه طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی، متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی، شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی!!!تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری، بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی، نمی دانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی، در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری، باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خوانواده ات شب به خیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی، نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی، اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!هنگامی که به خواب رفتی، صورتت را که خسته تکرار یکنواختی های روزمره بود، را عاشقانه لمس کردم، چقدر مشتاقم که به تو بگویم چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام، من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی، حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی، من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم، منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر یا گوشه ای از قلبت که به سوی من آید، خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی، خوب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود، به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟ اگر نه، عیبی ندارد، من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم، من هرگز دست نخواهم کشید...دوستت دارم، روز خوبی داشته باشی...دوست و دوستدارت: خدا


يکشنبه 22/5/1391 - 17:16
آموزش و تحقيقات
سؤال امتحان نهایی فیزیك دانشگاه كپنهاگ
چگونه می‌توان با یك فشارسنج ارتفاع یك آسمان‌خراش را محاسبه كرد؟

پاسخ یك دانشجو :
" یك نخ بلند به گردن فشارسنج می‌بندیم و آن را از سقف ساختمان به سمت زمین می‌فرستیم. طول نخ به اضافه طول فشارسنج برابر ارتفاع آسمان‌خراش خواهد بود
این پاسخ ابتكاری چنان استاد را خشمگین كرد كه دانشجو را رد كرد.. دانشجو با پافشاری بر اینكه پاسخش درست است به نتیجه امتحان اعتراض كرد. دانشگاه یك داور مستقل را برای تصمیم درباره این موضوع تعیین كرد. داور دانشجو را خواست و به او شش دقیقه وقت داد تا راه حل مسئله را به طور شفاهی بیان كند تا معلوم شود كه با اصول اولیه فیزیك آشنایی دارد. دانشجو پنج دقیقه غرق تفكر ساكت نشست. داور به او یادآوری كرد كه وقتش درحال اتمام است.
دانشجو پاسخ داد كه چندین پاسخ مناسب دارد اما تردید دارد كدام را بگوید. وقتی به او اخطار كردند عجله كند چنین پاسخ داد:
"اول اینكه می‌توان فشارسنج را برد روی سقف آسمان‌خراش، آنرا از لبه ساختمان پائین انداخت و مدت زمان رسیدن آن به زمین را اندازه گرفت. ارتفاع ساختمان مساوی یك دوم g ضربدر t به توان دو خواهد بود. اما بیچاره فشارسنج ."
"یا اگر هوا آفتابی باشد می‌توان فشارسنج را عمودی بر زمین گذاشت و طول سایه‌اش را اندازه گرفت. بعد طول سایه آسمان‌خراش را اندازه گرفت و سپس با یك تناسب ساده ارتفاع آسمان‌خراش را بدست آورد ."
"اما اگر بخواهیم خیلی علمی باشیم، می‌توان یك تكه نخ كوتاه به فشارسنج بست و آنرا مثل یك پاندول به نوسان درآورد، نخست در سطح زمین وسپس روی سقف آسمان‌خراش. ارتفاع را از اختلاف نیروی جاذبه می‌توان محاسبه كرد : T= 2 pi sqroot (l / g) ." 
"یا اگر آسمان‌خراش پله اضطراری داشته باشد، می‌توان ارتفاع ساختمان را با بارومتر اندازه زد و بعد آنها را با هم جمع كرد."
"البته اگر خیلی گیر و اصولگرا باشید می‌توان از فشارسنج برای اندازه‌گیری فشار هوا در سقف و روی زمین استفاده كرد و اختلاف آن برحسب میلی‌بار را به فوت تبدیل كرد تا ارتفاع ساختمان بدست آید."
"ولی چون همیشه ما را تشویق می‌كنند كه استقلال ذهنی را تمرین كنیم و از روش‌های علمی استفاده كنیم، بدون شك بهترین روش آنست كه در اتاق سرایدار را بزنیم و به او بگوییم: اگر ارتفاع این ساختمان را به من بگویی یك فشارسنج نو و زیبا به تو می‌دهم ." 
این دانشجو كسی نبود جز نیلز بور، تنها دانماركی كه موفق شد جایزه نوبل در رشته فیزیك را دریافت كند


يکشنبه 22/5/1391 - 17:2
رمضان

شهرزاد کمال زاده بازیگر تلویزیون درخصوص خاطره اش در ماه مبارک رمضان به باشگاه خبرنگاران گفت:اولین سالی که به سن تکلیف رسیدم،تمامی روزه های آن ماه را گرفتم و آن ماه برایم یک حس و حال زیبا و دلنشینی داشت و در پایان ماه مادرم یک چادر سفید به من هدیه داد.


کمال زاده درخصوص شب قدر اظهار داشت:شبهای قدر بسیار زیبا و خاص است که من با قرار گرفتن در آن روز تمامی اتفاقات گذشته ام را به یاد می آورم و این یادآوری ها بسیار برایم لذت بخش است آئین و رسوم قرآن سرگرفتن را بسیار دوست دارم و از انجام این کار حس سبکی می کنم.
وی خاطرنشان کرد:بهترین خاطره را از افطاری های منزل خودمان و سفره ای که مادرم در 15 ماه مبارک رمضان هر ساله پهن می کند دارم و آن را با هیچ روزی عوض نمی‌کنم.

شنبه 21/5/1391 - 23:42
اخبار

 «آدل ادوارد» 31 ساله، گفت: زمانی که 10 سال داشتم برای تفریح با یکی از دوستانم شروع به جویدن اسفنج مبل کردیم اما کم‌‌کم احساس کردم بدنم به جویدن و خوردن اسفنج نیاز دارد.

«آدل» در مورد مشکلات خوردن اسفنج گفت: چهار سال پیش به دلیل احساس درد در ناحیه شکم به پزشک مراجعه کردم. پزشکان پس از بررسی‌های بسیار و چندین آزمایش متوجه شدند، مصرف اسفنج طی سال‌ها مشکلاتی را برای دستگاه گوارشم به وجود آورده است.

پزشکان همچنین به «آدل» گفتند: یکی از دلایل اعتیاد او به خوردن اسفنج، شرایط نامناسب روحی بوده که در سنین کودکی و هنگام جدا شدن والدینش از یکدیگر داشت و موجب شد با جویدن اسفنج از استرس خود بکاهد.
«آدل» به دلیل مشکلات بسیاری که با آن مواجه است تمایل دارد تا عادت به خوردن اسفنج را کنار بگذارد در غیر این صورت به مرگ زود هنگام او را منجر خواهد داشت.

شنبه 21/5/1391 - 23:39
سياست
به نقل ازمهر، متن حکم کوثری که از سوی رئیس مجلس به عنوان مشاور رئیس مجلس در امور ایثارگران منصوب شده است به این شرح است:


جناب آقای اسماعیل کوثری


نماینده محترم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر


نظر به تعهد و سوابق ارزشمند جنابعالی به موجب این حکم به عنوان "مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی در امور ایثارگران" منصوب می شوید.


انتظار می‌رود با همفکری و همکاری اعضای محترم فراکسیون ایثارگران نسبت به شناسایی، بررسی و رفع مشکلات و خواسته‌های به حق این عزیزان اقدام و با برنامه ریزی دقیق و ارایه طرح‌های مناسب، در انجام خدمت رسانی بهتر دستگاه‌های مربوطه آنا را یاری دهید.


ضمناً گزارش اقدامات هر سه ماه یکبار به اینجانب منعکس گردد.


علی لاریجانی


کوثری در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی نیز مشاور رئیس مجلس در امور ایثارگران بود.

شنبه 21/5/1391 - 23:37
اقتصاد

عسگر اولادی اضافه کرد: آنچه مسلم است و در همان زمان هم مشخص بود این است که ما در مسائل ارزی دچار انحراف مدیریتی هستیم و باید مدیریت ارز بهتر از این‌ها اتفاق بیفتد.

*‌ این کشور هیچگاه قحطی به خودش نخواهد دید

وی افزود: در آن مقطعی که از حرف من سوء تعبیر شده بود و می‌گفتند که قحطی می‌آید بازار به هم ریخته بود بطوریکه روزی از مولوی با من تماس گرفتند و گفتند که مردم هجوم آورده‌اند و خرید می‌کنند من همان لحظه به چهارراه مولوی رفتم یک چارپایه زیر پایم گذاشتم و با مردم صحبت کردم، گفتم من عسگر اولادی هستم و این کشور هیچگاه قحطی به خودش نخواهد دید.

عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران گفت: باید از مساجد، ائمه جماعات، دانشگاه‌ها، بازار و اتاق‌های بازرگانی استفاده کنیم تا مردم بدانند که هیچ التهابی در بازار وجود ندارد. من از اتاق ایران و اتاق تهران گله دارم اینها باید در کاهش التهاب کمک کنند الان وقت وحدت است در حال حاضر مدیریت ما مدیریت جنگی و زمان مقاومت است.

وی افزود: بین وزارت جهاد و وزارت تجارت اختلاف سلیقه وجود دارد وقتی کارخانه پول ندارد حقوق کارگر را بدهد باید به کارخانه‌دار فرصت داد نه اینکه سازمان مالیاتی بیاید همه چیز را به اجرا بگذارد سازمان مالیاتی باید کمک کند، باید قسط بندی کند باید مطالباتش را در بلند مدت دریافت کند.

*‌ کار فرهنگی مقدمه اقتصاد مقاومتی است

عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی تهران در پاسخ به این سؤال که در مقایسه جنگ اقتصادی با جنگ نظامی که در دهه 60 اتفاق افتاد چه پتانسیل‌هایی به بدنه اقتصاد کشور اضافه شده است و در مقایسه این دو مقطع به چه نتایج و راهکارهایی رسیده‌اید اظهار داشت: جنگ اقتصادی با جنگ نظامی قابل مقایسه نیست در برخی کشورها جنگ اقتصادی مقدمه جنگ نظامی است به همین دلیل است که حضرت آقا بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح می‌کنند که به نظر من بحث بسیار درست و کارشناسی است.

عسگراولادی افزود: بحث اقتصاد مقاومتی از دو جهت قابل تأمل است اول اینکه باید فرهنگ مصرف در کشور کم شود لذا برای رسیدن به این موضوع باید کار فرهنگی کرد باید مثل زمان جنگ از پتانسیل مساجد، نمازجمعه‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس استفاده کرد تا بتوانیم فرهنگ مصرف کمتر را نهادینه کنیم چرا که کار فرهنگی مقدمه اقتصاد مقاومتی است.

*‌‌ دولت برای 6 تا 8 ماه آینده ذخایر لازم را تأمین کند

وی تصریح کرد: بعد دوم اقتصاد مقاومتی این است که دولت برای 6 تا 8 ماه آینده ذخایر لازم را تأمین کند و حداقل‌های مورد نیاز مردم به وفور وجود داشته باشد.

عسگر اولادی گفت: در اقتصاد مقاومتی باید برنامه‌های دفاعی را ساماندهی کنیم و کشور باید امنیت کامل داشته باشند و نباید اجازه دهیم تا مثل شرایط سوریه بیگانگان بتوانند در داخل کشور ایجاد تنش بکنند. در اقتصاد مقاومتی باید حواسمان جمع شود اگر بتوانیم یکسال مقاومت کنیم فروشندگان غربی خودشان می‌شکنند.

*‌‌ در 8 سال دفاع مقدس هزار میلیارد دلار کالا از خانه‌های مردم بیرون آمد

وی در واکنش به این سؤال که بسیاری از کارشناسان معتقدند از دلایل مهم تنظیم بازار در شرایط جنگ در دهه 60 ذخیره مناسب 24 قلم کالای اساسی بوده است اظهار داشت: آنچه باعث شد تا ما در زمان جنگ سربلند و پیروز باشیم و تورم کمتری را در کالاهای اساسی تجربه کنیم ایدئولوژی مردم بود که معتقد بودند باید جنگ را حفظ کنند.

عضو هیئت نمایندگان اتاق تهران گفت: در 8 سال دفاع مقدس هزار میلیارد دلار کالا از خانه‌های مردم بیرون آمده است که اینها شامل لباس، غذا و بقیه اقلام است در آن زمان مردم اعتقاد به دفاع داشتند امروز هم لازم است تا مردم را متقاعد کنیم که اقتصاد مقاومتی لازم است. در زمان جنگ اگر مردم دو عدد مرغ داشتند یکی را برای جنگ می‌دادند در زمان جنگ مردم از خودشان مایه می‌گذاشتند و تورم 40 درصدی برای کالاهای غیرضروری بود نه برای کالاهای ضروری.

*‌‌ اقتصاد مقاومتی یعنی مصرف را مدیریت کنیم

عسگراولادی گفت: در آن زمان مردم چون دفاع را وظیفه می‌دانستند هر کاری لازم بود می‌کردند اگر من روزی دو عدد نان می‌خریدم در زمان جنگ یک نان خریدم این یعنی اقتصاد مقاومتی.

وی افزود: من 7 بار جبهه رفتم و هر بار که رفتم وسایل مختلفی را با خودم می‌بردم اگر دو قالب پنیر می‌خریدم یکی را در خانه مصرف می‌کردم و یکی را کنار می‌گذاشتم که ببرم برای جبهه.

شنبه 21/5/1391 - 23:30
سياست
شهرزاد میرقلی خان، زن ایرانی به اتهام مشارکت در خرید دوربین‌های دید در شب (که در بسیاری از فروشگاه‌های شکار در کشورهای اروپایی یافت می‌شود) در اتریش دستگیر شد و پس از محاکمه و سپری کردن دوران محکومیت خود، با ترفندی توسط سرویس‌های امنیتی آمریکا به این کشور کشانده شده و در آنجا به همان جرمی که محکومیت آن را سپری کرده بود، مجدداً محاکمه و به پنج سال حبس محکوم شد.گفت وگوی زیر با شهرزاد میرقلی‌خان چند ماه قبل از آزادی و هنگام تماس تلفنی با خانواده اش توسط مشرق انجام شده است.

خانم شهرزاد میرقلی‌خان چه خواسته‌ای از ما به عنوان هم میهنان خود دارید و چه خواسته‌ای از مسؤولان کشور برای رفع گرفتاری خود در کشوری دیگر دارید؟

شهرزاد میرقلی‌خان: من فقط از شما می‌خواهم که پیام من را به ملت و هم میهنان عزیزم برسانید که از من پشتیبانی کنند چرا که من واقعا بی‌گناه در زندان گرفتار شده‌ام. من از مردان و زنان هم وطنم می‌خواهم که از من حمایت کنند و هر چه می‌توانند برای آزادی من تلاش کنند تا بتوانم هر چه سریع‌تر نزد خانواده و به ویژه دو دختر نوجوانم بازگردم که سه سال است آنها را ندیده‌ام.

من از مقامات دولتی تقاضا دارم که توجه کنند به این نکته که وضعیت پرونده من در حال حاضر یک فرصت فوق العاده طلایی برای دولت ایران است تا به دنیا و جهانیان نشان دهد که دولت آمریکا چگونه برای افراد بی گناه پرونده سازی کرده و علیرغم سر دادن دفاع از حقوق بشر اما بدیهی ترین حقوق افراد را نادیده می گیرد.

 

 

به نظرم الان فرصت مناسبی است تا دولت جمهوری اسلامی نیز از آن استفاده کرده و به افکار عمومی جهانی نشان دهد که دولت آمریکا چگونه همه را جاسوس می بیند.
رسانه ها و مقامات باید از این فرصت استفاده کرده و به همه نشان دهند که دولت آمریکا چگونه سعی دارد با گرفتار کردن من در زندان از من بر علیه کشورم اعترافاتی گرفته و با آنها علیه ایران تبلیغات نماید.

من از دولت کشورم درخواست دارم که پرونده من را در محاکم قضایی بین المللی مطرح کرده و دولت آمریکا را بابت دروغ هایی که به من و کشورم بسته است و به خاطر مظالمی که به من به جرم آنچه مرتکب نشده ام وارد آورده است محاکمه کند و مجالی فراهم کنند تا دنیا واقعیت دولت ایالات متحده و چهره بی نقاب این کشور را ببیند.

معنی این حرف های شما این است که مقامات آمریکایی از شما می خواهند که علیه ایران اعترافاتی را انجام دهید؟

ببینید دولت آمریکا ادعا دارد که شوهر سابق من آقای محمود سیف برای دولت ایران کار می کند و اینها من را بازداشت کرده و طعمه قرار داده اند تا وی را از ایران بیرون کشیده و او را دستگیر کنند. اینها از من خواسته اند که من اینجا علیه آقای سیف و دولت ایران اعترافاتی انجام دهم و از سوی دیگر کاری کنم که شوهر سابقم از ایران خارج شود تا دولت آمریکا به منظور خود برسد.

ببینید اصلا این کار در دولت آمریکا به یک رویه و روال تبدیل شده است که یک نفر را می گیرند و حتی می ربایند می آورند اینجا به زندان می اندازند و به او می گویند که اگر این اتهامات را که ما علیه تو مطرح می کنیم را قبول نکنی ما تو را مثلا 80 سال حکم زندان برایت صادر می کنیم تا در زندان بپوسی و از بین بروی و او را تحت فشار می گذارند تا این افراد بیایند و برای اینکه از زیر بار روانی این مسائل خلاص شوند بروند و با دولت آمریکا همکاری کنند و اتهامات مطرح شده از سوی آنها را قبول نمایند که این خود آغاز ماجرایی تازه خواهد بود.

من البته از ابتدا هم هر چه اینها بر من فشار آوردند حاضر به همکاری با آنها نشدم و گفتم که من با شما همکاری نمی کنم و اگر می گویید شوهر سابق من کاری کرده است بروید و او را بازداشت کنید.

من مخفی کاری بلد نیستم و اگر می گویید که من شاهد به اصطلاح تخلفات شوهر سابقم بوده ام خوب اشکالی ندارد من هر چه دیده ام را روی کاغذ می آورم و بعد شما اگر راست می گویید بر اساس اعترافات من عمل کنید. خوب مستقیم بروید سراغ شوهر سابق من. چرا آمده اید من را دستگیر کرده اید و بعد هم دائما از من می خواهید که مخفیانه با شما همکاری کنم و جاسوس بازی در بیاورم و با فریب و نیرنگ شوهر سابقم را از ایران خارج کنم به اینجا بکشانم تا شما او را بازداشت کنید و هر چه علیه او مطرح می کنید هم تایید کنم و بگویم که من شاهد همه اینها بوده ام.

شما در مدت بازداشت با شکنجه جسمی هم مواجه بوده اید؟

ببینید اینها نمی آیند شما را بزنند و آشکارا کسی را شکنجه کنند اما به عنوان مثال من را از ساعت چهار صبح می بردند در سلول های انفرادی که باید زندانی در آنها منتظر بماند تا به دادگاه برود و در این سلول ها عرض نشیمن گاه صندلی که برای شما قرار داده اند کمتر از 20 سانتیمتر است و دمای هوای این سلول ها نیز در بهترین حالت 10 درجه سانتیگراد بالای صفر است و زندانی را با یک لباس نازک و نامناسب داخل این سلول می گذارند که فرد در آن تقریبا فریز می شود. اصلا از سرما و نشستن روی یک صندلی که کلا 20 سانتیمتر نشیمن گاه دارد خود به خود ستون فقرات فرد به هم می پیچد.

از ساعت چهار تا هفت و نیم صبح من را در چنین محیطی نگه می داشتند و بعد تازه ساعت هفت و نیم صبح زنجیرهای سنگین دور کمر و پاهای زندانی می بستند تا او را به دادگاه ببرند. برای من هر بار که می خواستند مرا به دادگاه ببرند این زنجیرهای سنگین را چنان محکم می بستند که من هر بار که به دادگاه می رفتم و باز می گشتم تمام نقاط بدنم که زنجیر به آنها بسته شده بود از دست و پا گرفته تا کمر همه خونین و مالین بود جوراب های من در پاهایم پاره می شد تا دوباره به زندان بازگردم.

شاید برای بسیاری از زندانیان این زنجیرها را کمی شل تر می بستند اما برای من زنجیرها را چنان محکم می بستند که من همیشه چند روز بعد از روز برگزاری دادگاه نیز دست و پا و کمرم به شدت مجروح بود.

وضعیت آسیبی که ستون فقرات شما دیده بود چگونه است؟

اولا که مرا بدون دلیل یکبار فرستادند به یک زندان دیگر آن هم با یک اتوبوس که فقط هم من داخل آن بودم و در حین انتقال هم باز با زنجیر مرا بسته بودند آن هم خیلی محکم. این نقل و انتقال خیلی به من فشار وارد کرد. وقتی هم برگشتم مسئولان زندان بدون دلیل از من خواستند که کمدی را که مواد غذایی ام را داخل آن نگهداری می کردم عوض کنم و مرا مجبور کردند که خودم این کمد را از طبقه پایین به طبقه بالا برده، عوض کنم و بازگردانم که این کار به شدت به کمر من آسیب رساند و من از شدت درد فریاد می زدم اما اینها به من اجازه رفتن نزد دکتر ندادند و 11 روز مانع از آن شدند که من حتی یک سی تی اسکن از کمرم انجام دهم. بعد از 11 روز هم وقتی من خیلی بی تابی کردم به من گفتند که برو و تست حاملگی بده. شما تصور کنید در زندانی که همه زن هستند حالا بماند از اتفاقاتی که آنجا می افتاد چگونه این تصور منطقی به نظر می آید که درد کمر من ناشی از حاملگی باشد.

خیلی در زندان از این بلاها بر سر من آورده اند. شکنجه ها دیگر به شکل قدیمی نیست و اینها به این طرق مرا شکنجه می دهند.

وضعیت پرونده شما الان چگونه است؟ بلاتکلیف هستید یا وضعیت تان مشخص شده است؟

من درخواست تجدیدنظر دارم ولی ببینید سیستم قضایی و وضعیت حاکم بر دادگاه های آمریکا از بیخ و بن و از ریشه خراب است. ببینید اینجا اف بی آی می آید یک پرونده برای کسی درست می کند و یک دادگاه فرمالیته به صورت علنی برگزار می کنند اما قبل از اینکه شما به دادگاه بروید حکم دستوری از اف بی آی روی میز قاضی هست و اصلا برای او مشخص شده که اگر زندانی می خواهد از خود دفاع کند چقدر وقت دارد و چه اتفاقاتی باید در دادگاه رخ دهد. ببینید اینجا همه چیز نمایش است و سناریوی آن از قبل تهیه و تدوین شده است.

اگر الان شما امکان بیابید و بیایید به زندان های آمریکا سر بزنید می بینید که بسیاری از زن هایی که اینجا زندانی هستند کسانی اند که بی گناه دستگیر شده اند تا طعمه قرار بگیرند که مثلا شوهرشان را تحویل دولت آمریکا بدهند. الان به عنوان مثال یک زن سنگاپوری اینجا هست که شوهر او نیز متهم به تهیه لوازم بالگرد برای ایران است.

شنبه 21/5/1391 - 23:22
اقتصاد
لایحه که به تصویب دولت رسیده و اکنون آماده است تا به مجلس تقدیم شود مشترکان پرمصرف برق را هدف قرار داده است.

براساس این لایحه از کسانی که خارج از الگوی تعیین شده برای برق مصرف می‌کنند هر کیلووات ساعت 20 ریال جریمه دریافت می‌شود.

وزیر نیرو با تایید این خبر در گفت‌وگو با ایسنا با تاکید بر اینکه "مجبور شدیم" چنین لایحه‌ای را در دولت آماده کنیم، افزود: بر اساس لایحه‌ای که به تصویب دولت رسیده و اکنون آماده است که به مجلس تقدیم شود، قرار است باتوجه به مزیت‌های فراوانی که استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر دارد، مجلس اجازه دهد از کسانی که خارج از الگو مصرف می‌کنند هر کیلووات ساعت 20 ریال اضافه دریافت کنیم که این منابع را به عنوان وجوه اداره شده و یا یارانه سود تسهیلات در اختیار سرمایه‌گذاران انرژی‌های نو بگذاریم تا بتوانند این موضوع را با سرعت بیشتری به حرکت درآورند.

این عضو کابینه دولت دهم با این حال تاکید کرد: البته به دلیل محدودیت‌های اصل 44 باید بخش خصوصی در این زمینه ورود کند که بخش خصوصی هم باید اول مشتری خود را در این زمینه فراهم کند.

وی با اشاره به این که از زمان قبول مسئولیت وزارت نیرو برنامه ای تعیین شده که در آن 1500 مگاوات از ظرفیت تولید برق کشور را از انرژی های تجدیدپذیر تامین کنیم، افزود: این برنامه به چند دلیل تاکنون با سرعتی که می‌خواستیم پیش نرفته است.

شنبه 21/5/1391 - 23:18
اخبار
مهتاب نوروزی از 15 سالگی و همان موقع که این هنر را از مادرش یاد گرفت، کار کرد و به دیگران هم یاد داد آنقدر که همه دخترهای سیستان و بلوچستان و آنهایی که سوزن دوزی بلد هستند می دانند مهتاب نوروزی در روستای قاسم‌آباد، در هفت کیلومتری بمپور از توابع سیستان و بلوچستان زندگی می کرد.

مهتاب زندگی مشترکش را به سوزن و پارچه دوخته بود. او هیچ وقت ازدواج نکرد. می گفت: وقتی خواستگار برایم می آمد یک تکه پارچه برمی داشتم و می رفتم توی یک اتاق سوزن دوزی می کردم. هیچ وقت هم عاشق نشدم چون آن زمان رسم نبود که شوهر را ببینی. فقط باید به حرف خانواده ات گوش می کردی اما من هیچ وقت دل به هیچ مردی ندادم! خانواده ام هم که وقتی فهمیدند دلم نمی خواهد ازدواج کنم دیگر کاری به کارم نداشتند.

 او به واسطه هنری که در نوجوانی داشت برای سوزن‌دوزی لباس‌های اشراف انتخاب شد حتی نمونه ای از کارهایش اکنون در موزه سعدآباد موجود است.

هنرش نه تنها در موزه نگهداری می شود بلکه گردشگران و مهمانهای خارجی که آوازه هنرش را شنیده بودند هر وقت به سیستان و بلوچستان می آمدند سراغ مهتاب را می گرفتند.

 سازمان میراث فرهنگی ده سال سابقه کار برای مهتاب در نطر گرفت. او با 63 سال سابقه کار چهار سال بیمه صنایع دستی داشت!
شنبه 21/5/1391 - 23:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته