• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 386
تعداد نظرات : 3
زمان آخرین مطلب : 2314روز قبل
طنز و سرگرمی

 
 
 
 

داری طرب كن، نداری طلب كن

دادن به دیوانگی گرفتن به عاقلی
دارندگیست و برازندگی

دانا گوشت میخورد نادان چغندر
داشتم داشتم حساب نیست، دارم دارم حسابه
دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه --- هر دو جانسوز است اما این كجا و آن كجا

دختر، تخم تر تیزك است

دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره
دخترمیخواهی ماماش را بین --- كرباس میخواهی پهناش را ببین
دختر همسایه هر چه چل تر برای ما بهتر
دختری كه مادرش تعریف بكنه برای آقا دائیش خوبه
درازی شاه خانم به پهنای ماه خانم در
در بیابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام
در بیابان لنگه كفش، نعمت خداست
در جنگ، حلوا تقسیم نمیكنند

در پس هر گریه آخر خنده ایست
در جوانی مستی، در پیری سستی، پس كی خدا پرستی ؟
در جهان هر كس كه داره نان مفت، میتواند حرفهای خوب گفت

در جیبش را تار عنكبوت گرفته است
در جهنم عقربی هست كه از دستش به مار غاشیه پناه میبرند
در چهل سالگی طنبور میآموزد در گور استاد خواهد شد
در حوضی كه ماهی نیست ، قورباغه سپهسالاره
در خانه ات را ببند همسایه تو دزد نكن
در خانه مور، شبنمی طوفانست
در خانه هر چه، مهمان هر كه

در خانه اگر كس است یكحرف بس است
در خانه بیعاره ها نقاره میزنند
درخت اگر متحرك شدی ز جای بجای --- نه جور اره كشیدی نه جفای تبر
درخت پر بار، سنگ میخوره
درخت كاهلی بارش گرسنگی است
درخت كج جز بآتش راست نمیشه
درخت گردكان باین بلندی --- درخت خربزه الله اكبر
درخت هر چه بارش بیشتر بشه، سرش پائین تر میاد
در دروازه را میشه بست، اما در دهن مردم و نمیشه بست

درد دل خودم كم بود، اینهم قرقر همسایه
درد، كوه كوه میاد، مومو میره
در دنیا همیشه بیك پاشنه نمیچرخه
در دنیا یه خوبی میمونه یه بدی
در دیزی وازه، حیای گربه كجا رفته
در زمستان، الو، به از پلوه
در زمستان یه جل بهتر از یه دسته گله
درزی در كوزه افتاد
در زیر این گنبد آبنوسی، یكجا عزاست یكجا عروسی
درس ادیب اگر بود زمزمه محبتی --- جمعه به مكتب آورد طفل گریز پای را ."‌ نظیری نیشابوری "
در شهر كورها یه چشمی پادشاست
در شهر نی سواران باید سوار نی شد
در كار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ! "‌ حافظ شیرازی "

در عفو لذتیست كه در انتقام نیست
در كف شیر نر خونخواره ای --- غیر از تسلیم و رضا كو چاره ای ؟
در مجلس خود راه مده همچو منی را --- كافسرده دل افسرده كند انجمنی را !
درم داران عالم را كرم نیست --- كریمان را بدست اندر درم نیست
در مسجده، نه كند نیست نه سوزوندنی
در نمك ریختن توی دیگ باید به مرد پشت كرد
درویش از ده رانده، ادعای كدخدائی كند
در، همیشه بیك پاشنه نمیگرده
درهفت آسمان یك ستاره نداره

درویش مومیائی، هی میگی و نمیائی
درویش را گفتند : در دكانتو ببند دهنشو هم گذاشت
دزد،آب گرون میخوره
دزد بازار آشفته میخواهد
دزد باش و مرد باش

دزد حاضر و بز حاضر
دزد ناشی به كاهدون میزنه
دزد به یك راه میرود، صاحب مال به هزار راه
دزدی آنهم شلغم ؟
دزدی كه نسیم را بدزدد دزد است
دست بالای دست بسیار است . " در جهان پیل مست بسیار است ... "
دست به دنبك هر كی بزنی صدا میده
دست بیچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پیرهن دریدن نیست
دست بی هنر كفچه گدئیست

دست بریده قدر دست بریده را میدونه
دست بشكند در آستین، سر بشكند دركلاه
دست پشت سر نداره
دست پیش را گرفته كه پس نیفته
دستت چربه، بمال سرت
دستت چو نمیرسد به خانم --- دریاب كنیز مطبخی را
دستت چو نمیرسد به كوكو، خشكه پلو را فرو كو
دست تنگی بدتر از دلتنگی است
دست خالی برای تو سر زدن خوبه
دست در كاسه و مشت در پیشانی
دست، دست را میشناسه
دست دكاندار تلخ است
دست راست را از چپ نمیشناسه
دستش به خر نمیرسه پالان خر را بر میدارد
دستش به دم گاو بند شده
دستش به عرب و عجم بند شده است
دستش بدهنش میرسه
دستش در كیسه خلیفه است
دستش را به كمرش گرفته كه از بیگی نیفته
دستش شیره ایست یا دستش چسبناك است
دستش را توی حنا گذاشت
دست شكسته بكار میره، دل شكسته بكار نمیره
دست شكسته وبال گردنه
دستش نمك نداره
دست كار دل و نمیكنه و دل كار دست و نمیكنه
دستش كجه
دست كه به چوب بردی گربه دزده حساب كار خودشو میكنه
دست كه بسیار شد بركت كم می شود
دست ما كوتاه و خرما بر نخیل . " پای ما لنگ است و منزل بس دراز " "‌ حافظ شیرازی "
دست ننت درد نكنه

دست و رویش را با آب مرده شور خانه شسته است
دستی را كه حاكم ببره خون نداره یا دیه نداره
دست و روت را بشور منم بخور
دستی را كه نمیتوان برید باید بوسید
دستی را كه از من برید، خواه سگ بخورد خواه گربه
دشمنان در زندن با هم دوست شوند

دشمن دانا كه غم جان بود --- بهتر از دوست كه نادان بود . "‌ نظامی "
دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد . " دانی كه چه گفت زال با رستم گرد " "‌ سعدی "
دشمن دانا بلندت میكند --- بر زمینت میزند نادان دوست
دعا خانه صاحبش را میشناسد
دعا كن " الف " بمیره یا دعا كن بابات بمیره
دعوا سر لحاف ملا نصرالدین بود
دلاكها كه بیكار میشوند سر هم را میتراشند
دل بیغم دراین عالم نباشد --- اگر باشد بنی آدم نباشد .
دل سفره نیست كه آدم پیش هر كس باز كنه
دلش درو طاقچه نداره
دلم خوشه زن بگم اگر چه كمتر از سگم
دلو همیشه از چاه درست در نمیاد
دماغش را بگیری جانش در میاد
دم خروس از جیبش پیداست
دمش را توی خمره زده است

دنده را شتر شكست، تاوانش را خر داد
دنیا پس از مرگ ما، چه دریا چه سراب
دندان اسب پیشكشی را نمیشمارند
دنیا دمش درازه
دنیا جای آزمایش است، نه جای آسایش
دنیا، دار مكافاته
دنیا را آب ببره او راخواب میبره
دنیا را هر طور بگیری میگذره
دنیایش مثل آخرت یزیده
دنیا محل گذره
دو تا در را پهلوی هم میگذارند برای اینست كه به درد هم برسند
دو خروس بچه از یك مرغ پیدا میشوند، یكی تركی میخونه یكی فارسی
دود از كنده بلند میشه
دود، روزنه خودشو پیدا میكنه
دو دستماله میرقصه
دور اول و بد مستی ؟
دور دور میرزا جلاله ، یك زن به دو شوهر حلاله
دوری و دوستی

دوست همه كس، دوست هیچكس نیست
دوستی بدوستی در، جو بیار زرد آلو ببر
دوستی دوستی از سرت میكنند پوستی ؟
دوست آنست كه بگریاند. دشمن آنست كه بخنداند
دوصد گفته چو نیم كردار نیست
دو صد من استخوان باید كه صدمن بار بردارد
دوغ در خانه ترش است
دوغ و دوشاب در نظرش یكیست
دو قرت و نیمش باقیه
دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتای جامه اگر كهنه است و گر از نو .
هزار مرتبه بهتر بنزد ابن یمین --- زفرمملكت كیقباد و كیخسرو .
ده انگشت را خدا برابر نیافریده
ده، برای كدخدا خوبه و برادرش
ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند .
دهنش آستر داره
دهنش چاك و بست نداره
دهن مردم را نمیشود بست
دهنه جیبش را تار عنكبوت گرفته

دیر آمده زود میخواد بره
دیده می بینه، دل میخواد
دیر زائیده زود میخواد بزرگ كنه
دیشب همه شب كمچه زدی كو حلوا ؟
دیگ به دیگ میگه روت سیاه ، سه پایه میگه صل علی
دیگران كاشتند ما خوردیم، ما میكاریم دیگران بخورند
دیگ ملا نصرالدین است

دیوانه چو دیوانه به بیند خوشش آید !
دیوار حاشا بلنده
دیوار موش داره ، موش هم گوش داره

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته 
سه شنبه 26/5/1395 - 11:45
طنز و سرگرمی

 

 

 

 

راستی هیبت اللهی یا میخواهی منو بترسونی ؟

راه دویده، كفش دریده
راه دزد زده تا چهل روز امنه

رخت دو جاری را در یك طشت نمیشه شست
رحمت بكفن دزد اولی
رستم در حمام است
رستم است و یكدست اسلحه

رستم صولت و افندی پیزی
رسیده بود بلایی ولی به خیر گذشت . " نریخت درد می و محتسب دیر گذشت ... " " آصفی هروی "
رطب خورده كی منع رطب چون كند
رفت زیر ابروش را برداره چشمش را هم كور كرد

رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبید دلم پوسید
رفت به نان برسه بجان رسید
رفتم شهر كورها ، دیدم همه كور، منهم كور

رفتم ثواب كنم كباب شدم
رقاصه نمیتونست برقصه میگفت زمین كجه
رند را بند و قحبه را پند سود نكند

روبرو خاله و پشت سر چاله
روده بزرگه روده كوچیكه رو خورد
روز از نو، روزی از نو
رنگم ببین و حالمو نپرس
روزگار آئینه را محتاج خاكستر كند
روزگار است اینكه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
روزی گریه دست زن شلخته است
روضه خوان پشمه چال است

روزه خوردنشو دیدم، ولی نماز كردنش را ندیده ام
روزی به قدمه
روغن چراغ ریخته وقف امامزاده
روغن روی روغن میره ، بلغور، خشك میمونه
رو مسخرگی پیشه كن و مطربی آموز --- تا داد خود از كهتر و مهتر بستانی . " عبید زاكانی "
روی گدا سیاهه ولی كیسه اش پره

ریش و قیچی هر دو در دست شماست !
ریسمان سوخت و كجیش بیرون نرفت

 گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته 

سه شنبه 26/5/1395 - 11:43
طنز و سرگرمی

 

 

زاغم زد و زو غم زد، پس مانده كلاغ كورم زد !

ز آب خرد، ماهی خرد خیزد --- نهنگ آن به كه از دریا گریزد !
زبان بریده بكنجی نشسته صم بكم --- به از كسی كه نباشد زبانش اندر حكم . (( سعدی ))

زبان خر را خلج میدونه !
زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد --- بهوش باش كه سر در سر زبان نكنی .

زبان خوش، مار را از سوراخ بیرون میآورد !
زبان گوشت است بهر طرف كه بچرخانی میچرخه !
زدی ضربتی ضربتی نوش كن !
زخم زبان از زخم شمشیر بدتره !
زرد آلو را میخورند برای هسته اش !

زرنگی زیاد مایه جوانمرگیست !
زرنگی زیاد فقر میآره !

زعفران كه زیاد شد بخورد خر میدهند !
ز عشق  تا بصبوری هزار فرسنگ است!((دلی كه عاشق و صابر بود مگر سنگ است؟ ))سعدی
زكوه تخم مرغ یك دانه پنبه دونه است !
زمانه ایست كه هر كس بخود گرفتار است!((تو هم در آینه حیران حسن خویشی))آصفی هروی

زمستان رفت و رو سیاهی به زغال موند !

زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز!
زن آبستن گل میخوره اما گل داغستان !
زن بد را اگر در شیشه هم بكنند كار خودشو میكنه !
زن ازغازه سرخ رو شود و مرد از غزا !
زن بلاست ، اما الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشه !

زن تا نزائیده دلبره، وقتیكه زائید مادره !
زن بیوه را میوه اش میخواهند !

زن جوان را تیری به پهلو نشیند به كه پیری !

زن سلیطه سگ بی قلاده است !
زنگوله پای تابوت !
زن و شوهر جنگ كنند، ابلهان باور كنند !

زن نجیب گرفتن آسونه، ولی نگهداریش مشكله !
زنی كه جهاز نداره، اینهمه ناز نداره !

زور داری، حرفت پیشه !

زورش بخر نمیرسه پالون خر را بر میداره !
زور دار پول نمیخواد، بی زور هم پول نمیخواد !
ز هر طرف كه شود كشته سود اسلام است
زیر اندزش زمین است و رواندازش آسمون !
زیر دمش سست است !
زیر پای كسی پوست خربزه گذاشتن !
زیر دیگ اتش است و زیر آدم آدم !
زیر شالش قرصه !
زیره به كرمان میبره !
زیر سرش بلنده !
زیر كاسه نیم كاسه ایست .

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته 

سه شنبه 26/5/1395 - 11:41
طنز و سرگرمی

 

 

سالها میگذاره تا شنبه به نوروز بیفته !
سالی كه نكوست از بهارش پیداست !
سال به دوازده ماه ما می بینیم یكدفعه هم تو ببین !
سال به سال دریغ از پارسال !

سبوی نو آب خنك دارد !
سبوی خالی را بسبوی پر مزن !
سبیلش آویزان شد !
سبیلش را باید چرب كرد !
سپلشت آید و زن زاید و مهمان عزیزت برسد !
سخن خود تو كجا شنیدی، اونجا كه حرف مردمو شنیدی !

سر بزرگ بلای بزرگ داره !
سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستین !
سر بریده سخن نگوید !
سر بی صاحب میتراشه !
سر بیگناه، پای دار میره اما بالای دار نمیره !
سر پیری و معركه گیری !

سر خر باش، صاحب زر باش !
سر تراشی را از سر كچل ما میخواد یاد بگیره !
سر حلیم روغن میرود !

سر را قمی می شكنه تاوانش را كاشی میده !
سر را با پنبه میبرد !
سر زلف تو نباشد سر زلف دگری !

سرش به تنش زیادی میكنه !
سرش به كلاش میارزه !
سرش از خودش نیست .

سرش توی لاك خودشه !
سرش جنگه اما دلش تنگه !
سرش بوی قرمه سبزی میده !
سرش توی حسابه !
سرش را پیراهن هم نمیدونه !
سر قبری گریه كن كه مرده توش باشه !
سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم !
سر كچل را سنگی و دیوانه را دنگی !
سر كچل و عرقچین !
سركه نقد بهتر از حلوای نسیه است !
سركه نه در راه عزیزان بود --- بار گرانیست كشیدن بدوش ! (( سعدی ))

سركه مفت از عسل شیرین تره !
سر گاو توی خمره گیر كرده !
سر گنجشكی خورده !
سر گنده زیر لحافه !

سرم را سرسری متراش ای استاد سلمانی --- كه ما هم در دیار خود سری داریم و سامانی .

سرم را میشكنه نخودچی جیبم میكنه !
سرنا را از سر گشادش میزنه !
سرناچی كم بود یكی هم از غوغه اومد !
سری را مه درد نیمكند دستمال مبند !

سزای گرانفروش نخریدنه !
سری كه عشق ندارد كدوی بی بار است . (( لبی كه خنده ندارد شكاف دیوار است ... ))
سسك هفت تا بچه میآره یكیش بلبله !
سفره بی نان جله، كوزه بی آب گله !

سفره نیفتاده یك عیب داره ! سفره افتاده هزار عیب !
سفره نیفتاده ( نینداخته ) بوی مشك میده !
سفید سفید صد تومن، سرخ و سفید سیصد تومن، حالا كه رسید به سبزه هر چی بگی میارزه !
سقش سیاه است !

سگ باش، كوچك خونه نباش !
سگ پاچه صاحبش را نمیگیره !
سگ بادمش زیر پاشو جارو میكنه !
سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو میگرفت !
سگ چیه كه پشمش باشه !
سگ درحضور به از برادر دور !

سگ داد و سگ توله گرفت !
سگ در خانه صاحبش شیره !
سگ دستش نمیشه داد كه اخته كنه !
سگ را كه چاق كنند هار میشه !
سگ زرد برادر شغاله !
سگست آنكه با سگ رود در جوال !
سگ سفید ضرر پنبه فروشه !
سگ سیر دنبال كسی نمیره !
سگش بهتر از خودشه !

سگ ماده در لانه، شیر است !
سگ گر و قلاده زر ؟!
سگ نازی آباده، نه خودی میشناسه نه غریبه !
سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس !
سگی به بامی جسته گردش به ما نشسه !

سگی كه پارس كنه ، نمیگیره !
سلام روستائی بی طمع نیست !
سگی كه برای خودش پشم نمیكند برای دیگران كشك نخواهد كرد !
سنده را انبر دم دماغش نمیشه برد !
سنگ به در بسته میخوره !
سنگ بزرگ علامت نزدنه !

سنگ مفت، گنجشك مفت !سنگ خاله قورباغه را گرو میكشه !
سنگ بنداز بغلت واشه !
سنگ كوچك سر بزرگ را میشكنه !
سنگی را كه نتوان برداشت باید بوسد و گذاشت !
سواره از پیاده خبر نداره، سیر از گرسنه !
سودا، به رضا، خویشی بخوشی .
سودا چنان خوشست كه یكجا كند كسی ! (( دنیا و آخرت به نگاهی فروختیم )) (( قصاب كاشانی ))
سودا گر پنیر از شیشه میخوره !
سودای نقد بوی مشك میده !

سوسكه از دیوار بالا میرفت مادرش میگفت : قربون دست و پای بلوریت !

سوزن، همه را میپوشونه اما خودش لخته !
سوراخ دعا را گم كرده !
سهره ( سیره ) رنگ كرده را جای بلبل میفروشه !

سیب مرا خوردی تا قیامت ابریشم پس بده !
سیبی كه بالا میره تا پائین بیاد هزار چرخ میخوره !
سیب سرخ برای دست چلاق خوبه ؟!
سیبی كه سهیلش نزند رنگ ندارد ! (( تعلیم معلم بكسی ننگ ندارد ))
سیلی نقد به از حلوای نسیه !

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته 

سه شنبه 26/5/1395 - 11:40
طنز و سرگرمی

 شاهنامه آخرش خوشه !

شاه می بخشه شیخ علیخان نمی بخشه !

شاگرد اتو گرم، سرد میارم حرفه، گرم میارم حرفه !
شاه خانم میزاد، ماه خانم درد میكشه !

شب سمور گذشت و لب تنور گذشت !
شب دراز است و قلندر بیكار !
شب عید است و یار از من چغندر پخته میخواهد ---گمانش میرسد من گنج قارون زیر سر دارم !
شبهای چهارشنبه هم غش میكنه !
شپش توی جیبش سه قاب بازی میكنه !
شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه !

شتر خوابیده شم بلندتر از خر ایستاده است !
شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره !
شتر در خواب بیند پنبه دانه --- گهی لف لف خورد گه دانه دانه !
شتر دیدی ندیدی ؟!
شتر را چه به علاقه بندی ؟

شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته !
شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چیزم مثل همه كسه !
شتر را گفتند : چكاره ای ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازكت پیداست !
آن یكی می گفت استر را كه هی --- از كجا می آیی ای فرخنده پی
گفت : از حمام گرم كوی تو --- گفت : خود پیداست از زانوی تو !
شتر را گم كرده پی افسارش میگرده !
شتر سواری دولا دولا نمیشه !
شتر كه نواله میخواد گردن دراز میكنه !

شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟!
شتر گاو پلنگ !
شتر مرد و حاجی خلاص !
شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز كن . گفت : من شترم !
شترها را نعل میكردند، كك هم پایش را بلند كرد !
شراب مفت را قاضی هم میخوره !
شریك اگر خوب بود خدا هم شریك میگرفت !
شست پات توی چشمت نره !

شریك دزد و رفیق قافله !
شش ماهه به دنیا اومده !
شعر چرا میگی كه توی قافیه اش بمونی ؟!
شغال، پوزش بانگور نمیرسه میگه ترشه !
شغال ترسو انگور خوب نمیخوره !
شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه !
شغالی كه مرغ میگیره بیخ گوشش زرده !
شكمت گوشت نو بالا آورده !
شكم گشنه، گوز فندقی !
شلوار نداره، بند شلوارش را می بنده !
شمر جلودارش نمیشه !
شنا بلد نیست زیر آبكی هم میره !
شنا بلد نیست زیر آبكی هم میره !
شنونده باید عاقل باشه !
شنیدی كه زن آبستن گل میخوره اما نمیدونی چه گلی !

شوهر برود كاروانسرا، نونش بیاد حرمسرا !
شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم !
شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد !
شیر بی یال و اشكم كه دید --- اینچنین شیری خدا هم نافرید . (( مولوی ))

 

سه شنبه 26/5/1395 - 11:39
طنز و سرگرمی

 

 

 

 

 « ض »

ضرب خورده جراحه !

ضرر كار كن، كار نكردنه !
ضرر را از هر جا جلوشو بگیری منفعته !

ضرر بموقع بهتر از منفعت بیموقعه !
ضامن روزی بود روزی رسان !

 

« ط »
طاس اگر نیك نشیند همه كس نراد است !
طالع اگر اری برو دمر بخواب !

طبل تو خالیست !
طاووس را به نقش و نگاری كه هست خلق --- تحسین كنند و او خجل از پای زشت خویش !(( سعدی ))

طشت طلا رو سرت بگیر و برو !
طبیب بیمروت، خلق را رنجور میخواهد !
طعمه هر مرغكی انجیر نیست !

طمع پیشه را رنگ و رو زرده !
طمع آرد بمردان رنگ زردی !
طمع را نباید كه چندان كنی ---  كه صاحب كرم را پشیمان كنی !
طمعش از كرم مرتضی علی بیشتره !

طمع زیاد مایه جونم مرگی ( جوانمرگی ) است !

 

« ظ »

ظالم همیشه خانه خرابه !
ظالم پای دیوارِ خودشو، میكنه !

ظاهرش چون گور كافر پر حلل --- باطنش قهر خدا عزوجل !
ظالم دست كوتاه !

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته

سه شنبه 26/5/1395 - 11:36
سلامت و بهداشت جامعه
 
 
 
 
 
 

صابونش به جامه ما خورده !
صبر كوتاه خدا سی ساله !

صد پتك زرگر، یك پتك آهنگر !

صداش صبح در میاد !
صد تا گنجشك با زاق و زوقش نیم منه !
صد تا چاقو بسازه، یكیش دسته نداره !

صد سال گدائی میكنه هنوز شب جمعه را نمیدونه !
صد تومن میدم كه بچه ام یكشب بیرون نخوابه وقتی خوابید ، چه یكشب چه هزار شب !
صد رحمت به كفن دزد اولی !
صد سر را كلاه است و صد كور را عصا !
صد من پرقو یكمشت نیست !
صد موش را یك گربه كافیه !

صد من گوشت شكار به یك چس تازی نمیارزه !
صفراش به یك لیمو می شكنه !

صد من یه غاز
صنار میگیرم سگ اخته میكنم، یه عباسی میدم غسل میكنم !
صنار جیگرك سفره قلمگار نمی خواد !

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته

 
سه شنبه 26/5/1395 - 11:25
طنز و سرگرمی

 

 

عاشق بی پول باید شبدر بچینه !

عاشقان را همه گر آب برد  --- خوبرویان همه را خواب برد . (( ایرج میرزا ))
عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بیارم !

عاشقی شیوه رندان بلا كش باشد !  (( حافظ ))
عاشقی پیداست از زاری دل --- نیست بیماری چو بیماری دل .  (( مولوی ))
عاشقی كار سری نیست كه بر بالین است ! (( سعدی ))

عاقبت گرگ زاده گرگ شود --- گر چه باآدمی بزرگ شود . (( سعدی ))
عاقبت جوینده بابنده بود ! (( مولوی))

عاقل گوشت میخوره، بی عقل بادمجان !
عاقل بكنار آب تا پل میجست  --- دیوانه پا برهنه از آب گذشت !
عالم بی عمل، زنبور بی عسله !
عالم ناپرهیزكار، كوریست مشعله دار !
عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل !
عبادت بجز خدمت خلق نیست --- به تسبیح و سجاده و دلق نیست ! (( سعدی ))

عجله، كار شیطونه !
عجب كشگی سابیدیم كه همش دوغ پتی بود !
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد !
عذر بدر از گناه !
عروس تعریفی عاقبت شلخته در آمد !
عروس بی جهاز، روزه بی نماز، دعای بی نیاز، قرمه بی پیاز !

عروس مردنی را گردن مادر شوهر نگذارید !
عروس كه بما رسید شب كوتاه شد !
عروس نمیتونست برقصه میگفت : زمین كجه !
عروس میاد وسمه بكشه نه وصله بكنه !
عروس را كه مادرش تعریف كنه برای آقا دائیش خوبه !
عروس كه مادر شوهر نداره اهل محل مادر شوهرشند !

عزیز كرده خدا را نمیشه ذلیل كرد !

عزیز پدر و مادر !
عسس بیا منو بگیر !
عسل نیستی كه انگشتت بزنند !
عسل در باغ هست و غوره هم هست !
عشق پیری گر بجنبد سر به رسوائی زند !
عقد پسر عمو و دختر عمو را در آسمان بسته اند !

عقل كه نیست جون در عذابه !

عقل و گهش قاطی شده !
عقلش پاره سنگ بر میداره !
عقل مردم به چشمشونه !

علاج بكن كز دلم خون نیاید . (( سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ... )) (( میر والهی))
علاج واقعه پیش از وقوع باید كرد . ((‌ ... دریغ سود ندارد چو رفت كار از دست ))  (( سعدی ))
علف بدهان بزی باید شیرین بیاد !
عیدت را اینجا كردی نوروزت را برو جای دیگه !

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته 

سه شنبه 26/5/1395 - 11:24
طنز و سرگرمی

 

 

 

 

 

 

 غاز میچرونه !

غالباً انسان آنچه را که نمی خواهد می یابد.
غربال را جلوی كولی گرفت و گفت : منو چطور می بینی ؟ گفت : هر طور كه تو منو میبینی !
غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو !
غلیان بكشیم یا خجالت  ! (( مائیم میان این دو حالت  ... ))
غروب همه را به خانه می آورد.
غصه فردا را امروز نباید خورد.
غم مرگ برادر را برادر مرده میداند !
غوره نشده مویز شده است !
غزل خداحافظی خواندن
غفلت موجب پشیمانی است
غلام حلقه بدوش
غول بی شاخ و دم

غیضی و فیضی.

غوره فشردن.

غربت زده مهربان باشد.

غرور جریحه دار شدن.

غلامه میگه : ای خدا ارباب آبی بخواد !
غیرت بی بصیرت، آتشی است بی نور.

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته

سه شنبه 26/5/1395 - 11:21
طنز و سرگرمی

 

 

 فارسی گو، گر چه تازی خوشتر است

فال، امام جعفر صادق است و بد ندارد
فال بد بر زبان بد باشد.
فارسی شکر است، ترکی هنر است.

فال و تماشا

فردا كه برمن و تو وزد باد مهرگان --- آنگه شود پدید كه نامرد و مرد كیست ؟ (( ناصر خسرو))
فرزند بی ادب مثل انگشت ششمه، اگر ببری درد داره ، اگر هم نبری زشته !
فرزند عزیز نور دیده --- از دبه كسی ضرر ندیده !

فرزند كسی نمیكند فرزندی  --- گر طوق طلا به گردنش بر بندی !
فرزند عزیز دردونه، یا دنگه یا دیوونه !
فرزند هنر باش، نه فرزند پدر؛ فرزند هنر، زنده کند نام پدر
فرشش زمینه، لحافش آسمون !
فرش، فرش قالی، ظرف، ظرف مس، دین، دین محمد !
فضول را بجهنم بردند گفت : هیزمش تره !
فقیر، در جهنم نشسته است !
فكر نان كن كه خربزه آبه !
فلفل نبین چه ریزه بشكن ببین چه تیزه !
فراوان سخن باشد، آگنده گوش

فردا هم روز خداست.
فلك فلك، بهمه دادی منقل، به ما ندادی یك كلك !
فواره چون بلند شود سرنگون شود !
فیل خوابی می بیند و فیلبان خوابی !
فیلش یاد هندوستان كرده !فیل و فنجان !

فیل و فنجان
فیل زنده اش صد تومنه، مرده شم صد تومنه !
فال، امام جعفر صادق است و بد ندارد
فال بد بر زبان بد باشد
فارسی شکر است، ترکی هنر است.
فلانی اجاقش کوره
فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه
فکر نان کن، که خربزه آب است
فقط مرده است که سخن نمیگوید
فقط دست بگیر داره، دست بده نداره
فقط بلبل قدر گل را میداند.
فراوان سخن باشد، آگنده گوش.

 

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته



 

سه شنبه 26/5/1395 - 11:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته