• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 805
تعداد نظرات : 920
زمان آخرین مطلب : 4345روز قبل
دانستنی های علمی
هنگامی که در محیط ویندوز متن یا تصویری را Copy میکنید محتوای موجود به طور موقت در محیطی به نام Clipboard ذخیره میشود و در ادامه کار اگر یک Copy دیگر صورت دهید آنگاه محتوای جدید به طور اتوماتیک جایگزین محتوا ذخیره شده قبلی خواهد شد. اما اگر از شما بپرسند برای پی بردن به محتوای کنونی Clipboard از چه روشی استفاده میکنید چه راهی را انتخاب میکنید؟ آیا Notepad را باز کرده و با انجام عمل Paste متن را وارد نموده و به محتوای آن پی میبرید؟ یا اگر با استفاده از PrtScr عکسی از صفحه گرفته اید برای مشاهده آن از Paste آن در Paint استفاده میکنید؟ اکنون بایستی بدانید راهی ساده و سریعتر جهت مشاهده محتوای Clipboard به وسیله ابزار مخفی ویندوز XP وجود دارد که شما توسط این قابلیت میتوانید به شکل همزمان هر لحظه محتوای Clipboard را مشاهده نمایید. هم اکنون به معرفی این ترفند خواهیم پرداخت.

 

بدین منظور:
در محیط خالی از صفحه دسکتاپ راست کلیک کرده و New > Shortcut را انتخاب نمایید.
حالا در پنجره باز شده و در محیط تایپ دستور زیر را عینأ Copy و Paste نمایید:
%windir%\System32\clipbrd.exe

سپس دکمه Next را بزنید.
اکنون (ترفندستان) نام فایل میانبرتان را میتوانید به دلخواه وارد نمایید.
سپس دکمه Next و پس از آن Finish را بزنید تا فایل میانبر شما ساخته شود.
اکنون بر روی فایل ساخته شده دوبار کلیک کنید.
به طور طبیعی آخرین محوایی که کپی کرده اید - چه متن و یا چه تصویر - را در محیط ClipBook Viewer مشاهده میکنید! به عنوان مثال در این ترفند کد فوق را که کپی کرده اید قابل نمایش است.
با انجام هر عمل Copy دیگر، بلافاصله محتوای کپی شده در محیط برنامه نمایش داده میشود.
دوشنبه 20/8/1387 - 12:30
خاطرات و روز نوشت
عمل بریدن قطعه ای از تصویر و حذف قسمتهای دیگر آن، به طور کلی Crop نام دارد. در همه نرم افزارهای گرافیکی و ویرایش عکس این گزینه وجود دارد و به وسیله آنها میتوان تکه ای از تصویر را به عنوان تصویر اصلی قرار داد. اما در نرم افزار Paint که به طور پیش فرض در تمام ویندوزها نصب میشود این گزینه به شکل مستقیم موجود نیست! شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که قصد Crop تصویری را داشته باشید و مجبور هستید برای اینکار ساده نرم افزاری سنگینی نظیر فتوشاپ را باز کنید. اما دیگر نیازی به اینکار نیست، چون با ترفند ساده که هم اکنون برای شما بازگو خواهیم کرد میتوانید توسط خود نرم افزار Paint عملیات Crop را صورت دهید.

 

بدین منظور:
تصویر مورد نظر خود را از طریق File > Open در برنامه و یا راست کلیک بر روی عکس و انتخاب Open With > Paint باز کنید.
سپس در نواز ابزار کناری برنامه، ابزار Select (دومین ابزار به شکل یک مستطیل نقطه چین) را انتخاب نمایید.
حال به وسیله موس در تصویر قسمتی که قصد Crop کردن یا بریدن آن را دارید را انتخاب کنید.
پس از انتخاب قطعه مورد نظر، از منوی Edit گزینه Copy را انتخاب نمایید (یا از کلیدهای ترکیبی Ctrl+C استفاده کنید).
حالا (ترفندستان) بایستی از منوی File بر روی گزینه New کلیک کنید تا یک فایل جدید باز شود.
اکنون از منوی Edit اینبار گزینه Paste را انتخاب نمایید (یا از کلیدهای ترکیبی Ctrl+V استفاده کنید).
خواهید دید که تکه عکس انتخابی شما وارد میشود.
میتوانید اکنون با استفاده از File > Save as تصویر بریده شده خود را به شکل مستقل ذخیره کنید.

اما اگر تصویرتان کوچک بود و پس از وارد شدن فضای سفید پشت زمینه را در کنار و پایین آن احساس میکنید، میتوانید به سادگی این پشت زمینه را حذف کنید تا تنها تصویرتان باقی بماند.
برای اینکار در گوشه پایین سمت راست مستطیل سفید پیش زمینه، نقطه آبی رنگی را مشاهده میکنید.
کافی است این نقطه آبی را به وسیله موس گرفته و به طرف تصویرتان بکشید تا هر اندازه که دوست دارید پشت زمینه کوچک و مناسب سایز عکس شما شود.
دوشنبه 20/8/1387 - 12:28
خاطرات و روز نوشت

اگر با هر بار ورود به ویندوز XP / 2000 / NT كلید Num Lock صفحه كیبوردتون خاموش است، 

کامپیوترتون رو  بیخودی دستکاری نکنید !

تنظیم این  کار مربوط به ( رجیستری ) ویندوز می شود . برای رفع این مشكل وارد برنامه REGEDIT 

شوید و کلید زیر را پیدا کنید :

[HKEY_Current_User\Control Panel\Keyboard]

یك مقدار رشته ای ( برای اینکار Right click  در بخش راست  رجیستری و انتخاب گزینه String Value  )

به نام InitialKeyboardIndicators (  این مقدار به طور پیش فرض با مقدار صفر در ویندوز XP موجود است

، در صورت عدم وجود این رشته عینا رشته ای با همین اسم بسازید  ) ساخته  و به آن مقدار 2  بدهید.

مقدار 2 باعث میشود كه ویندوز آخرین وضعیت كلید Num Lock را ضبط كند و در زمان ورود بعدی شما به

ویندوز  آخرین وضعیت قبلی  این کلید را اجرا کند و   مقدار صفر ، كلید Num Lock را هنگام ورود به ویندوز

خاموش نگه خواهد داشت.

دوشنبه 20/8/1387 - 12:17
دانستنی های علمی

توجه : قابل اجرا در نسخه های Internet Explorer 5.5 -  Netscape Navigator 4  و نسخه های بعدی 

آنها.این ترفند بسیار ساده ولی کاربردی است. شاید اگر تا به حال این ترفند به گوشتون نخورده باشه از این

به بعد ، بیشتر از این ترفند استفاده خواهید کرد.

شما تا به حال اگه میخواستید وب سایت مورد نظرتون رو به  Favorites  اینترنت اکسپلرر Add بکنید به

صفحه  وب سایتی که روی ویندوزتون باز هست رفته و از اونجا با باز کردن  منوی Favorites  و  گزینه Add 

Favorites  و به دنبال اون گذاشتن  اسمی برای اون وب سایت و تعیین محلی برای اضافه شدن  و . . .

انجام میدادید. شما تا به حال این مراحل  رو انجام می دادید که به نظر من کمی طولانی و  وقت گیره .

از این به بعد میتونید برای اضافه کردن وب سایت مورد نظر ، به صفحه ای که اون وب سایت روی

 اکسپلررتون بازه  برید  و  با زدن  دو کلید ترکیبی  Ctrl  +  D  ( فقط  یکبار  )  وب سایت مورد نظر رو  به

 مسیر اصلی  و به اصطلاح Root  ،  وب سایت های منتخبتون  ( Favorites ) اضافه کنید.

(  اسم اون وب سایت در Favorites = با عنوانی که اون وب سایت داره  ).

دوشنبه 20/8/1387 - 12:15
دانستنی های علمی

( قابل اجرا در نسخه های ، مدیا پلیر 7 و بالاتر )

1 - بعد از گذاشتن Cd در کامیپیوترتون ، در پنجره ای که به صورت اتوماتیک ظاهر میشه انتخاب گزینه

Copy  Music From Cd و  یا باز کردن برنامه مدیا پلیر و زدن گزینه Copy From Cd  در منوی کنار مدیا پلیر

( Menu bar )

2- انتخاب فایلهای  مورد نظر شما با تیک   زدن کنار آنها  - ( فایلهایی که میخواهید از Audio   سی دی به 

 فرمت MP3  تبدیل  شوند )

3- انتخاب گزینه Copy Music  که در قسمت بالای Caption  مدیا پلیر قرار دارد. ( آیکون دایره ای قرمز رنگ )

4- انتخاب گزینه های  2 و 3 به ترتیب از بالا ، سپس Next  کنید و در قسمت پایین صفحه بعد میتونید فرمت

 خروجی( تنظیم کیفیت فایل های CD ) که به نظر من بهتره  که اونو روی (  96 Kbps ) قرار بدید  و روی

 گزینه Finish کلیک کنید تا کار کپی و تبدیل به فرمت MP3 شروع بشه.

نکته : محل ذخیره فایل ها بطور پیش فرض در  ( My Documents \ My music  )  شما  می باشد که اگه

خواستید میتونید قبل از زدن گزینه Finish اونو تغییر بدید.

دوشنبه 20/8/1387 - 12:15
دعا و زیارت

دنیای پس از مرگ: خاطرات محمد شفیعی

احساس‌ خستگی‌ مفرط می‌کردم‌، حسی‌ شبیه‌ به ‌زجر، مدت‌ زیادی‌ طول‌ نکشید تا تبدیل‌ به‌ یک‌حس‌ عمیق‌ لذت‌ بخش‌ شد… دلم‌ غش‌ می‌رفت‌!یک‌ خوشی‌ بسیار دلپذیر… در فضا رها شدم‌. دراتاق‌ پرستاران‌ را دیدم‌ که‌ روی‌ کسی‌ خم‌ شده‌اندو در حال‌ ماساژ قلبی‌،… هستند. اول‌ متوجه‌ نشدم‌او کیست‌ ولی‌ بعد که‌ چهره‌ او را دیدم‌ به‌ شدت‌ جاخوردم‌! خودم‌ بود… زمان‌ برایم‌ صفر شده‌ بود،انگار همه‌ جا حضور داشتم‌ در همان‌ لحظه‌، لحظه‌تولدم‌ را دیدم‌، مادرم‌ را دیدم‌ که‌ در حال‌ به‌ دنیاآوردن‌ من‌ بود. بعد خودم‌ را آنجا دیدم‌ که‌خوابیده‌ بودم‌. دکترها و پرستارها کنار رفته‌بودند.

من‌ مرده‌ بودم‌. دیدم‌ که‌ چشمان‌ و شست‌پاهایم‌ را بستند و ملحفه‌ را روی‌ صورتم‌ کشیدند. یکدفعه‌ بالای‌ سرم‌ فردی‌ را دیدم‌ که‌ نمی‌شدتشخیص‌ داد زن‌ است‌ یا مرد. بلند قد وخوش‌اندام‌، او به‌ قدری‌ زیبا بود که‌ بی‌اغراق‌ درهمان‌ لحظه‌ عاشقش‌ شدم‌! حیف‌ که‌ نمی‌توانم ‌زیبایی‌ او را وصف‌ کنم‌! در تمام‌ عمرم‌ کسی‌ را به‌ این‌ زیبایی‌ ندیده‌ بودم‌.

لباس‌ کرم‌ رنگ‌ بر تن‌داشت‌ که‌ بر روی‌ آن‌ پارچه‌ای‌ سفید انداخته‌بود. به‌ من‌ گفت‌: چی‌ شده‌؟ (به‌ زبان‌ فارسی‌)، گفتم‌: پدرم‌ را می‌خواهم‌. گفت‌: بیا پدرت‌ این‌جاست‌، پدرم‌ را دیدم‌ که‌ بالای‌ بسترم‌ گریه‌می‌کند. هرچه‌ صدایش‌ زدم‌، صدایم‌ را نشنید، بعدفهمیدم‌ که‌ فقط او می‌تواند صدای‌ مرا بشنود.گفتم‌: به‌ نظرم‌ او همان‌ کسی‌ بود که‌ ما (عزرائیل‌)می‌نامیم‌ یا شاید رشته‌ مرگ‌، با آن‌ فرد جای‌رفتیم‌. مردی‌ را دیدم‌ که‌ نشسته‌ بود و آن‌ فرد زیبابسیار به‌ او احترام‌ می‌گذاشت‌.

۵ گوی‌ نورانی‌ دراطرافش‌ بود ولی‌ نور آنها چشم‌ را آزار نمی‌داد.یک‌ گوی‌ را به‌ سمت‌ من‌ گرفت‌. فرد زیبا رو به‌ من‌گفت‌: بگیرش‌. تا گرفتم‌ خود را در I.C.U دیدم‌ که‌دکتری‌ با دستگاه‌ الکترو شوک‌ مشعول‌ شوک‌دادن‌ به‌ قلب‌ من‌ بود. جالب‌ آن‌ بود که‌ در طی‌آن‌ چند روز ما در I.C.U 5 نفر بودیم‌ که‌ آن‌ ۴نفر مردند. البته‌ من‌ هم‌ مردم‌ ولی‌ باز زنده‌ شدم‌.!

از او پرسیدیم‌:

- آیا قبل‌ از این‌ تجربه‌، متوجه‌ شده‌ بودید که‌نزدیک‌ مرگ‌ هستید؟
شفیعی‌: بله‌. وقتی‌ آخرین‌ بار در خانه‌ بودم‌،قبل‌ از آن‌ که‌ وارد مرحله‌ بیهوشی‌ شوم‌، حس‌می‌کردم‌ دنیا دارد تیره‌ می‌شود. حس‌ می‌کردم‌چیزی‌ رو به‌ اتمام‌ است‌ ۴ دختر و همسرم‌ را طوردیگری‌ می‌دیدم‌. انگار تصاویری‌ در غروب‌ بودند!می‌دانستم‌ وقت‌ رفتنم‌ است‌.

- آیا در لحظات‌ اول‌ تجربه‌ مرگ‌، احساس ‌ترس‌ یا تنهایی‌ نکردید؟
شفیعی‌: اصلا! آن‌ قدر حس‌ خوبی‌ بود که‌می‌توانم‌ راجع‌ به‌ آن‌ توضیح‌ بدهم‌…

- فکر می‌کنید این‌ بازگشت‌ برای‌ شما چه‌پیامی‌ به‌ همراه‌ داشته‌ است‌؟
شفیعی‌: خوب‌ باش‌، خوب‌ رفتار کن‌، خوب‌زندگی‌ کن‌… و فکر می‌کنم‌ بعد از آن‌ اگر کسی‌اعتقاد به‌ دنیای‌ پس‌ از مرگ‌ نداشته‌ باشد من‌می‌توانم‌ آن‌ را ثابت‌ کنم‌! جالب‌ آن‌ که‌ بعد از این‌ماجرا دوستان‌ و همکارانم‌ نیز تغییراتی‌ اساسی‌ درمن‌ حس‌ می‌کردند. حضور من‌ برای‌ آنها نشانه‌ای‌از قدرت‌ خداوند بود.

- فکر می‌کنی‌ چرا این‌ اتفاق‌ برای‌ شما افتاد وچرا برای‌ دیگران‌ پیش‌ نمی‌آید؟
شفیعی‌: دلیل‌ آن‌ را به‌ خوبی‌ نمی‌ دانم‌ ولی‌شاید مربوط به‌ آن‌ باشد که‌ من‌ در تمام‌ عمرم‌سعی‌ام‌ بر آن‌ بوده‌ که‌ کسی‌ را آزار ندهم‌ و بدکسی‌ را نخواهم‌ و اگر به‌ کسی‌ کمکی‌ می‌کنم‌ آن‌ راپنهانی‌ انجام‌ دهم‌.

-دید شما نسبت‌ به‌ مرگ‌ قبل‌ از این‌ اتفاق‌چگونه‌ بود و بعد از این‌ اتفاق‌ چه‌ تغییری‌ کرد؟
شفیعی‌: من‌ قبل‌ از این‌ اتفاق‌ واقعا از مرگ‌می‌ترسیدم‌. یادم‌ می‌آید هر وقت‌ به‌ قبرستان‌می‌رفتم‌ سعی‌ می‌کردم‌ به‌ صورت‌ جسد یا داخل‌قبر نگاه‌ نکنم‌. ولی‌ باور کنید الان‌ اگر مرا بین‌ ۱۰جسد بگذارند خیلی‌ راحت‌ می‌خوابم‌؟ و احساس‌بسیار خوشایندی‌ نسبت‌ به‌ مرگ‌ دارم‌!

- آیا دوست‌ دارید این‌ تجربه‌ دوباره‌ تکرارشود؟
شفیعی‌: ای‌ کاش‌ روزی‌ هزار بار برایم‌ تکرارشود! چنان‌ لذت‌ بخش‌ بود که‌ حد نداشت‌، دلم‌می‌خواهد آن‌ فرد زیبا را ببینم‌ و آن‌ حس‌ رادوباره‌ تجربه‌ کنم‌. مرگ‌ هدیه‌ای‌ است‌ که‌ خدا به ‌ما‌ داده!

- بعد از این‌ تجربه‌ چه‌ تغییراتی‌ در تصور ودرک‌ شما از خداوند پیش‌ آمد؟
شفیعی‌: علاقه‌ام‌ به‌ او خیلی‌ بیشتر شد و درکنارش‌ خیلی‌ هم‌ خدا ترس‌ شده‌ام‌. در ضمن‌بیشتر با او حرف‌ می‌زنم‌، حتی‌ وقت‌ رانندگی‌،وقت‌ راه‌ رفتن‌، وقت‌ خوردن‌ به‌ یاد او هستم‌! .

شفیعی‌ و همسرش‌ می‌گویند:
محمد علی‌ شفیعی‌ اهل‌ هفتگل‌ خوزستان‌ است. ‌اندامی‌ متوسط وموهایی‌ جو گندمی‌ صورتی‌ باریک‌ و کشیده‌ و چشمانی‌ ریز و پوستی‌ نسبتا تیره‌ دارد.

او بر اثر بی‌ توجهی‌ به‌ سرما خوردگی‌ دچارآنفلونزا و در نهایت‌ ذات‌ الریه‌ شد. او می‌گوید:روز جمعه‌ بود که‌ در منزل‌ بودم‌، احساس‌ خفگی‌می‌کردم‌ به‌ مجتمع‌ پزشکی‌ سازمان‌ آب‌ و برق‌خوزستان‌ رفتم‌ و در نهایت‌ به‌ بیمارستان‌ امام‌خمینی‌ منتقل‌ شدم‌. چهل‌ روز در آی‌ سی‌ یو و ۲۲روز درکما بودم‌ ۷۵ روز در بخش‌ بودم‌… طی‌دوران‌ کما یک‌ بار فوت‌ کردم‌ احساس‌ سبکی‌کردم‌ و خود را میان‌ زمین‌ و آسمان‌ دیدم‌ انجابودم‌ که‌ متوجه‌ شدم‌ پزشکان‌ و پرستاران‌ دارندروی‌ جسم‌ من‌ کار می‌کنند.

شفیعی‌ می‌گوید: با شوک‌ الکتریکی‌ روی‌ من‌کار می‌کردند نتیجه‌ نداد مرا کفن‌ پوش‌ کردن‌مدت‌ ۴۵ دقیقه‌ در کفن‌ بودم‌…

همسرم‌ برایم‌ آش‌ نذری‌ درست‌ کرده‌ بود او به‌همراه‌ سایر اعضای‌ خانواده‌ مشغول‌ پخش‌ آش‌در محله‌ بود که‌ برادرم‌ با منزل‌ تماس‌ گرفت‌ و خبرمرگم‌ را اعلام‌ کرد مراسم‌ آش‌ نذری‌ تبدیل‌ به‌ یک‌مراسم‌ شیون‌ و زاری‌ شد… این‌ شیون‌ و زاری‌ تنها۵۰ دقیقه‌ طول‌ کشید چرا که‌ دوباره‌ با خانواده‌تماس‌ گرفتند و اعلام‌ کردند که‌ من‌ زنده‌ شدم‌.

زمانی‌ در اصطلاح‌ پزشکی‌ خود را شکلات‌ پیچ‌(کفن‌ پوش‌) دیدم‌، زنده‌ بودن‌ را احساس‌ کردم‌…به‌ خیال‌ خودم‌ فریاد می‌زدم‌ که‌ اشتباه‌ می‌کنیددستگاه‌ها را ازمن‌ جدا نکنید این‌ کفن‌ را باز کنیدمن‌ زنده‌ام‌ اما کسی‌ نمی‌شنید همان‌ لحظه‌ خود راروی‌ تخت‌ دیدم‌ از خودم‌ به‌ شدت‌ متنفر بودم‌…
سفر مرگ‌ خود را فقط خودم‌ درک‌ می‌کنم‌.

همسر محمد شفیعی‌ می‌گوید نذر کرده‌ بودم‌ که‌همسرم‌ شفا پیدا کند که‌ خبر فوت‌ او را به‌ ما اطلاع‌ داده‌ شد در نهایت‌ باردیگر اطلاع‌ دادند که‌ محمد زنده‌ است‌… در یکی‌از روزها برای‌ ملاقات‌ او به‌ همراه‌ تمام‌ اهل‌خانواده‌ به‌ دیدار محمد رفتیم‌…

در همان‌ روز بود که‌ پدرش‌ دستمالی‌ را ازجیب‌ خود دراورد که‌ بلافاصله‌ محمد با مشاهده آن‌ دستمال‌ شروع‌ به‌ گریه‌ کرد از او پرسیدم‌ چراگریه‌ میکنی‌ و در آن‌ زمان‌ بود که‌ محمد جریان‌مرگ‌ خود را و دیدار با مرد سفید پوش‌ را توضیح‌داد.

همسر محمد شفیعی‌ به‌ تاثیرات‌ این‌ معجزه‌پرداخت‌ و گفت‌ من‌ اعتقادات‌ دینی‌ را باوردارم‌ معتقدم‌ تا خداوند ما‌ نخواهد هیچ‌برگی‌ از درختی‌ نمی‌افتد طی‌ مدت‌ بیماری‌محمد مدام‌دعا میکردم واکنون‌که‌ این‌ معجزه‌ را دیدم‌ اعتقادم به خدا‌ صد برابر شده است.

دوشنبه 20/8/1387 - 12:10
خواستگاری و نامزدی
خاطره ای که می اید در رابطه با یكی از جانبازان جنگ تحمیلی است كه پس از مجروح شدن به علت وضع وخیمش به ایتالیا اعزام شده بود و در یكی از بیمارستانهای شهر رم به مداوا مشغول بود. از قضا بطور اتفاقی متوجه میشود كه خانم پرستاری كه از او مراقبت می كند نام خانوادگی اش "مالدینی" است ابتدا تصور میكند كه تشابه اسمی باشد اما در نهایت از ایشان سوال میكند كه آیا با پائولو مالدینی ستاره شهیر تیم میلان ایتالیا نسبتی دارد ؟
.... و خانم پرستار در پاسخ می گوید كه پائولو مالدینی برادر وی می باشد ، دوست جانباز نیز در حالی كه بسیار خوشحال شده بود از خانم پرستار خواهش می كند كه اگر ممكن است عكسی از پائولو مالدینی برایش به یادگار بیاورد و خانم پرستار قول می دهد كه برایش تهیه كند صبح روز بعد دوست جانباز هنگامی كه از خواب بیدار می شود كنار تخت خود مردی را می بیند كه با یك دسته گل به انتظار بیدار شدنش نشسته است...
این بزرگ مرد كسی نیست به جز پائولو مالدینی كه از شهر میلان واقع در شمال غربی ایتالیا به شهر رم واقع در مركز كشور ایتالیا كه فاصله ای حدودا ششصد كیلومتری دارد آمده تا از این جانباز جنگی كه خواستار داشتن عكس یادگاری اوست عیادت كند .
پائولو مالدینی با این كار خود درسی بسیار بزرگ به تمامی فوتبالیست های دنیا داده است كه قهرمان فوتبال را در زمین فوتبال نباید جست كه می توان در بیرون از زمین فوتبال نیز آن را دید.
قهرمانانی که پهلوانند...
متاسفیم که امروز بگوئیم کمتر در دنیای ورزش کشورمان که پرچمدار اخلاق هستیم با الگوهای اخلاقی روبرو می شویم. برخوردهای ناشایست بازیکنان ، مربیان در زمین فوتبال و در حاشیه نه تنها کمکی به ورزش نمی کند بلکه باعث گمراهی نوجوانانی می گردد که انها رو الگوی خود قرار داده اند. بیایید لااقل در اخلاق ورزش، ایرانی منش باشیم هرچند مدالی به دست نیاوریم.
دوشنبه 20/8/1387 - 12:6
طنز و سرگرمی
دوشنبه 20/8/1387 - 12:2
خاطرات و روز نوشت
دوشنبه 20/8/1387 - 12:1
طنز و سرگرمی
دوشنبه 20/8/1387 - 11:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته