• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 771
تعداد نظرات : 354
زمان آخرین مطلب : 4841روز قبل
خواستگاری و نامزدی
می گویند که تنهایک دقیقه طول می کشد که دوستی را پیدا کنید٬یکساعت می کشد تا
 از اوقدردانی کنید اما یک عمر طول می کشد تا او را فراموش کنید

چهارشنبه 18/6/1388 - 13:42
کامپیوتر و اینترنت
 
 
 

این علامت دست در بیشتر جوامع بین اللملی به معنای تلفن محسوب می شود و اگر کسی به شما این اشاره را انجام دهد یعنی شخصی پشت خط منتظر شما است .

ولی امروز این دیگر یک علامت ساده محسوب نمی شود و شما توسط ۲ حلقه و بلوتوث موبایل می توانید از انگشتان خود برای پاسخ گویی به تلفن استفاده کنید
 
 
 
این بار طراحان خلاق آرژانتینی به نام bck پا پیش گذاشته و طرح جالب و منحصر به فرد ارائه کرده اند .

یک حلقه به رنگ نارنجی که روی انگشت کوچک شما به عنوان میکروفن قرار می گیرد و حلقه دیگر به رنگ صورتی روی انگشت شصت شما به عنوان اسپیکر قرار می گیرد و به وسیله بلوتوث با موبایل شما ارتباط برقرار می کنند
 
 
همانطور که در عکس می بینید اگر دست خود را باز کنیدتماس وصل خواهد شد و اگر دست خود را ببنید به معنایی پایان مکالمه است و تماس قطع خواهد شد 
چهارشنبه 18/6/1388 - 12:59
خواستگاری و نامزدی

 

 

 روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "، خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جایی که این دسته ها از بازوهایشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.


مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگین شد، خداوند گفت: "تو جهنم را دیدی، حال نوبت بهشت است"، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود، یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن و افراد دور میز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خندیدند، مرد روحانی گفت: "خداوندا نمی فهمم؟!"، خداوند پاسخ داد: "ساده است، فقط احتیاج به یک مهارت دارد، می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند!"

هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.

تخمین زده شده که 93% از مردم این متن را برای دیگران ارسال نخواهند کرد، زیرا آنها تنها به خود می اندیشند، ولی اگر شما جزء آن 7% باقی مانده می باشید، این پیام را برای دیگران ارسال نمایید، من جزء آن 7% بودم، همچنین به یاد داشته باشید که من همیشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما سهیم شوم.

 

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه 18/6/1388 - 12:56
آموزش و تحقيقات
تا حالا شنیده‌اید که بگویند ثروت فلانی را باد آورده؟

در زمان سلطنت خسرو پرویز، بین ایران و روم جنگ شد و در این جنگ ایرانی‌ها پیروز شدند. قسطنطنیه که پایتخت روم بود، به محاصره‌ی ارتش ایران درآمد، و سقوط آن نزدیک شد. مردم روم فردی به نام هرقل را به پادشاهی برگزیدند. هرقل چون پایتخت را در خطر می‌دید، دستور داد که خزاین جواهرات روم را در 4 کشتی بزرگ نهادند تا از راه دریا به اسکندریه منتقل سازند تا چنانچه پایتخت سقوط کند گنجینه‌ی روم به دست ایرانیان نیفتد.

آنها این کار را کردند، ولی ناگهان باد مخالف وزید. چون کشتی‌ها در آن زمان با باد حرکت می‌کردند، هرچه ملاحان تلاش کردند نتوانستند کشتی‌ها را به سمت اسکندریه حرکت دهند، و کشتی‌ها به سمت ساحل شرقی مدیترانه آمد که در تصرف ایرانیان بود. ایرانیان خوشحال شدند و خزاین را به تیسفون پایتخت ساسانی فرستادند و خسرو پرویز خوشحال شد، و چون این گنج بر اثر تغییر مسیر باد به دست ایرانیان افتاده بود، آن را "گنج باد آورده" نام نهاد.

از آن روز به بعد، هرگاه ثروت و مالی بدون زحمت نصیب کسی شود، آن را بادآورده می‌گویند.
چهارشنبه 18/6/1388 - 12:41
بیوگرافی و تصاویر بازیگران







چهارشنبه 18/6/1388 - 12:37
بیوگرافی و تصاویر بازیگران
 
 








چهارشنبه 18/6/1388 - 12:31
بیوگرافی و تصاویر بازیگران

دوستان ببینید چطور كشورها در پی جذب توریست و كسب درآمد هستند.اما ایران ما؛كه هر نقطه آن بهشتی زیبا است ولی آیا ما آنچنان كه باید در پی جذب توریست هستیم؟؟؟؟؟

 

 

 

 

 

 

 

چهارشنبه 18/6/1388 - 12:20
خواستگاری و نامزدی
پیر مردی بر قاطری بنشسته بود و از بیابانی می گذشت . سالكی را بدید كه پیاده بود 
پیر مرد گفت : ای مرد به كجا رهسپاری ؟
سالك گفت : به دهی كه گویند مردمش خدا نشناسند و كینه و عداوت می ورزند و زنان خود را از ارث محروم می‌كنند
پیر مرد گفت : به خوب جایی می روی
سالك گفت : چرا ؟
پیر مرد گفت : من از مردم آن دیارم و دیری است كه چشم انتظارم تا كسی بیاید و این مردم را هدایت كند
سالك گفت : پس آنچه گویند راست باشد ؟
پیر مرد گفت : تا راست چه باشد
سالك گفت : آن كلام كه بر واقعیتی صدق كند
پیر مرد گفت : در آن دیار كسی را شناسی كه در آنجا منزل كنی ؟
سالك گفت : نه
پیر مرد گفت : مردمانی چنین بد سیرت چگونه تو را میزبان باشند ؟
سالك گفت : ندانم
پیر مرد گفت : چندی میهمان ما باش . باغی دارم و دیری است كه با دخترم روزگار می گذرانم
سالك گفت : خداوند تو را عزت دهد اما نیك آن است كه به میانه مردمان كج كردار روم و به كار خود رسم
پیر مرد گفت : ای كوكب هدایت شبی در منزل ما بیتوته كن تا خودت را بازیابی و هم دیگران را بازسازی
سالك گفت : برای رسیدن شتاب دارم
پیر مرد گفت : نقل است شیخی از آن رو كه خلایق را زودتر به جنت رساند آنان را تركه می زد تا هدایت شوند . ترسم كه تو نیز با مردم این دیار كج كردار آن كنی كه شیخ كرد
سالك گفت : ندانم كه مردم با تركه به جنت بروند یا نه ؟
پیر مرد گفت : پس تامل كن تا تحمل نیز خود آید . خلایق با خدای خود سرانجام به راه آیند
پیرمرد و سالك به باغ رسیدند . از دروازه باغ كه گذر كردند
سالك گفت : حقا كه اینجا جنت زمین است . آن چشمه و آن پرندگان به غایت مسرت بخش اند
پیر مرد گفت : بر آن تخت بنشین تا دخترم ما را میزبان باشد
دختر با شال و دستاری سبز آمد و تنگی شربت بیاورد و نزد میهمان بنهاد .. سالك در او خیره بماند و در لحظه دل باخت . شب را آنجا بیتوته كرد و سحرگاهان كه به قصد گزاردن نماز برخاست پیر مرد گفت : با آن شتابی كه برای هدایت خلق داری پندارم كه امروز را رهسپاری
سالك گفت : اگر مجالی باشد امروز را میهمان تو باشم
پیر مرد گفت : تامل در احوال آدمیان راه نجات خلایق است . اینگونه كن
سالك در باغ قدمی بزد و كنار چشمه برفت . پرنده ها را نیك نگریست و دختر او را میزبان بود . طعامی لذیذ بدو داد و گاه با او هم كلام شد . دختر از احوال مردم و دین خدا نیك آگاه بود و سالك از او غرق در حیرت شد . روز دگر سالك نماز گزارد و در باغ قدم زد پیرمرد او را بدید و گفت : لابد به اندیشه ای كه رهسپار رسالت خود بشوی
سالك چندی به فكر فرو رفت و گفت : عقل فرمان رفتن می دهد اما دل اطاعت نكند
پیر مرد گفت : به فرمان دل روزی دگر بمان تا كار عقل نیز سرانجام گیرد
سالك روزی دگر بماند
پیر مرد گفت : لابد امروز خواهی رفت , افسوس كه ما را تنها خواهی گذاشت
سالك گفت : ندانم خواهم رفت یا نه , اما عقل به سرانجام رسیده است . ای پیرمرد من دلباخته دخترت هستم و خواستگارش
پیر مرد گفت : با اینكه این هم فرمان دل است اما بخر دانه پاسخ گویم
سالك گفت : بر شنیدن بی تابم
پیر مرد گفت : دخترم را تزویج خواهم كرد به شرطی
سالك گفت : هر چه باشد گر دن نهم
پیر مرد گفت : به ده بروی و آن خلایق كج كردار را به راه راست گردانی تا خدا از تو و ما خشنود گردد
سالك گفت : این كار بسی دشوار باشد
پیر مرد گفت : آن گاه كه تو را دیدم این كار سهل می نمود
سالك گفت : آن زمان من رسالت خود را انجام می دادم اگر خلایق به راه راست می شدند , و اگر نشدند من كار خویشتن را به تمام كرده بودم
پیر مرد گفت : پس تو را رسالتی نبود و در پی كار خود بوده ای
سالك گفت : آری
پیر مرد گفت : اینك كه با دل سخن گویی كج كرداری را هدایت كن و باز گرد آنگاه دخترم از آن تو
سالك گفت : آن یك نفر را من بر گزینم یا تو ؟
پیر مرد گفت : پیر مردی است ربا خوار كه در گذر دكان محقری دارد و در میان مردم كج كردار ,او شهره است
سالك گفت : پیرمردی كه عمری بدین صفت بوده و به گناه خود اصرار دارد چگونه با دم سرد من راست گردد ؟
پیر مرد گفت : تو برای هدایت خلقی می رفتی
سالك گفت : آن زمان رسم عاشقی نبود
پیر مرد گفت : نیك گفتی . اینك كه شرط عاشقی است برو به آن دیار و در احوال مردم نیك نظر كن , می خواهم بدانم جه دیده و چه شنیده ای ؟
سالك گفت : همان كنم كه تو گویی
سالك رفت , به آن دیار كه رسید از مردی سراغ پیر مرد را گرفت
مرد گفت : این سوال را از كسی دیگر مپرس
سالك گفت : چرا ؟
مرد گفت : دیری است كه توبه كرده و از خلایق حلالیت طلبیده و همه ثروت خود را به فقرا داده و با دخترش در باغی روزگار می گذراند
سالك گفت : شنیده ام كه مردم این دیار كج كردارند
مرد گفت : تازه به این دیار آمده ام , آنچه تو گویی ندانم . خود در احوال مردم نظاره كن
سالك در احوال مردم بسیار نظاره كرد . هر آنكس كه دید خوب دید و هر آنچه دید زیبا . برگشت دست پیر مرد را بوسید
پیر مرد گفت : چه دیدی ؟
سالك گفت : خلایق سر به كار خود دارند و با خدای خود در عبادت
پیر مرد گفت :
وقتی با دلی پر عشق در مردم بنگری آنان را آنگونه ببینی كه هستند نه آنگونه كه خود خواهی
چهارشنبه 18/6/1388 - 12:11
خانواده
ای صفای بوستان حیدری
ای تجلی مهر زهرا و علی
ای تو خورشید ولایت در کسوف
شوبرون از این حجابان ای ولی
سینه تو مخزن صوم سکوت
گنج ناسوت از تودر عجب و بهوت
من کجا از تورسیدن بر خدا
یک تو بهر شیعیان صد مقتدا
عالم اسرار جبریل امین
لیک خود سر خداوند مبین
ای سرت بر استان کردگار
سر به سر در انتظارت روزگار
ذوالفقار حیدری را ساز کن
قتل دیوان و ددان اغاز کن
ای قبای اصفر حیدر به دوش
کن مهیا ذوالجناح و بر خروش
تابه کی ابری بود این اسمان
در پس دیوارها رنگین کمان
غنچه ها در حسرت یک افتلب
صبح تا شب سرفرو برده به خواب
در پس هر بید مجنون لاله ای
دم به دم میاید از او ناله ای
در غم هجران خورشید ای خدا
شد پرستو عازم صحرا چرا
دست شسته از صفای بوستان
جان به کف در جستجوی دوستان
از سر هر شاخه ای پر میکشد
بر در هر خانه ای سر میکشد
کی روا باشد چنین بی خانمان
ای فدایت هم سرو هم جانمان
باز کن سجاده را بر چشم ما
کن وضو اینک ز اب اشک ما
صف به صف حورو ملک استاده اند
بهر یک تکبیر تو جان داده اند
انتظار یک قنوتت میکشند
سر به درگاه سجودت میکشند
ای به قربان تو هر پیرو جوان
من فدای با تو بودن در خزان
تو سراپا خود بهار خرمی
از چه رو سر بر دوزانوی غمی
ای تمام دشتها پر از غمت
غم خجل در پیشگاه زینبت
کن ظهوری تا غمت بر دل کشیم
تا که تندیس جفا را گل کشیم
زنده بودن بی تو سر تا پا فناست
مردن از شوق وصال تو بقاست
ای مسیح فاطمه ابن رسول
کن نگاهی بر رخ زرد بتول
چند گاهی انتظارت میکشد
در بر محسن خجالت میکشد
خیزواین اهریمنان بیدار کن
پرسش از پشت درو مسمار کن
گومگر روز غدیر خم نبود
با علی راه هدایت گم نبود
بود باب علم پیغمبر علی
یکه تاز عرصه گان یل علی
همسر دخت رسول عالمین
باب زینب مجتبی و هم حسین
گو مگرپیغمبر ختم رسل
دم نمی بویید زهرا را چو گل
جای لبهای پیمبر ای شقی
میخ داغ و ضربه در می نهی؟
گو چگونه گیرمت من انتقام
تا نیارد عالم امکان دوام
گر عذاب روزگارانت دهم
نیست مشگل چون که باشم منتقم
حال ای دست خدا در استین
سر به دیوار بقیع ما را ببین
تا به کی در جستجوی ایتش
مقبرش یا خانه اش یا تربتش
خیزو این مشگل گشا مشگل گشا
این همه تنهایی و عزلت چرا
طالب داروی تو فرق علی
شد عدالت با ظهورت منجلی
ای معز اولیا کن شورو شین
بین به دشت کربلا جسم حسین
عمه ات زینب نموده صبرها
بس بود این صبرها مهدی بیا
انتظارت شد فریضه شیعه را
ای خدا ظاهر کن این گنجینه را
راجی از تو طالب دنیا نشد
ده نشانش طلعتی رعنا زخود

چهارشنبه 18/6/1388 - 12:9
بیماری ها
 
 

١ . درمان بیماری قلبی
مخلوطی از عسل و پودر دارچین را تهیه کنید و به جای مربا روی نان قرار دهید و به طور منظم در وعده صبحانه صرف کنید.این روش در کاهش کلسترول،جلوگیری از بروز حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت ضربان قلب موثر است.بیماران مبتلا به حمله قلبی نیز با مصرف روزانه این مخلوط از حمله قلبی بعدی درامان خواهند بود.بررسی روی سالمندان در آمریکا و کانادا نشان داده است،با بالا رفتن سن شاهرگ های حیاتی و سیاهرگ ها خاصیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد.عسل و دارچین به شاهرگ ها و سیاهرگ ها قدرتی تازه میبخشد.


٢ . از بین بردن اثر خارش نیش های حشرات
مخلوطی از یک سهم عسل، ٢ سهم آب ولرم و یک قاشق چای خوری پودر دارچین را روی قسمتی از بدن که احساس خارش می کنید،قرار دهید خارش و درد در عرض یک یا ٢ دقیقه فروکش خواهد کرد.


٣ . درمان التهاب مفصل(آرتریت)
روزانه،یک وعده صبح و یک وعده شب،مخلوطی از یک فنجان آب گرم، ٢ قاشق چای خوری عسل و یک قاشق چای خوری پودر دارچین مصرف شود.این مخلوط معجزه گر در صورت مصرف به طور منظم آرتریت های مزمن را نیز درمان می کند.بررسی های اخیر روی ٢٠٠ بیماری که قبل از صرف صبحانه از این مخلوط استفاده کردند نشان داد، ٧٣ نفر از آنان در عرض یک هفته کاملا از درد رهایی پیدا کردند و پس از یک ماه بیشتر افرادی که قادر به راه رفتن یا حرکت نبودند،بدون احساس هیچ دردی توانایی راه رفتن و تحرک خود را به دست آوردند.


٤ . جلوگیری از ریزش مو
قبل از دوش گرفتن مخلوطی از مقداری روغن زیتون داغ،یک قاشق چای خوری عسل و یک قاشق پودر دارچین را به مدت ٥ تا ١٥ دقیقه روی سر قرار دهید و سپس آن را بشویید.


٥ . از بین بردن عفونت مثانه
٢ قاشق غذاخوری عسل به همراه یک قاشق چای خوری پودر دارچین را با مقداری آب ولرم حل کنید و آن را بنوشید.این روش باعث می شود که میکروب های مثانه از بین برود.


٦ . درمان درد دندان
مخلوطی از یک قاشق چای خوری پودر دارچین و ٥ قاشق چای خوری عسل تهیه کنید و روی دندان خراب بمالید.این عمل را ٣ بار در روز تکرار کنید تا درد تسکین یابد.


٧ . کاهش کلسترول
٢ قاشق غذاخوری عسل را با ٣ قاشق چای خوری پودر دارچین در یک لیوان چای حل کنید و بنوشید.این کار میزان کلسترول خون را طی ٢ ساعت به ١٠ درصد کاهش می دهد.


٨ . درمان سرماخوردگی
به مدت ٣ روز از مخلوط یک قاشق غذاخوری عسل با یک چهارم قاشق چای خوری پودر دارچین استفاده کنید.این روش برای درمان سرفه مزمن و سرماخوردگی و سینوزیت به کار می رود.


٩ . درمان ناباروری
برای برطرف کردن این مشکل،به مردان توصیه می شود ٢ قاشق غذاخوری عسل را قبل از خواب میل کنند.در کشورهای چین،ژاپن و خاوردور که با مشکل ناباروری مواجه اند،در طول روز مخلوطی از مقداری پودر دارچین و یک دوم قاشق چای خوری عسل را به طور مرتب روی لثه و داخل دهان خود قرار می دهند تا مخلوط حاصل از طریق بزاق وارد بدن شود.زوجی که مدت ١٤ سال بچه دار نمی شدند با شروع مصرف عسل و دارچین پس از مدت کوتاهی صاحب دوقلو شدند.


١٠ . درد معده
مصرف عسل و پودر دارچین علاوه بر درمان درد و نفخ معده،زخم معده را نیز درمان می کند.


١١ . تقویت سیستم ایمنی
استفاده روزانه از عسل و پودر دارچین سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و بدن را از حمله باکتری و ویروس محافظت می کند.دانشمندان دریافتند که عسل دارای مقدار زیادی ویتامین و آهن است.مصرف مداوم عسل گلبول های سفید خون را تقویت می کند تا بتواند با باکتری ها و بیماری های ویروسی مقابله کند.


١٢ . برطرف کردن سوء هاضمه
قبل از هر وعده غذا،پودر دارچین را روی ٢ قاشق غذاخوری عسل بریزید و میل کنید تا از ترشح اضافی اسید معده رهایی پیدا کنید زیرا این مخلوط غذاهای سنگین را به راحتی هضم میکند.


١٣ . جلوگیری از آنفلوآنزا
دانشمندی در اسپانیا ثابت کرده که مخلوط عسل و دارچین دارای مواد مفید طبیعی است که از میکروب های آنفلوآنزا و سرماخوردگی جلوگیری به عمل می آورد .


١٤ . افزایش طول عمر
مصرف دائم و مرتب عسل و پودر دارچین مانع پیری زودرس می شود.مخلوطی از ٤ قاشق چای خوری عسل،یک قاشق چای خوری پودر دارچین و ٣ فنجان آب گرم را با هم بجوشانید.سپس مخلوط به دست آمده را ٣ الی ٤ بار در روز به مقدار یک چهارم فنجان میل کنید.این مخلوط علاوه بر طراوت بخشیدن و نرم نگه داشتن پوست از پیری زودرس نیز جلوگیری می کند.


١٥ .برطرف کردن جوش صورت
قبل از خواب مخلوط ٣ قاشق غذاخوری عسل و ١ قاشق چای خوری دارچین را روی جوش ها قرار دهید و روز بعد با آب ولرم بشویید.تکرار روزانه این کار به مدت ٢ هفته،جوش ها را از بین می برد.


١٦ . درمان عفونت های پوستی
قرار دادن مخلوطی به مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین روی قسمت های مختلف پوست، عفونت های پوستی و اگزما را نیز درمان می کند.


١٧ . درمان سرطان
تحقیقات جدید انجام گرفته در ژاپن و استرالیا نشان داده،سرطان های پیشرفته معده و استخوان به طور موفقیت آمیزی درمان شده است.بیماران مبتلا به این سرطان ها ٣ بار در روز و به مدت ٣ ماه یک قاشق غذاخوری عسل و یک قاشق چای خوری دارچین را مخلوط و مصرف می کنند.


١٨ . از بین بردن خستگی مفرط
مصرف نصف قاشق غذاخوری عسل و مقداری پودر دارچین در یک لیوان آب اول صبح و بعد از ظهر که بدن با افت نشاط روبه رو است طی یک هفته نیروی حیاتی بدن را افزایش می دهد.


١٩ . از بین بردن بوی بد دهان
شما می توانید پس از بیدار شدن از خواب با محلولی از یک قاشق چای خوری عسل،مقداری پودر دارچین و آب گرم غرغره کنید تا در طول روز مشکل بوی بد دهان را نداشته باشید.


٢٠ . مشکل شنوایی
مصرف روزانه مقدار مساوی از عسل و پودر دارچین در صبح و شب مشکل شنوایی را برطرف می کند.
شایان ذکر است،عسل مورد مصرف باید خام و پاستوریزه نشده باشد.زیرا که آنزیم های لازم به هنگام عمل پاستوریزه به علت حرارت دیدن از بین می رود.
چهارشنبه 18/6/1388 - 12:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته