• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1412
تعداد نظرات : 428
زمان آخرین مطلب : 5511روز قبل
سينمای ایران و جهان
بیو گرافی حمید لولایی ( بیوگرافی هنرمندان و هنرپیشگان )< حمید لولایی> را از سال 1373 با مجموعه ساعت خوش می‌شناسیم، او خیلی زود توانست پله‌های ترقی را طی كند و خود را در عرصه بازیگری در وادی طنز بشناساند. لولایی با فرا رسیدن سال 1386، 52 ساله شد و هنوز هم جا برای پیشرفت دارد. وی در سال 1334 از پدر و مادری گیلانی در محله عشرت‌آباد تهران در یك خانواده پر جمعیت به دنیا آمد. او در همان محله رشد كرد و ثمره ازدواجش دو دختر است، حمید لولایی هم اكنون به همراه خانواده‌اش در حوالی محله سیدخندان زندگی می‌كند.
وی از كودكی عاشق بازیگری بود و با استفاده از جعبه‌های پودر لباسشویی و چسباندن عكس و گویندگی، بچه‌های محل را دور خود جمع می‌كرد. می‌گوید: < با پول‌های عیدی خود به سینما می‌رفتم. بهترین تفریح زمان كودكی‌ام سینما رفتن بود.> عشق به بازیگری در 15 سالگی او را به كلاس‌های كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان كشاند. تا جایی كه دوره كلاس‌های هنرهای زیبا را به صورت شبانه گذراند. وی كار تئاتر را به طور جدی در سال 1358 با بازی در نمایشی به كارگردانی مرحوم رضا ژیان و سیاوش طهمورث آغاز كرد پیكرتراش> فیلم سینمایی بود كه از آن به عنوان كار دوم خود یاد می‌كند اما این فیلم به اكران عمومی در نیامد و هیچ وقت دیده نشد. در آغاز جنگ در فیلم سربداران هم نقش كوتاهی را ایفا كرد كه این آخرین فیلم او قبل از آغاز جنگ
تحمیلی بود.
با شروع جنگ تحمیلی به مدت شش سال از عرصه هنر دور ماند. در زمان خدمت سربازی همچنان به كار تئاتر مشغول بود < سبزه دوست بچه‌ها> تئاتری بود كه او در این دوران به همراه مرحوم رضا ژیان برای بچه‌ها اجرا می‌كرد. در سال 69 در كلاس مدیریت سینما شركت كرد و پذیرفته شد و مدیریت سینما را برعهده گرفت.
مدیریت سینما آزادی او را دوباره به دوستان قدیمی‌اش رساند كه این دیدار مجدد موجب روی آوردن دوباره لولایی به بازیگری شد. او به دنبال آرزوهای دوران كودكی‌اش بود. < فراموشخانه> مجموعه‌ای بود كه با آن كار و بارش رونق یافت، به همین خاطر از مدیریت سینما استعفا داد و به بازیگری روی آورد. عشق و علاقه او به بازیگری حتی در زمان مدیریت سینما لحظه‌ای او را رها نمی‌كرد به طوری كه هرگاه فرصتی به دست می‌آورد زود جیم می‌زد و خود را به سر صحنه می‌رساند.
می‌‌گوید: با < ساعت خوش> قدم به عرصه طنز گذاشتم. داریوش كاردان اولین كسی بود كه قابلیت‌های مرا در این وادی كشف كرد. در ساعت خوش بیشتر از همه عوامل با مهران مدیری و رضا عطاران رابطه صمیمانه برقرار كرد. ا ز طرفی مدیریت سینما مانع ازحضور مدام او در سریال ساعت خوش می‌شد. به همین دلیل بازیگری را به مدیریت سینما ترجیح داد. اما لولایی چند سال پیش با نقش خشایار مستوفی حسابی گل و خود را به جامعه طنز معرفی كرد. د ر بازیگری تنها مشوق خود را مادرش معرفی می‌كند و همیشه به خاطر صداقت و روراستی‌اش زبانزد خاص و عام است. نقاشی تنها هنری است كه به بازیگری نزدیك می‌داند، او عاشق كارهای آنتوان چخوف است.
صبر و تحمل زیادی دارد و بسیار كم‌حرف است اما خودش را هیچ وقت دست كم نمی‌گیرد. این از خصوصیات بارز مردی برای تمام فصول است.خودش معتقد است حمید لولایی آدم بی‌آزاری است. اخلاق او در منزل بسیار عالی است.بسیار دل رحم و مهربان است و بسیار علاقه دارد به دیگران ابراز محبت كند.
عاشق سواركاری است و فوتبال را خیلی دوست دارد.
به بازی پرویز پرستویی علاقه فراوانی دارد و از عطاران به عنوان یك آدم خوشفكر و بسیار فروتن یاد می‌كند.
از تلخ‌ترین خاطره‌های زندگی‌اش فوت مادر خانمش بود كه روی او تاثیر زیادی داشت. از لولایی در آینده شاهد كارهای دیگری خواهیم بود. او همچنان به دنبال خوشحال كردن هموطنانش است.
چهارشنبه 25/2/1387 - 13:20
سينمای ایران و جهان
بیوگرافی‌ كامل ‌شقایق دهقان از زبان خودش من در روز چهارم اسفند ماه سال 1357 درست سه ماه قبل از اینکه برای اولین بار سوار هوا پیما بشم, در یکی از شهر های کوچک دانشجوی آلمان به اسم لان گسین به دنیا آمدم و بعد از سه ماه در لوایل سال 1358 که مصادف شد با اتمام تحصیلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگی های مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به کشور بازگشتیم و به دلیل کار پدرم به مدت 6 سال در شمال کشور ساکن شدیم و من , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر کوچکترم که در همان شهر های شمال کشور به دنیا آمدند و به خوانواده ما پیوستند دوران کودکیمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضایی خوش و آرام گذراندیم و بعد از 6 سال, خانواده 6 نفری ما به تهران آمد و در تهران ساکن شد و من به مدرسه رفتم .سالهای بین اول ابتدایی تا گرفتن دیپلم ساده ترین, سطحی ترین و بی دغدغه ترین سالهای زندگی من بود . بدون هیچ اوج و فرودی. مثل یک شاگرد خوب, مودب و سر به زیر و هیجان انگیز ترین قسمت سالهای تحصیلی من شرکت در برنامه های ورزشی و فرهنگی بین مدارس بود!
تا اینکه در تابستان سال 1374 زمانی که هفده سالم بود برای گذراندن اوقات فراغت در یکی از کلاسهای عروسک گردانی فرهنگسرای امیر کبیر ثبت نام کردم و با فضای تازه ای آشنا شدم که خیلی لذت بخش تر از فضای یکنواخت , تکراری و بی هیجانی بود که تا آن زمان داشتم .فضایی که آدم را وادار به فکر کردن و ایجاد خلاقیت می کرد و دو سال بعد, همزمان با امتحانات نهایی سال چهارم دبیرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با هم آشنا شده بودیم به یک گروه تئاتر عروسکی که برای جشنواره عروسکی آماده می شدند معرفی شدم و آغاز به کار کردم
.
صحنه, اجرا و تماشاچی بی نظیر بود . کار کردن با عروسکهای نمایشی رو دوست داشتم . بنابراین به دیپلم ریاضی که گرفته بودم هیچ اهمیتی ندادم و تصمیم گرفتم با تمام تلاشم به این رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولین و آخرین تجربه تئاتر عروسکی من شد
.
از طریق یکی از همان همکارهای گروه تئاتر عروسکی به خانم گلچهره سجادیه که مشغول تشکیل یک گروه تئاتر بود و اجرای نمایش بود معرفی شدم و همکاریم با آن گروه شروع کردم
.
فضایی جدی تر , سنگین تر , پیچیده تر و عجیب , خیلی عجیب . سه ماه تمرین و دوماه اجرا
.
پنچ ماه کار کردن با یک گروه حرفه ای تئاتر با عث شد تا پیش خودم قسم بخورم که تا آخر عمرم به کار تئاتر ادامه می دهم و همزمان و بازهم طریق یکی از همکاران همان تئاتر عروسکی به یکی از تهیه کننده های گروه کودک تلویزیون معرفی شدم و کار نوشتن من آن برنامه را هم شروع کردم و پیش خودم فکر کردم خب می توانم هر دو کار را با هم انجام بدهم . بازی در تئاتر و نوشتن برای تلویزیون . اما بازی در سریالهای تلویزیونی , هرگز
!
طولی نکشید که یکی از همان کارگردانهای گروه کودک تلویزیون , اجرای من را در آن نمایش دید و به من پیشنهاد بازی در سریالش را داد و من بعد از دو هفته تردید پذیرفتم
!
کارم را در تلویزیون با فعالیت در گروه کودک آغاز کردم و شدم عضو جدایی نا پذیر خانواده تلویزیونی ها . در این بین در دو کار سینمایی هم بازی کردم زیر نور ماه و نقش کوتاهی در فیلم سیندرلا و بعد بلافاصله به آغوش تلویزیون بازگشتم
.
زندگی در کنار خانواده ای که بسیار زیاد دوستشان داشتم و شغلی که با اشتیاق و علاقه دنبال می کردم به بهترین نحو می گذشت
.
تا اینکه در پائیز سال 1381 اتفاق عجیبی افتاد . بستن یک قرار داد جدید و بازی در سریال طنز هر شبی به اسم "پاورچین" و آشنا شدن با
.....
از قبل می شناختمش, دو سه سالی بود . اولین آشنائیمان در یک برنامه ترکیبی بود به اسم گلخونه برای شبکه جام جم . سه سال قبل از پاورچین و بعد از آن چند کار نصفه و نیمه که هیچکدام به مرحله تولید و پخش نرسید
.
اما این بار فرق می کرد
.
مهراب قاسم خانی . همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی من . دیگر فقط یک همکار نبود . خیلی عجیب بود یه حس عجیب ... یه حسی مثل تفاهم و همفکری و اشتراک
.
الان هم که چند ماه از زندگی مشترک من با آن همکار خوب و خوش اخلاق و صمیمی می گذرد . بار ها شده که خاطراتمان را با هم مرور کردیم و هر دوی ما حداقل از طرف خودم می گویم . خدا را شکر می کنم که همه خوشبختیهای دنیا را یک جا به من هدیه کرده است
چهارشنبه 25/2/1387 - 13:18
سينمای ایران و جهان
نام اصلی: علیرضا
نام خانوادگی اصلی: خمسه
شغل : بازیگر و فیلنامه نویس
......................................
تاریخ تولد: 1331
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
......................................
مدرك تحصیلی: فارغ التحصیل روانشناسی بالینی
بیوگرافی

فارغ التحصیل روان شناسی از دانشگاه ملی ایران در سال ١٣٥٧.
برادر مجید خمسه (عکاس).
فراگیری پانتومیم و بازیگری در پاریس در سال ١٣٥٩.
فعالیت در تاتر با گروه "پیاده".
شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم "مرگ یزدگرد" (بهرام بیضایی) در سال ١٣٦٠.
نیمه دوم دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد اوج هنرنمایی علیرضا خمسه بود. بازیهای خوب و ماندگار او در فیلمهای "روز باشکوه"، "آپارتمان شماره 13"، "جیب برها به بهشت نمی روند" و بخصوص بازی معرکه اش در فیلم "شکار خاموش" نشان از تواناییهای او داشت.
او در سال 1382 با اجرای منحصربفردش در برنامه زنده تلویزیونی "جمعه تعطیل نیست" و اجرای مراسم اختتامیه هفتمن جشن خانه سینما - شهریور 1382 - و بیست دومین جشنواره فیلم فجر - بهمن 1382 - نشان داد که در امر اجرا یک استاد به تمام معناست.
برنده جایزه بهترین بازیگر مرد از جشنواره پیونگ یانگ برای بازی در فیلم "آپارتمان شماره سیزده" (یدالله صمدی) در سال ١٣٧١ 
چهارشنبه 25/2/1387 - 13:17
سينمای ایران و جهان
نام اصلی: جمشید
نام خانوادگی اصلی: هاشم پور
......................................
تاریخ تولد: 1323
محل تولد: تهران
ملیت: ایران بیوگرافی
جمشید هاشم پور که تا اواسط دهه شصت با نام "جمشید آریا" فعالیت می کرد در قبل از انقلاب در چهار فیلم ظاهر شد اما خیلی زود از سینمای آن روزها کناره گیری کرد.
او در بعد از انقلاب در اولین حضور سینمایی خود در فیلمی از مسعود کیمیایی با عنوان خط قرمز بازی کرد. این فیلم همچنان توقیف است.
شاید با بازی در نقش زینال بندری در فیلم تاراج ساخته ایرج قادری بود که
جمشید هاشم پور با سر تراشیده میان مردم مطرح شد. تا جایی که تیپ قهرمان سر تراشیده تا سالها مخاطبان بسیاری را بخصوص در شهرستانها روانه سینماها می کرد.
جمشید هاشم پور با بازی در نقشهای متقاوت توانایی های خود را به اثبات رسانده است. او در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد در کنار بازی در فیلمهای اکشن و حادثه ای گه گداری بازی در نقشهای دیگر را نیز امتحان کرده است: روز باشکوه (کیانوش عیاری، 1367) - مادر (علی حاتمی، 1368) - پرده آخر (واروژ کریم مسیحی، 1369) -
عشق و مرگ (محمدرضا اعلامی، 1369) و دلشدگان (علی حاتمی، 1370).
هاشم پور پس از دریافت دیپلم افتخار از هفدهمین جشنواره فیلم فجر (1377) برای بازی در فیلم هیوا (رسول ملاقلی پور) گزیده کار شد و سعی کرد در فیلمهای خوب و متفاوت بازی کند.
بازی بسیار خوب او در فیلمهای آواز قو (سعید اسدی، 1379)، سفر به فردا (محمدحسین حقیقی، 1380)، قارچ سمی (رسول ملاقلی پور، 1380)، واکنش پنجم (تهمینه میلانی، 1381) نشان از رویکرد سخت گیرانه هاشم پور دارد. او در این سالها یک بازی تحسین برانگیز و معرکه از خود به نمایش گذاشت: مسافر ری (داود میرباقری، 1379).
جمشید هاشم پور
در سال 1382 دو فیلم بر پرده سینماهای تهران داشت: واکنش پنجم و سفر به فردا. بازی خوب او در فیلم "سفر به فردا" که نامزدی جشنواره بیستم فیلم فجر را برایش به ارمغان آورد به دلیل اکران نامناسب و نوع فیلم آنچنان که باید دیده نشد
چهارشنبه 25/2/1387 - 13:16
سينمای ایران و جهان
  نام اصلی: ابوالفضل
نام خانوادگی اصلی: پورعرب
شغل : بازیگر
......................................
تاریخ تولد: 134۰
محل تولد: تهران
ملیت: ایران
......................................

مدرك تحصیلی: فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی  بیوگرافی
فعالیت در تئاتر را از سال 1359 آغاز کرد و نخستین بار در نقش کوتاهی در فیلم "زخمه" ظاهر شد.
او همچنین در فیلم "دزد و نویسنده" به عنوان دستیار کارگردان حضور داشته است.
برای بازی در فیلم "عروس" در جشنواره نهم فیلم فجر خوش درخشید و در جشنواره پیونگ یانگ (1373) جایزه بهترین بازیگر مرد را گرفت.
او در سال 1375 و در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم "مردی شبیه باران" جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کرد.
او سه بار در مجموعه های تلویزیونی "تنهاترین سردار" (1376)، "مسافر" (1379) و "عروس" (1382) بازی کرده است.
بازی متفاوت او در فیلم "تیک" (١٣٨٠) بار دیگر او را مطرح کرد
چهارشنبه 25/2/1387 - 13:15
آموزش و تحقيقات

یک شرکت تولید کننده بستنی تحقیقی را در زمینه طعم شناسی سفارش داد تا تعیین کند چگونه انتخاب نوع بستنی‌ با شخصیت افراد ارتباط دارد. تحقیق توسط دکتر آلن. آر. هیرش مدیر گروه عصب‌شناسی بنیاد درمان و پژوهش بویایی و چشایی در شیکاگو اجرا شد و نشان داد که شخصیت‌های معینی با طعم‌های بستنی رابطه دارد.

از فهرست زیر، طعم بستنی مورد علاقه‌تان را انتخاب کنید و ببینید درباره شخصیتتان چه می‌گوید.

1- وانیلی

4- موزی

2- شکلاتی

5- توت‌فرنگی

3- بادام زمینى

6- خرده شکلاتی ( بستنی با خرده‌های شکلات )

نكته : نوع بستنی را ارسال تا خصوصیات و سازكاری شما با فرد دیگر را برایتان ارسال كنم - تستهای قبلی را هم مشاهده كنید .
چهارشنبه 25/2/1387 - 12:38
آموزش و تحقيقات

گفته شده است که طرز خوابیدن، معرف شخصیت افراد است.
شما معمولاً چگونه می‌خوابید؟

 
     
  به پهلو  
     
  به روی شکم  
     
  طاقباز  
     
  به شکل جنینی (به پهلو، پاها جمع توی سینه)  
     
  « قروقاطی » ... عرضی، بدن پیچیده ...
* نكته : جوابو ارسال كنید تا نتیجه رو براتون بفرستم  -  تستای دیگه رو هم مشاهده كنید جالبن
چهارشنبه 25/2/1387 - 12:28
آموزش و تحقيقات
فرض کنید در صحرایی قرار دارید و ٥ حیوان زیر در اختیار شما هستند:

• یک شیر
• یک گاو
• یک اسب
• یک گوسفند
• یک میمون

برای عبور از صحرا باید از شر یکی از این حیوانها خلاص شوید. کدامیک را رها می کنید؟

اکنون شمائید و چهار حیوان دیگر. صحرا گرم و سوزان است و راه درازی در پیش است. همه جا را شن و ماسه پوشانده است. تصمیم می گیرید برای هر چه سریعتر خارج شدن از صحرا، یکی دیگر از حیوانات را جا بگذارید. این بار کدامیک را رها می کنید. حال ٣ حیوان برای شما باقی مانده است. باز هم می روید و می روید و می روید. همچنان گرما و گرما و گرما. انگار آبادی که به دنبالش هستید غیب شده است. چاره ای ندارید جز این که یکی دیگر از حیوانات را جا بگذارید.

اکنون شما مانده اید و دو حیوان دیگر. تا افق و تا آنجا که چشم می بیند صحرا ادامه دارد. متأسفانه چاره ای نیست جز این که برای حرکت سریعتر یکی دیگر از حیوانات را نیز رها کنید. کدامیک را رها می کنید و کدامیک را نگه می دارید؟

قبل از این که به قسمت جواب بروید، مطمئن باشید که ترتیب رها کردن حیوانات را به خاطر داشته باشید.

نكته جواباتونو بفرستین تا نتیجه رو براتون بدم * به تستای دیگه هم توجه كنید جالبه

چهارشنبه 25/2/1387 - 10:37
آموزش و تحقيقات

از میان تمام چیزهایی که دور و برتان قرار دارد، به کدامیک نیاز ندارید؟

 
     
تلویزیون  
     
  روابط شخصی  
     
  کتابهای احمقانه  
     
  من به هیچ چیز نیاز ندارم.  
     
 نكته :

من به همه آنها نیاز دارم.

با ارسال پاسخ نتیجشو براتون میفرستم به تستهای قبلی هم مراجعه كنید

چهارشنبه 25/2/1387 - 10:8
آموزش و تحقيقات

سناریوهای زیر تلاش می‌کنند که دیدگاه شما نسبت به عشق را توضیح دهند.

1- پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات دهید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

     الف) خرگوش
     ب) گوسفند
     پ) گوزن
     ت) اسب

2- به آفریقا رفته‌اید. به هنگام بازدید از یکی از قبیله‌ها، آنها اصرار می‌کنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را انتخاب می‌کنید؟

     الف) میمون
     ب) شیر
     پ) مار
     ت) زرافه

3- فرض کنید خطای بزرگی انجام داده‌اید و خداوند برای مجازات شما تصمیم گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد. کدام را انتخاب می‌کنید؟

    الف) سگ
    ب) گربه
    پ) اسب
    ت) مار

4- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره  زمین نابود کنید، کدام را انتخاب می‌کردید؟

    الف) شیر
    ب) مار
    پ) تمساح
    ت) کوسه

5- یک روز، با حیوانی برخورد می‌کنید که می‌تواند با شما به زبان خودتان صحبت کند. دلتان می‌خواهد که کدامیک از حیوانات زیر باشد؟

    الف) گوسفند
    ب) اسب
    پ) خرگوش
    ت) پرنده

6- در یک جزیره  دور افتاده، تنها یک موجود زنده به عنوان همدم و همراه شما وجود دارد. کدامیک را انتخاب می‌کنید؟

    الف) انسان
    ب) خوک
    پ) گاو
    ت) پرنده

7- اگر قدرت داشتید که هر نوع حیوانی را اهلی و دست‌آموز کنید. کدامیک از حیوانات زیر را به عنوان حیوان خانگی خودتان انتخاب می‌کردید؟

    الف) دایناسور
    ب) ببر
    پ) خرس قطبی
    ت) پلنگ

8- اگر قرار بود برای 5 دقیقه به صورت یکی از حیوانات زیر در می‌آمدید، کدامیک را انتخاب می‌کردید؟

    الف) شیر
    ب) گربه
    پ) اسب
    ت) کبوتر

چهارشنبه 25/2/1387 - 9:15
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته