• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3797روز قبل
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: عملیات محرم از نوع عملیات‌های محدود دفاع مقدس در تاریخ ‌10 آبان ‌61 در منطقه عمومی موسیان بر روی ارتفاعات جبال حمرین آغاز شد. از ویژگی‌های این عملیات، استفاده دشمن از گازهای شیمیایی در منطقه عملیاتی بود.

خبرگزاری فارس: نگاهی به عملیات محرم پس از 30 سال

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، ویژگی‌های مهم این عملیات دستاوردهای آن بود که منجر به آزادسازی ‌700 کیلومترمربع از خاک ایران و ‌300 کیلومتر از خاک عراق و شکستن جو حاصل از عدم پیروزی عملیات رمضان شد.همچنین با پیدایش دورنمای شهر العماره عراق از روی بلندی‌های جبال حمرین در این عملیات باعث شد استراتژی جدید برای عملیات گسترده در منطقه جنوب که هدفش تعیین سرنوشت جنگ بود حاصل گردد.

از دیگر ویژگی‌های این عملیات، استفاده دشمن از گازهای شیمیایی در منطقه عملیاتی بود که باعث شد مسئولین جنگ به طور جدی برای مقابله با این سلاح در عملیات های بعدی تدابیر لازم را اتحاذ نمایند.

استفاده دشمن از گازهای شیمیایی محدود به ترکیبات اشک آور و تهوع زا و عصبی بود و به نظر می رسید که بیشتر جنبه آزمایشی داشته باشد.

مجموع حملات شیمیایی عراق تا این تاریخ به حدود 15 مورد می رسید.

 

اهمیت منطقه عملیاتی محرم برای دشمن:

 

منطقه عملیاتی محرم منطقه‌ای است کوهستانی که در جنوب ـ شرقی دهلران و در غرب عین‌خوش قرار دارد. دشمن با در اختیار داشتن ارتفاعات استراتژیک آن که متعلق به جمهوری اسلامی ایران است،امتیازاتی متعدد را برای خود محفوظ نگاه داشته بود از جمله:

 

‌1- از نظر پدافندی در مواضعی مطمئن قرار داشت.

‌2- جاده دهلران ـ عین‌خوش را در زیر دید و تیر خود داشت و بدین ترتیب آن را بدون استفاده کرده بود.

‌3- می‌توانست به اشغال چندین حوزه نفتی و تأسیسات آن در منطقه بیات، در دو طرف مرز بین‌المللی و در داخل خاک عراق ادامه دهد.

‌4- قادر به دفاع از شهرک صنعتی طیب، زبیدات و چاههای نفت آن، چندین روستا و پاسگاه مهم در خاک عراق بود.

 

موقعیت طبیعی منطقه:

 

مشخصه مهم این منطقه، وجود ارتفاعات جبال حمرین است که خط مرزی قراردادی ایران و عراق قبل از تجاوز این کشور به ایران بوده و بلندترین قله آن به ارتفاع ‌400 متر در خاک جمهوری‌ اسلامی قرار داشته است. گذشته از تپه ‌298 که در داخل خاک ما قرار دارد، تپه ‌175 در داخل خاک عراق واقع شده است که مشرف بر محور وصولی و با اهمیت ـ عین‌خوش- چم‌سری- شرهانی ـ زبیدات است. از دیگر عوارض طبیعی منطقه، رودخانه‌های چیخواب ، دویرج و میمه است که فصلی و وحشی بوده، به هنگام طغیان، ارتفاع آب آن بعضاً به ‌10 برابر معمول ( که حدود ‌30 سانتیمتر است)، می‌رسد.

 

نیروهای شرکت کننده در عملیات:

 

چهار تیپ پیاده از سپاه‌ پاسداران انقلاب اسلامی و یک تیپ از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در عملیات شرکت داشتند و یک تیپ از سپاه ‌پاسداران نیز در احتیاط قرار داشت.

سپاه پاسداران در این عملیات توانست از تانکها و توپخانه غنیمتی خود استفادة مناسبی بعمل آورد.

 

شرح عملیات:

 

عملیات محرم در چند محور و طی چند مرحله طراحی شد که مرحله اول آن دوشنبه ‌10/8/61 در ساعت ‌22 و ‌8 دقیقه با رمز «یا زینب(س)» با فرماندهی قرارگاه عملیاتی کربلا، با سرعت و غافلگیری قابل ملاحظه آغاز شد، به نحوی که کمتر از نیم ساعت پس از شروع عملیات قوای اسلام توانستند در یک محور تعدادی از نیروهای عراقی را به اسارت درآورند و در محور دیگر نیروهایی از دشمن به استعداد بیش از یک تیپ در محاصره نیروهای خودی قرار گرفتند و غالباً اسیر شدند.

در ساعت ‌6 صبح ‌11/8/61 به استثنای جناح چپ منطقة عملیات، کلیه یگانها اهداف تعیین شده را تصرف نمودند و پس از یکی دو ساعت، بین کلیه نیروها الحاق حاصل شد.

از چهار قرارگاه فرعی شرکت‌کننده در عملیات، نیروهای سه قرارگاه اهداف خود را حتی بیش از آنچه که پیش‌بینی شده بود، تصرف کردند. ولی یگان‌های قرارگاه چهارم به علت طغیان رودخانه دویرج و پاره‌ای مشکلات در پشتیبانی یگان‌های مانوری نیروها، نتوانستند اهداف خود را در حوالی منطقه چم هندی و ربوط بطور کامل تصرف نمایند.

 

نتایج مرحله اول عملیات:

 

آزاد شدن ‌550 کیلومترمربع از خاک میهن اسلامی از جمله ارتفاعات ‌400 ، ارتفاعات ‌298، پل چم ‌سری،حوزه نفتی بیات ـ نهر عنبر، چشم سری و موسیان و خارج شدن جاده عین‌خوش ـ دهلران از زیر دید و تیر دشمن و همچنین زیر دید تیر قرار گرفتن شهرک طیب عراق.

تلفات و ضایعات وارده به دشمن طی این مرحله عبارت بود از انهدام ‌8 تا ‌12 یگان سازمانی دشمن بین ‌20 تا ‌70 درصد،انهدام ‌90 دستگاه تانک و نفربر و ‌130 دست خودرو،سقوط ‌7 فروند هواپیمای دشمن،

به غنیمت گرفتن ‌45 دستگاه تانک و نفربر، ‌100 دستگاه خودرو و مقادیر معتنابهی سلاح سبک از انواع مختلف.

ضمناً در این مرحله از نیروهای دشمن ،‌2600 نفر کشته و زخمی و ‌1970 نفر اسیر شدند.

 

*مرحله دوم عملیات:

 

علیرغم موفقیت‌های حاصله از مرحله اول و درهم ‌پاشیدگی وضعف روحیه دشمن، به لحاظ عدم موفقیت قرارگاه چهارم در مرحله اول و خالی ماندن جناح چپ قوای اسلام،اساساً موفقیت‌های مرحله اول در معرض تهدید بود؛ لذا مهمترین هدف مرحله دوم ، ترمیم رخنه موصوف، با حداکثر سرعت ممکن بود.

بدین منظور مرحله دوم عملیات آغاز شد و نیروهای ما در ساعت ‌5 صبح به جاده آسفالته شرهانی دسترسی پیدا کردند و در ساعت ‌7 صبح با الحاقی که صورت گرفت، محاصره دشمن کامل گردید.

در این مرحله ‌150 کیلومترمربع زمین آزاد شد و مجدداً ‌6 یگان سازمانی دشمن، بین ‌20 تا ‌65 درصد منهدم شدند. همچنین ‌150 نفر دیگر از نیروهای دشمن به اسارت قوای اسلام درآمدند.

 

مرحله سوم و نتایج آن:

 

هدف مرحله سوم عملیات، تصرف کلیه ارتفاعات و دامنه‌های غربی حمرین و جاده‌ها و مراکز مهم عملیاتی و ایجاد تأمین لازم برای جاده آسفالتة چم ‌سری، شرهانی، زبیدات و همچنین جاده شنی زبیدات ـ طیب بود.

به همین منظور، در روز دوشنبه ‌15/8/61 ساعت ‌10 شب عملیات مرحله سوم آغاز شد و پس از یک نبرد نسبتاً گسترده به علت مقاومت پراکنده دشمن و عدم پاکسازی منطقه، در ساعت ‌8 صبح فردای آن ، پایان گرفت.

وارد ساختن ضربات پی‌درپی در عملیات محرم و موفقیت‌های حاصله، دشمن را هراسناک ساخت چنانچه از ترس محاصره و انهدام بیشتر، از محور ربوط و چم هندی پا به‌ فرار گذاشت و مقادیر بسیار دیگری از خاک جمهوری اسلامی آزاد شد.

آزاد شدن ‌300 کیلومترمربع از خاک عراق از جمله پاسگاه‌های زبیدات،شرهانی، ابوغریب و. . . و تأسیسات نفتی منطقه (‌30 الی ‌35 حلقه چاه نفت ) از نتایج این مرحله از عملیات بود.

در پایان مرحله سوم عملیات محرم، در مجموع ‌14 تیپ عراق بین ‌50 تا ‌100 درصد منهدم گردید.

تجهیزات دشمن که طی این مرحله از عملیات منهدم شد عبارت بود از: ‌170 دستگاه تانک و نفربر، ‌100 دستگاه خودرو ، ‌15 قبضه تفنگ ‌106 و ‌3 فروند هواپیما.

غنائم به دست آمده در مقایسه با مرحله دوم، چشمگیرتر بود و ‌94 دستگاه تانک و نفربر، ‌150 دستگاه خودرو و ‌51 قبضه تفنگ ‌106 و. . . در میان غنائم مشاهده می‌شد.

دوشنبه 8/8/1391 - 21:13
ازدواج و همسرداری
جام جم آنلاین: قدیم‌ترها اغلب دخترها و پسرهای جوان خیلی زود به فكر ازدواج می‌افتادند و براساس همین دیدگاه، زندگی مشتركشان را در همان اوایل دوران جوانی آغاز می‌كردند؛ اما این روزها كمتر پیش می‌آید دختر یا پسری این‌قدر زود تن به ازدواج بدهد و زندگی جدید را شروع كند.

آنها به دلایل مختلفی كه از نظر خودشان موجه است، ازدواج را اولویت اول برنامه‌هایشان نمی‌دانند و آن را به تاخیر می‌اندازند؛ غافل از این‌كه، هر تاخیری آینده بهتری را برای ما رقم نمی‌زند و گاه می‌تواند مشكلاتی را نیز سبب شود.

به همین دلیل متخصصان می‌گویند اگر روزی می‌خواهید ازدواج كنید، باید بدانید ازدواج هم سن و سالی دارد و برای داشتن زندگی مشترك موفق باید این مرحله هم بموقع آغاز شود.

در همین زمینه با دكتر بهروز بیرشك، روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی تهران گفت‌وگویی انجام داده‌ایم و از وی درباره مشكلات و عوارض ناشی از تاخیر در ازدواج سوالاتی پرسیده‌ایم كه در پی می‌آید.

آیا می‌توان سن ازدواج را به عنوان یكی از عوامل در ارزیابی سلامت و بهداشت روان محسوب كرد؟

اجازه دهید پاسخ به این پرسش را این‌گونه مطرح كنم كه تاخیر در ازدواج تا حدی می‌تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد؛ بخصوص در مورد افرادی كه براساس باورهای فرهنگی‌شان تصور می‌كنند تا سن خاصی باید ازدواج كرده و بچه‌دار شوند؛ پس اگر این اتفاق بموقع روی ندهد، برای این گروه از افراد ممكن است با مشكلات متعددی همراه شود.

منظورتان این است كه اگر جوانان نتوانند در سن مورد نظرشان ازدواج كنند، مسائلی برایشان ایجاد خواهد شد؟

سن ازدواج در كشور ما به علل مختلفی افزایش یافته است كه البته این افزایش سن را در هر دو جنس می‌توان دید. از نظر مشكلات روحی هم گروهی كه آمادگی ازدواج در سن خاصی را داشته، ولی به خواسته‌شان نرسیده‌اند، فشار بیشتری را تجربه خواهند كرد. در ضمن، باید این نكته را هم در نظر داشته باشیم كه این مساله در دخترها بیشتر به چشم می‌خورد؛ چراكه بیشتر احتمال دارد خانواده و جامعه آنها را تحت فشار بگذارد و به ازدواج تشویق كند كه در این شرایط حتی ممكن است آنها به انتخاب‌های اشتباه نیز روی بیاورند.

از نظر روحی چه مشكلاتی در انتظار این گروه خواهد بود؟

به‌طور خلاصه می‌توان گفت بعضی از این افراد فكر می‌كنند جذابیت لازم را نداشته‌اند كه موفق به ازدواج نشده‌اند؛ عده‌ای هم به مقایسه خود با دیگران روی می‌آورند كه این موارد می‌تواند موجب ایجاد استرس و فشارهای روحی برای آنها شود. گروهی هم افسردگی‌ را تجربه می‌كنند یا اعتماد به نفسشان كاهش می‌یابد. درصدی از این افراد هم با انواعی از اضطراب دست به گریبان خواهند شد.

ایجاد چنین احساساتی به دلیل تاخیر در ازدواج به چه عواملی بستگی دارد؟

این موضوع هم به شخصیت خود فرد ارتباط دارد و هم به محیطی كه وی در آن رشد كرده و بزرگ شده است؛ به این معنا كه چون اغلب افراد قبل از ازدواج در خانه پدر و مادرشان زندگی می‌كنند، ممكن است از طرف آنها فشارهایی برای ازدواج وجود داشته و فرد را آزار دهد. به عنوان نمونه حتی ممكن است در خانواده‌هایی به دلیل تاخیر در ازدواج به جوان سركوفت بزنند و او را محكوم كنند؛ اگر چه بندرت شاهد چنین رفتارهایی هستیم، ولی بالاخره وجود دارد.

آیا از نظر شما می‌توان سن خاصی را برای ازدواج جوانان تعیین كرد كه با حداقل مشكلات روبه‌رو شوند؟

اكنون و با توجه به پیشرفت‌هایی كه در علم پزشكی حاصل شده است، واقعا نمی‌توان گفت پس از گذشت سن خاصی دیگر نمی‌توان ازدواج كرد؛ البته در گذشته در این زمینه و بخصوص برای بارداری خانم‌ها، محدودیت‌های سنی‌ بیان می‌شد كه در حال حاضر چنین موضوعاتی چندان مطرح نیست. ولی در هر صورت، مشخص است چنانچه خانمی در دهه سوم زندگی ازدواج كرده و بچه‌دار شود، وقت و حوصله بیشتری داشته و حساسیت‌هایش در مورد زندگی مشترك نیز كمتر است؛ در حالی كه ازدواج و بارداری در سنین بالاتر ممكن است موجب بروز حساسیت‌هایی برای خانم شده و همچنین اضطراب و نگرانی‌هایی را نیز برای مادران به‌همراه داشته باشد. ضمن این‌كه فرزندآوری در خانم‌ها به هر حال محدودیت سنی دارد.

جوانان چطور می‌توانند از بروز این مشكلات پیشگیری كنند؟

بدون شك می‌توان اقدامات موثری برای این افراد انجام داد تا فشارها و مشكلات روحی‌شان كمتر شود؛ برخی از این جوانان امكانات لازم برای ازدواج و تشكیل زندگی مشترك را دارند، ولی یا نمی‌توانند تصمیم بگیرند یا چنین تصور می‌كنند یا حدس می‌زنند هنوز فرد مناسب را پیدا نكرده‌اند و به‌دنبال یافتن زوجی با موقعیت بهتر هستند.

در حالی‌كه اگر ازدواج در موقع مناسب صورت نگیرد، این افراد بعدها افسوس می‌خورند و دائم از خودشان انتقاد می‌كنند. احساس تنهایی معضل دیگری است كه این گروه با آن مواجه خواهند شد. البته بسته به شرایط، گاهی باید به این افراد اطمینان دهیم كه ارزش و اعتبارشان به موضوع ازدواج بستگی ندارد و هنوز می‌توانند انتخاب صحیحی داشته باشند. پس به جای این‌كه بنشینند و بیش از حد به این موضوع فكر كنند، می‌توانند برنامه‌ها و فعالیت‌های متنوع و جذابی برای خودشان تدارك ببینند تا احساس تنهایی و فشاری كه به آنها وارد می‌شود كاهش یابد.

به جوانانی كه در مورد ازدواج سختگیر هستند و خیلی سخت این مسوولیت را می‌پذیرند، چه توصیه‌ای می‌كنید؟

با این‌كه افزایش سن ازدواج و سختگیری‌ها در این مورد را از سوی هر دو جنس می‌توان مشاهده كرد، ولی با توجه به این‌كه در فرهنگ ما درخواست ازدواج از طرف خانواده پسر صورت می‌گیرد، اگر پسری دچار این احساس تعلل یا مشكل در تصمیم‌گیری باشد مسلما مشكلاتی را برای خودش ایجاد خواهد كرد و حتی اگر ازدواج هم انجام پذیرد، در زندگی مشتركش مشكلاتی را تجربه می‌كند. در نتیجه ما به همه آنها توصیه می‌كنیم ضمن ایجاد آمادگی ذهنی و شخصیتی قوی در خود،‌ با دختری كه آمادگی پذیرش ازدواج را دارد و به بلوغ فكری و ذهنی رسیده، ازدواج كنند.

دخترها هم ممكن است با تصور این‌كه هنوز فرد مورد نظر خود را پیدا نكرده‌اند و احتمال دارد شخصی با شرایط بهتر به آنها پیشنهاد ازدواج دهد، این تصمیم مهم را به تاخیر بیندازند؛ البته رسیدن به ایده‌آل‌های ذهنی بسیار مهم است، اما آنها هم باید بدانند ممكن است برخی ایده‌آل‌ها هیچ‌وقت به سراغ‌شان نیاید و به جایی برسند كه انتخاب‌ها محدود و محدودتر شود. دخترها باید توجه داشته باشند همیشه موقعیت مناسبی برای ازدواج ندارند و هرچه سن‌ آنها افزایش یابد، هم انتخاب مشكل‌تر می‌شود و هم امكان این انتخاب كمتر. در نتیجه اگر می‌خواهید ازدواج كنید، باید پیش از هرچیز به معیارهایتان فكر كرده و آنها را مشخص كنید تا براساس آن‌، انتخاب درست و بهنگامی داشته باشید.

نیلوفر اسعدی‌بیگی -‌ جام‌جم

دوشنبه 8/8/1391 - 21:9
كودك
جام جم آنلاین: پوست اغلب نوزادان در دو یا سه روز پس از تولد اندكی به زردی می‌گراید ولی در برخی موارد، گسترش و مانایی آن به حدی است كه تا اندكی بیش از یك هفته بعد نواحی شكم و پاهای او را نیز در بر می‌گیرد.

این رنگ زرد ماندنی و پیشرونده در ناحیه مذكور بخصوص اگر كودك نارس نیز به دنیا آمده باشد، از اولین علائم و نشانه‌های ابتلا به زردی یا یرقان در كودك است كه باید برای حفظ سلامت و جلوگیری از گسترش بیماری، او را تحت معاینه پزشكی قرار داد.

دلایل بروز

زردی ناشی از افزایش سطح بیلی‌روبین خون است. بیلی‌روبین ماده‌ای شیمیایی است كه در پی تخریب سلول ‌های قرمز تولید می‌شود و از آنجا كه معمولا نوزاد در بدو تولد گلبول‌های قرمز بیشتری با وظیفه حمل اكسیژن دارد و كبد هم هنوز به طور مناسبی شكل نگرفته، بیلی‌روبین اضافه به درستی متابولیزه نمی‌شود و یرقان با گستراندن رنگ زرد خود بر پوست از گردن به سمت قفسه سینه تا پاها پیشروی می‌كند و در صورت كوتاهی در درمان، به آلوده كردن غشاهای مخاطی می‌رسد یا به مراحلی شدیدتر و خطرناك‌تر همچون كرن‌ایكتروس می‌انجامد.

یرقان مختص كودكان نیست. بزرگسالان هم ممكن است به آن دچار شوند، اما نوزادان بسیار بیشتر در معرض ابتلا به آن قرار دارند.

گاهی نیز این بیماری نه به سبب افزایش بیلی‌روبین، بلكه به دلایلی چون نارسایی شدید كبد، ابتلا به هپاتیت، انسداد مجاری صفرا و وجود سنگ در كیسه صفرا یا حتی ناسازگاری خونی مادر و فرزند هم رخ می‌دهد.

هپاتیت مسری است و باید در قبال آن درمان و رعایت بهداشت را جدی‌تر پیگیری كرد.

آزمایش خانگی

افزون بر رنگ زرد سفیدی چشم، لثه و پوست، گاهی درد شكم​ نیز می‌تواند علامت و نشانه ابتلا به زردی باشد.

در منزل می‌توان از طریق بررسی زرد شدن سفیدی چشم و لثه و همچنین اندكی فشار دادن انگشت بر قفسه سینه كودك در روشنایی روز (خیلی ملایم، نرم و آرام) به رنگ پوست دقت كرد و در صورت دیدن لكه زرد و دیر محو شدن ته‌رنگ آن در ناحیه فشرده شده به احتمال وقوع زردی در كودك پی برد، اما تشخیص دقیق از سوی پزشكان و با معاینه دقیق‌تر و آزمایش میزان استاندارد یا فراتر از حد معمول بیلی‌روبین امكان‌پذیر است.

كسانی كه عادت به خوردن بیش از اندازه هویج دارند نیز ممكن است رنگ پوستشان اندكی به زردی بكشد، اما این زردی، بیماری یرقان نیست. معمولا در بزرگسالان ادرار هم رنگی متفاوت‌تر از حالت معمول به خود می‌گیرد و زردتر می‌شود یا حتی بیشتر به رنگ چای شباهت پیدا می‌كند. در كودكان رنگ ادرار و مدفوع نیز حالتی متفاوت از حالت معمول می‌گیرد.

با دقت بر تفاوت گروه خونی پدر و مادر از قبیل گروه منفی در مادر و گروه مثبت در پدر یا گروه O در مادر و گروه A یا B در پدر نیز می‌توان احتمال ابتلا به زردی نوزاد را هنگام تولد به ذهن آورد و آزمایش‌های دقیق‌تر انجام شود.

بی‌حالی و تب همراه با نخوردن شیر یا تكان دادن مداوم دست و پا، وزن كمتر از 5/2 كیلوگرم یا لاغری شدید هم نشانه غیرطبیعی بودن موارد و احتمال بروز یرقان است.

اقدامات درمانی

به طور معمول كودكانی كه به زردی مبتلا می‌شوند پس از پوشاندن نواحی تناسلی و چشم‌ها، در دستگاه محافظت‌شده‌ای گذاشته می‌شوند تا زیر نور پیوسته اشعه UV و فتوتراپی بهبود یابند. این اشعه در صورت تابش به بدن نوزاد باعث از بین رفتن بیلی‌روبین اضافه خون شده، با دفع آن از طریق كبد، یرقان هم آرام‌آرام از بین می‌رود.

با این حال ممكن است دلیل بروز زردی، ناسازگاری خونی مادر و فرزند باشد كه اگرچه نسبت به زردی معمول​ بندرت اتفاق می‌افتد، اما برای درمان آن خون نوزاد باید به طور كامل عوض شود. البته معمولا هنگام آزمایش موسوم به رزوس یا RH خون در زمان بارداری مشخص می‌شود كه آیا خون مادر با نوزاد سازگار است یا خیر؛ در صورت ناسازگاری، مشكل در همان زمان پیش از زایمان با تزریق آمپول آنتی‌روگام به توصیه و تشخیص پزشك معالج برطرف می‌شود.

توصیه شده در كودكانی كه مرحله نوزادی را پشت‌سر گذاشته، به دوره‌ای رسیده‌اند كه مواد خوراكی غیر از شیر مادر هم می‌خورند، برای از دست نرفتن آب بدن، به گونه‌ای پیاپی مایعات داده شود.

در بزرگسالان یا حتی كودكان التهابات و نارسایی‌های كبدی هم چنان كه ذكر شد، مسبب وقوع یرقان است. اگر دلیل رخداد زردی پس از طی كردن آزمایش‌های لازم، چنین نارسایی‌هایی باشد، به بیمار بویژه در بزرگسالان دستور پیروی از رژیم غذایی كم‌چرب و پركربوهیدرات داده می‌شود.

رشید حسام

دوشنبه 8/8/1391 - 21:5
خواستگاری و نامزدی
جام جم آنلاین: در این نوشتار می‌خواهیم به شما راه‌هایی را آموزش دهیم كه بتوانید مراسم خواستگاری‌تان را خراب كنید! طوری كه اگر دختر هستید، داماد آینده، فراری شود و اگر پسر هستید، عروس آینده از این كه فكر زندگی با شما را به سرش راه داده به خودش لعنت بفرستد.

این راه‌ها ردخور ندارد؛ تضمینی است و همه آنها كه پیش‌تر امتحان‌شان كرده‌اند هنوز هم در خانه پدر و مادرشان هستند و نتوانسته‌اند ازدواج كنند!

روش‌های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای پسران جوان

*‌ هر چند كلمه كه حرف می‌زنید یك بار بادگلو كنید و بدن تان را بخارانید. این حركت حتما تاثیر بدی بر دیگران می‌گذارد.

* اگر روش قبلی موثر واقع نشد. از فرمول «جوراب‌های جادویی» استفاده كنید. بگذارید جوراب‌های‌تان یك هفته نشسته باقی بماند.

* شب‌ها هم آنها را توی كتانی‌های ورزشی بچپانید و شب خواستگاری همان‌ها را بپوشید تا همه خانه بوی باقلی پخته بگیرد!

* حتما شام بمانید حتی اگر سكوت سنگین و حرف‌ها، تمام شد شما همچنان بنشینید و لبخند بزنید و سرتان را تكان بدهید. بالاخره یكی از اعضای خانواده عروس خسته می‌شود و از جا بر می‌خیزد و این لحظه همان بزنگاهی است كه باید بگویید «راضی به زحمت نیستیم...شام چرا....حالا وقت هست.....» این طوری آنها ناچار می‌شوند به شما تعارف كنند و شما با كمال میل تعارف‌شان را می‌پذیرید.

* جوری به خواستگاری بروید كه انگار قبیله‌ای به خانه عروس حمله كرده است. همیشه زیاد باشید. قشون‌كشی كنید. هشت و نه نفر برای خواستگاری، عدد ناچیزی است اصلا نباید روی كمتر از 15 نفر حساب كنید.

* در خواستگاری بچه‌ها را با خود ببرید و برای آن كه شوق تان را به بچه داشتن نشان بدهید با آنها بازی كنید مثلا یك مسابقه وسطی ترتیب بدهید یا گرگم به هوا بازی كنید.

* بدلباس باشید یكی از بهترین شیوه‌های بدلباسی این است كه جوراب‌های تان را روی پاچه شلوارتان بكشید.

* به كسی فرصت صحبت كردن ندهید. دائما از محاسن تان حرف بزنید و گاهی رو كنید به اعضای خانواده و تائیدشان را بگیرید. روش دیگر این است كه هیچ حرفی مربوط به خودتان نزنید. اما یك لحظه هم دهان‌تان را بسته نگه ندارید؛ از سیاست، از اقتصاد، از علم، از هوا، از تاریخ و....حرف بزنید حتی می‌توانید خاطره تعریف كنید.

* عروس را با یكی از دخترهای مجرد فامیل مقایسه كنید. مثلا همین كه چایی آورد به مادرتان بگویید «شبیه دخترعمه‌ام نیست؟»

* همیشه اسم عروس را اشتباه بگویید مثلا اگر اسمش فرزانه است هر بار با اسمی تازه صدایش كنید « ببخشید افسانه خانم....»، «راستی ملیسا خانم....»، «شیوا خانم می‌خواستم بگویم كه.....» و...

* گربه را دم حجله بكشید. وقتی عروس بالقوه، پرسید سهم مشاركت احتمالی تان در كارهای خانه چقدر است ناگهان ابرو در هم بكشید، نیم خیز شوید و صدای تان را بلند كنید و بگویید «شما بپزید من می‌خورم، شما بشویید و بسابید، من استراحت می‌كنم و اگر شاغل هستید، حقوق‌تان را هم بدهید من خرج كنم!»

* صدای مهمان‌ها را ضبط كنید و از همه عكس بگیرید و از جلسه خواستگاری و شروطی كه مطرح می‌شود، یادداشت بردارید و دست آخر، برای این كه خانواده عروس در آینده شرط‌ها را تغییر ندهند بگویید پای برگه را امضا كنند و برای این كه صداهای ضبط شده شان را هم بشناسید بگویید هر نفر یكبار نام و سنش را اعلام كند.

* كفش‌هایتان را لنگه به لنگه بپوشید تا ثابت كنید دست و پا چلفتی هستید و نمی‌شود روی شما برای زندگی مشترك حساب كرد.

* تا آنجا كه می‌توانید بخورید. توی این گرانی، شاید تا سال‌ها وسعتان نرسد خیلی از میوه‌ها را بخورید.

* از فن «در گوشی فامیلی» استفاده كنید. در این فن، شما و خانواده‌تان باید طوری وانمود كنید كه انگار با خانواده عروس قهرید پس فقط بین خودتان درگوشی حرف بزنید و اعضای خانواده عروس را توی بحث‌های‌تان راه ندهید.

* دائما با تلفن همراه‌تان پیامك بزنید و اگر كسی زنگ زد پاسخ بدهید و بلند بلند با او خوش و بش كنید.

* حتما، حتما، حتما، گل میخك بگیرید و بی‌خیال گل رز قرمز شوید و خودتان با برگ كاج تزئینش كنید و با نخ جعبه شیرینی ببندیدش.

روش‌های بر هم زدن مراسم خواستگاری برای دختران جوان

* هنوز سلام و علیك تمام نشده سر صحبت درباره مهریه را باز كنید و بگویید كه شما جد در جد، مهریه را سنگین می‌گیرید و این رسم خانوادگی‌تان است و همه دخترهای فامیل‌تان همین كار را كرده‌اند. برای این كه كسی شك نكند چند تا مثال هم ردیف كنید مثلا بگویید «همین پارسال دخترعموی مامانم ازدواج كرد با 4000 سكه، آبجی خودم مهرش 5000 تا بود.... حالا دو هزار تای ناقابل كه چیزی نیست.»

* برای شما چه اهمیتی دارد كه داماد بالقوه در صورت موافقت با مبلغ مهریه تان، به زندانی بالقوه، تغییر نام می‌دهد؟

* وقتی چایی آوردید و همه مشغول خوردن شدند و به به و چه چه كردند بگویید رمال توی پارك كه امروز دیده‌اید كارش حرف ندارد چون این لحظه را پیش‌بینی كرده و راست گفته كه اگر توی قوری تف كنید مهر و محبت خانواده داماد به شما چند برابر بـیـشتـر می‌شود.

* از دامـاد و تــك‌تك اعــــضای خــانـواده‌اش بپرسید متولد چه ماه و سالی هستند. بعد كشف كنید كه آنها در تقویم چینی نماد چه حیواناتی هستند و مطمئن باشید هیچ‌وقت ممكن نیست نماد سال شما، با نماد سال بقیه كاملا همخوانی داشته باشد و با چنین اعتقادی چگونه می‌توانید در كنار آنها با صلح و صفا زندگی كنید. فرضا شما متولد سال موش باشید. موش كه نمی‌تواند با خانواده‌ای كه یك اژدها، دو تا خوك، یك سگ، دو تا گربه و یك گاو دارد، زندگی كند!

* از همان ابتدا كه خانواده داماد آمدند و گل‌ها و شیرینی‌ها را تحویل گرفتید،همین كه آنها خواستند سر صحبت را باز كنند لبخند ملیحی بزنید و الكی بگویید قصد ازدواج ندارید و می‌خواهید درس بخوانید. این طوری هم با كلاس‌تر است و هم تا ابد بی‌شوهر می‌مانید.

* خودتان را كاملا متفاوت با آنچه هستید نشان دهید و اصلا فكرش را هم نكنید كه بالاخره روزی طرف مقابل از نشانه‌ها متوجه می‌شود شما كلك می‌زده‌اید.

* اگر زیاد غذا می‌خورید، بگویید كم خوار هستید. اگر دیر می‌خوابید بگویید سر شب خواب‌تان می‌گیرد. اگر ترجیح می‌دهید در روزهای تعطیل روی كاناپه جلوی تلویزیون لم بدهید بگویید همه روزهای تعطیل، آفتاب نزده در كوه هستید.

* سیر بخورید و دائما اظهار نظر كنید، حتی وقتی نظرتان را نخواسته‌اند. توی استكان‌ها، كیسه چای بگذارید و بگویید برای تان سخت بوده چای دم كنید.

* حتی یك لحظه به نگون بختی كه به خواستگاری تان آمده اعتماد نكنید. همان اول كار به داماد بالقوه بگویید «پسورد ایمیل‌های‌تان را می‌خواهم...» واكنش احتمالی او از دو حالت بیشتر نیست.

* اول این كه می‌گوید «متاسفم اما پسورد من محرمانه و شخصی است» در این صورت شما بر می‌آشوبید و می‌گویید «كاملا مشخص شد با اینترنت چه می‌كنید!»

* واكنش دوم این است كه او سرخ و سفید شود و مثل قاتلانی كه اعتراف می‌كنند رمز عبورش را روی كاغذ بنویسد و به شما بدهد. آن‌وقت شما به اتاق دیگر می‌روید و به اینترنت وصل می‌شوید و صندوق پستی الكترونیك او را بررسی می‌كنید و هر از گاه می‌گوید «خدای من! اینها چیست؟ اینها كی هستند؟»

* بعد از خواستگارها به خانه بیایید. بی‌حوصله سلام و علیك كنید و بعد یا بروید توی اتاق‌تان و دراز بكشید و بخوابید یا گوشه اتاق بنشینید و تلویزیون تماشا كنید و هر از گاه لبخندی به حضار بزنید و بگویید « هیسسسس».

دوشنبه 8/8/1391 - 21:0
ازدواج و همسرداری
جام جم آنلاین: فرق است میان آن‌كه یارش در بر. با آن‌كه دو چشم انتظارش بر در. حال مجرد و متاهل نیز همین است. خیلی از جوانان دلشان می‌خواهد مجرد بمانند و خیلی دیگر نیز خواهان ازدواج هستند، اما مورد مناسب را نمی‌یابند اما بر آنان كه در تجرد به سر می‌برند چه می‌گذرد؟.مرور دفتر خاطرات آنلاین برخی از این عزیزان و نشستن پای درد دل برخی دیگر بخوبی این موضوع را روشن می‌كند كه فشار ناشی از تجرد و تقابل ارزش‌ها و نیازهای دختران دهه سوم و چهارم زندگی روح و قلب آنها را پاره پاره می‌كند.

«شیما ـ الف» یكی از این دختران مجرد است. او می‌گوید: بشدت دچار مشكلات روحی و افسردگی شده‌ام. در محیط كارم كسی هست كه از من انتظار غیرمنطقی برای ازدواج دارد. یك شكست عشقی را هم تجربه كرده‌ام. او شخصی بود كه خیلی به ازدواج با او امیدوار بودم، اما همه چیز بر باد رفت.

او می‌گوید: الان مستقل زندگی می‌كنم و اگر از سر كارم بیرون بیایم خدا می‌داند كی دوباره كار پیدا می‌كنم؛ اما اگر نیایم حضور آن مرد، مرا تهدید می‌كند. از طرفی از نظر نیازهای جسمی‌ تحت‌فشار هستم و روانشناسم توصیه می‌كند با شخصی در ارتباط باشم. اما من دخترم و نمی‌خواهم تن به ازدواجی غیرعاطفی دهم. من فقط یك مجرد آرزومندم كه به ارزش‌های اخلاقی پایبند است. تكلیف من در این جامعه چیست؟

این دختر یكی از قربانیان تفاوت در هرم جمعیتی میان مردان و زنان در سن ازدواج است. در دهه‌ای كه او و دختران هم‌سن او به دنیا آمدند مردانی با تفاوت سنی سه تا پنج سال كمتر از دخترانی بودند كه با این تفاوت سنی آماده ازدواج بودند. در این شرایط آنها كه شانس و ارتباطات خانوادگی و اجتماعی بیشتری داشتند و از مهارت‌های ارتباطی بالاتری برخوردار بودند، ازدواج كردند و آنها كه از این مزایا بهره مند نبودند، ماندند.

اما برای دختران مجردی كه شانس ازدواج پیدا نمی‌كنند چه اتفاقی می‌افتد و آنان با همتایان متاهل خود چه تفاوتی دارند؟

پژوهش جامعی در این باره از سوی مركز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری صورت گرفته است كه نتایج آن نشان می‌دهد: فشار خانواده پاسخگویان متاهل نسبت به مجرد‌ها برای ازدواج بیشتر بوده است.

در این پژوهش 50 درصد مجردها دلایل تجرد خود را فقدان همسر مورد علاقه و دلخواه 21 درصد ادامه تحصیل و 10 درصد بی‏اعتمادی به جنس مخالف ذكر می‌كنند.

جالب است بدانید دختران مجرد و دختران متأهل به نسبت مساوی در فعالیت‌های مختلف شاغل هستند، اما نسبت دانشجو بودن در بین دختران مجرد بیشتر از دختران متأهل است. این دختران بیش از متاهل‌ها اعتقاد دارند كه این روزها پیدا كردن فرد مناسب برای ازدواج كار دشواری است.

بنابراین گزارش میزان محدودیت و فشاری كه خانواده‌های دختران مجرد برای ازدواج اعمال می‌كنند، بیش از میزانی است كه خانواده‌های دختران متأهل بر آنها اعمال می‌داشتند.

دختران مجرد و متأهل به نسبت‌های یكسانی به برقراری رابطه بین دخترها و پسرها اعتقاد دارند.

این پژوهش نشان می‌دهد این دو گروه از دختران با پایبندی دینی مساوی؛ اما تفاوت‌های اقتصادی با این چالش مواجه می‌شوند، چنان‌كه دختران دارای طبقه اقتصادی و اجتماعی بالاتر بیشتر مجرد می‌مانند.

جالب است بدانید دختران مجرد نسبت به ازدواج نگاه ایده‌آلی و فرامادی‌تری دارند، در حالی كه توقعات و انتظارات بیشتری در مورد تحصیلات، شغل و درآمد مناسب دارند.

چیز دیگری كه مجرد مانده‌ها را از ازدواج دور نگه می‌دارد، این اعتقاد است كه فرصت‌های تجرد بیشتر از ازدواج است و ازدواج به هزینه هایش نمی‌ارزد و آزادیشان محدود می‌شود.

میزان تحصیلات دختران مجرد بیشتر از دختران متأهل است، اما میزان حقوق دریافتی دختران مجرد و متأهل یكسان است بنابراین نمی‌توان گفت استقلال مالی بوده است كه سبب مجرد ماندن آنها شده است.

بنابراین گزارش مجردها در خانواده‌های دارای دختر كمتر زندگی می‌كنند.

همچنین بررسی‌های آماری دختران مجرد بالای 33 سال نشان می‌دهد: 48 درصد از پاسخگویان بر این باور بودند كه ازدواج باعث تكامل روحی و استقلال فرد می‌شود.

 54 درصد اعتقاد داشتند كه ازدواج دختر ضروری است و دختر نمی‌تواند مثل پسرها تا آخر عمر مجرد بماند و 86 درصد از پاسخگویان اظهار داشته‌اند كه خانواده آنان اصراری به ازدواج‌شان ندارند. 43 درصد آنان فرد مورد علاقه و دلخواه خود را پیدا نكرده‌‌اند و نزدیك نیمی ‌از آنان از این‌كه قبلا ازدواج نكرده بودند، پشیمان بودند.

آنان درباره مزایا و معایب تجرد چنین نظراتی داشته‌اند: 39 درصد استقلال و آزادی، نداشتن آقابالاسر و عدم محدودیت در تصمیم‌گیری را از مزایای تجرد می‌دانند و 15.3درصد آسودگی خیال از بابت مشكلات زناشویی و عدم‌مسوولیت‌پذیری نسبت به همسر و فرزند را از مهم‌ترین محاسن تجرد می‌شمارند.

پیامدهای منفی تجرد و عدم ازدواج دختران برای آنان عبارتند از: 27.2 درصد احساس تنهایی و انزوا، 9.7 درصد احساس افسردگی و سرخوردگی و همچنین احساس بی‌انگیزگی، بی‌هدفی و پوچی در زندگی و...

بنا بر یافته های این پژوهش بی‌خیالی خانواده‌ها در ارتباط با ازدواج دخترانشان از یك سو و نگرش اشتباه همین دختران در مورد ازدواج و ایده‌آل‌های بیش از حد از سوی دیگر به تجرد آنها می‌انجامد كه پیامدی جز لطمه‌های روحی، تنهایی و انزوا ندارد و روزی این گروه از دختران پشیمان می‌شوند كه دیگر دیر است و استقلال مالی، طبقه اجتماعی بالاتر و تحصیلات هیچ‌كدام جای همراه زندگی آنها را پر نمی‌كند.

دوشنبه 8/8/1391 - 20:56
بیماری ها
جام جم آنلاین: گاه واژه‌هایی​ بین مردم رایج می‌شود كه معادل علمی دقیق ندارد، ولی رایج شده است و مرتب به كار برده می‌شود. دیابت عصبی یكی از این موارد است؛ واقعیت این است كه از نظر علم پزشكی واژه‌ای به این نام وجود ندارد، ولی به دلیل كاربرد زیاد بین مردم سعی خواهیم كرد در این مطلب معادل علمی دیابت عصبی را شرح دهیم.

وقتی قند خون یك فرد، حداقل دو بار در حالت ناشتا از 126 بالاتر باشد یا بعد از خوردن غذا از 200 بالاتر رود به دیابت مبتلاست.

اما هم افراد دیابتی و هم افراد سالم (غیر دیابتی) وقتی تحت فشارهای عصبی قرار گیرند، قند خونشان بالاتر می‌رود و وقتی آرام باشند اندكی بهبود پیدا می‌كنند.

علت این موضوع مشخص است؛ هورمون‌های استرس كه سردسته آنها آدرنالین و نورآدرنالین است هنگام تنش عصبی، وارد خون می‌شود.

این هورمون‌ها قند خون را از ذخایر بدن آزاد می‌كنند و از طرفی با ایجاد مقاومت نسبت به انسولین جلوی مصرف قند از سوی سلول‌های عمومی بدن را می‌گیرد تا این قند به مصرف مغز كه بی‌نیاز از انسولین می‌تواند از قند بهره‌مند شود، برسد؛ البته حین استرس هورمون‌های دیگری مثل گلوكاگون، هورمون رشد و كورتیزول نیز ترشح می‌شود كه آنها هم با ساز و كاری مشابه موجب افزایش قند می‌شود.

بالا رفتن قند حین استرس در واقع مكانیسم تدافعی بدن است كه مغز را با جریان بالای قند تغذیه كند تا فرد بتواند بخوبی بر استرس فائق آید.

انواع استرس‌هایی كه می‌توانم مثال بزنم شامل ازدواج، طلاق، دوری ناگهانی از فرزند یا پدر و مادر و استرس‌های جسمی مثل بیماری‌های شدید، بلوغ و تصادفات است.

از استرس‌های بسیار رایج دیگر در پزشكی انواع جراحی‌های سبك و سنگین است. جراحی‌های كوچك دندان و لثه، انواع جراحی‌های كوچك كه در مطب انجام می‌شود و جراحی‌های بزرگ كه با بیهوشی همراه است، همه می‌تواند استرس‌های بسیار شدیدی به فرد وارد كند و با مكانیسم‌های گفته شده قند خون را به بالاترین حد ممكن برساند.

به این ترتیب بیماران دیابتی حین استرس دچار قند خون خیلی بالا می‌شوند. گاهی هم فرد دچار دیابت ملایم است یا دچار پره دیابت یا دیابت مخفی است، ولی حین استرس قند خونش بالا می‌رود و تازه متوجه بیماری خود می‌شود. اینها شرایطی است كه مردم به آن دیابت عصبی می‌گویند.

گر چه ممكن است بعد از استرس بیمار دوباره قند خون طبیعی پیدا كند، اما باید دانست كه در بیشتر این موارد به هر حال بیمار دچار دیابت شده است یا بزودی مبتلا خواهد شد.

در این موارد نیز ‌باید دیابت درمان شود، زیرا انواع استرس‌ها در زندگی روزمره وجود دارد و این افراد مكرر دچار بالا رفتن قند خون می‌شوند و نیازمند اتخاذ روش‌های درمانی هستند.

دكتر رضا كریمی - فوق تخصص بیماری‌های غدد

دوشنبه 8/8/1391 - 20:53
كودك
جام جم آنلاین: یك بچه بهتر است یا دو‌تا‌؟ دوتا بهتر است یا سه‌تا‌؟ سه‌تا بهتر است یا چهارتا‌؟ یك‌جین بهتر است یا دوجین‌؟ هیچ‌ كسی در دنیا نیست كه به این پرسش‌ها پاسخ درست بدهد و بتواند مدعی شود كه درست‌ترین پاسخ را به زبان آورده است.

هر خانواده قصه خودش را دارد‌؛ بعضی‌ها اموراتشان با یك بچه نیز می‌گردد و بعضی‌ها هر چه بچه داشته باشند باز هم قانع نمی‌شوند. 

گروه اول بر ایده تك‌فرزندی پافشاری می‌كنند، چون باور دارند كه زندگی با كودكی یكدانه راحت‌‌تر و جذاب‌تر است‌؛ گروه دوم نیز خانواده‌ای شلوغ را می‌پسندند كه در آن بچه‌ها از سر و كول هم بالا بروند و خانه یك لحظه روی آرامش به خود نبیند.

اما لزوما نه اینها درست می‌گویند و نه آنها‌؛ حرف هیچ‌كدامشان نیز لزوما غلط نیست و با توجه به شرایط متعدد تبیین می‌شود، اما نوع انتخاب هر كدام از این دو گروه پیامدهایی دارد كه همواره خانواده را با آن درگیر می‌كند.

زنجیره‌ای انسانی در خانه

وقتی سفره‌ها در خانه‌های پرجمعیت پهن می‌شود از یك طرف اتاق شروع می‌شود و بعد از چند پیچ و خم تا آن سوی اتاق امتداد پیدا می‌كند.

سفره‌های این خانه‌ها چند متر كش می‌آید، چون پدر و مادر خانواده ترجیح داده‌اند با تولد فرزندان متعدد، خانواده‌ای پرجمعیت تشكیل دهند كه وقتی كنار هم می‌ایستند مانند زنجیره‌ای انسانی به نظر برسند. شلوغی، ویژگی همیشگی این خانه‌هاست.

صدای هیاهو و داد و فریاد تا پاسی از شب از این خانه‌ها بلند می‌شود. هنگام خرید اگر بودجه خانواده كفاف هزینه‌ها را ندهد هر فرزند در نوبت‌گرفتن خدمات می‌ماند و دستش تا زمانی كه بودجه‌ای جدید به خانواده تزریق نشود به مایحتاجش نمی‌رسد.

فرزندان خانواده‌های پرجمعیت هم خودشان را خوشبخت می‌دانند و هم نمی‌دانند. آنها می‌گویند خوشبخت هستند. چون برادران و خواهرانی دارند كه تنهایی‌شان را پر می‌كنند و روزی كه به كمك نیاز دارند همدیگر را تنها نمی‌گذارند.

آنها در عین حال می‌گویند گاهی احساس خوشبختی نمی‌كنند، چون آنقدر خانواده‌شان شلوغ است كه محبت و توجه پدر و مادر به طور یكسان شامل حالشان نمی‌شود.

آنها از شلوغی خانه، نبود امكانات كافی و مساوی میان بچه‌ها و قضاوت‌های مردم در مورد خانواده پرجمعیت‌شان نیز ناراحتند، چون می‌گویند وقتی كم‌سن و سال هستند همكلاسی‌هایشان طعنه شلوغی خانواده را به آنها می‌زنند و وقتی نوبت به ازدواجشان می‌رسد خانواده عروس و داماد برای جواب بله دادن دودل می‌شوند، چون می‌ترسند كه ورود به خانواده‌ای پرتراكم برایشان دردسر درست كند.

با این حال بچه‌های خانواده‌های شلوغ با این‌كه مصایب و محدودیت‌های این نوع زندگی را خوب می‌دانند، ولی این شرایط را به تنها بودن ترجیح می‌دهند‌؛ هرچند كه وقتی خودشان خانواده‌ای مستقل تشكیل بدهند معمولا ترجیح می‌دهند كه شمار فرزندانشان از دو یا سه بیشتر نشود.

نسخه‌هایی برای تك‌فرزندداری

برخی از زوج‌ها به تربیت یك كودك موفق بیشتر از به دنیا آوردن چند فرزند ناموفق اعتقاد دارند و برخی توان اقتصادی و شرایط زندگی‌شان اجازه نمی‌دهد كه بیشتر از یك فرزند داشته باشند.

هیچ زوجی را نیز نمی‌توان مجبور به داشتن فرزندان متعدد كرد حتی اگر قرار باشد روزها از معایب تك‌فرزندی برایشان گفته شود.

محدودیت‌های تك‌فرزندداری، انكار نشدنی است، اما اگر شرایط زندگی یك زوج مانع داشتن فرزندان بیشتر می‌شود باید به آنها آموخت تك‌فرزندانی را تربیت كنند كه در اجتماع نه آن آدم‌های لوس و ضعیف كه مردم می‌گویند، بلكه آدم‌هایی كه با وجود تفاوت‌های زیاد مثل سایر آدم‌ها رفتار می‌كنند، باشند.

نسخه روان‌شناسان برای تربیت تك‌فرزند‌ها زیاد پیچیده نیست. آنها می‌گویند اگر می‌خواهیم این كودكان را از لاك تنهایی‌شان درآوریم باید در سنین قبل از مدرسه برای آنها فرصت برقراری ارتباط با همسن و سال‌هایشان را به وجود آورد. مثلا آنها را به كلاس‌های مختلف فرستاد و با خانواده‌هایی رفت و آمد كرد كه فرزندان همسن فرزندشان دارند.

نسخه روان‌شناسان برای تك‌فرزندهایی كه در اثر تعامل دائمی با بزرگ‌ترها دنیا را از دید آدم‌های بزرگسال می‌بینند نیز این است كه پدر و مادرها هرگز به فرزندشان به عنوان همدم وابسته نشوند چون والدین همیشه باید والدین فرزندشان باقی بمانند و سعی نكنند نقش همدم او را بازی كنند.

پدر و مادرها باید یاد بگیرند كه كوچك‌ترین رفتار فرزندشان را زیر ذره‌بین نبرند و به او اجازه دهند تا برای خودش حریمی خصوصی و هویتی مستقل بسازد.

از تك‌فرزندها نباید توقعات نابجا و بیشتر از توانشان نیز داشت چون آنها باید احساس كنند كه پدر و مادر، آنها را به خاطر همان چیزی كه هستند دوست دارند نه به خاطر چیزهایی كه گمان می‌كنند در وجود فرزندشان وجود دارد.

پدر و مادر باید كاری كنند تا تك‌فرزندشان بیاموزد​ زندگی میدان بزرگ و پرحادثه‌ای است كه احتمال پیروزی و شكست در آن وجود دارد و شكی نیست كه آنها نیز با این دو وضع روبه‌رو خواهند شد.

اما فقط تك‌فرزندی قادر است این تعلیمات را بیاموزد كه پدر و مادرش یاد بگیرند​ در مقابل درخواست‌های فرزند كمی مقاومت كنند و همیشه وفق مراد او رفتار نكنند و به گونه‌ای غیرمستقیم به فرزند بیاموزند كه برای رسیدن به هدف باید صبر و تحمل داشت، چون دنیای بیرون از خانه فقط در ازای صبر به آدم‌ها روی خوش نشان می‌دهد.

حرف و حدیث یكدانه‌ها

او یكدانه است‌؛ یك بچه در یك خانواده سه نفره. او تنهاست، چون غیر از خودش بچه‌ای در خانه نیست كه صدایش را با صدای او در هم بیامیزد و آرزوهایش را با آرزوهای او جمع كند و از شوق داشتن خواهر یا برادر شیطنت كند.

یكدانه‌ها چشم و چراغ خانه‌اند‌؛ تكدانه‌های عزیزكرده‌ای كه در خانه روی چشم نگهشان می‌دارند. مردم كوچه و بازار می‌گویند یكی یكدانه‌ها لوس و نازك نارنجی‌اند و تحمل شنیدن حرف مخالف را ندارند، برای همین برخی آدم‌ها نمی‌توانند با آنها كنار بیایند.

تك‌فرزند‌ها از این قضاوت‌ها باخبرند. آنها دلشان از این حرف‌ها می‌گیرد، اما حتی روان‌شناسان نیز تا حدی با مردم عادی هم‌عقیده‌اند. روان‌شناسان می‌گویند احتمال پرتوقع‌شدن یكدانه‌ها زیاد است، چون آنها از وقتی چشم باز كرده‌اند فقط خودشان را دیده‌اند و پدر و مادری كه همه توانشان را برای جلب رضایت آنها گذاشته‌اند.

اینها می‌گویند اگر تك‌فرزندها به همین شیوه بزرگ شوند و خودشان نیز تلاشی برای تغییر رفتارشان در بزرگسالی نكنند روزی كه از دنیای امن خانوادگی كنده می‌شوند و وارد دنیایی می‌شوند كه در آن كسی با كسی تعارف ندارد و بی‌جهت قربان صدقه دیگری نمی‌رود، دچار سرخوردگی می‌شوند.

تك‌فرزندها گرفتار سرخوردگی می‌شوند، چون می‌بینند كه در دنیای خارج از خانه همه چیز وفق مرادشان پیش نمی‌رود و مردم مثل پدر و مادر حاضر نیستند گوش به زنگ خواهش‌های آنها باشند.

بیشتر تك‌فرزندها وقتی سرخورده می‌شوند بلافاصله گرفتار فشارهای روانی و ناامیدی نیز می‌شوند، چون به باور آنها مردمی كه در اجتماع حضور دارند همواره با رفتار و گفتارشان به آنها توهین می‌كنند و این كار را با نیت قبلی نیز انجام می‌دهند.

حتما برای همین است كه تك‌فرزندها از جمع‌هایی كه درآنها احتمال جریحه‌دار شدن احساساتشان وجود دارد دوری می‌كنند و با كسانی كه منافع آنها را به خطر می‌اندازند ارتباط برقرار نمی‌كنند.

دلواپسی‌های مادرانه - پدرانه

پدر و مادرهای تك‌فرزندها همیشه دلشان هزار راه می‌رود. آنها نگرانند كه مبادا برای فرزند یكدانه‌شان اتفاقی بیفتد و آسیب ببینند. آنها درست مثل سایه، حتی نزدیك‌تر از سایه پشت سر فرزندشان راه می‌افتند و از او حمایت می‌كنند تا آب در دل او تكان نخورد.

عجیب نیست اگر مادری روزی چند بار به اتاق كودكش سر بزند و از حالش جویا شود، غریب نیست اگر پدری حتی اجازه ندهد فرزندش تا حیاط خانه یا كوچه تنها برود، دور از ذهن نیست اگر فرزند حتی وقتی بزرگ شد و به سن مدرسه رسید باز هم پدر ومادر نخواهند او را تنها به مدرسه بفرستند و... .

پدر و مادری كه یك بچه بیشتر ندارند همیشه دلواپس‌ هستند كه مبادا اتفاقی هولناك برای فرزندشان بیفتد و او را از آنها بگیرد برای همین همه‌جا همراه آنها می‌روند و حتی در جمع او و دوستانش حاضر می‌شوند و فرزند را می‌پایند چون از دست دادن او برایشان كابوس است.

اما این فقط پدر و مادرها نیستند كه تاوان تك‌فرزندی را پس می‌دهند، بلكه تك‌فرزندهای خانواده نیز از این شرایط رنج می‌برند.

آنها دوستانی دارند كه آزادانه در كوچه و خیابان بازی می‌كنند و به اردو می‌روند و اتفاقات مختلف را تجربه می‌كنند بدون این‌كه كسی از به خطر افتادن آنها دچار كابوس شود.

این بچه‌ها كابوس‌های پدر و مادرشان را از بچه‌های همسن و سال خود مخفی می‌كنند، چون می‌دانند از نگاه دوستانشان چنین پدر و مادری اسباب خنده و طعنه شنیدن‌ هستند.

این شرایط تا بزرگسالی تك‌فرزندها نیز ادامه پیدا می‌كند چون پدر و مادرها نمی‌خواهند دست از حمایت‌های همه‌جانبه‌شان بردارند. آنها حتی پس از ازدواج نیز با تمام توان، كمر به حمایت از تنها فرزندشان می‌بندند، چون معتقدند حالا كه فرزند از آنها جدا شده باید باشدت و حدت بیشتر، عشق‌شان را نثار او كنند.

این نثار عشق و فداكاری همان احساس تلخی است كه به مذاق همسر تك‌فرزندها خوش نمی‌آید. همسران این افراد دوست دارند با زن یا مردی مستقل زندگی كنند، اما ورود بی‌محابای والدین همسر این تمایل آنها را سركوب می‌كند تا آنجا كه ممكن است روزی برسد كه همسر تك‌فرزندها به این وضع اعتراض كند و ابرهای تیره را بر آسمان زندگی مشترك بنشاند.

عیبش همه گفتی هنرش نیز بگو

هیچ پدیده‌ای در این دنیا مطلق نیست برای همین است كه نه تك‌فرزندی را می‌شود به طور مطلق تائید كرد و نه می‌شود آن را به كلی رد كرد.

تك‌فرزند بودن با همه معایب و محدودیت هایش، مزایایی نیز دارد كه سبب می‌شود بسیاری از زوج‌ها به این شیوه فرزندآوری روی بیاورند و بسیاری از تك‌فرزند‌ها با این‌كه می‌دانند تا آخر عمر تنها خواهند ماند و هیچ‌گاه مزه خواهر و برادر را نخواهند چشید و نسل بعد از خودشان نیز با واژه‌هایی چون خاله و دایی و عمه و عمو بیگانه خواهند بود، اعتراضی ندارند.

تك‌فرزندی یعنی به دنیا‌آمدن در محیط خانوادگی مملو از عشق و توجه كه رو به كم‌شدن نمی‌گذارد، یعنی پرورش یافتن در محیطی آرام كه بهترین امكانات همیشه در دسترس است، یعنی زندگی در رفاه و در محیطی همیشه آرام كه تمام برنامه‌ها با زندگی تك‌فرزند هماهنگ می‌شود.

تك‌فرزندی فرصتی مناسب است برای كودكی كه هرگز كودكی دیگر را كنار خودش نمی‌بیند و این امكان را دارد كه با افراد بزرگسال معاشرت كند و رفتار افراد بالغ را زودتر از همسن و سال‌هایش بیاموزد.

روان‌شناسان می‌گویند تك‌فرزندها پیش از زمان معمول شروع به حرف‌زدن می‌كنند، چون تمام وقتشان با بزرگ‌ترها سپری می‌شود. آنها روحیه اجتماعی نیرومندی نیز دارند چون یاد گرفته‌اند كه با افراد بالغ زندگی و از رفتار آنها تقلید كنند.

این كودكان زودتر از بچه‌های دیگر با مسائل مربوط به دنیای بزرگسالی آشنا می‌شوند برای همین رفتارشان پخته‌تر از همسن و سال‌هایشان می‌شود تا آنجا كه می‌توانند در بسیاری از موارد كمك كار پدر و مادرشان باشند. این بچه‌ها حتی زودتر از كودكان دیگر به فعالیت اقتصادی مشغول می‌شوند و از این كار نیز خجالت نمی‌كشند. در یك كلام تك‌فرزندها در اوج آمادگی و با تجربه زیاد وارد مرحله بلوغ می‌شوند.

دنیای بی‌رقیب من

مانند كسی كه در تمام عمر لای بستری از پر قو زندگی كرده است، تك‌فرزندها نیز تحمل ناملایمت‌های زندگی را ندارند. آنها از روزی كه به دنیا می‌آیند تا روزی كه بزرگ می‌شوند و سنین مختلف را تجربه می‌كنند در خانه بی‌رقیب هستند.

بچه‌های یكدانه چون خواهر و برادری ندارند كه مجبور شوند در شرایط مختلف با آنها رقابت كنند یا حتی بر سر به دست آوردن چیزهای مورد علاقه خود با آنها بجنگند و مبارزه كنند در دنیایی بی‌رقیب و شریك غوطه می‌خورند كه تنها حاضران در آن پدر و مادر هستند‌؛ همان دو نفری كه همواره نقش حامی را برای آنها بازی می‌كنند.

به همین علت است كه روان‌شناسان روی این دنیای بی‌رقیب خط بطلان می‌كشند و معتقدند كه در چنین فضایی حتی مراحل رشد كودك نیز مختل می‌شود.

آنها توضیح می‌دهند كه چون این كودكان كسی را ندارند كه با او بازی، رقابت یا حتی دعوا كنند یا او را به عنوان همدم و دوست خود در خانه انتخاب كنند، نمی‌توانند برخی از احساسات را تجربه كنند و فرصتی برای كنترل و مدیریت این احساسات به دست بیاورند.

روان‌شناسان می‌گویند این‌كه كسی به بلوغ روانی برسد حتما ارث در آن دخیل نیست، بلكه یادگیری نیز در این اتفاق نقش دارد. شناخت از خود، میزان واقع‌بینی و توانایی انتخاب موثر از مصادیق بلوغ روانی است كه البته بسادگی نیز به دست نمی‌آید.

این ویژگی‌ها محصول زندگی در جمع و ارتباط با انسان‌های دیگر است كه چون احتمال برقراری چنین ارتباطی برای تك‌فرزندها كمتر از بچه‌های خانواده‌های شلوغ است، می‌توان نتیجه گرفت​ رسیدن تك‌فرزندها به بلوغ روانی مشكل‌تر از سایر افراد است.

كودكی كه تنها فرزند خانواده است چون پدر و مادری دارد كه در همه شرایط سپر بلای او هستند كمتر به صورت مستقیم با مشكلات روبه‌رو می‌شود و پدیده‌هایی چون شكست، ناكامی، طرد شدن یا نادیده گرفته‌ شدن را كمتر تجربه می‌كند، در حالی كه چشیدن طعم این اتفاقات لازمه زندگی و رسیدن به بلوغ روانی است.

آوید طالبیان

دوشنبه 8/8/1391 - 20:51
ازدواج و همسرداری
جام جم آنلاین: قدما گفته‌اند ازدواج مجموعه‌ای از تندی‌ها، ترشی‌ها، شیرینی‌ها و بی‌مزگی‌هاست؛ اما كسانی شاید این طعم‌ها را تا پایان عمر نچشند. ضرب‌المثلی چینی می‌گوید برای پیدا كردن همسری خوب می‌ارزد یك كفش، بیشتر پاره كنید، اما كسانی شاید كفش‌های فراوان پاره كنند و به نتیجه نرسند.

این آدم‌ها كه از میانگین سن ازدواج در كشور رد می‌شوند و همچنان مجرد می‌مانند، گاه ناچارند تا پایان عمر تنها زندگی كنند و...

دكتر سعید بهزادی‌فر مشاور و روانشناس به این بخش از حرف‌های ما اعتراض دارد. این استاد دانشگاه و مدرس دوره‌های آمادگی پیش از ازدواج و مهارت‌های زندگی خانوادگی، معتقد است حتی آنها كه میانگین سن ازدواج را رد كرده‌اند و به میانسالی رسیده‌اند، اما نیاز به تشكیل خانواده را در خود احساس می‌كنند، نباید تسلیم مجرد ماندن شوند.

بر اساس آخرین آمار ارائه شده از سازمان ثبت احوال، هم اكنون میانگین سن ازدواج در كشور، برای مردان 27 و برای زنان 23 سال است اما زنان و مردانی نیز وجود دارند كه تا پایان عمر مجرد می‌مانند. این وضع چه تاثیری برسلامت روحی- روانی آنها دارد؟

شكی نیست كسانی كه ازدواج می‌كنند امنیت روانی بیشتری دارند. از نظر روحی و روانی سالم تر می‌مانند و بیشتر عمر می‌كنند. شایع ترین عارضه در كسانی كه تمایل به ازدواج دارند؛ اما موفق به آن نمی‌شوند، افسردگی است. اضطراب نیز در این گروه بیشتر است و زودتر بیمار می‌شوند.

علاوه بر این به یاد داشته باشید كه برای یك ازدواج موفق، حتما فرد باید نیاز به ازدواج و تشكیل زندگی خانوادگی را در خود احساس كند و تا وقتی این میل در او به‌وجود نیامده باشد، نباید ازدواج كند.

از میان كسانی كه مجرد می‌مانند گروهی واقعا نیاز به تشكیل زندگی خانوادگی را در خود حس می‌كنند؛ اما چرا موفق نمی‌شوند ازدواج كنند؟

مجرد ماندن پسرها دو علت عمده دارد. علت نخست، احساس ناامنی اجتماعی و اقتصادی برای تشكیل خانواده‌ای جدید است و دیگر این كه برخی پسران از خود می‌پرسند ازدواج، به آنها چه امكان تازه‌ای خواهد داد، چرا كه امكان پاسخگویی به نیازهای شان پیش از ازدواج فراهم شده است.

داستان مجرد ماندن دخترها كاملا فرق می‌كند. تا آنجا كه من می‌دانم هنوز همه آمار دخترها، یعنی بیش از 95 درصدشان تمایل به ازدواج دارند؛ اما از آنجا كه متاهل شدن دخترها تابعی از متاهل شدن پسرهاست، وقتی پسرها به ازدواج بی رغبت باشند، دخترها مجرد می‌مانند.

از چه سنی، فرد باید قید ازدواج را بزند و باور كند كه قرار است برای همیشه مجرد بماند؟

اساسا با پرسش شما موافق نیستم. زنان و مردانی كه نیاز به تشكیل خانواده را در خود احساس می‌كنند، حتی اگر میانگین سن ازدواج را پشت سر گذاشته باشند، حق دارند به دنبال گزینه‌ای مناسب برای تشكیل زندگی باشند و خانواده‌ای جدید تشكیل دهند.

بنابر این شما اعتقاد ندارید كه افزایش سن ازدواج، احتمال طلاق را بالا می‌برد؟

من ارتباطی میان این دو نمی‌بینم و بالا بودن سن زوج، زندگی مشترك‌شان را به خطر نمی‌اندازد.

با توجه به گفته‌های‌تان، افزایش سن نمی‌تواند بهانه‌ای برای مجرد ماندن باشد، اما كسانی كه سال‌های جوانی را گذرانده‌اند چگونه می‌توانند شریك زندگی مناسب برای خود پیدا كنند؟

برای مردان پیدا كردن همسر آسان است. آنها می‌توانند با حضور در مجامع عمومی، زوج مناسب‌شان را انتخاب كنند یا به دوستان، آشنایان و بستگان بسپرند، گزینه‌ای مناسب را به آنها پیشنهاد كنند.

اما توصیه ام برای خانم‌ها این است كه فضای ارتباطی‌شان را گسترده تر كنند تا به عنوان گزینه‌ مناسب ازدواج، بیشتر به چشم بیایند برای مثال می‌توانند به كلاس‌های مختلف بروند، به تورهای مسافرتی سالم بپیوندند و....

چگونه زنان و مردان مطمئن باشند كه طرف مقابل آنها را برای ازدواج انتخاب كرده است و هدفش برقراری ارتباطی ناسالم نیست؟

مهم‌ترین شاخص گزینش با هدف ازدواج، نوع محل آشنایی است. برای نمونه معمولا هدف از ارتباطی كه با شماره تلفن دادن در خیابان به‌وجود می‌آید، ازدواج نیست.

روال سنتی ازدواج این است كه زن از سوی مردی انتخاب شود. فكر می‌كنید كار درستی باشد این روال برای زنانی كه به میانسالی رسیده‌اند تغییر كند؛ یعنی اگر زنی، مردی مناسب پیدا كرد به او پیشنهاد ازدواج كند؟

پیشنهاد می‌كنم اگر خانمی از كسی خوشش آمد، شرایط را به گونه فراهم كند كه او پیشنهاد ازدواج بدهد. زن‌ها ناخودآگاه مایلند انتخاب شوند و مردها مایلند انتخاب كنند؛ اما یك زن قدرتمند می‌تواند كاری كند كه ضمن حفظ حرمتش، به‌وسیله یك انسان سالم دیده شود. برای مثال با او احوالپرسی كند یا در سمیناری كه او هم مقاله‌ای دارد، شركت كند یا كتابی به او معرفی كند یا.....

زنان و مردانی كه تا میانسالی مجرد می‌مانند شرایط یـكسانی در جامعه ندارند یعنی مردی كه سنش زیاد شده است می‌تواند زنی كم سن و سال بگیرد؛ اما زنی كه سنش زیاد شده، گزینه‌های محدودی دارد، چون گروه سنی كه باید او را انتخاب می‌كرد، ازدواج كرده ‌ است. در این شرایط چند نوع موقعیت مختلف ممكن است برای او پیش بیاید. برای مثال ممكن است وارد زندگی مشترك زوج دیگری شود و رابطه‌ای موازی با مرد خانواده برقرار كند یا خواستگارانی كوچك‌تر از خود پیدا كند. هر كدام از این موقعیت‌ها چه خطراتی دارد؟

رابطه موازی بی‌شك ناموفق است. از یك طرف از دیدگاه اخلاقی، اعتقادی و مذهبی این كار درست نیست و از طرف دیگر از دیدگاه روانشناسی نیز این ارتباط به شدت آسیب‌زاست. هر سه نفر این مثلث در شرایط فشار روانی قرار دارند، با هم می‌جنگند و ارتباط شان ناسالم است و چه بسا افراد بیشتری هم به علت این ارتباط آسیب ببینند، مثلا بچه‌های خانواده.

اما در پاسخ به پرسش دیگرتان درباره بزرگ‌تر بودن زن از مرد، می‌خواهم بگویم كه موفقیت این نوع ازدواج بستگی به میزان اختلاف سنی دو طرف دارد. برای مثال من توصیه نمی‌كنم زنی 30 ساله، شوهری 22 ساله را انتخاب كند، چون حدود 30 درصد اختلاف سنی دارند اما اگر همین زن 42 ساله شود و بخواهد با مردی 35 ساله ازدواج كند، این هفت سال اختلاف، كسر كوچك‌تری از سن شوهر می‌شود و می‌توان آن را پذیرفت. علاوه بر این می‌خواهم تاكید كنم كه ازدواج مردان با دختران بسیار جوان تر از خود هم ممكن است پرخطر باشد.

آیا ازدواج با كسانی كه پیشتر زندگی مشتركی را تجربه كرده‌اند و زندگی‌شان به طلاق رسیده است حتما ناموفق خواهد بود؟

با توجه به آمار بالای طلاق، شمار زیادی از افراد مجرد ممكن است پیشتر زندگی خانوادگی را تجربه كرده باشند و بنابر‌این، خارج كردن همه آنها از دایره گزینه‌های مناسب ازدواج درست نیست. پس انتخاب كسی كه یك‌بار زندگی‌اش به جدایی رسیده است، الزاما خطرناك نیست؛ اما باید پاسخ این پرسش را بفهمیم كه او دقیقا به چه علت طلاق گرفته است.

دوشنبه 8/8/1391 - 20:48
نوجوان و جوان
جام جم آنلاین: فردا روز ملی كسانی است كه در حساس‌ترین دوران زندگی خود قرار دارند، روز كسانی‌كه كمتر باورشان كرده‌اند. روز نوجوانی كه با وجود عبور نه چندان جدی‌اش از مرحله كودكی دیگر نمی‌تواند كودكی كند و آن قدر هم بزرگ نشده است كه به او اجازه دهند كه جوانی كند.

 

شاید بدون اغراق بتوان گفت كه نوجوانی در جامعه ما از گذشته تاكنون، مورد غفلت واقع شده است، غفلتی كه دامنه‌اش نه تنها خانواده‌ها كه تمام جامعه و در واقع مسوولان امور تربیتی، فرهنگی و اجتماعی كشور را نیز در برگرفته است.

ناآگاهی عمومی نسبت به دوره نوجوانی تا آنجاست كه حتی بسیاری از والدین نمی‌دانند كه این دوره از چه سنی در فرزندانشان آغاز می‌شود.

یعنی نمی‌دانند كه آیا با آغاز بلوغ جسمی و فیزیكی باید بر دوران كودكی فرزندشان مهر خاموشی بزنند و با او بسیار جدی‌تر رفتار كنند یا باید با ورود فرزندشان به دوران تحصیلات متوسطه او را در مرحله پیش از جوانی به حساب آورند و نسبت به بسیاری از آسیب‌های احتمالی وارد به او نگران باشند.

با این حال نوجوانی نه دوره‌ای برای اتخاذ رفتارهای جدی و سختگیرانه از سوی والدین است و نه زمانی برای شدت گرفتن تشویش‌های آنها نسبت به كودكان دیروز كه برای تجربه دنیای بزرگسالی آماده می‌شوند.

نوجوانی در عین آن‌كه از این رفتارها و تشویش‌ها فارغ نیست، مدیریت و رفاقتی نرم از جنس دنیای كودكان و منطقی از جنس جوانی می‌طلبد.

این دوره حساس از یك سو به لحاظ ورود به مرحله بلوغ و تحولات جسمی و فیزیكی و از سوی دیگر به‌دلیل تاثیرات روحی و روانی كه برای ورود به زندگی اجتماعی لازم است، باید به طور جدی‌تری حتی مورد توجه مسوولان امور تربیتی و فرهنگی كشور قرار بگیرد.

توجهی كه لازمه‌اش تدارك دیدن بسته‌های آموزشی، تفریحی، ورزشی، علمی، جامعه شناختی و روان شناختی خاص گروه سنی است كه می‌تواند در دختران از 11 و در پسران از 13 سالگی آغاز شود و تا 18 سالگی ادامه یابد.

پونه شیرازی ‌-‌ جام جم

دوشنبه 8/8/1391 - 20:46
شهدا و دفاع مقدس

خبرگزاری فارس: در همان حال گیجی و منگی ناشی از حس از دست دادن آقا سید بودم که شب‌هنگام او را دیدم. همراه بقیه رزمندگان به هتل کاروانسرا آمده بود و جالب اینکه دو عراقی را هم با خود آورده بود.

خبرگزاری فارس: جایزه‌ای که عراقی‌ها به شهید هاشمی دادند

به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، شهید «سیدمجتبی هاشمی» از جمله فرماندهانی بود که نیروهایش با تمام وجود دوستش داشتند، و بر دل همه حکومت می‌کرد. این هم به خاطر صفا، پاکدلی و صداقت و یکرنگی و معنویتی بود که داشت. انسان بسیار شجاع و دلیری بود و ابداً در قید اینکه چون فرمانده هستم باید چنین و چنان باشم، نبود. مثل همه بود و با همه به زبان خودشان صحبت می‌کرد. بسیار خاکی و ایضاً بسیار شلوغ بود و روحیه بانشاطی داشت.

بارها عراقی‌ها از طریق رادیو، برای او خط و نشان می‌کشیدند که گفتن یکی از این موارد خالی از لطف نیست. یک روز پای رادیو عراق بودم که ناگهان اعلام کردند «نیروهای شجاع ما امروز موفق شدند مجتبی هاشمی را در منطقه ذوالفقاریه دستگیر کرده و به اسارت درآورند».

رنگ از رخسارم پرید و دیگر حال خودم را نمی‌دانستم. از دست دادن فرمانده‌ای مثل آقا سید، برای تک تک ما بسیار ناگوار و دردآور بود. حاصر بودیم خودمان اسیر یا شهید شویم اما آسیبی به او نرسد. در همان حال گیجی و منگی ناشی از حس از دست دادن آقا سید بودم که شب هنگام او را دیدم. همراه بقیه رزمندگان به هتل کاروانسرا آمده بود. جالب اینکه دو عراقی را هم با خود آورده بود.

با دیدن او و اینکه سالم برگشته است، خوشحال شدیم و تا ساعت 2 نیمه شب در اتاق ایشان نشسته بودیم و صحبت می‌کردیم. وقتی گفتم رادیو عراق اعلام کرد که شما را دستگیر کردند،‌ گفت «راست گفته بنده خدا دروغ نگفته، منو دعوت کردند برم اردوگاهشون، این دوتا عراقی رو هم بهم جایزه دادن»!

راوی: علی اربابی

دوشنبه 8/8/1391 - 20:43
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته