• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1549
تعداد نظرات : 132
زمان آخرین مطلب : 5389روز قبل
دانستنی های علمی

بعد از ظهر عاشورا پس از شهادت امام حسین (ع ) و یارانش ، دژخیمان دشمن به سوى خیام امام حسین و یارانش ، براى غارت و آتش زدن رو آوردند، و در این میان هر چه بدستشان مى آمد، غارت كرده و به یغما مى بردند.
به روایت حمید بن مسلم ، یكى از بانوان از طایفه بكر بن وائل كه شوهرش ‍ جزء سربازان دشمن بود، وقتى این منظره جنایتكارانه را دید، شمشیر بدست گرفت و به سوى خیمه ها آمد و فریاد مى زد: ((اى مردان قبیله بكر، آیا اثاث و لباس بانوان حرم را كه منسوب به پیامبر (ص ) هستند غارت مى كنند و شما نگاه مى كنید؟! مرگ بر این حكومت غیر خدائى (یزید)، حكومت از آن خدا است ، اى خونخواهان خون پاك شهیدان (بپا خیزید) نگذارید چنین كنند...)).
شوهر آن زن ، نزد او رفت و دست او را گرفت و به جایگاه خود برد و خاموشش كرد ولى به هر حال او را در آن شرائط خفقان ، وظیفه اش را انجام داد. درود بر این گونه بانوان غیرتمند.

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:4
دانستنی های علمی

یكى از غلامان امام سجاد حضرت على بن الحسین (ع ) نقل مى كند، روزى امام سجاد (ع ) به بیابان رفت و من نیز به دنبال او بیرون رفتم ، دیدم پیشانى اش را بر روى سنگ سختى نهاده است ، من در كنار ایستادم ، صداى گریه و ناله امام را در سجده شنیدم ، شمردم هزار بار گفت :
لااله الاالله حقا، لااله الاالله تعبدا ورقا، لااله الاالله ایمانا وتصدیقا وصدقا: ((معبودى جز خدا نیست كه وجودش حق و ثابت است ، در برابر این معبود یكتا خشوع كرده و تنها او را پرستش مى كنم ، و او را تصدیق كرده و به او ایمان مى آورم )).
سپس سر از سجده برداشت ، در حالى كه محاسن و صورتش غرق در اشك چشمش بود.
به جلو رفتم و عرض كردم : اس آقاى من ، آیا وقت آن نرسیده كه اندوهت پایان یابد و گریه ات كم شود، به من فرمود: ((واى بر تو، حضرت یعقوب ، پیغمبر و پیغمبرزاده بود، دوازده پسر داشت ، یكى از فرزندانش (بنام یوسف ) را خداوند پنهان كرد، موى سرش از فراق او سفید شد و از غم او كمرش خمید و دیدگانش نابینا شد، با اینكه پسرش در همین دنیا بوده و زنده ، ولى من پدر و برادر و هفده تن از بستگانم را كشته شده و به روى زمین افتاده دیدم ، چگونه روزگار اندوهم به سر آید و از گریه ام بكاهد؟....)).

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:4
دانستنی های علمی

قدیمى ها دهن به دهن مى گفتند در حمامها (ى قدیمى و داراى خزانه ...) جن وجود دارد، تنها در اوقات شب و نیمه شب به حمام نروید ممكن است مورد گزند جنها واقع شوید.
این پندار خرافى باعث ترس و وحشت بسیارى شده بود، یكى از شبها نزدیك اذان صبح ، شخصى در یكى از روستاها وارد حمام شد، هنگامى كه نزدیك خزانه گردید ناگهان دید در جلو درگاه خزانه شخصى سم دار و دم دار با چهره اى وحشتناك به او مى نگرد، وحشت كرد و ترسید كه حتما جن است ، برگشت به حمامى گفت ، حمامى وارد گرمخانه شد و بدون ترس به طرف خزانه رفت و او نیز آن منظره را دید، وحشت زده شد و با شتاب بیرون آمد.
مردم روستا از جریان مطلع شدند، كسى جرئت نكرد به طرف خزانه برود، تا اینكه چند نفر ماءمور ژاندارمرى آوردند، در میان آنها یكى از آنها شجاع بود، تفنگ خود را بدست گرفت و جلو رفت و به طرف آن موجودى كه خیال مى كردند، جن است ، شلیك كرد، كه آن موجود به آب خزانه افتاد.
در این بین شخصى اعلام كرد كه بز من گم شده است ، بعد معلوم شد كه آن موجود كه مورد اصابت شلیك قرار گرفت ، و مردم - و حتى حمامى - وحشت نزدیك شدن به آن را داشت ، همان بز بوده كه گذرش به حمام افتاده بود از گرمى آب حمام بیرون آمده بود و روى سكوى بالاى خزانه نشسته ، و در انتظار نجات بود!...

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:4
دانستنی های علمی

در جنگ تحمیلى عراق بر ایران ، در عملیات والفجر 8 كه منجر به آزادسازى بندر استراژیكى ((فاو)) شد، یكى از پزشكان متعهد مى گفت : بیمارستانى صحرائى در خط مقدم جبهه به راه انداخته بودیم ، هر روز بمباران مى شد، در كنار بیمارستان ، سایت (محل موشك انداز زمین به هوا) براى صید هواپیماهاى دشمن قرار داشت .
هنگام حمله هوائى دشمن ، كاركنان اورژانس ، بسیار مشتاق بودند منظره برخورد موشك به هواپیماى دشمن را ببینند، در یكى از این حملات ، بمب دشمن به آزمایشگاه بیمارستان خورد.
در همان روز حدود پنجاه نفر از بهترین افراد بهدارى ، در بیرون بیمارستان تجمع كرده بودند كه منظره پرتاب موشك را بسوى هواپیماى دشمن ببینند، یكى از كاركنان صدا زد، آقایان و خانمها را عجله داخل بیمارستان بیائید، آنها با عجله وارد بیمارستان شدند، در همان لحظه بمبى از ناحیه دشمن آمد و صاف به محل تجمع قبلى افتاد و منفجر شد، و همه كاركنان كه وارد بیمارستان شده بودند جان سالمى بدر بردند، و این یكى از امدادهاى الهى بود كه دو بمب یكى به بیمارستان و دیگرى به بیرون بیمارستان آمد، آنگاه كه در بیمارستان منفجر شد، كاركنان ، بیرون بودند و آنگاه كه در بیرون منفجر شد، آنها در داخل بیمارستان بودند.

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:3
دانستنی های علمی

یكى از شیعیان آزاده و دوستان استوار امیرمؤمنان على (ع )، محمدبن ابى حذیفه است ، پس از شهادت على (ع )، معاویه جنایتكار كه قاتل دوستان على (ع ) بود، دستور داد او را دستگیر كرده و به زندان افكندند.
پس از مدتى ، روزى او را خواست و با او به گفتگو پرداخت ، در این گفتگو از جمله گفتارى كه این مسلمان آزاده و نیرومند به معاویه گفت این بود: ((گواهى مى دهم : از آن زمان كه تو را مى شناسم ، چه در عصر جاهلیت و چه در عصر اسلام ، تو بر یك خوى و یك روش هستى و هیچگونه فرق نكرده اى ، و اسلام كمترین اثرى در وضع روحى تو نداشته است ، و در عصر درخشان اسلام ، از آنهمه فرهنگ غنى اسلام - هیچ چیز بر تو نیفزوده است )).

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:3
دانستنی های علمی

پادشاهان قاجار، هفت نفر بودند كه حدود 135 سال در ایران سلطنت كردند به این ترتیب :
1- آقا محمدخان - كه در نوروز سال 1210 قمرى تاجگذارى كرد (و آغاز سلطنتش حدود 1169 شمسى بود).
2- فتحعلى شاه (برادرزاده آقا محمدخان ) كه مدت 38 سال سلطنت كرد.
3- محمدشاه (فرزند عباس میرزا پسر چهارم فتحعلى شاه ) كه 14 سال سلطنت كرد و در سال 1264 براثر بیمارى ((نقرس ))، درگذشت .
4- ناصرالدین شاه ، پسر محمدشاه كه مدت پنجاه سال (یك روز كم ) سلطنت كرد و در شب جشن پنجاهمین سالگرد سلطنتش بدست یكى از شاگردان انقلابى سید جمال الدین اسدآبادى ، یعنى ((میرزارضا كرمانى )) به قتل رسید.
5- مظفرالدین شاه ، پسر ناصرالدین شاه ، كه 9 سال ، سلطنت كرد و انقلاب مشروطیت در زمان سلطنت او، برقرار شد.
6- محمدعلى شاه پسر مظفرالدین شاه كه یكى از مستبدترین شاه قاجار بود كه بناچار به خارج از ایران فرار كرد.
7- احمدشاه كه پس از كودتاى 1299 شمسى ، در سال 1304 شمسى از سلطنت ، خلع شد و بدین وسیله سلسله قاجار منقرض گردید ناصرالدین شاه ، چند بار به اروپا رفت ، تا اینكه به یكى از فرمانروایان سفارش اكید كرد كه اتومبیلى خریدارى كرده و به ایران بفرستد.
اولین اتومبیل خریدارى شد و توسط یك راننده بلژیكى به ایران وارد گردید، ولى در كنار یكى از كوههاى شهرهاى مرزى ایران ، به كوه برخورد و تصادف كرد و همانجا ماند، بعدا با گارى آن را به تهران آوردند.
و در زمان مظفرالدین شاه (سال 1324 قمرى ) تعداد اتومبیلها به دو عدد رسید، پس از او، محمدعلى شاه روى كار آمد، و او نیز دو، سه اتومبیل سفارش داد، جالب اینكه : اولین ترور مدرن در این زمان رخ داد، كه محمدعلى شاه سوار اتومبیلش بود، بمبى به اتومبیل او زدند.
و او از آن پس تصمیم گرفت ، كه در راههاى طولانى از اتومبیلش استفاده نكند.
این است ، دنیاى ناپایدار، كه چون كاروانسرائى است ، و افراد دسته دسته مى آیند و مى روند.

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:2
دانستنی های علمی

هلال گوید، از میان لشكر عمر سعد بیرون آمدم ، و به بالین حسین (ع ) آمده و ایستادم ، ((سوگند به خدا هرگز كشته آغشته به خونى را زیبا و نورانى تر از او ندیدم ، زیرا من آنچنان ، مات و محو نور و جمال آن صورت درخشان بودم كه از اندیشه قتل او غافل گشتم ))، حسین (ع ) در آن حال ، آب خواست ، شنیدم مردى از دشمن مى گفت : ((سوگند به خدا آب نخواهى نوشید تا به جایگاه سوزان دوزخ وارد شوى و از آب گرم آن بنوشى )).
شنیدم امام حسین (ع ) در پاسخ او فرمود: ((واى بر تو نه دوزخ جاى من است و نه آب گرم آن را مى نوشم ، بلكه من بر جدم رسول خدا (ص ) وارد مى گردم و در كنار او در پیشگاه خداى قادر خواهیم بود، و از آب بهشت خواهم نوشید، و شكایت در مورد شما را به آنحضرت خواهم برد... هنوز امام با آنان سخن مى گفت كه دستجمعى به آنحضرت حمله كرده و سرش را از بدنش جدا نمودند)).

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:2
دانستنی های علمی

حربن یزید ریاحى اولین فرمانده قواى دشمن ، در روز عاشورا، توبه كرد و به سپاه امام حسین (ع ) پیوست .
او پسرى داشت بنام على ، هنگامى كه حر خود را بین بهشت و دوزخ دید، به پسرش گفت :
((پسرم من طاقت آتش دوزخ را ندارم ، بیا به سوى حسین (ع ) برویم و او را یارى كنیم و در پیشگاهش جانبازى نمائیم ، شاید خداوند مقام پرارج شهادت را نصیب ما كند كه در این صورت به سعادت ابدى پیوسته ایم ...)).
گفتار حر در فرزند اثر كرد، به گونه اى كه پسر، بى درنگ پاسخ مثبت داد، و همچون پدرش ، سعادت ابدى را انتخاب نمود.
حر، او را نزد امام حسین (ع ) برد و او در حضور امام ، توبه كرد و اجازه رفتن به میدان و جانبازى گرفت .
پسر حر همراه پدر، با دشمن مى جنگید، و پس از كشتن 24 یا 70 نفر به شهادت رسید و مرغ روحش به سوى بهشت پر گشود.
حر از شهادت پسر، شادمان شد و گفت : ((حمد و سپاس خداوندى را كه افتخار شهادت در راه حسین (ع ) را نصیب تو قرار داد)).

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:2
دانستنی های علمی

حواریون و یاران مخصوص و شیفته حضرت عیسى (ع ) روزى در محضر عیسى (ع ) بودند، و به آنحضرت رو كرده و عرض كردند:
((اى آموزگار سعادت ! به ما بیاموز كه سخت ترین چیزها چیست ؟))
عیسى - ((سخت ترین چیزها، خشم خدا است )).
حواریون - چگونه از خشم خدا، در امان بمانیم ؟
عیسى - ((به همدیگر خشم نكنید تا مشمول خشم خداوند نشوید))
حواریون - ریشه و منشاء خشم انسان چیست ؟
عیسى - ((ریشه خشم انسان ، تكبر و خودخواهى ، و حقیر شمردن مردم است )).

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:1
دانستنی های علمی

شخصى به محضر مبارك امام حسین (ع ) رسید و پس از سلام گفت : ((اى فرزند پیامبر (ص ) سؤالى دارم )).
امام فرمود: بپرس .
او پرسید: ((بین ایمان و یقین ، چقدر فاصله است ؟)).
امام فرمود: ((به اندازه چهار انگشت )).
او پرسید: چگونه ؟
امام فرمود: ایمان ، آن چیزى است كه شنیده باشیم ، و یقین چیزى است كه آن را ببینیم ، و بین گوش و چشم ، چهار انگشت فاصله است .
او پرسید: بین زمین و آسمان ، چقدر فاصله است ؟
امام فرمود: ((به مقدار استجابت یك دعا)).
او پرسید: بین مشرق و مغرب چقدر فاصله است ؟.
امام فرمود: ((به اندازه سیر یك روز خورشید)).
او پرسید: ((عزت انسان در چیست ؟)).
امام فرمود: ((در بى نیازى از مردم )).
او پرسید: زشت ترین چیزها چیست ؟
امام فرمود: ((فسق و گناه در پیرمرد، سختگیرى و تندى در فرمانروا، دروغ از افراد سرشناس و بزرگ ، بخل از ثروتمند، و حرص و آز، از دانشمند)).
او عرض كرد: اى فرزند پیامبر (ص ) راست فرمودى ، اینك از تعداد امامان آگاهم ساز.
امام فرمود: ((آنها همانند برگزیدگان بنى اسرائیل ، دوازده نفر مى باشند)).
او عرض كرد: نام آنها را بشمار.
امام حسین (ع ) اندكى درنگ نمود و سپس سرش را بلند كرد و فرمود:
((اى برادر عرب ، نان آنها را براى تو مى شمارم )) ((امام و خلیفه بعد از رسول خدا (ص ) 1- امیر مؤمنان على بن ابیطالب 2- و برادرم حسن 3- و خودم و 9 فرزندم مى باشیم كه آن 9 نفر عبارتند از: 4- پسرم على 5- محمد بن على 6- جعفر بن محمد 7- موسى بن جعفر 8- على بن موسى 9- محمد بن على 10- على بن محمد 11- حسن بن على و پس از او فرزندش مهدى (ع ) كه نهمین فرزند من است و در آخرالزمان براى زنده كردن دین ، قیام خواهد كرد)).

چهارشنبه 17/4/1388 - 16:1
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته