• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1233
تعداد نظرات : 369
زمان آخرین مطلب : 4568روز قبل
دانستنی های علمی

سخنرانی در جمع برای اغلب افراد كار دشواری است. اگر مـی خـواهـیـد انـسـان موفـقی باشید، باید بر تكنیـكهـای سخنرانی تسلط پیدا نموده و یا حداقل هنگام صـحبـت در یك جمع احساس راحتی كنید.منظور از یك جمع، 500 سهامـدار عـصـبـانـی در جـلسـات آخر سال نیست، بلكه میتواند از چند فروشنده، كارمـند ویا چند دوست در جشن تولد نیز تشكیل شود. سخنرانی در جمع به این معنی است كه شما چندین شنونده داریدكه در اغلب اوقات به تـك تـك واژه هـایـی كه از زبـان شمـاادا میشود، گوش میدهند. به همین دلیل اشتبـاه نـكـردن شما در حین صحبت حائز اهمیت است.در ادامه به 7 روش ساده جهت بهبود سخنرانی در جمع اشاره شده است.

 

۱. آرام و ریلكس باشید

 

بـرخی از افـراد همین كه به صحبت كردن در جمع فكر میكنند، دچار اضطراب و نـا آرامـی شده و هنگامی كه در مقام عمل شروع به سخنرانی می كنند، خشكشان مـی زنــد، تپش قلبشان شدیدتر میشود، دستانشان شروع به لرزش میكند و بصورتی گسسـتـه و لكنت وار شروع به صحبت می نمایند.


موضـوع مـهمی كـه بـاید بخاطر داشت باشید این است كه در شرایط مرگ و زندگی قرار نداشته و صرفا" در حال گقـتن چند كلمه حرف حساب ( و یا هر چیزی دیگری كه دوست دارید اسمش را بگذارید ) به دیگران هستید. چه دو نفر باشند چه 200 نفر، باید بـه یـك طریق صحبت كنید به اینصورت كه عصبی نشوید، روی موضوع مربوطه تمركز كنید و كار را به اتمام برسانید.

 

2. موضوع مورد بحث را بشناسید

 

معمولا ما زمانی دچار اضطراب و نا آرامی می شــویم كه كـاری كـه در مـورد آن تـبـحر و شناختی نداریم، مجبور به انجامش می گردیم. افـراد انـدكی دارای تبحر كامل در زمینه سخنرانی در جمع می باشند اما اغلب می توانند در صورت داشتن آمادگـی منـاسـب، از عهده آن بخوبی برآیند. كلید این آمادگی آشنا بودن و شناختـن دقیق مـوضـوع مــورد صحبت می باشد. اگر شما یـك مدیـر اجـرایـی در شـركت تـولید نوشابه بوده و قصد سخنرانی در مورد بازار رقابتی را دارید، باید از همه ریزه كاریها و جزئیات شركتهای دیگر تولید نوشابه همـانـنـد شركت خود آگاه باشید. زمانی را برای نت بـرداری و خـلاصـه سـازی ایـده هـای خـود در قالب نوشتارهای كوچك اختصاص دهید.مرحله بعدی كار این است كه آن قالبهای كوچك را بخاطر سپرده و هنگام سخنرانی آنها را بسـط و گسترش دهید. اگر جلسـه پرسش و پاسخ در میـان است، سـعـی كنـیـد سـؤالات احتمالی و پاسخهای آنها را از قبل مهیا و آماده نمایید.

 

3. مخاطبین خود را بشناسید

 

اگر در مقابل مدیران ارشد یك شركت در مورد راه كارهای تجاری صحبت می كنید، بایـد نسبت به زمانیكه برای یك عده دانشجو كه ترم اول اقتصاد را می گذرانند، روش بسیـار متفاوتی را در پیش بگیرید.


باید میزان سطح معلومات مخاطبین خود را سنجیده و مطابق با آن صحبت كنید. به هر حال آنها آماده اند تا سخنان شما را بشنوند بنابراین گفته های شما باید برایشان قابل فهم باشد.

 

4. با محل سخنرانی آشنا شوید

 

این یك نكته فراموش شده است، امـا شـمـا بـایـد بـا مـحلـی كـه قـرار اسـت در آنــجا به سخنرانی بپردازید، آشنا شوید. لازم است پیشاپیش به آنجا رفته و با امكـانات و محیط آن آشنا گردید. سپس روی مسائل دیداری سخنرانی خود كار كنید تا مطـمـئـن شــویـد مطابق با آنچه كه در نظر گرفته اید باشد. وارد شـدن بـه یـك سـالـن 20000 هـزار نـفـری نسبت به وارد شدن به یك كلاس درس 30 نفره نیاز به تمهیدات بسیار بیشتری دارد.


یك روش خوب این است كه در صندلیهای مختلفی كه قرار است حاظران بنشینند، قرار بگیرید تا چشم انداز مناسبتری از محل برگزاری بدست آورده و بتوانید با همه شنودگان به یك نسبت ارتباط برقرار كنید نه فقط با چند نفری كه در ردیف جلو نشته اند.

 

5. موفقیت را مجسم كنید

 

اغلب افراد به این دلیل در سـخنـرانـی شـكست میخورند كه تصور میكنند صحبتهایشان اشـتباه و بـی معنی است. آنچه كه در ذهن می پرورانید، همان نیز اتفاق خواهد افتاد. اگر خودتان را یك نادان تصور كنید، همان نیز خواهید شد.

 

فكر عجز و ناتوانی را در خودتان قبل از شـروع صـحبـت نـابـود كنـید. سعی كنید پیش از سخنرانی مطالب را در ذهن خود مـرور نـمـایید. چگونگی بیان موفقیت آمیز موضوعات و نیز حركات خود را مـجسـم نـمایـیـد. تا رسیدن به مرحله یك ایراد یك سخرانی كامل این اعـمـال را تـكـرار كـنـیـد. بـعـد از آن تـنـها كـاری كـه لازم اسـت انجام دهید، عملی كردن تجسمات خود خواهد بود.

 

6. كار نیكو كردن از پر كردن است

 

مایكل جردن هم ممكن است وقتی برای اولین بار با توپ بسكتبال آشنا شد، 10 پرتاب اولش را در گل نكرد، اما با سخت كوشی و تمرینات بسیار، بـه بـهـتـریـن بسكتبالیست دنیا مبدل شد. نكته این است كه اگر بخواهید سخنران بهتری شوید باید تمرین كنید.

 

بصورت داوطلبانه هنگـام اوقـات بـیـكاری جـلوی دوسـتـانـتان قرار گرفته و به جلوی جمع ایستادن عادت كنید. بتدریج سعی كنید به تعداد نفراتی كه در مقابلشان قرار گرفته اید بیفزایید و از افراد قویتر اسـتفـاده نـمایـید. ایده ایـنكار این است كه در شرایط غیر واقعی كه اهمیتی ندارد، متوجه اشتباهات و نقاط ضعف خود شوید. به این ترتیب هنگامی كه روز موعود فرا میرسد با اعتماد بنفسی كامل در مقابل جمع قرار گرفته و همـه چـیـز بـه خوبی پیش خواهد رفت.

 

7. روی پیغام تمركز كنید

 

هنگام سـخنـرانی در یـك جـمـع زیـاد به حاضرین فكر نكنید. به پیغام و نكاتی كه باید بـه دیگران منتقل كنید تمركز نمایید. در نهایت دلیل قرار گرفتـن شمـا پـشـت میـكروفـن ایـن است كه مطلب مورد نظر خود را به شنـوندگـان بـفـهـمـانـید. به این ترتیب دیری نخواهد پایید كه دیگر احساس ناآرامی و اضطراب نكرده و راحت تر تـوانـسـت بـا مـخاطبـیـن خود برای بحث و گفتگو ارتباط برقرار نمایید.

 

چهارشنبه 16/4/1389 - 13:27
دانستنی های علمی

فروردین 


        فروردین نام نخستین ماه و فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در گاه شماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. بنا به عقیده پیشینیان، ده روز پیش از آغاز هر سال، فروهر در گذشتگان که با روان و وجدان از تن جدا گشته، برای سرکشی خان و مان دیرین خود فرود می آیند و ده شبانه روز روی زمین به سر می‌برند. به مناسبت فرود آمدن فروهرهای نیکان، هنگام نوروز را جشن فروردین خوانده اند. فروهران در ده روز آخر سال بر زمین هستند و بامداد نوروز پیش از بر آمدن آفتاب، به دنیای دیگر می روند.

 


اردیبهشت 


        اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا اشاوهیشتا و در پهلوی اشاوهیشت و در فارسی اردیبهشت گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء:


جزء اول(اشا) از جمله لغاتی است که معنی آن بسیار منبسط است؛راستی و درستی، تقدس، قانون و آئین ایزدی، پاکی... و بسیار هم در اوستا به کار برده شده است. جزء دیگر این کلمه که واژه (وهیشت) باشد، صفت عالی است به معنای بهترین. بهشت فارسی به معنی فردوس از همین کلمه است. در مجموع این کلمه به بهترین راستی و درستی است. در عالم روحانی، نماینده صفت راستی و پاکی و تقدس اهورا مزدا است و در عالم مادی، نگهبانی کلیه آتش های روی زمین به او سپرده شده است. در معنی ترکیب لغت اردیبهشت(مانند بهشت) هم آمده است.


خرداد 


        خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در گاهشمار اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: جزء هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. جزء دوم تات که پسوند است برای اسم مونث. بنابراین هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. ایزدان تیرو باد و فروردین از همکاران خرداد می باشند. خرداد نماینده رسایی و کمال اهورامزدا است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.

  

تیر 


        تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی اطلاق می شود. فرشته‌ی مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب میگردد. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند. هر گاه تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد، مژده ریزش باران می دهد. این کلمه را نباید با واژه عربی به معنی سهم اشتباه کرد.

  

امرداد 


        امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه جزء: جزء اول(ا) ادات نفی به معنی نه، جزء دوم(مرتا) به معنی مردنی، نیست و نابود شدنی و جزء سوم (تات) که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. پس واژه (مرداد) به غلط استعمال می شود. در ادبیات مزدیسنا امرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی نباتات با اوست. در مزدیسنا شخص باید به صفات مشخصه پنج امشاسپند دیگر که عبارتند از:

 

نیک اندیشی، صلح و سازش، راستی و درستی، فروتنی و محبت به همنوع، تامین آسایش و امنیت بشر مجهز باشد تا به کمال مطلوب همه که از خصایص امرداد است نایل گردد.

  

شهریور 


        شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ما در گاهشماری اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور میدانند. کلمه ای است مرکب از دو جزء: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و جزء دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن وئیریه یعنی برگزیده و آرزو شده و جمعا یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده. این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور در جهان روحانی نماینده پادشاهی ایزدی و فر و اقتدار خداوندی است و در جهان مادی پاسبان فلزات. چون نگهبانی فلزات با اوستاو را دستگیر فقرا و ایزد رحم و مروت خوانده اند. روایت شده است شهریور آزرده و دلتنگ می شود از کسی که سیم و زر را بد به کار اندازد یا بگذارد که زنگ بزند.

  

مهر 


        در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، در پهلوی میتر و در فارسی مهر گفته می شود که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. اغلب خاورشناسان معنی اصلی مهر را واسطه و میانجی ذکر کرده اند. مهر واسطه است میان آفریدگار و آفریدگان. میثره در سانسکریت به معنی دوستی و پروردگار و روشنایی و فروغ است و در اوستا فرشته روشنایی و پاسبان راستی و پیمان است. مهر، ایزد هماره بیدار و نیرومند است و برای یاری کردن راستگویان و بر انداختن دروغگویان و پیمان شکنان در تکاپوست. مهر از برای محافظت عهد و پیمان و میثاق مردم گماشته شده است. از این رو فرشته‌ی فروغ و روشنایی نیز هست که هیچ چیز از او پوشیده نمی ماند. برای آنکه از عهده نگهبانی بر آید، اهورامزدا به او هزار گوش و ده هزار چشم داده است. مقام مهر در بالای کوه (هرا) است. آنجایی که نه روز است و نه شب. نه گرم است و نه سرد. نه ناخوشی و نه کثافت. مهر از آنجا بر ممالک آریایی نگران است. این آرامگاه خود به پهنای کره زمین است یعنی مهر در همه جا حاضر است و با شنیدن آوای ستمدیدگان آگاه گشته به یاری آنان می شتابد.

 

آیین مهر در دین مسیح نیز مشهود است. ایزد مهر در اصل بجز ایزد خورشید بوده است اما بعدها آندو را یکی دانسته اند. مورخان یونانی مهر را به نام میترس یاد کرده‌اند و ذکر کرده‌اند که ایرانیان خورشید را به اسم (میترس) می‌ستایند. از این خبر پیداست که در یک قرن پیش از میلاد مسیح آندو با یکدیگر مخلوط شده اند. نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه به عهده ایزد مهر است.

  

آبان 


        در اوستا آپ، در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها (آپ) به معنی فرشته نگهبان آب استعمال شده و همه جا به صیغه جمع آمده است. نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه را آبان میدانند. ایزد آبان موکل بر آهن است و تدبیر امور و مصالح ماه به او تعلق دارد. به سبب آنکه(زو) که یکی از پادشاهان ایران بود، در این روز با افراسیاب جنگ کرده، او را شکست داده، تعاقب نمود و از ملک خویش بیرون کرد. ایرانیان این روز را جشن می گیرند. دیگر آنکه چون مدت هشت سال در ایران باران نبارید مردم بسیار تلف گردیدند و بعضی به ملک دیگر رفتند. عاقبت در همین روز باران شروع به باریدن کرد و بنابراین ایرانیان این روز را جشن کنند. آفتاب در این ماه در برج عقرب یا کژدم قرار می گیرد.

  

آذر 


        در اوستا آتر، آثر، در پارسی باستان آتر، در پهلوی آتر و در فارسی آذر می‌گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت میدادند. ایزد آذر نزد هندوان، آگنی خولنده شده و در (ودا، کتاب کهن و مقدس هندوان) از خدایان بزرگ به شمار رفته است. آفتاب در این ماه، در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد.

  

دی 


        در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و غالباً صفت اهورامزدا است و آن از مصدر (دا) به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استعمال شده است. در میان سی روز ماه، روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم به دی(آفریدگار،دثوش) موسوم است. برای اینکه سه روز موسوم به (دی) با هم اشتباه نشوند، نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند. مثلا روز هشتم را (دی باز) و روز پانزدهم را (دی بمهر)و.... دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

  

بهمن 


        در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن و در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: (وهو) به معنی خوب و نیک و (مند) از ریشه‌ی «من» به معنی منش. پس یعنی بهمنش، نیک اندیش، نیک نهاد. نخستین آفریده‌ی اهورامزدا است و یکی از بزرگترین ایزدان مزدیسنا. در عالم روحانی مظهر اندیشه نیک و خرد و توانایی خداوند است. انسان را از عقل و تدبیر بهره بخشید تا او را به آفریدگار نزدیک کند. یکی از وظایف بهمن این است که گفتار نیک را تعلیم می دهد و از هرزه گویی باز می دارد. خروس که از مرغکان مقدس به شمار می رود و در سپیده دم با بانگ خویش دیو ظلمت را رانده، مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کار می خواند، ویژه بهمن است. همچنین لباس سفید هم از آن وهمن است. همه جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بنا به نوشته ابوریحان بیرونی جانوران سودمند به حمایت بهمن سپرده شده اند و کشتار در بهمن روز منع شده است. بهمن اسم گیاهی است که به ویژه در جشن بهمنجه خورده می شود. و در طب نیز این گیاه معروف است.

  

اسفند 


        دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر و در فارسی سپندارمذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به تخفیف سپندار و اسفند گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو جزء: «سپند»که صفت است به معنی پاک و مقدس. یا ارمئتی هم مرکب از دو جزء: اول «آرم» که قید است به معنی درست، شاید و بجا. دوم «متی» از مصدر من به معنی اندیشیدن. بنابراین ارمتی به معنی فروتنی، بردباری و سازگاری است و سپنته آرمتی به معنی بردباری و فروتنی مقدس است. در پهلوی آن را خرد و کامل ترجمه کرده اند. سپندارمذ یکی از امشاسپندان است که مونث و دختر اهورامزدا خوانده شده است. وی موظف است که همواره زمین را خرم، آباد، پاک و بارور نگه دارد. هر که به کشت و کار بپردازد و خاکی را آباد کند، خشنودی اسپندارمذ را فراهم کرده است و آسایش در روی زمین سپرده به دست اوست و خود زمین نیز نماینده این ایزد بردبار و شکیباست و مخصوصا مظهر وفا و اطاعت و صلح و سازش است. بیدمشک گل مخصوص سپندارمذ می باشد.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 13:24
آموزش و تحقيقات

دروغ گفتن خوب است یا بد ؟ ما دروغ گفتن را از دوران کودکی یاد می‌گیریم و گاهی تا آخرین روزیکه زنده هستیم به این کار ادامه می‌دهیم .

 

چرا دروغ می‌گوییم ؟ تحلیل دروغ در سنین مختلف !

 

دروغ از دیدگاه روان شناسان و روانکاوان :  

 

          گاهی حتی بدون اینکه فکر کنیم دروغ می‌گوییم و خودمان نیز نمی‌دانیم که چرا الان و در رابطه با این موضوع دروغ گفتیم . چرا دروغ یکی از عادت های روزمره ی همه‌ی ما شده است .؟؟ آیا برای رسیدن به هدف خاصی دروغ می‌گوییم یا نه ؟ آیا بدون دروغ هم می‌توان زندگی کرد ؟؟ دروغ چه فرقی با دروغ بافی دارد ؟ ؟ دروغ چیست ؟ آیا تا کنون فکر کرده اید که دروغ چیست و چه معنای می‌تواند داشته باشد ! در توصیف و تعریف شخصی که دروغ می‌گوید می‌توانیم بگوییم فردی است که برای اینکه دیگری را در رابطه با موضوعی فریب دهد متوسل به دروغ می شود و یا می‌خواهد کسی را به وسیله دروغی که می‌گوید شیفته و جذب خود کند . و یا گاهی بدون اینکه هیچ گونه قصد و نیتی داشته باشیم این کار را انجام می‌دهیم . فرد دروغ گو حقیقت و درستی موضوعی را می‌داند و می‌تواند بین گفتن حقیقت و یا نگفتن آن یکی را انتخاب کند .

 

در دروغ و دروغ گفتن دو رفتار متفاوت را می‌توان تشخیص داد :

 

فردی که از روی حسادت و برای بالا بردن مقام خود دروغ می‌گوید و فردی که بدون هیچ گونه غرضی دروغ می‌کوید و به قول ما ایرانی ها از نوع مصلحتی است .

 

حالا هر یک از این دو دروغ  و علت آنها را جداگانه توضیح می‌دهیم :

 

اول دروغی که از روی خود خواهی و غیض است  این دروغ را در موارد زیر به کار می‌بریم : 

 

زمانی که می‌خواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این کار را انجام می‌دهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی حقیقت را نمی‌گوییم ویا عیب‌های خود را به خوبی ها تبدیل می‌کنیم و راجع به آنها با افتخار صحبت می‌کنیم .

 

برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب می‌کنیم و یا برای فروختن مالی که به ما تعلق دارد توضیحاتی را ذکر می‌کنیم که حقیقت ندارد . فقط برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم این کار را انجام می‌دهیم .

 

بخاطر کاری که انجام داده ایم و برای اینکه مجازات نشویم دروغ می‌گویم . این دروغ بیشتر بین بچه‌های کوچک و نوجوانان باب است .

 

نوع دوم ، دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و می‌توان گفت بیشتر از روی نوع دوستانه است، و در موارد زیر به کار می‌رود :

 

این دروغ را زمانی می‌گوییم که می‌خواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا ، وقتی کسی نظر ما را درباره ی لباس جدیدش یا مدل کوتاهی مو هایش می‌پرسد شاید این مدل و این لباس به او نیاید اما برای اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفده می‌کنیم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه خود را به کسی تحمیل کنیم . و یا اینکه در شرایط خاص خبر بدی را  تبدیل به خبر خوب کنیم  و کسی را الکی و به خاطر شنیدن این  دروغ خوشحال کنیم . روان شناسان در علم روان شناسی این دروغ را " دروغ دفاعی " می‌نامند .     اما چرا دفاعی ؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را می‌گوییم چون می‌ترسیم از طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان می‌کنیم تا هم چنان مثل همیشه باشیم .

 

          اما چرا اغلب دروغ می‌گوییم ؟؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شده‌اند که همه آدمها در روز بیش از دو بار دروغ می‌گویند ... و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد می‌شود و بیشتر این دروغ ها بخاطر طفره رفتن از جواب دادن به سوالات است .

 

به خاطر چه هدفی دروغ می‌گوییم  ؟ با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم .و دیگران ما را بهتر از شخصیتی که داریم ببینند . که این بحث را در علم روان شناسی " خواستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی می‌نامند ".

 

آیا واقعا دروغ لازم است ؟ به راحتی و بدون هیچ گونه تفکری می‌توان پاسخ داد : بله ، چون بدون دروغ هیچ کس نمی‌تواند زندگی کند . دروغ برای زندگی در اجتماع کنونی لازم است مثلا برای رابطه داشتن با دیگران ، شما مجبورید که دروغ بگویید ، یا در زندگی های زناشویی ، زن و شوهر دروغ هایی زیادی را به یکدیگر می‌گویند .و در این میان دروغ های خطرناک زیادی نیز گفته می‌شود که اهدافی شیطانی را در بردارند .

 

چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ می‌گوید ؟؟ در این جا مهم این است که اگر به کسی و به حرف ها ی او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت های او دقت کنید و با هوشیاری کامل صحبت های او را تعقیب کنید تا متوجه شوید زیرا به قول ما ایرانیها دروغگو کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش می‌کند و دفعه ی بعد که در مورد همان موضوع صحبت می‌شود صحبت های قبلی خود را فراموش می‌کند ، و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن می‌کند و در همین جاست که می‌توانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغ گوست و قابل اعتماد نیست . زیرا افراد دروغ گو حافظه ضعیفی دارند و از بس که در همه جا و در همه ی موارد دروغ می‌گویند یادشان می‌رود و حافظه شان یاری نمی‌کند که کدام دروغ را در کجا گفته اند . و معمولا هنگامی که با دروغ آنها روبرو می‌شوید دیگر به آنها اعتماد سابق ندارید. اغلب ما به افراد دروغ گو و حرف ها ی که می‌زنند همیشه شک داریم و هیچ گاه به راحتی نمی‌توانیم حرف های آنها را باور کنیم . حتی اگر روزی حقیقتی را به بگویند اما به خاطر سابقه ی بدی که دارند ، باور کردن صحبت‌هایشان غیرقابل قبول است .

 

آیا برای اینکه رابطه بهتری با دیگران داشته باشیم دروغ می‌گوییم ؟؟ اکثر دروغ های که می‌گوییم بازتاب و انعکاس غریزی اعمال روزانه ماست. دروغ بخشی از ارتباط اجتماعی ما با دیگران است . برای مثال ، در احتراماتی که به یکدیگر می‌گذاریم ، ممکن است ما از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط داشتن با او نباشیم ، اما بخاطر حفظ ظاهر اجتماعی خود ویا بخاطر مقام و منصب شخص مقابل مجبور به اظهار احترامات دروغین در برابر او هستیم . مثال جالبی در اینجا وجود دارد ، " به همکارتان سلام می‌کنید و از او می‌پرسید، حالش چطور است ؟ در 90% موارد پاسخ همکارتان به این ترتیب خواهد بود ، او تشکر می‌کند و بعد او هم جویای حال شما می‌شود . حتی اگر او با شما نیز مشکل داشته باشد ، حقیقت را نمی‌گوید اما این موضوع مانعی نمی‌شود تا او بدجنسی خود را به شما ثابت کند ، او از روی ملاحظه کاری و سیاست خود از دروغ استفاده می‌کند . زیرا مسلما احساسی که او نسبت به شما دارد را می‌دانید اما او جانب داری می‌کند .

 

به نظر برخی از روان شناسان این موضوع یعنی سیاست و جانب داری شما در روابطتان کلیدی طلایی برای حفظ و ادامه ارتباطات است .با این وجود برخی  از روان درمانگرها مثل برد بلانتون روان درمانگر امریکایی ،مخالف این عمل هستند. او معتقد است که اگر از کسی خوشتان نمی‌آید و مایل به ارتباط داشتن با او نیستید،این چرئت را به خود بدهید وفکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور و کاستی به او بگویید .. به نظر این روان کاو هدف از زندگی، داشتن روابط زیبا با دیگران است برای اینکه در این روابط است که خود و دیگران را بهتر می‌شناسیم پس باید صحبت های که در نهان داریم آشکار سازیم . نه اینکه مدام راجع به آنها فکر کنیم و هیچ عملی انجام ندهیم .

 

دروغ از چه سنی شروع می‌شود ؟؟ در این جا می‌خواهیم دروغ را بین سنین مختلف بررسی کنیم، دروغ از دوران کودکی شروع می‌شود و به نوعی مرحله ای از شکل گیری شخصیت کودک است .دروغ بین سنین 3 تا 4 سال چگونه است ؟ در این سن است که کودک دروغ گفتن را شروع می‌کند . این موضوع بیان گر این نکته است که شخصیت انسان از همان ابتدا حتی نزد پدر و مادرش نیز شفاف نیست و هیچ کس قادر به شناخت کلی طرف مقابلش نیست . دروغ گفتن بچه ها در این سن ، فقط به عنوان یک سرگرمی و امتحان کردن پدرو مادر است ، زیرا هنگامی که بچه های این سن دروغی را می‌گویند و والدین متوجه دروغ شان می‌شوند برای آنها بمانند یک تفریح است .

 

دروغ در سنین 7 سالگی به بعد چگونه است ؟ در این سن بچه ها در دروغ گفتن پیشرفت زیادی می‌کنند و یاد می‌گیرند همه فکر هایی را که دارند و یا تمام کارهایی را که انجام میدهند را نباید به پدرو مادر خود بگویند و برای آنها توضیح بدهند . اما آنها هنوز در دروغ گفتن نوپا هستند و از تغییر صدای و رنگ صورتشان می‌توان فهمید که دروغ می‌گویند . و مهم تر از همه تربیت خانواده‌ها و رفتاری که والدین در برابر بچه ها با یکدیگر دارند نقشی بسزا در این امر دارد . گاهی والدین خودشان به فرزندانشان دروغ گفتن را یاد می‌دهند برای مثال : " مادریا پدر به فرزندش می‌گوید این مطلب را به کسی نگویی یا اگر کسی ازت چیزی پرسید یک دروغی بگو " ما خودمان فرزندانمان را به دروغ تشویق می‌کنیم و بعد که آنها در این کا ر خبره می‌شوند و به راحتی دروغ می‌گویند از آنها گله می‌کنیم ...از دروغ گویی تا افسانه بافی راه زیادی نیست !! 

 

اجازه ندهیم فرزندانمان به اینجا برسند !؟ وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت می‌کنیم به جایی می‌رسیم که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را نمی‌توان گرفت .. علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ،شکست در زندگی شخصی یا اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون می‌دهد و برای دور شدن و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده می‌شوند . این شخص از دنیای واقعی فرار می‌کند، دنیای که به او سختی های بسیاری را تحمیل کرده است  و ساکن دنیای خیالی می‌شود ، زیرا در آنجا آرامش  بیشتری را احساس می‌کند . افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست .این مشکل بستگی به اطرافیان فرد دارد ، و برای فائق امدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد .

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 13:21
آموزش و تحقيقات

مفهوم شکاف نسلی به چگونگی تداوم فرهنگی یک جامعه از نسلی به نسل دیگر مربوط می شود. اگر در فرآیند اجتماعی کردن، فرهنگ یک جامعه تا حد مطلوبی از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و باز تولید فرهنگی به نحو احسن انجام پذیرد، میزان اشتراک فرهنگی دو نسل بالا می رود. اختلاف فاحشی بین دو نسل به وجود نمی آید، در این صورت تفاهم بین دو نسل جدید و قدیم برقرار می شود و بحران هویتی نیز برای نسل جدید روی نمی دهد. در مقابل اگر فرآیند اجتماعی کردن به علل داخلی و خارجی دچار مشکل شود و به طور ناقص انجام گیرد و فرهنگی جامعه در حد مطلوبی به نسل بعد منتقل نشود، تداوم فرهنگی جامعه دچار مشکل می شود و بین نسل جدید و قدیم شکاف می افتد. عوامل اجتماعی متعددی بر دور شدن نسل ها از یکدیگر و بروز شکاف نسلی تاثیر گذار هستند. در این میان وسایل ارتباط جمعی نقش بارزی دارند، به همین دلیل با اتکا به اندیشه “دیوید رایزمن” به بررسی سیر تحول جوامع و دگرگونی ناشی از تحول وسایل ارتباطی می پردازیم: وی سیر زندگی بشر را به سه دوره تقسیم بندی کرده است که در این دوره ها، به نقش رسانه ها در تغییر سنت ها و ایجاد شکاف نسلی اشاره کرده است:

 

1. دوره سنت راهبر است.

 

در این دوره سنت ها فرهنگ را انتقال می دهند و هر نسل پیوند خود با نسل های پیشین از طریق اشتراک سنت ها باز می یابد و همین باعث می شود که وحدت و هویت اقوام انسانی (نسل های انسانی) تامین شود. سنت ها به عنوان راه ها و شیوه های عمل و میراث نیاکان، بعدی تقدس آمیز دارند و همین امر هر گونه شک و تردیدی در مورد آن ها را از بین می برد. در این دوره راه های آینده، همان راه هایی است که نیاکان جامعه ما طی قرن ها پیموده اند، ارتباطات در این دوره چهره به چهره است.

 

2. دوره درون راهبر است.

 

این دوره با کاهش تدریجی اهمیت سنت ها آغاز و باعث کاهش تشابهات در رفتارها و اعمال می شود. در این دوره همه افراد جامعه از الگوی یکسانی در حیات اجتماعی تبعیت نمی کنند. هم چنین فردگرایی گسترش می یابد و انسان بار مسئولیت و عمل خود را به دوش می گیرد. این دوران، دوران التهاب، هراس و سرزنش های بی پایان است. در این مرحله، انتقال میراث فرهنگی، از طریق نوشتار به ویژه چاپ و مکتوبات که انگاره های فردی را رواج می دهند، انجام می گیرد. در حالی که اسطوره ها و حماسه ها با حلقه زدن بر گرد اجاق قبیله بازگو و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. نسل از درون هدایت شده کتاب خود را در انزوا و در خلوت و یا در گوشه ای از اتاق خود می خواند.

 

3.دوره ی دگر راهبر است.

 

دوران ظهور وسایل ارتباط جمعی است و پدیده هایی چون هدایت از راه دور، بت واره پرستی، شئی سروری و بحران هویت از ویژگی های آن است. این دوره عده ای با استفاده از قدرت جادویی وسایل ارتباط جمعی، توده ها را تحت تاثیر قرار می دهند و الگوهای خاص فکری و اجتماعی خود را القا می کنند.


انسان در این دوره در پی امحای روابط سنتی و پابرجای خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی و وسایل ارتباط جمعی دوستی های قدیم است و در برابر رسانه ها و گردانندگان قدرتمند آن و هم چنین وسوسه های ناشی از آن بسیار آسیب پذیر است. این دوره در تاریخ انسان با عنوان دور ه ای ثبت خواهد شد که در آن رسانه ها و گردانندگان آن ها الگوهای حیات اجتماعی را می سازند، به عبارتی این دوران ناشی از تمدن ارتباط جمعی و پیدایش ابزار سالاری است. در این دوره بت های ذهنی جدیدی به وجود می آید که در انسان موجب از خود بیگانگی می شود. در این مرحله فرهنگ بلعیده می شود، رسانه ها افراد را می سازند، آن هم نه در میان جمع خانواده و یا در گوشه ی عزلت، بلکه در میان گروه دوستان و همسالان. تاثیر آموزشی رسانه ها در تمام طول حیات انسان تداوم می یابد و رسانه هایی مانند تلویزیون، رادیو، افراد کلیشه ای و متحدالشکل توده را هدایت می کنند و به رفتار آن ها نظم می بخشند.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 13:17
آموزش و تحقيقات

برخی اوقـات برای شما پیش آمده كه در مـقابل خـواسته دیگران،برخلاف میل باطی جواب مثبت داده و درخواسـت او را قبول كرده اید.ممكن است جواب منفی دادن سخت به نظر برسد ولی ما چند راه مفید را برای رهای شـما از  این مـوقیعت خـاطر نشان میكنیم. بیاد داشته باشـید كه اگر بـخواهـیـــد كسی را از سر خود باز كنید ممـكن است مجبور به گفتن "دروغ  مصلحتی" شوید. دروغهایی كه ظریف و بدون ضـرر هـستند و صدمه ای را به طرف مقابل وارد نمی كنند. گاهی اوقات نیز باید رودربایستی را كنار گذاشت و با صراحت جواب منفـی داد چون در غیر اینصورت ممكن است از كار خود پشیمان  و مدتها به دلیل عواقـب آن دچار مشكل و دردسر شوید. سعی كنید قدرت "نه" گفتن را در خود تقویت نمایـید الـبـتـه طـوری كـه باعث كدورت نشود.

 

  برقراری رابطه دوستی

 

          گاهی شخصی از شما درخواست رابـطه دوستـی مـی كند و مـی خــواهد كه بهترین دوست او باشید ولی شما بدلایل مختلف مایل به این كار نیستید.

 

برای رهای از دست او بگویید:

 

         وقت ندارم. به او بفهمانید كه دوست صمیمی بودن نیازمند داشتن وقت زیاد و از خود گذشتگی است و شما بدلیل ذیق وقت نمی توانید از عهده اش برآیید.

 

         مسئولیتش را نمی توانم بپذیرم. وارد شدن شخصی بعنوان یك "دوست صمیمی" به زندگی باری به مسئولیتهای فراوان شما اضافه می كند و شما آنقدر گرفتار هستید كه نمی توانید آنرا قبول كنید.

 

تو لایق بهترین ها هستی. به او بگویید كه هر شــخصی لایق داشتن بهترین چیزها در زندگیش است و شما خود در حد و اندازه ای نمی بـیـنـید كـه بتوانـید برای او بهترین باشد.

 

         من شخصی منزوی هستم. انزوا و ترس شـدیـد از حـضور در اجتماع باعث شده كه شما نتوانید با دیگران ارتباط برقرار كنید تا آنجا كه حتـی حـاضر بـه شركت در مراسمات مختلف نیستید و از آن و حشت دارید. شما باید از این مـورد بـه عنـوان آخـرین راه حـل استفاده كنید و قبل از آن مطمئن شوید كه او  اطلاعی از قـابلیت های اجتماعی شما ندارد.

 

مراحل بعدی كار

 

         سخاوتمند باشید. نپذیرفتن دوستی دلیل بر تغییرات كلی رفتار شما با او نمی باشد. با او به مهربانی و گشاده رویی رفتار كنید.

 

         شـخص دیـگری را به او مـعرفی كنید. او مـمكن اسـت به این عـلت شـما را بـرای دوستی انتخاب نموده باشد كه تصور می كرده شما بهترین و آخرین گزینه می باشید. افراد دیگری را برای دوستی به او پیشنهاد دهید.

 

دم دستش باشید. هر گاه متوجه شدید كه به كمك و یاری شما نیاز دارد دریغ نكرده و داوطلبانه به سراغش رفته و مشكلاتش را حل نمایید.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 13:15
خواستگاری و نامزدی

اگر تابه حال برای مسافرت، مراسم عروسی، میهمانی یا یک مراسم خاص برنامه ریزی کرده باشید، می دانید که چه کارهای زیادی باید انجام دهید. برنامه ریختن، چک کردن، تنظیم کردن، و دوباره برنامه ریختن، همه و همه را باید برای رسیدن به نتیجه ی دلخواه انجام دهید.

 

افراد زیادی از اهمیت برنامه ریزی برای رویدادها و اتفاقات مهم زندگی آگاه هستند، اما کمتر کسی پیدا می شود که از اهمیت برنامه ریزی برای کل زندگی خود آگاه باشد.

 

گفته می شود که مردم معمولاً برنامه ریزی نمی کنند که شکست بخورند، بلکه در برنامه ریزی کردن شکست می خورند. کاملاً واضح است که راه انداختن یک مراسم عروسی بدون برنامه ریزی فاجعه آمیز است. اما در مورد زندگیتان چه؟

 

شما سه راه را می توانید انتخاب کنید، یا خودتان باعث روی دادن اتفاقات زندگی شوید، یا کنار بایستید و پیش آمدن آن اتفاقات را نظاره کنید، یا از اتفاق افتادن آنها گیج و مبهوت بمانید.

 

اگر واقعاً بخواهید که هماهنگ با رویاها و امیال خود زندگی کنید، باید جزء آندسته از افراد باشید که خود باعث پیش آمدن اتفاقات می شوند. برای موفقیت و رسیدن به آنچه می خواهید، باید برنامه ریزی کنید!

 

در این مقاله قصد داریم 10 دلیل عمده اهمیت برنامه ریزی برای زندگی را برایتان عنوان کنیم. با مطالعه ی این 10 دلیل، متوجه خواهید شد که چرا برای رسیدن به موفقیت نیاز به برنامه ریزی دارید.

 

1.  یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما جهت می دهد. برنامه ریزی این فرصت را در اختیارتان قرار می دهد که بدانید به کجا می خواهید بروید و چطور باید به آنجا بروید. بدون برنامه، شما در زندگی جهت نخواهید داشت و وقت خود را برای کارهایی تلف خواهید کرد که ممکن است هیچ تاثیری در آینده ی شما نداشته باشند.

 

2.  یک زندگی برنامه ریزی شده، رویاهای شما را قابل دسترس قرار می دهد. اگر تابه حال رویاهایتان برایتان غیرممکن و دست نیافتنی می نمود، شاید به این خاطر بوده شما هیچ طرح و برنامه ای برای رسیدن به آنها آماده نکرده اید. برنامه ی زندگی برای شما مراحل رسیدن به رویاهایتان را به شما نشان خواهد داد.

 

3.  یک زندگی برنامه ریزی شده، کنترل زندگی را در دست خودتان قرار می دهد. اگر زندگیتان را به شانس و اقبال واگذار کنید یا اجازه بدهید که دیگران زندگیتان را کنترل کنند، مطمئناً ناامید و دلسرد خواهید شد. درد ست گرفتن کنترل زندگیتان تنها راه رسیدن به چیزهایی است که واقعاً می خواهید.

 

4.  یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما آرامش می دهد. همین که بدانید قدم ها و مراحل رسیدن به آنچه از زندگی می خواهید را طی می کنید، به شما احساس آرامش خواهد داد. بدون برنامه، دچار گیجی و سردرگمی خواهید شد که کجا بروید و روزهایتان را چطور بگذرانید.

 

5.  یک زندگی برنامه ریزی شده به شما هدف می دهد. وقتی تصمیم می گیرید که روی برنامه زندگی کنید، یعنی می خواهید هدفمند زندگی کنید. دیگر زندگی کردنتان، بودن خالی نیست. شما برای خود هدفی دارید و برای رسیدن به آن قدم برمی دارید.

 

6.  یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما شور و اشتیاق می دهد. موفقیت تحقق پیش رونده ی یک هدف ارزشمند است. موفقیت سرنوشت نیست. وقتی هدفی پیش روی خود داشته باشید، با شور و اشتیاق بیشتر زندگی می کنید و برای رسیدن به آن هدف قدم برمی دارید.

 

7.  یک زندگی برنامه ریزی شده، به شما قدرت می دهد. برنامه ریزی و هدفمند بودن در زندگی باعث میشود به همان طریقی که دوست دارید زندگی کنید و به کسی نیاز نداشته باشید.

 

8.  یک زندگی برنامه ریزی شده باعث می شود شکرگذار نعمت های خداوند باشید. شما ناظر هر آن چیزی خواهید بود که خدا به شما داده و برنامه ریزی برای زندگیتان نشان می دهد که به نعمت های خدا احترام می گذارید، قدر آنها را می دانید و شکرگذار هستید.

 

9.  یک زندگی برنامه ریزی شده باعث می شود ناخودآگاهتان هم به خدمت شما درآید. وقتی برنامه ریزی می کنید، بصیرتی در ناخودآگاهتان می کارید و آن بصیرت فرصت ها لازم برای رسیدن به موفقیت را برایتان فراهم می آورد.

 

10. یک زندگی برنامه ریزی شده به شما آزادی می دهد. وقتی برای شکل دادن به سرنوشتتان آزادی طلب کنید، واقعاً آزاد خواهید بود.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 13:12
ایرانگردی
ساسانیان خودرا از اعقاب پارسی ها می دانستند و همواره به عظمت واعتلای ایران وقدرت واعتبارحکومت خود توجه داشتند.هرچند که به علت جنگهای متوالی که با رومیان همسایه غربی ایران داشتندقادر به احداث ساختمانها و کاخهای بزرگ مانند پارس ها نشدند، ولیکن سعی کردند که بناهای باارزش رابااستفاده از مصالح ساختمانی اطراف هرکاخ به وجود آورند که خوشبختانه بسیاری ازاین آثار درایران کنونی باقیمانده است، اماتعدادی از آنها درکشورهای اطراف قرار گرفته اند.
          ازآنجا که دین رسمی کشور درزمان ساسانیان دین زرتشتی بوده لذا برای آتش احترام خاصی قائل بودند و آن رامقدس می شمردند و برای نگهداری ونگهبانی ازآتش پرستشگاه یاجایگاه های مخصوص می ساختند، آتش مقدس دراین پرستشگاه ها طبق سنت‌های مذهبی ساسانیان توسط کاهنان وپنهان از پرستش کنندگان عام حفاظت می شد که از آن آتش های دیگری می افروختند و خارج از پرستشگاه درون چهارطاقی های(1) باز درمعرض دید و پرستش عموم قرار می دادند.

          اما به غیر ازآتشکده های بسیاری که درآن زمان ساخته شده، چندین کاخ نیز به دست معماران ساسانیبه وجود آمده اند، که از آن میان می توانیم ازکاخ بستان، کاخ قلعه دختر، کاخ نیشاپور ،کاخ خسرو ونیزکاخ سروستان نام ببریم.

          هنرمندان دورهٔ ساسانی شیوهٔ کارهنری زمان اشکانیان ومانوی راهمچنان پیش گرفتند.به دنبالهٔ جنگ اشکانیان با بیگانگان ، ساسانیان هم حدوداً 300 سال در جدال بودند.پیروزی های پی درپی،تحرکی پویابه وجود آورده بود.رابطه ی تجاری با همسایگان ٬ وضع صنایع و هنر رابرای دادوستد ودیدهنری وسعت بخشید.به این ترتیب٬ هنر دورهٔ ساسانی نسبت به گذشته تمایز ویژه ای پیدا کرد.

          ایوان مدائن یاطاق کسری یا تیسفون واقع در شهر مدائن در کشور عراق از بناهای مهم شیوۀ پارتی است.متأ سفانه این بنا تاکنون مرمت جدی نشده است.

          مهمترین قسمت این کاخ٬ مدخل اصلی آن است که به شکل ایوانی عریض ومرتفع ٬ روبه خارج ساخته شده بود وتالار مستطیل شکلی در پشت آن قرار داشته است.طاق بزرگ هلالی قسمت مرکزی رامی پوشاند. در طرفین بخش مرکزی که محور اصلی بنا راتشکیل می داد٬ راهروها٬ اتاقها وتالارها باپوشش گنبدی وگهواره ای قرار داشتند.
          نور تالار اصلی به وسیله یکصدوپنجاه دریچه تأمین می شده است.طاق بزرگ ایوان مدائن برروی دیواره های سرتاسری وبدون ستون بنا شده بود.قسمت جلویی هلالی بزرگ وبخشی ازنمای اصلی کاخ هنوز پابرجا است.
نمای بدون روزنه کاخ تیسفون به چهار طبقه تقسیم شده وبه وسیلۀ طاقی ها ونیم ستونهایی دراطراف آنهاتزیین شده بود.درترکیب نمای خارجی کاخ،تاثیر معماری آشور به چشم می خورد.

          خصوصیات زیادی دراین بنا مشاهده می شود.اما درویژگی معماری ایران در آن به خوبی آشکار است،یکی استفاده از تناسبات طلایی ایرانی(2) است که از آن مستطیلی به اندازۀ 24 گز در40گز به دست آمده(60/42*30/25متر)ودروسط آن طاقی ساخته شده است.

          دیگری هم استفاده از مصالح معمولی یا مصالح خشتی است ونه سنگ تراش ٬ پیشرفتگی ها وبقیه نکات همه و همه به صورت محاسبه های دقیق بوده است. محاسبه های فنی دقیقی که قبل ازکارساختمانی انجام می شده درساخت این بنا به خوبی مشاهده می شود.

          نقاشی ها وحجاری های بسیاری نیز به چشم می خورند واین خود نشان می دهد که هنر نقاشی دراین زمان بیش از زمان اشکانی استقبال می شده است .زیرا آنچه ازگزارشها برمی آید (قالی رنگارنگ الوان مداین)وپارچه‌ها وبسیاری از لباسهای پادشاهان این دوره نشان از کوشش فراوان برای پیشرفت دارد.

          (بوحتری)که یکی از سرایندگان عرب درقرن سوم هجری است، هنگامی که ازشام به بغداد می آمده٬ایوان کسری رادیده ودربارۀ تزئینات ونمای داخلی آن نوشته است:« این کاخ،شما رااز نمونه های شگفت آور مردمی آگاه می کند که زبان هرگز از ذکر عجایب آن نمی تواند خاموش بماند.اگر نقاشی جنگ انطاکیه را نگاه کنیم ٬ اندام به لرزه می افتد،زیرا مرگ ازآن می بارد.»

          (انوشیروان درزیر پرچمی صف آرایی می کندولباسش به رنگ سبز مایل به زرد است ودرجلوی اومردانی ،یکی نیزه به دست ودیگری سپر وزوبین به کف،می جنگد.این نقش ونگارها و چهره ها آدمی رابه شک وامی دارند که آیا اینان زندگان لالند یاکه نقشند؟!)

          نکتۀ دیگری که باید به آن توجه داشت تأثیر طرز نقاشی وحجاری ودیکر هنرهای ایرانیان این دوره بر مردم هم جوار است که شواهد،فراوانی آن را تأئید می کند.

          (1)چهار طاقی:بنایی بودند که برای نگهداری وروشن نگهداشتن آتش ساخته می شدند ونقشه های‌چهارگوش داشتند که سقف گنبدی شکلی روی آنها قرار می گرفته است وچهار طرف آن دیوارهایی دارد که دروسط هردیوار درگاهی قوشی شکل تعبیه شده است .
          (2) منظور از تناسب های طلایی، اعطای تناسب های مشابه و از یک خانواده به اجزای یک طرح معماری است، تا از نظر چشمی بتواند به چندگانگی اجزا درآن طرح وحدت بخشد وزیبایی وتناسب های بیشتری را به بنا بدهد.

چهارشنبه 16/4/1389 - 12:48
ایرانگردی

در 45 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش، کنار رودخانه کرخه یکی از اعجب انگیزترین آثار باستانی جهان متعلق به 3200 سال پیش مشهور به زیگورات چغازنبیل وجود دارد . چغازنبیل به ساختمان طبقاتی معبد ایلامیان که توسط اونتاش گال پادشاه این قوم در سال 1250 قبل از میلاد ساخته شد اطلاق می شود . این بنا به تمامی از خشت و آجرساخته شده و با ابعاد 105*105 متر وارتفاع 53 متر در گذشته از بزرگترین زیگوراتهای جهان محسوب می شود.( اکنون 25 متر از آن باقی است). «چغازنبیل» که نام باستانی این بنا بشمار می‌آید، واژه‌ای محلی و مرکب از دو واژه چُغا (به معنای تپه در زبان لری) و زنبیل است که اشاره ای است به مکان معبد که سابقا تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه می‌کردند. مسیر دستیابی به چغازنبیل از طریق جاده اهواز به شوش است اما مکان آن دقیقاً بین شوشتر و شوش وجنوب شهر دزفول در کناره رود دز قرار دارد و این خود حکایت از این دارد که در زمان ایجاد زیگورات شهرهای دزفول (روناش) و شوش و شوشتر هر سه وجود داشته اند.چغازنبیل بخش باقی مانده از شهر دوراونتاش بزرگترین اثر معماری به جا مانده از تمدن ایلامی است که بین سالهای 1951 تا 1962 توسط دکتر «رومن گیرشمن» فرانسوی کشف شد.این محوطه تاریخی در اجلاس کمیته میراث جهانی که در سال 1979 در مصر برگزار شد در فهرست جهانی یونسکو جای گرفت.

 

پیرامون ١٢٥٠سال پیش از میلاد مسیح در چنین مکانی سلسله پادشاهی به دست ایگی هالکیدها می افتد. پنجمین پادشاه این سلسله فردی به نام اونتاش ناپیرشا یا اونتاش گال بود که شهر و معبد چغازنبیل را برای پرستش خدای عیلامی اینشوشیناک ساخت. این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـماری در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلی کوچکـتر است و نمائی بصورت مخروطی را نشان می‌دهـد.گـنـبد غـربی معـبد چـغازنـبـیل که بصورتی ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتی عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتی خوب بسر می برد. ساخـتـن طاقـهـای هـلالی شکـل برروی راهـروهـا و پـلـکـان هـای داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـماری در ایران باستان است. چـیـزی که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـماری چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنی ساخـتمان را تهـیه می‌کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار می‌گـرفت.


در سه سوی زیگورات چغازنبیل سه بنای كوچك آجری دایره‌ای شكل ساخته شده است كه تنها یكی از آنها كه در سوی شمال غربی قرار دارد تا حدودی سالم باقی مانده بود و دیگری كه در سوی جنوب غربی قرار دارد به دست مرمتگران عضو هیئت كاوش فرانسوی شبیه به نمونه سالمِ شمال غربی بازسازی شد در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتاب‌سنج آجری به شكل تاق‌نما یا پنجره‌نما ساخته شده است كه با آفتاب‌سنج‌های رصدخانه نقش‌رستم شباهت ظاهری دارند.این سه بنا كه بر روی هم مجموعه واحدی را تشكیل می‌دهند، یك رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است.تغییرات زاویه بین گوشه‌های آفتاب‌سنج‌ها (كه تعدا آنها در مجموع به 12 عدد می‌رسیده است) با تغییرات زاویه طلوع خورشید در آغاز هر یك از فصل‌های سال برابر است. یا عبارت دیگر این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند كه بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشكله در آن، آغاز یا میانه هر یك از فصل‌ها كه منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی می‌باشد را تشخیص داد. اینگونه گاهشماری كه نه مبتنی بر ماه‌های دوازده‌گانه، كه بر مبنای تقسیم برابر فصول به بازه‌های زمانی برابر است،در چغازنبیل آجرهای سازنده این آفتاب‌سنج‌ها اختصاصاً برای همین كاربرد طراحی و قالب‌ریزی شده‌اند و دارای شكل خاص هشت ضلعی می‌باشند. بر روی شش ضلع بیرونی یك رج از این آجرها، كتیبه‌ای به خط و زبان عیلامی نگاشته شده است.همچنین علاوه بر آفتا‌ب‌سنج‌های فوق، بنای زیگورات چغازنبیل بگونه‌ای ساخته شده است كه زاویه خط افق با خطی‌ فرضی كه گوشه طبقه اول هر ضلع از بنا را به بالاترین طبقه وصل می‌كند، كاملاً برابر با زاویه و مسیر حركت خورشید بامدادی در هنگام اعتدالین است. از آنجا كه هر یك از طبقات زیگورات، كوچكتر از طبقات پایینی خود است، از نگاه ناظری كه در محل رصدخانه ضلع شمالی ایستاده است؛ خورشید در مدتی كوتاه، چندین بار از پشت زیگورات طلوع و غروب ظاهری می‌كند.

 

بناهای مهم چغازنبیل

 

حصار اول: این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است که در آن ۶ دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازه‌ها زائران به محوطه معبد وارد می‌شدند. این حصار دارای ناودان‌هایی است که وظیفه دفع آب را بر عهده داشته‌اند. مصالح به کار رفته در حصار اول خشت و گل‌کوبیده هستند. به این حصار «تمنوس» می‌گفته‌اند.

 

حصار دوم: حصاری است که حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است.

 

حصار سوم: حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و دوم و مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر می‌گیرد. مصالح به کار گرفته شده در ساخت این حصار، عموما خشتی هستند. در روی این دیوار ناودان‌هایی به فاصله‌های تقریبی ۴۷ تا ۵۰ متر قرار گرفته‌اند. این ناودان‌ها به گونه‌ای ساخته شده‌اند که آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری هدایت کنند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند.

 


بناهای داخل حصار اول:

 

          ۱. معبد ذیقورات یا زیگورات: در مرکز شهر چغازنبیل معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده است. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامیان یعنی «اینشوشیناک» و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است. معبد زیگورات شامل چهار جبهه است. 



          الف _ جبهه شمال‌شرقی: این جبهه از محوطه درونی حصار اول بیشترین میزان تخریب را دارد. عمود بر دروازه جبهه، مسیری کفسازی شده تا دروازه شمال‌شرقی وجود دارد. پلکان سنگی دروازه شمال‌شرقی ورودی سرسرای خارجی این دروازه را تشکیل می‌دهد. در ورودی سرسرا در حدود ۱/۵۰ متر پهنا دارد.

 

           در جلوی این در ورودی دو لولا و کلون سنگی یافت شده‌اند. از مهمترین یافته‌های این جبهه پیدا کردن قطعات متعددی از یک حیوان به صورت برجستگی‌های مدور و از جنس سفال لعابدار بود که پس از جمع‌آوری و مرمت مشخص شد که مجسمه یک گاونر نسبتا بزرگ است که در کمال ظرافت و مهارت ساخته شده است. این حیوان حکم یک نگهبان دروازه را برای زیگورات چغازنبیل داشته است. اکنون این مجسمه در موزه ایران باستان نگهداری می شود.

 

          بر پشت مجسمه این حیوان، کتیبه ای به خط میخی عیلامی وجود دارد که مضمون آن چنین است:"من، اونتاش ناپیریشا، پسر هومبان اومنا، شاه انشان و شوش، یک گاو نر از گل پخته لعابدار را به عنوان فرشته نگهبان در این مکان مقدس گذاشتم. پس آنچه را که شاهان قدیم نکردند، من آن را انجام دادم باشد که خدای اینشوشیناک این هدیه را از من بپزیرند."



          ب _ جبهه جنوب‌شرقی: این جبهه به وسیله یک راه کف‌سازی شده به دروازه شاهی متصل شده است که در انتهای آن و در برابر دروازه جنوب‌شرقی دو ردیف سکو به موازات هم دیده می‌شود. این سکوها مخصوص قراردادن هدایای پیش‌کشی بوده است.

 

          ج _ جبهه شمال‌غربی: این جبهه از زیگورات روبروی مجموعه معابد شمال‌غرب قرار دارد، که شامل سه معبد بسیار مهم (گال، ایشنی کرب و کریریشا) می‌باشند. در سمت غربی این جبهه مسیری کفسازی شده وجود دارد که تا دروازه غربی و از آنجا به معابد چهارگوش غربی متصل می‌شود. در طرف راست ورودی اتاق رواق مانندی وجود دارد.

 

          د _ جبهه جنوب‌غربی: این جبهه به وسیله سه راه کف‌سازی شده به نیایشگاه‌های سه‌گانه متصل می‌شود. در این جبهه سکویی وجود دارد که از آن به عنوان سکوی قربانگاه(البته به گفته برخی که سندیت ندارد) و نیز ساعت آفتابی استفاده می‌شده است.

 

۲. معبد الهه اینشوشیناک (ب): این معبد که به الهه اینشوشیناک هدیه شده دارای ۵ اتاق است که همگی آنها در یک ردیف قرار دارند. در مدخل ورودی معبد، یک سردر هلالی از خشت و ملات گچ وجود دارد.

 

در زیر تاق ورودی دروازه معبد که به «دروازه مجلل» معروف است، آجرنوشته‌هایی دیده می‌شود که در هر دو سمت دروازه قرار دارند. در دروازه مجلل از جنس چوب و مزین به نقش‌هایی با شیشه بوده است. معبد اینشوشیناک دارای سالمترین و بهترین‌ کلون‌ها و لولاهای در و همچنین پاشنه‌های سنگی است.

 

معبد دیگری در نزدیکی این معبد قرار دارد که آن هم اینشوشیناک (آ) نام داشته است اما طبق یافته‌های باستان‌شناسان این معبد نسبت به معبد اینشوشیناک (ب) از اهمیت کمتری برخوردار بوده است.

 

۳. مجموعه معابد شمال‌غربی: این سه معبد موقعیت ممتازی در شهر باستانی «دور اونتاش» داشته‌اند. این مجموعه در مجاورت حصار درونی در جبهه شمال‌غربی ذیقورات قرار دارند و از دو نیایشگاه برای ایشن‍ی کاراپ و کی‌ر‌یریشا که مستقیماً به روی صحن شمال‌غربی باز می‌شوند و نیاشگاه سوم که برای خدای گال ساخته شده تشکیل می‌شوند.

 

۴. معبد چهارگوش غربی: هر یک از اضلاع این معبد ۱۷ متر است و هریک از چهار زاویه آن به سمت یکی از جهات اربعه قرار دارد. ورودی این معبد در شمال‌شرقی آن تعبیه شده است، سقف تمام اتاق‌ها در این معبد با خشت خام به صورت طاق هلالی از نوع آهنگ پوشانده شده است.

 

۵. معبد چهارگوش جنوب‌شرقی: هر یک از اضلاع این معبد که زوایای آن به طرف جهات اربعه است ۱۸ متر است. حیاطی در زاویه غربی بنا قرار گرفته است، که اتاق‌های معبد به این حیاط وابسته‌اند. ورودی آن در روی وجه جنوب‌شرقی قرار گرفته و بر دالان کوچکی باز می‌شود.

 

۶. نیایشگاه‌های سه‌گانه: روبروی جبهه جنوب‌غربی سه نیایشگاه شناسایی شده‌اند و اشیایی از آنها به دست آمده که نذوراتی بوده است که سربازان آشور میلی به غارت آنها نداشته‌اند. از اشیای یافت شده در این سه نیایشگاه می‌توان به قرص‌هایی تزئینی که برای تزئین در به کار می‌رفته‌اند، مهره‌هایی از جنس خمیر شیشه، مجسمه‌های گراز، گاو کوهاندار، لاک پشت، پرندگان و حیوانات کوچک از جنس خمیر شیشه و انگشتری از جنس قلع با روکشی از طلا که در آن دایره‌ای از آهن قلم‌زنی شده است، اشاره کرد.

 

۷. دروازه بزرگ: دروازه بزرگ بزرگترین و عریض‌ترین دروازه‌ای است که در دیوار حصارهای اطراف ذیقورات تعبیه شده است و مخصوص تردد شاه و درباریان بلندمرتبه بوده است. در این دروازه کلون‌های سنگی مشابهی بسته م‍‍ی‌‌شده که توسط بست‌های فلزی به در چوبی متصل بوده‌اند.

 

۸ . دروازه ارابه‌ها: این دروازه در گوشه جنوبی حصار اول واقع شده است. و کف‌پوشی از سنگ بر روی سطح دروازه دیده می‌شود. درز این کف‌پوش سنگی را با با ملات قیر معدنی پر کرده‌اند. بر روی این سنگ‌فرش آثاری شبیه به آثار چرخ گاری دیده می‌شود و به همین دلیل این دروازه به نام دروازه ارابه‌ها مشهور شده است. چهارپایان را برای قربانی کردن در معابد از این دروازه وارد می‌کرده‌اند.

 

 ۹. دروازه شمال‌شرقی: این دروازه بزرگترین و مهمترین دروازه تمنوس است که چهار برج دارد. دو برج در خارج و دو برج دیگر در داخل حصار واقع شده است. تمام کف دروازه با آجرهای شکسته‌ای که هنوز هم لکه‌هایی از آنها باقی مانده فرش شده بوده است.

 

 ۱۰. دروازه اینشوشیناک و دروازه غربی دو دروازه دیگر حصار اول بوده‌اند.

 

بناهای داخل حصار دوم

 

۱. معابد هیش‌میتیک و روهوراتیو: این معبد که در نزدیکی دروازه شمال‌شرقی تمنوس قرار دارد وقف دو الهه مذکر به نام‌های هیش‌میتیک و روهوراتیو بوده است. در این معبد ۲۱ آجر کتیبه دار یافت شد که نام این دو خدای باستانی عیلامیان را بر خود داشتند.

 

۲. دروازه شمال‌شرقی: این دروازه در روبروی دروازه شمال‌شرقی حصار اول قرار دارد. کف‌پوشی که سطح این دروازه را پوشانده است، از طرفی به جبهه جنوب‌شرقی ذیقورات متصل شده و از طرف دیگر تا جبهه شمال‌غربی و نزدیک معبد گال امتداد دارد. در درون این دروازه و در سمت شرقی آن یک پلکان یافت شده است.

 

۳. دروازه شوش: این دروازه در دیوار جنوب‌غربی قرار دارد و به سمت شهر شوش است. چهار برج به این دروازه تکیه زده بوده اند که گذرگاه باریکی را به وجود می‌آوردند. این گذرگاه باریک نشان می‌دهد که از این دروازه فقط عده معدودی گذر می‌کرده‌اند و وارد تمنوس می‌شده‌اند. کف این دروازه با خشت شکسته فرش شده و زمین بیرون این دروازه را با سنگریزه فرش کرده اند.

 

۴. دروازه مسدود شده: در ۱۶۳ متری زاویه شرقی و ۸۱ متری گذرگاه شاهی قرار دارد. این دروازه از نظر معماری و ابعاد، نسبتاً ساده است و به نظر می‌رسد که تمام این دروازه را مسدود کرده‌اند. دلیل چنین حذفی روشن نیست. از این دروازه گذرگاهی شروع می‌شود که آن را به سه قسمت مرکزی دروازه با دری یک لنگه منتهی می‌کند.

 

۵. گذرگاه شاهی: در دیوار جنوب‌شرقی دروازه دیگری وجود دارد که به گذرگاه شاهی معروف است. قسمت مرکزی این دروازه با کفسازی زیبایی از آجرهای سالم پوشیده شده بود، که در امتداد طول دیوار جنوب غربی‌اش سکوئی به عرض ۲ آجر وجود دارد. این دروازه، تنها دروازه‌ای است که پلکانی خم شده به شکل آرنج در آن وجود داشته و همین پلکان صعود به بالای برج‌ها و دیوار حصار را آسانتر می‌کرده است.

 

          ۶. برج نورکیپرات: این برج که پیش‌آمدگی آن بطرف بیرون است، در وسط دیوار جنوب‌شرقی و درنزدیکی گذرگاه شاهی قرار دارد. در ساخت این برج از آجر استفاده شده است.

 

۷. مجموعه غربی: دیوارهای پیدا شده در این مجموعه از آجر شکسته ساخته شده بودند. ضخامت این دیوارها بسیار کم است. یک آشپزخانه ابتدایی هم در این مجموعه قرار دارد. این بنا برای سکونت کارگران ساخته شده ‌بوده است.

 

۸ . مجموعه شمال‌غربی: این مجموعه با دیوارهایی از آجر شکسته ساخته شده است. دیوارهایی که سه حیاط و دو اتاق ساخته شده به درازا را محاط می‌کردند. در درون این مجموعه محوطه محصوری پیدا شد، که با دو دیواره از خشت خام درست شده بود. در این محوطه گذرگاه عریضی وجود دارد، که به طرف حصار تمنوس می‌رود. در این گذرگاه آثاری از یک ناودان و دو سکوی خشتی وجود دارد.

 

          ۹. مجموعه شرقی: این مجموعه، که در ضلع شرقی حصار اول (تمنوس) واقع شده متشکل از چهار نیایشگاه است. نمای تمام این نیایشگاه‌ها رو به گذرگاه شاهی است. این مجموعه توسط راهی کفسازی شده که فقط قسمتهای ناچیزی از آن باقی مانده است، به گذرگاه شاهی متصل می‌شود.

 

          ۱۰. زاویه شمالی تمنوس: در این بخش ۹ مورد کفسازی شده با آجر شکسته از زیر خاک پیدا شد، که همه به موازات همدیگر بودند. طول این کفسازی‌ها به ۳۰ متر می‌رسید و عرض هر یک از آنها بطور متوسط ۴/۵۰متر بود.در این منطقه هم چنین مصالح ساختمانی و اتاق‌های نیمه تمامی یافت شد که نشان از یک عملیات ساختمانی نیمه تمام بود. یافته شدن مصالح بنایی و نیز سه نواری که یکی از آنها پر از قیر معدنی و یکی دیگر مملو از گچ بود صحت این فرضیه را تائید کرد. در کنار این مصالح دو حلقه چاه کشف شد که با توجه به آب شور و غیر قابل شرب این چاه‌ها گمان می رود از آب آنها برای عملیات ساختمانی استفاده می‌کرده‌اند.

 

          11 _ مجموعه جنوب‌شرقی: این مجموعه شامل سه حیاط است که در اطراف آنها اتاق‌هایی ساخته شده است. این اتاق‌ها بلند و باریکند و سکوهایی نیمکت مانند دارند. ساختمان این بخش نیز به دلیل هجوم ویرانگر آشوری‌ها ناتمام مانده است.



بناهای دیگر چغازنبیل

 

          ورودی شاهی: این ورودی مجلل که در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیک به کاخ شماره ۳ باز شده است از ۳ قسمت تشکیل می‌شود.

 

الف _ دروازه بزرگ: که در حصار اول قرار داشت و شرح آن در بخش بناهای داخل حصار اول آمد.

 

ب _ حیاط بزرگ: زوایای این حیاط به طرف جهات اربعه است و پیادرویی از آجر شکسته به عرض ۷۰/۲ در حاشیه درونی آن وجود دارد. در ضلع جنوب غربی و در تمام طول حیاط ۲ ردیف موازی از اتاق‌ها دیده می‌شود که بین آنها و دیوار حصار شهر بن‌بستی وجود دارد که آبهای حیاط از آنجا جاری می‌شده اند. در ضلع باریک بنا و در طول حصار تنبوشه‌ای سفالین به قطر ۱۵ سانتیمتر از زیر دیوار میانی می‌گذرد که آب اتاق درونی را به طرف اتاق طرف بیرونی هدایت می‌کرده است. کانال کوچکی از اتاق ردیف خارجی عبور می‌کند و پس از گذشتن از زیر دیوار در درون تنبوشه‌ای دیگر آب را به بیرون یعنی به طرف جنوب غربی می‌ریزد. در ۱۶ متری اینجا راه آب مشابهی آب اتاق‌های مجاور را با شرایطی دیقیقاً مشابه تخلیه می‌کند و بالاخره راه آب سومی که مشابه راه آب قبلی است در ۶ متری زاویه غربی اتاق‌ها قرار گرفته است. روی ضلع شمال شرقی حیاط فقط یک ردیف اتاق وجود داشت.

 

ج _ دروازه شاهی: دروازه شاهی که مقابل دروازه بزرگ قرار دارد، فقط یک درگاهی دارد که با دو لنگه در بسته می‌شود. کف این دروازه با خشت خام فرش شده است و روی آن را با سنگفرشی از سنگ های تخت پوشانده اند. در اینجا پلکانی امکان دسترسی به پشت بام را فراهم می‌کند. گذرگاهی به عرض ۴ متر ارتباط بین این حیاط و این دو اتاق را تأمین می‌کند. فقط اتاق‌هایی که در طول شمال شرقی قرار دارند دارای پوشش کفی با خاک کوبیده شده هستند. در جریان کشف دروازه شاهی، در سه محل مختلف خمره‌هایی پیدا شدند که در وجه خارجی دیوارها کار گذاشته شده بودند. این خمره‌ها بقایای اطفال سن پایین را در برداشته که آنها هم آهکی شده بودند. این دروازه که به دروازه شاهی معروف است، دروازه عدالت نیز نامیده شده است. در درون این دروازه بوده که شاه عدالت را به سبک شاهانه اجرا می‌کرده است.

 

کاخ آرامگاه ها: در ضلع جنوب شرقی چغازنبیل و در نزدیکی حصار سوم، مجموعه بناها‌یی قرار دارد که به آن محوطه شاهی گفته می شود. کاخ آرامگاه‌ها در این محوطه قرار دارد. این نام را به دلیل وجود پنج مقبره‌ زیر زمینی سرداب مانند در این کاخ، بر آن گذاشته‌اند. این مقابر آرامگاه پادشاهان و شاهزادگان ایلامی بوده اند. علاوه بر این آثاری از تزئینات شیشه‌ای و گل‌میخ‌های لعابدار در کاخ به دست آمده است.

 

کاخ شماره ۲: این کاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این کاخ چندین اتاق و یک حمام نیز وجود دارد.



          کاخ شماره ۳: این کاخ که در نزدیکی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، دو حیاط دارد. حیاط‌های این کاخ نیز مانند کاخ شماره ۲ توسط اتاق هایی متصل به هم ولی با امکانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاق‌های کاخ شماره ۲ محاط شده است.


          نیایشگاه نوسکو: این بنا که در محوطه سکونت شاه قرار دارد به شکل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است.

 

مخزن: چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشکل از یک مخزن در خارج دیوار و یک حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبکه ارتباطی آنها یک سیستم متشکل از نهرهای کوچک بوده است. آب ذخیره شده در مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی کوچک می‌شده و ساکنان چغازنبیل آب مصرفی خود را از این حوض بیرون می‌کشیدند. برای اینکه آب به این مخزن برسد کانالی نزدیک به ۵۰ کیلومتر حفر می شود. این کانال از رود کرخه شروع می‌شود.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 12:47
ایرانگردی

بنای عظیم گنبد سلطانیه در زمان سلطان محمد خدابنده و در فاصله سالهای 703 و 713 هجری قمری در شهر سلطانیه ایجاد شده و حدود 2000 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و این شهر بزرگ پایتخت و مسكن شهریاران ایران بوده است و امروز نیز آرامگاه پادشاه مقتدر ایلخانی سلطان محمد خدابنده است.

 

بنای آرامگاه گنبدی بزرگ دارد كه بر روی كثیر الاضلاع هشت ضلعی با كاشی های زیبایی كه نمونه ای از هنر ظریف معماری ایران است، قرار گرفته و به قولی10 سال یا بیشتر كار ساختمان آن به طول انجامیده است.

 

سلطانیه در زمان سلطان محمد خدابنده یكی از شهرهای مهم و تجاری وآباد ایران به شمار می رفت و قصد سلطان محمد خدابنده این بوده است كه مرقد مطهر حضرت علی(ع) را به آنجا منتقل كند. ارتفاع گنبد سلطانیه از سطح زمین نزدیك به 46/54 متر و قطر آن در حدود 26/4 متر است و گنبد بزرگ آن از لحاظ معماری و عظمت ساختمان و هنرهای تزئینی و كاشیكاری های زیبا و جالب، بی نهایت قابل توجه و در خور مطالعه است.

 

گنبد سلطانیه پس از كاتورال سانتا ماریا دلفیوره و كلیسای جامع مریم مقدس در فلورانس ایتالیا و مسجد ایاصوفیای استانبول، سومین بنای عظیم تاریخی در جهان و اولین بنای عظیم تاریخی ایران به شمار می رود گفتنی است، این بنا در دوران برپایی، اولین بنای مرتفع در سطح جهان بوده است.

 

بدنه اصلی گنبد و تمام ساختمان با آجر محكم ساخته شده كه سپس روی گنبد با روكش كاشیهای فیروزه ای و لاجوردی و آنجا به شیوه معرق كاری تزیین شده است. در قسمت جنوبی گنبد، آثار ساختمان مسجدی كه محراب آن دارای حاشیه گچبری است، دیده می شود. با ملاحظه دقیق این بنای عظیم، به نظر می رسد كه علاوه بر محل آرامگاه اصلی كه شامل ساختمان مركزی گنبد است و به نام تربت خانه شهرت دارد، بنای معظم و عالی دیگری جنب آرامگاه بوده است. كاشیهای طلایی رنگ و منقش و هشت گوش تربت خانه و ازاره های آن از لحاظ هنر كاشی پزی فوق العاده ممتاز و كم نظیر است.


            گنبد مشهور سلطانیه كه در مسیر راه تهران به زنجان از دور به رنگ نیلگون درپهنه دشت فراخ سلطانیهمشاهده می شود، گنبدی عظیم و یك پوشش است كه از بی نظیرترین گنبدهای یك پوشش زیبا به شمار می آید. این بنای مشهور تاریخی، دارای سردر ورودی بزرگ بوده كه اكنون در ورودی اصلی آن مسدود شده و در مقابل این در، مسجدی در زمان صفویه ساخته شده است. آجركاری و تزیینات داخل بنا و سقف و غرفه های فوقانی آن بسیار جالب است. سقف داخل اتاقهای بالا با گچبریهای رنگی و آجركاری تزیین یافته و قسمت پایین دیوارهای داخلی پیش از این با كاشی تزیین شده بوده در زیر گنبد حاشیه گچبری وجود دارد كه كلماتی با رنگ قرمز تیره روی آن نقش شده است. بالای دیوارها با كتیبه های رنگی گچی زینت یافته است و در روی هر كدام از جرزهای هشت گانه گنبد، آثار منارهایی كه با زیباترین انواع كاشیهای معرق مزین شده، باقی مانده است.


            عده ای از محققان معتقدند كه فرم و شكل معماری گنبد سلطانیه تقلیدی از چادرهای شاهانه و عشایری است. بررسی چادرهای مذكور در متون منابع تاریخ چین، به نفع این نظریه گواهی داده است. در پاسخ این نظریه پردازان، استاد مهندس كریم پیرنیا اعلام كرده است:كسانی كه این عقیده را اظهار كرده اند، به طور قطع گنبد مدرسه ضیائیه شهر یزد را كه به تصریح جامع جعفری در سال 623 هـ . ق مقارن ظهور چنگیز ساخته شده است، ندیده اند و یا زحمت آن را به خود نداده اند كه مثلا گنبد سلطانیه را با گنبد جبلیه یا هارونیه مقایسه كنند كه معماری گنبد مدرسه ضیائیه قابل توجه است و می توان شیوه ساختمانی آن را سرمشق و مرجعی برای ساختمان سایر گنبدهای مغول دانست.

 

اما انتخاب طرح هشت ضلعی گنبد سلطانیه كه تعدادی از محققان كوشیده اند آن را یك نوع سمبل عددی تلقی كرده و به یكی از پدیده های مذهبی منتسب كنند، عملی بیهوده استزیرا به طور كلی برجهای مقبره ای با پلان مدور هشت ضلعی، 12 ضلعی، 16 ضلعی، 32 ضلعی و كثیرالاضلاع در ابعاد مختلف ساخته شده است كه ذكر آنها سبب اطاله كلام می شود و علت تغییر فرم از پلان مربع به پلانهای مذكور، پیشرفت طبیعی طرحهای معماری مقابر است.

 

به هر حال آنچه مسلم است، این گنبد با شكوه از آثار باستانی درجه یك دنیا به شمار می رود و در جهان اسلام یك چنین بنایی با گنبد عظیم یافت نمی شود. این گنبد چندین بار در زمان صفویه و قاجار مرمت شده و در دوره های بعد نیز در جهت حفظ و بازسازی آن همت گمارده شده است.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 12:42
ایرانگردی

یکی از نقاط تاریخی منطقه ی ما سوله ، سایت تاریخی کهنه ما سوله است.این سایت در 6 کیلو متری شمال غربی شهر ما سوله و در ارتفاع 1800متری از سطح دریا واقع شده است .

 کهنه ماسوله  بر روی تپه ای به وسعت تقریبی 8/. هکتار قرار دارد ، و آثار پایه دیوار ها ی بناهای سنگی بر روی آن قابل  مشاهده است. طی کاوش های انجام شده سالهای گذشته مشخص شده که این دیوارها متعلق به خانه ها واتاق هایی بوده که کوره ی ذوب آهن و فلزات دیگر در آنها وجود داشته است. در این اتاق ها آثاری از  ظروف سفالی و ابزار فلزی  متعلق به قرون پنجم و ششم هجری قمری به دست آمده است.

به نظر می رسد بدلایل نامشخص مردمان ساکن در این بنا ها این محل را ترک کرده و به تدریج در محل فعلی شهر ماسوله سکنی گزیده اند.

  

تاریخچه ماسوله

 

حدود هشتصد تا هزار سال پیش مردمانی از نقاط مختلف سرزمین گسترده ی ایران به دلائل نامعلومی به منطقه ی ماسوله کوچ کردند. این مردمان هم از  شرق  کشور (خراسان ) و هم از غرب کشور (کردستان و آذر بایجا ن ) آمدند. برخی از مردمان محلی نیز از این منطقه ای به نام کهنه ما سوله واقع در 6 کیلو متری  شمال غرب این شهر  همراه این افراد شدند، وجود گورستان و قبر های بی شمار داخل بافت تاریخی می باشد. طی کاوش های انجام شده از محوطه باستانی کهنه ما سوله سفالینه هائی متعلق به قرون پنجم تا هشتم  هجری قمری بدست آمده است  که دقیق ترین مستندات قابل توجه تاریخی می باشد.

  

جغرافیای طبیعی

 دامنه های شمالی کوه های طالش که منطقه ای پوشیده از جنگل های انبوه و یا کم تراکم است دارای رودخانه ها ئی پر آب و کوهستانی که همه ی آنها به دریای خزر می رسند. شهر تاریخی ماسوله در جوار یکی از رود خانه های پر آب که به نام همین شهر نیز (ماسوله رود خان ) معروف است شکل گرفته است. جنگل های منطقه پوشیده از درختان را ش ،آزاد، بلوط، توسکا و زبان گنجشک می باشد که البته درختان آزاد و بلوط آن در گذشته بسیار بیشتر بوده است. اقلیم منطقه ی ما سوله در  تا بستان معتدل و مربوط و در زمستان سرد و مرطوب محسوب می شود. دمای متوسط سالیانه حدود 12 در جه سانتیگراد و متوسط رطوبت نسبی ، میزان بارندگی و بارش برف سالیانه نیز به ترتیب 87% و حدود 700میلیمتر و800 میلیمتر می باشد. سالیانه بیش از 35 روز به صورت یخبندان و بیش  از 100 روز  با مه غلیظ سپری می گردد. در مجموع اقلیم مطبوع منطقه و محیط طبیعی  دلپذیر در چهار فصل سال از شاخصه های مهم زیست محیطی ماسوله می باشند.   

جغرافیای انسانی

 

رونق اقتصادی مستمر این شهر  از مهم تر ین عوامل شکوفایی و رشد اجتماعی مردمان  شهر تاریخی ما سوله بوده است  بر قرار ی ارتباط بین سه منطقه همجوار گیلان، خلخال و زنجان از طریق تبادل کالا ، پایه اساس اقتصاد ماسوله را شکل می داده است. گلیکهای ساکن جلگه از شرق ، ترکان ساکن کوهستان از غرب و ترکان ساکن فلات از  جنوب . در بازار این شهر همواره در تردد بودند و به خرید و فروش محصولات محلی یکدیگر می پرداختند. وچود این مسافران و با زر گانان همیشگی و غریبه در ماسوله فرهنگ خاصی را در میان مردمان ساکن شکل داده است که خاص این منطقه می باشد. احداث را ه های ماشین رو جدید بین شهر های همجوار ، به تدریج باعث خلوت شدن و از رونق افتادن راههای کوهستانی شد وبه اقتصاد متکی به بازار آسیب جدی وارد آمد. این رکورد طی 60 سال اخیر منجربه  تعطیل شدن فعالیت های اقتصادی شد و به نا چار گروهی کثیری از مردم به مرور زمان شهر را تر ک گفتند. سیر مهاجرت مردم به شهر های بزرگ همجوار به گونه ای بوده که 3500نفر جمعیت ثابت سال 1325 تنها 811نفر در سال 1382 باقی مانده است. بیش از  یک و سوم این افراد جنگل نشین اطراف  هستند  که جایگزین اهالی اصلی شهر شده اند. گویش مردمان شهر طالشی است که از زبان های کهن ایران ریشه گرفته است.

  

بافت شهری

 

شکل پلکانی و مطبق شهر که در امتداد شیب کوه رو به جنوب و در طول خطوط  تو پو گرافی زمین کشیده است، پاسخگوی فعالیت های روز مره ی شهر ماسوله می باشد. این شکل شامل جهار مرحله ی اصلی است که همه ی آنها حول بازاری چهار سطه که به منزله ی قلب شهر می باشد جمع شده اند و این امر گویای این حقیقت است که کالبد بازار و حیات اقتصادی بازار  اصلی ترین معیار در شکل گیری شهر بوده است . محلات اصلی چهار گانه در حال حاضر حدود 350 خانه ی مسکونی را  در خود جای داده اند.

 

در گذشته ای نه چندان دور تعداد این خانه ها به بیش از 600واحد می رسیده است. بازار شهر نیز که مشتمل است بر حدود 120 باب مغازه چهار سطح ارتفاعی مختلف شکل گرفته و اصلی ترین معابر شهری مستقیماً به آن راه دارند. معابر شهری ماسوله به گونه ای هستند که امکان تردد وسائل نقلیه ی موتور ی در آنها به هیچ وجه وجود ندارد. تا حدود پنجاه سال پیش و در فصول بهار و تابستان بازرگانان نواحی اطراف به کمک  چهار پایانی چون قاطر و اسب و حتی در برخی موارد  شتر در این معابر  در حال تردد بودند و امروز مردمان ما سوله به کمک فرقون حمل و نقل کالا را در معابر  انجام می دهند. بدلیل شیب زیاد کوه محل استقرار این شهر تاریخی ، از گذشته های دور و بر اساس تجربیات معماران تمهیدات مناسبی جهت دفع آب های سطحی و همین طور فاضلاب اندیشیده و اجرا شده  است.این تمهیدات شامل چهار شاخه ی اصلی اگوی شهری می باشد که فاضلاب همه خانه ها بعلاوه آب های سطحی جاری شده از طریق  شاخه های فرعی تر را  به این چهار شاخه رسانیده که در خاتمه به رود خانه ی ماسوله سرازیر می گردد.

  

معماری

 

واحد های ساختمانی تشکل دهنده بافت تاریخی شهر ماسوله مشتمل بر 350 خانه مسکونی می باشند که شاخص ترین ویژگی آنها همجوار ی آنهاست . این همجواری به گونه ای در نظر گرفته شده که باعث می شود تمام خانه ها زنجیر وار و به هم پیوسته در امتداد خطوط توپوگرافی زمین قرار داشته باشند.

 

هر واحد مسکونی بین یک یا چهار طبقه دارد. بیش از  70%آنها به صورت دو طبقه احداث شده اند، به طور معمول  پایین طبقه غیر مسکونی بوده و کاربرد آنها چون انبار و طویله بوده است. راهروی ورودی خانه نیز همه شامل فضا های مسکونی بوده اند. طبقه پایین از مصالح سنگی و طبقات فوقا نی از خشت بنا می شده است. این معماری  بگونه سازگار با شرایط اقلیمی ، توپوگرافیکی و اجتماعی فضاهای داخلی تقریباً یکسانی را شامل می شده اند.

 

این فضا ها عبارتند از اتاق اصلی ، اتاق زمستانی ، راهرو ورودی ، فضای راه پله ، انبار و دستشویی ، کوچکترین خانه نمونه با مسا حتی حدود 60 متر مربع در دو طبقه  تمامی فضا های فوق را شامل  می شده و تفاوت آن با بزرگترین خانه نمونه که حدود 300متر مربع بوده تنها در تعداد فضا ها و وجود بالکن(تالار)می باشد.

 

در هر حالت آفتاب گیری سا ختمان ، هدایت سریع آب باران جاری شده بر بام ، همجواری  دقیق و متناسب  با ساختمان های طرفین و چگونگی ارتباط با شارع عام مهمترین معیارهای  طرح یک خانه بوده است.

 
چهارشنبه 16/4/1389 - 12:41
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته