• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
    جستجو :
جلد سوم - صفحه 523 -  ايراني ها تن به ننگ نمي دهند
صفحه : 523
بزرگ با ما.
و ما وظيفه داريم . مايي كه الان اينجا، شمايي كه اينجا نشستيد، و مني كه اينجا نشستم ،ما وظيفه داريم كه با آنها هم صدا باشيم ؛ يعني هر مقداري كه از دست ما بر مي آيد بايدكمك بكنيم . كمك به غير نيست ، كمك به خودتان است ؛ آنها براي شما قيام كردند.مردم ايران الان براي شما دارند خون مي دهند؛ براي شما بچه هايشان ، جوانهايشان از بين مي رود؛ دخترهايشان ، پسرهايشان از بين مي رود. ما بايد به آنها كمك كنيم . ما خيال نكنيم كه اينجا نشستيم تكليف نداريم . همه مان تكليف وجداني داريم ، تكليف شرعي داريم ، تكليف عقلي داريم كه با اين جمعيت مظلومي كه قيام كردند و مي خواهند حق خودشان را - آن حق خودشان كه حق ما هم هست - بگيرند، ما هم با آنها همراهي كنيم ،ما هم دنبال آنها باشيم . مي توانيم مقاله بنويسيم ، مي توانيم در روزنامه چيز بنويسيم .هر قدر مي توانيم در اين دانشگاههايي كه مي رويم به مردم بگوييم ؛ به مردم اينجاهابگوييم مسائل آنجا را. مسائل را منتشر كنيد. آقا، هر كدام شما در يك نقطه اي كه هستيدمسائل ايران را منتشر كنيد، بگوييد؛ با آه دل بگوييد. روزنامه هايشان هم گاهي مي نويسنداما از خود شما بايد گفته بشود، نوشته بشود. بايد اين وضع آشفته ايران به همه عالم معلوم بشود.
و اگر چنانچه يك ملتي ايستاد و حق خودش را خواست ، سرنيزه نمي تواند جلويش را بگيرد؛ سرنيزه اصلا قدرت ندارد با گوشت طرف بشود. اين خيال است كه گوشت نمي تواند با سرنيزه . تمام قدرتهاي عالم جمع بشوند، وقتي يك ملتي گفت من اين كار رانمي خواهم ، نمي توانند تحميلش كنند. الان نمي توانند تحميل ايران بكنند كه شاه را قبول كن ؛ نمي توانند. الان به زور ايستاده آنجا اما مردم قبولش ندارند. مردم داد مي زنندنمي خواهيم . قبول كردن را مردم هيچ تن ندادند به اين مطلب . تن به اين ننگ ايراني هانمي دهند و نداده اند براي اينكه اين آدم را ديده اند كه همه مصالح اسلام ، همه مصالح كشور را به باد داده ؛ در عين حال [مدعي است كه ] ما آزادي داديم ، ما نمي دانم چه
ايراني ها تن به ننگ نمي دهند