کاش میشد همدلی را قاب کرد
ساکنان شهر غم را خواب کرد
کاش میشد نور چشمان تورا
جانشین ثابت مهتاب کرد
زندگی شراب تلخیست که همه ی ما محکوم به نوشیدن ان هستیم پس
مینوشیم به یاد و سلامتی انهایی که دوستشان داریم.
عشق هَلی تِرشی نیه که تَه وره نَمِک بَزِنی
عشق لَوه دِله غِذا نیه که تَه وِره ناخونِک بَزِنی
عشق وِه هَسته که مِن تِرِه گِمه آی لاو یو...!
ترجمه از زبان خودمون به فارسی:
عشق ترشی الوچه نیست که ته اونو نمک بزنی
عشق غذای تو قابلمه نیست که تهشو ناخونک بزنی
عشق اینه که من به تو میگم ای لاو یو
اگرتلخی،اگرشیرین،اگرشور
تویی درکشوردل امپراتور
مرا بالاببرتا اوج چشمت
عصایم شدسفیدو دیده ام کور
سلیمانی،سلیمانی،سلیمان
منم موری،منم موری،منم مور
ترامن خوشه خوشه دوست دارم
گذرکن از گلویم آب انگور
مهدی مرتضوی
--------------------
نامربوط ولی بانمک==»