گلبانگ غدیر ، پرچم افراخت
بر بام فلک طنین بینداخت
آراسته باغ دین بشد باز
شیعه به غدیر شد سرافراز
چون گشت علی ولی و رهبر
شد دیده شیعیان منور
نفس نبوی چو جانشین شد
بر حلقه امتی نگین شد
پایان رسالت محمد
اندر گرو ولایت آمد
اکمال رسالت و نبوت
پیوند بخورد با ولایت
ای شیعه تو را غدیر تبریک !
گردیده علی امیر تبریک !
از بعد نبوت پیمبر
از روز غدیر نیست برتر
افسوس که غنچه گل نگردید
هم سرکه بدل به مل نگردید
با یکصد و ده هزار مردم
آن واقعه غدیر شد گم
لیکن که پیام آن دلارا
از سینه به سینه ماند بر جا
آن روز که در محاق شد ماه
خورشید به پشت ابر شد آه !
آن دم که جهان ستاره می چید
جمعی به سقیفه چاره می دید
آن دم که فلک به غصه بنشست
جمعی پی حیلتی کمر بست
آن دم که زمین به لرزه افتاد
جمعی پی کار هرزه افتاد
تا معرکه در سقیفه سازند
وز جمع یکی خلیفه سازند
در از صدف سه با وفا ریخت
بر مرمر یاس بی صدا ریخت
شلاق سکوت بر روان تاخت
از لاله گونه رنگ و رو باخت
بر سینه شیعه دشنه می رفت
کز هجر غدیر تشنه می رفت
آن درّ یتیم گیتی افروز
خورشید بر او نتافت سه روز
آن گوهر بر فلک نشانده
بر روی زمین سه روز مانده
نه شبنمی و نه پرنیانی
نز خیل دغل زنان نشانی
از مستی باده خلافت
ناخوانده بر او نماز میت
آنها که نخست عهد بستند
پیش از همه عهد خود شکستند
با رحلت آن عزیز داور
گشتند تمام خصم حیدر
بر جای نبی غلط نشستند
شهر نبوی درش ببستند
پژمرد درخت دین اسلام
مرداب صفت سقیفه آرام
هر آتش فتنه از سقیفه است
هر بدعت تازه از خلیفه است
امروز هزار و چارصد سال
بگذشته از آن ضلال و اضلال
هر چند که خویش باطل آراست
حق، زنده و همچنان هویداست
بر تارک آسمان اسلام
رخشنده بود چهارده نام
خورشید و مه احمد است و حیدر
وان فاطمه با ده و یک اختر
اینان همه نور آسمانند
خورشید و مه و ستارگانند
نور دل شیعه از غدیر است
آب و گل شیعه از غدیر است
تا نام غدیر در جهان است
آوازه آن به هر مکان است
پیغام غدیر حرز جان شد
هم خار به چشم دشمنان شد
چون رهبر واپسین بیاید
وان سرور نازنین بیاید
تیغ از صدف نیام گیرد
ز آنها همه انتقام گیرد
بر خاک مذلت آوَرَدشان
در قعر جهنم افکندِشان
تا شاد نماید آل عصمت
ماتم روز از جمال عصمت
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای درباره عید غدیر فرموده است: «روز عید غدیر که به نام عید ولایت نامیده میشود،... روزی است که مفهوم ولایت اسلامی، به وسیله پیامبر اکرم یک مصداق روشن و عینی پیدا کرد. برای کسانی که میخواهند از... اسلام نمونه ای ذکر بکنند، بهترین نمونه، همان کسی است که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله او را به الهام الهی و به دستور پروردگار عالم، برای منصب عظیم ولایت آن روز معیّن فرمود. ولایت که عنوان حکومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعی وسیاسی برای اسلام است، یک معنای دقیق و ظریفی دارد که معنای اصل ولایت هم همان است و آن عبارت است از پیوستگی، پیوند، در هم پیچیدن و در هم تنیدگی؛ این معنای ولایت است».
در کار غدیر باید هدف را مشخص کرد. بنشینید و واقعا روی مسائل فکر کنید. برای این کار وقت بگذارید.
در کار فرهنگی غدیر، باید مانند علامه امینی و مرحوم سیدشرف الدین کار کرد که الغدیر و المراجعات را تحویل دادند.
کسانی به درد کار غدیر می خورند که اهل این کار باشند؛ کار در مورد غدیر باید عمیق و گسترده باشد.
کار در مورد غدیر، کاری بزرگ و پر جاذبه است.
کار در موضوع غدیر باید پیوسته و دائم باشد و در مورد غدیر باید متخصص تربیت کرد.
عید غدیر، عید ولایت است، عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.
[عید غدیر]، حقیقتا روز بزرگ و عید تعیین کننده و عظیم القدری است.
منبع:تبیان
عید غدیر در کلام حضرت امام خمینی رحمه الله
عید همگان
حضرت امام خمینی رحمه الله، عید غدیر خم را که کاشتن بذر ولایت در جان همه مسلمانان است، مختص گروه خاصی نمیدانست و در این باره میفرمود: «امروز که روز عید غدیر است، از بزرگترین اعیاد مذهبی است. این عید، عیدی است که مال مستضعفان است، عید محرومان است، عید مظلومان جهان است، عیدی است که خدای تبارک و تعالی به وسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای اجرای مقاصد الهی و ادامه تبلیغات و ادامه راه انبیا، حضرت امیر علیه السلام را منصوب فرمودند».
ارزش مولا علی علیه السلام
حضرت امام خمینی رحمه الله معتقد بود که بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است و میفرمود: «مسئله غدیر، مسئلهای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه] دلخواه است انجام بدهد، مأمور میکند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن».
الگوی حکومت اسلامی
همه حکومتها به الگو و نمونه نیاز دارند تا بر اساس آن، رابطه بین حاکم و مردم مشخص شود و حکومت، وظایف خود را به درستی انجام دهد. حضرت امام خمینی رحمه الله بر این عقیده بود که غدیر، الگوی حکومت اسلامی را معیّن کرد. ایشان در این باره میفرمود: «روز عید غدیر، روزی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلام، نمونه اش عبارت از یک همچو شخصیتی است که در همه جهات مهذّب، در همه جهات معجزه است. و البته پیغمبر اکرم این را میدانستند که به تمام معنا کسی مثل حضرت امیر علیه السلام نمیتواند باشد، لکن نمونه را که باید نزدیک به یک همچو وضعی باشداز حکومت ها، تا آخر تعیین فرمودند».
ولایت کلی
حضرت امام خمینی رحمه الله بر روی مقام ولایت کلّیِ امامان معصوم علیهم السلام خیلی تأکید میکرد. ایشان در سخنان خود، این ولایت را غیر از مسئله خلافت و حکومت میدانست که در عید غدیر خم مطرح شد. به نظر مرحوم امام، این ولایت کلی، همان امامت و از اصول مذهب تشیع است که کسی که به آن معتقد نباشد، تمام اعمال نیک خود را باطل کرده است. ایشان در این مورد میفرمود: «آن چیزی که برای ائمه ما قبل از غدیر... مطرح بوده است، این یک مقامی است که مقام ولایت کلی... [و] امامت است.... اگر کسی... آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام نمازها را مطابق با همین قواعد اسلامی شیعه هم به جا بیاورد، باطل است؛ این غیر [از] حکومت... [و] از اصول مذهب است».
انحراف بعد از غدیر
پس از واقعه مهم غدیر خم و برگزیدن امام علی علیه السلام به جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله، عده ای به فاصله اندکی، این مسئله را نپذیرفتند و علی علیه السلام را از خلافت کنار گذاشتند. این کنار گذاشتن معصوم و برگزیدن غیر او، اندک اندک خطی انحرافی پدید آورد؛ به طوری که بعدها معاویهها و یزیدها خلافت و حکومت را به دست گرفتند و آن را به سلطنت تبدیل کردند. مرحوم امام خمینی، این انحرافها را سرچشمه گرفتاری های کنونی دنیای اسلام میداند و میفرماید: «انحرافاتی که بعد از غدیر خم پیدا شد و ماها هم غفلت کردیم ـ همه نه ـ بسیاری از ماها، اکثریت شاید غفلت کردند و ما را کناره گیر کردند، نگذاشتند که در امور مسلمین دخالت بکنیم، اسباب این گرفتاری هایی شده است که الان در سرتاسر کشورهای اسلامی داریم میبینیم، در همه جا این مسائل هست... ».
درست زنده نگه داشتن غدیر
شادمانی کردن و مجلس گرفتن در اعیاد اسلامی، عملی نیکوست؛ ولی نیکوتر آنکه، در مورد بزرگی آن عید بیندیشیم. حضرت امام خمینی رحمه الله در مورد درست زنده نگه داشتن عید سعید غدیرخم میفرماید: «زنده نگه داشتن این عید، نه برای این است که چراغانی بشود و قصیده خوانی بشود و مداحی بشود. اینها خوب است؛ اما مسئله این نیست. مسئله این است که به ما یاد بدهند که چطور باید تبعیت کنیم. به ما یاد بدهند که غدیر، منحصر به آن زمان نیست؛ غدیر در همه اعصار باید باشد و روشی که حضرت امیر در این حکومت پیش گرفته است، باید روش ملتها و دست اندرکاران باشد. قضیه غدیر، قضیه جعل حکومت است. این است که قابل نصب است؛ والاّ، مقامات معنوی قابل نصب نیست».
منبع:تبیان
مدیحه سرایی
آه من رفت نجف تا که طواف تو کند | Play | Download |
السلام علیک یا امین الله | Play | Download | |
امین طبع من بیا به لالهزارها | Play | Download | |
آن روز سرد هم پدرم | Play | Download | |
هنگام سرور کائنات است امروز | Play | Download |
امیرالمومنین حیدر | Play | Download |
از اهالی حیدرآبادم | Play | Download | |
دل سپردم به مهرت علی | Play | Download |
ای وصف تو برون ز حد امکان | Play | Download | |
خم غدیر نخل هستی بردار | Play | Download | |
صدای کیست که اینقدر روشن و گراست | Play | Download | |
عاشقم عاشقی که افتاده | Play | Download | |
گر بند بند پیکرم ز هم جدا شوند | Play | Download | |
یا علی ای حامی ختم رسل | Play | Download |
از حب علی بی ثمرم نگذارید | Play | Download |
این دل رمیده من در انتظار حرم یاره | Play | Download | |
غزلیات شما از اول عشق بوده | Play | Download |
بخوان سرود ولایت | Play | Download |
از همان روز که مسکین سرای تو شدم | Play | Download |
غزلیات قدیمی شما | Play | Download |
ای فلک دیگر نگرد اگر دور سر حیدر نگردی | Play | Download |
دل مست ساقی خم غدیر شد | Play | Download | |
روی سینه ما مهر حیدر نوشت | Play | Download | |
زبان خدا بود در هر مقامی | Play | Download | |
شخصیت ممتاز جهان است علی | Play | Download | |
همای رحمت | Play | Download |
منبع سایت تبیان
مولودی
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن | Play | Download | |
عشق تو گرمی خون منه | Play | Download | |
ملک براش می میره | Play | Download | |
نیست بجز ولای تو ایدهام | Play | Download |
خنده به لب کهکشونه | Play | Download |
آسمان سرخ شده از حرارت ماه نجف | Play | Download | |
تو جمال کبریایی | Play | Download | |
فاتح خیبر | Play | Download | |
گیسوی تو بهشتم | Play | Download |
من کنت مولا فهذا علی مولا | Play | Download |
شه لافتی نظری به ما کن | Play | Download | |
من و یه قلب شیدایی عشق | Play | Download |
باز روح الامین اومده از عرش برین | Play | Download | |
خدا می گه علی تکه نظیر و همتا نداره | Play | Download | |
علی امام من است و منم غلام علی | Play | Download |
دوباره وقت راز و نیازه | Play | Download | |
من ز ازل مست می غدیرم | Play | Download |
دل بی قرارم شده شبیه اسیر | Play | Download | |
علی علی بنویسید بر کفنم | Play | Download |
جشن غدیره چه بی نظیره | Play | Download | |
علی سرمد | Play | Download | |
عید غدیره،علی به عالم امیره | Play | Download |
حیدر مدد | Play | Download |
سر در عرش الهی حک شده با افتخار | Play | Download |
آه ای هستی من | Play | Download | |
حید حیدر،علی یا مولا | Play | Download | |
حیدر مدد مولا | Play | Download | |
دستم بگیر یا مولا | Play | Download | |
دوباره عید غدیره شب بیعت با علیِ | Play | Download | |
دوست دارم عید غدیر سال بعد روبروی ایوان نجف باشم | Play | Download | |
رو در خبیر ، مسجد و منبر شده حکاکی، نام تو حیدر | Play | Download | |
عزت نامم علیِ | Play | Download | |
علی مولا یا حیدر | Play | Download | |
عید اکبر،عید غدیر | Play | Download | |
گل بدید به زهرا که شب عید غدیر | Play | Download | |
همه روزام عید غدیره | Play | Download | |
یا علی بگو شب بیعت | Play | Download | |
یا علی جان مقتدای من تویی | Play | Download |
آینهداران غدیر
زنان راوى غدیر
شواهد موجود در کتب تاریخى گویاى این حقیقت است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از آغاز رسالت با رویکرد عمده زنان به آیین توحیدى روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام (خدیجه)، (1) اولین شهیده (سمیه) (2) و بانوانى که از سابقین و مهاجران شمرده مىشدند(3) نمونه روشنى از مشارکت زنان در عرصههاى اجتماعى را به نمایش مىگذارند.
حضور زنان در حجة الوداع بارزترین و ماندگارترین نوع شرکت در صحنههاى اجتماعى است. اخبار فراوانى که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده، گویاى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از این میراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدیر به دو گروه عمده تقسیم مىشود:
در سال دهم هجرى، با اعلام پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مؤمنان بسیارى از شهرهاى مختلف به سوى مدینه روان شده، در حومه شهر مسکن گزیدند و به انتظار موسم حج نشستند؛ حجى که بعدها به حجةالوداع، حجةالاسلام، حجةالبلاغ، حجةالکمال، حجةالتمام شهرت یافت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روز شنبه، پنج یا شش روز قبل از آغاز ذىحجة، از مدینه حرکت کرد. در این سفر همه زنان و اهل بیت پیامبر با وى همراه بودند. (4) گروهى از این بانوان حدیث غدیر را نقل کردهاند؛ که نام و روایتشان چنین است:
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) یگانه یادگار رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است، که همچون دیگر اهل بیت(علیهم السلام) بارها به یادآورى واقعه غدیر پرداخت. نگاهى به سخنان آن بزرگوار جایگاه وى در عرصه اخبار غدیر را آشکار مىسازد:
گروهى از انصار، براى توجیه خطاى خویش، به ایشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بیعت با دیگران مىشنیدیم با غیر على بیعت نمىکردیم. حضرت فرمود:
آیا پدرم در روز غدیر براى کسى جاى عذر باقى گذاشت؟(5) و نیز در جواب محمود بن لبید که پرسیده بود: آیا از سخنان پیامبر دلیلى بر امامت على دارید؟
فرمود: شگفتا، آیا روز غدیر را فراموش کردید؟!
محمود بن لبید گفت: آن روز چنان بود ولى از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگویید.
حضرت فرمود: خدا را شاهد مىگیرم، شنیدم [پیامبر] فرمود: على بهترین کسى است که در میان شما جانشین خود قرار مىدهم. على(علیه السلام) امام و جانشین بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین امامان نیکاند. اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزید، تا قیامت اختلاف در میان شما حاکم خواهد بود.(6)
روایتى با سند بسیار دقیق و مشهور بیان مىدارد که دختر بزرگوار پیامبر حدیث غدیر را چنین بیان فرمود:
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): «من کنت ولیه فعلى ولیه و من کنت امامه فعلى امامه.» (7)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس من سرپرست اویم على سرپرست اوست و هر کس من امام او هستم على امام اوست. احتجاجى از فاطمه زهرا به وسیله چند تن از زنان به این صورت روایت شده است:
قالت: انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى علیهماالسلام. (8)
آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم را فراموش کردهاید، که فرمود: هر کس من مولاى او هستم على مولاى اوست و آیا سخنش را فراموش کردهاید که فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى. حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) عمر خویش را در راه اثبات ولایت امیرمؤمنان به انصار و مهاجرین صرف نمود و سرانجام نیز در همین راه به شهادت رسید و سیده شهیدان ولایت نام گرفت.
حضور زنان پیامبر، از جمله امسلمه (9) در مراسم غدیر، در کتب مختلف مورد تاکید قرار گرفته است. (10) صاحب روضةالصفا مىگوید: «چون حضرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در غدیر خم حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه» در شان امیرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خیمه خاص خود نشست و فرمود که امیرمؤمنان در خیمه دیگر بنشیند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خیمه على(رض) رفتند و زبان به تهنیت على(علیه السلام) گشادند. چون مردم از این امر فارغ شدند امهات مؤمنین به فرموده آن حضرت نزد على رفتند و او را تهنیت دادند.» (11)
امسلمه یکى از دو زن پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که حدیث غدیر را روایت کرده است. او ماجراى غدیر را چنین باز مىگوید:
اخذ رسول الله(صلی الله علیه و آله) بید على بغدیر خم فرفعها حتى راینا بیاض ابطیه فقال «من کنت مولاه فعلى مولاه» ثم قال «ایها الناس انى مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى و لن یفترقا حتى یردا على الحوض» (12)؛ در غدیر خم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دست على(علیه السلام) را بالا برد، تا آنجا که سفیدى زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هر کس من مولاى او هستم پس على مولاى اوست.
بعد فرمود: اى مردم، من دو چیز گرانبها در میان شما بر جاى مىگذارم کتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتى در حوض به من برگردند.
امسلمه از معدود کسانى است که بعد از وفات نبى اکرم(صلی الله علیه و آله) در خط ولایت امیرمؤمنان باقى ماند. او به فرزنش چنین وصیت کرد. «یا بنى الزمه فلا و الله ما رایت بعد نبیک صلى الله علیه و آله اماما غیره»؛ پسرکم، همراهش [على] باش. به خدا قسم، بعد از پیامبرت امامى غیر او ندیدم. (13) امسلمه روایات دیگرى نیز، در باره امیرمؤمنان، از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. (14)
او به دلیل تقرب به اهل بیت روایات فراوانى نقل کرده است؛ تنها حدود شصت روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دارد که بسیارى از آنها در منزلت امیرمؤمنان است. (15) اسماء از سابقین در اسلام است و از جمله افرادى است که قبل از آن که مردم در خانه ارقم ایمان بیاورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پیامبر آمد و اسلام اختیار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طیار به عقد ابوبکر در آمد و از وى صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خلیفه دوم بود توطئه قتل وصى پیامبر(صلی الله علیه و آله) را با هوشیارى و ایثار تمام خنثى نمود. وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا(علیهاالسلام) بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه(علیهاالسلام) از جمله زنان على(علیه السلام) شد. فرزندش محمد را چنان تربیت کرد که از مریدان و مخلصان امیرمؤمنان شد. زمانى که در حجةالوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بن ابىبکر نیز در مسیر حجةالوداع متولد شد. ابن عقده در کتاب ولایت، حدیث غدیر را از او روایت کرده است. (16) اسماء همچنین از راویان حدیث ردالشمس (17) به شمار مىرود.
او فاخته نام دارد (18) و خواهر امیرمؤمنان(علیه السلام) است. امهانى از راویان (19) و اصحاب (20) پیامبر اکرم بود پیامبر ضمن حدیثى او را «یکى از بهترین مردم» خواند. (21) این بانوى گرانقدر احادیثى چون ثقلین (22) و غدیر را از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت کرده است. او در باره واقعه غدیر مىگوید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از حج بازگشت، تا در غدیر خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماى سوزان چنین گفت: [اى مردم هر کس من مولاى او هستم، پس على مولاى اوست. خدایا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با او دشمنى کند، دشمن بدار؛ هر کس او را زبون سازد، زبون گردان و هر کس او را یارى کند، یارى کن]. (23)
او در شمار زنان پیامبر اکرم (24) و حاضران در حجةالوداع جاى داشت. در کتب مختلف اهل سنت روایت غدیر از وى نقل شده است. ابن عقده در «حدیث ولایت» روایت او را نیز ذکر مىکند. (25)
بررسى موضعگیریهاى وى و تطبیق آن با عملکرد امسلمه همسر دیگر پیامبر گرامى که در تاریخ از خود بر جاى نهاده و تحقیق در انگیزهها، تعیین جهتگیریها و موقعیتهاى آن دو مىتواند براى بانوانى که امروز در مقابل امواج سهمگین و بنیانکن سیاستبازى تبلیغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاى برخاسته از مطامع نفسانى و دنیوى دنیاداران قرار دارند نمونههایى تجربه شده و تاریخى و الگویى عملى و آکنده از راهکارهاى مذهبى و سیاسى باشد.
او از صحابه مشهور پیامبر(صلی الله علیه و آله) است و ابنعقده و منصور رازى حدیث غدیر را از وى نقل کردهاند. (26)
از جمله کسانى که حدیث غدیر را روایت کردهاند زید بنارقم و نیز همسر وى مىباشد علامه طباطبایى ضمن نام بردن از گروه کثیرى که روایت (من کنت مولاه فعلى مولاه) را نقل کردهاند به ایشان نیز اشاره مىکند. (27)
در میان روایات غدیر روایتى با ده سند به چشم مىخورد که همه راویانش زن هستند. نام این بانوان چنین است:
1. الشیخة ام محمد زینب ابنة احمد بنعبدالرحیم المقدسیه.
2. فاطمه دختر امام موسى بنجعفر(علیه السلام)
3. زینب دختر امام موسى بنجعفر(علیه السلام)
4. امکلثوم دختر امام موسى بن جعفر(علیه السلام)
5. فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام)
6. فاطمه دختر محمد بن على(علیه السلام)
7. فاطمه دختر على بنالحسین(علیه السلام)
8. فاطمه دختر حسین بنعلى(علیه السلام)
9. سکینه دختر حسین بنعلى(علیه السلام)
10. امکلثوم دختر فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها).
این گروه از فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) نقل کردهاند که حضرت فرمود:
«انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله انت منى بمنزلة هارون من موسى علیهماالسلام.» (28)
آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز غدیر را فراموش کردید، که فرمود: هر کس من مولاى او هستم على مولاى اوست. و [آیا] گفتارش را [فراموش کردید که فرمود]: [اى على،] جایگاه تو در برابر من مانند جایگاه هارون در برابر موسى است.
عایشه بیشتر روایتهایش را از پدرش سعد (29) بن ابى وقاص نقل مىکند و نزد ابنحجر از راویان موثق به شمار مىرود. (30) او روایت غدیر را، از زبان پدرش چنین بازگو مىکند:
«کنا مع رسول الله(صلی الله علیه و آله) بطریق مکة و هو متوجه الیها (کذا فى النسخ و الصحیح و هو: متوجه الى المدینه) فلما بلغ غدیر خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس الیه قال: ایها الناس من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بید على فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه.» (31)
با رسول خدا در راه مکه بودیم و او به سوى مکه توجه داشت. (در نسخههاى صحیح مىخوانیم که به مدینه توجه داشت.) وقتى به غدیر خم رسید، ایستاد؛ آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسیدند. مردم پیرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود:
اى مردم، سرپرست شما کیست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پیامبرش. آنگاه دست على را بلند کرد و فرمود: هر کس خدا و رسول او سرپرستش هستند، این سرپرست اوست. خدایا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و آن کس با او دشمنى مىورزد، دشمن بدار.
عایشه بنت سعد حدیث دیگرى نیز از پدرش روایت کرده، که ولایت على(علیه السلام) را آشکار مىسازد:
«سمعت ابى یقول: سمعت رسول الله(صلی الله علیه و آله) یوم الجحفه فاخذ بید على فخطب فحمد الله و اثنى علیه ثم قال: ایها الناس انى ولیکم قالوا صدقت یا رسول الله ثم اخذ بید على فرفعها فقال: هذا ولیى و یؤدى عنى دینى و انا موالى من والاه و معادى من عاداه.» (32)
شنیدم پدرم گفت که، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز جحفه دست على(علیه السلام) را گرفت، سپس خطبه خواند، خداى را سپاس گفت، ستایش کرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى، اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله). سپس دست على را گرفت و بالا برد و فرمود: این جانشین من است و دین مرا ادا مىکند. من دوست دار کسى هستم که او را دوست بدارد و دشمن کسى هستم که با او دشمنى ورزد.
او از شیعیان معروف و بسیار مشهور حضرت امیرمؤمنان بوده به نحوى که آوازهاش تا بدان حد پیچیده بود که معاویه موقع ورود به مکه از وى سراغ گرفت این موضوع خود به خوبى مىتواند نمایانگر فعالیتهاى مؤثر و ارزنده این بانوى شیعه و محب اهل بیت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وى که مربوط به غدیر مىشود مىپردازیم) (33) آنچه از گفتگوى او و معاویه بر جاى مانده است را زمخشرى در کتاب «ربیع الابرار» چنین باز مىگوید:
سالى معاویه به حج رفت و از زنى که به نام دارمیه حجونیه، که سیاه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسید: اى دختر حام، چگونهاى؟
گفت: خوبم، حام نیستم، از قبیله بنىکنانم.
گفت: راست گفتى، آیا مىدانى چرا تو را فرا خواندم؟
- سبحان الله! من غیب نمىدانم.
- خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مىورزى؟
- آیا از پاسخ معافم مىدارى؟
- نه.
- حال که نمىپذیرى مىگویم؛ من على را به خاطر عدالتش و تقسیم یکسانش دوست داشتم و با تو دشمنى مىورزم چون با آن که براى حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگیدى و در پى چیزى برآمدى که براى تو نیست. با على دوستى ورزیدم به خاطر ولایتى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، در روز غدیر خم در مقابل چشم تو، براى او اقرار گرفت، به خاطر آن که به بیچارگان محبت مىورزید و دینداران را بزرگ مىداشت و ... . (34)
او در خانه امام صادق(علیه السلام) پرورش یافته بود و از شاگردان مکتب وى شمرده مىشد.(35) حسنیه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، که توسط هارونالرشید ترتیب داده مىشد، شرکت جسته و از مقام ولایت دفاع مىکرد. در یکى از این مناظرهها از فردى، که ابراهیم خوانده مىشد، پرسید: آیا در هیچ جاى تفاسیر شما آمده است که در حجةالوداع رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به امر پروردگار، در غدیر خم، فرود آمده، این آیه را: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک). با بیمناکى براى مردم تلاوت کرد و سپس آیه والله یعصمک من الناس نازل شد و [آیا در تفاسیر شما آمده است که پس از نزول «والله یعصمک من الناس» پیامبر خدا دست على بنابىطالب را گرفت؛ بر منبرى، که از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، این آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا.»
ابراهیم سر به زیر افکند، حسنیه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، که خود را در مقابل هارونالرشید مىدیدند، لب به تایید گشودند. ابو یوسف گفت: بیشتر صحابه و مفسران تصریح کردهاند که این آیه در باره على بنابىطالب نازل شده است و حدیث "من کنت مولاه فعلى مولاه" نیز مشهود است.
حسنیه پرسید در باره «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکوة و هم راکعون» چه مىگویید؟ ابویوسف گفت: به اجماع امت در باره على بن ابىطالب است.
آنگاه حسنیه با شگفتى پرسید: ... احکام و نصوص الهى را وا مىنهید و بیعت روز غدیر را نادیده مىگیرید؟! (36)
او نیز از تابعین شمرده مىشود. عمیره، اهل مدینه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راویان حدیث غدیر است و در سلسله سند حدیث «منا شده» امیرمؤمنان(علیه السلام) قرار دارد.
او حدیث غدیر را از عدى بنثابت نقل کرده است و ابنعساکر در تاریخ خود از حدیث وى یاد مىکند. (37)
16. فاطمه بنت على بنابىطالب(علیه السلام)
او دختر على بنابىطالب(علیه السلام) است و مادرش امولد مىباشد. برقى در رجال خود وى را از راویان امام حسن(علیه السلام) مىداند (38) و در تهذیبالاحکام از راویان امیرمؤمنان(علیه السلام)، ابىحنیفه، اسماء بنتعمیس (39) شمرده شده است. حدیث منزلت (40) و ردالشمس (41) از جمله روایات اوست. وى حدیث غدیر را از امسلمه نقل نموده است. (42)
«اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیمة.»
پىنوشتها:
1- درباره اسلام خدیجه این سخن امیرمؤمنان به تنهایى کافى است که فرمود: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهما.» نهجالبلاغه خطبه 192 (قاصعه).
2- کانت سمیه ام عمار بن یاسر و ابوه یاسر ممن عذب فى الله تعالى فصبرا و ارادتهما قریش على ان رجعا عن الاسلام الى الکفر فابیا فضرب ابوجهل سمیة بحربة فى قبلها فماتت ... . اعیانالشیعه، ج7 ، ص319.
3- ریاحینالشریعة، ج 2، ص 305.
4- الغدیر ج 1، ص9.
5- خصال صدوق، ج 1، ص173؛ عوالم، ج 11، ص467. «هل ترک ابى یوم غدیر خم لاخذ عذرا» تاکید مورخان بر این که اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از جمله حاضرین در غدیر بودند مبین این مطلب است که حضرت فاطمه زهرا(س) نیز در بین آنان حضور داشته است. زیرا مورخان حضور زنان پیامبر را به طور مستقل بیان کرده و گفتهاند که امهات مؤمنین همراه پیامبر بودند بنابراین از طرفى فاطمه زهرا(علیهاالسلام) داراى چنان شخصیت برترى است که در صورت عدم حضور وى در غدیر باید بتوان روایاتى دال بر آن یافت که ظاهرا وجود ندارد از این روى مىتوان گفت که ایشان نیز در بین جمع حاجیان در حجةالوداع حضور داشته است.
6- بحارالانوار، ج36، ص353 و 354/ اسمى المناقب، ص 32/ نهجالحیاة، ص 38.
7- احقاق الحق، ج 2، ص 460. در فیض الغدیر، ص 391 به نقل از ینابیع الموده حدیث را چنین نقل کرده است «قالت: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) من کنت ولیه فعلى ولیه و امامه.»
8- الغدیر، ج 1، ص197/ «من کنت مولاه فعلى مولاه» احقاق الحق، ج6، ص 282/ ارجح المطالب، ص 571 و 448. صاحب فیض الغدیر توضیحى بر احتجاج حضرت فاطمه دارد (فیض الغدیر، ص 390).
9- ام سلمه دختر ابىامیه بنالمغیرة مخزومى است مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب است او دختر عمه پیامبر و همسر وى بود و در سال 65 هجرى وفات یافت. (اعلام خصال صدوق، ص 301)
10- معارج النبوة، ج 2، ص 318.
11- فیض الغدیر، ص 388 - 389.
12- الغدیر، ج 1، ص17 و 18/ ملحقات احقاق الحق، ص53/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص177.
13- اعلام النساء، ص 651/ بصائر الدرجات، ص183، ح 4.
14- مانند «من سب علیا فقد سبنى و من سبنى فقد سب الله تعالى» (المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 121) و «قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) کانى دعیت فاجیب و انى تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله عز و جل حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بیتى فانظروا کیف تخلفونى فیهما». اعلامالنساء، ص 634 نقل از امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 92/ کشفالغمه، ج2، ص 32، ارجح المطالب، ص 338، از طریق ابنعقده.
15- اعیان الشیعه، ج3، ص 408/ جامع الرواة، ج 2، ص 455/ خلاف طوسى، ج 1، ص 5.
16- الغدیر، ج 1، ص17.
17- امالى مفید، ص 55 و 56/ ارشاد مفید، ص163 و 164. مجموعه فضایل و عنایات اسماء بنت عمیس به اهل بیت(علیه السلام) در ضمن مقالهاى مستقل در شمارههاى آینده به خوانندگان گرامى ارائه خواهد شد.
18- اعیان الشیعه، ج3، ص 488.
19- رجال برقى، ص 60.
20- رجال شیخ طوسى، ص33.
21- تنقیح المقال، ج3، ص73/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص 881.
22- اعلام النساء، ص 488/ ارجح المطالب، ص337.
23- «رجع رسول الله(صلی الله علیه و آله) من حجة حتى نزل بغدیر خم ثم قام خطیبا بالهاجرة فقال: ایها الناس [من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره] ینابیع المودة، ص 40/ اعلام النساء، ص489. روایت غدیرى فاخته را در الغدیر، ج 1، ص 18 و احقاق الحق، ج 2، ص463 ببینید.
24- عایشه در سال 57 در مدینه درگذشت و در بقیع دفن شد. (اعلام خصال صدوق، ص 315)
25- الغدیر، ج 1، ص 48/ احقاق الحق، ج 2، ص 460.
26- الغدیر، ج 1، ص 58. منصور بنحسین آبى معروف به ابوسعد صاحب کتاب نثرالدرر متوفى قرن پنجم کتابى به نام حدیثالغدیر نوشته و بنا به گفته مناقب ابن شهرآشوب این کتاب راویان حدیث غدیر را بر حسب حروف الفبا برشمرده است. «غدیر در آینه کتاب، ص79»
27- المیزان فى تفسیر القرآن، ص59.
28- روایت فوق را حافظ بزرگ ابوموسى مدینى در کتاب خود آورده است. او مىگوید: این حدیث سلسلهدار است. زیرا هر یک از فاطمهها از عمه خود روایت کردهاند و این روایت پنج خواهر برادر است که هر یک از دیگرى نقل کردهاند. رک: اسنى المطالب فى مناقب على بنابىطالب»، شمس الدین ابوالخیر الجزرى، ص 32؛ احقاق الحق، ج 21، ص26 و27؛ بحارالانوار، ج36، ص353؛ عوالم، ج 11، ص 444؛ اثبات الهدى، ج 2، ص553 و ج3، ص127؛ اعلام النساء المؤمنات، ص 578 و مسند فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، سید علىرضا سید کبارى، ص56 (چاپ نشده).
29- ابواسحاق سعد بنابىوقاص در سال 54 - 58 و عایشه بنتسعد در سال117 وفات یافتند. نسایى روایت وى را نقل کرده است. به خصائص نسایى، ص3 مراجعه شود.
30- التقریب، ابنحجر، ص473.
31- الغدیر، ج 1، ص 38- 41/ خصائص نسائى، ص 18 و 25. عایشه بنت سعد احادیث دیگرى راجع به فضایل امیرمؤمنان دارد؛ به اسنى المطالب، ص 52 و ملحقات احقاق الحق، ص189 و 190 رجوع کنید.
32- الغدیر، ج 1، ص 38 - 41.
33- دارمیه حجونیه از زنان فاضل، خردمند و فصیح بود. او استدلالى قوى داشت و در خط ولایت استوار بود. روایت او را ابنعبدربه در عقد الفرید از سهل بنابىسهل تمیمى از پدرش نقل کرده است.(عقد الفرید، ج 1، ص 352/ بلاغات النساء، ص 72)
34- متن کامل مباحثه دارمیه حجونیه را در کتب ذیل بخوانید: بلاغات النساء، ص 72/ العقد الفرید، ج 1، ص 162/ صبح الاعشى، ج 1، ص259/ الغدیر، ج 1، ص209/ اعلام النساء المؤمنات، ص333/ اعیان الشیعه، ج6، ص 364.
35- ریاض العلماء، ج 5، ص 704. او فاضل، عالم، مدقق و آگاه به اخبار و آثار بود.
36- این متن در حلیة المتقین، بخش مناظرات حسنیه، ذکر شده است. در باره موضوع مناظره حسنیه اختلاف است. سید محسن امین در اعیان الشیعه، ذیل کلمه «حسنیه» مىگوید: این [مناظره] از اختراعات ابوالفتوح رازى است. مرحوم خوانسارى در روضات الجنات این مناظره را ذکر کرده است و شیخ آقابزرگ در ذریعه مىنویسد: الحسنیه: رسالة فى الامامة تنسب الى مؤلفها و هو بعض الجوارى من بنات الشیعة فیها مناظراتها مع علماء المخالفین فى عصر هارونالرشید. (الذریعه، ج7، ص 200، رقم89/ نقل از اعلامالنساء، ص 300 تا 301). براى تحقیق بیشتر در باره شخصیت حسنیه به تنقیح المقال، ج3، ص247/ ریاض العلماء، ج 5، ص407/ روضات الجنات، ج 1، ص153/ الذریعة، ج7، ص 200 و ج 4، ص97 و ج 25، ص296 و ج 5، ص 105 و 145 و 161/ من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 75. معجم رجال الحدیث، ج23، ص187 رجوع کنید. خلاصهاى از مطالب کتب فوق در اعلام النساء ص 300 تا 302 آمده است.
37- الغدیر، ج 1، ص 70.
38- پیام غدیر، عذرا انصارى، ایشان روایت را از تاریخ دمشق، باب تاریخى على بنابىطالب (علیهالسلام) ص 51 نقل نمودهاند.
39- رجال برقى، ص 60/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص197، رقم 15659.
40- تهذیب التهذیب، ج12، ص 470.
41- اعیان الشیعة، ج 8، ص39 - ملحقات احقاق الحق، ص262
42- همان، ص 54.
ماهنامه کوثر، ش 2، محمد عابدى . سایت تبیان
با پایان یافتن خطابه پیامبر اکرم، مردم به سوى پیامبر(صلی الله علیه و آله)و امیر المؤمنین(علیهالسلام) هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست مىدادند و تبریک و تهنیت مىگفتند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. در یکى خود نشستند و به امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور دادند تا در خیمه دیگر بنشینند. مردم دسته دسته در خیمه پیامبر (صلی الله علیه و آله) حضور مىیافتند و پس از بیعت و تبریک به خیمه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مىآمدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با حضرتش بیعت مىکردند و با لقب «امیرالمؤمنین» بر آن حضرت سلام مىکردند، و این مقام والا را تبریک و تهنیت مىگفتند. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت و حضرت این مدت را در منطقه غدیر اقامت داشتند.
مسئله جالب در این بیعت آن است که کسانى که در غدیر پیش از همه با امیرالمؤمنین بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند؛ زودتر از همه بیعت خود را شکستند و پیمان خود را زیر پا گذاشتند.
در تاریخ آمده که خلیفه دوم بعد از بیعت، این کلمات را بر زبان مىراند: «افتخار برایت باد، گوارایت باد، اى پسر ابى طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اکنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شدهاى»!!!
از طرف دیگر، پیامبر (صلی الله علیه و آله) دستور دادند تا ظرف آبى آورده و پردهاى بر روى آن زدند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) دست خود را در ظرف آب نهاده و زنان در سوى دیگر پرده با قرار دادن دست خود در ظرف آب، با آن حضرت بیعت کردند.
یادآورى مىشود که حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در غدیر حضور داشتند، و کلیه همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز در آن مراسم حاضر بودند.
در این مراسم، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمؤمنین (علیه السلام) گذاشتند و انتهاى عمامه را از پشت سر بر دوش آن حضرت قرار دادند.
در مراسم پر شور غدیر، حسان بن ثابت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اجازه خواست تا به مناسبت این واقعه عظیم شعرى درباره امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) بسراید.
حضرت فرمودند: بگو به برکت خداوند.
حسان در جاى بلندى قرار گرفت و گفت: «اى بزرگان قریش، سخن مرا به گواهى و امضاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) گوش کنید.» سپس اشعارى را که همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخى از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند.
اتمام حجت دیگر این بود که مردى زیباروى در کنار مردم مىگفت:
«به خدا قسم روزى مانند این روز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را محکم نمود! براى او پیمانى بست که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمىزند. واى بر کسى که پیمان او را بشکند.»
عمر نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: شنیدى این مرد چه مىگفت؟! حضرت فرمودند: او را شناختى؟ گفت: نه. حضرت فرمودند.
«او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنى. اگر چنین کنى خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود!»
امضاى الهى بر غدیر، معجزهاى بود که پس از اعلام ولایت توسط پیامبر(صلی الله علیه و آله) به وقوع پیوست. حارث فهرى نزد حضرت آمد و معترضانه پرسید: آیا این ولایت که امروز اعلام کردى از جانب خدا بود؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: آرى از جانب خدا بود.
در اینجا حارث خطاب به خداوند گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد مىگوید حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکى بر ما بفرست!!»
همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از پشتش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد.
با این معجزه، بار دیگر بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحى سرچشمه گرفته و فرمان الهى است و منکرین آن مستحق عذاباند.
پس از سه روز، مراسم غدیر پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان «ایام الولایة» در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، پس از وداع با پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معرفت کامل به جانشین آن حضرت راهى شهر و دیار خود شدند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) عازم مدینه گردیدند.
خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.
اتمام حجت جهانى در غدیر
جا داشت بیش از یکصد و بیست هزار نفر حاضر در غدیر، هر یک به سهم خود خطبه غدیر را حفظ کنند و متن آن را در اختیار فرزندان و فامیل و دوستان خود قرار دهند.
البته فضاى جامعه مسلمین پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) - که گفتن و نوشتن معارف و سنن پیامبر که سالهاى متمادى در آن ممنوع بود ـ سبب شد که مردم نتوانند سخنان سرنوشتساز پیامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را بازگو کنند و در فکر اجراى آن در عینیت جامعه باشند. پیداست که مطرح کردن غدیر مساوى با برچیدن بساط غاصبین خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنین کارى را نمىدادند.
اما غدیر، به صورتى در سینهها جاى گرفت که عده زیادى خطابه غدیر یا قسمتى از آن را حفظ کردند و براى نسلهاى آینده به یادگار گذاشتند، و هیچ کس را قدرت منع از انتشار چنین خبر مهمىنبود. لذا بین اکثریت مسلمین، هیچ حدیثى به اندازه «حدیث غدیر» روایت کننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر رجال و درایت فوق العاده است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) با توجه به آینده بلندمدت دین الهى تا آخرین روز دنیا و دامنه وسیع مسلمین در حد جهانى، جانشینان خود تا روز قیامت را در این خطابه رسمى به جهانیان معرفى فرمودند.
اگر گروههایى از مسلمین در طول زمانها همچنان در مقابل جانشینان حقیقى پیامبرشان سر تعظیم فرود نیاورده و نمىآورند، ولى جمع عظیم شیعیان در طول تاریخ، فقط على بن ابى طالب و یازده امام(علیهم السلام) از فرزندان او را جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله) مىدانند.
اگر اجتماع آن روز مسلمین، خلافت بلافصل امیرالمؤمنین(علیه السلام) را در مرحله عمل ندیدند، ولى بسیارى از نسلهاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پیامبرشان را شناختند که این بالاترین هدف از «غدیر» بود.
منبع :با تصرف .
کتاب خطابه غدیر، محمدباقر انصاری، ص 15،سایت تبیان
در سال دهم هجرت، به دستور الهى، آخرین سفر پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) به مکه براى تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه (علیهم السلام) آغاز شد. در این سفر بیش از یکصد و بیست هزار نفر آن حضرت را همراهى کردند که در شرایط آن زمان سابقه نداشت.
بلافاصله پس از پایان مراسم حج، اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و براى برنامهاى مهم در غدیر خم - که کمى قبل از محل جدا شدن کاروانها بود ـ حضور یابند.
سه روز پس از پایان مراسم حج، سیل جمعیت به سوى غدیر حرکت کردند.
با رسیدن به محل موعود،فرمان توقف از سوى پیامبر (صلى الله علیه و آله) صادر شد و مرکبها از حرکت ایستادند و مردم پیاده شدند و هر کس جایى براى توقف سه روزه آماده کرد.
به دستور پیامبر (صلى الله علیه و آله)، سلمان و ابوذر و مقداد و عمار زیر چند درخت کهنسال را آماده کردند و روى درختان، پارچهاى به عنوان سایبان قرار دادند. در زیر سایبان، منبرى به بلندى قامت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از سنگها و روانداز شتران ساختند به طورى که حضرت هنگام خطبه بر همه مردم مشرف باشند.
هنگام ظهر، پس از اداى نماز جماعت، پیامبر (صلى الله علیه و آله) بر فراز منبر ایستادند و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستند. قبل از شروع خطابه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر فراز منبر یک پله پائینتر در طرف راست آن حضرت ایستاده بودند.
پیامبر اکرم نگاهى به سمت راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا همه مردم در مقابل منبر اجتماع کنند. سپس سخنرانى تاریخى و آخرین خطابه رسمى خود را براى جهانیان آغاز کردند. با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانى که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مىشوند به استقبال سخنان حضرت مىرویم که آن را مىتوان در یازده بخش ترسیم نمود:
پیامبر (صلى الله علیه و آله) در اولین بخش سخن به حمد و ثناى الهى پرداختند و صفات قدرت و رحمت خداوند را ذکر فرمودند، و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
در بخش دوم، حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمى درباره على بن ابى طالب علیه السلام ابلاغ کنم، و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهى را نرساندهام و ترس از عذاب او دارم.
در سومین بخش، حضرت امامت دوازده امام (علیهم السلام) را تا آخرین روز دنیا اعلام نمودند تا همه طمعها یکباره قطع شود. از نکات مهم در سخنرانى حضرت، اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسانها در طول زمانها و در همه مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود، و نیابت تام ائمه (علیهمالسلام) را از خدا و رسول در حلال و حرام و جمیع اختیارات اعلام فرمودند.
براى آن که هرگونه ابهامى از بین برود و دست منافقین از هر جهت بسته باشد، در بخش چهارم خطبه، پیامبر (صلى الله علیه و آله) با دستهاى مبارک بازوان امیرالمؤمنین (علیه السلام) را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند تا حدى که پاهاى آن حضرت محاذى زانوان پیامبر قرار گرفت. در این حال فرمودند: «من کنت مولاه فهذا على مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»؛ «هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر بودهام این على هم نسبت به او صاحب اختیارتر است. خدایا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یارى کن هر کس او را یارى کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند.»
سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه (علیهم السلام) اعلام فرمودند و بعد از آن خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.
در بخش پنجم حضرت صریحا فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه (علیهم السلام) سر باز زند اعمال نیکش سقوط مىکند و در جهنم خواهد بود.» بعد از آن شمهاى از فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام) را متذکر شدند.
مرحله ششم از سخنان پیامبر (صلى الله علیه و آله) جنبه غضب الهى را نمودار کرد. حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن فرمودند: «منظور از این آیات عدهاى از اصحاب من هستند که مأمور به چشمپوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده است، و چشمپوشى از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست.»
سپس به پیشوایان گمراهى که مردم را به جهنم مىکشانند اشاره کرده فرمودند: «من از همه آنان بیزارم.» اشارهاى رمزى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه» داشتند و تصریح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب مىکنند و سپس غاصبین را لعنت کردند.
در بخش هفتم، حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت (علیهم السلام) قرار دادند و فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت (علیهم السلام) هستند.»
سپس آیاتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت کردند و آنها را به شیعیان و پیروان آل محمد (علیهمالسلام) تفسیر فرمودند. آیاتى هم درباره اهل جهنم تلاوت نمودند و آنها را به دشمنان آل محمد (علیهم السلام) معنى کردند.
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدى (ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آیندهاى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند.
در بخش نهم فرمودند: پس از اتمام خطابه شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با على بن ابى طالب (علیه السلام) دعوت مىکنم. پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کردهام، و على هم با من بیعت نموده است. پس از این بیعتى که از شما مىگیرم از طرف خداوند و بیعت با حق¬تعالى است.
در دهمین بخش، حضرت درباره احکام الهى سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتى بود: از جمله این که چون بیان همه حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد با بیعتى که از شما درباره ائمه (علیهم السلام) مىگیرم به نوعى حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کردهام. دیگر این که بالاترین امر به معروف و نهى از منکر، تبلیغ پیام غدیر درباره امامان (علیهم السلام) و امر به اطاعت از ایشان و نهى از مخالفتشان است.
در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانى انجام شد. حضرت با توجه به آن جمعیت انبوه و شرائط غیر عادى زمان و مکان و عدم امکان بیعت با دست براى همه مردم، فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست، از زبانهاى شما اقرار بگیرم.»
سپس مطلبى را که مىبایست همه مردم به آن اقرار مىکردند تعیین کردند که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام (علیهم السلام) و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود. در ضمن بیعت با دست هم حساب مىشد زیرا حضرت فرمودند: «بگویید با جان و زبان و دستمان بیعت مىکنیم.»
بیعت عمومى
پس از اتمام خطابه پیامبر (صلى الله علیه و آله)، دو خیمه بر پا شد که در یکى خود آن حضرت و در دیگرى امیرالمؤمنین (علیه السلام)، جلوس فرمودند. مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت مىشدند و پس از بیعت و تبریک، در خیمه امیرالمؤمنین (علیه السلام) حضور مىیافتند و با آن حضرت بیعت مىکردند و تبریک مىگفتند.
زنان نیز، با قرار دادن ظرف آبى که پردهاى در وسط آن بود بیعت نمودند. به این صورت که امیرالمؤمنین (علیه السلام) دست مبارک را در یک سوى پرده داخل آب قرار مىدادند و در سوى دیگر زنان دست خود را در آب قرار مىدادند.
در طول سه روز توقف در غدیر، پس از ایراد خطابه چند جریان به عنوان تأکید و به نشانه اهمیت غدیر به وقوع پیوست که شرح آن چنین است:
پیامبر (صلى الله علیه و آله) در این مراسم، عمامه خود را ـ که «سحاب» نام داشت به عنوان افتخار بر سر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دادند.
حسان بن ثابت از پیامبر (صلى الله علیه و آله) درخواست کرد تا در مورد غدیر شعرى بگوید، و با اجازه حضرت اولین شعر غدیر را سرود.
جبرئیل علیه السلام به صورت انسانى ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود: «پیامبر براى على بن ابى طالب عهد و پیمانى گرفت که جز کافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمىزند.»
مردى از منافقین گفت: «خدایا اگر آنچه محمد مىگوید از طرف توست سنگى از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکى بر ما بفرست.» در همین لحظه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد، و این معجزه غدیر تأیید الهى را بر همگان روشن کرد.
پس از سه روز مراسم پر شور غدیر پایان یافت، و آن روزها به عنوان «ایام الولایة» در صفحات تاریخ نقش بست. مردم پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشینان آن حضرت تا روز قیامت، راهى شهر و دیار خود شدند. خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و خداوند بدینگونه حجتش را بر همه مردم تمام کرد.
برگرفته از کتاب غدیر در آیینه، محمد انصارى، ص 32 .منبع:سایت تبیان