ارتش را تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میتوان تنها نیروی نظامی منسجم دفاعی ایران دانست که در ایام انقلاب نیز با توجه به مردمی بودن بسیاری از لایههای فعال در این سازمان پس از اینکه متوجه شدند خواست مردم سقوط رژیم شاه است به این خواست احترام گذاشته و با پیوستن به صفوف ملت، مردمی بودن خود را اثبات کردند.
این تشکیلات نظامی پس از انقلاب نیز با تصفیه جمعی از سران ناسالم خود که براساس روابط ناسالم و وابستگی به رژیم پهلوی به قدرت رسیده بودند، توانست منشاء خدمات فراوانی در طول جنگ تحمیلی و پس از آن باشد و سربازان دلیری چون شهید صیاد شیرازی را تحویل کشور دهد. از این رو سعی کردیم در گفتوگویی با جانشین فرماندهی نیروی زمینی ارتش، به بررسی بیشتر عملکرد این سازمان در پیش و پس از انقلاب بپردازیم.
تاریخ ارتش، بخشی از تاریخ معاصر ملت ایران است و در واقع هر چه در تاریخ ایران اتفاق افتاده، میتوان نمونههایش را در ارتش هم دید.
ارتش پیش از انقلاب را شاید بتوان به موسی(ع) تشبیه کرد که در دامان فرعون پرورش یافت و سرانجام هم نابودش کرد. ارتش در قبل از انقلاب هم به همین صورت بود. در واقع در آن دوره ارتش به شدت در حال تقویت و ساماندهی بود. بخش عمدهای از بودجه کشور در ارتش هزینه میشد. رقمی در حدود 20 میلیارد دلار در 5 ساله آخر حکومت شاهنشاهی صرف خرید تجهیزات ارتش شد.
پول از مردم بود اما منافع آن برای آمریکا و دستنشاندهاش بود. این کارها انجام میشد و شاه هم راضی بود. چون این ارتش قرار بود تاج و تخت شاهنشاهی را حفظ کند. اما درون این ارتش اتفاق دیگری در حال وقوع بود.
مبانی اعتقادی و مذهبی مردم ایران به رغم تمام تلاشهای رژیم پهلوی به جرأت در اکثریت کارکنان همین ارتش ریشه دوانده بود. مبانی مذهبی به همراه خود اعتقادات دیگری نیز میآورد. اعتقاد به استقلال کشور، اعتقاد به قدرت کشور، اعتقاد به ائمه معصومین(ع)، اعتقاد به همراهی مردم و اینکه نباید زیر سلطه بیگانگان باشند.
این موضوع را سفیر وقت آمریکا هم متوجه شده بود که حدود یک سال قبل از انقلاب در گزارشی به کاخ سفید مخابره کرده بود: این ارتش با این اعتقادات نمیتواند جلوی مردم و انقلاب بایستد و عکسالعمل نشان دهد. آنها تشخیص داده بودند که ارتش در کوران انقلاب از فرماندهان خود اطاعت نمیکند. اینکه ارتش فرمانده دیگری دارد. فرمانده پنهانی به نام امام خمینی(ره) که از ایشان دستور میگیرد.
اگر خوب نگاه کنیم میبینیم که ارتش در آن زمان با وجود حکومت پلیسی و دیکتاتوری شاه و ساواک و ... با امام در رابطه است، با روحانیون مبارز و مردم رابطه دارد، ساماندهی شدهاند، با انقلاب همراهند. این همان مصداق پرورش موسی در دامان فرعون است. دوران پیش از انقلاب یک دوره از تاریخ ارتش ایران و در واقع یک مرحله از حیات این نیرو است.
بخش مهمی از حیات ارتش و یکی از پرافتخارترین دورههای آن، دوران انقلاب است. در این دوره ارتش فداکاریهای زیادی کرد تا خود را به مردم و انقلاب ثابت کند. از غیرمسلح کردن تانکها گرفته تا حضور در صحنههای انقلابی و تظاهرات و پیوند با مردم. عکسها و فیلمهای باقی مانده از آن دوران این موضوع را ثابت میکند. در این زمان ارتباط با امام خمینی هم به عینه خود را نشان داد.
وقتی حضرت امام فرمودند فرزندان من در ارتش پادگانها را ترک کنند، در سریعترین زمان ممکن پادگانها خالی شد یا وقتی به دستور ایشان مبنی بر بازگشت به پادگانها، دوباره اطاعت کردند. حتی قبل از انقلاب هم به صورت جمعی و مخفیانه نزد حضرت امام رفتند و آمادگی خود را برای دفاع از انقلاب اعلام کردند. در این اتفاقات من نقش دین و اعتقاد مذهبی را بسیار پررنگ میدانم.
اینکه امید را در دل مردم و امام زنده نگه داشت و آمریکا و شاه را کاملاً ناامید کرد. اگر این اتفاقات و اعتقادات نبود انقلاب به این سرعت پیروز نمیشد. نمونههای مشابه انقلابهای دیگر را ببینید که چقدر به طول انجامید و چقدر کشته داشتند.
نقش حیاتی ارتش در مرحله سوم یعنی دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است. دقیقاً از روز بعد از انقلاب، جمهوری اسلامی صاحب ارتشی نمونه در سطح خاورمیانه شد. ارتش تمام تجهیزات، امکانات و قدرتی که از زمان شاه بدست آورده بود در اختیار انقلاب گذاشت و دست الهی و حضور ملکوتی حضرت امام(ره) مانند دم عیسوی در این ارتش دمیده شد و یک ارتش زنده و پویا بعد از انقلاب بوجود آمد.
همه 29فروردین سال 1358 را به یاد دارند که ارتش اعلام آمادگی کرد و به فرمان امام به خیابانها آمد و رژه رفت و طرفداری خود را از انقلاب اعلام کرد. از حیات بعد از انقلاب ارتش تا امروز 27سال میگذرد و حماسهآفرینیهای فرزندان این ملت در ارتش روزبهروز بیشتر مشاهده میشود. آنها بحران 8 سال دفاع مقدس را با پیروزی پشت سر گذاشتند و سربلند بیرون آمدند.
شاه خود را فرمانده کل قوا میدانست. رده اول ارتش را از معتمدان خود قرار داده بود اما از درجه سرهنگ به پایین همه انقلابی بودند و پیوند نزدیکی با مردم داشتند. تأثیر فرار شاه این بود که فرمانده ارتش حذف شد و عملاً این ارتش در زمان انقلاب توسط فرمانده دیگری به نام امام خمینی(ره) هدایت میشد.
سیستم سلسله مراتبی مختل شد و کسی حرف افسران و فرماندهان را گوش نمیداد الا فرمان حضرت امام، فرمانده جدیدش را. مفهوم خروج شاه از ایران این بود که فرماندهان رده بالا هم دیگر پشتوانه خود را از دست دادند و از دور خارج شدند و نهایتاً هم بیطرفی خود را اعلام کردند.
از لحظه ورود امام پای ارتش در میان بود. امام با بالگردهای ارتش جابهجا میشدند. مراسم استقبال و ورود امام با حضور ارتش صورت گرفت. حتی ارتش در داخل رادیو و تلویزیون در نظر داشت که مراسم ورود امام را به صورت مستقیم پخش کند اما وجود ژنرالی سرسپرده مانع از پخش مستقیم میشود ولی همچنان مراسم ضبط میشود. همین اتفاق باعث شورش و بلوا در پادگانها شد و از همان زمان خروج کامل نیروهای ارتشی از سیستم شاهنشاهی شروع شد.
ارتش با کمک نیروهای معتقد و حمایت کامل حضرت امام خود را حفظ کرد. پادگانهای ارتش مملو از سلاح و مهمات بود. اگر این مهمات و سلاحها میان مردم پخش میشد پیشبینی اتفاقاتی که میافتاد، غیرقابل تصور بود.
همان نیروهای ارتشی انقلابی اسلحهها را حفظ کردند تا به فرماندهان جدید خود تحویل دهند. درایت و رهبری امام که شناخت دقیقی از نیروهای ارتش و مردم داشت نقش بسیار مهمی در حفظ ارتش و مقابله با درخواستهایی مبنی بر انحلال آن داشت.
کسانی سعی داشتند که انقلاب اسلامی را از یک بازوی قوی محروم کنند اما امام هرگز به چنین کاری تن ندادند. توطئههای زیادی هم وجود داشت مانند جداسازی بخشهایی از کشور در کردستان و خوزستان و نهایتاً هم جنگ تحمیلی 8 ساله. حال بدون ارتش چگونه میشد این توطئهها را خنثی کرد. این توطئهها درایت و پیشبینی امام را در آن زمان نشان میداد.
بنیه ملی و مذهبی در ارتش چنان قوی بوده که خودش را تقویت و بازسازی کند. پاکسازی به موارد و نفرات بسیار کم محدود میشد که سرسپردگیشان به رژیم طاغوت محرز بود یا اینکه علیه انقلاب درصدد توطئه و مقابله بودند.
اما بخش بسیار زیادی از بدنه ارتش با حفظ سمت و درجهها در ارتش باقی ماندند و در مقابل توطئهها هم ایستادند. این نکته را هم باید در نظر گرفت که در پاکسازیها خود نیروهای ارتش اقدام کردند و خارج از آن نهادی اقدام نکرد. کودتایی هم که قرار بود علیه انقلاب انجام شود توسط خود نیروهای داخلی ارتش کشف و خنثی شد.
افسران و درجهداران ارتش افراد باسواد و معتقدی بودند. تقریباً تمام آنها در خانوادهای مذهبی و معتقد پرورش یافته بودند و اعتقاد مذهبی و عمل به فرامین مذهبی در خون آنها بود. مردم ایران ارادت عجیبی نسبت به اسلام و اهل بیت دارند و به تبع آن نسبت به روحانیون که پیوندی میان مردم و اعتقادات مذهبی برقرار میکنند هم احترام قائلند. در نتیجه آن زمان هم نسبت به امام خمینی(ره) علاقه عجیبی وجود داشت.
در ارتش هم همین وضعیت وجود داشت. با این توضیحات قابل پیشبینی بود که ارتش در مقابل انقلاب نمیایستد.
نمیتوان به عنوان اشتباه ذکر کرد. چون بعد از ژاندارمری و شهربانی قدرت نظامی، ارتش بود. ارتش از 17 شهریور وارد جریان انقلاب شد در حالی که برای این کار پیشبینی نشده بود و اصلاً ماهیت آن برای حوادث شهری و مقابله با مردم نیست. اما باید این نکته را در نظر بگیریم که شاه چارهای جز این تصمیم نداشت. انقلاب آن قدر اوج گرفته بود که هیچ نیرویی توان مقابله با آن را نداشت. شاه مجبور بود تا از آخرین سلاحش استفاده کند. اما او شناخت دقیقی از متن و درون ارتش نداشت.
روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری هم تأثیر نداشت و این آخرین تیر ترکش شاه بود و او دیگر کاری نمیتوانست انجام دهد. شاه وقتی دید که دولت نظامی هم نتوانست کاری کند، مأیوس شد و ایران را ترک کرد.
ارتش از بعد از انقلاب پیوند خود را با نظام هر چه بیشتر تقویت کرد و حماسههای فراوانی آفرید. مردم ارتش را خوب میشناسند. من مصداق این موضوع را استقبال و حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر امیر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی میدانم که به نظرم بعد از مراسم تشییع امام و فرزند برومندش، سومین تشییع بزرگ بعد از انقلاب است.
دستاورد این همراهی و پیوند همین استقلال و توانمندی امروز ماست. دستاوردهای رزمایشهای ارتش در سالهای اخیر را نباید دستکم گرفت. اینها نمونههایی از قدرت نظامی انقلاب اسلامی هستند و لرزه بر دل دشمنان میافکنند. ما امروز قدرت بسیار مهم و بزرگی در منطقه از لحاظ نظامی هستیم. منبع:همشهری آنلاین