دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1802
تعداد نوشته ها : 9
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
ستادهای تبلیغاتی اصلاح طلبان که خط و خطوط اصلی خود را از یکی از ساکنان منطقه باغ فیض تهران که به دلیل مشکلات جسمانی خانه نشین شده است دریافت می کند، با مکتوب کردن جزئیات استراتژی تبلیغی خود، تمام تلاش خود را برای پیروزی هر کسی به جز احمدی نژاد به کار بسته اند.به گزارش جهان، در این دستور العمل سری که از ماهها قبل با به کار گرفتن یک تیم مجرب متشکل از جامعه شناسان، روانشناسان و اساتید جنگ روانی تشکیل شده بود، هدف و رویکرد این پروژه بر بسیج تمامی نیروها و برنامه ها بر رای نیاوردن احمدی نژاد و لو به قیمت پیروزی هر نامزد دیگر، متمرکز شده است.گفتنی است این دستورالعمل در ابتدا برای ستادهای سید محمد خاتمی طراحی شده بود که با انصراف وی در اختیار ستاد میرحسین قرار گرفت و در نهایت این جزوه 17 صفحه ای توسط شخص میرحسین موسوی به مسئولین ستادها ابلاغ شد.در قسمت هایی از این دستور العمل سری که مبلغان آن را "سفیر" نامیده، آمده است:استفاده از یک "متر" پولی می تواند به گفتمان اقتصادی همه سفیران، یکپارچگی خاصی بدهد. برای ملموس شدن بحث های اقتصادی می توانید تمام اعداد و ارقام را بر حسب یک "واحد مشترک" قابل درک شرح دهید. به عنوان مثال اگر میانگین حقوق ماهیانه یک کارمند پانصد هزار تومان ( سالیانه شش میلیون تومان ) باشد تمام اعداد وارقام را می توان بر حسب تعداد سال کاری یک کارمند بیان نمود بطور مثال اگر می خواهید از ثروت زیاد ... سخن بگوئید می توانید پس از بیان 160 میلیارد تومان ، عبارت یعنی 27 هزار سال عمر یک کارمند را اضافه کنید. یا وقتی می خواهید در مورد درآمد نفتی چهار سال اخیر صحبت کنید می توانید آن را به صورت پنجاه میلیون سال عمر یک کارمند و یا حقوق 4 سال 12 میلیون کارمند را بیان کنید تا بزرگی اعداد برای مخاطب چشم گیرتر شود. یا مثلا اینکه، عواقب شرکت نکردن در انتخابات و انتخاب مجدد آقای احمدی نژاد را برایش گوشزد کنید . تاکید بر احتمال منتفی یا حداقل کمرنگ شدن کل سیستم انتخابات و جمهوریت نظام از مهمترین ابزارها در این زمینه خواهد بود. بایستی تمامی نیروها و برنامه ها متمرکز بر رای نیاوردن احمدی نژاد و لو به قیمت اینکه هر نامزد دیگری پیروز گردد بشود. از این افراد بخواهید حداقل به 20 تا 30 نفر از دوستان و آشنایان و فامیل خود تلفن کنند و آنها را تشویق به رای دادن به مهندس موسوی کنند. اشاره به اینکه تمام هزینه ای که در صورت رای دادن می دهند رفتن پای صندوقهای رای و مهر شناسنامه است که این هزینه در قبال حتی درصد کمی احتمال رئیس جمهور نشدن احمدی نژاد بسیار هزینه ناچیزی است. عواقب شرکت نکردن در انتخابات و انتخاب مجدد احمدی نژاد را برایش گوشزد کنید. در عین حال در برخی نکات (پیرامون) آقای کروبی تاکید کنید و آمادگی شنیدن انتقادات به مهندس موسوی و اصلاح طلبان حامی ایشان را داشته باشید تا همدلی شنوده را حاصل کنید.

به دور از تعصب از مهندس موسوی دفاع کنید. میزان رای کروبی را در انتخابات پیش یادآور شوید بر این مساله که بهتر است رای اصلاح طلبان تقسیم نشود و بر کاندیدایی که رای بیشتری دارند تمرکز یابد تاکید کنید.

به نقل از سایت رجانیوز
دسته ها :
دوشنبه یازدهم 3 1388
ماجرای استعفاهای کاندیداهای ریاست جمهوری طی این سال ها همواره مورد توجه بوده است و امروز گویی قرعه به نام میرحسین افتاده تا در خصوص استعفاهای گذشته خود و خالی کردن صحنه در شرایط حساس کشور توضیح دهد. او وقتی مورد خطاب قرار می گیرد که چه تضمینی وجود دارد که شما این بار استعفا ندهید، به استعفای سال 67 خود اشاره می کند و می گوید: «من فقط یک بار استعفا کردم، آن هم به دلیل پایان جنگ و گرفتن اختیار تعزیرات حکومتی از من بود که به شدت نیز مورد عتاب امام(ره) قرار گرفتم ولی در پرخاش ایشان لطف زیادی مشاهده کردم و مطمئن باشید این بار استعفاء نخواهم کرد.»تأکید میرحسین بر اینکه تنها یک بار استعفا داده، در حالی است که هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود از 2 استعفای دیگر نیز خبر می دهد! در این 2 بار، میرحسین با کوچک‌ترین بهانه ای تصمیم به استعفا می گیرد که به نوعی توسط هاشمی یا رئیس‌جمهور وقت منصرف می شود. طرح مکرر بحث استعفا در حالی است که کشور از یک سو با مشکلات عمده اقتصادی مواجه بود و از سوی دیگر از جانب ایالات متحده امریکا مدام مورد تهدید قرار می گرفت. در واقع شرایط داخلی و خارجی کشور ثبات کافی نداشت.استعفای اول به سال 62 برمی گردد. هاشمی در ذیل خاطرات روز یک شنبه نهم بهمن ماه در کتاب "آرامش و چالش" صفحه 348 این گونه می نویسد:«شب در دفتر رئیس جمهور، جلسه ای با حضور {دکتر ولایتی} وزیر امور خارجه و آقای محتشمی{سفیر ایران در سوریه} داشتیم. راجع به سیاستمان در لبنان بحث شد. قرار شد شورای لبنان با اضافه شدن چند نفر، جامع تر و تقویت گردد و فرمانده سپاه در لبنان نیز تقویت شود. آقای رئیس جمهور گفتند مهندس موسوی{نخست وزیر} آمده و به خاطر عدم توافق روی وزیر مسکن، پیشنهاد استعفا داده که آیت الله خامنه ای مخالفت کرده و گفته اند که وجود اختلاف به هر حال هست و با این مقدار اختلاف نباید کنار رفت و قابل حل است. نظر من هم همین است. نمی شود به روزی رسید که اختلاف نباشد.»طرح استعفا در حالی است که کشور از سوی وزیر امور خارجه امریکا رسماً تهدید به عملیات پیشگیرانه شده بود و شرایط جنگ نیز هم چنان حاکم بود. در واقع در این شرایط به خاطر دعوا بر سر اینکه وزیر مسکن چه کسی باشد، میرحسین بحث استعفا را پیش می کشد!اما استعفای دوم به سال 63 بر می گردد. درست با فاصله چند روز از بمباران مناطق مسکونی پیرانشهر که در آن 17 نفر شهید و 34 نفر مجروح شده بودند، میرحسین تصمیم به استعفا می گیرد. هاشمی رفسنجانی ذیل خاطرات روز 12 اردیبهشت ماه در کتاب "به سوی سرنوشت" صفحه 72 به این استعفا اشاره می کند. این بار نیز کمی بودجه و عدم هماهنگی با رئیس جمهور وقت یعنی حضرت آیت الله خامنه ای بهانه استعفا را فراهم می آورد. اما این بار میرحسین به جای اینکه مستقیماً پیش رئیس جمهور یا امام برود، خدمت آقای هاشمی می رسد. هاشمی داستان را این گونه تعریف می کند: «با مهندس موسوی نخست وزیر ملاقات داشتیم؛ به خاطر عدم هماهنگی با رئیس جمهور و کمی بودجه استعفا و تعویض کابینه را مطرح کرد؛ مخالفت کردم و گفتم باید تفاهم ایجاد کرد.»هاشمی همچنین از همدردی خود با میرحسین سخن می گوید و ضمن اشاره به مخالفتش با بحث استعفاء می نویسد: «ولی اگر مجلس آینده با ایشان خوب نباشد، استعفا را منطقی دانستم؛ البته ظاهراً چنین نخواهد شد. قرار شد برای تکمیل کابینه و ایجاد تفاهم اقدام کنیم.»شاید این رسم جبهه اصلاحات است که نامزدهای عمده اش را از جمع مستعفیان انتخاب کند. چنانکه در انتخابات ریاست جمهوری هفتم، هشتم و نهم چنین کرد. خاتمی هم کسی بود که 2 استعفا را در کارنامه اش داشت. یک استعفای خاتمی مربوط به کناره گیری از نمایندگی ولی‌فقیه در مؤسسه کیهان بود و دیگری استعفای وی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.خاتمی نیز به نوعی عرصه را واگذار کرد و به گوشه کتابخانه ها پناه برد. با این تفاوت که فاصله گیری او از سیاست هر چه بود به 20 سال نمی کشید! بعدها کم کم نشانه های ناکامی اصلاحات پیدا شد و خود او از تدارکاتچی بودنش سخن به میان آورد و سخنانی گفت که در نهایت دولت اصلاحات، "دولت هر 9 روز یک بحران" لقب گرفت.بعدها سعید حجاریان صریحاً خاتمی را به پرایدی تشبیه کرد که توان کشیدن 20 میلیون رأی را نداشت و مرد ایستادگی نبود. محسن کدیور هم رسماً تصریح کرد: «آقای خاتمی یک حسنی دارند و آن اینکه انسان صادقی هستند و هنوز هم صادق هستند. اما در عرصه سیاست، صداقت کافی نیست، بلکه کیاست هم لازم است... شما یک مورد نشان بدهید که سران محافظه کار از موضع خودشان عقب نشسته باشند و یک مورد هم نشان دهید که آقای خاتمی در موضع خود ایستاده باشد. من همیشه گفته ام که خط قرمز ایشان کجاست؟... آیا 8 سال زحمت کشیدیم که به همین جا برسیم؟»در واقع تزلزل های پیشین همواره خود را در تصمیمات آتی نیز نشان داده اند. تصمیماتی که در زمینه انرژی هسته ای نیز مصداق داشت و حتی کشور را به سمت تعلیق همه مراکز تحقیقاتی برد و در عین حال ایران را ملقب به صفت "محور شرارت" کرد. عقب نشینی گام به گام از حقوق ملت ایران دستاورد رویکرد اعتمادسازی بی پایان دولت اصلاحات بود.

یقیناً کسی که در شرایط حساس و بحرانی کشور بارها و بارها به بهانه های مختلف استعفا می دهد، هر چه باشد، مرد ایستادگی و تحول نیست. به نظر این موسوی است که باید دلایل استعفاهای مکررش در آن سال ها را تشریح کند و توضیح دهد که اکنون چه تضمینی برای ایستادگی او بر سر حقوق مردم وجود دارد؟

به نقل از سایت رجانیوز

دسته ها :
دوشنبه یازدهم 3 1388
1 - ترویج ایمان و خداپرستی،2 - ترویج مساوات و برابری، 3 - ترویج علم و معرفت‌آموزی، 4 - ترویج تخصص و فن‌آوری، 5 - ترویج کار و کاردانی، 6 - ترویج بخشندگی و مهربانی، 7 - ترویج قانون و قانونگرایی، 8 - ترویج آسایش و امنیت ملی، 9 - ترویج آزادی‌های فردی و اجتماعی،‌ 10 - ترویج صلح و دوستی، 11 - ترویج نشاط و سرور و شادی، 12 - ترویج انتقادهای سازنده و اساسی، 13 - ترویج انسانیت و غرور انسانی، 14 - ترویج تولید و آبادانی، 15 - ترویج غیرت و مهین‌پرستی، 16 - ترویج تحمل و صبوری، 17 - ترویج تلاش و دوندگی، 18 - ترویج عدالت و ظلم‌ستیزی، 19 - ترویج برادری و برابری همه اقوام و مذاهب ایرانی، 20 - ترویج عزت و سربلندی و اقتدار ملی
دسته ها :
دوشنبه یازدهم 3 1388
هویت بازیگر زن فیلم انتخاباتی آقای مهندس میر حسین موسوی افشا شد.به گزارش ثانیه‏نیوز، منیژه حسینیان بازیگر زن فیلم انتخاباتی آقای مهندس میر حسین موسوی بود که شب گذشته از تلویزیون پخش شد.وی بازیگر تئاتر است و اکنون در شهر بابل از توابع استان مازندران سکونت دارد.منیژه حسینیان توسط مهدی قربان‏نژاد تهیه کننده سیمای مازندران به مجید مجیدی معرفی شده است.مهدی قربان‏نژاد از شاگردان مجیدی است که در فیلم انتخاباتی آقای مهندس میر حسین موسوی، دستیاری کارگردان را در دست داشت.منیژه حسینیان با هماهنگی قبلی و با سناریویی از پیش تعیین شده به اجرای برنامه خود پرداخته و نقش عمده ای را در واقعی جلوه دادن فیلم انتخاباتی میرحسین موسوی ایفا کرده است.پیش از این برخی رسانه‏ها از جمله جهان تاکید کرده بودند: سازنده فیلم انتخاباتی میرحسین موسوی ادعاکرده که در ساخت این فیلم از تصاویر و فیلم های موجود استفاده شده و هیچ گونه دخل و تصرفی در تصاویر رخ نداده است جهان به بخشی از شگرد تبلیغاتی به کار گرفته شده در فیلم میرحسین موسوی پی برد.فیلم انتخاباتی مهندس موسوی که توسط مجید مجیدی کارگردان معروف سینما ساخته شده است طبق اعلام قبلی قرار بود که آئینه ای از واقعیات موجود در جامعه و اتفاقات همراه با میرحسین موسوی باشد اما در یکی از صحنه های این فیلم زنی که سعی داشت خود را به خودروی حامل میرحسین برساند در نهایت با ورود به جمع میرحسین و نزدیکانش با گریه و زاری از وضعیت مواد مخدر و اعتیاد گلایه کرده و دست به دامان مهندس موسوی برای حل این مشکلات شد. گریه های این زن و نوع بیان مشکلات و مصائب فرزندش از احساسی ترین لحظات این فیلم انتخاباتی بود.به نقل از سایت رجانیوز

دسته ها :
دوشنبه یازدهم 3 1388
یک مطلب هم خطاب به نامزدهاى محترمى که یا تا حالا اعلام حضور کرده‏اند یا بعد از این اعلام حضور خواهند کرد، عرض بکنم. کسانى که براى انتخابات خود را نامزد میکنند، بدانند که انتخابات یک وسیله‏اى است براى بالا بردن توان کشور، براى آبرومند کردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت‏طلبى نیست. اگر بناست این انتخابات براى اقتدار ملت ایران باشد، پس نامزدها بایستى به این اهمیت بدهند و این را در تبلیغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعایت کنند. مبادا نامزدها در اثناى فعالیتهاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار کنند و حرفى بزنند که دشمن را به طمع بیندازند. رقابتها را منصفانه کنند، حرفها را منصفانه کنند، از جاده‏ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبیعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد میکند؛ این رد و ایراد فى نفسه اشکالى ندارد؛ اما مشروط بر اینکه تویش بى‏انصافى نباشد، کتمان حقیقت نباشد. میدان براى همه باز است؛ بیایند در میدان انتخابات خود را بر مردم عرضه کنند. اختیار با مردم است؛ مردم هر جورى که فهمیدند، تشخیص دادند، هشیارى آنها به آنها کمک کرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند کرد. 
دسته ها :
دوشنبه یازدهم 3 1388
یکى از دشمنى‏ها همین است که این پدیده‏ى باارزشِ تأثیر حضور مردم و نقش‏آفرینى مردم در اداره‏ى کشور و مدیریت کشور را در تبلیغات خودشان نفى کنند یا ندیده بگیرند یا انکار کنند. بارها و بارها در اظهارات صریحشان، در اظهارات کنایه‏آمیزشان، در انتخابات کشورمان خدشه کردند. نه؛ انتخابات کشور ما از انتخابات اکثر این کشورهاى مدعى دمکراسى، هم آزادتر است، هم پرشورتر است، هم انگیزه‏ى مردم در این انتخابات بیشتر است. انتخابات پرشور، انتخابات خوب، سالم. دشمن خدشه میکند. از دشمن انتظارى هم جز دشمنى نیست؛ چه انتظارى هست؟ بى‏توقعى از دوستان است. بى‏توقعى از کسانى است که جزو این ملتند؛ واقعیات را دارند مى‏بینند؛ مى‏بینند که این انتخابات چگونه سالم و متقن انجام میگیرد، در عین حال، همان حرفى را که دشمن میزند، اینها هم میزنند! من انتظارم این است: کسانى که با ملت ایرانند، جزو ملت ایرانند، توقع دارند ملت ایران به آنها توجه کنند، اینها دیگر علیه ملت ایران حرف نزنند و انتخابات ملت ایران را زیر سؤال نبرند. مرتب تکرار نکنند که آقا این انتخابات سالم نیست؛ انتخابات، انتخابات نیست. چرا دروغ میگویند؟ چرا بى‏انصافى میکنند؟ چرا خلاف واقع میگویند؟ چرا این همه زحماتى را که این ملت و مسئولین در طول این سالهاى متمادى متحمل شدند، ندیده میگیرند؟ چرا؟ چرا ناسپاسى میکنند؟
 
دسته ها :
دوشنبه یازدهم 3 1388
بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچ‏گونه نظرى ابراز نمیکنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجمل‏پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اینى که ما گفتیم امسال، سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است، یعنى امسال سالى است که ملت ایران تصمیم بگیرد که با اسراف مبارزه کند. نمیگوئیم بکلى و یکباره و در طول یک سال، اسراف تمام بشود؛ نه، ما واقع‏بین‏تر از این هستیم؛ میدانیم این کار مال سالیان پى در پى است و باید کار بشود تا به این فرهنگ برسیم؛ باید این کار را شروع کنیم. یکى از اساسى‏ترین کارها براى اینکه ما جلوى اسراف را بگیریم این است که مسئولین کشور، خودشان، کسانشان، نزدیکانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافیگرى نباشند. چطور میتوانیم اگر خودمان اهل اسراف باشیم، به مردم بگوئیم اسراف نکنید؛ «أ تأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم»؛(3) «یا أیّها الّذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتا عند اللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون».(4) اولین کار این است که ما مسئولین کشور را، افرادى انتخاب کنیم که مردمى باشند، ساده‏زیست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد کنند. این هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگردید؛ برسید؛ و به آنچه که رسیدید و تشخیص دادید، با قصد قربت اقدام کنید؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات بروید و خداى متعال اجر خواهد داد. ملت ایران در انتخابهاى خود - معیارهاى انتخابات را من آن روز عرض کردم، این هم مکمل آنهاست - توجه کند؛ کسانى با رأى ملت سر کار نیایند که در مقابل دشمنان بخواهند دست تسلیم بالا ببرند و آبروى ملت ایران را ببرند. کسانى سر کار نیایند که بخواهند با تملق‏گوئى به غرب، به دولتهاى غربى، به دولتهاى زورگو و مستکبر، به خیال خودشان بخواهند براى خودشان موقعیتى در سطح بین‏المللى دست و پا کنند. اینها براى ملت ایران ارزشى ندارد. کسانى سر کار نیایند که دشمنان ملت ایران طمع بورزند که به وسیله‏ى آنها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا کنند، مردم را از دینشان، از اصولشان، از ارزشهاى انقلابى‏شان دور کنند. ملت باید آگاه باشد. اگر کسانى بر سر کار بیایند که در مراکز گوناگون سیاسى یا اقتصادى به جاى اینکه به فکر ادامه‏ى راه امام و ارزشها و اصول ترسیم شده‏ى به وسیله‏ى امام باشند، به فکر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستکبر بین‏المللى باشند، براى ملت ایران مصیبت خواهد بود. این آگاهى براى ملت لازم است
دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388
حسن عسگری راد رییس دفتر شهید رجایی و مشاور وقت میرحسین موسوی در نامه ای به این نامزد انتخابات ریاست جمهوری ، نسبت به سیاه نمایی عملکرد دولت نهم توسط سه نامزد رقیب، اعتراض کرد.به گزارش ایرنا، متن کامل نامه به این شرح است:"جناب آقای مهندس میرحسین موسوی زید عزه
سلام علیکم
با تجدید عهد و ارادت با توجه به شیوه تبلیغاتی برخی نامزدهای این دوره ریاست جمهوری خواستم بر اساس تکلیف نکاتی را به‌عرض برسانم.
ظاهرا سه رقیب، از جمله حضرتعالی با استفاده از فرصت، هرچند به قصد خدمت در نظر داشتید در راستای معرفی و شناسایی خود، برنامه های اجرایی‌تان را در معرض افکار عومی قرار دهید اما متاسفانه ملاحظه شد عموما نامزدهای محترم و حضرتعالی به جای اعلام برنامه‌های راهبردی انجام شدنی در مورد هر یک از مسایل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، بیشتر به کند و کاو در عملکرد دولت نهم - که میراث بر دولت‌های پیشین از جمله شما بود - همت گماشتید تا با انگشت گذاشتن روی برخی کاستی‌ها، که اغلب به دلیل عملکرد نادرست دولت‌های گذشته باقی مانده، همه تلاش‌های ابتکاری و نکات قوت این دولت را به چالش بکشید.من به سیاه‌نمایی‌های هماهنگ شده سایر نامزدها کاری ندارم اما از شما که در دوران جنگ تحمیلی زیر چتر امن رهبری امام راحل(ره) افتخاراتی بدست آورده بودید، احساس شد یکباره در جبهه رقابت ناعادلانه با آقای احمدی‌نژاد به همه آن دستاوردها خدشه وارد کردید، پس بسیار متاسف شدم!جناب اقای موسوی! وقتی مجموع گفتار شما را در چند برنامه، خاصه از شبکه یک سیما گوش دادم، یک نکته بیش از همه مرا شگفت‌زده کرد و مانند عامه و خواص مردم بهت‌زده شدم که چرا بعد از یکدوره بیست ساله با سکوت معنی‌دار! برای مسئولیت‌پذیری این دوره ریاست‌جمهوری، این چنین خود را به آب و آتش زدید تا با اعلام "احساس خطر!" گویی می‌خواهید - مثلا - مانند دمیدن صور اسرافیل، هوش و حواس همه را به خود متوجه کنید که با روی کار آمدن دوباره احمدی‌نژاد مرگ همگانی با رویکردی همه خرابی‌ها در پیش است! بلکه مردم با احساس‌ ترس و تجربه تلخ چند دوره سازندگی و اصلاحات، به شما روی آورند و رای‌ها را پیش پای شما بریزند که مانند فرشته نجات وضع نابسامان کشور را سر و سامان دهید!جناب موسوی! برای اینکه بدانید چه اتفاقی دارد می‌افتد لطفا کمی به اطراف خود بنگرید که با چه عواملی در محاصره‌اید و کمی بیندیشید که از پشت پرده چگونه و چرا با حمایت‌های معنی‌دار برخی یاران متضاد العقیده به پیش می‌روید؟البته به خودتان خیلی زحمت ندهید که همه آنها را بشناسید اما بد نیست سری به معابر عمومی بزنید تا شاید هزینه این تبیلغات سنگین - از کجا آمده - را بتوانید بدهید که توسط پادوهای نامتجانس برخی جوانان و دختران بزک کرده با ارایه پارچه سبز، نماد سیادت شما علاوه بر شگفتی‌آفرینی در ساختار جدید الگوی مصرف! مورد بی‌حرمتی قرار گرفت و چه بسا چنین برداشت شد که قصد دارید با اجرایی کردن سخن آغازین تبلیغات خود، به بهانه جمع‌آوری گشت ارشاد، اصل انکارناپذیری امر به معروف و نهی از منکر اسلامی را به بایگانی تعطیل بسپارید!راستی! کجایند آنها که در تبلیغات دوره‌ای، مشی و منش شما را از بین سایر نامزدها و یاران نزدیک به شهید رجایی به آن بزرگوار اشبه دانسته‌اند تا اکنون ملاحظه کنند یک بار دیگر - همانند دور نهم انتخابات ریاست‌جمهوری - قصه دهن‌کجی به مبانی و مقدسات اسلامی با توجیهات برخی فرزندان انقلاب روی پرده نمایش رفته است!آیا باور ندارید علاوه بر آرایش این نوع تبلیغات گزنده خواستید پروژه رقابت برای پیروزی خود علیه آقای احمدی‌نژاد را تکمیل کنید؟ آیا قبول ندارید با نشانه گیری انگشت اتهام علیه خدمات صادقانه دوره چهار ساله رقیب اصلی خود نه تنها مسوولان منصف که عامه مردم را رنجیده خاطر ساختید و اغلب از بی‌مهری شما انگشت حیرت و شگفتی بر دندان فشردند؟!مرا ببخشید با توجه به شرایط حساس کشور که در بیان برخی نکات ظریف، هر چند روزی به عنوان مشاور شما، با شما انس و الفتی داشتم، اما امروز از مرز اخلاص و احترام اندکی خارج شدم. چه کنم که این گویش صادقانه را از همنشینی با رجایی عزیز آموخته‌ام که بر سر دو راهی‌های تصمیم، تنها باید جانب انقلاب و نظام اسلامی را نگه دارم.و اینک هر چند از خرده ریزه‌های تامل برانگیز تشکیل یک جبهه رقابت ناسالم علیه آقای احمدی‌نژاد می‌گذرم اما فقط یادتان می‌آورم روزی که دولت هشتم هنوز بر سر کار بود و من به قصد عرض سلام بحضورتان رسیدم، آن روز از هر دری صحبت شد و سرانجام با تقدیم کتابی - از نوشته خودم - با موضوع نگرانی فرهنگی، وقتی گفتگوی ما به آسیب‌های فرهنگی جامعه خاتمه یافت، اظهار داشتید: "مگر آقایان - شاید دولت اصلاحات - در این چند سال مشکل اقتصادی مردم را حل کردند تا بتوانند به مشکل فرهنگی جامعه بپردازند؟!" و در تایید و ادامه همین درد دل مجموعه 5 گفتار معروف خود را به اینجانب هدیه کردید.اینک در تحلیل و برداشت دقیق به این "احساس خطرتان" در آغاز رقابت انتخاباتی دور دهم ریاست‌جمهوری که به‌دنبال مشابه نگرانی گذشته خود با واژه‌های "جمود و تحجرگرایی" در دور نهم، نثار آقای احمدی‌نژاد کردید باید عرض کنم نوشته ناچیزی از نگارنده در جواب همه نادرست‌اندیشی‌ها خاصه در پاسخ به بیانیه - به اصطلاح - هم‌اندیشانه خانم صدیقی همسر شهید بزرگوار رجایی(ره) که با وارد کردن اتهام "فریبکاری" علیه احمدی‌نژاد، در کیهان چاپ شد، تقریبا احساس شد بلکه حداقل در طول یک دوره چهار ساله سفرهای استانی صادقانه و بی‌بدیل رییس‌جمهور مردمی همه آن نگرانی‌ها و توهم‌پردازی‌ها اغلب همسو نگران را از حالت تخفیف‌انگاری به باور توقیر و احترام‌مداری وی تبدیل کند اما گویی همچنان این بدبینی‌ها و جبهه‌گیری‌ها هنوز ادامه دارد، نه از این نظر که آقای احمدی‌نژاد امتحان خوبی نداد، بلکه ظاهرا دعوا بر سر یک نقطه حساس اتکایی و مبنایی انقلاب است که برخی صاحبان اندیشه‌های متناقض را روی آن محور اساسی، همسو نگه داشته است!!وانگهی اگر احساس خطر شما عموما به مسایل اقتصادی مربوط می‌شود پس چرا به عنوان مشاور عالی دولت‌های پیشین موضوع نگرانی‌تان را جدی پیگیری نکردید تا دولت به دولت مشکلات اقتصادی حل نشده بماند؟!جناب آقای موسوی! برای اینکه خاطرتان را یکباره آسوده کنم تا باور کنید انبوه مشکلات فعلی عمدتا - حتی به عقیده قبلی خودتان - ریشه در دوره‌های دولت‌های پیشین دارد، نظر شما را به بخشی از نامه منتشر نشده اینجانب به عنوان برادر ارجمند آقای خاتمی که در مرداد 82 به‌خودشان تقدیم داشتم و 8 نسخه دیگر آن را برای برخی از مقامات ارشد و جنابعالی و چهار وزیر دولت هشتم نیز فرستادم معطوف می‌دارم، تا باور کنید آقای احمدی‌نژاد علی‌رغم مشکلاتی که با انباشته شدن پروژه‌های ناتمام از گذشته به دولت نهم انتقال یافته بود با ساختارشکنی های باورنکردنی اگر به حل همه آنها فائق نیامده بی‌تردید در به حداقل رساندن آنها توفیق ویژه داشته است.
در اینجا هرچند بنا ندارم به آمار تلاش‌ها و پیشرفت‌های این دولت بپردازم که در این نوشتار مجال این پردازش‌ها نیست اما برای تقویت باورهای مردم فداکار ما، ناچارم به چاپ قسمتی از همان نامه ارسالی به جناب آقای خاتمی بسنده کنم.
"جناب آقای خاتمی!... اکنون کار بجایی رسیده که در هیچ نقطه - شهر و روستا - در صف نان... در اماکن عمومی و در هر کجا که چند نفر جمع‌اند و نق می‌زنند، نمی‌شود از دولتمردان حتی مقامات ارشد دفاع کرد. چرا؟ شاید از اوضاع داخلی بی‌خبرید. خدا کند این طور نباشد... آیا هیچ‌وقت به ارزیابی عملکرد همه دولتمردان خود پرداختید که نکند شعارهایشان با اعمالشان نمی‌خواند؟... آیا آماری در دست هست که چند درصد فرزندان مقامات و مدیران، پشت درهای استخدام مانده باشند؟...آیا دقیقا خبر دارید فاصله طبقاتی تا کجاست؟ فقط نوکیسه‌ها که از رژیم گذشته درس گرفته و دست آنها را از پشت بسته‌اند در جهنم تجمع ثروت، آوای "هل من مزید" سر می‌دهند! اکثر عائله دولت از بیت‌المال آنقدر سهمی ندارند که شکم خانواده‌هایشان را سیر کنند! و... اما برخی آنچنان حقوق کلان می‌گیرند و کمر خود را بسته‌اند که نمی‌دانند چگونه خرج کنند. تنها مجلس‌نشینان - ظاهرا دوره ششم - که نماینده مردم‌اند و باید از حق آنها دفاع کنند، تفاوت حقوقشان با اکثر کارکنان دولت خجالت‌آور است! وقتی حقوق بازنشسته‌ها را در سال جاری 12% اما نرخ نان را 17% و بقیه مواد را عملا بین 20 تا 30% افزایش دادید چگونه می‌خواهید این فاصله عمیق طبقاتی را پر کنید؟وانگهی به فرموده مقام معظم رهبری حل مشکل اصلی حقوق بگیران این نیست که هر ساله بر اساس تورم، درصدی به حقوقشان بیفزایید چون به نسبت معکوس، این نداری و کسری بیشتر می‌شود و فاصله دارا و ندار عمیق‌تر.آن روز که رجایی و اعضا دولتش حقوقشان را مثلا از بیست هزار تومان به هفت هزار تومان تقلیل دادند نه بدین خاطر بود که حقوق‌بگیران فقیر و ندار - باقی - بمانند. برای این بود که توقعات اجتماعی افزایش نیابد تا بعدها به تدریج بتوانند درآمد و هزینه سرانه را متعادل کنند. کشورهای پیشرفته که مشکل تاریخی ما را نداشتند به گونه‌ای دیگر این مشکل را حل کردند. آنها حداقل رفاه را برای تقریبا همه اقشار فراهم کرده‌اند که کسی رنج نداری نبرد...
آیا اطلاع دقیق دارید که در روستاها چه می‌گذرد؟ چه بلایی بر سر کشاورزی و محصولات اساسی چون گندم و برنج آمده است؟ راستی، چایکاران چه می‌کشند؟ پرورش کرم ابریشم کارش به کجا کشیده؟ کارخانه‌های مربوط با چه معضلی دست بگریبانند؟ تا آنجا که بنده از نزدیک به درددلشان گوش می‌کنم. اغلب تکلیف خود را نمی‌دانند. اکثر جوان‌ها یا به اعتیاد پناه برده‌اند و یا راهی شهرهای بزرگ شده و به شغل کاذب روی آورده‌اند. قصه فرار مغزهای متخصص هم که بیش از گذشته ادامه دارد. کشورهای پیشرفته - غرب - هم از اینکه نکته ضعف ما حداکثر استفاده را می‌برند.
آنها بلدند، چگونه در سیل مهاجرت و پناهندگی‌ها، متخصصان و مالداران را از بقیه جدا و دستچین کنند تا کشور خود را توانمندتر سازند و دولت‌های ما را با این همه مشکلات داخلی و با انبوه جمعیت عاطل و باطل و مصرف‌کننده درگیر و در نهایت به خودشان وابسته سازند.آنها با اخذ ماهرانه مالیات، سیاست صرفه‌جویی در تمام زمینه‌ها، حتی آب، برق و مواد غذایی را به صورت یک فرهنگ عمومی جا انداختند تا از آن طرف رفاه اجتماعی، مثل توسعه راه‌ها - و ساخت و ساز - پل‌های هوایی داخل شهرها برای حل مشکل ترافیک، محیط ‌زیست سالم و درمان رایگان را عملی نمایند اما در کشور ما نه تنها حکومت که جامعه نیز از یک سو به‌زندگی کثیرالموتة، سوق داده شود و از سوی دیگر مطالبات انجام نشدنی مردم افزایش یابد و...آیا توجه داریم، عملکرد برخی از مدیران از اختلاس تا افتادن در دام رشوه! که حتی فساد آن دامن برخی از مقامات را آلوده ساخت، چقدر به اعتماد عمومی لطمه زد؟... آیا خبر دارید در شهرهای دور چه می‌گذرد؟ مردم دستشان به جایی نمی‌رسد و جان جامعه از این بلای عمومی - فساد اداری - به لب آمده است!..."جناب آقای موسوی! اینک این شما و همه دلسوزان ناظر به جریان انتخابات این دوره با تصویری هرچند کوتاه که از معضلات اقتصادی گذشته تا امروز در اذهان ملت ما نقش بست می‌تواند تصور شود کدام دولت با تلاش شبانه‌روزی و اقدامات ابتکاری توانست و اکنون می‌تواند با شتاب بیشتر اقتصاد کشور را سر و سامان بخشد. هرچند اکثر صاحب‌نظران سیاسی جهان بر این باورند که حل مشکل اقتصادی هر کشور به سیاست خارجی - فعال یا انفعالی - آن کشور مربوط است.و این موضوع بستگی دارد به اینکه هر کشور چه نسخه‌ای را برای درمان بیماری اقتصادی کشورش بپیچد و تازه چقدر توان و شجاعت لازم را داشته باشد که با زبان قابل فهم و ایستادگی علیه زورگویان جهانی، آن سیاست مورد نظر کشورش را در عرصه بین‌المللی پایدار کند. در این مورد گفتنی‌هایی است که در مجال این نوشته نیست. "

دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388

سخنان گهربار مقام عظمای ولایت

بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجمل‏پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد

دسته ها :
يکشنبه دهم 3 1388
X