آه گویی ز دخمه ی دل منروح شبگرد مه گذر کردهیا نسیمی در این ره متروکدامن از عطر یاس تر کردهبر لبم شعله های بوسه تو می شکفد چو لاله گرم نیازدر خیالم ستاره ای پر نورمی درخشد میان هاله ی رازناشناسی درون سینه ی منپنجه بر چنگ و رود می سایدهمره نغمه های موزونش
آسمان همچو صفحه ی دل منروشن از جلوه های مهتاب است امشب از خواب خوش گریزانمکه خیال تو خوشتر از خواب استخیره بر سایه های وحشی بیدمی خزم در سکوت بستر خویشباز دنبال نغمه ای دلخواهمی نهم سر بر دفتر خویشتن صدها ترانه می رقصددر بلور ظریف آوایملذتی ناشناس و رویا رنگمی دود همچو خون به رگ هایمI Love YOU