• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 102
تعداد نظرات : 240
زمان آخرین مطلب : 3412روز قبل
نماز

http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu417.jpg 

سوال: مگر خداوند به تشکر ما نیاز دارد؟

جواب: هرگز! قدردانی از یک لطف ارزشی برای ماست و نشانه انصاف ماست نه اینکه نشان نیاز 

خدا به نماز ما باشد. اگر معلمی به شاگردش گفت: از زحمات من قدردانی کنید و خوب درس بخوانید

شاگرد نباید خیال کند که خوب درس خواندن او و قدردانی مورد نیاز معلم است بلکه کمال شاگرد را
می رساند.

سوال: اگر بناست از نعمت های الهی تشکر کنیم چرا حتما نماز بخوانیم؟

جواب: وقتی اصل لزوم تشکر را قبول کردیم چگونگی آن باید طبق دستور باشد. وقتی مراجعه بیماری

به پزشک ضروری تشخیص داده شدچگونگی مصرف دارو تابع دستور پزشک است. برای اینکه در

تشکرها سردرگم نشویم و یاوه نگوییم باید طبق خواسته خدا سپاس انجام دهیم یک خلبان همینکه

پرواز را پذیرفت در هر کجای دنیا که خواست با برج مراقبت تماس بگیرد باید به زبان انگلیسی  

سخن بگوید پس نحوه تشکر را باید از دستور الهی و اولیاء خدا فرا بگیریم.

سوال: تشکر در برابر نعمتها درست ولی آنکه در میان ناگواریها زندگی میکند او چرا باید تشکر کند؟

جواب:اولا: بیشتر ناراحتی ها به دست خود ما فراهم می آید مثلا با رعایت نکردن بهداشت مریض

می شویم و با درس نخواندن و تنبلی دچار رکود در زندگی می گردیم در انتخاب دوست دقت نمی کنیم

گرفتار میشویم و...

ثانیا: ناگواریها هم خوب است چرا که انسان را به تلاش وا میدارد و استعدادها را شکوفا می سازد.

ثالثا: تلخی ها را باید در کنار شیرینی ها حساب کرد و بلاها را در کنار نعمت های بیشمار دید.

رابعا: گاهی سختی ها و بلاها باعث کمال روح و صیقل خوردن جان و سبب ترقی معنوی میشود

و دلها از غیر خدا بریده به او متوجه میشود.

منبع:کتاب پرتوی از اسرار نماز تالیف محسن قرائتی

دوشنبه 12/8/1393 - 19:27
داستان و حکایت

  http://14khorshid.ir/wp-content/uploads/2014/05/images-122.jpg

با صدای جیغ زن از خواب پرید.

< نور یک نور عجیب در اتاق است>

مرد یهودی از خواب پرید و با شتاب به سمت اتاق رفت چادر را که دید همه چیز به یادش آمد.

چادر فاطمه(س) را به جای قرض از علی (ع) امانت گرفته بود حالا نور چادر اتاق را پر کرده

بود مرد یهودی و همسرش از تعجب و شگفت زدگی اقوامشان را خبر کرده بودند و برای دیدن

چادر نورانی به منزل آوردند با دیدن نور چادر فاطمه(س) هشتاد نفر از یهودی های مدینه مسلمان

شدند.منبع: بحارالنوار ج43 ص40 و منتهی الامال ص160
يکشنبه 11/8/1393 - 19:7
اهل بیت

  http://upload7.ir/imgs/2014-02/68990046745468410429.jpg

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که نظر به نامحرم را از خوف خداوند ترک کند

خداوند به او ایمانی عطا میکند که شیرینی آن را در قلبش می یابد.الحکم الزاهره ج1 ص301

امام علی(ع) فرمود: من و پیامبر در یک روز ابری و بارانی در بقیع نشسته بودیم که زنی سوار بر

الاغ از آنجا گذشت و دست الاغش در گودالی فرو رفت و به زمین افتاد پیامبر(ص) رویش را برگرداند
حاضران عرض کردند: ای رسول خدا آن زن شلوار به پا دارد پیامبر(ص) سه بار فرمود: خدایا زنان

شلوار پوش را بیامرز.ای مردم شلوار بپوشید که شلوار پوشاننده ترین جامه های شماست و 

زنان خود را در موقعی که بیرون می آیند با شلوار حفظ کنید. منتخب المیزان الحکمه 130 

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در آخرین روزهای پر برکتشان ضمن وصیتی به اسماء

فرمودند: من بسیار زشت و زننده میدانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای 

روی بدنش تشییع می کنند و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف

مینمایند مرا به تختی که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلکه مرا 

با پوشش کامل تشییع کن خداوند تو را از آتش جهنم مستور و محفوظ نماید.تهذیب اللحکام

ج1 ص429 منبع: سایت تخصصی عفاف و حجاب

 

 

شنبه 10/8/1393 - 19:11
قرآن

http://8pic.ir/images/42744874579520884151.jpg

 

قرآن کریم مهمترین و کاملترین کتاب آسمانی برای هدایت انسان به سوی کمال واقعی است که از

سوی خدا برپیامبر (ص) نازل شده است 1چرا که قرآن کریم تجلی علم الهی در روی زمین است

2 و بر این اساس مسلما ایمان به محتوا و اعتقاد به هدایت بخشی آن و ارتباط با مضامین بلند آن

بهره مندی از علم الهی در جهت سعادت و فلاح ابدی انسان را در پی دارد اما اهل بیت عصمت

و طهارت (ع) که چهره ی دیگر علم الهی هستند طبعا واجد همه حقایق قرآن و به منزله  روح

آن کتاب مقدس هستند از این رو بر ظاهر و باطن و تفسیر و تاویل محکم و متشابه و عام و خاص

قرآن کریم آگاهی کامل دارند بلکه آن حضرات مکملان مترجمان و بیان کنندگان واقعی آن جلوه بارز

علم الهی نیز هستند.

 تدبر در قرآن یعنی تلاوت قرآن وعبور از الفاظ آن و رسیدن به عمق معنا پیامها درسها و اندرزها

تبشیرها و رهنمودهای آن سفارش اهل بیت(ع) با بیانهای متنوع مردم را به تدبر در آیات قرآن فرا

خوانده اند گاه با کنایه و گاه به طور تصریح با الفاظی همچون تدبر تفکر نظر تامل و تفقه هدایت

جویان کوی سعادت را به اندیشیدن در آیات قرآن تشویق و ترغیب کرده اند2 امام صادق (ع)

میفرماید : همانا قرآن (کتابی) است که در آن جایگاه نور هدایت و چراغهای شب تار است پس

شخص تیز بین باید که در آن دقت نظر کند و برای پرتوش نظر خویش را بگشاید زیرا که اندیشه

کردن زندگانی و مایه حیات قلب بینا است چنانکه آنکه جویای روشنایی است در تاریکیها به سبب

نور راه پیماید 3 و در جایی دیگر فرمودند: هر آینه قرآن با سرعت و شتاب نباید خوانده شود

و باید همواره و شمرده و با آهنگ خوش خوانده شود و هرگاه به آیه هایی که در آن نام بهشت

برده شده است گذر کنی آنجا بایست و از خدای عزوجل بهشت را بخواه و چون به آیه ای که 

در آن ذکر دوزخ است گذر کنی نزد آن نیز توقف کن و از دوزخ به خداوند پناه ببر.و امام علی

(ع) نیز میفرمایند:4 قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهترین حرف نو است و در آن اندیشع عمیق

عمیق کنید زیرا آن بهار قلبهاست و بوسیله نور آن شفا گیرید زیرا آن شفای سینه هاست.

منابع:1- اسراء17

2-بحارالانوار ج89 ص107

3-اصول کافی ج4 ص400 انتشارات علمیه اسلامیه

4-نهج البلاغه صبحی صالح خ110

فصلنامه کوثر شماره63 پاییز84

 

 

 

 

 

جمعه 9/8/1393 - 17:6
حجاب و عفاف

http://azzahra.ir/wp-content/uploads/2011/08/33900.jpg

به نظر ما، بحثهایى كه درباب پوشش زن مى‌شود، بحثهاى خوبى است كه انجام مى‌گیرد؛ منتها باید توجه كنید كه هیچ بحثى در این زمینه‌هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فكر كنیم كه حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فكر غلطى است. نه این‌كه من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‌گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یك نشانه‌ى ملى ماست؛ هیچ اشكالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سیاسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‌تواند چادر باشد و - همان‌طور كه عرض كردم - چادر بهترین نوع حجاب است.

البته مى‌توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستى آن مرز را پیدا كرد. بعضیها از چادر فرار مى‌كنند، به خاطر این‌كه هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مى‌كنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‌دهد!

شما خیال كرده‌اید كه اگر ما چادر را كنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‌ى كذایى و آن لباسهاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ»(6) و همانهایى را كه در قرآن هست، درست كردیم، دست از سر ما بر مى‌دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها مى‌خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‌جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مى‌شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در این‌جاها وقتى نوبت به این كارها مى‌رسد، بى‌بندوبارى خیلى بیشتر هم مى‌شود؛ كمااین‌كه در زمان شاه، بى‌بندوبارى‌یى كه در همین شهر تهران و بعضى دیگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بیشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‌جا آن‌طورى نبود. آن‌طور كه دیده بودیم و شنیده بودیم و مى‌دانستیم و مناظرى كه از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حیرت مى‌كند كه چرا بایستى این‌گونه بشود؛ كمااین‌كه در خیلى از كشورهاى متأسفانه عقب‌مانده‌ى مسلمان و غیرمسلمان هم همین‌طور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت كنجكاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعایت كرد.

1370/10/4 بیانات در دیدار با اعضای شورای فرهنگی اجتماع زنان و جمعی از زنان پزشک متخصص و مسئولان

 

 

 

 

جمعه 9/8/1393 - 16:3
حجاب و عفاف

 http://images.persianblog.ir/433848_QQwpFnDS.jpg

وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی

وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن 

بخمرهن علی جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائهن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء

بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن اوالتابعین غیر

اولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لا یضربن بارجلهن لیعلم

ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایها المومنون لعلکم تفلحون

 

 به زنان مومن بگو که چشمان خویش را فرو گیرند و شرمگاه خود را نگه دارند و زینتهای خود را جز

آن مقدار که پیداست آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینتهای خود را آشکار 

نکنند جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود

یا پسر برادر خود یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود یا بندگان خود یا مردان خدمتگزار خود که

که رغبت به آن ندارند یا کودکانی که از شرمگاه زنان بی خبرند و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن

زینت که پنهان کرده اند دانسته شود ای مومنان همگان به درگاه خدا توبه کنید باشد رستگار گردید.

 

به نظر میرسد حکم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردیدشاهد بر آن آیات سوره نور

است که داستان معروف افک در آن آمده است در همین زمان بود که منافقین و اراذل و اوباش 

درصدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان پیامبر(ص) و با درست کردن مزاحمتها راهی برای

زنان آزاده به بهانه کنیز انگاشتن آنها قلوب پیامبر(ص) و مسلمانان را جریحه دار کنند به دنبال

این اوضاء و شرایط بود که خداوند آیات مربوط به پوشش اسلامی را برای بازگویی به امت

نازل فرمود.

منبع:شهر سوال مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی

 

پنج شنبه 8/8/1393 - 14:52
امر به معروف و نهی از منکر
اهمیت امر به معروف و نهی از منکر
 
امر به معروف و نهی از منکر در میان فرائض دینی از اولویت و اهمیت خاصی برخوردار است .همان طوری که گفته شد
امتیازآن به این جهت است که این فریضه راهگشا،زمینه ساز تحقق محیطی مناسب برای عمل به واجبات دیگربشمار می آید .
حضرت امیر مؤمنان علیه السلام در مقایسه بین اهمیت فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر با جایگاه بقیه ی فرایض
دینی حتی جهاد فی سبیل الله ،با تعبیر زیبایی چنین می فرماید :
«ما اعمال البرّ کلّها والجهاد فی سبیل الله عند الأمر بالمعروف والنّهی عن المنکر إلا کنفثةٍ فی بحرٍ لجّیٍ »؛(1)همه کارهای
نیک و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهی از منکر ،چون دمیدنی است به دریای پرموج پهناور .
امام خمینی رحمه الله نیزبرای بیان چنین اولویتی برای فریضه ی امر به معروف ونهی ازمنکر ،به روایت کتاب تحف العقول
که به روایت <مجاری الأمور والأحکام علی أیدی العلماء>مشهور است، استناد می کند .
قسمتی از این روایت که شامل سخنان حضرت سید الشهدا علیه السلام در «منا »است، درباره ی بحث ولایت فقیه و وظایفی
است که فقها در مبارزه با ستمکاران و تشکیل حکومت اسلامی دارند امام حسین علیه السلام دراین بخش از روایت به عوامل
قیام و جاد خویش بر ضد دولت اموی می پردازد .اما قسمت نخست روایت که ایشان از پدر بزرگوارشان حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند ،اشاره به
آیاتی از سوره ی مائده (2)است که شیوه نادرست گروهی از بنی اسرائیل را در مورد سکوت در برابر منکرات تقبیح می کند .
خداوند در این سوره دسته ای از منافقان اهل کتاب را به خاطر پرده دری و جرأت و بی پروایی در برابر هر گونه گناه ،به خصوص
ستمگری و خوردن اموال نامشروع همانند رشوه و ربا ،مذمت می کند .سپس در آیه ی بعد حمله را متوجه دانشمندان آن ها که با سکوت
خود آنان را به گناه تشویق می نمودند ،کرده و می فرماید :«چرا دانشمندان مسیحی و علمای یهود ،آن ها را از سخنان گناه آلود و خوردن
اموال نامشروعه باز نمی دارند ؟»در پایان آیه مذکور ،به همان شکل که گناهکاران اصلی را مذمت نموده، دانشمندان ساکت و ترک کننده
امر به معروف و نهی از منکر را مورد مذمت قرار داده و می فرماید: «چه زشت است کاری که آن ها انجام می دهند ».
به این ترتیب ،روشن می شود که سرنوشت کسانی که وظیفه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر را ترک می کنند ،به ویژه اگر از
دانشمندان و علمل باشند ،سرنوشت همان گناهکاران است و در حقیقت شریک جرم آن ها محسوب می شوند .
از ابن عباس مفسّر معروف نقل شده که می گفت :این آیه، شدیدترین آیه ای است که دانشمندان وظیفه شناس و ساکت را توبیخ و مذمت می کند .
بدیهی است که این سرزنش قرآن اختصاص به علمای خاموش و ساکت یهود و نصارا ندارد و تمام رهبران فکری و دانشمندانی را که به هنگام آلوده شدن مردم به گناه و سرعت گرفتن در راه ظلم و فساد، خاموش می نشینند ،در بر می گیرد؛ زیرا حکم درباره ی همگان یکسان است .
در حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السلام می خوانیم که فرمود :
اقوام گذشته به این جهت هلاک و نابود گشتند که مرتکب گناهان می شدند و دانشمندانشان سکوت می کردند و نهی از منکر نمی نمودند. در این هنگام ،بلاها و کیفرهای الهی برآن ها فرود می آمد ،پس ای مردم ! امر به معروف و نهی از منکرنمایید تا به سرنوشت آنها دچار نشوید .(3)
از این رو ،قسمت نخست روایت امام حسین علیه السلام که از پدر بزرگوار ایشان نقل شده ،مربوط به موضوع امر به معروف و نهی از منکراست و مورد توجه حضرت امام خمینی رحمه الله در بیان اهمیت این فریضه قرار گرفته است .حضرت امیر علیه السلام فرموده :
«إعتبروا ایّها النّاس بما وعظ الله به أولیائه من سوء ثنائه علی الأحبار إذ یقول :(لو لا ینهاهم الرّبّانیّون و الأخبار عن قولهم الإثم )(4)و قال :(لعن الذین کفروا من بنی إسرائیل )إلی قوله :(لبئس ما کانوا یفعلون )(5)و إنّما عاب الله ذلک علیهم لأنّهم کانوا یرون من الظّلمة الّذین بین أظهرهم المنکر و الفساد ینهونهم عن ذلک رغبةً فیما کانوا ینالون منهم و رهبة ممّا یحذرون و الله یقول :(فلا تخشوا النّاس و اخشون )(6)
و قال :(والمؤمنون و المؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر ).(7)فبدأ الله بالأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر فریضة منه لعلمه بأنّها إذا ادّیت و اقیمت ،استقامت الفرائض کلّها هیّنها و صعبها».(8)
حضرت امام رحمه الله مفاد این روایت را این گونه توضیح می دهند :
ای مردم ! از پندی که خدا به دوستدارانش به صورت بدگویی از «احبار»داده، عبرت بگیرید ؛آنجا که می فرماید :«چرا نباید علمای دینی و احبار از گفتار گناهکارانه ی آنان (یعنی یهود )و حرام خواری آنان جلوگیری کنند .راستی آنچه انجام می داده و بوجود می آورده اند ،چه بد بوده است»... در حقیقت، خدا آن را از این جهت برایشان عیب می شمارد و مایه ی ملامت می سازد که آنان را با چشم خود می دیدند که ستمکاران به زشت کاری و فساد پرداخته اند، و باز منعشان نمی کردند؛ به خاطر عشقی که به دریافت های خود از آنان داشتند؛ و نیز به خاطر ترسی که از آزار و تعقیب آنان به دل راه می دادند ؛در حالی که خدا می فرماید:«از مردم نترسید و از من بترسید» و می فرماید :«مردان مؤمن دوستدار و رهبر و عهده دار یکدیگرند. همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند ».(می بینیم که در این آیه در شمردن صفات مؤمنان ،صفاتی که مظهر دوست داری و عهده داری و رهبری متقابل مؤمنان است )خدا از امر به معروف و نهی از منکر شروع می کند و نخست این را واجب می شمارد؛ زیرا می داند که اگر امر به معروف و نهی از منکر انجام بگیرد و در جامعه برقرار شود، همه واجبات ،از آسان گرفته تا مشکل ،
همگی برقرار خواهد شد .و آن بدین سبب است که امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از دعوت به اسلام (یعنی جهاد اعتقادی خارجی )به اضافه ی بازگرداندن حقوق ستمدیدگان به ایشان و مخالفت و مبارزه
با ستمگران (داخلی )و کوشش برای این که ثروت های عمومی و درآمد جنگی طبق قانون عادلانه اسلام توزیع شود و صدقات (زکات و همه مالیات های الزامی یا داوطلبانه )از موارد صحیح و واجب آن جمع آوری و گرفته شود و هم در موارد شرعی و صحیح آن به مصرف برسد .(9)

پی نوشت ها : 

1.نهج البلاغه ،حکمت 374، ص429.
2.مائده (5):63-81.
3.تفسیر نمونه ،ج4،ص446-448.
4.مائده (5):63.گفتنی است که «ربّانی »از کلمه «رب »گرفته شده است و به معنای دانشمندان است که مردم را به سوی خدا دعوت می کنند ؛ولی در بسیاری از موارد، این کلمه به علمای مذهبی مسیحی اطلاق می شده است.«احبار»هم جمع «حَبر»به معنای دانشمندانی است که اثر نیکی از خود در جامعه می گذارند؛ ولی در بسیاری از موارد ،به علمای یهود گفته شده است .(ر.ک:تفسیر نمونه ،ج4،ص446-448)
5-مائده (5):78-79.
6.مائده (5):44.
7.توبه (9):71.
8.تحف العقول ،ص237؛وسائل الشیعه ،ج11،ص403،ح9.
9.ولایت فقیه (حکومت اسلامی ، ص108-109.


پنج شنبه 8/8/1393 - 12:56
حجاب و عفاف

http://www.askquran.ir/gallery/images/57376/1___________________.jpg

نارس بودی حیا شکوفات کرد
 
ایمان تو نامدار دنیایت کرد
 
یک سکه بی رواج بودی ای ماه!
 
یک چادر شب بود که زیبایت کرد
 
 
منبع:وبلاگ زیبایی عشق   
چهارشنبه 7/8/1393 - 20:14
اخلاق

 http://8pic.ir/images/30468438959446689267.jpg

 

خوی اسلامی اخلاقی است که در چارچوب اسلام است و سه بخش دارد.



1- رابطه با خداوند(کارهایی که آدمی باید در برابر خدا بکند)

 

2-رابطه با مردم(برخورد فرد ورفتارهایش با مردم و دیگر اعضای جامعه)

 

3-رابطه با خود و خانواده( چارچوب برخورد انسان با خودش و خانواده)

 

درخانواده ای که مهر و محبت وجود دارد و زوجین با آرامش و آسایش و 

علاقمندی به یکدیگر زندگی میکنند با توانمندی بیشتری میتوانند به تربیت 

فرزندان خود بپردازندوقتی فرزند در کانون پر از محبت و عاطفه پرورش 

یابد روح او نیز آرام است و بهتررشد میکند.

با الگوگیری از والدین خود در آینده همسری مهربان فعال و کارآمد خواهد

بود و خانواده ای کارآمد نیز تشکیل خواهد داد این کارآمدی نسل به نسل

منتقل میشود و جامعه ای پر از شور و نشاط شکل میگیرد.

آنچه سبب ناکارآمدی خانواده و طلاق عاطفی میشود نبود و یا کمبود محبت

بین اعضای آن است وقتی محبت نباشد اعضای خانه به یکدیگر وابستگی

  پیدا نمیکنند و از نظر روانی جدا از یکدیگر زندگی میکنند.

محبت مانند قانون جاذبه زمین در این جهان است همان طوری که این جهان

  از اتم گرفته تا کهکشانها براساس قانون جاذبه پا برجاست خانه و خانواده

نیز بر اساس قانون محبت استوار میگردد.

همان گونه که اگر یک لحظه قانون جاذبه از جهان برداشته شود نظم آن بهم 

میخورد و به طور کلی جهان طبیعت نابود میشود اگر در خانه نیز محبت نباشد

آن خانه نابود شدنی است باید توجه داشت که محبت و دوستی قلبی 

کافی نیست و بر اساس آموزه های دینی: 

این محبت باید بر زبان نیز جاری شود تا سبب استواری بیشتر گردد.

منبع (بحار الانوار ج71 ص 4)

چهارشنبه 7/8/1393 - 16:54
حجاب و عفاف

http://www.borya.ir/uploads/pic_news/thumb/1392/07/06/375.jpg


سه شنبه 6/8/1393 - 16:22
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته