• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 818
تعداد نظرات : 40
زمان آخرین مطلب : 3302روز قبل
ریزه کاری های خانه داری

آیا می خواهید آشپز بهتری باشید؟ شاید یکی از راه هایش این باشد که روز و شب تان را لابه لای کتاب های آشپزی بگذرانید. اما این تنها راهش نیست، گاهی تجربه است که به کارتان می آید؛ تجربیات ساده اما به درد بخور. شاید لازم باشد چندین و چند بار اشتباه کنید تا سرانجام چم و خم کار را یاد بگیرید. شاید باید آنقدر زحمت بکشید که فوت و فن ها را بیاموزید.

تخم مرغ تازه، تخم مرغ کهنه!

چقدر برای تان مهم است تخم مرغی که برای خوردن و آشپزی انتخاب می کنید تازه باشد؟ اگر جزو آن دسته آدم هایی هستید که تازه بودن یا کهنه بودن تخم مرغ برای تان به شدت حائز اهمیت است، پس بهتر است ۲، ۳ امتحان ساده را تجربه کنید که به شما نشان می دهد آیا یک تخم مرغ سالم است یا خیر...

۱- از ظاهر تخم مرغ می توانید به تازگی یا کهنگی آن پی ببرید. یادتان باشد که تخم مرغ های تازه ظاهری زبر و خشن دارند و پوست آن ها درست مانند گچ می ماند اما تخم مرغ هایی که کهنه هستند ظاهری صاف و شفاف دارند.

۲- ته تخم مرغ خام را شکسته، قدری از پوسته آن را بردارید. در این قسمت معمولا هوا جمع می شود. هر چه مقدار هوا بیشتر باشد یعنی فضای بیشتری را به خود اختصاص داده باشد تخم مرغ کهنه تر است اما اگر حجم تخم مرغ بیشتر و هوای موجود در آن کمتر باشد تخم مرغ تازه تر است.

امان از بوی زهم!

اگر موقع طبخ مرغ، دست بر قضا متوجه شدید که در خانه پیاز ندارید نباید بابت بوی زهم آن نگران شوید. در این مواقع باید سراغ هویج بروید. کافی است یک عدد هویج را درسته یا خرد کرده همراه مرغ در حال طبخ بپزید تا بوی زهم آن گرفته شود. هویج در عین حال باعث خوشمزه تر شدن و لعاب دار شدن آب مرغ شما هم خواهد شد.

نوشابه وارد می شود!

بیشتر آدم ها نوشابه را به پای ثابت سفره های غذایشان تبدیل کرده اند. هر چند نوشابه خوراکی ای خوشمزه و مضر برای سلامت افراد است با این حال شما می توانید از قابلیت های دیگر آن بهره برده و نهایت استفاده را از آن ببرید. آیا از لک و پیس های داخل سینک ظرفشویی خانه تان کلافه شده اید؟ آیا احساس می کنید هیچ وقت این امکان وجود ندارد که یک سینک براق و درست و حسابی داشته باشید؟ بهتر است بابت هیچ کدام از این مسائل ناراحت نباشید چون همان نوشابه ای که برای سلامت جسم شما ضرر دارد اینجا حسابی به کارتان خواهد آمد. شما می توانید با استفاده از نوشابه سینک ظرفشویی تان را برق بیندازید. اسکاج را بردارید، نوشابه را داخل سینک بریزید با اسکاج بشویید و سپس آن را با آب بشویید. آبکش کنید. نتیجه فوق العاده ای را خواهید دید.

سوسیس سرحال و خوشمزه

سوسیس جزو آن دسته خوراکی های محبوبی است که اتفاقا طبخ سریع آن سبب می شود خیلی بیشتر از انواع دیگر خوردنی ها مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال، راه هایی وجود دارد که سبب می شود سوسیس را خوشمزه تر و البته خوش چهره تر طبخ و سپس نوش جان کنید. برای این موضوع ۲ راه وجود دارد. قبل از این که سوسیس را سرخ کنید به مدت ۸ دقیقه آن را داخل آب بجوشانید. به این ترتیب سوسیس کمتر جمع می شود و به هیچ عنوان ترک نمی خورد. اگر می خواهید سوسیس ها موقع سرخ شدن خیلی جمع و جور نشوند و به قول معروف چروک نخورند! می توانید قبل از سرخ کردن آن ها را در کمی آرد بغلتانید و بعد داخل روغن داغ بیندازید.

کاربرد جدید لیمو ترش

گاهی اوقات بوی مرغ و ماهی آنقدر آزاردهنده می شود که واقعا نمی دانید باید چه کنید! در چنین مواقعی پیش می آید که این بوی آزاردهنده تمام فضای یخچال و آشپزخانه را دربرمی گیرد و چه بسا تا چند روزی هم باقی می ماند. با این اوصاف نگران این موضوع نباشید چون راه حل بسیار ساده ای در همین رابطه وجود دارد. فقط کافی است یک لیموترش را از وسط نصف کنید و مرغ یا ماهی را با آب آن بشویید. البته بهتر است آب لیموترش را با کمی آب مخلوط کنید و بعد مرغ و ماهی را با آن بشویید. در مرحله بعد، کمی نمک به لیموترش اضافه کنید و آرام آرام روی مرغ و ماهی بمالید. به این ترتیب بوی مرغ و ماهی از بین می رود.

منبع: مجله زندگی ایده آل

شنبه 14/5/1391 - 17:28
ازدواج و همسرداری

حتما شما هم با بانوانی که مدام احساس خستگی می کنند روبرو شده اید. میزان ساعات کاری این دسته از خانم ها خیلی بیشتر از استراحت شان نیست و شب ها هم بیشتر از پنج ساعت می خوابند. درست حدس زدید، این خانم ها بیشتر خانه دار هستند و گاه با وجود ۸ تا ۱۰ ساعت خواب آرام شبانه مدام از احساس خستگی می نالند. اگر شما هم از این دسته افراد هستید و به دنبال دلیل آن می گردید باید بگوییم که این نوع خستگی، نشانه ای از بروز یک مشکل در تندرستی شماست اما نباید نگران باشید زیرا این مشکلات خفیف هستند و به راحتی درمان می شوند. فراموش نکنید علت و ریشه این خستگی های مبهم، نوع زندگی یا داشتن فعالیت های زیاد نیست و ممکن است به یکی از عوارض زیر دچار شده باشید:

۱) زیاد کافئین نخورید: گروهی از بانوانی که احساس خستگی مفرط دارند از قهوه یا نوشیدنی های انرژی زا برای رفع خستگی استفاده می کنند اما نمی دانند که مصرف کافئین در برخی از زنان نتیجه عکس دارد و ایجاد خستگی می کند. در واقع مصرف بیشتر کافئین برای رفع خستگی، وضعیت را بدتر می کند. بنابراین بهتر است کاکائو، چای و بعضی از داروهای حاوی کافئین را کمتر در برنامه غذایی خود جای دهید.

۲) به کدام غذا آلرژی دارید: بعضی از غذاهای آلرژی زا نیز می توانند سبب خستگی شما شوند. البته این خستگی اولین علامت هشدار دهنده در مورد این غذاهاست. خمیازه کشیدن بعد از خوردن هر نوع غذایی، به آن معنی است که باید آن غذا را از رژیم غذایی حذف کنید.

۳) تیروئیدتان کم کار نیست؟ مطالعات یک مرکز مخصوص تحقیقات روی تیروئید در ایالات متحده نشان می دهد ۱۷ درصد از زنان دچار اختلال عملکرد تیروئید هستند. حتما می دانید که متابولیسم بدن توسط تیروئید کنترل می شود و افسرودگی به مقدار خفیف و تنبلی و کم تحرکی از دلایل کم کاری تیروئید هستند یعنی کم کاری تیروئید باعث کاه شمتابولیسم می شود. پف آلودگی سر و صورت، چهره زرد رنگ، ورم دست و پا و احساس سرما حتی در هوای گرم، حرکات کند، یبوست، حرف زدن کند، ضربان قلب کند، افسردگی یا بی حوصلگی، احساس ضعف و خستگی و تمایل به خواب از نشانه های این اختلال در بزرگسالان است. پزشکان به این گونه افراد خوردن میوه در مقادیر زیاد و هم چنین آبمیوه تازه و سبزیجات را توصیه می کنند.

۴) کم خونی را جدی بگیرید: داشتن تومور فیبروئید یا پولیپ رحمی باعث می شود برخی بانوان هنگام قاعدگی یا زایمان دچار خونریزی شدید شوند. در نتیجه به دلیل خونریزی، کمبود هموگلوبین و کم خونی بروز می کند. هموگلوبین مسئول حمل اکسیژن از ریه به دیگر بخش های بدن است و هنگامی که اکسیژن کافی به بافت ها نرسد خستگی رخ خواهد داد. هم چنین ممکن است کمبود آهن، فولیک اسید یا ویتامین B۱۲ در کنار خونریزی داخلی دلیل کم خونی باشد. ابتلا به بیماری های مزمنی مانند ناراحتی های کلیوی که علائم آن به صورت گیجی، احساس سردی و بی حوصلگی بروز می کند هم می تواند نشانه کم خونی باشد. انجام آزمایش خون راه تشخیص دقیق کم خونی است و چنین بانوانی باید از غذاهای دارای آهن مانند اسفناج، بروکلی و گوشت قرمز و البته قرص آهن استفاده کنند. اگر کم خونی درمان شود احساس خستگی نیز بعد از گذشت یک ماه برطرف خواهد شد.
۵) دستگاه ادراری و عفونت: سوزش یا تکرار ادرار از علائم شایع عفونت دستگاه داراری است اما وجود باکتری در این دستگاه به این راحتی قابل شناسایی نیست. تشخیص ابتلا به عفونت دستگاه ادراری با دادن آزمایش ادرار ممکن است و برای مداوا نیز مصرف آنتی بیوتیک خوراکی تجویز می شود. یک هفته بعد از درمان، احساس خستگی نیز از بین می رود.

۶) در خواب خفه نشوید! آپنه یا احساس تنگی نفس در خواب باعث می شود که مرتبا از خواب بیدار شوید و بعد از هر بار تنگی نفس برای مدت طولانی بیدار بمانید. به این ترتیب و با وجود حضور ۸ تا ۱۰ ساعته شما در رختخواب، چرخه منظم خواب شما دچار اختلال خواهد شد و به خستگی مداوم دچار می شوید. البته بانوان چاق بیشتر به گرفتگی مجرای فوقانی تنفسی و خر و پف کردن دچار می شوند. اگر دارای چنین شرایطی هستید باید وزن خود را کم و سیگار را هم ترک کنید. البته پزشکان می توانند مجرای تنفسی را در هنگام خواب با استفاده از وسایلی باز نگه دارند اما باز شدن مجرا گاه نیازمند جراحی است و درمان نکردن این اختلال نیز احتمال حمله قلبی را افزایش می دهد.

۷) قلب تان بیمار است: انجام فعالیت های سبک بدنی، باعث خستگی نمی شود. اگر بعد از کارهای سبک مثل جارو زدن خانه احساس خستگی کردید، احتمال دارد به نوعی ناراحتی قلبی دچار باشید. پزشکان بیشترین دلایل مرگ زنان را بیماری های قلبی می دانند. نگران نباشید و برای انجام آزمایشات قلبی به پزشک مراجعه کنید. اگر خستگی با شرایط قلبی شما ارتباط داشته باشد با تجویز چند دارو برطرف خواهد شد و انرژی خود را بازخواهید یافت.

منبع: روزنامه هفت صبح

شنبه 14/5/1391 - 17:26
قرآن

فعالیت اقتصادی و کار و تلاش، همواره قرین زندگی زنان بوده است. زنان در طول تاریخ، علاوه بر انجام کارهای خانه، همیشه همگام با مردان به فعالیت هایی مثل کشاورزی و دام داری اشتغال داشته و از این طریق، بخشی از هزینه خانواده را بر دوش کشیده و به اقتصاد خانواده کمک می کرده اند. اما در زمان های گذشته، فعالیت های یاد شده نظیر سایر کارهایی که زنان در خانه انجام می دادند، کارِ خانه به شمار می رفته و در مقابل آن مزدی به زن پرداخت نمی شده است. با حرکت جوامع به سوی دستاوردهای تمدن جدید و تبدیل کارگاه های خانگی و کوچک به کارخانه و جای گزینی ماشین به جای نیروی انسانی، اشتغال زنان به فعالیت های اقتصادی بیرون از خانه، طی چند دهه اخیر، اهمیت ویژه ای یافته است؛ به گونه ای که در حال حاضر مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان به فعالیت اقتصادی در بیرون خانه، یکی از مسائل مهم و مطرح زنان در جامعه امروز ماست.

واژگان محوری

کار: «کار» در لغت، به معنای تلاش و کوشش و فعالیت، و در اصطلاح اقتصادی، یکی از عوامل تولید است. دانشمندان علم اقتصاد در تعریف کار گفته اند: «نیروی کار یکی از عوامل عمده تولید و متشکّل است از اعمال قوّه فکری یا دستی که در برابر آن مزد، حقوق، معاش، یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود.»(1) بر اساس این تعریف، فعالیتی که در برابر آن مزد پرداخت نشود کار محسوب نمی شود. به همین سبب، کاری که زنان در خانه انجام می دهند فعالیت اقتصادی به شمار نمی آید و زنان خانه دار در جمعیت غیر فعّال و بیکار قرار می گیرند.(2)

اشتغال: در فرهنگ نامه های اقتصادی«اشتغال» به معنای مشغول بودن به کار تعریف شده است.(3) بنابراین تعریف، هرگونه فعالیتی که انسان، اعم از زن یا مرد، در خانه یا بیرون از خانه انجام دهد اشتغال است. اما برخی از اقتصاددانان قید مزد و پاداش را نیز بر تعریف اشتغال افزوده و بیان داشته اند: اشتغال مشغول بودن به کاری است که پاداش و مزد در برابر آن وجود داشته باشد. بر اساس این تعریف، مفهوم«اشتغال» محدودتر شده و فقط شامل کارها و فعالیت هایی می شود که در قبال آن دستمزدی پرداخت شود. اما تلاش هایی که مجانی صورت می گیرند مثل برخی از کار های زنان در خانه، مشمول اشتغال نخواهند بود. مقصود از اشتغالِ زنان در اصطلاح رایج، همین معناست. کار زنان در دو عرصه مطرح است: یکی در عرصه خصوصی و فعالیت هایی که زنان برای سامان دهی منزل در داخل خانه انجام می دهند؛ مانند پخت و پز، شستشو، رفت و روب و رسیدگی به همسر و فرزندان که از دیرباز به عنوان کارِ خانه شناخته شده اند؛ دوم کار در عرصه عمومی و اجتماعی که از آن به«کار بیرون» تعبیر می شود. چنان چه گفته شد، واژه های«کار» و«اشتغال»، در اصطلاح رایج کنونی، شامل فعالیت هایی که زنان در خانه انجام می دهند نمی شود.(4) در نتیجه، تلاشی که زنان در خانه برای سامان دهی کانون خانواده انجام می دهند مثل بچه داری زن در داخل خانه، فعالیت اقتصادی به حساب نمی آید.(5) آن چه امروزه به عنوان یک مسأله مطرح است و موافق و مخالف در ارتباط با آن در کتاب ها و مقالات به بحث و بررسی می پردازند، اشتغال زنان به کار و فعالیت در مراکز تولیدی و خدماتی و اداری در بیرون از خانه است. سؤال اصلی این است که آیا زنان می توانند همانند مردان در عرصه اجتماعی، فعالیت اقتصادی داشته باشند، یا تلاش در عرصه اجتماعی، و کار و تولید و تجارت و بازرگانی و ارائه خدمات عمومی، ویژه مردان است؟

شواهد قرآنی بر جواز فعالیت های اقتصادی زنان

واژه های«فعل»، «عمل» و«کسب» در قرآن به معنای کار و تلاش هستند، اما معمولاً به معنای اقتصادی آن که خصوص فعالیتی است که برای تحصیل درآمد انجام می گیرد و در برابر آن مزدی پرداخت می شود به کار نمی رود؛ برای مثال، واژه«فعل» و مشتقّات آن قریب 108 بار در قرآن به کار رفته اند که در هیچ یک از آن ها مراد از «فعل» کار اقتصادی و تلاش مادی نیست. واژه«عمل» و مشتقّات آن قریب 360 مورد در آیات آمده اند که بیشتر آن ها به معنای تلاش اخروی است. تنها در برخی از آیات به معنای تلاش مادی به کار رفته اند؛ مثل: «أَمَّاالسَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ»(کهف: 79)؛ اما آن کشتی مال گروهی از مستمندان بود که با آن در دریا کار می کردند. «وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَن یغُوصُونَ لَهُ وَ یعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذَلِکَ»(انبیاء: 82)؛ و گروهی از شیاطین برای او(حضرت سلیمان) غوّاصی می کردند و کار هایی غیر از این نیز برای او انجام می دادند. «وَ مِنَ الْجِنِّ مَن یعْمَلُ بَینَ یدَیهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ»(سبأ: 11)؛ و گروهی از جن پیش روی او(حضرت سلیمان) به اذن پرودگارش کار می کردند. واژه «کسب» نیز 67 بار در قرآن به کار رفته، ولی معمولاً به معنای کار اقتصادی نیست. تنها در یک مورد در آیه«للرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اکْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ ممّا اکْتَسَبْنَ» (نساء: 32) (مردان را نصیبی است از آن چه به دست می آورند و زنان را نصیبی) به معنای تلاش مادی و کسب درآمد استعمال شده است که می توان برای اثبات مشروعیت فعالیت اقتصادی زنان به آن استناد کرد؛ زیرا اگر کار کردن برای آنان مجاز نبود، آیه شریف آنان را مالک دست رنج خود قرار نمی داد. بنابراین، واژه های «فعل»، «عمل» و«کسب» در این آیات غالبا به معنای کار مادی نیستند و در آیاتی هم که به معنای تلاش مادی آمده اند معمولاً نمی توانند در این موضوع، مشکلی را از میان بردارند. در نتیجه، هر چند معنای لغوی این واژه ها«کار» است، به ویژه لفظ«عمل» که در کتاب های عربی امروز به معنای تلاش اقتصادی به کار می رود، اما در بحث قرآنی نمی توانیم برای اثبات یا رد اشتغال زنان، به این آیات استناد کنیم. آیات دیگری که در این موضوع می توانند ما را یاری دهند آیاتی هستند که واژه های به کار رفته در آن ها به صراحت، به معنای کار نیست، اما به دلالت التزامی، معنای کار و تلاش مادی از آن ها استفاده می شود. این آیات را می توان در چهار گروه بررسی کرد: 1- آیاتی که انسان ها را به وفای به عقد موظف کرده است 2- آیاتی که کار و تلاش مادی را برای انسان ها مجاز دانسته است. در این آیات، بیشتر از واژه ترکیبی«ابتغاء فضل» استفاده شده است 3- آیاتی که برخی از معاملات را حلال و برخی را حرام کرده است 4- آیاتی که می توان از آن ها برخی از اشتغالات خاص را استفاده کرد.

گروه اول: آیات وفای به عقد:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ»(مائده: 1)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، به پیمان ها و قراردادها وفا کنید. «وَفی» و«اَوْفی» هر دو به معنای تمام کردن و کامل کردن است.(6) «عقود» جمع«عقد» به معنای بستن و گره زدن چیزی به چیز دیگر است.(7) این واژه گر چه در اصل، برای امور محسوس وضع شده، اما در انواع معاملات و پیمان های غیر محسوس، که نوعی از بستن و گره زدن در آن ها لحاظ شده است، به کار می رود.(8) جمله«اوفوا بالعقود» امر است و انسان ها را به وفا کردن به هر چیزی که به آن«عقد» گفته شود، امر کرده است. این آیه از دو جهت فراگیر است:
نخست از جهت مصداقِ عقد؛ زیرا در آن عقد خاصی ذکر نشده است. بنابراین، هر گونه معامله و پیمانی را که شرعیت آن از سوی شارع رسیده باشد، شامل می شود، خواه از عقود لازم باشد مثل بیع و اجاره و مزارعه و مساقات یا از عقود جایز مثل قرض و ودیعه. دوم از جهت مخاطب که زن و مرد را شامل می شود. نه در این آیه و نه در هیچ آیه دیگری حکم وفای به عقد به گروه یا صنف خاصی منحصر نشده است. بنابراین، بر زن و مرد واجب است که به پیمان ها و قراردادهای خود از هر نوعی که باشند وفا کنند. استفاده مشترک زن و مرد در وجوب وفای به عقود شرعی، به اندازه ای روشن بوده است که فقیهان در سراسر فقه، برای لزوم وفای به عقد به این آیه استدلال کرده و در هیچ موردی از دخالت جنسیت در الزام آیه شریفه، بحثی نکرده اند. دیده نشد که فقیهی تردید کرده باشد دراین كه اگر زنی عقد اجاره یا بیع یا مضاربه و یا هر عقد مشروعی با دیگری امضا کرد لازم الوفا است و باید به آن پایبند باشد. این سخن بدان معناست که حکمی که در آیه بیان شده میان مرد و زن مشترک است. لازمه این دستور مشترک آن است که هم چنان که مردان می توانند پیمان تجاری و بازرگانی داشته باشند یا با کسی عقد اجاره ببندند و خود را اجیر کنند، زنان نیز می توانند. اگر زن نمی توانست در هیچ قرارداد تجاری و بازرگانی شرکت کند یا مثل صغار، هیچ گونه معامله ای برای او جایز نبود، وجوب وفای به عقد به طور مطلق، برایش معنا نداشت. در حقیقت، از او عقدی محقق نمی شد تا لازم الوفا باشد. بنابراین، لزوم وفای به عقود و اشتراکِ زن مرد در این خطاب، دلیل بر جواز مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی و تحصیل درآمد از طریق اجاره یا تجارت و بازرگانی و عقود شرعی دیگر است. بلی«اوفوا» صیغه مذکر است، اما دلیل بر اختصاص این حکم به مردان نیست؛ زیرا روش قرآن در بیان احکام مشترک میان مرد و زن، بر خطابِ مذکر است. برای مثال، شکی نداریم که اقامه نماز و پرداخت زکات که با خطاب مذکر در آیه«وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ» در موارد متعددی از سوره بقره(9) به طور مکرّر و در برخی از سوره های دیگر، آمده و وجوب روزه ماه رمضان که در آیه«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیکُمُ الصِّیامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(بقره: 183) بیان شده، برای زنان و مردان است. آیا می توان معتقد شد در این آیات، به دلیل آن که خطاب در«اقیموا» و«آتوا» و«الذین آمنوا» و«علیکم» به صیغه مذکر است، وجوب نماز و زکات و روزه به مردان اختصاص دارد؟

گروه دوم: آیات تحلیل و تحریم برخی از معاملات:

آیه«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیع»(بقره: 275)(خدا بیع را حلال کرد) خرید و فروش را، که نوعی کسب و تلاش اقتصادی است، حلال کرده. آیات«حَرَّمَ الرِّبَا»(بقره: 275)(ربا را حرام کرد.)؛ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافا مُّضَاعَفَةً»(آل عمران: 130)(ای کسانی که ایمان آورده اید، ربا را چند برابر نخورید.) و آیات فراوان دیگر(10) با تعبیرهای گوناگون؛ به مبارزه با ربا برخاسته و ربا خواری را، که راهی برای تحصیل درآمد و افزایش سرمایه است، ناروا دانسته اند. آیات مزبور، به طور مطلق، جنس بیع را حلال، و جنس ربا را حرام کرده اند. از سوی دیگر، آیه یا روایتی که بر دخالت جنسیت در این حکم دلالت داشته باشد، نداریم. بنابراین، حکمی که برای بیع و ربا بیان شده، از احکام مشترک میان زن و مرد است؛ چنان که مرد مجاز است با دیگران قرارداد خرید و فروش امضا کند و از این طریق، تجارت کند و سودی ببرد، برای زن نیز چنین است. هم چنین در برخی از آیات آمده است: «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَینَکُم بِالْبَاطِل» (بقره: 188) (اموال یکدیگر را به باطل در میان خود نخورید)؛ «وَلاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُم بَینَکُم بِالْبَاطِل إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنکُمْ»(نساء: 29)(ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را به باطل نخورید، مگراین كه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.) در این آیات، هرگونه تحصیل سرمایه از راه های غیرمشروع«اکل مال به باطل» دانسته و ممنوع اعلام شده است. مقصود از«اکل» در این جا، هرگونه تصرف در اموال و نقل و انتقال غیر مجاز است.(11) مصادیق«اکل مال به باطل» نیز در برخی از روایات، زراندوزی از طریق قمار و قسم دروغ دانسته شده است.(12) مفسّران نیز در تفسیر آیه، به دست آوردن مال از طریقِ لهو و لعب، غصب و ظلم را«اکل مال به باطل» دانسته اند. ربا نیز، که مورد نهی آیات می باشد، از مصادیق اکل مال به باطل است.(13) جمله استثنائیه«إِلاَّ أَن تَکُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ» اشاره است به این که تصرّف در اموال، باید از یکی از راه های مجاز و شرعی انجام شود که همان تجارت با رضایت طرفین است.(14) در این آیات، ملاکِ ممنوعیت یا مشروعیت فعالیت اقتصادی، صادق بودن عنوان«اکل مال به باطل» یا«تجارة عن تراض» قرار داده شده است. تمام کار هایی که در عنوان«اکل مال به باطل» داخل باشند ممنوع، و کار هایی که مشمول«تجارة عن تراض» باشند مشروع خواهند بود. مصادیق«اکل مال به باطل» نیز در آیات و روایات بیان شده، ولی در هیچ یک از آن ها، فعالیت های اقتصادی زن در بیرون از خانه مصداق«اکل مال به باطل» دانسته نشده است. بنابراین، مشمول«تجارة عن تراض» و مشروع و مجاز خواهد بود.

گروه سوم: آیات امر به کار و تلاش مادی:

دسته ای دیگر از آیات به رغم این که مشتمل بر واژگان رایج در اقتصاد و فقه نیستند، اما می توان از آن ها جواز فعالیت اقتصادی و اشتراک میان زن و مرد را نتیجه گرفت؛ مانند آیات ذیل: «وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْما طَرِیا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَی الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(نحل: 14)؛ او کسی است که دریا را مسخّر[شما] ساخت تا از گوشت آن بخورید و زیوری برای پوشیدن از آن استخراج کنید و کشتی ها را می بینی که سینه دریا را می شکافند تا شما[به تجارت بپردازید و] از فضل خدا بهره گیرید؛ شاید شکر نعمت های او را بجا آورید. «رَّبُّکُمُ الَّذِی یزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ کَانَ بِکُمْ رَحِیما» (اسراء: 66)؛ پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در می آورد تا از نعمت او بهره مند شوید. او نسبت به شما مهربان است. «وَ جَعَلْنَا اللَّیلَ وَالنَّهَارَ آیتَینِ فَمَحَوْنَا آیةَ اللَّیلِ وَجَعَلْنَا آیةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»(اسراء: 12)؛ ما شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، سپس نشانه شب را محو کردیم و نشانه روز را روشنی بخش ساختیم تا فضل پروردگارتان را بطلبید(و به تلاش زندگی برخیزید.)«وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(قصص: 73)؛ و از رحمت اوست که برای شما شب و روز را قرار داد تا هم در آن آرامش داشته باشید و هم برای بهره گیری از فضل خدا تلاش کنید و شاید شکر نعمت او را بجا آورید. «فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلاَةُ فَانتَشِرُوا فِی الأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»(جمعه: 10)؛ و هنگامی که نماز پایان گرفت در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بطلبید و خدا را بسیار یاد کنید، شاید رستگار شوید. «لَیسَ عَلَیکُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ»(بقره: 198)؛ گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان طلب کنید. مفسّران«ابتغاء فضل» را در جملاتِ«لتبتغوا من فضله»، «لِتبتَغوا فضلاً مِن رَبّکم» و«وابتغوا من فضله» به تجارت و کسب و تلاش اقتصادی تفسیر کرده اند.(15) از سوی دیگر، آیات یاد شده از جهت مخاطب اطلاق دارند بر این معنا که مخاطب در فعل«تبتغوا» و«ابتغوا» خصوص صنف مردان نیست، بلکه نظیر سایر خطاباتی که در قرآن شریف آمده اند، میان زن و مرد مشترکند، مگر در جایی دلیلی بر اختصاص آن به مردان داشته باشیم. هم چنین از حیث نوع اشتغال نیز آیه در مقام بیان شغل خاصی نبوده است. از این رو، می توان گفت: با توجه به ترغیب و تشویق عمومی، که از سوی خدا برای طلب فضل صادر شده است، هرگونه تلاش اقتصادی، که مشروع و مصداق«تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ» باشد، برای زن و مرد مجاز است. بدین روی، بر اساس این آیه، اصل اوّلی جواز انواع تصرّفات زن در طبیعت و معاملات و تجارات است، مگر آن چه به دلیل قطعی خارج شده است. «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِّزْقِهِ»(ملک: 15)؛ او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزی های خداوند بخورید. این آیه نیز از آیات مطلق است و انسان ها را به تصرف در طبیعت و فعالیت و تلاش اقتصادی امر می کند. تعبیر«کلوا مِن رزقه» در این آیه، به گفته علّامه طباطبایی به معنای انواع طلب و تصرّف در زمین است.(16) پس خوردن در این جا به معنای جویدن و بلعیدن نیست، بلکه نظیر آیه«لا تأکلوا اَموالَکم بَینکم بالباطِل»(بقره: 188) به معنای تصرّف کردن است. بر اساس این تفسیر، آیه شریفه، به انسان ها گوشزد می کند که ما زمین را به گونه ای آفریدیم که شما بتوانید با انواع تصرف در آن زندگی مادی خود را تأمین کنید و سپس به وسیله امر با واژه«کلوا» انسان ها را به انواع کار و تلاش اقتصادی مثل صیادی، کشاورزی، دام داری و انواع تصرفات در زمین برای بهره وری از نعمت های الهی و استفاده از ارزاق آن ترغیب و تشویق کرده است. از سوی دیگر، امر به«کلوا» اختصاص به صنف خاصی ندارد؛ استفاده از نعمت های الهی و تصرف در زمین و بهره گرفتن از آب ها و درختان و جنگل ها و حیوانات برای همه انسان هاست. نه در این آیه و نه در آیات دیگر و نه در روایات، دلیلی بر تخصیص آیه به مردان نیست. بلی، لفظ«کلوا» جمع مذکر است، ولی پیش از این گفته شد که روش قرآن چنین است که معمولاً احکام مشترک مرد و زن را با خطاب مذکر بیان می کند.

گروه چهارم: اشتغالات خاص

گروه دیگر آیاتی است که می توان از آن ها جواز اشتغال زنان به برخی از حرفه های خاص را اصطیاد کرد. تأکید بر این نکته ضروری است که آیاتی که از آن ها یاد خواهد شد، در مقام بیان حرفه یا شغلی برای انسان ها نیست، بلکه در این دسته از آیات، انجام برخی از کارها مجاز اعلام شده است؛ کارهایی که اشتغال به آن ها در میان مردم عصر نزول رایج بوده و هم اکنون هم انسان هایی به آن کارها اشتغال دارند. با توجه به مجوّزی که قرآن برای انجام آن کارها به انسان ها داده و این اجازه را به گروه یا صنف ویژه ای اختصاص نداده است، می توان جواز اشتغال زنان به آن کار را از دیدگاه قران استفاده کرد. این کارها عبارتند از:

1. صیادی: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ»(مائده: 2) در آغاز سوره مائده، خداوند صید چهارپایان و خوردن گوشت آن ها را حلال کرده و فرموده است: «أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَةُ الاَنْعَامِ.» سپس در آیه بعد، با جمله«غَیرَ مُحِلِّی الصَّیدِ وَ أَنتُمْ حُرُمٌ»، کسانی را که مشغول مناسک حج و در حال احرام هستند از شکار حیوانات منع کرده است. هم چنین در آیات«لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ»(مائده: 95) و«حُرِّمَ عَلَیکُمْ صَیدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُما»(مائده: 96) ممنوعیت شکار در حال احرام را بیان کرده است. از خطاب آیات استفاده می شود که این حکم، میان زن و مرد مشترک است. از این رو، شکار کردن برای زنان و مردانِ محرم، حرام است. در آیه دوم خطاب به همان کسانی که شکار برایشان حرام بود، فرموده است: «وَ إِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ»؛ پس از خروج از احرام شکار کنید. امر در این آیه، به قرینه این که پس از دستور منع از شکار صادر شده است، فقط بر جواز این عمل دلالت دارد، نه بر بیش از آن و چون ممنوعان از این عمل زن و مرد بودند، پس این جواز نیز شامل هر دو دسته می شود. ممنوعیت شکار برای زائران در خصوص حالت احرام و جواز این عمل پس از آن، نشانه آن است که شکار و صید حیوانات فی نفسه مبغوض و مورد نهی نیست. اگر صید حیوانات ذاتا کار غیر مشروعی بود، از سوی قرآن برای این عمل در هیچ شرایطی مجوّز صادر نمی شد. از سوی دیگر، توجه قرآن به مسأله صید و تحریم آن برای زائران در حال احرام در آیات متعددی از این سوره(17) نشانه اهمیت این موضوع است و می فهماند که این کار مورد ابتلای جمع کثیری از حاجیان بوده است؛ شکار حیوانات، گوشت مورد نیاز آنان را تأمین می کرده و نوعی فعالیت و تلاش اقتصادی و تولید بوده است، نه یک کار تفریحی. بعید است به قرآنی که با شیوه ایجاز، تنها به تبیین مسائل ضروری و مورد نیاز انسان ها می پردازد چنین نسبتی داده و گفته شود در تمام آن آیات، به مسأله ای که برای تعداد انگشت شماری، به عنوان سرگرمی مطرح بوده توجه کرده و حرمت آن را در آیات متعدد تکرار کرده است. بنابراین، آن چه به طور یقین از آیه به دست می آید این است که شکار کردن پس از خروج از احرام جایز است. اکنون می پرسیم: برای چه کسی؟ جواب آن است که آیه اطلاق دارد. پس حکمی که در آن آمده است برای همه است؛ زن باشد یا مرد. چگونه شکاری جایز است: شکار تفریحی یا شکاری که شغل و راه درآمد باشد؟ باز هم آیه اطلاق دارد. بنابراین، می توان گفت: شکار کردن کاری است که هر یک از زن مرد می تواند انجام دهند. قرآن نه تنها از این کار منعی نکرده، بلکه جواز آن را نیز به صراحت اعلام کرده و در این خصوص میان دو صنف زن و مرد تفاوتی قایل نشده است.

2و3. ماهی گیری و غوّاصی: «وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُواْ مِنْهُ لَحْما طَرِیا وَ تَسْتَخْرِجُواْ مِنْهُ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا»(نحل: 14)؛ او کسی است که دریا را مسخّر ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و زیوری برای پوشیدن از آن استخراج کنید. در این آیه، خداوند متعال با برشمردن برخی نعمت ها به دو نوع اشتغال اشاره کرده است: نخست ماهیگیری؛ زیرا مقصود از خوردن گوشت تازه از دریا، گوشت ماهی است که متوقف بر صید آن است. بنابراین، تقدیر آیه چنین است: «... لتصطادوا و تأکلوا.» دوم غوّاصی و استخراج زیور آلاتی مانند لؤلؤ و مرجان از دریا. خطاب در این آیه نیز ناظر به گروه خاصی نیست. هر کسی، چه زن و چه مرد، می تواند از دریا ماهی صید کند. نه در آیات و نه در روایات، کار شیلات به صنف مردان اختصاص داده نشده است. هم چنین دلیلی بر اختصاص غوّاصی و پیدا کردن لؤلؤ و مرجان به مردان نداریم. از این رو، این عمل نیز به عنوان یک فعالیت اقتصادی به مردان اختصاص ندارد.

4. دایگی: «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن»(طلاق: 6) در این آیه، به مردانی که زن خود را طلاق داده اند و کودک شیرخوار دارند و مادر کودک حاضر است به آن شیر دهد، امر کرده که اگر زنان به فرزندان شما شیر دادند، مزد آنان را بدهید. سپس در دنباله آیه می فرماید: «... وَإِن تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَی»؛ و اگر به توافق نرسیدید، زن دیگری شیر دادن او را به عهده می گیرد. مفسّران در معنای آیه گفته اند: اگر زن و مرد در شیر دادن به کودک با هم به توافق نرسیدند، به این صورت که یا زن حاضر نیست به کودک شیر بدهد و یا اجرتی بیش از معمول می خواهد، در این صورت، بر پدر کودک لازم است برای تغذیه کودک، دایه بگیرد تا طفل آسیب نبیند.(18) دایگی و شیر دادن به کودکانی که مادران شان شیر نداشتند یا از دنیا رفته بودند در زمان های گذشته، میان زنان معمول بوده؛ چنان که حلیمه سعدیه و چند تن از زنان دیگر، برای همین کار به مکّه آمدند.(19) دایه ها در برابر خدمتی که ارائه می کردند و به کودک شیر می دادند مزد دریافت می کردند. قرآن نه تنها از این کار نهی نکرده و مزدی را که در مقابل این عمل گرفته می شود اکل مال به باطل ندانسته، بلکه خود به پدران بچه ها امر کرده است: در صورتی که برای شیر دادن با مادر کودک به توافق نرسیدید، دایه بگیرید. بنابراین، دایگی نیز می تواند به عنوان یکی از اشتغالاتی باشد که ویژه زنان است و قرآن به آن اشاره کرده است.

5. دام داری: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْینَ وَجَدَ عَلَیهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ یسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَینِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّی یصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَیخٌ کَبِیر» (قصص: 23)؛ و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آن جا دید که چهارپایان خود را سیراب می کنند و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند. به آن دو گفت: کار شما چیست؟ گفتند: ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپانان همگی خارج شوند و پدر ما پیرمرد کهن سالی است. از این آیه، چند نکته استفاده می شود: نخست این كه از تعبیر«لا نَسقی»، که فعل مضارع است و بر استمرار دلالت دارد، فهمیده می شود آب دادن به گوسفندان کار روزمره و همیشگی آنان بوده است. جمله«و ابونا شیخ کبیر» نیز مؤید همین مطلب است؛ زیرا کنایه از آن است که فرد دیگری را برای این انجام این کار نداریم. بنابراین، کار سیراب کردن گوسفندان را خود انجام می دهیم. دوم این که گرچه در آیه سخنی از چوپانی دختران حضرت شعیب(ع) نیست، اما از این که گفتند: «لاَ نَسْقِی حَتَّی یصْدِرَ الرِّعَاء وَ أَبُونَا شَیخٌ کَبِیر»، می توان به دست آورد که همه کارهای گوسفندان، که یکی از آن ها آب دادن بوده و یکی هم به چرا بردن بوده، به عهده دختران بوده است؛ زیرا اگر دختران شعیب می گویند پدر ما پیر سال خورده است، کنایه است از این كه کسی را برای آب دادن نداریم. پس حتما کسی را برای چرانیدن و علوفه دادن هم نداشته اند. از این رو، بعید است بگوییم کار دختران فقط آب دادن بوده است. این كه حضرت شعیب(ع)، به حضرت موسی(ع) گفت: می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم، به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر تا ده سال افزایش دهی محبتی از ناحیه توست(20)... برخی از مفسّران گفته اند: او را برای چوپانی اجیر کرد. (21) این امر نیز شاهدی است بر این كه پیش از موسی، کار چوپانی گوسفندان را دختران انجام می دادند. البته ممکن است گفته شود عمل دختران شعیب(ع) نمی تواند مستند جواز این گونه کارها برای زنان باشد؛ زیرا دختران حضرت شعیب(ع) از باب ضرورت و نبود فرد دیگری دست به این عمل می زدند. بنابراین، وقتی حضرت موسی (ع) از آنان می پرسد: برای چه این جا ایستاده اید، آنان مقصود خود را گفتند و با این جمله که«پدر ما پیر سال خورده است»، عذر خود را نسبت به انجام این کار ذکر کردند و آن را به عنوان یک ضرورت برای خود بیان نمودند. بنابراین، کار کردن دختران حضرت شعیب(ع) در بیرون از خانه به سبب شرایط ویژه خانه آنان بود.

شواهد روایی بر جواز فعالیت های اقتصادی زنان

زنان فراوانی در صدر اسلام در زمان پیامبر گرامی و ائمّه اطهار(ع) به فعالیت های اقتصادی اشتغال داشتند(22) و ائمّه اطهار(ع) نه تنها آنان را از کار و تلاش نهی نمی کردند، بلکه در برخی موارد، لحن سخن یا طرز برخورد پیامبر(ص) یا امام با زنان شاغل به گونه ای بود که تشویق به ادامه کار نیز از آن استفاده می شود. این کارها عبارتند از:

1. بافندگی:

ام حسن نخیعه می گوید: حضرت علی(ع) در راه به من برخورد کرد و فرمود: ام حسن، به چه کاری مشغولی؟ گفتم: بافندگی می کنم. امام به من فرمود: بدان که حلال ترین کسب است.(23) بنابراین نقل، امام با دیدن ام حسن در ابتدا، از شغل او سؤال کرد که حاکی از مشروعیت اشتغال برای زنان است، و دیگر آن که وقتی ام حسن در جواب امام عرض کرد: به بافندگی اشتغال دارم و از این راه ارتزاق می کنم، امام نه تنها او را از این حرفه منع نکرد، بلکه با این جمله که«حلال ترین کسب است»، او را بر این ادامه اشتغال به این حرفه تشویق کرد. بنابراین، اشتغال زنان به حرفه هایی که از نظر اسلام حلال شمرده شده، مجاز بلکه مطلوب است.

2. نوحه خوانی:

حنان بن سدیر گوید: در محله ما زنی بود که کنیزی نوحه خوان داشت. این زن از طریق نوحه خوانی کنیزش، زندگی خود را اداره می کرد. وی نزد پدرم آمد و گفت: تو می دانی که زندگی من از جانب خدا و به وسیله نوحه خوانی این جاریه تأمین می شود. دوست دارم از امام صادق(ع) بپرسی که اگر این کار حلال است، ادامه بدهم، و گر نه کنیز را بفروشم و از بهای آن زندگی کنم تا خدا فرجی برساند. پدرم گفت: پرسش این مسأله از امام برای من سخت است. او اضافه می کند: وقتی خدمت امام رسیدیم، خودم از امام درباره مسأله آن زن پرسش کردم. امام فرمود: آیا برای اجرت شرط می کند یا نه؟ گفتم: به خدا قسم، نمی دانم شرط می کند یا نه. حضرت فرمود: به آن زن بگو: شرط نکن و هر چه دادند قبول کن.(24) در این روایت نیز نوحه خوانی زن مورد تأیید امام قرار گرفته است. اگر اشتغال زن به نوحه خوانی غیر مجاز بود، آن حضرت وی را از این کار نهی می فرمود. لازم به ذکر استاین كه امام در جواب پرسش کننده گفتند: برای کارش اجرتی تعیین نکند و هر چه دادند قبول کند، دلیل بر حرمت این کار و تحصیل درآمد از این طریق نیست؛ زیرا اگر چنین بود، امام مستقیما او را از ادامه آن کار برحذر می داشت. اگر به صورت استلزام نهی ای از کلمات امام فهمیده شود، مربوط به تعیین اجرت است به اصل عمل. عدم تعیین مزد نیز به احتمال قوی به سبب ویژگی کار است، نه خصوصیت نوحه خوان و جنسیت وی که زن است یا مرد.

3. آرایشگری:

ابن ابی عمیر با واسطه، از امام صادق(ع) نقل می کند: یکی از زنانی که به آرایشگری بانوان اشتغال داشت، بر پیامبر گرامی(ص) وارد شد. پیامبر اکرم(ص) به وی فرمود: آیا شغلت را رها کرده ای یا بر آن باقی هستی؟ زن گفت: ای رسول گرامی، بر شغلم باقی هستم و ادامه می دهم، مگر آن که مرا از آن نهی کنی تا کنار بگذارم. حضرت نه تنها او را از آن کار منع نکرد، بلکه اجازه فرمود به کارش ادامه دهد و او را به برخی از آداب این کار نیز راهنمایی فرمود.(25)

4. عطر فروشی:

حسین بن زید هاشمی از امام صادق(ع) روایت کرده است که زنی به نام زینب عطاره نزد زنان پیامبر اکرم(ص) آمد. پیامبر(ص) وارد خانه شد و او را نزد همسرانش دید. به وی فرمود: منزل ما را خوشبو کردی. زینب عرض کرد: منزل به بوی شما معطّرتر است. پس از این سخنان، پیامبر(ص) برخی از آداب و احکام خرید و فروش را برای وی بیان فرمودند.(26) چنان که از این روایت استفاده می شود، نه تنها پیامبر اکرم(ص) با اشتغال زینب به عطر فروشی مخالفتی نکرد، بلکه با حسن رفتار خود با وی و با بیان برخی از آداب معامله(27) او را نسبت به ادامه آن کار تشویق کرد. از آیات و شواهد روایی یاد شده می توان استفاده کرد که اسلام نسبت به اشتغال زنان دید منفی ندارد و کار و تلاش اقتصادی را در خانه یا در بیرون از خانه برای زن ممنوع نکرده است. اگر آیه شریفه«لاَ تأکلوا اموالکُم بینکُم بِالباطلِ» از برخی از معاملات نهی کرده و آن را باطل دانسته، برای همه است و تفاوتی میان زن و مرد نیست. جنسیت در هیچ یک از انواع معاملات و تجارات، دخالت ندارد. این گونه نیست که زن به دلیل جنسیت، از برخی از معاملات ممنوع، و مرد مجاز باشد. به همین سبب می بینیم در کتاب های فقهی، زنان از تجارت یا قرادادی استثنا نشده یا از اختیار شغل خاصی منع نگردیده اند. بلی، کار هایی هم چون قضاوت، ولایت و رهبری و امامتِ جماعت(28) برای زن ممنوع است، اما این ها تخصصا از موضوع بحث خارج هستند؛ زیرا در فرهنگ اسلامی، به هیچ یک از این امور به عنوان شغل نگاه نمی شود تا گفته شود در اسلام برخی از شغل ها ویژه مردان است و زنان را در آن راهی نیست. تذکر این نکته نیز ضروری است که آن چه به عنوان دیدگاه قرآن، در ارتباط با اشتغال زنان بیان شد مربوط به نفس کار و تلاش اقتصادی و بیان جواز این عمل برای زنان است. اما این كه زنان برای حضور در محل کار چه شرایطی را باید رعایت کنند، چه شغلی برای زن شایسته تر است، کدام کار با حالت روحی و جسمی زن متناسب است، حق تقدّم با کارِ خانه است یا بیرون، در صورت تزاحم میان رسیدگی به فرزندان و همسر و اشتغال به کار بیرونی، ترجیح با کدام است، این پرسش ها و ده ها پرسش دیگر، که بیان آن ها در این مختصر نمی گنجد، باید در جای خود به طور جداگانه بحث شود. اما اجمالاً تذکر داده می شود، که بر اساس آموزه های دینی، خانواده در اسلام اصلی بنیادین بوده و حفظ و حراست از آن لازم است. زن رکن خانواده و مظهر خالقیت خدا و وظیفه تولید نسل و پرورش و تربیت آن را بر عهده دارد. حق اشتغال زن، نباید سبب از هم پاشیدن خانواده یا کنار گذاشتن وظیفه پرورش نسل سالم شود. بنابراین، در مواقع تزاحم بین کار و ازدواج، یا کار و رسیدگی به وظایف همسری و پرورش کودک، و عدم امکان جمع بین آن ها، خانواده مهم تر است و بر اساس اصل تقدیم اهم بر مهم، در امور متزاحم باید اشتغال زن فدای حفظ خانواده شود.

پی نوشت ها:
1- منوچهر فرهنگ، فرهنگ بزرگ اقتصادی، تهران، البرز، 1371.

شنبه 14/5/1391 - 17:21
قرآن

از جمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزه های دینی به خصوص قرآن کریم، مورد عنایت و توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده، احسان و نیکوکاری است. احسان و نیکوکاری کارکردهای زیادی در عرصه های فردی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و... دارد. مؤمنان واقعی و انسان های صاحب خرد و اندیشه در هر عصر و نسلی، سعی و تلاش نموده اند خود را به صفت و ویژگی احسان و نیکوکاری، آراسته سازند. و این توصیه و سفارش سعدی است که می گوید:

ره نیک مردان آزاده گیر
چو ایستاده ای دست افتاده گیر

مفهوم احسان و نیکوکاری

احسان برگرفته از حسن است که در دو معنای نعمت بخشیدن به دیگری، و احسان در کار و عمل، کاربرد دارد. کسی که علم نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد، از جمله نیکوکاران به حساب می آید و بر این اساس است۱ سخن امیرمؤمنان(ع) که می فرماید: مردم به آن چه از کارهای شایسته و نیک می آموزند یا به آن عمل می کنند، نسبت داده می شوند۲.» واژه احسان به معنای انجام دادن کار نیک، به طور عمده در آیاتی به کار رفته است که پس از بیان اموری، از عاملان آن را به عنوان محسن مورد ستایش قرارداده است؛ چنان که در سوره بقره می خوانیم: «و اذقلنا ادخلوا هذه القریه فکلوا منها حیث شئتم رغداً و ادخلوا الباب سجدا و قولوا حطه نغفر لکم خطیکم و سنزید المحسنین؛۳ و[به خاطر بیاورید] زمانی را که گفتیم: «در این شهر[بیت المقدس] وارد شوید! و از نعمت های فراوان آن، هر چه می خواهید بخورید و از در[معبد بیت المقدس] با خضوع و خشوع وارد گردید و بگویید: خداوندا! گناهان ما را بریز! تا خطاهای شما را ببخشیم و به نیکوکاران پاداش بیشتری خواهیم داد.» و در جای دیگر می فرماید: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین۴؛ آنان که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند. و خدا نیکوکاران را دوست دارد.» خداوند در این آیات، ضمن بیان مصادیق کارهای نیک، بندگان خود را به انجام آن، ترغیب و تشویق می نماید.

مصادیق نیکوکاری

آن چه از آیات قرآن کریم استفاده می شود، این است که احسان و نیکوکاری، مصادیق فراوانی دارد، به عنوان نمونه: ایمان به خدا، به پیامبر(ص)، قرآن کریم و معاد، تقوا و تحمل سختی ها و مشکلات، عفو و گذشت، محبت و دوستی اهل بیت(ع)، خیرخواهی و اصلاح، اجتناب از فساد، فحشا و گناهان کبیره، استغفار در سحرگاهان، پرداخت زکات، پرداخت کالا و هدیه مناسب برای زن مطلقه، انفاق و بخشش در راه خدا، تأمین نیازمندان و محرومان، رفتار شایسته با پدر و مادر و... از مصادیق احسان و نیکوکاری است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است۵.

آثار نیکوکاری

احسان و نیکوکاری و کمک به انسان های ضعیف و ناتوان، آثار و پیامدهای ارزنده و مثبتی را در دنیا و آخرت به دنبال دارد که به طور خلاصه به چند مورد آن اشاره می شود:

۱) دوستی و صمیمیت: احسان و نیکوکاری باعث ایجاد دوستی و صمیمت بین افراد جامعه می شود. هرگاه انسان های نیکوکار با ایثار و فداکاری خود به یاری انسان های مظلوم و مستضعف شتافته و با کمک های مادی و عاطفی خود، زندگی آنان را تا حدودی سر و سامان داده، از حالت بحرانی نجات دهند، آنان نیز نه تنها احسان و نیکوکاری افراد خیر را فراموش نمی کنند؛ بلکه در ادامه زندگی، سعی خواهند نمود تا به نوعی جبران نموده و احسان و نیکوکاری دیگران را به بهترین شکل، پاسخ دهند. خدای سبحان درباره روش های تأثیرگذار در امر تبلیغ می فرماید: «ولا تستوی الحسنه ولاالسیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم۶؛ هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن! ناگاه[خواهی دید] همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.» اگر برخورد نیک و شایسته در امر تبلیغ دین، در برابر دشمنان و مخالفان، دوستی و صمیمت را به دنبال دارد، احسان و نیکوکاری در امور مادی و عاطفی به طور قطع، دوستی و صمیمیت بیشتر و عمیق تری را به همراه خواهد داشت و این یک امر بدیهی و واقعیت انکارناپذیر است که در زندگی روزمره مشاهده می شود.

۲) خیر و سعادت دنیوی: از جمله آثار ارزشمند احسان و نیکوکاری، اجر و پاداشی است که در دنیا، نصیب انسان های خیر می شود. در واقع خدای سبحان به نوعی اعمال و رفتار خوب و شایسته نیکوکاران را در همین دنیا، مورد لطف و عنایت قرار داده و جبران می نماید به قول معروف:

تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

خدای سبحان در مورد اجر و پاداش دنیوی احسان و نیکوکاری می فرماید: «فئاتهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخره و الله یحب المحسنین۷؛ خداوند پاداش این جهان، و پاداش نیک آن جهان را به آن ها داد و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.» در آیه دیگری می فرماید: «وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا للذین احسنوا فی هذه الدنیا حسنه و لدار الاخره خیر و لنعم دارالمتقین۸؛ و هنگامی که به پرهیزگاران گفته می شد: پروردگار شما چه نازل کرده است؟ می گفتند: خیر[وسعادت] برای کسانی که نیکی کردند در این دنیا نیکی است و سرای آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سرای پرهیزکاران.» در کلامی که از حضرت موسی بن جعفر(ع) نقل شده است، می خوانیم: «در بنی اسرائیل مرد صالحی بود که زن نیکوکاری داشت. آن مرد شبی خواب دید که شخصی به او می گوید: خداوند فلان مقدار عمر برای تو مقدر کرده است که نصف آن در رفاه و آسایش هستی و نصف دیگر در مضیقه و تنگدستی، هر کدام از دو نصف را می خواهی، اول انتخاب کن! مرد جواب داد: من زن خوبی دارم که شریک زندگی ام است، با او مشورت می کنم. بار دیگر نزد من بیا تا به تو خبر دهم کدام نصف را اول اختیار کرده ام. صبح جریان خوابش را با همسرش در میان گذاشت و از او مشورت خواست. همسرش در جواب گفت: اول نصف رفاه و آسایش را برگزین، شاید خداوند بر ما رحم کند و در نصف دیگر نیز نعمتش را از ما قطع نکند. شب دوم فرا رسید بار دیگر آن شخص به خوابش آمد، آن مرد در جواب گفت: من نصف اول عمر در رفاه و آسایش را انتخاب کردم.بعد از آن رویا، دنیا از هر طرف به او رو آورد. چون نعمت های الهی، نزد او فراوان و آشکار شد، همسرش به او گفت: خویشان و همسایگان خود را و هم چنین افراد محتاج را کمک کن! آن مرد به توصیه همسرش عمل نمود. نصف تعیین شده از عمر او در کمال رفاه و آسایش گذشت سپس از نصف هم گذشت و هم چنان وضع مالی او خوب بود. برای سومین بار، همان شخص در عالم رویا نزد او آمده گفت: نیکی و احسان تو باعث شد خداوند به تو پاداش مرحمت فرماید و تا آخر عمر در نعمت و رفاه به سر خواهی برد.»۹

۳) تعدیل اقتصادی: بخش قابل ملاحظه ای از جرم و جنایت، ناشی از فقر و تنگدستی است؛ چرا که فقر و تنگ دستی، به دین و ایمان انسان لطمه می زند، عقل را از کار انداخته، قوت و قدرت تشخیص درست را از او می گیرد و باعث کدورت و دشمنی می شود. امام علی(ع) خطاب به فرزندش می فرماید: «ای فرزندم! من از تهی دستی بر تو هراسانم. از فقر به خدا پناه ببر؛ چرا که فقر، دین انسان را ناقص و عقل را سرگردان می کند و عامل دشمنی است.»(۱۰) احسان و نیکوکاری، اگر به صورت یک فرهنگ، جلوه نموده و در بین اقشار مختلف جامعه، توسعه و گسترش پیدا کند، به طور قطع، بخش عمده ای از مشکلات جامعه را که زایده فقر و محرومیت است، از بین برده و ریشه کن می سازد. آن چه از آموزه های دینی استفاده می شود، این است که بین احسان و نیکوکاری و نجات جامعه از فقر و فلاکت، رابطه تنگاتنگی وجود دارد؛ لذا در قرآن کریم می خوانیم: «و انفقوا فی سبیل الله و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه و احسنوا ان الله یحب المحسنین ۱۱؛ و در راه خدا، انفاق کنید و[با ترک انفاق] خود را به دست خود، به هلاکت نیندازید و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.»(۱۲) انفاق به طور کلی سبب نجات از مفاسد کشنده اجتماعی می شود. اگر انفاق به فراموشی سپرده شود و ثروت ها در دست گروهی معدود جمع گردد و در برابر آنان، اکثریتی محروم و بینوا وجود داشته باشد، دیری نخواهد گذشت که انفجار عظیمی در جامعه به وجود آمده، اموال و دارایی ثروتمندان نیز در آتش آن خواهد سوخت. بنابراین، انفاق، قبل از آن که به حال محرومان، مفید باشد، به نفع ثروتمندان خواهد بود؛ زیرا تعدیل ثروت حافظ ثروت است. ۱۳
پیامبر اکرم(ص) در جمله کوتاهی به این حقیقت اشاره نموده، می فرماید: اموال خویش را با دادن زکات حفظ کنید.»(۱۴) و به تعبیر بعضی از مفسران، خودداری از انفاق فی سبیل الله، هم سبب مرگ روح انسانی به خاطر بخل خواهد شد و هم باعث مرگ جامعه به خاطر عجز و ناتوانی، مخصوصا در نظامی همچون نظام اسلام که بر نیکوکاری بنا شده است. ۱۵

۴) آمرزش گناهان: همه انسان ها به جز انبیا و اولیای الهی در زندگی خود دچار خطا و لغزش شده، گناهان کوچک و بزرگی را مرتکب می شوند. از جمله ابزاری که باعث می شود انسان آثار گناه و خطاهایش از بین برود و حتی آن را تبدیل به حسنات نماید، احسان و نیکوکاری در حق بندگان خدا و خدمت به مخلوقات الهی است. خدای سبحان در سوره هود می فرماید: «و اقم الصلوه طرفی النهار و زلفا من الیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکری للذکرین۱۶؛ در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات [و آثار آن ها را] از بین می برد. این تذکری است برای کسانی که اهل ذکر هستند.» در جای دیگری می فرماید: «لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین، لیکفر الله عنهم اسوا الذی عملوا و یجزیهم اجرهم باحسن الذی کانوا یعملون » ۱۷؛ آن چه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنان موجود است و این است جزای نیکوکاران تا خداوند بدترین اعمالی را که انجام داده اند، ]در سایه ایمان و صداقت آن ها[بیامرزد و آن ها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند، پاداش دهد.»

۵) آرامش روحی: یکی دیگر از آثار ارزشمند احسان و نیکوکاری، آرامش روحی است. این کلام الهی است که می فرماید: «الذین ینفقون امولهم بالیل و النهار سرا و علانیه فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم ولا هم یحزنون ۱۸؛ آنها که اموال خود را شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آن هاست و نه غمگین می شوند.» در آیه دیگر می خوانیم: «من جاء بالحسنه فله خیر منها و هم من فزع یومئذ ءامنون۱۹؛ کسانی که کار نیکی انجام دهند، پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان اند.» از آیات یاد شده به خوبی می توان نتیجه گرفت که احسان و نیکوکاری از جمله اعمالی است که آرامش روحی و روانی در دنیا و امنیت کامل در آخرت را به دنبال دارد. چه سعادتی بالاتر از آن است که انسان در دنیا اضطراب و دلهره را از خود دور سازد و از وحشت جانکاه قیامت نیز در امان باشد.

۶) محبوبیت نزد خداوند: احسان و نیکوکاری، باعث محبوبیت انسان نزد خدای سبحان می شود. جدای از تعابیر دیگری که درباره انسان های نیکوکار در قرآن کریم وارد شده، جمله زیبای«الله یحب المحسنین» پنج بار در آیات قرآن کریم، تکرار شده است۲۰ که بیانگر جایگاه و ارزش احسان و نیکوکاری در پیشگاه خداوند می باشد. موارد یاد شده، بخشی از آثار احسان و نیکوکاری است که در آیات قرآن کریم به آن اشاره شده است.

چگونگی احسان

پس از تبیین جایگاه و اهمیت احسان و نیکوکاری در آموزه های دینی و ذکر تعدادی از آثار آن، این سوال مطرح می گردد که انسان با چه هدف و نیتی به سمت کارهای خیر، حرکت کند تا از آثار آن، حظ و بهره کافی داشته باشد؟ آنچه از آموزه های دینی استفاده می شود، این است که برای بهره مندی از آثار ارزشمند احسان و نیکوکاری، رعایت چند نکته لازم و ضروری است:

۱) رضای خداوند: اولین اصلی که در باب احسان و نیکوکاری باید رعایت شود، توجه به رضای خداوند است. جلب رضایت خداوند در هر کاری، فرع بر چند مساله ا ز جمله ایمان و اعتقاد به خدا، پیامبر(ص) و ائمه(ع) و رعایت احکام و قوانین الهی است. اگر انسان از لحاظ اعتقادی مشکل داشته باشد و یا در حوزه عمل و رعایت احکام و قوانین الهی و دینی مثل نماز، روزه و... کوتاهی نموده، راه گناه و معصیت را در پیش گیرد، و یا از راه های نامشروع و غیر قانونی سود و سرمایه جمع آوری نماید و درآمد داشته باشد، احسان و نیکوکاری چنین انسان هایی مورد قبول و پذیرش حق تعالی قرار نخواهد گرفت. خداوند با صراحت اعلام می دارد:«قل انفقوا طوعاً اوکرهاً لن یتقبل منکم انکم کنتم قوماً فاسقین، و ما منعهم ان تقبل منهم نفقاتهم الا انهم کفروا بالله و برسوله و لا یاتون الصلاه الا و هم کسالی و لا ینفقون الا و هم کارهون ۲۱؛ بگو: چه با رغبت و چه با بی میلی انفاق کنید، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد؛ چرا که شما گروهی فاسق هستید. و هیچ چیز مانع پذیرش انفاق های آنان نشد، جز این که به خدا و پیامبرش کفر ورزیدند و جز با ] حال[ کسالت نماز به جا نمی آورند و جز با کراهت انفاق نمی کنند.» اگر انسان توجه به رضای خداوند نداشته و از راه های غیر قانونی وارد شده و اقدام به احسان و انفاق نماید، جز زحمت، چیزی دیگری نصیب او نخواهد شد. امام صادق(ع) می فرماید: «اگر مردم از راهی که خداوند به آنان فرمان داده است، کسب درآمد کنند و آن ها را در راهی که خداوند از آن بازشان داشته است، انفاق کنند، آن را از ایشان نمی پذیرد و اگر از راهی که آن ها را از آن نهی کرده است، درآمد به دست آورند و آن درآمد را در راهی که خداوند بدان فرمانشان داده است به مصرف رسانند باز هم از آنان نمی پذیرد، مگر این که از راه درست[و حلال] به دست آورند و در راه درست[و حلال] انفاق کنند.»۲۲

۲) پاکیزگی در احسان: دومین اصلی که در باب احسان و نیکوکاری باید رعایت شود، این است که اشیا و اموال را که پاکیزه و دوست داشتنی است، انسان در راه خدا انفاق کند. این مطلب را خداوند در سوره آل عمران می فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم۲۳: هرگز به[حقیقت] نیکوکاری نمی رسید مگر این که از آن چه دوست می دارید، [در راه خدا] انفاق کنید و آن چه انفاق می کنید، خداوند از آن باخبر است.» امام صادق(ع) در پاسخ سوالی از آیه و برای انفاق به سراغ قسمت هایی که ناپاک است، نروید!»۲۴ می فرماید: «مردم زمانی که اسلام آوردند، درآمدهایی از ربا و اموال حرام دراختیار داشتند و افراد به سراغ این درآمدها در بین دارایی های خود می رفتند و آن ها را صدقه می دادند، اما خداوند آنان را از این کار نهی فرمود. صدقه دادن جز از درآمد پاک و حلال درست نیست.» ۲۵ در تفسیر مجمع البیان از علی(ع) نقل شده که حضرت فرمود: «این آیه درباره کسانی نازل گردید که به هنگام انفاق خرماهای خشک و کم گوشت و نامرغوب را با خرمای خوب مخلوط می کردند و بعد انفاق می نمودند. به آن ها دستور داده شد که از این کار بپرهیزند.» ۲۶ این دو شان نزول هیچگونه منافاتی با هم ندارند و ممکن است آیه در مورد هر دو دسته نازل شده باشد که یکی ناظر به پاکی معنوی و دیگری ناظر به مرغوبیت مادی و ظاهری است. ۲۷ از آنجا که بعضی از مردم عادت دارند همیشه از اموال بی ارزش و آن چه تقریباً از مصرف افتاده و قابل استفاده خودشان نیست، احسان کنند و این گونه احسان علاوه بر این که سود چندانی به حال نیازمندان ندارد، یک نوع اهانت و تحقیر نسبت به آن ها است و موجب تربیت معنوی و پرورش روح انسانی نیز نمی باشد، این جمله صریحا مردم را از این کار نهی می کند و آن را با دلیل لطیفی همراه می سازد و آن این که شما خودتان حاضر نیستید این گونه اموال را بپذیرید، مگر از روی کراهت و ناچاری؛ پس چرا درباره برادران مسلمان و از آن بالاتر خدایی که در راه او انفاق می کنید و همه چیز شما از او است، راضی به این کار می شوید. در حقیقت، آیه به این نکته لطیف اشاره می کند که انفاق در راه خدا، یک طرفش مومنان نیازمندند و طرف دیگرش خدا است و با این حال اگر اموال پست و بی ارزش انتخاب شود، از یک سو تحقیری است نسبت به نیازمندان که ممکن است علی رغم تهیدستی مقام بلندی از نظر ایمان و انسانیت داشته باشند و روح شان آزرده شود و از سوی دیگر بی ادبی نسبت به مقام پروردگار است. ۲۸

۳) احسان بدون منت: سومین اصلی که در باب احسان و نیکوکاری باید درنظر گرفته شود، دوری از منت گذاری و پرهیز از آزار و اذیت است. احسان و نیکوکاری اگر با آزار و اذیت و منت گذاری همراه باشد، هیچ سودی به حال انسان نخواهد داشت. خدای سبحان مومنان را مورد خطاب قرار داده، می فرماید: «یایها الذین ءامنوا لا تبطلوا صدقتکم بالمن و الاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس و لا یومن بالله و الیوم الاخر فمثله کمثل صفوان علیه تراب فاصابه وابل فترکه صلداً لا یقدرون علی شیء مما کسبوا و الله لایهدی القوم الکفرین ۲۹؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی آورد. [کار او] هم چون قطعه سنگی است که بر آن، قشر نازکی از خاک باشد و بذرهایی در آن افشانده شود و رگبار باران به آن برسد [و همه خاک ها و بذرها را بشوید] و آن را صاف [وخالی از خاک و بذر] رها کند. آن ها از کاری که انجام داده اند، چیزی به دست نمی آورند و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی کند.» از امام صادق(ع) روایت شده است که«هر کس به مومنی احسان کند، پس از آن او را با سخن ناهنجار خود برنجاند و یا بر او منت گذارد، صدقه خود را باطل کرده است.» ۳۰ در حدیث دیگری آمده است: «رسول خدا(ص) از براء بن عازب پرسید که ای براء! وضع مالی مادرت چگونه است؟ براء مردی دست و دل باز بود و زن و فرزندش را ازنظر مالی خوب تأمین می کرد. رسول خدا(ص) می خواست بداند رفتار او با مادرش چگونه است؟ براء عرضه داشت: وضع بسیار خوبی دارد. رسول خدا(ص) فرمود: خرج کردن برای اهل و اولاد و خادم، صدقه است، باید متوجه باشی که با منت نهادن و اذیت کردن آنان، اجر این صدقه را باطل نکنی.»(۳۱) از مجموع مطالبی که بیان شد، اهمیت و جایگاه احسان و نیکوکاری و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی و دنیا و آخرت انسان ها روشن می شود؛ چرا که احسان و نیکوکاری باعث تعدیل ثروت در جامعه شده و نظام طبقاتی را از بین می برد، دوستی و صمیمیت را بین افراد جامعه، ایجاد نموده و آمرزش گناهان انسان را سبب شده و در نتیجه سعادت و عاقبت به خیری انسان های نیکوکار در دنیا و آخرت را تضمین می نماید و باعث محبوبیت او در پیشگاه خداوند می شود. آثار یاد شده در صورتی نصیب انسان خواهد شد که رسیدگی و کمک به انسان های نیازمند برای رضای خداوند باشد و از ریا و خودنمایی و آزار و اذیت و منت گذاری جداً پرهیز شود.

پی نوشت ها:
۱- مفردات راغب- ذیل واژه حسن.
۲- الکافی، کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ج۱، ص۵۱.

منبع:روزنامه کیهان

شنبه 14/5/1391 - 17:18
قرآن
رمضان علاوه بر همه برکات معنوی که در لحظه لحظه آن نهفته است، فرصت مغتنمی برای احیای جایگاه قرآن در زندگی اجتماعی و اصلاح و تحکیم بنیانهای فکری و فرهنگی جامعه و پرداختن به تأکیدات بیشمار آن از جمله احترام به والدین است.

●رمضان؛ ماه احیای قرآن

قرآن کریم به مسائل ریز و درشت بسیاری اشاره دارد که توجه به آنها راه و رسم زندگی سالم، همراه با آرامش را به ارمغان دارد .

نیکی و احسان به پدر و مادر از جمله موارد ذکر شده در قرآن کریم است که بسیار مورد تأکید قرار گرفته، به طوری که در کنار پرستش خداوند آمده و این گویای اهمیت این موضوع است، امر مهمی که متأسفانه خیلی از آن غافل هستیم.

▪ وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهًٔ قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ؛ و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد و باربرداشتن و از شیرگرفتن او سی ماه است تا آنگاه که به رشد کامل خود برسد و به چهل سال برسد می گوید پروردگارا بر دلم بیفکن تا نعمتی را که به من و به پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس گویم و کار شایسته ای انجام دهم که آن را خوش داری و فرزندانم را برایم شایسته گردان در حقیقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان پذیرانم .(احقاف ، آیه ۱۵)

▪ وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَی وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ ؛ و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد سستی بر روی سستی و از شیر باز گرفتنش در دو سال است [آری به او سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوی من است. (سوره لقمان، آیه ۱۴)

▪ وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند و[لی] اگر آنها با تو درکوشند تا چیزی را که بدان علم نداری با من شریک گردانی از ایشان اطاعت مکن سرانجامتان به سوی من است و شما را از [حقیقت] آنچه انجام می دادید باخبر خواهم کرد .( سوره عنکبوت، آیه ۸)

▪ وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِکُواْ بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَی وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا؛ خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و در باره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه مانده و بردگان خود [نیکی کنید] که خدا کسی را که متکبر و فخرفروش است دوست نمی دارد .(سوره نساء، آیه ۳۶)

▪ وَقَضَی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا؛ پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر [خود] احسان کنید اگر یکی از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها [حتی] اوف مگو و به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی . (سوره اسراء، آیه ۲۳)

▪ وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُواْ الصَّلاَهَٔ وَآتُواْ الزَّکَاهَٔ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ؛ و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکی از شما [همگی] به حالت اعراض روی برتافتید.(سوره بقره؛ آیه ۸۳)

در سوره احقاف آیه ۱۵ ، احسان به پدر و مادر سفارش شده و در آن زحمات مادر در دوران بارداری، تولد، شیردهی و رشدفرزندان بازگو شده است.

در اینجا علاوه بر ریزبینی قرآن که به همه نکات توجه شده، در می یابیم مسائلی که اغلب ما کمتر آنها را مورد توجه قرار داده و بابت آنها سپاسگزار و قدردان هستیم، تا چه اندازه ارج و قرب و اهمیت دارند.

در آیه ای دیگر از قرآن کریم نیز ضرورت شکرگزار پدر و مادر بودن مورد تأکید است.

نگهداشتن احترام والدین به هنگام سالخوردگی نیز در آیات قرآن دیده می شد و اینکه کوچکترین پرخاش و بی احترامی به والدین، حتی گفتن یک کلمه "اوف" نیز جایز نیست .

نباید فراموش کرد که وقتی بهشت زیر پای مادران است، وقتی نگاه محبت آمیز به والدین عبادت محسوب می شود، وقتی احسان و نیکی به پدر و مادر عامل افزایش عمر و روز است ، نباید از این موضوع غفلت ورزید.

ارج نهادن به والدین نشانه کوچکی از درک و هوشمندی و همچنین عاطفه و قدرشناسی در مقابل تمام زحماتی است که پدر و مادر از قبل از ولادت فرزندان تا دوران رشد و شکوفایی و به اصطلاح "سرانجام گرفتن" و حتی پس از آن، با آنها درگیر بوده اند .

خیلی باید مراقب باشیم مبادا عملی از ما سر بزند که موجبات دل آزدگی و دل شکستگی والدین را پدید آورد .

سلامتی جسمی و شادابی و نشاط روحی والدین را هرگز نباید کم اهمیت دانست و باید همواره آنها را در میان کانون گرم خانواده جای داد تا هرگز احساس تنهایی نکرده، غمگین و آزرده خاطر نباشند .

گزارش : خبرگزارى مهر

 

شنبه 14/5/1391 - 17:14
خواستگاری و نامزدی
نقش اخلاق در زندگی همسران

اخلاق نگهبان عشق است: همه افرادی که ازدواج را تجربه کرده اند، معتقدند پس از ازدواج بین آنان و همسرشان پیوند عمیق عاطفی ایجاد می شود. دوران عقد از شیرین ترین لحظات زندگی انسان است و تجلی گاه واقعی مهر و محبت می باشد. در سوره روم، آیه 21 آمده: «و از نشانه ‏هاى او این كه از[نوع‏] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدان ها آرام گیرید، و میانتان دوستى نهاد. در این[نعمت‏] براى مردمى كه مى ‏اندیشند قطعاً نشانه‏ هایى است.» این آیه قرآن به دو نکته اساسی اشاره دارد. آرامش در زندگی و نهال محبت. پس از ازدواج بین زن و مرد عشق پدید می آید که بر اساس این آیه خالق عشق خود خداست. اوست که محبت و مودت را بین زن و مرد جعل می کند. محبت بین همسران جعل حقیقی است. یک پیوند عاطفی عمیق است که بین زن و شوهر وجود دارد و جای دیگر نمی توان آن را یافت.

جعل یا قرار داد بر دو قسم است؛ حقیقی و اعتباری. برای نمونه جعل حقیقی می توان به عمل بینایی توسط چشم اشاره نمود. خدا قوه بینایی را در چشم انسان قرار داده است و اگر چشم انسان آسیب ببیند و قدرت بینایی اش را از دست بدهد، سایر اعضای بدن نمی توانند کار چشم را انجام دهند. این نوع از قراردادها قابل تغییر نیست و نمی توان برای نمونه از گوش خواست که کار چشم را انجام دهد. نمونه قرارداد اعتباری خیابان دو طرفه است. خیابان دو طرفه یک قرارداد است که برای خیابان های بزرگ وضع شده می شود، تغییر این نوع از قراردادها به سادگی صورت می پذیرد؛ مانند خیابان دو طرفه که اگر وضع این قانون مشکل ساز شود یک طرفه اش می کنند. محبت و مودت در خانواده از نعمت های بزرگ الهی است که اگر مقدس شمرده شود، زندگی آرامش بخشی در سایه آن به وقوع می پیوندد. اما اگر این نعمت سترگ پاس داشته نشود و با اخلاق و گذشت از آن نگهداری نشود، سرمایه ای است که آرام آرام از آن کاسته می شود تا جایی که از بین می رود. اگر همسرانی را مشاهده می کنیم که با گذشت سالیان زیاد از آغاز زندگی مشترک شان هنوز به هم عشق می ورزند و دلسوز همدیگرند به این دلیل است که با بهره گیری از اخلاق نیک این هدیه الهی را تضییع ننموده اند و اگر می بینیم در برخی از خانواده ها عشق جای خود را به نفرت سپرده به این جهت است که با بی اخلاقی، گوهر عشق در بین آنان بی حرمت شده است. عشق نعمت بزرگی است که در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. احساسی که انسان حاضر است به خاطر دیگری از خودش بگذرد. این مفهوم به سادگی حاصل نمی شود و از محبت شدیدتر است. در زبان عربی مودت همان محبت پر رنگ است که خدا نهال آن را در نهاد خانواده کاشته است. خانواده های موفق با صبر و گذشت از خطا های یکدیگر، می کوشند آن را به ثمر برسانند. وقتی محبت بین زن و شوهر توسعه پیدا کند نه تنها نسیم که هیچ تند بادی نخواهد توانست آن را از جای بر کند. تلاش مشاوران خانواده بر این است که با روش های گوناگون دوستی و صداقت را پررنگ کنند. جامعه ای که همسران به همدیگر عشق بورزند سعادتمند است. و این امر حاصل نمی شود مگر این که همسران زندگی را میدان مسابقه اخلاق بدانند. محبت تکیه گاه زندگی است. به واسطه آن همسران از خطا های همدیگر می گذرند و به همدیگر عشق می ورزند. گاهی خانواده هایی که گرفتار اختلاف و مشاجره می شوند آن قدر نسبت به همدیگر بدبین می شوند که سر تا سر وجودشان پر از نفرت می شود و حاضر نیستند برای لحظه ای با همسرشان زیر یک سقف زندگی کنند. بهترین راه حل برای چنین خانواده هایی تغییر نگرش است. اگر آنان افکار منفی را از ذهن خود بیرون کنند و در عوض بکوشند از خود رفتار نیکی که از اخلاق نشأت گرفته نشان دهند و مثبت بیندیشند خانواده از بحران نجات می یابد. محبت ودیعه الهی است که هم برای آن کس که محبت می کند و هم برای کسی که مورد محبت قرار می گیرد، نشاط و لذت وصف ناپذیری به همراه دارد.

تأثیر صفات بد اخلاقی در زندگی

ریشه بسیاری از مشکلات خانوادگی را باید در صفات زشت اخلاقی جستجو کرد. دانشمندان علم اخلاق برخی از ویژگی های اخلاقی انسان ها را بیماری های روحی می دانند که برای کسب کمال باید به مداوای آن ها پرداخت. این ویژگی ها آرامش را از خود فرد و اطرافیان وی سلب می کند. به عنوان نمونه، یکی از برجسته ترین آن ها مسئله آشوب بر انگیزتر، تعصب داشتن به خویشتن است. خود برتر بینی از ویژگی هایی است که توصیه شده اشخاص از آن بپرهیزند و مراقب باشند که به دام آن نیفتند. فردی که این صفت را دارد بی آن که متوجه باشد حوادث را به گونه ای تفسیر می کند که خود در موقعیت مطلوب قرار گیرد و بتوانند در جهت تأمین منافع خود به خواسته هایش برسد. این تعصب بر طرز تلقی اشخاص اثر می گذارد و آن ها را به این باور سوق می دهد که در چشم دیگران و نیز در چشم خود، انسان های بهتر و مقبول تری هستند. در این موقعیت اگر به فرض مثال زن و شوهر دربارۀ این که چه کسی بهتر است و چه کسی از خود گذشتگی بیشتری نشان داده، صحبت کنند، وی دربارۀ نقش خود چنان صحبت می کند که گویی تمام امتیاز های عالم از اوست. از اثرات منفی خود برتر بینی و تعصب به خود در زندگی زناشویی این است که فاصله ی درک میان زن و شوهر را افزایش می دهد. برای این افراد دیدن خود به شکلی که دیگران آن ها را می بینند، کار به غایت دشواری است. به همین اندازه برای آن ها فهمیدن این که چگونه نا خواسته و ندانسته، حقایق را به سود خود انتخاب و ارائه می دهند، دشوار است. در زندگی هایی که زن یا مرد چنین ویژگی داشته باشند با تشدید اختلاف نظر ها، طرز تلقی کسی که خود برتر است از دیگری تغییر می کند و طرف مقابل را تهدیدی جدی تلقی می کند؛ چون او را چنان که خود یافته است و انتظار داشته دیگران هم بپذیرند، نپذیرفته اند. در این شرایط، یک اختلاف جزئی کافی است که به جنگی تمام عیار مبدل شود. او طرف مقابلش را با عباراتی نظیر«تو مخصوصاً با هر چه من بگویم مخالفت می کنی»، «تو که در این باره اطلاعی نداری» یا«خیلی نادان هستی» تحقیر می کند و متوجه نیست که بر داشت خود او هم ممکن است به قدر همسرش اشتباه باشد. از ترکیب خود محوری و نا شکیبایی، مشکلاتی به وجود می آید که به سادگی منجر به منازعاتی می شود که به زندگی زناشویی آسیب می زند و به نظر می رسد، راه حلی برایش وجود ندارد.(3) برای درمان این صفت زشت در مرحله نخست باید به فردی که خود برتر بین است، آموخت که این صفت در او وجود دارد و باید بکوشد تعدیل کند. بسیاری از آن ها چون خود را منطقی می دانند به فکر فرو می روند و اگر به شایستگی با آن ها صحبت شود نتایج بسیار شگفتی حاصل می شود. فردی که قصد اصلاح صفات اخلاقی انسان ها را دارد؛ باید مانند طبیبی دلسوز عمل کند نه منتقمی خشمگین. و از آن جا که همسران تأثیر زیادی بر همدیگر دارند اگر با مهربانی ضعف های همدیگر را بازگو کنند بهبود در رفتار همدیگر را شاهد خواهند بود.

رفتار اخلاقی در برابر خیانت همسر:

معمولاً پس از گذشت مدت زمانی از شروع زندگی زناشویی اختلاف بین همسران آغاز می شود. از یک زاویه دید اختلافات زناشویی را می توان به طبیعی و غیر طبیعی تقسیم نمود. اختلافات طبیعی به ویژگی های فردی باز می گردد. سلیقه هر فرد، روحیات، شیوه تفکر، چیز هایی که دوست می دارد و یا متنفر است، می تواند عامل اختلاف با همسر باشد. این گروه از مشکلات زادگاه طبیعی دارد؛ چون هر فرد از مجموعه انسان ها ویژگی های منحصر به خود را داراست و با ازدواج نمی توان انتظار داشت به سرعت تغییر کند. بر خورد منطقی همسران با این قبیل اختلافات می تواند مانع از بروز جدی آن در میدان زندگی باشد. در بین روایات اسلامی به موضوع«کفو» بودن زوجین اشاره شده است. کفو یا همسانی خانوادگی، فرهنگی و مذهبی زن و شوهر عاملی است که این قبیل اختلافات را کاهش می دهد. اما از همه مهم تر برخورد منطقی و پذیرش این نکته که هر انسانی وجوه ممتازی نسبت به دیگری دارد می تواند این مشکل را برطرف کند. زادگاه برخی دیگر از مشکلات، غیر طبیعی است؛ مانند دروغ به همسر، خیانت، بی توجهی و عدم صدق. این موارد ربطی به ویژگی های طبیعی انسان ندارد و مانند دوست داشتن رنگ و یا غذای خاص نیست. این نوع از مشکلات از جنسی دیگر است و راه حل دیگری نیز طلب می کند. در این موارد می بایست به چند نکته توجه داشت. نخست این که به سادگی هر کس نمی تواند همسر خود را به خیانت متهم کند. اصل اول در هر زندگی اعتماد است. اگر مرد به همسرش می گوید امروز کارم بیشتر از دیروز طول کشید، همسرش نمی تواند بگوید تو دروغ می گویی و با دوستانت بیرون رفته بودی. ریشه اختلاف و جدایی بسیاری از خانواده ها به تردید و شک برمی گردد. زندگی که همراه با شک نسبت به همدیگر باشد نه تنها لذت بخش نیست بلکه عذاب آور است. نکته دیگر که باید به آن توجه داشت این است که بین زن و شوهر حرمتی مقدس وجود دارد و این حرمت نباید شکسته شود. اگر فردی اطمینان یافت که همسرش به او دروغ گفته و یا صداقت نداشته است باید در مرحله اول از روش های اخلاقی بهره بگیرد و او را متوجه اشتباهش بنماید، البته بدون این که به حرمت بین آنان آسیبی برسد. برخی از همسران به محض این که خطایی از همسرشان دیدند، تمام بنیان خانواده را به هم می ریزند و آن چه در توان دارند برای رسوایی و مقابله با همسرشان به کار می گیرند. آنان اعتقاد دارند که اگر از همان ابتدا با قاطعیت برخورد کنند دیگر شاهد چنین برخورد هایی نخواهند بود. این اعتقاد نادرست است؛ چون برای تربیت و آگاهی هر کس باید از روش مناسب بهره گرفت و نباید به سیم آخر زد، از طرف دیگر حرمت بین زن و شوهر باید تا پایان عمر حفظ شود و اگر شکسته شود زیان های جبران ناپذیری در بر دارد. آنگاه که انسان با چنین برخورد هایی از جانب همسرش رو به رو می شود، لازم است با روشی همراه با محبت به او بفهماند از کار او ناراحت و نگران است. افرادی که به دستورات اخلاقی توجه ندارند همه یکسان نیستند، بلکه هر کدام در جایگاه خاصی قرار دارند. بسیاری از آن ها به جهت حفظ آرامش حاکم در خانه حاضرند از خطا های خود دست بشویند و آن را تکرار نکنند. این گروه از انسان ها وقتی با نگرانی همسر خود رو به رو می شوند و فهمیدند با تکرار رفتار نا شایست خود ممکن است از نعمت آسایش محروم شوند و احتمال دهند رفتار همسرشان با آنان تغییر کند، در رفتار خود تجدید نظر می کنند. در زندگی زناشویی گاهی لازم است که کار نا شایست را به خوبی پاسخ داد. و انسان گونه رفتار نمود. قرآن زن و شوهر را لباس یکدیگر معرفی می نماید.(5) از این تعبیر قرآنی بر می آید که همسران باید هم چون مربی دلسوز رفتار همدیگر را اصلاح کنند و از عیوب همدیگر بکاهند. اگر زن یا مرد در زندگی زناشویی به همدیگر خیانت کنند، طرف مقابل نباید در مقام انتقام و ستیزه جویی قرار گیرد. او باید بکوشد با شیوه ای مناسب رفتار همسرش را اصلاح کند. این که برخی قصد دارند خیانت را با خیانت تلافی کنند، آسیب جدی بر پیکره خانواده وارد می شود. در این جا کلوخ انداز را پاسخ سنگ نیست. اگر رفتار نا شایست با این روش تربیتی اصلاح نشد و تکرار گردید، معلوم می شود تذکر همسر جدی گرفته نشده است و او به پیامدهای رفتار غلطش توجه ندارد؛ در این مرحله می بایست از مشاوری امین مدد خواست تا متناسب با نوع خیانت همسر راهی برای حل بحران خانواده بگشاید. طبیعی است که در این جا نوع برخورد نسبت به مرحله قبل جدی تر و منطقی تر می باشد. پیشنهاد قرآن برای حل اختلاف و نزاع بین زن و شوهر صلح است. در سوره نساء آیه 128 آمده: «وَ إِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِْمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنهَُمَا صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَیرٌْ وَ أُحْضرَِتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ وَ إِن تُحْسِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ اللَّهَ كاَنَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا»، «و اگر زنى از شوهر خویش بیم نا سازگارى یا روی گردانى داشته باشد، بر آن دو گناهى نیست كه از راه صلح با یكدیگر، به آشتى گرایند كه سازش بهتر است. ولى بخل[و بى‏ گذشت بودن‏]، در نفوس، حضور[و غلبه‏] دارد و اگر نیكى كنید و پرهیزگارى پیشه نمایید، قطعاً خدا به آن چه انجام مى ‏دهید آگاه است‏.»(6) تاکید آیه بر گذشت و نا دیده گرفتن لغزش های یکدیگر است. در این آیه به خوبی نقش اخلاق در بحران های زندگی دیده می شود و نتیجه ای که از آن حاصل می شود، گاهی غیر قابل تردید است. علامه طباطبایی در خصوص فراز پایانی این آیه به نکته ای شاره می کنند که توصیه خدا به اخلاق است. می فرماید: «این جمله موعظه‏اى است براى مردان كه از طریق احسان و تقوا تجاوز نكنند و متذكر این معنا باشند كه خداى عز و جل از آن چه مى‏كنند با خبر است، پس در معاشرت با زنان، جور و ستم نكنند و آنان را مجبور نسازند كه از حقوق حق خود چشم بپوشند، هر چند كه خود آنان مى‏توانند چنین كنند.»

پی نوشت ها:
1- طلبة درس خارج فقه و اصول حوزۀ علمیه اصفهان.
2- ترجمه از محمد مهدی فولادوند.
3- آرون تی بک، عشق هرگز کافی نیست، ترجمۀ مهدی قراچه داغی، چاپ چهارم، بی جا، انتشارات مترجم، 1372 ش، فصل 6، ص 144 و 145.
4- بقره، آیه 187.
5- ترجمه از محمد مهدی فولادوند.
6- سیدمحمدحسین طباطبایی،
المیزان،ترجمه سید محمدباقر موسوی، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،1374 ، ج 5، ص 163.

شنبه 14/5/1391 - 11:37
ازدواج و همسرداری

به دنبال موقعیت های بهترید؟

فکر می کنید که«بله» گفتن به یک گزینه، یعنی«نه» گفتن به باقی گزینه ها و به همین دلیل نمی توانید خودتان را برای تصمیم گرفتن راضی کنید؟ شاید گمان می کنید همیشه فرصت های بهتری در مقابل تان قرار خواهند داشت و لیاقت شما بیشتر از مواردی است که تا امروز به شما پیشنهاد شده. اگر شما گرفتار چنین تفکراتی هستید، احتمالا نمی توانید به گزینه هایی که تا چند وقت پیش به نظر تان ایده آل می آمدند هم«بله» بگویید و به همین دلیل فرصت هایی که روزی برایتان آرزو بوده اند را هم رد می کنید.

راه حل

در مورد گزینه های بهتر، نمی توان حکم قطعی صادر کرد. شاید حق با شما باشد و کسانی شایسته تر از خواستگاران فعلی تان هم روزی به شما پیشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهی به خودتان بیندازید؛ احتمالا در آن زمان هم شما برای رسیدن یک پیشنهاد بهتر به آن ها«نه» می گویید. فکر بهترین بودن را از سرتان بیرون کنید. سری به همان فهرست اولویت ها بزنید و خواستگارتان را با آن اولویت های اساسی بسنجید. اگر فکر می کنید مهم ترین ویژگی هایی که برای تان مطرح بوده را در خود دارد، مته به خشخاش نگذارید. بپذیرید که بهترینی وجود ندارد و همه افراد ضعف های خاص خودشان را دارند. ضعف هایی که در همه وجود دارد اما نوع شان از فردی به فرد دیگر فرق می کند. پس به جای این آرمان گرایی، تلاش کنید سراغ کسی که ویژگی هایش با خط قرمز های شما هماهنگی ندارد، نروید.

از این که کسی واقعیت را بفهمد می ترسید؟

ممکن است شما و خانواده تان، تفاوت های زیادی داشته باشید. از عقاید شخصی تان گرفته تا سبک زندگی اجتماعی شما که می تواند متفاوت یا حتی متضاد با خانواده تان باشد. شمایی که به سن ازدواج رسیده اید و نسبت به این اتفاق بی میل هم نیستید، به خاطر این تفاوت ها به خواستگارهای تان«نه» می گویید. از طرفی کسانی که خانواده به شما پیشنهاد می کنند، مرد رؤیاهای شما نیستند و از طرف دیگر نمی توانید مردی که در مقابلش خود را به شکل دیگری معرفی کرده اید را، با خانواده تان آشنا کنید. شما گمان می کنید که«بله» گفتن به انتخاب خانواده تان؛ یعنی یک عمر زندگی سرد و«بله» گفتن به خواستگاری که هنوز خانواده تان را ندیده، یعنی یک زندگی شکست خورده یا جدایی از همه عزیزان تان.

راه حل

اشتباه نکنید. ازدواج یک جعبه کامل است که نمی توانید هیچ کدام از محتویاتش را گل چین کنید. خانواده و دوستان شما، خانواده و دوستان او و تمام محدودیت ها و شرایط تان در این جعبه قرار می گیرند و اگر بخواهید زندگی موفقی داشته باشید باید با همه آن شرایط روبه رو شوید. برای شمایی که در مورد ازدواج بی میل نیستید، چنین دلیلی نباید مانع بزرگی تلقی شود. کافی است خودتان باشید؛ همان طور که هستید نه آن طور که خانواده تان می خواهد. از طرف دیگر، باید پنهان کاری را کنار بگذارید. با خواستگارتان در مورد شرایط خانوادگی تان صحبت کنید و تفاوت ها را روشن کنید. به او بگویید که حفظ خانواده و ارتباط تان برای شما یک اولویت اساسی است و اگر می خواهد که در کنار شما خوشبخت باشد، باید این موضوع را بپذیرد و در کمال احترام با این تفاوت ها کنار بیاید. فکر نکنید با این خط و نشان کشیدن ها خودتان را بی ارزش کرده اید. اهمیتی که شما به عزیزان تان و شرایطی که دارید می دهید، می تواند ارزش شما را در نظر او چند برابر کند. شاید روبه رو کردن این ۲ گروه با هم آسان نباشد اما اگر منطقی پیش بروید و از مسیری مناسب با خانواده تان وارد مذاکره شوید که برایشان قابل پذیرش باشد، می توانید خیلی زود و با کمترین تنش، به نتیجه برسید.

منبع: مجله سیب سبز

شنبه 14/5/1391 - 11:31
ازدواج و همسرداری

نمی توانیم یک حکم کلی صادر کنیم و بگوییم که ازدواج آرزوی هر کسی است. اما در میان تعداد زیادی از مرد و زن مجردی که در اطراف مان هستند، تنها گروه کوچکی را می بینیم که با دلایل منطقی و محکم شان از عالم مجردی لذت می برند و باقی این افراد، به خاطر دلایلی تنهایی را به جان می خرند که یا موقتا شادشان می کند یا تنها یک سد دروغین را در برابرشان ایجاد کرده است. بسیاری از دلایل این افراد برای«نه» گفتن به فرصت هایشان، تنها از عادت ها یا ترس هایی ایجاد می شود که از وجود شان بیرون نمی رود. اگر شما هم به دلیل های مشابه به ازدواج فکر نمی کنید، بهتر است یک بار دیگر به زندگی تان و انتظاری که از آینده تان دارید نگاه کنید و با دلایل منطقی تر در این مورد تصمیم بگیرید.

زیاد از حد عشق کار هستید؟

شاید شما آنقدر غرق مناسبات شغلی تان شده اید که نمی توانید فکری اساسی برای زندگی عاطفی تان کنید. ممکن است فکر کنید هیچ چیز در دنیا شما را به اندازه پیشرفت کاری راضی نمی کند و البته احتمالا آنقدر غرق این تفکر شده اید، که حتی فکر تغییر هم در سرتان چرخ نمی زند. نگاهی به محیط کارتان بیندازید. افرادی که مثل شما عشق کارند کم نیستند. کسانی که حتی در چهارمین و پنجمین دهه زندگی شان، تنها با پرونده های روی میز شان زندگی می کنند. حالا کمی دقیق تر به آن ها نگاه کنید. آیا واقعا این افراد خوشبخت و راضی هستند؟

راه حل

شمایی که کارتان همه زندگی تان بوده، قرار نیست یک شبه خانه دار شوید. پس باید مردی را انتخاب کنید که توان پذیرش محدودیت های شما را داشته باشد. او باید با نوع کار شما و شرایطی که دارید آشنایی داشته باشد تا بتواند تصویر دقیقی نسبت به مشکلات احتمالی که در این مسیر پیش می آید را در ذهنش شکل دهد. اگر شما هم نمی خواهید که در میانه راه هم خودتان و هم او را ناامید کنید پس سعی کنید تصویری دقیق از اهداف و شرایط تان را برای خواستگارتان شکل دهید و قبل از هر تصمیمی، ببینید که چقدر اهداف تان در یک راستا هستند و تا چه حد می توانید با محدودیت های یکدیگر کنار بیایید. البته این تمام ماجرا نیست. شما نمی توانید بدون هیچ تغییری پیش بروید و تنها انتظار داشته باشید که همسر آینده تان شما را درک کند. شما باید بپذیرید که بعد از ازدواج، شرایط کاری تان هم شکل دیگری به خود می گیرد و شما دیگر نمی توانید تمام لحظه های زندگی تان را با پرونده های کاری تان بگذرانید.

استانداردهای غیر قابل عبوری دارید؟

شاید معیار های سفت و سخت شما در مورد همسر آینده تان دلیل این تنهایی باشد؛ حق هم دارید. پای یک عمر زندگی در میان است و نمی خواهید که بی گدار به آب بزنید. احتمالا شما با دیدن مردهای اطراف تان و همسر دوستان تان فورا ایرادهای شان را می بینید و در دل تان می گویید اگر من بودم، با مردی که این ویژگی را داشته باشد ازدواج نمی کردم و از آن جا که خواستگارهای تان هم یکی از مردهای همین کره خاکی هستند و از همین دسته عیب و نقص ها را در خود دارند، پس شما نمی توانید دلتان را راضی کنید و به مردی که چنین عیب هایی داشته باشد«بله» بگویید. از آنجایی که خودتان سال ها در مورد ازدواج های دیگران قضاوت کرده اید، احتمالا در دلتان می گویید، مردم در مورد انتخاب من چه می گویند... .

راه حل

وقتی پای یک عمر زندگی در میان است، قطعا نمی توانید به مردی که هیچ کدام از معیارهایتان را ندارد«بله» بگویید. اما قبل از این که با این قضاوت تنهایی را به جان بخرید، نگاهی به خودتان و معیارهایتان بیندازید. در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ایراد های خودتان را ببینید. آیا شما یک فرد بی عیب و نقصید که به دنبال یک مرد بی عیب و نقص هستید؟ در درجه دوم، باید فهرستی از این معیارها که عمری شما را تنها نگه داشته است بنویسید. آن ها را به ترتیب اهمیت فهرست کنید. حالا دوباره مرورشان کنید، از کدام ویژگی هایی که نوشته اید می توانید بگذرید و کدامشان غیرقابل چشم پوشی هستند. حالا که این فهرست را پاکسازی کردید، نگاهی به گزینه هایی که برای ازدواج دارید بیندازید. شاید یکی از این افراد، چند نمونه از این ویژگی های منفی را داشته باشد اما این ویژگی ها ممکن است جزء اصلی شخصیت او نباشد. اگر این خصوصیات در او کمرنگ هستند و در مقابل خصوصیات بسیار مطلوب دیگری دارد که می توانید به آن ها تکیه کنید، بهتر است کمی بیشتر در مورد این گزینه فکر کنید.

بودن با دوستان تان برای شما کافی است؟

ازدواج به چشم افرادی که یک لحظه هم بدون دوستان شان زندگی نمی کنند، یعنی محدودیت. این افراد گروه های متفاوتی از دوستان را در کنار خود دارند و برایشان تنهایی معنایی ندارد. آن ها نمی توانند بپذیرند که بعد از ازدواج، باید دور خیلی از این لحظه ها را خط بکشند. دوستان نزدیک و صمیمی، نمی گذارند که این افراد هیچ خلأ عاطفی ای را در زندگی شان احساس کنند و به همین دلیل خود را وارد زندگی ای بکنند که باعث می شود در ظاهر تنها تر از قبل شوند.

راه حل

اگر شما در گروه این افراد هستید، ازدواج برای تان تصمیم سختی است. اما بهتر است به جای این سختگیری، چند قدم جلوتر را هم ببینید و به آینده نگاه کنید. این دوستان صمیمی تا کجا با شما پیش می آیند؟ تجربه دیگران می گوید، احتمالا آن ها هم یکی یکی ازدواج می کنند و این گروه های سرشار از صمیمیت هم روز به روز کوچک تر می شوند. اگر مراقب نباشید، این ماجرا خیلی زود از شما یک فرد همیشه تنها می سازد. فردی که در گروه متاهل ها احساس خوشبختی نمی کند و البته دیگر دوستانی ندارد که هر لحظه برای بودن در کنار او حاضر باشند. گذشته از این، ازدواج قرار نیست به معنای از دست دادن دوستان و تنها شدن تان باشد. شما می توانید با کسی ازدواج کنید که از بودن در کنار گروه دوستان تان هم لذت ببرد و بعد از شکل دادن زندگی تان، با پذیرش محدودیت هایی که یک زندگی متاهلی دارد، تلاش کنید تا از این دوستان هم فاصله نگیرید.

شنبه 14/5/1391 - 11:31
دانستنی های علمی

سشوار، جاروبرقی، تلویزیون، ماشین لباسشویی و.... همین حالا، از وسایل برقی فاصله بگیرید، چون هر کدام از آن ها می تواند سلامت شما را تهدید کند.

منابع میدان مغناطیسی

پیش از آن که درباره مضرات میدان مغناطیسی توضیح بدهیم، اول باید بدانید که این میدان چیست و تشعشعات آن از کجا به بدن می تابد؟ به زبان ساده هر جا که الکترون حرکت کند، اطرافش میدانی الکتریکی و مغناطیسی به وجود می آورد. این میدان حاوی انرژی است، اما این انرژی تا از حد مشخصی بیشتر نشود نمی تواند به کسی لطمه بزند، با این حال وقتی انرژی حاصل از میدان مغناطیسی از حد مشخصی بیشتر شود و به بدن بتابد، کار دست انسان می دهد. البته تشعشعات مغناطیسی فقط مربوط به وسایل برقی نیست. در واقع دو منبع طبیعی و مصنوعی برای این نوع تشعشعات وجود دارد. مهم ترین منبع طبیعی میدان مغناطیسی خورشید و پس از آن زمین است که هر دو تشعشعاتی را به بدن ما می تاباند، اما منابع مصنوعی نیز برای تولید میدان های مغناطیسی وجود دارد. منبع تشعشعات مغناطیسی مصنوعی همه وسایل برقی است که در اطراف مان وجود دارد. این وسایل گاهی ساده اند مثل یک ماشین اسباب بازی باتری خور کوچک که بچه هایمان با آن بازی می کنند گاهی هم پیچیده اند مثل یک رایانه، سشوار، جاروبرقی، تلویزیون و... . جالب است بدانید که حتی وقتی به دیواری تکیه داده اید که از زیر کاغذ دیواری آن سیم برقی می گذرد و به وسیله برقی روشن می رسد، تحت تابش تشعشعات الکترومغناطیسی قرار گرفته اید.

شنبه 14/5/1391 - 11:26
دانستنی های علمی

کی گفته سشوار وسیله خوبی است؟

با این توضیحات آیا می شود نتیجه گرفت که هر وسیله برقی خطر دارد؟ كارشناسان در پاسخ به این پرسش می گویند: هر چند اطراف تمام وسایل برقی در منازل میدان مغناطیسی وجود دارد، در میان این وسایل، آن دسته از وسایل که سیم پیچ دارد مانند سشوار، جاروبرقی، ماشین لباسشویی، مایکرویوو و... میدان مغناطیسی بسیار قوی تری در اطراف خود ایجاد می کند. یکی از خطرناک ترین این وسایل همان چیزی است که خیلی از ما هر روز آن را مدت ها روی سرمان و در فاصله کمی با مغزمان نگه می داریم، یعنی سشوار! میدان مغناطیسی سشوار به مراتب از یک دکل برق ۲۲۰ هزار ولت بیشتر است.

باور کنید آشپزخانه خطر دارد

بیشترین میدان های الکترومغناطیس ناشی از وسایل خانگی در آشپزخانه هاست. به گفته او طبعا مکان هایی از منزل که این وسایل در آن ها بیشتر است آلودگی بیشتری نیز دارد و به این ترتیب در آشپزخانه های منازل بیشترین میدان های الکترومغناطیس ناشی از وسایل خانگی مطرح هستند و این موضوع باید مورد توجه خانم هایی باشد که بیشتر وقت شان را در آشپزخانه می گذرانند و بدتر این که برخی از آن ها حتی تلویزیونی کوچک را هم به وسایل خطرناک آشپزخانه اضافه کرده اند تا اوقات بیشتری را در این مکان بگذرانند.

زمان استفاده از منابع مولد انرژی را کاهش دهید

بر اساس گفته های گورانی با استفاده از چند اصل ساده که سازمان بهداشت جهانی نیز آن ها را تایید می کند، می توان از خطر امواج الکترومغناطیسی مصون ماند. اولین اصل در مواجهه با تشعشعات، مربوط به زمان مواجهه است؛ به این ترتیب که تا حد ممکن زمان استفاده از منابع مولد اشعه و انرژی کاهش یابد و در موارد نیاز استفاده شود. به عنوان مثال مایکروویو نوسان ساز ۳۰۰ مگاهرتز است که باید هنگام استفاده از آن زمان پرتوگیری تا حد امکان کاهش یابد. دومین اصل در بحث مواجهه با منابع مولد اشعه، فاصله است. بر این اساس باید تا حد امکان فاصله از مولد اشعه افزایش یابد؛ چرا که انرژی دریافتی با فاصله نسبت عکس دارد. به عنوان مثال در زمان کار مایکروویو باید حداقل یک متر فاصله با آن وجود داشته باشد. این فاصله برای افرادی که از دستگاه نوسان ساز قلب استفاده می کنند باید بیشتر باشد؛ به طوری که به این افراد توصیه می شود در زمان کار مایکروویو به آشپزخانه وارد نشوند. هم چنین به زنان باردار توصیه می شود که خود را در معرض تشعشعات مایکروویو قرار ندهند.

مضرات میدان های مغناطیسی

کارشناسان بهداشت می گویند میدان مغناطیسی بافت های بدن را گرم می کند و این گرم شدن در بافت هایی که رگ های خونی کمتری دارد بیشتر است برای مثال بافت چشم انسان، رگ های خونی کمتری دارد و بنابر این وقتی تحت تابش تشعشعات مغناطیسی قرار می گیرد ممکن است آسیب شدیدی ببیند و حتی امکان دارد در مجاورت میدان مغناطیسی شدید، مایع درون چشم داغ شود و به چشم آسیب بزند. این امواج هم چنین بر مغز و حتی توانایی یادگیری و حافظه نیز اثر می گذارد و پژوهش های علمی در دنیا ثابت کرده است طول عمر انسان هایی که در مجاورت این امواج قرار می گیرند از انسان های دیگر کمتر است. گر چه امواج الکترومغناطیسی هم بر کودکان و هم بر بزرگسالان اثر دارد، اما تاثیرگذاری آن بر کودکان بیشتر است به طوری که تحت تابش آنها قرار گرفتن ممکن است خطر ابتلا به سرطان خون، سرطان مغز و تیروئید را در جنین و کودکان بالا ببرد.

نویسنده: مریم یوشی زاده
منبع: روزنامه جام جم

شنبه 14/5/1391 - 11:26
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته