• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 868
تعداد نظرات : 316
زمان آخرین مطلب : 3802روز قبل
حقوق

ممکن است بعضی از خانم ها از اینکه زن مأمور به تمکین از مرد هست دل خوشی نداشته باشند و به خاطر این موضوع احساس حقارت کنند و گاهی هم به خاطر مقابله با این موضوع در مقابل مردان فخر فروشی کرده، سعی در ایجاد سنت زن سالاری کنند و یا ازلحاظ روانی نسبت به ذات همه مردها بدبین بشوند. اما آیا لزوم تمکین زن از مرد حکایت از نکته ضعف زنان می کنه؟ به راستی حکمت امر شدن زن به تمکین از مرد چیست؟

زن و مرد هردو هم عقل دارند و هم احساس. اینکه بعضی ها می گویند عقل زن نسبت به مرد کمترهست، حرف کاملاً غلط و بی اعتباریی است . اتفاقاً برعکس است. دخترها چون نسبت به پسرها زودتر به بلوغ میرسند، عقلشون زود تر از پسرها شروع به رشد می کند. اما مهم اینجاست که زن ها ویژگی دیگری هم دارند که مردها نسبت به زن ها کمتر از اون ویژگی برخوردار هستند و انحساسات هست. احساسات زن  از مرد خیلی بیشتر است  و لذا شدت احساسات زن، نگرش عقلائی او را تحت الشعاع قرار می دهد.

اینکه در زندگی زناشوئی مرد رو قیم بر زن قرار دادند و زن را مأمور به تمکین از مرد کردند، به خاطر این است که در هر زندگی مشترکی برای جلو گیری از هرج و مرج، باید یک مدیریت واحدی اعمال بشود و چون مصلحتهای زندگی نباید بر پایه و محور احساسات قرار بگیرد، این مسئولیت ازعهده مرد برمی اید. ولی به مرد اجازه داده نشده که از قیم بودن خودش سوء استفاده کند. لذا زن تا وقتی مأمور به تمکین از مرد هست که مرد حقوق او را برآورده کند و نفقه او را تهیه کند و  چنانچه مرد از این وظیفه سر باز بزند، زن دیگر وادار به تمکین از او نیست، چرا که تمکین زن از مرد در برابر تهیه نفقه از جانب مرد هست؛ نه  بدون توقع تهیه نفقه و به صورت رایگان. این یک معامله و یک حق دو طرف هست و بنا نیست که زن اسیر دست مرد قرار بگیرد و بلاعوض از مرد تمکین داشته باشد. اما این را هم زن باید بداند که در صورت عدم تمکین، حق نفقه به گردن مرد ندارد و نمی توانهدبا توقع یکطرفه مبنی بر تهیه نفقه، مرد را اسیر در دست خودش بداند.

این مطلب را با این تعبیرهم می شود گفت که مرد قیم بر زن قرار داده شده تا با تلاش و جهاد در اداره معاش و دیگر امور زندگی در خدمت زن باشد و از حریم زن محافظت کند. اما این امر باید دو طرفه باشد و وقتی امکان پذیراست که زن هم از خدمت متقابل به مرد دریغ نکند. از این رو باید با مدیریت مرد مدارا کند و در برابر تدابیر مرد تمکین کند و با او هماهنگ باشد. اگه عشق و عواطف بر زندگی زناشوئی حاکم باشد، دیگه صحبتی از اجبار به تمکین نیست؛ چه بسا که زن در این شرایط عاطفی، خودش بنا رو بر تمکین می گذارد و مشتاقانه و سر از پا نشناخته به خواسته های شوهر عمل می کند و وقتی این چنین شد، بر حسب عشقی که شوهر به زن پیدا می کند، زن هم در واقع فرمانروای قلب شوهر می شود. این مسأله ناگفته نماند که در ابتدای کار، مرد باید شروع کننده و برقرار کننده این روابط عاطفی باشد.

زندگی هیچ زن و شوهری عاشقانه تر از زندگی حضرت علی و حضرت زهراء نیست و حضرت زهراء نیز مقامش به قدری بالا بوده که اگه بنا نبود پیامبر اکرم آخرین پیامبر خدا باشد، خدای متعال حضرت  زهراء را چنانچه زن نبود، پیامبر خودش قرار می داده است؛ اما در عین حال مسأله تمکین زن از شوهر در زندگی این دو عاشق و معشوق به عنوان یکی از ارکان زندگی به چشم می خورد. و این موضوع به هیچ عنوان شأن حضرت رو خدشه دار نمی کند.

 

پنج شنبه 17/1/1391 - 21:49
داستان و حکایت

 

 امام صادق- علیه السّلام- مى‏فرماید: روزى پیامبر اكرم- صلّى اللَّه علیه و آله- با

اصحابش در راهى مى‏رفت به آنها فرمود:

«از این راه شخصى مى‏آید كه سه روز است كسى را ندیده است»، بعد از مدتى عربى

بیابانى به طرف آنها آمد كه از لاغرى پوست به استخوانش چسبیده بود و آنقدر سبزى

خورده بود كه لبهایش زرد شده بود. وقتى رسید، سراغ پیامبر را گرفت، تا آن حضرت

را دید. مرد عرب به حضرت گفت: اسلام را به من عرضه كن.

حضرت فرمود: «بگو لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ و رسالت مرا قبول كن».

عرب گفت: اقرار كردم.

حضرت فرمود: «هر روز در پنج نوبت نماز بخوان و ماه رمضان را روزه بگیر».

عرب گفت: قبول كردم.

حضرت فرمود: «حج بجا بیاور و زكات بده و وقتى جنب شدى، غسل جنابت كن».

عرب گفت: قبول كردم.

سپس شترعرب گم شد. پیامبر از او سؤال كرد و مردم به جستجویش پرداختند او را

در جایى دیدند كه پاهاى شتر در حفره‏اى افتاده و گردن عرب و شتر شكسته وهردو

مرده‏ اند.

حضرت دستور داد خیمه‏ اى زدند و غسلش دادند و بعد حضرت داخل خیمه شد و كفنش

كرد. ناگهان صدایى از چادر شنیدند. 

پیامبر بیرون آمد در حالى كه از جبینش عرق مى‏ریخت، فرمود: این شخص در حالى

كه گرسنه بود مرد. و او كسى بود كه ایمان آورد و ایمانش به گناه آلوده نشد. حوریان

بهشت با میوه‏هاى بهشتى به استقبال او آمدند و هر یك از آنها مى‏گفتند: مرا همسراو

گردان .

پنج شنبه 17/1/1391 - 21:47
اهل بیت

 

حضرت موسی  ( س )

حضرت موسی لقب  " کلیم الله ی "  را دارد یعنی  بی واسطه با خدا صحبت کرد. حضرت زهرا نیز در محراب عبادت با خدا سخن می گفت .

بر حضرت موسی تورات نازل شد حضرت زهرا  " سلام الله علیها " هم مصحف داشت.  وقتی پیامبر فوت کردند  حضرت زهرا " سلام اله علیها "  خیلی ناراحت بود ند خداوند ملکی  بر حضرت زهرا " سلام اللله علیها " نازل کرد  که مطالبی از آن چه که اتفاق افتاده و خواهد افتاد برای حضرت بیان می نمود و حضرت علی  " علیه السلام "  انها را در مصحفی نوشته است.  (علم ما کان و یکون )

برای حضرت موسی من و سلوی نازل شد و برای حضرت  فاطمه زهرا  " سلام الله علیها " هم غذا های بهشتی نازل شده است.

 

حضرت عیسی  (س )

حضرت عیسی در گهواره سخن گفت فاطمه زهرا  " سلام الله علیها " در شکم مادر تسبیح می گفت  ، بعد تولدم شهادتین گفت .

مادر حضرت عیسی مریم و مادر حضرت فاطمه خدیجه کبراست که بر زنان عالم امتیاز دارد ، ام المومنین است  زنی که پیامبر در فراقش گریه  کرد  . آیه 40 ال عمران   

 

حضرت محمد  ( صلوات الله علیه )

وَلَا تَجْعَلْ یدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا«29 اسرا » هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی. این آیه زمانی  نازل شد  که پیامبر ردایش را به فقیر داد نتوانست  مسجد برود . فاطمه زهرا  "ک سلام الله علیها " در شب عروسی پیراهن عروسیش  را به فقیری  بخشید و فرمود به یاد این آیه افتادم به نیکی نمی رسید مگر اینکه از انچه دوست دارید ببخشید 

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ« آل عمران 92»  هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است. و این کار را به تقلید از شما کردم که در قرآن آمده است : "  لقد کان لکم فی رسول الله  اسوه حسنه "  جبرئل نازل شد به فاطمه بگو هر چی می خواهد از خدا بخواهد. که فرمودند : " جز رحمت خدا نمی خواهم" .  پیامبر دستان خود را بالا آورد فرمود فاطمه جان تو هم دستهایت را بالا ببر . پیامبر فرمود :خدایا امتم را ببخش 

وحی نازل شد خداوند دوستان و زریه  زهرا را از جهنم نجات داد . فاطمه زهرا فرمود  : خدایا سندی به من نشان بده   بعد این آیه نازل شد : وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَیكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ«54 انعام »

هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا می‌شود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»  حله ای  نازل شد این آیه در آن بود و پیامبر آن را به فاطمه زهرا  " سلام الله علیها  " داد و فرمود :  هر وقت از دنیا می روی آن را وصیت کن در کفنت باشد . و حضرت نیز چنین وصیت فرمودندو بیان داشتند این حله رادر کفنم بگذارید  تا وقتی روز قیامت شراره های اتش  زبانه می کشد برای شفاعت دوستانم از آن استفاده کنم.

حضرت آدم توبه کرد به مقام اصطفا ( عصمت )  رسید ولی حضرت زهرا " سلام الله علیها " گناهی نکرد ولی همیشه از عظمت خدا گریه می کرد.

حضرت ادم را علم اسما آموختند ولی حضرت  فاطمه زهرا " سلام الله علیها " خود  ام الاسماء بود. یعنی خود فاطمه زهرا اسمای الهی است .

 

پنج شنبه 17/1/1391 - 21:41
اهل بیت

 

حضرت آدم  (س )

حضرت آدم ازخاک آفریده شده است و حضرت زهرا "  سلام الله علیها "  از میوه بهشتی آفریده شده است .

 حضرت آدم پدر بشربوده است و حضرت زهرا " سلام الله علیها "  مادر معصومین است .

 حضرت آدم بواسطه ترک اولی وخوردن میوه بهشتی از بهشت خارج شد  ولی حضرت  زهرا  " سلام الله علیها " سه روز غذا نخورد به سایل ویتیم واسیر داد و در مقابل خداوند بهشت را به او داد.

 حضرت آدم از فراق بهشت گریه کرد ولی  حضرت زهرا " سلام الله علیها " از فراق پدرش که بالاتر از بهشت است .

 

 حضرت نوح  ( س )

نوح مستجاب الدعوه بود  وقتی بر قومش نفرین کرد عذاب الهی بر آنان نازل شد . حضرت زهرا "سلام الله علیها " هم  مستجاب الدعوه می باشد اما کسی را نفرین نکرد.

 

حضرت نوح  کشتی نجات بود .در ماجرای طوفان نوح  ، کشتی وی نجات دهنده بود .  حضرت زهرا " سلام الله علیها  "   هم سفینه نجات است . هر کس همراه زهرا باشد نجات می یابد . پیامبر " صلوا ت الله "  فرمود : " مثل اهل بیتی کسفینه النوح ".

در سوره صافات آیه 79 خداوند  بر نوح سلام می فرستد و در همین سوره آیه 131 بر فاطمه زهرا  " سلام الله علیها "  سلام می دهد .  می فرماید : " سلام علی ال یاسین  " .

نوح سه پسر مومن داشت  ویکی از پسرانش کافر بود ( آِیه 44 هود ) ولی خداوند دو پسر به فاطمه داد که سرور جوانان اهل بهشت می باشند .  پسران فاطمه هر دو امام می شوند سکان کشتی را بدست می گیرند یکی صلح می کند تا امت را نجات دهد و دیگری قیام می کند تا امت پیامبر را از ضلالت نجات دهد.

نوح از گمراهی امت گریان شد حضرت فاطمه  " سلام الله علیها " هم بخاطر گمراهی امتی که بعد از پیغمبر گمراه شدند گریست.

 

ابراهیم خلیل الرحمان  ( س )

ابراهیم وقتی به مقام خلیل الرحمانی رسید و دوست خداوند شد ملکی نازل شد تا بشارت را به او بدهد. ملک گفت نازل شدم تا بشارت خلیل الهی را به یکی از بند گان خداوند بدهم  حضرت ابراهیم می پرسد این بنده کیست؟  . ملک می گوید چکار دارید این بنده کیست . حضرت می فرماید  : می خواهم خاک پای وی را تبرک کنم  . ملک تبسمی کرد و  گفت :  یا ابراهیم همان بشارت برای شماست .

 حضرت ابراهیم می پرسید چه شد من به این مقام  رسیدم  ؟  ملک در پاسخ می گوید :

1-   هرگز سائلی را از  درت رد نکردی

2-  جز از خدا از کسی چیزی نخواستی  

 فاطمه الزهرا سلام اله امید محرومان بود کسی نبود در خانه  او بیاید و دست خالی برود. جابر بن عبدالله انصاری می گوید پیامبر نماز عصر را خواند ما دورش بودیم پیرمردی وارد مسجد شد خیلی محتاج بود . پیامبر پرسید چه شد گفت از شدت فقر لباسی ندارم بپوشم و شکم سیر کنم . پیامبر فرمود من چیزی ندارم اما جایی راهنمایی می کنم دست خالی بر نگردی . برو خانه فاطمه الزهرا. بلال را با ایشان همراه کرد . به خانه فاطمه رسید سلام داد و عرض حال گفت. با انکه علی و حسن و حسین سه روز غذا نخورده و آقا رسول الله می دانست .حضرت زهرا پوست گوسفندی که وسیله خواب حسنین بود به پیر مرد داد تا بفروشد .پیرمرد گفت با این چگونه می توان شکم سیر کنم و لباس بپوشم . فاطمه زهرا دست به گردن  خود زد و گردن بند خود را به آن پیر مرد داد. پیرمرد نزد پیامبر آمد و از وی تشکر کرد و گفت من میخواهم بفروشم کسی هست بخرد به عمار می فروشد و عمار هم  آن را هدیه کرده  به پیامبر تقدیم  می نماید و می گوید مرا هم به  شما بخشید . و پیامبر هم به فاطمه زهرا گردن بند و غلام را بخشید و  حضرت هم  گردن بند را گرفت و غلام را آزاد کرد. و غلام خندید گفت چه گردن بند با برکتی گرسنه ای را سیر کرد ، برهنه ای را لباس پوشانید و برده ای را آزاد کرد و به نزد صاحبش برگشت.  

پیامبر بعد این ماجرا فاطمه را می بیند می گوید خدا به شما خیر دهد آن اعرابی هم شما را دعا کرد.

بعد  پیامبر نزد اصحابش  فرمود : خدا به فاطمه  عنایت کرده است منم پدرش و علی کفو وهمسر زهرا و حسنین سرور جوانان بهشت فرزندان زهراست.

حضرت زهرا هم از کسی چیزی نخواست. در طول مدت 9 سال  زندگی با حضرت علی علیه السلام از ایشان چیزی نخواست . گفت مبادا از او چیزی بخواهم نتواند برآورده کند که خجالت بکشد.

تا اینکه علی علیه السلام قسمش داد چیزی بخواهد که طلب انار نمود.

ذبح فرزند از موارد دیگر است . حضرت ابراهیم فرزندش را آورد در راه خدا ذبح کند . اما ذبح نکرد . حضرت زهرا سلام الله علیها هم فرزندانش حسن و حسین علیهما السلام را در راه خدا ذبح کرد.

پنج شنبه 17/1/1391 - 21:40
شعر و قطعات ادبی

یا علی رفتم بقیع اما چه سود .....هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

یا علی قبرپرستویت کجاست .....آن گل صد برگ و خوش بویت کجاست

 هر چه باشد من نمک پرورده ام ...... دل به عشق فاطمه خوش کرده ام

حج من بی فاطمه بی حاصل است .....فاطمه حلال صدها مشکل است

من طواف سنگ کردم دل کجاست.....راه پیمودم پس منزل کجاست

کعبه بی فاطمه مشتی گل است ......قبر زهرا کعبه اهل دل است.   

پنج شنبه 17/1/1391 - 21:34
عقاید و احکام

یک واقعیت انکار ناپذیر است که در جهان پیرامون ما اموری هستند که آنان را شر می دانیم مثل سیل ‌طوفان و بیماری ها و درد و رنج ....حال ممکن است در نگاه نخست به نظر آید این امور با حکمت الهی سازگاری ندارد زیرا هدف از خلقت ادم تامین مصالح انسانی است و این امور با غایت افریدن بشر تعارض دارد چرا خداوند اموری را پدید می آورد که برای انسانها زیان بار است ؟
به دیگر سخن ممکن است بگوییم خدا با عدم جلوگیری از شرور نقض غرض کرده است و جلوی رسیدن به هدف الهی گرفته می شود که با حکیم بودن خداوند سازگار نیست .لازم است نشان دهیم بلاها و سختی ها در دنیا دارای غایت معقول و در جهت مصالح حقیقی فردی است لذا نباید وجود انان را لغو یا معارض اغراض کلی افرینش دانست.
 
چند نکته:
1- محدودیت علم انسان : بی تردید معلومات ادمی در مقال مجهولات او قطره ای در برابر اقیانوس بیکران است .نه تنها در قلمرو جهان بیرون بله وجود خود انسان اسرار ناشناخته فراوانی دارد.
قران نیز بر این واقعیت مهر تایید زده است .   اسرا ایه 5 : وما اوتیتم من العلم قلیلا : از دانش جز اندکی... با توجه به محدود بودن دانش بشری به همه اسرار و رموز پدیده های شر ان راشر می دانیم چه بسا ممکن است منافعی در ان نهفته باشد که ما از ان بی خبر باشیم .
 
اینکه من چیزی را نمی دانم دلیل بر ان نیست ان چیز وجود ندارد ( عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود)
بسیار محتمل است انچه در واقع خیر است شر بدانیم . بقره ایه 216 عسی ان تکرهوا شیئا وهو خیر لکم و عسی ان تحبوا شئیا وهو شر لکم.
النساء : 19 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَ لا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَیْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَنْ یَأْتینَ بِفاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً كَثیراً.

2- غایت نهایی خلقت انسان : هدف نهایی خلقت انسان ان نیست که در دنیا به تن آسایی و بهره مندی هر چه بیشتر از نعمت های مادی مشغول باشد .
بلکه غایت اصلی و نهایی او رسیدن به سعادت و رستگاری حقیقی است که جز با عبادت خداوند و قرب او فراهم نمی شود.
بر این اساس به صرف اینکه امری با اسایش انسان معارض بود نباید مخالف غایت انسان دانست.چه بسا سعادت انسان در گرو تحمل سختی ها باشد .
3-1-   تقدم مصالح عمومی بر مصالح فردی : گاه می شود مصلحت شخصی با مصالح نوعی تعارض می یابد در این موارد عقل سلیم حکم می کند مصلحت جمعی بر مصلحت فردی تقدم یابد . همانگونه که در بحث عدل الهی خواهیم گفت ان دسته از مصالح فردی را در مصلحت جمعی از بین می برد خداوند به نوعی جبران نماید.
 
2-  نقش انسان در پدیده های شر : تاثیر اعمال انسان در برخی پدیده های شر مورد توجه است چون انسان موجودی مختار است گاه برای خود و دیگران شر آفرین می شود گاه به جهت ناآگاهی گاه به جهت دنبال منافع آنی و زودگذر است و یا بدلیل خودخواهی و....آیه 41 روم و 30 شوری

با توجه به اصول یاد شده  وجود چنین پدیده هایی به هیچ وجه با حکمت خداوند ناسازگار نیست .
برگرفته از :
 اموزش کلام اسلامی دکتر  محمد سعیدی مهر  

 

پنج شنبه 22/10/1390 - 21:58
عقاید و احکام

 

عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِذَا فَرَغَ أَحَدُكُمْ مِنَ الصَّلَاةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ لْیَنْصَبْ فِی الدُّعَاءِ فَقَالَ ابْنُ سَبَإٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَیْسَ اللَّهُ فِی كُلِّ مَكَانٍ قَالَ بَلَى قَالَ فَلِمَ یَرْفَعُ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ فَقَالَ أَ وَ مَا تَقْرَأُ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ فَمِنْ أَیْنَ یُطْلَبُ الرِّزْقُ إِلَّا مِنْ مَوْضِعِ الرِّزْقِ وَ مَوْضِعُ الرِّزْقِ وَ مَا وَعَدَ اللَّهُ السَّمَاء

فرمودند: پدرم از پدرش از پدران گرامش علیهم السّلام نقل كرده‏اند كه امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند:

هر گاه یكى از شما نمازش تمام شد دو دستش را به طرف آسمان بلند كند و دعاء نماید.

ابن سبا عرض كرد: یا امیر المؤمنین آیا خدا در همه مكانها نیست؟

امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: آرى.

عرضه داشت: پس چرا دستها را به طرف آسمان بلند كنیم؟

حضرت فرمودند: مگر این آیه را نخوانده‏اى؟ وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ (روزى شما با همه وعده‏ها كه به شما داده‏اند در آسمان مى‏باشد) پس روزى را طلب نمى‏كنند مگر از مكان و جایگاه روزى و جایگاه روزى و آنچه حق تعالى وعده‏اش را داده است آسمان مى‏باشد.

 

من لا یحضره الفقیه ج‏1 ص : 323

علل الشرائع ج‏2 ص : 344

دوشنبه 12/10/1390 - 19:25
شعر و قطعات ادبی

گر كرب و بلا نبوده ای؛حال هستیم

گر شام بلا نبوده ایم حال هستیم

ای مردم عالم همگی گوش كنید

تا آخر خون مطیع رهبر هستیم.

(سالروز حماسه 9دی روز بیعت مجدد با امام و ولی امر خویش گرامی باد)

جمعه 9/10/1390 - 20:54
شعر و قطعات ادبی

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی

باطنت هست پسندیده که ساحب نظری؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد

لقمه ای ات در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم ، یک عدد هدیه برایش بخری ؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟

با چنین شرط که در حافظه دستی نبری؟

می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری ؟!

جمعه 9/10/1390 - 20:49
سخنان ماندگار
جمعه 9/10/1390 - 19:18
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته