• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1774
تعداد نظرات : 506
زمان آخرین مطلب : 3492روز قبل
تاریخ
● تاریخچه پازل
پازل یا معما یک نوع سرگرمی است و شامل هر نوع معمای سرگرم کننده می شود. یکی از انواع این پازل ها Jigsaw Puzzle یا پازل منبّت کاری شده است که در ایران به صورت عام به آن لفظ پازل اطلاق می شود. این نوع پازل شامل تکه های ریزی می باشد که ممکن است در اطراف برآمدگی و یا فرورفتگی داشته باشد که هر برآمدگی می تواند در فرورفتگی ِ تکه ی مناسبی قرار گرفته و محکم گردد و در نهایت استحکامی بین قطعات ایجاد می شود. بر روی هر تکه قسمتی از یک تصویر بزرگ قرار دارد که با قرار گرفتن در کنار سایر قطعات تصویر اصلی کامل شده و پازل به اتمام می رسد. پازل های منبتی در ابتدا بر روی چوب ساخته می شدند به طوری که بر روی چوب ، عکس یا نقاشی چاپ می شد و سپس با اره ی مویی ( JigSaw ) آن را برش می دادند . امروزه تولید کنندگان پازل تصاویر را روی مقوا و کاغذ مخصوص این کار چاپ می کنند تا سریعتر و ساده تر و ارزانتر بتوانند آن را تولید کنند. تصاویر ِ پازل ها می تواند مناظر طبیعی ، ساختمان ها ، حیات وحش و یا هر چیزی باشد . امروزه کپی ِ تابلو های معروف جهان مانند مونالیزا ، ونوس و .... که بر روی پازل ها چاپ می شوند طرفداران بسیاری دارد . برخی از شرکت ها تصاویر دلخواه شما را به صورت پازل درآورده و به شما ارائه می کنند که البته چندان هم ارزان تمام نمی شود.
جان اسپیلسبری John Spilsbury نقشه ساز و حکاک اهل لندن اولین کسی بود که پازل های منبتی را به صورت تجاری به فروش رساند. ( حدود سال ۱۷۶۰ )
پازل ها معمولا به صورت ۵۰۰ تکه ۱۰۰۰ تکه ۲۰۰۰ تکه و حتی بیشتر تولید می شوند که ۱۰۰۰ تکه ی آنها معمول تر است و بیشتر مورد استقبال است . با این حال بزرگترین پازل ساخته شده به تعداد ۲۴ هزار تکه می باشد که ابعاد آن در نهایت به ۴۲۸X۱۵۷ Cm می رسد و ساخت شرکت Educa اسپانیا می باشد .
با اینکه پازل ها اصلا به صورت ورقی ساخته می شدند ولی در سالهای اخیر پازل ها از حالت ۲ بعدی فراتر رفته و امروزه پازل های ۳ بعدی نیز موجود می باشد. که معمولا به شکل کره ارائه می شوند و تصاویر آنها در نهایت کره ی زمین ، ماه و .... می باشد.
تکه های پازل معمولا به صورت چهار ضلعی هایی می باشد که در هر ضلع می تواند برآمدگی یا فرورفتگی با شکل خاص ( معمولا دایره ) باشد. با چنین ساختاری وقتی تکه ها در کنار هم قرار می گیرند در یکدیگر قفل می شوند تا جایی که با کشیدن یا بلند کردن یک تکه ممکن است چندین تکه ی متصل به آن نیز حرکت کنند.
برش این تکه ها توسط دستگاه های بسیار گرانقیمت برش ایجاد می شود که از هر شرکت به شرکت دیگر نوع برش و تکه های حاصله قابل تغییر است ولی پازل های هم اندازه ( از نظر تعداد قطعه ) متعلق به یک شرکت همواره دارای قطعات یکسان می باشند.
تاریخچه یک معما یا سرگرمی به نام پازل
سه شنبه 26/2/1391 - 21:4
داستان و حکایت
داستان ماهیگیری
 http://faramoshshodeh-82.blogfa.com/
A man called home to his wife and said, “Honey I have been asked to go fishing up in Canada with my boss & several of his Friends.

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:”عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم”

We’ll be gone for a week. This is a good opportunity for me to get that Promotion I’v been wanting, so could you please pack enough Clothes for a week and set out

ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقائ شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن

my rod and fishing box, we’re Leaving From the office & I will swing by the house to pick my things up” “Oh! Please pack my new blue silk pajamas.”

ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار

The wife thinks this sounds a bit fishy but being the good wife she is, did exactly what her husband asked.

زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد..

The following Weekend he came home a little tired but otherwise looking good.

هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.

The wife welcomed him home and asked if he caught many fish?

همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه؟

He said, “Yes! Lots of Salmon, some Bluegill, and a few Swordfish. But why didn’t you pack my new blue silk pajamas like I asked you to Do?”

مرد گفت :”بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی؟”

You’ll love the answer…

جواب زن خیلی جالب بود…

The wife replied, “I did. They’re in your fishing box…..”
زن جواب داد: لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم.

سه شنبه 26/2/1391 - 20:55
آموزش و تحقيقات
کلمات ایرانی در زبان انگلیسی

Nav-1ناو: واژه ایرانی به معنی کشتی است و ازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

- Caravan – 2کاروان.

- Arch-3 قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به معنای مرکز قلب وحتی قوس به کار رفته اند .  واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreology (قوس شناسی وسپس معماری )  گرفته شده است.

- King- 4پادشاه : این واژه انگلیسی و  Konig آلمانی و  واژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی از ریشه Kay پهلوی وKavi اوستاییاست. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد بااین ریشه ها قرابت دارند. به این کلمات دقت کنید تا پی به شباهت آنها ببرید.            کی – کیان Kikg- Kigam KONIG- خان – خنتما – کان.

- dinar-5 دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. (دَریک ) نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کار می برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشهDarik بعدا به صورت Dram ودراخما Drachmaدر زبان یونانی وانگلیسی درآمده است.

 better/best-6از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.

Pepper-7 این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به شکلPiperدرلاتین Poivre درفرانسه peppe ایتالیا و پیری دریونانی است.

- Spinach-8 اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا در انگلیسی و فرانسه Spinach ودرزبان های دیگر اروپایی کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسی است .

- Candy-9کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکر واژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکردرایران که به اعتراف عمومی ریشه آن ایرانی وفارسی است کلمه قند به همین نام به وجود آمد کم وبیش ریشه های مشابهی مثل کندو را درزبان فارسی می یابیم. یکی از واژه های انگلیسی که ریشه مشابهی با قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). زیرا شیرینی ولذت دراین واژه با کلمه قند سنجیده شده است. به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت درزمان قدملباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده و بدین گونه واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

 sugar-10 به معنی شکر نه تنها در فارسی بلکه در عربی (سُکَّــر) و در همه ی زبان های جهان وارد شده است.

Nuphar-11 نیلوفر زردNenophar-  نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگر اروپا ازجمله فرانسه – یونانی و نیز در ترکی دیده می شود.

- Orange-12 نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج وپرتقال اطلاق می شده اند درفرانسه Orang در ژاپنی Orenzi ودرزبان های ترکی ،کردی ، آسوری وبسیاریاززبان های دیگر دنیا وارد شده است.

 safron- 13زعفران در همه زبانهای جهان وارد شده.

- Ginger-14زنجبیل: درزبان انگلیسی Zenzero ایتالیایی.

Lemon- 15لیمو: ریشه لیمو درغالب زبان های دنیا ازجمله ترکی، فرانسه اسپانیولی ،ایتالیایی و..به کارمی رود .همچنین کلمه Limonade که ازلیمو گرفته شده است. Lemon آب نبات ترش Lemon juice آب لیمو و ... .

 

-16 کلمه بوته که ریشه ای پارسی واصیل است درزبان های اروپایی به گونهBotanic (علم گیاه شناسی) وارد شده است. وبه نظر می رسد که واژه ی Ponفنلاندی نیز کوتاه شده آن باشد. درزبان ترکی نیز واژه بوته را داریم.در عربی به صورت بوتَق وارد شده و این واژه Botanic تقریبا بین المللی است ودرتمام زبان های اروپایی به کارمی رود.

 

17-alcohl یا همان الکل نیز هر چند عربی است اما فراموش نکنیم کاشف الکل زکریای رازی ایرانی بود و در دوره ی او چون زبان عربی زبان نوشتار جهان اسلام از جمله ایران بود این دانشمند به جای اینکه یک اسم فارسی روی کشف خود بگذارد یک اسم عربی گذاشت .

 منبع: www.takbarg.ir


موضوعات مرتبط
سه شنبه 26/2/1391 - 20:51
تاریخ

خارجی‌ها هم جهاز دارند؟!

مراسم مربوط به جهاز یا جهیزیه در کشورهای دیگر هم وجود داشته و دارد. در اصل، هدف از دادن جهاز، کمک به شوهر در تامین خانواده بوده است و اینکه اگر شوهر از دنیا رفت، زن بتواند از کودکان‌اش حمایت کافی داشته باشد. حتی در قدیمی‌ترین گزارش‌های موجود، یعنی در قانون حمورابی، به جهاز اشاره شده است و از روی آن می‌توان فهمید جهاز برای عروس از قبل یک رسم بوده است. قوانین مربوط به جهاز در اقوام باستان به این صورت بوده است که بعد از مرگ شوهر، همسرش مالک جهاز است. جهاز او فقط توسط فرزندان خودش به ارث می‌رسد و اگر پدر، جهاز را برای دخترش فراهم کرده باشد خود دختر مالک او محسوب نمی‌شود...

جهاز به طور گسترده در اروپا وجود داشته است. در دوران هومریک یونانی‌ها به خانواده داماد شیربها می‌دادند. بعدها در دوران کلاسیک (قرن 5 قبل از میلاد) جهاز جای شیربها را گرفت.
رومی‌های باستان هم جهاز داشتند و در بعضی قبایل آلمانی هم به جای آن، مهریه متداول بوده است. ویلیام شکسپیر در داستان شاه لیر هم به ماجرای جهاز پرداخته است.
در اواخر قرن 20، اگر کسی دختربچه‌ای را می‌دزدید و یا به دختری جوان تجاوز می‌کرد جریمه او این بود که جهاز او را بدهد. تهیه جهاز برای زنان فقیر هم نوعی اقدام خیرخواهانه محسوب می‌شده است و رسم گذاشتن هدیه در جوراب بچه‌ها در کریسمس از این افسانه منشأ گرفته است که سنت نیکلاس در جوراب سه خواهر فقیر طلا گذاشته تا جهاز خود را با آن تهیه کنند.

سنت الیزابت پرتغال و سنت مارتین دو پورس هم از این طریق برای تهیه جهاز به فقرا کمک می‌کردند. در روم باستان، مراکز خیریه‌ای که به تهیه جهاز کمک می‌کردند تشویق می‌شدند، حتی یکی از آنها ایالت پوپ7 را به دست آورد.
در بعضی قسمت‌های اروپا، دادن ملک به عنوان جهاز مرسوم بوده است و اگر فردی دختری هم نداشت به عروس‌اش ملک می‌بخشید.
 
پادشاهی پرتغال، دو شهر را به ملکه انگلیسی خود در سال 1661 به عنوان جهاز بخشید و این وقتی بود که پادشاه چارلز دوم، پادشاه انگلستان، اسکاتلند و ایرلند با کاترین براگانزا، پرنسس پرتغال ازدواج کرد. این دو شهر عبارت بودند از: بمبئی در هند و تانگیر در مراکش.
در انگلستان زمان ویکتوریا، جهاز در طبقات بالای اشراف حکم ارثیه زودهنگام دختر را داشت و تنها دخترانی بعد از مرگ والدین ارث می‌بردند که جهاز نگرفته بودند. اگر زن و شوهری فوت می‌کردند و فرزند نداشتند، جهاز زن به خانواده خودش برمی‌گشت.
از میان همه اقوام اروپایی، رومی‌ها به این موضوع معروف بودند که قوانین ویژه‌ای برای جهاز داشتند چون در کل، قوانین ازدواج آنها بسیار پیچیده بوده است.

در چین، سنت بر این است که خانواده داماد برای عروس هدایایی که به آن «هدایای چای» می‌گویند تدارک می‌بینند. معمولا یک سبد میوه، غذاهای دریایی خشک شده، چای و گوشت خوک سرخ شده، تنباکو و آب‌انگور هدیه داماد است. خانواده عروس هم جهاز می‌فرستند. لباس، جواهرات، دکورهای خانگی و وسایل آشپزخانه که مدت کوتاهی قبل از ازدواج یا درست در مراسم عروسی به خانه عروس و داماد جدید منتقل می‌شود.
اقلام ارسالی بسته به وضع مالی عروس فرق دارد اما معمولا این اقلام است: جواهرات و طلا، دو بطری که با نوار قرمز بسته می‌شود و به آن جام‌های داماد و خانواده او می‌گویند، وسایل سرویس بهداشتی، ملحفه و بالش که با طرح‌های اژدهای سنتی، سوزن‌دوزی شده است، قیچی، خط‌کش و کمربند، آب‌نبات، سرویس چای‌خوری شامل قوری، کتری و سینی چای، پارچه‌هایی که با برگ درختان به هم بسته می‌شوند، گیاهان سنتی، پول شانس و خوشبختی (لی‌شی) و میوه‌های خشک شده.

در میان آفریقایی‌ها و به ویژه در سودان، قبایلی مثل دنیکا رقصی به نام جهاز دارند. در این رقص، مردان سعی می‌کنند هرچه بالاتر بپرند و خانواده خانم را تحت تاثیر قرار دهند.
به طور سنتی در آفریقا خانواده داماد حدود 100 عدد چهارپا به خانواده عروس می‌دهند. معمولا پسران برای به دست آوردن دختر مورد علاقه خود به این صورت رقابت می‌کنند که تعداد چهارپای بیشتری را برای دختر پیشنهاد می‌کنند.

طبق رسوم هندوها، یک پسر جوان بدهی خود را به نیاکان‌اش از طریق ازدواج پرداخت می‌کند. بنابراین تمام موضوعات مربوط به عروسی مثل جهاز، معنی خاصی پیدا می‌کند. عروس معمولا با خانواده شوهر زندگی می‌کند و خانواده‌های فقیر از عروس به عنوان یک کمک استفاده می‌کنند. علاوه بر این خانواده داماد به دلیل آنکه خانواده عروس، دختر و در اصل کمک‌شان را از دست می‌دهند این موضوع را جبران و تلافی می‌کنند. خانواده عروس هم مجبورند به خانواه داماد جهاز بدهند.

در جوامع کولی، خانواده داماد برای به دست آوردن عروس باید به خانواده او چیزی بدهد و در اصل داماد جهاز می‌دهد و بحث جهاز بر سر آن است که پدر عروس چانه می‌زند که چه‌قدر باید برای دخترش پرداخت شود و او از تولد تاکنون چه‌قدر خرج برداشته است! وقتی توافق حاصل شد مراسمی تحت عنوان «پلیاشکا» برگزار می‌شود. پدر داماد یک بطری آب‌انگور را در دستمال ابریشمی رنگی می‌پیچد و آن را به گردن‌بندی از سکه متصل می‌کند، سپس آن را به گردن عروس می‌اندازد.

در قرون وسطی و پس از آن، ساکنان اروپای شرقی به دختران‌شان در سن 12 سالگی تخت‌خواب و مبل می‌دهند. این اثاثیه با طراحی و تزیین‌های خاصی رنگ می‌شوند که نمایانگر تاریخچه خانواده و منطقه‌ای است که دختر در آن زندگی می‌کند. عروس‌های این ناحیه اروپا با انواع اشیا و وسایل منزل، ازدواج را آغاز می‌کنند. به داماد هم ابزار و وسایل کار داده می‌شود تا بتواند کشاورزی را آغاز کند.
 


گروه تولید محتوای میهن 24
-----------------------------------------
سه شنبه 26/2/1391 - 20:49
تاریخ

رسم و رسومات جالب ازدواج در سودان

رسم و رسومات جالب ازدواج در سودان مراسم ازدواج در سودان دارای آداب و رسوم سنتی خاص به خود است که برخی از این رسوم با گذشت زمان، جهانی شدن، توسعه تکنولوژی و پیشرفت‌های علمی تحت تاثیر قرار گرفته و یا از بین رفته است اما این رسوم همچنان در روستاها و شهرستانها کماکان پابرجاست و هنوز جایگاه خود را از دست نداده است.

معمولاً در سودان وقتی دختر به سن "سیزده سالگی" رسید مورد توجه خواستگاران قرار می گیرد؛ در این سنن دختران کمتر از خانه خود خارج می شوند و این به معنای آن است که به سن ازدواج رسیده است و می توان برای خواستگاری آن دختر پیش قدم شد.

مراسم خواستگاری در سودان مقدمات فراوانی دارد که خانواده داماد و عروس باید نسبت به آنها آگاهی و اطلاّع داشته باشد.
قاعده کار بدین شکل است که ابتدا یک نفر از خانم های خانواده داماد برای آگاهی از خصوصیات دختر شروع به تحقیق و پرس وجو می کند و چنانکه فرد مناسبی برای ازدواج پیدا کرد، به اطلاع خانواده داماد می رساند.

پدر داماد موضوع را با پدر عروس در میان می گذارد و خانواده دختر هم برای مشورت و تحقیق چند هفته ای فرصت می خواهند. آنها بعد از مشورت با بزرگان فامیل در صورتی که از بین بستگان دختر، کسی برای ازدواج دختر پیش قدم نشده باشد موافقت خود را اعلام می دارند. این موافقت با عبارت معروف "مبارک و هزار مبارک، دختر به شما دادیم تا دختر شما و همسر پسرتان بشود" بیان می شود.

فتح الخشم
بعداز اینکه خانواده عروس موافقت خود را اعلام کرد ، برای احترام به "مادر عروس " مبلغی قابل توجهی پول بعنوان هدیه پرداخت می شود، که به این رسم "فتح الخشم" یا همان "زیر لفظی" گفته می شود.
خانواده داماد هم چیزی به نام"شیله" برای خانواده عروس تقدیم می کنند و آن مبلغی است که به عنوان "مهر عروس" تعین می شود و شامل البسه، عطر، طلا و تمام مواد اولیه یک زندگی مشترک است.

بعد از "شیله" مراسم روز عقد را تعیین می کنند و دختر به مدت سه ماه در خانه و در یک اتاق مخصوص حضور دارد و به هیچ جا نمی رود. در اعتقادات سودانی ها بهتر است دختر از خانه بیرون نرود چرا که امکان دارد به "چشم زخم "دچار شود.

شمله و دخان
برای آماده شدن دختر برای روز عروسی، حفره عمیقی یک متری در داخل یکی از اتاق ها منزل عمه یا خاله عروس آماده می کنند که داخل حفره ،یک ظرف سفالی بزرگ گذاشته می شود؛ در داخل این ظرف مقداری از چوپ "طلح و شاف" (یک نوع چوبی که بوی بسیار مطبوع و خوشی از آن منتشر می گردد) گذاشته می شود و روی آن ،آتشی نرم می ریزند. در این هنگام عروس می بایست لباس های خود را عوض کند و یک پارچه پشمی که هوا از آن خارج نشود،دور خود بپیچد و بر روی حفر می نشیند.

به این پارچه "شمله " می گویند. بعد تمام بدن عروس را به روغن مخصوص آغشته و به مدت دو ساعت او را در آن حالت نگه می دارند. دودی که از چوب های "طلحه و شاف" متصاعد می شود، "دخان" نامیده می شود و به عنوان حمام بخار، برای نرم و لطیف کردن بدن به کار برده می شود.

لخوخه و خمره
عروس می بایست بدن خود را به آرد ذرت و روغن و آب آغشته نماید که به آن"لخوخه " می گویند. در خلال این مدت مادر و بستگان عروس عطر ویژه عروسی تهیه می کنند که آن عطر، برگرفته از عنبر، صندل و غیره است که آن را "خمره " می نامند.

سپس خمیری از آرد ذرت آماده می کنند و روی آن حفره ، که قبلاً ذکر شد، می کشند. "دلکه" هم ظرف مخصوصی است که چوبهای " طلح و شاف" که کوچک شده در درون آن می ریزند تا به مدت سه روز در آن حالت بماند و رنگش قهوه ای تیره شود.

سپس با عطرهای مخصوص که از عصاره چوپ صندل ، مشک ، محلب (دانه های زرد رنگ و خوش بو) و "ضفره" است همه را با هم مخلوط می کنند و بعد آنرا در قوطه های شیشه ای می ریزند تا آهسته عطر خالص از آن گرفته شود. سپس آن را با کرم مخصوص مخلوط می کنند.
این عمل در تمامی مراسم های عروسی برای نو عروس انجام می شود زیرا سودانی ها عقیده دارند "حمام بخار" گرفتن و استفاده از "آرد ذرت" همراه با معطرات ذکر شده باعث می شود، عروس در مقابله با بیماری های گوناگون و همچنین بدنیا آوردن فرزند قوی و استوار باشد.

حنا بندان
در مراسم جشن "حنا بندان" سفره ای پهن می شود و"حنا" را در درون یک بشقاب چینی در حالی که یک یا دو شمع بر روی آن روشن است، مهیا می سازند.

سپس قرآن و سه کاسه از عطرهای محلی ، شیرینی، کیک و یک تسبیح مخصوص که نامش "یسر" است بر سر سفره قرار می دهند. بعد آرایشگر بردست و پاهای عروس نقش های بسیار زیبایی از گل و ریحان ترسیم می کند.

اتاق عروس با شاخه ای از درخت نخل سبز ،تخت خوابی بزرگ با چوپ های نفیس و فرش قرمز رنگی که در زیر آن پهن شده، مزین می شود و عروس با لباس سودانی قرمز رنگ که به آن "ثوب" می گویند، بر روی آن می نشیند. جلوی عروس یک میز که روی آن سینی بزرگی با گل های سرخ و کاسه حنای خیس شده گذاشته می شود که به آن سینی "صینیه الجرتق" می گویند.

در این مراسم دوستان عروس برایش آوازهای مخصوص می خوانند مانند عدیله ، بیضاء یا ملائکه سیری معاه (یعنی ان شاء الله فرشتگان شما را به خانه خوشبختی بدرقه کنند)

دو روز مانده به آیین عروسی " حنا بندان" برای داماد نیز برگزار می شود که در آن داماد لباس ملّی "جلابیه به همراه شلوار بلند و کفش سفید می پوشد و ساق دوشان او مراسم گل افشانی را آغاز می کنند. (جمع آوری پول برای هزینه های داماد) هرکس برحسب قرابت فامیلی خود سهمی را می گذارد و نام او را در دفتری که "الکشف لقب" دارد، ثبت می کنند.

 مراسم عقد
مراسم عقد در خانه داماد برگزار می شود که در این هنگام چندین گوسفند و گوساله قربانی ذبح می شود و مهمانی بزرگ برای این مناسبت تدارک دیده می شود.

مراسم عقدکنان معمولاً بعد از نماز مغرب در نزدیکترین مسجد به خانه داماد برگزار می شود. بعد از تمام شدن مراسم عقدکنان، مردها با شلیک تیر به هوا و زنان هل هله کنان بین مردم حلوا و شیرینی پخش می کنند و عروس و داماد را با سلام و صلوات و آرزوی زندگی خوب و سالم تا نزدیکی خانه شان همراهی و بدرقه می نمایند.

امروزه این گونه مراسم بیشتر در روستاها و مناطق خارج از شهرهای بزرگ سوردان انجام می شود. در مراسم عروسی در شهرهای بزرگ، اول و آخر کوچه را با داربست و پارچه های رنگی که به آن "سایبان" گفته می شود، مزین می نمایند و تمامی اهل فامیل و دوستان و همسایگان را به این مراسم دعوت می کنند.

امری که در عروسی های مردم عامه بیشتر طرفدار دارد، دعوت از گروه های موسیقی است که برنامه آنها تا پاسی از شب ادامه پیدا می کند. البته محل زنان و مردان از یکدیگر جدا است.

  200 گاو مهریه
ازدواج در مناطق جنوبی سودان تا حدودی با مناطق شمالی فرق دارد. یعنی برگزاری مراسم اسلامی در جنوب انجام نمی‌ شود و خانواده داماد برای انتخاب همسر برحسب مقتضیات دختر باید به خانواده عروس گاو( به عنوان مهریه) بدهد.

اگر دختر جوان، دارای قد بلند و قوی هیکل باشد و همچنین از خانواده آبرومند و محترم نیز باشد، داماد باید 200 راس گاو مهریه بدهد ولی در مقابل مراسم ازدواج بسیار ساده برگزار می شود.

در سودان ازدواج با بیش از یک زن مرسوم است و اگر مردی توانایی و استطاعت مالی خوبی داشته باشد، می تواند تا 4 همسر برگزیند و همه آنها را در یک منزل بزرگ که دارای اتاق های زیادی است، زندگی می کنند.
قانون طلاق در میان آنها بسیار سهل و بدور از تشریفات دادگاه و مشکلات آن است لذا مساله طلاق بیشتر زمانی رخ خواهد داد که مشکل اساسی بوجود آمده باشد.

 

گروه تولید محتوای میهن 24
-----------------------------------------------
سه شنبه 26/2/1391 - 20:48
تاریخ

مراسم جالب ازدواج در کره‌

مراسم جالب ازدواج در کره‌  سنت‌های مراسم ازدواج از فرهنگی به فرهنگی دیگر متفاوت است، اما برخی از آنها عجیب و باورشان دشوار است، از آن جمله می‌توان به رسوم عجیب و غریب کره‌ای‌ها اشاره کرد.

پس از اتمام مراسم ازدواج دوستان داماد جوراب ها را از پایش درمی‌آورند، یک طناب به دور قوزک‌های وی می‌اندازند و با نوعی ماهی به نام "کوروینای" زرد رنگ شروع به تازیانه زدن بر کف پایش می‌کنند؛ این کار به منظور مقاوم کردن داماد برای آغاز زندگی مشترک صورت می‌گیرد.

مردمان کره بر این باورند، چنانچه داماد روز عروسی‌اش زیاد لبخند بزند، فرزند نخست دختر خواهد بود. پس از اتمام مراسم، والدین داماد آجیل و آلوی فراوان به سوی عروس پرتاب می‌کنند و چنانچه وی بتواند تعدادی از آجیل‌ها را بگیرد، صاحب پسران زیادی خواهد شد.
رسم دیگری در مراسم ازدواج کره‌ای‌ها وجود دارد که مطابق آن میهمانان به سوی زوج جوان خرمای قرمز رنگ و بلوط پرتاب می‌کنند.
شایان ذکر است؛ سنن عجیب و غریب کره بسیاری از جهان‌گردان را به نظاره این مراسم‌ها واداشته است.


مقالات مرتبط:
رسم و رسومات جالب ازدواج در سودان
مراسم مرسوم در ژاپن



گروه تولید محتوای میهن 24
سه شنبه 26/2/1391 - 20:46
تاریخ

بنیان‌گذار رمان انگلیسی


فلسفه انگلیسی تجربه ‌گرا و خواهان فهم جهان است. ادبیات داستانیِ متعلق به انگلستان هم، به تبع، برای نقد زمان حال و ایجاد تغییر و بهبود زندگی مردم جان می ‌گیرد. شاید از همین جاست که بسیاری از سیاست ‌مداران انگلیسی اهل ادب و قلم می ‌شوند. چارلزدیکنز و دیزراییلی، نویسنده و نخست وزیر قرن نوزده، از آن جمله‌ اند. از همان آغاز نوزایی (رنسانس) زبانی که در متن ‌های داستانی و تاریخی  انگلیسی به کار گرفته می ‌شود زبان اشراف و تحصیل ‌کرده‌ های فضل ‌فروش نیست. زبان مردمی است که می ‌خواهند، با هر آنچه که دارند، در مقابل زبان فاتحان رومی، فرانسوی و آنگلوساکسون قد علم کنند.



هنری فیلدینگ در آوریل 1707 در شهر"ایست استور" در "سامرست" انگلستان متولد می ‌شود. او مالک تحصیل‌ کرده ‌ای است که زبان گفت ‌وگویی را برای هزل و هجو جامعه سده هجدهم انگلستان و تکانی به آن جامعه طبقاتیِ  به کار می ‌گیرد و رمان و یا به زبان خودش تاریخ یا سرگذشت " تام جونز، کودک سر راهی" را به همین قصد می ‌نویسد. پدرش نجیب ‌زاده اصیل ولی نالایقی است، که ثروت خانوادگی را تار و مار می ‌کند، و مادرش از خانواده استخوان ‌داری می ‌آید. هنری در کالج«اتون» ادبیات روم و یونان باستان می ‌خواند. به دانشگاه می ‌رود تا حقوق بخواند ولی خیلی زود عطای آن را به لقایش می ‌بخشد و شروع به نوشتن می ‌کند. نوزده ساله است که نمایش‌ نامه« عشق در چند پرده» ‌اش روی صحنه می ‌رود و با اقبال رو به ‌رو می ‌شود. سفری به هند می ‌رود و در آن ‌جا آشنایی بیشتری با ادبیات کلاسیک پیدا می‌ کند. او هم‌ چنان نمایش‌ نامه ‌نویس است و از میان نوشته ‌هایش «تام بندانگشتی» شاخص‌ ترین می ‌شود. ولی آن ‌چه بعدها نام او را جاودانه می ‌کند همان "تام جونز، کودک سر راهی" است. او تمام قریحه و دانش خود را به کار می ‌گیرد تا، برای اولین بار در رمانِ انگلیسی به جایِ قهرمان، ضدِ قهرمانی را علم کند. او از حرام ‌زاده ‌ای بی‌ اصل و نسب شخصیتی می‌ سازد که هنوز که هنوز است الگوی کلی بسیاری از داستان ‌های بلند انگلیسی ‌زبان‌ ها است. کتاب تام جونز در زمانی نوشته می‌ شود که رمان فقط به معنی داستان مطرح نیست و تخیل جایِ چندانی در آن ندارد. خوانندگان از رمان واقعیت قابل اثبات تاریخی را اراده می ‌کنند و فیلدینگ، به گواهی سایر آثارش، می‌ نویسد تا شاید تغییری در قضا بدهد و بفهمد و بفهماند.

 سروالتر اسکات گفته: «تام جونز حقیقت و سرشت واقعی انسان را می ‌شناساند.» و به حق هم چنین است. تام جونز داستانی است که ساده و روستایی آغاز می ‌شود و با خردمندی و پختگی قهرمان اصلی ‌اش، همان کودک سر راهی، به انجام می ‌رسد و نویسنده آن زبان نوشتاری انگلیسی را هم ‌سنگِ زبان فرهیختگان زمانش، لاتین، بالا می ‌کشد.

این رمان تجربی است و سطوح مختلف آدم پردازی و"ارتباط خواننده و اثر و مؤلف" در آن تکوین پیدا می ‌کند. صحنه ‌های خنده ‌دار میان‌ پرده آن برای تغییر ذائقه خوانند‌ه ‌ای است که همیشه گرفتار خواندن نثر منشیانه بوده. این کتاب همه چیز، درباره شکل و محتویی رفتار انسانی، را به مخاطب‌ های قرن هجدهمی خود شیرفهم می ‌کند، خودِ هنری فیلدینگ این شیوه نوشتن را"قلمروی تازه نوشتن" می ‌نامد.

منتقد معاصری می ‌گوید که فیلدینگ از چهار عنصر نبوغ، انسانیت، دانش‌ آموختگی و تجربه بهره ‌مند است و می‌ تواند"سرشت" را با فکر و عقل قوام بدهد. فیلدینگ باور دارد که بین رفتارهای نادرست انسانی و علل مندرج در روزگار زیست همان انسان رابطه علت و معلولی هست و نویسنده باید به دقائق آن دست پیدا کند. او که سال‌ های سال نمایش‌ نامه ‌های خنده ‌دار نوشته است حالا دست به نوشتن رمان تام جونز می ‌زند تا جامعه آن روز انگلستان را به خودش و دیگران بشناساند. تا شاید، شاید، تغییر و بهبودی در آن جامعه صورت پذیرد.

رمان تام جونز به سال 1749 منتشر می ‌شود. این رمان هجده کتاب دارد و هر کتاب شامل فصل‌ های زیادی است. هر فصل، یا باب، آن با یک «مقاله ‌طوری» شروع می‌ شود که در آن نویسنده راجع به شیوه نوشتاری و سبک خود توضیحاتی می‌ دهد و یا سعی می ‌کند آدم ‌های داستانی و علت رفتارهای آن‌ها را برای خواننده روشن کند. فیلدینگ دلِ خوشی از نقدهای آبکی روزگار خود ندارد و در بسیاری از این «مقاله ‌‌طورها» به منتقدین نیش می‌ زند و به رخ‌ شان می ‌آورد که برایش پشیزی نمی‌ ارزند.

خیلی از نویسنده ‌های سده ‌های بعد از این شیوه نوشتن او تقلید می ‌کنند، جورج الیوت نمونه برجسته آن‌ ها است. آندره ژید گفته: «با خواندن این کتاب فهمیدم که چقدر از تکنیک کم می ‌دانم.» نثر منثور فیلدینگ در این دیباچه ‌های آغازین هر فصل مطنطن و آهنگین می ‌شود، که شاید امروزه کمی بی ‌ربط، زائد و یا متکلف به نظر برسد، اما آن زمان نوعی هم‌ سنگ‌ سازیِ زبان عوامانه انگلیسی بود با زبانِ لاتین- که گنده‌ دماغ‌ ها آن را به کار می ‌بردند.

اگر بخواهیم پی ‌رنگ پیچیده رمان تام جونز را خلاصه کنیم این گونه می‌ نویسیم: «تام جونز بچه سر راهی است که شبی در رخت خواب آدم ثروتمندِ نیکوکاری، به نام آلورتی، پیدا می ‌شود. آلورتی که مردی ساده دل ولی اهل دانش و فضل است تام جونز را تحت حمایت می ‌گیرد.  پا به ‌پای خواهرزاده خود او را پرورش می‌ دهد و همه نوع امکانات تحصیلی و رفاهی برایش فراهم می‌ کند. اما بعدها از او آزرده می ‌شود و از خانه‌ می ‌راندش. اولین بار که آلورتی از تام دلگیر می ‌شود به دلیل نردِ عشقی است که تام با "مولی سگریم" دختر شکاربان آلورتی می‌ بازد و بار دوم عشقِ بی ‌دروپیکرِ جونز به سوفیا، دختر زیبا و ثروتمند شکارچی روباه، آقای وسترن، باعث و بانی این دلخوری می ‌شود. تام جونز همیشه در معرض خشم و بدخواهی کشیش فضل ‌فروشی به نام تواکوم و رقیبِ فیلسوف‌ منش ‌اش اسکویر است. عاقبت تام ساده‌ دل و خوش ‌طینت، اما خوش‌ گذران، قربانی سوء تعبیرهای خواهرزاده جوان آلورتی می‌ شود- که بر سر سوفیا با تام جونز خوش‌ قیافه رقابت دارد. تام جونز به ناچار پاشنه را ورمی‌ کشد و ترک یار و دیار می‌ کند. در این سفر و حضر همسفری دوست‌ داشتنی مثل پارتریج دارد که وجودش خواننده را به یاد سانچوپانزای دن ‌کیشوت می ‌اندازد. در این حین سوفیا که دل در گروی تام دارد و نمی‌ خواهد تن به ازدواج با بلافیل بدهد و تسلیم استبداد رای پدرش بشود از خانه فرار می ‌کند و به خانه یکی از اقوام لندنی خود می ‌رود. تام هم کشف می‌ کند که در واقع پسر خواهر آقای آلورتی است و در واقع همشیره مکرمه آقای الورتی بوده که او را به گیتی تحویل داده است. مکر و کید بلافیل بر ملاء می ‌شود و سوفیا هم بی‌ وفایی ‌های جونز را می‌ بخشد و پایان خوش داستان فرا می‌ رسد.»

فیلدینگ در این رمان ریاکاری و دو چهرگی جامعه آن روز انگلستان را ترسیم می ‌کند و مفاهیمی مثل شرف، عشق، خیر خواهی، مسیحیت و زیبایی را در این رمان زیر و بالا می ‌کند تا پرده پندار زمانه را بدرد و رویا و خود فریبی را در روشنایی آفتاب این رمان نمایان کند. او قبلاً در رمان کوتاه"شاملا"، که نقیضه ‌ای است بر"پاملای"ی ریچارد آندرسون، خدعه و ریای جامعه مرد سالار را عیان کرده و حالا در تام جونز تفاوت بین "عدالت و گشاده‌ دلی"، "عداوت و تنگ ‌نظری" و"بدخواهی و خوش‌ خیمیِ آدمی‌ زاده" را پیش چشم خوانندگان می ‌گذارد. او، مانند ارسطو، معتقد است که انسان خمیره‌ ای الستی و ابدی دارد و می ‌تواند مثل بلایفیل یک سره بد و سیاه و یا مانند آلورتی نیک‌ دل و روشن‌ ضمیر باشد. فیلدینگ تام جونز را نماینده واقعی ذات آدمی ‌زاده می ‌داند و از طریق ترسیم دو آدم داستانی خود، سکویر و تواکوم، فلسفه ‌بافی فاضلانه را در مقابل اخلاقیات مقدس‌ مآبانه قرار می ‌دهد و هر دو را به سخره می ‌گیرد.

در این کتاب فیلدینگ دیدگاه روایت ‌گر همیشه حاضر و ناظری را دارد که فکر می ‌کند جهان را به خوبی می‌ شناسد. او که به خوش‌ فطرتی انسان باور دارد شکّاک است ولی نا امید نیست. سبک نوشتاری او طوری است که نمی ‌گذارد خواننده در کتاب غرقه شود و فاصله خواننده را با متن نگاه می ‌دارد. در کتاب او نقش روایت‌ گرِ کتاب با آفرینش‌ گرِ متن از هم جداست و از این راه دو سطح آگاهی پیش چشم خواننده باز می‌ کند؛ سطح آگاهی روایت‌ گر- که در طول سر گذشت بصیرت پیدا می‌ کند- و قله ‌ای که نویسنده بر آن نشسته و از آن ‌جا به دنیای ساخته خود نگاه و با تردستی آدم ‌های داستانی ‌اش را جا به ‌جا می‌ کند. فیلدینگ کتاب خود را "حماسه ‌ای کمیک به نثر" می ‌داند.

بعد از مرگ همسر اول و ازدواج مجدد با ندیمه همسرش وضع مالی فیلیدینگ بد می ‌شود. در1748 دوستان کمک می‌ کنند و فیلدینگ بر مسند قضاوت دادگاهی محلی در "بواستریت" لندن می ‌نشیند. رمان تام جونز یک سال بعد از این منتشر می‌ شود و کمی بعد از انتشار آن فیلدینگ زمین ‌گیر می ‌شود. در چند سال باقی‌ مانده عمرش رمان"آیلیا" را می ‌نویسد و مجموعه ‌ای از مقالات خود منتشر می ‌کند. رمان تام جونز را هم با تجدیدِ نظرهایی به چاپ بعدی می ‌رساند. در 1754 دیگر حالش وخیم شده. به توصیه پزشکان به لیسبون پرتغال می‌ رود. در "خاطره سفر لیسبون" درباره تلاش بی ‌ثمرش برای بهبودی می‌ نویسد و چند وقت بعد در هشت اکتبر همان سال در لیسبون می ‌میرد و در گورستان انگلیسیان آن ‌جا به خاک سپرده می‌ شود.



گروه تولید محتوای میهن 24
-------------------------------------
سه شنبه 26/2/1391 - 20:44
تاریخ


فرهنگ و هنر

سخنان بزرگان جهان در مورد کورش بزرگ

سخنان بزرگان جهان در مورد کورش بزرگ آنچه در زیر می خوانید سخنانیست که به صورت مشتی از خروار از میان گفته های بزرگان و مشاهیر دنیا در مورد مردی که بی شک از تاثیر گذارترین ، بر جسته ترین و ستایش شده ترین افراد در طول تاریخ تمدن بشریت بوده و هست. مردی که تورات او را «مسیح » و یونانیان او را «سرور» و « قانونگذار»می نامند و دوست و دشمن به بزرگمنشی و آزادگی او شهادت داده اند:صاحب نخستین منشور حقوق بشر در دنیا: کورش بزرگ

● افلاطون (۴۷۷ تا ۳۴۷ پیش از میلاد):
پارسیان در زمان شاهنشاهی کورش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند. از اینرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملتهای جهان شدند. در زمان او (کورش بزرگ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی میدادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی می کردند. مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این رو در موقع خطر به یاری آنان می شتافتند و در جنگ ها شرکت می کردند. از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان را همراهی می کرد و به آنان اندرز می داد. آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به زیبایی انجام می گرفت.

● گزنفون (۴۴۵ پیش از میلاد):
مهمترین صفت کورش دین داری او بود. او هر روز قربانیان برای ستایش خداوند می کرد. این رسوم و دینداری آنان هنوز در زمان اردشیر دوم هم وجود دارد و عمل می شود. از صفت های برجسته دیگر کورش عدل و گسترش عدالت و حق بود.
ما در این باره فکر کردیم که چرا کورش به این اندازه برای فرانروایی عادل مردمان ساخته شده بود. سه دلیل را برایش پیدا کردیم. نخست نژاد اصیل آریایی او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پروش او از کودکی بوده است.
کورش نابغه ای بزرگ، انسانی والامنش، صلح طلب و نیک منش بود. او دوست انسانها و طالب علم و حکمت و راستی بود. کورش عقیده داشت پیروزی بر کشوری این حق را به کشور فاتح نمی دهد تا هر تجاوز و کار غیر انسانی را مرتکب شود. او برای دفاع از کشورش که هر ساله مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار می گرفت امپراتوری قدرتمند و انسانی را پایه گذاشت که سابقه نداشت. او در نبردها آتش جنگ را متوجه کشاورزان و افراد عام کشور نمی کرد. او ملتهای مغلوب را شیفته خود کرد به صورتی که اقوام شکست خورده که کورش آنان را از دست پادشاهان خودکامه نجات داده بود وی را خداوندگار می نامیدند. او برترین مرد تاریخ، بزرگترین، بخشنده ترین، پاک دل ترین انسان تا این زمان بود.

● هرودوت ( ۴۸۴ تا ۴۲۵ پیش از میلاد):
هیچ پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کورش مقایسه کند. از اینرو من کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا کردارهای شگفت انگیز و بزرگ این دو ملت عظیم هیچگاه به فراموشی سپرده نشود. کورش سرداری بزرگ بود. در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر بسیاری از ملتهای دیگر فرمانروایی می نمودند بعلاوه او به همه مللی که زیر فرمانروایی او بودند آزادی می بخشید و همه او را ستایش می نمودند. سربازان او پیوسته برای وی آماده جانفشانی بودند و به خاطر او از هر خطری استقبال می کردند.

● ویل دورانت :
کورش از افرادی بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود. به گفته امرسون همه از وجود او شاد بودند. روش او در کشور گشایی حیرت انگیز بود. او با شکست خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود. بهمین دلیل یونانیان که دشمن ایران بودند نتوانستد از آن بگذرند و درباره او داستانهای بی شماری نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسکندر می نامند. او کرزوس را پس از شکست از سوختن در میان هیزم های آتش نجات داد و بزرگش داشت و او را مشاور خود ساخت و یهودیان در بند را آزاد نمود. کورش سرداری بود که بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه های شاهنشاهی اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت.

● ویکتورهوگو:
هم چنان که کوروش در بابل عمل کرده بود ناپلئون نیز آرزو داشت از سراسر جهان یک تاج و تخت بسازد و از همه مردم گیتی یک ملت پدید آورد.
 
هارولد لمب (دانشمند امریکایی) :
در شاهنشاهی ایران باستان که کورش سمبول آنان است آریایی ها در تاجگذاری به پندار نیک گفتار نیک کردار نیک سوگند یاد می کردند که طرفدار ملت و کشورشان باشند و نه خودشان. که این امر در صدها نبرد آنان به وضوح دیده می شود که خود شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است.

● پاپ کلمنت پنجم(در وصف کورش بزرگ):
برای ما همین قدر که تو جانشین عادل هستی کافی است که ترا با نظر احترام بنگریم.

● پرفسور ایلیف انگلیسی:
در جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان کورش شناخته شده است. زیرا نبوغ و عظمت او در بنیانگذاری امپراتوری چندین دهه ای ایران مایه شگفتی است. آزادی به یهودیان و ملتهای منطقه و کشورهای مسخر شده که در گذشته نه تنها وجود نداشت بلکه کاری عجیب به نظر می رسیده است از شگفتی های اوست.

● دکتر هانری بر( دانشمند فرانسوی) :
این پادشاه بزرگ یعنی کورش هخامنشی برعکس سلاطین بی رحم و ظالم بابل و آسور بسیار عادل و رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات زردشت بوده. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات (خشترا) می شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خدواند دانسته و آنرا برای خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می کردند.

● کنت دوگوبینو فرانسوی :
شاهنشاهی کورش هیچگاه در عالم نظیر نداشت. او به راستی یک مسیح بود زیرا به جرات می توان گفت که تقدیر او را چنین برای مردمان آفرید تا برتر از همه جهان آن روز خود باشد. نیکلای دمشقی کورش شاهنشاه پارسیان در فلسفه بیش از هر کس دیگر آگاهی داشت. این دانش را نزد مغان زرتشتی آموخته بود.

● پرفسور کریستن سن( ایران شناس شهیر) :
شاهنشاه کورش بزرگ نمونه یک پادشاه “جوانمرد” بوده است. این صفت برجسته اخلاقی او در روابط سیاسی اش دیده می شده. در قوانین او احترام به حقوق ملت های دیگر و فرستادگان کشورهای دیگر وجود داشته است و سر لوحه دولتش بوده. که این قوانین امروز روابط بین الملل نام گرفته است.

● آلبر شاندور فرانسوی :
کورش یکسال پس از فتح بابل برای درگذشت پادشاه بابل عزای ملی اعلام نمود. برای کسی که دشمن خودش بود. او مطابق رسم آزادمنشی اش و برای اینکه ثابت کند که هدف فتح و جنگ و کشتار ندارد و تنها به عنوان پادشاهی که ملتش او را برای صلح پذیرفته اند قدم به بابل گذاشته است و در آنجا تاجگذاری نمود. او آمده بود تا به آنان آزادی اجتماعی و دینی و سیاسی بدهد. در همین حین کتیبه های شاهان همزمان او حاکی از برده داری و تکه تکه کردن انسان های بی گناه و بریدن دست و پای آنان خبر می دهد.

● کلمان هوار :
کورش بزرگ در سال ۵۵۰ قبل از میلاد بر اریکه پادشاهی ایران نشست. وی با فتوحاتی ناگهانی و شگفت انگیز امپراتوری و شاهنشاهی پهناوری را از خود بر جای گذاشت که تا آن روزگار کسی به دنیا ندیده بود. کورش سرداری بزرگ و سرآمد دنیای آن روزگار بود. او اقوام مختلف را مطیع خود کرد. او اولین دولت مقتدر و منظم را در جهان پایه ریزی کرد. برای احترام به مردمان کشورهای دیگر معابدشان را بازسازی کرد. وی پیرو دین یکتا پرستی مزدیسنا بود. ولی به هیچ عنوان دین خود را بر ملل مغلوب تحمیل ننمود.
 
● مولانا ابوالکلام احمد آزاد فیلسوف هندی :
کورش همان ذوالقرنین قرآن است. وی پیامبر ایران بود زیرا انسانیت و منش و کردار نیک را به مردمان ایران و جهان هدیه داد. سنگ نگاره او با بال های کشیده شده به سوی خداوند در پاسارگاد وجود دارد.



گروه تولید محتوای میهن 24
--------------------------------------------
سه شنبه 26/2/1391 - 20:43
شعر و قطعات ادبی
روزی محتشم کاشانی به دیدن پدر حکیم شفایی می رود.حکیم که از کودکی در سرودن شعر مهارت داشت شعری از خویش برای محتشم می خواند.

 محتشم می گوید: اشعارش مثل گرمک اصفهان است که به ندرت شیرین در می آید.
شفایی جواب داد: الحمدلله که مثل گرمک کاشان نیست که هیچ شیرین درنمی آید!
سه شنبه 26/2/1391 - 20:39
شعر و قطعات ادبی

بهترین شعر از نظر شهریار کدام بود؟

 

http://www.khabaronline.ir/detail/173906/

رئیس حوزه هنری گفت: از استاد شهریار پرسیدند، بهترین شعری که در این سال‌ها شنیده‌ای کدام است؟ و شهریار پاسخ داده بود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه‌دار» چون شعر یک ملت است.

مراسم رونمایی از سری سوم مجموعه «شعر امروز» عصر دیروز شنبه 26 شهریور با حضور محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، امیرحسین فردی مدیر دفتر آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، ناصر فیض مسئول دفتر طنز حوزه هنری، یوسفعلی میرشکاک شاعر و منتقد ادبی، محمود حبیبی کسبی کارشناس دفتر شعر حوزه هنری و شاعران این مجموعه‌ها، در تالار اندیشه 2 حوزه هنری برگزار شد.

مومنی شریف در این برنامه گفت‌: حضور شعر در زندگی ما بسیار پررنگ است، ولی متاسفانه جدی گرفته نمی‌شود و امیدوارم توجه به شعر در سال‌های آینده بیشتر شود. امیدوارم از این مراسم‌های رونمایی، بیشتر داشته باشیم چون به قولی شعر، نخستین هنری است که انسان به آن دست یافت. حتی عالمان اسرار، گاهی شعر را از الهام و جنس وحی دانسته‌اند. عمل صالح در هنر این است که نویسنده یا شاعر، ودیعه الهی را که در نویسنده، نوشتن و در شاعر، شعر است در خدمت ارزش‌ها قرار بدهند.

وی افزود: وقتی در یک اثر هنری، مخاطب را به ارزش‌ها دعوت می‌کنیم، به وظیفه خود عمل کرده ایم. وجه تمایز هنر اسلامی با دیگر هنرهایی که دعوت‌کننده به یاس و ناامیدی هستند، در آرامشی است که هنر اسلامی به انسان بشارت می‌دهد. هنری که به نیستی دعوت می‌کند و دل را می‌لرزاند، از رسالت‌های شیطانی است. خوشبختانه شعر کشور ما همیشه منبع الهام و حکمت بوده است.

رئیس حوزه هنری گفت: یکی از بزرگان معتقد بود که طی تاریخ کشورمان، این شعرا بودند که وظایف حکام و امرا را انجام می‌دادند. در روزهای پیروزی انقلاب هم شعر از اولین‌ روزها به میدان آمد تا این که انقلاب پیروز شد. در آن زمان شعر شاعران بود که موجب تشویق صدها هزار نفر شد. یکی از شاعرانی که چنین اشعاری داشت، شهریار بود که به حقانیت انقلاب ایمان آورد و برای آن شعر گفت. از او پرسیده بودند، بهترین شعری که در این سال‌ها شنیده‌ای کدام است؟ و شهریار پاسخ داده بود «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگه دار» چون شعر یک ملت است.

مومنی شریف در ادامه گفت: خوش به حال شاعران امروز ما که پشت سر خود پیامبران شعر فارسی را دارند. حیف است که از هنر قدیمی و کهن خودمان حمایت نکنیم و در مقابل هنرهای دیگر به آن کم‌توجهی کنیم. هرجا که شاعران به وضعیت شعر توجه داشته‌اند، شعر کشورمان شرایط خوبی داشته است و هرجا به آن بی‌توجهی شده در مسیر نزول قرار گرفته است. زمانی بود که استاد مهرداد اوستا ما را با اخلاق و رفتار نیکویش، شیفته خود کرده بود. وقتی وسط شعرخوانی کسی وارد مجلس می‌شد، ایشان حتما به احترامش برمی‌خواست.

وی با اشاره به شخصیت مهرداد اوستا، گفت: رهبر انقلاب نقل می‌کردند که در روزهای انقلاب به استاد اوستا زنگ زدم و خبر پیروزی انقلاب را دادم و گفتم: انقلاب به شما احتیاج دارد. اوستا گفته بود من در خدمت انقلاب هستم. به همین خاطر بود که جریان روشنفکری به او پشت کرد. البته چنین برخوردهایی زیاد شده و زیاد مهم نیستند.

در ادامه، کمال شفیعی سرپرست امور ادبی استان‌های حوزه هنری سخنان کوتاهی ارائه کرد و محمدرضا طهماسبی یکی از شاعرانی که مجموعه شعرش در سری سوم مجموعه شعر امروز منتشر شده، به شعرخوانی پرداخت. سپس مومنی شریف و میرشکاک از شاعران این سری مجموعه شعر امروز تقدیر به عمل آوردند و از کتاب‌های این مجموعه رونمایی شد.

سه شنبه 26/2/1391 - 20:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته