• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1210
تعداد نظرات : 190
زمان آخرین مطلب : 5601روز قبل
خاطرات و روز نوشت
جمعه یعنی یک غروب وعده دار، وعده ترمیم قلب یاس زار، جمعه یعنی مادر چشم انتظار ، در هوای دیدن روی نگار ، جمعه یعنی یک سماء دلواپسی ، میشود مولا به داد ما رسی؟ جهت سلامتی مولا صلوات
جمعه 23/9/1386 - 12:49
خاطرات و روز نوشت
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در ابتدای کمال،بنگر چگونه می افتی ، چون برگ زرد یا سیبی سرخ
جمعه 23/9/1386 - 12:48
خاطرات و روز نوشت
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد، دعا کبوتر عشق است که بال و پر دارد، بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا ، زپشت پرده غیبت به ما نظر دارد
جمعه 23/9/1386 - 12:47
خاطرات و روز نوشت
از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدا جوب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنی
جمعه 23/9/1386 - 12:44
خاطرات و روز نوشت
در طول روز چندین بار اینباکس موبایلو باز میکنیم تا ببینیم چه پیامی از دوستان رسیده ، اما چند بار قرآن رو باز میکنیم تا ببینیم چه پیامی از حضرت دوست رسیده ؟!!! کاش بیاندیشیم...... دیریست که دلدار پیامی نفرستاد ...
جمعه 23/9/1386 - 12:43
خاطرات و روز نوشت
بی تو غروب جمعه ها غصه غزلخونی داره با درد بی همنفسی باناله مهمونی داره خودت که بهتر میدونی غروب جمعه بی صفاس دست تموم عاشقا سمت خدا روبه دعاس همش میگن خدا کنه خداکنه مهدی بیاد منتقم ال علی صاحب هم عهدی بیاد اللهم عجل لولیک الفرج
جمعه 23/9/1386 - 12:41
خاطرات و روز نوشت
جمعه ها دلها حزین است و غمین * چشم ها در انتظاری نازنین * ای گل خوش بوی دشت انتظار* ای ظهورت منجی دلهای زار * کی بیایی مهدی صاحب زمان (عج)* مظهر نور خدا ای چشم و جان
جمعه 23/9/1386 - 12:40
خاطرات و روز نوشت
برای امدنت انتظار کافی نیست- دعا و اشک و دل بیقرار کافی نیست خودت دعا بکن ای نازنین که بیایی دعای این همه شب زنده دار کافی نیست سلام بر تو ای امیر دلهای بیقرار. این جمعه هم لحظه های سبز انتظار به زردی یاس گرائید و تو بازهم نیامدی و اینك باز مائیم و غم فراقت مائیم و زمزمه دعای عهد در جمع منتظرانت
پنج شنبه 22/9/1386 - 2:5
خاطرات و روز نوشت
فغان از درس نامفهوم ، داد از جور استاد! به وقت امتحانش هر چه رشتم ، رفت بر باد خودت را گـر كُشی از بـهـر ادراك كـلامش ولی او باز گوید حقش است آنكس كه افتاد! هزاران جهد كردم نمره ام بهتر شود لیك در آخر نامه ی مـشـروطیـم را دست چپ داد
پنج شنبه 22/9/1386 - 1:57
خاطرات و روز نوشت
عمری به انتظار نشستم نیامدی چشم از همه به غیر تو بستم نیامدی ای مایه امید بشر رشته ی امید از هر کس به جز تو گسستم نیامدی گفتی دل شکسته بود جای من که من این دل به خاطر تو شکستم نیامدی
پنج شنبه 22/9/1386 - 1:56
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته