• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1568
تعداد نظرات : 388
زمان آخرین مطلب : 3781روز قبل
آموزش و تحقيقات

محققان نشان دادند که افزودن نانوذرات اکسید روتنیم به کاتد، موجب بهبود کارایی و افزایش طول عمر باتری‌های اکسیژن- لیتیم می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، باتری‌های اکسیژن- لیتیم غیرآبی (Li–O2) می‌توانند انرژی را در دانسیته‌‌های بالا ذخیره‌سازی کنند. برای تجاری‌سازی این باتر‌ی‌ها هنوز به پیشرفت‌های دیگری نیاز است اما در صورت تحقق این کار می‌توان باتری‌های کاراتر تولید کرد.

این گروه تحقیقاتی با استفاده از نانوذرات اکسید روتنیم موفق شدند کارایی این باتری‌ها را بهبود دهند و موفق به حذف فلزات سنگین در کاتدهای باتری یون لیتیم شدند، با این کار یون‌های لیتیم مستقیما با اکسیژن هوا واکنش می‌دهد.

این گروه برای ساخت کاتد از نانولوله‌های کربنی استفاده کردند. زمانی که باتری دشارژ می‌شود، یون‌های لیتیم و گاز اکسیژن با هم واکنش می‌دهد تا بلورهای پراکسید لیتیم در کاتد ایجاد شود. برای شارژ مجدد باتری، این بلورها که عایق هستند باید شکسته شوند. این واکنش نیازمند پتانسیل بالایی بوده که در نهایت موجب کاهش عمر باتری می‌شود.

این گروه تحقیقاتی با افزودن مقداری از نانوذرات اکسید روتنیم  RuO2 به نانولوله‌های کربنی موفق به بهبود این باتری شدند. دلیل بهبود باتری این است که انرژی سطحی بهینه RuO2 برای جذب اکسیژن بالا است در نتیجه کاتالیست خوبی برای فرآیند اکسیداسیون محسوب می‌شود.

نتایج این پژوهش نشان داد که کامپوزیت نانولوله‌ کربنی/نانوذرات RuO2 می‌تواند به مقدار قابل توجهی از پتانسیل شارژ باتری بکاهد. برای درک بهتر دلیل این فرآیند محققان این پروژه با همتایان خود در مرکز تابش سینکوترون در ریتسومیکان و دانشگاه توکیو به بررسی دشارژ شدن در باتری پرداختند. از طیف‌سنجی جذب اشعه‌ایکس و میکروسکوپ الکترونی برای مطالعه این نانوکامپوزیت استفاده شد. نتایج تست‌ها و تصاویر گرفته شده نشان داد که Li2O2 روی سطح نانولوله‌های کربنی حاوی RuO2 نشست کرده و دارای ساختار آمورف است، این ساختار شباهت چندانی به ساختارهای مشاهده شده در سیستم باتری‌های Li-O2 نیست.

تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشان داد که ذرات Li2O2 تشکیل شده روی نانولوله‌های کربنی به‌صورت بلوری بوده و دارای ساختار توخالی است. وجود فضاهای خالی در این ساختار موجب افزایش سطح تماس در کاتد نانولوله کربنی می‌شود. این افزایش در سطح تماس موجب کاهش انرژی مورد نیاز برای اکسیداسیون آنها شده و عمر باتری افزایش می‌یابد.

يکشنبه 17/9/1392 - 14:53
آموزش و تحقيقات

محققان اولین شاهد از وجود عصبهای معده را که به عنوان یک ساعت شبانه روزی کار می کند و جذب غذا را به ساعتهای خاصی از روز محدود می کند، شناسایی کردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، این کشف که توسط محققان دانشگاه آدلاید صورت گرفته می تواند در نهایت به اطلاعات جدیدی درباره چگونگی ارسال سیگنالهای معده به مغز و ارسال پیام سیری و یا عدم سیری به منظور ادامه خوردن منتهی شود.

دکتر استفان کنتیش محقق آزمایشگاه تحقیقات عصب- معده در دانشگاه آدلاید به تحقیق در رابطه با این موضوع پرداخته است و نشان داد که در نتیجه جذب غذا در فاصله زمانی های سه ساعته در یک روز ، عصبهای معده چگونه به انبساط پاسخ می دهند.

دکتر کنتیش به عنوان نویسنده اصلی این تحقیقات گفت: این عصبها مسئول اطلاع رسانی به مغز درباره این که ما چقدر غذا خورده ایم و چه زمانی باید غذاخوردن را متوقف کنیم، هستند.

وی افزود: ما کشف کردیم که در معده عصبهایی وجود دارد که در دوره های زمانی بیداری بیشترین حالت حساسیت خود را دارند، به این معنا وقتی که فعالیت زیاد داشته باشیم باید غذای بیشتری مصرف کنیم تا احساس سیری کنیم.

این محقق گفت: با یک تغییر در چرخه روز و شب و دوره مرتبط با خواب، عصبهای معده به انبساط حساس تر می شوند، پیام سیری را به مغز اعلام می کنند و در پی آن جذب غذا را محدود می کنند.

به گفته نویسنده این تحقیقات، این تنوع هر 24 ساعت تکرار می شود و عصبها همانند یک ساعت عمل می کنند تا جذب غذا را با نیاز انرژی هماهنگ کنند.

این تحقیق در آزمایشگاه انجام شده و هنوز بر روی انسانها انجام نگرفته است. در حال حاضر نظریه محققان این است که تنوع زیادی در عصبهای معده انسانها مشاهده می شود و عصبهای معده در طول روز نسبت به سیری حساسیت کمتری دارند و در شب حساستر می شوند.

شنبه 16/9/1392 - 13:40
كودك

عضو هیئت مدیره انجمن ارتودنتیست‌های ایران گفت: اهمیت به دندان‌های شیری، مشاوره با ارتودنتیست بعد از رویش اولین دندان‌ دائمی و جلوگیری از مکیدن انگشت و جویدن ناخن در کودکان از ابتلا به ناهنجاری‌های فک و صورت پیشگیری می‌کند.

خبرگزاری فارس: مکیدن انگشت و جویدن ناخن در کودکان موجب ناهنجاری‌های فک و صورت می‌شود

نوید ناصری در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس اظهار داشت: اگر چه ارث نقش مهمی در ایجاد ناهنجاری‌های فک و صورت دارد ولی با رعایت مواردی می‌توان تا حد زیادی از این ناهنجاری‌ها جلوگیری کرد.

عضو هیئت مدیره انجمن ارتودنتیست‌های ایران گفت: اهمیت دادن به دندان‌های شیری و مراقبت از آنها یکی از این روشهاست؛ چرا که بی توجهی به دندان‌های شیری باعث از دست رفتن زودهنگام این دندان‌ها و رویش نادرست دندان‌های دائمی می‌شود.

فلوشیپ لیزر درمانی در دندانپزشکی ادامه داد: بعد از رویش دندان‌های شیری والدین باید دندان‌های کودکشان را مسواک بزنند و با افزایش سن کودک، به وی در مسواک زدن کمک کنند. 

متخصص ارتودنسی و ارتوپدی فک و صورت افزود: والدین برای مدتی دندان‌های کودک را مقابل آینه مسواک کنند تا کودک طریقه مسواک کردن صحیح را یاد بگیرد و اگر کودک اصرار دارد که خودش دندان‌هایش را مسواک بزند به والدین توصیه می شود مسواک را با کمترین میزان خمیر دندان یا بدون آن در اختیار کودک قرار دهند.

عضو هیئت مدیره انجمن ارتودنتیست‌های ایران، مراجعه به موقع و منظم به دندانپزشکی و مشاوره با دندانپزشک و متخصص ارتودنسی، به خصوص بعد از رویش اولین دندان‌های دائمی ( حدود 6 سالگی ) را از مواردی دانست که از ابتلا به بسیاری از ناهنجاری‌های فک و صورت جلوگیری می‌کند.

متخصص ارتودنسی و ارتوپدی فک و صورت ادامه داد: جلوگیری از ایجاد و همچنین باقیماندن عادت‌های دهانی غلط در کودک مانند مکیدن انگشت، فشردن زبان به طرف جلوی دهان، مکیدن یا جویدن لب و جویدن ناخن از جمله عادتهایی است که در ایجاد ناهنجاری‌ها موثر باشد.

فلوشیپ لیزر درمانی در دندانپزشکی تصریح کرد: مکیدن انگشت شست یا انگشتان دیگر یکی از عادت‌هایی است که در زمان نوزادی ممکن است در کودک وجود داشته باشد. اگر چه این عمل در نوزاد ممکن است نشانگر گرسنگی و اخطاری به والدین جهت توجه به تغذیه او باشد، ولی باقیماندن این عادت بعد از  سه، چهار  سالگی می‌تواند عامل پیدایش تغییرات دائمی در استخوان و دندان‌های فک بالای کودک باشد. 

شنبه 16/9/1392 - 13:39
اخلاق

امام خمینی(ره) می‌فرمودند: من یک موقعی به مسجد آیت‌الله شاه‌آبادی رفتم، دیدم آقا دارند یک حرف‌های خاصّی می‌زنند، گفتم: آقا! برای این‌ها سنگین است. آقا شوخی کردند و گفتند: بگذار این‌ها هم از این کفریات بشنوند!

خبرگزاری فارس: چرا اولیای خدا مطالب معرفتی خود را برای عموم بیان نمی‌کردند

به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه‌ترین جلسه اخلاق خود به موضوعات «مؤمنین با گرفتن دست یکدیگر درجات ایمان را پله پله طی می‌کنند» و «صاحب منصبان دولت کریمه مهدوی چه کسانی هستند؟» پرداخت که مشروح آن در ادامه می‌آید:

*حقیقت ایمان برابر است با حقیقت اخلاق

یکی از نکاتی که اولیاء الهی در باب اخلاق بیان می‌کنند، این است که انسان تا درجات ایمان را طی نکند، حقیقت اخلاق برای او معلوم نمی‌شود.

ملّا محسن فیض کاشانی یک نکته بسیار زیبایی در این زمینه دارند، ایشان می‌فرمایند: «حقیقة الایمان، حقیقة الاخلاق و حقیقة الاخلاق، حقیقة الایمان»، یعنی هر کس خواست حقیقت اخلاق را درک کند، باید بفهمد ایمان چیست و اگر خواست ایمان را بفهمد، باید اخلاق را بفهمد.

*صاحب منصبان در دولت کریمه مهدوی!

لذا همان‌طور که قبلاً هم عرض کردم: فقط و فقط متخلّقین به اخلاق الهی در دولت کریمه منصب دارند و همه کس اجازه ندارد در دولت کریمه باشد. معلوم است چه کسانی در دولت مهدوی خواهند بود، افرادی مثل امام راحل، امام‌المسلمین، عزیزالله و عزیزالحجّه آیت‌الله خوشوقت یا کسانی مثل آن مرد الهی و عظیم‌الشّأن آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی و یا شیخنا الاعظم، حضرت مفید عزیز که دیگر کمتر کسانی این‌ طور پیدا می‌شوند. بدانید این‌ها شوخی نیست، برای ما مسجّل است که در دولت مهدوی باید کسی باشد که در درجات اعلای ایمان و اخلاق باشد.

لذا عرض کردیم یک فرقی که هست، این است: خود حضرت حجّت(عج) در عصمت کامله است. البته انبیاء هم در عصمت هستند، امّا عصمت چهارده معصوم(ع)، عصمت کامله است. دیگر معلوم است آقاجان که خلّص همه انبیاء و خلّص همه معصومین است (آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری)، تمام آن‌ها را خواهد داشت. لذا افرادی هم که در حکومت حضرت، منصب دارند، حتّی سربازانش، متخلّق به اخلاق الهی هستند.

اینکه من و شما دعا می‌کنیم سربازان آقا باشیم، یعنی همین که مؤمن و متخلّق به اخلاق الهی باشیم. زمانی شخصی بیان فرمود: در نظام ولایت فقیه که نظام مهدوی است، باید انسان، سرباز باشد. یک کسی به تمسخر گفته بود: خیر، حکومت سردار هم می‌خواهد. من عرض کردم: ما باید سرباز باشیم، بعد اگر لیاقتش را داشته باشیم، خود فرمانده، سرداری بدهد. لذا ما همه باید سرباز آقاجانمان باشیم.

لذا سربازی حضرت هم بر حسب ایمان و اخلاق است. حتّی خود پیامبر(ص) فرمودند: مقرّب‌ترین شما به من، متخلّق‌ترین شما به اخلاق است. گفتند: آقا! فلان صحابه شما که دارد می‌آید، در خانه با همسرش بداخلاق است. حضرت فرمودند: مقرّب نیست. حال، معلوم است حضرت حجّت(عج) هم همین‌طور است.

*313 نفر تالی‌تلو معصوم؛ فرماندهان حضرت حجّت(عج) در اقصی نقاط عالم

لذا ایمان که به عنوان یکی از زیر مجموعه‌ها و شقوق اخلاق داریم بحثش را می‌کنیم، درجات دارد. معصومین(ع) این‌ها را دارند، امّا ما هم می‌توانیم این درجات را طی کنیم و انجام بدهیم.

حالا یک نکته‌ای عرض کنم و آن اینکه همه آن‌هایی که دولت‌مردان اصلی حضرت هستند، تالی‌تلو معصوم هستند. این را بدانید که شیخنا الاعظم، حضرت عیسی مسیح و ... همه، تالی‌تلو معصوم هستند. البته حضرت مسیح خودش از انبیاء است، امّا عصمت کامله متعلّق به حضرت است. لذا اینکه بیان فرمودند: «عُلَمَاءُ أُمَّتِی‏ کَأَنْبِیَاءِ (أو أفضل مِن انبیاءِ) بَنِی إِسْرَائِیل‏»، همین است. آن سیصد و سیزده نفری که شما می‌شنوید، همه تالی‌تلو معصوم هستند که حضرت، آن‌ها را به عنوان فرماندهان خود در اقصی نقاط دنیا قرار می‌دهد. لذا دیگر عنوان رئیس‌جمهور و ... نیست. بلکه خلیفه‌الله است و آن‌ها هم به عنوان فرماندهان خلیفه‌الله هستند. مثلاً یکی را در آمریکا نصب می کنند، یکی را در آرژانتین و ... . پس کسانی را که حضرت این طرف و آن طرف می‌گذارد، همه تالی‌تلو معصومند. شوخی نیست، نمی‌شود هر کسی را در هر منصبی قرار داد. چون خودش در عصمت کامله است و بناست حکومت او هم دیگر حکومتی باشد که حکومت الهی است و عالم را فرا بگیرد و او، منجی بشریت باشد.

در زمان حیات خود پیامبر(ص) که مقدّمات فراهم نبود و ایشان نتوانست عالم را بگیرد. امّا وقتی حضرت، همه عالم را می‌گیرد، این سیصد و سیزده نفر را که تالی‌تلو معصوم هستند، به عنوان فرماندهان خود در اقصی نقاط عالم منصوب می‌کند.

تالی‌تلو معصوم یعنی خود معصوم، منتها حضرت به واسطه حجّت بودن بر این حجج، در عصمت کامله است - حرف خیلی عجیبی است - لذا خود حضرت برای تک تک این‌ها حجّت است و این‌ها هم بر خلق خدا، حجّت هستند. کما اینکه عصمت‌الله‌ الکبری(س)، بر حضرات معصومین(ع) که خود حجّت‌الله هستند، حجّت است.

*ده سهم ایمان

لذا این‌ها مراحلی را طی می‌کنند تا به این درجه تالی‌تلو عصمت برسند. طی کردن این مراحل هم در همین دنیاست و می‌شود من و شما هم به آن مقام برسیم. همان‌طور که عرض کردیم: ما باید ایمان داشته باشیم که ایمان زیر مجموعه اخلاق است و با آن ادلّه‌ای که روایتش را خواندیم، اخلاق همان ایمان است و مؤمنین در حقیقت متخلّقین به اخلاق الهی هستند.

کما اینکه در جلسه قبل عرض کردیم که وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل(ع) بیان فرمودند: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَجَلَ‏ وَضَعَ‏ الْإِیمَانَ‏ عَلَى سَبْعَةِ أَسْهُمٍ عَلَى الْبِرِّ وَ الصِّدْقِ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ الْوَفَاءِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحِلْم‏»؛ یعنی پروردگار عالم ایمان را به صورت سهم، سهم تقسیم کردند که آن هم در برّ، صدق، یقین، رضا، وفادار بودن، علم داشتن و حلیم بودن است. حال، آیا در مورد این‌ها در اخلاق بحث نمی‌شود؟! لذا این‌ها ایمان است.

*حلقه‌های وصل در ایمان!

خیلی عجیب است! منتها در مورد خود این ایمان که در جلسات گذشته راجع به آن صحبت کردیم، پیغمبر اکرم، خاتم رسل(ص) فرمودند: «الْإِیمَانُ‏ فِی‏ عَشَرَةٍ الْمَعْرِفَةِ وَ الطَّاعَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ التَّسْلِیمِ‏» و جالب این است که در ادامه نیز فرمودند: «فَأَیَّهَا فَقَدَ صَاحِبُهُ بَطَلَ نِظَامُه». حکایت این مطالب، حکایت آن حلقه‌های وصل است که ده رکن است و اگر کم بشود، رشته ایمان از هم گسسته می‌شود و نظامش از بین می‌رود. لذا این ده مورد باید یکی یکی عمل شود و به همین ترتیب بالا برود.

طی کردن پلکانی مراحل ایمان/ علّت آه و ناله همیشگی اولیاء در دل شب

یک روایت بگویم که خیلی عجیب است. پیامبر اکرم(ص) به ده درجه ایمان اشاره می‌کنند، امّا وجود مقدّس حضرت صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) نکته آن را بیان می‌فرمایند، ایشان می‌فرمایند: «إِنَ‏ الْإِیمَانَ‏ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یُصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ» این ده درجه ایمان مثل پلّه می‌ماند که انسان باید هر کدام از این‌ها را یکی پس از دیگری طی کند.

«فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَى شَیْ‏ءٍ» - اهمیّت اخلاق را در ایمان ببینید. معلوم می‌شود که اسّ و اساس ایمان، اخلاق است - آن فرد پلّه‌ها را یکی یکی بالا می‌رود و تا یک پلّه را نپیموده، نمی‌تواند به پلّه بالاتر برود؛ چون این‌ها خیلی مهم است و اثر دارد.

تمثیلی هم که بعضی از اولیاء خدا و عرفا می‌زنند، این است که می‌گویند: مَثَل این پله‌های ایمان، مثل مقاطع تحصیلی می‌ماند. اوّل باید به دبستان بروی، تا بعد بتوانی به راهنمایی بروی و ... . یعنی یک‌دفعه نمی‌شود به آن پله آخر، مثلاً دانشگاه بروی!

«فَلَا یَقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَیْنِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ عَلَى شَیْ‏ءٍ» یکی از خصوصیّات متخلّقین به اخلاق الهی در طی این مراحل این است که هیچ موقع نمی‌گویند: ما یک پلّه بالاتر رفتیم و اصلاً بالا رفتن خود را نمی‌بینند. «حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى الْعَاشِرِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ» حتّی تا پله دهم هم که بروند، تازه می‌رسند به اینکه آیا این ده پله‌ای که رفتند، مورد عنایت حضرت حقِّ هست یا خیر - إن‌شاءالله روایت این مطلب را اشاره خواهیم کرد - البته اگر مورد عنایت نبود، اجازه نمی‌دادند پله‌های بعدی را بروند. به همین خاطر است که از آن طرف می‌ترسند که نکند سقوط کنند. چون هر چه انسان بالاتر برود و بعد سقوط کند، بیچاره‌تر است.

لذا این را بارها عرض کردم که اشک و آه و ناله اولیاء خدا در دل شب، از ترس همان سقوط است. در امور دنیوی هم همین‌طور است که به صورت ظاهر به دست آوردن مقام (مثل این‌هایی که وزنه می‌زنند و مقامی به دست آوردند) خودش سخت است، امّا حفظِ مقام سخت‌تر از کسب مقام است. اگر بتواند حفظش کند، خیلی مهم است و برای همین است که اولیاء نگران و وحشت‌زده‌اند.

*هدف مؤمن از طی مراحل ایمان

«حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى الْعَاشِرِ فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ» ضمن اینکه هر کس پله دوم را رفته، نباید به آن که در پله اوّل است، بگوید: تو چیزی نیستی. معلوم است چنین کسی اصلاً اهل اخلاق نیست، متخلّق به اخلاق الهی نشده و حال اولیاء خدا را پیدا نکرده است. متخلّق به اخلاق الهی اصلاً نگاه نمی‌کند که چه کسی در کجاست و حتّی به بالایی خود هم غبطه نمی‌خورد. بلکه در هر حال می‌گوید: تکلیف من چیست؟!

خداوند فرموده این پله‌ها را که ده عدد است، باید طی کنیم تا بتوان گفت که مؤمن هستیم. امّا نه اینکه به دنبال لفظ مؤمن باشیم. مؤمنین اصلاً دنبال القاب نیستند، آن‌ها نهایت امر، دنبال عبد شدن می‌روند و می‌خواهند بنده خدا بشوند، لقب نمی‌خواهند که به آن‌ها بگویند: شما مِن المومنین هستید! البته خدا خودش این‌ها را مؤمن خطاب می‌کند و ملائکة‌الله هم این‌ها را مؤمن‌ خطاب می‌کنند، امّا خودشان اصلاً دنبال این القاب نیستند. این‌ها دنبال این هستند که تکلیف الهی چیست تا همان تکلیف را انجام بدهند.

*مدینه فاضله حضرت حجّت(عج) چگونه محقّق می‌شود؟

همان‌طور که در اوّل بحث عرض کردم: سیصد و سیزده نفری که در زمان حضرت حجّت(عج)؛ از یاران ایشان هستند، همه تالی‌تلو معصوم هستند. لذا در آن زمان به کسانی مقام می‌دهند که متخلّق به اخلاق الهی بوده و درجات ایمان را طی کرده باشند. اصلاً هر کسی نمی‌تواند در آن‌جا صاحب منصب شود. حالا با بیان این مطلب بعضی ما را وارد مطالب سیاسی نکنند، ولی واقعاً آن‌جا عنوان رأی مردم، ملاک نیست. بلکه ملاک این است که چه کسانی متّقی هستند که خود حضرت حجّت(عج) آن‌ها را انتخاب می‌کند. لذا معلوم است آن‌ سیصد و سیزده نفر که تالی‌تلوند، علاوه بر آن، سربازانش هم متخلّق به اخلاق الهی هستند. برای همین آن موقع مردم هم آرام آرام با این‌ها رشد می‌کنند و آن‌ها هم متخلّق می‌شوند و آن‌وقت می‌شود مدینه فاضله، آن مدینه فاضله‌ای که همه دنبالش هستند!

*اولیاء خدا تک‌خور نیستند!

بعد بیان می‌فرماید: «فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ» نکند آن کسی را که در ایمان، پایین‌تر هست، بیندازید. یعنی چه؟ مگر مؤمنین چنین کاری می‌کنند؟! منظور این است که دست آن یکی را هم بگیرید.

یکی از خصائص متخلّقین به اخلاق الهی، این است که دست دیگران را هم می‌گیرند و آن‌ها را بالا می‌آورند. رهایشان نمی‌کنند که اگر خودشان خواستند در همان پله اوّلی بمانند، بلکه وقتی کسی را در پله اوّلی می‌بینند، می‌گویند: دستت را به من بده و خودت را بالا بیاور.

یک موقع در یکی از تبلیغات مؤسّسات، نشان می‌داد که یک نردبانی بود، بعد یک معلّمی در بالا ایستاده بود و همه این‌ها دستشان را در دست هم گرفته بودند که بالا بروند و به قلّه علم برسند.

«فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ» لذا معلوم است که آن کسی که در بالا قرار گرفته، نمی‌آید فرد پایینی را ساقط کند، این مطلب اصلاً عند المتخلّق وجود ندارد، بلکه منظور این است که دستشان را می‌گیرند و آن‌ها را بالا می‌آورند؛ اگر بالا نیاورند، یعنی ساقطشان کردند.

اینکه اولیاء الهی حرص می‌خوردند از اینکه دیگران هم در راه بیایند، همین است. این هم که در جلسه گذشته عرض کردم، پیامبر(ص) می‌فرمایند: «أنا طبیبٌ دوّار» من طبیب دوره‌گرد هستم، همین است. پیامبر(ص) در مسجدش نمی‌نشست، بلکه بلند می‌شد، راه می‌رفت و به دنبال هدایت دیگران بود، برای اینکه دلش می‌سوخت.

عرض کردم حتّی اینکه پیامبر(ص)، منافقین را رسوا نکرد، با اینکه حضرت طبق آیه شریفه «وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُون‏» می‌دانست منافقین چه کسانی هستند که بعداً هم سقیفه را به وجود آوردند، امّا این‌ها را لو نداد؛ چون دلش می‌سوخت و «رَحْمَةً لِلْعالَمین‏»  بود. آن‌قدر دلسوزی کرد که خداوند فرمود: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین‏»  بس است پیغمبر من! خودت را به هلاکت می‌اندازی که چرا این‌ها ایمان نمی‌آورند. لذا پیامبر(ص) می‌خواست این‌ها ایمان بیاورند، می‌خواست دستشان را بگیرد و بالا بیاورد.

*گریه اولیاء خدا از عدم گسترش جلسات معرفتی‌شان

علّامه سیّدمحمّدحسین حسینی طهرانی می‌فرمود: یک موقع با رفقایی که اهل دل بودند در دل شب در محضر آسیّد هاشم حدّاد بودیم، ایشان بدون هیچ بحثی، همین ‌طور که نشسته بودیم، یک دفعه گریه‌اش گرفت. گفتیم: آقا! چه شد؟!

فرمود: ناراحتم که دیگر نمی‌شود همه بیایند. بعد فرمودند: من یاد آیت‌الله قاضی افتادم، ایشان هم گریه می‌کرد و می‌گفت: چه کنم که تا ما آمدیم یک مقدار گسترشش بدهیم، این نامحرم‌ها آمدند و باعث شدند که حتّی آیت‌الله سیّد محمّد اصفهانی - که بعد به آیت‌الله مسقطی معروف شد - را به مسقط تبعید کردند. من می‌خواستم این در باز شود، همه بیایند، بچشند و ببینند!

*چه کنیم که خدا مجالس شب‌نشینی ما را دوست داشته باشد؟

عزیزان! اولیاء الهی، متخلّقین به اخلاق الهی، تک خور نیستند. خیلی دوست دارند دست دیگران را بگیرند و بیاورند، این مطالب را باز کنند، آن‌ها هم ببینند، با هم بنشینند و لذّت ببرند. خیلی عجیب است یک روایت در احادیث القدسیه شیخ حرّ عاملی است که مفصّلش را بعد بیان می‌کنم و آن اینکه حتّی خود خدا، وقتی مؤمنین جلسه ایمانی می‌گیرند و کنار هم می‌نشینند؛ می‌خندد، «ضحک اللّه»، ملائکه هم می‌خندند و خوشحالند. یعنی چه خدا می‌خندد، خدا که جسم نیست؟! یعنی پروردگار عالم خشنود است.

برای همین می‌گویند: وقتی در جلسات خودمانی، شب‌نشینی‌ها و ... کنار هم می‌نشینید، روایتی از معصومین(ع) بخوانید. حضرت صادق القول و الفعل(ع) فرمودند: مجالستان را این‌گونه منوّر کنید. حالا می‌توانید روایت را به فارسی هم بگویید، مثلاً دفتر خود را بیاورید، بگویید: من فلان‌جا بودم، فلان آقا این روایت را گفت. حرف‌های دیگر هم بزنید، به شرط اینکه غیبت نکنید؛ یعنی حرفهای خودتان را بزنید، امّا همان روایت را هم که می‌خوانید، مجلس غوغا می‌شود. دور هم هستید برای صله ارحام، امّا چون آن روایت را خواندید که یک روایت کوچک است و دو دقیقه هم طول نمی‌کشد، ممکن است همین روایت باعث شود که بحثی پیش بیاید و دیگری هم روایت دیگری را بگوید که دیگر چقدر عالی می‌شود، اصلاً مجلس نورانی می‌شود و خدا هم این مجالس را دوست دارد. حتّی دارد که وقتی مؤمنین دور هم می‌نشینند و یک مزاح سالم می‌کنند، یک چیزی می‌گویند و می‌خندند، خدا خوشش می‌آید، ملائکه خوششان می‌آید و چنین مجالسی را دوست دارند.

*چرا اولیاء خدا مطالب معرفتی خود را در عموم بیان نمی‌کردند؟

پس اولیاء خدا تک‌خور نیستند، برای همین می‌گویند: اگر پله بالاتر رفتی، دست دیگری را بگیر و او را بالا بکش «فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ»، خیلی عجیب است! اگر او را بالا نکشی؛ یعنی ساقطش کردی، الله اکبر! چقدر این درب، درب عجیبی است، درب رحمت است و صفا بازار است.

اصلاً اولیای الهی خصوصیّتشان این است که مدام می‌سوزند تا راه را به دیگران نشان دهند. خود امام می‌فرمودند: من یک موقعی به مسجد آیت‌الله شاه‌آبادی رفتم، دیدم آقا دارند یک حرف‌های خاصّی می‌زنند، گفتم: آقا! برای این‌ها سنگین است. آقا شوخی کردند و گفتند: بگذار این‌ها هم از این کفریات بشنوند. لذا با اینکه در خلوت چنین مطالبی را بود، باز هم دلش نمی‌آمد که برای عموم هم نگوید.

امّا چرا بعضی از آقایان مطالب را نمی‌گفتند و یک خلوتی داشتند و تنها برای خصّیصین خود می‌گفتند؟ برای اینکه اطرافشان، یک عدّه نفهم بودند، متوجّه نبودند و اولیاء خدا را متّهم می‌کردند. لذا این‌ها علیرغم میل باطنی‌شان، مجبور می‌شدند که مخفیانه گعده بگیرند و مطالب را عنوان کنند.

بعضی تصوّر می‌کنند که میل باطنی آن‌ها همیشه در خفا بودن، بوده است. امّا این مطلب، خلاف است، من این پرده را برای شما بالا بزنم، اولیاء خدا تک‌خور نیستند، نمی‌خواهند در خفا باشند، منتها چون یک عدّه که نمی‌فهمیدند اوضاع را به هم می‌زدند، مخفیانه مطرح می‌کردند. تا کسی را بالا نبردند، این مطالب را متوجّه نمی‌شود و نمی‌فهمد.

مرحوم حلوایی می‌گفتند: ابوالعرفا، آیت‌الله العظمی ادیب، معمولاً چیزی نمی‌گفتند، سرشان پایین بود، راه خود را می‌رفتند و با کسی کاری نداشتند. زمانی‌که اوّلین بار به شهربانی طاغوت، بی‌سیم‌ داده بودند. یکبار که ایشان صدای این بی‌سیم‌ها را شنیده بودند، پرسیدند: این چیست؟ به ایشان گفته بودند: به این بی‌سیم می‌گویند. پرسیدند: برای چیست؟ به ایشان گفتند: در کلانتری‌ها برای ارتباط برقرار کردن بین پلیس‌ها و ... استفاده می‌شود. ایشان فرموده بودند: عجب! کوچک این‌ها هم می‌آید و همه مردم در دست می‌گیرند. بعد به ایشان گفتند: آقا! این وسیله، بزرگ است (آن اوایل، بی‌‌سیم‌ها بزرگ بود)، مال پلیس هم است که برای امنیت استفاده می‌کند. فرموده بودند: می‌دانم امّا بعداً کوچکش می‌آید و دست همه مردم هم است. اطرافیان ایشان تعجّب کرده بودند، اینکه اسباب بازی نیست که دست همه باشد! با خود گفتند: آقا چه می‌فهمد از بحث الکترونیک و ...، منتها گفتند: حالا خیلی هم چیزی نگوییم که بخواهیم آقا را ناراحت کنیم. امّا آقا همان موقع فرمودند: بله، می‌آید. بعدا که موبایل آمد همه تعجّب کردند. اطرافیان آقا گفتند: دیدید آقا چه پیش‌بینی کردند. لذا همان طور شد و همه یک چیزی کوچک‌تر از بی‌سیم را در دست گرفتند.

لذا ولیّ خدا می‌داند امّا نمی‌تواند به آن کسی که آنجا را ندیده، اصرار کند. اگر به او اصرار کند، او می‌گوید: اینکه چیزی نمی‌فهمد، حالا به او بگوییم: باشه، تا ناراحت نشود! اولیای خدا این مراحل را طی کردند، منتها اطرافیان نمی‌فهمند و نمی‌شود به زور به آن‌ها گفت که آقا این است و لا غیر، لذا تا یک مطلبی را می‌گویند، سریع جمعش می‌کنند. امّا حقیقت این است که این‌ها نمی‌خواهند تک‌خوری کنند، بلکه می‌خواهند دست همه را بگیرند.

فَلَا تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ»؛ در این روایت دارد یادشان می‌دهد که چه کنند. در مثال مناقشه نیست، امّا مثل طلبگی ما می‌ماند. آن کسی که جامع‌المقدّمات (مثلاً سیوطی) را خواند، جامع‌المقدّمات هم درس می‌دهد. یعنی این دست او را می‌گیرد و او دست دیگری را می‌گیرد، تا همین‌طور بالا بیایند.

«وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ» الله اکبر! این ده درجه، درجات ایمان است که مدام این ده پله را که فرمودند، بالا برود، خیلی عجیب است، واقعاً چه حالی است. حضرت صادق القول و الفعل(ع) دارند برای همه ما می-گویند و مؤمنین را هم دعوت می‌کنند که این حال را داشته باشند که اگر دیدی کسی یک پله از تو پایین‌تر است، با مهربانی و ملایمت، با او دلسوز و رفیق باش و دستش را بگیر و بالا بیاور «وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ ».

لذا اگر اولیاء خدا می‌دیدند کسی این درجات را ندارد، گریه می‌کردند. آیت‌الله العظمی ادیب گریه می‌کردند که مطالبی را که در سینه مبارکشان بود، در کدام سینه پاک و طاهری که امین است، بریزند. این ‌طور نبود که تصوّر کنید اولیاء خدا می‌خواهند آن مطالب را با خودشان ببرند، می‌گردند تا اهلش را پیدا کنند و همه را بدهند. به همین خاطر تا کسی را می‌یابند، آن‌قدر او را بالا می‌برند تا هم ردیف خودشانبکنند. این را بدانید که آن‌قدر رفق در این‌ها زیاد است که آن‌ها را هم بالا می‌برند و دیگر هم‌سطح هم می‌شوند.

*مطیعان آخرالزّمان در درجه عصمت اهل‌بیت!!!

همان‌طور که وجود مقدّس باب‌الحوائج(ع) در مورد افرادی که در آخرالزّمان، بدون اینکه امامشان را ببینند، مطیع دین و اهل‌بیت(ع) می‌شوند، فرمودند: «فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ»، بعد قسم خوردند و فرمودند: «هُمْ وَ اللَّهِ‏ مَعَنَا» به خدا قسم فردای قیامت این‌ها با ما هستند. البته اینکه این‌ها با ما هستند را پیامبر هم فرموده بودند که «یا علی!  شِیعَتُکَ‏ ...  هُمْ جِیرَانِی‏‏» شیعیان تو، همسایه‌های من هستند. امّا حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) در اینجا می‌فرمایند: «فِی‏ دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ» این‌ها فردای قیامت در همان درجه ما هستند، یعنی درجه عصمت که این خیلی عجیب است. اینکه ما با حضرات معصومین باشیم یک بحث است، امّا اینکه در همان درجه هم باشیم یک بحث دیگر است. حضرت به والله که اسم جلاله است، قسم هم خورده و فرموده: این ها در همان درجه‌ای که ما هستیم، یعنی عصمت کامله قرار می‌گیرند!

خیلی عجیب است، یک کسی آن ‌قدر بالا برود که به آن درجه عصمت برسد. البته کسی مانند شیخناالاعظم، حضرت مفید عزیز این‌طور است. ایشان، اخ السّدید امام همام می‌شود، برادر جدانشدنی! خیلی عجیب است، من عرض کردم، امیرالمؤمنین برادر پیامبر است و دیگر کسی نتوانست برادر معصومین باشد. ببینید شیخناالاعظم، حضرت مفید عزیز( که یک شیخ بود و به ظاهر از خاندان رسول و سادات مکرم نبود، به کجا رسید که حضرت حجّت(عج) - که امام معصوم(ع) در مورد ایشان می‌فرماید: «لَوْ أَدْرَکْتُهُ‏ لَخَدَمْتُه‏»، اگر درکش می‌کردم خادمش می‌شدم - با او صیغه برادری خوانده‌اند و در توقیعشان به ایشان می‌فرمایند: اخ‌السّدید! بارها عرض کردم که نام ایشان محمّد‌بن‌محمّد نعمان بود و خود حضرت به ایشان لقب مفید را دادند و فرمودند: «انتَ المُفیدُ حقّاً».

حال، نمی‌دانید خود شیخناالاعظم چقدر برکات می‌رساند. عیبی ندارد بگذار بگویم که اگر نبودم هم بدانید، حضرتش بسیاری از مطالب را می‌رساند، یعنی این‌ طور نیست که تصوّر کنید فقط از کتاب‌هایش استفاده می‌برند. این را بدانید همه‌ کاره زمان ظهور هم شیخنا‌الاعظم، حضرت مفید عزیز است و بعد عیسی‌ بن‌ مریم است.

*آیت‌الله قاضی یگانه موحّد قرن نبودند!

لذا اینکه باب‌الحوائج(ع) فرمودند: «فِی‏ دَرَجَتِنَا»، همین است. اولیاء خدا هم همین‌طور هستند، دست دیگران را می‌گیرند و بالا می‌آورند. به عنوان مثال چون آیت‌الله قوچانی و آسیّد هاشم حداد و ... خودشان هم استعدادش را داشتند و اهل تقوا بودند و کارهایشان را هم کرده بودند (چون زمینه هم لازم است)، آن‌ها هم قاضی شدند! لذا من با این حرف مخالفم که فقط آیت‌الله قاضی یگانه موحّد دهر بود و موحّد قرن بود. من ابداً این حرفی را که بعضی از آقایان می‌زنند، قبول ندارم. ایشان یک عدّه را هم عین خودش (عین قاضی) درست کرد. حالا بعضی روی احساساتی که دارند، این مطالب را بیان می‌کنند امّا این‌طور نیست.

اولیاء خدا مدام دیگران را بالا می‌کشند، منتها آن فرد هم باید دستش را بدهد که بالا برود. یعنی اطاعت کند. لذا در درجات ایمان، اوّل اوّل معرفت را می‌فرماید و بعد اطاعت. اگر آن معرفت لازم باید به وجود بیاید و بعد اطاعت کنند، دیگر کنار استاد می‌نشینند و عین خود استاد می‌شوند. از طرفی آسیّد هاشم حداد که دروس حوزوی نخوانده و به ظاهر فقیه نیست، عین خود آیت‌الله قاضی می‌شود و از طرفی هم آیت‌الله قوچانی که فقه خوانده و مجتهد مسلم است، عین آقای قاضی می‌شود.

*رفاقت اولیاء خدا (باز کردن بستر رحمت، فدایی شدن و قرب حاصل کردن)

«وَ إِذَا رَأَیْتَ مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ بِدَرَجَةٍ فَارْفَعْهُ إِلَیْکَ بِرِفْقٍ» این روایت، روایت عجیبی است. کسی که در پله بالاتر قرار دارد، دست پایینی را هم می‌گیرد، منتها این «برفق» است؛ یعنی رفیقش می‌شوند، دوست جون‌جونی‌اش می‌شوند، فدایی‌اش می‌شوند و باب رحمت را باز می‌کنند. لذا راء رفق، رحمت است، بستر رحمت را باز می‌کنند، بعد فدایش می‌شوند و قرب را هم برایش حاصل می‌کنند.

اولیاء خدا این‌قدر دیگران را دوست دارند که باورنکردنی است. خدا گواه است من این بزرگان را دیدم، یک طوری رفتار می‌کردند انگار که مثلاً ما با این‌ها هستیم. نه سن ما به آن‌ها می‌خورد، نه مطالب دیگر، امّا انگار که رفیق جون‌جونی‌ایم. این‌طور فدایی آدم می‌شوند و قرب حاصل می‌کردند، قرب الی الله، این‌ها حلقه وصل هستند.

آیت‌الله خوشوقت، آن مرد الهی، با دیگران رفیق می‌شدند. آیت‌الله حق‌شناس هم همین طور بودند. بعضی از همین آقایان و شاگردانشان می‌گفتند: ایشان با ما قهر می‌کرد که درست شویم. بعد از مدّتی که محل نمی‌گذاشت، خودش دو مرتبه پیش می‌آمد. در اواخر عمر شریفشان، وقتی برای آخرین بار محضر مبارکشان رفتم، یک دفعه تا من را دیدند، من را در آغوش گرفتند و گریستند. بعد یاد مرحوم ابوی و دوستان گذشته‌شان کردند. می‌گفتند: داداش جون! یادته ... . بعد یک دفعه دیدم، این پیرمرد، این مرد الهی، سرش را روی پای من گذاشتند. خیلی جا خوردم، بعد فرمودند: داداش جون! یک دستی سر من نمی‌کشی؟ من اصلاً یک جوری شدم و فهمیدم که ایشان دیگر دل کنده از دنیاست، دائم یاد آن‌ها می‌کرد، یاد آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی، یاد دوستان خودشان، یاد آیت‌الله دزفولی، مرحوم حلوایی، آیت‌الله العظمی ادیب و مرحوم ابوی که این‌ها کجایند و ... . اولیاء خدا این‌چنین رفیق می‌شدند.

*مؤمنین را دریابید!

حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ لَا تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لَا یُطِیقُ فَتَکْسِرَهُ- فَإِنَّ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُه‏» و فراتر از توانش، بارى به دوش او مگذار که او را مى‌شکنى و هر کس مؤمنى را بشکند، باید شکستگى او را جبران کند.

یعنی یک موقع چیزی به دامن مؤمن نیندازید که او را بشکانید، آبرویش را ببرید و مطلبی باشد که بیش از حد برایش سخت باشد. شاید یک دلیل که اولیاء الهی، افرادی را انتخاب می‌کردند تا آن‌های دیگر آماده شوند، همین باشد، چون بعضی‌ها کشش نداشتند. لذا می‌فرمایند: مؤمن را نشکانید، مواظب مؤمنین باشید، دست مؤمنین را بگیرید. در حالات اخلاقی کمکشان کنید، دستشان را بگیرید، رفیقشان بشوید و آن‌ها را بالا بیاورید.

حتّی اولیاء خدا این‌طور می‌گفتند که ذیل این روایت هم داریم و صاحب عروه هم می‌فرمایند که مثلاً در بحث صدقات که «وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ» تبیین می‌شود، یکی‌اش هم همین است که حتّی انسان در این راه خرج کند که بیاید دست دیگری را بگیرد، اگر یک مقدار کم دارد، به او بدهد ولی بگوید: بیا در مسجد، بیا در خانه خدا، بیا با هم برویم. یعنی اگر کسی ناراحت است و مشکل دارد، مشکلش را یک طوری رفع کن، امّا دستش را هم بگیر و او را در این راه بیاور. مؤمن این‌ گونه دلسوز است.

*استقبال اولیاء از همراهی مردم

خدا گواه است مؤمنین حقیقی و متخلّقین به اخلاق الهی، در آن درجه اعلی که می‌رسند - خدا إن شاءالله آن درجه اعلی را به ما بدهد - یک حال عجیبی دارند، دائم دلشان برای خلق خدا می‌سوزد و مدام می‌خواهند دست این‌ها را بگیرند. تا یکی را می‌بینند، زود استقبال می‌کنند و می‌خواهند او را با خود بالا ببرند.

آیت‌الله مطّهری به مرحوم ابوی بیان کرده بودند: وقتی آیت‌الله الهی قمشه‌ای - که یکی از اوتاد، اولیاء و متخلّقین به اخلاق الهی در تهران بود که ناشناخته ماند - کسی را می‌دیدند، خیلی استقبال می‌کردند و به او می‌فرمودند: به فلان جا هم بیایید، در آنجا هم مجلس داریم و ... . آقای مطّهری می‌فرمودند: من به ایشان گفتم: آقا! شما این‌ طور می‌گویید، یک موقع کسی از عوام‌النّاس فکر می‌کند که شما دنبال مریدبازی هستید. ایشان سرشان را پایین انداختند و اخمی کردند. من ناراحت شدم که چرا این ‌طور گفتم. بعد فرمودند: بله آقای مطّهری! درد این است که نمی‌فهمیم باید همه با هم باشیم. ایشان در یک وادی دیگر سیر می‌کردند، اولیاء خدا این ‌طور هستند. دلسوز هستند و دوست دارند همه با آن‌ها همراه شوند.

*مؤسس این نظام مهدوی، امام راحل نبود!

لذا مؤمن باید این ده درجه را طی کرده و مدام بالا رود، «الْإِیمَانُ‏ فِی‏ عَشَرَةٍ الْمَعْرِفَةِ وَ الطَّاعَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ التَّسْلِیمِ‏ فَأَیَّهَا فَقَدَ صَاحِبُهُ بَطَلَ نِظَامُه». لذا این‌ها حلقه‌های زنجیر یا به تعبیر حضرت آیت‌الله بهجت، حلقه‌های وصل هستند. هر یک از این ده رکن کم شود، رشته ایمان گسسته می‌شود.

یعنی می‌خواهند ما را این‌طور عادت بدهند که ای مؤمن! تو موقعی مؤمن هستی که همه این ده مورد را با هم داشته باشی. برای همین است که حضرت صادق القول و الفعل(ع) فرمودند: آن کسی که در بالا هست، باید دست پایینی را بگیرد. این‌طور نیست که بالایی بگوید: این از من پایین‌تر است، اگر این‌طور حساب کنیم، آن کسی که از او هم بالاتر است، او را به پایین می‌اندازد. مدام دست همدیگر را می‌گیرند تا همه را بالا ببرند و این ده درجه طی شود.

خدایا! به اولیاء و انبیائت، به آقا جانمان حضرت حجّت(عج)، ما را مؤمن حقیقی قرار بده.

توفیق طی این درجات برای رسیدن به دولت مهدوی در این نظام مهدوی و رؤیت جمال نازنینش به همه ما مرحمت بفرما.

عرض کردم که این نظام، نظام مهدوی است. این را از طرف من همه جا بگویید: مؤسس این نظام، امام راحل نبود. مؤسس این نظام خود حضرت حجّت ‌بن ‌الحسن ‌المهدی(عج) است. بارها عرض کردم، دو مرتبه هم می‌گویم: آخرتتان را برای دنیای هیچ کس نفروشید، امّا من این را به یقین می‌گویم که هم امام راحل عظیم‌الشّأنمان، نائب امام زمان(عج) بود؛ یعنی از طرف حضرت حجّت تعیین شده بود و هم الآن امام‌المسلمین، رهبر عظیم‌الشّأنمان، صددرصد نائب امام زمان(عج) است.

حالا این نظام مهدوی است، امّا دولت مهدوی چیز دیگری است. هیچ کسی نمی‌گوید: این دولت، دولت مهدوی است. هم امام راحل و هم امام‌المسلمین این را تأکید فرمودند. صاحب منصبان در دولت مهدوی، متخلّقین به اخلاق الهی و اولیاء الهی، مانند امثال خود امام راحل و امام‌السملمین هستند. لذا چنین کسانی در دولت مهدوی جایگاه دارند و همه کس در آن نیستند.

*امان از دل حجّت ...!!!

این شب‌ها با آقا جان حرف زدی؟! می‌دانی وقتی این شب‌ها با آقا جان حرف می‌زنی، ایشان مدام در حال گریه هستند، دلشان خون است و اشکشان برای عمه جانشان، زینب(س) و این اهل و عیال در‌به‌در جاری است.

بزرگان بیان فرمودند: آقا جان خودشان روضه می‌خوانند و از طرفی هم خیلی دوست دارند که روضه بشنوند، امّا آقا جان خیلی اذیّت می‌شوند. از عاشورا به بعد دو تا امان باید بگوییم: یکی اینکه بگوییم امان از دل زینب! یکی هم اینکه بگوییم امان از دل حجّت! چه می‌کشد آقا جانمان، برای همین است که خون گریه می‌کند.

یابن‌الحسن! ای منتقم! چه زمانی می‌شود بیایی انتقام بگیری و ما هم باشیم. عرض کردم که شب‌ها با آقا صحبت کنید، اگر هر شب با آقا صحبت کنید، به یک سال نکشیده، چیزهایی می‌بینید، به شرط اینکه إن‌شاءالله انقطاع نشود. این شب ها بگو: آقا جان! می‌شود ما را هم درست کنی، ما هم در موقعی که داری انتقام می‌گیری باشیم ...

شنبه 16/9/1392 - 13:37
آموزش و تحقيقات

دانش آموخته دانشگاه تبریز در رساله دکتری خود موفق به حل یکی از مسائل قدیمی در جبر جابجایی شد.

Copy of vbk-09eptbp7rsmaths_888562f.GIF

به گزارش سرویس پژوهشی ایسنا، سعید جهاندوست، دانشجوی دکتری دانشکده علوم ریاضی دانشگاه تبریز که با دفاع از رساله دکتری خود با عنوان «ایده‌آل‌های اول فرامجانبی و مدول‌های کوهمولوژی موضعی» فارغ التحصیل شده است، در این باره گفت: یکی از نظریه‌های مهم و مشکل در جبر جابجایی، نظریه بستار صحیح ایده‌آل است که یکی از مسائل مهم در این نظریه، درک و مطالعه بستار صحیح توان‌های ایده‌آل‌هاست.

 

وی با بیان اینکه این نظریه ریشه‌ای بسیار قدیمی و تاریخی دارد، افزود: پروفسور شینزل، ریاضیدان آلمانی در سال 1986 نشان داد برای کدام مجموعه‌های بسته ضربی S از یک حلقه نوتری R، توپولوژی تعریف شده توسط توان سمبلیک یک ایده‌آل I نسبت به S ضعیفتر از توپولوژی تعریف شده توسط بستار صحیح توان‌های I است.

 

این دانش آموخته دانشگاه تبریز در ادامه با بیان اینکه بعد از آن در سال 1987، پروفسور مک آدام، ریاضیدان مشهور آمریکایی، برای همان مجموعه‌های بسته ضربی نتایج جالب و قوی‌تری را کسب کرد، تصریح کرد: او برای اثبات نتیجه خود از نظریه مهم ایده‌آل‌های مجانبی و جبرهای ریس استفاده کرد و سپس این سوال را مطرح کرد که آیا بدون استفاده از این نظریه می‌توان نتایج فوق را به دست آورد؟

 

جهاندوست که یکی از بخش‌های مهم رساله دکتری خود را به این سوال قدیمی اختصاص داده است، تصریح کرد: با همکاری استاد راهنمای خود با به کارگیری نظریه حلقه‌های ارزه‌ای ریس موفق به ارائه یک راه حل ساده برای حل این مساله شدیم و علاوه بر آن، توانستند یک توصیف جدید و جالب از مجموعه ایده‌آل‌های اول مجانبی به دست آورند.

 

سعید جهاندوست، دانش‌آموخته رشته ریاضی محض گرایش جبر جابجایی گروه ریاضی محض دانشکده علوم ریاضی دانشگاه تبریز است و استاد راهنمای رساله وی را دکتر رضا نقی پور و دکتر علی اکبر مهرورز از استادان دانشگاه تبریز و مشاوره آن را دکتر کمال بهمن پور از دانشگاه آزاد تبریز بر عهده داشته‌اند. همچنین دکتر رحیم زارع نهندی از دانشگاه تهران و دکتر نعمت‌الله شیرمحمدی و دکتر محمد شهریاری از دانشگاه تبریز داوران این رساله بودند.

 

این پژوهش از سوی دانشگاه تبریز و پژوهشگاه دانش‌های بنیادی (IPM) حمایت مالی شده است.

شنبه 16/9/1392 - 13:35
آموزش و تحقيقات

تیمی از دانشمندان دانشگاه ایلینویس در شیکاگو با استفاده از دی‌اکسیدکربن و نانوفیبرهای کربنی، شیوه‌ای را برای تولید مقرون‌به‌صرفه گاز مصنوعی ارائه داده‌اند.

5-1445.jpg

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نخستین گام در این فرایند، تبدیل دی‌اکسیدکربن به منوکسیدکربن گزارش شد.

 

بسیاری از دانشمندان پیش‌تر این روش را آزموده‌ بودند اما آزمایش‌های آن‌ها همواره نقره را به همراه مایع یونی (مانند یک محلول نمک) برای انجام واکنش می‌طلبید.

 

این در حالی است که استفاده از نقره جهت تولید گاز مصنوعی در مقیاس تجاری بیش از اندازه هزینه‌بر بوده، بنابراین، دانشمندان درصدد یافتن راه دیگری برآمدند.

 

راهکار جدید سیستم «co-catalyst» نام دارد و در آن محققان نقره را با نانوفیبرهای کربن جایگزین و این دو را با هدف تبدیل دی‌اکسیدکربن به منوکسیدکربن، با نیتروژن جفت کردند.

 

آن‌ها دریافتند این سیستم حتی کارآمدتر از نقره عمل کرد و اثرهای هم‌افزایی بزرگی را نیز بروز داد.

 

دانشمندان بر این باورند استفاده از ورقه‌های گرافن فوق‌نازک می‌تواند این فرایند را کارآمدتر و گاز مصنوعی را به واقعیت نزدیک‌تر کند.

 

گرچه این موفقیت نخستین گام در خلق گاز مصنوعی به شمار می‌آید، جهش بزرگی در کاهش وابستگی‌ انسان به نفت است.

شنبه 16/9/1392 - 13:35
آموزش و تحقيقات

دانشمندان موفق به کشف جوان‌ترین سیستم‌ستاره‌ای دوقطبی اشعه ایکس جهان شدند.

3-1611.jpg

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اشعه‌های ایکسی که از ناحیه‌ای نزدیک نوعی ستاره نوترونی خورنده ستاره همراهش به سمت زمین گسیل می‌شوند، نشان می‌دهد این جفت جوان‌ترین دوقطبی اشعه ایکس شناخته‌شده در گیتی هستند.

 

تیم علمی حاضر در این تحقیق عمر این جفت رکوردشکن به نام Circinus X-1 را با استفاده از داده‌های رصدخانه اشعه ایکس چاندرای ناسا شناسایی کرد.

 

داده‌های چاندرا بقایای کم‌نور انفجار ابرنواختری که خالق ستاره نوترونی بود، را آشکارسازی کرد.

 

نیل براندت، پروفسور برجسته نجوم و اخترفیزیک، در این باره گفت: کشف این سیستم جوان امکان ارائه توضیحی متقاعدکننده برای تشخیص علت تکامل شدید این مدار را فراهم می‌کند. دلیل این تکامل شدید در واقع آن است که سیستم موردبررسی هنوز پس از تولد خشن خود در حال سر و سامان گرفتن است.

 

تیم علمی با رهبری سباستیان هاینز از دانشگاه ویسکونسین-مادیسون تعیین کرد که Circinus X-1 کمتر از چهار هزار و 600 سال عمر دارد.

 

دوقطبی‌های اشعه ایکس فرصت‌هایی را برای مطالعه ماده موجود در پس شرایط بی‌نهایت ارائه می‌دهند؛ شرایطی که باز خلق‌شان در آزمایشگاه غیرممکن است.

 

هاینز گفت: برای نخستین بار می‌توانیم ستاره نوترونی تازه شکل‌گرفته (minted) را در یک سیستم دو قطبی اشعه ایکس مطالعه کنیم.

 

دوقطبی‌های اشعه ایکس سیستم‌های ستاره‌ای هستند که از دو بخش تشکیل شده‌اند: بخش نخست آن‌ها بقایای فشرده ستاره‌ای (ستاره نوترونی یا یک سیاهچاله) است و بخش دوم شامل ستاره همراهی بوده که ستاره‌ای نرمال همچون خورشید است.

 

کشف جدید به دانشمندان دیدگاه منحصر‌به‌فردی را در خصوص شکل‌گیری ستارگان نوترونی، ابرنواخترها و اثر انفجار ابرنواختری بر ستاره همراه مجاور ارائه می‌دهد.

 

چون هر دوی این اشیا حول یکدیگر می‌چرخند، ستاره نوترونی یا سیاهچاله گاز ستاره همراه را به درون می‌کشد، آن را میلیون‌ها درجه حرارت داده و تشعشع اشعه ایکس قوی خلق می‌کند.

 

این موضوع سیستم‌های ستاره‌ای از این دست را به یکی از شفاف‌ترین منابع اشعه ایکس جهان تبدیل می‌کند.

 

کشف جدید بافت لازم برای درک این موضوع را ارائه می‌دهد که چرا زمان مدارگردی دو ستاره Circinus X-1 هر سال چندین دقیقه کاهش می‌یابد.

 

دانشمندان معتقدند این دینامیک رفتاری است که از یک دوقطبی اشعه ایکس جوان تحت تاثیر انفجار ابرنواختری انتظار می‌رود و این موضوع پیش از آن رخ می‌دهد که کشش گرانشی ستاره‌ها بر روی یکدیگر زمان لازم برای تثبیت‌کردن کامل مدار را در اختیار داشته باشد.

 

جزئیات این مطالعه در The Astrophysical Journal منتشر می‌شود.

شنبه 16/9/1392 - 13:34
آموزش و تحقيقات

محققان موفق به کشف جریانات فنری شکل غول‌پیکر از پلاسمای داغ بر روی سطح خورشید شده‌اند که تلاشی 50 ساله را برای تائید وجود آنها تکمیل کرده است.

4.5-45.jpg

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، این مارپیچهای عظیم‌الجثه پلاسمای خورشیدی که هرکدام حداقل 100 هزار کیلومتر وسعت دارند، می‌توانند به آغاز شکل‌گیری مناطق مغناطیسی قوی در خورشید که با جرقه‌های خورشیدی و دیگر انفجارها بر روی این ستاره مرتبط بوده، کمک کنند.

 

گرمای داخلی خورشید باعث بالا آمدن ماده به سمت سطح می‌شود که در آنجا این ماده با نزدیک شدن به سرمای فضا، سرد شده و دوباره به سمت پائین برمی‌گردد. این چرخه حرکتی روی هم رفته « همرفت(انتقال گرما)» نام داشته و مناطقی که این رویدادها در آنها اتفاق می‌افتند به «سلولهای همرفت» موسوم هستند.

 

چرخش خورشید بر روی محور آن باعث می‌شود که بزرگترین سلولهای همرفت، از خود الگوهای مارپیچی دایره‌ای ایجاد کنند.

 

پدیده همرفت در حال حاضر در دو ساختار بر روی سطح خورشید مشهود هستند: گرانول‌ها که حدود 1000 کیلومتر وسعت داشته و ابرگرانولها که وسعت آنها حدود 30 هزار کیلومتر است. گرانول‌ها حدود 10 دقیقه باقیمانده و ماده با سرعت حدود 10 هزار و 800 کیلومتر در ساعت در آنها جریان دارد.

 

این در حالیست که ابر گرانول‌ها مدت بیشتری برای 24 ساعت باقیمانده، اما ماده درون آنها با سرعت کمتر در حدود 1800 کیلومتر در ساعت جریان دارد.

 

دانشمندان برای حدود پنج دهه نشان داده بودند که خورشید ممکن است از سلولهای همرفتی بزرگتر برخوردار باشد. انتظار می‌رفت که عمق و وسعت این سلولهای غول‌پیکر حدود 200 هزار کیلومتر باشد که کل منطقه همرفت خورشیدی را که شامل یک سوم خارجی‌ترین فضای داخلی آن بوده، در برمی‌گیرند.

 

انتظار می‌رود که این سلولهای عظیم برای ماهها دوام داشته و به انتقال مقادیر قابل توجه گرمای تولید شده در هسته خورشید به سطح آن کمک کنند.

 

مشکل موجود در کشف این سلولهای عظیم آن است که سرعت جریان آن چقدر آهسته بوده که این مسئله، کار را برای شناسایی تاثیر آنها بر سطح خورشید سخت کرده است.

 

اکنون دانشمندان با استفاده از آزمایشگاه دینامیک خورشیدی ناسا توانسته‌اند این ساختارهای بسیار بزرگ را شناسایی کنند.

 

محقققان برای چندین روز به پیگیری حرکات ابرگرانول‌ها پرداختند. این کار به آنها در شناسایی الگوهای جریان ایجاد شده توسط سلولهای غول‌پیکر کمک کرد.

 

ماده با سرعتی بالغ بر 30 کیلومتر در ساعت در این سلولها جریان دارد. مارپیچها حداقل 100 هزار کیلومتر وسعت داشته و حداقل برای سه ماه باقی می‌مانند. این سلولها همانطور که از تاثیرات چرخش خورشید انتظار می‌رود، بطور ساعت‌گرد در شمال و پاد ساعت‌گرد در جنوب جریان دارند که در هر دو، این جریانات در اطراف مناطق پرفشار است.

 

نتایج این پژوهش در مجله ساینس منتشر شده است.

شنبه 16/9/1392 - 13:32
آموزش و تحقيقات

ایرنا - مدیر پروژه مبارزه با ایدز در آموزش و پرورش درحالی از تدوین و انتشار جزوه آگاهی دهی درباره بیماری خاموش ایدز خبر می دهد که بسیاری از مربیان بهداشت و معلمان مدارس این موضوع را تایید نمی کنند و معتقدند که نه تنها چنین جزوه ای در مدارس منتشر نمی شود، بلکه معلمان در ارائه اطلاعات درباره انتشار و راههای پیشگیری از آن نیز با برخی ممنوعیتها مواجهند.

خبرگزاری مهر در این زمینه نوشته است: بدون شک یکی از مشکلات مهم در هزاره سوم شیوع و گسترش بیماری ایدز است. بیماری که بیش از همه نوجوانان، جوانان و زنان را در معرض تهدید قرار می دهد. رئیس مرکز مدیریت بیماریهای واگیردار وزارت بهداشت در آخرین اظهار نظر خود گفته است: دو میلیون نفر از 35 میلیون مبتلا به بیماری HIV، در سن 10 تا 19 سال قرار دارند. یعنی دقیقا در سنی که جوانان و نوجوانان به مدرسه می روند و اگر آگاهی دهی مناسب نسبت به این بیماری برای دانش آموزان انجام نشود، خطر ابتلا به این بیماری در کمین بسیاری از دانش آموزان است.

**تدوین جزوه مبارزه با ایدز برای دانش آموزان

رضا نامی پورمدیر پروژه مبارزه با ایدز در وزارت آموزش و پرورش توضیح داده است: با حمایت وزارت بهداشت و کمیته کشوری مبارزه با ایدز و همکاری آموزش و پرورش برنامه ای در قالب آموزش در سال 1384 شروع شد. این برنامه در قالب آموزش به مدرسان کشوری آغاز شد و معلمان نیز طی دوران خدمت در دوره های 4 تا 6 ساعته این آموزش ها را دریافت کردند تا برای نوجوانان و جوانان دبیرستانی، پیش دانشگاهی و فنی و حرفه ای ارائه شود. از سال 84 این طرح به طور آزمایشی شروع شد و از دو سال گذشته به صورت کشوری این مجموعه زمینه کتاب زیست شناسی شد اما الان جزوه 8 صفحه ای چاپ شده است و شماره کتاب درسی خورده است. وقتی مجموعه ای کد درسی بگیرد حتماً برنامه ریزی برای آموزش آن انجام شده است و این مجموعه به عنوان یک ساعت درسی ارائه می شود تا اطلاعات لازم در زمینه پیشگیری از عفونت HIV، راه های انتقال و تمام اطلاعات مورد نیاز به دانش آموزان ارائه شود.

مدیر پروژه مبارزه با ایدز گفته است که این جزوه برای دانش آموزان دبیرستانی، فنی و حرفه ای و پیش دانشگاهی تدوین شده است که همراه توزیع کتاب های درسی در اختیار دانش آموزان قرار می گیرد.



**جزوه ای که معلمان و مربیان بهداشت هیچ اطلاعی از آن ندارند

موضوع توزیع جزوه در میان دانش آموزان اما از سوی بسیاری از مربیان بهداشت و معلمان تایید نمی شود. آنها می گویند چنین جزوه ای چه همراه با توزیع کتاب و چه به صورت جداگانه در داخل مدارس توزیع نمی شود و تنها ممکن است در روز جهانی مبارزه با ایدز در برخی از مدارس نمونه دولتی و یا غیر دولتی به شکل کاملاً محدود توزیع می شود.

مهدی.ص یکی از معلمان مقطع متوسطه شهرستان رباط کریم در این زمینه می گوید:« جزوه مبارزه با بیماری ایدز نه تنها در میان دانش آموزان دبیرستانی و پیش دانشگاهی توزیع نمی شود بلکه معلمان را از ارائه توضیحاتی درباره راههای پیشگیری از این بیماری یا بیماری های مقاربتی دیگر منع می کنند. معلمان در مدارس حتی در بیان مشکلات بحران های دوران بلوغ با ممنوعیتهایی مواجه هستند و مدیران مدارس به صورت دیکته شده به ما می گویند که چه مسائلی را باید به دانش آموز توضیح دهیم و چه مسائلی را توضیح ندهیم.»

به گفته این معلم پرورشی، وقتی ما نمی توانیم درباره بحرانهای بلوغ با دانش آموز صحبت کنیم، چگونه می توان درباره ایدز و راه های پیشگیری از آن آگاهی دهی لازم را به دانش آموز بدهیم. ارائه طرح و صحبت کردن برای مبارزه با این بیماری ایدز تنها روی کاغذ است و به هیچ عنوان در مدارس شکل اجرایی به خود نگرفته است.



**آموزش های مربیان بهداشت بسیار محدود است

معصومه کربلایی مربی بهداشت یکی از مدارس منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران درباره نحوه ارائه اطلاعات به دانش اموزان برای مبارزه با بیماری ایدز به خبرنگار مهر می گوید:« چنین آموزش هایی در دستور کار هیچ کدام از مربیان بهداشت قرار ندارد و آموزش های مربیان بهداشت نیز بسیار محدود است. اگر دانش آموز سوالی درباره بیماری ایدز از مربی بپرسد، مربی می تواند اطلاعات لازم را درباره نحوه پیشگیری از این بیماری ارائه دهد. در غیر این صورت مربی بهداشت برنامه مدونی برای ارائه اطلاعات ندارد. متاسفانه اطلاعات دانش اموزان درباره راههای پیشگیری از این بیماری کم است و با توجه به خطراتی که نوجوانان را در این سنین تهدید می کند باید آموزشهای لازم برای پیشگیری از بیماری در سطحی گسترده در مدارس کشور داده شود. اما مدیران مدارس ما را با محدودیت مواجه کرده اند و این موضوع خود خطری دیگری برای افزایش مبتلایان به این بیماری است.»



آ**موزش و پرورش پاسخگو نیست

محمد چینیان مدیر کل دفتر سلامت آموزش و پرورش حاضر به ارائه هیچ توضیحی درباره اقدامات این وزارتخانه برای مبارزه با بیماری ایدز نیست. از او همچنین درباره دلایل عدم توزیع جزوه مبارزه با ایدز سوال می کنیم که باز هم حاضر به پاسخگویی نیست.



**آموزش و پرورش در مبارزه با ایدز منفعل عمل کرده است

اما مهرداد ناظری آسیب شناس درباره نقش مدارس برای مبارزه با بیماری ایدز می گوید:« به نظر می رسد که مدارس می توانند در زمینه پیشگیری از ایدز نقش پررنگی داشته باشند. اما تاکنون نظام آموزش و پروش ایران در این زمینه اقدامات اساسی و پایه ای انجام نداده و بسیار منفعل عمل کرده و تنها چیزی که در این سالها بیشتر مورد توجه قرار گرفته، این است که هر سال همزمان با روز جهانی مقابله با ایدز، یک سری برنامه ها و اقدامات معمولی و مرسوم انجام می شود و همه چیز از فردای آن روز به فراموشی سپرده می شود.»

او درباره راههای مبارزه با بیماری ایدز در مدارس می گوید:« تبلیغات و اطلاع رسانی در سطحی گسترده، تابو شکنی در صحبت کردن درباره بیماری ایدز به ویژه در میان معلمان،آموزش های ضمن خدمت معلمان و مربیان بهداشت، بازدید دانش آموزان از مراکز درمانی بیماری ایدز،برگزاری جلسات آموزشی بین دانش آموز، پزشک و کارشناسان این بیماری، تشکیل اتاق فکر برای حضور دانش آموز و معلم و والدین آنها از جمله راههای پیشگیری و مبارزه با این بیماری است.»

سخن آخر اینکه سازمان ملل شعار امسال خود را در رابطه با پیشگیری و کنترل ایدز به جوانان و نوجوانان اختصاص داده است. کارشناسان معتقدند عدم آگاهی و شناخت از جمله مهمترین عوامل ابتلا نوجوانان به بیماری ایدز است. هشداری که باید زودتر برای آن چاره ای اندیشید. در این میان به نظر می رسد آموزش و پرورش به عنوان دستگاه متولی می تواند با اتخاذ راهکارهایی مناسب و به موقع زمینه های آشنایی با این بیماری و پیشگیری از آن را فراهم کند.

شنبه 16/9/1392 - 13:31
آموزش و تحقيقات

محققان انگلیسی دستگاه جدیدی را طراحی و مورد آزمایش قرار داده‌اند که پس از قرار گرفتن در زیر پوست، اقدام به پمپاژ مایع جمع شده در شکم مبتلایان به سیروز کبدی کرده و آن را به مثانه منتقل می‌کند.

100-49.JPG

به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، بیماری سیروز کبدی با عوارضی از جمله زردی پوست، ورم بدن و آب آوردن شکم همراه است و پیوند کبد تنها گزینه موجود برای این دسته از بیماران محسوب می‌شود.

 

در زمان بروز سیروز کبدی، عملکرد کبد و کلیه‌ها متوقف شده و مایع اضافی موسوم به «آسیت» در شکم جمع می‌شود؛ این میزان مایع علاوه بر تغییر ظاهر بیمار، بسیار دردناک است و بیمار باید بصورت هفتگی یا ماهانه با مراجعه به بیمارستان اقدام به تخلیه مایع کند.

 

محققان موسسه کبد و سلامت دستگاه گوارش در بیمارستان رویال فری لندن دستگاه جدیدی را طراحی کرده‌اند که زیر پوست شکم قرار داده شده و اقدام به تخلیه مایع می‌کند.

 

دستگاه «Alphapump» یک پمپ کوچک است که به دو لوله کوچک متصل می‌شود؛ با کمک یک لوله، مایع اضافی از شکم پمپاژ شده و لوله دیگر این مایع اضافی را به مثانه منتقل می‌کند که در نهایت با ادرار از بدن خارج می‌شود.

 

این پمپ قابل شارژ بر روی هشت بیمار مبتلا به سیروز کبدی در بیمارستان رویال فری لندن در حال آزمایش است؛ درحالیکه با روشهای متداول هر دو هفته یکبار حدود 20 لیتر مایع از شکم بیمار خارج می‌شود، این دستگاه کوچک می‌تواند هر 15 دقیقه تا 15 میلی لیتر مایع را تخلیه کند.

 

این مسئله باعث افزایش حجم ادرار بیمار می‌شود، بنابراین امکان خاموش کردن دستگاه در هنگام شب وجود دارد.

 

با کمک این پمپ امکان بازیابی و بهبود عملکرد کبد فراهم شده و نیاز به پیوند کبد برطرف می‌شود؛ در این شرایط کیفیت زندگی بیمار بهبود یافته و دیگر نیازی به مراجعه مستمر به بیمارستان نخواهد بود.

شنبه 16/9/1392 - 13:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته