• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1442
تعداد نظرات : 315
زمان آخرین مطلب : 4586روز قبل
مهدویت
                                یادآن ایام بخیر........

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا صاحب الزمان

 سلام

 

 

شب است و سکوت است ماه است و من
فغان و غم و اشک و آه است و من

شب و خلوت و بغض نشکفته ام

شب و مثنوی های ناگفته ام

شب و آخرین سوز مستانه ام

شب و های های غریبانه ام

کجایند اسیران سوز دعا

کجایند مردان بی ادعا

کجایند شور آفرینان عشق

علمدار،مردان میدان عشق

کجایند مستانه جام مست

دلیران عاشق شهیدان مست

من امشب خبر می کنم غرب را

که آتش زنند این دل سرد را

ذوق و شوق نینوا کرده دلم

چون هوای جبهه ها کرده دلم

اون سنگر بهترین ماوای من

آه جبهه، کو برادرهای من

سنگر خوب و قشنگی داشتیم

روی دوش خود تفنگی داشتیم

جنگ ما را لایق خود کرده بود

جبهه ما را عاشق خود کرده بود

سرزمین نینوا یادش بخیر


هفته دفاع مقدس گرامی باد

 

اللهم عجل لولیک الفرج

جمعه 1/7/1390 - 8:43
مهدویت
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فر جهم..

دلـم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت

دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت

شبـــــی سیــاهم و در آرزوی طلعت مــــــــاهت

در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست

اگـــر قبـــول تـــو افتـــد فـــدای چشم سیــاهت

زگـــرد راه بـــرون آ کـــه پیــــــــــر دست به دیوار

به اشـــک و آه یتیمـــــان دویـــده بر ســـر راهت

بیـــــا که این رمـــد چشم عـاشقان تـو ای شـاه

نمـــی رمد مگـــر از تـــوتیای گـــرد سپـــــــاهت

بیا که جـــز تـــو ســزوار ایـــن کلاه و کمر نیست

تـــویی که ســـود کمـــربند کهکشان به کـلاهت

جمــــال چـــون تو به چشم و نگــاه پاک توان دید

به روی چــون منــی الحــق دریغ چشم و نگاهت

بــــرو به کنـــج خـــــراباتت ای نـــــدیم گــــدایان

تــو بختت آن نه که راهی بود به خلـــوت شاهت

در انتظار تــــو می میـــــرم و در ایــــن دم آخــــر

دلم خوش است که دیدم به خواب گاه به گاهت

اگر به بـــاغ تو گل بر دمیـــد و من به دل خــــاک

اجـــازتی که ســـری بر کنـــم به جـــای گیاهت

تنـــــور سینه ما را ای آسمـــان به حـــــذر باش

که روی مــــاه سیــــه می کنــــد به دوده آهت

کنــــون که مـــی دمد از مغـــرب آفتــــاب نیابت

چـــه کوههای ســلاطین که می شود پر کاهت

تــــویی که پشت و پنــــاه جهــــادیان خــــدای

که سر جهــاد تــویی و خداست پشت و پناهت

خــــدا وبال جــــوانی نهـــد به گـــردن پیـــــــری

تو شهــــریار خمیـــــــدی به زیـــــر بار گنـــاهت

شهریار

جمعه 1/7/1390 - 8:40
مهدویت

              کاش آقا زودتربیاییددیگرطاقتمون تاب شد...................

                                               

        لااله الاالله الملک الحق المبین

 

 

 

 یا اباصالح المهدی"عج " ادرکنی

 

هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی

جشم بر در بود و دلبر او دیر کند

کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد

با نگاهش به دل غمزده تاثیر کند

کاش از روی ترحم گذرد بر دل من

 و بسازد دل ویرانه و تحویل کند

کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود

که زگرمی لبش مسئله تغییر کند

چندسالی است که از هجر رخش می گرییم

کاش با نیمه نگه از همه تقدیر کند            

کاش با آن قلم عشق شبی نام مرا

در میان صحف فاطمه تحریر کند

کاش روزی بزند تکیه به دیوار حرم

با همان لحن علی نغمه تکبیر کند

کاش جز مجلس او جای دگر پا ننهم

 تا فقط مجلس او جان مرا سیر کند

 هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهی

جشم بر در بود و دلبر او دیر کند

کاش چشم گل زهرا به دل ما افتد

با نگاهش به دل غمزده تاثیر کند

کاش از روی ترحم گذرد بر دل من

 و بسازد دل ویرانه و تحویل کند

کاش صاحب نفسی همدم این خسته شود

که زگرمی لبش مسئله تغییر کند

چندسالی است که از هجر رخش می گرییم

کاش با نیمه نگه از همه تقدیر کند            

کاش با آن قلم عشق شبی نام مرا

در میان صحف فاطمه تحریر کند

کاش روزی بزند تکیه به دیوار حرم

با همان لحن علی نغمه تکبیر کند

کاش جز مجلس او جای دگر پا ننهم

 تا فقط مجلس او جان مرا سیر کند

                                          

 

[تصویر: all444xw5.gif]
جمعه 1/7/1390 - 8:38
آلبوم تصاویر
جمعه 1/7/1390 - 8:35
دانستنی های علمی
گفتگو با عمو پورنگ در نوروز سال 90
شما شاید بخندید، اما هنوز خیلی از روحیات کودکانه در من زنده است. من خیلی دوست دارم عیدی بگیرم. خیلی‌ها ممکن است بخندند. بگویند مرد به این گندگی عیدی گرفتن ندارد که. بابا باید….

من هنوز هم ۱۸ساله ام

چند ماه پیش به پشت صحنه برنامه «بوستان دوستان پورنگ» رفتم تا با او درباره ساختار و محتوای برنامه اش صحبت کنم، اما موضوع مصاحبه دوباره مان عید نوروز بود. در این مصاحبه چندان کاری به شیوه های اجرای او نداشتیم. داریوش فرضیایی از شیطنت هایش در دوران کودکی گفت و خاطراتی که از آیین باستانی نوروز دارد.

در این گفت وگو سعی کردم به پاسخ این سوال برسم که یک مجری چطور می تواند اینقدر شاد و پرشور و نشاط باشد. فرضیایی، شادترین مجری حال حاضر تلویزیون است. او سعی می کند در برنامه هایش بخشی از این شادی را به بینندگانش هم منتقل کند. معمولا استادان روزنامه نگاری می گویند تغییرات رفتاری مصاحبه شونده را باید داخل پرانتز نوشت. در این مصاحبه چون عموپورنگ دائما شاد و خندان بود، از نوشتن این که کجاها خندید خودداری کردیم!

این گفت وگو در پشت صحنه برنامه «بوستان دوستان پورنگ» انجام شد.

عمو پورنگ لحظه سال تحویل و سر سفره هفت سین چه آرزویی می کند؟

این را صادقانه می گویم نه از روی خودنمایی، آرزو می کنم همه مردم در رفاه و شادی و نشاط باشند. مطمئن باشید وقتی دیگران شاد باشند من هم شادم. شما هم شادید. وقتی همه آرام و بشاش باشند این آرامش روی شما هم تاثیر می گذارد.

خب همه دوست دارند شاد باشند. راه رسیدن به این شادی چیست؟

ما شاد شدن را خیلی دشوار کرده ایم. شادی را در دست انداز قرار داده ایم و توی دالان ها بردیمش. از نظر من شادی همان لحظه ای است که تو به هیچ چیزی فکر نمی کنی. به این فکر می کنی که تن سالم داری و نفس می کشی. آن لحظه ای است که دم را غنیمت می دانی. الان معنای شادی عوض شده است. الان شادی یعنی پول زیاد، تفریح زیاد و داشتن امکانات فراوان. در صورتی که خیلی ها این امکانات را دارند اما قلب شاد ندارند.

می گویند شادی مثل پروانه ای است که نباید دنبالش بدوی. باید آرامش داشته باشی تا پروانه خودش بیاید روی شانه هایت بنشیند. درست است؟

بله. کاملا قبول دارم. بچه ها با داشتن یک عروسک کهنه دست ساز شاد و خوشحال می شوند. نمی خواهم بگویم که آدم بزرگ ها هم باید شادیشان در یک عروسک باشد، اما آدم بزرگ ترها می توانند شادیشان را در چیزهای قشنگ و ساده پیدا کنند. می توانند با یک کارت تبریک دستنویس شاد بشوند.

ما با خودمان می گوییم طرف با این همه سرمایه چرا یک کارت تبریک خشک و خالی فرستاده. چرا سکه و تراول ضمیمه اش نکرده است.

تا حالا چند برنامه در ایام عید اجرا کرده ای؟

نشمرده ام، اما پنج شش سالی می شود که عیدها در خدمت بچه ها هستم.

در این برنامه ها به لحاظ موضوعی بیشتر روی چه مسائلی تاکید می کنید؟

در عید به موضوعاتی مثل عیدی گرفتن، آداب دید و بازدید و احترام به بزرگ ترها می پردازیم.

به بچه ها یادآوری می کنیم که در بهار همه چیز نو می شود. پس باید غم و کدورت را کنار گذاشت. من خیلی دوست دارم که نوروز ما سنتی بماند و مدرن نشود. نوروز سنتی یعنی همان تخم مرغ های رنگی و دید و بازدیدهایی که روستایی ها انجام می دهند. اول صبح کوچک ترها به دیدن بزرگ ترها می رفتند و هدیه می گرفتند.

منظورت از نوروز مدرن تبریک گفتن عید با پیامک است؟

بله. الان طرف زورش می آید به دید و بازدید برود، می نشیند پشت رایانه با دوستش چت می کند یا این که با این موبایل ها پیامک می زند. قبلا این چیزها نبود. من حتی با نامه نوشتن هم مخالفم. به نظر من آدم باید زحمت بکشد، مسافتی را برود، دوستانش را ببیند و برگردد. لذت عید به این است.

بیشتر دوست داری عیدی بدهی یا بگیری؟

شما شاید بخندید، اما هنوز خیلی از روحیات کودکانه در من زنده است. من خیلی دوست دارم عیدی بگیرم. خیلی ها ممکن است بخندند. بگویند مرد به این گندگی عیدی گرفتن ندارد که. بابا باید عیدی من را بدهید! حالا حتما که نباید پول باشد. یک شاخه گل هم بدهید قبول است. بعضی ها می خندند و این قضیه را جدی نمی گیرند. بعضی ها خجالت می کشند به یک آدم بزرگ عیدی بدهند. در صورتی که برادر به برادر باید عیدی بدهد.

حالا خودت هم به بزرگ ترها عیدی می دهی؟

من دارم از خودم هم انتقاد می کنم. نمی خواهم فقط دیگران را زیرسوال ببرم. من سعی می کنم این فضا را بشکنم. چند وقت پیش تولد مادرم بود. برای اولین بار برایش در ۷۹ سالگی جشن تولد گرفتم. خودش خبر نداشت. البته نه جشنی که شما تصورش را می کنید. همه جمع شدیم. ۲ کیلو کیک هم خریدیم و به مادرم گفتیم تولدت مبارک. بچه خواهرم برف شادی می زد.

بعد از تحویل سال، اول از همه به چه کسی عیدی می دهی؟

اول به پدر و مادرم، بعد به خواهرها و برادرزاده هایم. به برادرهایم عیدی نمی دهم، چون سنشان زیاد است. اول از همه صورت مادرم را می بوسم و بغلش می کنم.

به دیگران عید را چطوری تبریک می گویی؟

رو در رو تبریک می گویم. تبریک پیامکی را دوست ندارم. موبایلم را می بندم، چون می دانم بارانی از پیامک برایم می آید. همه یک سری جملات ثابت را از روی هم کپی می کنند. صد تا پیامک یک جور می آید. من دوست دارم هر کس زاییده فکرش را برایم بفرستد؛ مثلا بزند به یادت بودم. عیدت مبارک.

میانه ات با سبزی پلو با ماهی روز اول سال چطور است؟

بعضی وقت ها پیش آمده این غذا را بخورم و بعضی وقت ها نشده. الان چهار پنج سالی است که سبزی پلو با ماهی نخورده ام. سن مادرم بالا رفته. من هم انتظار ندارم سبزی پلو با ماهی را با آن ظرافت برای من بپزد.

مگر خودت بلد نیستی درست کنی؟

ماهی را بلدم؛ اما سبزی پلو را نه.

کاری ندارد که یک کم سبزی را قاتی پلو می کنی و ادامه ماجرا!

بله، گفتنش راحت است. به خود شما هم بدهند درست کنی به جای سبزی پلو یک چیز دیگری می شود. باید سبزی را پاک کنی و تفت بدهی و از این جور کارها. من بلد نیستم.

تا حالا عید شمال بوده ای؟

من هیچ عیدی شمال نبوده ام. بیشتر تهران بودم یا خارج از کشور. ۵ سال ممتد هم بازیگر برنامه زنده رادیو بودم. با خانم ژاله صادقیان و آقای نصرت الله اکبری برنامه اجرا می کردیم.

برایت سخت نبود لحظه سال تحویل در حال کار باشی؟

نه اتفاقا خیلی خوش گذشت. لحظه سال تحویل همه گریه می کردیم. همه دعا می کردیم مخصوصا برای مریض ها. لحظه سال تحویل چون هیچ کس ما را نمی دید راحت تر می توانستیم گریه کنیم.

این اشکی که می ریزی اشک شوق است یا حسرت؟

اشک شوق است، اشک حسرت نیست. در آن لحظه سال تحویل یک حس قشنگی به تو دست می دهد.

بعضی ها می گویند تبریک گفتن عید کاری بی معناست. مگر یک سال پیرتر شدن هم تبریک گفتن دارد؟

نه، من می گویم ما یک سال عمر از خدا گرفته ایم. یک سال بیشتر عمر کرده ایم و بیشتر بندگی خدا را کرده ایم. پس باید جشن بگیریم. شما چرا ۴۰ سالگی تان را جشن می گیرید؟ چون عقل تان در این سن کامل می شود.

حالا راستش را بگو، عقل تو کامل شده است؟

من سنم را نمی گویم. من ۱۸ سال دارم. اصلا فرض کن تاریخ تولد من ۱۳۲۰ باشد. چه اهمیتی دارد. مهم این است که من ۱۸ سال دارم. چرا وقتی این را می گویم همه می خندند؟ ما به سن شناسنامه ای آدم ها نباید کاری داشته باشیم. من ۱۸ سال دارم. وقتی من این را تکرار کنم یک امید و نشاطی را به دیگران منتقل می کنم.

دارم خودم را با یک دنیای شاد هماهنگ می کنم. کسی نباید بگوید چون تو سنت بالا رفته باید کنار بروی. به نظر من خلاقیت و پویایی ربطی به سن ندارد. یک نفر ۷۰ سالش است و هنوز هم دیگران را از ذهنش تغذیه می کند. چه ربطی دارد؟

وسایل سفره هفت سین را خودت می چینی یا آماده می خری؟

من معمولا خودم به خرید نمی روم، چون خرید کردن من برای همه جالب است. می خواهند بدانند چی می خواهم بخرم، چطوری می خرم و چقدر می خرم. من معمولا اجناس را نشانه می گیرم و کسی را می فرستم که بخرد. بعضی وقت ها خواهرم می خرد و بعضی وقت ها همسایه ها.

به نظر تو چرا در سفره هفت سین تنگ ماهی می گذارند؟

ماهی نشانه سرزندگی است. ماهی در دریا و اقیانوس زندگی می کند و دریا هم بیکران است. ما باید خود ماهی را در نظر بگیریم نه تنگش را. خود ماهی نماد حرکت روبه جلوست.

این که می گویند ماهی در لحظه سال تحویل دمش را تکان می دهد درست است؟

من یکی دو بار لحظه سال تحویل به ماهی توی تنگ خیره شدم، تکان نخورد. برایش بشکن هم زدم، اما تکان نخورد. من جز حرکت ماهی چیزهای دیگری هم شنیده ام. یک نفر سفارش می کرد، سه تا سکه را در لحظه سال تحویل زیر خاک مدفون کن. بعد از سال تحویل آنها را در جیبت بگذار چون برکت دارد.

می گویند لحظه تحویل سال هر کاری بکنی تا آخر سال مشغول همان کار هستی. تو لحظه سال تحویل چه کار می کنی؟

من لحظه سال تحویل قرآن به دستم می گیرم. می دانم این قرآن به من کمک می کند. کمکم می کند در ناملایمات دچار کم لطفی و بی مهری به مردم و خانواده ام نشوم.

به نظر تو سالی که نکوست از بهارش پیداست؟

بله، من به این رسیده ام. بعضی وقت ها در بهار باران خیلی خوبی می آید. همه خوشحال می شوند؛ اما اگر بهار خشک باشد تا آخر سال هم خبری از باران نمی شود.

نظرت درباره ضرب المثل صد سال به از این سال ها چیست؟

من آخرش نفهمیدم ۱۰۰ سال به این سال هاست یا ۱۰۰ سال به از این سال ها. احتمالا باید «به» باشد. شاید هم سیب، گلابی و پرتقال!

به نظر تو با یک گل بهار می شود یا نمی شود؟

واقعا نمی شود. در بهار باید دشت ها و لاله زار ها پر از گل بشود. وقتی یک گل می روید تو باید بفهمی که آن بهار اساسا مشکل دارد. نمی شود که در فصل شکوفایی فقط یک گل شکوفا بشود. باید همه چیز با هم هماهنگ باشد.

من بچه پایین شهر تهرانم. روز اول عید لباس های نویمان را می پوشیدم و می آمدیم بیرون به بقیه بچه ها نشان می دادیم. وضع مان خوب نبود؛ اما این جوری نبود که بچه ها نتوانند لباس نو داشته باشند. یادم می آید قبل از این که با مادرم به خرید برویم، من تنهایی می رفتم لباس ها را نشان می کردم و به مادرم می گفتم همان ها را برایم بخرد.

انشای علم بهتر است یا ثروت را چطور می نوشتی؟

آن موقع ما بچه بودیم. می نوشتیم ما علم را می خواهیم. الان می فهمم که علم و ثروت هر دو در امتداد هم خوب هستند.

این که در تعطیلات نوروزی هم برنامه اجرا می کنی برایت سخت نیست؟

چرا، کار زیاد من را خسته می کند. بعضی وقت ها از کار زده می شوم. درست است که کار عشق است و ما با عشق کارمان را انجام می دهیم، اما بعضی وقت ها ممکن است عشق زده بشویم.

روز سیزده به در می روی به دامان دشت و طبیعت؟

اگر بروم با پوششی می روم که کسی من را نشناسد.

دروغ ۱۳ هم می گویی؟

من به این چیزها اعتقاد ندارم. دروغ سیزده من این است که عدد ۱۳ اصلا وجود ندارد. یعنی باید بگویی یازده و بعد سیزده. اینها خرافات است. تازه من سبزه هم گره نمی زنم. می گویند اگر گره بزنی بختت باز می شود.

خوب شد یادم انداختی. حالا که صحبت بخت و ازدواج و اینها شد، می خواهم یک سوال خصوصی بپرسم. خیلی ها به من گفتند از عمو پورنگ بپرس آیا خودش هم بچه ای دارد و کی ازدواج کرده و از اینجور سوالات.

من از این آدم ها یک سوالی می پرسم. مساله ازدواج من برای شما چه جذابیتی دارد؟ من دوست ندارم درباره این مساله شخصی صحبت کنم. من خودم بچه ندارم؛ اما دارم به بچه های مردم خدمت می کنم.

جمعه 1/7/1390 - 8:31
دانستنی های علمی

جمله ای قدیمی وجود دارد که می گوید قانون بد بهتر از بی قانونی است اما اینکه برخی قانون ها در کشورهای مختلف دنیا بد هستند یا نه بستگی به آداب و رسوم آن ملت ها دارد.

۱-در شانگهای داشتن ماشین قرمز ممنوع است.

۲-در یکی از شهرهای سوئیس بستن درب خودرو با صدای بلند ممنوع است.

۳-در فرانسه ازدواج با افراد مرده آزاد است.

۴-در آلاسکا نگاه کردن به گوزن از هواپیما ممنوع است.

۵-در شهر پوکاتلو در آمریکا نخندیدن خلاف قوانین است.

۶-در غرب ویرجینیا اگر حیوانی را زیر کنید،میتوانید به طور قانونی آن را برای شام به خانه ببرید.

۷-در ماساچوست رفتن به رختخواب بدون اینکه دوش بگیرید ممنوع است.

۸-در فلوریدا مجازات دزدیدن اسب طناب دار است.

۹-در کلیولند گرفتن موش بدون داشتن مجوز شکار ممنوع است.

۱۰-در بنگلادش بچه های بالای ۱۵ سال میتوانند به خاطر تقلب در امتحانات پایانی زندانی شوند

آخریش خوبه!

جمعه 1/7/1390 - 8:27
داستان و حکایت

 

داستان جالب قصر پادشاه

1

در افسانه های شرقی قدیم آمده است که یکی از پادشاهان بزرگ برای جاودانه کردن نام و پادشاهی خود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی ان در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!

اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام سنمار وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …

و بالاخره او را یافتند و کار را به او سپردند  و او طرحی نو در انداخت و کاخ افسانه ای خورنق را تا زیر سقف بالا برد و اعجاب و تحسین همگان را برانگیخت اما درست وقتی که دیواره ها به زیر سقف رسید  سنمار ناپدید شد و کار اتمام قصر خورنق نیمه کار ماند …

مدتها پی او گشتند ولی اثری از او نجستند و پادشاه خشمگین و ناکام دستور دستگیری و محاکمه و مرگ او را صادر کرد تا پس از هفت سال  دوباره سر و کله سنمار پیدا شد .

او که با پای خود امده بود دست بسته و در غل و زنجیر به حضور پادشاه آورده شد و شاه دستور داد او را به قتل برسانند اما سنمار درخواست کرد قبل از مرگ به حرفهای او گوش کنند و توضیح داد که علت ناکامی معماران قبلی در برافراشتن سقف تالار بی ستون این بوده است که زمین به دلیل فشار دیواره ها و عوارض طبیعی نشست می کند و اگر پس از بالا رفتن دیواره بلافاصله سقف ساخته شود به دلیل نشست زمین بعدا سقف نیز ترک خورد و فرو می ریزد و قصر جاودانه نخواهد شد…

پس لازم بود مدت هفت سال سپری شود تا زمین و دیواره ها نهایت افت و نشست خود را داشته باشند تا هنگام ساخت سقف که موعدش همین حالا است مشکلی پیش نیاید و اگر من در همان موقع این موضوع را به شما می گفتم حمل بر ناتوانی من می کردید و من نیز به سرنوشت دیگر معماران ناکام به کام مرگ می رفتم …

پادشاه و وزیران به هوش و ذکاوت او آفرین گفتند و ادامه کار را با پاداش بزرگتری به او سپردند و سنمار ظرف یک سال قصر خورنق را اتمام و آماده افتتاح نمود .

مراسم باشکوهی برای افتتاح قصر در نظر گرفته شد و شخصیتهای بزرگ سیاسی آن عصر و سرزمینهای همسایه نیز به جشن دعوت شدند و سنمار با شور و اشتیاق فراون تالارها و سرسراها واطاقها و راهروها و طبقات و پلکانها و ایوانها و چشم اندازهای زیبا و اسرار امیز قصر را به پادشاه و هیات همراه نشان میداد و دست آخر پادشاه را به یک اطاق کوچک مخفی برد و رازی را با در میان گذاشت و به دیواری اشاره کرد و تکه  اجری را نشان داد و گفت : کل بنای این قصر به این یک آجر متکی است که اگر آنرا از جای خود در آوری کل قصر به تدریج و آرامی ظرف مدت یک ساعت فرو میریزد و این کار برای این کردم که اگر یک روز کشورت به دست بیگانگان افتاد نتوانند این قصر افسانه ای را تملک کنند شاه خیلی خیلی خوشحال شد و از سر شگفتی سنمار به خاطر هنر و هوش و درایتش تحسین کرد و به او وعده پاداشی بزرگ داد و گفت این راز را باکسی در میان نگذار …

تا اینکه در روز موعود قرار شد پاداش سنمار معمار را بدهد . او را با تشریفات تمام به بالاترین ایوان قصر بردند و در برابر چشم تماشا گران دستور داد به پایین پرتابش کنند تا بمیرد!!!

سنمار در آخرین لحظات حیات خود به چشمان پادشاه نگاه کرد و با زبان بی زبانی پرسید چرا ؟؟؟!!!

و پادشاه گفت برای اینکه جز من کسی راز جاودانگی و فنای قصر نداند و با این جمله او را به پایین پرتاب کرده  و راز را برای همیشه از همه مخفی نگاه داشت…!

سه شنبه 29/6/1390 - 21:34
آموزش و تحقيقات

دانستنی جالب درباره محدودیت های بدن ما

انسان هم مانند دیگر موجودات زنده روی زمین، دارای محدودیت هایی برای زندگی کردن است. برخلاف بسیاری از موجودات، شرایط زندگی انسان بسیار محدود است و نمی توان در بسیاری از شرایط، جان سالم به دربرد. آنچه در ادامه می بینید، بخشی از محدودیت هایی است که بدن انسان را احاطه کرده است.

 بیشترین سرعت دویدن یک انسان چقدر است؟

 www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

شاید تا چند سال دیگر، فدراسیون جهانی دو و میدانی مجبور شود مسابقات دوی سرعت را برای همیشه لغوکند؛ چرا؟ چون ورزشکاران تنها یک دهم ثانیه با حد نهایت سرعت انسان فاصله دارند. یک انسان در سریع ترین حالت نمی تواند 100 متر را در 9 ثانیه طی کند. در حال حاضر، رکورد جهانی مسابقات دوی سرعت در اختیار اوساین بولت است که یکصد متر را در 9.58 ثانیه طی کرده و کافی است کمی بیشتر تلاش کند تا سریع ترین مرد تمام تاریخ لقب بگیرد. حالا این عدد 9.58 ثانیه از کجا آمده؟ سرعت یک دونده به نسبت قدرت و وزن او بستگی دارد. اگر ورزشکار ریزنقش باشد، وزن کمتری دارد و سریعتر شتاب می گیرد؛ اما دست و پاهایش کوچکتر است و این به نفع سرعت نیست. اگر بدن حجیم تری داشته باشد، دست و پاهایش بلندتر است و سرعتش هم بالطبع بیشتر می شود؛ ا ما به انرژی و قدرت بیشتری نیاز خواهد داشت. در عین حال نقطه ای بینابین وجود دارد که همه این عوامل به بهترین یکنواختی با یکدیگر می رسند و در همین حالت است که حد نهایی سرعت به دست می آید.

چند ثانیه می توان در شرایط خلأ دوام آورد؟

 www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

متاسفانه پاسخ دقیقی برای این پرسش وجود ندارد. در سال 1971 سه کیهان نورد روسی فضاپیمای سایوز 11 در حال بازگشت به زمین بودند که در ارتفاع 168 کیلومتری از سطح زمین، دریچه کنترل فشار کابین دچار نقص فنی شد و برای 11 دقیقه و 40 ثانیه، فشار داخل کابین به صفر رسید. بررس مشخص کرد که فضانوردان طی 30 تا 40 ثانیه اول فشار، به دلیل افت شـدید اکسیژن در بافت های مغز، جان سپردند. دلیلش هم ساده است؛ برای انتقال اکسیژن به بافت های مغزی، هم باید اکسیژن وجود داشته باشد و هم فشار هوا! البته اگر شرایط خلأ برای زمان محدودتری اتفاق بیفتد، می توان جان سالم به در برد. در سال 1966 یکی از مهندسان ناسا مشغول آزمایش یک لباس فضایی در اتاقک خلأ بود که ناگهان فشار اتاق به شرایط مشابه ارتفاع 36.5 کیلومتری تغییر کرد و عملا به صفر رسید! هرچند دیگر افراد، خیلی زود عکس العمل نشان دادند و فشار را در کمتر از 30 ثانیه به حالت عادی برگرداندند، اما این مهندس بعد از 12 تا 15 ثانیه از هوش رفت و 27 ثانیه بعد به هوش آمد. فکر می کنید آخرین چیزی که یادش مانده بود، چه بود؟ اینکه بزاق دهانش به جوش آمده بود! با کاهش فشار هوای خارجی، حباب های گاز در خون تشکیل می شوند و طی چند دقیقه به ریه ها آسیب می رسانند. بعد از آن خون درون رگ های بدن به جوش می آید، چراکه در نبود فشار هوا، مایعات به سرعت تبخیر می شوند. بعد از چند ساعت گاز نیتروژن محلول در خون آزاد می شود و به شبکه عصبی انسان آسیب می زند. اگر فشار هوا ناگهان به صفر برسد، هوای محبوس در ریه آ نقدر سریع منبسط می شود که می تواند طی چند ثانیه، ریه را بترکاند. اما اگر تحت شرایط ویژه پزشکی و به آرامی در معرض شرایط نزدیک به خلأ قرار بگیرید، می توان تا یک دقیقه هم در معرض آن ماند و آسیب ندید.

گنجایش مغز انسان چقدر است؟
 
www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

فکر می کنید مغز انسان چه حجمی از ا طلاعات را می تواند در خود جای دهد؟ رکورد حافظه در دست یک فرد چینی است که پنج سال پیش توانست 67.890 رقم عدد پی رابه ترتیب و از حفظ بنویسد اما دانشمندان معتقدند ظرفیت مغز ما بی انتهاست. در دهه 198 ، توماس لندور در تحقیقی به این نتیجه رسید که یک انسان بزرگسال در طول عمر خود 125 مگابایت اطلاعات متنی و تصویری را در ذهنش ذخیره می کند که معادل 100 جلد کتاب قطور است اما چطور می توان اطلاعاتی مثل چند هزار رقم عدد پی را به ذهن سپرد؟ روش استاندارد این کار، این است که به هر عدد چهار رقمی، از 0000 تا 9999 ، یک شیء یا فرد را نسبت بدهید. وقتی این کار را به دقت انجام دادید، یک رشته از ا عداد به مجموعه ای از ا فراد و اشیاء تبدیل می شود و می توانید با آن یک داستان بسازید. به خاطر سپردن دقیق یک داستان به مراتب ساده تر از حفظ کردن یک عالمه عدد و رقم است!

تا کجا می شود سرما را تحمل کرد؟

www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

اگر خاستگاه انسا ن ها به جای آفریقا، قطب شمال بود؛ این موجود دوپا خیلی راحت می توانست دماهای پایین تر را هم تحمل کند؛ اما چه کنیم که بدن انسان بعد از گذشت این چندصدهزار سال، هنوز هم به گرمای آفریقا عادت دارد. انسان یک موجود خونگرم است، یعنی برای آنکه فعالیت های زیستی بدن بدون مشکل انجام شود، دمای بدن باید حدود 37.5 درجه سانتی گراد باقی بماند. اما وقتی در محیط سردی قرار بگیریم، بدن شروع به لرزیدن می کند و جریان خون به نقاط انتهایی رگ ها قطع می شود. اگر دمای درونی بدن دو درجه سانتیگراد پایین تر بیاید، سرمازدگی به سراغ آدم می آید؛ سطح هشیاری کاهش می یابد و ضربان قلب ضعیف می شود تا وقتی دمای درون بدن به 24 درجه سانتیگراد برسد که قلب از کار می افتد و انسان می میرد. البته رکورد تحمل سرما مربوط به خانمی به نام آنا بگنهام است که 80 دقیقه در مخلوطی از آب و یخ گیرکرده بود و دمای بدنش تا 13.7 درجه سانتیگراد افت کرده بود. اما شانس با او همراه بود که به رغم آنکه تنفس و ضربان قلبش در این دمای بسیار پایین قطع شده بود، اما مغز او هم به حداقل فعالیت رسیده بود و از آنجا که به اکسیژن زیادی نیاز نداشت، توانست دوام بیاورد و زنده بماند.

 بدون آب و غذا هم می شود زنده ماند؟

 www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

خیلی ها فکر می کنند اگر مصرف روزانه آب و غذا قطع شود، آدم تا جاییکه ذخیره چربی، کربوهیدرات و پروتئین داشته باشد، می تواند به زندگی ادامه دهد؛ اما این درست نیست! چون برای مصرف چربی نیاز به ویتامین هست و این ویتامین جز از راه غذا به بدن نمی رسد! بنابراین یک آدم چاق فقط برای یکی دو هفته می تواند زنده بماند و بعد در حالیکه هنوز چاق است، می میرد! تنها چند روز آب نیاشامیدن هم کافی است تا فرد بمیرد! اما اگر فقط آب و ویتامین به بدن برسد و هیچ غذای دیگری خورده نشود، می توان تا یک سال هم زنده ماند. در روزگاران قدیم از همین روش برای رژیم غذایی استفاده می شد که البته به دلیل عوارض جانبی متعدد، این روش منسوخ شد.

تا چه مدت می شود نخوابید؟
 
www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

بدن انسان نیازهای فراوانی دارد که عدم تامین آنها به مرگ منجر می‌شود. یکی از آنها خوابیدن است که برای زنده ماندن ضروری است، اما آیا می‌دانستید بی‌خوابی زودتر از بی‌غذایی باعث مرگ انسان می‌شود!؟ فکر می‌کنید رکورددار بیدار ماندن چه کسی است و برای چه مدت بیدار مانده است؟ چنان که نیوساینتیست منتشر کرده،‌ رندی گاردنر، پسر 17 ساله اهل سن دیه‌گو، در روز 28 دسامبر 1963 ساعت 6 صبح از خواب بیدار شده و تا صبح روز 8 ژانویه 1964 نخوابیده است، یعنی 11 روز کامل بیداری!

264 ساعت بیداری گاردنر هنوز هم رکورد علمی نخوابیدن حساب می‌شود که رکورد 260 ساعتی قبل از خود را شکست. گزارش بیداری گاردنر را پژوهشگری به نام ویلیام دمنت از دانشگاه استنفورد نوشته است. جالب است بدانید که این پژوهشگر سه روز آخر را پا به پای گاردنر بیدار ماند. اما در این مدت برای گاردنر چه اتفاقی افتاد؟ او نوسانات خلقی را تجربه می‌کرد، در حافظه و توجه مشکل داشت،‌ هماهنگی عملکردی نداشت، گفتارش با خطا همراه بود و حتی دچار توهم شده بود. او بعد از 11 روز بیداری، ‌14 ساعت خوابید. بر اساس گزارش دمنت، گاردنر هیچ دارویی مصرف نکرده بوده است، اما افرادی اطرافش بوده‌اند که او را بیدار نگه می‌داشتند.در غیر این صورت، بعد از 36 ساعت نخوابیدن، ‌بیداری سخت می‌شود و بعد از 48 ساعت تقریبا دیگر نمی‌توانید بیدار ماند. باید بدانید حتی در این شرایط هم، احتمال زیادی دارد که برای چند ثانیه،‌ بدون این که متوجه شده باشید یا حتی چشم‌هایتان را بسته باشید، خوابیده باشید. به این پدیده میکروخواب می‌گویند. کسی نمی‌داند که گاردنر چه قدر میکروخواب داشته است. اما مشخص است که بی‌خوابی می‌تواند منجر به مرگ شود. موش‌هایی که بیدار نگه داشته شدند،‌ بعد از 2 هفته مردند، در حالی که موش‌هایی که گرسنه نگه داشته شدند، بیشتر از این زنده ماندند! هیچ سندی مبنی بر بیدار نگه داشتن انسان تا مرگ وجود ندارد. اما نوعی اختلال بی‌خوابی به نام بی‌خوابی خانوادگی مرگ‌آور وجود دارد که در آن بیماران توانایی خود برای خوابیدن را از دست می‌دهند. این بیماران تا 3 ماه بیشتر زنده نمی‌مانند.

 بدن انسان تا چه شتابی را تحمل می کند؟

 www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

تجربه سواری روی ترن هوایی تجربه عجیبی است، دلیلش هم این است که شتاب حرکت در آنجا زیاد است. حداکثر شتابی که مسافران ترن هوایی تجربه می کنند، پنج برابر شتاب گرانش در سطح زمین است. بیشتر از این مقدار خطرناک است، زیرا می تواند به بیهوشی مسافران منجر شود. اما نه تنها مقدار شتاب که جهت قرارگرفتن بدن هم تاثیرگذار است. اگر به حالت ایستاده باشید، این شتاب موجب می شود خون به سوی پا رانده شود و با کاهش مقدار خون در مغز، خطر بیهوشی افزایش پیدا کند. پنج تا 10 ثانیه تجربه شتاب چهار تا پنج برابر شتاب جاذبه کافی است تا تجربیات نزدیک مرگ به سراغتان بیاید: تونلی از نور و به دنبالش، بیهوشی. خلبانان با استفاده از لباس ضدشتاب می توانند تا نه برابرشتاب جاذبه را تحمل کنند اما رکورد جهانی در این زمینه به دو فرد اختصاص دارد؛ دکتر فلاناگان گری که با تدابیر ویژه و استفاده از مخزن پرفشار آب برای تحمل فشار، توانست شتاب عمودی 31.25 برابر شتاب جاذبه را تحمل کند. اما درباره فشار افقی، رکورد جهانی متعلق به جان استپ از پیشکسوتان نیروی هوایی ایالات متحده است که در سال 1954 در مجموعه ای از آزمایش های موشکی شرکت کرد و توانست تا شتاب 46.2 برابر شتاب گرانش را تحمل کند.

 تا چه ارتفاعی می توان نفس کشید؟

www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

هر چه از سطح زمین ارتفاع می گیریم، فشار هوا هم کمتر می شود و کار اکسیژن رسانی سیستم تنفس هم سختتر. نسبت به سطح مغز انسان اکسیژن درون بدن بسیار حساس است، بنابراین با کاهش فشار هوا، سردرد و سرگیجه هم شروع می شود. با حضور طولانی در ارتفاع بالای پنج هزار متر، بافت ماهیچه ای رو به زوال می رود و احتمال جمع شدن مایعات درون شش ها و مغزها افزایش می یابد که می تواند کشنده باشد. در ارتفاع بالاتر از 7500 متر، افت اکسیژن آن قدر شدید است که فرد هشیاری خود را از دست می دهد و حتی ممکن است منجر به مرگ شود. به همین دلیل است که کوهنوردان برای صعود به ارتفاع های بالاتر، خود را برای مقابله با فشار پایین آماده می کنند و بیشتر از کپسول اکسیژن استفاده می کنند. اما افراد بسیار کمی هستند که توانسته اند بدون استفاده از کپسول اکسیژن به قله اورست صعود کنند. ارتفاع اورست 8848 متر است و بابو چیری، با 21 ساعت ماندن در قلها ورست، آ ن هم بدون کپسول اکسیژن در این مورد رکورددار است. به نظر می رسد حد نهایی صعود بدون کپسول اکسیژن ارتفاع 9هزار متری بالای سطح دریا باشد.

 بیشترین وزنه ای که می توان بلند کرد چند کیلوگرم است؟

www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

رکورد جهانی بلند کردن وزنه متعلق به وزنه بردار انگلیسی اندی بولتون است که توانست وزنه 457.5 کیلوگرمی را از زمین بلند کند و تا ران خود بالا بیاورد. رکورد جهانی بالا بردن وزنه تا بالای سر هم متعلق به حسین رضازاده است که در حرکت دوضرب، وزنه 263.5 کیلوگرم را به بالای سر برده است. البته این وزنه برداران سنگین وزن، پنج تا شش بار قوی تر از یک آدم معمولی هستند. یک انسان معمولی به زحمت می تواند وزنه 45 کیلوگرمی را به بالای سر ببرد اما یک انسان قوی حداکثر چه وزنه ای را می تواند بلند کند؟ بررسی روند رکوردزنی مسابقات وزنه برداری نشان می دهد به حد نهایی نزدیک شده ایم و بعید است کسی بتواند وزنه 500 کیلوگرمی را از زمین بلند کند، حتی اگر از داروهای نیروزا استفاده کند. اما این محدودیت از کجا ناشی می شود؟ برخلاف باور عموم که اسکلت بندی بدن را عامل این موضوع می دانند، این محدودیت به ماهیچه های بدن ما بر می گردد. بیشترین آسیب دیدگی وزنه برداران هم مربوط به پارگی عضله است که بیشتر در نزدیکی تاندون روی می دهد. جالب اینجاست که برتری وزنه برداران هم در نحوه کنترل ماهیچه هایشان است. بدن ما مکانیسمی بازدارنده دارد که با کنترل تعداد بافت های ماهیچه ای فعال در هر لحظه، بدن را از آسیب دیدن به هنگام بلند کردن وزنه های سنگین حفاظت می کند. اما وزنه برداران با تمرین می آموزند که چطور بر این سیستم خودایمنی پیروز شوند و از بیشترین توان ماهیچه ای برای بلندکردن وزنه استفاده کنند. البته توانایی های ژنتیکی را هم نباید از یاد برد.

 چقدر تشعشع، انسان را می کشد؟

 www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

یک رویداد واقعی می تواند پاسخ این سؤال را بدهد. در سپتامبر ، دو نفر به یک مرکز پزشکی متروک در گویان برزیل دستبرد زدند و بعضی از تجهیزات ارزشمند آنجا را به سرقت بردند. طی یک روز آنها به استفراغ، اسهال و سرگیجه شدید دچار شدند. دلیل این مشکلات هم این بود که یکی از ابزارهایی که به سرقت برده بودند، حاوی یک منبع قوی رادیواکتیو به نام نمک کلرید سزیوم بود که برای درمان بیماران سرطانی به کار می رفت. یک سمسار محلی به نام دوایر فری هرا این ابزار را خرید و آ ن را به خانه آورد. او مجذوب نور آبی ای شده بود که شب هنگام از پودر درون این جسم تابیده می شد. او ابزار را در اتاق نشیمن خانه گذاشت و خانواده و فامیل را به تماشای این گوهر زیبا دعوت کرد! مهمانان هم این ماده را لمس کردند و آن را مثل کرم ضدآفتاب به پوست خود مالیدند، حتی بخشی از این کلرید سزیوم را با خود به خانه هایشان بردند، اما طی یک ماه، همسر فری هرا، برادرزاده شش ساله اش و دو نفر از کارمندانش از سندرم حاد تشعشعی مردند و سرجمع 49 نفربه تشعشعات رادیواکتیو آلوده شدند. دوز تشعشعی که این افراد طی چند روز دریافت کرده بودند، بین 4.5 تا 6 سیور بود. هر سیور معادل مقدار تشعشعی است که به هر کیلوگرم از جرم فرد دریافت کننده، می تواند یک ژول انرژی منتقل کند. این درحالی است که در حالت طبیعی، ما سالانه 2.4 هزارم سیور تشعشع طبیعی را از موادی مانند رادون دریافت می کنیم که البته آسیب رسان نیست؛ حال حساب کنید شدت تشعشعی که این افراد بخت برگشته طی چند روز دریافت کرده اند، به چه اندازه خطرناک است. محاسبات دانشمندان نشان می دهد آستانه مرگ با تشعشع حدود 2 سیور است و در تشعشع 6 سیوری، مرگ حتمی خواهد بود! ا ما خود فری هرا که تحت تشعشع 7سیوری قرار گرفته بود، زنده ماند و بعدها، در سال 1974 درا ثر مصرف مشروبات ا لکلی جان سپرد شاید دلیل جان به در بردن فری هرا ا ز تشعشع، این بود که او بیشتر ا ز همسرش در خارج از خانه حضور داشت و این، به سلو ل های بدنش فرصت می داد تا بخشی از صدمات ناشی از تشعشع را بهبود بخشند.

چند دقیقه می توان نفس را در سینه حبس کرد؟

www.iranvij.ir | گروه اینترنتی ایران ویج ‌

خیلی ها نمی توانند بیشتر از یک دقیقه نفس نکشند، اما استفان میفسود در خرداد سال گذشته توانست 11 دقیقه و 35 ثانیه نفسش را در سینه حبس کند و رکورد جهانی نفس در سینه حبس کردن را به دست آورد. البته او این کار را در زیر سطح آب انجام داد. وقتی نفس نکشیم، واکنش هایی غیر ارادی در بدن آغاز می شود که تنفس دوباره آغاز شود و اکسیژن به بدن برسد. اما وقتی سر را به زیر آب می بریم، مثل دیگر پستانداران واکنش هایی طبیعی در بدن آغاز می شود؛ رگ های سطحی خون منقبض می شوند و جریان خون در نقاط انتهایی بدن، کاهش می یابد و در مقابل، خون بیشتری به قلب و مغز می رسد. ضربان قلب ضعیف تر می شود و با کندتر شدن گردش خون، اکسیژن کمتری هم در دیگر اندام های بدن مصرف می شود. رکوردداران حرفه ای قبل از حبس کردن نفس، تنفس های عمیق و سریعی را ا نجام می دهند تا سطح اکسیژن خون را افزایش و سطح دی اکسیدکربن را کاهش دهند. مغز ما، زمان واکنش نفس نفس زدن را با سطح دی اکسیدکربن موجود در خون تنظیم می کند؛ بنابراین با تنفس عمیق و سریع، سطح دی اکسیدکربن خون آ نقدر پایین می آید که زمان قابل توجهی را در اختیار افراد قرار دهد. با تمرین های فراوان، شش های فرد هم بزرگتر می شود و دانشمندان معتقدند می توان به زمان نفس نکشیدن 15 دقیقه نیز دست پیدا کرد.

 

سه شنبه 29/6/1390 - 21:26
اخبار

 

بندهای کفش ۴میلیون تومانی نایک خودبه‌خود بسته می‌شود!

 شرکت تولیدکننده لوازم ورزشی نایک کفش کتانی منحصر به فرد خود را وارد بازار کرد.

شرکت تولید کننده وسایل ورزشی نایک دیروز به شایعات گسترده درباره کفش کتانی جدید خود با الهام از فیلم بازگشت به آینده ۲ پایان داد. به گزارش تکنیوز دیلی، این شرکت دیروز جمعه کفش جدید خود با همین عنوان را به بازار عرضه کرده است که مثل فیلم سینمایی آن دارای درخشش خاصی است که هم اکنون در سایت فروش اینترنتی ایبی حدود ۱۵۰۰ جفت از این کفش جدید عرضه شده است.

این کفش مخصوص بیماران مبتلا به پارکینسون و کلاً کسانی که در اندامهای بدن خود لرزش دارند ساخته شده است و طوری طراحی شده که نیازی به بستن بندهای آن وجود ندارد چراکه به طور اتوماتیک بسته می شود. در حال حاضر این کفش ها به قیمت ۴هزار دلار عرضه شده است.

پنج شنبه 24/6/1390 - 15:1
اخبار

فرورتیش رضوانیه- در تهران، مرد جوانی تصمیم گرفت صبح روز تولد همسرش با یك اتومبیل شیك اجاره‌ای با راننده به خانه برود و او را غافلگیر كند و با یكدیگر به رستوران مورد علاقه‌شان بروند و در آنجا سالاد سزار صرف كنند و پس از آن، هدیه‌اش را تقدیم كند. او با یك موسسه اجاره اتومبیل تماس گرفت و با خوشحالی گفت كه قصد دارد یك ب.ام.و سری 7 را برای دو هفته بعد اجاره كند. وقتی اپراتور از پشت تلفن شرایط قرارداد را برایش تشریح كرد، مرد جوان نقشه‌اش را نابود شده دید و از آن صرف‌نظر كرد. در حالی كه پیمودن مسیر خانه آن‌ها تا رستوران، حدود 30 دقیقه طول می‌كشید، او باید برای 10 ساعت اتومبیل را اجاره می‌كرد، اما توضیح دادن هزینه كردن چنین مبلغی نزد همسرش غیرممكن بود... .

اهمیت ماشین عروس

یكی از مشكلاتی كه بسیاری از دامادها هنگام برگزاری مراسم عروسی با آن مواجه هستند، توجه داشتن به اصل «فامیل‌كش» بودن كلیه مراحل است. یعنی داماد باید كل فامیل و خاندان را از همان لحظه ورود، له كند تا مورد حمایت خانواده عروس قرار گیرد و سال‌ها از خدمات ارزنده آن‌ها بهره‌مند شود. البته هیچ تضمینی وجود ندارد كه این حمایت تا چه مدت دوام داشته باشد، اما در هر حال باید آن را جدی گرفت.



در ایران از آنجا كه كیفیت شام و نرمی جوجه‌ها و قطر كباب و میزان خنكی نوشابه‌ها و رنگ كت پدر داماد هم در نظر بسیاری از اعضای خاندان عروس جلب توجه می‌كند، می‌توان به اهمیت اتومبیل عروس نیز پی برد. پس اگر داماد  هستید، باید در انتخاب صحیح آن دقت لازم را مبذول دارید.

ماشین عروس های چند منظوره؛ از رساندن عروس و داماد تا در آوردن چشم و چال فامیل!

بعضی عروس‌خانم‌ها دوست ندارند در رویایی‌ترین شب زندگی‌شان سوار اتومبیل مردم شوند و به خودروی شخصی خود داماد بسنده می‌كنند. گاهی اوقات نیز اتومبیل بستگان دور و نزدیك به یاری دامادهایی می‌رسد كه یا خودشان خودرو ندارند، یا امكانات موجود برایشان كافی نیست.



انتخاب خودروی عروس در كشورهای دیگر هم به همین صورت است، اما با این تفاوت كه قرار نیست داماد چشم دیگران را از كاسه در بیاورد. عروس و داماد با یكدیگر رایزنی می‌كنند و به این نتیجه می‌رسند كه با اتومبیل خودشان، دوست‌شان و یا در نهایت یك لیموزین در مراسم حاضر شوند.

تب برای ماشین شاسی دراز

لیموزین كه در ایران بیش‌تر با نام «ماشین شش در» شناخته می‌شود، گزینه مناسبی برای اتومبیل عروس نیست. طراحی زشت این خودروها كه در اصل تقلید از خارجی‌ها بوده، همین تعبیر را در ذهن مهمان‌های مراسم ازدواج‌تان تداعی خواهد كرد: «نیگا كن! رفته لیموزین اجاره كرده، اون‌وقت عروسی‌اش را توی پاركینگ خونه عمویش گرفته! وای.. وای...! خارجی! باكلاس!... هپی وِددینگ!». 

هرچند یك دستگاه لیموزین شاسی بلند لوكس واقعی نیز در ایران وجود دارد كه می‌تواند دهان تمسخركنندگان را ببند، اما اجاره آن برای 10 ساعت با راننده، یك میلیون و 200 هزار تومان را از جیب‌تان خارج می‌كند و به ازای هر ساعت اضافه‌كاری، باید مبلغ 120 هزار تومان در جیب راننده بگذارید. همچنین با توجه به دشواری رانندگی با لیموزین، هرگز نمی‌توانید آن را بدون راننده كرایه كنید.


 
در سال 1376، مرکز تحقیقات ایران خودرو موظف شد برای تردد سران کشور‌های اسلامی در تهران، نخستین‌ سری  لیموزین داخلی را تولید كند. كارشناسان این شركت، خودروی پژو 405 را انتخاب كردند و نقشه آن را در اتوكد باز نمودند و طول شاسی و ارتفاع سقف را كمی كشیدند تا تبدیل به لیموزین شود.

دو سال بعد از برگزاری اجلاس سران کشور‌های اسلامی و بلااستفاده ماندن لیموزین‌هایی كه نماد اشرافی‌گری و لوكس‌گرایی بود، تعدادی از آن در یک مزایده به متقاضیان حقیقی فروخته شد. از آنجا كه پژو 405 خیلی قدیمی است، صاحبان جدید لیموزین‌هایشان به پرشیا تبدیل كردند و اكنون در سه زنگ سفید، مشكی و نقره‌ای در شهر مشاهده  می‌شود. 



چون در سال 76 قرار بود این خودروها فقط برای مدتی محدود مورد استفاده قرار گیرند، مقاومت اجزای شاسی نیز بر همین اساس طراحی شده بود. اما با فروخته شدن آن‌ها، پس از مدتی شاسی ضعف خود را آشكار كرد. به همین علت است كه امروز بسیاری از این لیموزین‌ها به عارضه انحنای شاسی مبتلا هستند.

چگونه اتومبیل لوكس اجاره كنیم

دورانی كه لیموزین خودرویی بسیار لوكس و منحصر به فرد محسوب می‌شد، سپری شده است. امروز اتومبیل‌های سدان و شاسی بلندی اجاره داده می‌شوند كه «ماشین شش در» باید جلو برود و برایشان بوق بزند و راه را باز كند. شما در صورت اجاره خودرو با راننده، دیگر نیاز به گذاشتن وثیقه ندارید. اما اگر می‌خواهید خودتان پشت فرمان بنشینید، مجبور خواهید بود یک فقره چک به انضمام یک سند، تحویل دهید. در صورتی که قیمت اتومبیل مورد نظرتان بیش‌تر از 100 میلیون تومان باشد، باید 2 فقره چک روی میز بگذارید. اگر در آنجا میزی نبود، چك را كف دست اجاره‌دهنده بگذارید. اگر دست‌های او كثیف بود، داخل جیبش بگذارید. اگر جیب نداشت، روی طاقچه بگذارید (موسسه‌ای كه میز آنجا نیست و صاحبش هم جیب ندارد و دست‌هایش هم كثیف است، حتما طاقچه دارد!).



تقسیم‌بندی اتومبیل‌های عروس

از آنجا كه تعداد كمی از اتومبیل‌های لوكس موجود است و موسسات متعددی مجبور هستند در نوبت استفاده از آن باشند، برای كرایه باید حداقل از دو هفته قبل قرارداد را منعقد كنید. خودروهای اجاره‌ای به سه گروه: 1) معمولی، 2) لوكس و 3) چشم‌كوركن تقسیم می‌شوند. برای نمونه، پژو 206، زانتیا و مزدا و حتی ماكسیما در رده معمولی قرار دارند. اتومبیل‌های بنتلی، لامبورگینی، هامر و كرایسلر از لوكس‌ترین ماشین عروس‌ها هستند. 

نبش قبر فرسودگان

یكی از راه‌های جدید كسب درآمد، نبش قبر خودروهای فرسوده كلاسیك است. برخی دلالان، اتومبیل‌های فسیلی كه در  پاركینگ خانه‌ها یا گوشه باغ‌ها خاك می‌خورد را از وراث می‌خرند و پس از بازسازی فنی و تمیز كردن بدنه، آن را به صاحبان بنگاه‌های اجاره اتومبیل می‌فروشند.



با چقدر پول چی اجاره می‌دهند

هزینه كردن برای ماشین عروس، بی‌فایده‌ترین بخش مراسم ازدواج است، چون نه در شكم مهمان‌ها می‌رود و نه در شاد كردن آن‌ها سهمی دارد. حداقل كاش همان هزینه صرف لباس شود. این داستان همیشه تكرار می‌شود كه آقای داماد كمی در اتوبان رانندگی می‌كند، سپس به آرایشگاه می‌رود، عروس سوار می‌شود، به باغ می‌روند و از آنجا راهی تالار می‌شوند. تمام این مراحل بیش‌تر از چند ساعت طول نمی‌‌كشد، اما بعضی‌ها حاضر هستند برای هیجان بخشیدن به آن، پول بیش‌تری خرج كنند. با توجه به این كه حداقل زمان در اختیار گرفتن خودرو 10 ساعت است، برای اجاره اتومبیل عروسی كه فامیل‌كش باشد، باید هزینه‌های زیر را ضربدر 10 كنید: 

خودروهای كلاسیك: 450 هزار تومان

لیموزین خارجی: یك میلیون و 200 هزار تومان

ب.ام.و X6: یك میلیون و 300 هزار تومان

سری 7 ب.ام.و: 550 هزار تومان

مرسدس كروك: 450 هزار تومان

بنتلی: 400 هزار تومان

لامبورگینی: یك میلیون و 300 هزار تومان

كرایسلر: 550 هزار تومان

هامر: 650 هزار تومان

سانتافه: 140 هزار تومان 



چسباندن گل روی اتومبیل

پس از انتخاب اتومبیل عروس، گل‌آرایی آن مشكل بعدی داماد است. گل‌آرایی عبارت است از گذاشتن گل روی كاپوت و صندوق‌عقب كه به شیوه‌های گوناگون صورت می‌پذیرد. البته نباید فراموش كرد كه تزئینات ماشین عروس، با سلقیه شخص عروس ارتباط تنگاتنگی دارد و بعضی‌ها خودشان تحت لیسانس عروس خانم، طرح زینت‌كاری را اجرا می‌كنند. 

عجیب‌ترین و نادرترین ماشین عروس، پرایدی بود كه در تهران، تمام بدنه و شیشه‌هایش را به عسل آغشته كرده و سپس هزاران پر مرغ كه داخل بالش از آن استفاده می‌شود را روی اتومبیل چسبانده بودند. برخی هم از بادكنك یا عروسك استفاده می‌كنند. اما در هر حال اگر شما به یك گل‌فروشی مراجعه كنید، آن‌ها بابت نصب یك پاپیون ساده كه تركیبی از گل و تور سفید است، مبلغ 180 هزار تومان از شما پول می‌گیرند.



هرچند گل‌آرایان كار خاصی انجام نمی‌دهند، اما دامادهایی كه می‌خواهند چشم و چال خانواده عروس را در بیاورند، تزئین اتومبیل را به گلفروشی‌های معروف می‌سپارند و بابت یك متر چسب نواری و 30 شاخه گل و 80 سانتی متر مفتول فلزی و یك كیلوگرم اسفنج، از 100 هزار تومان تا 600 هزار تومان می‌پردازند.

داماد چاره‌ای ندارد

از آنجا كه اكنون ازدواج برای خیلی‌ها تبدیل به نان شده و با تیغ و سرنگ به جان داماد می‌افتند و از طرف دیگر چشم  و هم چشمی و ضرورت فامیل‌كشی و در آوردن چشم و چال فامیل تبدیل به یك رسم واجب شده، بنابراین هیچ اخطار و  هشدار و تذكری نمی‌تواند جمعیت دامادان را از هزینه‌های گزاف و بیهوده منصرف كند. این گزارش هم همینجوری نگاشته و منتشر شده است و اعتبار دیگری ندارد.
پنج شنبه 24/6/1390 - 14:51
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته