تبیان، دستیار زندگی

به نام عشق

علاقه و محبت شدیدی که سابقا" به تو ابراز میکردم

دروغ و بیاحساس است و حقیقتا" نفرت من نسبت به تو

روزبه روز بیشتر میشود و هرچه تو را بیشتر میشناسم

به دورویی و دروغگویی تو بیشتر پی میبرم و

این احساس در قلبم جا میگیرد که بالاخره باید

از هم جدا شویم و دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم

حتی اگر برای لحظهای هم که شده تو را از نزدیک ببینم اگرچه عمر دوستیها همچون گلهای بهاری کوتاه یود ولی

در این مدت توانستم به طبیعت پست و کارکردن زشت تو پی ببرم و

بسیاری از رفتارهای تو برایم روشن شده و مطمئنم که

این خشونت و طمعخواهی تو را بالاخره بدبخت خواهد کرد

اگه دوستیها همیشگی باشد، تمام عمر را

به پشیمانی خواهم گریست و اگرچه پایان افسانه جدائیست، ولی اگر ما از هم جدا شویم

خشنود خواهم بود، حالا لازم است که بگویم هرگز

این موضوع را فراموش مکن و مطمئن باش که

این نامه را سرسری نمینویسم و چقدر ناراحت خواهم شد که

باز درصدد عشقی با من باشی، بنابراین از تو میخواهم

جواب مرا ندهی چون نامهی تو برابر

دروغ و تظاهر به

محبت است و من تصمیم گرفتم که برای همیشه

تو و یادگار تلخ عشق تو را فراموش کنم؛ چون دیگه حاضر نیستم که

تو را دوست داشته باشم

حال اگر میخواهی به عشق واقعی پی ببری، یک خط در میان بخوان