• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 397
تعداد نظرات : 2597
زمان آخرین مطلب : 4528روز قبل
سياست

 

 

 

 

 

نكته:
آورده اند: آقای گوبلز سیاستمدار آلمانی در سال پس از به قدرت رسیدن نازی ها با تمجید از این موفقیت نوشت: ما همواره اعلام كرده بودیم كه برای رسیدن به قدرت از امكانات دموكراسی استفاده خواهیم كرد و پس از رسیدن به قدرت هیچ یك از امكاناتی كه خودمان در اپوزیسیون از آن بهره می گرفتیم در اختیار مخالفان خود نخواهیم گذاشت.

(هزار و یك حكایت)

نظر:
آقای هیتلر در كتاب (نبرد من) می نویسد:«دموكراسی در بهترین شرایط وسیله ای برای فلج كردن دشمن است». آری بازیگران عرصه دموكراسی با پوشش مردم سالاری بزرگترین خیانت ها را در مورد بشریت به منصه ظهور رسانده اند.


 

 

 

 

سلام به همه دوستان عزیز

اگ بدونید چقدر مشهد یادتون بودم، به اون دوستانی که شماره تلفنشون رو داشتم پیامک زدم، نمیدونم به دستشون رسید یا نه

در کل جاتون خیلی خیلی خالی بود

براتون یه سوغاتی دارم که کلی ایول داره (عکس رو خودم انداختما)

 

 


برای مشاهده عکس با کیفیت بالا کلیک کنید

وب سایت ختم جهانی قران

راهنمای ختم جهانی قرآن

قرآن آنلاین بسیار نفیس

شنبه 8/8/1389 - 11:50
خانواده

 

 

 

 دنیای یک بار مصرف

دنیایی که ما توش داریم دست و پا میزنیم

دنیایی که فقط یک بار بدنیا میای و هر اشتباهش برات کلی گرون تموم میشه، چون دیگه فرصت برگشت نداری

دنیایی که یک بار حق مرگ داری ولی گاهی هزار بار آرزوی اون یک بار مرگ رو میکنی

دنیایی که خیلی با دنیای نسل قبل و نسل بعد فرق داره

دنیایی که اگ دیر بجنبی کلات پس معرکه اس

دنیایی که همه باید (به اجبار)  حق بقیه رو بخورن تا بتونن گلیم خودشون رو از آب بکشن

دنیایی که مرده

دنیای بی مهر

دنیای یک بار مصرف

دنیای یک بار مصرف، اسم یه فروشگاه پخش ظروف یک بار مصرفه که با دیدن اسم مغازه، همه این حرفا به ذهنم اومد. واقعا اسم با معنایی رو انتخاب کردن


 

 

 

سلام

بنظرم دوستان منظور من از ثبت مطلب جونی که فرمانده لشگر شد. چهطوری؟ رو اشتباهی متوجه شدند.

اصلا منظور من این نبود که آقای قالیباف لیاقت فرماندهی لشکر 5 نصر رو نداشتن

بلکه منظورم اینه که چرا ما توانایی همچین کاری رو نداریم در حالی که هم سن ایشون هم هستیم (24سال)

منظورم اینه که ما بیشتر کدوم یک از استعدادهامون رو باید تقویت کنیم که توانایی اداره خودمون رو داشته باشیم، فرماندهی لشکر پیشکشمون باشه


بالاخره امام رضا هم دلش به حال من سوخت و اجازه داد که برم به پابوسش

 اگ التماس دعا دارید، التماس کنید که دعاتون کنم

چهارشنبه 5/8/1389 - 14:41
شهدا و دفاع مقدس

 

 

 

گفته بودم چند وقته دارم کتاب بابانظر رو میخونم. (خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد)

درسته که این کتاب به زیبایی کتاب دا نوشته نشده و مثل دا، آدم رو به سمت خودش نمیکشه

ولی یه نکته هایی توش وجود داره.

مثلا تو این کتاب از حاج باقر قالیباف (شهردار تهران) به عنوان فرمانده لشگر 5 نصر نام برده

یه محاسباتی که کردم دیدم آقای قالیباف تو اون زمان حدودا بین 18 تا 23 سالشون بوده

چه جوری میشه که یه آدم با همچین سن کمی خودش رو نشون میده که فرماندهی لشگر رو بهش میدن؟

با دل شیر داشتن؟ و کارهای عجیب غریب کردن؟ یا با استفاده از تجربه؟ یا پارتی بازی؟ یا  کمک گرفتن از فکر و عقل در شرایط حساس؟ تصمیم گرفتن قاطع؟

کدوم  ِ اینها؟

دل شیر که همه رزمنده ها داشتن، تجربه جنگی که یه جوون 20 ساله نداره، اون زمان که که هنوز خدا حکومت میکرده و پارتی بازی نداشتیم، پس چی باعث این شده که یه نفر با سن کم فرمانده لشگر بشه و یه نفر هم فقط یه رزمنده ساده باشه ولو اینکه سنش بیشتر بوده؟؟!!


 

 

 

 

ممنون از همه دوستان که تو مطلب قبلی برام نظر دادن و راهنماییم کردن.

نظر  soshiyans ، برزخ ،  آشنا ، بیشتر تونست من رو متقاعد کنه و برام مفید بود.

ممنون


وب سایت ختم جهانی قران

راهنمای ختم جهانی قرآن

قرآن آنلاین بسیار نفیس

دوشنبه 3/8/1389 - 10:41
سينمای ایران و جهان


 

 

 

 

چند هفته اس یه سکانس از فیلم مختارنامه ذهنم رو مشغول کرده. باهاتون در میون میزارم ببینید شاید من دارم اشتباه میکنم.

تو قسمت اول یا دوم بود. کیان (رزمنده ایرانی) به مختار میگه که ما در افسانه هامون شخصیتی به اسم رستم داریم و ....

در حالی که  سال 30 ه.ق رو داره به تصویر میکشه (1410 سال قبل)

و در اون زمان هنوز فردوسی متولد نشده بوده که بخواد شاهنامه رو بگه

گرفتید منظورم رو؟ الان مشکل از کم توجهی کارگردان بوده یا من دارم اشتباه میکنم؟


 وب سایت ختم جهانی قران

راهنمای ختم جهانی قرآن

قرآن آنلاین بسیار نفیس

 

شنبه 1/8/1389 - 10:0
داستان و حکایت


 

 

 

نكته:

آورده اند: عبدالملك مروان را در هنگام موتش به خارج شهر دمشق بردند. گازری به نام اًبا حازم را دید كه لباس را زیر و رو نموده و با چوب دستی به آن می زند. عبدالملك گفت: به خدا سوگند آرزو دارم كه به جای این رختشوی بودم و از دسترنج خودم نان می خوردم و متصدی خلافت نشده بودم. این سخن به گوش اًبا حازم رسیده گفت: خدا را شكر كه اینان وقت مردن شان تازه آرزوی زندگی ما را می كنند. ولی ما آرزوی وضع آنها را نداریم.

 (از هر چمنی گلی)

نظر:

اًبا حازم توجه نداشت كه این لحظات آخر عمر عبدالملك است كه چنین كلامی را می گوید و این حالت هر ظالم و جائری است كه وقتی كابوس مرگ را در پیش روی خود می بیند و ظلم و جنایات خود را به یاد می آورد، آرزو می كند ای كاش دست به ظلم و جنایت نزده بود و ای كاش وارد وادی قدرت نمی شد و ده ها افسوس دیگر، اما وقتی به خود می آید كه فرصت به پایان رسیده و هنگام پاسخگویی و مجازات فرا رسیده است.

روزگاریست که دل چهره محبوب ندید
پنج شنبه 29/7/1389 - 9:42
خانواده

 

 

 

 این مطلبم رو اگ با مرورگر internet explorer بخونی، تصاویرش رو به هم ریخته نمیبینی

امروز دارم فقط از سر دلتنگی و دلشکستگی مینویسم

خیلی خیلی بی حوصله ام

از مدتها قبل به فکر ۸/۸/۸۸ بودم و الان یک سال از اون روز میگذره ...

یاد پارسال بخیر

 


حرم امام رضا آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

ای حرمت ملجاء درماندگان

دور مران از در و راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

اذن به یک لحظه نگاهم بده

رضا جان   

 

اینم یه عکس خیلی خیلی عالی از ایوان طلا

 

 

 

ایوان طلا

مددی امام رضا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پی نوشت ها:

پایان

این هم لینک دانلود شعر: امدم ای شاه پناهم بده مستقیم یا غیرمستقیم

میتونی این شعر رو از روی وبم بشنوی

وبلاگم: من با تو هیچگاه نبودم تو با منی

 

در گوشه و کنار  کوزه حرفهای من هم گاهی حرف خوبی پیدا میشه

 منتها غالبا دقت نمی شه و همین طور ناپدید می گرده

سه شنبه 27/7/1389 - 1:54
خانواده

 

 

 

 

چرا ما ایرانیا اینجوری هستیم؟

99/9% ایرانیا دنبال کلاس گذاشتن هستند

برا همینه که اینجورییم دیگه

مثلا با هم قرار ملاقات که میذاریم، 10 دقیقه تاخیر میکنیم

غذا که میخوریم، به اندازه دو یا سه قاشق از غذامون رو نمیخوریم

این چه مدلیه من نمیدونم

اگ مدینه فاضله ای که تو ذهنمون از این کارها درست کردیم اینه که مثل اروپاییها بشیم، که اونا اصلا اینجوری نیستن

هم براشون وقت ارزش داره و هم پولی که برا اون غذا دادن


 اینم عکس شهید هادی محبی که قولش رو داده بودم (حاشیه بزرگراه بسیج تهران)


دل من چندیست که سودای تو دارد یا رضا

يکشنبه 25/7/1389 - 15:1
داستان و حکایت


 

 

 

نكته:

آورده اند: روزی یكی از رؤسای مذاهب اسلامی دید امام صادق(ع) بر عصایی تكیه كرده، از امام پرسید سن و سال شما به حدی نرسیده كه عصا دست بگیرید. امام فرمود: آری ولی این عصا، عصای پیامبر(ص) است خواستم به آن تبرك جویم. فرد یاد شده پیش آمد تا آن عصا را ببوسد. امام از بوسیدن او جلوگیری كرد و به او فرمود: سوگند به خدای تو می دانی كه پوست و موی دستم پوست و موی رسول الله(ص) است آن را نمی بوسی و عصایش را می بوسی؟!

(بحار، ج 74، ص 28)
نظر:
راستی چرا برخی آن هم از گروه خواص شیپور را سر و ته گرفته و از سر گشادش می زنند، خانه را می بینند ولی صاحب خانه را نمی بینند، قرآن سر نیزه را می بینند، ولی قرآن مجسم را نمی بینند، به امام و پیشوای پیشین تمسك می جویند، اما امام پیش رو را رد می كنند. عصا، حصیر و موی را متبرك می دانند، اما با نماد و جانشین پیامبر(ص) و امام معصوم به مقابله و جنگ برمی خیزند؟!

 

 

 

عدم موفقیت در وقف دانشگاه آزاد رو تبریک میگم به همه مردم ایران و بخصوص خانواده شهدا


آنچه گفتم تمام دلم نیست، تو با محبتت کاملش کن
سه شنبه 20/7/1389 - 16:52
خاطرات و روز نوشت

 



 

 

 

سلام

مطالبم دیگه تموم شده.

جدی میگم اینو. باید یه کم مطالعه ام رو زیاد کنم تا بتونم بازم چیزایی بنویسم براتون.

خواستم معذرت خواهی کنم ازتون اگ مطلب جدیدی نمیزارم. اخه برام انتخاب مطلب خیلی سخته. بیشتر اونها رو مرحله گزینش حذف میکنم و در نهایت چیزی ندارم.

این روزا دارم کتاب بابا نظر رو میخونم، شاید ازش چیزی تونستم انتخاب کنم


 

یه دوستی هست که از مطالب من اصلا خوشش نمیاد

اخه تقریبا به همه مطالبم امتیاز یک رو داده

خیلی از این رفتارشون خوشم اومده ولی کاش نظرشون رو میدادن که بدونم کی هستن

شاید بتونم جوری بنویسم که مورد تایید ایشون هم قرار بگیره


عکس شهید هادی محبی رو هم گرفتم، ولی یادم میره آپلود کنم.

به باران88 هم بابت برنده شدنشون تبریک میگم


آنچه گفتم تمام دلم نیست، تو با محبتت کاملش کن
شنبه 17/7/1389 - 14:4
سياست


 

 

 

آورده اند: در سال 1940 نیروهای آلمان، كشور دانمارك را اشغال كردند. به دستور سران آلمان پرچم آلمان بر فراز قصر سلطنتی به اهتزاز درآمد. پادشاه دانمارك به این عمل اعتراض نمود و به فرمانده آلمانی گفت: اگر تا قبل از ظهر این پرچم را پایین نیاورید، یك سرباز دانماركی آن را سرنگون خواهد ساخت.
فرمانده آلمانی گفت: در آن صورت ما هم او را با گلوله ای راحت می كنیم.
پادشاه گفت: آن سرباز خود من خواهم بود.
آلمانی ها با شنیدن سخن پادشاه، پرچم خود را پایین آوردند.

 (هزار و یك حكایت)

نظر:

وطن دوستی، ایثار و فداكاری برای سرزمین و آب و خاك و جانفشانی برای كشور در بین همه ملت ها ارزش محسوب می شود و در آموزه های دینی مورد تأكید قرار گرفته است، اما ملیت ، قومیت، نژاد ، زبان و مرزهای جغرافیایی نباید جایگزین ارزش های اصلی تر گردد. خدامحوری و اسلام گرایی ملاك و مدار همه ارزش هاست.

آنچه گفتم تمام دلم نیست، تو با محبتت کاملش کن 

سه شنبه 13/7/1389 - 13:42
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته