• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3222روز قبل
رمضان
آداب و رسوم سبزواری ها در ماه مبارک رمضان
دارالمومنین سبزوار یکی از کهن شهرهای شیعه ایرانی است که اکثر منابع تاریخی آن را در طول تاریخ همواره در کنار قم ، آمل (طبرستان) ، کاشان و ری به عنوان یکی از شهرهای مرکز تشیع در ایران دانسته اند. این شهر از نخستین شهرهای کشور است که در همان ابتدای ورود دین اسلام به ایران ، در قرن اولیه اسلامی ، مذهب تشیع را پذیرفت و همواره مرکز تجمع علمای بزرگ شیعه بوده است.
در برخی منابع تاریخ شیعه شدن سبزوار و مرکزیت یافتن سبزوار در میان شیعیان شرق کشور را چنین شرح می دهند :
«..... سبزوار در زمان حکومت عثمان (سال 30) به قلمرو سرزمین های اسلامی افزوده شد ...... مردم این دیار ، پس از گرویدن به دین مبین اسلام ، با آموزه های این مکتب حیاتبخش آشنا شدند. حضور صحابه پیامبر (ص) ، تابعین ، برخی امامزادگان و فرزندان ائمه ، همچون زید فرزند امام سجاد (ع) و قیام و شهادت وی در خراسان در سال 125 و ورود هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت امام رضا (ع) به خراسان ، تأثیربسزایی در آشنایی مردم با مکتب اسلام و مذهب شیعی داشت. از همان قرون نخستین اسلامی ، این شهر به عنوان یکی از چهار شهر اولیه شیعه نشین ایران و پایگاه شیعیان شرق کشور به حساب می آمد و مردم آن از مدافعان مکتب اهل بیت (ع) بوده اند. چنانکه اولین مدافعان و پیروان یحیی بن زیدبن علی بن حسین (ع) از بیهق یا سبزوار فعلی به شمار می آمدند. بنا به گزارش های تاریخی ، مردم حق جوی بیهق در قیام هایی که در آن زمان علیه نصربن سیار – حاکم اموی در خراسان بزرگ – صورت گرفته است ، نقش اساسی داشته اند.»(منبع : سلمان زمان ، کاوشی در زندگی ، آراء ، آثار و کرامات حضرت آیت الله العظمی سید عبدالاعلی سبزواری / نویسندگان : دکتر حسین بهروان و همکاران / نشر جوان مهر / 1388)
بدیهی است مردم چنین شهری با این پیشینه غنی فرهنگی و مذهبی در خراسان رضوی قطعاً درموقعیت ها و ایام مختلف مذهبی سال از جمله ماه مبارک رمضان دارای آداب و رسوم و سبک زندگی خاص خود می باشند. آداب و رسومی که شاید بخش هایی از آن به عنوان آداب و رسوم شهرهای دیگر خراسان نیز محسوب شود.
در ادامه تصمیم داریم به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان به تشریح سبک زندگی مردم دارالمومنین سبزوار در این ماه بپردازیم. به همین دلیل مطلب پیش رو را که برای اولین بار در شهریور 89 در وبسایت خبری تحلیلی سبزوارآنلاین منتشر شده است ، انتخاب کرده و منتشر می کنیم. این مطلب حاوی اطلاعات خوبی از رسوم سبزواری های قدیم در ایام ماه مبارک رمضان است. که جای آن دارد در همین جا از تنظیم کنندگان این مطلب در تیم تحریریه سبزوارآنلاین سپاسگزاری کنیم.

آداب و رسوم مردم سبزوار در ماه مبارک رمضان
آداب و رسوم ماه مبارك رمضان یكی از مباحث مهم فرهنگ مردم ایران است و از آنجا كه این آداب و رسوم ریشه دینی دارد توجه همگان را به خود جلب كرده است.
در ماه رمضان مردم به شكل هماهنگ تكالیف شرعی را انجام می دادند و برای به جای آوردن این وظایف، هر جمعیت و گروهی با آداب و تشریفات خاص خود مراسم رمضان را برگزار می‌كرد.

 در گذشته این آداب و رسوم از غنای ویژه‌ای برخوردار بود و افراد با شوق و ذوق بیشتری آداب رمضان را به جا می‌آورده‌اند، اما امروزه با هجوم فرهنگ بیگانه و مشكلات زندگی شهری و ماشینی، آداب و مراسم رمضان كم‌رنگ تر و حتی بسیاری از آنها فراموش شده‌اند.
ماه مبارک رمضان در خطه دارالمومنین سبزوار ویژگی ها و آداب رسوم خاص خودش را داشت، برای بررسی فرهنگ و رسوم مردم سبزوار با محمد عبدا... زاده ثانی کارشناس میراث فرهنگی گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
شروع ماه مبارک رمضان تا قبل از آمدن تلویزیون به خانه ها در هاله ای از ابهام قرار داشت. لذا مردم روز قبل از ماه رمضان را روزه می گرفتند و این روز را «یوم الشک» می نامیدند، اگر آن روز ماه رمضان اعلام می شد که روزه شان واجب بود وگرنه جزو روزه های مستحبی محسوب می شد.
نیاکان ما در گذشته های نه چندان دور که نه ساعت زنگداری بود و نه تلفنی  از روش های خاصی برای بیدار کردن روزه داران در سحر استفاده می کردند بدین صورت که برای بیدار کردن مردم در ایام سحر فردی به نام «طبال» یا «طبل زن» بدون اینکه مزد و مواجبی از مردم بگیرد به نسبت خیرخواهی به هنگام سحر و یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب برمی خاست و به بام خانه می رفت  و در ابتدا کارش را با صلوات بر محمد وآل محمد(ص) و چاووشی و مدح علی بن ابی طالب(ع) شروع و سپس صدای خود را بلند تر می کرد و طبلی را بدست می گرفت و آرام آرام بر طبل می کوبید تا مردم را بیدار کند و یا طبلی بر دوش می انداخت و در کوی و برزن راه می رفت و طبل می زد تا مردم بیدار شوند.  با روشن شدن چراغ ها  که نشانه بیدار شدن روزه داران بود «طبال» دیگر طبل نمی زد.
به هنگام تابستان اکثر مردم بر پشت بام ها می خوابیدند؛ گروهی به صورت «خبر» یعنی هر همسایه که زودتر بیدار می شد همسایه دیگر را بیدار می کرد بعضی ها  هم با صدای خروس بیدار می شدند و اصطلاحا در «خروس خوان» از خواب بر می خاستند.
اما طبال با آهنگ خاصی طبل می زد که با این قطعه شعر محلی که خانم «وَخ پلو بِپِز وَخ  پُلوُ بِپِز وَخ کِمِه جوش کو» ریتم می گرفت برخی طبال ها که دوره گرد بودند نیز با کوبیدن آرام بر طبل مدح حضرت علی بن ابی طالب(ع) می گفتند و مردم را بیدار می کردند.
روزه داران سبزواری در ماه مبارک رمضان غذای اصلی خود را در سحر می خوردند،  زیرا بعد از سحر کار و فعالیت اقتصادی روزمره مردم شروع می شد. در گذشته برخی مردم غذایی به نام «قابلی» می خوردند که از گورس که گیاه کوهی است تهیه می شود بدین صورت که آن را می جوشاندند سپس دم می کردند و می خوردند.
اما  سبزواری ها علاقه خاصی به اشکنه داشتند در این شهر بیش از 90 نوع اشکنه تهیه می شد که مشهورترین آن ها «اشکنه ی قورمه» می باشد. بعضی ها ماست و دوغ و خیاری به همراه کشمش و بادام و گردو تناول می کردند. بعضی ها هم تخم مرغ شیره می خوردند و بعدها که اوضاع مردم بهتر شده بود، برنج همراه «خوشتلی» که همان رشته می باشد با کوکوی سبزی می خوردند.
مردم بعد از خوردن سحری و اقامه نماز صبح  به تلاوت قرآن کریم می پرداختند و بعد از دعا و نیایش بدون اینکه دوباره بخوابند امور روزمره زندگی خود را شروع می کردند و معمولا تا قبل از ظهر تمام کارهای شان را انجام می دادند و بعد از ظهر به استراحت و ادای فرایض مذهبی از جمله تلاوت قرآن می پرداختند تا بتوانند تا پایان ماه مبارک رمضان قرآن را یک دور بخوانند.
قرآن خوانی بین همسایه ها به نوبت انجام می گرفت و هر شب در یک خانه مراسم برگزار می شد  خانواده ای که سوره «یس» را تلاوت می کرد باید افراد قرآن خوان را افطاری می داد.
 مردم خیر سبزوار با توجه به تاکید قرآن کریم بر دستگیری از یتیمان به کرامت از ایتام می پرداختند و سفره های افطاری را پهن و از آنها دلجویی می کردند.
اما آداب و رسوم  مردم بخش های تابعه و روستاهای سبزوار نیز شنیدنی است آداب و رسومی که بعضا هنوز پابرجا است. در بخش داورزن خانم ها  به هنگام صبح «سفره صلوات» پهن می کردند و در امامزاده روستای مور جمع می شدند، و برای تبرک چندین تسبیح داخل سفره می گذاشتند و چند شمع روشن می کردند و دعا و ذکر می خواندند و سپس قرآن تلاوت می کردند.
در بخش ششتمد نیز در مدرسه علمیه خانم ها جمع می شوند و قرآن خوانی دارند این مراسم در دیگر بخش ها مانند روداب و خوشاب با کمی تفاوت به همین طریق برگزار می شود.
در شبهای احیاء معمولا هیات های مذهبی افطاری می دهند همچنین  اکثر خانواده ها، کوچکترهای فامیل برای صرف افطار به خانه بزرگترها می روند و با حلیم و شوربا  افطار می کنند.
در شب احیاء نوزدهم، بیست ویکم و بیست و سوم پس از نماز و دعای جوشن، قرآن بر سر می گذارند. در قدیم در شب بیست وهفتم ماه رمضان که مصادف با کشته شدن ابن ملجم است مراسم «ملاقه زنی» بود و معمولا پسرها  صورت خود را می پوشاندند و به درب منازل برای گرفتن طعام و آجیل و خوردنی می رفتند و این شب را مردم جشن می گرفتند بعضی ها روی آنها آب می پاشند و بعضی ها خرما می دهند.
در روز عید فطر در قدیم رسم بر آن بود که مردم قبل از طلوع آفتاب نماز عید را در محلی به نام «عیدگاه» یا «مصلی تاریخی» برگزار می کردند و بعد از نماز عید فطر برای تبرک و تیمن بر سر مزار اهل قبور می رفتند و با پخش خرما و حلوا  طلب مغفرت برای مردگان می کردند.

منبع : سبزوارآنلاین
دوشنبه 17/4/1392 - 17:0
رمضان

شیرازی‌ها، آخرین جمعه ماه شعبان را «كلوخ‌اندازان» می‌گویند. در این روز رسم است كه مردم دسته دسته به گردشگاه‌های اطراف شهر می‌روند و آن روز را با خوشی به شام می‌رسانند، چون باور دارند كه رمضان، ماه عبادت است و در این ماه فقط باید عبادت كرد. از چند روز مانده به رمضان، بعضی از خانواده‌ها نذر دارند و افطاری می‌دهند و بیشتر میهمانی‌ها به شكل افطاری برگزار می‌شود.

همچنین رسم است كه پس از افطار، مردم به دید و بازدید می‌روند و گاهی تا وقت سحر دور هم می‌نشینند، صحبت می‌كنند و شب چره‌ای شامل تنقلاتی مانند رنگینك، زولبیا و بامیه می‌خورند. خانواده‌هایی كه دختری را شوهر داده باشند، در نخستین ماه رمضان پس از عروسی، خود را موظف می‌دانند افطاری كاملی به نام «روز والون» تهیه كنند و همراه با گل برای عروس بفرستند. در استان فارس چند روز قبل از ماه مبارك رمضان، زنان خانه‌دار به فكر تهیه خواربار، انواع ترشی و ادویه، عرقیات و چاشنی‌های گوناگون می‌افتند. ‏

پیرمردان صغادآباده فارس درباره معنی «كلوخ‌اندازان» می‌گویند: در قدیم هنگام غروب روز كلوخ‌اندازان، تمامی مردم از كوچك تا بزرگ، كلوخی در دست می‌گرفتند و روبه قبله می‌ایستادند و می‌گفتند: خدایا گناهان و كارهای بد گذشته را شكستیم و خود را برای عبادت و روزه ماه رمضان آماده كردیم. آنگاه كلوخ را محكم به زمین می‌زدند تا خرد شود . آن‌ها عقیده داشتند با شكستن كلوخ، تمامی اعمال بد آن‌ها شكسته و نابود می‌شود. با دیدن هلال ماه نو و شروع میهمانی خدا، حال و هوای شهر دگرگون می‌شود و مردم بعد از دیدن هلال، سه صلوات می‌فرستند و می‌گویند: الهی كه ماه شریف و مبارك و با بركتی برای همه عزیزان و غریبان نو شده باشد.

بر سفره افطاری مردم جهرم فارس می‌توان نان روغنی، نان فطیرخانگی و نان بازاری را مشاهده كرد. خرما، پنیر، یكی دو نوع مربا و حلوا هم از دیگر خوراكی‌های هنگام افطار آنهاست. جهرمی‌ها شب دهم ماه، عدس پلو می‌خورند و روز هفدهم را با كله پاچه و شب نوزدهم را با نان خشك و گل‌آبشن افطار می‌كنند. در اصطهبانات، برخی شب‌ها خانواده‌ها دور هم جمع می‌شوند، یك نفر كه در نی زنی تبحر دارد، در نی می‌دمد و فردخوش صدایی هم ابیاتی از فایز می‌خواند.

صاحبخانه هم با گرمی از میهمآن‌ها پذیرایی می‌كند كه این مجلس تا سحر ادامه می‌یابد و هر شب در خانه یكی از آشنایان برپا می‌شود. سحری كه مردم شیراز تهیه می‌كنند، اغلب از انواع پلوها و خورش‌هاست كه بعد از خوردن آن به نماز و نیایش می‌پردازند. مردم شیراز برای افطار، از غذاهای خاصی كه فقط مخصوص این ماه است، استفاده می‌كنند كه ترحلوا، زولبیا و بامیه محلی و رنگینك جزء آنهاست. آن‌ها بعد از افطار به دیدن یكدیگر می‌روند و این دیدوبازدید را «ماه رمضانی» می‌گویند. شیرازی‌ها شب‌های قدر را بسیار محترم می‌شمارند. ‏

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:56
رمضان

تركمن‌های ایران به لحاظ كثرت آداب و رسوم در زندگی روزمره، دارای فرهنگی بسیار غنی هستند. این مردم به‌دلیل داشتن پیشینه فرهنگی بسیار کهن، تقریباً برای هر مناسبتی، مراسم خاصی دارند كه یكی از این مناسبت‌ها، ماه مبارك رمضان است. فرارسیدن این ماه، سبب خوشحالی هر تركمن می‌شود. آن‌ها در ماه رمضان از مرد و زن و پیر و جوان با شور و شعفی بسیار، غیر از به جا آوردن فرایض، در تمامی مراسمی كه ویژه این ماه است، شركت می‌كنند.

تركمن‌ها حداقل یك هفته قبل از حلول ماه مبارك رمضان، مقدمات ورود به این ماه پرفیض و بركت را فراهم می‌كنند. زنان بیشتر از روزهای معمول به نظافت خانه و حیاط منزل می‌پردازند و مردان نیز خواربار و ملزومات این ماه را خریداری می‌كنند. در بسیاری از مناطق تركمن نشین، رسم است كه مردم در آخرین جمعه قبل از حلول ماه رمضان، به شكل دسته جمعی، مسجد محل خود را نظافت كنند. ‏

برخی از خانواده‌ها نیز سجاده‌هایی را از جنس قالیچه و نمد كه به آن «نماز لیق» می‌گویند، به مسجد محل خود اهدا می‌كنند. رویت هلال ماه رمضان نیز در میان تركمن‌ها با هیجان خاصی همراه است.

آن‌ها عقیده دارند هركسی كه زودتر از بقیه هلال ماه را ببیند، ثواب بیشتری می‌برد و حتی باعث افزایش بینایی می‌شود. به همین دلیل، پیر و جوان سعی می‌كنند برای دیدن هلال ماه كه علامت حلول ماه مبارك است، به بالای ارتفاعات و پشت‌بام‌ها بروند تا زودتر از دیگران ماه را ببینند.

عصر آخر ماه شعبان، نگاه اغلب مردم تركمن به سمت مغرب آسمان است تا شاید هلال ماه را رویت كنند. فردی كه هلال ماه را ببیند، سوره شریفه بقره را می‌خواند و با خوشحالی و با صدای بلند به دیگران اعلام می‌كند كه ماه را دیده است. ‏

یكی دیگر از سنت‌های حسنه تركمن‌ها پیش از آغاز ماه مبارك رمضان، برگزاری مراسم آشتی كنان است؛ به این ترتیب كه ریش سفیدان هر محله كه به آن‌ها «یاش اولی» می‌گویند، بنا به ابتكار خود، افرادی را كه با هم كدورت دارند، بدون اطلاع از همدیگر برای صرف چای به خانه دعوت می‌كنند و آن‌ها را با هم آشتی می‌دهند. در طول ماه مبارك رمضان، مساجد تركمن‌ها پر از ازدحام است و حال وهوای خاصی دارد.

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:55
رمضان

در استان سمنان، مردم برای برگزاری هرچه بهتر ماه رمضان و نزدیکی بیشتر به خدا، آداب و رسومی خاص دارند که از سال‌های دور، نسل ‌اندر نسل باقی مانده؛ گرچه برخی از این آداب به دلیل پیشرفت و فناوری تغییر شکل یافته است.

کمک و یاری به همنوع، دادن نذور، برگزاری جلسات انس با قرآن و تلاوت آیات وحی و برپایی آیین‌های ویژه شب‌های قدر، از مهم‌ترین آداب این ماه است.

پخت و توزیع آش رشته، حلیم، دادن افطاری و بیدار کردن همسایگان هنگام سحر، از جمله آدابی است که در گذشته در استان سمنان رسم بوده و همچنان پابرجاست.

ابراهیم همتی، شهروند سمنانی، با اشاره به سنت بیدار کردن همسایگان هنگام سحردر ماه مبارک رمضان به عنوان یکی از آداب این ماه، می‌گوید:

در گذشته به علت نبودن رادیو و تلویزیون، برخی با گفتن سه مرتبه «یا الله» به مردم بیدارباش می‌دادند. برخی دیگر از افراد، با حرکت در کوچه‌ها و خواندن اشعاری، اقدام به بیدار کردن مردم برای خوردن سحری و روزه گرفتن می‌کردند. این عمل معمولاً نیم ساعت قبل از اذان صبح انجام می‌گرفت و افراد با گفتن صلوات، برای بیدار کردن مردم در سحرها اقدام می‌کردند.

عمده غذای افطاری مردم روزه دار در استان سمنان، حلوای آرد برنج، شله زرد، شیربرنج، پنیر خیکی و سبزی، کشک و بادمجان، به همراه نان تازه و تخم مرغ عسلی بود که خانواده‌ها بر اساس توان اقتصادی خود، از این مواد استفاده می‌کردند.

در گذشته خانواده‌ها معمولاً پس از افطار، شام مختصری هم می‌خوردند که می‌توانست پلو، قلیه بادمجان یا آبگوشت باشد.

دادن افطاری به مردم، از دیگر رسم‌های روزه داران سمنانی است که از دیرباز در این استان پابرجاست.

افطاری دادن معمولاً در منازل، مساجد و یا تکایا انجام می‌شد و میهمانان روزه دار با غذاهای مختلف، از جمله شیربرنج با دوشاب، نان، پنیر، سبزی و پلو پذیرایی می‌شدند. در جامعه عشایری استان سمنان نیز رسم و رسوم خاصی در ماه مبارک رمضان حاکم است که اذان گفتن در هر شامگاه و سحر، از جمله این رسوم است. علیرضا شاه‌حسینی، از محققان جامعه عشایری استان سمنان، دادن افطاری با مواد غذایی عشایری را از دیگر آداب این ماه ذکر می‌کند.

در حال حاضر برخی از آداب و رسوم گذشته، کماکان در برخی از نقاط به ویژه روستاهای سمنان پابرجاست که افطاری دادن، برگزاری مراسم قرائت قرآن در منازل و حضور در مساجد را می‌توان از جمله این رسوم بیان کرد.‏

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:52
رمضان

در ماه رمضان مسجدهای شهرستان خاش استان سیستان و بلوچستان، حال و هوای دیگری دارد و بر تعداد شركت‌كنندگان در آیین‌های مذهبی افزوده می‌شود. مردم ‏شهرستان خاش از دیرباز، رمضان را ماه دوستی، وحدت، محبت و احترام به بزرگان دانسته و آن ‌را عزیز و گرامی داشته‌اند. خواندن 20 ركعت نماز تراویح در طول ماه مبارك رمضان، از سنت‌هایی است كه مردم مسلمان اهل سنت خاش آن‌رابه‌شكل گسترده‌ای در مسجدها انجام می‌دهند و جشن ختم قرآن كریم می‌گیرند.

روزه‌داران هر شب در 500 مسجد خاش پس از افطار، نماز 20 ركعتی تراویح را اقامه می‌كنند و تا پاسی از شب، به خواندن قرآن مشغول می‌شوند. همچنین در ماه‌های شعبان و رمضان در حوزه‌های علمیه و مسجدهای این شهرستان، قرآن كریم تفسیر می‌شود. قرآن‌خوانی و دادن صدقه فطر، صله ارحام و اطعام خویشان و نزدیكان از دیگر اعمالی است كه مردم در ماه مبارك رمضان به آن‌ها پایبندند. مردم روزه را با خرما یا آب باز می‌كنند و سفره‌های آن‌ها در وقت افطار با حلوای خرما، نان، شربت و آب تزیین می‌شود.

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:49
رمضان

در این ماه نیز برخی از آداب و سنت‌های مردم آذربایجان شرقی متمایز از دیگر مناطق کشور و منحصر به این خطه از ایران اسلامی است. در آذربایجان شرقی، دو سنت «قاباخلاما» و «کیسه‌دوزی» با گذشت قرون همچنان پابرجاست و به خصوص قاباخلاما با جدیت اجرا می‌شود.‏

علی فلسفی، کارشناس مردم‌شناسی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی می‌گوید: به طور کلی مردم آذربایجان شرقی از نیمه ماه شعبان، خود را برای استقبال از ماه رمضان آماده می‌کنند.‏

مردم این منطقه ضمن نظافت و خانه تکانی، از چند روز مانده به ماه رمضان به پیشواز این ماه می‌روند که در زبان محلی بدان «قاباخلاما» گویند. قاباخلاما سنتی است که حتماً باید پیش از ماه رمضان اجرا شود تا همه جا برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند آماده و پاکیزه باشد. در این میان، نظافت و غبارروبی مساجد با همکاری مردم و روحانی محل نیز از اعمال قطعی است که از سال‌های دور در دیار آذربایجان انجام می‌شود.‏

در برخی از نقاط آذربایجان، به دنبال حلول ماه مبارک رمضان، مردم به خانه علما و بزرگان دینی می‌روند و فرا رسیدن بهار قرآن را به آنها تبریک می‌گویند.‏

یکی از نخستین مراسم مورد توجه مردم آذربایجان شرقی در ماه رمضان این است که افراد فامیل، دوستان و‌ آشنایان به منزل خانواده‌‌های داغداری که بستگان خود را به تازگی از دست داده‌اند، می‌روند و به آنها تسلیت می‌گویند.‏

در شب دوم ماه رمضان نیز رسم بر این است که اعضای کوچک خانواده مانند پسرها، دخترها، عروس‌ها و دامادها به خانه بزرگترها می‌روند و افطار می‌کنند.‏

میهمانی افطار با دعوت قبلی مرسوم است؛ به طوری که امروزه دعوت میهمانان از اواسط ماه شعبان آغاز می‌شود. در برخی از خانواده‌های پرجمعیت، وضع به گونه‌ای است که اعضای خانواده به غیر از یکی دو روز، تمامی افطاری‌های ماه مبارک رمضان را در منزل دوست و فامیل مهمان هستند.‏

سفره‌های افطاری به ویژه در تبریز از تشریفات خاصی برخوردار است. تنوع غذایی و تزیین سفره‌های افطاری در این ماه، بسیار قابل توجه است.

سوپ یا‌ آش همواره غذای ثابت سفره‌های آذربایجان شرقی است. برنج و خورش‌های مختلف، بسته به توان خانواده‌ها، از کباب و مرغ گرفته تا قیمه و قورمه‌سبزی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پیش‌غذا هم از عناصر مهم سفره افطاری است که در این میان فرنی، شیر برنج، انواع دلمه، ‌کتلت، کوکو، سالاد، ختایی، اهری، ‌حلوا، خرما و انواع مربا بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. برخلاف مراسم افطار در آذربایجان شرقی، آداب و رسوم سحری بسیار ساده و سبک است. اغلب مردم به هنگام سحر، از غذاهای سبک مانند کره، پنیر و ماست استفاده می‌کنند. چای نیز نوشیدنی ثابت سفره سحری است.‏

مراسم احیا از لحظات روحانی و به یاد ماندنی است که مردم این منطقه سعی می‌کنند از فیض این شب‌ها به دور نمانند.

در آذربایجان شرقی، مردان در مساجد تا به سحر به دعا و نیایش مشغولند اما زنان نیز اغلب به نوبت در خانه یکی از همسایگان جمع می‌شوند و به مراسم ویژه این شب‌ها می‌پردازند.‏

مردم تبریز علاقه خاصی به «احسان» در ماه مبارک رمضان دارند. پخش مواد غذایی به صورت غیر مستقیم، دادن افطاری در محلات فقیرنشین، قرض‌الحسنه، توزیع کفش و لباس در مدارس و دادن افطاری به دانش آموزان فقیر به همراه اولیای آنها در مدارس، از رسوم تبریزی‌ها در ماه مبارک رمضان است.

از نکات جالب توجه ماه رمضان، رعایت حرمت این ماه از سوی هموطنان ادیان دیگر ساکن تبریز است. این موضوع از سال‌های دور همواره مورد توجه و احترام مسلمانان بوده است. پیشینه رویت هلال ماه در روستاهای آذربایجان شرقی حکایت‌های جالبی دارد.

پیش از اینکه رادیو و تلویزیون وارد جامعه ایران شود، روستاییان برای رویت هلال ماه به پشت بام‌ها می‌رفتند و ساعت‌ها منتظر می‌ماندند. همزمان چندین سوار را هم به روستاها و شهرهای اطراف می‌فرستادند تا خبر رویت هلال ماه را بیاورد.‏

از جمله مراسم ویژه این منطقه در ماه مبارک رمضان این است که روز پانزدهم ماه، جوانان در خانه‌ها را می‌کوبند و با شعری به زبان محلی می‌گویند: «پانزدهم ماه رمضان میهمان شماییم». در این هنگام صاحبخانه به‌اندازه توانایی خود، سنجد و گردو یا هرخوراكی که در خانه دارد، به آن‌ها می‌دهد.‏

در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی از جمله حومه شبستر، مراغه، تسوج و اهر، مراسم «کیسه‌دوزی» در روزهای خاص این ماه متداول است.

آخرین جمعه ماه رمضان، 27 ماه رمضان یا آخرین پنجشنبه این ماه، روزی است که در نقاط مختلف استان، زنان و دختران گرد هم می‌آیند و هر خانواده برای خود کیسه‌ای می‌دوزد.

سپس مقداری پول در این کیسه‌ها می‌گذارند، بر آن دعا می‌خوانند، فوت می‌کنند و آن را تا سال دیگر در صندوقچه خود نگاه می‌دارند. این کیسه را «برکت کیسه سی» یا کیسه برکت می‌نامند و اعتقاد دارند بدین صورت، هرگز دچار فقر و بی‌پولی نخواهند شد.‏

در برخی از روستاهای آذربایجان شرقی، در روز جمعه آخر ماه رمضان، زنانی که بچه دار نمی‌شوند، هنگام عصر به مسجد می‌روند و دو رکعت نماز حاجت به جا می‌آورند.

سپس از مسجد خارج می‌شوند و به منزل هفت زن که اسم آنها فاطمه است، می‌روند و از هرکدام یک تکه پارچه می‌گیرند. آنها از پارچه‌های یاد شده، پیراهنی بچه گانه به نام «پیراهن فاطمه» می‌دوزند و نزد خود نگاه می‌دارند و عقیده دارند تا ماه رمضان سال آینده حتماً بچه دار خواهند شد.‏

در توابع شهرستان مراغه نیز رسم بر این است که حدود دو هفته مانده به ماه مبارک رمضان، هر خانوادهمتناسب با به توان خود، حیوانی قربانی می‌کند و گوشت آن را یا به صورت پخته در یخچال یا به صورت سنتی (قورما) نگاه می‌دارد. این خانواده‌ها تا پایان ماه رمضان در مراسم سحر و افطار، از گوشت حیوان قربانی شده استفاده می‌کنند و عقیده دارند برکت خانه آنها افزایش می‌یابد.‏

در خلخال نیز رسم بر این است که مردم تا چند روز مانده به ماه رمضان، خانه‌های خود را تعمیر و سفیدکاری می‌کنند و فرش‌های خود را می‌شویند.‏

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:48
رمضان

 

م‍ردم‌ ‌اس‍ت‍‍ان‌ ل‍رس‍ت‍‍ان‌ ‌ه‍م‍و‌اره‌ ب‍‍ا ح‍ل‍ول‌ م‍‍اه‌ رم‍ض‍‍ان‌، از مدت‌ها قبل، خ‍ود ر‌ا ب‍ر‌ای ب‍رگ‍ز‌اری ‌آی‍ی‍ن‌‌های وی‍ژه‌ ‌ای‍ن‌ م‍‍اه‌ م‍ب‍‍ارک‌ ‌آم‍‍اده‌ می‌ک‍ن‍ن‍د.

ی‍ک‍‍ی‌ ‌از س‍ن‍ت‌‌ها ر‌ای‍ج‌ م‍ردم‌ ‌ای‍ن‌ دی‍‍ار ک‍ه‌ در ‌ای‍‍ام‌ م‍‍اه‌ م‍ب‍‍ارک‌ رم‍ض‍‍ان‌ ب‍ی‍ش‍ت‍ر م‍ورد ت‍وج‍ه‌ ق‍ر‌ار می‌گ‍ی‍رد، ف‍رس‍ت‍‍ادن‌ ب‍خ‍ش‍‍ی‌ ‌از ‌غ‍ذ‌ای ‌اف‍ط‍ار و س‍ح‍ر ب‍ه‌ منزل ‌ه‍م‍س‍‍ای‍گ‍‍ان‌ است ک‍ه‌ ب‍ه‌ ‌اص‍طلاح‌ ‌ع‍‍ام‍ی‍‍ان‍ه‌ ب‍ه‌ ‌آن‌ «ک‍‍اس‍م‌ س‍‍ا» می‌گ‍وی‍ن‍د.

ب‍‍ان‍و‌ان‌ ل‍رس‍ت‍‍ان‍‍ی‌ ن‍ی‍ز ت‍وج‍ه‌ وی‍ژه‌‌ای به پ‍خ‍ت‌ ‌غ‍ذ‌ای ‌اف‍ط‍ار و س‍ح‍ر د‌ارند و ب‍‍ا پ‍خ‍ت‍ن‌ ‌ان‍و‌ا‌ع‌‌ آش‌، ش‍ل‍ه‌ زرد، ف‍رن‍‍ی، ح‍ل‍و‌ا و ش‍ی‍رب‍رن‍ج‌، ج‍ل‍وه‌‌ای خ‍‍اص‌ ب‍ه‌ س‍ف‍ره‌ خ‍ود می‌ب‍خ‍ش‍ن‍د.

ب‍رپ‍‍ای‍‍ی‌ م‍ح‍‍اف‍ل‌ ‌ان‍س‌ ب‍‍اق‍ر‌آن‌ ک‍ری‍م‌، ت‍لاوت‌ وت‍ف‍س‍ی‍ر ک‍لام‌ وح‍‍ی‌، رس‍ی‍دگ‍‍ی‌ ب‍ه‌ م‍ح‍روم‍‍ان‌ و ن‍ی‍‍ازم‍ن‍د‌ان‌ ج‍‍ام‍‍ع‍ه‌، زی‍‍ارت‌ ‌ام‍‍اک‍ن‌ م‍ت‍ب‍رک‍ه‌، ح‍ض‍ور در م‍ر‌اس‍م‌ م‍ذ‌ه‍ب‍‍ی‌، ب‍رگ‍ز‌اری ‌آی‍ی‍ن‌‌های ‌اح‍ی‍‍ا در ل‍ی‍‍ال‍‍ی‌ ق‍در، ‌اج‍ر‌ای س‍ن‍ت‌ پ‍س‍ن‍دی‍ده‌ ص‍ل‍ه‌ ‌ارح‍‍ام‌ و ن‍م‍‍از ‌ع‍ی‍د ف‍طر، ‌از م‍‍ه‍م‍‌ت‍ری‍ن‌ ‌آد‌اب‌ و رس‍وم‌ م‍‍ع‍ن‍وی م‍ردم‌ ل‍رس‍ت‍‍ان‌ در م‍‍اه‌ ض‍ی‍‍اف‍ت‌‌‌ال‍ل‍ه‌ ‌اس‍ت‌.

رف‍ت‍ن‌ ب‍ه‌ در‌ م‍ن‍‍ازل‌ در وق‍ت‌ س‍ح‍ر و ب‍ی‍د‌ار ک‍ردن‌ م‍ردم‌ ب‍ر‌ای خ‍وردن‌ س‍ح‍ر‌ی‌، ی‍ک‍‍ی‌ دی‍گ‍ر ‌از س‍ن‍ت‌‌های دی‍ری‍ن‍ه‌‌ای ‌اس‍ت‌ ک‍ه‌ ‌ه‍ن‍وز ‌ه‍م‌ در ب‍رخ‍‍ی‌ ‌از م‍ح‍ل‍ه‌‌های ق‍دی‍م‍‍ی‌ ش‍‍ه‍ر‌ه‍‍ای ‌اس‍ت‍‍ان لرستان‌ ‌اج‍ر‌ا می‌ش‍ود.

روزه‌‌د‌ار‌ان‌ ‌اس‍ت‍‍ان‌ در ‌ای‍‍ام‌ س‍وگ‍و‌اری ‌ام‍ی‍ر‌ال‍م‍وم‍ن‍ی‍ن(ع)‌ در ل‍ی‍‍ال‍‍ی‌ ق‍در، ح‍ل‍و‌ای ن‍ذر‌ی‌، ش‍ل‍ه‌ زرد،‌ آش‌ می پزند‌ ‌ و ‌ ‌ه‍ن‍گ‍‍ام‌ ‌اف‍ط‍ار‌ی‌، میان‌ ‌ه‍م‍س‍‍ای‍گ‍‍ان‌ و‌ آش‍ن‍‍ای‍‍ان‌ خ‍ود پخش می‌ک‍ن‍ن‍د.

ب‍ن‍‍ا ب‍ه‌ س‍ن‍ت‌ دی‍ری‍ن‍ه‌ اهالی ل‍رس‍ت‍‍ان‌، ب‍رخ‍‍ی‌ ‌از م‍ردم‌ روزه‌‌د‌ار، م‍ق‍د‌اری ‌از ح‍ل‍و‌ای ن‍ذری شب‌های ق‍در ر‌ا ب‍ه‌ دل‍ی‍ل‌ ‌ع‍ظم‍ت‌ و ب‍زرگ‍‍ی‌ ‌ای‍ن‌ شب‌ها، ب‍ر‌ای ‌ع‍ی‍د س‍‍ع‍ی‍د ف‍طر ن‍گ‍ه‌ می‌د‌ارن‍د ت‍‍ا ‌ه‍ن‍گ‍‍ام‌ خ‍وردن‌ ص‍ب‍ح‍‍ان‍ه‌ پ‍س‌ ‌از ی‍ک‌ م‍‍اه‌ ‌ع‍ب‍‍ادت‌ و ب‍ن‍دگ‍‍ی،‌ در ‌ای‍ن‌ روز م‍ب‍‍ارک‌ ‌از ‌آن‌ ‌اس‍ت‍ف‍‍اده‌ ک‍ن‍ن‍د.

ج‍م‍‍ع‌ ‌آوری ف‍طری‍ه‌ ب‍ر‌ای م‍س‍ت‍م‍ن‍د‌ان‌، ب‍ه‌ خ‍ص‍وص‌ ‌اف‍ر‌ادی ک‍ه‌ ن‍س‍ب‍ت‌ ف‍‍ام‍ی‍ل‍‍ی‌ ب‍‍ا ی‍ک‍دی‍گ‍ر د‌ارن‍د ن‍ی‍ز ‌از ‌آد‌اب‌ ح‍س‍ن‍ه‌ای ‌اس‍ت‌ ک‍ه‌ ‌از دی‍رب‍‍از در ‌ ‌اس‍ت‍‍ان‌ لرستان وج‍ود د‌اش‍ت‍ه‌ ‌اس‍ت‌.

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:46
رمضان

‏مازندران ‏

مردم استان مازندران برای برآورده شدن آرزوها و ارتباط معنوی با خدا، سه روز مانده به ماه مبارك رمضان را روزه می‌گیرند.

در مازندران افرادی كه حاجتی داشته باشند، برای برآورده شدن آن، نذر ختم انعام می‌كنند و برای این كار از كسانی كه در قرائت قرآن تبحر دارند، دعوت می‌كنند.

آنها هنگام خواندن قرآن، مقداری نمك، چند قرص نان و چند ظرف آب در سینی بزرگی می‌گذارند و در مجلس قرار می‌دهند. ‏

افراد پس از خواندن سوره انعام، روزه خود را با غذاهایی كه در سینی قرار دارد، باز می‌كنند و نان‌های باقی‌مانده را به عنوان تبرك، در سفره نان قرار می‌دهند تا بركت پیدا كند. در ادامه، صاحب مجلس سفره افطار را پهن می‌كند. ‏

روزگار قدیم در مازندران رسم بود افرادی كه فرزند پسر می‌خواستند، نذر می‌كردند كه مردم را در طول ماه مبارك رمضان برای خوردن سحری بیدار كنند؛ به این صورت كه یك پیت حلبی خالی به گردن خود می‌آویختند و با چوب به آن ضربه می‌زدند تا مردم برای سحری بیدار شوند. این رسم‌ هم‌اكنون از بین رفته است.

نذر حلوا از دیگر نذور مردم این منطقه است كه در شب 15 ماه مبارك رمضان، هم‌زمان با میلاد امام حسن مجتبی(ع)، زنان قند، چای، خرما و زغال را به عنوان نذر به مسجد می‌برند. این كار تا پایان ماه مبارك رمضان ادامه دارد.

همچنین در كنار این مواد حلوا،‌ آش، زولبیا و بامیه سنتی، فرنی، آبگوشت و باقلای پخته با پلو نیز به میان روزه‌داران می‌برند. ‏

در زمان ‌قدیم در ساری، هنگام افطاری هر كسی كه نذر داشت، مجمعه‌ای از كل نذور خود را به عنوان افطاری درست می‌كرد و به زندان شهر می‌برد.



روزه‌سری

كسانی كه در مازندران برای نخستین بار به سن تكلیف می‌رسند و روزه می‌گیرند، تا زمانی كه از جانب بزرگ‌ترها هدیه‌ای به عنوان «روزه‌سری» نگیرند، افطار نمی‌كنند.

معمولاً این هدایا شامل چادر نماز و طلا برای دختران، پول و انواع نقره‌ قدیمی برای پسران است.



‏سحر و افطار ‏

مردم استان مازندران یا با صدای خروس یا با سحر‌خوانی آواز‌خوانان، خود را برای سحر آماده می‌كردند.

سحر‌خوانان با صدای بلند می‌خواندند: «سحر شد، بپا خیز، هنگام نماز است» و همسایه‌ها نیز با این آواز، دیگران را برای سحری بیدار می‌كردند. قرائت مناجات ابوحمزه ثمالی و خواندن یك جزء قرآن، از دیگر سنت‌های مردم مازندران بوده است. ‏

ساك با كوكو، تخم مرغ و برنج و در قدیم نیز قرقناق از غذاهای محلی مازندران بود. آنها اعتقاد داشتند خوردن این غذاها در طول روز، مانع گرسنگی و ضعف می‌شود.

دعوت از اقوام به افطاری، یكی از مهم‌ترین مراسمی است كه مردم مازندران همچنان به آن پایبند هستند.



وداع با ماه مبارك

مراسم وداع با رمضان، در مازندران از شب 27 مـاه مـبارك برگزار می‌شود. در این شب‌ها مداحان و مبلغان دینی ندای خوش‌‌ «الوداع رمضـان، الوداع شهر نور و القرآن» را می‌سرایند و با‌اشعار زیـبایی از سروده‌های محلی، با ماه رمضان وداع می‌كنـند تا برای ورود به ماه شوال و بزرگ‌ترین عید اسلامی آماده ‌شوند.

دوشنبه 17/4/1392 - 16:44
رمضان
 

تهران قدیم از نظر عبور و مرور مقرراتی خاص داشت به آن معنی كه دو ساعت است از شب گذشته در ارگ تهران و وسط چهار سوق بزرگ بازار طبل می زدند كه آن را طبل <برچین برچین> می گفتند.


كسبه با شنیدن صدای طبل بساط خود را جمع می كردند و سه ساعت بعد از غروب نیز شیپور خاموشی نواخته می شد و عبور و مرور قطع می گردید، اما در ماه مبارك رمضان تمام این مقررات لغو می شد و مردم تمام شب را آزادانه در شهر رفت وآمد می كردند و در حمام ها، مساجد، زورخانه ها و قهوه خانه ها تا نزدیك سحر باز بود.


مسیرهای عمومی و بازارها با فانوس نفتی و روغنی تا صبح روشن بود. در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه یعنی سال 1297 قمری به جای چراغهای نفتی از چراغ گاز كارخانه حاج میرزاحسین خان قزوینی استفاده می شد. در زمان مظفرالدین شاه با به راه افتادن كارخانه 400 كیلوواتی حاج حسین آقا امین الضرب، برق جانشین چراغ گاز شد.


تهران قدیم دو خاطره از برق امین الضرب در ماه های شعبان و رمضان دارد. یكی چراغانی باشكوهی است كه برای اولین بار در ایام جشن نیمه شعبان به وسیله چراغهای برق و لامپ های الوان انجام شد. این چراغها باعث خوشبینی مردم نسبت به برق شد، زیرا تا قبل از آن حتی بعضی رجال هم نسبت به اقدام امین الضرب بدبین بودند. خاطره دیگر مربوط به سال 1305 شمسی مصادف با ماه مبارك رمضان است كه به سبب پاك كردن دیگ های بخار، قسمتی از كارخانه برق حاج امین الضرب از كار افتاد و آن سال برای روشن كردن شب های ماه مبارك رمضان از چراغهای زنبوری استفاده شد.


صدای شلیك توپ


اعلام غروب و افطار نیز در تهران و شهرستان های كوچك و بزرگ تا چندین سال پیش جالب بود. در تهران تا 50 سال پیش هر كدام از میدا ن های چهارگوشه شهر به دو توپ در ایام رمضان مجهز می شد و هر غروب و سحر با شلیك 3 تیر مومنان را از پایان روزه و آغاز شب با خبر می كرد.


رمضان ماه دوستی و نزدیكی مردم با یكدیگر بود، زیرا مردم معتقد بودند كه قهر و دشمنی با برادران دینی به روزه و نماز آنها لطمه می زند و عبادتشان مورد قبول قرار نمی گیرد. به همین دلیل قبل از آغاز ماه رمضان به دیدار یكدیگر می رفتند و طلب بخشش می كردند، ضمنا در طول ماه نیز با گستردن سفره افطار از دوستان و آشنایان، مخصوصا مستمندان پذیرایی می كردند. این رسم در حال حاضر بیش و كم برقرار است. سفره قلمكار و پارچه ای افطار كه به آن <پیش افطاری> می گفتند با غذاهای تهرانی تزئین می شد. غذاهای تهرانی عبارت بودند از ترحلوا، شیربرنج، نان روغنی، شیر، مربا، فرنی، خرما، خاكشیر یخ مال (شیره تابستان)، پالوده سیب (ویژه تابستان) و در زمستان <حلوا ارده.> پس افطاری هم عبارت بود از شامی كباب، چلوكباب، آبگوشت، چلوخورشت، كوفته، كباب حسینی و كباب بره كه البته این غذاها بر سر سفره كسانی فراهم می شد كه صاحب آن دستش به دهانش می رسید. پس از افطار شب چره و به قول فرنگی ها دسر شروع می شد كه عبارت بود از زولبیا و بامیه، پشمك، باقلوا و قطاب و انواع میوه های فصل (بعضی از دسرهای یادشده، مثل زولبیا و بامیه همچنان جزو رسوم رمضان تناول می شود.)


غذاهای سحر بیشتر از برنج درست می شد چون تشنگی به دنبال نداشت و به قول قدیمی ها آب نمی كشید. در تابستان موقع سحر از خوردن دوغ و ماست خودداری می كردند، زیرا تشنگی ایجاد می كرد و به جای آن هندوانه و خربزه می خوردند.


تعزیه در رمضان


تا پایان سلطنت محمدعلیشاه، مجالس تعزیه معمولادر ایام ماه محرم و صفر در تهران اجرا می شد، ولی در دوران احمدشاه در ساختمان تكیه آقا در حصار بوعلی شیران (جنوب نیاوران) به دستور كامران میرزا نایب السلطنه، تعزیه خاص ماه رمضان بعدازظهرها تا قبل از افطار در مقابل احمدشاه و خانواده سلطنتی اجرا می شد.


كسبه تهران قدیم در ماه رمضان غیراز بقال، قصاب و خباز عموما تعطیل می شدند، زیرا اكثر مردم به دلیل شب زنده داری تا ظهر روز بعد خواب بودند. در كنار عبادات روزهای ماه رمضان، تفریحاتی نیز برای روزه داران معمول بود كه از آن جمله معركه گیری درویش ها و مارگیرها در فضای باز مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار، مسجدشاه و مسجد جامع بازار و سرقبر آقا دیدنی بود. در داخل شبستان مساجد محلات پس از اقامه نماز جماعت ظهر و عصر برنامه وعظ و تبلیغ آغاز می شد. تا قبل از مشروطه و وعاظ در مبنای فقط مسائل دینی مطرح می كردند. بعدها برای اولین بار سیدجمال الدین اصفهانی (پدر محمدعلی جمال زاده از نویسندگان معروف) در ماه رمضان مسائل سیاسی را نیز در منبر مطرح می كرد. آن مرحوم در مساجد سیدنصرالدین، مسجد شاه و مسجد شیخ عبدالحسین (مسجد آذربایجانی ها) سخنرانی های مذهبی و سیاسی می كرد و تندنویسان آن زمان بیانات سید را نوشته و در روزنامه معروف <جمالیه> منتشر می كردند.


در دوران پهلوی دوم نیز واعظ معروف، استاد علامه فلسفی در سال های قبل از كودتای 28 مرداد سال 32، ظهرها بعداز نماز جماعت در مسجد سلطانی سخنرانی می كرد كه به طور زنده از رادیو تهران پخش می شد. بعد از كودتا برنامه سخنرانی آن مرحوم به مسجد آقاسیدعزیزا... بازار منتقل شد كه تا پایان دهه چهل ادامه داشت. در آن دوران دو مجلس سخنرانی بسیار پرجمعیت ظهرها در تهران برگزار می شد كه در درجه اول منبر حاج آقا فلسفی بعد از نماز آیت ا... العظمی خوانساری در مسجد آقاسیدعزیزا... و مجلس دیگر، سخنرانی حضرت آیت ا.. مكارم شیرازی بود كه ظهرها در مسجد ارگ برگزار می شد.


در زمان ناصرالدین شاه پس از بنای مسجد سپهسالار از آقا شیخ ملامحمدعلی معروف به <حاج آخوند رستم آبادی> تقاضا شد كه در ایام ماه مبارك رمضان در این مسجد اقامه جماعت نماید و ایشان این دعوت را اجابت كرد. ضمنا بعد از نماز، آن مرحوم در مسجد مردمی نیز می رفت كه نماز جماعت و منبر حاج آخوند در رمضان در عهد ناصری جزو باشكوه ترین نماز جماعت مجلس وعظ در سطح تهران آن روزگار به شمار می رفت. شایان ذكر است ایشان یكی از فاضل ترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف بود كه در سال 1332 قمری در سن 82 سالگی در زادگاهش رستم آباد شمیران بدرود حیات گفت. مزارش در كنار بوستان اختیاریه واقع در محله اختیاریه زیارتگه اهالی و به قولی وجود تربتش خیروبركت منطقه است.


بازار مكاره


اما بازار مكاره هم در این ایام دیدنی بود. رمضان چهره جلوی مساجد معروف تهران مثل مسجد سپهسالار را عوض می كرد، زیرا بساط دارها و خرده ریزفروش ها سفره اجناس خود را پهن می كردند و در این بساط انواع و اقسام پارچه، ظروف مسی و وسائل زینتی به فروش می رسید. بیشتر مشتریان این بساط بانوان بودند. این شعار بیشتر فروشنده ها بود: <كفگیر با ملاقه/ مال اكبر چلاقه/ آی خانم ها همت كنید/ پول ندارید قیمت كنید...>


شب های ماه مبارك


در شب های رمضان مردم تهران برای خود سرگرمی هایی ترتیب می دادند كه هنوز هم بعضی از آنها معمول است. در این شهر معمولاهر دسته از تهران های بعد از تناول افطار و شام و به جا آوردن نماز رهسپار محله دیگری می شدند. آنها كه ورزشكار بودند به زورخانه می رفتند، جوان ترها جایشان اغلب در قهوه خانه بود، هر شب ورزشكاران محلات مختلف برای دید و بازدید به زورخانه محلات دیگر می رفتند و شب دیگر در محله می ماندند تا بازدید پس بدهند. ترنابازی و سخنوری نیز سنت ماه رمضان بود. كسانی كه به قهوه خانه محلات دیگر می رفتند، چند غزلخوان و خوش نفس همراه می بردند كه به قول معروف در زمان جریمه شدن با خواندن غزل كنف نشوند. مساجد محلات شهر از شلوغترین مراكز عمومی به حساب می آمد كه پذیرای اكثر قریب به اتفاق اهالی به شمار می رفت. معمولارسم بر این بود كه اكثر مساجد، نماز جماعت مغرب و عشاء را در اول اذان بر پا می كردند و نمازگزاران با یك خرما روزه خویش را باز كرده، سپس به خانه رفته، افطار می كردند و بعد از گذشت ساعتی مجددا به مسجد باز می گشتند. برنامه مسجد عموما به این صورت تنظیم شده بود كه ابتدا واعظ منبر می رفت و پس از سخنرانی بلافاصله درس قرآن شروع می شد كه اكثر علاقه مندان آن نوجوانان و جوانان بودند. ناگفته نماند كه این سبك و روش كماكان چون گذشته در مساجد برقرار می باشد.


لذت بیداری سحر


در تهران قدیم برای بیدار شدن در سحرهای ماه مبارك رمضان و تشخیص و دقت دقیق و انجام اعمال مخصوص سحر از وسایل و روش های گوناگون استفاده می كردند. این روش ها امروزه كاربردی ندارد و منسوخ شده است، ولی اطلاع از آن خالی از لطف نیست.


بانگ خروس: یكی از راه هایی كه از قدیم الایام تهرانی ها برای بیداری سحر از آن استفاده می كردند صدای بانگ خروس بود. از این رو وجود خروس را در خانه خوش یمن می دانستند، به خصوص خروس سفید چهل تاج كه نشانه خیر و بركت بود.


سوره یاسین و طه: بعضی به نیت اینكه سحر از خواب بیدار شوند قبل از خواب سوره یاسین و طه می خواندند و از خداوند می خواستند كه سحر خواب نمانده و در فرصت مناسب بیدار شوند.


چراغ روشن: قبل از نصب كارخانه برق در تهران، بعضی از خدام مساجد یكی دوساعت به سحر چراغهایی را روشن می كردند و در نقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد می گذاشتند تا مردم با دیدن نور چراغ به نزدیك شدن سحر پی ببرند.


كوبیدن دیوار همسایه: در ماه رمضان همسایه ها با هم قرار می گذاشتند هر كسی سحر زودتر بیدار شد، همسایه های دیگر را هم بیدار كند. در صورتی كه خانه ها دیوار به دیوار بود، با كوبیدن مشت های پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به درخانه همسایه می رفتند و كوبه در را می كوبیدند تا از خانه صدای <كیه> بلند شود و مطمئن شوند اهل خانه بیدارند.


نذر كردن نیكوكاران: در قدیم گاهی افراد مومن و معتقد برای ثواب یا نذری كه داشتند سحرهای ماه رمضان مردم را بیدار می كردند. برای این كار نزدیك سحر از كوچه ها می گذشتند و با خواندن اشعار مذهبی یا كوبیدن حلقه در خانه ها و یا با كوبیدن قطعه ای چوب روی طبل و حلب خالی مردم را بیدار می كردند.


صدای مناجات: بسیاری از مردم تهران قدیم با صدای مناجات یك ساعت مانده به سحر كه از گلدسته مساجد و پشت بام ها بلند می شد از خواب بیدار می شدند. این مناجات غالبا سوره والفجر یا دعاهایی از كتاب زادالمعاد و دیگر كتب ادعیه (قبل از انتشار مفاتیح الجنان) یا صحیفه سجادیه و اشعار خواجه عبدا... انصاری بود.


پیراهن مراد


آخرین مراسم ماه رمضان قبل از عید فطر در شب و روز بیست وهفتم اجرا می شد. بنابر اعتقاداتی كه تهرانی های قدیم داشتند روز بیست وهفتم رمضان را روز كشتن <ابن ملجم> می دانستند.


شب بیست وهفتم كله پاچه می خوردند به این بهانه كه سرابن ملجم را خورده اند. خوردن آجیل مراد هم از مراسم این شب بود. این آجیل با تقاضا از افرادی كه نامشان محمد، علی یا فاطمه بود تهیه می شد كه تركیبش هم خرما، پسته، فندق، تخمه، نخودچی، بادام و شكرپنیر بود. یكی دیگر از تشریفات روز بیست وهفتم، دوختن <پیراهن مراد> در مساجد مشهور نظیر <سپهسالار>، <جامع بازار> و <سلطانی> بود. زنان و مردان حاجتمند پس از عرض تقاضا از 40 نفر كه نامشان محمد، علی یا فاطمه بود از یك مغازه پارچه فروشی كه اسم صاحبش محمد یا علی و دكانش هم رو بهقبله بود پارچه می خریدند و بین دو نماز ظهر و عصر روز بیست وهفتم در مساجد ذكر شده می بریدند و می دوختند و بعد از نماز به تن صاحب حاجت می كردند. در اواخر سلطنت قاجاریه كه چرخ خیاطی در منازل اعیان و اشراف راه یافت، زنان رجال برای دوختن پیراهن مراد چرخ خیاطی خود را به وسیله نوكران خود به مسجد می فرستادند تا مراد آنها هم داده شود. در ماه رمضان تهران امروز دیگر خبری از ترنابازی در قهوه خانه ها و صدای شلیك توپ در افطار و سحر، بانگ خروس، كوبیدن دیوار همسایه و مناجات روی بام نیست و كسی هم به دنبال تهیه آجیل مراد و دوختن پیراهن مراد و چیدن پیش افطاری و پس افطاری نمی باشد. بدون شك حال و هوای تهران و فرهنگ مردم آن دستخوش تغییرات فاحشی شده است.

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:40
رمضان

 

مراسم و آداب و رسوم خاص هر استان و منطقه در ایام ماه رمضان  جالب و خواندنی است .

هنوز هم می‌توان سراغ گرفت جاهایی كه می‌شود رمضان را بو كرد و نفس كشید و مزمزه كرد

اگر سال‌ها پیش طبل و دهل، این دو ندادهنده وقت افطار و وقت امساك، جزیی از رنگ‌وبوی زنده نواحی مختلف ایران بوده باشد؛ در آن روزها و شب‌های بی‌رادیو و بی‌تلویزیون كه وقت شرعی را نمی‌شد از این دو همدم سرد و بی‌روح شنید.

هرچند دارد یادمان می‌رود، اما چندان دور نیستند روزهای نقاره‌زدن و بلندبلند روی پشت‌بام خانه‌ها و مسجدها مناجات‌ خواندن. با این‌ حال این ‌روزها چیزی از آن نقاره‌ها و مناجات‌ها یادمان نیست؛ چه رسد به اینكه مسجد محله‌مان را برای استقبال از این مهمانی بازسازی كنیم یا دست‌كم گرد‌وخاك‌هایش را بگیریم؛

فرار می‌كنیم از سرزنش‌كردن خودمان. تقصیری نداریم. ناگزیریم از هماهنگی با این همه شتاب و تعجیل و این همه منطق قرن 21. با همه این توجیه‌ها و دل‌خوش‌كنك‌ها، اما حس‌مان زیر بار این توجیه‌ها نمی‌رود و چیز دیگری می‌گوید. دست‌كم می توانیم حرف بزنیم از آن همه ولوله‌ای كه در ماه رمضان می‌افتاد در خانه‌های دهات و خانه‌های شهرها. هرچند هنوز هم می‌توان سراغ گرفت جاهایی كه می‌شود رمضان را بو كرد و نفس كشید و مزمزه كرد.

نقاره
این‌روزها تنها مردم مشهد و طبس هستند كه با آوای نقاره‌ها به استقبال اذان صبح می‌روند و روزه می‌گیرند. آستانه حرم حضرت امام‌رضا (ع) از معدود جاهایی است كه هنوز هر سحر این رسم كهن ایرانی در آن اجرا می‌شود. اینها را هوشنگ جاوید در كتابش «موسیقی رمضان در ایران» نوشته است.

نقاره‌زنی قبل از اسلام هم به عنوان یك رسم كهن هنگام طلوع خورشید اجرا می‌شده است. گروه نقاره‌زنی در واقع نوعی اركستر بوده كه از سازهای كوبه‌ای و بادی كه با قوانین خاصی به نام «نوبت» نواخته می‌شده، تشكیل می‌شده است. تاورنیه، جهانگرد فرانسوی هم در سفرنامه ایران خود به نقاره‌زنی اشاره كرده است.

با آمدن اسلام به ایران، هنر نقاره‌زنی جلوه دیگری پیدا كرد و به سنتی برای زمان سحر و افطار ماه رمضان تبدیل شد و چهره یك هنر آیینی را به خود گرفت؛ جوری كه در بعضی از مناطق ایران این كار به شكل یك سنت وقفی درآمد، اما امروز تنها در طبس به صورت اوقافی انجام می‌شود. نقاره‌زنی‌ای كه در حرم امام رضا برگزار می‌شود، گونه‌ای تحول‌یافته از نقاره‌زنی باستانی در ایران است.

دهل و دف
دهل‌زنی و دف‌زنی هم در برخی از مناطق ایران براساس تفكرات و باورداشت‌های قومی منطقه‌ای به جای استفاده از نقاره‌زنی برای بیداری مؤمنان استفاده می‌شده است. در میان نواختن سازهای كوبه‌ای، آوازها و نواهایی نیز خوانده می‌شده كه مهم‌ترین آنها مناجات سحر است.

دهل و دف زنی به‌وقت سحر بیشتر در مناطق غربی و شمال‌غربی ایران رواج داشته است. به جای آن در مناطق مركزی و جنوبی ایران، شیپور، كرنا و بوق‌زنی هنگام سحر رایج بوده كه امروز از آنها هم تنها یادی باقی‌مانده است.

تا زمانی كه كرنا و بوق صدفی و شاخی رایج بوده، از آنها استفاده می‌شده است. بعد از آن اما با واردشدن شیپورهای فرانسوی و سوئدی به ایران كه بیشتر كاربرد نظامی داشته‌اند، از این شیپورها بهره می‌بردند. گاه شیپور یا كرنا و بوق در كنار نقاره و دهل برای بیداركردن مردم مورد استفاده قرار می‌گرفت.

دم‌دم سحری
دم‌دم سحری، آیینی است مخصوص ناحیه بوشهر. در بخش‌هایی از حومه‌های شهر بوشهر به آن گم‌گم سحری هم می‌گویند. این نامگذاری به دلیل صدای حاصل از دمام‌زنی است كه صدایی شبیه به تلفظ واژه «گم‌گم» از آن به گوش می‌رسد. دم‌دم، نوعی دهل النگویی است كه در بوشهر رایج است.

این سنت چنان در بوشهر جا افتاده و دیرینه شده كه برخی از خانواده‌هایی كه این رسم را در ماه رمضان انجام می‌داده‌اند، «دم‌سحری» نام گرفته‌اند. این رسم اما امروزه در بوشهر بسیار محدود شده است. در دوره پهلوی اول نواختن دم‌دم سحر ممنوع بود اما پس از سال 1325 اجرای دوباره آن توسط شخصی به نام محمد ابراهیم آغاز شد.

او در آهنگ‌های سحری تغییراتی به وجود آورد. دم‌دم‌نوازی در شب‌های احیا نوای خاصی پیدا می‌كند كه نوعی حزن در آن نهفته است. در عوض هرچه به پایان رمضان و عید فطر نزدیك می‌شود، نوایی شادتر پیدا می‌كند.

اجرای این رسم به این صورت است كه 2 یا چند تن كه بیشتر آنها از خانواده‌های طبقه فرودست جامعه هستند، هنگام سحر و ساعتی به اذان مانده با یك دم‌دم پرسروصدا در كوچه‌ها قدم می‌زنند و «والسلام یا شهر رمضان» می‌گویند و مردم را بیدار می‌كنند.

سحرخوانی
سحرخوانی یا مناجات سحری كه در بعضی از نقاط كشور به آن شب‌خوانی هم می‌گفته‌اند، از رسم‌هایی است كه تقریبا در همه‌ جای ایران به شیوه‌های مختلف اجرا می‌شده است. یك یا چند نفر از سحرخوانان بر بالای بام خانه‌ها یا گلدسته‌های مسجد می‌رفتند و ساعتی به اذان مانده با صدای خوش و رسای خود شروع به خواندن مناجات‌‌نامه‌های ویژه رمضان می‌كردند.

در این سحرخوانی‌ها، اغلب از مناجات خواجه عبدالله انصاری استفاده می‌شده است. الحان مناجات‌خوانی تاكنون مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفته است. این الحان از زیباترین مجموعه‌های موسیقی آوازی ایران است. سحرخوانی در شب‌های قدر تغییر می‌كند و به اصطلاح به آن «الصلوه» یا تیغ وبُرحیدری می‌گفته‌اند.

حكایت‌خوانی
نوعی حكایت‌خوانی نیز در ماه رمضان رواج داشته است. گرچه حكایت‌خوانی همواره در ایران استفاده می‌شده، اما در ماه رمضان به شكلی بسیار زیبا، جلوه‌ای دینی و مذهبی پیدا می‌كند كه به شرح زندگانی، داوری‌ها و سیره امام علی (ع) می‌پردازد.

نبردها و رادی‌های آن شهید محراب و مولای مؤمنین در قالبی آهنگین توسط هنرمندان (چه با ساز و چه بدون ساز) بیان می‌شد؛ حكایت‌هایی چون قلعه خیبر، سلمان و شیر و علی و بند بربر از این قبیل حكایت‌ها هستند.

منقبت‌خوانی نیز گونه‌ای ستایشگری است كه به 2‌صورت ضمنی و تلویحی در ماه رمضان خوانده می‌شده است. منقبت‌خوانان، مبلغان مذهبی و دینی بوده‌اند. منقبت‌خوانی نیز مثل دیگر آوازهای سحری در بیشتر نقاط ایران به گونه‌ای متفاوت جریان داشته است.

 

دوشنبه 17/4/1392 - 16:35
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته