• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 416
تعداد نظرات : 359
زمان آخرین مطلب : 4597روز قبل
آموزش و تحقيقات

 

 

http://www.bazdid.net/GOSONIC/11.jpg

 

 

 

 

امواج مایکروویو برای تعیین سرعت ماشین ها، برقراری ارتباطات تلفنی و تلویزیونی و همچنین درمان جراحات عضله بکار می روند.
در صنعت از مایکروویوها برای خشک کردن تخته های چندلایه، بهبود وضعیت رزین ها و پلاستیک و همچنین پختن چیپس سیب زمینی استفاده می کنند. اما شایع ترین محل استفاده از انرژی مایکروویو در اجاق های مایکروویو است. بر پایه دانش کنونی در مورد پرتوهای مایکروویو، اداره دارو و غذای آمریکا بیان می کند اجاق هایی که استاندارد این سازمان را داشته باشند و براساس راهنمایی و دستورالعمل های شرکت سازنده مورد استفاده قرار گیرند ایمن هستند.
● امواج مایکروویو چیست؟
مایکروویوها شکلی از امواج الکترومغناطیس هستند. آنها انرژی الکتریکی و مغناطیسی دارند که با هم در فضا حرکت می کنند. پرتوهای الکترومغناطیس محدوده ای از پرتوهای پرانرژی ایکس تا امواج کم انرژی رادیویی را که به فراوانی پخش می شوند، در بر می گیرد. مایکروویوها در محدوده فرکانس امواج رادیویی پرتوهای الکترومغناطیس قرار می گیرند. مایکروویوها دارای سه ویژگی هستند که به آنها اجازه می دهد در پخت و پز شرکت کنند:
۱ ) به وسیله فلز منعکس می شوند.
۲ ) از شیشه، کاغذ، پلاستیک و مواد مشابه عبور می کنند.
۳ ) به وسیله غذاها جذب می شوند.
● آشپزی با مایکروویوها
مایکروویوهای داخل اجاق به وسیله لوله الکترون که مگنترون نام دارد، تولید می شوند. مایکروویوها در سطح فلزی داخل اجاق منعکس می شوند تا توسط غذا جذب شوند. مایکروویوها باعث می شوند مولکول های آب موجود در غذا به ارتعاش درآیند و گرما تولید و در نهایت باعث پخت غذا شود. به همین دلیل است که غذاهایی که آب زیادی دارند مانند سبزیجات تازه می توانند خیلی سریع تر از سایر غذاها پخته شوند. انرژی مایکروویو همینطور که توسط غذا جذب می شود میزان گرما را هم تغییر می دهد و غذا را رادیواکتیو یا آلوده نمی کند. با وجودی که گرما به طور مستقیم در غذا تولید می شود، اجاق های مایکروویو غذا را وارونه (از داخل به خارج) نمی پزند. هنگامی که حجم زیادی از غذا در حال پخته شدن است، ابتدا لایه های خارجی تر گرم و پخته می شوند در حالی که درون غذا اساسا از طریق انتقال حرارت از لایه های خارجی پخته می شوند. آشپزی با مایکروویو می تواند نسبت به آشپزی سنتی پرطرفدارتر باشد، زیرا غذاها سریع تر می پزند و انرژی فقط برای گرم کردن غذا به کار می رود، نه کل قسمت های اجاق. آشپزی با مایکروویو ارزش غذایی غذاها را در مقایسه با آشپزی سنتی کاهش نمی دهد. غذاهای پخته شده در اجاق مایکروویو ممکن است ویتامین و مواد معدنی بیشتری داشته باشند، زیرا اجاق های مایکروویو غذاها را با سرعت بیشتر و بدون افزودن آب می پزند.
● اجاق های مایکروویو و سلامتی
بیشتر تحقیقات در مورد مایکروویوها و تأثیر آنها روی بدن انسان، متمرکز است. موضوعی که شناخته شده، این است که امواج مایکروویو به همان طریقی که غذا را گرم می کنند، می توانند بافت بدن را نیز گرم کنند. مواجهه با سطوح بالایی از این امواج می تواند باعث سوختگی های دردناک شود. عدسی های چشم به طور ویژه ای به گرمای شدید حساس هستند و مواجهه با سطوح بالایی از امواج مایکروویو می تواند موجب کاتاراکت (آب مروارید) شود. اما این آسیب ها فقط در مواجهه با مقادیر خیلی زیاد امواج مایکروویو می تواند ایجاد شود که خیلی بالاتر از حداقل مقدار ۵ میلی واتی است که برای اجاق های مایکروویو در نظر گرفته شده است. شناخت ما در مورد اتفاقاتی که برای مردم در مواجهه با سطوح کم امواج مایکروویو می افتد، کم است. مطالعات کنترل شده طولانی مدت که تعداد زیادی از افراد را نیز شامل شود، برای ارزیابی اثر سطوح کم امواج مایکروویو روی انسان انجام نشده است. به علاوه وضعیت های آزمایشگاهی نمی توانند کاملا شبیه به وضعیت هایی باشند که مردم از اجاق های مایکروویو استفاده می کنند. با این حال این مطالعات به ما کمک می کند که اثرات ممکن این پرتوها را بهتر بفهمیم.
اجاق های مایکروویو و دستگاه های تولید
● ضربان قلب
در دوره ای این نگرانی وجود داشت که نشت امواج (خروج امواج از دستگاه) می تواند در کار دستگاه های تولید ضربان اختلال ایجاد کند. نگرانی هایی هم در مورد سیستم های خودکار احتراق و دیگر محصولات الکترونیکی به وجودآمد. در حال حاضر این مشکل برطرف شده است زیرا دستگاه های جدید دارای سپر حفاظتی در برابر اختلال های الکتریکی هستند. با این حال بیمارانی که از این دستگاه ها استفاده می کنند اگر نگرانی خاصی دارند می توانند با پزشک خودشان مشورت کنند.
● نکاتی برای استفاده ایمن از اجاق مایکروویو
▪ به دستورالعمل ها و راهنمایی های کارخانه سازنده بر اساس مدل مایکروویو توجه داشته باشید.
▪ اگر در اجاق مایکروویو کاملا بسته نمی شود یا آسیب های دیگری وجود دارد از آن استفاده نکنید.
▪ به عنوان یک احتیاط اضافی در حالی اجاق مایکروویو در حال کارکردن است به طور مستقیم برای مدت زمان طولانی روبه روی آن قرار نگیرید و به بچه ها نیز اجازه چنین کاری را ندهید.
▪ آب یا دیگر مایعات را برای مدت زمان زیاد نباید در مایکروویو داغ کرد.
▪ برخی اجاق های مایکروویو را نباید در حالی که خالی هستند استفاده کرد. در این مورد به دستورالعمل های شرکت سازنده توجه کنید.

 

 

پنج شنبه 7/7/1390 - 11:13
شعر و قطعات ادبی
 
 ولادت حضرت معصومه و روز دختر مبارکباد
 
 
زن, عنصر تابناکی است که زیر بنای فضیلت‌های انسانی و ارزش‌های والای خلیفه‌ا… در جهان است.

اس ام اس ولادت حضرت فاطمه معصومه smss.ir

آیتی از خداست معصومه(علیها السلام)
لطف بی‏انتهاست معصومه(علیها السلام)

ای مظهر عصمت خدا معصومه
کن مرحمتی به سوی ما معصومه
ازما تورضا باش به جان زهرا
ای نام برادرت رضا،معصومه

آنکه قبرش به قم سنگر عصمت است
بهرایرانیان باعث رحمت است
ماهمه ریزه خوار، او ولی نعمت است
مظهر عصمت کبریا خوش آمد

ای روح محبت که به قم قائمه ای
یادآور زهد و عفت فاطمه ای
معصومه و خواهر محبوب رضا
اوعالم اهلبیت و تو عالمه ای

بپوشانید چشم ای اهل معنا
که آید عصمت باری تعالی
خدا افزوده لطف خود به مردم
که آید حضرت معصومه درقم

ای که به قم قدر و بها داده ای
کشور ما را تو صفا داده ای
نام تو بر قلب صفا می دهد
روضه تو بوی رضا(ع)می دهد
میلاد مسعود حضرت فاطمه معصومه(س) بردوستداران حضرتش مبارکباد.

امام رضا(علیه السلام)فرمودند: کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است.

بارگاهی که به شهر قم به پاست،
هم برای نجف هم کربلاست،
خاک اورا غرق بوسه می کنم،
چون که جای پای اربابم رضاست.

یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم
چون جنت اعلا، حرم محترم قم
بانوی جنان، اخت رضا، دختر موسی
دردانه زهرا و ملائک خدم قم
این مژده بس او را که بهشت است جزایش
هر کس که زیارت کندش در حرم قم

اى دختر و خواهر ولایت
آیینه مادر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم
معصومه به کتیبه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت
گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
حاجت نبود مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر
قم قبله خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت، زشت است

شهر قم یک گل به نام حضرت معصومه دارد
این شرف را شهر قم با حضرت معصومه دارد
شهر ما سرمست گشته از شمیم عطر کویش
یک جهان عطر مصفا حضرت معصومه دارد
هر که شد مهمان به قم از فیض اولبریز گشته
این کرامتها به دلها حضرت معصومه دارد
من چه گویم از محبت ، از وفا ، از عشق بانو
یک بغل فیض معلا ، حضرت معصومه دارد

برآیینه جمال داور صلوات
بر روشنی چشم پیمبر صلوات
برحضرت معصومه فروغ سرمد
بر دسته گل موسی جعفرصلوات

خاک قم گشته مقدس ازجلال فاطمه
نورباران گشته این شهرازجمال فاطمه
گرچه شهر قم شده گنجینه علم و ادب
قطره اى باشد ز دریاى کمال فاطمه

 

زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است
سرچشمه محبت و الطاف داور است
بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است
بعد از خدا به سجده بوَد زآن که مادر است

امام جواد (علیه السلام) فرمودند: کسى که عمه ام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .

پنج شنبه 7/7/1390 - 11:4
شعر و قطعات ادبی

ولادت حضرت معصومه و  روز دختر رو به همه شما دوستداران اهل بیت تبریک و تهنیت عرض می نمایم. باز هم این روز خجسته رو به همه دختران ایران زمین تبریک می گوییم.

 

 

 

اى دختر عقل و خواهر دین                  عصمت شده پاى بند مویت

اى میوه شاخسار توحید                  وى گوهر تاج آدمیّت

شیطان به خطاب ز قم براندند              كاین خانه بهشت و جاى حوّاست

اندر حرم تو عقل مات است                  جسمى كه در این زمین نهان است

این ماه منیر و مهر تابان                     ایران شده نور بخش ارواح

هر كس به درت به یك امیدى است                 وى گوهر دُرج عزّ و تمكین

اى علم و عمل مقیم كویت               همشیره ماه و دخت خورشید

فرخنده نگین خاتمیّت                      پس تخت تو را به قم نشاندند

ناموس خداى جایش اینجاست                  زین خاك كه چشمه حیات است

جانى است كه در تن جهان است             عكسى بود از قم و خراسان

مشکات صفت عرش و کرسی                 محتاج تر از همه «وحیدى» است

پنج شنبه 7/7/1390 - 11:0
شعر و قطعات ادبی
خواهرم ای دختر ایران زمین


درخیابان چهره آرایش مکن


از جوانان سلب آرامش مکن


زلف خود ازروسری بیرون مریز


درمسیر چشم ها افسون مریز


یاد داراز آتش و روز معاد


طره گیسو مده دردست باد


خواهرم دیگر تو کودک نیستی


فاش میگویم عروسک نیستی


خواهرم ای دختر ایران زمین


یک نظر عکس شهیدان را ببین


خواهر من این لباس تنگ چیست


پوشش چسبان رنگارنگ چیست


خواهرم اینقدر طنازی مکن


با اصول شرع لجبازی مکن


درامورخویش سرگردان مشو


نوعروس چشم نامردان مشو
 
 
 
 
 
 
پنج شنبه 7/7/1390 - 10:57
تبریک و تسلیت
http://up.iranblog.com/2/1255931683.jpg
 
 
 
 
القاب حضرت معصومه (س)

 

 

 به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)،  حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است.

 
پنج شنبه 7/7/1390 - 10:53
شعر و قطعات ادبی
وحشت از عشق که نه ............

ترس من از فاصله هاست !!!

وحشت از غصه که نه................

ترس من خاتمه هاست !!!

ترس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست ..................

صحبت از کشتن ناخواسته ی عاطفه هاست !!!

کوله باری ست پراز هیچ که برشانه ی ماست ..............

گله از دست کسی نیست......................

مقصر دل دیوانه ی ماست !!!

پنج شنبه 7/7/1390 - 10:42
اخبار
این شکلات در شیکاگو و به وزن 12000 پوند و 3 فوت ارتفاع و 21 فوت طول دارد. شامل 1200 پوند بادام ، 5500 پوند شکر ، 2000 پوند پودر شیر ، 1700 پوند کره کاکائو و... است.

پنج شنبه 7/7/1390 - 10:40
شخصیت ها و بزرگان

تغریبا تمام سایت ها و وبلاگ های آی تی ، طی چند روز گذشته در مورد استیو جابز ( Steve Jobs ) مدیر عامل سابق اپل و استعفایش نوشته اند و بسیاری از بزرگان این صنعت از وی سخن گفته اند .
سوال اینجاست که وی چرا اینقدر مهم بوده است ، مگر او چه کرده است ؟
فکر می کنم تصور ما از مدیر عامل شرکت بزرگی چون اپل بسیار متفاوت از آن چیزی است که استیو جابز بوده است ، مدیر عاملی که به شخصه بیش از ۳۰۰ طرح ، ایده و اختراع برای اپل به ثبت رسانده است .
به تازگی روزنامه نیویورک تایمز ۳۱۳ اختراع ( Patent ) ثبت شده از استیو جابز را منتشر کرده است ، میان این طرح ها از طراحی آیفون و آیپاد گرفته تا طراحی جعبه و شارژر وجود دارد ، ایده هایی نظیر کشیدن و رها کردن آیکون ها و صفحات ( Drag-and-drop ) و بسیاری از موارد که باعث شد اپل امروز جزو موفق ترین شرکت های دنیا باشد .
جابز مدیری است که در جزئی ترین مسائل اپل موثر بوده است و پیشرفت این شرکت به واقع مدیون تلاش های این مرد است .

   

در میان طرح های ثبت شده ، طرح هایی از سال ۱۹۸۰ برای رایانه های شخصی مکینتاش وجود دارد .

   

آیپاد پخش کننده موسیقی محبوب جهان که در سال ۲۰۰۱ با بسته بندی زیبایی عرضه شد و شروعی بود برای پیشرفت های آینده اپل .

   

ایده هایی برای محصولی که اپل را تکان داد ، آیفون محبوب ترین تلفن همراه جهان

   

چه کسی است که لپ تاپ های اپل را ببیند و حداقل طراحی آن را تحسین نکند ؟

   

طرح اولیه موسی که در سال ۱۹۸۰ ثبت شده است و شاید ایده اولیه همین موس محبوب اپل که همراه با iMAC عرضه شده باشد .

همه اینها گوشه ای از تلاش های استیو جابز برای اپل است ، مدیر عاملی که همه کارمندانش او را تحسین می کنند و به کار او اعتقاد دارند .
اگر می خواهید تمام این ایده ها را ببیند به این صفحه از نیویورک تایمز سری بزنید .
پنج شنبه 7/7/1390 - 10:37
شخصیت ها و بزرگان
افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن بدنیا آمد. تولد او مصادف با دورانی بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود. فراخنای ارضی یونان در آن تاریخ خیلی وسیعتر از سرزمینی بود که در داخل مرزهای یونان امروز قرار گرفته است. قلمرو یونان قدیم قسمت اعظم مناطقی را که در کرانههای کنونی مدیترانه و دریای سیاه واقع است در بر میگرفت و وسعت ارضی آن از آسیای صغیر تا مارسی و از خاک مصر تا دهانه دانوب گسترش مییافت.

افلاطون در خاندان اصیل و اشرافی که اهل آتن بود به دنیا آمد. از جزئیات عننوان حیاتش اطلاع زیادی در دست نیست، ولی مسلم که او هم مانند آزادگان دیگر یونانی با برنامه معمولی این گروه که عبارت از یاد گرفتن موسیقی و ژیمناستیک بود تربیت شد. موسیقی در قاموس آن روزی یونان مفهومی وسیعتر داشت و نه تنها معنایی را که امروز از آن استنباط میکنیم شامل میشد بلکه فن حفظ کردن و بیان کردن اشعار را هم در بر میگرفت. حفظ کردن اشعار هومر بنیاد اصلی این نوع تربیت هنری تشکیل میداد و با در نظر گرفتن این موضوع که این اشعار متضمن عقاید شخصی درباره اخلاق و مذهب هستند یاد دادن آنها به کودکان در دورهای که مغزشان برای جذب این گونه عقاید آماده بود نه تنها حساسیت زیبا پرستی، بلکه احساسات و خصال اخلاقی آنها را میسرشت و تقویت میکرد. تأثیر این گونه اشعار را در روحیه کودکان آن روز میتوان با اثری که خواندن انجیل در افکار و عقاید کودکان مسیحی میگذارد مقایسه کرد، زیرا کودک مسیحی نیز موقعـی که با تعلیمات انجیـل بزرگ مـیشود تـحت تاثیـر جاذبـه قرار مـیگیرد که به مراتـب مهم تر از جنبه ادبی و سبک نگارش کتاب مقدس است.

ما احتیاج به این سوال نداریم که افلاطون برای چه شغلی تربیت میشد. رتبه خانوادگی وی این موضوع را پیشاپیش تعیین میكرد. با توجه به انتظاراتی که از این گونه بزرگ زادگان یونانی میرفت، او میبایست خود را برای شرکت معمولی در زندگانی اجتماعی و آتن آماده سازد.

اما افلاطون در ایام جوانی خود تحت تأثیر عمیق سقراط ـ یکی از برجستهترین شخصیتهایی که نامش در طومار تاریخ ثبت شده است. قرار گرفت، و در بیشتر آثاری که از خود باقی گذاشته تصویری روشن از شخصیت فکری و خصوصیات اخلاقی این مرد که به عنوان ناطق اصلی در آن آثار جلوه میکند به ما داده است.

نقطه حساس و دگرگون کننده در زندگانی افلاطون در سال 399 پیش از میلاد مسیح موقعی که وی بیست و شش ساله بود فرا رسید. در آن سال ، سقراط را که هفتاد ساله شده بود به جرم انکار خدایان رسمی کشور، ابداع خدایان جدید، و فاسد کردن جوانان، در یک دادگاه آتنی به محاکمه کشاندند. وی هیچ کدام از وسایلی که ممکن بود با استفاده از آنها تبرئه شوند نپذیرفت و با لحنی که جای آشتی با مدعیان باقی نمیگذاشت از روش زندگانی خویش دفاع کرد. اکثریت اعضاء دادگاه او را گناهکار تشخیص دادند و به مرگ محکومش ساختند. سقراط رأی دادگاه را با همان متانت و آرامش معمولیاش پذیرفت و در آن مدتی که میان محکومیت و اعدامش فاصله بود حاضر نشد نقشهای را که دوستانش برای فرار دادن او از زندان چیده بودند بپذیرد.

مرگ سقراط ساعقهای بود که بر سر افلاطون فرود آمد. وی به پیروی از روشها و معتقدات یونانی آن عصر، احترام عمیقی برای قوانین عادی و اساسی کشورش قائل بود و با این عقیده بزرگ شده بود که آن قوانین از فکر و مشیت خدایان الهام گرفتهاند تا اتباع و شهروندان یونان را برای یک زندگانی خوب و خوشفرجام تربیت کنند و شرایطی را که برای ادامه زندگی و نیل به هدفهای شامخ آن لازم است به وجود آورند. اما اکنون وضعی پیش آمده بود که در نتیجه آن، با استفاده از نیروی همان قوانین، موجودی را به مرگ محکوم ساخت بودند که در نظر افلاطون « خردمندترین و عادلترین و بهترین مردان عصر خود » به شمار میرفت.

این تجزیه تلخ فکر افلاطون را یکسره عوض کرد و او را از تعقیب هر نوع نقشه یا خیالی که احتمالآ برای احراز یک منصب در آتن داشت منصرف ساخت. وی مرحله بعدی حیات خود را وقف تفکرات فلسفی، آفریدن آثار قلمی، و انجام مسافرتهای مختلف کرد. شایع است که افلاطون در عرض این دوره علاوه بر مسافرت به سیسیل و ایتالیا، به سرزمین های آفریقا، مصر، ایران، بابل، و شهرهای عبری نیز سفر کرده است. برخی از این سفرها که به وی نسبت داده شده است احتمالا ساختگی است و از تخیل شایعه سازان سرچشمه میگیرد؛ ولی آن دو سفر اصلی به سیسیل و ایتالیا مسلما صورت گرفته است. مسافرت افلاطون به این دو سرزمین باعث ایجاد رشته دوستی میان وی و دربار دیونیزیوس (حکمران مستبد سیراکوس) گردید که در عرض سالیان تالی نتایجی مهم برای فیلسوف سفر کرده بار آورد. در آثار قلمی افلاطون معتقدات و اندیشههای سقراط به شکل گفتگوهای جدلی که میان وی و مباحثه کنندگان مختلف صورت گرفته منعکس گردیده است. منظور افلاطون از تحریر این آثار شاید در بدو کار چیزی جز این نبوده است که یاد استاد محبوب خود را زنده نگاه دارد اما به تدریج همه این نوشتهها به شکل آثاری که در آنها افکار و عقاید سقراط به وسیله افلاطون تکمیل یل تفسیر شدهاند در آمد به طوریکه امروز تشخیص این مطلب کاملآ غیر ممکن است که در فلسفه سقراط افلاطونی، کدامیک از آن اندیشهها متعلق به استاد و کدام دیگر از آن شاگرد است.

در تاریخی که رقم دقیق آن را نمی توان تعیین کرد ولی بر اساس قراینی که در دست است بین سالهای 388 و 369 پیش از میلاد مسیح باید باشد، افلاطون به کار مهم که تأثیر و نفوذ آتی آن فوق العاده بود، دست زد یعنی مدرسهای برای تعلیم فلسفه تأسیس کرد و آن را به نام یکی از حومههای آتن که مقر این مدرسه بود آکادمی نامید. این مدرسه مشهور، مادر تمام دانشگاهها و دارلعلمهایی به شمار میرود که از آن تاریخ تاکنون در دنیا تأسیس شده است، ولی در بدو تأسیس بیگمان تشکیلاتی بسیار ساده و عاری از قیود و تشریفات داشته است. در چشم معاصران افلاطون مدرسه وی به مجمعی شبیه بوده است که اعضای آن را مریدان سقراط و پیروان آموزگاران قبل از وی تشکیل میدادهاند ولی حقیقت امر این است که آکامی افلاطون به منظور تحقق بخشیدن به اندیشهای نوین که شاید برای بیست سال متوالی در مغز متفکر وی ریشه میگسترد به وجود آمده بود. در عرض این سالها او در ذهن بینای خود امکان «علمی کردن» معتقدات بشر را مجسم میساخت. پیش از وی سقراط آشکارا این موضوع را نشان داده بود که آن علم معمولی که مردم خود را صاحب آن میپندارند به واقع علم نیست بلکه تنها تصورات یا معتقدات خود آنهاست که اشتباها به جای علم گرفتهاند. به عبارت دیگر، علمی که آنها مدعی داشتنش هستند بر پایههای محکم از آن گونه که بتواند در مقابل استدلال متین و استیضاح ماهرانه مخالفان مقاومت ورزد استوار نشده است. عقیده سقراط این بود که تنها علم و تنها دانایی بشر که میشود به حقیقت علمش نامید همان علم به جهل کامل خود بشر است. به عبارت دیگر تنها چیزی که ما به طور یقین میدانیم این است که چیزی نمیدانیم. کشف مهم افلاطون در اینباره این بود که انسان به کمک روشهای صحیح میتواند «دانایی» و «علم» خود را ( به مفهوم دقیق این کلمه ) از وادی جهل مطلق خارج و به سر منزل حقیقت نزدیک سازد. او میگفت دسترسی به حقایق مثبت که قابل اثبات و بنابراین از گزند ابطال مصون باشد کاملا میسر است. شکلی نیست که الهامات افلاطون در اینباره از اصول و مبانی ریاضیات سرچشمه میگرفت (علم هندسه که بعدا به وسیله اقلیدس شکل منظمی به خود گرفت در زمان افلاطون هنوز مراحل بدوی تکامل خود را در یونان سیر میکرد) و به همین دلیل باز به کمک ریاضیات آسانتر میتوان به آن چیزی که در مغز افلاطون وجود داشت پیبرد. مردی را در عالم خیال فرض کنید که ابدا چیزی درباره هندسه نمیداند ( البته خوانندگان این کتاب که کم و بیش با اصول هندسی آشنا هستند برای تصور چنین وضعی باید به سالیان کودکی خود برگردند؛ ولی نباید فراموش کرد که در عصر افلاطون غالب مردم یونان چیزی درباره هندسه نمیدانستند). چنین شخصی ، با وصف بیخبری از اصول و قواعد هندسی، ممکن است به حقایق بسیاری که قابل اثبات هندسی هستند واقف باشد. فی المثل، او ممکن است کاملا به این موضوع ایمان داشته باشد که مجموع دو ضلع هر مثلث از ضلع سوم آن مثلث بزرگتر است. اما علم و یقین وی در اینباره هیچ لازم نیست که مبنی بر آشنایی قبلی با قضایای هندسی باشد چون ممکن است که وی این نکته را ( که مجموع ضلعین یک مثلث بزرگتر از ضلع ثالث آن مثلث است) صرفآ از راه تجربه یعنی به این علت که فرضا مجبور بوده است همه روزه از محوطهای مثلثی شکل عبور کند کشف کرده باشد. ولی اعتقاد وی به این موضوع هر قدر هم قوی و مستحکم باشد باز هم چیزی جز عقیده وی نیست و نمیشود آن را علم نامید. اما اکنون همین شخص را قدم به قدم با اصول هندسی اقلیدسی آشنا سازید و بالاخص قضیه معروفی را که در آن ثابت میشود که مجموع ضلعین هر مثلثی بزرگتر از ضلع سوم آن مثلث است به او یاد دهید. اگر وی تازه کار یا نو آموز باشد ممکن است آن قضیه را یکبار، دوبار، بیآنکه قادر به درک مفهومش باشد بخواند، ولی سر انجام لحظهای فرا میرسد که همین شخص نو آموز به نیروی عقل و اندیشه خود برهان قضیه را «میبیند».از لحظهای که برهان مطلب برایش روشن شد تصور ذهنی وی به علم یقین تبدیل میگردد، و این علم متکی به برهان، با علم سابق وی که صرفا ناشی از تجربه یا مشاهدات عینی بوده است، از لحاظ کمی اختلافی ندارد، بلکه از نظر کیفی با آن متفاوت است. موقعی که وی صحت عقیده خود را به کمک برهان عقلی مسجل کرد، دیگر ترسی از بطلان آن عقیده ندارد. زیرا فریضههایش اکنون به طور علمی قابل اثبات هستند. در زبان یونانی برای مفهوم معرفت یا شناسایی (knowledge )و مفهوم علم ( science ) لغت واحدی به کار میرود؛ به این دلیل بی هیچگونه سوء تعبیر میتوان گفت که از لحظهای که چنین شخص مطلبی را «دانست» از همان لحظه « عالم » به آن مطلب ( به مفهوم علمی این کلمه ) شده است.

افلاطون عقیده داشت که شناخت علمی را نه تنها در رشته ریاضیات بلکه در سایر رشتهها نیز میتوان اکتساب کرد. وی مخصوصا انتظار داشت که روش فهم مبرهن توسعه یابد و حوزه سیاست و قانون گذاری را در بر گیرد. به نظر افلاطون وضع تمام آنهایی که در این حوزه از مسایل بشری، یعنی سیاست و قانون گذاری، وارد بودند عین وضع همان موجود فرضی بود که گفتیم حقایق هندسی را بیآشنایی قبلی با براهین مثبت علمی درک میکرد .در هر عصری سیاستمداران و اتباع کشورها قوانین جاری مملکت خود را به شدت ( و گاهی با یک اعتقاد تعصب آمیز و نا بردبارنه ) اجرا میکنند، زیرا معتقدند که آن قوانین خوب هستند و نفع و صلاح جامعه را در بر دارند؛ ولی دلایل آنها درباره حسن این قوانین هرگز از حوزه « معتقدات » تجاوز نمیکنند و این معتقدات غالبآ بر رسوم جاری، سنتهای کهن، احساسات آتشین، یا علتی دیگر از نوع همین علتهای نا معقول استوارند. به این ترتیب جای هیچ گونه شگفتی نیست که بسیاری از قوانین عادی و اساسی دولتها ناقص و ناروا و از کار در میآیند. موضوعی که در وضع این گونه قوانین ضرورت جدی دارد این است که دانایی و بصیرت معقول جانشین سلیقه و احساسات متغیر افراد گردد. از این قرار هدف و منظور اصلی آکادمی به عکس آنچه بعضیها فکر کردهاند همهاش این نبود که به قضایای زندگی، صرفا از جنبه نظری و غیر علمی بنگرد. به حقیقت نقشه افلاطون این بود که مکتب بزرگ وی علاوه بر وظایفی که انجام میداد به صورت یک نوع کارگاهی برای ایجاد و تولید علم سیاست در آید و این علمی بود که وی وجود آن را برای اصلاح جهان یونانی لازم میدید.

مقارن با زمان تأسیس شدن آکادمی، افلاطون بزرگترین اثر فکری خود را که به صورت مکالمه جدلی میان سقراط و مصاحبان فرزانه وی تنظیم گردیده است و به نام جمهور معروف است منتشر ساخت در این کتاب افکار و عقاید نویسنده درباره علم و لزوم کاربر آن در حوزه سیاست بیان گردیده است. (افلاطون در آن جمله مشهورش که میگوید حکمرانان باید از میان فلاسفه برگزیده شوند به اهمیت این موضوع اشاره میکند.) از این قرار مطالبی که در این رساله تشریح و بیان گردیدهاند خود نوعی توجیه نظری هستند از مقاصد همان مکتبی که افلاطون در آن تاریخ به ریختن بنیانش اشتغال داشت. به واقع جمهور افلاطون را میتوان چیزی شبیه به راهنمای دروس دانشگاهی برای آکادمی آتن شمرد. چند سالی پس از تأسیس آکادمی، افلاطون به سیراکوس احضار شد. در آن تاریخ دیونیزوس مرده و پسر جوانش ( دیونیزوس دوم ) جانشین وی شده بود. دیون داماد دیونیزوس اول با افلاطون دوست بود و از وی دعوت کرد که سمت آموزگاری شاه جوان را به عهده گیرد و او را با تعلیمات فلسفی آشنا سازد. به این ترتیب فرصتی به چنگ افلاطون افتاد تا به افکار و عقاید خود درباره تربیت شاهان جامه عمل بپوشاند و مرد جوانی را که به حکم وراثت، فرمانروای کشورش شده بود به حکمرانی فیلسوف مبدل سازد. وی با سیراکوس رفت ولی تجربهای که در این مورد انجام گرفت با شکست و ناکامی روبرو شد. زیرا پادشاه جوان به هیچ وجه مایل نبود که خود را به آن برنامه سخت و آن انضباط طاقت فرسا ( که از نظر افلاطون برای تربیت حکمرانان حکیم لازم بود ) تسلیم سازد. بعد از این قضیه افلاطون ناچار شد به آتن باز گردد. ولی چند سال بعد دوباره به سیراکوس احضار شد ولی این مأموریت دوم، نه تنها مثل مأموریت اول بیثمر ماند، بلکه این بار جان خودش نیز به خطر افتاد. اما بالاخره خود را از سیراکوس نجات داد و به آتن بازگشت و در آنجا بقیه عمرش را وقف مطالعات و تحریرات فلسفی و اداره امور آکادمی کرد، تا اینکه در این سال 347 پیش از میلاد به سن هشاد درگذشت. با وصف اینکه مأموریت افلاطون در سیراکوس به موفقیت نینجامید آکادمی وی از لحاظ تولید نتایج علمی به کلی عقیم نماند. مواردی از آن روزگاران ثبت شده است که نشان میدهد عدهای از شهرهای یونانی در همان زمان حیات افلاطون تقاضا کردهاند که یکی از اعضای آکادمی برای تنظیم قانون اساسی آنها اعزام گردد. ولی رویهم رفته کشف افلاطون بزرگترین تأثیر خود را در جهاتی غیر از آنچه او خودش انتظار داشت بخشید. جمهور رهنمای بغلی برای سیاستمداران نشد که راه و چاه اصطلاحات را به آنها نشان دهد؛ ولی در مقابل، افکار بیان شده در آن رساله، به صورت مادهای در آمد که بخشی از معارف بشری که ما اصطلاحا علم مینامیم سرانجام ریشه خود را از آن گرفت. از آن گذشته ، فکر افلاطون متضمن یک اصل علمی نیز بود که برای دنیای باستان جنبه تازگی داشت ولی برای دنیای جدید اهمیت اساسی احراز کرده است و آن عبارت از اصل مسئولیت اخلاقی افراد است در قبال اعمال و کرداری که از آنها سر میزدند.
سه شنبه 5/7/1390 - 21:47
خاطرات و روز نوشت
روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند...

آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است...

در چنین روزی، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه، زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است. قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد. خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند و نوه هایش را ببیند. کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند. استخوان هایم، عضلاتم، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید، سلول هایم را اگر لازم شد، بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.

آنچه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید، تا گلها بشکفند...

اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم، ضعف هایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند...

"رابرت. ن . تست.
سه شنبه 5/7/1390 - 21:46
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته