• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 771
تعداد نظرات : 354
زمان آخرین مطلب : 4839روز قبل
دانستنی های علمی

شاید شما هم مثل من از جمله افرادی باشید که به خواندن کتاب علاقه دارند و از این کار لذت می برند . و باز هم شاید شما هم مثل من مشکل نشانه گذاری در آخرین جایی که خوانده اید را داشته باشید . یعنی برای متوقف کردن مطالعه راه حل خوب و شیکی برای نشانه گذاری نداشته باشید .

ابزاری که به شما معرفی کنم ، یک وسیله ی لاستیکی خیلی جالب هست که با این وسیله می توانید به راحتی و بدون دردسر و اذیت شدن ، در محل مورد نظر یعنی سطر مورد نظر ، صفحه مورد نظر و حتی کلمه مورد نظر نشانه بگذارید و برای خواندن ادامه مطالعات خود ، به راحتی آخرین جای خوانده شده را پیدا کنید .

 

جمعه 22/8/1388 - 12:35
دانستنی های علمی

این چراغ که به عنوان چراغ راهنما از آن استفاده شده است انرژی خود را از نور خورشید می گیرد یعنی از انرژی خورشیدی استفاده می کند . قسمت بالایی چراغ که رو به آسمان است نور خورشید را گرفته و به انرژی برق مورد نیاز چراغ تبدیل می کند و این چراغ راهنما که فقط یک قاب چراغ دارد از این انرژی برای نمایش ۳ رنگ موجود در چراغ راهنما استفاده می کند .دوربین کنترل ترافیک هم از انرژی خورشیدی بهره می برد،چه خوب می شد که در کشور ما ایران هم که تقریبا در تمام سال از نور خورشید بهره می بریم از این قشر وسایل استفاده شود تا در مصرف برق صرفه جویی شود

 

 

جمعه 22/8/1388 - 12:22
دانستنی های علمی
تصور می‌كنید «ایران بدون كاغذ» چه شكلی داشته باشد؟ چنین كشوری در چه سالی از سنوات آینده شكل می‌گیرد؟ این‌ها سوالاتی است كه با گذری به اطراف خود می‌توان به راحتی به آن پاسخ داد.
paper

واردات یك‌میلیون تنی كاغذ
نگاهی به زندگی‌های روزمره امروزی در كشور نشانگر آن است كه ایران تا دستیابی به این هدف، راه درازی در پیش دارد. اگرچه زیرساخت‌های آن در حال شكل‌گیری است. هم اكنون از مبادلات تجاری تا تحصیل، تحقیق، بانكداری و حتی اطلاع رسانی، همه و همه وابسته به كاغذ است و نتیجه آن نیز، واردات یك‌میلیون و 200هزار تن كاغذ در سال و خروج سرمایه‌های كشور برای كاغذهایی است كه به صورت عمومی،‌ یكبار مصرف هستند.
اگرچه دولت طی سال‌های گذشته با الكترونیكی كردن برخی روندهای اداری، سعی داشته كه گام‌هایی بسیار ابتدایی برای ساختن كشوری بدون كاغذ بردارد، اما باید اذعان داشت كه بسترهای این امر هنوز در ایران شكل نگرفته و چندان هم بدون وجود كاغذ، نمی‌توان به حیات كاری و اداری، ادامه داد.
حتی بانكداری الكترونیك كه یكی از نمونه‌های شاخص حذف كاغذ و اسكناس‌های كاغذی از چرخه پولی- مالی كشور است، بعد از انجام عملیات الكترونیكی نقل و انتقالات پول توسط دستگاه‌های خودپرداز، فیشی كاغذی را در اختیار مشتریان قرار می‌دهد.
صرفه جویی 70 درصدی با مبادلات الكترونیك
برآوردها نشانگر این است كه استفاده از مبادله الكترونیك به جای روش‌های سنتی مبتنی بر كاغذ، موجب 21 تا 70درصد صرفه‌جویی در هزینه فعالیت‌های مختلف تجاری و اقتصادی می‌شود.
البته رییس اتحادیه صنف كاغذفروشان بر این باور است كه اگرچه برخی ادارات دولتی گام‌های اولیه را برای الكترونیكی شدن برخی از روندهای اداری خود برداشته‌اند، اما اثری در كاهش مصرف كاغذ در كشور نداشته است.
دولتی‌ها نقش جدی ندارند
منصور حاج آخوندیان در این رابطه به خبرنگار دنیای اقتصاد می‌گوید: «مصرف كاغذ در ایران به حدی بالا است كه ادارات دولتی كه 15 تا 20درصد میزان مصرف كاغذ در كشور را به خود اختصاص می‌دهند، با الكترونیكی كردن بخشی از روند كاری خود، نتوانسته اند حجم زیادی از مصرف كاغذ را كاهش دهند.»
وی می‌افزاید: «به طور كلی می‌توان گفت كه نرم افزاری كردن برنامه‌ها و كارهای دولت، اثر چندانی بر موقعیت مصرف یا واردات كاغذ به كشور نداشته است.»هم‌اكنون مصرف کاغذ تحریر در کشور، یک‌میلیون تن و مقوا و سایر کاغذ‌های مورد نیاز 600هزار تن است. از این رقم 25درصد معادل 400هزار تن از داخل و 75درصد یعنی معادل یك‌میلیون و 200هزارتن، از خارج كشور تامین می‌شود.
ارزبری یك‌میلیارد دلاری
برای تامین این میزان نیاز در سال گذشته، یک‌میلیارد و 59میلیون دلار ارز از كشور خارج شده است. بنابراین با اندكی صرفه‌جویی، به طور قطع می‌توان منابع درآمدی حاصل را صرف فراهم‌سازی زیرساخت‌های لازم، برای الكترونیكی شدن تجارت و سایر روندهای اداری در كشور كرد.
آخوندیان در این رابطه می‌گوید: «واردات كاغذ ایران هم‌اكنون از كشورهای اندونزی، كره، اتریش، ژاپن، چین، روسیه و كانادا صورت می‌گیرد كه ارزبری نسبتا بالایی دارد.»
موضوع دیگر حایز اهمیت در این میان، تلاش برای بازیافت كاغذ و به كار گرفتن بخشی از آن در پروسه‌هایی است كه به هرحال باید از كاغذ برای انجام آنها استفاده كرد.
در حالی‌كه هم اكنون 15درصد از كاغذهای مصرفی در كشور بازیافت شده و دوباره به چرخه استفاده برمی‌گردند.
صرفه‌جویی 44میلیارد دلاری از بازیافت كاغذ
كارشناسان معتقدند كه اگر بازیافت کاغذ از زباله‌های شهر تهران به 75درصد افزایش یابد، سالانه از قطع حدود سه‌میلیون تنه درخت جلوگیری خواهد شد که حدود 44میلیارد ریال صرفه اقتصادی به همراه دارد.
آمارها نشانگر آن است كه از مجموع هفت هزار تن زباله تولیدی روزانه شهر تهران، حدود 10درصد یا 700 تن آن، کاغذ و مقوای باطله است که تنها بخش ناچیزی از آن یعنی 38درصد بازیافت می‌شود.
نكته دیگری كه در دنیای بدون كاغذ مورد توجه قرار می‌گیرد، موضوع امنیت اطلاعات است. زمانی‌كه یك جامعه به سمت الكترونیكی كردن روندهای اداری و اجتماعی خود پیش می‌رود، به طور قطع باید به امنیت اطلاعات و ضمانت آنچه كه بر روی كاغذ تثبیت نشده و تنها در فضای مجازی به ثبت رسیده است، نیز توجه كرد.
و اینكه چگونه می‌توان تمامی‌افراد یك جامعه را با موضوع الكترونیكی كردن مراحل زندگی و استفاده حداقلی از كاغذ آشنا كرد، موضوعی است كه باید بر روی آن اندكی مكث شود.
پیوند نسل جدید با كشور بدون كاغذ
از دیدگاه بسیاری از كارشناسان، نسل بالای چهل سال به سختی با تحولات تكنولوژی همراه می‌شود و می‌توانند كاغذ را از زندگی خود حذف كنند، اما وقتی به نسل بعد نگاه می‌شود، تصویر دیگری در ذهن‌ها نقش می‌بندد.
همان‌طور كه هم اكنون بسیاری از دانش‌آموزان و دانشجویان، یادگیری با «سی‌دی»‌های آموزشی را بر كتاب و دفتر و معلم ترجیح می‌دهند. بنابراین زیرساخت‌هایی برای ایرانی بدون كاغذ كم كم در حال شكل‌گیری است و شاید اگر با سرعت مناسب پیش رود، بتوان گام‌های موثرتری در این زمینه برداشت.
به طور قطع در دنیایی كه روز به روز به سمت الكترونیكی شدن و حذف مبادلات كاغذی، ‌بروكراسی‌های اداری و رفت و آمدهای زائد پیش می‌رود، ایران باید نسبت به حذف تدریجی كاغذ از زندگی مردم و به حداقل رساندن استفاده از آن، گام‌های جدی بردارد.

جمعه 22/8/1388 - 12:15
دانستنی های علمی
oxford university

دانشگاه آکسفورد که یکی از معروف‌ترین دانشگاه های جهان است، ضوابط خاصی را برای پوشش دانشجویان خود در نظر گرفته و به معاون دانشگاه اختیار تام داده شده تا تمامی مقررات مربوط به پوشش دانشجویان را در دانشگاه اجرا کند.نکته جالب،توجه ویژه مسوولان این دانشگاه به جزییاتی مثل مدل خط ریش،رنگ لباس و.. است.

مقررات مربوط به پوشش دانشگاهی این دانشگاه به شرح زیر است:

- فارغ التحصیلان دانشگاه باید لباس بلند، گشاد و روپوش های رنگی مصوب دانشگاه را بپوشند.

- اعضای دانشگاه نیز لباس بلندی را که معاون دانشگاه بعد از مشاوره ها و صلاحدید با روسای دانشکده ها، انجمن های دیگر و موسسات تصویب کرده اند، برتن کنند.

- افرادی که فارغ التحصیل دانشگاه های دیگر و دارای مدرک آکسفورد هستند نیز باید این مقررات را رعایت کرده و لباس مناسبی با کد دانشگاهی بپوشند.

- تمام مردان باید از کت و شلوار تیره، پیراهن سفید ساده کراوات و جوراب استفاده کنند.

-زنان نیز باید دامن تیره یا شلوار، بلوز سفید، کراوات سیاه، کفش سیاه و در صورت نیاز یک کت تیره بپوشند.

دانشجویان می بایست در مراسم عمومی دانشگاه لباس رسمی بر تن کرده و از پوشیدن لباس های نامناسب پرهیز کنند.

- مردان باید ظاهر مناسب و تمیز داشته باشند و لباس باز و بدن نما نامناسب است. اندازه شلوارک ها باید تا زانو باشند. مو باید رنگ طبیعی داشته باشد و از مدل های افراطی پرهیز شود. خط ریش ها نباید بیش از اندازه بلند باشند بلکه باید مرتب کوتاه شده باشند.

- ریش، ریش بزی، گوشواره و دیگر موارد مشابه غیر قابل پذیرش است.

- زنان نیز باید ظاهری آراسته و مناسب داشته باشند. لباس زنان نباید تنگ و بالای زانو، پشت باز یا بدون آستین، باشد. اندازه لباس، دامن و شلوارک باید تا زانو باشد.

- مدل مو و آرایش باید تمیز، مرتب و به دور از مدل های افراطی و رنگ های غیر متعارف باشد.
همچنین خالکوبی مجاز نیست و در صورت وجود باید پوشیده باشد.

- برای همه، پوشیدن کفش در محیط های عمومی الزامی است.

پنج شنبه 21/8/1388 - 23:27
دانستنی های علمی
پنج شنبه 21/8/1388 - 23:22
موبایل
روزنامه یهودی "لوما گازین د یسرائیل" با انتشار اسنادی فاش کرد که فیس‌بوک یک سایت استخباراتی اسراییلی است که برای جذب مزدور و جاسوس به نفع اسراییل ماموریت دارد.
فیس‌بوک جاسوس سیا و موساد در فضای مجازی است

به گزارش فارس و به نقل از منابع اینترنتی، یک روزنامه فرانسوی واقعیات‌های جدیدی از پشت پرده سایت فیس بوک را افشا کرد که ثابت می کند این سایت توسط دستگاه جاسوسی موساد و سیای امریکا با هدف جاسوسی در کشورهای هدف راه اندازی شده است.

پرونده‌ای که "لوما گازین د یسراییل‌" برای فیس‌بوک منتشر کرده است شامل اطلاعاتی در خصوص راه‌های جاسوسی براساس متدهای مخابرات اسراییل و آمریکا از طریق افرادی عادی است که خطرات این ماموریت را نمی‌دانند.

این روزنامه می‌نویسد: این گونه افراد فکر می‌کنند فقط وقت خود را در برابر صفحات چت تلف می‌کنند و چیز مهمی نیست بلکه حتی این موضوع را به فکاهی نیز می‌گیرند. این مجله فرانسوی در ابتدای گزارش خود نوشته است که در جمع‌آوری این اطلاعات درباره فیس بوک از منابع "بسیار مطلع" استفاده کرده است.

این گزارش میزان دست داشتن حکومت اسراییل در اداره فیس‌بوک را فاش کرده است تا جایی که سفیر اسراییل در پاریس این مجله یهودی فرانسوی را متهم به "افشای اسراری کرد که نباید آنها را برای دشمن فاش می کرد".

پنج شنبه 21/8/1388 - 23:17
آموزش و تحقيقات

شباهت پیشرفت فناوری اطلاعات به فرآیند تکامل چهار میلیارد ساله زمین، این سوال را ایجاد می‌کند که آیا انسان واقعا می‌داند چه می‌کند؟

سوزان بلک‌مور: ما انسان‌ها، چیز عجیبی را در سیاره خود آزاد کرده‌ایم؛ سومین شبیه‌ساز تکامل؛ چیزی که نتایج آن غیر قابل پیش‌بینی و احتمالا خیلی خطرناک خواهند بود.

منظور من از سومین شبیه‌ساز چیست؟ اولین شبیه‌ساز، ژن‌ها بودند؛ پایه و اساس تکامل زیستی. دومین آن سنت‌ها بود که زیربنای تکامل فرهنگی به شمار می‌روند. من اعتقاد دارم چیزی که ما اکنون و در جریان انقلاب بزرگ فناوری کنونی شاهد آن هستیم، تولد فرایند جدیدی از تکامل است. ما تنها گونه‌ای از موجودات زمینی هستیم که تلاش دارد شیشه دیو را باز کند و آن را آزاد کند، و چنان سر مستیم که هیچ توجهی به چیزی که از آن بیرون خواهد آمد، نداریم.

چیزی که به آن توجه نداریم، این است که آن‌چه داروین انتخاب طبیعی‌اش می‌نامید، فقط در مورد زیست‌شناسی نیست. حتی در محصولاتمان نیز شاهد آن هستیم، کپی‌هایی که دستگاه‌های چاپ جدید از متون ما می‌گیرند، تفاوت ناچیزی با متن اصلی دارد و از یک برگ صدها برگ شبیه آن کپی می‌شود، ولی فقط تعداد محدودی از آن‌ها دور انداخته نمی‌شوند و شانس این را پیدا می‌کنند که از خودشان نیز کپی تهیه شود، یک فرایند تکاملی باید رخ دهد و طرحی نو از دل ویرانی ظاهر شود.

اطلاعاتی که کپی شده، تغییر یافته و انتخاب شده، یک شبیه‌ساز نامیده می‌شود، این فرایند را وقتی با زیست‌شناسی مقایسه کنید، بهتر درک می‌کنید. ژن‌ها با هم ترکیب شدند تا ابزاری بسازند که آنها را جابجا کند، تکثیر کند و از آنها حفاظت نماید، این ابزارها گیاهان و جانوران بودند که بهترین محصولات اولین شبیه‌ساز بودند و از همین رو سزاوار بقا بودند.

نظریه هنجار
بر اساس نظریه تکامل؛ چهار میلیارد سال بعد از اولین شبیه‌ساز، چیز عجیبی رخ داد! اعضای یکی از این گونه‌ها شروع به تقلید از هم کردند. تقلید هم نوعی از شبیه‌سازی است، به این ترتیب یک فرایند جدید تکامل شکل گرفت. به جای نسخه‌برداری سلولی بر مبنای دی.ان.ای، یک گونه از میمون‌های دو پا شروع به استفاده از مغز بزرگش کرد تا از اشارات، صداها و دیگر رفتارهای هم‌نوعانش تقلید کند. این کپی خیلی دقیق نبود، ولی برای شروع یک فرایند جدید کفایت می‌کرد. داوکینز این شبیه‌ساز جدید را هنجار نامید. یک مخلوق زنده که تا پیش از این فقط یک ابزار برای جابجایی شبیه‌ساز اول بود، اکنون خود تبدیل به ماشین کپی شبیه‌ساز بعدی شده بود.

این ایده که هنجارها کارکردی مشابه ژن‌ها داشته باشند، با جبهه‌گیری و مخالفت شدید مواجه شد و حتی اکنون نیز خیلی از زیست‌شناسان آن را نمی‌پذیرند. ولی با این حال هنجار شناسی توانسته است خیلی از رفتارهای انسانی را توجیه کند. بر مبنای نظریه هنجار، علت تفاوت انسان با تمام گونه‌های دیگر، این است که فقط ما هنجارها را بازتولید می‌کنیم. هوش انسانی بیشتر یا کمتر از دیگر گونه‌ها نیست، بلکه کاملا از گونه دیگری است و بر مبنای یک فرایند تکاملی جدید و نوع جدیدی از اطلاعات است.

تفاوت عمده بین نظریه‌های سنتی و نظریه هنجار این است: پیش فرض اکثر زیست‌شناسان بر این است که علت تکامل فرهنگ و زبان در انسان‌ها این بوده که به بقای انسان و انتقال ژن‌ها کمک کنند، و این که ژن‌ها کنترل کامل فرایند تکامل را در دست داشته‌اند. ولی هنجار شناسان این فرضیه را به چالش می‌کشند. به رغم این که زمانی میمون‌ها می‌توانستند خود را با تقلید سازگار کنند، ولی هیچ پیش‌بینی از تکامل وجود نداشت و نمی‌شد پیش‌بینی کرد که اجازه رخداد یک فرایند جدید تکاملی می‌توانست به چه چیزهایی منجر شود. همچنین نمی‌توانست هنگامی که هنجارها به طور مستقل شروع به تکامل کردند، آنها را کنترل کند.

در نتیجه هنجارها تکثیر شدند. چیزی که در ابتدا یک سازگاری و تقلید بود، تبدیل به یک انگل شد؛ یک نهاد جدید در حال تکامل که برای همیشه میمون‌ها و دنیایشان را تغییر داد. هنگامی که هنجارها در حال تکثیر بودند، افراد از تکثیر آخرین و مناسب‌ترین و موفق‌ترین آنها سود می‌بردند، و سپس ژن‌هایی را که به انجام آنها کمک می‌کردند به نسل بعدی منتقل می‌کردند. این «محرک هنجاری» منجر به بزرگ‌تر شدن مغزهای آنها شد، و به آنها مهارت انتخاب بهترین و موفق‌ترین هنجارها را داد، فرایندی که در نهایت به شکل گیری زبان، هنر، موسیقی، آیین و مذهب انجامید و این گونه فرهنگ انسانی شکل گرفت.

خطر همه‌جا در کمین است
این فرایند خطرات خود را داشت. اگر قرار به کپی نکردن چیزی باشد، مغزهای کوچک موثرترند، ولی زمانی که هنجارها به میان آمدند، بقا بدون داشتن آنها غیر ممکن می‌شود. در نتیجه مغزها باید بزرگ‌تر شوند، ولی تولید مغز بزرگ‌تر هزینه و بیشتری دارد، تولد آن خطرناک‌تر است و آموزش و راه اندازی آن گران‌تر.

خطر در چیزی که کپی می‌شود نیز وجود دارد. ممکن است که هنجارهای خطرناک کپی شوند، مانند پرتاب کردن خود از فراز یک تپه یا صرف تمام منابع در دسترس برای یک آیین بیهوده. این موجب نبردی دائمی بین دو شبیه‌ساز می‌شود: هنجارها که از داشتن یک مغز بزرگ‌تر برای کپی کردن همه چیز و همه جا سود می‌برند، و ژن‌ها که از مغزهای کوچک‌تر و کاراتر و به شدت انتخابی سود می‌برند.

هر یک از این خطرات می‌توانست نیاکان ما را نابود کند، ولی آنها از این خطرات جان سالم به در بردند. نتیجه: انسان امروزی، با مغزی به بزرگی اکنون که دیگر جا برای رشد بیشتر ندارد و بدن ما بیش از این را تاب نمی‌آورد، و در عین حال آن قدر در انتخاب هنجارها اختیار دارد که از تکثیر هنجارهای مرگبار خودداری کند. همان‌گونه که بعد از مدتی انگل‌ها و میزبان‌هایشان به همزیستی مسالمت‌آمیز می‌رسند تا کمتر کشنده باشند، ما و هنجارها نیز به چنین مرحله‌ای رسیده‌ایم. زبان، مذهب، مهارت‌ها و مد دیگر انگل نیستند، بلکه همزیست ما شده‌اند. تا جایی که دیگر بدون آنها نمی‌توانیم زنده بمانیم.

ولی هزینه این تکامل را فقط ما نپرداختیم. قسمتی از این هزینه را دیگر گونه‌های روی زمین متحمل شدند. انسان‌ها هنجارها را با خود به تمام نقاط بردند، کشاورزی چهره زمین را تغییر داد، بعضی گونه‌ها محو شدند، برخی دیگر تحت انقیاد در آمدند و اهلی شدند و کل زیست‌بوم متحول شد. بعدها؛ در همین اواخر؛ آنها شروع به ساخت انواع جدید فناوری کردند، آن‌هم به سرعتی سرسام‌آور، فناوری‌هایی که در برابر آنها هرچه پیش از این انجام شده بود، به چشم نمی‌آمد. آیا این فقط ادامه روند قبلی بود یا این‌که چیز جدیدی شکل گرفته بود؟

هنجارهای دیجیتالی؟
من در تمام کارهای قبلی در حوزه هنجارشناسی از واژه هنجار برای هرگونه اطلاعاتی که بین انسان‌ها تکثیر می‌شود؛ و شامل مواردی مانند داستان‌ها، نظریات متناظر با فناوری‌های نو، صفحات اینترنت و غیره می‌شود؛ استفاده می‌کردم و هیچ تفاوتی بین هنجارهای طبیعی انسانی مانند زبان، هنر، مذهب و مد و چیزهایی که باید هنجارهای مصنوعی نامیده شوند و شامل وب‌سایت‌ها و دیگر محصولات فناوری‌های جدید می‌شوند، قائل نبودم. ولی آیا یک فرضیه اساسی در اینجا وجود دارد؟ اگر بپرسیم که چه چیزی هنجارها را از ژن‌ها تمیز داده، آیا جواب این سوال می‌تواند به ما کمک کند که بفهمیم چه چیزی یک شبیه‌ساز جدید را از هر دوی این‌ها متفاوت می‌سازد؟

هنجارها نوع جدیدی از اطلاعات هستند و رفتاری متفاوت با ژن‌ها دارند؛ و در فرایندی متفاوت با ژن‌ها تکثیر می‌شوند: به‌جای فرایند شیمیایی سلول‌ها در داخل مغز تکثیر می‌شوند. این یک فرایند جدید تکامل است، چون که هر سه مرحله

حیاتی آن (تکثیر، تغییر و انتخاب) در داخل مغز انجام می‌شود. آیا می‌توان این را به فناوری‌های جدید نیز اعمال کرد؟

اینجا گونه جدیدی از اطلاعات وجود دارد: اطلاعات دودویی که به طور الکترونیکی پردازش شده‌اند و کاملا با هنجارها متفاوتند. اینجا یک ابزار جدید کپی نیز استفاده شده است: کامپیوتر به جای مغز. ولی آیا هر سه مرحله حیاتی توسط این دستگاه‌ها انجام می‌شوند؟

ما تقریبا در آستانه آن قرار داریم. نرم‌افزارهایی را در نظر بگیرید که شعر می‌گویند، یا نرم‌افزارهایی که اطلاعاتی در مورد علایق خرید شما را در خود ذخیره می‌کنند و در مورد خرید کتاب و یا لباس بر مبنای سلایق فرد به او پیشنهاد می‌دهند. یا موتورهای جستجوی اینترنتی. ممکن است آنها در مقیاس محدود باشند، وابسته به اطلاعاتی باشند که از انسان می‌گیرند و خروجی خود را نیز به مغز انسان بفرستند، ولی در هر حال آنها قابلیت تکثیر و انتخاب و بازترکیب اطلاعات را دارند. فکر می‌کنیم که چون ما این دستگاه‌ها را ساخته‌ایم، آنها باید در خدمت ما باشند. ولی اگر صحبت از یک شبیه‌ساز جدید باشد، باید نوع نگرشمان را تغییر دهیم.

موتورهای جستجوگر نتایج کار خود را علاوه بر صفحه نمایشگر، به نرم‌افزارهای دیگر، کاربری‌های تجاری و حتی ویروس‌های کامپیوتری هم می‌فرستند: یعنی عملا اطلاعات از ماشینی به ماشین دیگر کپی می‌شوند و مغز انسان نیز هیچ دخالتی در این امر ندارد. از این نقطه به بعد باید انتظار رشد سریع و خارج از کنترل این سیستم‌ها و همچنین تغییر نقشمان را در این میان داشته باشیم. یعنی ممکن است به جایی برسیم که انسان هیچ نقشی در محتوای تولید شده نداشته باشد. هر چند اکنون نیز بخشی از محتوای اینترنتی تولید شده کاملا خودکار و بدون حضور انسان است.

هنجارها به گونه‌ای متفاوت از ژن‌ها عمل می‌کنند و اطلاعات دیجیتال با هر دوی آنها فرق دارند، ولی اصول اولیه مشابهی دارند. شتاب گسترش، پیچیدگی روز افزون، و تقویت ارتباط درونی هر سه این‌ها نشانه‌هایی از یک فرایند طراحی بنیادی مشابه هستند. به عنوان مثال شبکه‌های جاده‌ای مانند شبکه عروقی بدن هستند، و هر دو مانند شبکه‌های کامپیوتری، و هدف هر سه این‌ها یک چیز است: افزایش ارتباطات درونی سیستم. یا اینترنت که مانند مغز انسان میلیاردها سلول را به هم متصل می‌کند. علت شباهت این‌ دو با هم این است که هر دو کار مشابهی را انجام می‌دهند.

ما به کجا خواهیم رسید؟ انسان وسیله حمل و نقل برای اولین شبیه‌ساز و ابزار کپی برای دومین شبیه‌ساز بود. ولی در سومی چه نقشی دارد؟ در حال حاضر ما قسمت اعظم وظایف کپی و ذخیره‌سازی اطلاعات را به ماشین‌ها سپرده‌ایم، ولی هنوز حق انتخاب را برای خود حفظ کرده‌ایم. دلیل وجود این حجم عظیم از هرزنامه‌ها، مواد مخدر، غذا، موسیقی و تفریحات در اینترنت هم همین است. ولی این تعادل در حال تغییر است.

اکثریت در برابر اقلیت
سال گذشته گوگل اعلام کرد که وب از تریلیون گذشته است، یعنی تعداد صفحات اینترنتی با URL منحصر بفرد از هزار میلیارد پیشی گرفته است. در خیلی از کشورها تعداد کامپیوترها و انسان‌ها برابری می‌کند، و اگر تلفن‌ها و دیگر ابزار متصل به شبکه‌ها را در نظر بگیریم، قطعا انسان‌ها در اقلیت خواهند بود. و هر روز هم بر تعداد کامپیوترها افزوده می‌شود.

گمان می‌رود که میلیاردها سال پیش، باکتری‌ها با سلول‌ها ترکیب شدند و میتوکندری را برای تامین انرژی سلول به وجود آوردند. هر دو از این معامله سود بردند. شاید اکنون نیز معامله جدیدی در حال انجام باشد. شبکه رو به گسترش ماشین‌ها به ما برای راه‌اندازی و اداره پست‌های برق، ساختن کارخانه‌های تولید کامپیوتر و تعمیر وسایل نیاز دارند، و برای مدتی این نیاز ادامه خواهد داشت. در عوض سهم ما سرگرمی، رهایی از کارهای ملال‌آور، انجام کارها با یک کلیک روی ماوس و ارتباطات است. این معامله‌ای است که ما نمی‌خواهیم از دست بدهیم.

ولی اگر این به منزله خلق یک شبیه‌ساز جدید باشد ممکن است کار خیلی خطرناکی باشد. ممکن بود مغزهای بزرگ و هنجارهای خطرناک نیاکان ما به قیمت مرگ آنها تمام شود، ولی آنها از این مرحله به سلامت گذشتند و نوع بشر تاکنون نجات پیدا کرد. اکنون خطر در کمین کل سیاره است. ابزارهایی مانند کامپیوترها و تلفن‌ها 15 درصد از کل انرژی تولیدی زمین را مصرف می‌کنند و این درصد رو به گسترش است. وب به تنهایی 5 درصد از نیرو را مصرف می‌کند و هر روز منابع انرژی جدیدی می‌خواهد. ما خود را برای تغییرات آب‌وهوایی و مصرف بی‌رویه منابع، سرزنش می‌کنیم، ولی شاید بهتر باشد که این فرایند تکاملی جدید را که حریص و خودخواه است و هیچ اهمیتی به نتایج زیان‌بار گسترش خود نمی‌دهد، به عنوان مقصر اصلی معرفی کنیم. ما دست‌کم این حسن را داریم که می‌توانیم بفهمیم که چه چیزی بر سر ما می‌آید. شاید هنوز دیر نشده باشد.

به نقل از خبر آنلاین

پنج شنبه 21/8/1388 - 22:59
اخبار

جنبه مثبت عصبانیت این است که باعث افزایش اعتماد به نفس و پیشرفت شما می‌شود

asabi

محققان می‌گویند عصبانیت آن طور که تا به حال تصور می‌کردیم، برای سلامتی فقط ضرر ندارد؛ بلکه فایده‌هایی هم دارد. به گزارش بی‌بی‌سی، تازه‌ترین مطالعات نشان داده که آنها که خشم خود را سرکوب نمی‌کنند و می‌آموزند که آن را به شکل مناسبی بیان کنند، اعتماد به نفس بیشتری در درازمدت پیدا می‌کنند و همین سبب پیشرفت شغلی‌شان می‌شود.

بر اساس این مطالعه که در دانشگاه هاروارد انجام شده، مشخص شده که آنها که علت اصلی خشمشان را هم، با انفجار عصبانیت، فرومی‌خورند و بیان نمی‌کنند، 3 برابر بیشتر از سایرین احتمال دارد که در موقعیت شغلی خود بمانند و پیشرفت نکنند. البته این محققان توصیه نمی‌کنند که آتش خشم‌تان را هرجا و هر طور که پیش آمد، بر سر دیگران فروبریزید. آنها می‌گویند عصبانیت در صورتی می‌تواند حاوی چنین جنبه مثبتی برای زندگی انسان باشد که تحت کنترل او باقی بماند و به اصطلاح، از دستش در نرود!

پیش از این مطالعات زیادی انجام شده بودند که همگی از نقش منفی عصبانیت و بداخلاقی بر سلامت جسمی و روانی خبر داده بودند. به عنوان مثال، چند هفته گذشته، نتایج مطالعه محققان دانشگاه ییل منتشر شد که نشان می‌داد عصبانیت به صورت مزمن در بیماران قلبی می تواند احتمال بروز حمله مجدد را در آنها افزایش دهد. همچنین برخی مطالعات نشان داده‌اند که خشم می‌تواند روند ترمیم زخم‌ها را کند کند. بر همین اساس، در مطالعه محققان دانشگاه اوهایو که سال گذشته در همین روزها منتشر شد، مشخص شده عصبانیت با آزاد کردن نوعی واسطه‌های شیمیایی و هورمونی، می‌تواند روند ترمیم زخم‌ها را به تعویق بیندازد.

مطالعه دیگر نشان داد که زمینه بروز احتمالی بیماری‌های قلبی در افراد عصبانی بیشتر است. در این مطالعه که در شماره ژانویه 2008 نشریه «اپیدمیولوژی آمریکا» منتشر شد، مشخص شد در افراد بداخلاق و عصبانی، میزان برخی از آنتی‌اکسیدان‌های خون کمتر از سایرین است و همین می‌توان زمینه را برای ابتلای بیشتر آنها به بیماری‌های قلبی فراهم کند.

 سرکوب عصبانیت یا مدیریت آن؟
محققان هنوز هم بر نقش منفی خشمگین شدن، به ویژه به صورت مکرر، تاکید دارند. با این حال آنها معتقدند که نباید برای جلوگیری از انفجار خشم خود، علت را به طور کلی نفی کنید و با جملات مثبت و توخالی، خود را از واقعیت موجود، هرچند تلخ و ناگوار، دور نگه دارید.(جملاتی با ظاهر زیبا و بی‌تناسب با موقعیت دردناک و آزاردهنده مانند این که «همه چیز خوب است»، «هیچ اتفاق بدی نیفتاده است» یا «امروز بهترین روز زندگی من خواهد بود»)

 آنها می‌گویند ضمن این که باید بیاموزید که واکنش‌های خود را نسبت به موضوعات آزاردهنده کنترل کنید، باید خودتان را طوری تربیت کنید که بتوانید در موقع مناسب، از حق خود هم دفاع کنید و نظرات مخالف خود را، حتی در برابر مقام مافوق اداری‌تان، با صراحت و البته به شیوه موثر، بیان کنید. به این ترتیب، علاوه بر مهارت «مدیریت عصبانیت» (anger management) به مهارت جرات‌ورزی یا assertiveness هم دست پیدا کرده‌اید.

به این ترتیب محققان روان‌پزشکی، به خصوص روان‌پزشکی شغلی، به طور مشخص تاکید می‌کنند که می‌توان از احساسات و عواطف منفی هم، برای رشد و بهبود سلامت روان به خوبی بهره برد.

پنج شنبه 21/8/1388 - 22:54
اخبار

به نظر رفتارشناسان، افراد شیوه‌های مختلف ابراز احساسات را از دیگران نمی‌آموزند؛ روش‌های ابراز احساسات هم در ژن‌ها نهفته است

cry

می‌گویند انسان تنها موجودی است که گریه می‌کند. بعضی‌ها با صدای بلند، بعضی‌ها آرام . بی‌صدا. اما چه کسی به ما یاد داداه که چطور گریه کنیم؟ آیا ما برای این که بدانیم چطور باید احساسات‌مان را نشان بدهیم یا مخفی کنیم، نیاز داریم که به دیگران نگاه کنیم و معنای حالات مختلف چهره را بیاموزیم؟

این سوالی است که برای رفتارشناسان اهمیت زیادی دارد و تا به حال جواب‌های متعددی هم به آن داده‌اند؛ اما این بار، یک مطالعه جدید، تایید می‌کند که شیوه‌های مختلف ابراز احساسات، به طور ژنتیکی در افراد به ودیعه گذاشته شده و نیازی به دیدن و آموختن از دیگران ندارد. البته این ایده از سال‌های دهه 1960 میلادی وجود داشت، اما این مطالعه شواهد تازه‌ای برای تایید این مطلب، فراهم شده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، این مطالعه را محققان دانشگاه ایالتی سان‌فرانسیسکو انجام داده و نتایج آن را در نشریه شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی به چاپ رسانده‌اند.

در این مطالعه، از شیوه جالبی برای اثبات این مدعا استفاده شده؛ به این ترتیب که محققان با تجزیه و تحلیل حالات چهره و واکنش‌های ورزشکاران برنده و بازنده، در بین افراد بینا و نابینا، توانستند مشخص کنند که مشابهت‌های زیادی برای نشان دادن حالت شادی وجود دارد.

آنها می‌گویند می‌توان گفت حالت چهره‌های برنده‌های نابینا، مشابه برنده‌های بیناست. این در حالی است که آنها که نتیجه مسابقه‌ای را واگذار کرده‌اند یا مدال پایین‌تری آورده‌اند نیز، هم در بین نابینایان و هم در بین افراد بینا، حالت مشابهی را در چهره داشته‌اند.

بر اساس تحلیل این محققان، افراد بینا و نابینایی که مدال نقره یا برنز آورده‌اند، نسبت به آنها که مدال طلا گرفته‌اند، خنده مصنوعی‌تری داشته‌اند و در هنگام خنده،‌تنها عضلات مربوط به لب خود را به حالت خنده درآورده‌اند؛ گویی از سر ادب و وظیفه اجتماعی لبخند می‌زنند. اما آنها که مدال طلا آورده‌اند، چه بینا و چه نابینا، با تمام عضلات صورت می‌خندیده‌اند که نشان‌دهنده طبیعی‌‌تر و خالصانه‌تر بودن لبخند آنها و شادی واقعی‌شان است. همچنین این محققان دریافتند که بازنده‌ها، لب پایین خود را بالا آورده و به نوعی انگار جلوی حرف زدن خود را می‌خواهند بگیرند.

تشابه این حالات، نشان‌دهنده آن است که نابینایان هم مانند افراد بینا، ذاتا می‌دانند که برای نشان دادن یا مخفی کردن احساسات‌شان در چهره، چه باید بکنند و این امر اکتسابی و حاصل توجه به محیط خارجی نیست.

به گفته این رفتارشناسان، احتمالا حالت جمع کردن لب پایین، نشان‌دهنده همان رفتاری است که اجداد بدوی‌تر ما در هنگام خشم و ناراحتی داشته‌اند، یعنی می‌خواسته‌اند دهان خود را ببندند تا مانع فریاد زدن، گاز گرفتن یا فحش و بدوبیراه دادن خود شوند و این نوعی تربیت درونی هم به حساب می‌آمده است.

پنج شنبه 21/8/1388 - 22:48
كودك

تازه‌ترین پژوهش‌ها نشان می‌دهد نوزادان از همان روز اول تولد خود، به لهجه‌هایی واکنش نشان می‌دهند که در دوران جنینی از مادر خود شنیده‌اند و حتی به همان لهجه گریه می‌کنند.

نوزاد

 یک بررسی جدید برروی گریه کودکان نشان می‌دهد که نوزادان تازه به‌دنیا آمده حتی پیش از تولد و در رحم مادرانشان نیز مشغول یاد گرفتن زبان هستند و وقتی که به دنیا می‌آیند، قابلیتی دارند که که ما به آن لهجه می‌گوییم.

به گزارش نشنال‌جئوگرافی، این جنین‌ها سخن گفتن مادر خود را می‌شنوند و به آن خو می‌گیرند که البته این مسئله خبر تازه‌ای نیست. تاکنون تحقیقات متعددس انجام شده که نشان می‌دهد وقتی نوزاد در فاصله کوتاهی بعد از تولد در معرض زبان‌های متفاوت قرار بگیرد، نوعا نزدیک‌ترین زبان به زبانی که او در دوران بارداری شنیده است را ترجیح می‌دهد و با آن زبان شروع به سخن گفتن خواهد کرد. اما شناخت یک زبان و این‌که کودک قادر به صحبت (و یا حتی گریه کردن) به آن زبان باشد، دو چیز کاملا متفاوت است.

گوش دادن به گریه بچه‌ها، بوسیله انتخاب
پژوهش جدید توسط گروهی به سرپرستی کاتلین ورمکه از مرکز رشد پیش از سخن گفتن و اختلالات رشد در دانشگاه وورزبورگ آلمان انجام شده و طی آن بر روی ملودی‌های گریه 60 نوزاد که نیمی از آنها فرانسوی و نیم دیگر آلمانی بودند، تحقیق شده بود.

ورمکه البته این هشدار را نیز می‌دهد که ملودی‌ها یا تلفظ‌ها، لهجه‌های واقعی نیستند، زیرا لهجه به گونه‌ای گفته می‌شود که کلمات یک زبان به خصوص به آن شیوه تلفظ می‌شوند.

محققین می‌دانستند که گویندگان فرانسوی عموما تن صدایشان در پایان ادای یک کلمه و یا عبارت بلند می‌شود، در حالی که آلمانی‌ها کاملا بر عکس عمل می‌کنند. همچنین آنها می‌دانستند که ملودی (یا در مورد گفتن کلمات به یک زبان: تلفظ) نقش مهمی در یادگیری زبان بازی می‌کند. ورمکه گفت: «این امر، در نهایت این ایده را به ما داد که به دنبال خواص ملودی ویژه در گریه نوزادان بگردیم».

ملودی‌های گریه نوزادان از لهجه‌هایی شبیه به زبان‌هایی پیروی می‌کند که کودکان در رحم مادر در دوران جنینی خود شنیده‌اند. برای مثال کودکان فرانسوی در هنگام گریه به پایانی با نت کشیده تمایل دارند.

ورمکه گفت: «به وضوح، فرایند طولانی یادگیری زبان با درک و تولید ملودی توسط جنین و نوزاد بشر شروع می‌شود؛ اما این کشف ممکن است در نهایت به چیزی بیش‌از فهم این که زبان‌ها چگونه رشد می‌یابند، منجر شود. تحلیل بیشتر گریه نوزادان نوع بشر و دیگر اصوات آنها، می‌تواند کمک کند که بفهمیم در زمان‌های اولیه پیدایش بشر، زبان‌ها چگونه شکل گرفتند».

پنج شنبه 21/8/1388 - 22:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته