• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 1774
تعداد نظرات : 506
زمان آخرین مطلب : 3530روز قبل
اهل بیت

سخنان بزرگان و متفکران جهان در مورد امام حسین علیه...

شخصیت، سیره و نهضت زندگى آفرین سرور و سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) همواره از سوى اندیشمندان مورد دقت و بررسى و نقادى قرار گرفته...
 
 

اشاره

شخصیت، سیره و نهضت زندگى آفرین سرور و سالار شهیدان امام حسین(علیه السلام) همواره از سوى اندیشمندان مورد دقت و بررسى و نقادى قرار گرفته است. هزاران مقاله و صدها کتاب از طرف صاحبان اندیشه و قلم و بیان از همه ملل و نحل به رشته تحریر درآمده است.
جاذبه شخصیت سیماى درخشان حسین بن على(علیه السلام) نظر بسیارى از اهل اندیشه را به خود معطوف کرده است. در میان متفکّران، کسانى به بلنداى شخصیت آن امام همام اشاره کرده اند که حتّى کمترین سنخیّت با حضرت ندارند و برخى از آنان حتّى از مخالفان او به حساب مى آیند، امّا در عین حال او را ستوده اند.
در این نوشتار مختصر، سخنان تعدادى از بزرگان و متفکّران جهان را دراین باره مى خوانید.
ابن ابى الحدید این دانشمند نامدار اهل سنت، مى نویسد:
سالار پرشکوه شکست ناپذیران روزگار و قهرمان کسانى که در برابر ذلّت و تحقیر سر فرود نیاورده، و به عصرها و نسل ها درس جوانمردى و شرافت و مرگ پر افتخار را زیر سایه شمشیرهاى آخته داد، و آن را بر سازش با بیداد و فریب برگزید، پدر یکتاپرستان گیتى، حسین(علیه السلام)، فرزند رشید على(علیه السلام) است. استبدادگران اموى به آن شخصیت تسخیرناپذیر و یارانش امان دادند، امّا او بدان دلیل که نمى خواست در برابر ذلّت و بیداد سر خم کند، و نیز بیم آن داشت که اگر با پذیرش امان نامه کشته هم نشود، ذلّت بر او و دیگر آزادمنشان رهرو راهش از سوى عبید و دیگر خودکامگان سیاه کار و حقیر تحمیل گردد، مرگ پر عزّت و افتخار را بر زندگى ذلیلانه برگزید.(1)

علامه محمد اقبال لاهورى

علامه اقبال، اندیشمند، عارف و شاعر پرآوازه پاکستانى، و از مفاخر و اندیشمندان اهل سنت در قرون معاصر است.
از میان رهبران اهل سنت، این مصلح بزرگ اسلامى، بیش از دیگران به اهمیت زنده نگه داشتن محرم و عزادارى امام حسین اهتمام ورزید و این موضوع را با قلم و شعر مورد تأکید قرار داد. او در جاى جاى دیوان شعرخود از امام حسین (علیه السلام) و عشق او به حقیقت و لزوم پیروى از آن حضرت و آموزش آزادى و آزادگى از قیام وى یاد مى کند و سرانجام خود تصریح مى کند نه تنها آزادى بلکه:
رمز قرآن از حسین آموختیمز آتش او شعله ها افروختیم
تار ما از زخمه اش لرزان هنوزتازه از تکبیر او ایمان هنوز
اى صبا! اى پیک دور افتادگان!اشک ما بر خاک پاک او رسان(2)
علامه اقبال لاهورى، درباره قیام امام حسین(ع) معتقد است که اگر قصد آن حضرت رسیدن به حکومت بود، عشق را رها مى کرد و این چنین عاشقانه برنمى خاست، بلکه سپاهى فراهم مى آورد. قیام او، تنها براى اصلاح امّت و احیاى دین و محو فاسدان بود که اثرش تا به حال باقى است و تازگى ایمان ما نشأت گرفته از قیام آن حضرت است:
مدّعایش سلطنت بودى اگرخود نکردى با چنین سامان سفر
تیغ، بهر عزّت دین است و بسمقصد او حفظ آیین است و بس
ماسوى الله را مسلمان بنده نیستپیش فرعونى سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کردملّت خوابیده را بیدار کرد
تیغ لا چون از میان بیرون کشیداز رگ ارباب باطل خون کشید
نقشِ الاّ الله بر صحرا نوشتسطر عنوان نجات ما نوشت(3)
از دیدگاه اقبال، امام حسین (علیه السلام) حماسه ستیز عشق با عقل و هوس است:
آن شنیدستى که هنگام نبردعشق با عقل هوس پرور چه کرد
آن امام عاشقان، پور بتول سرو آزادى ز بُستان رسول
الله الله باى بسم الله، پدرمعنى ذبح عظیم، آمد پسر
چون خلافت رشته از قرآن گسیختحریّت را زهر اندر کام ریخت
خون آن سر، جلوه خیر الاممچون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفتلاله در ویرانه ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کردموج خون او چمن ایجاد کرد
بهر حق در خاک و خون گردیده استپس بناى لا إلهَ گردیده است(4)

امام شافعى

پیشواى یکى از مذاهب اربعه اهل سنت که علاقه و ارادت بسیارى به اهل بیت(ع) دارد، درباره واقعه عاشورا، اشعار زیبایى سروده است که ترجمه برخى از ابیات آن چنین است:
این حادثه از حوادثى است که خواب مرا ربوده و موى مرا سپید کرده است. دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم، جارى و خواب از آن پریده است.
دنیا از این حادثه خاندان پیامبر (ص) متزلزل شده و قله کوه ها نزدیک به آب شدن گردید.
آیا کسى هست که از من به حسین پیامى برساند، اگر چه دلها آن را ناخوش دارند!؟
حسین کشته اى است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده، عجب از ما مردم آن است که از طرف، به آل پیامبر(ص) درود مى فرستیم و از سوى دیگر، فرزندان او را به قتل مى رسانیم و اذیّت مى کنیم!
اگر گناه، دوستى اهل بیت پیامبر است، از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد.
اهل بیت پیامبر روز محشر، شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضى داشته باشم، گناه نابخشودنى کرده ام.(5)
امام شافعى، شهادت اباعبداللّه(ع) را نه حادثه اى معمولى، بلکه فاجعه اى بزرگ شمرده است، فاجعه اى که دنیا را لرزاند و قله کوه ها نزدیک به آب شدن کرد.
این لرزش دنیا و ریزش کوه را - که امام شافعى مى گوید - آن گاه احساس مى کنیم که به منابع تاریخى بنگریم. در این منابع آمده است که روز عاشورا قاتلان آن حضرت نیز قادر نبودند عواطف خود را پنهان کنند و بر مظلومیت امام حسین(ع) در هنگامه حوادث اشک نریزند. در روایت است که حضرت زینب(س) هنگام شهادت برادر رو به عمر سعد کرده و فرمود: اى پسر سعد! اباعبدالله را مى کشند و تو مى نگرى؟!(6)
ناگاه عمر سعد چهره برمى گرداند؛ در حالى که اشک نحسش بر صورتش جارى است.
چون که او دنباله زاغان پَرَدزاغ او را سوى گورستان بَرَد

در منابع اهل سنت، این سخن پیامبراکرم(ص) درباره امام حسین(ع) به صراحت نقل شده است که فرمود:

فرزند ریحانه است، و حسن و حسین دو ریحانه من در دنیایند،(7) پروردگارا! من آنها را دوست دارم، تو نیز آنها دوست بدار و هرکس را که آنها را دوست بدارد.(8)
در روایتى دیگر، آن حضرت استمرار رسالت و نبوتش را در وجود با عظمت امام حسین(ع) دانسته و مى فرماید: حسینُ منّى و أنا مِن حسینٍ، أحَبَّ اللهُ مَن أحبَّ حسینا(9) حسین از من است و من از حسینم. خداوند دوست دارد کسى را که او را دوست بدارد.

طبرى در تاریخ خود مى گوید که چون خبر شهادت سیدالشهداء(ع) به عبدالله بن زبیر رسید، گفت:

او مرگ با عزّت را بر زندگى ذلّت بار برگزید. خداوند، حسین را رحمت کند و قاتلش را خوار بدارد. نفرین خدا بر کسى که فرمان داد او را بکشند و بدین کار رضایت داد.(10)

شیخ محمد عبده (مصلح مشهور مصرى) مى گوید:

هنگامى که در دنیا حکومت عادلى است که هدفش اقامه شرع و حدود الهى است و در برابر آن، حکومت جائر و ستمگرى است که استقرار عدل را برنمى تابد، بر هر مسلمانى است که حکومت عدل را یارى کند و از همین باب است قیام امام حسین(ع) که در برابر حکومت یزید که خداوند او را خوار کند.(11)

ملاّعلى قارى حنفى در شرح فقه اکبر امام ابوحنیفه مى نویسد:

این که بعضى مردم نادان و جاهل سخنان نادرستى برزبان مى آورند که امام حسین(ع) یاغى بوده است، نزد اهل سنّت و جماعت گفتارى باطل است و احتمال قوى دارد که از گزافه گویى ها و یاوه سرایى هاى فرقه خوارج باشد و این گروه در واقع، از حق روى برتافته و از راه راست بیرون آمده اند.(12)

شیخ عبدالحمید کُشک (روحانى مبارز مصرى) مى گوید:

در تاریخ، روزهاى گرانقدرى است که انسان احساس غرور و سربلندى مى کند. در تاریخ اسلام نیز نام برخى روزها با حروف نورانى بر لوح هاى طلایى نگاشته شده است و روز قیام امام حسین (عاشورا) یکى از این روزها است. عاشورا روز نجات و جهاد است؛ زیرا خداوند حضرت موسى(ع) را همین روز از دست فرعونیان نجات داد. حضرت موسى (ع) به شکرانه رهایى، این روز را روزه گرفت و پس از او بنى اسرائیل نیز چنین کردند. حضرت محمد(ص) به بنى اسرائیل فرمود: من از موسى به شما نزدیکترم. و او نیز این روز را روزه گرفت. این است مفهوم روز نجات. امّا روز جهاد کدام است؟ این روز پنجاه سال پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) است و پنجاه سال پس از این که محمد مصطفى(ص) به دیار باقى پیوست. روز عاشورا، جهاد حق به وقوع پیوست.
مردم! تاریخ را بخوانید و درباره ایّام اللّه تأمّل کنید. به درستى که روز عاشورا یکى از ایّام الله است. روزى است که ارواح فرزندان رسول خدا (ص) در کربلا به ملا اعلا عروج کردند...(13)

جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحى) مى گوید:

آن غیرتمندى که تا این پایه به ناموس مردمان اهتمام مى ورزید و در حمایت از همسر و خانواده و دیگران لحظه اى از مجاهدت بازنمى ایستاد، چون در میدان رزم (طفّ) یکه و تنها ماند و از زخم شمشیر و نیزه و زوبین بر زمین نشست و اوباش کوفه و سربازان مزدور دستگاه حاکم را دید که از هر سو به سرپناه (خیمه) زن و فرزندانش حمله ور هستند، دست پولادین خونین برآورد و ندا زد که: هان اى نامردان! اگر دین ندارید، آزادگى را در زندگى فرو مگذارید.(14)
همچنین وى مى گوید: وقتى یزید مردم را تشویق به قتل حسین(ع) و مأمور به خونریزى مى کرد، آنها مى گفتند: چه مبلغ مى دهى؟؛ امّا یاران حسین(ع) به او مى گفتند: ما با تو هستیم؛ اگر هفتاد بار کشته شویم، بازمى خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.

سلیمان کتانى:

از دیدگاه این نویسنده، هنوز هم صداى خونخواهى حسین پس از قرن ها به گوش مى رسد: اى معاویه... پسرت یزید با حسین بناى خشونت و بى رحمى را گذاشت، سرش را برید و به عنوان هدیه شیرینى به خواهرش زینب داد تا به کربلا بیاید و فریاد شیون از ناى شیعه و طرفدارانش برآید که هنوز هم به خونخواهى حسین بلند است.(15)

فردریک جمس:

درس امام حسین (ع) و هر قهرمان شهید دیگرى این است که در دنیا اصول ابدى عدالت و ترحّم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و هم چنین مى رساند که هرگاه کسى براى این صفات، مقاومت کند و بشر در راه آن پافشارى نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقى و پاپدار خواهد ماند.(16)
آنتوان بارا (مسیحى، نویسنده کتاب: حسین در اندیشه مسیحیّت):(17)
من در مورد زندگى و حرکت حسین (ع) بیشتر به بعد انقلابى شخصیت ایشان شیفته شده ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام مى کند: انى لم اخرج اشرا ولا بطرا و لامفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فى امه جدى؛ من از روى هوسرانى و خوشگذرانى و براى افساد و ستمگرى قیام نکرده ام بلکه قیام من براى اصلاح در امت جدم و براى امر به معروف و نهى از منکر و حرکت براساس سیره جد و پدرم است. این روح انقلابى مى تواند کار معجزه آسا بکند اگر هر انسانى در هر زمان و مکان از آن برخوردار باشد و ما در سالهاى پیروزى انقلاب و عزّت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این کشور براساس این فلسفه، حرکت خود را آغاز و با ظلم و استکبار مخالفت کردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند. بُعد دیگر شخصیت امام حسین(ع) که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابى است این دو خصیصه نمى تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگى هاى برگزیدگان خداست او در عین احساس عزّت و آزادگى و سرافرازى در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمى است که از ویژگى امام به شمار مى رود.
حماسه حسین(ع) تنها مختص شیعه و سنّى و مسلمان نیست، بلکه متعلق به هر مؤمن است؛ چنان که در حدیث آمده إنَّ لقتل الحسین حرارةً فى قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا. در این حدیث نگفته فى قلب المسلم. بلکه هر انسان آزاده اى که به راه و رسم حسین ایمان دارد را شامل مى شود. ازاین رو، جهانیان و اندیشمندان وقتى از سیره حسین آگاه مى شوند شیفته آن مى گردند. همان طور که شیفته راه و مسلک على بن ابى طالب(ع) شده اند.
وى، تشیّع را بالاترین درجات عشق الهى معرفى مى کند و امام حسین (ع) را فقط متعلق به شیعه یا مسلمانان نمى داند، بلکه متعلق به همه جهانیان مى داند و او را با عبارت حسین گوهر ادیان معرفى مى کند و در پایان، سخنش را با این عبارت به انتها مى رساند که حسین(ع) در قلب من است.(18)

بنتُ الشّاطى (نویسنده مصرى):

زینب، خواهر حسین (ع) لذّت پیروزى را در کام ابن زیاد و بنى امیّه تلخ کرد و در جام پیروزى آنان قطرات زهر ریخت، در همه حوادث سیاسى پس از عاشورا، همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویان و برپایى حکومت عباسیان و ریشه دواندن مذهب تشیّع، زینب، قهرمان کربلا نقش برانگیزنده داشت.

عبّاس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصرى) مى نویسد:

آثار کوبنده اى که قیام امام حسین(ع) به جاى گذاشت و موجب نابودى طاغوتیان به دست آزادگان شد، بسیار است و حکومت ستمکار و گسترده امویان از نظر زمان و مکان، بر اثر قیام یک نفر، در یک روز به هم ریخت و نابود شد؛ زیرا شیعیان و آزادگان همواره خواهان هدف حسین بن على(ع) بودند و آن را دنبال کردند و در نتیجه خسارت ضایعات حقیقى دشمنان در روز عاشورا و در کربلا زیادتر از خسارت شکست ظاهرى حسینیان بود.(19)
جنبش حسین(ع)، یکى از بى نظیرترین جنبشهاى تاریخى است که تاکنون در زمینه دعوتهاى دینى یا نهضتهاى سیاسى پدیدار گشته است ... دولت اموى پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعى دوام نکرد و از شهادت حسین(ع) تا انقراض آنان بیش از شصت و اندى سال نگذشت.

احمد محمود صُبحى:

اگر چه حسین بن على(ع) در میدان نظامى یا سیاسى شکست خورد (به ظاهر)، امّا تاریخ، هرگز شکستى را سراغ ندارد که مثل خون حسین(ع) به نفع شکست خوردگان تمام شده باشد. خون حسین(ع)، انقلاب پسر زبیر و خروج مختار و نهضتهاى دیگر را در پى داشت، تا آنجا که حکومت اموى ساقط شد و نداى خونخواهى حسین(ع)، فریادى شد که آن تختها و حکومتها را به لرزه درآورد.

محمد زُغلول پاشا (در مصر، در تکیه ایرانیان):

حسین(ع) در این کار به واجب دینى و سیاسى خود قیام کرده و این گونه مجالس عزادارى، روح شهادت را در مردم پرورش مى دهد و مایه قوّت اراده آنها در راه حق و حقیقت مى گردد.

عبدالرحمن شرقاوى (نویسنده مصرى):

حسین(ع)، شهید راه دین و آزادگى است. نه تنها شیعه باید به نام حسین(ع) ببالد، بلکه تمام آزادمردان دنیا باید به این نام شریف افتخار کنند.

طه حسین (دانشمند و ادیب مصرى):

حسین(ع) براى به دست آوردن فرصت و از سرگرفتن جهاد و دنبال کردن از جایى که پدرش رها کرده بود، در آتش شوق مى سوخت. او زبان را درباره معاویه و عمّالش آزاد کرد، تا به حدّى که معاویه تهدیدش نمود. امام حسین(ع)، حزب خود را وادار کرد در طرفدارى حق سختگیر باشند.

عبدالمجید جَودهُ السحّار (نویسنده مصرى):

حسین (ع) نمى توانست با یزید بیعت کند و به حکومت او تن بدهد، زیرا در آن صورت، بر فسق و فجور، صحّه مى گذاشت و ارکان ظلم و طغیان را محکم مى کرد و بر فرمانروایى باطل تمکین مى نمود. امام حسین(ع) به این کارها راضى نمى شد، گرچه اهل و عیالش به اسارت افتند و خود و یارانش کشته شوند.

علامه طنطاوى (دانشمند مصرى):

(داستان حسینى) عشق آزادگان را به فداکارى در راه خدا برمى انگیزد و استقبال مرگ را بهترین آرزوها به شمار مى آورد، چنان که براى شتاب به قربانگاه، بر یکدیگر پیشى جویند.

العُبیدى (مفتى موصل):

فاجعه کربلا در تاریخ بشر نادره اى است، همچنان که مسبّبین آن نیز نادره اند ... حسین بن على(ع) سنّت دفاع از حق مظلوم و مصالح عموم را بنا بر فرمان خداوند در قرآن به زبان پیامبر اکرم(ص) وظیفه خویش دید و از اقدام به آن تسامحى نورزید. تمام هستى اش را در آن قربانگاه بزرگ فدا کرد و به این سبب نزد پروردگار، سرور شهیدان محسوب مى شود و در تاریخ ایام، پیشواى اصلاح طلبان به شمار رفت. آرى، به آنچه خواسته بود و بلکه برتر از آن، کامیاب گردید.

ادوارد براوْن (مستشرق معروف انگلیسى):

آیا قلبى پیدا مى شود که وقتى درباره کربلا سخن مى شنود، آغشته با حزن و ألم نگردد؟ حتّى غیر مسلمانان نیز نمى توانند پاکى روحى را که در این جنگ اسلامى در تحت لواى آن انجام گرفت انکار کنند.(20)

مسیو ماربین آلمانى (خاورشناس) مى گوید:

در ظاهر یزید، حسین و انصارش را کشت، اما در باطن حسین(ع) یزید و همه بنى امیه را بدتر از هزار بار کشت. یزید آنها را یک روز به شهادت رساند، امّا امام حسین(ع) او و طرفدارانش را تا ابد و هر روز کشت.(21)
همچنین مى گوید: حسین(ع) با قربانى کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیّت خود، به دنیا درس فداکارى و جانبازى آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگرى پایدار نیست و بناى ستم هر چه ظاهرا عظیم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقیقت چون پرکاهى بر باد خواهد رفت.(22)
مى گوید: مهم ترین اثر این نهضت این بود که ریاست روحانى که در عوالم سیاست اهمیت شایانى داشت، مجددا به دست بنى هاشم افتاد، و به ویژه در بازماندگان حسین(ع) مسلّم گردید، و چندى طول نکشید که (حکومت) ظلم و جور معاویه و جانشیان او منهدم شد و در کمتر از یک قرن قدرت از بنى امیّه سلب گردید. منهدم شدن (قدرت) بنى امیه به قسمى شد که امروز نام و نشانى از آنها نمودار نیست و اگر در متن کتب تاریخى نامى از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا هم نوشته شده است، واین نیست مگر به واسطه قیام امام حسین(ع) و یاران با وفاى او.(23)

چارلز دیکنز (نویسنده انگلیسى) مى گوید:

اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته هاى دنیایى خود بود، من نمى فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنین حکم مى کند که او به خاطر اسلام، فداکارى کرد.(24)

جستیس آ. راسل (شاعر انگلیسى):

... آنها دهان مبارک امام را با شلاق هاى خود نواختند. اى بدنى که زیر پاى ستوران قرار گرفتى، این همان بدن پاکى است که بینندگان را مسحور مى کرد. خونى که از رگهاى مبارک ریخته و خشک شده معجونى آسمانى است که تاکنون هیچ چیزى با چنین رنگ الهى، رنگ نشده است. اى زمین برهنه و بایر کربلا که در روى تو نه علفى است و نه چمنى، براى ابد آهنگ حزن و آه تو بر تو پوشیده باد، چون که در سرزمین تو بدن پاره مقدس پسر فاطمه (س) افتاده است که روح خویش را به خدا تقدیم نمود.(25)

موریس دوکبرى (مورّخ اروپایى):

اگر تاریخ نویسان ما حقیقت روز عاشورا را درک مى کردند، این عزادارى را غیر عادى نمى پنداشتند. پیروان امام حسین (ع) به واسطه عزادارى براى امام مى دانند که زبونى و پستى و زیردستى و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند؛ زیرا شعار امام و پیشواى آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود. حسین در راه شرف و ناموس و مردم و بزرگى مقام و مرتبه اسلام از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویى هاى یزید نرفت. پس بیائید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزیدیان و بیگانگان خلاصى یافته و مرگ با عزّت را بر زندگى با ذلّت ترجیح دهیم؛ این است خلاصه تعالیم اسلامى...(26)

بارتولومو:

وى به مسئله اى تازه در تاریخ اشاره مى کند که از ارتباط ایرانیان با امام حسین(ع) حکایت دارد و آن این که نماینده امام حسین(ع) در پنج فرسخى کوفه در محلّى به نام سلوجى براى ایرانیان به زبان فارسى سخنرانى و حکومت یزید را براى آنها افشا کرد: ... از روزى که یزید به جاى پدر در دمشق نشست، فسق و فجور در دستگاه علنى شد،... درآمد بیت المال فقط صرف پرداخت مستمرى کسانى گردید که مى توانند وسایل فسق و فجور یزید را فراهم کنند. زنهاى بیوه و یتیمانى که شوهر و پدرشان در جنگ کشته شده اند، در بلاد گدایى مى کنند و هیچ کس به فکر تأمین زندگى آنها نیست. احترام خانواده نبوّت رفته،... امام حسین(ع) مشاهده مى نماید حکومت ظلم و فساد بزودى اسلام را از بین خواهد برد؛ ازاین رو تصمیم گرفت براى نجات اسلام از ظلم و ستم، اقدام کند.(27)
ویل دورانت:

 

شیعیان در کربلا در جایى که امام حسین (ع) به قتل رسیده، به یادگار وى زیارتگاه بزرگى ساخته اند و هنوز هم هر ساله حادثه غم انگیز قتل وى را نمایش مى دهند و عزادارى مى کنند و از یادگار على و دو فرزندش حسن و حسین(ع) تجلیل به عمل مى آورند.(28)

توماس کارلایل (مورّخ و فیلسوف انگلیسى):

بهترین درسى که از سرگذشت کربلا مى گیریم این است که امام حسین (ع) و یارانش ایمانى استوار به خدا داشتند. آنها با اعمال خویش ثابت کردند که در مقام مبارزه حق و باطل، تفوّق عددى و کثرت عددى اهمیّت ندارد و پیروزى حسین(ع) با وجود اقلیّتى که داشت، باعث شگفتى من است.(29)

ل. م. بوید:

در طىّ قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پردلى و عظمت روح، بزرگى قلب و شهامت روانى را دوست داشته اند و در همینهاست که آزادى و عدالت هرگز به نیروى ظلم و فساد تسلیم نمى شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع)؛ من مسرورم که با کسانى که این فداکارى عظیم را از جان و دل ثنا مى گویند شرکت کرده ام، هرچند که 1300سال از تاریخ آن گذشته است.(30)

واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریکایى):

براى امام حسین(ع) ممکن بود که زندگى خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، ولى مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمى داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودى خود را براى قبول هر ناراحتى و فشارى به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنى امیّه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در ریگ هاى تفتیده، روح حسین(ع) فناناپذیر است. اى پهلوان و اى نمونه شجاعت و اى شهسوار من، اى حسین(ع)!(31)

توماس ماساریک:

گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب مسیح مردم را متأثر مى سازند، ولى آن شور و هیجانى که در پیروان حسین(ع) یافت مى شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پرکاهى است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.(32)

گیبون (مورخ انگلیسى):

در طى قرون آینده بشریت و در سرزمینهاى مختلف، شرح صحنه حزن آور مرگ امام حسین موجب بیدارى قلب خونسردترین خواننده خواهد شد. چندان که یک نوع عطوفت و مهربانى نسبت به آن حضرت در خود مى یابد.

نیکِلْسون (خاورشناس معروف):

بنى امیّه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامى را نادیده انگاشتند و مسلمانان را خوار نمودند ... و چون تاریخ را بررسى کنیم، گوید: دین بر ضدّ فرمانفرمایى تشریفاتى قیام کرد و حکومت دینى در مقابل امپراطورى ایستادگى نمود. بنابراین، تاریخ از روى انصاف حکم مى کند که خون حسین(ع) به گردن بنى امیّه است.

سرپرسى سایکسْ (خاورشناس انگلیسى):

حقیقتا آن شجاعت و دلاورى که این عدّه قلیل از خود بروز دادند، به درجه اى بوده است که در تمام این قرون متمادى هر کسى که آن را شنید، بى اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل، نامى بلند غیرقابل زوال براى خود تا ابد باقى گذاشتند.

مَهاتما گاندى (رهبر استقلال هند):

من زندگى امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندم و توجّه کافى به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از سرمشق امام حسین (ع) پیروى کند.(33)

تاملاس توندون (هندو، رئیس سابق کنگره ملّى هندوستان):

این فداکارى هاى عالى از قبیل شهادت امام حسین(ع) سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه باقى بماند.

محمّد على جناح (رهبر بزرگ پاکستان):

هیچ نمونه اى از شجاعت، بهتر از آن که امام حسین(ع) از لحاظ فداکارى و تهوّر نشان داد در عالم پیدا نمى شود. به عقیده من تمام مسلمانان باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربان کرد پیروى نمایند.(34)

لیاقت على خان (نخستین نخست وزیر پاکستان):

این روز محرّم، براى مسلمانان سراسر جهان معنى بزرگى دارد. در این روز، یکى از حزن آورترین و تراژدیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد، شهادت حضرت امام حسین(ع) در عین حزن، نشانه فتح نهایى روح واقعى اسلامى بود؛ زیرا تسلیم کامل به اراده الهى به شمار مى رفت. این درس به ما مى آموزد که مشکلات و خطرها هر چه باشد، نباید ما از آن پروا کنیم و از حق و عدالت منحرف شویم.(35)

پى نوشت ها:

1. شرح ابن ابى الحدید، ج3، ص 249
2. کلّیات اشعار فارسى اقبال لاهورى، به تصحیح احمد سروش، صص 74 و 75
3. کلّیات اشعار فارسى اقبال لاهورى، به تصحیح احمد سروش، صص 74 و 75
4. کلّیات اشعار فارسى اقبال لاهورى، به تصحیح احمد سروش، صص 74 و 75
5. نامه دانشوران ناصرى، ج 9، ص 298؛مرآة العقول، ج8، ص 496؛ بصائر، ش ،7 ص 25
6. تاریخ طبرى، ج ،3 ص 334
7. تاریخ طبرى، ج 3،ص 339؛ البدایة و النهایة، ج ،8 ص 181
8. شهسوار کربلا، ص 17
9. البدایة و النهایة، ج ،2 ص ؛36 الارشاد، ج ،2 ص 127
10. تاریخ طبرى، ج ،3 ص 346
11. تفسیرالمنار، ج 1،ص 367
12. سرور شهیدان امام حسین (ع)، شهداد محمّد، ص 44 و ؛45 شرح فقه اکبر، ص 87
13. خطبه نماز جمعه شهرستان زاهدان، محرّم الحرام 1406 هق (با اندکى تغییرات ویرایشى)
14. صوت العدالة الاسلامیه، شماره ،4 ص 76
15. سلیمان کتانى، امام على مشعلى و دژى، ترجمه جلال‌الدین فارسى، ص 236
16. مجله نور دانش، شماره 3،سال 1341 ش
17. آنتوان بارا سورى الاصل و ساکن کویت، نویسنده‌اى توانا وادیبى با ذوق است و علاوه بر کتاب فوق 15 جلد کتاب دیگر نیز به رشته تحریر درآورده که بیشتر آنها در حوزه ادبیات و رمان و داستان مىباشد وى همچنین روزنامه نگارى حرفه‌اى است که اخیرآ چهل و یکمین سال فعالیت مطبوعاتی‌اش را آغاز کرده، او در مجلات و روزنامههاى معروف و مختلف فعالیت داشته و در حال حاضر سردبیر هفته نامه شبکه الحوادث کویت است
18. روزنامه کیهان، 4/11/1385
19. ابوالشهدا، ص 181
20. مجله نور دانش، شماره ،3 سال 1341 ش
21. امام حسین آفتاب تابان ولایت، ص 218
22. درسى که حسین به انسانها آموخت، ص 439
23. درسى که حسین به انسانها آموخت، شهید هاشمى نژاد، ص 445
24. رجبعلى مظلومى، رهبر آزادگان، ص 52
25. همان، ص 53
26. مقتل ابى مخنف، ترجمه حجت الله جودکى، ص 74 75
27. کورت فریشلر، امام حسین (ع) و ایرانیان، ترجمه ذبیح‌الله منصورى، ص 11 و 12
28. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوالقاسم طاهرى، ج 4، ص 249
29. مجله نور دانش، سال دوم، ش ،3 ص 96
30. مجله نور دانش، شماره ،3 سال 1341 ش
31. مجله نور دانش، شماره ،3 سال 1341 ش
32. قیام حسین و یارانش، ص 20
33. فرهنگ عاشورا، ص 279
34. حسین بن على را بهتر بشناسیم، ص 223
35. مجله نور دانش، شماره ،3 سال 1341 ش

پدیدآورنده: عسکرى اسلامپور کریمى
پاسدار اسلام :: دی 1387 - شماره 325

پنج شنبه 25/8/1391 - 21:52
ایرانگردی

آغاز آئین گل مالی در لرستان+عکس

صدای ساز چمری موسوم به نوای "چمریونه" سنتی است در لرستان که هر ساله در صبح روز عاشورا عزاداران را به سطح شهر فرا می خواند و با هر ریتم و نوای خود گرد ماتم بر زمین و زمان می پاشد.

به گزارش مشرق به نقل از مهر، عاشورا و محرم اوج اندوه مردم در فراق سرور و سالار شهدای عالم لرستان است که هر ساله با سنت های همیشگی مردم این دیار باشکوه و پابرجا برگزار می شود.

ذوق و هنر مردمان این دیار همواره محلی برای تجلی و تولد آثاری هنرمندانه و سنت هایی ماندگار بوده است. شعر و موسیقی در خون مردمان لرستان جاری است به نوعی که شاید یکی از بخش های پررنگ مراسم های سوگ و سور را به خود اختصاص داده است.

نوای موسیقی سوگ که در لرستان به موسیقی "چمر" موسوم است و آوای نوحه های لری و لکی در ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان از گذشته های دور تاکنون در عزای حسینی هم نوا می شدند و قلب هر شنونده ای را به درد می آوردند.

در لرستان از سرنا و دهل برای عزاداری عاشورا استفاده می شود و در صبح عاشورا، نوازندگان محلی آهنگی به نام "چمریونه" را می نوازند که در واقع ملودی "مرگ" در لرستان است که در غم از دست رفتن عزیزان نواخته می شود و در حقیقت براعت استهلالی است - پیش گفتن آنچه قرار است اتفاق بیفتد - برای اتفاقی که قرار است در ظهر عاشورا بیافتد.

به طور کلی نوای موسیقی مردمان لر از حس و حال درونشان به گونه ای سوزناک و غمبار سخن می گوید که به راحتی هر شنونده ای به اندوه موجود در آن پی برده و با آن همنوا و همراه می شود.

در لرستان مراسم سوگواری برای هر شخص بنا به جایگاه و ویژه گی های آن فرد اجرا می شود به نوعی که این تفاوت در میان اشعار و نوع آهنگ آن کاملا محسوس است.

"چمر"، "چمری" یا "چمریونه" موسیقی و آهنگ اندوه باری است که در سوگ و عزای افراد بزرگ در ریتمهای متفاوت و به وسیله "سرنا" و "دهل" نواخته می شود.

پیام آیین "چمر" علاوه بر بیان اوج اندوه مردمان این سرزمین حامل پیغامی است برای سایر افراد؛ به نوعی که با اجرای این مقام از موسیقی عزا همه خواهند فهمید که بزرگی از میان ایل یا طایفه عزادار مرده است.

در گذشته نوازندگان برای آگاهی مردم ده و آبادی‌های نزدیک آن از خبر مرگ یک بزرگ، آهنگ "چمر" می نواختند و به این صورت همه را از فوت وی آگاه می کردند.

با صدای آهنگ چمر همه مردم دست از کار می کشند و به محل سوگواری می شتابند، حتی کودکان نیز گرد می آیند و مانند پدران و مادران خود گریه و شیون می کنند.

صبح عاشورا در برخی شهرهای لرستان از جمله خرم آباد با صدای سوزناک "چمریونه" آغاز می شود و همه زمین و زمان بر حادثه ای می گریند که سالهاست سرنا و دهل لرستان را به چمری نواختن خو داده است.

با شروع روز عاشورا در اولین ساعات روز صدای ساز و دهل با نوای سوزناک و غم انگیزی موسوم به نوای "چمریونه" عزاداران حسینی را به حضور در دستجات و هیئات عزاداری دعوت می کند.

عزاداران فراخوانده شده با حضور در تکیه های محله و "گل مالی" کردن خود گرد آتش می ایستند و شروع به سینه زنی و عزاداری می کنند و در این هنگام صدای فریادها و ناله های "هی روو، هی روو" چنان در خیابان ها و کوچه های شهر می پیچد و خبر از حادثه ای غمبار را می دهد که شنیدنش مجالی برای صبر اشک نمی گذارد.

حال و هوای عاشورایی در لرستان، عزاداران را به کربلا می برد و فریاد "هی روو، هی روو" مردان و زنان لر بر پیکر یگانه دردانه زهرا را یادآوری می کند...

پنج شنبه 25/8/1391 - 18:53
ایرانگردی

تصاویر/ مراسم گل مالی در ظهر عاشورا

مراسم گل زدن در عاشورای حسینی با حضور گسترده عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) در بیجار و خرم‌آباد برگزار شد.
مراسم عزاداری عاشورای حسینی در بیجار
مراسم عزاداری عاشورای حسینی در خرم آباد
پنج شنبه 25/8/1391 - 18:48
اهل بیت

tara59 - عمومی - ویرایش شده
متن نوحه زیبا و به یادماندنی بوی سیب از مهدی عبدلی
======================================
http://www.3eke.ir/madahy-m-abdoli/703-boyesib-text
===================================
بوی سیب و حرم حبیب و حسین غریب و کربلا
بوی یاس و زریه عباس و خدا ی احساس و کربلا
بوی عنبر ماه رخ اکبر گهواره ی اصغر کربلا
بغض آب و فرات بی تا ب و اشکای رباب و کربلا
..........................................................................
تو ذکر محراب منی تو مهر و مهتاب منی
تو باده و ساغر من تو مستی ناب منی
......................................................
بی تو دلم آروم نمی گیره
کبوتر دل بی تو می میره
امشب که مست باده ی نابم
مشتاق دیدار تو مهتابم
................................................................
با این که من خوب می دونم آدمی بی اصل و بنم

بده اجازه ای خدا عشقمو نقاشی کنم

خوب می شه قلب عاشقم یه طرح خوشگل می زنم

نقش یه مرد پهلون طرح شمایل می زنم

به روی صفحه می کشم پیشونی بلندشو

ابروهای کمونیشو صورت آسمونیشو

تا که به چشماش می رسم کشیدنش چه مشکله
................................................................................

آخه چشای یار من سیاه خیلی خوشگله

چشای قشنگ عباس دلمو خدایی کرده
مدد آقام اباالفضل منو کربلایی کرده

کنج قفس من می تونم باشم بی هم نفس من می تونم باشم

بی حسین من نمی تون

آخه آقامه دوسش دارم مولامه دوسش دارم

بی ماه فروزان می تونم باشم بی خورشید تابان می تونم باش

بی اباالفضل نمی تونم
..................................................................................
آخه سالارمه دوسش دارم سرورمه دوسش دارم

دل هرکی یه یاری داره

دل ما با حسینه

اگه اون شَه وفا نکنه

وفا داری ندارم

رخ از من گر بگردونه

دیگه یاری ندارم

اگه آقام نیگام نکنه

خریداری ندارم
...............................................................................
همه دنیا یه طرف همه دنیا یه طرف

حسین زهرا یه طرف حسین زهرا یه طرف

هر چی عشقه یه طرف هر چی عشقه یه طرف

عشق به مولا یه طرف

هر چی عشقه یه طرف هر چی عشق یه طرف

حسین زهرا یه طرف حسین زهرا یه طرف

همه دنیا یه طرف همه دنیا یه طرف
................................................................................
اون کیه که هر کسی عاشق و دیوونش می شه

هر کسی تا که می یاد گدای این خونش می شه

اسم اون حسین و جَوُ نی ما به فداش

خدا اون روزو بیار تا که بریم به کربلاش

حسین وای حسین جان
خلاصه
  3
پنج شنبه 25/8/1391 - 17:47
اهل بیت

مسلمان شدن به بركت خاك كربلا

در زمان شاه صفوى سفیرى (که در علوم ریاضیه و نجوم مهارتى تمام داشت و گه گاهى هم از ضمایر و اسرار و اخبار غیبیه مى گفت ) از طرف دولت استعمارگر فرنگ به ایران آمد در آن زمان پایتخت ایران اصفهان بود وارد اصفهان شد تا که تحقیقى درباره ملت و اسلام کند و دلیلى براى آن پیدا نماید.
سلطان وقتى او را دید و از خیالاتش آگاهى پیدا کرد تمام علماى شهر اصفهان را براى ساکت کردن و محکوم کردن آن شخص خارجى دعوت نمود، که از جمله آنها مرحوم آخوند ملامحسن فیض کاشانى ( رضوان الله تعالى علیه ) که معروف به فیض کاشى بود حضور پیدا کرد.
حضرت آخوند کاشى رو به آن سفیر فرنگى نمود و فرمود: قانون پادشاهان آن است که از براى سفارت مردان بزرگ و حکیم و دانا و فهمیده و با سواد را اختیار مى کنند.
چطور شده که پادشاه فرنگ آدمى مثل تو را انتخاب کرده ؟!
سفیر فرنگى خیلى ناراحت شده و بر آشفت و گفت : من خودم داراى علوم و سرآمد تمام علم ها مى باشم آن وقت تو به من مى گویى ، من حکیم و دانا نیستم ؟!
مرحوم فیض کاشى فرمود: اگر خود را آدم دانا و فهمیده و تحصیل کرده مى دانى بگو ببینم در دست من چیست ؟
سفیر مسیحى به فکر فرو رفت و پس از چند دقیقه اى رنگ صورتش زرد شد و عرق انفعال بر جبینش پیدا شد .
مرحوم کاشى لبخندى زد و فرمود: این بود کمالات تو که از این امر جزئى عاجز شدى ؟ تو که مى گفتى از نهان و اسرار انسانها خبر مى دهم چه شد؟
سفیر گفت : قسم به مسیح بن مریم که من متوجّه شده ام که در دست تو چیست و آن تربت از تربتهاى بهشت است ، لیکن در حیرتم که تربت بهشت را از کجا به دست آورده اى ؟!
مرحوم آخوند فیض کاشى فرمود: شاید در محاسباتت اشتباه کرده اى ! و قواعدى را که در استکشافات این امور به کار برده اى ناقص بوده است ، سفیر مسیحى گفت : خیر این طور نیست ، لکن تو بگو تربت بهشت را از کجا آورده اى ؟
مرحوم فیض فرمودند: آیا اگر بگو یم اقرار به حقّانیّت اسلام میکنى ؟! آنچه در دست من هست تربت پاک آقا سیّد الشّهداء علیه السلام مى باشد.
سپس دست خود را باز کرد و تسبیحى را که از تربت کربلا بود، به سفیر نشان داد و گفت : پیغمبر اسلام (ص ) فرمودند، کربلا قطعه اى از بهشت است . تصدیق سخن توست ! تو خود اقرار کردى و گفتى ، قواعد و علوم این حدیث من خطاء نمى کند و حدیث پیغمبر(ص ) را هم در صدق گفتارش ‍ اعتراف کردى ، و پسر پیغمبر ما در این تربت که قطعه اى از بهشت است ، مدفون است اگر غیر این بود در بهشت و تربت آن مدفون نمى شد، سفیر چون قاطعیّت برهان و دلیل را مشاهده کرد مسلمان شد.(۱)

 


یک دانه تسبیح از تربت کربلا


شیخ طوسى قدس الله سره نقل فرموده که : حسین بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت :
در مسجد جامع مدینه نماز مى خواندم مردان غریبى را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت مى کردند.
یکى به دیگرى مى گفت : هیچ مى دانى که بر من چه واقع شده ، گفت : نه !
گفت : مرا مرض داخلى بود که هیچ دکترى نتوانست آن مرض را تشخیص ‍ بدهد تا دیگر نا امید شدم .
روزى پیرزنى بنام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت اگر من تورا مداوا کنم چه مى گویى ؟ گفتم ! به غیر از این آرزویى ندارم .
به خانه خود رفته و پیاله اى از آب پر کرده و آورد و گفت : این را بخور تا شفا یابى من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم ، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیّه گذشت و مطلقا اثرى از آن مرض در من نبود .
روزى همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اى سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادى و مرا خوب کردى ! و از آن روز تا به حال دردى احساس نمى کنم و آن مرض برطرف گردید .
گفت : یک دانه از تسبیحى که در دست دارم پرسیدم ، که این چه تسبیحى بود، گفت : تسبیح از تربت کربلا بوده است که یک دانه از این تسبیح در آب کرده به تو دادم .
من به او پرخاش کردم و گفتم : اى رافضه (اى شیعه ) مرا به خاک قبر حسین مداوا کرده بودى ، دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت ، و الحال به آن مرض ‍ گرفتار و هیچ طبیبى آن را علاج نمى تواند بکند، و من بر خود ایمن نیستم و نمى دانم که حال من چه خواهد شد.
در این سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمى دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسیده است .(۲)

 

 

اى مهد پناه بى کسان درگاهت  ***  اى شهد شفاء محبّت دلخواهت

اى تربت پاک کربلاى تو حسین  ***  درد همه را دواى درمانگاهت

 

 

 

نویسنده: على میرخلف زاده

 

 

 

 

 

 

پی نوشت:

 

۱-دار السلام - امالى شیخ.
۲-امالى شیخ طوسى ص ۲۵۸.
پنج شنبه 25/8/1391 - 17:24
اهل بیت

خاك كربلا هدیه حضرت امام رضا ( علیه السلام )

در کتاب مفاتیح الجنان به سند معتبر روایت شده که شخصى گفت (۳۹):
حضرت امام رضا علیه السلام براى من از خراسان بسته متاعى فرستاد چون بسته را باز کردم دیدم در میان آن خاکى بود، از آن مردى که بسته را آورده بود پرسیدم که این خاک چیست ؟ گفت : خاک قبر حائر امام حسین علیه السلام است ، تا به حال نشده که حضرت چیزى براى کسى بفرستد و در میان آن جامه و لباسها یک مقدار تربت کربلا حائر حسین علیه السلام نگذارد و مى فرماید این تربت کربلا امان است از بلاها باذن و مشیت خداوند متعال .
السلام على على بن موسى الرضا علیه السلام (۴۰)

مارا بود به خانه دل آرزوى تو  ***  از خاک کربلا ى توئیم بوى تو
بوئیم خاک کوى تواى شاه کربلا  ***  گیریم شمه اى زگلستان کوى تو
قبر تو در دلى است که با مهرت آشناست  ***  آن دل که هست روى امیدش بسوى تو
بى گوهر ولاى تو کس را چه آبرو  ***  کز مخزن و لاست ، درّ آبروى تو
نام تو بر کتیبه آفاق نقش بست  ***  با خامه جلال ز خون گلوى تو

مسلمان شدن به برکت خاک کربلا
در زمان شاه صفوى سفیرى (که در علوم ریاضیه و نجوم مهارتى تمام داشت و گه گاهى هم از ضمایر و اسرار و اخبار غیبیه مى گفت ) از طرف دولت استعمارگر فرنگ به ایران آمد در آن زمان پایتخت ایران اصفهان بود وارد اصفهان شد تا که تحقیقى درباره ملت و اسلام کند و دلیلى براى آن پیدا نماید.
سلطان وقتى او را دید و از خیالاتش آگاهى پیدا کرد تمام علماى شهر اصفهان را براى ساکت کردن و محکوم کردن آن شخص خارجى دعوت نمود، که از جمله آنها مرحوم آخوند ملامحسن فیض کاشانى ( رضوان الله تعالى علیه ) که معروف به فیض کاشى بود حضور پیدا کرد.
حضرت آخوند کاشى رو به آن سفیر فرنگى نمود و فرمود: قانون پادشاهان آن است که از براى سفارت مردان بزرگ و حکیم و دانا و فهمیده و با سواد را اختیار مى کنند.
چطور شده که پادشاه فرنگ آدمى مثل تو را انتخاب کرده ؟!
سفیر فرنگى خیلى ناراحت شده و بر آشفت و گفت : من خودم داراى علوم و سرآمد تمام علم ها مى باشم آن وقت تو به من مى گویى ، من حکیم و دانا نیستم ؟!
مرحوم فیض کاشى فرمود: اگر خود را آدم دانا و فهمیده و تحصیل کرده مى دانى بگو ببینم در دست من چیست ؟
سفیر مسیحى به فکر فرو رفت و پس از چند دقیقه اى رنگ صورتش زرد شد و عرق انفعال بر جبینش پیدا شد .
مرحوم کاشى لبخندى زد و فرمود: این بود کمالات تو که از این امر جزئى عاجز شدى ؟ تو که مى گفتى از نهان و اسرار انسانها خبر مى دهم چه شد؟
سفیر گفت : قسم به مسیح بن مریم که من متوجّه شده ام که در دست تو چیست و آن تربت از تربتهاى بهشت است ، لیکن در حیرتم که تربت بهشت را از کجا به دست آورده اى ؟!
مرحوم آخوند فیض کاشى فرمود: شاید در محاسباتت اشتباه کرده اى ! و قواعدى را که در استکشافات این امور به کار برده اى ناقص بوده است ، سفیر مسیحى گفت : خیر این طور نیست ، لکن تو بگو تربت بهشت را از کجا آورده اى ؟
مرحوم فیض فرمودند: آیا اگر بگو یم اقرار به حقّانیّت اسلام میکنى ؟! آنچه در دست من هست تربت پاک آقا سیّد الشّهداء علیه السلام مى باشد.
سپس دست خود را باز کرد و تسبیحى را که از تربت کربلا بود، به سفیر نشان داد و گفت : پیغمبر اسلام (ص ) فرمودند، کربلا قطعه اى از بهشت است . تصدیق سخن توست ! تو خود اقرار کردى و گفتى ، قواعد و علوم این حدیث من خطاء نمى کند و حدیث پیغمبر(ص ) را هم در صدق گفتارش ‍ اعتراف کردى ، و پسر پیغمبر ما در این تربت که قطعه اى از بهشت است ، مدفون است اگر غیر این بود در بهشت و تربت آن مدفون نمى شد، سفیر چون قاطعیّت برهان و دلیل را مشاهده کرد مسلمان شد.(۴۱)
یک دانه تسبیح از تربت کربلا
شیخ طوسى قدس الله سره نقل فرموده که : حسین بن محمّد عبداللّه از پدرش نقل نمود، که گفت :
در مسجد جامع مدینه نماز مى خواندم مردان غریبى را دیدم که به یک طرف نشسته با هم صحبت مى کردند.
یکى به دیگرى مى گفت : هیچ مى دانى که بر من چه واقع شده ، گفت : نه !
گفت : مرا مرض داخلى بود که هیچ دکترى نتوانست آن مرض را تشخیص ‍ بدهد تا دیگر نا امید شدم .
روزى پیرزنى بنام سلمه که همسایه ما بود به خانه من آمد مرا مضطرب و ناراحت دید گفت اگر من تورا مداوا کنم چه مى گویى ؟ گفتم ! به غیر از این آرزویى ندارم .
به خانه خود رفته و پیاله اى از آب پر کرده و آورد و گفت : این را بخور تا شفا یابى من آن آب را خوردم بعد از چند لحظه خود را صحیح و سالم یافتم ، و از آن درد و مرض در من وجود نداشت تا چند ماه از آن قضیّه گذشت و مطلقا اثرى از آن مرض در من نبود .
روزى همان عجوزه به خانه من آمد، به او گفتم اى سلمه بگو ببینم آن شربت چه بود که به من دادى و مرا خوب کردى ! و از آن روز تا به حال دردى احساس نمى کنم و آن مرض برطرف گردید .
گفت : یک دانه از تسبیحى که در دست دارم پرسیدم ، که این چه تسبیحى بود، گفت : تسبیح از تربت کربلا بوده است که یک دانه از این تسبیح در آب کرده به تو دادم .
من به او پرخاش کردم و گفتم : اى رافضه (اى شیعه ) مرا به خاک قبر حسین مداوا کرده بودى ، دیدم غضبناک شد و از خانه بیرون رفت و هنوز او به خانه خود نرسیده بود که آن مرض بر من برگشت ، و الحال به آن مرض ‍ گرفتار و هیچ طبیبى آن را علاج نمى تواند بکند، و من بر خود ایمن نیستم و نمى دانم که حال من چه خواهد شد.
در این سخن بودند که مؤذّن اذان گفت ما به نماز مشغول شدیم و بعد از آن نمى دانم که حال آن مرد به کجاست و چه به حال او رسیده است .(۴۲)

اى مهد پناه بى کسان درگاهت  ***  اى شهد شفاء محبّت دلخواهت
اى تربت پاک کربلاى تو حسین  ***  درد همه را دواى درمانگاهت

 

 

 

 

 

نویسنده: على میرخلف زاده

 

 

 

 

 

پی نوشت:

 

1-تحفه المجالس - کراما ت الحسینیه ج ۱ ص ۲۶۷.
2-توسلات ؛۸۸
داستان فوق در روز شهادت امام رضا علیه السلام نگاشته شد.
3-دار السلام - امالى شیخ
4-امالى شیخ طوسى ص ۲۵۸.
پنج شنبه 25/8/1391 - 17:21
اهل بیت

پیام‏های عاشورا

مفهوم پیام


پیام، امر و دستوری است كه به مخاطبانی داده می‌شود تا طبق آن عمل كنند. پیام، گاهی صریح و آشكار و منطوق است و گاهی یك عمل برای دیگران دارای پیام است و آنان را به كاری و خصلتی دعوت می‌كند.

وقتی سخن از پیام‌های عاشورا است، تنها به این معنی نیست كه امام حسینu و شهدای كربلا به صورت رسمی و مشخص به مردم آن زمان یا زمان‌های آینده چه دستوری داده‌اند، بلكه شامل درس‌هایی هم كه ما از عاشورا می‌گیریم می‌شود.

آزادگی


آزادی در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی است، اما «آزادگی» برتر از آزادی است و نوعی حریت انسانی و رهایی انسان از قید و بندهای ذلت‌آور و حقارت‌بار است.

وقتی كمال و ارزش انسان به روح بلند و همت عالی و خصال نیكوست، خود را به دنیا و شهوات فروختن، نوعی پذیرش حقارت است و خود را ارزان فروختن.

آزادگی در آن است كه انسان كرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش‌های انسانی ندهد.

اما احرار و آزادگان، گاهی با ایثار جان هم ، بهای «آزادگی» را می‌پردازند و تن به ذلت نمی‌دهند.

امام حسینu فرمود:

«موت فی عزّ خیر من حیاةٍ فی ذلّ1 ـ مرگ با عزت بهتر از حیات ذلیلانه است».

این نگرش به زندگی، ویژة آزادگان است. نهضت عاشورا جلوة بارزی از آزادگی در مورد امام حسینu و خاندان و یاران شهید اوست و اگر آزادگی نبود، امام تن به بیعت می‌داد و كشته نمی‌شد. وقتی می‌خواستند به زور از آن حضرت بیعت به نفع یزید بگیرند، منطقش این بود كه:

«لا والله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل و لا اُقرُّ اقرار العبید2 ـ نه به خدا سوگند؛ نه دست ذلت به آنان می‌دهم و نه چون بردگان تسلیم حكومت آنان می‌شوم!»

صحنة كربلا نیز جلوة دیگری از این آزادگی بود كه از میان دو امر، شمشیر یا ذلت، مرگ با افتخار را پذیرفت و به استقبال شمشیرهای دشمن رفت و فرمود:

«الا و انّ الدّعیّ بن الدّعیّ قدركزنی بین اثنیتن: بین السّلّة و الذّلّة و هیهات منّا الذّلّة3ـ

بر  ما  گمان  بردگی  زور  برده‌اند

ای  مرگ،  همتی!  كه  نخواهیم  این  قیود

در نبرد روز عاشورا نیز، هنگام حمله به صفوف دشمن این رجز را می‌خواند:

الموت  اولی  من  ركوب  العار

و  العار  اولی  من  دخول  النّار4

مرگ،  بهتر  از  ننگ  و  ننگ  بهتر  از  آتش  دوزخ  است.

روح آزادگی امام، سبب شد حتی در آن حال كه مجروح بر زمین افتاده بود نسبت به تصمیم سپاه دشمن برای حمله به خیمه‌های زنان و فرزندان برآشوبد و آنان را به آزادگی دعوت كند:

ان لم یكن لكم دینٌ و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احراراً فی دنیاكم5

گر  شما  را  به  جهان  بینش  و  آیینی  نیست

لااقل  مردم  آزاده  به  دنیا  باشید


ایثار


ایثار، مقدم داشتن دیگری بر خود است، چه در مسایل مالی و چه در موضوع جان، این صفت نیك یكی از خصلت‌های ارزشمند اخلاقی است.

در صحنة عاشورا، نخستین ایثارگر، سیدالشهداu بود كه حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزید و از مردم نیز خواست كسانی كه حاضرند خون خود را در این راه نثار كنند، با او همسفر كربلا شوند.6

اظهارات ایثارگرانة یاران امامu در شب عاشورا مشهور است؛ یك به یك برخاستند و آمادگی خود را برای جانبازی و ایثار خون در راه امام اظهار كردند. از آن همه سخن، این نمونه از كلام مسلم‌بن عوسجه كافی است كه به امام عرض كرد:

هرگز از تو جدا نخواهم شد اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم. با سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم.7

آری000 خونی كه در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست.

پیشوای نهضت، به پشت‌گرمی حامیان ایثارگر، گام در مراحل دشوار و پرخطر می‌گذارد. اگر آمادگی پیروان برای ایثار مال و جان و گذشتن از راحتی و زندگی نباشد، رهبر تنها می‌ماند و حق، مظلوم و بی‌یاور. در انقلاب كربلا، امام و خانواده و یارانش دست از زندگی شستند، تا دین خدا بماند و كشته و اسیر شدند، تا حق زنده بماند و امت، آزاد شوند و اصحاب شهید امام، تا زنده بودند، اجازه ندادند از بنی‌هاشم كسی به میدان رود و كشته شود. بنی‌هاشم هم تا زنده بودند، جان فدا كردند و در راه و ركاب امام به شهادت رسیدند و حسین‌بن علیu آخرین شهید كه وقتی به دشت كربلا نگریست از آن‌همه یاران و برادران و اصحاب، كسی نمانده بود.

جلوة دیگری از ایثار، كار زیبای حضرت ابوالفضلu بود: ابتدا امان ابن‌زیاد را كه شمر آورده بود، رد كرد آنگاه در شب عاشورا اظهار كرد كه: هرگز از تو دست نخواهیم كشید، خدا نیاورد زندگی پس از تو را. روز عاشورا نیز وقتی با لب تشنه وارد شریعة فرات شد تا برای امام و كودكان تشنه آب آورد، پس از پركردن مشك، دست زیر آب برد تا بنوشد، اما با یادآوری كام تشنة حسینu ایثارگری و وفای او اجازه نداد كه آب بنوشد و امام حسینu و كودكان تشنه باشند و تشنه كام، گام از فرات بیرون نهاد8 و تشنه لب شهید شد. باز هم در اوج نیاز، آب ننوشیدن و به فكر نیاز دیگران بودن.

آب  شرمنده  ز  ایثار  علمدار  تو  شد

كه  چرا  تشنه  از  او  این  همه  بی‌تاب  گذشت

خصلت و صفت عاشورایی را كسی دارد كه حاضر باشد به خاطر خدا در راه دیگری فداكاری كند و ایثارگری نماید.

عفاف و حجاب


كرامت انسانی زن، در سایة عفاف او تأمین می‌شود. حجاب نیز یكی از احكام دینی است كه برای حفظ عفت و پاكدامنی زن و نیز حفظ جامعه از آلودگی‌های اخلاقی تشریع شده است.

برای زنان، زینب كبری و خاندان امام حسینu الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشاركت در حماسة عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات كردند و اسوة همگان شدند. حسین‌بن علیu به خواهران خویش و به دخترش، فاطمه، توصیه فرمود كه اگر من كشته شوم، گریبان چاك نزنید، صورت مخراشید و سخنان ناروا و نكوهیده مگویید.9

در آخرین لحظات، وقتی آن حضرت صدای گریة بلند دخترانش را شنید، برادرش عباس و پسرش علی‌اكبرu را فرستاد كه آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت كنند.10

رفتار توأم با عفاف و رعایت حجاب همسران و دختران شهدای كربلا و حضرت زینب، نمونة عملی متانت بانوی اسلام بود.

به نقل سیدبن طاووس، شب عاشورا امام حسینu در گفت‌گو با خانواده‌اش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتن‌داری توصیه كرد.11

دختران و خواهران امام، مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل‌بیت‌پیامبر تا ‌آن‌جا كه می‌شود، حفظ و رعایت شود، ام كلثوم به مأمور بردن اسیران گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق می‌كنید، از دری وارد كنید كه تماشاچی كمتری داشته باشد و از آنان درخواست كرد كه سرهای شهدا را از میان كجاوه‌های اهل بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آن‌ها باشد و حرم رسول‌الله(صلّی‌الله علیه‌و آله و سلّم) را را تماشا نكنند و گفت: از بس كه مردم ما را در این حال تماشا كردند، خوار شدیم.!12

ولی در همان حال نیز از سخنرانی‌های افشاگرانه و انجام رسالت و تبیین و دفاع از اهداف شهدا باز نمی‌ماندند. حركت اجتماعی سیاسی، در عین مراعات حجاب و عفاف. و این درسی برای بانوان در همة دوران ما و همة شرایط است.


غیرت


حضرت علیu فرموده است: ارزش انسان به قدر همت اوست، صدق او به اندازه جوانمردی اوست، شجاعتش به اندازة پاكدامنی اوست و عفت او به قدر غیرت اوست:

«000 و عفته علی قدر غیرته»13

و خداوند نیز بندگان غیرتمند خویش را دوست می‌دارد: «انّ الله یحبّ من عباده الغیور»14

بنی‌هاشم، غیرتمندان روزگار خویش بودند و برای عترت پیامبر حرمتی فوق‌العاده قایل بودند. جوانان بنی‌هاشم نیز پیوسته اهل بیت امام حسینu را در طول سفر به كربلا، محافظت می‌كردند.

حضرت سیدالشهداu روز عاشورا خانواده و دختران و خواهر خود را توصیه كرد كه پس از شهادتش، گریبان ندرند و چهره مخراشند و آه و زاری و واویلا سر ندهند و پیش دشمنان صدایشان را به گریه بلند نكنند. در واپسین لحظات هم كه مجروح بر زمین افتاده بود، وقتی شنید كه گروهی از سپاه دشمن قصد حمله به خیمه‌ها و تعرّض به زنان و كودكان را دارند، بر سرشان فریاد كشید: «ان لم یكن لكم دینٌ و كنتم لا تخافون المعاد فكونو احراراً فی دنیا كم000»15، ای پیروان آل ابوسفیان؛ اگر دین ندارید و از معاد نمی‌ترسید، پس در دنیایتان آزاده باشید و اگر عربید، به اصل و تبار خویش برگردید000 من با شما می‌جنگم و شما با من می‌جنگید، به زنان كه نباید تعرّض كرد، تا وقتی من زنده‌ام. طغیان‌گرانتان را از تعرّض نسبت به حرم من باز دارید: «فامنعوا عتاتكم عن التعرض لحرمی ما دمت حیا»16

غیرت دینی او و یارانش نیز زمینه‌ساز آن حماسة بزرگ شد. امام، كشته شدن را بر ننگ ذلت و تسلیم، ترجیح داد و این از غیرت و حمیت او بود.

اعتراض حضرت زینب(سلام‌الله علیها) به یزید در شام كه اهل بیت پیامبر را در معرض دید تماشای مردم كوچه و بازار قرار داده17ریشه در غیرت او داشت.

پیروان عاشورا، هم درس عفاف و حجاب را به عنوان «غیرت ناموسی» از كربلا می‌آموزند، هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه با باطل و بدعت را به عنوان «غیرت دینی» از حماسه آفرینان كربلا الهام می‌گیرند.

فتوت و جوانمردی


اباعبدالله الحسینu خود مظهر اعلای فتوت بود. وی از یاران شهیدش و جوانمردانی از آل محمد كه روز عاشورا به شهادت رسیدند، با همین عنوان یاد می‌كند.18و از زندگی پس از شهادت آن عزیزان به خون آرمیده ، احساس دلتنگی می‌كند. به نقل تواریخ، حتی سر مطهر امام حسینu بر فراز نی آیاتی از سوره كهف تلاوت كرد و از ایمان آن جوانمردان(فتیه) یاد نمود.19

عمل مسلم‌بن‌عقیل، در خانة هانی مبنی بر ترور نكردن ابن‌زیاد را نیز می‌توان از جوانمردی مسلم دانست.

مردانگی و وفای اباالفضلu نیز در كنار نهر علقمه جلوه كرد. وقتی تشنه‌كام وارد فرات شد و خواست آب بنوشد با یاد‌آوری عطش برادر و كودكان خیمه‌ها، آب ننوشید و لب تشنه از شریعة فرات بیرون آمد.20

پای‌بندی عاشوراییان به اصول انسانی و حمایت از مظلوم و بی‌تفاوت نبودن در برابر جنایت و ستم و یاری رساندن به بی‌پناهان، از آنان چهره‌هایی درخشان و ماندگار پدید آورده است كه در نسل‌های بعد هم دلیران و آزادگان، رسم جوانمردی را از آنان آموختند.

زندگی، صحنه آزمون


فلسفه آزمایش، روشن ساختن صدق و توانایی و جوهرة ناب و قابلیت‌های نهفته در انسان‌ها است. آزمون نیز به وسیله سختی‌ها، شهادت‌ها، فقدان‌عزیزان، از كف رفتن مال و جان و بستگان یا گذشتن از عزیزترین چیزها انجام می‌گیرد. قرآن كریم هشدار می‌دهد كه مردم گمان نكنند با گفتن اینكه ایمان آوردیم، رها می‌شوند، بلكه باید آزموده شوند، هم‌چون پیشینیان، تا راستگویان از دروغ‌گویان بازشناخته شوند.21

كربلا نیز از شاخص‌ترین میدان‌های نبرد حق و باطل بود كه صادقان را به حضور و نثار جان می‌طلبید. بسیاری از آزمون كربلا مردود شدند. جمعی هم كه به حیات ابدی و فوز عظیم دست یافتند، شهدای كربلا بودند كه نقد جان را در بازار جانان به كف گرفته، با عروس شهادت هم‌آغوش شدند.

امام خمینی می‌فرماید:


كارنامة نورانی شهادت و جانبازی عزیزان شما، گواه صادقی بر كسب بالاترین امتیازات و مدارج تحصیلی معنوی آنان است كه با مهر رضایت خدا امضا شده است و كارنامة شما در گرو تلاش و مجاهدت شماست. زندگی در دنیای امروز، زندگی در مدرسة اراده است و سعادت و شقاوت هر انسانی به ارادة همان انسان رقم می‌خورد.22

یاران امام حسینu كه شب عاشورا خود را میان ماندن و رفتن مخیر دیدند، با انتخاب ماندن و جنگیدن و شهید شدن در ركاب امام حسینu بالاترین امتیاز را در این آزمون حیاتی به دست آوردند. امام نیز صدق و وفای آنان را ستود و به بی‌همتا بودن اصحاب خویش، همان شب شهادت داد. ولی آیا همه انسان‌ها در لحظة انتخاب، می‌توانند از آزمون روسفید و موفق بیرون آیند؟ شیرینی زندگی در انتخاب‌های عالی و موفقیت‌آمیز در این آزمون‌ها است.


ملت زنده و مرده


چه یك فرد، چه یك اجتماع، وقتی زنده است كه «حیات طیبه» داشته باشد و زندگی را تنها نفس كشیدن نداند. حیات طیبه جایی است كه ایمان، عزت، آزادگی، شرافت، وفا و پاكی بر زندگی سایه افكند. به تعبیر امیرالمؤمنینu: «الموت فی حیاتكم مقهورین و الحیاة فی موتكم قاهرین»23 زندگی ذلیلانه و مقهورانه، مرگ است و حیات، در مرگ با عزت و قدرت است.

این سخن ماندگار امام حسینu تفسیر روشن‌تری از مفهوم زندگی ارائه می‌دهد:

«لیس الموت فی سبیل العزّ الا حیاة خالدة24 ـ مرگ در راه عزت، جز حیات جاوید نیست».

بی‌تفاوتی یك ملت نسبت به مفاسد و ستم‌ها، نشان مرگ آن جامعه است. جامعه‌ای كه غیرت دینی و حمیت انسانی را از دست داده باشد و نسبت به خوب و بد اوضاع، بی‌تفاوت باشد، مرده است. عاشوراییان با جهاد و شهادت خویش نشان دادند كه زنده‌اند. عاشورا تزریق خون به پیكر جامعه بود و وارد كردن شوك و برانگیختن حساسیت‌های دینی و انسانی.

شرافت و شهادت


قرآن كریم، از كسانی كه با فداكاری، جان خود را در راه خدا فدا می‌كنند، به عنوان «وفا كنندگان به پیمان» و «صادقان بر سر عهد الهی» یاد می‌كند: «من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدواالله علیه»25 این نیز شرافتی است كه شهیدان از آن برخوردارند و آگاه‌دلان عمری برای دست یافتن به آن لحظه‌شماری می‌كنند. نمونه‌ای دیگر از این باور را در كلام یاران امام می‌بینیم. وقتی حضرت از آنان خواست كه هر كه می‌خواهد برود، سخن جملگی آنان این بود:

«الحمدالله‌الذی اكرمنا بنصرك و شرّفنا بالقتل معك، اولا ترضی ان نكون معك فی درجتك یابن رسول‌الله(صلی‌الله علیه و آله و سلّم)؟»26

خدایی را سپاس كه كرامت یاری تو را به ما عطا كرد و ما را به وسیلة كشته شدن در ركاب تو شرافت بخشید. ای پسر پیامبر! آیا نمی‌پسندی كه ما نیز در درجه و رتبة تو باشیم.

حرّبن یزید، نمونة دیگری از این بصیرت را در صبح عاشورا نشان داد. وقتی برایش قطعی شد كه سپاه عمر سعد با حسینu خواهند جنگید، خود را در بین بهشت و دوزخ دید؛ لذا بهشت را برگزید و تصمیم گرفت به امام بپیوندد، هر چند در این راه، جانش را بدهد.


شهادت‌طلبی


صحنة عاشورا، شهادت‌طلبی یاران با ایمان امام حسینu در عمل تجلی یافت. خود آن حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بود. وقتی امام می‌خواست از مكه حركت كند، با خواندن خطبه‌ای كه از زیبایی مرگ در راه خدا برای جوانمردان سخن می‌گفت، از افراد خواست هركس شهادت‌طلب است و آمادگی بذل جان و خون دارد، همراه ما بیاید:

«من كان باذلاً فینا مُهجَتَهُ فلیرحل معنا»27

در میان راه، وقتی در پی دیدن خوابی، گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»، در گفت‌و گویی كه پسرش علی‌اكبرu با پدر داشت، علی‌اكبرu به او گفت: وقتی ما بر حقیم، پس چه باك از مرگ؟ «اذا لا نبالی بالموت». این سخن علی‌اكبرu نیز از تفكر شهادت‌طلبانة فرزند امام حكایت دارد.

تعبیر امام حسینu از این‌كه اگر ناچار، مرگ برای همگان حتمی است، پس چه بهتر كه به صورت شهادت باشد: «فان تكن الابدان للموت انشأت، فقتل امرءٍ بالسّیف فی‌الله افضل»28 شاهد دیگری از این روحیه در امام است.

اگر در اظهارات یاران امام حسینu در شب عاشورا دقت شود، این روحیه در گفتارشان موج می‌زند و هر یك برخاسته، عشق خود را به كشته شدن در راه خدا و در حمایت فرزند پیامبر و مبارزه با ظالمان ابراز می‌كردند. با آن‌كه حضرت بیعت خویش را از آنان برداشت كه هر كه می‌خواهد برود، اما سخنان آن‌ها چنین بود:

«الحمدلله الذی اكرمنا بنصرك و شرّفنا بالقتل معك».29 سپاس خدایی را كه با یاری كردن تو ما را گرامی داشت و با كشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشید.

حتی نوجوانی چون حضرت قاسم نیز مرگ را شیرین‌تر از عسل می‌دانست و از آن استقبال می‌كرد. امام نیز آنان را همین‌گونه می‌شناخت. وقتی احساس كرد خواهرش زینب در شب عاشورا اندكی ناآرام است و در پایداری یاران تردید دارد، فرمود: به خدا سوگند آنان را آزموده و امتحان كرده‌ام. اینان شهادت‌طلبانی هستند كه به مرگ انس گرفته‌اند، همان‌گونه كه كودك، به سینة مادرش مأنوس است.30

این فرهنگ اهل بیت است. در یكی از نیایش‌های امام حسینu در همان روز عاشورا چنین می‌خوانیم:

«الهی و سیّدی! وددت ان اقتل و احیی سبعین الف مرّة فی طاعتك و محبتك، سیما اذا كان فی قتلی نصرة دینك و احیاء امرك و حفظ ناموس شرعك000»31

«خدایا! دوست دارم كه كشته شوم و زنده گردم، هفتاد هزار بار، در راه طاعت و محبت تو. به‌خصوص اگر در كشته شدنم نصرت دین تو و زنده‌شدن فرمانت و حفظ ناموس شریعت تو نهفته باشد.»

شهادت‌طلبان، تفسیر نوینی از مرگ و زندگی دارند. مثل امام حسینu كه فرمود: مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است«موت فی عز خیر من حیاة فی ذلّ»32 به راحتی حاضرند شرافت شهادت در راه حق را بر زندگی چند روزه و گذرا، اما در ننگ و بدنامی، ترجیح دهند. پیام شهادت‌طلبی عاشورا را، رزمندگان اسلام و شهیدان انقلاب اسلامی و جبهه‌های دفاع مقدس به خوبی دریافتند و از آن در مبارزه با ستم و تجاوز سود بردند. امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) بیش از همه در احیا این فرهنگ در جامعه انقلابی ما نقش داشت و جوانان را حسینی و عاشورایی بار آورد.

در سخنان و پیام‌های حضرت امام، نمونه‌هایی از همان روح حسینی و عاشورایی را می‌بینیم. كه مجموعه این سخنان. خود كتابی مبسوط می‌شود. ناگزیریم تنها چند جمله را مرور كنیم:

«مرگ سرخ، به مراتب بهتر از زندگی سیاه است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته‌ایم تا فردا فرزندانمان در مقابل كفر جهانی با سرافرازی بایستند.»33

من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده ساخته‌ام و در انتظار فوز عظیم شهادتم.34

خط سرخ شهادت، خط آل محمد و علی(علیهما‌السلام) است و این افتخار از خاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگوران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است.35

در این انگیزه است كه همة اولیاء شهادت را در راه آن به آغوش می‌كشند و مرگ سرخ را «احلی من العسل» می‌دانند و جوانان در جبهه‌ها جرعه‌ای از آن را نوشیده و به وجد آمده‌اند.36


سوتیترها


3 آزادگی در آن است كه انسان كرامت و شرافت خویش را بشناسد و تن به پستی و ذلت و حقارت نفس و اسارت دنیا و زیر پا نهادن ارزش‌های انسانی ندهد.

3 در صحنة عاشورا، نخستین ایثارگر، سیدالشهداu بود كه حاضر شد فدای دین خدا گردد و رضای او را بر همه چیز برگزید و از مردم نیز خواست كسانی كه حاضرند خون خود را در این راه نثار كنند، با او همسفر كربلا شوند.

3 در انقلاب كربلا، امام و خانواده و یارانش دست از زندگی شستند، تا دین خدا بماند و كشته و اسیر شدند، تا حق زنده بماند و امت، آزاد شوند.

3برای زنان، زینب كبری و خاندان امام حسینu الگوی حجاب و عفاف است. اینان در عین مشاركت در حماسة عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی، متانت و عفاف را هم مراعات كردند و اسوة همگان شدند.

3 پیروان عاشورا، هم درس عفاف و حجاب را به عنوان «غیرت ناموسی» از كربلا می‌آموزند، هم دفاع از مظلوم و نصرت حق و مبارزه با باطل و بدعت را به عنوان «غیرت دینی» از حماسه آفرینان كربلا الهام می‌گیرند.

3 پای‌بندی عاشوراییان به اصول انسانی و حمایت از مظلوم و بی‌تفاوت نبودن در برابر جنایت و ستم و یاری رساندن به بی‌پناهان، از آنان چهره‌هایی درخشان و ماندگار پدید آورده است كه در نسل‌های بعد هم دلیران و آزادگان، رسم جوانمردی را از آنان آموختند.

3 قرآن كریم هشدار می‌دهد كه مردم گمان نكنند با گفتن اینكه ایمان آوردیم، رها می‌شوند، بلكه باید آزموده شوند، هم‌چون پیشینیان، تا راستگویان از دروغ‌گویان بازشناخته شوند.

3 آیا همه انسان‌ها در لحظة انتخاب، می‌توانند از آزمون روسفید و موفق بیرون آیند؟ شیرینی زندگی در انتخاب‌های عالی و موفقیت‌آمیز در این آزمون‌ها است.

3 عاشورا تزریق خون به پیكر جامعه بود و وارد كردن شوك و برانگیختن حساسیت‌های دینی و انسانی.

 

 نویسنده:جواد محدثی

--------------------------------------------------------------------------------
2 . موسوعة كلمات الامام الحسین، ص421.
3 . لهوف، سیدبن طاووس، ص57.
4 . كشف الغمّه، اربلی، ج2، ص32.
5 . بحارالانوار، ج44، ص51.
6 . بحارالانوار، ج44، ص366؛ حیاة الامام الحسین‌بن علی، ج3، ص48.
7 . وقعة الطف، ص198.
8 . مقتل‌الحسین، مقرم، ص336.
9 . موسوعة كلمات الامام الحسین، ص406.
10 . وقعة الطف، ص206.
11 . الملهوف علی قتلی الطفوف، ص142.
12 . همان، ص142.
13 . نهج‌البلاغه، صبحی صالح، حكمت47.
14 . میزان الحكمة، ج7، ص357.
15 . بحارالانوار، ص51.
16 . همان، در وقعة الطف، ص252، با عبارتی دیگر بیان شده است. «امنعوا رحلی و اهلی من طغاتكم و جهالكم».
17 . حیاة الامام حسین، ج3، ص378.
18 . ثم انی قد سئمت الحیوة بعد قتل الاحبة و قتل هولاء الفیتة من آل محمد(موسوعة كلمات الامام الحسین)، ص482).
19 . مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص61.(آیه 13 كهف)
20 . موسوعة كلمات الامام الحسین، ص472.
21 . عنكبوت، آیة 1و2.
22 . صحیفة نور. ج21، ص25.
23 . نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبة 51.
24 . اعیان الشیعه، ج1، ص581.
25 . احزاب، آیة 23.
26 . كامل، ابن اثیر، ج2، ص563.
27 . بحارالانوار، ج44، ص366.
28 . همان، ص374.
29 . موسوعة كلمات الامام الحسین، ص402.
30 . همان، ص407.
31 . معالی السبطین، ج2، ص18.
32 . مناقب. ج4، ص68.
33 . صحیفة نور، ج14، ص266.
34 . همان، ج20، ص113.
35 . صحیفة نور، ج15، ص154.
36 . همان، ج21، ص198.

پنج شنبه 25/8/1391 - 17:14
اهل بیت

عاشورا در نگاه مورّخان غرب

آنطون بارا (مسیحی): اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می نمودیم و مردم را با نام حسین(ع) به مسیحیّت فرا می خواندیم.
به گزارش سرویس وبلاگستان مشرق، محسن در وبلاگ پلاک هشت درباره نگاه مسیحیان و برخی مورّخان مغرب زمین در مورد عاشورا نوشت:

چارْلز دیکنْز (نویسنده معروف انگلیسی): اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمیدم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد.

توماس کارْلایْل (فیلسوف و مورخ انگلیسی) :بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین(ع) و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق با باطل روبرو می شود و پیروزی حسین(ع) با وجود اقلّیتی که داشت، باعث شگفتی من است.

ادوارد براوْن (مستشرق معروف انگلیسی) : آیا قلبی پیدا می شود که وقتی دربارهء کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد؟ حتّی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که در این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.

فِرْدریک جمس : درس امام حسین(ع) و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی و ترحّم و محبّت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.

ل. م.بوید : در طیّ قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پردلی و عظمت روح، بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همین هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی شود. این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین(ع). و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند شرکت کرده ام، هرچند که ۱۳۰۰ سال از تاریخ آن گذشته است.

واشنگتن ایروینگ (مورخ مشهور آمریکایی) : برای امام حسین(ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن ارادهء یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی دادکه او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیّه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در ریگ های تفتیدهء عربستان*، روح حسین(ع) فناناپذیر است.

ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین(ع)!

* البتّه امام حسین(ع) در صحرای کربلا شهید شد، نه در ریگزارهای عربستان!


 توماس ماساریک: گر چه کشیشان ما هم از ذکر مصائب مسیح مردم را متأثر می سازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین(ع) یافت می شود در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصائب مسیح در برابر مصائب حسین(ع) مانند پرکاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.



موریس دو کبری : در مجالس عزاداری حسین(ع) گفته می شود که حسین(ع)، برای حفظ شرف و ناموس مردم و بزرگی مقام و مرتبهء اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایی ما هم شیوهء او را سرمشق قرار داده، از زیردستی استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزّت رابر زندگی با ذلّت ترجیح دهیم.

ماربین آلمانی (خاورشناس) : حسین(ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیّت خود، به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. این سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چه ظاهراً عظیم و استوار باشد، در برابر حقّ و حقیقت چون پرکاهی بر باد خواهد رفت.

 
جُرج جُرداق (دانشمند و ادیب مسیحی) : وقتی یزید مردم را تشویق به قتل حسین(ع)  و مأمور به خونریزی می کرد آنها می گفتند: "چه مبلغ می دهی؟” امّا انصار حسین(ع) به او می گفتند” ما با تو هستیم. اگر هفتاد بار کشته شویم، باز می خواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.

آنطون بارا (مسیحی): اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می نمودیم و مردم را با نام حسین(ع) به مسیحیّت فرا می خواندیم.


گیبون (مورخ انگلیسی): با آنکه مدّتی از واقعه گربلا گذسته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقّات و مشکلاتی که حضرت حسین(ع) تحمّل کرده، احساسات سنگین دل ترین خواننده را برمی انگیزد، چندانکه یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد.

نیکِلْسون (خاورشناس معروف): بنی امیّه، سرکش و مستبد بودند، قوانین اسلامی را نادیده انگاشتند و مسلمین را خوار نمودند … و چون تاریخ را بررسی کنیم، گوید: دین بر ضدّ فرمانفرمایی تشریفاتی قیام کرد و حکومت دینی در مقابل امپراطوری ایستادگی نمود. بنابراین، تاریخ از روی انصاف حکم می کند که خون حسین(ع) به گردن بنی امیّه است.

سر پرسی سایکسْ (خاورشناس انگلیسی) : حقیقتاً آن شجاعت و دلاوری که این عدّهء قلیل از خود بروز دادند، به درجه ای بوده است که در تمام این قرون متمادی هر کسی که آن را شنید، بی اختیار زبان به تحسین و آفرین گشود. این یک مشت مردم دلیر غیرتمند، مانند مدافعان ترموپیل، نامی بلند غیرقابل زوال برای خود تا ابد باقی گذاشتند.

تاملاس توندون (هندو، رئیس سابق کنگره ملّی هندوستان) : این فداکاری های عالی از قبیل شهادت امام حسین(ع) سطح فکر بشریت را ارتقا بخشیده است و خاطرهء آن شایسته است همیشه باقی بماند.
پنج شنبه 25/8/1391 - 17:10
اهل بیت

عاشورا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

ری روز عاشورا در کربلا

عاشورا، دهمین روز از ماه محرم در گاه‌شماری هجری قمری، روز مقدس مسلمانان است.[۱] شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است که در این روز حسین بن علی - امام سوم شیعیان - و یاران وی در رویداد کربلا در جنگ با لشکر عمر سعد کشته شدند. شیعیان در این روز سوگواری می‌کنند. اهل سنت روز عاشورا را سالگرد روزی می دانند که موسی دریای سرخ را شکافت و خودش و پیروانش از آن عبور کردند و این روز را گرامی و روزه گرفتن در این روز را مستحب می‌دانند.

کلمه عاشورا به‌ معنای «دهم» است. در تقویم رسمی ایران، افغانستان، عراق، پاکستان و هند این روز تعطیل می‌باشد.[نیازمند منبع معتبر]

 

تطبیق تاریخی

عاشورای سال ۶۱ هجری قمری با توجه به گاه‌شماری هجری قمری هلالی با سه‌شنبه، ۲۰ مهر ۵۹ هجری خورشیدی (۹ اکتبر ۶۰۸ میلادی) برابر دانسته می‌شود.[۲] هرچند براساس گاه‌شماری هجری قمری قراردادی این روز با چهارشنبه، ۲۱ مهرماه خورشیدی (۱۰ اکتبر میلادی) همان سال تطبیق داده می‌شود.[۳][۴][۵]

نگرش شیعه

پیشینه تاریخی

اولین مراسم سوگواری را زینب خواهر وی در مسجد کوفه برایش برگزار کرد. قبل از آن در کنار اجساد کشته‌شدگان در کربلا برگزار شد.[۶]

سوگواری برای حسین

سابقهٔ سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجری می‌رسد. از علی بن حسین چنین روایت شده‌است:

پس از حادثهٔ عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنی‌هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانهٔ هیچ یک از بنی‌هاشم دودی که نشانهٔ پختن غذا باشد، بلند نشد، تا آن‌که، ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعهٔ خونین عاشورا پیوسته اشک بر چشم داشته‌ایم

[۷]

سینه زنی

یک نقاشی از دوران قاجار که عزاداری برای حسین بن علی را نمایش می‌دهد.

در کتاب تحفة النظار و غرائب الامصار یا همان سفرنامه ی ابن بطوطه جلد اول، وی از زمان اقامتش در شهر شوشتر نقل می کند که وقتی پسر حاکم شوشتر در گذشت، مردم به مسجد آمدند، در حالی که لباس های مندرس پوشیده بودند و در دو دسته روبروی هم قرار گرفته و در حالی که بر سینه می زدند این شعر را تکرار می کردند "خوندگار ما، خوندگار ما" و حاکم شوشتر (صاحب عزا) نیز در بالای مسجد نشسته بوده است. (توضیح این که خوندگار به معنی بزرگ و حاکم است)

از این گزارش تاریخی میتوان فهمید که ایرانیان در گذشته و حتی قبل از رواج تشیع نیز سینه زنی داشته اند و این کار را برای بزرگانشان انجام می داده اند و طبعاً پس از تشیع نیز این رسم را در مورد عزاداری عاشورا استفاده کرده اند. این نکته واضح تر می شود وقتی می بینیم که عزاداری به صورت سینه زنی بیشتر در مناطقی رواج دارد که فرهنگ ایرانی در آن نفوذ داشته است. جالب آنکه بسیاری از نوحه های زبان عربی برای سینه زنی مناسب نیست و دسته های عزادار عرب با تکان دادن دست آن نوحه ها را می خوانند.

ادبیات عاشورایی

نوشتار اصلی: ادبیات عاشورایی

بخش اندکی از قصیدهٔ سیف فرغانی (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت حسین و یاران او:

ای قوم، در این عزا بگریید   برکشتهٔ کربلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید   یا نوحه کنید، یا بگریید
اشک از پی چیست؟ تا بریزید   چشم از پی چیست؟ تا بگریید

همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز می‌شود:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است   باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین   بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو   کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب   کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست   این رستخیز عام، که نامش محرم است

سوگواری در میان غیر مسلمانان

سوگواری عاشورا مختص شیعیان نیست. در ایران ارامنه نیز دستجات عزاداری دارند.[۸][۹]

در ترینیداد و توباگو [۱۰] و جامائیکا[۱۱] تمامی گروه‌های قومی و مذهبی در مراسمی که به زبان محلی «هوسِی» خوانده می‌شود شرکت می‌کنند و به سوگواری می‌پردازند.[نیازمند منبع]

عاشورا در زمان جاهلیت

از سنن دارمی روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: این روز روز عاشوراست و قریش این روز را در جاهلیت روزه می‏گرفتند پس هر کدام شما (مسلمین) دوست دارد روزه بگیرد، بگیرد و هر کدام دوست دارد روزه را ترک کند، ترک کند.[نیازمند منبع]

رسول خدا به روزهٔ روز عاشورا امر کرد تا هنگامی که روزه ماه رمضان واجب شد. آنگاه فرمود : هر کس می‏خواهد، روز عاشورا را روزه بگیرد و هر کسی می‏خواهد افطار کند.[نیازمند منبع]

کشته‌شدگان عاشورا

نوشتار اصلی: فهرست کشته‌شدگان واقعه کربلا

 

نگرش مذاهب دیگر

اهل سنت

اهل سنت روز عاشورا را سالگرد روزی می دانند که موسی دریای سرخ را شکافت و خودش و پیروانش از آن عبور کردند. اهل سنت این روز را گرامی می داند و روزه گرفتن در این روز را مستحب می دانند، در حالی که شیعیان روزه گرفتن در روز عاشورا را مکروه می دانند. در مورد واقعه عاشورای سال ۶۱ اغلب تاریخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جریر طبری، بلاذری، ابن سعد، ابن قتیبه دینوری، احمد بن داوود دینوری و ابن اثیر واقعه کربلا را به تفصیل و بر اساس روایت ابومخنف بیان کرده‌اند.[نیازمند مدرک] این درحالی است که شیعیان معتقد هستند که بعد از واقعه عاشورا، بنی امیه به جعل منابع اسلامی پرداخت و به بهانه کشتن امام سوم شیعیان این روز را عید اعلام نمود و در این روز روزه می گرفتند.

یهودیت

این روز معادل یوم‌کیپور - عید یهودیان در روز دهم ماه تیشری- شمرده شده است.[۱۲]

سایر

همچنین زمان بسیاری وقایع سرنوشت ساز برای پیامبران پیشین به این روز منتسب شده است. پذیرش توبه آدم، پایان طوفان نوح، گذشتن ابراهیم از میان آتش، بینا شدن یعقوب، بهبود بیماری ایوب و انتقال عیسی به بهشت پس از تلاش ناموفق یهودیان برای مصلوب کردن او، همگی مطابق برخی روایات در این روز اتفاق افتاده‌اند.[۱۳]

کتاب‌شناسی

  • لهوف - سید بن طاووس
  • نفس المهموم
  • قیام امام حسین در منابع اهل سنت
  • حماسه حسینی - مرتضی مطهری
  • قیام امام حسین (ع) - سید جعفر شهیدی
  • جامعه‌شناسی تحریفات عاشورا؛ دکتر سید عبدالحمید ضیایی، نشر هزاره ققنوس، چاپ دوم.

۱۳۸۵

  • مدیریت عاشورایی>تالیف دکتر حسین علیان عطاآبادی
پنج شنبه 25/8/1391 - 17:7
جهانگردی
عاشورا در جهان

 

 

بی‌تردید یكی از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام، عاشوراست كه پس از گذشت یكهزار و ۴۰۰ سال هنوز به عنوان حماسه‌ای جاوید مطرح است و در صفحات حجیم تاریخ بشر به بوته فراموشی سپرده نشده است.

 http://asriran.com/files/fa/news/1388/10/8/124071_223.jpg

بی‌تردید یكی از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام، عاشوراست كه پس از گذشت یكهزار و ۴۰۰ سال هنوز به عنوان حماسه‌ای جاوید مطرح است و در صفحات حجیم تاریخ بشر به بوته فراموشی سپرده نشده است.
و نوشتن و سخن گفتن در مورد این حماسه عظیم همچنان برای نویسندگان، سخنرانان و رهبران نهضت‌های اسلامی در جمله پرمعنای «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» تجلی یافته است.
در همین زمینه نحوه عزاداری و بزرگداشت این حماسه ماندگار تاریخ را در برخی كشورها مرور كرده‌ایم كه در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
تست تست متن تست تست متنتست تست متنتست تست متن
محرم در رومانی
رومانی یكی از كشورهای اروپایی است كه مدتی تحت سلطه پادشاه عثمانی قرار داشت و از آن زمان جمعیتی از مسلمانان در این كشور زندگی می‌كنند و در میان آنان شیعیان ایرانی، لبنانی، پاكستانی و عراقی هستند كه از ششم محرم هر سال مراسم سخنرانی و مداحی را در مدرسه‌ای برگزار می‌كنند و از مبلغان و مداحان ایرانی جهت انجام برنامه‌های مذهبی دعوت به عمل ‌می‌آورند.

عاشورا در آلمان
با پایان یافتن جنگ جهانی اول، گروهی از سربازان و افسران مسلمان ارتش‌های درگیر در آلمان باقی ماندند، همچنین پس از جنگ دوم جهانی نیز حدود ۵هزار مسلمان از مناطق مسلمان‌نشین روسیه به این كشور مهاجرت كردند و بنابر منابع آماری كشور آلمان، در حال حاضر بیشتر مسلمانان در شهرهای فرانكفورت، مونیخ، آخن، هانوفر و هامبورگ زندگی می‌كنند.
در شهر هامبورگ حدود ۱۵هزار ایرانی زندگی می‌كنند و محل عبادت آنها مسجدی در كنار دریاچه «استر» است. ساخت این مسجد در سال ۱۳۳۲ شمسی بنا به تقاضای جمعی از شیعیان ایرانی مقیم هامبورگ به دستور آیت‌الله بروجردی آغاز شد و در سال ۱۳۳۸ به پایان رسید و بعدها این مسجد به مركز اسلامی هامبورگ معروف شد.
برنامه‌های عزاداری در مسجدهای هامبورگ در ایام و لیالی محرم به ویژه تاسوعا و عاشورا با تلاوت قرآن و سپس سخنرانی آغاز و با سینه‌زنی به پایان می‌رسد. شیعیان ایرانی، پاكستانی و افغانی بیشترین عزاداران را تشكیل می‌دهند.
برخی از آنان از شهرهای اطراف آلمان – كه تا ۴۰۰ كیلومتر با مركز اسلامی هامبورگ فاصله دارد- در مراسم شركت می‌كنند و تا صبح در آنجا به عزاداری می‌پردازند. در این مركز، روز عاشورا بعد از قرائت زیارت عاشورا و عزاداری، از جمعیتی قریب به ۲هزار نفر پذیرایی می‌شود.
مراسم شب عاشورا در مسکو
عزاداری در كلمبیا
در كشور كلمبیا، شیعیان نسبت به جامعه اهل سنت در اقلیت هستند، اما فعالیت‌های مذهبی غالبا به ابتكار آنها و با شركت موثر آنان در مراسم‌های مذهبی صورت می‌گیرد. مراسم عزاداری ماه محرم به صورت سنتی اجرا می‌شود.
از طرفی شیعیان در این كشور فاقد حسینیه و یا فاطمیه هستند، ولی با امكانات محدود، عزاداری باشكوهی برگزار می‌كنند، البته تنها مكان تجمع مسلمانان، مسجد شهر مایكائو است.

محرم در بلژیك
در كشور اروپایی بلژیك، مراسم عاشورا به صورت كاملاً طبیعی و بدون خرافه اجرا می‌شود. برخی از شیعیان بلژیك در «مسجد الرضا» و برخی دیگر با «اجاره مكان‌های مختلف تحت عنوان حسینیه» گردهم می‌آیند و به سینه‌زنی و نوحه‌خوانی می‌پردازند.
به طور كلی فرهنگ عاشورا و گرامیداشت آن در بین شیعیان بلژیك، روح تازه‌ای دمیده و خصوصاً در سال‌های اخیر عزاداری آنها به سبك عزاداری و نوحه‌سرایی اعراب ایرانی‌الاصل ا
http://asriran.com/files/fa/news/1388/10/8/124073_556.jpg
عزاداری در كانادا
مسلمانان مقیم كشور كانادا قریب به ۳۰۰ هزار نفر هستند كه حدود یك سوم آنها را شیعیان تشكیل می‌دهند. برگزاری مراسم دهه محرم و عاشورا از جمله نمودهای فرهنگی شیعه است. شاخص‌ترین ویژگی مراسم عزاداری در بین جامعه شیعیان مقیم كانادا، تشكیل مجالس سخنرانی است.
آنها با دعوت از روحانیون از كشورهای عراق، لبنان، هند، پاكستان و ایران از آنها استفاده می‌كنند. سخنرانان این محافل، از كشورهای عراق، لبنان، هند، پاكستان و ایران بیشتر به وجهه تاریخی و علمی عاشورا و محرم و نهضت كربلا می‌پردازند. اجرای مراسم عزاداری شیعیان در مكان‌های استیجاری سرپوشیده كه به عنوان حسینیه است، توأم با سینه‌زنی و زنجیرزنی است.
در سال ۹۳ میلادی برخی از شیعیان در شهر «تورنتو» برای مطرح كردن شیعه به عنوان یك جمعیت قابل توجه در آن كشور، اقدام به برگزاری راهپیمایی به صورت دسته‌های عزاداری كردند كه این موضوع در مطبوعات كانادا نیز منعكس شد. این گروه از شیعیان به صورت كاملاً سنتی به عزاداری ماه محرم می‌پردازند و در پایان مراسم نیز، پرچمی را به یاد امام حسین(ع) در برابر شهرداری تورنتو به اهتزاز درمی‌آورند.
از دیگر اقدامات شیعیان كانادا، تهیه و نصب پوسترهایی در معرفی امام حسین(ع) و قیام عاشورا در وسایل نقلیه عمومی است. همچنین شیعیان پاكستانی در «اتاوا» در مسجد اهل تسنن این شهر مراسمی به نام «Hissain Day» برگزار می‌كنند و از استادان دانشگاه كانادا و آمریكا دعوت به عمل می‌آورند تا به بررسی قیام عاشورا بپردازند.

عزاداری در یونان
در شمال كشور یونان، ۱۳۰‌هزار مسلمان زندگی می‌كنند كه اكثریت دارای نژاد ترك هستند. در این كشور پادشاهی، اجازه ساخت مسجد و حسینیه جدید داده نمی‌شود، لذا مراسم عاشورا به وسیله شیعیان پاكستانی در منازلشان و توسط سفارت ایران در محل سفارتخانه برگزار می‌شود.

عاشورا در دانمارك
در كشور پادشاهی دانمارك، حدود ۴۰ هزار شیعه زندگی می‌كنند كه پس از سال ۱۹۷۴ از كشورهای ایران، عراق، لبنان، پاكستان و افغانستان به این شبه‌جزیره مهاجرت كرده‌اند.
این كشور برخلاف كشورهای دیگر، تشویق‌كننده مؤسسان مراكز فرهنگی است و ۷۰ درصد هزینه احداث مدرسه، كتابخانه، مراكز آموزشی، مسجد و حسینیه را می‌پردازد كه از جمله مراكز مذهبی این كشور، دارالحسین، مؤسسه دارالحسین، حسینیه ایرانیان، حسینیه شهیدصدر، مركز فرهنگی لبنانی‌ها، حسینیه مركز جعفری، حسینیه مصلی‌الایمان، حسینیه شیرازی و حسینیه افاغنه هستند كه مسلمانان در این اماكن مذهبی به اقامه عزاداری و تجمع مذهبی می‌پردازند.

عزاداری در پرتغال
مسلمانان در كشور پرتغال در انجام فرایض دینی خود آزادند و شیعیان همه ساله مراسم تاسوعا و عاشورا و شام غریبان را در محل محفل شیعیان امام زمان(عج) در شهر «آلمادا» واقع در «لیسبون» برگزار می‌كنند. در این مراسم پس از مداحی، سینه‌زنی، نوحه‌خوانی و سخنرانی، نماز جماعت برگزار می‌شود و در پایان، حاضران اطعام می‌شود.

محرم و عاشورا در انگلیس
در كشور انگلستان، حسینیه «امام حسین(ع)» به عنوان تنها مركز محل تجمع مسلمانان به شمار می‌رود كه شیعیان به عزاداری سید و سالارشهیدان در ماه محرم می‌پردازند.
مرحوم دكتر كلیم صدیقی- رئیس سابق پارلمان مسلمانان انگلیس- با الهام از قیام عاشورا می‌گوید: «در نزد اهل تشیع، نخستین گام موثر در جهت صحیح در همان اوایل تاریخ اسلام برداشته شد و در قالب رد و نفی هر گونه سازشی با نظام‌های موجود متجلی شد و ریشه‌های آن به رد حاكمیت یزید از سوی امام حسین(ع) و متعاقب آن شهادت ایشان در كربلا برمی‌گرد.

محرم در هند
بزرگ‌ترین جمعیت تشیع در جهان در شبه‌قاره هند و پاكستان است. شیعیان هند در ماه محرم، مراسم باعظمتی را برگزار می‌كنند. در این مراسم به سخنرانی و بیان وقایع كربلا و سینه‌زنی پرداخته می‌شود. آنان علم‌هایی كه معروف به بیرق حضرت ابوالفضل(ع) است در اماكن متبركه خود به نام «امام باره» نگهداری می‌كنند و در روز عاشورا، طی مراسمی دسته‌جمعی بیرون می‌آورند.
شور مصیبت امام حسین(ع) تاثیر فراوانی بر زنان آن دیار باقی می‌گذارد به طوری كه النگوهای خود را می‌شكنند، سر خود را شانه نمی‌كنند، جواهرات بر خویشتن نمی‌آویزند و از پوشیدنی‌هایی به رنگ روشن خودداری می‌كنند. در برخی از شهرهای هندوستان مثل شهر «لكنهو» بناهای مختلفی وجود دارد كه مربوط به پیشوایان شیعه به خصوص شهدای كربلاست و به شكل‌ها و اندازه‌های مختلف ساخته‌اند.
آنان در مراسم عزاداری با كوبیدن بر سینه‌هایشان و زدن زنجیرهای تیغ‌دار بر پشت و سینه‌های برهنه خود و عبور از روی زغال گداخته، مجالس عزا را برگزار می‌كنند. همچنین در خانه‌های شیعیان به تعداد افراد خانواده، ماكت‌هایی شبیه حرم مطهر ائمه اطهار وجود دارد و آنان با روشن كردن شمع یا عود در كنار آنها حماسه كربلا را در قلب‌هایشان زنده نگه می‌دارند. علاوه بر این در هر خانه‌ای فرش عزا گسترده می‌شود و میز و صندلی و تخت و مبلمان كنار می‌روند.

عزاداری در پاكستان
در كشور پاكستان، مسلمانان با تأسی از قیام عاشورا در ایام محرم و عاشورا به عزاداری می‌پردازند و «امام باره‌ها» و «ذوالجناح‌ها»- كه نقش عمده‌ای در فرهنگ عزاداری عاشورای پاكستان دارند- فعال می‌شوند. دولتمردان پاكستان با ایجاد فضایی امن در كشور، پیام‌های تسلیتی به مناسبت شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش صادر می‌كنند.
آنان در دهه اول محرم یاد شهدای كربلا را گرامی می‌دارند و به مراسم قرآن‌خوانی، سینه‌زنی و عزاداری می‌پردازند. در روز تاسوعا و عاشورا، سراسر این كشور تعطیل است و مردم پاكستان فرصت مناسبی برای شركت در مراسم عزاداری دارند.
رادیو و تلویزیون پاكستان روزهای محرم – به ویژه تاسوعا و عاشورا- برنامه‌های عادی خود را قطع و یكسره برنامه‌های مخصوص مراسم عزاداری و اخبار این ایام را پخش می‌كنند.
محرم
عاشورا در تونس
مردم تونس در ایام محرم از هرگونه مراسم شادی مانند جشن عروسی و ختنه‌كنان خودداری می‌كنند. آنان در صبح روز عاشورا به قبرستان‌ها می‌روند و معتقدند كه همه ارواح در روز عاشورا كنار قبر خود حضور پیدا می‌كنند و منتظر دیدار بستگان زنده خود هستند.
مردم تونس در روز تاسوعا و عاشورا، تاكید بر خوردن گوشت مرغ و غذایی شبیه ماكارونی دارند. آنان شب عاشورا با آتش زدن علف‌های خشك و شعله‌ور كردن آنها كه به «اجیجه» شهرت دارد، گلوله‌هایی شلیك می‌كنند و بر این اعتقادند كه این عمل موجب شادمانی اطفال كربلا می‌شود.

 http://asriran.com/files/fa/news/1388/10/7/124007_239.jpg

پنج شنبه 25/8/1391 - 17:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته