• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 994
تعداد نظرات : 248
زمان آخرین مطلب : 5077روز قبل
بیماری ها
حتما بارها و بارها مطالبی از این دست و درباره افزایش آمار افسردگی در کشورمان نیز خوانده اید. هرچند تاکنون چندین بار درباره افسردگی،علل ایجاد این بیماری و راه های درمان و راهکارهای مقابله با آن گزارش تهیه کرده ایم اما این دفعه می خواهیم از زاویه جدیدی به این معضل نگاهی بیندازیم.در میان نظریه های مختلف روان شناسی،نظریه انتخاب که «ویلیام گلاسر» روان شناس مطرح آمریکایی آن را برای نخستین بار مطرح کرد،طرفداران بسیاری پیدا کرده است. رای ورود به بحث افسردگی ابتدا لازم است درباره این نظریه کمی بیشتر بدانیم.

نظریه انتخاب:
در گذشته رویکردهای روان شناسی موثر در درمان مشکلات ارتباطی به چند نظریه که تمام توجه آن به گذشته معطوف می شد،محدود بود. این نظریه ها گذشته را به عنوان عامل تاثیرگذار در رفتارهای کنونی مطرح می کند که مشهورترین آن ها نظریه روان کاوی است. تاکید این نظریه بر تاثیر اولین تعاملات نوزاد با پدر و مادر تاکید بسیاری دارد و نقش عقده های روانی را بر رفتارهای آدمی محرز می شمارد.
دکتر علی پژوهنده روان شناس و مشاور با این توضیح در تعریف نظریه انتخاب می گوید:نظریات بعدی بر تاثیر رفتارهای آدمی در شکل گیری مشکلات وی صحه می گذاشت و همچنان گذشته فرد را ملاک قرار می داد اما در تئوری انتخاب که زیرمجموعه نظریه های وجودگرایی است،گذشته فقط در شکل گیری وضعیت کنونی ما دخیل است و درحال حاضر تاثیری ندارد.به عبارتی انسان اسیر گذشته خود نیست و هر لحظه می تواند برخلاف گذشته خود دست به انتخاب بزند،انتخاب هر رفتاری از سوی انسان در این تئوری یک اصل است و تمامی رفتارهای انسان اعم از پسند و ناپسند به طور مستقیم به انتخاب او برمی گردد.دامنه این نظریه فقط در حوزه مسائل روانی باقی نمانده است و در چندین حوزه از جمله رابطه بین معلم و محصل،بین زن و شوهر،بین مدیر و کارمندان و والدین و فرزندان کاربرد دارد.به عنوان مثال در مدیریت راهبردی،رئیس می تواند با استفاده از فرضیه انتخاب کارآیی کارمندانش را بالا ببرد.براساس این نظریه تمام مشکلات روان شناختی ریشه در ارتباطات دارد. به عبارتی اگر فردی دچار افسردگی مزمن، وسواس، اختلالات اضطرابی و غیره شده است، ریشه آن را باید در ارتباطات ناکارآمد وی با افراد مهم زندگی اش جست وجو کرد.

علت افسردگی :
دکتر پژوهنده در پاسخ به این سوال که فرد مبتلا به افسردگی را از طریق نظریه انتخاب چگونه می توان درمان کرد،می گوید:اول باید به ۵ نیاز اساسی انسان طبق نظریه انتخاب اشاره کنیم.نیاز به آزادی، نیاز به بقا،سرگرمی،عشق و تعلق و نیاز به قدرت و احساس ارزشمندی ۵ نیاز اساسی انسان است که مثل ۵ سیلندر یک خودرو،او را به حرکت درمی آورد.فرد مبتلا به افسردگی کسی است که یکی از نیازهایش به طور جدی آسیب دیده و درصدد رفع آن برنیامده است.این ارتباط معیوب طی سال ها به دیگر نیازهای او لطمه می زند و اندک اندک از همه جهت آسیب می بیند.افسردگی در دیگر رویکردهای روان شناسی یک بیماری است اما در نظریه انتخاب یک رفتار کلی تلقی می شود.
در نظریه انتخاب در واقع بیماری وجود ندارد و فقط ضایعات مغزی و ژنتیکی بیماری محسوب می شود و بقیه اختلالات روانی را رفتارهای انتخاب شده از سوی فرد به شمار می آوریم.افسردگی،رفتاری است که فرد برای ارضای نیازهایی که نتوانسته است به نحو صحیحی آن ها را برآورده کند، به آن متوسل می شود و نه یک بیماری که عارض می شود و از بیرون کسی باید آن را درمان کند.

انتخاب افسردگی، چرا؟
وی در توضیح این که چرا افسردگی را انتخاب می کنیم،می گوید: آیا می توانید دستتان را روی آتش ببرید بدون این که بسوزد؟ این امر غیرممکن است.حال دقت کنید که فکر و عمل فرد افسرده توسط خود او انتخاب شده است.یعنی او افکار منفی را انتخاب و فکر می کند و در عمل انگیزه اش را برای کارهای روزانه و امور زندگی خود از دست می دهد.دست بردن روی آتش و فکر کردن به آن انتخابی است همانند داشتن افکار منفی و بی تحرکی از دست دادن انگیزه.
بنابراین فکر و عمل دست خود ماست و احساس و نتیجه که همان سوزش دست و درد است،در اختیار ما نیست.هم اکنون بیشتر روان شناسان معتقدند افسردگی ناشی از کاهش میزان سرتونین یا دوپامین است.اما طبق نظریه انتخاب،کاهش میزان این دو هورمون و احساس بد ناشی از افسردگی، معلول است و سرنخ افسردگی و از طرفی کنترل فکر و عمل که کاملا اختیاری است، دست خود انسان می باشد.بنابراین در مواجهه با فرد افسرده ابتدا به ۵ نیاز اساسی او مراجعه می کنیم تا ببینیم در کدام نیازها دچار مشکل شده است و سپس آموزش می بیند که فکر و عمل خود را کنترل کند.در واقع نظریه انتخاب یک نظریه آموزشی است و نه درمانی.

مولفه های افسردگی :
به گفته پژوهنده انسان و انتخاب های او را می توان به یک خودرو و رفتارهای او را به چهار چرخ خودرو تشبیه کرد. ۲ چرخ جلو به طور مستقیم تحت اختیار انسان است و ۲ چرخ عقب غیرمستقیم در اختیار اوست. ۲ چرخ جلو فکر و عمل ما و ۲ چرخ عقب احساس و کارکرد بدنی است.ما به یک فرد افسرده توصیه می کنیم روزی ۱۵ دقیقه پیاده روی تند انجام دهد.یعنی یک فکر و عمل مثبت را جایگزین فکر و عمل منفی کند،بی گمان پس از چند روز احساس و کارکرد بدن به تبع فکر و عمل مثبت وی بهتر خواهد شد.طبق تحقیقات افراد افسرده باور نادرستی تحت عنوان خودشکستگی دارند به این معنا که دائم شکست های خود را مرور می کنند و یا پیش از انجام هر عملی خود را شکست خورده فرض می کنند.تغییر این تفکر به بهبودی افسردگی کمک شایانی می کند.

۷ عادت مخرب
آیا می توان تصور کرد بدون تغییر در شرایط محیطی و عوامل آزاردهنده بیرونی و فقط با تکیه بر تغییر تفکر و عمل با افسردگی مقابله کرد.
پاسخ دکتر پژوهنده این است:اگر بتوانیم ۷ عادت مخرب را از زنجیره روابط خود با دیگران حذف کنیم، می توانیم شرایط محیطی را برای رفع افسردگی آماده کنیم.انتقاد کردن،سرزنش کردن،نق زدن، شکایت کردن،تهدید کردن،تنبیه کردن و باج دادن برای کنترل دیگران برای این است که بتوانیم به شیوه نادرستی نیازهایمان را برآورده کنیم.طبیعی است که با این عادات ناپسند دیگران از فرد افسرده فاصله بگیرند.بعضی اوقات هم فرد افسرده،افسردگی را انتخاب می کند تا محیط اطرافش را به میل خود ببیند.فرد افسرده برای جلب توجه،برآورده کردن نیازهای پنج گانه بدون هیچ تلاشی و رهایی از قید و بندهایی که در زندگی وجود دارد،افسردگی را انتخاب می کند زیرا به شکل موقتی نیازهای خود را برآورده می بیند.بنابراین افسردگی،بیماری نیست بلکه انتخاب است.
شاید پیش آمده است که کسی به شما بگوید افسرده شده ای و شما هستید که باید انتخاب کنید که افسرده هستید یا خیر و این پرسش و پاسخ به خوبی نشان دهنده این است که انتخاب ما چه نقش مهمی دارد.به این ترتیب در فرضیه انتخاب تاکید بر آن است که تمام اختلالات روانی ریشه در مشکلات ارتباطی دارد و ریشه تمام مشکلات ارتباطی در فرد است و نه محیط بیرونی.همه ما یاد گرفته ایم مسائل و مشکلات را به دیگران نسبت دهیم تا خودمان.و این نظریه رد تمامی باورهای نادرستی است که درباره تاثیر شرایط محیطی و غیره بر جسم و روح خود داریم.
طبق نظریه های موسوم به کنترل بیرونی که در ذهن همه جا افتاده است،محیط،گذشته و دیگران مسئول بسیاری از اتفاقات زندگی ما هستند و به این ترتیب مسئولیت رفتارها و اتفاقات زندگی را از روی دوش خود برمی داریم.
مثلا می گوییم من را عصبانی کرد،من را افسرده کرد،هیچ وقت نمی گوییم خودم را عصبانی کردم، خودم را افسرده کردم زیرا در این صورت باید مسئولیت اتفاقات و رفتارهایمان را بپذیریم.فردی که دچار افسردگی شده بهتر است بگوید افسرده شده ام تا بگوید خودم را افسرده کرده ام؛زیرا در غیر این صورت کسی به او توجهی نمی کند و نفعی از افسردگی خود نمی برد.فرد افسرده در واقع توجه و حمایت دیگران یا آزادی بیشتری می خواهد و در صورتی که بپذیرد خودش مایه افسردگی اش شده است، دیگر بیمار نیست و دیگران می توانند بگویند می توانی تصمیم بگیری که افسرده نباشی. این رویکرد نه فقط درباره افسردگی بلکه درباره بیماری های مزمنی مثل اسکیزوفرنی صادق و درمان آن از طریق فرضیه انتخاب اثبات شده است،بنابراین فرد افسرده باید انتخاب کند که رفتارهای نادرست خود را کنار بگذارد و فکر خود را عوض کند و به زندگی عادی برگردد.
شنبه 5/4/1389 - 11:10
كودك
بعضی از والدین آخرین راه چاره را در تربیت فرزندان ، تنبیه بدنی می دانند؛ اما همواره به جای تنبیه و اعمال خشونت راه بهتری هم می توان پیدا كرد. چون تنبیه بدنی عوارض متعددی در رفتار و روحیه فرزند شما به جای خواهد گذاشت. حتی اگر بسیار به ندرت كودك خود را تنبیه می كنید، حتماً این مطلب را مطالعه كنید...

بسیاری از والدین عمداً دست به تنبیه بدنی نمی زنند. معمولاً هنگامی این رفتار از بزرگترها سر می زند كه كنترل خود را از دست بدهند یا احساس ناامیدی كنند.

ممكن است بابا به خاطر این كه سه بار از كودك خواسته تلویزیون را خاموش كند و او توجهی نكرده عصبانی شود و كتكش بزند. یا وقتی پسر كوچولوی چهار ساله به وسط خیابان می دود شاید مامان او را بزند تا حواسش بیشتر جمع باشد.

همه پدر و مادرها می دانند كه گوش نكردن كودك به حرف آنها چقدر ناراحت كننده است؛ نگرانی و دلهره از به خطر افتادن سلامت بچه هم به همین صورت. مادری كه گفتیم، از این كه پسرش دوباره به وسط خیابان بدود و مثل این دفعه شانس نیاورد! خیلی نگران است.

اكثر والدین حداقل یك بار فرزندشان را تنبیه بدنی كرده اند یا احساس كرده اند او یك كتك مفصل لازم دارد. اما به راستی چرا این تعداد از پدر و مادرها از تنبیه بدنی استفاده می كنند؟ شاید بگویید: چون مؤثر است. ولی واقعیت این است كه اگر تنبیه بدنی مؤثر باشد فقط و فقط در كوتاه مدت تأثیرگذار است.

مادر سمیرا كوچولو گهگاه او را تنبیه بدنی می كند، ولی آن سوی ماجرا اینست که ، مربی او در مهدكودك مرتب باید مراقبش باشد تا بچه های دیگر را آزار ندهد!

در سال 2002 یك تحقیق وسیع در مورد آثار و عوارض تنبیه به عمل آمد. خانم «الیزابت تامسون» از مركز ملی كودكان فقیر در دانشگاه كلمبیا، اطلاعات گردآوری شده طی 62 سال را مورد بررسی قرار داد و دریافت كه: هر قدر كودك بیشتر تنبیه شود احتمال بروز رفتار پرخاشگرانه در او بیشتر می شود. ضمناً چنین كودكی بیشتر رفتارهای نادرستی مثل دروغگویی ، حقه بازی و آزار و اذیت دیگران را از خود نشان خواهد داد. كودكانی كه با تنبیه بزرگ شده اند كمتر درست و نادرست را از هم تشخیص می دهند، و در غیاب والدین خود بیشتر از سایر بچه ها رفتارهای نادرست و بی ادبانه انجام می دهند.

یكی از مادران كه معمولاً فرزندش را تنبیه بدنی می كند می گوید: «بچه من موقعی رفتارش درست است كه او را تنبیه می كنم. اما راستش، نمی دانم رفتار درست او به خاطر ترس است یا این كه واقعاً خوب و بد را از هم تشخیص داده است.» 

پس چه باید كرد؟ آیا جایگزین مناسبی به جای تنبیه بدنی وجود دارد؟ رفتارهایی كه در ذیل آورده شده با این اعتقاد فهرست شده كه یك كودك سزاوار احترام است، حتی وقتی رفتارش آنگونه كه باید نیست.

سعی كنید در رفتارتان ملایم و مهربان باشید. وقتی تن صدایتان عادی و طبیعی باشد كودك بهتر حرفتان را می شنود.

كمی تأمل كنید. یك مكث كوتاه در عكس العمل و اندكی صبر هنگام هیجان، می تواند گره گشا باشد. چه اشكالی دارد كه بگوییم: «الآن برای مواجهه و حل این مسئله خیلی ناراحت هستم و موقعیت مناسب نیست. بعداً در موردش صحبت می كنیم.»

به او بیاموزید. به جای مجازات او به خاطر كار نادرستش، كار درست را به او یاد بدهید. مثلاً بگویید: «وقتی اسباب بازی هایت را در اتاق پذیرایی رها می كنی من این كارت را نمی پسندم. دوست دارم دفعه بعد آنها را در كمد بگذاری.»

مثبت باشید. به جای آنكه بگویید :«چند مرتبه باید به تو بگویم كه دندانهایت را مسواك بزنی؟!» می توانید بگویید : «دندان های قشنگت را مسواك بزن كه همین طور قشنگ بماند. بعد منو خبر كن كه بعد از تو مسواك بزنم.»

«توضیح» به جای «تهدید». می توانید با یك توضیح مختصر، علت زشتی رفتار او را روشن كنید تا در ذهنش دلیلی برای تغییر رفتار داشته باشد.

از عصبانیت دوری كنید. به جای تمركز روی اشتباه یا رفتار نادرست كودك، كه شما را برای هیجان و عكس العمل احساسی آماده می كند، از هر یك از موارد خطای فرزندتان به عنوان موقعیت خوبی جهت راهنمایی او و فراگیری استفاده كنید.

انگیزه بدهید. به او با جملات خاصی انگیزه بدهید و صحبت های تشویق كننده داشته باشید.

انعطاف پذیر باشید. وقتی كودك می پرسد: «می تونم این برنامه تلویزیون رو تا آخر ببینم، بعد بریم بیرون؟» منطقی باشید. اگر فرصت دارید، به درخواستش جواب مثبت بدهید. بدین ترتیب كودك رفته رفته با هنر گفتگو و مذاكره آشنا می شود.

از لجبازی و زورآزمایی بپرهیزید. هیچ كاری مخربتر و بی فایده تر از زور آزمایی با فرزند نیست. او را به همكاری كردن تشویق كنید. مثلاً می توان گفت : «من مشكلی دارم. من دوست دارم تو پیراهن تمیزی بپوشی ولی می بینم كه تو بازهم همون قبلی رو می پوشی. به نظرت چطور می شه این مسئله رو رفع كرد؟». وقتی مشكل را با كودك در میان بگذارید احتمالاً بیشتر علاقه مند می شود كه در حل آن كمك كند و با شما همكاری كند.

زیرك باشید. اگر عملكرد فعلی شما اثر ندارد با زیركی راه دیگری پیدا كنید. تغییر خط مشی شما آسان تر است تا این كه همیشه بخواهید اول او تغییر كند. از خودتان بپرسید: «چه كار دیگری می توانم بكنم تا او را به عكس العمل بهتری ترغیب كند؟»

نكته: در رابطه با مجازات كودك این سه قاعده را به یاد داشته باشید:

- هنگام عصبانیت از مجازات بپرهیزید.

- برای تلافی كردن یا انتقام گرفتن، مجازات نكنید.

- همیشه مجازات شدیدتر، مجازات بهتر نیست.
جمعه 4/4/1389 - 20:51
خواستگاری و نامزدی
اختلال شخصیت وسواسی
در شماره‌‌ی قبل، به توضیح بیماری اختلال وسواس اجباری پرداختیم و عوامل به‌وجود آورنده و تشدیدکننده و هم‌چنین راه درمان آن را توضیح دادیم. در این شماره قصد داریم به توضیح اختلال شخصیت وسواسی بپردازیم.

بیماری اختلال شخصیت وسواسی، تفاوت‌هایی با بیماری وسواس اجباری دارد ازجمله:
- طول مدت بیماری
- هنوز به‌طور کامل عادت نشده است.
- خود بیمار، بیمار بودنش را باور ندارد و تصور می‌کند که حق با اوست.
- در عملکردهای روزانه، اشکال زیادی ایجاد نشده و دیگران هم متوجه رفتار وسواس‌گونه نمی‌شوند.
- شدت عملکردهای وسواسی، ضعیف‌تر است اما میزان نظم و ترتیب، دست و پاگیر می‌باشد.
- بیمار، قابل تحمل است و نظم و ترتیب خوبی دارد.
- بیمار به دلیل آگاه‌نبودن از بیماری خود، به‌دنبال درمان نیست.
- بیمار، فرافکنی نموده و تصور می‌کند کار خودش، درست است و دیگران اشتباه می‌کنند.
- عوامل افسردگی، کمتر دیده می‌شود ولی فراوانی بیش‌تری در بین مردم دارد و پنهان و مرموز می‌باشد.

خصوصیات فرد دارای اختلال شخصیت وسواسی
- به‌طور معمول از انجام کارهای خود راضی نمی‌شود به‌طوری که از دیگران می‌خواهد تسلیم او شوند.
- توانایی محدودی در بیان و اظهار احساسات گرم و محبت‌آمیز، به‌خصوص نسبت به خانواده دارد. هم‌چنین از دادن هدیه یا پول یا حتی وقت صرف‌کردن برای دیگران، خودداری می‌کند.
- کمال‌گراست و همه‌چیز را در حد کمال می‌خواهد.
- بدون توجه به‌ احساس دیگران، از آنان می‌خواهد تا روش او را اعمال کنند.
- برای انجام کارها، بسیار دقت صرف‌می‌کند تا جایی که وقتی برای استراحت و یا تفریح خودش باقی‌نمی‌ماند.
- دچار دودلی و بلاتکلیفی است زیرا از اشتباه‌کردن، بسیار هراس دارد.
- زمان بسیاری را صرف جزئیات، مقررات، لیست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها می‌کند.
- کنترل‌کننده (خود و دیگران را زیاد کنترل می‌کند) و به‌طور معمول انعطاف‌ناپذیر است.
- در دورانداختن اشیاء بی‌ارزش و کهنه، ناتوان است.

دلایل بروز بیماری
- میل‌های نادرست و ناپاک: مانند میل به مرگ مادر به دلیل خشن و سخت‌گیر بودن، بداخلاق و تندخو بودن و رعایت بیش‌ازحد نظافت یا پاکیزگی که خود موجب احساس گناه می‌گردد و به‌دنبال آن، عناد و خودتنبیهی؛ یکی از تنبیه‌ها، این است‌ که دچار وسواس شده است.

- مشکلات خانوادگی، شغلی و یا حتی بارداری و...

- جلب‌توجه اطرافیان

- اختلال بیوشیمی مغز (عدم تعادل سروتونین در مغز و یا التهاب مغز، جراحت‌های مغز و یا تومورهای مغزی) و اختلال در گیرنده‌های عصبی

- احساس بی‌کفایتی که به‌طور معمول در کنار یک مادر کمال‌طلب به بیمار القاء شده است.

- اختلال در روابط با دیگران، خانواده و یا محیط

- نبود ارتباط خوب با مادر

اختلال وسواس اجباری که اغلب با افسردگی و اضطراب نیز همراه است، خود موجب موارد زیر می‌شود:
کاهش اعتمادبه‌نفس و ایجاد اضطراب بیش‌تر، چاق شدن، بالا رفتن فشارخون، چربی‌خون، مشکلات تیروئید و درکل مشکلات هورمونی، کم‌خونی و...

بنابراین بیمار باید رفتارهای جرأت‌ورزی مانند ابراز صحیح خشم، اندوه، رنجش و نه‌گفتن را بیاموزد. او باید هم به خود و هم به نیازهای خود اهمیت دهد. درضمن باید بتواند نیازهایش را مطرح کند.

درمان از طریق مدیتیشن
مدیتیشن، یکی از روش‌های درمانی اختلال وسواس اجباری و اختلال شخصیت وسواسی، به‌شمار می‌رود که شامل مراحل زیر می‌باشد:

- انجام ورزش‌ها و نفس‌گیری، روزی یک‌بار

- مرحله‌ی ریلاکس کردن اندام‌ها

- گفتن ذکر با تمرکز بر روی وسط پیشانی دست‌کم 15بار به‌صورت کشیده و آرام (مرحله‌ی آلفا)

- تلقینات کلامی مثبت: «من از نظر روحی، روانی، ذهنی، عاطفی، فکری و جسمی، سالم هستم. تمام سلول‌ها، اعصاب، غدد، دستگاه‌ها و... بدن من در سلامت کامل و بر طبق اراده‌ی خداوند، به کار خود مشغول هستند» و...

- تصویرسازی: در این مرحله، خود را در مکانی در طبیعت مجسم کنید (با چشم‌های بسته). شما خود را در هرجای مثبت که تجسم کنید، از آن فضا، انرژی الهی می‌گیرید. ابتدا خود را بی‌حال و خسته و فرسوده از بیماری‌تان تجسم کنید، بعد این تصویر را کم‌کم دور کنید طوری‌که کوچک و کوچک‌تر شده و به یک نقطه تبدیل شود. حال یک تصویر روشن، زیبا و سرحال و پرارزش از خود را در بهترین شرایط روحی، جسمی، مادی یا معنوی تجسم کنید و این تصویر جدید را بر روی تصویر قبلی بیندازید و بزرگ و بزرگ‌تر کنید تا جایی که تمام ذهن شما را پرکند.

- مرحله‌ی فرستادن عشق: کودکی را در ذهن‌تان در آغوش بگیرید، حالت عشق نسبت به این کودک را در خود ایجاد کنید، سپس تمام این عشق و محبت را به تصویر ذهنی‌تان بدهید.

- مرحله‌ی انرژی الهی: پس از انجام مراحل قبلی، از انرژی الهی بخواهید که تصویر شما را نورانی و درخشان و شفایافته سازد. یک‌بار هم انرژی الهی را به خود بتابانید و خود را از آن پرکنید طوری‌که کاملاً سفیدرنگ شوید. (رنگ سفید، رنگ درمان و شفاست)

- مرحله‌ی شکرگزاری: حال با احساس شفای کامل در جسم و روح و ذهن و فکر و احساس و... خود، از خداوند منان به‌دلیل این شفایافتگی و تمام نعماتی که به شما ارزانی داشته، تشکر کنید.

- مرحله‌ی شمارش معکوس: از 5 تا یک بشمارید و کم‌کم چشم‌های خود را باز کنید. بدن خود را حرکت دهید تا کاملاً از آن آگاه گردید. پس از آن‌که احساس کردید در بیداری کامل هستید، بلند شوید.

لازم است مدیتیشن‌های روزانه به‌منظور درمان را روزی سه‌بار و هر بار به‌مدت 20دقیقه از مرحله‌ی ریلاکس کردن به بعد، انجام دهید.
مطمئن باشید که با هربار انجام مدیتیشن، مقداری از کار شفا انجام می‌پذیرد و شما خود به‌زودی شاهد آن خواهید بود.

ممکن است با شروع مدیتیشن، در ابتدا وسواس، اضطراب و یا افسردگی شما شدت یابد؛ کمی تحمل کنید، حداکثر یکی دو هفته مدارا کرده تا برون‌ریزی انجام شود و تمام فشارها و دردها و رنج‌هایی که در طول عمر خود به درون ریخته‌اید، خارج شوند.

جمعه 4/4/1389 - 20:49
ازدواج و همسرداری
احساسات خود را با او در میان بگذارید و صبر کنید تا عکس العمل همسرتان را ببینید . و سعی کنید او را به نحوی متقاعد کنید و حوابی بشنوید

1 – احساسات خود را با او در میان بگذارید و صبر کنید تا عکس العمل همسرتان را ببینید  . و سعی کنید او را به نحوی متقاعد کنید و حوابی بشنوید تا نشان دهنده‌ی این باشد که احساساتتان را درک کرده است و پشیمان شده است .

2- راههایی بیابید تا بتوانید از طریق عقل و منطق از بروز مشکلاتی که  در حال حاضر با آنها روبرو هستید جلوگیری کنید . و در آینده و با بروز چنین مشکلاتی دیکر رفتار همیشکیتان را بروز ندهید

3- بعد از حل مشکلاتتان‌یکدیگر را در آغوش بگیرید و به دیگری بگویید که از مشکلاتی که پیش آمده است و از اینکه ناخواسته‌یا خواسته باعث رنجش همسرلتان شده اید عذر خواهی کنید . مطمئن باشید با این کار به ظاهر کوچک بسیاری از مشکلات آینده‌تان را از بین برده اید .

4- به همسرتان بگویید که او رفتارهایی که از شما را نمی‌پسند بگوید و شما نیز همین طور رفتارهایی از او را که نمی‌پسندید به او متذکر شوید بدون هیج کونه  دعوا و مشاجره این کار را انجام دهید و با صبوری و بدون هیج کونه پیش داوری به این صحبت‌های گوش دهید و بعد اگر صحبت‌های همسرتان شما را قانع کرد سعی در تغییر رفتارهایتان ایجاد کنید جون مسلما هر انسانی دارای عیب‌های و نقص‌هایی است که می‌تواند دیگری را آذرده حاطر کند و برای اینکه از مصائب آینده‌ی پیشکیری کنید بهتر است خود وهمسرتان به تنهایی حل نمایید تا قبل از اینکه کار به جایی برسد که حرمت‌های بین شما از بین برود .

5-  فردی کینه ای نباشید و سعی کنید صحبت‌هایی گه بین شما و همسرتان رد وبدل شده است را فراموش کنید البته باید از همان ابتدا شرایط را طوری حفط کنید که صحبت و مشاحره شما بیش از حد به اوج نرسد زیرا در این صورت آشنی و بازکشت برای هر دو طرف شما سخت خواهد شد .
جمعه 4/4/1389 - 20:48
خواستگاری و نامزدی
تغییر در نحوه زندگی می‌تواند به حفظ سلامت زنان و مردان كمك كند و عمر آنها را افزایش دهد در این مقاله 5 راهكار ساده برای افزایش طول عمر ارائه شده‌است كه به آنها اشاره می‌شود:
 
تغییر در نحوه زندگی می‌تواند به حفظ سلامت زنان و مردان كمك كند و درعین حال با كاهش خطر بروز بیماریهای مختلف، عمر آنها را نیز افزایش دهد در این مقاله 5 راهكار ساده برای افزایش طول عمر ارائه شده‌است كه به آنها اشاره می‌شود: 

- به دنبال گیاه‌خواری بروید:
در پژوهشی از مبتلایان به سرطان پروستات خواسته شد كه تنها 10 درصد از كالری و چربی روزانه را مصرف كرده و خیلی كم مواد قندی مصرف كنند و در عوض از سبزیجات، سبزیجات بنشنی میوه‌ها و غلات سبوس دار استفاده نمایند. همچنین به آنها اجازه داده شد كه به جای ماهی تن از مكمل‌های روغن ماهی مصرف كنند. به گفته محققان؛ نتایج تحقیقات نشان داد كه مصرف بیشتر مواد غذایی گیاهی، پیری را به تعویق می‌اندازد. 

- ورزش و تمرینات بدنی را به طور منظم انجام دهید:
افرادی كه عادت به بی تحركی و نشستن مداوم دارند سریع‌تر پیر می‌شوند و خطر مرگ زودهنگام در آنها افزایش می‌یابد. اما در عوض افرادی كه حداقل به مدت 30 دقیقه در هر روز و شش یا هفت روز در هفته ورزش‌هایی مثل شنا، دوچرخه سواری یا دویدن انجام می‌دهند عمر طولانی‌تری همراه با سلامتی دارند. 

- سیگار نكشید:
در مطالعه هاروارد مقایسه بین زنان غیرسیگاری و زنانی كه 15 نخ سیگار یا بیشتر در روز دود می‌كردند نشان داد؛ سیگار خطر ابتلا به بیماری قلب و سرطان را تشدید كرده و به این ترتیب طول عمر افراد را كاهش می‌دهد. 

- وزن خود را در حد سلامتی نگهدارید:

در حالی كه برخی از مطالعات به محدودیت شدید كالری و لاغری شدید برای افزایش طول عمر اشاره می‌كنند اما یافته‌های محققان هاروارد نشان می‌دهد كه برای حفظ سلامت و طول عمر وزن باید در حد طبیعی نگه داشته شود، تحقیقات نشان می‌دهد كه اگر شاخص توده بدنی به بیش از 25 برسد خطر مرگ افزایش پیدا می‌كند. با رعایت این فاكتورها نه تنها می‌توان طول عمر را اضافه كرد بلكه درعین حال نیز می‌توان در تمام مدت حیات در سلامتی جسمی و روانی بود.
جمعه 4/4/1389 - 20:43
ازدواج و همسرداری
مردها دوبار تربیت می‌شوند؛ یک‌بار توسط والدینشان، بطور‌ی که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به‌نحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند،

زنان قابلیت‌‌‌های بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در نامزد یا شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان می‌توانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی به‌شیوه رفتاری همسرشان دارد ، به عبارتی می توان گفت...
 
زنان قابلیت‌‌‌های بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان می‌توانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی به‌شیوه رفتاری همسرشان دارد
 
به‌عبارتی می‌توان گفت:
مردها دوبار تربیت می‌شوند؛ یک‌بار توسط والدینشان، بطور‌ی که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به‌نحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
در اینجا می‌خواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاست‌های زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایه‌های یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که می‌خواهند بدانند «چگونه می‌توان شوهر خود را به‌مهری مستمر و عمیق آلوده‌ گرداند؟
1-  صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2-  همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3-  زن و شوهر می‌توانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4-  پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
 
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
 
6- شما می‌توانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواسته‌های‌تان را به فراموشی بسپارید.
 
7-  گاهی اوقات اگر به‌طور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
 
8-  گفتنی‌ها را بگویید، امّا به‌موقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
 
9-  به‌یاد داشته باشید معمولاً مردها آن‌گونه که شما به‌ آنها می‌نگرید، به‌خود نمی‌نگرد.
 
10-  شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً می‌توانید بر او تأثیر بگذارید.
 
11-  در برنامه‌ریزی‌ها به‌صورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
 
12-  احترام شما، در گروی رفتار شماست.
 
13-  برنامه‌های خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
 
14-  به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
 
15- در طی روز از کلمات محبّت‌آمیز استفاده کنید.
 
16-  بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
 
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
 
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن می‌تواند قابلیت‌های شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحت‌الشعاع قرار دهد.
 
19-  هراز گاهی از او به خاطر محسناتش تمجید کنید.
 
20-  گاهی گفتگوی متعادل می‌تواند قفل‌هایی که بر زندگی‌ عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
 
21-  هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
 
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد.
جمعه 4/4/1389 - 20:42
خواستگاری و نامزدی
با رعایت نکات ساده ای در آداب و عادات روزانه می توانید به حفظ سلامتی خود و خانواده تان کمک کنید كه 9 مورد از این نکات ساده عبارتند از:

1- نوشیدنی مورد علاقه شما برای آغاز روز می تواند چای، قهوه، کاپوچینو همراه شیر و یا هر نوشیدنی دیگری باشد فقط دقت کنید برای شیرین کردن نوشیدنی خود حداکثر از 1 قاشق چای خوری شکر استفاده کنید،با متعادل کردن مقدار مصرف شکر می توانید کالری و مواد شیمیایی مصنوعی مصرفی روزانه تان را کاهش دهید.

2- اگر عادت به خوردن صبحانه ندارید از همین امروز شروع کنید به خوردن صبحانه شامل فیبر و پروتئین،می توانید از نانهای غنی شده، نوشیدنی های حاوی ویتامین C و تخم مرغ استفاده کنید.

3- در بین روز از میان وعده ها استفاده کنید مثلاً در حدود 11 صبح می توانید یک میان وعده داشته باشید دقت کنید که بیش از 100 کالری نداشته باشد.

4- برای نهار از غذاهایی با فیبر بالا و متناسب با آن پروتئین‌ها استفاده کنید.حتماً سالاد مصرف کنید. 2 وعده سبزیجات و سالاد باعث جوان تر شدن زنان می شود؛برای تهیه سس سالاد می توانید از 2 قاشق سرکه قرمز وا قاشق روغن زیتون و لیموترش و شکر و فلفل استفاده کنید.

5- دسر را فراموش نکنید البته باز هم به خاطر داشته باشید باید کم کالری باشد.

6- از ماهی استفاده کنید، ماهی حاوی منابع اصلی و مهم اسیدهای چرب امگا 3 مفید برای قلب می باشد سعی کنید حداقل 2 بار در هفته از آن استفاده کنید.

7- بین 9-7 ساعت در شب بخوابید.خواب کافی باعث کاهش وزن می شود.طبق تحقیقات 16 ساله ای که بر روی 238 پرستار انجام شد زنانی که کمتر از 7 ساعت می خوابند اضافه وزن پیدا میکنند.

8- روزانه حداقل 30 دقیقه پیاده روی کنید.پیاده روی برای قلب، مغز، استخوانها و مفاصل و تناسب اندام شما مفید است.

9- در روز بین 8 تا 12 لیوان آب بنوشید،آب با جلوگیری از چسبیدن سلولها به هم باعث شادابی آنها می شود و نقش مهمی در فعالیتهای حیاتی بدن ایفا می کند.آب کافی باعث می شود تمام خستگی های مغزی نظیر گیج شدن و... از بین برود چون اکسیژن موجود در آب باعث می شود انرژی طبیعی مغز بدون هیچگونه کالری و مواد شیمیایی اضافی افزایش یابد.
جمعه 4/4/1389 - 20:41
ازدواج و همسرداری
در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می‌سازند.

بسیاری از جوانان تصور می‌کنند که زندگی مشترک وشرایط به وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان  نامزدی بین دو طرف حاکم بوده است و مقایسه بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند . در حالی که دنیای نامزدی دنیای بسیار متقاوتی از زندگی مشترک می‌باشد .

دنیای دوستی دنیای رویاها و ایده آل هاست در حالی که زندگی مشترک دنیایی کاملا حقیقی و ملموس است . دنیایی که در آن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر است و تنها می‌توان با تلاش و کوشش و صبوری دنیای ایده آلی ساخت . دنیای دوستی سراسر شیرینی ، امید و شرایط مطلوب است . اینجا مرد مورد علاقه ات کاملا در اختیار توست . برای با تو بودن به اندازه کافی فرصت دارد تنها به تو می‌اندیشد و به همه خواسته هایت تن در می‌دهد . زن مورد علاقه ات به همان گونه است که تو می‌خواهی ، تنها به فکر توست و برای رضایت و خوشنودیت تلاش می‌کند .

در زمان دوستی از گذشته خود به راحتی صحبت می‌کردی ، از همه خواسته هایت بی پرده سخن به میان می‌آوردی و احساس می‌کردی که گذشته و حالت از خودت می‌باشد .   و آزاد هستی تا در انتخاب خود تجدید نظر کنی . همه چیز را عاشقانه می‌نگریستی و از کمی ها و کاستی ها به راحتی می‌گذشتی چون باور داشتی که باید این زندگی رویایی را شیرین نگاه داشت و برای شیرین بودن آن باید از عیب ها گذشت . اما همین که وارد زندگی مشترک می‌شوی شرایط کاملا تغییر می‌کند . اینجا دیگر صحبت از تحمل کردن است . اینجا صحبت از یک عمر زندگی است . اینجا خوبی و بدی، شیرینی و تلخی و زشتی ها و قشنگی ها در کنار همدیگر است . در دنیای دوستی محبوب تو خود را به شکلی ایده ال به تو ارایه می‌کرد اما در زندگی مشترک تو باید از او یاری ایده آل بسازی .

دنیای دوستی دنیای نیاز های عاطفی، و نیازهای غریضی است . در این دنیا برای رسیدن به خواسته هایت باید محبوب و مطلوب دوستدار خود باشی . اینجا رفع نیاز هایت در ردیف اول اولویت های زندگیت می‌باشد بنا براین خود را برای برآورده شدن نیاز های عاطفی یا دیگر نیاز های غریضی خود آماده می‌کنی . اما در زندگی مشترک با برآورده شدن این نیازها، مسائل دیگری در اولویت زندگی قرار می‌گیرند . ومردان براساس ساختار مغزی ونوع وظیفه ای که در طول تاریخ آفرینش بر عهده آنها گذاشته شده کار و موفقیت های اجتماعی خود را در راس همه امور قرار می‌دهند . اما زنان ایده آل ترین شرایط زندگی برای آنها زمانی بود که مرد مورد علاقه شان تنها به آنها فکر می‌کرد و هیچ چیز جز زن محبوب شان در اولویت کار آنان نبود .

اما با ادامه زندگی و هویدا شدن نیاز های اساسی دیگر مرد، زنان از رابطه خود سر خورده شده و تصور می‌کنند که: محبت و عشق مرد مورد علاقه آنها کم رنگ شده است . بنا براین نسبت به همه روابط مشترک حساس شده که این حساسیت تصور سلطه طلبی و زیاده خواهی زنان را در افکار مردان پرورش می‌دهد . و این مسئله خود باعث می‌شود تا در برابر نیاز عاطفی و احساسی زنان واکنش های منفی از خود بروز دهند . اینجا یک رابطه ساده وعاطفی تبدیل به رابطه ای پیچیده و پر از شک و ظن می‌شود . که حل آنها تنها به دست روانکاوان متبحر انجام می‌پذیرد .

بزرگترین اشتباه زنان در این مرحله از زندگی این است که به حساسیت های خود دامن بزنند . یا بین خود و محبوبشان فاصله ایجاد کنند . یا تصور کنند که اگر با مردی دیگر ازدواج می‌کردند عشق آنها همیشه پر رنگ و ثابت بود .

در حالی که همه مردان برای آشنا شدن به روحیات زنان و تطبیق دادن روحیات خود با زنان مورد علاقه شان نیاز به کسب مهارت عشق ورزی دارند که این وظیفه اصلی هر زنی است که مرد مورد علاقه خود را درمهارت بیان احساسات درونی و عشق ورزی متبحر کند . او باید خود را به مرد مورد علاقه خود نزدیک تر کرده و به او بفهمانند که من یک زنم . من کانون عشق و عاطفه هستم . من دوست دارم وقتی با من زیر یک سقف هستی دنیای مردانه خود را فراموش کنی و چون من تو هم به یک کانون عشق و محبت تبدیل شوی . همچون زمانی که آرزوی با هم بودن را در سر می‌پروراندیم . محبت تو برای من تنها زمانی که نیاز جنسی داری برایم کافی نیست بلکه من باید دایم و پیوسته از تو انرژی محبت و عشق بگیرم تا بتوانم شاداب و با طراوت زندگی کنم .

زنان تصور نکنند که تنها با بیان یک بار این جملات و ظیفه آموزش مرد مورد علاقه خود را به پایان رسانده اند . بلکه این کار نیاز به پشتکار و به کار گرفتن فنون و جذابیت های زنانه است . چون مردان وظیفه مهارت عشق ورزی و بیان احساسات خود را فراموش می‌کنند چون این وظیفه اصلی آنها نیست و نیمکره مغز آنان که وظایف غیر احساسی و عاطفی را به عهده دارد بزرگتر از نیمکره مغزی است که وظیفه عاطفی و احساسی را به عهده دارد . در ضمن مردان موجودات تنوع طلبی هستند که اگر آنان را رها کنید زنی دیگر را همچون شما اسیر نیازهای عاطفی و جنسی خود می‌کنند .

در دنیای دوستی همه روابط عاشقانه و بی عیب و ایراد است اما در زندگی مشترک این عشق ها کم رنگ شده و عیب ها خود را نمایان می‌سازند . در این نوع زندگی باید از خرد و اندیشه کمک گرفت و به خود و محبوبمان بفهمانیم که هر انسانی دارای معایب و محاسنی است . و پیدا کردن فردی که فقط خوبی در او باشد محال است همانطور که خودم یا شما دارای نقاط ضعف و عیب هایی هستیم .

جمعه 4/4/1389 - 20:40
خواستگاری و نامزدی
در این مقاله چندین توصیه ساده اما کاربردی برای شما ارائه می شود تا بدین وسیله بتوانید بر خشم خود غلبه کنید.

هنگامی که مشکلی در محل کارتان برایتان پش می آید، یا اینکه با همسر، فرزندانتان  برایتان مشاجره ای رخ می دهد ، همسایه ای دارید که به هیج  وجه مراعات شما را نمی کند و از حقوق آپارتمان نشتینی چیزی نمی داند، در هر یک از این حالات چگونه باید آرامش خود را حفظ کرد؟

شاید در توصیه و پیشنهاد بسیار ساده باشد و کسی به شما بگوید نه باید آرامش خودت را حفظ می کردی ؟ اما چگونه زمانی که از خشم سرشار هستیم آرامش خود را حفظ کنیم؟

در این مقاله چندین توصیه ساده اما کاربردی برای شما ارائه می شود تا بدین وسیله بتوانید بر خشم خود غلبه کنید.

1- هنگامی که مسئله ی ناراحت کننده ای برایتان پیش می آید و اگر می خواهید عصبانی نشوید بهتر است به شرایطی که در چندین ساعت پیش داشته اید فکر کنید و باور کنید که شما همان فرد قبلی هستنید فقط با همین تفاوت که کمی شرایط تغییر کرده است باور کنید که چه شما عصبانی شوید یا نشوید در همان شرایط به سر می برید اما چکونه باید بهترین امتخاب را داشته باشید ؟
باید باور کنید که شما تنها در این موقعیت هستید و هیچ کس جز شما به فکر شما نیست پس باید اجازه ندهید که شرایط بر شما حاکم شوند با خود کمی فکر کنید که عصبانیت چه چیزی را می تواند برای شما به ارمغان بیاورد. هنگامی که حس می کنید خونسردی خود را دارید از دست می دهید به شما توصیه می کنیم به مدت پنج دقیقه از محیطی که در آن هستید فاصله بگیرید برای مثال اکر بحثی بین شما و همسرتان در اتاق پذیرایی صورت گرقته است توصیه می کنیم به اتاق خوابتان بروید و به مدت پنج  دقیقه در آنحا بمانید  و ذهن تان را از تمام مسائلی که برایتان رخ داده است منحرف سازید به صحبت هایی که بین شما و همسرتان رخ داده است فکر نکنید وسعی کنید آرامش خود را به دست بیاورید،قدم بزنید، آب بنوشید، نفس عمیق بکشید، و این سوالات زا از خود بپرسید:  از خود بپرسید آیا این مساله آنقدر مهم است که شما بر سر آن بحث و مشاجره داشته باشید؟ آیا جیغ و داد شما از حساسیت مسئله  کم میکند؟

2- هنگامی که عصبانی هستید غذا نخورید ، تنها به نوشیدنی هایی مانند قهوه روی بیاورید زیرا شما به دلیل عصبانیت زیاد متوجه مقدار غذایی که می خورید نمی شوید.بهترین راه حل در این شرایط بدین ترتیب است که شما بهتر است یک چزت کوتاه داشته باشید زیرا هنگامی که در خواب هستید مغزتان استراحت می کند و زمان بیشتری را برای حلاجی مسائل دارد.

3- اگر از شرایط روحی حال شما خیلی وخیم است توصیه می کنیم در این شرایط در منزل نمانید و به بیرون بروید قدم بزنید، پیاده روی کنید، دوچرخه سواری کنید، شنا کنید، اگر فردی هستید که به کرات عصبانی می شوید به شما توصیه می کنیم که یک ورزش را  انتخاب کنید و هفته ای دو بار این ورزش را انجام دهید زیرا ورزش کردن باعث می شود، که شما به یک آرامش درونی برسید.

4- توصیه می کنیم گاهی نیز به کلاس های یوکا و مدیتیشن بروید، کمی موزیک آرام گوش کنید تا آرامش خود را به دست بیاورید.
جمعه 4/4/1389 - 20:39
ازدواج و همسرداری
می خواهم از رخدادی با شما صحبت كنم كه اكثریت قریب به اتفاق ما انسانها بالاخره یك روزی با آن روبرو می شویم ، بله . ازدواج ؛ پدیده ای بسیار عمومی امّا بسیار مهم : از این جنبه كه تغییرات زیادی را در زندگی ایجاد می كند و تبعات زیادی بر این پدیده مترتب است .

ابتدا از شما سؤالی می كنم ، ازدواج خوب است یا بد ؟ اگر درست حدس زده باشم خواهید گفت : (( بستگی دارد با چه كسی ازدواج كنید )) خیلی ها عیناً پاسخ شما را می دهند ، به اعتقاد اكثر مردم خوبی و بدی ازدواج تا حد زیادی بستگی به این دارد كه با چه كسی ازدواج كنید ، البته اعتقاد من كمی فرق می كند ، معتقدم ازدواج ذاتاً خوب است اما این انتخابها هستند كه مناسب یا نامناسبند و پس از انتخاب همسر ، رفتارهای پس از ازدواج هستند كه مناسب یا نامناسبند . اما ما در این كتاب فقط دربارهء موضوع اول صحبت می كنیم . (( انتخاب )) البته در باره فلسفه، ضرورت و پیامدهای ازدواج در فصل آینده بحثهای مختصری با هم خواهیم داشت اما مدار اصلی بحث ما در این كتاب (( انتخاب )) است . یعنی با چه كسی ازدواج كنید تا اینكه یك زندگی خوب ، با صفا و آرامی را شروع كنید.

در اطراف ما زنان و مردان زیادی هستند كه زندگی تلخی را می گذرانند به این دلیل كه همسر نامناسبی دارند ، همسرشان كسی نیست كه به وی احترام بگذارد ، نیازهای او را درك كند ، خوش خلق و خوش رفتار باشد ، ازدواجی كه می توانست برای اینها فرصتی برای رشد و بالندگی باشد همچون جهنم نقدی شده كه در آن می سوزند و می سازند كه یا از ترس آبرو یا بخاطر فرزندان و یا … آن را تحمل می كنند اما قلباً تعلق خاطری به پیوندشان ندارند و تنها از سر درماندگی و ناچاری به ادامه این وضعیت رقت بار و تأسف آور تن می دهند .

همسر گزینی دری از بهشت یا جهنم دنیا را برای انسان باز می كند .

(( زنی 45 ساله هستم ، سی سال قبل ازدواج كرده ام همسرم 50 سال دارد آنقدر كه در این 30 سال سختی كشیده ام كه متأسفانه دچار ضعف اعصاب شده ام . مهمترین مشكل و ناراحتی من مربوط به همسرم است . او در طول زندگی مشتركمان اصلاً به زندگی اهمیت نمی داد و مشكل اخلاقی داشت من با وجود تمام این مشكلات هیچ گاه گله و شكایتی از او نكرده ام . به طوریكه اقوام تصور می كنند او بهترین مرد دنیا ست . لطفاً بگویید او را چگونه متوجه اشتباهات گذشته اش بكنم ؟ ))

این قبیل افراد یا به خاطر ساده دلی و خوش بینی ، یا بخاطر اجبار ، یا به دلیل كمی غفلت و یا به هر دلیل دیگر در این دام مهلك افتاده اند لذا زندگی زناشویی را بدون هیچ نقطه روشن و امید بهبودی می گذرانند و یا هم ممكن است كارشان به طلاق و جدایی ختم شود .

حضرت علی (علیه السلام) :

(( صاحب السوء قطعه من النار ))

رفیق بد ، پاره ای از آتش است .

(( از همان روزی كه من بدبخت و بینوا با این مرد ازدواج كردم مرگ آرزوهایم را احساس كردم ، این مرد كه اسیر نفس و منیت و خودپرستی بود ، با رفتارش زندگی را به كام من تلخ كرد ، همسرم رضا مرد زندگی نبود ، هر وقت كه خشم بر تنش شلاق می كشید مانند دیوانه ها به طرفم حمله می كرد و مرا به شدت كتك می زد ، سه سال فشارهای روحی را تحمل كردم و عاقبت با كوله باری از غم و رنج از او جدا شدم و به خانه پدر برگشتم . ))

از اینگونه اتفاقات در پیرامون ما زیاد رخ می دهد و یك سؤال در ذهن ایجاد می شود كه واقعاً چرا باید اینگونه مسائل و مشكلات باشد ، آیا این اتفاقات ، پدیده های گریز ناپذیری هستند كه نمی توان از آنها گریخت و جزء قضا و قدرهای حتمی هستند یا اینكه می توان از آنها اجتناب كرد و می توان با تأمل و روشن بینی جلوی وقوع آنها را گرفت .

اگر تمامی مردان بد خلق یا فاسد گرفتار زنانی همچون خود می شدند و یا اگر تمامی زنان عفیف و نجیب و مهربان یار مردان همسان خویش می شدند آن وقت نه تلخی زندگی گروه اول مایه ناراحتی بود و نه سرخوشی و شادكامی گروه دوم مایه حسرت و حسادت ، چرا كه هر كسی نصیب همان كسی شده كه هم سنخ وی بوده است ، اما عكس حالتهای فوق بسیار اتفاق افتاده است و همین نكته است كه هم مایه ناراحتی انسان است و هم هشدار دهنده و ایجاد كننده یك سؤال مهم كه چرا و چگونه این وصلتها صورت می گیرد .

گرفتار شدن در بند همسر نامناسب همیشه نتیجه گناهان فرد نیست كه بگوئیم (( نوشش باد )) ، چه بسا یك غفلت او را به آن سیه روزی دچار كرده باشد ، چه بسا واسطه ای كه شاید نیت خیر هم داشته است سهواً او را در آن آتش انداخته باشد ، چه بسا پدر و مادر مقصر باشند و … بنابراین اولین مطلبی كه می توان به افراد به هنگام انتخاب همسر گفت این است كه :

(( مواظب باشید )) .

اما چه كار می توان كرد كه ازدواج ، مایه شور و نشاط باشد نه مایه رنج و عذاب و چگونه می توان كسی را برگزید كه انس با وی مایه لذت باشد نه باعث محنت .

انتخاب همسر یعنی انتخاب یك فرد از میان هزاران نفر ، این سخن دو پیام دارد ، اولاً : گستره انتخاب ما بسیار وسیع است ، ثانیاً : انتخاب كردن هم مشكل است و هم آسان ، به چه دلیل ؟ به همان دلیل اول ، چرا كه نمونه های فراوانی از انسانها در پیش چشم ما وجود دارند و ما در انتخاب آنها مختاریم و تنها یك چیز ، آن هم (( دقت نظر داشتن )) می تواند این انتخاب مشكل را آسان كند .

برای اینكه بتوانید یك انتخاب خوب داشته باشید حداقل باید به این 4 اصل زیر اعتقاد داشته باشید .

1ـ خودتان ، زندگی تان و آینده تان ، برایتان مهم باشد و ازدواج را نیزمهم بدانید :

غالباً انسانها به هنگام انتخاب همسر ، آنرا (( انتخابی یكبار و برای همیشه )) در نظر می گیرند . این مسئله اهمیت انتخاب را صد چندان می كند چرا كه تبعات آن بر شما و بر كیفیت زندگی و آینده تان تأثیر شگرفی دارد ، تا زمانی كه وجود خودتان و زندگیتان ، برایتان مهم نبود و تا وقتی به ارزش وجودی خودتان قائل نبودید ، آن وقت شما چه دقت نظری خواهید داشت تا دریابید كه این وجود وقف چه كسی خواهد شد و از انس با وی چه بهره ای نصیب خواهد شد ، و تا وقتی كه بجز فكر امروز یا افكار روزمره گی ، فردایی را برای خود تصور نكنید و برنامه ای نداشته باشید چگونه می توان صحبت از تناسبات و الزامات كرد و تا وقتی ازدواج و اهمیت انتخاب برایتان جلوه أی نداشته باشد چگونه می توان از ملاك و معیار سخن به میان آورد .

مشكل برخی از جوانهای ما این است كه ازدواج را یك امر سطحی می گیرند ، زیاد در باره آن فكر نمی كنند ، طغیان شهوت و نیاز به همسر ، فزونی احساسات ، رؤیاها ، بلند پروازیها ، تصورات غیر واقعی از ازدواج و … پیچیدگی این انتخاب را افزونتر می كند ، از اینرو به مقدار كافی ، دقت ، تامل و آخربینی را ملاك انتخاب خویش قرار نمی دهند و احساسات بیشتر بر آنها حكمفرمایی می كند تا عقل و منطق ، نتیجتاً پای سندی را امضاء می كنند كه چندان تصور روشنی از عاقبت آن ندارند و خود را برای آن آماده نكرده اند .

حضرت علی (علیه السلام) :

(( پیش از پرداختن به كاری بیندیش و پیش از اقدام كردن مشورت كن و پیش از یورش بردن تدبیر را به كار بند ))

(( دختری 21 ساله هستم ، چندی پیش وقتی كه در دوران بلوغ بودم به جوانی علاقمند شدم و علیرغم اصرار پدر و مادر و به اجبار و اصرار خودم به عقد او در آمدم ، بعد از عقد فهمیدم كه او جوانی نیست كه قصد داشته باشد مرا خوشبخت كند ، از همین رو تلاش خودم را برای جدایی به كار بستم ، حق با پدر و مادرم بود ، آنها تلاششان را كردند كه مانع جدایی ما بشوند ، اما من طلاق گرفتم و الآن با پدر و مادرم زندگی می كنم … ))

ازدواج از یك دیدگاه مثل تجارت خیلی بزرگ است ، حسن آن در این است كه سود فراوانی در این معامله خوابیده است ، اما خطر آن در این است كه بایستی خیلی مواظب باشید كه سرتان كلاه نرود و ورشكست نشوید . یعنی خوشیهای آن در صورت موفقیت كم نظیر است اما در صورت شكست ، به همان میزان ضررهای آن تلخ و زجر آور است .

نهایت اینكه ازدواج یك انتخاب بسیار مهمی است ، اگر انتخاب عاقلانه ای داشته باشید یك نعمت بزرگ نصیبتان گشته است اما اگر از روی هوی و هوس انتخاب كردید به یك نقمت و بلا دچار می شوید ، به یك فتنه و مصیبت مبتلا می شوید كه خلاصی از آن كاری است بس مشكل .

پیامبر اكرم (صلی الله علیه واله):

ازدواج نوعی تسلیم است ، پس هر یك از شماها باید دقت كند كه خود را با چه كسی در یك جایگاه قرار می دهد ( یا به چه كسی تسلیم می نماید ) .

2ـ انتخاب صحیح ، قاعده و قانون دارد :

اگر این سؤال را از شما بپرسم كه انتخاب مناسب به چه عواملی بستگی دارد ، صادقانه چه جوابی می دهید ، آیا به شانس معتقدید ؟ یا اینكه می گوئید تا قسمت و سرنوشت چه باشد ، یا اینكه انتخاب شایسته را مشروط به داشتن موقعیت عالی می دانید . لحظه ای فكر كنید ، پیش خود این سؤال را بطور جدّی مطرح كنید كه براستی انتخاب مناسب ، چگونه اتفاق می افتد ، جوابتان هر چه باشد اما اگر انتخاب مناسب را به عوامل جبری یا شانس و تصادف مربوط دانستید و جایی برای اختیار و اراده خود نبینید ، به شما خواهم گفت كه یك اندیشه بسیار خطرناك در وجودتان رخنه كرده است كه همین اندیشه شما را به فلاكت می كشاند .

ازدواج موفق از یكسری قواعد و دستورات خاصی پیروی می كند ، در یك ازدواج ناموفق هم یكسری قواعد و دلایلی در كار هست ، اما هیچ گاه در این دوگونه ازدواج ، قواعد و دستورالعملها شبیه به هم نیستند از اینرو نه پای شانس و بخت و اقبال به میان می آید و نه قسمت در آن دخیل است ، این دو نوع ازدواج ، دو پدیده هستند و مانند تمامی پدیده های جهان خلقت دارای علل منحصر به خودشان هستند . از این رو ازدواج موفق دارای نشانه های خاصی است كه با نشانه های ازدواج ناموفق بسیار متفاوت است و این نشانه ها از ابتدای كار و در همان زمان انتخاب بارز و هویداست و نیازی به این نیست كه زمانی كوتاه یا بلند صرف شود تا نتایج آن مشخص شود .

معمولاً اكثر انسانها در تحلیل وقایع ، به ساده ترین تجزیه و تحلیلها دست می زنند ،مخصوصاً اگر بخواهند در پس این تجزیه و تحلیلها ، به آرامشی هم دست یابند ، مطمئناً كسی كه می گوید : (( قسمت ما همین بود )) هم علتی برای انتخاب خود پیدا كرده و هم آرامشی به خود ارزانی داشته است اما واقعیت مطلب مطمئناً غیر از این است .

آنهایی كه در زندگی كارشان به بن بست رسیده و یا از ازدواجشان چندان خرسند نیستند ، مطمئناً اگر كمی منصف باشند دلایل معقول تری را برای وضعیت نامطلوب خود بیان می كنند ، دلایلی همچون (( بدون تحقیق ازدواج كردم )) ، (( فریب مال و جمالش را خوردم )) ، (( به تفاوتهای بین هم توجه نكردم )) ، (( ضعفهایش را جدی نگرفتم )) و …انسان را بیشتر قانع می كند تا اینكه امور را مربوط به مسائلی ماورای كنترل و اختیار آدمی منوط كنند و متقابلاً آنهایی كه ازدواج موفقی داشته اند ، مطمئناً دلایل واقعی تر و ملموسانه تر از توهمات رایج در جامعه دارند ، بنابراین هر دو گروه راه متفاوتی را طی كرده اند و دو نتیجه متفاوتی هم گرفته اند .

گرچه ممكن است افراد در انتخاب همسر ، قادر نباشند كه اصول و فنون آن را كامل شرح دهند و راز موفقیت یا شكست خویش را به صورت قاعده و قانون برایتان بازگو كنند اما مطمئن باشید نه موفقیتشان بی دلیل بوده و نه شكستشان بی علت .

(( ما معتقدیم كه این انتخاب هرگز به شانس بستگی ندارد ،یافتن همسر شایسته پاداش كسانی است كه از اصول صحیح انتخاب همسر پیروی می كنند . اگر روی شانس و خوشبیاری حساب می كنید و اگر به شهوت و عشق و عاشقی معتقدید با احتمال بیش از 50% ازدواج موفقی نخواهید كرد )) .

پس این نكته را به خاطر داشته باشید كه اگر می خواهید انتخاب موفقی داشته باشید باید راه خاصی را طی كنید و اصول و قواعدی را مراعات كنید و مقید شدن به اصول خاص ، مطمئناً دوری و عدم پیروی از اصول مغایر را به همراه خواهد داشت . امروزه هم تحقیقات پیرامون مسائل ازدواج و زناشوئی اصول و قواعد ازدواجهای موفق و ناموفق را روشن كرده است ، هم تعقل انسانها می تواند آنها را در این راه یاری نماید و هم مكتب ما اسلام ، بطور همه جانبه این مسئله را مورد توجه و كالبد شكافی قرار داده است .

(( مطمئناً در كار انتخاب همسر هم نظم و قاعده أی وجود دارد ، دیگر نیازی به این نیست كه اشخاص كوركورانه ازدواج كنند ، دیگر نمی توانیم بگوئیم كه نمی دانیم چه عواملی ازدواج ما را به شكست می كشانند می توانیم جوانهای خود را آموزش بدهیم تا برای خود همسرانی مناسب انتخاب كنند ، موضوع به نظر ساده می رسد اما این یك واقعیت است كه می تواند نظام جامعه را متحول سازد ، واقعیتی است كه می توانیم از شدت نابسامانیهای موجود در زندگی های زناشوئی بكاهیم )) . 9

3ـ در انتخاب همسر عجله نكنید :

اگر به 2 اصل قبلی معتقد شدید یعنی زندگی ، آینده و ازدواج برایتان مهم بود و انتخاب مناسب را یك امر قانونمند دانستید ، خودتان به این نتیجه می رسید كه نبایستی در انتخاب همسر عجله كنید ، گر چه امروزه سن ازدواج در میان جوانان نسبت به گذشته بلاتر رفته ، اما این بدان معنا نیست كه آنها احتیاط بیشتری را در انتخاب همسر كرده و زیاد عجله نمی كنند ، بلكه برخی از جوانها به هنگام تصمیم برای ازدواج ، خیلی عجولانه به این كار اقدام می كنند و اگر تأخیر در ازدواج چندین سال طول كشیده ، تصمیم گیری آنها در حد چند هفته یا حتی كمتر رخ می دهد . (( اشتیاق بیش از حد به ازدواج اغلب با احساس قدرتمند هیجان ناشی از ازدواج همراه است ، البته واقعیتی است كه ازدواج ماجرایی جالب و هیجان انگیز است اما كسانی كه بیش از حد تحت تأثیر هیجان ازدواج قرار می گیرند ، متوجه مسئولیت سنگینی كه ازدواج بر دوش آنان می گذارد نیستند ، از اینرو ممكن است تن به ازدواجی بدهند كه از بوته آزمایش زمان سربلند بیرون نرود ، خیلی ها چنان برای ازدواج بی تاب می شوند كه مشكلات موجود را لمس نمی كنند . اشتیاق بیش از حد به ازدواج یكی از علل شكست ازدواجهاست . تن دادن به ازدواجی برای همه مدت عمر به ذهنی روشن و عاری از شتاب احتیاج دارد )) 10

عجله نكردن بدین معنا نیست كه چند سال دیگر هم صبر كنید ، بلكه بدین مفهوم است كه پای هر انتخابی كه به میان آمد با دقت فراوان جنبه های مختلف آن مورد بررسی قرارگیرد ، بینش و منش فرد مقابل روشن گردد ، تحقیقات به طور كامل و مفصل صورت گیرد . معیارها و ملاكها به دقت در نظر گرفته شود ، تناسبات به حساب آید و علاقه ها مشخص گردد آن وقت است كه تصمیم گیری در مورد قبول یا رد صورت گیرد .

4ـ خودتان فعالانه در میدان انتخاب حضور داشته باشید و نهایتاً تصمیم نهایی را خودتان بگیرید :

چون انتخاب همسر با سرنوشت شما بیش از همه در ارتباط است پس لازم است كه اولاً : بسیار تأمل و دوراندیشی كنید ، ثانیاً : تحقیق جامعی كنید . ثالثاً : خودتان تصمیم نهایی را بگیرید .

از دیگران كمك بگیرید ، با آنها مشورت بكنید ، نظرات آنها را جویا شوید اما نهایتاً چون شما می خواهید ازدواج كنید و نه كسی دیگر ، لازم است كه تصمیم نهایی را خودتان بگیرید و برای اینكار لازم است خود را از موضع منفعلانه در آورید و فعالانه عمل كنید .

اگر به چهار اصل فوق معتقد شوید همین چهار اصل تغییرات مهمی را در اندیشه و عمل شما ایجاد می كند و برای ادامه كار ، شما را از اضطراب و سر در گمی نجات می دهد و این مژده را می توانم به شما بدهم كه انتخاب خوبی خواهید داشت . انشاءالله

در این كتاب سعی بر این بوده است كه موضوع انتخاب همسر را از دیدگاه قرآن بررسی كنیم . نمی دانم شما چه تصوری از قرآن دارید و این كتاب را چگونه كتابی می دانید اما من بر تمامی لحظات از عمرم كه بی قرآن گذشته است افسوس می خورم .

حضرت علی (علیه السلام) ـ آنكه حقیقت قرآن را شناخت ـ اینگونه قرآن را وصف می كند كه : (( كسی با قرآن ننشست مگر اینكه چون برخاست یا چیزی به او زیاد شد یا چیزی از او كم گشت : زیادی در هدایت و كاهش در كوری ،و بدانید كه برای كسی ، با داشتن قرآن ، حاجت دیگری نباشد و بی قرآن غنایی نیز نباشد ، پس خودتان را با داروهایش شفا دهید و در سختیها از او طلب یاری نمائید ))

شما مطمئناً در كوچه و خیابان ندیده اید كه بچه ها با طلا و جواهرات بازی كنند چرا كه بزرگترها قدر و قیمت آنرا می دانند و در دسترس بچه ها نمی گذارند . اما چه می توان گفت كه ارزشمندترین درّ و جواهر قابل دسترس نظام هستی گه هزاران هزار نفع و فایده دارد به بازی گرفته شده است اما این دفعه در دست بزرگترها ، بگذریم كه شرح مهجوریت قرآن بسیار است . شاید اگر توفیقی حاصل شد در نوشتاری دیگر به آن خواهیم پرداخت . انشاءالله

اما آنچه در گفتارهای بعدی می آید مدعای این نیست كه فهمی دقیق و برداشتی عمیق از آیات قرآنی است بلكه باب بحث و گفتگو و نقد و نظر مفتوح است و اگر نگاشته ها موجب این گردند كه خوانندگان خود به تأمل و تفكر بیشتر روی آورند و گاهاً مطالب را نقد كنند یا رد نمایند و به بهتر از آن دست یابند ، نویسنده در همت خویش توفیق یافته و از سعی خویش خرسند گردیده چرا كه به فرموده قرآن ناطق مولی الموحدین حضرت علی (علیه السلام) : (( اِنَّ الْقُرآنَ ظاهرهُ اَنیق وَ باطنه عَمیق‏‏ٌ لا تَفْنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه و لا تكشف الظلمات الّا به ))

براستی كه قرآن ظاهرش دلنواز و مسرت بخش و باطن و معنایش گود و عمیق است . دریایی است كه عجائب آن تمام نگردد و غرائبش پایان نیابد و پرده تاریكیها جز با انوار تابان آن از پیش پرده ها برداشته نشود )) .

غواصی در اقیانوس بیكران قرآن هر چه بیشتر صورت گیرد درّ و جواهرات بیشتری نصیب می گردد ، از اینرو درخواست قلبی نویسنده ، نه تنها این است كه با مطالب نگاشته شده با دیده نقادانه بنگرند بلكه این است كه با آیات قرآن به دیده متفكرانه نظر نمایند تا خود نیز به مطالبی افزونتر و وزین تر دست یابند و مطمئناً لذتی كه از جهد آدمی بدست می آید بسی شیرین تر و ماندنی تر است تا اینكه وصف آن را بشنوند .
جمعه 4/4/1389 - 20:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته