• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 416
تعداد نظرات : 359
زمان آخرین مطلب : 4609روز قبل
طنز و سرگرمی
شاید این درسی از تاریخ باشد اما هنوز هیچ معلم تاریخی پیدا نشده که توضیح منطقی برایش پیدا کند.
بین زندگی و مرگ دو رئیس جمهور اسبق آمریکا، یعنی "آبرهام لینکلن" و "جان اف کندی" شباهت هایی وجود دارد که بسیار بسیار عجیب است. البته شاید معنا و مفهومی نداشته باشد ولی ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده. شنیدن این وجه تشابهات خالی از لطف نیست:

1. آبرهام لینکلن، در سال 1846 به کنگره امریکا راه یافت و جان اف کندی صدسال بعد یعنی در 1946 !

2. لینکلن، در سال 1860 رئیس جمهور امریکا شد و کندی صد سال بعد یعنی در 1960 !

3. هردو رئیس جمهور بر حقوق مدنی تاکید داشتند!

4. هردو رئیس جمهور پس از ورود به کاخ سفید فرزندی را از دست دادند !

5. هردو رئیس جمهور در یک روز جمعه و به ضرب گلوله به سرشان کشته شدند !

6. منشی لینکلن، "کندی" نام داشت و منشی کندی، "لینکلن" !

7. هردو رئیس جمهور به دست فردی از جنوب آمریکا کشته شدند !

8. هردو رئیس جمهور جانشینی بنام "جانسون" داشتند، "اندرو جانسون" که جانشین لینکلن شد در 1808 به دنیا آمده بود و "لیندون جانسون" که برجای کندی تکیه زد در صد سال بعد یعنی 1908 !

9. قاتل لینکلن، "جان ویلکس بوث" و متولد 1839 بود در حالیکه قاتل کندی، "لی هاروی اسوالد" متولد صدسال بعد بود یعنی 1939 !

10. هردو قاتل اسمی سه بخشی داشتند و هر اسم از 15 حرف تشکیل شده بود !

11.لینکلن در تئاتری بنام "فورد" به قتل رسید و کندی در اتوموبیلی بنام "لینکلن" که توسط کارخانه فورد ساخته شده بود !

12.لینکلن در یک تئاتر کشته شد وقاتلش پس از فرار، خود را در انباری مخفی کرد، کندی از انباری هدف گلوله قرار گرفت و قاتلش پس از فرار در یک تئاتر پنهان شد !

13."بوث" و "اسوالد" هردو قبل از محاکمه کشته شدند !

14."لینکلن"، یک هفته پیش از مرگش در شهر "مونرو" در "ایالت مریلند" بسر میبرد و "کندی"، اوقات خود را با هنرپیشه ای بنام "مارلین مونرو" می گذراند !!

حال، چه توجیهی بر این حوادث کاملاٌ اتفاقی دارید؟؟؟!
واقعاٌ عجیب نیست!!؟
سه شنبه 5/7/1390 - 21:44
شخصیت ها و بزرگان
۱۳۱۲ تولد دوم آذر ماه در روستای کاهک

۱۳۱۹ ورود به دبستان "ابن یمین"

۱۳۲۵ ورود به دبیرسیان فردوسی مشهد

۱۳۲۷ عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی

۱۳۲۹ ورود به دانشسرای مقدماتی مشهد

۱۳۳۱ اتمام دوره دانشسرا و استخدام در اداره فرهنگ مشهد بنیانگذاری انجمن اسلامی دانش آموزان شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوام و دستگیری کوتاه مدت

۱۳۳۲ عضویت در نهضت مقاومت ملی

۱۳۳۳ اخذ دیپلم ادبی انتشار کتاب (ترجمه) نمونههای عالی اخلاقی در بحمدون اثر کاشف الغطاء

۱۳۳۴ انتشار کتابهای "ابوذر غفاری" و "تاریخ تکامل فلسفه" ورود به دانشکده ادبیات مشهد

۱۳۳۶ دستگیری به همراه ۱۶ نفر از اعضای نهضت مقاومت در مشهد

۱۳۳۷ فارغ التحصیل از دانشکده ادبیات با احراز مقام اول 24 تیر ماه: ازدواج با همکلاس خود بنام (بى بى فاطمه) شریعت رضوی

۱۳۳۸ اعزام به فرانسه با بورس دولتی بدلیل کسب رتبه اول تولد اولین فرزندش "احسان"
پیوستن به سازمان آزادیبخش الجزایر

۱۳۳۹ ملحق شدن همسر و فرزند در فرانسه
زندانى شدن در پاریس بخاطر مبارزاتش در راه آزادى الجزایر

۱۳۴۰ همکاری با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، جبهه ملی، نهضت آزادی و نشریه ایران آزاد

۱۳۴۱ مرگ مادر
تولد دومین فرزندش "سوسن" (زرى)
آشنائی با افکار فانون نویسنده انقلابی آنتیلی الاصل و عضو جبهه نجات بخش الجزایر و کتاب دوزخیان روى زمین
آشنائی با ژان پل سارتر

۱۳۴۲ تولد سومین فرزندش "سارا"
اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاسهاى جامعه شناسی

۱۳۴۳ بازگشت به ایران و دستگیری در مرز و انتقال به زندان قزل قلعه
پایان انتظار خدمت و از شانزدهم شهریور ماه انتصاب مجدد در اداره فرهنگ

۱۳۴۴ انتقال به تهران بعنوان کارشناس و بررسی کتب درسی

۱۳۴۵ استادیاری رشته تاریخ در دانشگاه مشهد

۱۳۴۷ آغاز سخنرانیهاى او در حسینیه ارشاد و دانشگاهها
انتشار کتابهاى "اسلام شناسى مشهد" مجموعه آثار ۳۰ و "از هجرت تا وفات"

۱۳۵۰ تولد چهارمین فرزندش "مونا"

۱۳۵۱ تعطیل حسینیه ارشاد و ممنوعیت از سخنرانى

۱۳۵۲ معرفی خود به ساواک و هجده ماه زندان انفرادی در کمیته شهربانی

۱۳۵۴ خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد

۱۳۵۶ هجرت به اروپا و شهادت
سه شنبه 5/7/1390 - 21:42
شخصیت ها و بزرگان

اندیشه- دین:
روح الله الموسوی الخمینی در روز بیستم جمادی الثانی روز کوثر ولادت فاطمه زهرا (س) 1321ق/ 1281ش، در خانوادهای از اهل علم و مبارزه و تقوا و هجرت دیده به جهان گشود.
و در پنج ماهگی، پدرش آقا مصطفی به جرم حمایت از مظلومین به دست اشرار محلی به شهادت رسید. روحالله در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه ای دلسوز (صاحبه خانم) و دایه ای پرهیزگار (ننه خاور) پرورش یافت و همزمان آموزشهای اولیه سوارکاری و تفنگداری و تیراندازی را طی کرد.
دوره اول (از 1281- 1300ش)
دوران کودکی و نوجوانی روح الله همزمان با بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا بود و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به صورت نقاشی بروز می داد، و همراه خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع ساخته و پرداخته و در کوران حوادث و مسائل به مجاهدی تمام عیار تبدیل می شد. برخی از حوادث متأثرکننده این دوران مثل بمبباران مجلس در نقاشی ها و مشق های خوشنویسی دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است. از جمله قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9-10 سالگی) با عنوان: غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست خطاب به ملت ایران:
هان ای ایرانیان، ایران اندر بلاست
مملکت داریوش دستخوش نیکولاست
میتوان از آن نوشته به عنوان اولین بیانیه سیاسی دوران نوجوانی روحالله یاد کرد، و دغدغه ذهنی او را راجع به مسائل مملکتی فهمید. تمایلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در نهضت جنگل، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی برای حمایت از نهضت جنگل نموده و بالاخره مصمم میشود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر میکند و پایگاه میرزا را از نزدیک میبیند.
· تحصیلات روح الله
روحالله با بهرهوری از استعداد فوقالعاده، رشتههای مختلف علوم را به سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول و فلسفه، عرفان را نیز در عالیترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان در خمین، اراک و قم طی کرد و در مدت 6 سال جهش فوق العاده ای داشت حتی اسفار را پشت سر گذاشت و از فضلا و شخصیتهای برجسته حرزه علمیه قم به شمار می آمد.
· اولین خطابه رسمی روح الله
روحالله ضمن تحصیل در اراک در ایام 19 سالگی در مراسم بزرگداشترکن اعظم مشروطه مجتهد طباطبائی اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضرین را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیۀ سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت میشد.
از قول روحالله نقل شده... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم آن شب کم خوابیدم، نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر میکردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به رسول الله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جملهای از آن را باور نداشته باشم... و این خواستن عهدی بود با خدا بستم، اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد ... و عده ای احسنت گفتند، وقتی به دل مراجعه کردم از احسنت گویی ها خوشم آمده بود، به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم.
دوره دوم زندگی روح الله (از 1300ش-1320)
این دوره از زندگی روحالله با هجرت به قم آغاز شده است، با سیاست های دینزدایی رضاخان و تا 1320 ادامه دارد، در این دوره روحالله مشغول تحصیل و تدریس و تألیف کتاب و آشنایی با علمای برجسته مبارزی همچون حاج آقا نورالله اصفهانی و مدرس و برخی دیگر می باشد. در این دوره اختناق رضاخانی؛ هدف علما حفظ حوزه قم بود. اهمیت آن در آن زمان کمتر از تأسیس حکومت اسلامی در سال 57 نبود.
دوره سوم ( از 1320-1340)
این دوره از زندگی امام با 40 سالگی آغاز میشود و مصادف است با دو حادثه مهم، یعنی بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنابر اعتقاد امام این زمان فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه کوشش ها و اقدامات روحالله قیام مورد نظر صورت نگرفت. امام در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، رهبری است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی با کوله باری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد، لذا با صدور بیانیهای در 11 جمادیالثانی 1363ق/1323ش زمان مناسب قیام را یادآوری میکند: امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است، اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند.
دوره چهارم زندگی امام (از 1340-1368)
این دوره همزمان با دو حادثه ناگوار آغاز میشود یکی رحلت آیت الله بروجردی (10 فروردین 1340) که ضایعهای برای جهان اسلام و در عین حال رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. دیگری رحلت آیتالله کاشانی قهرمان مبازره با استعمار انگلیس که روزگاری نامش لرزه بر اندام دشمنان ایران و اسلام میانداخت. همزمان با تسلط امریكا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردم فریب رخ نمود ولی در باطن از اتحاد شومی خبر می داد و تسلط آمریکا و اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد.
در این زمان امام در برابر اصلاحات آمریکایی به شدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت امام جعفر صادق بهمدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه تعدادی شهید و مجروح شدند. امام در پیامی به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد : من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم. امام نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد کرد و شاه فرمان خاموش کردن فریاد امام را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد امام دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح 15 خرداد خبردستگیری امام به تهران و سایر شهرها رسید و مردم به خیابانها ریخته با شعار یا مرگ یا خمینی به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند و قیام با شدت سرکوب شد و به خون نشست.
قیام 15 خرداد 42 علی الظاهر با تبعید رهبر انقلاب به تركیه و سپس عراق جوشش و جنبش افتاد. واقعه مرموز شهادت آقا مصطفص فرزند امام در 56 روح تازه ای به جنبش دمید. چاپ مقالهای توهینآمیز به امام و روحانیت در 17 دی ماه 1356 در روزنامه اطلاعات اعتراض شدید جامعه مذهبی را برانگیخت و قیام 19 دی ماه 1356 را به دنبال داشت.
مراسم چهلم شهدای 19 دی قم به صورت پیامی در تبریز و اصفهان و یزد و شیراز و شهرهای دیگر ادامه یافت و به کشتار فاجعه 17 شهریور 57 منجر شد همچنین فرار شاه و ورود امام را به وطن نوید داد. مردم در پی استقبال بی

 سابقه خود در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی امام خود را شنیدند و حکم سرنوشتساز ایشان را در لغو حکومت

 نظامی در 21 بهمن 57 با جان دل گردن نهادند و در پیشگیری از حملات نیروهای رژیم با، مناطق حساس را

سنگربندی و در مدت 24 ساعت مبارزه بیامان، طرحهای کودتاچیان را نقش بر آب و هرگونه فرصت را از آنها سلب

کردند. و بالاخره پیروزی قیام 15 خرداد در شب 22 بهمن 57 به گوش رسید.
 

از صبحدم 22 بهمن تا 13 خرداد 1368(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد. این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمیگنجد، فقط در یک جمله میتوان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی میتوانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند، اما الطاف الهی و هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئهها را خنثی کرد به گونهای که ملت ایران، در سال 1368 در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از 11 سال تحمل سختیها و مشکلات وداع میکرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود.

سه شنبه 5/7/1390 - 21:41
شخصیت ها و بزرگان
سعدی شیرازی؛ شاعری است در عرصه اجمال و راز؟ یا نویسنده‏ای نوآور و خلاق كه سودای معرفتش از كویی به كویی و از شهری به شهری می‏كشاند؟ یا عاشقی كه درد دوری و دیدار یار غزلخوانش می‏كند؟ یا سیاحی كه آرزومند دیدار آثار بدیع جهان است؟


باری! سعدی زندگی را در سایه نام دوست محو كرده است.
سعدی تخلص و شهرت «ابوعبدالله مشرف به مصلح» یا «مشرف الدین بن مصلح الدین»، مشهور به «شیخ سعدی» یا «شیخ شیراز» و یا «شیخ» و همچنین معروف به «افصح المتكلمین» است.
درباره نام و نام پدر شاعر و همچنین تاریخ تولد سعدی اختلاف بسیار است. سال تولد او را از 571 تا 606 هجری قمری احتمال داده‏اند و درباره تاریخ درگذشتش هم سالهای 690 تا 695 را نوشته‏اند.
سعدی در شیراز پای به دایره هستی نهاد. هنوز كودكی بیش نبود كه پدرش درگذشت. آن چه مسلم است این كه اغلب افراد خانواده وی اهل علم و دین و دانش بودند. سعدی پس از تحصیل مقدمات علوم از شیراز به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تكمیل دانش خود پرداخت.
از محضر ابوالفرج بن الجوزی و همچنین شهاب الدین عمر سهروردی استفاده‏ها سپس به حجاز و شام رفت و زیارت حج به جا آورد. در شهر شام به وعظ و سیاحت و عبادت پرداخت. در روزگار سلطنت اتابك ابوبكر بن سعد به شیراز بازگشت و در همین ایام دو اثر جاودان بوستان و گلستان را آفرید و به نام «اتابك» و پسرش سعد بن ابوبكر كرد.
پس از زوال حكومت سلغریان، سعدی بار دیگر از شیراز خارج شد و به بغداد و حجاز رفت. در بازگشت به شیراز، با آن كه مورد احترام و تكریم بزرگان فارس بود، بنابر مشهور عزلت گزید و در زاویه‏ای به خلوت و ریاضت مشغول شد.
آثار سعدی بسیارند و اغلب در مجموعه‏ای كه كلیات دیوان سعدی نامیده می‏شود؛ به چاپ رسیده است. بوستان، گلستان و دیوان غزلیات و قصاید از معروفترین آنها به شمار می‏روند.
سعدی، شاعر جهاندیده، جهانگرد و سالك سرزمینهای دور و غریب بود؛ او خود را با تاجران ادویه و كالا و زوار اماكن مقدس همراه می‏كرد. از پادشاهان حكایتها شنیده و روزگار را با آنان به مدارا می‏گذراند.
سفاكی و سخاوتمندان را نیك می‏شناخت و گاه عطایشان را به لقایشان می‏بخشید. با عاشقان و پهلوانان و مدعیان و شیوخ و صوفیان و رندان به جبر و اختیار همنشین می‏شدو خامی روزگار جوانی را به تجربه سفره‏های مكرر به پختگی دوران پیری پیوند می‏زد.
سفرهای سعدی تنها جستجوی تنوع، طلب دانش و آگاهی از رسوم و فرهنگهای مختلف نبود؛ بلكه هر سفر تجربه‏ای معنوی نیز به شمار می‏آمد.
سنت تصوف اسلامی همواره مبتنی بر سیر و سلوك عارف در جهان آفاق و انفس بود و سالك، مسافری است كه باید در هر دو وادی، سیری درخور استعداد داشته باشد؛ یعنی سفری در درون و سفری در بیرون.
وارد شدن سعدی به حلقه شیخ شهاب الدین عمر سهروردی خود گواه این مدعاست.
ره‏آورد این سفرها برای شاعر، علاوه بر تجارت معنوی و دنیوی، انبوهی از روایات، قصه‏ها و مشاهدات بود كه ریشه در واقعیت زندگی داشت؛ چنان كه هر حكایت گلستان، پنجره‏ای رو به زندگی می‏گشاید و گویی هر عبارتش از پس هزاران تجربه و آزمایش به شیوه‏ای یقینی بیان می‏شود. گویی، هر حكایت پیش از آن كه وابسته به دنیای تخیل و نظر باشد، حاصل دنیای تجارب عملی است.
شاید یكی از مهمترین عوامل دلنشینی پندها و اندرزهای سعدی در میان عوام و خواص، وجه عینی بودن آنهاست. اگر چه لحن كلام و نحوه بیان هنرمندانه آنها نیز سهمی عمده در ماندگاری این نوع از آثارش دارد.
از سویی، بنا بر روایت خود سعدی، خلق آثار جاودانی همچون گلستان و بوستان در چند ماه، بیانگر این نكته است كه این شاعر بزرگ از چه مایه دانایی، توانایی، تجارب اجتماعی و عرفانی و ادبی برخوردار بوده است.
باری، آثار سعدی علاوه بر آن كه عصاره و چكیده اندیشه‏ها و تأملات عرفانی و ا جتماعی و تربیتی وی است، آیینه خصایل و خلق و خوی و منش ملتی كهنسال است و از همین رو هیچ وقت شكوه و درخشش خود را از دست نخواهد داد.
شعر سعدی، شعر استحكام و ظرافت و استواری و زیبایی است. زبان فاخر سعدی هیچ گاه كمال خود را به رخ مخاطبانش نمی‏كشد. همچون سالاری بلند منزلت، در عین كمال و برتری متواضع و خاشع است و به همین دلیل دل هر صاحبدلی را می‏رباید و در گوشه خاطر هر كسی، جایی برای خویش باز می‏كند.
شعرش به دیدار اول، ساده و صمیمی و بی‏تكلف جلوه می‏كند؛ روان و زلال است و بی‏هیچ تمهید و مقدمه‏ای، برقراری ارتباط با دیگران را جستجو می‏كند.
فخر نمی‏فروشد و تكبر نمی‏ورزد. دست دوستی و ارادت به سویمان دراز می‏كند و سلام می‏دهد...
اما چون پرده احساس را به كنار می‏زنیم و از سر عقل و تأمل در اشعارش ـ كه عاطفه محضند!ـ درنگ میكنیم، درمی‏یابیم كه شفافیت عنصر زبان در شعر او سهل و ساده امكان وجود نیافته است؛ بلكه صیقل مداوم شعر، كوشش بی‏وقفه در عرصه زبان، و استفاده از تمام عناصر كه تعالی شعر را دامن می‏زنند، به آثار او چنین سلامت و روانی سحرآفرین بخشیده است.
توفیق سعدی و اكسیر شعر او در این دقیقه نهفته است؛ یعنی در تلفیق صنایع لفظی و بیانی با حال و احساس درونی در طبیعی‏ترین حالت ممكن. سعدی مبدع و آغازگر این راه نیست، بلكه از استادان و كاملان چنین سبكی در شعر است.
پیش از وی، غزل فارسی در كوره تلاش شاعرانی همچون فرخی، سنایی، خاقانی، انوری و عطار گداخته بود، اما سعدی آن را چنان آبدیده و صیقلی كرد كه نه پیش از وی قرینه و مشابهی برایش می‏توان یافت و نه بعد از وی، كسی گامی بیشتر و پیشتر نهاد.
ویژگیهای سبكی زبان شعر سعدی و هر شاعر دیگری را تنها با تأمل و تفكر در اشعارش می‏توان كشف كرد، آموخت و به كار برد. آثار هنری بر اساس فرمول و اصولی ثابت و مشخص پدید نمی‏آیند تا هنگام نیاز به آثار جدید بتوان به آنها رجوع كرد.
با این همه، برخی از ویژگیها به خاطر تكرار مكرر در آثار هنرمند ما را به بعضی از خصوصیات مشترك آن آثار و به تبع آن به نوع برخورد و بهره‏گیریهای هنرمند از آن عناصر رهنمون می‏شوند. با توجه به چنین پیش زمینه‏ای، معدودی از ویژگیهای سبكی شعر سعدی چنینند:
1 ـ ساختار نحوی جملات در ابیات به صحیح‏ترین شكل ممكن است. عنصر وزن و موسیقی، منجر به نقص یا پیش و پس شدن حاد دستوری در جملات نمی‏شود و سعدی به ظریفترین و طبیعی‏ترین حالت ممكن در لحن و زبان، با وجود تنگنای وزن، از عهده این مهم برآید.
دیوان غزلیات سعدی را به تفال باز می‏كنیم:
ای كه گفتی هیچ مشكل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد، همچنان دشوار نیست
نوك مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد
قصه دل می‏نویسد حاجت گفتار نیست
در آن نفس كه بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان كه خاك كوی تو باشم
به وقت صبح قیامت، كه سر ز خاك برآرم
به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم
2 ـ ایجاز و یا پیراستن شعر از كلمات زاید و اضافی و دوری از عبارت پردازیهای بیهوده‏ای كه نه تنها نقش خاصی در ساختار كلی شعر ندارند، بلكه باعث پریشانی در روابط كلمات با یكدیگر و نهایتاً جملات می‏شوند و به نحو چشمگیری از زیبایی كلام می‏كاهند، در شعر و كلام سعدی نقش ویژه‏ای دارد.
ساختار شعر سعدی كم كردن یا افزودن كلمه‏ای را خارج از قاعده و بی‏توجه به بافت كلی كلام برنمی‏تابد. از سویی این ایجاز كه در نهایت زیبایی و اعتدال است، منجر به اغراقهای ظریف تخیلی و تغزلی می‏شود و زبان شعر را از غنایی بیشتر برخوردار می‏كند:
گفتم آهن دلی كنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
به دلت كز دلت به در نكنم
سخت‏تر زین مخواه سوگندی
ریش فرهاد بهترك می‏بود
گر نه شیرین نمك پراكندی
كاشكی خاك بودمی در راه
تا مگر سایه بر من افكندی...
ایجاز سعدی، ایجاز میان تهی و سبك نیست، بلكه پرمایه و گرانبار از اندیشه و درد است. بی‏‏فایده نیست اگر حكایتی را از «گلستان» نیز نقل كنیم و به عیان ببینیم كه خداوند سخن چه مایه از معنی را در چه مقدار از سخن می‏گنجاند:
حكایت: پادشاهی پارسایی را دید، گفت: «هیچت از ما یاد آید؟» گفت: «بلی، وقتی كه خدا را فراموش می‏كنم.»
حكایت: هندویی نفط اندازی همی آموخت. حكیمی گفت: «تو را كه خانه نئین است، بازی نه این است.»
3 ـ سعدی از موسیقی و عوامل موسیقی ساز در سبك و زبان اشعارش سود می‏جوید. وی اغلب از اوزان عروضی جویباری مدد می‏گیرد؛ اوزانی كه لطافت موسیقیایی در آنها بر ضربی بودن آن می‏چربد.
علاوه بر اوزان عروضی، شاعر به شیوه مؤثری از عواملی بهره می‏برد كه هر كدام به نوعی موسیقی كلام او را افزایش می‏دهند، عواملی همچون انواع جناس، همحروفیهای آشكار و پنهان، واج آرایی، تكرار كلمات، تكیه‏های مناسب، موازنه‏های هماهنگ لفظی در ابیات و لف و نشرهای مرتب و ...
همان طور كه پیشتر یادآور شدیم، استفاده از این عناصر به گونه‏ای هنرمندانه و زیركانه صورت می‏گیرد كه شنونده یا خواننده شعر او پیش از آن كه متوجه صنایع به كار رفته در شعر او شود، مسحور زیبایی و هماهنگی و لطافت آنها می‏شود.
در غزلی كه آورده‏ایم، سعدی نهایت استفاده را از عوامل موسیقی‏زای زبان برده است، بی‏آن كه سخنش رنگ تكلف و تصنع به خود بگیرد. تكرارهای هنرمندانه كلمات، همحروفیها و وزن مناسب شعر و همچنین لحن عاطفی و تغزلی همچون شكری هستند كه در این شعر و اشعار دیگر او به صورت شربتی گوارا درمی‏آیند تا ما جز شیرینی كلام، چیز دیگر ننوشیم:
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به كه طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نكنی حكم از آن تست
بازآ كه روی در قدمانت بگستریم
ما را سری است با تو كه گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم
گفتی ز خاك بیشتر نه كه از خاك كمتریم
ما با توایم و با تو نه‏ایم اینت بوالعجب
در حلقه‏ایم با تو و چون حلقه بر دریم
از دشمنان شكایت برند به دوستان
چون دوست دشمن است شكایت كجا بریم؟
4 ـ طنز و ظرافت جایگاه ویژه‏ای در ساختار سبكی آثار سعدی دارد. البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفكر این شاعر بزرگ برمی‏گردد. طنز سعدی، سرشار از روح حیات و سرزندگی است.
سعدی به یاری لحن طنز، عبوسی و خشكی را از كلام خویش پس می‏زند و شور و حركت را بدان بازمی‏گرداند. با همین طنز، تیغ كلامش را تیز و برنده و اثرگذار می‏كند. طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در كنار مرهم. سالها بعد، لسان‏الغیب، حافظ شیرازی ابعاد عمیق دیگری به طنز شاعرانه بخشید و از آن در زبان شعر خود استفاده‏ها برد:
با محتسب شهر بگویید كه زنهار
در مجلس ما سنگ مینداز كه جام است
كسان عتاب كنندم كه ترك عشق بگوی
به نقد اگر نكشد عشقم، این سخن بكشد
یارا! بهشت، صحبت یاران همدم است
دیدار یار نامتناسب جهنم است
آن است آدمی كه درو حسن سیرتی
یا لطف صورتی است، دگر حشو عالم است
این حكایات را نیز از گلستان سعدی برمی‏چینیم، به امید بوییدن رایحه طنز و ظرافت از آنها: حكایت: یكی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید برآمده و كف بر دماغ انداخته. گفت:«این چه حالت است؟» گفتند: «فلان، دشنام دادش». گفت: «این فرومایه هزار من سنگ برمی‏دارد و طاقت سخنی نمی‏آرد؟»
حكایت: یكی از ملوك بی‏انصاف، پارسایی را پرسید: «از عبادتها كدام فاضلتر است؟» گفت: «تو را خواب نیمروز، تا در آن یك نفس خلق را نیازاری.»
سعدی به روایت آثارش، گاه ناصحی دردمند است كه كجراهان ظلمت اندیش را به راستی و درستی می‏خواند و گاه منتقدی اجتماعی است كه به انتقاد از زمانه بدكنش می‏پردازد. اگر به ناگزیر مداح شاهان روزگار بوده، تا آن جا كه توانسته به حق سخن گفته و همواره مستبدان لاقید را به تفكر در مرگ و عدل و انصاف ترغیب كرده است. غم زمانه، غم دائمی و مشغله ذهنی سعدی بوده است:
غم زمانه خورم یا فراق یار كشم
به طاقتی كه ندارم كدام بار كشم
سعدی كه سودای اصلاح و تربیت دارد، با تكیه بر زبان طنز، ریاكاران نیرنگ‏باز و زاهدان دو رو و گندم نمایان جو فروش را رسوا می‏كند و بر مال‏اندوزان حریص و تنگ چشم و بخیل طعنه می‏زند.
لاف زنان و مدعیان ناپارسا را به سخره می‏گیرد و به اقتضای جوهر هنرمندی و قلندری خود به اندازه‏ای كه بشاید، در گفتن حقایق و تاختن به علل مصایب، جسور و گستاخ و دلاور است. همان قدر كه در بیان انتقاد به كار و كیا و منش ملوك بی‏انصاف جرأت می‏ورزد، درویشی و قناعت و آزردگی و پارسایی را می‏ستاید و با جماعت بی‏ریایی درویشان كه دلی جز برای حق ندارند، هم رأی و هم عقیده می‏شوند.
با تظاهر و ریا نسبتی ندارد و آن را كفر مضاعف می‏داند. با قشریانی كه از دین جز پوست و ظاهر آن را ندیده‏اند و نمی‏فهمند، همان قدر در نزاع است كه با اهل تساهل و آسان گیر در امر دین.
تعبد قشریان را كودكانه و ساده‏انگارانه می‏یابد و تساهل مدعیان را در امر شریعت از سر تنبلی و بی‏ایمانی و در گریز از تعهد عملی دین.
زبان سعدی در انتقاد، زبانی گزیده و گزنده است. با این همه، از نزاع و صلح همواره صلح را برمی‏گزیند و پند پیران پارسا را خاطرنشان می‏كند كه فاسدان را باید به صلاح و نیك‏رفتاری با آنان خجل كرد.
عشق سعدی، نفس پرستی نیست، بلكه او در گریز از شیطان اماره به عشق رو می‏كند؛ عشقی كه او را از مایی و منی و به قول عارفان از «انانیت» «نحنانیت» برمی‏كشد و رستن و رهایی را برای وی به ارمغان می‏آورد.
در افق سعدی: هر كسی را نتوان گفت كه صاحبنظر است، عشق بازی دگر و نفس پرستی دگر است. عاشق پاكباز تعالی را در عشق می‏جوید و همین بهانه برایش كافی است تا جان و تن را به تمامی فدای مهر نگاه معشوق كند.
در این معامله، عاشق نه به فكر سود و زیان خویش كه در سودای رضایت یار است:
حرام باد بر آن كس نشست با معشوق
كه از سر همه برخاستن نمی‏یارد
شاعر، شور دیدار دارد و هر موجودی در منظر او جلوه‏ای از وجود حقیقت عالم است. شاعر، تاب فراق ندارد، پس به تماشای هر جلوه‏ای از آن جمال، ازخود به در می‏شود و هر مشاهده‏ای او را از جهانی به جهانی دیگر سیر می‏دهد:
از در درآمدی و من از خود به در شدم
گویی از این جهان به جهانی دگر شدم
كثرت مخلوقات اگر به چشم وحدت بین دیده آید، نه تنها حایل دیدار نیست، بلكه جلوه‏زار ناپیدا كران است و عارف عاشق از همین روی خرسند و خرم است و دم به دم در تماشایی تازه سلوك می‏كند؛ چرا كه هستی موجودات را در حقیقت هستی، یعنی وجود حضرت حق مستحیل می‏بیند:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
سیمای معشوق در غزل سعدی در هاله‏ای از نورانیت و روحانیت محصور است.
اگر چه یار گاهی به صورت ملموس و در دسترس و در صورت تعینات عالم جسمانی ظاهر می‏شود، اما در حقیقت شاهد سعدی به صورتی مثالی در غزلهای وی ظاهر می‏شود و گاه پیوند با معشوق ازلی و ابدی:
دمادم حوریان از خلد رضوان می‏فرستندت
كه ای حوری انسانی، دمی در باغ رضوان آی
دریچه‏ای ز بهشتش به روی بگشایی
كه بامداد پگاهش تو روی بنمایی
سعدی از آن تنگ چشمانی نیست كه فقط ناظر میوه باشد، بلكه وی به بوستان نظر دارد و همواره برای تفسیر جزء، به كل می‏اندیشد. او عاشق زیباییها و نیكوییهاست و در این عشق بیش از آن كه حظ نفسانی و مورد نظر وی باشد، طالب لذات روحانی است:
گفتم ای بوستان روحانی
دیدن میوه چون گزیدن نیست
گفت سعدی خیال خیره مبند
سیب سیمین برای چیدن نیست
باری، سرود سعدی، سرود مهر و مهربانی و محبت و یگانگی و یكرنگی است.
سه شنبه 5/7/1390 - 21:40
شخصیت ها و بزرگان
گروه خبری Mashable درمصاحبه ی صادقانه ای که با بیل گیتس بنیانگذار مایکروسافت (دومین فرد ثروتمند جهان) داشته است ، توانسته برخی از مسائل شخصی و حتی برخی از رازها را که تاکنون کسی از آن باخبر نبوده، آشکار کند.
به شما پیشنهاد میکنیم که مصاحبه ی شگفت انگیز او را با Daily Mail بخوانید.اگر مایلید خلاصه ای از مهمترین بخش این مصاحبه طولانی را درباره یکی از معروفترین افراد دنیا بدانید میتوانید در ادامه ی مطلب ۱۰ مورد از جزئیات و دیدگاههای زندگی شخصی اوست را دنبال کنید:

۱.بچه های او همیشه دوست دارند او را با خواندن آهنگ”میلیاردر” از تراوی مک کوی دست بیاندازند.

۲.او در حال حاضر ۲۸ میلیارد دلار به خیریه کمک کرده است.

۳. طبق گزارش ،هر سه فرزند او که در حال حاضر پانزده،دوازده و نه ساله هستند هر کدام بطور جداگانه ۱۰ میلیون دلار از ثروت ۵۶میلیارد دلاری او را به ارث میبرند(البته گیتس این مبلغ را در مصاحبه فاش نکرده است) ،او گفته که فکر نمیکند این مبلغ برای آنها خوب و کافی باشد.

۴.آیا Bono ستاره ی گروه موزیک U2زمان اجرا در شهرسیتل بطور خصوصی گیتس را هم دعوت کرده بود؟ نه الزاماً ،چون آن شب بونو در منزل گیتس بوده است.

۵.او در حال حاضر وقتش را به موسسه خیریه ۳۷٫۱میلیارد دلاریش اختصاص داده است و زمانی که از او پرسیدند آیا حاضری باز هم در مایکروسافت بصورت تمام وقت کار کنی، گفت:”خیر.من بصورت نیمه وقت کار میکنم و در حال حاضرکار در این موسسه شغل من است.”

۶.چرا بجای راه حلی برای درمان سرطان به فکردرمان مالاریا هستید؟ و پاسخ او:” جهان مبالغ هنگفت و قابل توجهی را صرف درمان سرطان کرده است ،بنابراین دارایی من اثری روی این مسئله ندارد.

۷. او بر سر قیمت واکسن چانه میزند:”ما درباره پولی که پرداخت میکنیم بسیار زیرکانه و با فکر عمل میکنیم.تخفیف میگیریم و قادریم پیگیری کنیم که چند کودک واکسن دریافت میکنند.

۸.مردم کشورهای جهان سوم نمیدانند او کیست.”آنها مرا نمیشناسند چون به دنیای آنها مربوط نمیشود.”من به همراه وزیری به مکانی رفتیم و عده ای از او پرسیدند این مرد کیست، وزیر به آنها گفت او یک مرد سفید پوست است که همراه خودم آوردم.”

۹.او در سایت Twitter اکانت دارد اما در فیس بوک نه ؛چون تعداد درخواستهای دوستی بسیار زیاد خواهد بود.

۱۰.و یک راز: گیتس سهواً این راز را برملا کرد که دوستش مارک زاکربرگ، پایه گذار فیس بوک با دوست دختر خود پریسیلا چن نامزدی کرده اند. در حین مصاحبه، گیتس درباره دوستش مارک صحبت میگیرد که ناگهان از چن بعنوان نامزد مارک یاد کرد و این خیلی اتفاقی و جالب بود.
احتمالاً طبق گفته ی Business insider بیل گیتس به اشتباه تصور میکرده که این زوج با هم نامزدی کرده اند:
“الیوت چارج ،مدیر بخش ارتباطات فیس بوک میگوید بیل گیتس اشتباه متوجه شده است و اگر مارک نامزدی کرده و بیل گیتس این را میداند ،من از چیزی خبر ندارم.”
مدیر ارتباطات گیتس هم در ادامه بابت این سوء تفاهم عذرخواهی کرده اس
سه شنبه 5/7/1390 - 21:37
شخصیت ها و بزرگان
رهبران بزرگترین شرکتهای تجاری و تکنولوژیکی جهان در چه دانشگاهی درس خواندهاند؟ شاید بهتر باشد بچه ها از این موضوع چیزی ندانند اما واقعیت این است که برخی از برترین مدیران نه تنها از هیچ مرکزی فارغ التحصیل نشدهاند بلکه برای ثبت نام در دانشگاه نیز به خود زحمت ندادهاند.به گزارش خبرگزاری مهر، این افراد از مشهورترین مدیران صنایع مختلف در جهان هستند، از صنایع رایانه ای گرفته تا خطوط حمل و نقل دریایی، ۱۰ مدیر عامل بسیار مشهور در جهان تجارت و تکنولوژی وجود دارند که هیچ مدرک دانشگاهی ندارند و این نظریه را که برای موفقیت در کار باید مدرک تحصیلی داشت را با قاطعیت رد می کنند:

آلفرد تابمن
این فرد به عنوان بنیانگذار و مدیر اجرایی سابق مرکز “تابمن” حرفه خود را از سن ۱۱ سالگی و به عنوان یک خرده فروش آغاز کرد و در دوران دبیرستان نیز به کار خود ادامه داد. پس از دبیرستان وی در دانشگاه میشیگان ثبت نام کرد و کمتر از یک سال در این دانشگاه به تحصیل پرداخت، اما برای حضور در جنگ جهانی دوم دانشگاه را ترک کرد.

پس از بازگشت از خدمت در ارتش، دوباره به دانشگاه بازگشت اما کمی بعد خود را به دانشگاه شبانه ای منتقل کرد، اما تحصیل در این دانشگاه را نیز در نیمه رها کرد و وارد تجارت املاک و مستقلات شد. وی طی ۵۰ سال به گسترش و توسعه شرکت خود پرداخت، شرکتی که امروز به ریاست پسرش “رابرت تابمن” ارزش سهامی برابر ۳٫۳ میلیارد دلار دارد.

ریچارد شولتز
بنیانگذار سابق شرکتی به نام BestBuy حرفه خود را به عنوان روزنامه فروش از سن ۱۱ سالگی آغاز کرد و تا رسیدن به دوران دبیرستان، کارهای متعددی را تجربه کرد. وی در نظر داشت که در دانشگاه سنت توماس تحصیل کند اما خدمت در ارتش وی را از این کار بازداشت.

پس از اتمام خدمتش وی شرکتی ویژه فروش تجهیزات مرتبط با موسیقی را راه اندازی کرد اما پس از مدتی دوباره به شرکت سابق خود روی آورد و با ایجاد شیوه ای جدید در نحوه ارائه کالا تحول بزرگی در ارزش شرکت خود ایجاد کرد تا جایی که امروز BestBuy ارزش سهامی برابر ۱۰٫۱ میلیارد دلار دارد. وی هرگز در دانشگاه تحصیل نکرد اما مدرک دکترای افتخاری حقوق دانشگاه سنت توماس به وی اهدا شده است.

رالف لارن
مدیر عامل یکی از بزرگترین شرکتهای طراحی مد و صنعت لباس، پولو، شرکت خود را در سال ۱۹۷۶ تاسیس کرد و کمی بعد به امپراطوری بزرگی در صنعت لباس تبدیل شد. با این همه وی هرگز در زمینه طراحی مد تحصیل نکرده و به گفته خودش تنها از هوش و استعداد طبیعی که در اختیار داشت برای موفقیت خود استفاده کرده است. وی تنها مدرک دیپلم دبیرستانش را در اختیار دارد، اما در عین حال مدیریت یکی از موفق ترین شرکتهای مد جهان با ارزشی ۱۱٫۹ میلیارد دلاری به عهده او است.


ریچارد برنسون
فارغ التحصیلی از دانشگاه را فراموش کنید، این مدیر عامل بزرگ شرکت ویرجین مدیا حتی دوران متوسطه خود را نیز پشت سر نگذاشته است. او در سن ۱۶ سالگی مدرسه را ترک کرد و مجله دانش آموز را راه اندازی کرد. چهار سال بعد برنسون گروه ویرجین را پایه گذاری کرد.



وی اولین فروشگاه را در لندن افتتاح کرد و دو سال بعد اولین استودیو ضبط صدا را بازگشایی کرد. برنسون در سال ۱۹۸۴ کار خود را توسعه بیشتری داد و امروز شرکت ویرجین با ارائه خدماتی در زمینه موبایل، پهنای باند، تلویزیون، رادیو، امور مالی، سلامت، توریسم، سرگرمی و خدمات مسافرتی به ارزش سهامی برابر ۸٫۱ میلیارد دلار رسیده و ارزش خود شرکت در حدود ۱۸ میلیارد دلار برآورد شده است.

میکی آریسون
وی به جای صرف کردن چهار سال از زندگی خود در دانشگاه ها تمامی زمان خود را به کار کردن اختصاص داد و شرکت دریایی ”کارنیوال” را از آن خود کرد. وی کار خود را در بخش فروش شرکتی آغاز کرد و به سرعت به مقام مدیریتی رسید. سپس با ارتقا دوباره به مقام نایت رئیسی رسید و تنها سه سال بعد به عنوان رئیس شرکت کارنیوال انتخاب شد.

بر اساس گزارش یاهو، وی در دستیابی این شرکت به خطوط دریایی متعددی کمک کرد و این شرکت را به یکی از بزرگترین خطوط حمل و نقل دریایی در صنعت کشتیرانی تبدیل کرد. وی در سال ۱۹۸۷ به عنوان رئیس هیئت مدیره و در سال ۲۰۰۳ به عنوان مدیر کل شرکت انتخاب شد. ارزش سهام شرکت کارنیوال امروز ۱۹٫۶ میلیارد دلار است.

مایکل دل
شاید امروز بیشتر ۱۹ ساله ها هزاران دلار را خرج رفتن به تعطیلات کنند یا با آن خودرویی جدید بخرند، اما مایکل دل با هزار دلاری که در اختیار داشت هیچ یک از این کارها را انجام نداد، در عوض شرکت دل را پایه گذاری کرد. پایه گذار و مدیر کل شرکت دل با این ایده که تکنولوژی ابزاری برای فعال ساختن توانایی های بالقوه انسانها است، شرکت خود را توسعه داد.



در سال ۱۹۹۲ دل به یکی از جوانترین مدیران اجرایی جهان در لیست ۵۰۰ برتر جهان مجله فورچون انتخاب شد و کارمندان شرکت وی نیز در عرض هشت سال به ۱۰۰ هزار نفر افزایش یافتند. امروز شرکت دل شرکتی شناخته شده در زمینه های خدمات تکنولوژی، همکاری های جهانی و رایانه است که ارزش سهام آن در حدود ۳۰ میلیارد دلار است. دل نیز که مانند مدیران دیگر در دسته مدیران غیر دانشگاهی بوده است، در سال ۱۹۹۷ بنیاد خیریه مایکل و سوزان دل را برای انجام فعالیتهای خیرخواهانه راه اندازی کرد.

مارک زاکربرگ
ارزش شرکت این مدیر عامل جوان به تازگی ۱۰۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است، و شرکتش را بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در سرتاسر جهان می شناسند: فیس بوک. زاکربرگ از کودکی به نوشتن برنامه های مختلف پرداخت و در دوران متوسطه برنامه پخش موسیقی نوشت که منجر شد از جانب شرکتهای AOL و مایکروسافت تقاضای همکاری دریافت کند، اما او نپذیرفت.




http://www.persian-star.net/1389/4/23/21Web/05.jpg



پس از قبول شدن در دانشگاه هاروارد زاکربرگ برنامه ای به نام “فیس مش” را نوشت که در آن تصاویر دانشجویان نمایش داده می شد و دیگران می توانستند به این عکسها رای بدهند. پس از آن دوقلوهای معروف وینکلوس از او خواستند که در ساخت شبکه اجتماعی به نام “ارتباط هاروارد” با آنها همکاری کند، اما زاکربرگ با آغاز طرحی دیگر برنامه دو قلوها را کنار گذاشت و فیس بوک را راه اندازی کرد. زاکربرگ پیش از فارغ التحصیلی از هاروارد دانشگاه را ترک کرد تا بتواند تمرکز خود را بر روی کارش قرار دهد.

پائول آلن
او به همراه بیل گیتس شرکت مایکروسافت را بنیان گذاشت که نامش را تقریبا همه شنیده اند. بیل گیتس و آلن از کودکی با یکدیگر دوست بودند و هر دو با هم تصمیم گرفتند که مدرک دانشگاهی نداشته باشند. آلن پس از دیدن رایانه “آلتیر ۸۸۰۰″ بر روی جلد یک مجله تصمیم گرفت زبان کدگذاری شده ای را بنویسد. وی از مهارتهای خود و گیتس در کدنویسی زبان برنامه برای آلتیر آگاهی داشت و از این رو دوستش را قانع کرد تا با او همکاری کند.




http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/51/Paull_Allen_fix_1.JPG



آلن امروز یک مولتی میلیاردر و مالک چندین شرکت فناوری و رسانه ای است، او تا کنون بیش از یک میلیارد دلار از سرمایه خود را در راه امور خیریه صرف کرده است و قصد دارد بخش بیشتر املاک خود را به خیریه ببخشد.

بیل گیتس
وی به همراه آلن شرکتی را بنا نهاد که اکنون ارزش سهام آن ۲۲۶٫۲ میلیارد دلار است. گیتس در سال ۱۹۷۳ در دانشگاه هاروارد مشغول به تحصیل شد، جایی که مدیر اجرایی کنونی مایکروسافت، استیو بالمر، زبان برنامه نویسی BASIC را برای اولین میکرورایانه نوشت.




http://www.microsoft.com/presspass/images/exec/web/billg4_web.jpg



گیتس در سال دوم هاروارد را رها کرد و به همراه آلن همه تلاش خود را به تاسیس شرکتی که مایکرو-سافت نامیده می شد معطوف کرد. وی امروز یکی از اعضای هیئت مدیره مایکروسافت است و به عنوان مشاور در پروژه های کلیدی این شرکت حضور پیدا می کند.

استیو جابز
مالک با ارزشترین شرکت جهان، با ارزش سهام ۳۶۲٫۴ میلیارد دلار، در نوجوانی دانشگاه را به خاطر علاقه مفرطش به رایانه ها ترک کرد. زمانی که جابز ۱۲ سال داشت با بنیانگذار شرکت HP تماس گرفت و گفت: سلام. من استیو جابز هستم. من ۱۲ سال سن دارم و در دبیرستان درس می خوانم. من می خواهم یک فرکانس شمار بسازم، می خواستم بدانم شما قطعات اضافی ندارید که در اختیار من بگذارید؟

بیل هلوِت، مدیر HP قطعات مورد نیاز را در اختیار جابز قرار داد و در تابستان او را برای کار در خط مونتاژ شرکتش استخدام کرد. در این دوره جابز پس از ترک کردن کالیفرنیا برکلی، با استفان وزنیاک دوست شد، فردی که پس از دبیرستان وارد کالج “رید” شد اما آن را ترک کرد. آنها بعد از مدتی کار خود را برای ساخت رایانه ای در پارکینگ خانه جابز، رها کردند.

داستانهای زیادی برای توضیح انتخاب نام اپل برای شرکت این دو نفر وجود دارد اما بهترین آنها کار کردن جابز در یک باغ سیب و علاقه شخصی وی به این میوه است. همچنین گازی که به سیب زده شده به منظور نمایش دادن عبارت رایانه ای “بایت” به معنی “عامیانه گاز زدن” انخاب شده است.
بر اساس گزارش ان بی سی، جابز در بیوگرافی خود نوشته که ارزشش در سن ۲۳ سالگی بیش از یک میلیون دلار، در سن ۲۴ سالگی بیش از ۱۰ میلیون دلار و در سن ۲۵ سالگی در حدود ۱۰۰ میلیون دلار بوده است. شرکت اپل از پارکینگ خانه جابز پا را فراتر گذاشت تا اکنون به شرکتی بین المللی تبدیل شود، شرکتی که با ترک تحصیل دو دوست پایه گذاری شد.
سه شنبه 5/7/1390 - 21:26
شخصیت ها و بزرگان
جابز را همه با آن شوهای تجاری خارقالعادهاش در مکورلد میشناسیم و به یاد میآوریم ، در حالی که با انرژی زیاد و مشتاقانه خصوصیات محصولات جدیدش را تبلیغ میکند و به رخ میکشد، محصولاتی که حتی اگر از دید خبرگان، بهترین کالا در رده خود نیستند، از نظر زیباییشناسی، بهترین هستند.




در مورد بیوگرافی و داستان زندگی استیو جابز چه میدانید؟ مرد ۵۲ سالهای که هنوز علاقه دارد جین به پا کند، بلوز یقه اسکی مشکی بر تن کند و با کفش ورزشی در جلسات و کنفرانسهای مهم ظاهر شود.
در همان دورانی که روسها اسپوتنیک یک را راهی مدار کردند و ترانزیستور اختراع شد و به صورت دقیقتر ۲۴ فوریه سال ۱۹۵۵ ، استیو جابز به دنیا آمد.
پدر او یک مهاجر اهل سوریه به نام «ابوالفتاح جان جندلی» بود که بعدها استاد علوم سیاسی شد. ابوالفتاح در سال ۱۹۵۵ به سان فرانسیسکو رفت و رابطهاش با یک دانشجو به نام «جوآن کارول شیبل»، منجر به تولد استیو شد.
در آن برهه زمانی بزرگ کردن یک فرزند نامشروع توسط مادرش، چیز معمولی نبود، پس مادرش تصمیم گرفت زوجی پیدا کند تا استیو را به عنوان فرزندخوانده قبول کنند.
ابتدا یک وکیل و همسرش خواستند او را به فرزندی بپذیرند، ولی این زوج منصرف شدند و تصمیم گرفتند یک نوزاد دختر را فرزندخوانده خود کنند. نیمههای شب، مادر استیو تماسی با «پل و کلارا جابز» گرفت و به آنها گفت: «ما یک فرزند ناخواسته داریم، آیا او را می خواهید؟» این زوج بیدرنگ قبول کردند.
در حالی که مادر استیو تصور میکرد، زوج پذیرنده نوزاد از دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند، بعدها دریافت که کلارا از کالج فارغالتحصیل نشده و پل -فرزند یک کشاورز- دبیرستان را تمام نکرده است. پل جابز مکانیک یک شرکت تولید لیزر بود و کلارا جابز یک حسابدار بود.
مادر استیو بعد از فهمیدن این مطلب، تا چند ماه حاضر نشد اوراق قانونی فرزندخواندگی را امضا کند، ولی با این تعهد که خانواده جابز او را به کالج خواهند فرستاد، سرانجام قبول کرد که فرزندخواندگی را به آنها بسپارد. نام «استیو پل» را در واقع نامادری و ناپدری برای این نوزاد آن هنگام نگونبخت انتخاب کردند.
تا به امروز هر وقت صحبتی از پدر و مادر استیو به میان میآید، او سخنی از پدر و مادری واقعی خود نمیکند. جابزها هر دو مدتها است، فوت شدهاند. استیو، یک خواهر از پدر و مادر واقعیاش دارد به نام «مونا سیمسپون» او یک نویسنده است و با ریچارد اپل Richard James Appel که یکی از نویسندگان سریال محبوب سیمپسونها است، ازدواج کرده است و دو فرزند دارد. استیو و مونا در کودکی با هم ملاقات نکرده بودند، اما حالا رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند.

دوران ابتدایی برای استیو خستهکننده بود. معلم کلاس چهارم در موفقیتهای بعدی او نقش زیادی داشت، وی بود که او را با تواناییهایش آشنا کرد، جابز از او هنوز به عنوان یک قدیس یاد میکند. استعداد جابز باعث شد که کلاس پنجم را به صورت جهشی طی کند و دوره ابتدایی را یک سال زودتر به اتمام برساند.





یکی از علایق جابز در دوره نوجوانی شرکت در سخنرانیهای شرکت hp بود، در همین جلسات بود که با جوان ۱۸ سالهای آشنا شد، این شخص کسی نبود جز «استیو وزنیاک»، کسی که بعدها بهترین دوست و شریک و همکارش شد.
استیو، دوره دبیرستان در «کوپرتینو»ی کالیفرنیا به اتمام رساند و سپس همراه دوستش «استیو وزنیاک»، به عنوان کارمندان تابستانی، در شرکت Hewlett-Packard استخدام شد.


دوران کالج و سرگشتگی
در سال ۱۹۷۲، استیو در کالج رید Reed در پورتلند ارگان مشغول به تحصیل شد، کالج رید یکی از بهترین کالجهای آن زمان و در عین حال کالج گرانی بود، طوری که نامادری و ناپدری استیو برای انجام تعهدشان مجبور شدند، همه پساندازشان را خرج کنند. اما بعد از فقط یک نیم سال، استیو ترک تحصیل کرد، چرا که به عرفان و تصوف شرقی علاقمند شده بود ونمرههایش چنگی به دل نمیزد. با این همه، او در بعضی از کلاسهای این کالج مثل کلاس خوشنویسی شرکت میکرد، اتفاقا او ابراز نظر کرده است که اگر در همین کلاسهای خوشنویسی شرکت نمیکرد، سیستم عامل مکینتاش فونتهای متناسب و زیبای کنونی را نمیداشت.

در همین زمان بود که استیو جابز برای گذران زندگی و برای خرید غذا مجبور شد کارهای بدنی بکند، کارهایی مثل برگرداندن شیشههای نوشابه تا از این طریق ۵ سنت به دست آورد. تنها دلخوشی جابز در آن زمان این بود که هر یکشنبه ۷ کیلومتر پیاده طی کند تا یک وعده غذای خوب در یک محل مناسب بخورد.
استیو در سال ۱۹۷۴ به کالیفرنیا برگشت و در شرکت آتاری، سازنده ویدئو گیمهای محبوب آن زمان مشغول به کار شد، هدف او پسانداز پول برای تأمین مخارج یک سفری روحانی به هند بود!
در همان زمان با شخصی به نام «جان دراپر» آشنا شد، دراپر راهی برای هک کردن خطوط مخابراتی شرکت مخابراتی AT&T با تولید اصواتی با فرکانس خاص پیدا کرده بود. استیو و دراپر تصمیم گرفتند که وسیلهای به نام جعبه آبی blue boxes بسازند که خریدارانش میتوانستند با استفاده از آن تماسهای قاچاقی رایگان از راه دور برقرار کنند. آنها چندین ماه قبل از اینکه این وسیله غیرقانونی شود، آن را با قیمتی بین ۱۵۰ تا ۳۰۰ دلار میفروختند.
پس از آن، استیو و دوستش «دانیل کوتل» که بعدها نخستین کارمند شرکت اپل شد به هند مسافرت کردند تا در سفری به هند به دنبال فلسفه زندگی بگردند. استیو بعد از این سفر در شرایطی به آمریکا برگشت که سرش را تراشیده بود و لباس سنتی هندیها را به تن کرده بود.
در همین زمان بود که استیو جابز تجربه استفاده از LSD را پیدا کرد. به گفته خودش یکی از دو یا سه چیز مهمی که در طول عمر تجربه کرده بود! این همان زمانی بود که به گفته استیو مردم دور و برش متوجه حرفها و جنبههای معینی از افکارش نمیشدند!
بعد از همه این حوادث او کار سابقش را در آتاری از سر گرفت و مسئول ساختن یک مدار الکترونیکی برای بازی Breakout شد.
«نولان بوشنل» مؤسس آتاری میگوید که در آن زمان آتاری برای صرفهجویی، به ازای هر چیپ کمتر به کار رفته در مدارهای الکترونیکی، ۱۰۰ دلار پرداخت میکرد. استیو در آن زمان دانش کمی در مورد مدارهای الکترونیکی داشت، پس با وزنیاک شریک شد و این دو با هم قرار گذاشتند که در صورتی که وزنیاک موفق شود تعداد چیپها را کم کند، دستمزدشان را با هم نصف کنند.
در کمال تعجب وزنیاک موفق شود، چیپها را به تعداد ۵۰ عدد کم کند، آن زمان استیو به وزنیاک گفت که آتاری به جای ۵ هزار دلار به او ۷۰۰ دلار داده است و سهم وزنیاک ۳۵۰ دلار میشود!


شروع ساخت کامپیوترهای اپل
استیو وقتی ۲۱ ساله بود، کامپیوتری که وزنیاک برای استفاده شخصی خودش ساخته بود، دید و توانست او را متقاعد کند که شرکتی برای ساخت و بازاریابی کامپیوتر تأسیس کنند.






لوگوی اولیه اپل
در اول آوریل سال ۱۹۷۶ شرکت اپل آغاز به کار کرد، نام «اپل» یا سیب خیلی ساده انتخاب شد. آنها نام مناسب دیگری پیدا نکردند و از آنجا که جابز بیشتر گیاهخوار است و به میوه سیب علاقه زیادی دارد و آن را میوه کاملی میداند، این نام برای شرکت انتخاب شد. استیو جابز با فروش ون فولکس واگن و وزنیاک با فروختن ماشین حساب hp، هر کدام مبلغ ۵۰۰ دلار برای سرمایه اولیه شرکت جور کردند هدف اولیه آنها در این شرکت این بود که فروش مدارهای الکترونیک بود، اما بعدا استیو و وزنیاک شروع به سر هم کردن کامپیوترهای شخصی و فروش آنها شدند.


اپل I نخسین کامپیوتر شخصی بود که این دو ساختند، وزنیاک قیمت این کامپیوتر را ۶۶۶٫۶۶ دلار تعیین کرد ، چون علاقه زیادی به عددهای با ارقام تکراری داشت.








اما اپل II که این دو سال بعد ساختند موفقیت بسیاری بیشتری برای انها به ارمغان آورد و اپل را به یک باره مبدل به شرکت شاخص در بازار رایانههای شخصی کرد.





در دسامبر ۱۹۸۰، اپل سهامش را به صورت عام عرضه کرد و این شرکت سهامی عمومی شد، چیزی که استیو جابز را میلیونر کرد.





با توسعه تدریجی شرکت اپل، این شرکت احتیاج به یک مدیر کارا داشت به همین خاطر جابز John Sculley را از پپسی کولا به طمع انداخت به اپل بیاید و به عنوان مدیر اجرایی مشغول به کار شود. او به جان شولی گفت که دوست دارد در باقی عمرش آب شکر بفروشد یا دوست دارد در تحولات آتی دنیا مؤثر باشد؟!


تبلیغ تلویزیونی ۱۹۸۴ و معرفی مکینتاش
در ۲۲ ژانویه سال ۱۹۸۴، در زمان مسابقه سوپر باول Super Bowl (مسابقهای که هر سال بین قهرمان کنفرانس آمریکایی و ملی فوتبال آمریکایی برگزار میشود)، در زمان استراحت کوارتر سوم، یک تبلیغ تلویزیونی جالب برای تبلیغ کامپیوترهای اپل پخش شد که شاید بتوان آن را یکی از جالبترین تبلیغهای تلویزیونی تاریخ دانست.

کارگردان این تبلیغ تلویزیونی، «ردیلی اسکات» کارگردان بلندآوازه هالیوود بود، در آن زمان ردیلی اسکات خودش را با ساختن تیغ برنده Blade Runner معروف کرده بود.
در این تبلیغ یک زن ورزشکار که کفشهای و لباس ورزشی قرمز به تن دارد نشان داده میشود که وارد جهان تخیلی که جورج اورول در اثر جاودانه ۱۹۸۴ خلق کرده، میشود، به سمت صفحهای که در آن «برادر بزرگ» در حال صحبت است، میدود و چکشی به سمت او پرتاب میکند. برادر بزرگ در این تبلیغ به صورت تلویحی به شرکت IBM اشاره دارد!!





به دنیال محو شدن تصویر برادر بزرگ، پیامی به روی صفحه میآید:
در ژانویه ۱۹۸۴، اپل، مکینتاش را معرفی خواهد کرد، و شما مشاهده خواهید کرد که ۱۹۸۴ مثل ۱۹۸۴ نخواهد شد.

به دنبال این پیام نوشتاری، لوگوی چند رنگ اپل در یک پس زمینه سیاهرنگ به نمایش گذاشته شد.
در ۲۲ ژانویه، در نشست سالانه سهامداران، جابز سیستم عامل مکینتاش را به حضار هیجانزده معرفی کرد، این سرآغاز شوهای معروف جابز بود! چنان غوغایی در نشست بلند شد که صحنه را حاضران در آن جلسه، به بودن در مرکز جهنم تشبیه میکنند.
مکینتاش به نخستین کامپیوتر موفق از لحاظ تجاری مبدل شد، کامپیوتری که رابط کاربری گرافیکی داشت و البته از Xerox PARC به مقدار زیادی الهام گرفته بود.


اخراج از اپل!
جابز با اینکه رهبر کاریزماتیک و موفقی برای اپل بود، ولی کارکنان اپل در آن زمان او را یک مدیر نامنظم و مستبد میدانستند. این موضع در کنار کسادی بازار در اواخر سال ۱۹۸۴ باعث شد که رابطه جابز با «شولی» به هم بخورد و سرانجام در پی یک کشمکش قدرت، شولی جابز را از شغلش در اپل به عنوان رئیس قسمت مکینتاش برکنار کرد.

خود جابز در مورد اخراجش گفت:
«چرا غمگین باشم، من آدم نادرستی را استخدام کردم، او هر چیزی را که من ظرف ۱۰ سال درست کردم و به وسیله من شروع شدد، از بین برد. این غمانگیزترین قسمت ماجرا نیست. اگر اپل سمت و سویی بر خلاف آن چیزی که من میخواستم به خود گرفته، من آن را با مسرت ترک میکنم.»


بعد از اخراج
سال ۱۹۸۶، جابز که خود را برکنارشده از شرکتی میدید که خود تأسیسش کرده بود، همه سهامهایش را در اپل به جز یکی فروخت. او این تک سهام را به صورت نمادین و شاید به خاطر اینکه به عنوان یک سهامدار، اخبار مربوط به سهام شرکت را دریافت کند و حق شرکت در جلسه سهامداران را داشته باشد، نزد خود نگه داشت.

جابز سپس شرکت کامپیوتری NeXT را بنا کرد، شرکتی که گرچه هرگز نتوانست به عنوان یک شرکت مطرح، نام خود را بر سر زبانها بیندازد ولی به سبب قدرت تکنیکیاش و به خصوص نرمافزارهای شیءگرایش معروف شد.

جابز محصولات ابتکاری و نوی این شرکت را در کنفرانسهای علمی و آکادمیک معرفی میکرد، محصولاتی مثل Mach kernel یا پردازندههای دیجیتال سیگنالها یا پورتها اترنت توکار .
در همین شرکت و در همین بازه زمانی بود که او ایده «کامپیوترهای بین شخصی» را در مقابل کامپیوترهای شخصی مطرح کرد، کامپیوترهایی که به کاربرانش امکان ارتباط با هم را می دادند،
در سال ۱۹۸۸، شرکت نکست کامپیوتر NeXTcube را به بازار فرستاد، یک کامپیوتر مکعبی شکل که هر ضلعش ۳۰ سانتیمتر اندازه داشت و ۶۵۰۰ دلار قیمت داشت.





کامپیوتر NeXTcube از آن جهت مشهور شد و نامش در تاریخ کامپیوترماندگار شد که «تیم برنرز لی»، نخستین سرور کامپیوتری جهان را با استفاده از همین کامپیوتر برپا کرد و با همین کامپیوتر بود که برنرز لی نخستین مرورگر جهان را نوشت، شهرت دیگر این
کامپیوترها این سایت که از آنها برای نوشتن بازی Doom استفاده شده است!

جابز توانست تا سال ۱۹۹۳، ۵۰ هزار عدد از این کامپیوترها را به فروش برساند، کامپیوترهایی که نمای منیزیمی و ظاهر آنها نشاندهنده علایق زیباییشناسانه جابز بودند.
در زمانی که ایمیل فقط به معنی ارسال متنهای ساده نوشتاری بود، جابز در شرکت نکست، سیستم ایمیل NeXTMail را معرفی کرد، تنها سیستم ایمیلی که در آن زمان امکان ارسال گرافیک و صوت را به همراه ایمیل میداد.


بازگشت به اپل
در سالهای اولیه و در میانه دهه ۹۰، اپل به خاطر سوء مدیریت و ناتوانیاش در ارتقای سیستم عامل، دچار بحران شد و تا آستانه ورشکستگی پیش رفت.

در سال ۱۹۹۶، اپل شرکت نکست را به مبلغ ۴۲۹ میلیون دلار خرید. این موضع سبب شد که جابز به اپل برگردد. به زودی جابز رئیس موقتی اپل شد. او در سال ۱۹۹۸ برای بازگشت شرکت به سوددهی تعدادی از پروژهها را متوقف کرد.
مک ورلد ۱۹۹۷ را ببینید.
در این زمان کارکنان قدیمی اپل از جابز زخمخورده واهمه زیادی داشتند، آنها میترسیدند که بعد از سوار آسانسور شدن و باز کردن در آن، حکم اخراج را روبروی خود ببینند. اقدامات انضباطی جابز گرچه نادر بود، ولی جو ارعابی در شرکت ایجاد کرده بود.
با خرید نکست به وسیله اپل، سیستم عامل NeXTSTEP این شرکت تکامل پیدا کرد و به سیستم عامل مکینتاش تبدیل شد. تحت راهنمایی جابز و با معرفی محصولات تازهای همچون iMac فروش شرکت به میزان زیادی افزایش یافت. سرانجام در مک ورلد سال ۲۰۰۰، ریاست موقت جابز بر اپل، تبدیل به ریاست دائمی شد، عنوان و مسئولیتی که جابز تا به حال دارد.




نخستین مدل iMac به نام iMac G3 که در سال ۱۹۹۸ عرضه شد
در سالهای اخیر با ساخت پخشکننده موسیقی آیپاد، نرمافزار آیتونز و فروشگاههای آی تونز، اپل کار خود را گسترش داده و به دنیای سرگرمی و فروش محصولات سرگرمکننده دیجیتالی وارد شده است.
سال قبل اپل با گوشی موبایل آیفون، وارد دنیای پرسود گوشیهای موبایل شد.


حقوق و مزایای استیو جابز!
جالب است بدانید که حقوق سالانه جابز به صورت نمادین در اپل تنها و تنها یک دلار در سال است. نام جابز در کتاب رکوردهای گینس به عنوان مدیری که کمترین عایدی سالانه را دارد ثبت شده است.

البته در نظر داشته باشید که جابز هدایای ویژهای از هیئت مدیره میگیرد که جبران حقوق نمادین ناچیزش را میکند، مثلا او در سال ۱۹۹ یک جت ۴۶ میلیون دلاری هدیه گرفت و بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲، ۳۰ میلیون سهم با کارکرد محدود دریافت کرد.
این موضع حقوق نمادین شاید در نگاه اول چیز بیهودهای به نظر بیاید، اما شاید دلیل اصلی این حقوق نمادین یک فرار مالیاتی زیرکانه باشد. طبق قوانین مالیاتی آمریکا، حقوق سالانه مشمول ۳۵ درصد مالیات است، در صورتی که به «سود سرمایهای» که جابز آن را از طریق افزایش بهای سهامهایش به دست میآورد تنها ۱۵ درصد مالیات تعلق میگیرد.
مهارتهای بازاریابی و سخنرانیهای مهیج ترغیب کننده جابز، در آن واحد هم از جانب عدهای تحسین میشود و هم از جانب برخی دیگر مورد انتقاد قرار میگیرد.
جابز در سال ۲۰۰۷، تلاش بسیاری کرد که ال گور معاون ریاست جمهوری آمریکا در دوره بیل کلینتون را ترغیب به شرکت در انتخابات کند، ولی موفق نشد.
او سال ۲۰۰۸ را با مکورلد ۲۰۰۸ شروع کرد.


جابز و پیکسار و والت دیسنی
در سال ۱۹۸۶، جابز شرکت انیمشن پیکسار را از جورج لوکاس به مبلغ ۱۰ میلیون دلار خرید. جورج لوکاس، کارگردان، تهیهکننده و فیلمنامهنویس معروف آمریکایی که او را با جنگهای ستارهای و همچنین سری فیلمهای ایندیانا جونز میشناسیم، در آن زمان گرفتار مسائل مالی بعد از جدایی از همسرش بود و همین موضوع باعث شد حاضر شود پیکسار به مبلغی پایین به جابز بفروشد.





در همین شرکت انیمیشنسازی بود که انیمیشنهای معروف داستان اسباب بازی، شرکت هیولاها، پیدا کردن نمو، شگفتانگیزها ، ماشینها و این اواخر، راتاتوی ساخته شد.
در سال ۲۰۰۳ قرار داد پیکسار با والت دیسنی به پایان رسید، مذاکرات جابز با رئیس آن زمان دیسنی به منظور تجدید قرارداد، به جایی نرسید، تا اینکه در اکتبر سال ۲۰۰۵، باب ایگر جای رئیس قبلی دیسنی را گرفت و او سعی کرد که به سرعت روابط دیسنی را با جابز ترمیم کند.
سرانجام در ۲۴ ژانویه سال ۲۰۰۶، اعلام شد که دیسنی پیکسار را به صورت فروش سهام و به مبلع ۷٫۴ میلیارد دلار خریده است، به این ترتیب جابز یک شبه تبدیل به بزرگترین سهامدار دیسنی شد. او هماکنون ۷ درصد سهام دیسنی را در اختیار دارد، در حالی که آیزنر -رئیس قبلی دیسنی- تنها ۱٫۷ درصد و یکی از اعضای خانواده دیسنی، تنها ۱ درصد سهام را در اختیار دارند.


شیوه مدیریت
فورچون جابز را مدیر خودشیفتهای ارزیابی میکند. گفته میشود که او روحیه تهاجمیای دارد و ناپدری او در شکلگیری این شخصیت او نقش داشته است.

در مستند «پیروزی خورهها» افراد مختلفی در واکنش به اخراج جابز به وسیله شولی و اعضای هیئت مدیره اظهار نظرهای جالبی کردهاند. «پیروزی خورهها، طلوع امپراطوریها تصادفی» Triumph of the Nerds: The Rise of Accidental Empires، عنوان مستندی است که در سال ۱۹۹۶، به وسیله تلویزیون انگلیس تولید شد و در سه قسمت از شبکه PBS پخش شد. این مستند تاریخچه رایانههای شخصی را بررسی می کند و خوشبختانه در گوگل ویدئو قابل دریافت و مشاهده است:
قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم



جابز در یک بعد، یک علاقمند مشتاق آیتی است و کسی است که دوست دارد با کاریزما و نظم و انضباطش اپل و محصولاتش را در صدر محصولات آیتی قرار بدهد. او آرزو دارد که با پیشبینی و تنظیم علایق مشتریان این کار را انجام دهد.

در پایان مک ورلد سال ۲۰۰۷، او سخن قصاری از یکی از بازیکنان مشهور هاگی نقل کرد:
من به سمتی اسکیت میکنم که توپ بازی قرار است آنجا باشد، نه جایی که توپ بوده است.

جابز یک جدال لفظی جالب با مایکل دل رئیس شرکت دل Dell دارد. جدال آنها وقتی شروع شد که جابز در اظهار نظری کامپیوترهای دل را «جعبههای قهوهای غیرابتکاری» نامید. در واکنش به این گستاخی، مایکل دل در پاسخ به این سوال که اگر شرکت اپل را داشت چه میکرد، گفت که اپل را میبست و پولش را به سهامداران برمیگرداند!
در سال ۲۰۰۶، وقتی که ارزش اپل از دل پیشی گرفت، استیو جابز، ایمیلی به همه کارکنان اپل فرستاد که در آن قدرت پیشبینی مایکل دل به تمسخر گرفته شده بود.
اما از سوی دیگر بسیاری از کارکنان اپل ، جابز را مستبد و دارای کاراکتری ارعابگر می دانند.


زندگی شخصی
جابز در ۱۸ مارس سال ۱۹۹۱ با «لورن پاول» که ۹ سال از او جوانتر است، ازدواج کرد. جابز سه فرزند از او دارد. جابز همچنین یک دختر ۳۰ ساله از «کریس ان برنان» دارد، زنی که جابز با او ازدواج نکرده بود. این دختر یک روزنامهنگار است.






لورن پاول
جابز و علایق موسیقیایی
جابز یک طرفدار پرو پا قرص بیتلها است، او در سخنرانیهایش به بیتلها استناد می کند. در کنسرت پل مک کارتنی با او مصاحبهای شده است. او همچین علاقمند باخ است.



گیاهخواری و خورد و خوراک!
با اینکه تصور میشود جابز گیاهخوار مطلق است ولی واقعیت این است که گرچه او گوشت مرغ یا گوشت قرمز نمیخورد، ولی گاه به گاه گوشت ماهی استفاده میکند.




جابز و مشکلات سلامتی
در نیمه سال ۲۰۰۴، جابز اعلام کرد که تومور بدخیم پانکراس (لوزالمعده) دارد. تومورهای پانکراس بسیار بدخیم هستند و میتوانند ظرف چند ماه بیمار مبتلا را از پای درآورند، اما از بخت خوش جابز او مبتلا به نوع نادری از سرطان پانکراس به نام «تومور سلول جزیرهای» بود که رفتار تهاجمی بسیار کمتری دارد. در جولای ۲۰۰۵ جابز تحت عمل جراحی قرار گرفت و به شیمیدرمانی و رادیوتراپی بعدی هم نیاز پیدا نکرد.

ظاهر لاغر و نحیف او در مکورلد سال ۲۰۰۶، شایعاتی را در مورد مشکلات سلامتی او مطرح کرد، ولی دست کم تا این زمان جابز سرپاست و نشانی از بیماری را نمیتوان در چهره او پیدا کرد.


افتخارات
جابز در سال ۱۹۸۵، نشان ملی فناوری را از رونالد ریگان -رئیس جمهور وقت- دریافت کرد و درسال ۱۹۸۷ نشان ملی خدمات عمومی جفرسون را دریافت گرفت.






فرماندار ایالت کالیفرنیا -آرنولد شواتزنگر- در ۵ دسامبر سال ۲۰۰۷، نام استیو جابز را در تالار افتخارات کالیفرنیا در موزه تاریخ و هنر کالیفرنیا قرار کرد.
سال ۲۰۰۷، مجله فورچون او را به عنوان قدرتمندترین بازرگان سال انتخاب کرد.
سه شنبه 5/7/1390 - 21:25
شخصیت ها و بزرگان
کلمه دانشمند از سال ۱۸۳۴ وارد زبان انگلیسی شده و از آن زمان تاکنون تلاشهای زیادی برای شناسایی اولین دانشمند جهان صورت گرفته است.
قابل پیشبینی است که توافق کمی در مورد این شخص وجود داشته باشد؛ چرا که نامزدهای مشهور زیادی مانند گالیله، ارشمیدوس و حتی فیثاغورث، بسیاری از خصوصیات اساسی امروز در علوم مدرن را دارا بوده و کمکهای طولانی مدتی در این زمینه انجام دادهاند؛ اما متفکران و اندیشمندان پیشاز آنها نیز وجود داشتهاند که میتوانند مدعی این عنوان باشند.
در مقاله «نخستین دانشمند»، کارلو روولی به این مبحث میپردازد که این جایگاه در تاریخ به «آناکسیماندر»**، فیلسوف کمتر شناخته شده یونانی تعلق دارد.
طبق بسیاری از گزارشها، آناکسیماندر، نخستین شخصی بود که درمورد شناور بودن زمین در فضا، برخوردار بودن تمام موجودات زنده از یک جد مشترک و بیارتباط بودن وقوع پدیدههای هواشناسی با خدایان یونانی سخن گفت.
چنین داستانهایی نشان دهنده آن است که آناکسیماندر میتواند دانشمند بزرگی در زمان خود باشد.
او مطمئنا از بسیاری از ویژگیهایی که فیلسوفان علمی از فرانسیس بیکن گرفته تا کارل پوپر در خود داشتهاند، برخوردار بوده است: وی مصمم، کنجکاو، شکاک و بالاتر از همه تا حدی مستقل و تکرو بود.
اما اساس بحث روولی را باید با احتیاط بیشتری در نظر گرفت. تنها چیزی که از کار اصلی آناکسیماندر باقی مانده، چهار خط نوشته است که با وجود الهام بخش بودن از دامنه محدودی برخوردار است.
لزوما انتخاب روولی بر اساس مدارک دست دوم از دیگر نوشتههای قدیمی بوده و از این رو سرعت و تاثیر خود را از دست داده است.
آناکسیماندر احتمالا به خوبی از دیگر نقاط قوت مورد نیاز یک دانشمند برخوردار بوده است.
اگرچه در نهایت کمبود میراث ملموسی از کارهای آناکسیماندر باعث شده که تلاشهای روولی برای نامگذاری وی به عنوان نخستین دانشمند جهان تا حدی بلندپروازانه جلوه کند.
سه شنبه 5/7/1390 - 21:22
داستان و حکایت
همه مداد رنگی ها مشغول بودند بجز مداد رنگی سفید

هیچکس به او کاری نمی داد همه می گفتند"تو به هیچ دردی نمی خوری"

یک شب که مداد رنگی ها تو سیاهی کاغذ گم شده بودن

مداد رنگی سفید تا صبح کار کرد

ماه کشید

مهتاب کشید

آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک تر شد

و

صبح توی جعبه ی مداد رنگی ها جایش را هیچ رنگی پر نکرد....
سه شنبه 5/7/1390 - 16:39
داستان و حکایت

چهار نفر بودند بنامهای همه كس و یك كس و هر كس و هیچ كس
یك كار مهم وجود داشت كه میبایست انجام می شد و از همه كس خواسته شد آن را انجام دهد.
همه كس میدونست كه یك كسی آن را انجام خواهد داد
هر كسی میتوانست آن را انجام دهد اما هیچ كس آن را انجام نداد
یك كسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر اینكه این وظیفه همه كس بود.
همه كس فكر میكرد هر كسی نمیتواند آن را انجام دهد اما هیچ كس نفهمید كه هر كسی آن را انجام نخواهد داد.
سرانجام این شد كه همه كس یك كسی را برای كاری كه هر كسی نمی توانست انجام دهد و هیچ كس انجام نداد سرزنش كرد.

سه شنبه 5/7/1390 - 16:37
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته