تبیان، دستیار زندگی

به نام خداوند بخشنده و مهربان

بررسی خواص طبی حرکات نماز از دیدگاه کارشناسان:

برخی از کارشناسان معتقدند که نماز خواندن تنها غذا روح انسان نیست ،بلکه جسم انسان ها را نیز تقویت کرده و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد .

هنگامی که چشم ها در نماز ثابت و بی حرکت می ماند ،جریان فکر و اندیشه هم خود بخود آرام شده و درنتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد .

کارشناسان بر این باورند که ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند :نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بی خوابی و افکار نا آرام را از انسان دور می کند .آنان می گویند : ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه (محل کنترل اعمال و حرکات اراده ای)را تقویت می کند که این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی ،به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد .

کارشناسان مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی دانشگاه هرمزگان می گویند : نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده ،ستون مهره ها را تقویت کرده و آنرادر حالت مستقیم نگاه می دارد . محمد رسولی افزود : نماز همچنین برای انجام حرکات ،محدود نمودن و ثابت کردن فکر به منظور تمرکز به بدن آرامش می دهد . تقویت احشاء و ماهیچه ها ی شکم،حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن ، سوء هاضمه و بی اشتهائی از دیگر خواص نماز خواندن البته در حالت « رکوع» است . این کارشناس ،رفع تنبلی کند ، طحال ،لوزا لمعده و کلیه ها برطرف کردن دردها و ناراحتی های ناحیه شکم، ماساژدادن دستگاه های داخلی موجود در شکم و نگهداری ستون فقرات و مهره های کمر در وضعیت صحیح و مطلوب و کمک به نرمی و قابلیت انعطاف کمر را از دیگر خواص طبی رکوع در نماز عنوان کرد.

رسولی ادامه داد: در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود که در متعادل و آرام کردن اعصاب سمپاتیک مؤثر است . حالت رکوع در همان وقت تعیین شده (خواندن ذکر) باعث تقویت عظلات صورت و گردن ،ساق پا ها و رانها می شود ،که البته در سرعت بخشیدن به جریان خون در قسمت های مختلف بدن منتهی می شود .

این کارشناس گفت: تنظیم متابولسیم بدن ، فراهم کردن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن فکمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز و بهبود نا راحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص طبی رکوع در نماز است .

یک کارشناس دیگر در خصوص خواص نماز اظهار داشت :هنگامی که نماز گزار به سجده می رود ،ستون مهره های او تقویت شده و دردهای سیاتیک وی آرام می شود . معصومه پایکار افزود:سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه ،پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن بدلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند . سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر باتغذیه بهتر بافتهای پوست صورت ، غدد موجود در سر و گردن ،ساق پاها و ران و تغذیه این غدد با عث حفظ شادابی ،زیبایی و طراوت پوست می شود . این کار شناس اظهار داشت : حالت سجده بواسطهباز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابی که در قسمت های مختلف بدن را به مغز وصل می کند،شده و این اعصاب را در یک حالت تعادل قرار می دهد که این عمل برای سلامت انسان حائز اهمیت است .

پایکار ادامه داد: سجده همچنین برای زنانی که دچار اختلال یا ناهماهنگی در لگن خاصره و عادت ماهانه می باشند بسیار مفیدو مؤثر است . وی تصریح کرد : سجده باعث ایجاد آسودگی و آرامش در فرد شده و خشم و عصبانیت را تسکین می بخشد . این کارشناس گفت: استحکام بخشیدن و تقویت عظلات پاها و رانها ،کمک به رفع نفخ معده و روده ، تقویت کل دستگاه عصبی تسریع جریان خون در لگن خاصره و نواحی داخل شکم ،کاهش فشار خون در دستگاه تناسلی ،بهبود فتق بیضه در مردان از خواص نشستن بعد از سجده است.   

همه ما در درون خود با این پرسش مواجه ایم که چرا خلق شده ایم ؟ پاسخ به این پرسش با بیان دو مطلب ممکن است : نخست اینکه هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چیست . و دوم اینکه هدف ما از خلق شدن چیست؟

در پاسخ به این پرسش نخست باید بگوییم که به طور کلی این سوال صحیح نیست ، چون خدا خود هدف است ؛ نه اینکه هدف داشته باشد . هر کس با انجام هر کاری ،به دنبال برطرف کردن نقص خود و رسیدن به کمال است . پس رسیدن به کمال برای خدای کمال مطلق ، بی معنی است ،بلکه در باره کمال مطلق چنین گفته می شود که او چون کمال مطلق و خیر محض است و یکی از شعب کمال ، جود و سخاست ، از چنین ذاتی خیر ،احسان و جود صادر می شود که همان افاضه هستی است .افاضه هستی بهترین جود است.

در پاسخ به مطلب دوم نیز باید گفت که انسان موجودی است که هم می اندیشد و هم کار می کند ، پس باید برای اندیشه و کار خود هدف داشته باشد. قرآن کریم هدف آفرینش انسان را نگاه الهی او به جهان هستی معرفی می کند: ( الله الذی خلق سبع َ سمواتٍ و من الارض ِ مثلهنّ یتنزل الامرُ بینهنّ لتعلموا انّ الله علی کل شیءٍ قدیر و انّ الله قد احاط بکل شیءٍ علماً )) طلاق/12

(( خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است . فرمان وی میان آنها فرود میآید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است . ))

این مجموعه آفریده شد ، تا شما جهان را با نگاهی الهی ببینید و بدانید که همه اینها مخلوق یک مبدأ است ، مبدئی که عین قدرت و علم است و چیزی از محدوده علم و قدرت او خارج نیست .

اعتقاد به مبدئی با علم و قدرت نامتناهی برای ما سازنده است ؛ به این صورت که چون او به همه چیز عالم است ، پس ما مواظبیم که به گناه آلوده نشویم و چون به همه چیز تواناست، کارها را با او در میان می گذاریم و فقط از او می خواهیم .

البته بعضی موجودات به خدا نزدیکترند و از نظر کمال بر دیگران برتری دارند و می توان به آنها متوسل شد و از آنها شفاعت گرفت .

شفاعت و توسل ، نه با توحید مخالف است ، نه با شرک موافق ،بلکه با توحید ناب سازگار است . اکنون همه ما هنگام تشنگی آب می نوشیم  ؛ هنگام احتیاج به روشنایی ، از آفتاب کمک می گیریم . در حقیقت برای نور به آفتاب و برای رفع عطش به آب متوسل شده ایم ؛ یعنی ما به آفتاب توسل می جوییم ؛نه اینکه آفتاب را مبدأ نور بدانیم .

وقتی به خاندان عصمت طهارت علیهم السلام که آب و حیات و نور مطلق هستند ،متوسل می شویم ، آنها را مبدأ وجود نمی دانیم ، بلکه همان طور که آب می نوشیم تا زنده بمانیم ، از آب حیات و زندگانی این خاندان بهره می گیریم تا عالم شویم .

قرآن کریم یکی از اهداف آفرینش انسان را تحصیل دانش معرفی می کند؛ دانش که او را به خدا برساند و از تکیه به غیر خدا دور دارد .

دربخش عملی نیز ، در آیات پایانی سوره ( ذاریات) آمده است : (( و ما خلقتُ الجن َ و الانس َ الا لیعبدون )) ؛ هدف آفرینش انسان و جن خدا پرستی و دوری جستن از غیر خدا است . چون بشر درهر حال دینی دارد و به یک قانون الهی یا غیر الهی پایبند است. اگر این قانون الهی باشد ، دین شخص اسلام است: (( ان الدین عند الله الاسلام )) و مسلماً این شخص از اوامر خدا اطاعت و از نواهی او پرهیز می کند .

اما اگر کسی این راه را طی نکرد و نفس خود را در جای خدا نشاند ، هوا پرست است . بعضی می گویند : من هر کار که بخواهم انجام می دهم ، هرجا که بخواهم می روم و ... ؛ یعنی دین من بر اساس هوس من تنظیم می شود . خدای سبحان در قرآن کریم فرمود: (( ارءیت من اتخذ الهه هواه )) فرقان/ 43

چنین شخصی هوا پرست است بنابراین ، انسان یا خدا پرست یا هوا پرست است؛ براین اساس ، قرآن کریم فرمود :(( انسان باید در بخش عمل خداپرست و در بخش نظر خدا بین باشد .مجموعه این دو هدف علمی و عملی ، آفرینش انسان را تشریح می کند .))

چنانکه پیشتر اشاره شد ، این سوال در باره خدا که هدف خدا از خلقت چیست، روا نیست ، زیرا فاعل ناقص حتما هدفی دارد که برای رسیدن به آن تلاش می کند پس میان فاعل و هدف ، کار و تلاش واسطه است ، تا فاعل کمال خود را به دست آورد؛اما اگر آن فاعل ، نا متناهی و کمال محض بود ، دیگر به کار و تلاش برای رسیدن به مقصد نیازی ندارد .

در سوره ابراهیم آمده است: (( إن تکفروا انتم ومن فی الارض جمیعاً فإنّ الله لغنیٌّ حمید)) ابراهیم /8

( (اگر همه مردم روی زمین کافر شوند نقصی به خدا وارد نمی شود و کمبودی برای او ایجاد نمی گردد )).

بعضی برای کسب سود کار می کنند ؛ مثلا خانه ای می سازند تا در آن سکونت کنند یا آن را بفروشند . هدف آنها از ساختن خانه، سود بردن صاحبخانه است ؛ گاهی هدف ساختن بنا ، سود بردن نیست ، جود کردن است ؛ مثل کسی که از نظر مالی در وضعیت خوبی به سر می برد و برای کمک به پیشرف علم و دانش برای دانشجویان خوابگاه می سازد؛ او سودی نمی برد ، بلکه جود می کند ؛ اگر این کار را نکند ،ناقص است،چون می خواهد به جود و سخا که یک کمال است دست یابد .

خدای سبحان نه از قسم نخست است ، نه از قسم دوم ؛ نه جهان را آفرید سودی ببرد و نه به دنبال آن است که با جود به کمال برسد ؛ او (( غنیٌّ عن العالمین )) است .کسی که هستی محض و کمال صرف است ، به کار و تلاش برای رسیدن به کمال نیاز ندارد ، بلکه چون عین کمال است، جود و سخا از او نشأت می گیرد ؛ او خود هدف است و عین الهدف ، منزه از آن است که هدف داشته باشد .

حسین شیخ الاسلام، قائم مقام وزیر امورخارجه و از دیپلماتهای با سابقه در گفتگویی با روزنامه ایران به بیان برخی پیدا و پنهان‌های سیاست خارجی در دوران دفاع مقدس پرداخت.

معاون سیاسی وقت وزارت خارجه در پاسخ به سوالی درباره ادعای نهضت آزادی مبنی بر پیشنهاد کشورهای عربی بعد از فتح خرمشهر برای پرداخت خسارت ایران در ازای آتش بس گفت: این ادعایى دروغ است، مثل این ادعا که الان می‌گویند ما (برخی کشورهای عربی) به فلسطینى‌ها کمک می‌کنیم. افرادى که به چنین ادعاهایى دامن می‌زنند خود در توطئه دست دارند.

شیخ الاسلام در توصیف جبهه حامی صدام در دوران دفاع مقدس می‌افزاید: همچنان که می‌توان گفت تقریباً همه کسانى که علیه دولت قانونى حماس توطئه کردند و در طراحى نقشه، تأمین مالى و حمایت سیاسى از تجاوز رژیم صهیونیستى نقش داشتند و از حمله اسرائیلى‌ها پشتیبانى کردند، تقریباً همان‌هایى هستند که صدام حسین را در حمله علیه جمهورى اسلامى- در مقطعى که ما گروگان‌هاى آمریکایى را در دست داشتیم- حمایت می‌کردند. فراموش نمی‌کنم که بعد از همه تلاش‌هایى که آمریکا براى آزادى گروگانها انجام داده بود و البته هیچ غلطى نتوانست بکند، صدام حمله را شروع کرد و کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) روز حمله در تلویزیون گفت که امیدوارم ایران بفهمد که با دنیا به چه زبانى صحبت کند.این گونه بود که آنها مشخصاً حمله را طراحى و پشتیبانى کردند و تمام توان اطلاعاتى و عملیاتى خود شامل ماهواره‌ها و دانش نظامی‌شان را در خدمت صدام قرار دادند و کشورهاى عربى نیز با پول و منابع مالى از بغداد حمایت کردند که البته بعداً به این موضوع اعتراف نمودند.

وی درباره ادعاهای نهضت آزادی افزود: اصلاً این گونه نیست. اتفاقاً همین نکته رامی‌خواهم بگویم که اینها در توطئه شریک بودند و ممکن است که بعضى جاها براى گول زدن ما بعضى خبرها را بدهند ولى مبتنى بر واقعیت نیست و محتوایى نیز ندارد. انتظار دیگرى از دوستان ما در نهضت آزادى نیست چرا که از همان ابتدا، تحلیل‌ها و دیدگاه آنها با خط فکرى حضرت امام (ره) فرق ریشه اى داشته است.البته نهضت آزادى قطره اى هم در مقابل جریان امام (ره) نبود و رود خروشان حضرت امام (ره) می‌رفت و آنها هم مثل خاشاک، حرفى می‌زدند که البته تعیین کننده نبود. با تمام احترامی‌که براى آنها قائل هستم ولى باید جایگاه آنها را بدانیم. از طرفى ایران یک کشور آزاد است و اینها هم این نوع تفکر را دارند و هم اکنون نیز ابراز می‌کنند.واقعیت این است که جنگ خیلى جدى تر از این حرفها بود که کسى بگوید پول بدهیم، پول ندهیم.جنگ براى نابودى جمهورى اسلامی‌طراحى شده بود. آمریکایى‌ها به درستى فهمیده بودند که موضوع چیست.

شیخ الاسلام دربارهنقطه عطف دفاع مقدس هم می گوید:ما وقتى توانستیم صحنه بین المللى را به نفع خودمان تغییر دهیم که وارد فاو شدیم. عملیات فاو، عملیات خیلى عجیبى از نظر تکنیکى، استراتژیک، تاکتیک، انتخاب موقعیت و.‎.. قلمداد می‌شود و خیلى حرفها می‌توان درباره آن گفت. مهم ترین این مباحث، اثر سیاسى بود که در اختیار داشتن این منطقه براى ایران داشت و در این وضعیت بود که ما در موضع قدرت قرار گرفتیم و توانستیم قطعنامه۵۹۸ را به نفع خودمان و با گنجاندن دو بند مورد نظرمان رقم بزنیم. پس از آن بود که دبیر کل وقت سازمان ملل بررسى کرد و در نامه اى که بعداً منتشر شد، صدام را به عنوان متجاوز جنگ معرفى کرد که موضوعى مهم در ارتباط با آینده انقلاب و کشور بود. دومین بند مکانیزمی‌بود که براى پرداخت خسارت تعیین شد که البته خیلى مورد تأیید ما نیست.

معاون وقت وزارت امورخارجه درباره ماجرای مک فارلین هم گفت: ارتش عراق دو برترى زرهى وهوایى برما داشت، آن زمان بحث قطعنامه ۵۹۸ مطرح بود و ما براى رفع این نقیصه مذاکرات با مک فارلین را انجام دادیم، قصد ما این بود که با یک عملیات مهم شرایطى ایجاد کنیم که خواسته‌هایمان در قطعنامه گنجانده شود به همین دلیل کسى که از طرف ما با آمریکاییها مذاکره می‌کرد قیافه اى داشت که به نظر می‌رسید بهره هوشى خیلى کمی ‌دارد ولى آمریکایى‌ها گول خوردند.

شیخ الاسلام درباره وِیژگی‌های شخصی مشاور امنیت ملی آمریکا می گوید: مک فارلین رئیس وقت شوراى امنیت ملى آمریکا بود، آدم بسیار با شخصیتى بود وقتى شکست خورد اقدام به خودکشى کرد که نجات پیدا کرد.او با آن منصب وپست و شخصیتش تنها درخواستش از ما این بود که در هتل استقلال تهران بایستد و آقاى ‌هاشمی ‌رفسنجانى که رد شد به او سلام کند.

قائم مقام وزارت امورخارجه روایت جدیدی از موشکهای آمریکایی که در فاو استفاده شد، می دهد و می افزاید: مذاکرات خوب پیش می‌رفت، ما موشک‌هاى «هاگ» و «تاو» میخواستیم، آمریکاییها نداشتند و از ذخایرشان در اسرائیل براى ما فرستادند، وقتى آقاى‌هاشمى، فهمید گفت: آنها را برگردانید، در جنگ با یک کشور عربى نمی‌شود از آنها استفاده کرد. ما قصد داشتیم مهم ترین حمله خود به فاو را انجام دهیم، تحلیل ما این بودکه اگر فاو را بگیریم عراق مثل افغانستان میشود و هیچ راهى به دریاى آزاد نخواهد داشت می‌دانستیم در این حمله عراق نقطه به نقطه فاو را خواهد زد و اینگونه بودکه ۷۶ هواپیماى عراقى را در فاو سرنگون کردیم، اگر حمله به فاو نبود قطعنامه علیه ما صادر می‌شد ولى ما توانستیم دو خواسته اعلام آغازگر جنگ و پرداخت غرامت را در قطعنامه ۵۹۸ بگنجانیم،هرچند عده اى در مجلس اعتراض کردند وامام دستور دادند اعتراضات متوقف شود،اگر امام نمی‌ایستادند مشکل ایجاد می‌شد، اگر مذاکرات مک فارلین و موضوع موشک‌هاى «هاگ» و «تاو» نبود نمی‌توانستیم در فاو پیروز شویم.

شیخ الاسلام همچنین در پاسخ به این سوال که در زمان جنگ از چند کشور اسیر در اختیار داشتیم،اظهار داشت: نمی‌توانم به طور دقیق بگویم ولى متأسفانه از اکثر کشورهاى عربى در ارتش عراق عضویت داشتند و حتى برخى رؤساى کشورهاى عربى علیه ما نیز گلوله توپ شلیک کردند. بدین شکل صدام تلاش داشت که جنگ را به جنگ عرب و فارس تبدیل کند و مشارکت عرب‌ها در ارتش عراق به صورت سمبلیک را داشته باشد و آنجا بود که رهبران عرب به غیر از آقایان حافظ اسد، قذافى و رئیس جمهورى الجزایر علیه ما موضع گرفتند. الجزایرى‌ها که خود بانى قطعنامه۱۹۷۵ بودند با پاره شدن این قرارداد به نوعى مورد توهین قرار گرفته بودند. زمانى که هواپیماى آقاى بن یحیى، وزیر خارجه الجزایر در مسیر ایران بود، صدام دستور شلیک به این هواپیما را داد و با این کار می‌خواست بگوید که تا این حد مخالف است که یک عرب میانجى شود و معتقد بود که همه اعراب باید پشتیبان وى باشند. این موضوع بعداً در اسناد نیز فاش شد.

معاون سیاسی وقت وزارت امورخارجه درباره نقش مصر در جنگ تحملی هم گفت: اشتباهات مصر منحصر به امروز نیست و از دیرباز بوده است. این کشور هم در طراحى جنگ و هم در پیشرفته کردن تسلیحات صدام کمک کرد. به طور مثال (موشک‌هاى) اسکاد صدام به تهران نمی‌رسید و مصرى‌ها آن را پیشرفته تر کردند که به تهران برسد.

شیخ الاسلام تایید کرد کهتعداد زیادى اسیر مصرى در جنگ تحمیلی وجود داشت و افزود: ما از اکثر کشورهاى عربى اسیر داشتیم. الآن شاید مناسب نباشد که اسم کشورها را ببرم ولى شما همین قدر بدانید که متأسفانه اعضایى از اکثر کشورهاى عضو اتحادیه عرب و حتى لبنان، در اسارت ما بودند و ما همه آنها را برگرداندیم.

قائم مقام وزارت امورخارجه در انتهای این مصاحبه به بیان برخی خاطراتش از شهید عماد مغنیه پرداخت و گفت:مقام شهید مغنیه عالى است و ان شاءالله که خداوند آن مقام را متعالى کند. خاطره‌هاى زیادى از شهید مغنیه به واسطه فعالیت ایشان در حزب الله لبنان دارم، على الخصوص به خاطر اینکه زبان فارسى را بدون اینکه متوجه شوید وى ایرانى نیست، به لهجه تهرانى صحبت می‌کرد و به همین دلیل ارتباطش با ما خیلى راحت تر و آسان تر بود و نیازى به مترجم نداشتیم. شهید مغنیه، روح خیلى لطیفى داشت و فرد طراح، فکور و بسیار زرنگ بود.

وی افزود: آقاى سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان بعد از پیروزى در جنگ سال ۲۰۰6 به ایران آمدند که آن زمان نماینده مجلس بودم. ایشان در دیدارى خصوصى در منزل آقاى حداد عادل، رئیس (وقت) مجلس حضور یافتند و از رئیس مجلس به عنوان سمبل ملت تشکر کردند. همه در آن جلسه تمایل داشتند که با آقاى نصرالله عکس بگیرند و سیاست شهید مغنیه نیز این بود که خود در عکس حضور نداشته باشد. شاید بدانید که از ۲۵ سال قبل از شهادت وى، آمریکایى‌ها دنبال او بودند و موفق به ترور وى نشده بودند. در آن جلسه نیز هر کس می‌خواست از آقاى سیدحسن نصرالله عکس بگیرد او بلند می‌شد و دوربین را می‌گرفت تا خود عکس بگیرد و بدین طریق درعکس نباشد؛ در حالى که یکى از عزیزترین افرادى که دوست داشتیم با وى عکس داشته باشیم آقاى مغنیه بود.

شیخ الاسلام درباره نحوه شهادت مغنیه هم گفت: وى به حضرت رقیه(س) بسیار عشق می‌ورزید و دفعات زیادى وى را در حرم مطهر دیدم که به مانند ایرانى‌ها عزادارى می‌کرد و شب شهادت حضرت رقیه نیز شهید شدند. بعداً که به سوریه سفر کردم به من گفتند که وى چند ساعت قبل از شهادت در حرم بوده و عزادارى کرده و بعد این اتفاق برایش افتاده است. با توجه به زیرکى و توانمندى بالاى او، هیچ دلیلى نمی‌توانیم براى اینکه او چرا شهید شد بیاوریم، به جز اینکه خداوند مقدر کرده بود که وى به خاطر عشق به خانم حضرت رقیه(س) در چنین شبى به فیض شهادت برسد.