• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 38736
تعداد نظرات : 5244
زمان آخرین مطلب : 3313روز قبل
امر به معروف و نهی از منکر

گرچه «معروف » حق است و ماندگار و «منکر» باطل است و گذرا، اما گاهی زرق و برق منکر، فلسفه وجودی خلقت را به بیراهه می کشاند که معروف اندیشی و معروف زیستن در هیاهوی روزگار گم می شود; پس به جاست که آن را با همت خویش به عنوان اصلی از اصول احیا نماییم.

ما هماره در زندگی بزرگان دین و طریقت، پیکار با منکر و احیای معروف را مشاهده می کنیم و اینها الگوها و اسوه های زندگی ما هستند. آیت الله طالقانی رحمه الله در این باره می گوید: از نظر قرآن مساله امر به معروف و نهی از منکر، مسؤولیت عمومی است; یعنی هر فردی نسبت به فرد دیگر، هر طبقه ای نسبت به طبقه دیگر و حکومت این وظیفه را نسبت به مردم و مردم نسبت به حکومت این وظیفه را به عهده دارند که مراقب هم باشند و از انحراف و اعمال بد چه فردی و چه اجتماعی از فحشا و فساد و فسق و فجور و هم انحرافات سیاسی جلوگیری کنند و راه خیر و سعادت و تقوا را به هم بشناسانند و مضار کارهای انحرافی و منکر را بفهمانند، البته یک حکومت اسلامی غیر از مسؤولیت تبیینی، مسؤولیت اجرایی هم خواهد داشت، و حقیقت جهاد اسلامی هم یک نوع مسلحانه امر به معروف و نهی از منکر است.

اجمالا می توان شیوه های امر به معروف و نهی از منکر را این گونه بیان کرد:

1- شیوه بازسازی روانی (امید دادن)

2- شیوه کنایی (از باب به در بگو دیوار بشنود): قرآن به حضرت عیسی علیه السلام می گوید: «آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را خدا بدانند؟» در اینجا دوگانه پرستی نهی شده است اما در قالبی که مخاطب در واقع دیگران هستند.

3- شیوه ایجاد محبت; یعنی ابتدا لطف و محبت، سپس امر و نهی: در روایت آمده است که مردی شامی به امام حسن مجتبی علیه السلام جسارت کرد، حضرت او را به منزل برد و چنان مورد تفقد قرار داد که او از حرف های خود شرمنده شد.

4- مختصر گفتن: در حدیث می خوانیم: «اذا وعظت فاوجز» یعنی هر گاه کسی را موعظه می کنی خلاصه بگو.

5- مخفیانه بودن: در حدیث می خوانیم: «هر کس برادر دینی خود را مخفیانه موعظه کند او را آراسته است ولی هر کس او را آشکارا موعظه کند، شرمنده اش کرده است.» (بحار، ج 75، ص 374)

6- استمداد از وجدان: شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: من فردی زنا کارم حضرت فرمود: آیا حاضری کسی با ناموس تو این کار را بکند گفت: نه پیامبر فرمود: پس تو نیز این کار را نکن.

7- در صورت امکان در قالب طنز باشد: روزی بهلول وارد مجلس هارون شد، چون هارون در مجلس حضور نداشت بهلول جای هارون نشست، خادمان او را از آنجا بلند کردند و کتک زدند. همین که هارون وارد مجلس شد، به او گفت: من چند دقیقه جای تو نشستم، کتک خوردم، وای به حال تو که عمری در جای اهل بیت پیامبر نشسته ای. او با این طنز به هارون گفت: راه تو باطل و حکومت تو غصبی است.

http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/114/4434/31590

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:43
حجاب و عفاف
درحالیکه هنوز بحثها پیرامون مساله حجاب وعفاف در مجلس شورای اسلامی جریان دارد که برخی اخبار خوشایندو گاه ناخوشایند دراین عرصه نشان از چیرگی سلایق بر قانون دارد، این درحالی است که هر روز از گوشه وکنار کشورو درتریبونهای مختلف بر ضرورت توسعه فرهنگ عفاف تاکید میشود اما در مقابل این سیستمهای ضدفرهنگی هستند که هر روز بر حجم و تاثیر گذاری فعالیتهای خود میافزایند.

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، اگر از بحث های نظری که در این راستا جریان دارد بگذریم و سری به بازار بزنیم بخوبی درخواهیم یافت که پوشش یا همان لباس های عرضه شده در فروشگاهها به سمتی غش کرده اند که دیگر نمیتوان سراغی از حجاب درانها یافت و شاید همین مساله باعث شود که میل یا تقاضا هم به این سمت گرایش یابد.

به طور قطع فارغ از سخنرانی در تریبون باید حرکتی عملی هم درراستا فرهنگ حجاب وعفاف برداشت ، اینکه دایم بگوییم چادرحجاب برتر است درحالی قیمت یک قواره چادر همچنان چند برابر یک مانتوی مناسب و چندین برابر یک مانتوی فاقد معیارهای مناسب باشد که دردی را دوا نمیکند ، به نظر باید قدمی عملی هم برداشت و فروشگاههای تاسیس کرد که لباس مناسب ، همراه بامد مناسب و قیمت مناسب عرضه کنند و انگاه دنبال ادامه کار در جاهای دیگر بود.

***افتتاح فروشگاه لباس

دراین راستا یک عضو هیئت رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: در حال حاضر کمیته فرهنگی مشترکی بین اعضای کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تشکیل شده است که برای ترویج مد و لباس در شأن جامعه اسلامی و ایرانی طرح هایی ارائه کرده اند.

بیژن نوباوه وطن ، با اشاره به برنامه های غرب برای تأثیر در فرهنگ کشور با استفاده از مسئله مد و لباس، گفت: در حالی که برنامه های خارجی برای تغییر فرهنگی ایرانی و اسلامی بسیار گسترده است، در داخل هیچ برنامه ای برای مقابله نداریم و بعضا با بی برنامگی ها و یا عملکرد نادرست، به این اقدامات غربی دامن زده ایم.

نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات در مجلس شورای اسلامی بر همین اساس تصریح کرد: در حال حاضر یک خانم نمی تواند یک مانتوی مناسب شأن یک بانوی مسلمان در بازار پیدا کند و یا شاهدیم قیمت پارچه چادری که سمبل حجاب ایرانی است، بسیار گران است.

وی در ادامه به حرکت های مثبتی که در این زمینه صورت گرفته است اشاره کرد و گفت: در حال حاضر کمیته فرهنگی مشترکی بین اعضای کمیته فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تشکیل شده است که برای ترویج مد و لباس در شأن جامعه اسلامی و ایرانی طرح هایی ارائه کرده اند.

نوباوه وطن در ادامه به یکی از طرح های مورد مصوب کمیته مشترک فرهنگی مجلس و شورای شهر تهران اشاره و خاطرنشان کرد: قرار است فروشگاه های مختلفی در سطح شهر تهران و در آینده در سطح کشور، افتتاح شود و لباس های مناسب بانوان با قیمتی مناسب عرضه شود.

وی با بیان اینکه با وجود تمام انتقادها به سازمان های متولی طراحی مد و لباس باید رفتاری ایجابی داشت، عنوان کرد: بهتر است به جای رفتارهای سلبی از رفتارهای ایجابی استفاده کنیم و اتحادیه های مربوط به صنعت پوشاک را مجاب کنیم تا از طرح هایی برای دوخت لباس استفاده کنند که اکثریت جامعه قادر به استفاده از آن باشد.

نایب رئیس دوم کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در پایان تصریح کرد: مردم طالب این نوع لباس هایی که هم اکنون در بازار موجود است، نیستند اما چون این مدل لباس ها ارزان تر بوده و در دسترس هستند به ناچار خریداری می شوند از این رو این وظیفه سازمان های صنفی و بازرگانی است که سلیقه مردم را دراین زمینه درست کنند.

*** برخورد مافیایی با فروشگاهها

اما معاون پارلمانی صدا و سیما طی اظهاراتی مساله ای را بیان میکند که باعث شگفتی و البته تاسف میشود.

وی میگوید:اخیرا در گزارشی رسانه ملی مجموعه ای را در مورد ارائه و فروش مانتوهای مناسب در منطقه میرداماد معرفی کرد که متاسفانه بلافاصله از طریق صنف این گروه با آن ها برخورد شده بود و مافیایی که در مقابل آن ها بود با فشارهای خود 10 روز فروشگاه را تعطیل کرد.

محمدرضا میر تاج الدینی در گفت و گو با خانه ملت با اشاره به جلسات برگزار شده در کمیسیون اصل 90 مجلس حول محور موضوع اجرای قانون گسترش فرهنگ عفاف و حجاب گفت: این جلسات با حضور کلیه دستگاه های مرتبط با اجرای قانون عفاف و حجاب تشکیل شد که در این میان چند دستگاه بیش از بقیه مخاطب اجرای قانون گسترش فرهنگ عفاف و حجاب هستند که در این بین نیز صدا و سیما دستگاه مخاطب اول و در رتبه نخست است.

معاون پارلمانی صدا و سیمای جمهوری در ادامه این مطلب افزود: برای هر یک از دستگاه های مرتبط با اجرای این قانون 21 بند وظیفه تعریف شده است اما برای صدا و سیما به عنوان مهم ترین دستگاه ها در اجرای این قانون 34 بند وظیفه تعریف شده است.

میرتاج الدینی هم چنین تصریح کرد: البته تمامی وظایف تعریف شده برای صدا و سیما وظایف فرهنگی است یعنی ممکن است دستگاه های دیگر از جمله نیروی انتظامی وظایف تعریف شده دیگری در کنار وظایف فرهنگی داشته باشند اما صدا و سیما به طور خاص تنها وظایف فرهنگی دارد.

وی ادامه داد: در این جلسات مجموعه صدا و سیما گزارش جامعی ارائه کرده است و من تاکید کردم که مجموعه فعالیت های مستقیم و غیر مستقیم اگر به صورت کلیپ تنظیم شود ، به خودی خود یک برنامه 5 تا شش ساعته می شود و در این خصوص ما غنی هستیم.

میرتاج الدینی تصریح کرد: به طور مثال کلاه پهلوی ریشه بی حجابی را در ایران بررسی کرد و در این سریال صدا و سیما رسالت خود را مبنی بر بررسی تاریخی مقوله بی حجابی انجام داد.

وی تصریح کرد: امروز نیز در صدا و سیما ، معرفی حجاب برتر توسط مجریان و گویندگان انجام می شود و این مقوله در رسانه ملی نهادینه شده است.

معاون پارلمانی صدا و سیما هم چنین تصریح کرد: در سریال مدینه نیز برخورد حکمت آمیز و متانت و حجاب شخصیت اول زن نوعی فرهنگ سازی بود که صدا و سیما در این راستا گام برداشت و گزارش این مسائل در کمیسیون اصل 90 داده شد.

وی تصریح کرد: البته ما هرگز مدعی نیستیم که کار ما کامل است و همه راه را رفته ایم و معتقد هستیم برای بهبود وضعیت مد و حجاب باید تمامی ابعاد فرهنگی و غیر فرهنگی و به خصوص مقوله مد و حجاب که این روزها مورد توجه جدی رسانه ملی است، مورد بررسی قرار گیرد.

میرتاج الدینی در این خصوص تصریح کرد: رسانه ملی اخیرا به این مسائل توجه زیادی داشته است و فروشگاه های مربوط به مانتوهای خوب و متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی را بیش تر تبلیغ می کند.

وی تاکید کرد: اخیرا در گزارشی رسانه ملی مجموعه ای را در مورد ارائه و فروش مانتوهای مناسب در منطقه میرداماد معرفی کرد که متاسفانه بلافاصله از طریق صنف این فروشگاه با آن ها برخورد شده بود و مافیایی که در مقابل آن ها بود با فشارهای خود فروشگاه را به جایی رساند که 10 روز فروشگاه تعطیل شد که البته صدا و سیما این موضوع را افشا کرد.

میرتاج الدینی تاکید کرد: این رویه کمیسیون اصل 90 اقدامی بسیار مناسب و خوب است و تا به امروز هیچ کمیسیون و جلسه ای در مجلس در این راستا تمامی دستگاه های مرتبط با این مقوله را در کنار یکدیگر جمع نکرده است.

معاون پارلمانی صدا و سیما هم چنین تصریح کرد: مجلس به عنوان دستگاه نظارتی عالی بر تمامی دستگاه ها می تواند نقش مناسب و خوبی برای در کنار هم قرار دادن دستگاه های مرتبط با مقوله حجاب و عفاف داشته باشد.

*** اراده ای برای بهبود وضعیت مد و لباس

درهمین حال یک عضو هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس با تاکید بر ضرورت ساماندهی وضعیت عفاف‌وحجاب از طریق سیاست‌های تشویقی، گفت: وزارت‌خانه‌های متولی عفاف و حجاب، باید مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره عفاف و حجاب را عملی کنند.

سید مرتضی حسینی در ارزیابی وضعیت مد و لباس در کشور گفت: متاسفانه اراده‌ای برای بهبود وضعیت مد و لباس در کشور وجود ندارد تا خلاهای موجود برای همیشه از میان برداشته شود.

نماینده مردم قزوین و آبیک در مجلس شورای اسلامی در ادامه این مطلب افزود: اغلب شاهد اقدامات ظاهری با برگزاری تعدادی محدودی از نمایشگاه‌ها بوده‌ایم که باید گفت این فعالیت ها نمی‌تواند به تنهایی ‌مشکلی را رفع می‌کند و لازم است تا به فکر ساماندهی این وضعیت باشیم.

این نماینده مردم در مجلس نهم، با یادآوری مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره عفاف و حجاب، تصریح کرد: جای این سوال باقی است که چرا وزارت‌خانه‌های متولی عفاف و حجاب از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، این مهم را پیگیری نمی‌کند، بدون‌شک اگر چنین مصوباتی عملیاتی شود به خودی خود وضعیت عفاف و حجاب نیز سامان می‌یابد.

حسینی با تاکید بر اینکه سیاست‌های تشویقی در بحث ساماندهی وضعیت و عفاف و حجاب بیشتر از اقدامات سلبی است، گفت: در این خصوص 26 وزارت‌خانه و نهاد مسئول رسیدگی به وضعیت عفاف و حجاب در جامعه هستند و اگر در این میان وزارتخانه‌‌ها مسئولیت خود را به خوبی انجام دهند، دیگر نیازی به اقدامات سلبی نیست.

وی یادآور شد:‌البته این بدان معنا نیست که از اقدامات سلبی باید پرهیز شود زیرا وظیفه نظام است تا با هنجارشکنان برخورد کند اما اقدامات سلبی در صورتی باید صورت گیرد که این سیاست‌های تشویقی به کار گرفته نشود.

نماینده مردم قزوین و آبیک در مجلس نهم، با تاکید بر ضرورت به کارگیری طراحان خلاق در سامان‌دهی مد و لباس،‌ یادآور شد: این اقدام نیز جزئی از سیاست‌های تشویقی است که جامعه را به سمت و سوی عفاف و حجاب هدایت می کند.

عضو هیات رئیسه کمیسیون فرهنگی مجلس درباره آخرین وضعیت بررسی طرح عفاف و حجاب در این کمیسیون،‌ گفت: در این طرح مسئولیت‌ها بر عهده دولتمردان است به گونه‌ای که اگر مسئولان مربوطه در چارچوب لازم قوانین خود را اجرا کنند شاهد تغییرات در سطح جامعه هستیم.

***ضمانت اجرایی لازمه قانون حجاب است

دراین راستا هم چنین ، نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات گفت: قانون شکنی ها در باب رعایت حجاب و ترویج حجاب نامناسب نباید بدون پاسخ بماند.

غلامعلی حداد عادل در گفت و گو با خانه ملت، با تأکید بر اینکه در امر ترویج حجاب باید اصل کار را بر مبنای فرهنگ و اعتقاد قرار داد، گفت: قانون شکنی ها در باب رعایت حجاب و ترویج حجاب نامناسب نباید بدون پاسخ بماند.

نماینده مردم تهران، ری و شمیرانات که در زمان بررسی قانون گسترش حجاب و عفاف عضو کمیسیون فرهنگی بود، گفت: اگر حجاب یک قانون است باید ضمانت اجرایی آن نیز وجود داشته باشد و در عین تأکید و ضرورتی که دارد باید کار فرهنگی مناسبی در این راستا صورت گیرد.

http://www.mashreghnews.ir/fa/news/330823/%D8%B3%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:42
حجاب و عفاف

ویل دورانت می گوید:

«در سرتاسر زندگی انسان،به اجماع همه،عشق از هر چیز جالب توجه تر است وتعجب اینجاست که فقط عده کمی درباره ریشه و گسترش آن بحث کرده اند.در هرزبانی دریایی از کتب و مقالات،تقریبا از قلم هر نویسنده ای درباره عشق پیدا شده است و چه حماسه ها و درامها و چه اشعار شور انگیز که درباره آن به وجود آمده است،و با اینهمه چه ناچیز است تحقیقات علمی محض درباره این امر عجیب واصل طبیعی آن و علل تکامل و گسترش شگفت انگیز آن،از آمیزش ساده پروتوزوئا تا فداکاری دانته و خلسات پتراک و وفاداری هلوئیز به آبلارد.» (1)

ما در صفحات قبل گفتیم آنچه مجموعا از گفته های علمای قدیم و جدید درباره ریشه و هدف عشق و یگانگی یا دو گانگی آن با میل جنسی استنباط می شود سه نظریه است،و گفتیم عشق،هم در غرب و هم در شرق از شهوت تفکیک شده و امر قابل ستایش و تقدیسی شناخته شده است،ولی این ستایش و تقدیس آن طور که مااستنباط کرده ایم از دو جنبه مختلف بوده است که قبلا توضیح داده شد.

مطلب عمده در اینجا رابطه عشق و عفت است.باید ببینیم این استعداد عالی وطبیعی در چه زمینه و شرایطی بهتر شکوفان می گردد؟آیا آنجا که یک سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوا بر روح مرد و زن حکومت می کند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت می رسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوا در روح آنها حکومت نمی کند و اساسا چنین مقرراتی وجود ندارد و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است؟اتفاقا مساله ای که غیر قابل انکار است این است که محیطهای به اصطلاح آزاد مانع پیدایش عشقهای سوزان وعمیق است.در این گونه محیطها که زن به حال ابتذال در آمده است فقط زمینه برای پیدایش هوسهای آنی و موقتی و هر جایی و هرزه شدن قلبها فراهم است.

اینچنین محیطها محیط شهوت و هوس است نه محیط عشق به مفهومی که فیلسوفان و جامعه شناسان آن را محترم می شناسند یعنی آن چیزی که با فداکاری واز خود گذشتگی و سوز و گداز توام است،هشیار کننده است،قوای نفسانی را در یک نقطه متمرکز می کند،قوه خیال را پر و بال می دهد و معشوق را آنچنانکه می خواهد درذهن خود رسم می کند نه آنچنانکه هست،خلاق و آفریننده نبوغها و هنرها و ابتکارهاو افکار عالی است.

بهتر است اینجا مطلب را از زبان خود دانشمندانی که طرفدار اصول نوینی دراخلاق جنسی می باشند بشنویم.ویل دورانت می گوید:

«یونانیان شعر عاشقانه را گرچه در مورد غیر طبیعی آن(عشق مرد به مرد)باشدمی شناختند،و داستانهای هزار و یک شب نشان می دهد که سرودهای عاشقانه ازقرون وسطی جلوتر بود ولی ترغیب عفت و پاکدامنی از طرف کلیسا که او را به علت دور از دسترس بودن،جذابیت بخشید مایه نضج غزل عاشقانه گردید.حتی لارشفوکو نویسنده نیش زن بزرگ می گوید:«چنین عشقی برای روح عاشق مانندجان برای بدن است »...این استحاله میل جسمانی را به عشق معنوی چگونه توجیه کنیم؟چه موجب می شود که این گرسنگی حیوانی چنان صفا و لطف بپذیرد که اضطراب جسمانی به رقت روحی تبدیل شود؟آیا رشد تمدن است که به علت تاخیر انداختن ازدواج موجب می شود تا امیال جسمانی بر آورده نشود و به درون نگری و تخیل سوق داده شود و محبوب را در لباس رنگارنگی از تخیلات امیال نابرآورده جلوه گر سازد؟آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها می گردد. زیبایی یک شئ چنانکه خواهیم دید بستگی به قدرت میل به آن شئ دارد،میلی که با ارضاء و اقناع ضعیف می شود و با منع و جلوگیری قوی می گردد.» (2)

هم او می گوید:

«به عقیده ویلیام جیمز حیا امری غریزی نیست،بلکه اکتسابی است.زنان دریافتندکه دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند... زنان بی شرم جز در موارد زود گذر برای مردان جذاب نیستند.خود داری از انبساط،و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است.اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح می کردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت وقصد به ندرت تحریک می گردید.

مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بدون آنکه بداند حس می کند که این خود داری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می دهد.حیا(و در نتیجه عزیزبودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد)پاداشهای خود را پس انداز می کند ودر نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا می برد و او را به اقدامات مهم وا می دارد و قوایی را که در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است بیرون می ریزد.» (3)

هم او می گوید:

«امروز لباسهای سنگین فشار آور که مانند موانعی بودند از میان رفته اند و دخترامروز خود را با جسارت تمام از دست لباسهای محترمانه ای که مانع حمل بود رهانیده است.دامنهای کوتاه بر همه جهانیان بجز خیاطان نعمتی است و تنهاعیبشان این است که قدرت تخیل مردان را ضعیف تر می کند،و شاید اگر مردان قوه تخیل نداشته باشند زنان نیز زیبا نباشند!» (4)

برتراند راسل در کتاب زناشویی و اخلاق در فصلی که به عنوان «عشق رمانتیک » باز کرده است می گوید:

«اصل اساسی عشق رمانتیک آن است که معشوق خود را بسیار گرانبها و به دست آوردنش را بسیار دشوار بدانیم...بهای زیادی که برای زن قائل می شدند نتیجه روانشناسی اشکال تصرف وی بود.» (5)

و نیز می گوید:

«از لحاظ هنرها مایه تاسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد...در جایی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه داشته باشدعملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه شخصی خود،ندرتا نیازی به توسل به عالیترین تخیلات خود خواهد داشت.» (6)

و نیز می گوید:

«کسانی هم که افکار کهنه را پشت سر گذاشته اند در معرض خطر دیگری در موردعشق به مفهوم عمیقی که ما برای آن قائلیم قرار گرفته اند.اگر مردی هیچ گونه رادع اخلاقی در برابر خود نبیند یکباره تسلیم تمایلات جنسی شده و عشق را از کلیه احساسات جدی و عواطف عمیق جدا ساخته و حتی آن را با کینه همراه می سازد.» (7)

عجبا!آقای راسل در اینجا دم از اخلاقیات می زند.مقصود او از اخلاقیات چیست؟او که عفت و تقوا را محکوم می کند،حتی ازدواج را مانع عشق بلکه مانع هیچ گونه تمتع از غیر همسر شرعی و قانونی نمی داند و معتقد است که زن فقط بایدکاری بکند که از غیر همسر قانونی بار دار نشود،او که زنا را جز در صورت عنف و یادر صورتی که صدمه جسمی بر طرف وارد شود مجاز می شمارد!او که اخلاق را جزتطبیق کردن و هماهنگ ساختن منافع خود با اجتماع نمی داند،او که چنین فکر می کندچه تصور صحیحی از اخلاقی که مانع و رادع تمایلات جنسی و پرورش دهنده احساسات لطیف عشقی باشد دارد؟!

به هر حال،آنچه مسلم است این است که محیطهای اشتراکی جنسی یا شبه اشتراکی که آقای راسل و امثال او پیشنهاد و آرزو می کنند،کشنده عشق به مفهومی است که فیلسوفان از آن دم می زنند و آن را اوج حیات و حد اعلای شور زندگی می خوانند،از او به عنوان معلم و مربی،الهام بخش و کیمیا یاد می کنند و کسی را که همه عمر از آن بی نصیب مانده است لایق انسانیت نمی شمارند.

یاد آوری دو نکته لازم است.یکی اینکه تفکیک عشق از شهوت و اینکه عشق،هم از لحاظ کیفیت،هم از لحاظ هدف با شهوت حیوانی و جنسی مغایر است،از آن جمله مسائل روحی است که با اصول ماتریالیستی سازگار نیست ولی به هر حال موردقبول کسانی است که در مسائل روحی مادی فکر می کنند.راسل یک جا اعتراف می کند که:

«عشق چیزی بالاتر از میل به روابط جنسی است.» (8)

در جای دیگر می گوید:

«عشق برای خود غایت و اصول اخلاقی خاصی دارد که بدبختانه تعالیم مسیحیت از یک طرف و عناد علیه اصول اخلاقی جنسی که قسمتی از نسل جوان امروزطالب آنند(و خود راسل آتش افروز این عناد است!)از طرف دیگر،آنها را تحریف و واژگون می سازد.» (9)

نکته دیگر اینکه به نظر می رسد این حالت روحی که مغایر با شهوت جنسی لااقل از لحاظ کیفیت و هدف-شناخته شده است دو نوع است و به دو صورت مختلف ظهور می کند،یکی به صورت حالت پر شور و پر سوز و گدازی که در نتیجه دور ازدسترس بودن محبوب و هیجان فوق العاده روح و تمرکز قوای فکری در نقطه واحد ازیک طرف،و حکومت عفاف و تقوا بر روح عاشق از طرف دیگر،تحولات شگرفی درروح ایجاد می کند،احیانا نبوغ می آفریند،و البته هجران و فراق شرط اصلی پیدایش چنین حالتی است و وصال مدفن آن است و لااقل مانع است که به اوج شدت خودبرسد و آن تحولات شگرفی که مورد نظر فیلسوفان است به وجود آورد.

این گونه عشقها بیشتر جنبه درونی دارد،یعنی موضوع خارجی بهانه ای است برای اینکه روح از باطن خود بجوشد و برای خود معشوقی آنچنانکه دوست داردبسازد و از دیدگاه خود آن طور که ساخته-نه آن طور که هست-ببیند.کم کم کار به جایی می رسد که به خود آن ساخته ذهنی خو می گیرد و آن خیال را بر وجود واقعی وخارجی محبوب ترجیح می دهد.

نوع دیگر،آن مهر و رقت و صفا و صمیمیتی است که میان زوجین در طول زمان در اثر معاشرت دائم و اشتراک در سختیها و سستیها و خوشیها و ناخوشیهای زندگی وانطباق یافتن روحیه آنها با یکدیگر پدید می آید.اگر اجتماع،پاک و ناآلوده باشد وتمتعات زوجین همان طوری که اصول عفاف و تقوا ایجاب می کند به یکدیگراختصاص یابد،حتی در دوران پیری که شهوت خاموش است و قادر نیست زوجین رابه یکدیگر پیوند دهد،آن عاطفه صمیمانه سخت آنها را به یکدیگر می پیوندد.

نفقه دادن مرد به زن و شرکت عملی زن در مال مرد،از همه بالاتر اختصاص کانون خانوادگی و استمتاعات جنسی و اختصاص محیط بزرگ به کار و فعالیت،از علل عمده این صفا و صمیمیت است.تدابیری که اسلام در روابط زوجین و غیره به کار برده است سبب شده که در محیطهای اسلامی-بر خلاف محیط اروپای امروز-این گونه صمیمیتها و مهر و صفاها و عشقها زیاد پیدا شود.

نوع اول مشروط به هجران و فراق است،تازیانه فراق روح را حساستر وآتشین تر می کند،بر خلاف این نوع از عشق که ما آن را صفا و صمیمیت می نامیم واختصاص به زوجین دارد و در اثر وصال و نزدیکی کمال می یابد.

نوع اول در حقیقت پرواز و کنش و جذب و انجذاب دو روح متباعد است و نوع دوم وحدت و یگانگی دو روح معاشر.فرضا کسی در نوع اول تردید کند،در نوع دوم نمی تواند تردید داشته باشد.

در آیه قرآن،آنجا که پیوند زوجیت را یکی از نشانه های وجود خداوند حکیم علیم ذکر می کند،با کلمه «مودت »و«رحمت »یاد می کند(چنانکه می دانیم «مودت »و«رحمت »با شهوت و میل طبیعی فرق دارد)،می فرماید:

و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا...و جعل بینکم مودة و رحمة (10).

یکی از نشانه های خداوند این است که از جنس خود شما برای شما جفت آفریده است...و میان شما و آنها مهر و رافت قرار داده است.

مولوی چه خوب این نکته را دریافته است آنجا که می گوید:

زین للناس حق آراسته است زانچه حق آراست کی تانند رست چون پی یسکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید اینچنین خاصیتی در آدمی است مهر،حیوان را کم است،آن از کمی است مهر و رقت وصف انسانی بود خشم و شهوت وصف حیوانی بود

ویل دورانت این صفا و صمیمیت را که پس از خاتمه شهوت نیز دوام پیدا می کنداین طور توصیف می کند:

«عشق به کمال خود نمی رسد مگر آنگاه که با حضور گرم و دلنشین خود تنهایی پیری و نزدیکی مرگ را ملایم و مطبوع سازد.کسانی که عشق را فقط میل و رغبت می دانند فقط به ریشه و ظاهر آن می نگرند.روح عشق حتی هنگامی که اثری ازجسم بجا نمانده باشد باقی خواهد بود.در این ایام آخر عمر که دلهای پیر از نو با هم می آمیزند،شکفتگی معنوی جسم گرسنه با کمال خود می رسد.» (11)

با همه اختلافی که میان این دو نوع عشق وجود دارد و یکی مشروط به هجران است و دیگری به وصال،یکی از نوع نا آرامی و کشش و شور است و دیگری از نوع آرامش و سکون،در یک جهت مشترکند:هر دو گلهای با طراوتی می باشند که فقط دراجتماعاتی که بر آنها عفاف و تقوا حکومت می کنند می رویند و می شکفند.محیطهای[اشتراکی]جنسی یا شبه اشتراکی جنسی نه قادرند عشق به اصطلاح شاعرانه ورمانتیک به وجود آورند و نه می توانند در میان زوجین آنچنان صفا و رقت وصمیمیت و وحدتی-که بدان اشاره شد-به وجود آورند.

پی نوشتها:

1- لذات فلسفه،ص 117

2- لذات فلسفه،ص 130

3- همان،ص 133

4- همان،ص 165.

5- زناشویی و اخلاق،ص 36.

6- همان،ص 39 و 40

7- همان،ص 64

8- همان،ص 62

9- همان،ص 65

10- روم/ 21

11- لذات فلسفه،ص 134.

http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/5175?ParentID=7981

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:41
حجاب و عفاف

فـریده مصباحی

نشریه : حضور

صفحه : 236-244

سالگشت هفده‏شهریور سال 1357 فرامی‏رسد، روزی از ایام اللّه كه باید آن را زنده نگهداریم و به نسلهای آینده تسلیم كنیم.1 همؤ ایام متعلّق به خداست؛ ولی بعضی از آنها به دلیل خصوصیاتشان ـ به‏طور مشخص‏ـ یوم اللّه می‏شوند تا چراغ راه آیندگان شوند؛ شاید به همین علت است كه خداوند به حضرت موسی ـ علیه‏السلام ـ می‏فرماید: و ذكّرهم بایام اللّه. تذكّر به این ایام انسان ساز است؛ زیرا ویژگیهایش آموزنده، و موجب بیداری خفتگان، در تاریخ است. فتح مكه توسط پیامبر ـ صلی‏اللّه علیه و آله ـ یوم‏اللّه است؛ زیرا آن روز، یوم قدرت نمایی خدا بود، یتیمی كه توان زندگی در وطن خویش را نداشت، بر صاحبان زر و زور سیطره یافت.2 روزهایی كه ملتها بر اثر حوادث آن روز متنبه و بیدار می‏شوند نیز یوم‏اللّه است و هفده شهریور از این ایام است.

آن روزها واژه‏ها و الفاظ تغییر معنا داده بودند، طاغوت در لباس حق جلوه كرده و حق باطل شده بود. ایادی شیطان ماموریت داشتند تا این كلام قرآن را كه می‏فرماید: فَازَلّهُما الشیطان عنها 3ـ پس شیطان آنان را لغزانید ـ به خوبی انجام دهند. گسترش مراكز فساد و فحشا و ترویج آن به نام تجدد و تمدن، توحش را به ارمغان آورد و سرگرم شدن به مكاید پر زرق و برق شیطان، نشاط و شادابی را به افسردگی و اعتیاد مبدل نمود. اشتغال فكری در به كارگیری شیوه‏های ارضای تمناها، فساد اندیشه‏ها، یعنی خودباختگی و غربزدگی را دربرداشت. غربزده كسی است كه هویت خود را از دست داده و به تقلید كوركورانه پرداخته است. در چنین عصری نسلی زنده و بیدار به پاخاست. آنان به زیباییها و زیورهای فریبندهلا گفتند تا نَفْسِ خویش را از بند تعینات و حجابها برهانند؛ زیرا اِنّ النّفس لامارة بالسّوء.4

 

  • از هستی خویش گذر باید كرد گرطالب دیدار رخ محبوبی

  • زین دیو لعین صرف نظر باید كرد از منزل بیگانه سفر باید كرد5

شقایقهای سرخ، خویشتن را پیراسته و به نوراللّه آراسته شدند. عروج به حریم كبریا و صعود به جوار دوست و ورود به ضیافت‏اللّه را با قدم اختیار طی كرده و با خون خویش كویر سوزان عصر ستمشاهی را آبیاری نمودند.

 

  • من در هوای دوست گذشتم زجان خویش

  • دل از وطن بُریدم و، از خاندان خویش6

جمعه سیاه سرآغاز افول تاریكی كفر، ظلمت و تیرگی نفوس، طلوع انوار دین محمدی و شكوفایی گلهای اسلام شد. اینك در سالروز شهادت جوانان به تشریح یكی از فضایل اخلاقی یعنی عفاف ـ كه یكی از انگیزه‏های قیام آنان بود ـ می‏پردازم. پیش از ورود به بحث لازم است توضیح مختصری دربارؤ فطرت داده شود زیرا عفت امری فطری است. خداوند در قرآن كریم می‏فرماید: فاقم وجهك للدین حنیفاً فطرت اللّه التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق اللّه ذلك الدین القیم ولكن اكثر الناس لایعلمون 7روی خود را همچنان به سوی آیین اسلام بدار، در حالی كه در آن استواری به همان سرشت خدا كه مردم را بر آن پدید آورد. در آفرینش خداوند هیچ دگرگونی نیست. دین راست اینست، اما بیشتر مردم نمی‏دانند.

منظور از فطرت اللّه حالت و هیاتی است كه خداوند خلق را بر آن قرار داده و از لوازم وجود و از چیزهایی است كه در اصل خلقت قرار داده شده است،8 بنابراین احكام فطرت از لوازم وجود و خلقت است و بنا بر نظر قرآن چیزی آن را تغییر نمی‏دهد، لاتبدیل لخلق اللّه. در امور فطری هیچگونه اختلافی نیست و از آغاز عالم تا آخر، همه در آن متفقند، یعنی هركس به هرچه توجه كند و دنبال آن برود، چه در علوم و فضایل و معارف و امثال آن ، چه در شهوات و هواهای نفسانی و توجه به هرچیز و هركس از قبیل بتها و محبوبهای دنیوی و اخروی، چه علاقه به خانواده و قبیله، همه عین توجه به واحد كامل مطلق است، ولیكن مردم غافلند. احكام فطرت از بدیهی‏ترین چیزهاست و هر انسانی بالفطره عاشق كمال و متنفر از نقص است، پس لوازم آن نیز از ضروریات است. امام خمینی، احكام فطرت و لوازم آن را موارد ذیل بیان می‏كند: اصل وجود مبدا، توحید، معاد، نبوت، وجود ملائك و روحانیان، انزال كتب و اعلام طرق هدایت و تنفر از عیب و نقص9 و ایمان به این موارد، دین حق است برای تمام ابنای بشر.10

عشق به كمال از اموری است كه همه مشتاق آنند اگرچه در انتخاب معشوق اختلاف دارند. هركس كعبه آمال خود را چیزی یافته، حب به آن موجب می‏شود آن را كمال دانسته و دل و جان را به آن متوجه نماید؛ اهل علم، كمال را در علم می‏جوید و به هر مرحله‏ای از علم كه نایل می‏شود. قانع نمی‏شود و مراتب بالاتری را جستجو می‏كند؛ تاجران، معشوق را در پول و دارایی می‏یابند و به تحصیل آن اشتیاق دارند؛ اهل قدرت در بسط ملك و سلطه بر دیگران می‏كوشند و به دنبال قدرتهای بالاتر می‏گردند و زیباپرستان رخسار دلفریب را می‏جویند، اما هیچكدام با رسیدن به مطلوب قانع نمی‏شوند زیرا این امور همه محدودند و انسان بالفطره از محدودیت متنفر و در جستجوی مراتب بالاتر است؛ بنابراین، قلب به دنبال كمالی است كه نقص ندارد، عاشق جمالی است كه عیب ندارد، علمی كه جهل ندارد، قدرتی كه عجز ندارد و حیاتی كه موت ندارد؛ پس انسان، محبوب را كمال مطلق می‏داند و لازمؤ چنین عشقی، وجود معشوقی كامل محض، یعنی همان ذات مقدس الهی است، به همین دلیل قرآن می فرماید :افی اللّه شك فاطرالسموات والارض.11

 

  • غیر از در دوست در جهان كی یابی؟ او نور زمین و آسمانها باشد

  • جز او به زمین و آسمان كی یابی؟ قرآن گوید، چنان نشان كی یابی؟12

انسان مولود عالم طبیعت است و از بدو تولد با حب دنیا رشد می‏كند و تربیت می‏شود، هرچه بزرگتر می‏شود بیشتر به محدودیت و احاطه احكام طبیعت پی‏می‏برد. هرچه انسان به دنیا و زخارفش تعلق بیشتر داشته باشد، تاثیر آن بر قلبش بیشتر است و تمام خطاها و گرفتاری انسان برای همین محبت و علاقه است. شاید در آیات لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم، ثم رددناه اسفل سافلین13 ، نیز اشاره به این باشد كه احسن تقویم همان فطرت براساس كمال مطلق و جمال تام و اسفل‏سافلین نیز حجابهای طبیعت است14، پس تا حجابها و ظلمات بر نفس غالب باشد، انسان نمی‏تواند به سوی كمال مطلق حركت كند. علل حجابهای طبیعت را می‏توان در سه قوؤ ذیل جستجو نمود:

1 ـ قوؤ شیطنت كه فروع آن عجب، كبر، طلب ریاست، خدعه، مكر، نفاق و است؛

2 ـ قوه غضب كه فروع آن خودسری، تجبّر، افتخار، قتل، سركشی و است؛

3 ـ قوه شهوت كه فروع آن شره، حرص، بخل و امثال آن است.15

لذات نفسانی ناشی از این قوا موجب دلبستگی به دنیا و دوری از حق و حقیقت می‏گردد، با هر لذتی نفس اماره، لذت بیشتری می‏طلبد و قوای مخصوص را برای تحصیل آن ترغیب می‏كند، در نتیجه حجابهای ظلمانی برای انسان پدید می‏آید كه روی قلب و روح كشیده می‏شود و فطرت طالب كمال مطلق را به حضیض نقص می‏كشاند و این بالاترین خسران است، والعصر، انّ الانسان لفی خسر.16

یكی از قوای عامل سعادت یا شقاوت انسان، قوه شهویه است كه به نفس بهیمی نیز تعبیر می‏شود و برای آن سه حالت تعریف شده است.

1 ـ شره: عبارت است از سرخود كردن شهوت و به اطلاق واگذاشتن نفس بهیمی كه زیاده‏روی نماید و در هر موقع و با هر چیز لذت‏جویی كند.

2 ـخمود: عبارت است از بازداشتن قوؤ شهوت از حد اعتدال و مقدار لازم و مهمل گذاشتن این قوه.

3 ـ عفت: عبارت است از بیرون آمدن این قوه از حالت افراط و تفریط و تصرف و خدعه شیطان و درآمدن تحت تصرف عمال الهی كه در نتیجه حالت سكینه و طمانینه حاصل و ملكه اعتدال و میانه‏روی پیدا می‏شود.17

 

  • اصول خلق نیك آمد عدالت به عفت شهوت خود كرده مستور

  • پس از وی حكمت و عفت شجاعت شره همچون خمود از وی شده دور18

اهمیت عفاف و شناخت آن به درك جایگاه قوؤ شهوت بستگی تام دارد، زیرا قوؤ شهوت، مشترك در حیوان و انسان و برای حفظ شخص و بقای او در عالم طبیعت و حفظ نوع اوست؛ به شرط اینكه از حد اعتدال خارج نشود، در غیر این صورت شرافت انسانی به باد فنا می‏رود و فجایع و فضایحی به بار می‏آورد كه آمار و ارقام موجود آن در عصر حاضر می‏تواند موضوع یك تحقیق باشد. قوؤ شهوت، مبدا شهوات و جلب منافع و مستلذات در ماكل و مشرب و منكح است.19 این قوه كه می‏توان آن را قوؤ جذب تحریكات نام نهاد، اگر انسانی را اسیر كند. او فرمانبر نفس‏امّاره می‏شود و اوامر آن را با كمال خضوع اطاعت می‏كند، در پیشگاه آنها عبد خاضع و بندؤ مطیع است تا جایی كه آنها را جایگزین بندگی خدا می‏كند، خاضعِ اهل دنیا می‏شود و برای به دست آوردن تمایلات نفسانی به هر نوع ذلت و مفاسد دنیوی تن می‏دهد و برای رسیدن به مطلوب از هر نوع ذلّت و خواری مانند تملّق‏گویی، منّت‏كشی و خضوع در پیشگاه مخلوقات كوتاهی نمی‏كند. با افزایش شهوات و خروج از مسیر عدالت سلطه شیطان بر نفس بیشتر می‏شود تا جایی كه دیگر نمی‏تواند از آن سرپیچی كند و در نتیجه گناهان كوچك به گناهان بزرگ و دشمنی و بغض با حق و حق‏جویان تبدیل می‏شود و این هولناكترین و خطرناكترین مراحل سیر آدم است، زیرا اعمال خیر و شر در عالم غیب و ملكوت دارای صورت غیبیه ملكوتیه است كه به آن بهشت اعمال و جهنم اعمال گویند.20 قرآن در این مورد می‏فرماید: یوم تجد كل نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوءٍ تودّ لو انّ بینها و بینه امداً بعیداً 21 ـ روزی كه هركس كارهای نیك و بدی را كه انجام داده، حاضر یابد و دوست دارد بین او و كارهای بدش فاصله‏ای دور باشد ـ بنابراین شهوت و بهیمیت بر باطن اسیران در بند زنجیرهای شهوات و هواهای نفسانی، غلبه می‏كند و موجب سلطه حكمی از احكام بهیمیت بر او می‏شود؛ به‏طور مثال اگر حكم مملكت باطن آنها حكم یكی از بهائم را پیدا كند، صورت ملكوتی او به شكل همان بهیمه است.22پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ می‏فرماید، بعضی مردم در روز قیامت با صورتهایی محشور می‏شوند كه پیش آنها صورتهای میمونها و انترها نیكوتر است.23 علاوه بر صورتهای غیبی، اعمال در قلب نیز آثاری دارد كه به آن نقطه بیضأ و نقطه سودأ 24گویند. اعمال سیئه در قلب كدورتی به وجود می‏آورد به حدی كه قلب فانی در دنیا و طبیعت می‏شود؛ انسان به واسطؤ این صفات توجه به عالم مادی می‏كند و به دنبال لذات نفسانی و شهوات جسمانی می‏رود، در نتیجه تمام صفات ذمیمه كه خاص حیوانات است در او ظاهر می‏گردد و روح انسان را گرفتار و اسیر خود می‏كند و نمی‏گذارد كه آدمی از زندان تن آزاد شود و به عالم معنی و روحانی سیر نماید و به مبدا اصلی خود رجوع نماید. اگر شهوت یعنی صفات مشترك انسان و حیوان به حالت تعدیل درنیاید و انسان در طریق آن حركت نماید، انسان در بند شهوات از افق حیوانی خارج نشده بلكه به مراتب از حیوان نیز جلو می‏افتد زیرا قوای موجودات دیگر محدود ولی شهوت حیوانی او آخر ندارد، در این مرتبه او از حیوان و چهارپایان بدتر و پست‏تر می‏شود اولئك كالانعام بل هم اضل.25

 

  • غضب گشت اندر او پیدا و شهوت به فعل آمد صفت‏های ذمیمه

  • و از ایشان خاست حرص و بخل و نخوت بَتَر شد از دد و دیو و بهیمه26

لذات ناشی از این صفات موجب علاقه و تعلقات روزافزون در فرد یا شخص می‏گردد و با افزایش علاقه، تاثر قلب بیشتر می‏شود و به آن تعلق پیدا می‏كند و این محبت سرمنشا افزونی خطاها و معاصی می‏شود. قرآن می‏فرماید: كلاّ بل تحبون العاجلة.27 عشق بهیمی عقل را در خدمت شهوت درمی‏آورد در حالی كه خداوند عقل را آفریده تا مُطاع باشد نه خدمتگزار. این بیماری مخصوص دلهایی است كه از محبت خدا و همت‏های عالی بی‏نصیب است.

 

  • افسوس كه عمر در بطالت بگذشت فردا كه به صحنؤ مجازات روم

  • با بار گُنه بدون طاعت بگذشت گویند كه هنگام ندامت بگذشت28

پس مقام عفت در فرهنگ اسلامی با اهمیت و دارای فضیلت است؛ همواره مورد توجه معصومان بزرگوار ما بوده تا آنجا كه حضرت علی ـ علیه‏السلام ـ آن را افضل عبادتها دانسته است. عفت یعنی تعدیل و تهذیب قوؤ شهویه. با خروج از اسارت نفس و شهوات و زدودن زنگار از روح و قلب، كمال انسانی حاصل می‏شود. انسان شرافتمند و با عزت‏نفس مقایسه می‏كند كه آیا ذلت و منت در برابر مخلوق فقیر كه نه ارادؤ او كارساز است و نه قدرت او، سزاوار است یا اطاعت از خالقی غنی و مطلق كه بندگی او گوهر گرانبهایی است كه باطن آن آزادی و ربوبیت است.29 عبودیت حق و توجه به او چنان حالتی در قلب و روح ایجاد می‏كند كه جز بندگی خدا، از هیچكس و هیچ‏چیز اطاعت نمی‏كند و اگر روزگار او را تحت سلطه و قدرت كسی قرار دهد، قلب او به لرزه نمی‏افتد و استقلال و حُریّتش را از دست نمی‏دهد، چنانچه حضرت یوسف چنین بود. دل یوسف لایزال و دم به دم مجذوب رفتار جمیل پروردگارش می‏شد، قلبش در محبت الهی غرق می‏گردید، برای یك لحظه از یاد او غافل نمی‏شد، خود را تحت ولایت خدا می‏دید و ایمان داشت رفتار جمیل خدا به خیر او تمام می‏شود؛ این حقیقت او را در مقابل درخواست پر از مكر و كید زلیخا كه كوه را از جای می‏كند و سنگ سخت را آب می‏كرد، نلرزاند و به خدا پناه برد و فرمود، معاذاللّه.30 داستان حضرت یوسف در حقیقت تصویر عینی نزاع میان حب الهی و عشق حیوانی است. حضرت یوسف با ملكه عفاف، حب الهی را برگزید.

 

  • طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت

  • به در آی تا ببینی طیران آدمیت31

در سوره مریم سرگذشت كسانی نقل می‏شود كه یا به دنبال شهوات رفتند و دچار لغزشهایی شدند كه سرانجام آنان كفر و شرك و در نتیجه نكبت و عذاب الهی شد و یا دل از شهوات نفس بركندند و خاضع و خاشع در برابر پروردگارشان شدند و این موهبت و كرامت نجات آنان را در برداشت؛ از جمله حضرت مریم.32 اخلاص، عبادت و كرامت او زبانزد عام و خاص بود و خود را از هر چیزی پوشیده می‏داشت تا قلبش برای اعتكاف و عبادت فارغ‏تر باشد، فاتّخذت من دونهم حجاباً.33 كودك او ـ حضرت عیسی ـ آیت خدا و رحمتی برای مریم شد و از عفت مادرش دفاع كرد.

در تاریخ از اهتمام حضرت زهرا ـ سلام‏اللّه علیها ـ در حفظ عفت زیاد نقل می‏شود، به طوری كه بعضی از بزرگان تاویل لیله مباركه در سوره دخان را به وجود مقدس ایشان نسبت می‏دهند، چنانچه لیل نسبت به نهار مستور است، ایشان نیز در مقام ستر و عفاف مثل لیل مستور است.34 ارزش و اهمیت این فضیلت اخلاقی در دخت پیامبر(ص) باعث می‏شد كه بارها فرموده بودند: فاطمه پاره‏تن من است.35

در روایت است كه با ارج‏ترین نوع طاعت و بندگی، نگهداری شكم و دامن از محرّمات الهی است،36 بنابراین كسب عفت و ملكه ساختن آن می‏تواند انسان را به كمال برساند كسب فضایل اخلاقی و تهذیب‏نفس جز با التزام به انجام موازین شرعی و اجرای مقررات الهی امكان‏پذیر نیست اگرچه بیرون آمدن از دینِ عادتی برای رسیدن به حقیقت مطلوب ضروری است؛ آدمی هرگز از التزام به شریعت بی‏نیاز نمی‏گردد. قانون عقل و شرع از عصیان و طغیان نفس انسان جلوگیری می‏كند.

 

  • ز شرع ار یك دقیقه ماند مهمل

  • شوی در هر دو كون از دین معطل37

انجام تكالیف الهی و تسلیم اوامر او شدن تحمیلی و خارج از طاقت انسان نیست، لایُكلّف اللّه نفساً الاّ وسعها38 ولی وجود شیطان غلبه بر آنها را مشكل می‏كند.

انسان آراسته به سنّت و شریعت الهی پس از تهذیب باطن و تنزیه قلب، از طبیعت جدا و به حقیقت می‏پیوندد و با قلب پاك از آلودگی به رجز شیطان، متوجه جمالی می‏شود فوق همؤ جمالها و جلالی كه هر عزت و جلالی در برابرش ذلیل؛ بنابراین رویت جمال مطلق چنان مجذوبشان می‏كند كه از سرای طبیعت فرار می‏كنند. حضرت علی ـ علیه‏السلام ـ در بیان اوصاف پرهیزكاران می‏فرماید: اگر اجلِ مقرری برای آنان نبود، ارواح آنها هیچگاه در بدنهای ایشان قرار و آرام نمی‏گرفت.39

انسانی كه دوستی خدا بر دل او بتابد، از دوستی جمیع شغلها و ذكرها پاك، یعنی از اوصاف حیوانی و بشری فارغ می‏شود، نیات و عملش برای خدا خالص و از خود فانی می‏شود و به عالم بقا راه می‏یابد و به عبارت دیگر از فردیت خویش درمی‏آید و با اتصال به كل جاودانه می‏گردد. آنان می‏دانند كه تدبیر همه امور در ید قدرت مالك‏الملك است پس هیچ شانی جز بندگی خدا ندارند. راضی به رضای او هستند، خواست او را بر خواست خود مقدم می‏دارند و به عبادت او می‏پردازند. هر چیزی را آیؤ خدا می‏دانند و برای هیچ موجودی نفسیت و اصالت و استقلال نمی‏بینند، دلهایشان را محبت خدا فرامی‏گیرد و چنان مجذوب ساحت عزت و عظمت الهی می‏شوند كه هرچیز دیگری حتی خودشان را از یاد می‏برند. آثار هوا و هوس و امیال نفسانی از دلهاشان به كلی محو و قلب سلیم جایگزین آن می‏شود. و این نور محبت، روشن‏كننده راه آنان است و ایّدهم بروح منه40 ـ و به روحی از خود تاییدشان كرد. عاشق محبوب حقیقی می‏داند، هر چیز به سوی جمال ابدی در سیر است و ارزش هر چیز به تحقق آن جمال در وجود او بستگی دارد.

 

  • گر كسی وصف او ز من پرسد عاشقان كشتگان معشوقند

  • بی‏دل از بی‏نشان چه گوید باز برنیاید ز كشتگان آواز41

1. صحیفه امام، ج 16، ص 485.

2. همان، ج 9، ص 465.

3. بقره/ 36.

4. یوسف/ 53.

5. دیوان امام.

6. دیوان امام.

7. روم/ 30.

8. چهل حدیث، چاپ موسسه، ص 180.

9. همان، ص 182 و 185.

10. همان‏جا.

11. ابراهیم/ 12.

12. دیوان امام.

13. تین/ 4 ـ 5.

14. شرح جنود عقل و جهل، ص 78.

15. همان، 83 ـ 84.

16. عصر/ 1 ـ 2.

17. شرح جنود عقل و جهل، ص 276 ـ 278.

18. گلشن راز.

19. شرح جنود عقل و جهل، ص 149.

20. همان، ص 281 ـ 282.

21. آل عمران/ 30.

22. چهل حدیث، چاپ موسسه، ص 15.

23. علم‏الیقین، ج 2، ص 101.

24. شرح جنود عقل و جهل، ص 282.

25. اعراف/ 179.

26. گلشن‏راز.

27. قیامت/ 20.

28. دیوان امام.

29. مصباح‏الشریعه، ص 536.

30. تفسیرالمیزان، چاپ قدیم، ج 21، ص 190 ـ 199.

31. سعدی.

32. تفسیرالمیزان، چاپ جدید، ج 14، ص 5.

33. مریم/ 17.

35. حلیة‏الاولیا، ج 2، ص 40.

34. مجموعه مقالات الزهرا، ج 2، ص 285 ـ 288.

36. ترجمه گزیده كافی، قسمت اول، ص 192.

37. گلشن‏راز.

38. بقره/ 286.

39. نهج‏البلاغه، ص 94، خطبه متقین.

40. مجادله/ 22.

41. گلستان سعدی.

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:40
حجاب و عفاف

پیامبر اكرم (ص) براى حیا پنج درجه ذكر كرده ‏اند:

1 - حیاى گناه: پایین‏ترین مرتبه حیاست كه مربوط به توده مردم مى‏باشد و مانع گناه مى‏شود.

2 - حیاى تقصیر: یعنى شخص شرم مى‏كند مرتكب عملى گردد كه مقصّر واقع شود.
3 - حیاى كرامت: شخص بزرگوار به سبب بزرگوارى و عزت نفس، از ارتكاب خلاف جلوگیرى مى ‏كند.
4 - حیاى محبت: این حیا ناشى از تابش شعاع محبت الهى بر قلب انسان است و اجازه مخالفت با حق را نمى ‏دهد.
5 - حیاى هیبت: این حیا ناشى از خشیت از خالق جهان است.


هر كس به اندازه معرفت خود از خدا به درجه و مرتبه‏اى از حیا دست مى‏یابد.

مراقب چشم باطن خود باشیم!


هنگامی که انسان، مدّت‌ها در تاریکی بماند و یا به علل دیگری چشم خود را ببندد و از نگاه کردن خودداری

کند؛قدرتِ دید خود را به تدریج از دست خواهد داد و سرانجام نابینا خواهد شد

دیدِ باطنِ انسان نیز، از این قانون مستثنی نیست؛ چشم‌پوشی مستمر از حقایق، و به کار نگرفتن عقل و خرد

در فهم واقعیّت‌ها، به تدریج چشمِ تیزبینِ عقل را ضعیف کرده و سرانجام نابینا می‌کند در حقیقت انسان خود و

با دست خود به این کار مبادرت می ورزد

؛ زیرا سنّت خداوند متعال آن است که هنگامی که نعمتی را عطا فرمود؛ آن را تغییر نمی‌دهد؛ مگر این که خود افراد آن را تغییر دهند:

«... إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ...:

همانا خداوند بر هیچ گروهى آنچه را دارند (از نعمت و رفاه یا بلا و سختى) تغییر نمى ‏دهد تا آنكه آنان آنچه

را در خود دارند(از ایمان و كفر یا طاعت و فسق) تغییر دهند »

دو مساله ای که امروزه خیلی با آن روبه رو هستیم و بزرگترین چالش هر جامعه ایست مساله

خودنمایی و چشم چرانی

این دو مساله با هم ارتباط متقابل دارند و می توان گفت مکمل یکدیگرند به عبارتی طبق نظر متخصصان و روانشناسان و علمای اخلاق

،مهمترین عامل بروز چشم‌ چرانی در مردان ، حس خودنمایی زنان می باشد.

اسلام التفات و عنایت خاصی به حفظ عفت و حیا زن و مرد از بی بند و باریها نشان داده است

و علل و عوامل ایجاد آن را به شدت ممنوع کرده است.

از جمله آیاتی که خداوند در آن سفارش به حفظ چشمها از نگاههای منحرف می نماید آیه ای از سوره نور

است .خداوند در این آیات می فرماید:« قل للمؤمنین یغضو من ابصار هم و یحفضوا فروجهم ذلک ازکی ان الله خبیر بما یصنعون *

ای پیامبر ، به مردان با ایمان بگو که هنگام روبرو شدن با زنان چشمهای خود را از نگاههای آلوده به

شهوت بپوشانند و فروج و اندامشان را از کارهای زشت بازدارند … *

و قل للمومنات یقضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهنّ إلّا ما ظهر منها ؛

و ای رسول ، به زنان با ایمان بگو که هنگام برخورد با مردان دیدگان خود را از نگاههای آمیخته به شهوت

بپوشانند و فروج اندامشان را از کارهای زشت و ناپسند باز دارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه

سهواظاهر می شود، بر بیگانه آشکار نسازند .»





از این آیه ها چنان برداشت می شود که خداوند متعال نگاه داشتن چشمان از مناظر شهوت انگیز را فقط

مخصوص مردان نمی داند و زنان را نیز از این عمل نهی می نماید . در این آیات پرهیز از چشم چرانی در

مردان و خودآرایی و خودنمایی در زنان مورد تأکید قرارگرفته و توجه ویژه و فراوانی به رعایت پوشش

مناسب خانمها و پرهیز از آشکار ساختن زیورآلاتشان مشاهدهمی شود؛ همچنین، در سوره احزاب نیز به خانم ها دستور می دهد:

« در محاورات روزمره حالت عادی داشته و با ناز و کرشمه و طنازی صحبت نکنید و در کوچه و خیابان

با بدن های نیمه عریان و لباس های بدن نما، ظاهر نشوید »

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:21
حجاب و عفاف

 نارس بودی، حیا شکوفایت کرد / ایمان تو نامدار دنیایت کرد / یک سکه بی رواج بودی ای ماه! / این چادر شب بود که زیبایت کرد (میلاد عرفان پور)

* غنچه به باغ ایمن است تا بود اندر حجاب / آفت جان و دل است ، چهره عیان داشتن

* حجاب شما خواهران کوبنده تر از خون سرخ ما است.(پیام شهدا)

* حفظ استقلال زن در چادر است / کوکب اقبال زن در چادر است.

* در جامعه ای که عبور از چراغ قرمز منع می شود چگونه با عبور از خط عفاف برخورد نمی شود؟(شهید بهشتی)

* شد سالن رقص و شو خیابان امروز / شد عشوه ی دختران نمایان امروز / با این همه بد حجابی و جلوه گری / شاگرد کلاس ماست شیطان امروز (سید حسین موسوی)

* حجاب واکسن مقابله با تیر نگاه های آلوده است.

* خواهرم: استعمار قبل از هر چیز از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من (پیام شهدا)

* حجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون و محفوظ نگه می دارد.

* حجاب ، یعنى ، گسستن قیود اسارت نفس و رهایى از آن

* حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است.

* عصمتیان را به مقام جلال / جلوه حرام است مگر با حلال

* بد حجابی زن از بی غیرتی مرد است.

* حجاب جاذبه خوبی ها و دافعه خطاهاست.

* عریانی و عصیان شده امروز کلاس / پوسیده اصالت و نجابت ز اساس / یک عدّه مترسک خیابان شده اند / شخصیت و آبرو شد افسوس ، لباس (سید حسین موسوی)

* حجاب دژ و قلعه ای برای پاسداری از گوهر عفاف است.

* حجاب: ح = حُرّیت، ج = جذبه، آ=آبرو و شرف، ب = بندگی.

* هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول الله صلی الله علیه وآله مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت فاطمه سلام الله علیها)

* ای خواهر من به جاده خاکی زده ای ! / امروز که طناز و ملوس آمده ای / رفت از کف تو گنج  گرانقدر حیا / مست از هوسی و خسته از عربده ای (سید حسین موسوی)

* زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است.

* ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر بپوشند.(سوره احزاب آیه 59)

* با حجاب از دره ی پست زمین بالا شوی / قطره باشی، دُر شوی، دریا شوی.

* زنان خوب میراث دار عفاف فاطمه و مریم اند، دریغا که بازیچه هوس شوند و به ویروس گناه آلوده گردند.

* العفه رأس کل خیر، عفت منشأ تمام نیکی هاست.

* ثمره العفه الصیانه، میوه عفت محفوظ ماندن است.

* بیرون زده تا زلف تو از روسری ات / آشوب جوان و پیر شد دلبری ات / ای شیعه ی آفت زده ی  تر دامن ! / زهرا شده شرمنده ز  خیره سری ات (سید حسین موسوی)

* هر شاخه ای که از باغ برون سر، در میوه آن طمع کند رهگذر، بی حجابی مانند شاخه ای است بیرون از حصار باغ که طمع هر رهگذری را به خود جلب می کند.

* مروارید گرانبها و صدف وجودت را بر نامحرم مگشا.

* پدرم گفت: که ای دخت نکو بنیادم / زلف برباد نده تا ندهی بر بادم.

* غنچه زیباست چون گلبرگ ها را در میان گرفته و حجاب زیباست چون تو را در بر گرفته.

* کسی غنچه نهان شده در برگ را نچینداز بی حجابی است اگر عمر گل کم است.

* از دولت ماهواره  خوابیم هنوز ؟ / توخالی و سست و بد حجابیم هنوز / از چشمه ی ایمان و حیا رد شده ایم / لب تشنه ولی سوی سرابیم هنوز (سید حسین موسوی)

* حجاب همان اندازه حیات است که آب.

* برای هر چیزی زکاتی است و زکات زیبایی، پاکدامنی و حجاب است.

* زنان با حجاب مرزبانان حجاب و شرف اند.

* به زلفانت بیاموز که هرکسی ارزش دیدن آن را ندارد.

* حجاب یعنی من مجهز به آنتی ویروس هَوس و وسوسه هستم.

* غنچه ای تا هست پنهان در حجاب/می کند از او خزان هم اجتناب.

* حجاب دژی است در برابر یورش های شیطانی.

* یک گل خوش رنگ و یک گل خوشبو / از خس و خاشاک پنهان کند رو

* حفظ چادر حفظ دین و مذهب است / شیوه زهرا و درس زینب است.

* تا شهوت نفس در نهاد بشر است / در کشف حجاب صد هزار خطر است / تیری است نظر ز تیرهای ابلیس  / این چادر در مقابلش چون سپر است.

* نمی دهد اجارت چشم ها را به سیر و سفر  حجاب چهره تو و سر به زیری و وقارت

* روی فرو پوش چون دُر صدف / تا نشوی تیر بلا در هدف

* آنکه در حجاب چادر به سر کند / یعنی فقط به حد حکم خدا نظر کند.

* حجاب سپری است در مقابل چشمان بوالهوسان و سدی محکم در برابر گناه.

* من حجابم، کشتی راه نجات، چشمه آب حیاتم، معنی آب حیاتم، معنی صوم و صلاتم، بر حریم عفت و ناموس، من نیکو پاسبانم

افسران - حجاب؛ یک تفکر است... _ پوستر
پنج شنبه 8/8/1393 - 9:20
حجاب و عفاف

!!!!       چرا چادر         !!!! 

من کودکم ولی حجاب را دوست دارم

چرا که هر گاه می ایستم و آن را بر سرم میکنم ،

به یاد هزاران شهید می افتم که بر خاک افتادند

تا ما دختران وزنان ایران زمین به خاک حقارت وپستی نیفتیم

یاد مادرم فاطمه می افتم که چادرش خاکی شد

تاخاک غفلت از روی قلب ما برود

می گویند چرا حجاب

http://samentheme.ir/uploads/posts/thumbs/1380312785_user35853_pic3403_1373919975.jpg

من کودکم ولی حجاب را دوست دارم ،

چرا که هر گاه می ایستم و آن را بر سرم میکنم ،

به یاد هزاران شهید می افتم که بر خاک افتادند

تا ما دختران وزنان ایران زمین به خاک حقارت وپستی نیفتیم

یاد مادرم فاطمه می افتم که چادرش خاکی شد

تاخاک غفلت از روی قلب ما برود

می گویند چرا حجاب

من با اینکه کودکم هم می فهمم

که هر چیز گران بهایی در گاو صندوقی ست

پس چرا من خودم را که با ارزش ترینم

درصندوق حجاب از حیوان صفتان بدور ندارم

از انها بپرسید که ایا ارزشی ندارند

که خود را در ویترین چشم های همگان قرار می دهند

بعضی به من می گویند بچه ای نمی فهمی

اری من نا سپاسی را نمی فهمم

من بی حجابی را نمی فهمم

چگونه می شود

که خدابه تو زیبایی بدهد

ولی تو از او تشکر نکنی

بیا وشکر نعمت زیبایت را بجا اور

با یک چادر

شاید بگویی سخت است

ما که برای تنبلی نیامده ایم

من تازه نه سالم شده

فقط یک چیز می خواهم بگویم

هرکس وقتی عاشقست

می خواهد خودش را شبیه معشوقش کند

یکی از پسرها عاشق (مارادوناست)

شکل موی او را می گذارد

یکی عاشق انجلا جولیست

مثل او ارایش میکند

تو بچه شیعه عاشق که هستی

جنیفر لوپز یا انجلا جولی  یا ...

من می گویم بیا

عاشق کسی با شیم که انسان باشد

یعنی یک زن کامل

زنی که برای  ما کاری کرده باشد

یا مادری کرده باشد

مهربان باشد مارا دوست بدارد و برایمان دعا کند

بیا عاشق فاطمه باشیم

وخود را مثل فاطمه کنیم

پیش محارم زیبا ولی پیش نا محرمان متین باشیم

با محارم مهربان ولی با غیره سنگین باشیم

بیا مثل فاطمه باشیم

فاطمه وار بزی

فاطمه وار بمان

یا فاطمه

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:19
حجاب و عفاف

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به نقل از مرکز خبر حوزه، آیت‌الله جوادی‌آملی در پاسخ به این سوال که چرا اسلام بانوان را ملزم به رعایت حجاب کرده است و آیا این الزام برای زن محدودیتی دارد؟‎، اظهار کرد:

 

‎راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها ‏مربوط به خود او یا مرد سرپرست او یا حتی خانواده وی نیست تا بگوید من از حق خودم صرف‏‌نظر کردم، مرد بگوید ‏من راضیم یا اعضای خانواده رضایت دهند، بلکه حجاب زن حقی الهی است، ‏لذا می‏‌بینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند، اگر زن همسرداری آلوده شد و ‏شوهرش رضایت داد، قوانین آن‌ها پرونده را مختومه اعلام می‏‌کنند، اما در اسلام این‌گونه نیست، یعنی حرمت زن،‏ اختصاص به خود زن، شوهر و برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضایت دهند، قرآن ‏راضی نخواهد بود، چون حرمت و حیثیت زن به‌عنوان حق‏‌اللَّه مطرح است، خدای سبحان زن را با سرمایه ‏عاطفه آفریده است تا معلم رقت بوده و پیام عاطفه بیاورد، حال اگر جامعه‏‌ای این درس رقّت و عاطفه را ترک نموده و به ‏دنبال غریزه و شهوت رفتند، به همان فسادی مبتلا می‏‌شوند که در غرب ظهور کرده است. بنابراین کسی نمی‌تواند نسبت به نداشتن حجاب رضایت داشته باشد.

 

از این جهت است که قرآن کریم می‏‌گوید، هر گروهی، اگر راضی هم ‏باشند، شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم می‏‌شود عصمت زن، حق‌‏اللَّه است و به هیچ ‏کسی ارتباط ندارد.

قهرا همه اعضای خانواده، اعضای جامعه و حتی خود زن، امین امانت الهی هستند. زن ‏به عنوان امین حق‏‌اللَّه از نظر قرآن مطرح است، یعنی این مقام حرمت و حیثیت را خدای سبحان (که ‏حق خود اوست)، به زن داده و فرموده است: این حق مرا به عنوان امانت حفظ کند، آن‌گاه جامعه به صورتی ‏درمی‏‌آید که شما در ایران می‏‌بینید، جهان در برابر ایران خضوع کرده است؛ زیرا که در مسأله جنگ تا آخرین ‏لحظه، صبر کرد و کاری که برخلاف عاطفه، رقت، رأفت و رحمت باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از ‏آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بی‏‌رحمانه بی‏‌گناهان و غیر نظامی‏‌ها را مشروع کردند. ‎جامعه‌‏ای که قرآن در آن حاکم باشد، جامعه عاطفه است، راز این امر نیز در این است که نیمی از جامعه را ‏معلمان عاطفه که همان مادران می‌باشند، به عهده دارند چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول ‏خانواده درس رأفت و رقّت می‏‌دهد و رأفت و رقّت در همه مسائل کارساز است‎.

آیت الله جوادی املی.‎

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:18
حجاب و عفاف

من فقط یک پارچه ام

.گل گلی .. خال خالی .. راه راه .. براق .. ساده ..

ازهر نوعی که باشم فقط جسمـت را می پوشانم

تو، برای نگـاهت هم چادر خریده ای؟
صدایـت چه؟ صدایت چادریست؟
دلـها ، دلـها گاهی اوقات پوشیه میخواهند ، برای او چه میکنی؟
من به تنهایی حجاب نیستم ، من فقط اسمم چـادر است .
برای فاطمـی بودنت چه میکنی؟

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:17
حجاب و عفاف

سوال:

برخی میگویند اولا چادر گران است و مانتو از نظر اقتصادی با صرفه تر است و ثانیا: رنگ مشکی باعث بوجود آمدن انواع ناراحتیهای روانی و افسردگی میگردد پس بهتر است چادر مشکی به چادر صورتی و رنگ های متنوع تبدیل گردد...!! نظر شما چیست؟ آیا چادر مشکی افسردگی می آورد؟

 

جواب:

 به توکل نام اعظمت...با اجازه ی خدا...

اولا: وقتی یک زن چادری را که در طول یک یا دو سال یک چادر بیشتر لازم ندارد با خانمی که بدون چادر هر هفته با یک نوع لباس و رنگ و با خرج کردن پول زیادی برای انواع آرایش در نظر میگیریم به مراتب از نظر اقتصادی چادر با صرفه تر است.بلکه آن خانم هایی که دائم به چادر اشکال میکنند گاهی مانتوهایشان چندین برابر قیمت یک چادر است.

 

ثانیا: مگر دختر یا زن چادری میخواهد همیشه چادر سرش نماید تا رنگ مشکی اثر منفی از جهت روانی بر وی داشته باشد،بلکه چادر را برای اوقات کمی که در بیرون از منزل هست استفاده میکند و در درون خانه و در مکانی که نامحرم نیست میتواند از لباس های خوش رنگ و مناسب استفاده کند و اسلام هم روی این موضوع تاکید نموده است.

 

ثالثا: اگر رنگ مشکی اینقدر خطرناک است چطور شما در میهمانی ها و پارتی های خصوصی خود تیپ مشکی میزنید؟!!

 

رابعا: اگر این حرف شما صحت داشته باشد باید همه خانم های بد حجاب و زنانی که از انواع اقسام لباس ها و رنگ ها در خیابان استفاده میکنند و نظر مردان بویژه جوانان لاابالی را به خود خیره میکنند باید از نظر روانی و روحی سالمترین زنان باشند و از نظر اجتماعی و اخلاقی و مشکلات خانوادگی مانند طلاق و ... کمترین ناراحتی نداشته باشند.در حالی که در آمار و حقایق خانم ها ،غیر از این است و اصلا بر مبنای نظر شما جوامع غربی باید شاداب ترین و سالم ترین مردم را از نظر روحی و اخلاقی داشته باشند..در حالیکه همه می دانند و خود غربی ها هم بارها اعتراف کرده اند که کشور های غربی بالاترین آمار را از نظر مشکلات اخلاقی و روحی در بین جوامع دارند.

پنج شنبه 8/8/1393 - 9:16
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته