جلد اول - صفحه 31 - مصاحبه با مخبر مجله "ترقي "؛ "ضرب و شتم مردم و طلاب توسط ماموران "
مصاحبه
زمان : دي 1331 / جمادي الاول 1372
مكان : قم
موضوع : ضرب و شتم مردم و طلاب ، توسط ماموران شهرباني
مناسبت : اعتراض طلاب و مردم قم به حضور آقاي برقعي در كنگره صلح وين ، (1) و اهانت وابستگان حزب توده به مقدسات ديني
گزارشگر: بهرامي ، امير "مخبر مجله ترقي "
صفحه : 31
[آقاي بهرامي "مخبر مجله ترقي ": ساعت دو بعدازظهر براي مصاحبه به اتفاق آقا شيخ فضل الله محلاتي به در منزل آيت الله بروجردي رفته و ايشان چون حالشان مساعد نبود از اين لحاظ فرمودند اگرنظريه مرا مي خواهند، نزد آقاي حاج سيد روح الله خميني نماينده رسمي من در اين مورد بروند لذا من به منزل آقاي خميني رفته و پس از تعارفات معمولي تقاضاي خود را به ايشان عرض كردم و معظم له هم فرمودند: ]
نظريه آيت الله العظمي اين بوده كه بايد برقعي از قم كه شهر مذهبي است خارج وبانوان هم در انتخابات شركت ننمايند.
[از ايشان راجع به عده كشته شدگان سئوال شد، فرمودند: ]
1- در پي بازگشت آقاي سيد علي اكبر برقعي از كنفرانس صلح سوسياليستها در "وين " به شهر قم و جسارت و توهين عوامل حزب توده به دين مقدس اسلام و مرجعيت شيعه در پوشش حمايت از آقاي برقعي ، شهر قم ملتهب شد. و مردم مسلمان طي اجتماعي خواستار دستگيري و مجازات وي شدند. نيروهاي مسلح شهرباني براي خاموش كردن اعتراضات مردمي اقدام به تيراندازي به سوي آنان كردند كه در نتيجه يك نفر كشته و تعدادي مجروح شدند. آقاي بروجردي "ازمراجع بزرگ تقليد"، امام خميني را "كه در آن زمان به حاج آقا روح الله معروف بود" مسئول تحقيق و رسيدگي به موضوع كردند. در آن شرايط خبرنگار مجله ترقي براي تهيه گزارش از ماجرا به آقاي بروجردي در قم مراجعه مي نمايد. آقاي بروجردي اعلام مي دارند: اگر نظريه مرا مي خواهند، نزد آقاي سيد روح الله خميني ، نماينده رسمي من بروند. از اين رو خبرنگار نزد امام خميني رفته و با ايشان به گفتگو مي نشيند كه بخشي از آن در مجله ترقي شماره 32 به سال 1331 ه. ش . به شرح فوق درج شده است .
2- سيد محمد حجه فروش . طبق گزارش مجله ترقي شماره 32 "1331 ه. ش . " در مراسم تشييع جنازه ايشان حدودسي هزار نفر شركت داشتند.
صفحه : 32
هم از طلاب مجروح و مضروب گرديده اند و به طوري كه شايع است گويا چند نفري هم مفقود شده باشند. روز دوشنبه من به نمايندگي از طرف حضرت آيت الله بروجردي به بيمارستان فاطمي رفته و از آقاي دكتر پوركريمي صورت معاينه ها را خواستم . موقعي كه صورت مجروحين و مضروبين را آوردند، ديدم واضح نيست "بدين معني كه ذكر نشده است در اثر چه چيز مضروب و مجروح شده اند". لذا از اين جريان عصباني شده واعتراض نمودم و پس از عيادت از بيماران به نزد آيت الله بروجردي رفته و جريان را به عرض معظم له رساندم و ايشان فرمودند: فردا خودم شخصا به بيمارستان خواهم رفت ؛ولي متاسفانه به واسطه كسالت نتوانستند در بيمارستان حاضر شوند. من به اتفاق تيمسارمدبر، آقاي ملك اسماعيلي و آقاي دكتر مدرسي به بيمارستان رفته و به وسيله آقاي دكترمدرسي ، معاينه تجديد شد و معلوم شد كه چند نفر پا و دستشان هدف گلوله و چند نفرديگر هم مقداري فلز به بدنشان فرو رفته كه معلوم نشد چه بوده است "ولي به طوري كه سرتيپ مدبر مي گفت اين تيكه هاي فلز مربوط به گاز اشك آور بوده است ".
[و در اينجا خواستم عكسي از معظم له بگيرم كه ايشان موافقت نفرمودند. ساعت 47: 2 دقيقه بعدازظهراز حضور اين عالم روحاني مرخص شديم . ]
