الدرس الثالث والثمانون
تعليم اللغة الفارسية
نحييکم ونرحب بکم أجمل ترحيب في حلقة جديدة من برنامجکم "تعلّم الفارسية". مفردات وعبارات جديدة بالفارسية سنتعلمها في هذه الحلقة أيضاً وذلک من خلال حوار آخر بين الزميلين محمد وسعيد حول مشاهداتهما في مدينة أردبيل وانطباعاتهما عن المدينة التي وصلوها بعد ثماني ساعات من إنطلاقهما من طهران وقد أطلعنا في الحلقة السابقة علي مشاهداتهما في الطريق إلي هناک. والآن ندعوکم لمتابعة هذه الحلقة والحوار بين محمد وسعيد ولکن بعد تعلّم المفردات أولاً وکالعادة.
المفردات: الجزء الاول
اينجا= هنا
فکر مي کردم = کنتُ أظنّ
شهر = مدينة
کوچک = صغير
بزرگ = کبير
مرکز استان = مرکز المحافظة
به کجا؟ إلي أين؟
هتل = فندق
امروز = اليوم
مي مانيم = نبقي
فردا = غداً
خانه = بيت
پدر بزرگ = جد
روستا = قرية
***********
ونستمع الآن إلي الجزء الأول من الحوار:
سعيد: به اردبيل رسيديم. اينجا شهر اردبيل است.
سعيد: وصلنا الي أردبيل. هنا مدينة أردبيل.
محمد: فکر مي کردم اردبيل شهر کوچکي است. اما آن شهر بزرگ وزيبايي است.
محمد: کنتُ أظنّ أنّ اردبيل مدينة صغيرة. لکنّها مدينة کبيرة وجميلة.
سعيد: بله. شهر اردبيل مرکز استان اردبيل است.
سعيد: نعم. مدينة أردبيل هي مرکز محافظة اردبيل.
محمد: الآن به کجا مي رويم؟ به هتل؟
محمد: إلي أين نذهب الآن؟ إلي الفندق؟
سعيد: آره. امروز در اردبيل مي مانيم وفردا صبح به لاهرود مي رويم.
سعيد: نعم. اليوم نبقي في أردبيل وغداً صباحاً نذهب إلي لاهرود.
محمد: آيا خانه ي علي در لاهرود است؟
محمد: هل بيت عليّ في لاهرود؟
سعيد: نه. خانه پدربزرگ علي در لاهرود است. لاهرود روستاي بزرگي است.
سعيد: لا. بيت جدّ علي في لاهرود. لاهرود قرية کبيرة.
***********
المفردات: الجزء الثاني
مي بينيم = نشاهد
مي توانيم ببينيم = نستطيع أن نشاهد
قله = قمة
کوه = جبل
کوهنورد = متسلق الجبال
کوهنوردها = متسلّقو الجبال
سرد = بارد
سردتر = أبرد
داريم = لدينا
تقريبا خنک = بارد نسبياً
مي توانند صحبت کنند = يستطيعون أن يتکلموا
مي توانيم صحبت کنيم = نستطيع أن نتکلم
***********
نتابع الآن الحوار بين محمد وسعيد.
محمد: آيا مي توانيم از لاهرود قله کوه سبلان را ببينيم؟
محمد: هل نستطيع أن نشاهد من لاهرود قمة جبل سبلان؟
سعيد: البته. کوهنوردها هم از لاهرود به قله سبلان مي روند.
سعيد: طبعاً. متسلقو الجبال أيضاً يذهبون من لاهرود إلي قمة سبلان.
محمد: پس فکر مي کنم لاهرود از اردبيل سردتر است.
محمد: إذن أظنّ أنّ لاهرود أبرد من أردبيل.
سعيد: بله. ولي ما که لباس مناسب داريم. در آنجا هواي خنک ومزرعه هاي قشنگ وجود دارد.
سعيد: نعم. ولکن لدينا ملابس مناسبة. هناک الجو بارد نسبياً وتوجد مزارع جميلة.
محمد: آيا مردم آنجا مي توانند فارسي صحبت کنند؟
محمد: هل يستطيع الناس هناک أن يتکلموا الفارسية؟
سعيد: بله. مردم آنجا به فارسي وترکي صحبت مي کنند. ما مي توانيم با آنها فارسي صحبت کنيم.
سعيد: نعم. الناس هناک يتکلمون الفارسية والترکية. نحن نستطيع أن نتکلم معهم بالفارسية.
***********
نستمع مرة أخري إلي الحوار الکامل باللغة الفارسية.
سعيد: به اردبيل رسيديم. اينجا شهر اردبيل است.
محمد: فکر مي کردم اردبيل شهر کوچکي است. اما آن شهر بزرگ وزيبايي است.
سعيد: بله. شهر اردبيل مرکز استان اردبيل است.
محمد: الآن به کجا مي رويم؟ به هتل؟
سعيد: آره. امروز در اردبيل مي مانيم وفردا صبح به لاهرود مي رويم.
محمد: آيا خانه ي علي در لاهرود است؟
سعيد: نه. خانه پدربزرگ علي در لاهرود است. لاهرود روستاي بزرگي است.
***********
محمد: آيا مي توانيم از لاهرود قله کوه سبلان را ببينيم؟
سعيد: البته. کوهنوردها هم از لاهرود به قله سبلان مي روند.
محمد: پس فکر مي کنم لاهرود از اردبيل سردتر است.
سعيد: بله. ولي ما که لباس مناسب داريم. در آنجا هواي خنک ومزرعه هاي قشنگ وجود دارد.
محمد: آيا مردم آنجا مي توانند فارسي صحبت کنند؟
سعيد: بله. مردم آنجا به فارسي وترکي صحبت مي کنند. ما مي توانيم با آنها فارسي صحبت کنيم.
الدرس الثاني والثمانون
الدرس الحادي والثمانون
الدرس الثمانون
الدرس التاسع والسبعون
الدرس الثامن والسبعون
الدرس السابع والسبعون
الدرس السادس والسبعون