- خوش خرامان مي روي چشم بد از روي تو دور
- دارم اندر سر خيال آن كه در پا ميرمت
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- خيال :
گمـــان ، وهـــم ، هر صورتي كه از ماده ، مجرد باشد
- دور :
حركت دوراني ، گردش كواكب
English Translation :
Sweetly moving, thou goest. Far, the evil eye from thy face!-
First Mesra Translation:
In my head, I have a fancy that, at thy feet,-- I die.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- چه با ناز و كرشمه راه مي روي ، چشم بدخواه از روي تو دور باد، من در سرم خيال آن دارم كه در پاي تو بميرم ،در پا ميرمت : در پايت بميرم يا در قدمت جان بسپارم ، **