• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • گفتم اي مسند جم جام جهان بينت كو
  • گفت افسوس كه آن دولت بيدار بخفت
واژه نامه
  • افسوس : ملامت و سرزنـــش و ريشخـــند
  • جم : مخفف جمشيد،از پادشـاهان سلسله پيشداديان در داستانهاي ملي ايران است كه كشف شراب و سـاختن جام و بسياري از وسائل زندگي را به او نسبت مي دهند، در بعضي اشعار حافظ مقصود سليمان است
  • دولت : نيكبختي
  • مسند : تكيه گاه
English Translation :
I said: "O throne of Jamshid! thy cup world-displaying, where?"
First Mesra Translation:
It said: "Alas! wakeful fortune slept."
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- گفتم اي تكيه گاه منصب و مقام جمشيد، جام جهان بينت چه شد؟ گفت افسوس كه آن دولت و اقبال از من روگردان شده است ،مضمون دنباله بيت پيشين است ، و مسند جم كنايه از جايگاه و مقام سلطنت ; و جام جهان بين كنايه از دل روشن و اينجا دارنده دل روشن ، مي گويد به گلستان ارم گفتم آن شاهي كه مثل جام جهان بين گرامي بود و دلي باصفا داشت ، كجاست ؟ جواب داد كه آن دستگاه دولت و اقبال از ميان رفت ،گلستان ارم را به مسند جمشيد تشبيه كرده ، پس باتوجه به اينكه جام جهان بين متعلق به جمشيد بوده ، ميان آن جام و مسند جم ملازمه اي تصور كرده ، به مسند جم مي گويد چرا جام جهان بينت نيست ،از آنجا كه قصه هاي مربوط به جمشيد و سليمان با هم آميخته اند ناگزير از مناسباتي كه با ساير اجزاء بيت پيدا مي كند بايد جمشيد يا سليمان را مشخص ساخت چنين است كه مثلاً مسند جم را در اين بيت :جائي كه تخت و مسند جم مي رود به باد گر غم خوريم خوش نبودبه كه مي خوريم به مناسبت بر باد رفتن ، تخت سليمان معني كرديم ; ولي در بيت مورد بحث به قرينه جام ; جهان بين كه به جمشيد مرتبط مي شود تخت جمشيد معني مي كنيم ، در بيت زير نيز ملازمه جام جهان بين با جمشيد طرح شده است :حافظ كه هوس مي كندش جام جهان بين گو در نظر آصف جمشيد مكان باشخلاصه معني مجموع دو بيت 5 و 6 اينكه : سحرگاه شب گذشته در باغ ارم در حالي كه نسيم ملايمي گلها را آشفته مي ساخت به ياد دولت و دستگاه گذشته اين گلستان افتادم ، از گلستان ماجرا را پرسيدم و جواب داد كه آن دستگاه از ميان رفت ، **