- زمانه از ورق گل مثال روي تو بست
- ولي ز شرم تو در غنچه كرد پنهانش
-
واژه نامه
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
- تو :
از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
English Translation :
Of the leaves of the rose (the limbs of man), time made a token of thy face (O true beloved!)
First Mesra Translation:
But (on looking well), through shame of thee, concealed it (man) in the rosebud (the closed tomb).
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- زمانه با برگ گل تصوير روي تو را ساخت ; اما از خجالت تو آن را در غنچه پنهان كرد،مثال : تصوير، تمثال ،مي گويد روزگار تصوير روي تو را از برگهاي گل ساخت ولي چون اين تصوير نتوانست با جمال تو برابري كند، سازنده شرمسار شد، و آن را در غنچه پنهان كرد - گل به اين جهت در غنچه پنهان مي شود كه در برابر لطافت و جلوه روي تو احساس حقارت مي كند، **