• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • قياس كردم و آن چشم جادوانه مست
  • هزار ساحر چون سامريش در گله بود
واژه نامه
  • قياس : سنجش ، مقــايسه
  • هزار : هزاردســــتان ، سار سياه كه چـنانكه معروف است نـــغمه پرندگان ديگر را تـقليد مي كند و از آن جهت آن را هزاردســــتان گفــــته اند
English Translation :
Of that eye, bold, sorcery-displaying, I estimated
First Mesra Translation:
Many a sorcerer, like the (great) Samiri, in lamentation of its (sorcery)-- was.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- سنجيدم ، آن چشم مست چنان جادوئي داشت ; كه هزاران جادوگر امثال سامري در ميان گَله او بود،سامِري : مطابق روايات اسلامي ، يك تن از بني اسرائيل كه خاله زاده موسي بود و گاوي زرين ساخت و از خاك پاي اسب جبرئيل ، كفي در دهانش افشاند تا بانگ برآورد و بني اسرائيل آن گاو را پرستيدند بوقت آنكه موسي در كوه طور بود، موسي بني اسرائيل را گفت كه با وي نياميزند و نخورند و داد و ستد نكنند، او تنها ماند و حق تعالي وحشتي بر وي افكند تا هيچ كس با وي آرام نگرفت نه پري و نه آدمي و نه وحوش تا همچنان بمرد و بعضي گفته اند كه اگر كسي دست بدو مي زد آن كس و سامري هر دو تب زده مي شدند،خلاصه معني اينكه بر اثر سنجش و قياس بر من معلوم شد كه آن چشم مست چنان جادوگري است كه هزاران جادوگر ماهر، همچون سامري ، در گله او بودند،لفظ گله و ارتباط آن با سامري مفيد اين معني است كه اگر سامري به قوت سحر و جادو يك گوساله ساخت ، چشم جادوگر او يك گله گوساله مي سازد و هزار سامري جادوگر را فريب مي دهد، نه مثل سامري مردم ساده دل را، **