• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • داده ام باز نظر را به تذروي پرواز
  • باز خواند مگرش نقش و شكاري بكند
واژه نامه
  • نقش : تصوير، اثـــر، آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پـــرنده را تـــــقـليد مي كرده ، مثــل تيــپـچه در شـــكار بـــلدرچــــــين
English Translation :
To the hawk (the Murshid) of my own sight, I have given flight at the partridge (the true beloved):
First Mesra Translation:
Perchance, it (the partridge) may (re-)call my (good) fortune; and a great prey may-- make.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- نگاه خود را مانند باز به سوي تذروي پرواز داده ام ; شايد نقش تذرو را به سوي ما بكشاند و باز، شكاري بكند،مگــرش : مگر تذرو را،نقــش : به گفته سودي اينجا يك نوع كيسه شكاري است كه با تلقين تغني شكار را به طرف آن مي خوانند مجموعاً از گفته سودي و آنچه از ساير منابع به دست آمد معلوم مي شود كه نقش آلت بادي كوچكي بوده كه صداي پرنده را تقليد مي كرده ، مثل تيپچِه در شكارِ بلدرچين ، شكارچي پشت پرده اي مي نشسته و با تقليد صداي پرنده ، آن را به سـوي خـود مي كشـانده است ،در بيت موضوع شكار تذرو به وسيله نقش و باز مطرح است ، نگاه خود را به باز شكاري و معشوق را به تذرو و زمزمه غزل خود را به صداي نقش تشبيه كرده ، مي گويد نگاه خود را مانند باز به سوي تذروي پرواز داده ام ، شايد نقش ـ زمزمه من ـ او را به سوي من جلب كند و باز نگاه من شكارش كند ـ با توجه به اينكه نقش به معني نوعي تصنيف نيز آمده ،حاصل معني اينكه معشوقي را در نظر گرفته ام و در حاليكه نگاهم متوجه اوست غزلهاي خود را زمزمه مي كنم ، شايد اين زمزمه او را به سوي من بكشاند و نگاه من صيدش كند،قرينه اين مفاهيم در بيت زير نيز آمده است ،نه هركو نقش نظمي زدكلامش دلپذيرافتد تذروطرفه من گيرم كه چالاك است شاهينماصطلاحات باز (شاهين )، تذرو، نقش ، هر سه در اين بيت نيز عناصر اصلي را تشكيل مي دهند، **