• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • مدار نقطه بينش ز خال تو است مرا
  • كه قدر گوهر يكدانه جوهري داند
واژه نامه
  • بينش : رؤيـــت ، چـــشم
  • تو : از ضماير سمبليك حافظ است كه گاه فقط با يك معشوق زنده و زيـبا از نوع انسان ، وگاه با خداي عرفاني ــ اصل وحدت وجود ــ قـابل انطباق است ، و گاه مستعار بديع و گسترده اي است كه هردو مفهوم را در بر مي گيرد
  • گوهر : اصـــــل و عـــــنصر، مرواريــــد و سنـــــگهاي قـــــيـمتي
  • مدار : دور زدن ، گـــردش كردن ، آنـــچه شيـــئي بر آن مي گردد
English Translation :
(O beloved!) the center of the point of my vision is thy mole:
First Mesra Translation:
For the value of the incomparable jewel, the jeweller-- knoweth.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- گردش مردمك چشم من بر اثر خال تست ; زيرا قدر جواهر بي همتا را جواهرشناس مي داند،مدار: دور زدن ، گردش كردن ، آنچه شيئي بر آن مي گردد،نقطه بينش : مردمك چشم ،مي گويد مردمك چشم من جواهرشناس است و خال تو جواهر يكدانه و بي همتا، بدين سبب مدار حركت مردمك چشمم اطراف خال توست ، مردمك چشمم به دور خال تو مي گردد،و مراد از به دور چيزي يا به گرد چيزي گرديدن فدا شدن براي آن است ، از كثرت علاقه ، چنانكه جاي ديگر گويد:ز خط يار بياموز مهر با رخ خوبكه گردعارض خوبان خوش است گرديدنحاصل معني اينكه مردمك چشم من به گرد خال تو مي گردد و فداي آن مي شود زيرا چشم من جواهرشناس است و خال تو جواهر بي همتا، **