• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
  • خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان
  • تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد
واژه نامه
  • غش : خيانـــت كردن ، ماده اي بدلــــي و ارزان در چيزي گران قـيمت داخل كردن
  • محك : سنــــگي كه به وسيله آن عــيار سيم و زر را تعيــين مي كنند
English Translation :
Happy it is, if the touch-stone of experience come into use,
First Mesra Translation:
So that black of face becometh every one, in whom is alloy.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- چه خوب است كه تجربه را محك قرار دهيم و به كار آوريم ; تا هر كسي كه ناخالصي دارد، روسياه شود،محك : (به كسر و فتح ميم ) سنگي كه به وسيله آن عيار زر و سيم را تعيين كنند، و مناسب محك با سيه روي شدن اين كه سنگ محك رابه طلامي سايند و به نسبتي كه طلا غش داشته باشد: اثري كه بر سنگ مي گذارد، از زردي به سياهي ميل مي كند،مي گويد چه خوب است كه براي سنجش مردم روزگار تجربه را ملاك و محك قرار دهيم ، نه ظاهر و داعيه هاي ايشان را، تا هر كس كه صداقت ندارد در آزمايش مردود شود و خجل و روسياه گردد، **