- هزار نقد به بازار كاينات آرند
- يكي به سكه صاحب عيار ما نرسد
-
واژه نامه
- هزار :
هزاردســــتان ، سار سياه كه چـنانكه معروف است نـــغمه پرندگان ديگر را تـقليد مي كند و از آن جهت آن را هزاردســــتان گفــــته اند
English Translation :
To the market of created beings, they (Fate and Destiny) bring a thousand coins:
First Mesra Translation:
To the die of our master of assay, one (coin)-- reacheth not.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- هزارگونه سكه رايج به بازار هستي مي آورند; يكي از آنها با سكه عياردار ما برابر نيست ،نقد: سرمايه ، سكه رايج ،كائنات : موجودات جهان ،سكه : پول فلزي كه ضرب شده باشد، هر چيز خوب و بارونق ،صاحب عيار: عياردار، بي تقلب ،نيز لقب قوام الدين محمد، وزير شاه شجاع صاحب عيار بوده است ، كه به اين معني هم ايهام دارد، و با اين تعبير معني اين مي شود كه : هزارگونه سرمايه انساني در بازار هستي عرضه مي شود، يكي از آنها ارزش قوام الدين محمد صاحب عيار را ندارد ـ با او برابر نيست ، اين وزير به خواجه حافظ لطفي داشته و مورد علاقه و ممدوح او بوده است ، **