ZZZZZZZ
تابستون میخواد بره:
تابستون داره از اینجا میره
برگای گل سرخ تو حیاطمون
یواش یواش داره می ریزه
گل سرخ به من نگاه میکنه
التماس میکنه
که یه کاری بکنم
اما از من که هیچی
از مدیر مدرسمونم کاری برنمیاد!
اون بعد از ظهرای گرم و
بستنیای سرد
که خورشید تابستون آبشون میکرد
مهمونای سرزده و شربت سرد آلبالو
اون پروانههای شوخ و شنگ
همه دارن ازین شهر میذارن و میرن
من میمونم و
یه حوضچه با آب یخ بسته
ایکاش که لااقل مدیر مدرسهمون یه کاری میکرد.
---------------%
سلامببخشید یه مدت نبودمااا!...کمبود وقت مگه میذاره؟
این هفته فک می کنم بیشتر بتونم به تبیان سر بزنم.با اجازه...
ZZZZZZZ